۱۳۹۹ مهر ۲۸, دوشنبه

حَربه جعل،تحريف ودروغ را ازچنگ آخوندها درآوريم

ملک‌الشعرای بهار » قصاید

 

 - پاسخ به شعاع‌الملک

 
ملک‌الشعرای بهار
 

تا تاختند بی‌هنران در مصاف‌ها

زد زنگ‌، تیغ‌های هنر در غلاف‌ها

ناچار تن زند ز مصاف مخنثان

آن کس که‌برشکست به‌مردی ‌مصاف‌ها

تا لافزن نمود زبان هنر دراز

ی‌ت‌باره کرد خوی‌، زبان‌ها به لاف‌ها

تا تیره دُرددن به می صاف چیره گشت

ماندند دُردها و رمیدند صاف‌ها

پرورده شد به طرد حقایق دماغ‌ها

گسترده شد بگرد طبایع گزاف‌ها

بر باد رفت قاعدهٔ اجتماع‌ها

وز هم گسست رابطهٔ ائتلاف‌ها

مردم ز طوف کعبهٔ عزت کرانه کرد

بگرفت گرد خانهٔ عزّی طواف‌ها

مردی به خاک خفت ازین بی‌حمیتان

عفت به باد رفت از این بی‌عفاف‌ها

رفتند خواجگان کریم و نماند نام

زان اصطناع‌ها و از آن انتصاف‌ها

آئین دیرباز دگرگونه گشت و شد

وارون طواف‌ها و دگرگون مطاف‌ها

نامردی زمانه نگر کزین صطبل

بر قصرها شدند فراجاف جاف‌ها

آبستنان حرص چمان پیش صف بار

وز بار حرصشان به زمین سوده‌ناف‌ها

آن یک امیر لشکر و این یک‌ وزیر جنگ

لعنت برین مضاف‌الیه و مضاف‌ها

آزاد جاهلان وگشاده زبان‌، خران

بسته مدرسان و فقیهان به خواف‌ها اا

.............. ..............

............................

اکنون ‌لحاف و بستر‌، سنجاب و خز کنند

آنان که پاره بد به کتفشان لحاف‌ها

وقتست تا میان چمن عاملان دی

بر گلبنان کنند ز نو اعتساف‌ها

تا زاغ‌ها به باغ گشادند حنجره

بستند نای‌، زمزمه خوان زندباف‌ها

خفاش ها شدند از اشکفت‌ها برون

طاووس‌ها شدند نهان در شکاف‌ها

شهبوف‌ها شدند مهاجم به قصرها

سیمرغ‌ها شدندگریزان به قاف‌ها

...........................

....... ... .... ..............

کل را وفاق پیشه بدو بید را خلاف(‌)

پنهان وفاق‌ها شد و عریان خلاف‌ها

زودا که بوستان فضیلت خزان شود

زبن انقلاب کشور و این اختلاف‌ها

کندیم و کافتیم و بهر سو شتافتیم

دیدیم سبع‌های سمان و عجاف‌ها‌

الا سه چار یار پراکنده گرد دهر

چیزی نیافتیم از آن کند و کاف‌ها

هان ای‌ شعاع ملک ز یاران‌ یکی تویی

نزد من از بزرگترین اکتشاف‌ها

پیوسته فحل طبع تو با بکر فکر نغز

دارد درون حجلهٔ دانش زفاف‌ها

بر چامهٔ بدیع تو صدآفرین که داشت

خنگ هنر بهر نقطش انعطاف‌ها

آن حله بود بافته از تار و پود فضل

کانسان نبافتند دگر حله باف‌ها

از کوثر معانی شیرین و لفظ عذب

کرده است ساقی هنرت اغتراف‌ها

قندیست پارسی که‌شکرپاسخان ری

در پر حلاوتیش کنند اعتراف‌ها

تا نیست درکریمی یزدان مخالفت

تا هست در قدیمی گیهان خلاف‌ها

حی قدیمت ازکرم و بخشش عمیم

اندرکنیف لطف کناد اکتناف‌ها

بندد به کارنامهٔ فضلت طرازها

بخشد زکارخانهٔ فیضت کفاف‌ها

هادی و گربه اش دوشنبه ۲۱ مهر

مرگ تدریجی؛ تزریق دارو و شوک الکتریکی به زندانیان سیاسی در امین‌آباد

شرح مشکلات و لیست اسامی زنان زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین

 

