۱۳۹۰ آذر ۱۹, شنبه

دروغهایی از جنگ لیبی

دروغهایی از جنگ لیبی


ولترشبکه | بیروت +

JPEG - 21 kb
می گویند اولین قربانی جنگ حقیقت است. عملیات نظامی لیبی و قطعنامه 1973 که به آن جنبه قانونی می بخشد، با قوانین سازگار نیست. به افکار عمومی اینطور وانمود شده که این عملیات برای حمایت از مردم عادی که تحت سرکوب کورکورانه سرهنگ قذافی هستند لازم است. حال آنکه در واقع رسیدن به همان اهداف امپریالیستی کلاسیک مورد نظر است. برای شفافیت موضوع، چند نکته در ادامه ذکر می شود.

جنایت بر ضد بشریت

برای سیاه نمایی، مطبوعات آتلانتیست چنان تصویر کردند که صدهاهزار نفر برای فرار از قتل عام، به دنبال خروج از لیبی هستند. خبرگزاری ها از هزاران کشته صحبت کردند و «جنایت بر ضد بشریت». قطعنامه 1970 دادگاه کیفری بین الملل را مامور رسیدگی به «حملات سیستماتیک یا گسترده بر ضد مردم عادی» می کند. درگیری های لیبی در واقع می توانند هم از منظر سیاسی مورد بررسی قرار گیرند و هم قبیله ای. کارگران مهاجر اولین قربانیان هستند. آنها به یکباره مجبور به ترک کشور شدند. هر چند جنگ بین طرفداران قذافی و شورشیان با خشونت زیاد همراه بود ولی نه به آن نسبتی که اعلام شده بود و هیچگاه سرکوب سیستماتیک بر ضد مردم عادی را شاهد نبودیم.

حمایت از «بهار عرب»

آلن ژوپه وزیر امور خارجه فرانسه هنگام سخنرانی در شورای امنیت از «بهار عرب» عموما و از شورش لیبیایی به طور ویژه تمجید کرد. این سخنرانی شاعرانه مقاصد شومی را پنهان می کرد: وی یک کلمه از سرکوب وحشیانه در یمن و بحرین سخن به میان نیاورد در حالی که از محمد ششم، پادشاه مراکش به عنوان یکی از انقلابیون یاد می کند. از زمان روی کار آمدن سارکوزی تصویر فرانسه در دنیای عرب به اندازه کافی فاجعه آمیز بود؛ گویی برای ترمیمش به این مواضع نیاز داشت.

حمایت اتحادیه آفریقا و لیگ عرب

از ابتدای حوادث، فرانسه، بریتانیا و آمریکا پشت سر هم اعلام می کنند که این جنگ غربی نیست (هر چند کلود گوئن وزیر کشور فرانسه «جنگ صلیبی» سارکوزی را مطرح کرد). آنها ادعا می کنند مورد حمایت اتحادیه آفریقا و لیگ عرب هستند. در واقع اتحادیه آفریقا ضمن محکوم کردن سرکوب و بر حق دانستن مطالبات دموکراتیک، همیشه با دخالت نظامی خارجی مخالفت کرده. لیگ عرب هم که مجموعه ای از رژیمهایی است که تحت تهدید انقلابی همسان هستند. آنها از اصول ضد-انقلاب غرب حمایت کردند -بعضی حتی فعالانه در بحرین مشارکت می کنند- ولی نمی توانند از یک جنگ واقعی غربی حمایت کامل کنند چرا که تبعاتش در داخل می تواند به قیمت براندازی خودشان تمام شود.

به رسمیت شناختن شورای ملی انتقالی لیبی

سه منطقه شورشی در لیبی وجود دارد. شورای انتقالی در بنغازی تشکیل شده است. این شورا در دولت موقتی که وزیر دادگستری قذافی اعلام کرده بود ادغام شد. همین شخص کسی است که دولت بلغارستان او را مسئول سازماندهی شکنجه پرستاران بلغاری و پزشک فلسطینی می داند که به مدت زیاد در زندان بودند. با به رسمیت شناختن شورای انتقالی و برائت بخشیدن به رییس آن، نیروهای ائتلاف، مخاطبین خود را انتخاب کرده و به عنوان سردمداران شورشیان تحمیل می کنند. بدینسان می توانند انقلابیون ناصری، کمونیست ها و خمینیست ها را از بازی خارج کنند. هدف، خود را جلو انداختن و جلوگیری از آن چیزیست که در تونس و مصر اتفاق افتاد. فراموش نکنیم غرب، دولت حزب بن علی را بدون بن علی و دولت سلیمان را بدون مبارک تحمیل کرده بود که انقلابیون آنها را نیز بیرون کردند.

