یک پیت نفت و یک جرقه کبریت... اگر از تبعیض، افسردگی، فشار زندگی و بدبختی به جنون یا بنبست رسیده باشی، ارزانترین نوع خودکشی است. نفت از قرص و زهر و تپانچه راحتتر گیر میآید و قیمتی هم ندارد.
با وجود نقصانهای آماری و پنهانکاریها، بالا رفتن نرخ خودکشی در ایران کتمان نمیشود. روانشناسان و جامعهشناسان موج خودکشی را ناشی از فقر، تحقیر، نومیدی و شکافهای فرهنگی میدانند و خودسوزی را بازتابی از چرخه عادیشدن خشونت.
سالانه ۱۸۰هزار نفر در ایران دچار سوختگی میشوند. ۳۰ هزار نفر در بیمارستان تحت درمان قرار میگیرند و ۳۰۰۰ نفر فوت میکنند. این آماری است که خبرگزاری ایسنا میدهد، اما چه تعداد از این افراد خودسوزی کردهاند روشن نیست.
محافل پزشکی پیوسته هشدار میدهند که شمار خودسوزی در ایران در حال افزایش است و این شیوه خودکشی در سیستان و بلوچستان، ایلام، کرمانشاه، لرستان و خوزستان نسبت به سایر شهر و استانها بالاتر...
یک تحقیق دانشگاهی که روی ۲۲۴هزار و ۸۲۲ مورد اقدام به خودکشی انجام گرفته، خودسوزی را با نرخ ۱۳درصد از رایجترین شیوههای خودکشی در ایران معرفی میکند. این پژوهش میگوید که خودسوزی در ایران از کشورهایی مانند هند (۴۰درصد)، سریلانکا (۲۴درصد) و مصر (۱۷درصد) کمتر است اما رواج آن از کشورهای آفریقایی چون زیمبابوه (۱۱درصد) و افریقای جنوبی بیشتر.
مطالعه یادشده تاکید میکند که به جز مسمومیت، زنان و مردان ایرانی از روشهای خشن خودکشی از جمله خودسوزی و حلقآویزی استفاده میکنند و شیوع این روشها در استانهای غربی و جنوب شرقی ایران بیشتر است.
فقدان آمار رسمی
سازمان پزشکی قانونی به ندرت آماری در زمینه خودکشی یا خودسوزی منتشر میکند. احمد شجاعی رئیس این سازمان رسانهای شدن اخبار خودکشی را موجب افزایش آن میداند. با این همه، او در تابستان ۹۶ با اذعان به افزایش آمار خودکشی در ایران، آماری تفکیکی را اعلام کرد: «۵۲درصد حلق آویز، ۱۷درصد مسمومیت با سم، ۷درصد دارویی، ۶درصد سلاح گرم، ۶/۵درصد سوختگی و ۴درصد سقوط از بلندی.»
از معدود آمارهای رسمی، گزارش سال ۱۳۸۰ سازمان پزشکی قانونی است که خودسوزی با نرخ ۶۹ درصد را مهمترین روش خودکشی نزد زنان معرفی میکند. طبق این گزارش، یزد با ۴۷درصد خودسوزی نزد مردان و بوشهر با ۹۴/۴درصد خودسوزی نزد زنان، بالاترین نرخ خودسوزی در کشور را دارا بودهاند.
اما در پنج شش سال گذشته، خبرهای منتشرشده درباره خودسوزی، تغییراتی محسوس در انگیزهها و ترکیب جنسیتی اقدامکنندگان را نشان میدهد. مرور چند نمونه نشان میدهد که اعتراض به فشارهای اقتصادی و اجتماعی، جای خود را به دلایل قبلی دادهاند که عموما اختلافات خانوادگی بودهاند:
● خودسوزی فروشنده روسری در کوچه برلن- واکنش به طرح جمع آوری دستفروشان
●خودسوزی کارگر اخراجی در رباط کریم - اعتراض به کارفرما
● خودسوزی یونس عساکره در خرمشهر- واکنش به مصادره دکه میوه فروشی
● خودسوزی کارگر شهرداری شادگان- اعتراض به شش ماه حقوق معوقه
● خودسوزی مرد میانسال در مقابل ستاد فرماندهی نیروهای مسلح - مشکلات اقتصادی
● خودسوزی مادر دو فرزند در سقز- اعتراض به خشونت شوهر
● خودسوزی زن یک جانباز در میدان ۷تیر تهران- اعتراض به بنیاد شهید
● خودسوزی مردی در برابر فرمانداری شهرستان ایوان در ایلام - اعتراض به بیکاری
● خودسوزی خانوادگی در کلارآباد مازندران - فقر
اگر خودسوزیها قبلا در حیاط خانه و فضاهای خصوصیتر انجام میگرفتند، اینک بیشتر در فضاهای عمومی به چشم میخورند. یعنی فرد اقدامکننده به دنبال جلب توجه افکار عمومی نیز هست.
