۱۳۹۲ آذر ۲۸, پنجشنبه

پیراهنی که آید از او بوی یوسفم (قسمت ششم)
محمدرضا روحانی


خروس‌بازی
در میهن ما، بعضی از مصرف‌کنندگان قند پارسی (۱)، سپیده‌دم را خروسخوان یا خروسخون می‌نامند. خروسی هم که بی موقع می‌خواند و مردمان را نابهنگام از خواب می‌پراند خروس بی محل می‌خوانند.
برخی از مردم خروس بی محل را بد‌ یُمن می‌دانند و سر این حیوان بخت برگشته را می‌برند و گوشت این قربانی شوم را می‌خورند.
غالب خروسهای این بخش از قاره قدیم (۲) که «ما از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم»، مشکل «جیم» دارند و برخلاف عقیده عمومی در سالن‌های بزرگ مرغداری زندگی می‌کنند. دور از آدمیان هستند و معمولاً در همانجا که از تخم درمی‌آیند زندگی و رشد می‌کنند.
در همان محل هم ذبح، پرکنده و بسته‌بندی می‌شوند و مردم آنها را لخت و عریان در یخچالهای فروشگاهها می‌بینند.
به این ترتیب من بعنوان یک پناهنده ایرانی سالهاست چشمم به جمال یک خروس زنده نیافتاده است نه آنکه بجا می‌خواند و نه آنکه نابهنگام.
...
بدبختانه به همت دشمنان رژیم ولایت فقیه تا بخواهید خروس جنگی بی‌محل در تبعید پرورده شده و سرنخ لشکری از آنها در دستان آقای رجوی است.
زحمت کشیده به سایتهای گوناگون و تلویزیون وابسته به مجاهدین و شورا بنگرید. در شش ماه و نیم گذشته کار عمده این خروسهای جنگی بی‌محل شده است تهمت زدن، لجن‌پراکنی، دروغ‌پردازی، فحاشی، شایعه‌پراکنی و تهدید دو مستعفی که در نهایت ادب و احترام خداحافظی کردند.
رهبر عقیدتی، میدان‌های پر از دار و قتل و شکنجه، زندان و تجاوز و غارت علیه ۸۰ میلیون ایرانی را به طاق نسیان کوبیده تا دست‌پروردگان او برای اعضای شورا آخر عاقبت حرف نشنیدن را روشن کنند.
...
بر این عقیده هستم که دخالت خدا و ادیان در امور دنیا به‌ویژه در سیاست فتنه‌انگیز است اما امروز گریزی و گزیری ندارم از آنکه در این مورد خاص دست به دامن خدای آقای رجوی شوم که
همیشه جنگ و جدال کار تاجداران است
خدا تمام کند این خروس‌بازی را

دردسر
نگارنده در برابر هجوم «متمدنانه» این لشکر انبوه و کف‌بر‌لب «تن بی‌سپر» است و سکوت و نظاره را بهترین پاسخ می‌داند.
من هیچ‌یک از این توده بزرگ خروس‌جنگی‌های بی‌محل را طرف حساب نمی‌دانم. مسئول شورای ملی مقاومت ایران از حیث حقوقی، سیاسی و تاریخی، تنها پاسخگوی همه این بیدادگری‌ها و ستمهای آشکار است. او  صاف و پوست‌کنده علیه ما زور عریان را به‌کار می‌برد.
همه امکانات عیان و پنهان برای تولید و پخش انبوه ناسزا، اتهام، توهین، پاپوش‌سازی و شایعات و تهدید، در مقیاس گسترده توسط دستگاه تبلیغاتی آقای رجوی طی شش ماه و نیم گذشته علیه ما دو مستعفی به‌کار گرفته شده است.
سهم بزرگی از این مظالم کتبی و شفاهی نصیب دکتر کریم قصیم شده و بخش کوچکی از آن به من رسیده است.
گفته‌اند ظلم بالسوّیه عدل است اما مسئول شورا در پخش مظلمه هم تبعیض قائل می‌شود. شاید هم‌ولایتی بودن رهبر عقیدتی با دکتر قصیم موجبات این ترجیح بلا مرجح را فراهم آورده است.
این رجحان نزد مسلمانان هم زشت و ناپسند است ولی «غیر تسلیم و رضا کو چاره ای»
...
آقای رجوی در بین ایرانیان در پی خلق دشمنان جدیدی است. طی شش ماه و نیم گذشته روزی نبوده است که خلعت‌های فراوانی به پاس ۳۲ سال همراهی و همکاری توسط عوامل خود به نشانی ما نفرستاده باشد.
هرچند مسلمانان رد احسان را گناه می‌دانند. چه می‌توان کرد. ولی من همه عطایای ایشان را به لقایشان می‌بخشم. همه کسوتها، صفتها و القاب مرحمتی ایشان را مسترد می‌دارم. شایسته شأن خودشان است و بیخ ریش صاحبش. من و ما رقیب ایشان نیستیم. دردسر دارد.
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در آن درج است
کلاهی دلکش است اما به دردسر نمی‌ارزد

