انتری که لوطیاش نمرده است ( مهدی فلاحتی و روحالله زم)
ایرج مصداقی
ایرج مصداقی
یاد صادق چوبک به خیر که با نگارش داستان «انتری که لوطیاش مرده بود»، ما را با مشکلات «انتر»ی لوطی مرده آشنا کرد.
لوطی داستان چوبک، «جهان» نام دارد و پس از کشیدن تریاک به خوابی ابدی فرو میرود و سپس داستان با یک انتر تنها که «مخمل» نام دارد، ادامه پیدا میکند.
اما «انتر» روزگار ما، همچنان سایهی «لوطی»اش بر سرش است و هوای او را دارد.
«لوطی مهدی»، اگر چه سور و سات جور میکند و پا بدهد «های» میشود، اما حواساش هست به سرنوشت «لوطی جهان» دچار نشود.
او «انترش» را در پاریس یافته و نمایشات مختلفی را طی یک سال گذشته با همکاری او اجرا کرده است.
«مخمل»، انتر داستان چوبک، در یک جاهایی، زندگی مشابهی با «انتر» روزگار ما دارد.
«مخمل»، انتر داستان چوبک، از آدمها همیشه این خاطره در دلش بود که برای آزار و انگولک کردن او دورش جمع میشدند. سنگ و میوه گندیده و چوب و استخوان و کفش پاره و پوست انار و سرگین و آهن پاره بسوی او میانداختند و همه میخواستند که او کونش را هوا کند وجای دشمن را به آنها نشان دهد.
انتر روزگار ما، نه به اشارهی «آدم»ها، بلکه به اشارهی از ما بهتران و گاه گاهی «لوطی مهدی»، هر از چندی کونش را هوا میکند و جای دشمن را به آنها نشان میدهد.
در این نوشته توجه شما را به یکی از نمایشات «لوطی مهدی و انترش» جلب میکنم. البته «لوطی مهدی» به خارجهنشینان که یکی هم من باشم آوانس میدهد و اسمشان را در برنامهاش نمیبرد و یا بهتر است بگویم جرأت نمیکند، اما از آنجایی که من نه تنها به هیچ لوطی زهواردرفتهای، بلکه به هیچ قدر قدرتی هم از این آوانسها نمیدهم، «لوطی» و «انترش» را مورد خطاب قرار میدهم تا این بار «گز نکرده نبرند».
***
«انتر» روزگار ما که اتفاقاً نام بامسمای «روحالله» را یدک میکشد و صورتش به سیرتش پهلو میزند در گفتگو با «لوطی»اش مهدی فلاحتی، با عشوه و ناز میگوید چون به برنامهی صفحهی آخر و شخص او علاقهی زیادی دارد، دو سند در بارهی جاسوسی زهرا لاریجانی را برای اولین بار در برنامهی او منتشر میکند.
«انتری» که تا سال ۱۳۸۸ در بیت رهبری به همراه پدرش محمدعلی زم(۱) جستوخیز میکرده، با استفاده از «امدادهای غیبی» یک باره در نقش «جیمزباند ۰۰۷» و سلبریتی افشاگر، ظاهر شده و مدعی است دلش بیش از هرکس برای مردم میتپد و از یک زیرشیروانی در پاریس، به محرمانهترین اسناد بیترهبری ، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، حفاظت اطلاعات قوه قضاییه دسترسی دارد.
او ادعا میکند دو ساعت بعد از گفتگوی محرمانهی خامنهای با فرزندش مجتبی و وحید حقانیان مسئول اجرایی بیت رهبری و یکی از نزدیکترین افراد به خامنهای، متن گفتگوی آنها برای وی ارسال شده است.
او در نمایش «صفحهی آخر» با هدایت لوطیاش، ادعا میکند حفاظت اطلاعات قوه قضاییه، بیش از یک سال ارتباطات زهرا لاریجانی با مأموران انگلیسی را زیرنظر داشته و تیمهای تعقیب و مراقبت برای تعقیب وی بسیج شدهاند اما وزارت اطلاعات که کلیه سفارتخانههای خارجی و ارتباطات را در داخل و خارج از کشور با یک شبکهی بسیار گسترده زیر نظر دارد و مرجع اصلی در این موارد است از موضوع بیخبر بوده و پس از روشنگری «انتر» مزبور در خارج از کشور، متوجه جاسوسی صادق لاریجانی و دخترش شده و گزارش وی را تأیید کرده است!
