۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

معدنی که قیمت آن 1000 میلیارد تومان بود به 187 میلیارد فروخته شد

گزارش ویژه سازمان بازرسی درباره معدن انگوران : معدنی که قیمت آن 1000 میلیارد تومان بود به 187 میلیارد فروخته شد


مهر: کمیسیون ویژه نظارت و پیگیری اجرای سیاستهای کلی اصل 44 مجلس با بررسی زوایای پیدا و پنهان واگذاری معدن انگوران، اعلام کرد براساس گزارش سازمان بازرسی و دیوان محاسبات، معدن انگوران نه 150 میلیارد تومان بلکه 1000 میلیارد تومان می ارزد.

گزارشی در مورد معدن انگوران :
- معدن انگوران: با عنایت به اینکه مقرر گردیده بود معدن انگوران در سال 86 به فروش برسد، شرکت‌ توسعه سرب و روی انگوران «سهامی عام» تشکیل و مقرر می گردد، واگذاری معادن به این شرکت یک واحد 100 هزار تنی تولید سرب و روی در زنجان احداث گردد.

پس از تصویب قانون اجرای سیاست‌های اصل 44به مجلس، مقرر می گردد که معدن انگوران در سال 87 از طریق مزایده واگذار شود که پس از حدود یک سال وزارت صنایع مزایده را اعلام و نهایتاً شرکت توسعه سرب و روی انگوران را با قیمت حدود 187 میلیارد تومان برنده مزایده اعلام می نماید.

پس از اعلام رسمی برنده مزایده، سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات قیمت پایه مزایده (حدود 150 میلیارد تومان) را منطقی ندانسته و اعلام می نماید ارزش واقعی معدن بسیار بیشتر از این (حدود هزار میلیارد تومان) می باشد.

در این رابطه جلسات متعدد کارشناسی همچنین با وزیر محترم صنایع و معادن تشکیل که وزیر صنایع و معادن تنها راه حل را واگذاری بهره برداری معدن به شرکت فوق‌الذکر دانسته و اعتقاد دارند با استناد به مصوبه دولت در سفر اول استانی فعلا بهره برداری معدن به شرکت مذکور واگذار گردد و بحث فروش را به زمان دیگری بعد از بررسی گزارش سازمان بازرسی و دیوان محاسبات موکول نماید و در حال حاضر پیگیر اخذ مجوز از دولت باشند. ضمناً اطلاعات تکمیلی از کارشناسان مربوطه کمیسیون ویژه نظارت و اجرای اصل 44 خواهد رسید. در گزارش های بعدی به این مبحث خواهد پرداخت.

گزارشي از نا آرامي هاي گسترده درشهرستان ازنا ( استان لرستان )، 13 آبان

فيلم : گزارشي از نا آرامي هاي گسترده درشهرستان ازنا ( استان لرستان )، 13 آبان

http://www.youtube.com/watch?v=qlt8fGkIRuw&feature=player_e

mbedded



بنا بر گزارشات رسيده از شهرستان ازنا از استان لرستان در روز 13 آبان در يك طلافروشي در مركز شهر سرقت انجام شد كه در اين عمل حدود 650ميليون تومان دزديده شد ,بلافاصله بعد از اين سرقت مزدوران حكومتي دوطرف خيابان اصلي شهر كه طلافروشي هم همانجابود را بستند ,جمعيت زيادي جمع شده بودند كه مزدوران بي توجه به جمعيت زياد مردم شروع به تيراندازي كردند
.

فرداي آن روز در 14 آبان بازاريان شهرستان ازنا دراعتراض به اين موضوع دست به اعتصاب زده وبازار را يك روزبستند.

مردم در سراسر خيابان شعارهاي ضد حكومتي سر دادند وبا ماموران انتظامي درگير شدند,نهايتا رئيس شهر نيزناگزير به اين محل آورده شد, اما اين درگيري ها هنوز ادامه دارد و مزدوران حكومتي بطورگسترده دست به دستگيري وبگير وببند دراين شهرستان زده اند.

بعد از گذشت نزديك به دوهفته هنوز اوضاع شهر ناآرام است.

Freedom Messenger - Ghasedane AZADI

فيس بوک

خبر بسيار بسيار محرمانه اي

خبر بسيار بسيار محرمانه اي

ایمیل ارسالی سلام به همه دوستان عزيز جنبش راه سبز آزادي خبر بسيار بسيار محرمانه اي به دستم رسيده خواهشمند است كه به همه اطلاع رساني كنيد دولت در ميادين 7 تير - ولي عصر- انقلاب - فاطمي دوربينهاي بسيار بسيار پيشرفته اي نصب كرده كه مي تواند چهره جوانان را به خوبي شناسايي كند لطفا كساني كه شعار نويسي مي كنند حتما صورت خود را بپوشانند اين دوربينها از شركت سوني خريداري شده اند. ضمناٌ قرار است كه روز پنج شنبه با حضور سران سپاه در بيت خ.ر جلسه اي براي جلوگيري از مراسم 16 آذر برگزار شود كه اگر اطلاعي به دستم رسيد خواهم گفت. مطلب بعدي ايران از دولت روسيه باتوم هايي خريده كه به محض ضربه زدن انسان بيهوش خواهد شد حتما براي 16 آذر بايد مواظب اين نوع باتوم ها باشيم باتشكر

اول آذر ماه سالگرد شهادت قهرمانان ملی پروانه و داریوش فروهر




















پروانه و داریوش فروهر داد خواهیم این بیداد را :
در اول آذر ماه سالگرد شهادت
قهرمانان ملی پروانه و داریوش فروهر در منزل شادروانان خانه آزادی خیابان هدایت تهران ساعت ۴ بعد از ظهر در کنار خانواده آنان و جانشین فروهر، خسرو سیف گرد هم آییم.رسانه شمایید اطلع رسانی کنید. پاینده ایران ۱ میدان انقلب - خیابان انقلب - پیچ شمیران - کوچه مرادی نور ۲ میدان امام حسین - پیچ شمیران - کوچه مرادی نور ۳ خیابان شریعتی - پیچ شمیران - کوچه مرادی نور ۴ میدان بهارستان - خیابان صفی علیشاه - کوچه مرادی

بیست و ششمین جلسه کارشناسان ۵ کشور ساحلی دریای خزر

بیست و ششمین جلسه کارشناسان ۵ کشور ساحلی دریای خزر برای تعیین رژیم حقوقی این دریا در ترکمنستان برگزار شده و ایران می گوید که مذاکرات به مراحل دشواری رسیده است.

مهدی صفری، نماینده ویژه جمهوری اسلامی ایران در امور دریای خزر پس از این نشست که در عشق آباد پایتخت ترکمنستان برگزار شد، گفت که حدود ۷۰ تا ۷۵ درصد متن کنوانسیون، مورد توافق قرار گرفته است.

به گفته این مقام ایرانی در حال حاضر فقط موضوعات حساس و پیچیده است که باقی مانده‌ و بنابراین احتمالا توافق درباره آن‌ها با سرعت کم‌تری صورت خواهد گرفت حتی ممکن است که مذاکرات و تصمیم‌گیری در سطوح بالاتر انجام شود.

۱۸ سال پس از فروپاشی شوروری

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی، خزر که تا آن هنگام دریای میان ایران و شوروی به حساب می آمد سه همسایه تازه نیز پیدا کرد.

حضور قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان سه جمهوری تازه استقلال یافته که اقتصادی شکننده و به شدت ضعیف دولتی داشتند نیاز آنها را به منابع نفت و گاز و شیلات دریای خزر بالا برد و از اینجا بود که ضرورت شکل گیری یک رژیم حقوقی تازه در دریای خزر احساس شد.

اینک ۱۸ سال از آغاز گفت و گو ها برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر می گذرد. نماینده ایران در مذاکرات خزر گفته است که چندین مساله مهم هنوز در دست بررسی و رایزنی است. به گفته آقای صفری این مسائل ماهیتا دارای اهمیت و حساسیت فوق‌العاده برای کشورهای ساحلی هستند و حصول توافق بر سر آن‌ها چندان آسان نیست.

دریای خزر به لحاظ جغرافیایی موقعیتی منحصر به فردی در جهان دارد و از همین رو رژیم حقوقی حاکم بر آن هم رژیمی توافقی با کشورهای ساحلی آن خواهد بود

نرسی قربان، کارشناس نفت و گاز در ایران و صاحب نظر در مسائل انرژی آسیای مرکزی و قفقاز درباره عمده موانعی که ایران در دریای خزر با آن رو به رو است صریح تر توضیح می دهد و می گوید که این اختلاف ها بر سر حوزه انرژی البرز است که مورد اختلاف ایران و جمهوری آذربایجان است.

اختلاف نظر ایران و جمهوری آذربایجان بر سر این حوزه انرژی تا به آنجا پیش رفت که زمانی که آذری ها در صدد اکتشاف میادین جدید نفت و گازی در این منطقه بودند و از کارشناسان و شرکت های نفتی آمریکایی برای این کار دعوت کرده بودند، ایران با وارد عمل کردن واحد های دریایی گشت نظامی با این اقدام واکنش نشان داد.

قرار گرفتن حدود دو درصد منابع انرژی جهان در دریای خزر که از آن به عنوان خلیج فارس دوم یاد می شود و تاثیر منابع انرژی این دریا بر معادلات اقتصادی فعلی منطقه و مناسبات سیاسی آینده، باعث پدید آمدن دعوایی در دریا خزر شده که پس از فروپاشی شوروی آغاز شده و ۱۸ سال است که ادامه دارد.

اطلاع رسانی محدود از مذاکرات

کشورهای ساحلی دریای خزر یعنی ایران، روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان تاکنون دو اجلاس در سطح رهبران، بیش از ۴ اجلاس در سطح وزرای خارجه و ۲۶ اجلاس در سطح معاونان وزارت خارجه برگزار کرده اند.

طی ۱۸ سالی که از مذاکرات این ۵ کشور می گذرد اطلاع رسانی دقیقی از جزئیات موضوعات مورد مذاکره و مسائل مورد اختلاف کشورهای ساحلی منتشر نشده است و به طور مثال مشخص نیست آنچه که اخیرا نماینده ایران در امور دریای خزر به عنوان مسائل "مهم و با حساسیت فوق العاده" خوانده است چیست.

هرچند آقای صفری گفته که تعاریف فنی مربوط به بخش‌ها و مناطق دریای خزر، چگونگی تعیین محدوده‌های واقع در بستر دریا جهت استفاده از منابع زیربستر، وضعیت حضور نیروهای نظامی در این دریا و چگونگی ترانزیت از طریق کانال‌های روسیه از جمله این موارد است اما معلوم نیست دیدگاه ایران در این زمینه چیست و ۴ کشور دیگر تا چه حد با آن موافق یا مخالفند.

ایران تنها ترین طرف مذاکره؟

سعید محمودی، استاد حقوق بین الملل در دانشگاه استکهلم در سوئد و صاحب نظر در حقوق دریاها درباره اختلاف اخیر در نشست عشق آباد می گوید که حدس زدن این موضوع کار سختی است اما شکل استفاده از منابع زیر بستر و چگونگی استفاده از بستر دریا موضوعی است که پیش از این مورد اختلاف کشورها بوده است.

به نظر می رسد مواضع ایران از زمان اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در تهران، تغییراتی پیدا کرده است

به دلیل طولانی شدن روند مذاکرات دریای خزر، کشورهای روسیه، قزاقستان و آذربایجان، با استفاده از ضعف سیاسی ایران در جامعه جهانی و نداشتن اولویت های سیاسی و اقتصادی در خزر موافقتنامه سه جانبه تقسیم بستر دریای خزر را امضا کرده‌ اند که با امضای این اسناد در سال ‪۲۰۰۳‬ عملا ‪ ۶۴‬درصد حاشیه دریای خزر تقسیم شد.

بر اساس این توافق ‪۲۷‬درصد از حاشیه دریا به قزاقستان، ‪۱۹‬درصد روسیه و ‪۱۸‬ درصد نیز سهم آذربایجان شد. ترکمنستان بر اساس طول ساحلش حدود ۲۳ درصد دریای خزر را در اختیار گرفت و ایران تنها ‪ به ۱۳‬درصد حاشیه خزر خواهد رسید.

به این ترتیب ایران عملا در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت و ضمن از دست دادن برگ برنده خود که همراهی روسیه با دیدگاه ایران در استفاده مشاع از بستر و زیر بستر بود در مقابل چهار کشور دریای خزر که از حمایت روسیه به طور سنتی و آمریکا به شکل ضمنی برخوردار بودند، تنها ماند.

روسیه در حال حاضر مدافع تقسیم منابع زیر بستر دریا و استفاده مشاع از بستر خزر است.

در جریان دومین اجلاس رهبران کشورهای ساحلی دریای خزر که در تهران برگزار شد بر اساس بیانیه پایانی اجلاس مشخص شده که ایران نه تنها از اصرار خود بر استفاده مشاع از بستر و منابع زیر بستر خزر کوتاه آمده بلکه به نوعی درباره قراردادهای دو و سه جانبه دیگر کشورها که پیش تر آن را به دلیل حضور نداشتن همه کشورهای ساحلی غیر قانونی می خواند، سکوت کرده و تلویحا آنها را پذیرفته است.

با این ترتیب شکل گیری رژیم حقوقی دریای خزر گامی اساسی به جلو برداشت اما سهم ایران در دریای خزر که تاکنون حدود بیست درصد از سوی ایران عنوان می شد به علت پذیرش تلویحی قراردادهای غیر پنج جانبه، از نظر حقوقی مورد تردید جدی قرار گرفت.

حال مشخص نیست آنچه که نماینده ایران در امور دریای خزر درباره می گوید "حصول توافق بر سر آن‌ها چندان آسان نیست" یکی هم تعیین نهایی مرزهای دریایی ایران با جمهوری آذربایجان و ترکمنستان است یا موارد دیگری هنوز در اولویت است که طرف های مذاکره مشخصا به آن اشاره نمی کنند.

تهديدات تروريستی حکومت اسلامی

بهرام رحمانی


تهديدات تروريستی حکومت اسلامی
و ضرورت خانه تکانی امنيتی در تشکل های خارج کشور اپوزيسيون!
يادداشت روز بهرام رحمانی
bamdadpress@ownit.nu

سران و مقامات تبه کار حکومت اسلامی ايران، به دليل اين که با اعتراضات گسترده و فزاينده و راديکالی روبرو هستند و بحران اقتصادی و سياسی شان نيز روزبروز عميق تر و همه جانبه تر می شود، آن چنان به هراس افتاده اند که وحشی گری های خود را با با بازداشت و زندانی کردن فعالين جنبش کارگري، زنان و دانشجويي، اعدام ها در داخل کشور و تهديدات تروريستی در خارج کشور گسترش داده اند.

در هفته‏های اخير چندين مقام امنيتی و نظامی حکومت اسلامی ايران، تشکل های سياسي، اجتماعی و فرهنگی اپوزيسيون ايرانی در خارج از کشور را تهديد کرده‏اند تا دست از مبارزه و ادامه حمايت از خيزش ميليونی مردم ايران بردارند.