اقبال، اعتبار و شهرت
چرا مسئول شورا به خود اجازه هرگونه تعدی و تجاوز به حقوق و حیثیت ما را می‌دهد؟ چرا همه عوامل و عناصر را تجهیز می‌کند؟ نویسنده بارها تأکید و تصریح کرد که یکهزارم امکانات رهبر عقیدتی را ندارد. این جنگ ظالمانه و نابرابر چه سودی برای او دارد؟
یکی از دوسنان که احکام غیابی و سفارشی آقای رجوی را به دقت خوانده به من توجه داد که آقای رجوی ما را دست‌پرورده و بالاکشیده خود و بالنتیجه نوچه‌ای می‌پندارد که رویش را زیاد کرده و باید شاخ و شونه‌اش را شکست. شگفت زده شدم.
مرا به بند دهم حکم غیابی تفصیلی مورخ ۶ و ۷ تیر ارجاع داد که می‌نویسند: «...درحد مافوق حوصله و تصور به تمام فرمایشات و خرده‌فرمایشات دو نفر مستعفی، گوش فرا داده و به مراتب بیشتر از اغلب اعضای شورا، برای آنها نوبت و امکان اظهارنظر و سخن گفتن و تریبون فراهم کرده اند. قضاوت در این باره که هر یک از آقایان به چه میزان، اقبال، اعتبار و شهرت خود را مدیون همین شورا و مایه‌گذاری مجاهدین هستند به خود آنها واگذار می‌کنیم.»
...
دوست من توصیه کرد که ما دو نفر باید پیشینه خود قبل از آشنایی با مجاهدین را بیش از آنچه در استعفانامه نوشته‌ایم را روشن کنیم. من اینکار را خلاف فروتنی می‌دانستم. از طرف دکتر قصیم هم اختیاری نداشته و ندارم.
کارنامه ناقابل مبارزاتی من در برابر عظمت فداکاری همرزمانی که بخشی از آنان جان بر سر سودای آزادی گذاشتند دستاوردی قابل عرضه نیست. به‌هرحال بخشی از آن در مجاهد چاپ شده است.

یک مصالحه
دکتر قصیم و نگارنده نسبت به آقای رجوی و بسیاری از یاران ایشان پیشکسوت محسوب می‌شویم. پنجاه و دو سال پیش زمانی که آقای رجوی مدرسه می‌رفتند من نیز مثل پایه گذاران سازمان، عضو جبهه ملی بودم و در دانشگاه تهران، تکالیف وجدانی خود را تا حد لیاقت انجام می‌دادم. تا امروز هم در اشکال گوناگون در سازمانهای مختلف سیاسی و حرفه ای به اجرای وظیفه مشغول هستم.
مسلمانان آیه ۱۰۰ سوره توبه را می‌دانند.
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ...
پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند و باغهایى از بهشت براى آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جارى است...

من اهل معامله و مذاکره هستم اما نه با نامه‌نگاری برای خامنه‌ای و رفسنجانی. بهرحال سهام و امتیازات الهی خود را که مربوط به سابقه مبارزاتی ام هست از جمله آن بهشت و باغ و آبی که در آیه مزبور آمده است، همه را به مسئول شورا بطور ابدی واگذار می کنم.
انشَاء اللَّه به اتفاق «دوست بلشویک» خودشان به جبران سختی هایی که در این دنیای فانی کشیده‌اند در عالم بقا خوش بگذرانند.
آمین یا رب العالمین
مشروط بر آنکه با دمیدن دائم در آتش دوزخ تبعید، برای پناهندگان بی‌پناه، تنش‌آفرینی نکنند و ملت را عذاب ندهند. ما را به خیر تو امید نیست.
ادامه دارد.

