۱۳۹۳ شهریور ۲۴, دوشنبه

تاریخِ جهان، دادگاهِ جهان است (۱)
دوران کلاسیک باستان Classical antiquity 

شبکه‌های اجتماعی مدرن به دلیل حجم وسیع اطلاعات مندرج در آن نقش به سزایی در انتشار اخبار و اتفاقات روزمره دارند، اما جهان مجازی را با فضاهای جدیدی مواجه کرده‌اند که بیشتر سردرگمی به دنبال دارد و به میزان زیادی با پدیده «آلودگی اطلاعات» روبرو شده‌ایم، یعنی داده‌های درست با نادرست قاطی شده‌است‌. بگذریم که بیشتر ما، پی «راحت‌الحلقوم» می‌گردیم، و با به اصطلاح «اخبار داغ» که امروز هست و فردا نیست، سرگرم شده، در جنگل مولای «نت» (اینترنت) بیشتر Fast food «فَست فود»های فیسبوکی و تویتری گاز می‌زنیم.
از سوی دیگر ژورنالیسم مبتذل سیاسی که در بسیاری مواقع از دانش سیاسی تهی‌ست، بسیاری از ما را سر کار گذاشته‌ و به سطحی‌نگری خو داده‌ و این در شرایطی است که
چون تشنه به آب و خسته به خواب، به دانایی و برنایی نیاز داریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
گذشته پیش درآمد اکنون است
در گذشته نباید زیست امّا، به گذشته باید نگریست. گذشته پیش درآمد اکنون و چراغ راه آینده‌است و ما در آئینه تاریخ است که خود را به وضوح می‌بینیم.
البته مباحث تاریخی بر خلاف علوم دقیقه (علوم سخت) Hard science و ثابت‌ها در فیزیک و ریاضی، با امّا و اگر و تفسیر به رأی همراه است، با همه این اوصاف، بایدبر لب جوی تاریخ بنشینیم و از آن بیاموزیم. بخصوص که مرتجعین کهنه و نو از ناآشنایی ما با وقایع تاریخی، سوءاستفاده می‌کنند.
هر تاریخ واقعی، تاریخ معاصر است. یعنی فهمیدن ما با واقعیت کنونی همنشین شده و از آن تأثیر می‌گیرد. از همین رو «تاریخ بی طرف» وجود ندارد و ذهنّیت مورخ گاه مقّدم بر واقعیت‌هایی است که در اسناد و مدارک یافت می‌شود.
....
موضوعی که از امروز شروع می‌کنم و امیدوارم بتوانم به سرانجام برسانم، آشنایی مقدماتی با سرفصل‌ها و نقاط عطف تاریخ جهان و بطور خاص اروپا است، نه برای انباشت معلومات یا ارضای حس کنجکاوی، بلکه برای اینکه خود را و زمان و جهانی را که در آن به سر می‌بریم بشناسیم.
به قول فریدریش شیلر، شاعر و نمایشنامه نویس آلمانی:
تاریخ جهان، دادگاه جهان است.
Die Weltgeschichte ist das Weltgericht.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
اروپای دوران قدیم
تاریخ اروپا شامل دوره زندگی مردمان در اروپای قاره‌ای از زمان پیشاتاریخ تا دوران کنونی می‌باشد. (منظور از اروپای قاره‌ای Continental Europe خشکی اصلی تشکیل دهنده قاره اروپا منهای جزیره‌های اروپاست)
...
برای تقسیم‌بندی تاریخ اروپا چهار دوره‌ را در نظر می‌گیریم:
۱- دوران کلاسیک باستان (اروپای دوران قدیم) Classical antiquity،
۲- قرون وسطی، Middle Ages
۳- عصر نوزائی (رنسانس) The Renaissance و
۴- دوران جدید Modernity که از ۱۶۰۰ میلادی شروع می‌شود.
...
اروپای دوران قدیم مربوط به زمانی است که یونان باستان و روم باستان در منطقه مدیترانه برو و بیا داشتند. شروع این دوره همزمان با نخستین اشعار ثبت‌شدهٔ هومر در سدهٔ ۸ تا ۷ پیش از میلاد است که با ظهور مسیحیت روبرو می‌شویم. این دوران با آغاز قرون وسطی پایان می‌یابد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوران شکوفایی جوامع یونان و روم
زمانی که از آن صحبت می‌کنم دوران شکوفایی جوامع روم و یونان و تأثیرگذاری آن‌ها بر سرتاسر اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه است.