يکی از آشکارترين تهديدها از سوی سرتيپ مسعود جزايري، معاون رييس ستاد کل نيروهای مسلح ايران ابراز شده است. او، در مصاحبه ای با يک روزنامه حکومتی در تهران، سخن از ,به چالش کشيدن جدی� اپوزيسيون ايرانی در خارج از کشور به ميان آورده است. وی در اين مصاحبه گفته است نهادهای امنيتی ايران توانسته‏اند تبعيدي‏های ايرانی پشتيبان اعتراضات پس از انتخابات در ايران را شناسايی کنند.

جزايري، معاون فرهنگی ستاد کل نيروهای مسلح حکومت اسلامی با تاکيد بر شناسايی بسياری از معترضان در داخل و خارج از ايران وعده داده است که با آن ها چه در داخل و چه در خارج از کشور در زمان مناسب برخورد خواهد شد. جزايري، هم زمان با تظاهرات راهپيمايی روز 13 آبان 1388، در اظهاراتی که در روزنامه کيهان منتشر شد، از اين اعتراضات با عنوان ,فتنه� و ,کودتای آمريکايی-انگليسی� ياد کرد و گفت: ,تاكنون طيف قابل ملاحظه ای از پياده نظام جريان فتنه شناسايی و به موقع با آن ها برخورد خواهد شد.� او هم چنين تهديد کرد که ,جمهوری اسلامی ايران در عين سعه صدر، نمی تواند به عناصر برانداز و دنباله های كودتای نرم اجازه فتنه گری بدهد و چنانچه ناچار شود حتی خواهد توانست عقبه های برون مرزی كودتا را با چالش جدی مواجه سازد.�

اين ياوه گويی های مقامات امنيتی حکومت اسلامی در حالی ابراز می شود که حکومت شان پرونده سنگينی در سازمان دهی و پيش برد فعاليت های جاسوسی و تروريستی به ويژه در ترور ده‏ها تن از فعالين سياسی و فرهنگی در خارج و داخل کشور دارد.

چنين تهديداتی تازگی نداشته و هدف حکومتيان آفريدن رعب و وحشت در داخل و خارج کشور است. اما اکنون همگان می دانند که چنين تهديداتی بی تاثير است. زيرا مردم با اعتراضات ميليونی خود در خيابان های شهرهای کشور، کارخانه ها، دانشگاه ها و غيره حکم رفتن حکومت اسلامی را با قاطعيت و شهامت بی نظيری صادر کرده اند. بنابراين، تهديد مخالفين توسط مقامات امنيتی حکومت اسلامي، نه نقطه قوت آن ها، بلکه برعکس نقطه ضعف و ترس شان را به نمايش می گذارد.

اخيرا گزارشی به نام ,پانوراما� در تلويزيون شبکه يک آلمان منتشر شده است که بار ديگر توجه افکار عمومی جهان و به ويژه فعالين سياسی و فرهنگی ايرانی را به خود جلب کرده است.

مانفرد موک (Manfred Muck) ، مــعاون سرپرست سازمان ,حفاظت از قانون اساسی� (Verfassungsschutz) ايالت هامبورگ، هشدار داده است که نيروهای امنيتی حکومت ايران معترضان ايرانی را که در خارج تظاهرات مي‌کنند، مي‌پايند و مي‌کوشند آنان را شناسايی کنند.

,حفاظت از قانون اساسی� عنوان يک دستگاه اطلاعاتی و امنيتی در آلمان است. سازمان ,حفاظت از قانون اساسی� زير نظر وزارت کشور قرار دارد، هم در سطح کشوری و هم در سطح ايالتی.

هشدار مانفرد موک، مقام امنيتی آلمانی در برنامه‌ای به نام ,پانوراما� در شبکه‌ يک آلمان (ARD ) ابراز شده است (زمان پخش برنامه: پنج‌شنبه ۱۵ اکتبر 2009، ساعت ۲۱:۴۵ به وقت آلمان). برنامه‌ ,پانوراما� حاوی گزارشی است که نشان مي‌دهد عوامل حکومت ايران به اشکال مختلف مخالفان حکومت را تهديد مي‌کنند و زير فشار قرار مي‌دهند.

گزارشگران ,پانوراما� در اين باره تحقيق وسيعی کرده‌اند. تحقيقات آن ها هم معطوف به اپوزيسيون است و هم اقدامات جاسوسی ,سفارتی�ها است. در گزارش آمده است که معترضان نامه‌های تهديدآميز دريافت کرده‌اند و بعضا خانواده‌هايشان در ايران زير فشار قرار گرفته‌اند.

در برنامه ,پانوراما� تاکيد شده است که وزارت خارجه‌ آلمان در پی پرسش گزارشگران اين برنامه، کتبا تاييد کرده که حکومت اسلامی ايران، به طور مدام از آلمان خواهان اعمال محدوديت بر آزادی ايرانيان مقيم آلمان در بيان نظراتشان شده است.

اما علي‌رضا شيخ عطار، سفير جمهوری اسلامی ايران در آلمان، اين موضوع را تکذيب کرده است. طبيعی ست که ايشان اعمال غيرانسانی حکومت شان را تکذيب نمايد.

در برنامه‌ ,پانوراما� آمده است که حکومت اسلامی ايران، برای زير نظر داشتن مخالفان خود جاسوس‌گيری مي‌کند. در اين برنامه يک مورد مستند شده است. يک ايرانی مقيم برلين به نام ,رحيم ترکاشوند� شرح مي‌دهد که پنج سال پيش در سفر به ايران دستگير شده، يک هفته در زندان بوده و زير فشار قرار گرفته که وقتی به آلمان برگشت برای اين حکومت خبرچينی کند. او مي‌گويد که از ترس مي‌پذيرد، اما پس از برگشت به آلمان به نزد پليس مي‌رود و ماجرا را شرح مي‌دهد.

دستگاه قضايی آلمان، گفته های ترکاشوند را تاييد کرده است. دادستان به گزارشگران تلويزيون آلمان گفته است که پس از آن که يک خبرچين حکومت اسلامی ايران اطلاعات خود را در اختيار پليس آلمان گذاشت، در اين کشور بررسی متمرکزی در مورد فعاليت‌های جاسوسی حکومت ايران عليه مخالفان اين حکومت آغاز شد.

دستگاه امنيتی آلمان اين فعاليت‌ها را زير نظر دارد. مانفرد موک، معاون سرپرست سازمان ,حفاظت از قانون اساسی� ايالت هامبورگ، گزارش برنامه تلويزيونی ,پانوراما� در مورد فعاليت‌های عوامل حکومت ايران عليه منتقدان خود را تاييد کرده و گفته است اطلاع دارند که به ويژه در هامبورگ عوامل حکومت اسلامی هم برای شناسايی مخالفان در تظاهرات شرکت مي‌کنند. او گفته است ,ما شواهدی در دست داريم که نشان مي‌دهد عوامل رژيم از تظاهرات عکس‌برداری مي‌کنند و هدفمندانه در صدد شناسايی مخالفان هستند.�

سفير جمهوری اسلامی در آلمان، باز هم چنين خبرهايی را تکذيب کرده است. شيخ عطار در مصاحبه با ,پانوراما� گفته است که دستگاه امنيتی ايران تکنيک‌هايی دارد برای آن که بداند در هر نقطه از جهان چه مي‌گذرد و از اين رو به جاسوس‌گيری نياز ندارد.

البته جاسوسی عوامل حکومتی اسلامی در خارج کشور در ميان اپوزيسيون، محدود به کشور آلمان نبوده و در کشورهای ديگر نيز ديده شده است. برای مثال، کشور سوئد، برای جاسوسان و تروريست های حکومت اسلامي، کشور امنی است. زيرا تاکنون دولت سوئد، به دليل حجم کلان معاملات اقتصادی و تجاری با جمهوری اسلامی ايران، همواره به فعاليت تروريست ها و جاسوسان اين حکومت در اين کشور، چشم بسته است. هنگامی که ماجرای جاسوسان حکومت اسلامی بيخ پيدا می کند، سازمان امنيت سوئد (سپو)، آن ها را بی سر و صدا از کشور اخراج می کند، بدون اين که کم ترين اطلاعاتی به احزاب و سازمان ها و فعالين سياسی و اجتماعی و فرهنگی که جاسوسان حکومت اسلامي، از آن ها جاسوسی شده و به ويژه خانواده آن ها را در ايران در معرض خطر قرار داده است، بدهد.

دولت سوئد تاکنون، ده ها جاسوس حکومت اسلامی بی سر و صدا را از اين کشور اخراج کرده است. شايد بعد از اخراج جاسوسی در گوشه روزنامه ای به عنوان يک خبر حاشيه ای مطرح گرديده است. اما اکنون، برای اولين بار پس از اين که حکم اخراج يک جاسوس حکومت اسلامی رسما اعلام شد و به روزنامه ها هم کشيد، در حالی که اين جاسوس هنوز هم آزادانه در استکهام پرسه می زند. در رابطه با اخراج او، روزنامه پرتيراژ سوئدی مانند مترو، سلسله گزارشاتی همراه با اسناد پليس امنيتی ( سپو) و مصاحبه با مسئولين پرونده او در اداره مهاجرت سوئد و گفتگو با سفير وقت حکومت اسلامی در استکهلم را پخش کرده بود.

جاسوس ياد شده ,مجيد دراز گيسوی صادقی� (محمد جواد صبوری) نام داشت که از طريق اداره يک راديو محلی در استکهلم با بخشی از ,اپوزيسيون راست�، ارتباط نزديکی برقرار کرده بود و حتی در جلسات و تجمعات آن ها شرکت می کرد. معلوم شد که ايشان نه پزشک، نه فعال جنبش دانش جويي، نه کارمند سازمان ملل و...، بلکه از اعضای سپاه پاسداران، اين ارگان سرکوب و تروريست و مخوف جمهوری اسلامی است. همين قدر بگويم شماره نظام پزشکی ... که صادقی استفاده می کرد و بر روی اسناد پزشکی جعلی او قرار دارد، يک شماره نظام پزشکی واقعی در ايران و متعلق به يک دندانپزشک در شهر تبريز، در آدرس... است که او هرگز به خارج از ايران نيز سفر نکرده و صادقی را هم نمی شناسد.

مقامات سوئدي، با فشار فعالين سياسی مخالف حکومت اسلامی و اسنادی که در اختيار آن ها قرار داده بودند، رفت و آمدهای مامورين سفارت حکومت اسلامی و صادقی و ارتباط آن ها با همديگر را جدی تر زير نظر گرفتند تا اين که با پيگيری روزنامه سوئدی ,مترو�، که اسناد پليس امنيتی سوئد (سپو) هم در اختيار آن قرار گرفته بود، اين مورد به گوش افکار عمومی جامعه سوئد هم رسيد. گزارشگران مترو در پيگيری های خود، به جاسوس دوم حکومت اسلامی که با صادقی در ارتباط بود نيز دست يافته بودند. او، يک افسر اطلاعاتی در سفارت حکومت اسلامی در استکهلم بود که به گفته مقامات امنيتی سوئد، وی از اين کشور اخراج گرديد.

باين ترتيب حکومت اسلامی ايران، نه در حال حاضر، بلکه سی سال است که در داخل کشور علاوه بر سرکوب های وحشيانه در خيابان ها و اماکن کار و تحصيل، انسان های بی شماری را نيز در زندان ها اعدام و يا در زير شکنجه از بين برده است؛ در خارج کشور نيز فعالين اپوزيسيون را تعقيب و تهديد و حتی در کشورهای مختلف جهان ترور کرده است.

شواهد و قرائن نشان می دهد که در ماه‏های اخير هم زمان با اوج گيری مبارزات مردم در داخل کشور، فعاليت ارگان‏های نظامی و امنيتی حکومت اسلامی در خارج کشور هم فعال شده اند تا در هر سطحی که بتوانند ضربه ای به نيروهای اپوزيسيون به ويژه اپوزيسيون چپ سرنگونی طلب وارد کنند. آن ها عوامل نفوذی خود در تشکل های سياسي، دمکراتيک و فرهنگی را فعال کرده اند تا بلکه از طريق آن ها، اين تشکل ها را از درون متلاشی نمايند. دروغ گويي، پرونده سازي، افترازني، تفرقه اندازی در ميان اعضا و فعالين و مسئولين اين تشکل ها نيز يکی از اعمال شناخته شده عوامل نفوذی حکومت اسلامی در تشکل هايی است که نفوذ کرده اند. اين عوامل نفوذی با ظاهری راديکال در مخالفت با حکومت اسلامي، در عين حال می کوشند به هر دستاويزی متوسل شوند تا هرگونه فعاليت جدی عليه حکومت اسلامی را خنثی کنند. راه انداختن جنگ روانی بين اعضا و فعالين اين تشکيلات ها و تهمت و افترازنی و تفرقه افکنی با ظاهری راديکال اما بی عمل، از جمله شيوه هايی هستند که عوامل نفوذی دنبال می کنند. از اين رو، ضروری است فعالين و مسئولين تشکل های سياسي، دمکراتيک و فرهنگی کمی عميق تر و همه جانبه تر به دور و بر خود بنگرند و يک خانه تکانی جدی درون تشکيلاتی را در دستور فعاليت های خود قرار دهند، بدون اين که رعب و وحشت بيافرينند و حق و حقوق انسانی و اجتماعی کسی را زير پا بگذارند. مسلما بايد در هر شرايطي، عدالت رعايت شود تا هيچ فردی بی جهت تحت فشار قرار نگيرد. علاوه بر اين ها، عوامل حکومت اسلامي، مستقيما نيز تشکل هايی را در پوشش فرهنگی ايحاد می کنند و يا با نفوذ در رسانه های گروهی و فرهنگی اهداف غيرانسانی خود را پيش ببرند.

در بسياری مواقع به دليل اين که اين عوامل موفق نمی شوند ترور شخصيت فعالين مورد نظر سياسي، اجتماعی و فرهنگی را آن طوری که مورد نظرشان است پيش ببرند و آن ها را منزوی نمايند، نيروهای امنيتی حکومتی اسلامی در داخل کشور، خانواده آن ها را تهديد می کنند و از آن ها می خواهند که به فلان فعال و چهره سياسی و فرهنگی شناخته شده فشار بياورند تا دست از فعاليت عليه حکومت اسلامی بردارد. حتی در مواردی که تهديدات و زورگويی هايشان موثر نمی افتد به رشوه دهی هم متوسل می شوند.

لازم به يادآوری است که سال گذشته، پليس امنيتی سوئد خبر داده بود که برخی از زندانيان سياسی سابق، با عوامل اطلاعاتی حکومت اسلامی در کشورهای مختلف در ارتباط هستند و اطلاعات فعالين سياسی و تشکل های فرهنگي، سياسی و اجتماعی را در اختيار رابطين اطلاعاتی خود قرار می دهند.