۲۷ آذر ۱۳۹۲  


۱- اشاره به زبان پارسی است و با استعانت به حافظ که فرمود:
شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند فارسی که به بنگاله می‌برند.
مرحوم جمالزاده هم نام رمان خود را که «فارسی شکر است.» از همین بیت برگرفته است.
۲- آسیا، اروپا و آفریقا را قاره قدیم می‌نامند در برابر آمریکا که قاره جدید است. ایرانی‌ها آمریکا را ینگه دنیا می‌نامیدند. این ترکیب را از ادبیات اداری عثمانی گرفتند. ینگه در ترکی به معنی دور است. 
روی سخن با خامنه ای و اصلاح طلبان در خصوص پیمان عارفی
محمد زمانی

 
روزی نیست که خبر ناگواری از درون ایران در خصوص نقض حقوق بشر در رسانه ها درج نشود .امروز مردم ایران ،به اسارت افرادی درامده اند ،که بر اساس قانون اساسی موجود ،خود را صاحب ایران میدانند و هر کاری که دلشان میخواهد برای بقای خود انجام میدهند .به اسم دین ،انسانها را اسیر خودمحوری و قدرت طلبی خود نموده اند .هر اعتراضی را سرکوب مینمایند و هر منتقدی را روانه زندان میکنند .چقدر تلخ است سرنوشت یک ملت بزرگ را ،این حکومت توتالیتر رقم میزند.روی سخنم با خامنه ایی و اصلاح طلبانی است ،که سی و پنج سال به سرکوب و چپاول ایران ادامه میدهند و برای بقای خود از هیچ چیز نمیگذرند .ایا براستی این جماعت به اینده ایران و فرزندان خویش فکر میکنند ?ایا انسانیت در وجود شما هست ?ایا این بود ،ان اسلام رحمانی که به مردم وعده بهشت ، امکانات و رفاه را میدادید?اگر فرزندان شما بجای ستار بهشتی ، سهراب اعرابی و دیگر کشته شدگان در راهه ازادی چنین سرنوشت شومی داشتند، چه واکنشی نشان میدادید?امروز شما تکیه بر قانون اساسی موجود، باعث سلب اسایش و ازادی مردم شده اید و مردم از کوچکترین حقوقی برخوردار نیستند .امروز سراسر حکومت شما بوی تعفن و فساد میدهد.تا کی و چه زمانی میخواهید همین روند قرون وسطی را ادامه دهید? مطمئن باشید حکومت شما که با عدم مشروعیت مواجه است ،به زودی سقوط خواهد نمود و سرنوشت صدام و قذافی در انتظار شماست .با شما اصلاح طلبان هستم ،که با فریب و نیرنگ برای بقای این حکومت تلاش مینمایید و در داخل و خارج از ایران برای بقای به ذلت کشیدن مردم لابی میکنید .چقدر تاسف اور است که برای چند صباحی بیشتر ،برای چپاول و غارت  این همه ،ظلم و ستم را به مردم ایران تحمیل نموده اید .با شما هستم ،با کسانی که از این حکومت جبار و فاسد حمایت مینمایید .چه پاسخی به مردم و نسل اینده دارید?شما که حامی تجاوز به حقوق اولیه مردم هستید ،از کدام اصلاحات و حقوق شهروندی صحبت مینمایید ? حکومت شما فاسد است و دستش به خون مردم و ازادی خواهان الوده است .دیروز همه ما شاهد مرگ مادر و همسر پیمان عارفی بودیم .همان پیمانی که شما انرا به خاطر عقیده اش به زندان و تبعید فرستاده اید .براستی چراتاریخ هر روز باید برای ما ایرانیان تکرار شود ? دیروز مادر ستار بهشتی ،سهراب اعرابی ،حسین رونقی ،ندا اقا سلطان،زینالی،و هزاران مادر دیگر که پر پر شدن فرزندان عزیز خود را از  به قدرت رسیدن این حکومت توتالیتر دیده اند و لمس نموده اند و مادرانی که از دهه شصت شاهد نسل کشی این حکومت بوده اند .قتل های زنجیره ایی و کشتار بهترین عزیزان این مرز و بوم در جنبش سبز و کشتار و اعدام اقوام در سراسر ایران ،همه نشان از عقب ماندگی این حکومت اسلامی دارد .حقارت جامعه ایرانی از سوی ملایانی که ایرانی نیستند و هویت ما را نشانه گرفته اند، تا چه زمانی باید ادامه داشته باشد ? امروز فرزندی بنام پیمان عارفی باید داغ مادر و همسر خود را ببیند .