شرح مشکلات و لیست اسامی زنان زندانی سیاسی در زندان قرچک ورامین

خبرگزاری هرانا – زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) ویژه زنان و دارای ۱۲ بند است. متهمان و محکومان از همه نوع در این زندان به سر می‌برند. متهمان و زندانیان سیاسی نیز بدون رعایت اصل تفکیک جرایم به منظور فشار بیشتر به این زندان منتقل می‌شوند. کیفیت بسیار بد غذای زندان، نبود امکانات اولیه رفاهی، مشکل سیستم فاضلاب زندان، آب شور و قطعی مداوم آب شیرین، کمبود امکانات پزشکی و بهداشتی به ویژه پس از شیوع ویروس کرونا، عدم اعزام‌های پزشکی و تراکم بالای زندانیان موجب بروز مشکلات عدیده برای آنان شده است. گزارش پیش رو به وضعیت و اتهامات ۱۷ زن متهم و زندانی سیاسی که در حال حاضر در این زندان نگهداری می‌شوند یا در مرخصی به سر می‌برند، اختصاص دارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زندانیان سیاسی در زندان قرچک ورامین از تاریخ ۲۲ مهرماه ۱۳۹۹ ساکن بند ۸ این زندان هستند.

هرانا به‌صورت دوره‌ای به بروز رسانی اسامی زندانیان با دسته بندی، اتهامات یا موقعیت‌های جغرافیایی مختلف به هدف تنویر افکار عمومی و حمایت از قربانیان نقض حقوق بشر اقدام می‌کند.

زندان قرچک ورامین (ندامتگاه شهرری) ویژه زنان و دارای ۱۲ بند است. هم‌اکنون دست‌کم ۱۶ متهم و زندانی سیاسی بدون رعایت اصل تفکیک جرایم و محروم از امکانات اولیه در این زندان بسر می‌برند. این زندانیان روز سه‌شنبه ۲۲ مهرماه از بندهای مختلف این زندان به بند ۸ که تا پیش از این به بند مادران شناخته می‌شد منتقل شدند و هم‌اکنون در کنار ۱۰ زندانی از متهمان جرائم عمومی نگهداری می‌شوند. تعدادی از این زندانیان از زمان دستگیری تاکنون به صورت بلاتکلیف در بازداشت بسر می‌برند و یک زندانی نیز از مدتی پیش در مرخصی بسر می‌برد.

بند ۸ زندان قرچک ورامین دارای ۴ اتاق است و در هر اتاق ۷ تخت دوطبقه قرار دارد. دو اتاق در این بند به زندانیان سیاسی اختصاص داده شده است. در این بند ۵ توالت و ۶ حمام تعبیه شده که نیاز به بازسازی دارند و از نظر بهداشتی نیز وضعیت بسیار نامناسبی دارند. یکی از توالت‌ها در حال حاضر نیاز به تعمیر دارد و بلااستفاده  است. ۵ دستگاه تلفن نیز در این بند قرار داده شده که در حال حاضر برخی از آنها قطع است. زندانیان برای ارتباط با خانواده‌های خود تنها در برخی روزها و آن هم به مدت بیست دقیقه حق استفاده از تلفن را دارند. مسئولان زندان نیز در پاسخ به اعتراض زندانیان نسبت به این امر گفته‌اند تلفن‌های کل زندان خراب هستند و کاری از آنها ساخته نیست.

فشار آب در این بند زندان قرچک به شدت پایین است و ساکنین آن با مشکلات مختلفی در این باره مواجه هستند. به عنوان مثال در صورتی یکی از زندانیان در حمام باشد و زندانی دیگری بخواهد از سرویس بهداشتی استفاده کند و سیفون را باز کند، آب حمام قطع خواهد شد. فاضلاب این بند نیز بوی بسیار بدی دارد. این بند همچنین وضعیت تهویه مناسبی ندارد و تنها در یکی از توالت‌ها و یکی از حمام‌ها یک دریچه کوچک به عنوان تهویه تعبیه شده است.

سهیلا حجاب و زهره سرو، دو تن از زندانیان سیاسی محبوس در این بند از مدت‌ها پیش از حق تماس تلفنی محروم هستند و کارت تلفن آنها توسط مسئولان زندان ضبط شده است. از سوی دیگر گفته شده کایلی مور گیلبرت، شهروند استرالیایی نیز از حق تماس با خانواده و نزدیکان خود محروم مانده است.