تحریم تسلیحاتی

اگر مقصود، حمایت مردم بود، می بایست تحریمی برای منع ورود مزدوران و سلاح به نفع رژیم قذافی برقرار می شد. به جای آن، گستره این تحریم به کل کشور و شورشیان تعمیم داده شده تا بتوان پیروزی احتمالی آن ها را پیش بینی و کنترل کرد. یعنی بازدارندگی انقلاب.

منطقه ممنوعه هوایی

اگر مقصود، حمایت مردم عادی بود، منطقه ممنوعه هوایی باید قلمرو شورشیان را در بر می گرفت (مانند منطقه کردستان در عراق). حال آنکه همه حریم هوایی کشور ممنوعه اعلام شده است. با این تدبیر، مؤتلفین امیدوارند بر روی موازنه قوا روی زمین اشراف داشته باشند و کشور را به چهار بخش تقسیم کنند (سه منطقه شورش و یک منطقه قذافی). این تقسیمات را باید در ابعاد بزرگتری مانند سودان و ساحل عاج دید: اولین مرحله از «بازتعریف جغرافیایی آفریقا.»

مسدود کردن دارایی ها

اگر مقصود، حمایت مردم عادی بود، باید تنها دارایی های شخصی قذافی، خانواده اش و سردمداران رژیم برای جلوگیری از دور زدن تحریم تسلیحاتی مسدود می شد. اما کل دارایی های دولت لیبی را مسدود کردند. در حالی که لیبی یک کشور نفت خیز با گنجینه ای قابل ملاحظه است که بخشی از آن در بانک جنوب پس انداز شده. این نهاد وظیفه اش حمایت مالی از پروژه های توسعه برای کشورهای جنوب است. همانطور که هوگو چاوز گفت: این تحریم ربطی به حمایت مردم عادی ندارد و هدفش بازگرداندن انحصار به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است.

ائتلاف داوطلبان

اگر مقصود، حمایت مردم عادی بود، باید سازمان ملل مسئول اجرای قطعنامه 1973 می شد. در عوض، عملیات نظامی در حال حاضر تحت فرماندهی US Africom است و بعد از آن قرار است به دست ناتو بیفتد. به همین دلیل احمد داوود اغلو وزیر امورخارجه ترکیه از بدعت های فرانسه عصبانی بود و از ناتو توضیح خواست. واکنش ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه محکم تر بود؛ وی هشدار داد: «قطعنامه، "موذیانه و نامناسب" است. همین که آن را می خوانیم مشخص می شود که مجوز اقدام به هر کسی را بر ضد یک دولت مستقل می دهد. در مجموع مرا به یاد جنگ های صلیبی قرون وسطی می اندازد.»

ارتش ازادیبخش پیروز شد، البته در لیبی پیام رهبری مجاهدین به مناسبت این پیروزی

ارتش ازادیبخش پیروز شد، البته در لیبی پیام رهبری مجاهدین به مناسبت این پیروزی


ارتش ازادیبخش پیروز شد، البته در لیبی. پیام رهبری مجاهدین به مناسبت این پیروزی در کلیپی در متنی عربی - اسلامی