به عنوان انسان کمی خودتان را بجای این افراد بگذارید .اگر به انسانیت باور دارید .شرم بر همه کسانی که از این حکومت با هر باوری و در هر لباسی حمایت میکنند ?شرم باد  شرم باد  شرم باد .....براستی شعر مارتین نیمولر چه پیامی برای نظاره گران و حامیان این حکومت دارد .اول سراغ کمونیست ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم. بعد سراغ سوسیالیست ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم. بعد سراغ یهودی ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم. سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.واقعا چه بر سر ما امده است ،که این همه خفت ، ظلم و ستم را از سوی این حکومت باید تحمل نماییم .تا کی میخواهید سکوت کنید? این سوالی است که تک تک ایرانیان باید به ان پاسخ دهند .هنوز دیر نیست کمی به  خود و نسل اینده فکر نمایید?پس فردا نوبت شماست . یک کلمه شرایط را عوض میکند و ان اتحاد ما در مقابل این حکومت و مبارزه برعلیه ظلم و فساد است.امروز حکومت اسلامی با بحران هسته ایی زندگی را برای مردم ایران تلخ نموده است .بیکاری و تن فروشی بیداد مینماید .این حکومت برای بقای خود ایران را نابود کرده است .امروز فساد و رانت ،چنان در این حکومت رشد نموده است ،که هیچکس جلودار ان نیست .ثروت ایران بجای تامین زندگی مردم ،خرج تروریست پروی و رانت اقایان شده است .امروز همه ما شاهد ویرانی ایران هستیم.این حکومت برای دور زدن تحریم ها خسارت های میلیاردی به ایران  زده است و عملا تولید را از بین برده ،و فقر را گسترش داده است .امروز خامنه ایی به امپراطوری 95 میلیارد دلاری تبدیل می شود و 700 میلیارد دلار پول از درامد نفتی دردوران محمود احمدی‌نژاد به جیب این چپاول گران رفته است . به گزارش رادیو فردا و رسانه‌های ترکیه از بازداشت رضا ضراب، تاجر ایرانی ۲۹ ساله، و ده‌ها تن دیگر به اتهام پولشویی ۸۷ میلیارد یورویی و انتقال غیرقانونی حدود ۳۵ میلیارد یورو پول از ایران به ترکیه خبر داده‌اند که در میان بازداشت‌شدگان تعدادی از فرزندان اعضای دولت رجب طیب اردوغان و روسای بانک‌های ترکیه‌ای نیز حضور دارند. این گزارش‌ها همچنین از نقش بابک زنجانی، میلیاردر جنجالی ایرانی، در انتقال غیرقانونی ۱/۵ تن طلا به داخل کشور و ارتباط شرکت متعلق به او، «سورینت هلدینگ»، با شرکت‌های رضا ضراب سخن می‌گویند.باید از اقای خامنه ایی و بیت ایشان پرسید غیر از این ،تکلیف ان 18 میلیارد دلار و شمش طلا که در ترکیه ظبط شد ،چرا پاسخگو نیستید .باید از اصلاح طلبان پرسید، این همه پول چرا خرج حزب اله و حماس و اسد میشود .باید از این جماعت سوال نمود ،چرا با ثروت ملی ایران در جهت عکس منافع ملی  حرکت میکنید .دروغ و عوام فریبی شما ،تمام منافع ملی ایران را با خطر جنگ و تجزیه مواجه کرده است .در پایان خطاب من به مردم ایران است، که باید در مقابل این همه ظلم و فساد و چپاول از خود واکنش نشان دهند و در مقابل این حکومت با اتحاد، ایجاد تشکیلات و سازماندهی برای برقراری یک حکومت دموکرات بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر به پا خیزند .امروز شعار همه ما باید حاکمیت ملی و حقوق شهروندی باشد .تا این اتفاق نیفتد این حکومت به کشتن ، زندانی کردن ، اعدام ، شکنچه ، چپاول وغارت ادامه خواهد داد .ظلم پایدار نیست و این حکومت توسط  مردم و ازادی خواهان سقوط خواهد کرد .