لیست اسامی زندانیان سیاسی در زندان قرچک ورامین که توسط هرانا تهیه و بروزرسانی شده است در ادامه می‌‎آید:

۱. گلرخ ابراهیمی ایرایی، تاریخ بازداشت: آبان ۱۳۹۸، اتهام: “تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری”، محکومیت: ۳ سال و ۷ ماه حبس تعزیری که با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۲ سال و ۱ ماه آن قابل اجرا است. خانم ایرایی پیشتر در تاریخ ۱۹ فروردین ۹۸ با پایان دوران محکومیت از بابت پرونده پیشین از بند زنان زندان اوین آزاد شد. خانم ایرایی متولد ۱۳۵۹ و همسر آرش صادقی فعال مدنی محبوس در زندان رجایی شهر کرج است.

۲. مرجان داوری، تاریخ بازداشت: مهر ۱۳۹۴؛ اتهام “معاونت در ارتکاب سه فقره زنای در حکم عنف” محکومیت: ۷۵ سال حبس تعزیری. در صورت تایید این حکم در مرحله تجدیدنظر و با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۲۵ سال از این حکم قابل اجرا است. وی همچنین پیشتر از بابت اتهامات “افساد فی الارض، رابطه نامشروع، اجتماع و تبانی علیه نظام، عضویت در فرقه عرفانی اکنکار” به اعدام محکوم شد و نهایتا توسط شعبه ۲۳ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی شهمیرزادی از اعدام تبرئه و حکم برائت وی صادر شد. خانم داوری ۵۲ ساله و مجرد است.

۳. کایلی مور گیلبرت، شهروند استرالیایی، تاریخ بازداشت: پاییز ۱۳۹۷، اتهام: “نقض امنیت ملی ایران” محکومیت: ۱۰ سال حبس تعزیری. کایلی مور-گیلبرت شهروند استرالیایی استادیار دانشگاه ملبورن و کارشناس مسائل سیاسی در امور خاورمیانه و کشورهای حاشیه خلیج فارس و دانش‌آموخته دانشگاه کمبریج است و علاوه بر شهروندی استرالیا، دارای تابعیت بریتانیایی نیز است.

۴. الهام برمکی، تاریخ بازداشت: ۲ مرداد ۹۱، اتهام: اتهام جاسوسی، محکومیت: ۱۰ سال حبس و جریمه‌های ۲۵ هزار یورو، ۷۰ هزار دلار و ۴۰ میلیون تومان. خانم برمکی اواسط مهرماه امسال از بند زنان زندان اوین به این مکان منتقل شده است. گفته می‌شود با آزادی مشروط خانم برمکی موافقت شده اما باید مبلغ ۳۰۰ هزار دلار را به عنوان رد مال پرداخت کند تا از زندان آزاد شود اما تاکنون به دلیل عدم توانایی مالی در حبس مانده است.

۵. زهرا صفایی، تاریخ بازداشت: ۵ اسفند ۱۳۹۸، متهم به “همکاری با یکی از سازمان‌های مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)”، وی کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت است.

۶. پرستو معینی، تاریخ بازداشت: ۵ اسفند ۱۳۹۸، متهم به “همکاری با یکی از سازمان‌های مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)”، وی کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت است.

۷. فروغ تقی پور، تاریخ بازداشت: ۵ اسفند ۱۳۹۸، متهم به “همکاری با یکی از سازمان‌های مخالف نظام (سازمان مجاهدین خلق ایران)”، وی کماکان به صورت بلاتکلیف در بازداشت است. خانم تقی پور ۲۵ ساله است.

۸. لیلا میرغفاری، تاریخ بازداشت: مهر ۱۳۹۸، اتهام: “اجتماع و تبانی”، محکومیت: ۵ سال حبس تعزیری، خانم میرغفاری پیشتر در سال ۹۷ توسط دادگاه مجتمع قضایی ارشاد در ارتباط با حمایت از مخالفان حجاب اجباری به پرداخت جریمه نقدی به مبلغ ۳۲ میلیون و دویست هزار ریال معادل ( ۳ میلیون و دویست و بیست هزار تومان) محکوم شد.

۹. زهره سرو، تاریخ بازداشت: دی‌ماه ۱۳۹۸، اتهامات: “توهین به رهبری، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی”، محکومیت: ۳ سال حبس تعزیری و به عنوان مجازات تکمیلی به چهار ماه فعالیت موثر در بسیج و مطالعه تفسیر سوره حجرات، خانم سرو متولد ۱۳۶۵ است.