رومیان در دوران کلاسیک باستان، نقش بسیار داشتند. امپراتوری روم از سال ۲۷ قبل از میلاد حدود دو قرن یکه‌تاز بود. ثبات سیاسی و شکوه و جلال خودش را به رخ می‌کشید و در مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی خدایی می‌کرد.
سرزمین‌های امپراتوری با یک شبکه از راهها به پایتخت، (رم)، وصل می‌شد و شهروندان از یک قانون مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترک، (زبان لاتین)، بهره مند بودند.
رومی‌ها به مهیاسازی مواد اولیه حقوق، قوانین، هنر و ادبیات و معماری و زبان در دنیای غرب کمک کردند. آنها همچتین در صنعت تامین مواد اولیه برای نوشتن کتاب، ابتکار زیادی به خرج داده و آن را به شکلی درآوردند که امروز می‌شناسیم.
حاکمیت تمدن رومی بر اروپای غربی و ناحیه مدیترانه، تاثیرات مهم باستان شناختی و شواهد ادبی بسیار برجا گذاشت.
...
البته همیشه خروس نمی‌خواند و زمانی رسید که امپراتوری قدرتمند روم ضعیف و ضعیف‌تر شد و بالاخره با تهاجم گسترده اقوام ژرمن (گروه‌های نژادی- زبانی که از اروپای شمالی سرچشمه می‌گیرند) و شیوع بیماری طاعون از جاه و جلال افتاد و در اواخر قرن دوم میلادی به انحطاط رفت. اگرچه بعدها تلاش کرد سر بلند کند و جان تازه گیرد اما آب رفته به جوی باز نگشت، بویژه که دربار روم به خودکامگی و استبداد هر چه بیشتر مبتلا گشت و روم به دو ناحیه شرقی و غربی تقسیم شد.
امپراتوری روم بعدها هم با تاخت و تاز «بربرهایی» که تشنه تصرف سرزمین‌های تازه بودند از تک و تا افتاد و در نهایت (اواخر قرن پنجم قبل از میلاد) شیرازه اش از هم گسیخت و بربرها حکومت‌های پادشاهی جدیدی در اروپا بنا نهادند.
حالا ببینیم در آن دوران یونانیان چه وضعی داشتند.
یونانی‌ها از قرن هشتم قبل از میلاد، ساخت شهرهای جدید در سراسر مدیترانه را آغاز کردند و آتن طی دو قرن (از ۵۰۰ تا ۳۰۰ قبل از میلاد) به مرکز مهم تجاری و رشد خلاقیت در زمینه هایی چون شعر، هنر، نمایشنامه‌نویسی و فلسفه تبدیل شده بود.
یونان باستان از دهها «دولت – شهر» مستقل تشکیل می‌شد و شهروندان آتن از یک دمکراسی ابتدایی هم برخوردار بودند. مردم سالاری و دموکراسی در لفظ واژه‌ای مربوط به همان عصر یعنی دوران باستان است که به معنای «دموس» یا «توده مردم» به کار می‌رفت.
گفته می‌شود دستاوردهای فرهنگی دولت ـ شهرهای یونان جهان غرب را بسیار تحت تاثیر قرار داد. دانشمندان یونانی در امور طبیعی و ریاضیات و... به کشفیات جدید نائل شدند و فلسفه و حکمت و امثال سقراط و افلاطون و ارسطو را ارج می‌نهادند. در آن دوران علاوه بر فلسفه، هنر و درام یونانی هم شکوفا شد. (از بیان جزئیات می‌گذرم)
...
ازجمله مشخصات دوران باستان، برده‌داری، اسطوره‌گرایی، رواج افسانه‌های تاریخی (در باره زئوس، آپولو، آفرودیت، پرومته و...)، همچنین طرح پرسش‌های جاودان مثل از کجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود و ما برای چی زاده شدیم؟ است که امثال هومر و آریستوفان در «ایلیاد» و «اودیسه» و «کمدی صلح»...به آن پرداخته‌اند.
یونانیان اولین ملتی بودند که حروف کامل الفبا را ابداع کردند و همین مسئله افق تازه‌ای برای حفظ و گسترش دانش و دانستنی‌های بشر خلق نمود.
آنان همچنین اولین کسانی بودند که به سرودن شعر و نوشتن نمایشنامه روی آوردند.
 