منبع: 

 
 
پیروزی وجدان بر وظیفه. زانو زد اما تسلیم نشد
مهدی اصلانی

به بهانهٔ زادروزِ تولدِ ویلی برانت

بلند‌ترین بنای تاریخی کاربدستانِ حکومت اسلامی چه از جنسِ مرغوب و حکومتی‌-ولایتی‌اش و چه از نوعِ ژنریک و معتدل و اصلاح‌شده‌اش، نه تخت‌جمشید و پاسارگارد، که دیوارِ حاشا می‌باشد. هر مستبدِ از راه رسیده خشتی بر خشت نهاده و بر قطر انکار و درجهٔ شناعت افزوده. هیچ‌کس پاسخ‌گوی جنایاتِ بی‌شمارِ عمرِ تباهِ حکومت اسلامی نبوده و نیست. در نظامی که همه در آن دروغ می‌گویند مگر خلافش ثابت شود. وجدان کالای نایابی است که از بهمن یخ‌زده تا کنون کوپنش اعلام نشده.

بی‌تردید هیچ دورانی ننگین‌تر از بودِ نامبارکِ حکومت اسلامی در تاریخ معاصر ایران نمی‌توان یافت. در کجای این جهان می‌توان جز در کابینهٔ اعتدالی-اسلامی نه به اعترافِ مخالفانِ حکومت که به شهادتِ فردِ دومِ نظام -آیت‌الله منتظری- قاتل از نوع رسمی‌اش (مصطفی پورمحمدی) را به وزارت رساند. یا در فرودگاهِ «امام» بر گردنِ علی ‌وکیلی‌راد که دکتر شاپور بختیار را کارد‌آجین کرد گل انداخت. سعید مرتضوی قاتل زیبا کاظمی راست راست راه برود و به ریشِ همه بخندد. شکنجه‌گر دیروز منادی آزادی شود. و لیست تباهی‌ها چنان بلند است که تکرارش موجب کسالت. از این مقدمهٔ ناگزیر پلی می‌زنم بر سال‌روز تولد ویلی برانت که نماد پیروزی وجدان بر وظیفه بود.

ارنست هربرت کارل فرام، سوسیالیست بیست سالهٔ آلمانی که در سال ۱۹۳۳ تحت تعقیب گشتاپو قرار گرفت، با فرار به نروژ به اجبار نام ویلی برانت را برگزید. وی پس از زمین‌گیر شدن فاشیسم هیتلری و بازگشت به وطن، در سال ۱۹۶۹ نخست‌وزیر کشورش شد. در میان سیاست‌مداران آلمانی مشهور است که ویلی برانت در تمامی عمرش به تعداد انگشتان دستش کسی را در آغوش نگرفت و هماره به سردی‌ی رفتار شهره بود. وی یک سال پس از انتخابش به نخست‌وزیری در هفتم دسامبر ۱۹۷۰ برای ادای احترام به قربانیان «شورش گتوی ورشو» و میلیون‌ها قربانی لهستانی جنگ به ورشو رفت. در آن‌جا قرار بود نطق از پیش آماده ‌شده‌اش را قرائت کند؛ با تاج گلی در دست به رسم مراسمی این‌گونه.
بنای یادبود هفت‌هزار لهستانی که تنها ظرف سه هفته در شورش گتوی ورشو توسط آلمان‌‌ها سلاخی شدند. آلمانی که آن‌روز ویلی برانت نمادی دیگر از آن شده بود.
افزون بر آن هفت‌هزار نفر، استخوان سه میلیون لهستانی نیز بر سنگ‌پشته‌های اردوگاه‌ها و اتاق‌های گاز و گورهای جمعی شیار شده بود.
هفتم دسامبر ۱۹۷۰ ساعاتی مانده به ظهر ویلی برانت، با دسته‌گلی در دست مقابل بنای یادبود می‌ایستد. خم می‌شود، و به یک‌باره کمر می‌شکند و زانو می‌زند و برای دقایقی قامت راست نمی‌کند، و البته هیچ نمی‌گوید.
انتشار تصویر زانو زدن برانت با تی‌تر «عکسی که تاریخ‌ساز شد» به حافظهٔ تاریخ گره می‌خورد.