۱۰. پریزاد حمیدی شفق، تاریخ بازداشت: اسفند ۱۳۹۸، اتهام: “توهین به مقدسات، ترغیب و تحریک به اعمال خشونت آمیز و عضویت و فعالیت در یکی از گروه‌های مخالف نظام” محکومیت: ۱۸ سال و ۶ ماه حبس تعزیری که از این میزان با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۷ سال و ۶ ماه حبس در خصوص وی قابل اجرا بود. این حکم نهایتا با عدم اعتراض به حکم صادره و تسلیم به رای به ۵ سال و ۷ ماه و ۱۵ روز حبس تعزیری قطعیت یافت. پریزاد حمیدی شفق متولد ۱۳۶۱ است.

۱۱. فرشته دیدنی، تاریخ بازداشت: مهرماه ۹۹، اتهام: تبلیغ علیه نظام، محکومیت: ۶ ماه حبس تعزیری. فرشته دیدنی، فرزند پرویز، متولد ۱۳۶۲، دارای مدرک کارشناسی و اهل تهران است. خانم دیدنی پیشتر نیز به دلیل مخالفت با حجاب اجباری سابقه بازداشت دارد.

۱۲. سهیلا حجاب، تاریخ بازداشت: خرداد ۱۳۹۹. اتهامات: “تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی، تشویش اذعان عمومی به قصد آشوب و تشکیل گروه غیرقانونی”، محکومیت: ۱۸ سال حبس تعزیری. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس تعزیری برای وی قابل اجرا است (خبرگزاری فارس از رسانه‌های نزدیک به نهادهای امنیتی در تاریخ ۱۷ تیرماه با انتشار گزارشی میزان محکومیت خانم حجاب را ۱۲ سال حبس عنوان کرد). خانم حجاب دیماه ۹۷ نیز بازداشت و پس از تحمل ۵ ماه حبس در زندان عادل آباد شیراز با اعمال عفو از زندان آزاد شد.

۱۳. گیتا حر، تاریخ بازداشت: آبان ۱۳۹۸، اتهامات: “اجتماع و تبانی بر ضد امنیت داخلی و خارجی و تبلیغ علیه نظام”، محکومیت ۶ سال حبس تعزیری که با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، ۵ سال از آن قابل اجرا است. گیتا حر، فرزند ایرج، متولد ۱۳۶۸ است.

۱۴. سمیرا هادیان، تاریخ بازداشت: آبان ۱۳۹۸، اتهامات: “اجتماع و تبانی، تمرد از دستورات ماموران دولتی، توهین به ماموران”، محکومیت: ۸ سال حبس تعزیری که در صورت قطعی شدن این حکم در دادگاه تجدیدنظر، از این میزان با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۵ سال آن قابل اجرا است.

۱۵. لیلا اکبری. خانم اکبری پیشتر در جریان اعتراضات آبان ۹۸ بازداشت شده است. جزئیات پرونده و میزان محکومیت وی توسط هرانا در دست بررسی است.

۱۶. زینب عالی پور، تاریخ بازداشت: دیماه ۱۳۹۸، محکومیت: ۲ سال حبس تعزیری. خانم عالی پور، ۲۸ ساله است و تا پیش از بازداشت به عنوان پرستار مشغول به کار بوده است.

۱۷. رها احمدی، تاریخ بازداشت: مرداد ۱۳۹۸، اتهام: “اجتماع و تبانی”، محکومیت: ۲ سال حبس تعزیری. خانم احمدی از تاریخ ۱۷ مهرماه در مرخصی یک ماهه بسر می‌برد.


Les scandales du coronavirus #1 : Agnès Buzyn

فلسطین و جهان عرب. مسئول شکست کیست؟بحث آزاد هانی المصری (مدیر مسارات، مرکز فلسطینی پژوهش درباره سیاست و مطالعات استراتژیکی) 28 سپتامبر 2020، روزنامه اینترنتی "اوریان 21"

 

ترجمه بهروز عارفی: فلسطین و جهان عرب. مسئول شکست کیست؟

 


فلسطین و جهان عرب. مسئول شکست کیست؟
بحث آزاد

هانی المصری (مدیر مسارات، مرکز فلسطینی پژوهش درباره سیاست و مطالعات استراتژیکی)

28 سپتامبر 2020، روزنامه اینترنتی "اوریان 21"

ترجمه بهروز عارفی

اجلاس «جامعه عرب» در  روز 9 سپتامبر، حاکی از تغییر کیفی موضع رسمی عرب ها در مورد فلسطین بود. جامعه عرب با برگزاری نشستی برای بحث درباره «عادی سازی» رابطه امارت متحده عربی و اسرائیل مخالفت کرد. این تحول نگران کننده ریشه ای قدیمی دارد و رهبری فلسطین در مسئولیت آن شریک است.