شکی نيست که بسياری از زندانيان سياسی سابق در افشای سياست های وحشيانه حکومت اسلامي، نقش مهمی را ايفاء کرده اند و کارنامه درخشانی در مقاومت در مقابل شکنجه گران و مبارزه در داخل و خارج کشور دارند. تنها تعداد انگشت شماری از زندانيان سياسی سابق که در زندان نيز سابقه ,توابی� و يا همکاری با زندان بانان و بازجويان خود داشته اند و پس از آزادی نيز بلافاصله کار رسمی دولتی گرفته اند و يا مثلا برای فعاليت فرهنگی و اجتماعی از مجوز رسمی حکومتی برخوردار بوده اند به خارج اعزام شده اند تا در تشکل های سياسی و اجتماعی نفوذ کنند و برای حکومت جاسوسی نمايند. اين ها در واقع قربانيان سياست های غيرانسانی حکومت اسلامی هستند. از اين رو، يکی از ضرورت های مبارزه سياسي، اجتماعی و فرهنگی و سالم نگاه داشتن فضای حاکم بر اين فعاليت ها، به ويژه در اين دوره حساس اين است که نسبت به اقدامات و عملکردهای اين افراد معدود، توجهی بيش تری شود.

با توجه به وقايع و رويداهای اخير و تعميق و گسترش مبارزات مردمی در همه عرصه های اقتصادي، اجتماعی و فرهنگي، سران و مقامات امنيتی - انتظامی حکومت اسلامی و در راس همه علی خامنه‏اي، احمدی نژاد و فرماندهان سپاه و وزارت اطلاعات تصميم گرفته اند که بخش اطلاعات و به ويژه برون مرزی سپاه را نسبت به گذشته، فعال تر کنند و وظايف جديد را به عهده آن واگذار نمايند.

شورای عالی امنيت ملی جمهوری اسلامی ايران، وظيفه انجام سياست‌های امنيتی کشور را بين نهادهای مختلف تقسيم کرده است. وظيفه سپاه پاسداران در اين ميان نصب دکل‌های ارسال پارازيت روی فرستنده‌های تلويزيونی و راديوئی است.

روز سه شنبه ۱۰ نوامبر 2009 - ۱۹ آبان 1388، در حاشيه جلسه علنی مجلس شورای اسلامي، فاش شد که شورای عالی امنيت ملي، وظيفه اجرائی کردن سياست‌های امنيتی کشور را ميان نهادهای انتظامی و امنيتی مختلف تقسيم کرده است. در اين ميان نيروهای انتظامی وظيفه کنترل ارتباطات اينترنتی و سپاه پاسداران وظيفه نصب دکل‌های ارسال‌کننده پارازيت بر روی فرستنده‌های تلويزيونی و راديوئی را به عهده گرفته‌اند.

روح‌الله حسينيان، نماينده مجلس شورای اسلامی و از عوامل قديمی امنيتی و هم چنين مدافع سرسخت احمدي‌نژاد، روز سه شنبه 19 آبان، پس از جلسه علنی مجلس به خبرنگار اعتماد گفت: ,موارد امنيتی چون نصب دکل‌های ارسال پارازيت، ورود دستگاه‌های متعدد امنيتی به حوادث پس از انتخابات، واگذاری نظارت بر اينترنت به نيروی انتظامي، تدابيری است که از سوی شورای عالی امنيت ملی برای مقابله با جنگ نرم دشمنان نظام اتخاذ شده است.�

اين نماينده اصولگرای مجلس شورای اسلامي، در ادامه توضيح داد: ,نظارت بر اينترنت به نيروی انتظامی به اين دليل صورت گرفته که اينترنت يک فضای رسانه‌ای وسيع است و ابعاد مختلف امنيتي، فرهنگی و سياسی دارد و نظارت بر آن نيازمند ورود نيروهای متعدد است.� به گفته حسينيان، فيلترينگ و محدود کردن سايت‌ها و وبلاگ‌ها قبلا از سوی وزارت ارشاد صورت مي‌گرفت، پس از مدتی به وزارت اطلاعات سپرده شد و هم اکنون بخشی از آن به نيروی انتظامی واگذار شده است.

او، افزود: ,وظيفه سپاه پاسداران، نيروی انتظامي، وزارت ارشاد و مخابرات، در مورد رسانه‌های مجازی جزء به جزء روشن شده است. به اين ترتيب که وزارت ارشاد و مخابرات مجری محسوب مي‌شوند و سپاه و نيروی انتظامی ناظر و مسئول تامين امنيت هستند.�

بنا به گفته روح‌الله حسينيان، شورای عالی امنيت ملی از چندی پيش مسئوليت نصب دکل‌های ارسال پارازيت را به سپاه پاسداران سپرده است.

فرمانده نيروی انتظامی اخيرا اعلام کرد که اين نيرو نظارت بر اينترنت را به عهده گرفته است. هم زمان با اظهارات حسينيان، شهاب‌الدين صدر رييس کميسيون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی خبر داد که مجلس، تحقيق درباره اثرات ارسال پارازيت بر سلامت مردم را، در دستور کار قرار داده است. پيش از اين، بسياری از کارشناسان هشدار داده بودند که ارسال پارازيت بر سلامت مردم اثر منفی مي‌گذارد. به گفته شهاب‌الدين صدر، اثبات درستی يا نادرستی اين ادعا نيازمند مطالعات عميق و دقيقی است که به اين زودي‌ها به نتيجه نخواهد رسيد.

از سوی ديگر، سردار مسعود جزايری معاون فرهنگی ستاد کل نيروهای مسلح به خبرنگار اعتماد گفت که برای مبارزه با عمليات روانی ,دشمن� دو ستاد جداگانه تشکيل شده است. وی درباره محل تشکيل اين ستادها و وظايف مشخص آن‌ها توضيحی نداد.

اين حکومت تاکنون ده ها تن از فعالين سياسی و اجتماعی و فرهنگی را در داخل و خارج کشور ترور کرده است. سران حکومت اسلامی دشمن درجه يک آزادی بيان و قلم و انديشه هستند. اگر روزی روزگاری آرشيو پليس مخفی دولت های اروپايی در رابطه با فعاليت های جاسوسی و تروريستی حکومت اسلامی به روی جامعه و رسانه ها باز شود با انبوهی از پرونده و اسناد جاسوسی و تروريستی حکومت اسلامی روبرو خواهيم شد. دست کم در کشورهای فرانسه، آلمان، آرژانتين و ترکيه، يا تروريست های حکومت اسلامی دستگير شده اند و يا غيابا پرونده آن ها توسط دادگاه های اين کشورها مورد بررسی قرار گرفته و در نهايت رسما اعلام شده است که بالاترين مقامات حکومت اسلامی ايران، فرمان ترور مخالفين خود را صادر کرده اند. بنابراين، حکومت اسلامی در کليت خود، حکومتی تروريست و جانی و وحشی است و جايی جز گورستان تاريخ برای آن، متصور نيست.

شکی نيست که سران و مقامات حکومت اسلامي، برای بقاء حکومت شان به هر جنايتی متوسل می شوند؛ به ويژه اکنون که حکومت شان در معرض سراشيبی قرار گرفته است تنها بقاء خود را در سرکوب و کشتار و رعب و وحشت و ترور می بيند. اما اعتراضات ميليونی اخير و مقاومت با شکوه مردم و در پيشاپيش همه شهامت و جسارت تحسين برانگيز جوانان دختر و پسر، شور و شوقی فزاينده ای در جامعه به بار آورده است که ديگر تهديدات سران و مقامات حکومت اسلامی کارساز نيستند. بنابراين، حکومت اسلامی هيچ راهی جز عقب نشينی در مقابل قدرت و خواست های مردم جان به لب رسيده و اضمحلال ندارد. حکومت اسلامی ايران، حکومت جهل و جنايت و ترور است که تاريخ مصرف آن به پايان رسيده است.

تداوم و تشديد فشار بر فعالين جنبش های اجتماعی حق طلب و عدالت جو و به محاکمه کشيدن آن ها و تهديدات تروريستی همگی بيانگر اين واقعيت است که حکومت اسلامي، از به ميدان آمدن آگاهانه و متحد کارگران و همه مردم آزاده، به شدت سراسيمه و نگران است. ما هر روزه شاهد ده ها اعتصاب و اعتراض کارگری و دانشجويی در شهرهای مختلف کشور هستيم. توده مردم از هر موقعيتی و فرصتی برای نشان دادن خشم و نفرت خود از حکومت اسلامی بهره برداری می کنند. بنابراين، اين روندی اعتراضی اجتماعی سرکوب شدنی نبوده و روزبروز هدفمندتر و راديکال تر می شود.

در چنين شرايطي، تنها با عزم و اراده و همبستگی مبارزاتی کارگران، زنان، دانشجويان، نويسندگان، روزنامه نگاران، وبلاگ نويسان، هنرمندان و همه مردم آزاده است که می توان سرکوب ها، توطئه ها، خرابکاری ها و اعمال جاسوسی و تروريستی و جانيانه حکومت اسلامی و ارگان های سرکوب آن را در دست يابی به اهدافش ناکام گذاشت.
بيست و چهارم آبان ماه 1388 - چهاردهم نوامبر 2009
"يادداشت‌های روز"، ويژه سايت ديدگاه نوشته مي‌شوند. در صورت تمايل به بازتکثير متن، لطفا منبع را "يادداشت‌های روز سايت ديدگاه" قيد کنيد.

منبع: سايت ديدگاه

26 آبان 1388 02:24
Balatarin مطلب را به بالاترين بفرستيد

نظر شما
نام: سعید
ای-میل:
12:27 26 آبان 1388
جناب رحمانی دوباره جو و آتمسفر دهان بندی را میخواهید القا کنید که هر کس به جریانی وکسی که شما آنرا آپوزیسیون مینامید انتقاد کرد وزیر علامت سوال برد پس باید رژیمی باشد
شواهد و قرائن نشان می دهد که در ماه‏های اخير هم زمان با اوج گيری مبارزات مردم در داخل کشور، فعاليت ارگان‏های نظامی و امنيتی حکومت اسلامی در خارج کشور هم فعال شده اند تا در هر سطحی که بتوانند ضربه ای به نيروهای اپوزيسيون به ويژه اپوزيسيون چپ سرنگونی طلب وارد کنند. آن ها عوامل نفوذی خود در تشکل های سياسي، دمکراتيک و فرهنگی را فعال کرده اند تا بلکه از طريق آن ها، اين تشکل ها را از درون متلاشی نمايند. دروغ گويي، پرونده سازي، افترازني، تفرقه اندازی در ميان اعضا و فعالين و مسئولين اين تشکل ها نيز يکی از اعمال شناخته شده عوامل نفوذی حکومت اسلامی در تشکل هايی است که نفوذ کرده اند. اين عوامل نفوذی با ظاهری راديکال در مخالفت با حکومت اسلامي، در عين حال می کوشند به هر دستاويزی متوسل شوند تا هرگونه فعاليت جدی عليه حکومت اسلامی را خنثی کنند. راه انداختن جنگ روانی بين اعضا و فعالين اين تشکيلات ها و تهمت و افترازنی و تفرقه افکنی با ظاهری راديکال اما بی عمل، از جمله شيوه هايی هستند که عوامل نفوذی دنبال می کنند.

با این توجیه هر جریانی میتواند مخالفین خود را حذف نماید . همانطور که رژیم ایران با عنوان «جاسوس خارجی ، ضد انقلاب ونفوذی » هر مخالف خود را حذف میکند.
لطفا پا در جای دیکتاتور دیگری نگذارید واز هم اکنون با توجیه دهان ها را نبندید
بهر روی درا ینکه رژیم ایران از هر ترفندی ا ستفاده میکند هیچ شک وترددی نیست ولی این نباید علتی شود که خود قدم به همان جا بگذاریم و به جریانهای ارتجاعی اپوزیسیون بهانه ای بدهیم که هرگونه انتقاد به خود را با توجیه «عامل رژیم که میخواهند اپوزیسیون وا فراد معتبر را خراب کنند» انگ بزنند. نه !آقای رحمانی شما هم به نام «مبارزه با جاسوسی رژیم» در واقع چماق دیگری برای دهان بستن ایجاد میخواهید بکنید. مبارزه با جاسوسان رژیم با جو سازی علیه مخالفین فکری ودگراندیشان خود متفاوت است . شما حقیقتی را علم میکنید تا یک ناحقی دیگری را روا کنید . نه مال خودتان

پاکستان:"ويتنام اوباما"