متن پیام پیام مسعود رجوی.
در جاهایی که پیام با نقل قولی یا تصاویر قطع شده در داخل قلاب یاد آوری کرده ام. شروع کلیپ با تصاویری از در ورودی اصلی اشرف و شیپورچی های ارتش آزادیبخش که در شیپور می دمند و صحنه هایی از مراسم «باشکوهی» با یونیفورمهای رنگارنگ بر تن افسران اشرفی در دوره یی که تحت حفاظت آمریکا بودند نشان داده می شود. بعد قطعه ای از قسمت آغازین سمفونی شماره 5 بتهون که «سرنوشت اینگونه به در می کوبد» هم نامیده می شود و تمام پیامهای جناب رجوی با آن شروع و به آن ختم می شود، سپس دو جمله از پیام آقای رجوی: «قدر لیبی در شب قدر رقم خورد. ارتش آزادیبخش پیروز شد!». بعدصحنه هایی از شادی مردم لیبی و تیراندازی هوایی صحنه هایی از جنگهای خیابانی در لیبی دوباره سمفونی شماره پنج و پیام مسعود که گوینده پیام را می خواند: خامنه ای، مالکی، و بشار اسد در انتظارند، مسعود رجوی – یکشنه شب 30 مرداد1390[ادامه سمفونی و بعد صدای گوینده و ادامه پیام]. قدر لیبی شب قدر رقم خورد. ارتش آزادیبخش پیروز شد. هر آنچه دیکتاتور لیبی رشته بود پنبه شد. اکنون در این ساعات پایه های جبّاریت و ستم، یکی پس از دیگری فرو می ریزد [ صحنه هایی از شلیک تیربار و جنگ خیابانی به مدت سه دقیقه] بر مردم لیبی، بر مردم و مقاومت ایران، بر مردم عراق و سوریه و سراسر خاورمیانه مبارک باد. بر رزمندگان آزادی و بر ارتش آزادی مبارک باد. آری وقتی که خلقی بر می خیزد و اراده می کند، بر سرنوشت است که پاسخ دهد و بر زنجیرهاست که از هم بگسلند[یک سرود عربی] اکنون خامنه ای و مالکی و بشار اسد بور و کور شده و در اننظارند. دیرو زود دارد، اما در نتیجه نهایی و سرنگونی قطعی دیکتاتورها جای تردید نیست فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[*] این سنت خدشه ناپذیر تاریخ است مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا...سرنگونی سرنوشت محتوم دیکتاتورهای خونریز و نفرین شده است، در هرکجا که باشند...[سرود عربی همراه با تصویر و دوباره سمفونی شماره 5 بتهون]قذافی متحد شناخته شده فاشیسم دینی حاکم بر ایران بود. مانند آخوندها تا توانست بر سر و روی عرفات و جنبش آزادیبخش ملی فلسطین- فتح – کوبید، تا آن را تضعیف و نا بود کند. وقتی هم که در صحنه عربی هوا را پس دید، جا خالی داد و آفریقا گرایی پیشه کرد. دعوای اسلامی و انقلابی قذافی بیش و کم به هم آن اندازه آخوندها مبتذل و بی محتوا بود. به همین خاطر در زندانهای شاه همین آخوندها پیوسته مجاهدین را نکوهش می کردند که چرا انقلابی گری و اسلامیت قذافی ر به سخره می گیرند. اکنون ارتجاع حاکم بر ایران متحد عزیز و دیرپای خود را از دست داده است. تماشایی است که خامنه ای دیکتاتور رسوا و فرتوتی که عید همین امسال از قیام مردم لیبی به عنوان حوادث تلخ شکوه می کرد چگونه صورت خود را با سیلی سرخ نموده و چگونه خود را همرنگ جماعت می کند[بخشی از سخنان خامنه ای در اول فرودین و بعد سخنان او درسوم اردیبهشت و 14 خرداد که در این آخری بر همراهی رژیم با حرکتهای ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی تاکید کرد و گفت یاد آور شد که رژیم با حرکتهایی که به تحریک آمریکا و صهیونیستها راه افتاده باشد همراهی نمی کند و نیز سخنان او در دیداری که رسمی در 5 تیر که احمدی نژاد هم در آن حضور داشت به نقل از تلویزیون رژیم بعد سمفونی شماه 5 بتهون] راستی ولی فقیه ارتجاع چرا به شدت نگران است. خودش می گوید که از «شبیه سازی» در ایران می ترسد. «شبیه سازی» همان سرایت و اسم مستعار قیام و سرنگونی و خیزش ارتش آزادی است[بخشی از سخنان خامنه ای اول فرودین در یک ملاقات گروهی و سمفونی شماره5 بتهون]. اکنون آتش گرداگرد بیت العنکبوت ولایت و قبای پاره پاره حاکمیت نامشروع آخوندی را فرا گرفته است. از بن علی آغاز شده و بی تردید تا سیدعلی ادامه می یابد. خامنه ای به همین خاطر تلاش می کند با اعزام مزدور و تک تیر انداز و شکنجه گر و دژخیم به سوریه، آتش را در بیرون خانه متوقف کند و هر طور شده بشار اسد را سرپا نگه دارد. دیکتاتوری خونریز سوریه برای 32 سال متحد اصلی و کلیدی رژیم ولایت فقیه در ایران بوده است. خمینی و نخست وزیر او موسوی با جاری کردن سیل نفت مجانی یا ارزان قیمت به سوریه در سالهای جنگ ایران وعراق، حمایت حافظ اسد را به دست آوردند. سوریه در عین حال برای رژیم آخوندی سر پل لبنان و مسیر صدور ارتجاع و تخریب در کار فلسطین بوده است. از این رو سرنگونی بشار اسد برای رژیم آخوندی یک ضربه استراتژیکی و کمرشکن است. یک ماه پیش رسانه های عربی خبر دادند که خامنه ای 5 میلیارد دلار و هشتصد