لوطی مهدی البته قبلاً نیز از این دستهگلها زیاد به آب داده است؛ از جمله بعد از انتخاب ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا یک «انتر» دیگر را به عنوان استاد قانون اساسی دانشگاه تگزاس به خورد خلایق داد.
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-83950.html
وی که مثلاً در جلد یک ژورنالیست افشاگر حرفهای فرو رفته از انترش نمیپرسد آنها که در مردادماه ۱۳۹۵ به همهی ارتباطات جاسوسی زهرا لاریجانی پی بردند چرا تا شهریور ۱۳۹۶ موضوع را کش دادند و اقدامی صورت ندادند؟
وی سپس اسنادی را در زمینهی ادعاهایش ارائه میکند که برای پذیرش اصالت آنها بایستی عقل و شعورتان را یکسره تعطیل کنید.
اما پیش از نشان دادن این سندها به شکل ابلهانهای مدعی میشود که دختر لاریجانی در هماهنگی با پدرش اسناد را به سفارت انگلیس میداده!
یعنی رئیس قوه قضاییه که از او در این اسناد با عنوان «مقام معظم» یاد میشود و در صدد رسیدن به ولایت امر و امامت امت است، با هماهنگی دخترش میکوشد جاسوس انگلیس شود! یعنی از بالاترین مقام نظام تبدیل شود به یک جاسوس وصل به دخترش که نهایتاً بنا به ادعای لوطی و انترش پاسپورت انگلیسی بگیرد! جلالخالق.
او همچنین به لوطیاش میگوید از یک کانال شنیده است که دختر لاریجانی روزی ۵-۶ بار بازجویی میشود! و کانال دیگر گفته است که او دستگیر شده است!
لوطی هم نمی پرسد یعنی چی روزی ۵-۶ بار بازجویی میشود؟ فرق یک بار بازجویی، با ۵-۶ بار بازجویی در یک روز چیست؟ به او وقت استراحت و تنفس میدهند یا سانس سینماست و فیلم را تکراری نمایش میدهند؟
آیا از کسی که دستگیر نشده، میتوان روزی ۵-۶ بار بازجویی کرد؟ یعنی هر شب به خانه میرود و روز بعد برمیگردد سر کار بازجویی؟
نگاهی به اسناد ارائه شده که افتخار انتشار آنها به لوطی مهدی رسیده است.
به سند اول که سربرگ رسمی قوه قضاییه است توجه کنید. در گوشهی سمت راست آن «بسمه تعالی» آمده است. کاملاً مشخص است که رسمالخط «بسمهتعالی» با رسمالخط دیگر قسمتهای سربرگ نمیخواند. بعید است پس از گذشت ۴ دهه از حاکمیت نظام اسلامی نتوانند یک سربرگ درست و حسابی چاپ کنند. از نظر من تردیدی نیست که کلمهی «بسمهتعالی» از جای دیگری برداشته شده و در بالای سربرگ چسبانده شده است.
متن مزبور «با سلام» شروع میشود، در حالی که در مکاتبات رسمی نظام از «سلام علیکم» استفاده میشود. عبارت «با سلام» بسیار تابلو است.
در متن سند آمده است: «کلیه اقدمات اطلاعاتی و تعقیب کیس مرتبط با خانم زهرا لاریجانی فرزند مقام معظم ریاست قوه»، ...
بعید به نظر میرسد در فرهنگ گفتاری عناصر اطلاعاتی و امنیتی نظام از کلمهی «کیس» که لغتی انگلیسی است استفاده شود که بیشتر تکه کلام ساکنان اروپا و آمریکا و «کیس»های پناهندگی است. فرهنگ مورد استفاده عناصر نظام اسلامی غالباً عربی است.