يونس پارسا بناب



در آمد
خيلی از تحليلگران بويژه چپ ، که اطلاعات نسبتا جامعی درباره استراتژی جهانی دولت آمريکا در آغاز زمامداری باراک اوباما دارند ، معتقدند که اوباما به خاطر حفظ " محبوبيت " خود از يک سو و به جهت چرخش در سياست آمريکا از سوی ديگر ، بالاخره و بتدريج نيروهای نظامی آمريکا را از خاک عراق در هيجده ماه آينده تخليه خواهد کرد . ولی او به خاطر نفوذ نظاميگری در تار و پود ( متابوليسم ) نظام جهانی سرمايه ، با توسعه ماجراجوئی های نظامی در افغانستان ، جنگ های ساخت آمريکا را به پاکستان نيز گسترش خواهد داد . حمله نظامی آمريکا به افغانستان را رژيم بوش در سال ٢٠٠١ آغاز کرد و سپس در جريان سال ٢٠٠٨ به بهانه تخريب و اضمحلال پايگاه های " تروريستی " هواپيماهای بی خلبان آمريکائی را به داخل پاکستان فرستاد . اما اکنون به نظر می رسد که اين اوباما است که می خواهد در " جستجو و نابودی تروريست های القاعده و طالبان " به خاک پاکستان حمله نظامی را آغاز کند . به نظر اين تحليلگران خيلی احتمال دارد که در دوره رياست جمهوری اوباما اين مداخلات نظامی بالاخره پاکستان را به " پاشنه آشيل " و يا حتی بدتر به " ويتنام اوباما " تبديل سازد . علل نظاميگری های آمريکا در پاکستان و عواقب ناشی از سياست های آمريکا را بايد در متن موقعيت ژئوپوليتيکی پاکستان در شبه قاره هند و آسيای جنوبی بويژه در مجاورت قرار گرفتن آن کشور در سرحدات غرب چين ، مورد بررسی قرار داد . در اين نوشتار بعد از بررسی تاريخ تحول موقعيت ژئوپوليتيکی پاکستان، به چند وچون کاذب بودن " نبرد جهانی عليه تروريسم " در ارتباط با واقعيات تاريخی عينی و زمينی در پاکستان می پردازيم .
موقعيت ژئوپوليتيکی پاکستان
در طول " جنگ سرد " و بلافاصله بعد از استقلال کشورهای شبه قاره هند ( هندوستان ، پاکستان ، بوتان ، سيری لانکا و...) ، هيئت حاکمه آمريکا با حمايت از کودتاهای نظامی تحت رهبری افسران طرفداران آمريکا ( ايوب خان ، يحيی خان و ضياء الحق ) باعث الغای حاکميت ملی ، نابودی نهادهای مدنی و تضعيف نقش قانون و نتيجتا قطع پروسه سکولاريسم و جايگزينی آنها با مقررات نظامی آميخته با قوانين دينی و مذهبی در پاکستان گشت . در نيمه دوم دهه ١٩٥٠ و دهه ١٩٦٠ ، حذف فعاليت های دموکراتيک و سکولار اقشار مختلف مردم و تحکيم نظاميگری در ارگان های دولتی پاکستان در خدمت منافع و اهداف سياست های خارجی آمريکا در اين دوره ( که مصادف با ازدياد فعل و انفعالات مربوط به جنگ سرد در شبه قاره هند بود ) قرار گرفت . در اين دوره آمريکا با تشبث و توسل به بهانه هائی مثل " جلوگيری از نفوذ و گسترش شوروی و کمونيسم " و نيز جلوگيری از نفوذ و اشاعه انديشه های " کنفرانس باندونگ " و مواضع ضد امپرياليستی کشورهای عضو " جنبش غير متعهدها " در ميان روشنفکران و دولتمردان پاکستانی به تلاش افتاد که با استقرار دولت های کمپرادور نظامی ، فعاليت ها و سرويس های مخفی اطلاعاتی خود را در آن کشور گسترش دهد . با کودتای ٥ ژوئيه ١٩٧٧ ( سرنگونی دولت علی بوتو و آغاز ديکتاتوری ضياء الحق ) آمريکا موفق شد که کشور پاکستان را که از يک موقعيت ژئوپوليتيکی کم نظيری برخوردار بوده است ، بطور کامل به حوزه نفوذ خود در شبه قاره هند و آسيای جنوبی ملحق سازد . بدون شک پاکستان از موقعيت ژئوپوليتيکی مهمی در زمان جنگ سرد برخوردار بود . ولی بعد از پايان جنگ سرد و فروپاشی شوروی و اعلام استقلال کشورهای آسيای مرکزی که همجوار پاکستان هستند، اهميت ژئوپوليتيکی پاکستان افزايش يافت . برخلاف ادعاهای دولتمردان کابينه اوباما ،هدف آمريکا از ازدياد و تشديد عمليات نظامی عليه پاکستان در ماه های آغازين سال ٢٠٠٩ به هيچوجه " تضعيف ، سرکوب و شکست " طالبان ها و القاعده ( که به زعم آنها هسته اصلی " بزرگترين مسئله " را در آن کشور تشکيل می دهند ) نيست . طبق نظر آنهائی که با پاکستان آشنائی داشته و در مورد صورتبندی اقتصادی – اجتماعی پاکستان صاحب نظر هستند ، بزرگترين مسئله در پاکستان فقر مزمن و فراگير و پی آمدهای منبعث از آن مثل گرسنگی ، سوء تغذيه بويژه بين کودکان و... است . در واقع ، هدف آمريکا اعمال هژمونی کامل خود بر اين کشور است که در پروژه جهانی نظام سرمايه از اهميت ژئوپوليتيکی و استراتژيکی بی نظيری برخوردار است . بعضی از جنبه های گوناگون موقعيت پاکستان و اهميت سوق الجيشی آن عبارتند از :
١– پاکستان با ١٧٥ ميليون نفر جمعيت پنجمين کشور پر جمعيت جهان و در ضمن ، دومين کشور پر جمعيت مسلمان نشين محسوب می شود . مردم پاکستان که به مليت ها و اتنيک های متعدد فرهنگی و زبانی تعلق دارند ، به خاطر قرار گرفتن کشورشان در تقاطع استراتژيکی ( که کشورهای خاورميانه ، آسيای مرکزی ، آسيای جنوبی و چين را بهم متصل می سازد ) ، دارای رشته های فرهنگی ، زبانی و تاريخی مشترک با مليت های ساکن آن کشورها می باشند .
٢– برای انتقال و صدور نفت و گاز طبيعی از کشورهای آسيای مرکزی ( جمهوری های سابق شوروی : قزاقستان ، ازبکستان و... ) به کشورهای اروپا ، ژاپن و... تنها راه مناسب استفاده از بنادر مهم پاکستان چون کراچی ( واقع در سواحل دريای عرب و اقيانوس هند ) می باشد .
٣– پاکستان به عنوان بخشی از آسيای جنوبی در مجاورت سرحد شمال غربی چين قرار دارد . " تحديد چين " که نقطه گرهی در " هدف نهائی " پروژه جهانی آمريکاست ، بدون سلطه بلامنازع آمريکا بر پاکستان امکان پذير نخواهد گشت . بر اساس اين ويژگی ها و ملاحظات استراتژيکی و ژئوپوليتيکی است که تسلط بر پاکستان بخصوص در دوره پس از جنگ سرد به يک مهره مهم در محاسبات معماران پروژه جهانی ساختن " دکترين مونرو " ( تبديل مناطق استراتژيکی جهان به " حياط خلوت " آمريکا ) تبديل گشته است . در دوره جنگ سرد با اينکه آمريکا با کودتای نظامی 1958 و اعمال رژيم های ديکتاتوری ايوب خان و سپس يحيی خان از الحاق پاکستان به حلقه های " کنفرانس باندونگ " و " جنبش کشورهای غير متعهد " جلوگيری کرد ، ولی بعد از کودتای ژوئيه ١٩٧٧ عليه دولت سکولار و قانونی – علی بوتو و استقرار ديکتاتوری نظامی – مذهبی ضياء الحق ( و متعاقبا اعدام بوتو توسط کودتاچيان ) بود که پاکستان بی وقفه به سمت روند جايگزينی قوانين نظامی و شرعی بنيادگرايانه پيش رفت و به پايگاه اصلی آمريکا در آسيای جنوبی و مرز شمال غربی چين تبديل گشت . اشاره گذرا به مشخصه های دولت سکولار و ملی ذوالفقار علی بوتو دقيقا نشان خواهد داد که چرا آمريکا به کودتای نظامی عليه آن دولت متوسل گشت .
ويژگی های دولت ذوالفقار علی بوتو
در دوره زمامداری علی بوتو که نزديک به چهار سال (١٩٧٧-١٩٧٤) طول کشيد ، دولت سکولار و غير نظامی با تاکيد بر اصل حاکميت ملی و سياست " غير متعهد " در امور خارجی ، اقتصاد ملی را ارتقاء داده و از نفوذ شرکت های فراملی کشورهای مرکز در اقتصاد و اوضاع اجتماعی و فرهنگی پاکستان جلوگيری کرد . " حزب مردم پاکستان " که از حمايت اکثريت حوزه های انتخاباتی برخوردار بود ، دست به اصلاحات در داخل کشور و توسعه و گسترش روابط نزديک با کشورهای فعال درون " جنبش کشورهای غير متعهد " در گستره سياست خارجی خود زد . بوتو رهبر حزب مردم از همان اوان فعاليت های سياسی خود به عنوان وزير امور خارجه در سال های آغازين دهه ١٩٦٠ ، در همبستگی با اصول و آرمان های " کنفرانس باندونگ " و رهبران فعال کشورهای عضو جنبش غير متعهدها خواستار سياست خارجه مستقل و " غير متعهد " در مقابل ابرقدرت های آمريکا و شوروی بود . او بعد از رسيدن به نخست وزيری در سال ١٩٧٤ برنامه ملی سازی صنايع کليدی را با حمايت " حزب مردم " به مرحله اجرا گذاشت . اين امر باعث گشت که نفوذ شرکت های فراملی متعلق به آمريکا و کشورهای اروپای غربی به اندازه قابل توجهی در پاکستان کمتر گردد . اصلاحات اجتماعی و سياست های ملی کردن صنايع از يک سو و تعقيب و ترويج انديشه های " موازنه منفی " و سياست های غير متعهد در سياست خارجی ( امتناع از دادن امتيازات به دولت های مقتدر ) از سوی ديگر شرايط را برای کودتای ضياء الحق تحت حمايت و عنايت آمريکا در ١٩٧٧ آماده ساخت
پی آمدهای منبعث از کودتا
در پی کودتای نظامی ١٩٧٧ ، ساختارهای نسبتا دموکراتيک دولتی از بين رفتند و پروسه های مشروطه طلبی ، تجددطلبی و سکولاريسم قطع شد و قوانين نظامی و شريعت اسلامی تحت ديکتاتوری ژنرال محمود ضياء الحق که در سال ١٩٧٨ به رياست جمهوری رسيد ، اعمال گرديد . در دوره حاکميت ديکتاتوری ضياء الحق ملی سازی ها همراه با اصلاحات ارضی دوره زمامداری علی بوتو معکوس ( " ملی زدائی " ) اعلام گرديد . رژيم ضياء الحق که عمر آن نزديک به ده سال (١٩٨٨–١٩٧٨) طول کشيد ، با حمايت واشنگتن ساختارهای عرفی ( سکولار ) حکومت بوتو را تضعيف کرده و انديشه ها و قوانين بنيادگرائی اسلامی را جانشين آنها ساخت . در اين ده سال خشونت و سرکوب از طرف حاکمين در عرصه مسائل داخلی و باز کردن درهای اقتصاد پاکستان به روی هجوم " بازار آزاد " نئوليبرالی با نظارت صندوق بين المللی پول و بانک جهانی استخوان بندی اقتصاد نسبتا ملی پاکستان را نابود ساخته ، بدهی های خارجی را افزايش داده و نابرابری و تنگدستی در بين اقشار مختلف مردم را گسترش داد . در اين دوره پاکستان که از طريق فراملی های بويژه آمريکائی و مامورين عاليرتبه " سيا " کاملا به يک مهره کمپرادور تبديل شده بود ، نقش کليدی در سياست جهانی آمريکا که می خواست دولت شوروی را درگير عمليات نظامی در افغانستان سازد ، ايفاء کرد .
شوروی در باتلاق جنگ
به عقيده بخش قابل ملاحظه ای از مورخين سياسی " جنگ سرد " درگير ساختن شوروی در باتلاق جنگ افغانستان بخشی از پروژه سياسی و پنهانی " سيا " بود که در سال های رياست جمهوری جيمی کارتر در سال های ١٩٧٨- ١٩٧٧٦-به مورد اجرا گذاشته شد . در ارتباط با پيشبرد اين پروژه ، پاکستان نقش کليدی در جريانات سياسی افغانستان در سال های آخر دوره جنگ سرد ايفاء کرد . اين نقش بعد از پايان جنگ سرد در عمليات مخفی سيا پهنه های وسيع تری چون آسيای مرکزی و خاورميانه را نيز در بر گرفت . بعضی از مورخين سياسی دوره جنگ سرد قويا اعتقاد دارند که کودتای 1977 عليه دولت علی بوتو و استقرار حاکميت ضد ملی ضياءالحق در واقع مقدمه ای بر آغاز پروژه پنهان " سيا " در کشيدن شوروی به باتلاق نظامی افغانستان در سال ١٩٧٩ بوده توضيح اينکه در آوريل ١٩٧٨ ، " حزب دموکراتيک مردم افغانستان " طی قيامی بر ضد محمد داوود خان ( رئيس جمهور افغانستان ) قدرت را در دست گرفت . بلافاصله بعد از تسخير قدرت ، " حزب دموکراتيک " دست به اصلاحات ارضی ، گسترش آموزش و پرورش و برنامه های بهداشتی زده ، به زنان حق رای داده و از حقوق آنان دفاع کرد . پيروزی " حزب دموکراتيک مردم " که همواره در کمپ احزاب طرفدار دولت و حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروی قرار داشت ، برای اولين بار يک کشور کليدی از نظر ژئوپوليتيکی و سوق الجيشی را در آسيای جنوبی در حوزه نفوذ شوروی قرار داد . بلافاصله عمليات مخفی " سيا " در افغانستان از طريق پاکستان " اخته شده " به دو منظور به مورد اجرا گذاشته شد . آمريکا می خواست با تضعيف و نابودی حزب حاکم در افغانستان بتدريج شوروی را درگير عمليات نظامی در آن کشور ساخته و به قول زبيک بريژينسکی ( رئيس شورای امنيت ملی آمريکا در دوره رياست جمهوری کارتر ) ، افغانستان را به " ويتنام شوروی " تبديل سازد . دوم اينکه هيئت حاکمه آمريکا در تلاش بود که از نفوذ شوروی به ديگر کشورهای آسيای جنوبی ( از طريق افغانستان ) جلوگيری کند . بر اين اساس حمايت " سيا " از گروه ها و دسته های اسلامی از طريق پاکستان برای نابودی دولت سکولار افغانستان بويژه بعد از مداخله نظامی شوروی در آن کشور شدت يافت . بر مبنی منابع موثق ، جنگ پنهانی آمريکا در افغانستان و استفاده از پاکستان به عنوان " سکوی پرش " در دوران رياست جمهوری کارتر و حتی ماه ها پيش از مداخله نظامی شوروی ( در ٢٤ دسامبر ١٩٧٩ ) آغاز گشت . شايان توجه است که در ٣ ژوئيه ١٩٧٩ ( نزديک به هفت ماه پيش از مداخله نظامی شوروی در افغانستان ) ، کارتر اولين دستور العمل رسمی کمک های پنهانی برای حمايت از مجاهدين و ديگر نيروهای مخالف دولت افغانستان را امضاء کرد . سال ها بعد ، بريژينسکی در مصاحبه خود با نشريه " نوول آبزرواتوار " گفت : در همان روز (سه ژوئيه١٩٧٩) به رئيس جمهوری خاطر نشان کردم که اين حمايت ، ارتش شوروی را وادار به مداخله خواهد ساخت . رابرت گيتس ( که در حال حاضر وزير دفاع در کابينه اوباما است و آن زمان معاون رئيس سازمان " سيا " بود ) در خاطرات خود که اخيرا منتشر شده است ، اشاره می کند که سرويس های اطلاعاتی آمريکا مستقيما از آغاز و حتی پيش از " تهاجم " شوروی درگير ايجاد و هدايت حلقه های کمک رسانی به گروه های شبه نظامی مجاهدين و ديگر گروه های مخالف دولت افغانستان بودند . اين کمک های وسيع و گسترده نظامی از طريق نهادهای دولتی پاکستان مشخصا " سازمان اطلاعاتی پاکستان " انجام می پذيرفت . " سازمان اطلاعاتی پاکستان " بعد از سرنگونی دولت علی بوتو و استحکام قدر قدرتی ضياءالحق تحت کنترل " سيا " قرار گرفته و در سال ١٩٨٠ تعداد کارمندان آن به ١٥٠ هزار نفر رسيد . ترکيب کارمندان و کارکنان اين سازمان مخوف متشکل از افسران نظامی ضد ملی ، بوروکرات ها و ماموران مخفی و خبرچين ها بودند که زندگی را بر مردم هم افغانستان و هم پاکستان تباه کرده و آنها را از داشتن حق حاکميت ملی و تعيين سرنوشت تاکنون محروم ساخته اند . نيم نگاهی تاريخی به فعاليت های اين سازمان به روشنی نشان می دهد که جنب و جوش اخير مردم پاکستان در جهت احيای يک دولت سکولار ، دموکراتيک و با ثبات بدون نابودی اين سازمان ( که به عنوان " اسب تراوای " کاخ سفيد نه تنها در پاکستان و افغانستان بلکه در جمهوری های سابق آسيای مرکزی به نفع نظام جهانی سرمايه عمل می کند ) با شکست روبرو گشته و دوباره جو دلسردی ، ياس و حرمان را بويژه در بين روشنفکران ببار خواهد آورد .
فعاليت های سازمان اطلاعات پاکستان در سی سال گذشته
در سی سال گذشته (٢٠٠٩–١٩٧٩) ، عمليات سازمان اطلاعات پاکستان به عنوان سازمان مرتبط با " سيا " نقش کليدی و مرکزی در تدارکات و حمايت از شبه نظاميان مجاهد در افغانستان در آخرين دهه دوره جنگ سرد و سپس در پاکستان و هندوستان و کشورهای آسيای مرکزی ( تاجيکستان ، ازبکستان و... ) در دوره بعد از پايان جنگ سرد داشته اند . بررسی اين عمليات به روشنی نشان می دهد که انديشه ها و فعاليت های بنيادگرائی های متنوع و متعدد دينی و مذهبی بر خلاف ادعاهای پست مدرنيست ها و طرفداران نظام جهانی سرمايه ، عمدتا منبعث از پی آمدهای شکاف براندازانه حرکت سرمايه در فاز فعلی جهانی شدن در دوره بعد از پايان جنگ سرد است . در اينجا فعاليت های سازمان اطلاعات پاکستان به عنوان يک محمل و نهاد مخوف و مجهز و رابطه آن در سی سال گذشته با نهادهای دولتی آمريکا منجمله " سيا " ، و افراد شاخص و معروفی مثل رابرت گيتس را مورد بررسی قرار می دهيم : در جنگ افغانستان که در سال 1980 شروع گشت ، سازمان اطلاعات به نمايندگی از " سيا " ماموريت يافت که برای گسترش مجاهدين افغانستان درگير " سربازگيری " گردد . در يک برهه زمانی که نزديک به ده سال طول کشيد ( از ١٩٨٩ تا ١٩٩٢) سازمان اطلاعات موفق شد که ٣٥ هزار نفر از کشورهای اسلامی و آفريقائی ( و حتی از هندوستان و سريلانکا ) را سربازگيری کرده و به خدمت خود در آورد . تحت مراقبت و سرپرستی سازمان اطلاعات مدرسه های ( حوزوی ) در پاکستان – که توسط موسسات خيريه دولت سعودی مورد حمايت مالی قرار داشتند – برای " تبيين و تثبيت ارزش های اسلامی " تقويت شدند و سپس در دهه ١٩٩٠ ( بعد از فروپاشی شوروی و سقوط دولت " کمونيستی " افغانستان ) در افغانستان نيز داير گشتند . اين اردوگاه ها تبديل به " دانشگاه های مجازی " برای تربيت و پرورش مجاهدين و ديگر گروه های اسلام گرا ( که ضد کمونيست و ضد نيروهای سکولار بودند ) گشتند . آموزش های پارتيزانی تحت حمايت سازمان اطلاعات و " سيا " اهدافی چون ترور و بمب گذاری خودروها را شامل می شد . ارسال مهمات نظامی به اردوگاه های آموزشی شورشيان مجاهد که در ايالت شمال غربی پاکستان در مجاورت مرز افغانستان زندگی می کردند از بندر کراچی واقع در جنوب پاکستان صورت می گرفت . شايان ذکر است که در دهه ١٩٨٠ ، فرماندار ايالت شمال غربی پاکستان ( سپهبد فضل الحق ) اجازه تاسيس صدها تصفيه خانه هروئين را ( با حمايت سازمان اطلاعات ) در اين ايالت صادر کرد . در آن سال ها کاميون هائی در حالی که از کراچی ، اسلحه و مهمات " سيا " را برای مجاهدين حمل می کردند ، پس از تخليه مهمات ، با باری از هروئين از اين ايالت ( شمال غربی ) باز می گشتند . رانندگان اين کاميون ها با در دست داشتن مجوزها و نامه های سازمان اطلاعات از هر گونه جست و جو و بازرسی پليس در امان بودند . امروز همين قاچاقچيان هروئين انحصار کنترل بر ترياک افغانستان را به خود اختصاص داده و به بزرگترين منبع توزيع ترياک در جهان تبديل شده اند .
نقش رژيم ريگان در ترويج بنيادگرائی
حمايت پنهانی سيا از مجاهدين افغان در پاکستان و سپس در افغانستان در زمان رياست جمهوری رانلد ريگان بيشتر گشت . هدف و منظور نهائی هيئت حاکمه آمريکا در گسترش حمايت از " جهاد " و " رزمندگان آزادی " در آن دوره ( دهه آخر جنگ سرد : ١٩٩١– ١٩٨١ ) چيزی به غير از يک ضربه محکم بر شوروی در جهت نابودی آن " امپراطوری پليد " نبود . پروژه تسلط کامل بر پاکستان بعد از فروپاشی شوروی و پايان جنگ سرد توسط کاخ سفيد نه تنها قطع نگرديد بلکه اين دفعه پاکستان از نظر معماران گسترش " دکترين مونرو " در جهت پيشبرد هدف نهائی آمريکا يعنی " تحديد چين " نقش کليدی تری از نظر ژئوپوليتيکی پيدا کرد . در رسيدن به هدف های خود هم در عصر جنگ سرد و هم در دوره بعد از جنگ سرد آمريکا به حمايت خود از مجاهدين افغان و ديگر گروه های بنيادگرا در افغانستان و پاکستان ادامه داد . اهم اين حمايت ها عبارت بودند از : ١ – آموزش و پرورش اعضاء و رهبران گروه های بنيادگرا مثل اسامه بن لادن با همکاری دولتمردان عربستان سعودی تحت رهبری شاهزاده ترکی الفيصل ( بويژه در دهه ١٩٨٢ –١٩٩٢) . ٢ – حمايت از ژنرال ضياءالحق در برقراری شريعت اسلامی در پاکستان از طريق يک رفراندوم قلابی در سال ١٩٨٤ . ٣ – صدور بخشنامه شماره ١٦٦ ( بخشنامه تصميم راهبردی امنيت ملی ١٦٦ ) از طرف رانلد ريگان مبنی بر " تسريع کمک های نظامی پنهان به مجاهدين " افغانی در پاکستان در سال ١٩٨٥. ٤ – برپائی و اداره مدارس دينی و مذهبی در ايالات شمال پاکستان توسط اعضای فرقه وهابيون عربستان سعودی و کشورهای حاشيه خليج فارس عمدتا با سرمايه گذاری های پنهان " سيا " . ٥ – ارسال اسلحه و مهمات جنگی نزديک به ٥٠ هزار تن در سال به مجاهدين و ديگر گروه های اسلام گرا در سال هاي١٩٨٣ تا ١٩٨٧ . ٦– پيشبرد روند آموزش و تلقينات مذهبی به منظور اطمينان از تضعيف و حذف نهادهای سکولار در پاکستان و افغانستان از طريق " آژانس توسعه بين المللی آمريکا " در سال های ١٩٨٥ –١٩٩١. ٧ – تعليم و تربيت کودکان در افغانستان و شمال غربی پاکستان با استفاده از کتاب های چاپ دانشگاه نبراسکا – اوماها با هزينه آژانس توسعه بين المللی به زبان های فارسی دری و پشتون ( در سال های ١٩٨٥– ١٩٩١ ) ٨ – صرف ٥١ ميليون دلار برای برنامه های آموزشی توسط " آژانس توسعه " در سال های ١٩٨٤ تا ١٩٩٤ . کمک های " سيا " به نيروهای بنيادگرا بعد از پايان دوره رياست جمهوری رانلد ريگان ادامه يافت و معماران عمليات پنهانی حمايت در دوره رژيم جورج بوش ( پسر ) و بعد از جريانات مرموز ١١ سپتامبر ٢٠٠١ ، نقش کليدی تر و برجسته ای در پروژه جهانی " جنگ عليه تروريسم " بعهده گرفتند . بسياری از نومحافظه کاران حاکم بر کاخ سفيد در دوره جورج بوش (٢٠٠٨–٢٠٠٠) مسئولان عاليرتبه دوران رياست جمهوری ريگان بودند . يکی از اين نومحافظه کاران که نقش مهمی در پيشبرد سياست آمريکا در پاکستان ايفاء کرد ، ريچارد آرميتاژ ( قائم مقام وزير امور خارجه آمريکا ) در دوره اول رژيم بوش در سال های ٢٠٠٤ –٢٠٠٠بود . آرميتاژ در دوران ريگان بعنوان معاون وزير دفاع در بخش برجسته ای در پياده ساختن بخشنامه ١٦٣ دولت آمريکا مبنی بر تقويت و تداوم با ارتش و سازمان اطلاعات داشت . در همين زمان ، پال ولفوويتز در وزارت خارجه آمريکا متصدی يک هيئتی متشکل از افراد سرشناس نئوکان از جمله فرانسيس فوکوياما و زلمای خليل زاد بود . اين گروه در ايجاد و تدارک زمينه فکری مبتنی بر حمايت بيشتر آمريکا از گروه ها و سازمان های بنيادگرای اسلامی چون القاعده ، طالبان های افغانستان و پاکستان نقش و مشارکت داشت . رابرت گيتس که بعدها وزير دفاع بوش و در حال حاضر (٢٠٠٩) نيز وزير دفاع در کابينه اوباما است ، در آن زمان به عنوان معاون رئيس " سيا " نقش کليدی در توسعه و ترويج بنيادگرائی اسلامی در پاکستان و افغانستان داشت . گيتس همراه ريچارد آرميتاژ در ارتباط تنگاتنگ با سرهنگ آليور نورث ، همگی در پيشبرد عمليات " ايران – کنترا " که بعدها از طرف ايرانيان ضد رژيم جمهوری اسلامی به اسم " ايران گيت " معروف گشت ، دست داشتند . عمليات ايران – کنترا بطور قابل توجهی با جريان حمايت های پنهان گروه های اسلامگرا در پاکستان و افغانستان گره خورده بود . اين گروه از نئوکانهای جوان که بعدا در آغاز دهه ٢٠٠١ تحت رهبری بوش پسر قوه اجرائيه ( کاخ سفيد ) را قبضه کردند ، در آن دوره با تهيه و فروش سلاح و مهمات ديگر جنگی به رژيم جمهوری اسلامی ( به منظور برافروخته نگهداشتن جنگ خانمانسوز ايران و عراق ) توانستند با حمايت مالی نيروهای ضد کنترا انقلاب مردم نيکاراگوئه تحت رهبری ساندينيست ها را سرکوب ساخته و نيز به حمايت مالی و نظامی و آموزشی خود از گروه های اسلامگرا در پاکستان و افغانستان ادامه دهند . به عبارت ديگر ، نئوکان ها به دنبال ارسال و تحويل موشک های ضد تانک و ديگر مهمات جنگی به رژيم جمهوری اسلامی ، سود فروش آنها را به حساب های بانکی ثبت شده ( عمدتا در کشورهای اروپائی و خليج فارس ) واريز ساخته و سپس اين پول های هنگفت را جهت تامين هزينه های نيروهای شبه فاشيستی و شبه نظامی ضد انقلاب ( کنتراها ) در نيکاراگوئه و مجاهدين اسلامگرا در پاکستان و افغانستان مصرف می کردند . قابل توجه است که در سی سال گذشته سازمان " سيا " به غير از کمک به شبه نظاميان اسلامگرا و ديگر نيروهای بنيادگرا در کشورهای پاکستان و افغانستان ، در ترويج کشت ترياک وتجارت هروئين دقيقا مثل ترويج و اشاعه انديشه ها و فعاليت های بنيادگرائی نقش مهمی در پاکستان و افغانستان ايفاء کرده است که حائز اهميت می باشد.