 

به چه دلیل، موضع رسمی عرب ها نسبت به مسئله فلسطین تا این حد  خراب شده است؟ آیا مسئولیت رو به زوال رفتن آن با فلسطینی هاست؟ مگر این که دلیل آن فقدانیک طرح عربی متحدکننده و وجود کشور عربی رهبر پس از سقوط پی در پی رژیم هائی باشد که تاکنون کوشش می کردند این نقش را ایفا کنند؟  آیا بدین ترتیب این وخامت،ظهور دوران تسلط عربستان سعودی را تسهیل کرده و نقش کشورهای کوچک (یعنی امارات متحده عربی) را تحکیم کرده است؟

 

بدترشدن موضع رسمی فلسطین از هنگام تدارک راه حلی از طریق مذاکره با چشم انداز قراردادهای اسلو (1993) شروع شد. این انحطاط عمدتا محصول فشار عرب ها بر رهبری فلسطین به ویژه بعداز جنگ 1973 است که  اینان را مجبور کردند به قطار راه حل سیاسی، درست پیش از ترک ایستگاه سوار شوند و برنامه بازگشت پناهندگان و آزادی بخشی را با طرح ایجاد یک دولت فلسطین بر روی سرزمین های اشغالی 1967 جایگزین کنند.

 

1967، روزی پایه گذار

 

ریشه این انحراف عربی، شکست ژوئن 1967 (1) است که عنصر موسس برای یک سلسله از خرابی های موضع مشترک می باشد. نتیجه این پیامدهای فاجعه بار، پیدایش فرمولی برای محوکردن آثار جنگ و پذیرفتن قطع نامه 242 شورای امنیت سازمان ملل (22 نوامبر 2967) بود که به مسئله فلسطین نمی پرداخت. این قطع نامه ، ریشه های مناقشه یعنی ایجاد دولت اسرائیل بر روی 78 درصد سرزمین ها،  به ضرر مردم فلسطین  را انکار کرد. بدین ترتیب این مصوبه، قطع نامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل متحد (22 نوامبر 1947) در مورد تقسیم که ایجاد دولت عرب بر روی 44 درصد خاک فلسطین تاریخی  را البته با اعطای 55 درصد  به «دولت یهود» و قطع نامه 194 مجمع عمومی  درباره برقراری حق بازگشت و جبران خسارت پناهندگان را دور می زد. به رغم این واقعیت که قطع نامه 242 و 348 (مصوبه سال 1973) شورای امنیت سازمان ملل به مسئله فلسطین نمی پرداخت، فشار عرب ها بر رهبران فلسطین جهت پذیرفتن آن ها با شدت روزافزون ادامه یافت.

 

دگرگونی موضع فلسطینیان   با پیشنهاد سازمان آزادی بخش فلسطین جهت ایجاد تشکیلات ملی خودمختارِ دارای صلاحیت در مورد هر وجب سرزمین آزادشده، در سال 1974  آغاز نشد؛  و نه حتی در سال 1988 با تصویب برنامه مربوط به تاسیس دولت فلسطین  در مرزهای 1967 نیز شروع نشد. بالاخره، رویکرد تدریجی و قدم به قدم جهت رسیدن به هدف ، هر زمان که تناسب قوا اجازه دستاوردهای بیشتری را ندهد ، قاعده تاریخ است. ریشه انحراف، عمدتا در این برداشت است که این کار بدون انصراف  از طرح ملی و یا اطاعت از مذاکراتو ارائه امتیاز های بلاعوض، با نشان دادن رفتاری نمونه و با این گمان که از طریق مذاکره  و بدون هیچ اِعمال فشاری می توان به راه حل قابل قبول رسید، ممکن نیست. در حالی که اِعمال فشار تنها شکلی است که امکان می دهد در راه تحقق همه هدف ها به پیش رفت.

 

افتادن در دام راه حلی از طریق مذاکره  برپایه درکی نادرست که گمان کنند که جنبش صهیونیستی و مظهر آن اسرائیل، بدون  این که فلسطینی ها قادر به تغییر توازن نیروها باشند، حاضر به قبول سازشی تاریخی در مورد تقسیم سرزمین فلسطین خواهد شد، ما را به دادن امتیازهای پی در پی سوق داد تا دشمنان مان راه حلی از طریق مذاکرات را بپذیرند.