موضوع بعدی به کارگیری عبارت «مقام معظم» است که در فرهنگ رسمی نظام اسلامی تنها برای خامنهای به کار میرود و هم سطح «اعلیحضرت» است و به کار بردن آن برای خامنهای که ولی فقیه مسلمین جهان است در مکاتبات رسمی واجب است. بعید است در مکاتبات رسمی چنین عنوانی برای رئیس یک قوه به کار برده شود. هیچ متن و نوشتهای پیدا نمیکنید که یکی از سران نظام اسلامی به جز خامنهای در جایی «مقام معظم» خوانده شده باشد.
مسئلهی دیگر تأکید روی «سری» بودن و «از دسترس دیگر واحدها» خارج کردن موضوع است. به نظر من مشخص است که این متن توسط یک ذهن امنیتی نوشته نشده است برای این که هر امنیتی تازهکاری میداند که «اقدمات اطلاعاتی» تا کجا «سری» هستند و نیاز نیست هر لحظه به سوژهها تذکر داده شود حتی در دستورالعمل عملیاتی. جنس کار اطلاعاتی «سری» است.
تردیدی نیست که کار امنیتی فقط در معاونت مربوطه دنبال میشود و از «ملیکردن» اطلاعات خودداری میکنند. در هیچسازمان اطلاعاتی دنیا اطلاعات به دیگر بخشها داده نمیشود. تأکید روی آن در یک سند بودار است و نشاندهندهی ناشی بودن جاعل.
حالا به مقایسهی این سند با سند بعدی که اتفاقاً آن هم متعلق به قوه قضاییه و شخص و مرجع مشابه است میپردازم.
به این سند و تضادهای سربرگها توجه کنید.
این سند قوه قضاییه، عبارت «بسمهتعالی» در سمت راست بالای آن نیست در حالی که سمت چپ این سربرگ، مشابه سند قبلی است.
در این سند، نویسنده نامه که همان «صداقت» مدیرکل «کاشف» است، زحمت نوشتن «باسمه تعالی» را با فونت بزرگ کشیده است. بایستی یادآوری کنم چند هفتهی پیش، این «انتر جیمزباند» سندی را انتشار داده بود که اساساً «بسمهتعالی» نداشت، من در یکی از برنامههایم با «میهن تی وی» به آن اشاره کرده و توضیح دادم هیچ سند و سربرگ نظام اسلامی نیست که با «بسمه تعالی» شروع نشود حالا جاعلان خبط قبلی را به زعم خود جبران کردهاند.
به فرهنگ نوشتاری «صداقت» مدیرکل کاشف توجه کنید. یک بار «با سلام» و بار دیگر با «سلام علیکم» شروع میکند. بعید است یک مدیرکل در مکاتباتش مردد باشد «با سلام» بنویسد یا «سلامعلیکم» و یکی در میان از این دو عبارت استفاده کند. مگر میشود یک نفر به فاصله چند روز یک بار بنویسد «با سلام» و بار بعد بنویسد «سلام علیکم»؟
سند اول «صداقت» تنها امضا کرده است و در سند دوم وی دارای مهر ویژه است، چرا؟ مهر در کشوی مدیرکل است و به سادگی میتواند پای سند بزند.
خیلی مشخص است که مدیرکل امنیتی برای اطمینان از گزارشهای رسیده، نتیجهی گزارشهای قبلی را به تیم جدید نمیدهد بلکه از آنها میخواهد که گزارش مستقل خودشان را ارائه دهند.
اما جاعلین برای آنکه پای «سرویس اطلاعات انگلیس» را به وسط بکشند و به زعم خودشان پای جاسوسی را سفت کنند و سندی دال بر صحت ادعاهایشان ارائه دهند این جعلیات را هم در یک سند رسمی آوردهاند چرا که کار از محکمکاری عیب نمیکند.
مدیرکل امنیتی مینویسد:
«شناسایی و اقدامات لازم جهت جمعآوری اخبار در خصوص اهداف آن افراد که بر اساس تأیید منابع اطلاعاتی این مرکز به سرویس اطلاعات انگلیس وابسته هستند، را مبذول فرمایید. »
موضوع بعدی تاریخ اسناد است. سندی که در برنامه «صفحه آخر» به عنوان سند اول مطرح میشود تاریخاش ۵ روز بعد از سند دوم است. سند اول ادعایی تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۵ را دارد در این سند خطاب به ریاست اداره کل اطلاعات و عملیات مرکز آمده است:
«احمد سوم جهت هماهنگیهای لازم به آن مرکز با این معاونت خدمتتان معرفی میگردد».