نقش " سيا " در ترويج تجارت مواد مخدر
پيشينه ترويج کشت و تجارت مواد مخدر در افغانستان و پاکستان به نحو تنگاتنگی با فعاليت های مخفی سيا در زمينه های سياسی و نظامی در آن کشورها ارتباط داشته است . تا اواخر دهه ١٩٧٠ ( و تهاجم نظامی شوروی به افغانستان ) کشت و توليد ترياک در افغانستان و پاکستان ( برخلاف ادعای دولتمردان و نخبگان رسانه های گروهی جاری در آمريکا ) محدود به بازارهای کوچک محلی در بخشی از ايالات مرزی اين دو کشور بود و طبق مدارک و اسناد موجود ، توليد محلی هروئين اصلا وجود نداشت . ولی بلافاصله بعد از مداخله نظامی شوروی به افغانستان و تصميم هيئت حاکمه آمريکا مبنی بر تبديل افغانستان به " ويتنام شوروی " مامورين عاليرتبه " سيا " با حمايت و عنايت نئوکان های جوان در وزارت خانه های دفاع و امورخارجه آمريکا با آغاز عمليات مخفی نظامی خود در طی دو سال سرحدات افغانستان و پاکستان را تبديل به عمده ترين توليد کننده هروئين در دنيا ساختند . در پناه حمايت و حفاظت سيا ، مامورين سازمان اطلاعات با کمک بخشی از ارتشيان عاليرتبه پاکستان آزمايشگاه های متعدد هروئين را در مرزهای افغانستان و پاکستان بويژه در ايالت های شمال غربی و پشتون نشين پاکستان ، تاسيس کردند . در شماره ١٤ ماه مه سال ١٩٩٠روزنامه " واشنگتن پست " ، گلبدين حکمتيار يکی از رهبران اسلامگرای افغانستان را – که نيمی از تسليحات ارسالی آمريکا به افغانستان را از طريق پاکستان دريافت کرد – يکی از بزرگترين توليد کنندگان هروئين معرفی کرد . با اينکه آن زمان شکايات و اعتراضاتی درباره خشونت و جنايات حکمتيار و نقش او در قاچاق هروئين جريان داشت ، با اين همه " سيا " به اتحاد " غير قابل انتقاد " خود با وی ادامه داد و بی پروا از وی حمايت کرد . تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد رابطه نزديک حکمتيار با " سيا " و يا با حلقه های مشخص سيا بعد از پايان جنگ سرد و شکست و سقوط دولت سکولار و " کمونيست " افغانستان ادامه يافت . امروز افغانستان طبق مدارک موجود به عمده ترين تامين کننده هروئين بازارهای اروپا و آمريکا تبديل گشته و تقريبا تنها منبع نزديک به ٩٠ در صد هروئين فروخته شده در تمام دنيا است . طبق گزارش ميشل چوسودوفسکی ( استاد رشته اقتصاد در دانشگاه اوتاوا در کانادا ) ، ٦٠ درصد بازار هروئين آمريکا در اختيار مافيای قاچاق هروئين از ايالت شمال غربی پاکستان قرار دارد و اين تجارت در هفت سال گذشته (٢٠٠٨-٢٠٠١) رونق بيشتری يافته است . از هنگام تجاوز و حمله نظامی آمريکا به افغانستان ، توليد ترياک با ٣٣ برابر رشد از ١٨٥ تن در سال ٢٠٠١ به ٦١٠٠ تن در سال ٢٠٠٦ ميلادی رسيده است . در واقع از آغاز سال ٢٠٠٢ ( دوماه و نيم بعد از حمله نظامی در نوامبر ٢٠٠١ ) به اين سو سطح زير کشت ترياک در افغانستان ٢١ برابر رشد يافته است . در سال ٢٠٠٧ افغانستان منبع و تامين کننده حدود ٩٣ در صد منابع جهانی هروئين شناخته شد . سود حاصل از تجارت مواد مخدر افغانستان ( برحسب ارزش خرده فروشی ) در سال ٢٠٠٦ متجاوز از ١٩٠ ميليارد دلار تخمين رده می شود که بخش قابل توجهی از تجارت جهانی مواد مخدر را در بر می گيرد . با نگاهی به گذشته فعاليت های سيا در افغانستان و پاکستان می توان گفت که تلاش آمريکا در جهت استقرار کامل هژمونی خود بر افغانستان ( که در اتصال کشورهای نفت خيز آسيای مرکزی به کشور پاکستان ، نقش کليدی بازی می کند ) به رواج سرسام آور کشت ترياک و توليد هروئين از آن جان بخشيد . نظامی سازی پاکستان و کودتای ١٩٩٩ که به استقرار ديکتاتوری پرويز مشرف منجر شد نيز رابطه ای تنگاتنگ با ترويج کشت ترياک و توليد هروئين در افغانستان و پاکستان داشت .
جمع بندی ها
١– حمايت همه جانبه آمريکا از رژيم های نظامی پاکستان و تاسيس گروه های متعدد شبه نظامی اسلامگرا ( بنيادگرا ) در افغانستان در دهه 1980 با هدف تبديل افغانستان به " ويتنام شوروی " بوسيله سازمان سيا تعبيه و تنظيم گشت .
٢ – ترويج انديشه های بنيادگرا در بين مردم افغانستان ، تضعيف و نابودی دولت های سکولار در پاکستان و افغانستان و اشاعه کشت ترياک و تجارت مواد مخدر ( عمدتا هروئين ) در اين کشورها در خدمت هدف استراتژيکی آمريکا در دهه آخر دوره جنگ سرد در منطقه آسيای جنوبی بودند .
٣ – حمايت سيا از گروه های بنيادگرا مثل حزب اسلامی افغانستان ، طالبان ها و القاعده و تقويت نظاميان و سازمان اطلاعاتی در پاکستان بهيچ وجه بعد از فروپاشی ، پايان جنگ سرد و سرنگونی دولت " کمونيست " و سکولار نجيب الله در افغانستان قطع نگرديد و بلکه گسترش يافت .
٤ – هيئت حاکمه آمريکا بويژه جناح نئوکان ها ، بعد از پايان دوره جنگ سرد در فقدان و نبود يک دشمن خارجی ( خطر شوروی و کمونيسم ) بلافاصله به فکر طرح و تنظيم يک دشمن خارجی جديد ( که هميشه جزء جدايی ناپذير تبليغات برای تحريک افکار عمومی برای پيشبرد جنگ های خانمانسوز " ساخت آمريکا " است ) افتادند .
٥ – اين دشمن خارجی جديد يعنی " تروريسم بين المللی " يک ساختار پيچيده ، بغرنج و مرموز است . بطور ساده بايد گفت که آمريکا در عين حال که يک تبليغات بی نهايت بزرگی " عليه تروريسم جهانی " براه انداخته است به رشد و نمو سازمان های تروريستی ( عمدتا بنيادگرا و ضد سکولار و ضد کمونيست ) نيز بطور مخفيانه کمک می کند . در فرهنگ سياسی معماران پروژه جهانی آمريکا ( جهانی ساختن " دکترين مونرو " ) بنا نهادن تروريسم و حمايت پنهانی از تروريست های گوناگون برای مشروعيت بخشيدن به " جنگ عليه تروريسم " امری ضروری است .
٦ – بررسی چند وچون استفاده نئوکان ها از گروه های تروريستی متعلق به خود عنوان " ابزار اطلاعاتی " از هنگام وقوع حادثه مرموز ١١ سپتامير ٢٠٠١ به اين سو حائز اهميت است . يکی از ويژگی های بسيار مهم نوع رابطه بين سازمان های متعدد اسلام گرای " تروريست " با سازمان " سيا " اين است که آنها بايد از نقشی که در صحنه شطرنج سياست ژئوپليتيکی جهان به نيابت از آمريکا بازی می کنند ، بی خبر بمانند . در تحليل نهائی اين " سيا " و ديگر سازمان های اطلاعاتی آمريکاست که به جای آنها ( گروه ها و جنبش های بنيادگرا ) " می انديشند " .
٧ – به غير از تهيه و تنظيم مسائل اطلاعاتی وظيفه ديگر گروه های اسلامگرای تاسيس شده توسط " سيا " جذب پشتيبانی اقشار مختلف مردم در کشورهای مسلمان نشين است . منظور پنهان از اين ماموريت شکاف اندازی بين مليت ها و پيروان اديان و مذاهب متنوع در کشورهای خاورميانه ، آسيای مرکزی و جنوبی ( در افغانستان ، پاکستان و هندوستان ) است . هدف از اين برنامه محدود کردن و تحت کنترل درآوردن مقاومت های سکولار و دموکراتيک گسترده است که نيات و " هدف نهائی " آمريکا را به چالش می طلبد .
٨ – فعاليت های و عمليات بنيادگرايان دينی و مذهبی در کشورهای مسلمان نشين بويژه در افغانستان و پاکستان شرايط ذهنی و اجتماعی را در جهت پذيرش دشمن خارجی جديد بين بخش قابل توجهی از مردم آماده می سازند . احتمالا اين امر بزرگترين ترفند ( حداقل تاکنون ) در حلقه های متعلق به جناح های طرفدار جنگ در آمريکا است زيرا بدون وجود يک دشمن ، جنگی نيز وجود نخواهد داشت .
٩ – هيئت حاکمه آمريکا بايد دشمنی برای خود بسازد تا بتواند بدين وسيله ماجراجوئی ها، دخالت ها و گسترش نظامی مداوم خود را در سراسر جهان مشروع جلوه دهد . وجود يک دشمن خارجی ( " خطر کمونيسم " ) در دوره " جنگ سرد " و وجود دشمن خارجی ( " تروريسم بين المللی " ) در دوره بعد از جنگ سرد برای توجيه يک طرح و نقشه نظامی و تهاجمی – که ظاهرا و بخشا در " القاعده " ، " جماعت اسلامی " ، " لشگر طيبه " ، " جهاد اسلامی " و طالبان های افغانستان و پاکستان است - امری ضروری است که در تاروپود ميليتاريسم نظام جهانی سرمايه قرار دارد .
١٠ – وجود يک دشمن خارجی در شرايط امروز جهان اين توهم را که " جنگ سرد عليه تروريسم " واقعی و حقيقی است ، در اذعان عمومی مردم در آغاز هر جنگ تقويت و تثبيت می سازد . تقويت اين توهم که توسط رسانه های گروهی " گوش به فرمان " در اذعان مردم دامن زده می شود ، دخالت های نظامی را به عنوان عمليات " انسان دوستانه " و مبتنی بر " اصل دفاع از خود " و غيره مشروع جلوه داده و گسترش می دهد . اين امر همچنين به اشتعال توهماتی مثل " تلاقی تمدن ها " ، " پايان تاريخ " و گفتمان هائی چون " تينا " ( آلترناتيوی وجود ندارد ! ) در بين اقشار مختلف مردم رواج می دهد . در حالی که " هدف نهائی " و استراتژی های اقتصادی و سياسی نظام جهانی سرمايه پشت پرده " جنگ های گسترده تر در منطقه سوق الجيشی و بزرگ خاورميانه و شبه قاره هند بخصوص پاکستان ، پنهان می مانند . در بخش نتيجه گيری بطور مختصر توضيح به نقش و موقعيت پاکستان در پروژه جهانی آمريکا می پردازيم .
نتيجه گيری
از ديدگاه تاريخی ، پاکستان در شصت سال گذشته نقش اساسی در پيشبرد " هدف نهائی " آمريکا ايفاء کرده است . در واقع پاکستان به خاطر موقعيت ژئوپليتيکی خود به عنوان کشوری که مناطق خاورميانه ، آسيای مرکزی و آسيای جنوبی را بهم متصل می سازد ، در محاسبات معماران پروژه جهانی نظام نقش کليدی محسوب شده و نمايانگر قطب فعاليت های جهان سياست است . بدون ترديد ، هيئت حاکمه آمريکا بدون تسلط کامل بر پاکستان نمی تواند در پيشبرد هدف نهائی خود يعنی " تحديد چين " و نتيجتا استقرار هژمونی بر کره خاکی کامياب گردد . پاکستان با افغانستان ، ايران ، هندوستان و چين دارای مرزهای طولانی است . اين کشور در سی سال گذشته در اجرای عمليات نظامی آمريکا و مفاد نقشه های جنگی و مداخلات نظامی پنتاگون از موقعيت برجسته ای بهره مند بوده و در دوره های ديکتاتوری های نظامی ضياءالحق
و سپس پرويز مشرف نقش خود را به عنوان پايگاه آموزشی تشکيلات بنيادگرايان اسلامی ( مورد حمايت آمريکا ) که عليه چين در شين جان ( ايالت شمال غربی چين ) ، عليه هندوستان در کشمير ، عليه افغانستان ( از طريق ايالت شمال غربی پشتون نشين ) و عليه ايران ( از طريق بلوچستان پاکستان ) مشغول فعاليت هستند ، بنحو نمايانی ايفاء کرده است . امروزه تقويت جايگاه بنيادگرايان توسط " سيا " در آن منطقه از جهان نه تنها به جناح های مختلف درون هيئت حاکمه آمريکا ( که در درون کابينه اوباما مشغول رقابت با هم هستند ) فرصت داده که پاکستان را به جولانگاه درگيری های " نيابتی " خود تبديل سازند بلکه اين احتمال را بوجود آورده است که پاکستان به عنوان " سکوی پرش " آمريکا در جهت پيشبرد هدف نهائی آمريکا ، تحديد چين ، مورد استفاده قرار گيرد . فغل و انفعالات و اشتعال تضادهای سياسی و نظامی در شش ماه گذشته در پاکستان – روياروئی بخشی از ارتش پاکستان با بنيادگرايان از يک سو و همکاری بخش ديگری از ارتش همراه با مامورين عاليرتبه امنيتی سازمان اطلاعات پاکستان با آنها ( بويژه با طالبان های پاکستان ) از سوی ديگر و ازدياد مداخلات نظامی و سياسی آمريکا در امور داخلی پاکستان – نشان می دهد که بنيادگرايان و نظاميان در پاکستان و رابطه " نيابتی " آنان با نظام جهانی سرمايه سبب بی ثباتی و آشفتگی در پاکستان گشته و شرايط گسترش جنگ از افغانستان، آن کشور را آماده ساخته است . اگر بنيادگرايان و متحدين آنها در ارتش و سازمان امنيت و اطلاعات پاکستان نتوانند با کمک " سيا " طی يک کودتای نظامی دولت نيمه سکولار و قانونی زرداری – گيلانی را سرنگون ساخته و " تبيين و تثبيت شريعت اسلامی " را جايگزين آن دولت سازند ، در آن صورت بعيد نيست که اوباما به بهانه اينکه مرزهای پاکستان " خطرناکترين منطقه در جهان است " جنگ " ساخت آمريکا " در افغانستان را به پاکستان گسترش داده و به پيش بينی و آينده نگری برخی از تحليلگران که از پاکستان به عنوان " ويتنام اوباما " در سال های آينده ياد می کنند ، مهر تائيد بزند .
منابع و مآخذ
ميشل چوسودوفسکی ، " برهم زدن ثبات در پاکستان " ، در سايت " گلوبال ريسرچ " ، 30 دسامبر 2007 .
2 – آلفرد مک کوی ، " عواقب مواد مخدر : 40 سال همدستی " سيا " در تجارت داروهای مخدر" در سايت " گلوبال ريسرچ " ، 1 اوت 1997 .
3 - يونس پارسا بناب ، " جايگاه و اهميت کشورهای فلسطين و پاکستان در پروژه جهانی آمريکا " ، در نشريه " ايرانيان " ، چاپ واشنگتن ، سال دوازدهم ، شماره 378 ( جمعه 17 خرداد 1387 ) .
4 - استيون کينزر ، " براندازی " ، نيويورک 2007 .
5 – ديپان کار بزجی ، " احتمال ارتباط سازمان اطلاعات پاکستان با صنعت مواد مخدر " ، در نشريه " اينديا آبزور " ، 2 دسامبر 1994 .
6 – روزنامه " واشنگتن پست " ، 23 مارس 2002 .
7 – نشريه " چشم انداز ايران " ، شماره 54 ( اسفند 1387 و فروردين 1388 ) .
8 – علی طارق ، " دوئل : پاکستان در سر راه پرواز قدر قدرتی آمريکا " ، لندن 2008 .
9 – امانوئل والرستين ، " افغانستان – پاکستان : " جنگ اوباما " ، اول آوريل 2009 در سايت
. www.binghamtonelu.
10 – روزنامه " واشنگتن پست " 16 آوريل 2009 .