 

اسرائیل، برنده ای بی هزینه

 

فلسطینی ها ناگزیر شدند در چارچوب ابتکار صلح  که شورای ملی فلسطینی وابسته به  سازمان آزادی بخش فلسطین در 1988 تصویب کرده بود، قطع نامه 242 و 338 شورای امنیت را بپذیرند، بدون این که با طرح ملی بنیادی هماهنگ کنند و حتی قطع نامه های دیگر از جمله قطع نامه های 181 و 194 مجمع عمومی سازمان ملل متحد را بپذیرند. به عبارت دیگر، برنامه آزادی بخش و بازگشت را با طرح دولت معاوضه کردند. اسرائیل در چارچوب قراردادهای اسلو، حق موجودیت خود را کسب کرد، بدون این که در مقابل، حقوق فلسطینیان، از جمله حق ایجاد دولت شان را به رسمیت شناسد و آن را به چشم انداز آینده مذاکرات محول کردند.

 

همه این نکات نشان می دهد که انحطاط رسمی عرب ها، مقدم بر انحطاط رسمی  فلسطینی ها بوده و دومی ، اولی را توجیه می کند. انحطاط امریبد و قابل محکومیت است. انحطاط فلسطینیان بدتر هم هست، زیرا که بر حقوق و منافع اساسی فلسطینی ها آسیب می رساند. امضای قراردادهای اسلو اوج این انحطاط به شمار می رود.

 

در آغاز، حکومت های عربی با دادن شعار آزادی فلسطین، تصمیم به ایجاد سازمان آزادی بخش فلسطین (در سال 1964) بر پایه برنامه آزادی بخشی و بازگشت گرفتند؛پساز سال 1967، در اجلاس رهبران در خارطوم «سه نه» ای به تصویب رسید که جمال عبدالناصر و خارطوم توصیه کرده بودند (نه مذاکره ای، نه صلحی و نه شناسائی رسمی اسرائیل). سپس از خواست جمعیمبنی بر حذف آثارتجاوز به جستجوی راه حل  جمعی عربی در چارچوب کنفرانس های بین المللی نظیر کنفرانس ژنو (1973) رسیدند، پیش از این که به قراردادهای صلح یک جانبه، مانند قرارداد صلح مصر و اسرائیل (موسوم به قرارداد کمپ دِیوید) و کوشش در لاپوشی بر این تسلیم با طرح خودمختاری فلسطین برسند. سپس نوبت قراردادهای اسلو و پیمان صلح اردن (وادی عربه در سال 1994) رسید. سرانجام، ابتکار صلح اعراب (2002) یکی از اساسی ترین مراحل چشم پوشی عرب ها بود که رهبری فلسطین نیز در آن مشارکت کرد.

ابتکار صلح عربی در سال 2002،  تحت نام جستجوی یک راه حل جمعی متعادل مطرح شد، در حالی که اسرائیل نه برای آن آماده شده بود و نه آن راقبول داشت، در نتیجه این ابتکار عمل فقط یک مرحله اضافی در جهت دادن امتیاز بود. هدف از پیشنهاد این طرح، پرداختن تاوان گناه سعودی هائی بود که در سوءقصدهای 11 سپتامبر شرکت کرده بودند (در بین 19 نفر درگیر ، 15 شهروند سعودی وجود داشت). عربستان سعودی جامعه عرب را مجبور کرد تا شناسائی رسمی و عادی سازی کامل با اسرائیل را در مقابل عقب نشینی آن کشوراز سرزمین های عربی اشغال شده در سال 1967 و یک پیمان درباره راه حل عادلانه  و مورد قبول در مورد مسئله پناهندگان، که در واقع احاله سرنوشت پناهندگان به اسرائیل بود را تدارک بیند. این نکته بسیار گویاست که روز بعد از تائید ابتکار صلح عرب، آریل شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل به مقر تشکیلات خودگردان فلسطین حمله کرد که به محاصره  یاسر عرفات و سرانجام قتل او ختم شد، درست همان طوری که تجاوز سال 1982 علیه سازمان آزادی بخش فلسططین در لبنان یک سال پس از امضای معاهده صلح بین اسرائیل و مصر رخ داده بود.