الگوی "خاورمیانهای"
خودسوزی در فرهنگ غربی روشی نامعمول و نادر است. این شیوه خودکشی در آمریکا و کشورهای اروپایی در آخرین ردهها قرار دارد. هند دارای بالاترین آمار خودسوزی و مرگ ناشی از آن در تمام دنیاست.
طبق مطالعات دانشگاهی و میدانی، تا دهه ۸۰ شمسی بیشترین میزان خودسوزی در ایران، نزد زنان متاهل به چشم میخورد. این زنان در واکنش به خشونتهای فیزیکی و روانی همسرانشان خودسوزی میکردند.
زهرا حضرتی، جامعهشناس، در خرداد ۹۴ در یک سمینار دانشگاهی گفته است که زنان ایرانی رتبه اول خودسوزی در خاورمیانه را دارند. مدعایی که شاهدی جز مستندات میدانی و محلی ندارد، زیرا آماری رسمی در این عرصه موجود نیست.
نرخ خودسوزی زنان در ایلام حتی بالاترین نرخ دنیا عنوان میشود؛ استانی که از نظر موقعیت جغرافیایی در انزوا قرار دارد و از محرومترین مناطق ایران است. آمار خودسوزی زنان در کردستان نیز بالاست و به مناسبات مردسالارانه، خشونتهای خانوادگی نسبت داده میشود.
آتش و دیگر هیچ
خودسوزی از خشنترین، دردناکترین و فجیعترین شیوههای خودکشی است و روانشناسان این نوع خودکشی را نشاندهندهی شدت فشار و اوج درماندگی میدانند. اکثر کسانی که خودسوزی میکنند میمیرند اما اگر فرد با تنی جزغاله و چهرهای نابودشده زنده بماند، چه؟
محمدجواد فاطمی، رییس مرکز تحقیقات سوختگی دانشگاه علوم پزشکی ایران، میگوید افرادی که خودسوزی میکنند بیشتر از سایر کسانی که دچار سوختگی شدهاند در معرض عفونت و مرگ و میر قرار دارند: «سالی ۳۰هزار بیمار بر اثر سوختگی بستری میشوند در حالی که فقط هزار و ۳۵۰ تخت سوختگی در کل ایران وجود دارد.»
بیمهها مخارج درمان فردی را که خودسوزی کرده پرداخت نمیکنند. استدلال آنها این است که چون فرد خودش چنین اقدامی کرده، باید هزینهها را شخصا پرداخت کند. این در حالی است که درمان هر یک درصد سوختگی، پنج میلیون تومان هزینه دارد. بازتوانی بیماران در دستور کار بیمارستانها نیست، لباس مخصوص سوختگی تحت پوشش بیمه قرار ندارد و بسیاری از کاردرمانها، با مشکلات روانی و اجتماعی بیماران سوختگی آشنایی ندارند.
رئیس انجمن حمایت از بیماران سوخته در این زمینه گفته است: «معمولا بیماری در بیمارستان سوختگی بستری میشود که حداقل ۱۰ درصد سوختگی داشته باشد؛ بنابر این هر بیمار حدودا ۵۰ میلیون تومان باید هزینه کند و اگر بیمارستان بیمه او را قبول کند ۱۰ درصد این هزینه را باید بپردازد. به دلیل هزینههای بالا، این خدمات تحت پوشش بستههای وزارت بهداشت قرار ندارند.»
محمد بوعزیزی، میوهفروش تونسی در دسامبر ۲۰۱۰ خود را آتش زد. کسی نمیداند اگر زنده میماند چه میکرد و چه روزگاری داشت، اما اقدام اعتراضی او علیه شهرداری، جنبشی اجتماعی در تونس و سایر کشورهای عربی راه انداخت. خودسوزی با سویههای اعتراضی در ایران رو به افزایش است اما حاصل آن، تقاصی است که فرد در باقی عمر پس میدهد: ویرانی ظاهری و مرگ تدریجی در محرومیت درمانی.
-
گزارش تصویری تکاندهنده درباره خودسوزی زنان در ایلام
ئاسو خانمحمدی عکاس ایرانی است که به مدت دو هفته در شهرستان ایلام، شهری که آمار خودسوزی زنان در آن بالاست، زندگی کرده است. او به میان مردم رفته، خانواده، دوستان و اهالی محل زنانی که خودسوزی کردهاند را پیدا کرده تا بتواند از فضای خالی خانه و وسایل بهجا مانده از آنان عکاسی کند.