17 آبان 1388 12:32
Balatarin مطلب را به بالاترين بفرستيد

نظر شما
نام: ایرانی
ای-میل:
12:45 18 آبان 1388

دور بار در مورد
"جريانات مرموز ١١ سپتامبر ٢٠٠١ " اشاره کرده اید بیش از 8 سال از این رویداد سپری شده و به نظر می رسد ابعاد آن برای شما روشن نشده است. کافی است عنوان زیر را در ماشین جستجوی گوگل قرار دهید. اطلاعات لازم را بدست خواهید آورد وهمچنین خود CDI را قرار دهید اطلاعات بیشتری بدست می آورید

Controlled Demolish Incoprated
این یک صنعت قدیمی هست که حدود 400 شرکت در جهان فعالیت می کنند. سرآمد این 400 شرکت ، شرکت فامیلی Loizeaux می باشد. می توان فرض کرد که این شرکت مسئول تخریب دو برج بوده است. قدیمی ترین شرکت انهدام کنترل شده در آمریکاست( از سه نسل پیش در این زمینه فعالیت می کند) البته می توان تا سال 2076 صبر کرد منهدم کننده دو برج معرفی خواهد شد.

در قسمت
پی آمدهای منبعث از کودتا - بدرستی اشاره کردید
به عقيده بخش قابل ملاحظه ای از مورخين سياسی " جنگ سرد " درگير ساختن شوروی در باتلاق جنگ افغانستان بخشی از پروژه سياسی و پنهانی "سيا " ....
بوده است. اما درک دیگری هم وجود دارد( حالا بخش قابل ملاحظه یا بخش محدودی )
شوروی در سال 78 نیروهای نظامی خود را در مرزهای چین به 600هزار نفر افزایش داد د رهمین سال با پشتیبانی شوروی ، ویتنام وارد کامبوج متحد چین می شود. و د رسال 79 شوروی وارد افغانستان می شود. شوروی به لحاظ امنیتی چین را در منگنه قرار داده بود
خواسته های چین برای همکاری با شوروی در این دوره خروج ویتنام از کامبوج و خروج شوروی از افغانستان و کاهش نیرو های شوروی در مرز مشترک شان بود
خواسته در مورد ویتنام با خروج این کشور از کامبوج در ۱۹۹۰ عملی شد.
خواسته در مورد خروج شوروی از افغانستان تا سال ۱۹۹۲ عملی شد
خواسته در مورد برچیدن نیرو از مرز های چین اوائل دهه ۹۰ انجام شد.
پس از آن نزدیکی دوقدرت در سازمان همکاری شانگهای از 1996
CDI- Loizeaux تحقق یافت.