 

آشوب های منطقه

 

برای درک رخدادهای سال های گذشته و از جمله پس از قراردادهای اسلو، باید تعداد مشخصی از رویدادهای مهم را  بررسی کرد. از جنگ ایران-عراق (1988-1980)، تجاوز عراق به کویت (در سال 1990) سپس اشغال  خود عراق (در سال 2003) و خواست ایجاد «خاورمیانه جدید»، سه حمله نظامی اسرائیل به غزه، تداوم اشغال با گسترش یهودی سازی، شهرک سازی های استعماری، جابجائی اهالی و طرح الحاق در کرانه باختری، که باید تلاش های پی در پی در اجلاس سران عرب ها را نیز به آن افزود. نیت این تلاش ها این بود که با دگرگونی یا وارونه ساختن ابتکار صلح عربی  را به نحوی که به بهانه  تشویق  اسرائیل به پذیرفتن صلح ،عادی سازی روابط را بر عقب نشینی از سرزمین ها مقدم کند. درست عکس این نکته رخ داد و اسرائیل رویه ای سخت در پیش گرفت.

خطر تصمیم های امارات و بحرین و تاثیرات آن ها به صورتی است که فقط به وارونه کردن ابتکار صلح به صورتی که عادی سازی و شناسائی اسرائیل پیش از عقب نشینی صورت گیرد، محدود نمی شود، زیرا که این تصمیم ها بدون هیچ چشم اندازی در مورد عقب نشینی اسرائیل انجام شده است. این امر چنان روشن است که صحبتی از پایان اشغال، توقف مستعمره سازی ها، مسئله پناهندگان و نیز تعهد اسرائیل نسبت به دولت فلسطین، اصلا در میان نیست. در واقع، تنها نکته ای که «عادی سازان روابط» به دست آوردند، تعویق الحاق است که به هر صورت  و به دلایل دیگر عملی شده بود. به علاوه، این اقدام ها را در چارچوب بینش دونالد ترامپ  (2) در مورد حل مسئله فلسطین/اسرائیل ثبت کرده اند ، که به منزله تایید شرایط آمریکا و دستورات راست افراطی اسرائیل است. در واقع، عادی سازی و ائتلاف عربی ایجاد «اسرائیل بزرگ» را تسهیل خواهد کرد.

 

خروج از قراردادهای اسلو

 

این واقعیت که فلسطینی ها در گذشته امتیازهائی داده و تا شناسائی رسمی و عادی سازی روابط پیش رفته اند، ادامه همان راه را توجیه نمی کند،  قراردادهای اسلو را امضا کردند تا میدان را برای عادی سازی عرب ها باز کند، در عین حال که دائما به قراردادی از طریق مذاکره دل بستند که مدت ها بود اسرائیل مرگ آن  را اعلام کرده بود. اسرائیل سیاست هدایت کشمکش را پیشه کرد و نه راه حل مناقشه  را، تا زمانی که مواضع آمریکا و اسرائیل در دوران ترامپ /اسرائیل متحول شدند و سیاست اسرائیل به سیاست تحمیل  عمل انجام شده در محل تبدیل شد که پس از این تنها راه حل عملی به حساب می آید.

ورد زبان نتانیاهو، «صلح در مقابل صلح» است – بدون این که بر اشغال پایان دهد- برای این که آن را با شعار «زمین در مقابل صلح» عوض کند،  و به خود می بالد که این روش  در مورد امارات و بحرین به ثمر رسیده و تا آن جا پیش رفته که تاکید کند که طرح الحاق هم چنان مسئله روز است در حالی که هنوز جوهر قرارداد سه جانبه ایالات متحده-اسرائیل- امارات خشک نشده بود. به عبارت دیگر، عادی سازی و شناسائی رسمی، دیر یا زود ، «عادی سازان» را به قبول  راه حل اسرائیل برای مناقشه تاریخی سوق خواهد داد.

برای مقاله با این اقدامات نابودکننده آرمان فلسطین، وحدت قدرتمند فلسطینی با تکیه بر مشارکت واقعی و یک بینش و استراتژی جدید  که موجب تغییرات کامل برداشت های ما، سیاست ما، نهادهای ما و کارکنان سیاسی ما شود، ضروری است.

نه تهدید به انحلال  یا نابودی تشکیلات خودگردان، و نه برافراشتن پرچم اتحاد و مقاومت توده ای کفایت نمی کند. ما باید زمین را جهت خلاصی از محدودیت های قرارداد اسلو آماده کنیم، از شناسائی اسرائیل خودداری کرده، تشکیلات خودگردان را تغییر دهیم، نهادهای سازمان آزادی بخش فلسطین را  از نو بسازیم (و نه این که وصله پینه کنیم) و حضور پایدار مردمی موثر وکارا، قاطعیت و مقاومت را پایه گذاریم.