در سند دوم که تاریخ آن ۲۴ شهریور ۱۳۹۵ است خطاب به ریاست مرکز اطلاعات و عملیات نوشته بود:
« احتراماً با توجه به گزارش واحد کاشف دوم و بررسی آن توسط احمد سوم»
از نظر من تردیدی نیست که دعوا بر سر رهبری و جانشینی نظام است و باندهای اطلاعاتی به جان هم افتادهاند. «آمد نیوز» کانال اصلی یکی از باندهای اطلاعاتی نظام است و گاه به باندهای مختلف سرویس میدهد.
«انتر» مورد علاقهی «لوطی مهدی»، همچنین مدعی شده است که پس از افشای جاسوسی دختر لاریجانی تعدادی از «قضات شریف» دستگاه قضایی در اعتراض، استعفا دادهاند.
معلوم نیست این «قضات شریف» که این گونه دیگ غیرتشان به جوش آمده است چرا وقتی در کهریزک به جوانان میهنمان تجاوز کرده و آنها را به قتل میرساندند استعفا نکردند؟ چرا وقتی هزاران نفر را در جریان جنبش ۸۸ دستگیر و تحت فشارهای جسمی و روحی قرار دادند و پارهای از آنها را به نمایشات تلویزیونی آوردند استعفا ندادند؟ صدها چرا میتوان در رد این ادعا شریرانه آورد.
همین «انتر» چندی پیش در آمد نیوز و در گفتگو با رسانهها مدعی شده بود:
«یک مقام آگاه نزدیک به بیت رهبری به خبرنگار «آمدنیوز» اطلاع داده است که طی ماههای گذشته، مبلغ یک میلیارد و ۸۴۰ میلیون دلار از منابع بیت رهبری که به دستور «سیدمجتبی خامنهای» فرزند خبرساز رهبر جمهوری اسلامی از طریق یک بانک افغانستانی متعلق به «احسان کرزای» برادر «حامد کرزای» رئیسجمهور پیشین افغانستان وبا استفاده از یک شعبهی این بانک در دوبی به کشور سوریه ارسال شده تا میان رزمندگان وابسته به جمهوری اسلامی در آن کشور تقسیم شود، ولی این پولها هرگز به مقصد نرسیدند و دو تن از فرماندهان سپاه پاسداران، این مبلغ عظیم را به سرقت بردهاند.»
https://amadnews.org/1396/06/26/%D8%AF%D9%88-%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%AF-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87%D8%8C-%D9%85%D8%A8%D9%84%D8%BA-%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84/
این سایت متعلق به کانالهای اطلاعاتی رژیم سپس با نامبردن از سازمان CIA , MI6 و ... به زعم خود داستان را مهیجتر کرده است.
هرکس که کوچکترین اطلاعی از نقلوانتقال مالی دنیا داشته باشد میداند در دورانی که داعش و نیروهای بنیادگرا از یک سو و رژیم و حزبالله از سوی دیگر در سوریه جولان میدهند ارسال چنین مبلغی به سوریه غیرممکن است. نظام اسلامی حتی در نقل و انتقال پول فروش نفت خود به ایران مشکل دارد.
فقط افراد ساده اندیش میپذیرند که از بانک متعلق به برادر حامد کرزای و از حساب نظام اسلامی که تحت کنترل شدید وزارت خزانهداری آمریکا است چنین مبلغی به سوریه ارسال شود.
نقد کردن چنین پولی در آمریکا و توسط بیل گیتس و وارن بافت غیرممکن است، چه برسد به دو پاسدار در سوریه. آیا جیمزباند ۰۰۷ نظام اسلامی میداند یک میلیارد و ۸۴۰ میلیون دلار پول نقد چه حجمی را اشغال میکند؟
گیرم این پول برای پاسداران نظام در سوریه ارسال شده باشد، آنها در جبهه و سنگر رزم چه نیازی به دلار دارند نمیتوان آن را در داخل کشور به خانوادههایشان داد؟
قرار بوده به هر رزمنده چه مقدار پول داده شود؟ نظام اسلامی بیش از دو هزار نیرو در سوریه ندارد؟ اگر به هریک ۵۰۰۰ دلار بدهند نزدیک به ۱۹ میلیون تومان ارزش دارد.