حراج دختران ايرانی در اينترنت

26آبان:

تابناک
خود فروشى زنان با پرچم ايران
برخى شبكه ماهواره‏اى مستهجن عربى كه يكى از فعاليت‌هاى آنان فروش زنان بعضى از كشورها از طريق نمايش دادن برهنه آنها روى آنتن است اخيراً در اقدامى ضداخلاقى امكان ارتباط با زنان ايرانى با پس زمينه پرچم ايران را نيز براى مخاطبان خود فراهم آورده‌اند.
تاكنون تركيه، عربستان و روسيه چند كشور پاى ثابت اين اقدام بوده‌اند اما اين اولين بارى است كه پرچم جمهورى اسلامى ايران در پس زمينه زنان برهنه ديده مى‏شود.
اين شبكه‌ها تصوير زنان را در حالى نمايش مي‌دهند كه در پس زمينه آن پرچم كشور شان و در زير تصوير نيز شماره تلفن و پرچم مليت آنان به چشم مي‌خورد.
صاحبان اين شبكه‏هاى ماهواره‏اى از روى عمد لفظ جلاله "الله" كه وسط پرچم جمهورى اسلامى ايران قرار دارد را كمى بزرگ‏تر از حد معمول انتخاب كرده‏اند كه مخاطب پرچم كشورمان را با ديگر كشورها اشتباه نگيرد.
با گرفتن اين شماره تلفن‏ها، صداى عشوه‏گرى‏هاى زنان فارسى زبان به گوش مى‏رسد.
شايان ذكر است كدشماره تلفنى كه در صفحه اين شبكه‏ها ديده مى‏شود به كشور استونى تعلق دارد.

26 آبان 1388 13:50
Balatarin مطلب را به بالاترين بفرستيد

نظر شما
نام: حمید - بوطاریان
ای-میل:
15:47 26 آبان 1388
آقا ی رضائی سر دار معظم ! فراموش کرده اید که نام کامل حکومت جرم و جنایت " مقدس اسلامی اتان " را بنویسید !! وانگهی این که تازگی ندارد وقتی خودتان دختران نگون بخت و معصوم ایرانی را دسته ، دسته به امارات و سایر کشورهای عربی برای کسب درآمد بیشتر روانه کرده و می کنید حالا هم باید انتظار داشته باشید که از زیر پرچم" مقدس " اسلامی اتان صدای زنجموره های شهوانی دختران فارسی زبان را همه ی دنیا بشنود و پرچم پر افتخار و مقدستان را به بینند و با آن آشنا شوند . البته برای معرفی شماها و رژیمتان بد هم نیست ، خودش یک نوع تبلیغ زنده است و آشنائی همه ی عالم به تولیدات شما . وقتی روی جعبه رطب مضافتی می نویسید " ساخت دولت جمهوری اسلامی ایران " چه ایرادی دارد که از زیر پرچمتان ناله ها و عشوه ها ی دخترکان قربانی جنایتکاریهای شما شنیده شود . چرا دست به فغان برمیدارید . این نتیجه خیلی مقدس بودن زژیم فاشیستی اسلامی شماست . سردار معظم رضائی ! به رهبر والامقامت بگو عمامه اش را بالاتر بگذارد و نیروهای مزدورش را برای سرکوب ملت ایران به میادین گسیل دارد ،توجه به خواست مردم ایران در قاموس شما اساسا محلی از اعراب ندارد و باید سرکوب شود اما از اینکه پزچم مقدستان در جائی آویخته شده که شما دوست ندارید ، فغانتان به آسمان بلند شده . الحق که جوک هستید

کرايه کردن زن از يک ساعت تا...


*"من تورا به مدت 1 ساعت ميخواهم به مبلغ فلان مقدار؟"




http://www.roshangari.net/
روشنگری.معامله با پيکر زن در بازار آزاد سرمايه داری از قيدهای عقيدتي، مرتبتي، قومي، خونی و غيره آزاد شده است و آن را به مثابه يک کالا معامله می کنند. اما آقايان آيات عظام درحاليکه خود را با اقتصاد کالايی تا بن استخوان تطبيق داده اند و چه در ايران چه در عراق حاضرند دارايی اصلی مردم يعنی نفت را مفت به صاحبان بازار بفروشند تا قدرت را نگه دارند و به همين جهت بخش عظيمی از زنان را به بازار تن فروشی رانده اند، هنوز با پيکر زن همانطور معامله ميکنند که در عصر برده داری.اينها روی زن ,اهل کتاب, معامله ميکنند، اما زن بودايی را قابل معامله و خريد و فروش نمی دانند. اختيار خريد وفروش تن را هم با هيچ ترفندی به خود زن نميدهند، چون زن را صاحب تن خود نمی دانند. مردی که در ژاپن زندگی ميکند و برای
,رفع حاجت, نياز به زن دارد و در انتخاب کالاهای موجود در بازار اعم از مسيحی و يهودی و بودايی گير کرده و ,کنيز, هم در اختيار دارد گرفتار شده چطور و چگونه بايد آنها را مصرف کند که ,شرعی, باشد، به آيت الله سيستانی لابد به عنوان متخصص مصرف اين کالا مراجعه ميکند، مسيحی بخرم؟ يهودی بخرم؟ حق دارم بودايی بخرم؟ بودايی را اگر به عنوان کنيز يک ساعته بخرم چطور؟
جواب های آيت الله را بخوانيد و انبوهی ديگر از سوال و جواب های تکان دهنده را. اما نخنديديد و اين را قطعه را به عنوان لطيفه به اين سو و آن سو نفرستيد. زيرا ماجرا دردناک و گريه آور است. تازه عليرغم همه اينها وقتی با سابقه رژيم اسلامی ايران محک بزنيد، آيت الله سيستانی حداقل در اين جا نسبت به حاکمان اسلامی ايران شرف دارد. اينها در ايران زنان را به اتهام زنا روی جرثقيل ها کشيدند.

منبع: آفتاب
احکام ازدواج موقت از نگاه آيت الله سيستانی
آيت الله العظمی سيستانی در سايت رسمی خود به پاسخ پرسش های مقلدين در مورد احکام ازدواج موقت پرداخته اند. متن استفتائات و فتاوی اين فقيه عاليقدر در زير ارائه می شود:
حدود صيغه محرميت تا چه اندازه می باشد ، و ربواط و محدوده حجاب تا حدی از لحاظ شرعی مجاز می باشد ؟
صيغه محرميت همان عقد موقت است که زن در روابط مثل زوجه است .

آيا دختر و پسر که با هم ارتباط دارند خودشان می توانند صيغه محرميت بخوانند ؟
با اجازه پدر يا جدّ پدری اشکال ندارد .

ايا ميتوان دختری را که بدليل خطا بکارت خود را از دست داده بدون اذن پدر صيغه کرد ؟
اذن لازم است.

در ازدواج موقت با زنان اهل کتاب حکم صيغه بايد خوانده شود چون آنها که اين حکم را نمی دانند ؟ و آيا ازدواج موقت با فواحش در صورت عدم دخول جايز است ؟
1 ـ خواندن صيغه و لو به زبان غير عربی بهر حال لازم است و به طرف مقابل بايد معنای ازدواج موقت تفهيم بشود .
2 ـ اگر از زنانی باشد که مشهور به زنا است به احتياط واجب قبل از توبه با او ازدواج نکند حتی اگر قصدش عدم دخول باشد .

آيا ميشود صيغه عقد را به زبان فارسی بيان کرد؟ وفقط به عنوان مثال گفت : من تورا به مدت 1 ساعت ميخواهم به مبلغ فلان مقدار؟
اگر عربی بلد نباشيد اشکال ندارد ودر اينصورت زن به مرد ميگويد : تورا به ازدواج خود در آوردم برای يک ساعت (مثلا ً) به فلان مبلغ وسپس مرد ميگويد : قبول کردم.

1 ـ برای فردی که در يک کشور غربی زندگی می کند آيا متعه يک زن غير مسلمان حلال است ؟
چنانچه وی تمايل به اسلام پيدا کرد :
2 ـ چه نکاتی را در عمل به ازدواج موقت بايد رعايت نمود تا به گناه آلوده نشود ودر عين حال نياز شرعی خود را نيز بر آورده ساخت ؟
3 ـ آيا با توجه به در دسترس نبودن روحانی برای خواندن صيغه خود فرد ميتواند اقدام کند .
4 ـ آيا جمله خاصی لازم است گفته شود ؟
5 ـ آيا بايد به زبان عربی باشد يا به زبان ديگر هم کفايت می کند ؟ 1 ـ اگر همسر دائمی مسلمان نداشته باشد با زن مسيحی ويهودی جايز است .
2 ـ پس از تشخيص جواز ازدواج با مورد خاص وتعيين مهر ومدت با دقت می تواند به زن بگويد با توازدواج موقت می کنم به اين مقدار مهر وتا اين مدت زمان واوبگويد پذيرفتم واگر به زبان عربی نمی تواند به غير عربی بگويند اشکالی ندارد .
3 و4 و5 ـ جواب روشن شد .

اگر دختر و پسر ندانند که اجازه ی پدر دختر برای عقد موقت لازم است و بعد از جاری شدن عقد متوجه آن موضوع بشوند عقد آنها چه حکمی دارد ؟
عقد باطل است .

ايا در ازدواج موقت با زن اهل کتاب عده نگه داشتن لازم است؟
بله لازم است.

آيا ازدواج موقت به زبان فارسى نيز قبول است يا نه؟
خير بايد سعى كند به عربى خوانده شود و اگر نتوانست كلمه (قبلت) را به عربى بگويد.

آيا صحيح است که اگر دختری بالغ باشد از نظر فکری وسنی ، می تواند بدون اطلاع پدر صيغه پسری شود که بعد ها قصد ازدواج دارند؟
صحّت ندارد واذن پدر لازم است حتی اگر مستقل در شؤون زندگی باشد بنابر احتياط واجب در اين صورت.

آيا زن و مرد می توانند دو بار صيغه عقد دائم را جاری سازند؟ يک بار خودشان و بعد از مدتی با ثبت و موازين قانوني؟
اشکال ندارد، عقد دومی صوری وظاهری است.

ازدواج با زنان اهل کتاب چه حکمی دارد؟
عقد دائم به احتياط واجب جايز نيست وعقد موقت اشکال ندارد.

من دختری 23 سال هستم که که مدت 6سال است خواستگاری دارم که 24 سال دارد و هر دو نسبت به هم دارای عشق پاکی هستيم و فقط به ازدواج فکر می کنيم اما چون در حال حاضر سرباز است و نمی توان تا 6 ماه آتی به صورت رسمی مطرح کرد آيا ميتوان بدون آگاهی پدر صيغه محرميت بخوانيم اما شرط شود که باکره بمانم در ضمن مادرم در جريان ميباشد راهنماييم کنيد?
بدون رضايت پدر حرام است جايز نيست ، و چيزی به نام صيغه محرميت نداريم .

اگر دختر و پسر ندانند که اجازه ی پدر دختر برای عقد موقت لازم است و بعد از جاری شدن عقد متوجه آن موضوع بشوند عقد آنها چه حکمی دارد ؟
عقد با طل است .

آيا زنی را که زنا کرده است را ميتوان به عقد غير دائم خود در اورده يا بايد ان زن عده نگه دارد ؟ آيا زنی که به مدت يک يا دو ساعت به عقد غير دائم درايد عده دارد ياخير؟
1-عده لازم نيست ولی اگر زن از زنهای مشهور به زنا است به احتياط واجب وی را عقد نکند مگر بعد از توبه کردن.
2-اگر اين عمل بعد از عقد شرعی بوده عده دارد .
3-اگر با وی نزديکی بشود عده دارد .

آيا من ميتوانم وقتی که به شهر يا کشور ديگری برای مدت يک هفته ميروم در آنجا خانمی را برای مدت 1 ساعت صيغه کنم ؟حتی اگر به شهر ها يا کشورهای زيارتی بروم؟
اشکال ندارد ولی اگر شما همسر مسلمان داريد نميتوانيد زنی را که از اهل کتاب است مثلا مسيحی صيغه کنيد و اگر همسر شما هم به آن راضی باشد به احتياط واجب نبايد اين کار را بکنيد.

با چه شرايطی ميتوان زن غير مسلمان را صيغه کرد ؟
در صورتی که مرد زن مسلمان نداشته باشد و بقيه شرايط که در عقد موقت با زن مسلمان معتبر است در عقد با وی هم لازم است .

آيا صيغه دختره باکره بدون اذن پدر با شرط عدم ودخول ضمن عقد جايز است يا خير ؟
جائز نيست حتی اگر دختر مستقل در شوًون زندگی باشد بنابر احتياط واجب در اين صورت .

در چه صورت و شرايطی اذن والد نياز نيست در ازدواج موقت ؟
دختره باکره اگر در شؤون زندگی مستقل نباشد اذن لازم است و اگر مستقل باشد هم بنابر احتياط واجب لازم است .

برای شخصی که مقدمات ازدواج به هيچ وجه برايش فراهم نيست و پيدا کردن زن عفيفه برای متعه ازدواج موقت کردن هم مقدورنيست آيا متعه با زنی که مشهور به فساد است جايز است؟
ازدواج با زن مشهور به زنا به احتياط واجب جايز نيست و ميتوانيد در اين مساله به اعلم بعد رجوع کنيد .

آيا خواندن صيغه توسط مرد و زن کافی است يا بايستی شخص ديگری صيغه را جاری کند ؟ خواندن صيغه چگونه است؟
خود زن و مرد بخوانند کافی است و اگر عربی بلد نيستند ميتوانند به زبان ديگر بخوانند بعد از تعيين مدت و مبلغ مهر به طور دقيق زن ميگويد :زوجتک نفسی فی المده المعلومه علی المهر المعلوم سپس مرد ميگويد :قبلت .

ضمن سلام نظر حضرت عالی در مورد عده زنان فاحشه را بفرمائيد ايا ازدواج موقت با انها مشکل دارد ؟
ازدواج با انها بنا بر احتياط واجب جايز نيست ولی زنا عده ندارد .


بازنی که در ازدواج موقت ديگری بوده ازدواج کرده و دخول صورت گرفته بدون آنکه از همسر داشتن او خبر داشته باشم آيا بعدا ً می توانم با اوازدواج کنم؟
بنابر احتياط واجب بر شما حرام ابدی شده است.

آيا می توان با دختری که قبلا به طور رسمی ازدواج نکرده و در جايی ثبت نشده و اينکه آن دختر باکره نباشد ازدواج موقت کرد ؟
اگر ازدواج سابق شرعی بوده برای عقد دوم اذن پدر لازم نيست .

من با دختری دوستم ميتوانم فقط برای گفتن و خنديدن او را عقد کنم يعنی نه برای قصد جنسی فقط برای اينکه بتوانم با او راحت بگويم و بخندم .
با اذن پدر يا جدّ پدری اشکال ندارد .

چه نکاتی را در عمل به ازدواج موقت بايد رعايت نمود تا به گناه آلوده نشود و در عين حال نياز شرعی خود را نيز بر آورده ساخت ؟
پس از تشخيص جواز ازدواج با مورد خاص و تعيين مهر و مدت با دقت می تواند به زن بگويد با تو ازدواج موقت می کنم به اين مقدار مهر و تا اين مدت زمان و او بگويد پذيرفتم و اگر به زبان عربی نمی تواند به غير عربی بگويند اشکالی ندارد .