یک سال بعد جایزهٔ صلح نوبل کمترین پاداشِ کار شجاعانه‌ی او است. پوزش‌خواهی ویلی برانت به خاطر جنایتی که نه تنها خود در آن نقش نداشت، که تحت پی‌گرد نظام هیتلری نیز بود. این اقدام ترجمانی متفاوت از اخلاق در سیاست را در مقابل محکمهٔ وجدان قرار داد. مرد صورت‌سنگی ژرمن‌ها زخم شانه بر زمین نهاد و بر گِل نشست. او شخصاً بدهکار کسی نبود اما به جای تمامی هم‌وطنانش که برای فاشیسم هورا سردادند و ارتشی که سلاخی کرد کمر خم کرد و رسم تکلیف جای آورد.
ویلی برانت در پاسخ به پرسش خبرنگاران و چرایی کارش گفت: «برنامه‌ای برای این کار نداشتم، اما در جایی که انحطاطِ تاریخ آلمان و بارِ میلیون‌ها قربانی جنگ بر دوش سنگینی می‌کند، زبان از حرف زدن عاجز است» امروز، یکی از میادین اصلی ِ ورشو به نام ویلی برانت است و نمای وی، در حالی‌که زانو زده زینت‌بخشِ میدان است.
پوزش‌خواهی از تاریخ توسط ویلی برانت در زمانِ وقوع در جامعهٔ آلمانی توسط هم‌میهنانش مقبولیت چندانی نیافت. ۴۸ درصد آن‌را اغراق‌آمیز و ۴۱ درصد آلمانی‌ها آن‌را مورد تاًیيد قرار دادند. امروز اما اقدام برانت به بخشی از افتخار و حافظهٔ آلمانی بدل شده است.
به راستی در مقابل کدام تصویر می‌‌توان کلاه از سر بر داشت؟
و شرم‌ساری جبران‌ناپذیر نصیب چه کسی است؟
مهدی اصلانی

حاشیه‌نشینی در مشهد



مشهد را با نمای ساختمان‌های معمولش که پشت سر می‌گذاری و دیگر از ساختمان‌های بلند خبری نیست، به جاده‌ای خاکی می‌رسی، گمان می‌بری که گم شده‌ای اما کم‌کم خانه‌هایی از لابه‌لای گرد و خاک دیده می‌شوند، البته‌ چهاردیواری‌هایی شبیه به خانه. هوای اینجا مخلوط شده با طعم خاک، کارگاه استخوان خردکنی، زباله و دود. ورودی بیشتر خانه‌ها پتویی کثیف یا پارچه‌ای چرک‌مرده آویزان است که تنها کافیست آن را کنار بزنی تا سرزمینی آشفته با تمام نشانه‌های فقر مالی و فرهنگی نگاهت را پر کند. این تصاویر مربوط به منطقه قلعه ساختمان و سیاسک مشهد است. عکس: دریا ناظری
 









































خودکشی مادر یک زندانی پس از اعدام فرزندش

مادر ۵۲ ساله‌ای پس از اعدام فرزند ۴۰ ساله‌اش در زندان دیزل آباد کرمانشاه با طناب دار دست به خودکشی زد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پروین گراوند زن ۵۲ ساله کرمانشاهی در تاریخ ۱۷ آذر ماه پس از گذشت ۳ روز از تاریخ اعدام فرزند ۴۰ ساله خود بنام فریدون خنجری، بر اثر تالمات روحی با طناب دار خود را حلق آویز کرد و به زندگی خود خاتمه داد.
فریدون خنجری که حدود ۲ سال از بازداشتش می‌گذشت در تاریخ ۱۴ آذر ماه به همراه ۶ زندانی دیگر به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر در محوطه زندان دیزل آباد کرمانشاه به‌دار آویخته شده بود.
فریدون خنجری که حدود ۴۰ سال سن داشت، تمام مدت بازداشت خود را در زندان دیزل آباد کرمانشاه سپری کرده بود.