ما باید به استراتژی بقا، انتظار و واکنشی خاتمه دهیم. اتکا بر دیگران و حساب کردن روی آن ها را برای مثال روی پیروزی جو بایدن یا سقوط نتانیاهو، رها کنیم. ما باید استراتژی [سیاست راهبردی] فعال اتخاذ کنیم که به ما امکان دهد پیشرفت ها و واقعیت های جدید را دریافت کنیم، به جای این که آن ها را نادیده بگیریم و بیشتر آماده دگرگونی باشیم تا تسلیم.

با چنین روحیه ای، لازم نیست از جامعه عرب کناره گیری کنیم، چرا که فقط انزوای فلسطین را شدیدتر کرده و به جامعه عرب در کلیت آن و به دولت های عضو به صورت انفرادی اجازه خواهد داد تا سریع تر به نفع عادی سازی عمل کنند. شعار ما باید بیشتر، راه اندازی مجدد جامعه عرب که از هدف اولیه خود  که دفاع از منافع فلسطین بود منحرف شده، باشد. جامعه عرب باید ارزش های واقعی خود را بازیابد.

 

جای گیری در جهانی نو

 

ذهن های مغشوشی معتقدند که عرب ها در سال 1948 یه آرمان فلسطین خیانت کرده و موجب پیش آمدن سریع نکبه (فاجعه) شدند و آنان همچنان به خیانت ادامه می دهند. این نکته حقیقت ندارد. خیانت 1948 موجب انقلاب مصر (1952) و تغییرات در جهان عرب شد که واقعیت را دگرگون کرد. دلیل تجاوز 1967 همین موضوع است. اما، این جنگ موجب پدیدآمدن انقلاب دوم فلسطین، شورش علیه شکست شد تا این که کم کم در طول زمان پس از جنگ 1973 از محتوای خود خالی شد.

 و همین، مایه امید است. ما هنوز می توانیم بر روی خیلی چیزها حساب کنیم؛ پیش از همه، بر روی خلق فلسطین، اراده اش در استوار ماندن و در ادامه مبارزه در درون کشور خود و خارج از آن. سپس، می توان بحران ها و قطبی شدن های درون جامعه اسرائیل را بر آن افزود. عواملی که محصول افراط گرائی فزاینده، گسترش طلبی، ستیزه جوئی، نژادپرستی و امتناع اسرائیل از سازش است.این وضع، فلسطینی ها  و جهان را برخواهد انگیخت تا از اسرائیل روی گردانند – حتی اگر برای این کار زمان زیادی لازم باشد – و نیز زندگی را بر «عادی سازان» وهمکاران جدید اسرائیل، سخت تر خواهد کرد.

کارنامه اسرائیل نمایانگر این واقعیت است که این کشور می گیرد، ولی نمی دهد، سلطه گری می کند ولی تقسیم نمی کند. اسرائیل به نام عرب ها نخواهد جنگید. در واقع، این کشور متفقان عربش را رها خواهد کرد. امارات متحده، بحرین و کشورهای خلیج فارس در هر مناقشه آتی در مرزهای ایران چه سیاسی باشد و چه نظامی و یا اقتصادی ، بهای گزافی پرداخت خواهند کرد.

اسرائیل تنها قدرت منطقه ای نیست. این کشور رقبای محکمی در ایران و ترکیه دارد،  تازه اگر نخواهیم از چین، روسیه، اروپا ، هند و ژاپن حرف بزنیم.  حتی اگر نخواهیم به جنگ سرد چینی-آمریکائی و نیز همه گیری ویروس کرونا، با پیامدهای سیاسی و اقتصادی بر سراسر نظم جهانی اشاره کنیم. جهان و منطقه در دگرگونی است و ما باید محکم بایستیم و دست به تغییرات ضروری بزنیم تا بتوانیم جایگاه اصلی خود را در نقشه جدید جهان به دست آوریم.

 

پاورقی ها:

1 - https://orientxxi.info/magazine/de-la-defaite-arabe-emergea-la-resistance-palestinienne,1882

2 - https://orientxxi.info/magazine/articles-en-farsi/article3217

 

عنوان اصلی مقاله:

Palestine et monde arabe. Qui est responsable de la défaite ?

https://orientxxi.info/magazine/palestine-et-monde-arabe-qui-est-responsable-de-la-defaite,4151