برای فردی که در يک کشور غربی زندگی می کند آيا متعه يک زن غير مسلمان حلال است ؟
اگر همسر دائمی مسلمان نداشته باشد معه با زن مسيحی و يهودی جايز است .

بنده در کشور ژاپن زندگی مي‌کنم که اکثر مردم آن يا بودائی هستند يا ديني‌ ندارند. من براي‌ اينکه به گناه نيفتم نياز شديد به ازدواج موقت دارم. لذا با عرض معذرت به سوالات زير پاسخ دهيد:
۱ - آيا لازم است که قبل از ازدواج در مورد دينشان سوال شود؟
۲ - آيا لازم است که سوال شود و جواب دادند که ديني‌ انتخاب نکرده ام چه بايد کرد؟
۳ - اگر گفتند بودائی هستم چه حکمي‌ دارد؟
۴ - آيا در صورت منفي‌ بودن سوالات فوق ميتوان آنها را بعنوان کنيز برای مدت مشخصی خريد؟ (خود آنها راغب هستند).
۱ - اگر مسيحی يا يهودی بودن وی ثابت نشود - و لو به اعتراف خود - ازدواج موقت با وی جايز نيست.
۲ - جايز نيست مگر اينکه عرفاٌ مسيحي‌ يا يهودي‌ باشد.
۳ - جايز نيست.
۴ - جايز نيست.

آيا كسى مى تواند با خواهر زن خود به صورت موقت يا دائم ازدواج كند ؟
بعد از طلاق همسر خود و گذشت عدّه وى مى تواند با خواهر او ازدواج دائم يا موقت بكند و قبل از آن جايز نيست و عقد باطل است .

اگر زن و مرد بخواهند متعه كنند و در متعه شرط نمايند كه هر نوع تلذذ از همديگر را داشته باشند به استثناء دخول آيا در اين نوع متعه اذن پدر لازم است ؟
لازم است اگر بکر باشد .

آيا متعه با كسى كه نمى خواهيم با او نزديكى كنيم و فقط براى ايجاد محرميت متعه مى كنيم به اجازه ولى نياز دارد ؟
اگر بکر باشد اجازه ولی دراينصورت هم لازم است .

در چه صورتى اجازه پدر براى زن در صيغه عقد موقت لازم است ؟
در هر عقدى اجازه پدريا جد پدری در ازدواج زنى كه ازدواج نكرده لازم است و اين حكم در صورتى كه زن در شئون زندگى مستقل باشد مبنى بر احتياط است .

آيا اگر زن بگويد كه شوهر ندارد كفايت مى كند يا بايد تحقيق كرد ؟
كفايت مى كند .

آيا زن و مرد خودشان مى توانند صيغه عقد موقت را جارى كنند ؟
مى توانند .

آيا براى صيغه عقد موقت شاهد لازم است؟
لازم نيست .

آيا صيغه عقد موقت را مى توان به فارسى خواند ؟
اگر بتوانند به احتياط واجب بايد عربى بخوانند و اگر نتوانند به زبانهاى ديگر اشكال ندارد مثلاً پس از تعيين دقيق مهر و زن به مرد بگويد خود را به ازدواج تو درمدت يادشده معلوم به مهر يه ياد شده معلوم در ميآورم ومدر بگويد قبول کردم .

آيا در صيغه عقد موقت رضايت ظاهرى طرفين بدون جارى كردن صيغه كافى است ؟ يا بايد صيغه عقد موقت خوانده شود ؟
بايد صيغه عقد موقت خوانده شود .

لطفاً مفهوم عده متعه را بيان فرماييد.
عده متعه بنابر احتياط واجب دو حيض كامل است و اگر مقصود معناى عدّه و متعه است ، عده يعنى مدتى كه زن پس از مفارقت شوهر يا آميزش شبهه بايد از ازدواج دورى كند و احكام عده را مراعات نمايد . و متعه يعنى ازدواج موقت .

در مذهب مسيحيت طلاق را به رسميت نمى شناسند. ازدواج موقت با زن مسيحى كه قانوناً مطلقه است چه حكمى دارد ؟
اگر در عرف آنها به عنوان مطلقه شناخته شود جايز است .

آيا با خواهر زن می توان صيغه موقت خواند ؟
جايز نيست تا وقتی كه خواهر او همسريا درعدهٌ شما است .

ازدواج دائم يا موقت با اهل كتاب (مسيحى، يهودى)چگونه است؟
ازدواج دائم مرد مسلمان با اهل كتاب بنابر احتياط واجب جايز نيست ولى ازدواج موقت جايز است مشروط بر اينكه همسر مسلمان نداشته باشد و گرنه بدون رضايت او صحيح نيست بلكه با رضايت هم بنابر احتياط واجب جايز نيست.

اگر دخترى پدر وجدّ پدرى اش فوت كرده باشند آيا مى توان آن دختر را صيغه كرد (در صورت رضايت خود دختر) يا نه ؟
اگر دختر داراى رُشد فكرى باشد يعنى مصلحت خود را تشخيص مى دهد مانعى ندارد .

اگر ضمن عقد منقطع، شرط نفقه شده باشد آيا اين شرط صحيح است و بر فرض صحت تاييديّه نفقه از ناحيه زوج وتحقق تخلف شرط آيا زوجه مى تواند تقاضاى انحلال نكاح را بنمايد؟
شرط صحيح است وبر زوج واجب است بپردازد واگر نپرداخت زوجه مى تواند با مراجعه به حاكم شرع بلكه به محاكم عرفى او را ملزَم به پرداخت كند ولى نمى تواند عقد را فسخ كند.

اگر دختر و پسرى بخواهند با هم ازدواج کنند ولى براى شناخت و آشنايى بخواهند قبل از ازدواج دائم ازدواج موقتى داشته باشند ولى پدر دختر اجازه ندهد آيا دختر و پسر مى توانند بدون اذن پدر دختر به عقد موقت يکديگر در ايند ؟
جايز نيست و عقد باطل است .

ازدواج موقت و يا دائم مرد و يا زن مسلمان شيعه با زن و يا مرد زرتشتى چه حكمى دارد ?
ازدواج زن مسلمان با مرد زرتشتى جايز نيست و همچنين ازدواج مرد مسلمان با زن زرتشتى بنا بر احتياط واجب جايز نيست .

آيا مى شود با زن فاحشه ازدواج موقت كرد؟
مانعى ندارد ولى بنابر احتياط واجب بعد از توبه اش باشد وتوبه اش به اين معلوم ميشود که او را به زنا دعوت کنی اگر قبول نکرد توبه کرده است.

لطفاً متن خطبه ازدواج موقت را بفرماييد. (بنده را وكيل كرده اند).
اگروکيل شده ايد که زن را برای خود عقد موقت کنيد كافى است با تعيين مهر و مدت به وكالت از زن بگوئيد (انكحت موكلتى نفسى فى المدة المعلومة على الصداق المعلوم) سپس از طرف خود بگوييد (قبلت النكاح لنفسى فى المدة المعلومة على الصداق المعلوم) البته در هر دو طرف بايد با قصد انشاء عقد موقت و قبول آن باشد.
واگر وکيل ازطرفين هستيد بگوئيد (انکحت موکلتی موکلی فى المدة المعلومة علی الصداق المعلوم ) سپس بگوئيد (قبلت النکاح لموکلى کذلك).

آيا مى شود با رضايت دختر ازدواج موقت كرد؟
اذن ولى دختر (پدر يا جد پدرى) لازم است و اگر دختر در شؤون زندگى خود مستقل است اذن ولى او ـ بنابر احتياط واجب ـ لازم است.

آيا با زنان غير اهل كتاب بدون هرگونه متعه نزديكى كرد؟
جايز نيست.

اگر با زنى كه شوهر ندارد نزديكى كند و با اين نيت كه صيغه بخواند و اگر فراموش كند در صورتى كه هر دو راضى باشند آيا حكم زنا دارد؟ و اگر دارد راه بخشش آن چيست؟
اگرخواندن صيغه را فراموش كند وطى به شبهه است و اگر نه زنا است و بايد توبه كند.

خانمى را به عقد موقت خود درآورده ام قبل از عقد پرسيدم در عقد يا عده كسى نيست با صراحت تمام جواب منفى داد. الان شك دارم كه شايد با كسى رابطه داشته است كه از زمان و كيفيت آن اطلاعى ندارم اما به گمان غالب اگر رابطه اى داشته بدون عقد بوده است آيا عقد من درست است؟
عقد صحيح است.

بدليل مسافرتهاى خارجى متعدد اضطراب از به گناه افتادن دارم آيا مى توانم بدون اذن همسرم در مسافرتها ازدواج موقت با اهل كتاب بكنم ؟
جايز نيست مگر آنکه مسلمان شود .

بنده به علت شغل 3 ماه بدون همسرم بايد در كشور ژاپن زندگى كنم . جنابعالى صيغه زن غير اهل كتاب را جايز ندانسته ايد و صيغه اهل كتاب را با رضايت همسر دائمى جايز دانسته ايد آيا در شرايط اضطرار صيغه زن كافر بدون رضايت همسر جايز است يا خير ؟
ايشان در عقد موقت با اهل كتاب براى مردانى كه با رضايت همسر مسلمان خود قصد ازدواج موقت دارند احتياط واجب مى كنند شما مى توانيد در اين مساله به غير (با مراعات الاعلم فالاعلم) مراجعه كنيد .

مى توان زن شوهردار را صيغه كرد ؟
جايز نيست و از گناهان بزرگ است وحرمت ابدی می آورد.

آيا متعه كردن دختر بالاى 22 سال و مستقل به شرط عدم زوال بكارت جايز است ؟
جايز است و بنا برا احتياط واجب اذن پدر با جد پدرى لازم است .

آيا مى شود با يك دختر ازدواج موقت كرد و اگر با يك دختر در مكان خلوت باشيم و احتمال گناه برود آيا مى شود بدون اجازه والد دختر او را صيغه كرد ؟
اذن پدر حتى در فرض سوال لازم است .

آيا براى ازدواج موقت در صورتيكه هر دو طرف بالغ باشند لزومى دارد كسى شاهد باشد يا حضور دو طرف كافى است ؟
در عقد موقت و دائم حضور شاهد لازم نيست ولی درازدواج با دختری که شوهر نکرده اذن ولی شرط است .

آيا دخترى كه سن آن 31 سال است و از نظر مالى مستقل است را به شرط عدم دخول ميتوان صيغه كرد بدون اجازه پدر ؟
بنا بر احتياط واجب جايز نيست .

من يك ايرانى هستم كه در خارج از كشور زندگى مى كنم آيا مى شود با زنى با مشخصاتى مانند زنى مسيحى كه حدود يك سال از شوهرش جدا شده ولى از نظر قانون آن كشور هنوز منتظر طلاق مى باشد ولى از نظر مذهبى خودشان جدا شده اند مى شود ازدواج متعه كرد ؟
اگر از نظر شرع آنها و عرف مطلقه مى باشد مانعى ندارد بشرطی که شما همسر مسلمان نداشته باشيد .

خواندن صيغه عقد در ازدواج موقت با زنان يهود و يا مسيحى در صورتى كه دسترسى به زبان انگليسى و يا زبان هاى ديگر جايز است يا خير ؟
مانعى ندارد بلکه درصورت امکان بايد صيغه بعربی خوانده شود واز زن وکالت گرفته شود واگر ممکن نشد به زبان ديگر صيغه را بخوانند.

من دخترى را به عقد موقت خود در اورده ام آيا بدون دخول با مادرش محرم هستم يا خير ؟
بلى محرم هستيد و نظر ايشان هم همين است .

ازدواج موقت با زن بودائى چه حكمى دارد ؟
جايز نيست .

ازدواج متعه يعنى چه ؟
يعنى ازدواج موقت که مانند ازدواج دائم است از نظر احکام به استثناء بعضى از آنها .

اگر دختر و پسرى بخواهند با هم ازدواج کنند ولى براى شناخت و آشنايى بخواهند قبل از ازدواج دائم ازدواج موقتى داشته باشند ولى پدر دختر بدليل فرهنگ غلط جامعه اجازه ندهد آيا دختر و پسر مى توانند بدون اذن پدر دختر به عقد موقت يکديگر در ايند ؟
جايز نيست و عقد باطل است .

در شرح كتاب شريف (من لا يحضره الفقيه) در ذيل ازدواج مو قت مسأله اى را بدينگونه طرح گشته است كه اگر ازدواج موقت انجام گيرد با دخترى باكره و قيد شود كه تلذذ جسمى و دخول صورت نپذيرد و صرفاً به صحبت و گفتگو بسنده شود ديگر نيازى به اذن پدر نيست. نظر حضرتعالى در اين مورد چيست؟
حضرت آيت الله اذن پدر را شرط مى داند مطلقاً.

آيا مرد مى تواند در مسافرت بدون اجازه زن دايم خود زنى را صيغه نمايد؟
مى تواند زن مسلمان را متعه نمايد.

آيا در صيغه اجازه همسر لازم است؟
خير.

آيا تفاوتى بين صيغه و ازدواج موقت است؟
خير.

1 ـ در ازدواج موقت مى توان لفظ صيغه را فارسى خواند و به چه صورت خوانده مى شود؟
2 ـ آيا دختر را مى شود صيغه موقت كرد.
1 ـ در صورت عدم تمكن از عربى خواندن ، فارسى خواندن ايرادى ندارد.
2 ـ ازدواج موقت با دختر بايد با اجازه پدر يا جد پدرى باشد هرچند اگر دختر در شؤون زندگى خود مستقل باشد (بنابر احتياط در اين صورت).

آيا احكام رجوع عقد دائم و موقت يكى است؟ مثلا : اگر مدتى از زمان متعه باقى باشد ومرد بدلايلى زمان باقى مانده را ببخشد آيا مى تواند مجددا رجوع نمايد و نيت رجوع كافى است يا اينكه بايد دو باره صيغه عقد جارى شود؟

رجوع در متعه مورد ندارد و بايد عقد جديد خوانده شود.

آيا متعه با زنى كه دين ندارد جايز است ؟ متعه با زنى كه كافر است چه حكمى دارد ؟
با كافر غير كتابى جايز نيست وهمچنين با زردشتى بنابر احتياط واجب ومُتعه كردن با زن يهودى و مسيحى جايز است به شرط آنکه همسر مسلمان نداشته باشد .

در ازدواج موقت بعد از بذل مدت يا انقضاى مدت براى نكاح با خواهر چنين زنى آيا لازم است عده به پايان برسد يا نيازى به پايان رساندن عده نيست ؟
بنابر احتياط واجب بايد عده منقضى شود.


اگر بانوان از راههاى جلوگيرى از قبيل ( قرص، آمپول، كاندوم و ...) استفاده كنند به طورى كه مسلماً حامله نشوند آيا لازم است در ازدواج موقت عده نگه دارند؟
برفرض تحقق دخول بلى عده لازم است حتی اگر از حامله شدن جلوگيری کنند.


23 آبان 1388