تصویب قطعنامه حقوق بشری در سازمان ملل علیه ایران

مجمع عمومی سازمان ملل روز چهارشنبه با تصویب قطعنامه‌ای٬ نسبت به نقض حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرد٬ اما در عین حال از قول‌هایی که رئیس جمهور ایران در خصوص بهبود شرایط در برخی زمینه‌های حقوق بشری داده است٬ استقبال کرد.
راديو فردا ـ به گزارش خبرگزاری رویترز٬ روز چهارشنبه ۲۷ آذرماه٬ مجمع عمومی سازمان ملل با ۸۶ رای موافق و۳۶ رای مخالف قطعنامه‌ حقوق بشری علیه ایران را به تصویب رساند.
به موجب این قطعنامه٬ اگرچه نسبت به نقض حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی شده است٬ این مجمع قول‌های حسن روحانی در زمینه حقوق بشر٬ از جمله تاکیدش به تلاش برای حذف تبعیض علیه زنان و اقلیت‌های مذهبی و همچنین ارتقای آزادی بیان و عقیده را مورد استقبال قرار داده است.
در این قطعنامه همچنین از طرح حسن روحانی برای اجرای منشور حقوق مدنی استقبال و از ایران خواسته شده است تا گام‌های «ملموسی» در جهت اجرایی شدن فوری این تعهدات بردارد.
متن پیش‌نویس این قطعنامه ۲۸ آبان‌ماه در کمیته سوم مجمع عمومی به تصویب رسیده بود.
این قطعنامه پیامدهای قانونی ندارد اما به گفته رویترز فشار بین‌المللی بر ایران را افزایش داده و انزوای بیشتر جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت.
روز چهارشنبه ۲۷ آذرماه پیش از تصویب این قطعنامه٬ نماینده ایران در مجمع عمومی سازمان ملل این قطعنامه را «غیرسازنده» دانست و گفت قطعامه مزبور بیانگر واقعیات ایران نیست.
آبان‌ماه سال جاری احمد‌ شهید٬ گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران به کمیته سوم این سازمان گفته بود که سابقه حقوق بشری ایران نباید به خاطر قول‌هایی که حسن روحانی به غرب داده است٬ نادیده گرفته شود. او آن زمان از اعدام «۷۲۴ تن» در ایران در عرض ۱۸ ماه انتقاد و تاکید کرد که ده‌ها تن از این افراد پس از انتخاب شدن حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور٬ اعدام شده‌اند.
ایران همواره گزارش‌های احمد شهید درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را تکذیب کرده و تاکید دارد که این گزارش‌ها «مغرضانه» هستند و با «انگیزه سیاسی» تهیه می‌شوند.
انتقاد سازمان ملل از حکومت سوریه و تصویب قطعنامه علیه کره شمالی
مجمع عمومی سازمان ملل روز چهارشنبه همچنین از نقض گسترده حقوق بشر در سوریه ابراز نگرانی کرد و به اتفاق آرا نیز قطعنامه‌ای حقوق بشری علیه کره شمالی تصویب کرد.
این مجمع حکومت سوریه و شبه‌نظامیان مرتبط با دولت بشار اسد را به دلیل آنچه «دوام نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر و آزادی‌های اساسی و همچنین نقض قوانین بین‌المللی بشردوستانه» خوانده است٬ به شدت محکوم کرد.
در جریان دو سال و نیم جنگ داخلی در سوریه٬ بیش از صد هزار تن در این کشور کشته شده و میلیون‌ها تن آواره شده‌اند.
مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه‌ای نیز که به اتفاق آرا به تصویب رسید٬ نسبت به گزارش‌هایی مبنی بر «دوام نقض سیستماتیک و گسترده حقوق شهروندی٬ سیاسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی و فرهنگی» در کره شمالی به شدت ابراز نگرانی کرد.
به گزارش رویترز دولت کره شمالی یکی از منزوی‌ترین و سرکوب‌گرترین کشورهای جهان به شمار می‌رود که هزاران تن در زندان‌هایش از گرسنگی و شکنجه رنج می‌برند و پیونگ‌یانگ اقدام‌های گسترده‌ای برای جلوگیری از خروج شهروندان کره شمالی از کشور و پناه بردن به سایر کشورها صورت داده است.
نماینده کره شمالی در مجمع عمومی می‌گوید این قطعنامه «ساختگی‌» است و توسط «نیروهای متخاصم» تهیه شده است.