دو هزار نفر اگر هریک ۵۰۰۰ دلار دریافت کنند ۱۰میلیون دلار میشود. تکلیف بقیه پول چه میشود؟ نظامی که با هزار درد بیدرمان مواجه است و تنها برای دو پاسدار نزدیک به دو میلیارد دلار ارسال میکند بایستی روی اقیانوسی از دلار نشسته باشد در حالی که به سختی میتواند از پس تعهدات مالیاش برآید.
البته این «انتر» در بهار سال جاری مدعی شده بود که خامنهای بله لحاظ جسمی در وضعیت بسیار بحرانی است و تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری خواهد مرد و اگر نمیرد تا پایان سال خواهد مرد. این در حالی بود که خامنهای در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال جاری یکی از فعالترین دوران سه دهه رهبری خود را داشت و حتی در ماه رمضان چندین سخنرانی طولانی مدت داشت.
https://kayhan.london/fa/1396/01/23/%D8%A2%D9%85%D8%AF-%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%88%D8%AE%DB%8C%D9%85-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%AE%D8%A7%D9%85
همین جعلیات را بنیصدر و «در تی وی» و ... نیز تکرار کردند. بنیصدر از ترامپ میخواست که روی رژیم فشار نیاورد چرا که خامنهای عنقریب خواهد مرد و در صورت عدم فشار یک فرد میانهرو جایگزین او خواهد شد. آیا اگر یکی از مرتبطان نظام اسلامی میخواست پیامی به غرب بدهد و درخواستی از ترامپ داشته باشد غیر از این میگفت؟ آیا بنیصدر در دام دستگاه اطلاعاتی نیست و از طریق آنها و شاخکهایشان تغذیه نمیشود؟
در روزهای گذشته نیز دفتر بنیصدر و روحالله زم مدعی شدند که یک تیم رژیم برای ترور این «انتر» به فرانسه گسیل شده است.
تردیدی نیست که اطلاعات ارائه شده از سوی دفتر بنیصدر و شخص او، از یک کانال مشخص که آمدنیوز را نیز تغذیه میکند هدایت میشود.
جنگ گرگها برای جانشینی خامنهای بالا گرفته است. در این میان نباید هوشیاری از دست داد و در زمین نظام اسلامی و دستگاه امنیتی آن بازی کرد.
ایرج مصداقی
شنبه ۷ اکتبر ۲۰۱۷
پانویس:
۱- محمدعلی زم یکی از دانشآموختگان مدرسه حقانی است. او دوست و یارغار سیدحسین مرتضوی رئیس زندان اوین در جریان کشتار ۶۷ است. مرتضوی توسط وی به کار گمارده شد. بخشی از مسئولیتهای زم پس از به قدرت رسیدن نظام اسلامی عبارت بوده از:
مدیریت داخلی سازمان تبلیغات اسلامی (۱۳۶۰)
جانشین و قائم مقام سازمان تبلیغات اسلامی از طرف آیت الله جنتی و حجت الاسلام فاکر (۶۸–۶۰)
سرپرست حوزه هنری (۸۰–۵۹)
عضو شورای سیاستگذاری صدا و سیما (۷۵–۶۹)
عضو گروه سیاستگذاری و برنامهریزی وزارت ارشاد اسلامی (۶۲–۶۰)
عضو گروه سیاستگذاری و برنامهریزی وزارت ارشاد (۶۲–۶۰)
رئیس ستاد فرهنگی هنری دفاع مقدس (سازمان تبلیغات اسلامی) (۶۸–۶۰)
عضو شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی (۶۵–۵۹)
همکاری با سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش (۶۲–۵۸)
عضویت در شورای نهادهای انقلاب اسلامی (۶۵–۵۹)
دو دوره نماینده قوه قضاییه در شورای نظارت صدا و سیما (۷۵–۶۹)