میلیون دلار به پشتیبانی از بشار اسد اختصاص داده و از دیکتاتور عراق جدید هم خواسته است این مبلغ را به ده میلیارد دلار افزایش دهد[تصاویری از تلویزیون های عربی همراه با زیرنویس در مورد این مساله و بعد سمفونی شماره 5 بتهون]، سپس مالکی بعد از سالها سکوت در باره اسرائیل، به فرموده و به طرزی ناگهانی، در باره اسرائیل به حرف آمد و به موازات خامنه ای خواهان خاموش کردن قیام مردم سوریه شد. بهانه و کشف ناشیانه او این بود که گویا، اسرائیل برنده قیام مردم سوریه خواهد بود. العراقیه متعاقبا علت این کشف ناگهانی و ناشیانه را به روشنی و به سادگی در این دانست که مالکی نخست وزیری خود را مدیون رژیمهای ایران و سوریه است [ تلویزیون عربی و تصویر مالکی در سخنرانی و تصاویری از برنامه خبر تلویزیونی در نقل اظهارات حیدر ملا سخنگوی العراقیه در انتقاد از مالکی همراه با زیر نویس فارسی و سپس سمفونی شماره 5 بتهون]. موضوع سوریه برای ارتجاع حاکم بر ایران آن قدر مهم و حیاتی است که جایی برای همنوایی آخوندی و سوری با مردم بپاخاسته، باقی نمی گذارد. در اینجا، جایی برای لفاظیهای خامنه ای و همدردی با مردم مصر و تونس ولیبی نیست. همین امروز سفیر رژیم به صراحت گفت: « سوریه از بحران کنونی با پیروزی بر شیطان بزرگ خارج می شود»[ در اینجا اظهارت سفیر رژیم به نقل از از خبرگزاری رژیم توسط گوینده مجاهد نقل می شود و دوباره قسمت آغازین سمفونی شماره 5 بتهون]. در چنین شرایطی، همانطور که پرفسور ژان زیگلر نایب رئیس کمیته مشورتی شورای حقوق بشر ملل متحد گفت، به خوبی می توان فهمید چرا اشرف، این چنین رعشه به جان رژیم انداخته است. فروغ اشرف که در جای جای میهن اشغال شده، تکثیر و پرتوافکن می شود، بیانگر رعشه و لرزه سرنگونی در رژیم ضد بشری است. همان فروغی که در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران[ویدئو بدون صدا از مریم رجوی هنگام سخنرانی]، یاران اشرف نشان را در جای جای جهان از ژنو تا واشنگتن و نیویورک به اوج می برد[تصویر ویدئویی ژان زیگلر در سخنرانی در جلسه یی که مریم رجوی هم در آن حضور دارد و جناب ژان زیگلر جامعه شناس سوئیسی در پایان سخنان خود در مورد اهمیت اشرف با اشاره به این که اشرفی ها، مقاومت مسلمانی هستند که به قیمت جان خود،ارزشهای آنها(دموکراسی) را متجلی می کنند، و با اشاره به انقلابی که در کشورهای عربی رخ داده است می گوی انقلابیون عرب در جستجوی مرجع و الگو و راهنما هستند اگر اشرف وجود نداشته باشد این یک فاجعه خواهد بود. وی با اشاره به این که از ماموریتی در شمال آفریقا باز گشته است خطاب به مریم رجوی می گوید که از مصر تا کوهای نافو در لیبی شرقی و تا تونس، برای همه جوانان این منطقه شما(مجاهدین) همان چیزی را متجلی می کنید که آنها در جستجوی آن هستند. بعد سمفونی شماره پنج بتهون]. رزمندگان آزادی؛ جوانان قیام آفرین، بپا خیزید! آزادی را باید با ارتش آزادی گرفت، به رایگان نمی دهند. اصلاحات بشار اسد در سوریه وسبزینگی و کتاب سبز و پرچم سبز قذافی در لیبی هم چنان که در ایران و رژیم نامشروع ولایت فقیه دیگر اثر ندارد. خودکار سبز خامنه ای، در غرقاب خیانت، رطوبت کشیده ودیگر جز بر بشکه های نفت نمی نویسد. در حضیض رسوایی و درماندگی، خواسته و شعاری جز «ابقای مجاهدین در لیست» و سرکوب اشرف برای حفظ نظام ندارد. با سبکسری و سخافتی تمسخرانگیز، مدرسین «حوزه علمیه نفت» در ینگه دنیا را به مزبله می برد تا عمامه سیاه ولایت را سبز کنند. اما دیکتاتورهای خونریز و خون آشام باهمه چاکران، مشاطه گران، قلمزانان و میرآخورهای دربارشان از این غافلند که خلق سرنگونی رژیم را اراده کرده است. مردم ایران به کمتر از این رضایت نمی دهند. زنده باد ارتش آزادی. رود خروشان شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران[تصاویری از مریم رجوی در حال سخنرانی] ضامن پیروزی محتوم خلق ماست. [یک ویدئو رپ سیاسی عربی همراه با ترجمه فارسی در زیر نویس و بعد با زهم سمفونی 5 بتهون].
* در نقل این جمله از قرآن در پیام به نظر می رسد که اشتباهی هست. ظاهرا این جمله از آیه 43 سوره فاطر گرفته شده است. اگر چنین باشد، در صورتی که ابتدای جمله با «ولن» شروع شده باشد، پایان آن «تحویلا» است و نه تبدیلا، و در صورتی که پایان آن تبدیلا باشد که در متن سخنان مسعود رجوی آمده است شروع آن با «فلن است». این دوجمله در آیه یاد شده ن درپی یکدیگر آمده اند. متن آیه: اسْتِكْبَارًا فِي الْأَرْضِ وَمَكْرَ السَّيِّئِ وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِينَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا

Langston Hughes ,a dream deferred لنگستون هیوز ، رویای دیر شده.mpg

Protests erupt in Russia over elections

رضای نيمه جان محاکمه خواهد شد!



19آذر.رضای نيمه جان محاکمه خواهد شد!

روز 5 شنبه 17 آذرماه در اثر پيگيری و اصرار همسر رضا، مامورين بند 209 رضا شهابی را برای ملاقات به کابين ملاقات تلفنی آوردند.رضا به حالت نيمه جان درآمده و او را تا مسافتی با ماشين به سالن منتقل کرده بودند و سپس مامورين زير بغل او را گرفته و کشان کشان تا کابين گفتگو آورده بودند.

رضا انچنان ضعيف و بيجان بوده است که به سختی حرف ميزده و همچنين نيم بدنش به حالت بيحس و فلج درآمده، و با سری کج به يک سو و کاملا خميده و کم جان مينموده است.




مامورين تاييد کرده اند که نامه ی دادستان برای انتقال اورژانسی رضا به بيمارستان را از روز يکشنبه 13 آذر در اختيار دارند اما او را احتمالن در يکی از روزهای شنبه 19 آذر يا يکشنبه 20 آذر يعنی يک هفته بعد از دريافت نامه ی دادستان ، به بيمارستان خواهند برد !


اين در حالی است که جان رضا در خطر است و احتمال فلج شدن وی وجود دارد.و ما تا کنون خبری از انتقال يا عدم انتقال رضا به بيمارستان دريافت نکرده ايم.و شديدا نگران سلامتی او هستيم.




همچنين يکی از مامورين اعلام نموده رضا در ديماه دادگاهی خواهد شد و خود بلافاصله افزوده که ممکن است به خاطر وضعيت جسمی اش دادگاه به تعويق افتد.


رضا شهابی در 4 خرداد 90 دادگاهی شده و به دليل اينکه هيچ موردی برای محکوم کردن عليه وی وجود نداشته تا کنون حکمی برايش صادر نشده است و معلوم نيست که در اين مدت چند ماهه آيا رضا را به جرم بيمار بودن و دربند بودن، قرار است محاکمه کنند!؟


کميته دفاع از رضا شهابی خواهان مداوا و آزادی بی قيد و شرط رضا ميباشد.


رضا هيچ جرمی مرتکب نشده است.


مسوولين قضايی بايد مطابق واقعيات برای رضا برائت و حکم آزادی صادر کنند در حالی که اعلام شده برای او دادگاه تشکيل خواهد شد.


در حالی که رضا نوزدهمين روز اعتصاب خود را در بدترين شرايط جسمی سپری ميکند، ما هرگونه ادامه ی بازداشت رضا را محکوم ميکنيم و از همگان خواهانيم برای آزادی رضا شهابی تلاش نمايند.




کميته دفاع از رضا شهابی � شنبه 19 آذرماه

شام ,, ادلب اريحا ,,مظاهرات الاحرار جمعة اضراب الكرامة ,,9 12 2011 ,, جـ1

D-day for Euro thwarted by Great Britain

Staffers abandoned patients during fire

Zombie Agreement From COP 17

Progress in Night Vision: U.S. Army Documentary Film (1974)

Magicians Of Mutability Part 10

Seymour Hersh Iran speech at Trinity College Dublin part 1

Seymour Hersh: Jewish Money Controls Presidential Candidates

La vérité sur Israel et le 11 septembre à la télé française - par nikoan...

ملا به من پند می داد خودش می رفت کون میداد

War-torn Libya shelters jobless Gazans