این بحث ادامه خواهد داشت
آدرس ویدیو 
...
 خواهران و برادران. دوستان عزیز
کارل گریمبرگ Carl Grimberg تاریخ‌نگار سوئدی، کتابی در مورد تاریخ جهان Världshistoria دارد که به قارسی ترجمه شده‌است. اگر شما این مجموعه (و نمونه‌های مشابه آن) را دارید و می‌توانم امانت بگیرم لطفاً از طریق ایمیل اطلاع دهید.
...
سایت همنشین بهار 
 

داعش مهار خواهد شد یا نابود؟ ناسازگاری‌ها در سیاست اوباما در برابر داعش و جمهوری اسلامی

داعش مهار خواهد شد یا نابود؟

ناسازگاری‌ها در سیاست اوباما در برابر داعش و جمهوری اسلامی

داعش مهار خواهد شد یا نابود؟
سیاست دول غربی در برابر داعش بسیار شبیه به سیاست آنها در برابر جمهوری اسلامی است

سخنان اوباما در باب راهبرد ایالات متحده در برابر داعش (۱۰ سپتامبر ۲۰۱۴)- در حالی که دو هفته قبل از آن اعلام کرده بود ایالات متحده در این موضوع استراتژی ندارد- بیشتر به نیاز مردم امریکا جهت تشفی بعد از قتل دو خبرنگار امریکایی و فشار جمهوری‌خواهان برای اقدام پاسخ می‌داد تا ارائه‌ی طرح قابل انجامی برای مقابله با داعش. بریدن سر یک مددکار بریتانیایی اقدامات دول غربی علیه داعش را تسریع خواهد کرد. همه‌ی شواهد و قرائن نشان می‌دهد که سیاست امریکا و متحدان اروپایی و عرب‌اش متوجه کنترل و مهار داعش خواهد بود و نه نابودی آن چون نابودی آن در شرایط حاضر غیر ممکن است.  
[به‌نظر می‌رسد]داعش در وضعیتی که امروز قرار دارد نه قابل نابودی است و نه قدرت‌های غربی و عربی می‌خواهند داعش نابود شود، به چند دلیل:

تقدم امنیت بر دمکراسی و حقوق بشر
روش همیشگی اسلام‌گرایان و چپ‌های ضد امریکایی این بوده که خود سیاست ایالات متحده را تعریف کرده و بعد آن را مورد انتقاد قرار دهند. آنها نخست دمکراسی در همه‌ی کشورها را اولویت اول سیاست خارجی ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی معرفی می‌کنند (که چنین نیست) و بعد از این به آن دولت‌ها بر این اساس انتقاد می‌کنند. مهم‌ترین اولویت سیاست خارجی ایالات متحده ثبات و امنیت جهانی است (نه دمکراتیزاسیون) خواه این ثبات و امنیت توسط دول دمکراتیک در اروپا تامین شود و خواه توسط عربستان سعودی (با گردن زدن که امروز شاهد همان فرهنگ در سوره و عراق هستیم) و جمهوری اسلامی (با اعدام و سرکوب هر روزه). تا وقتی که عربستان و جمهوری اسلامی به جریان تجارت آزاد و شهروندان امریکایی حمله نکنند دول غربی در امور داخلی آنها دخالتی نمی‌کنند.
همین موضوع بر داعش هم صدق می‌کند. مشکل داعش برای دول غربی گردن زدن خبرنگاران امریکایی و مددکاران اروپایی و تهدید عملیات تروریستی در کشورهای غربی است. جنگ داعش با دولت سوریه یا دولت عراق از منظر دول غربی مسائل داخلی خود آنهاست تا وقتی که خشونت آنها سر ریز نکند. بنابر این سیاست فعلی دول غربی مهار داعش و کاهش خطر آن برای جوامع غربی است و نه نابودی آن. از همین جهت اوباما و وزیر خارجه‌اش از تعبیر «جنگ» برای اقدامات خود علیه داعش استفاده نمی‌کنند. اگر جمهوری اسلامی نیز دست از جاه‌طلبی‌هایش بر دارد و برای امنیت جهانی مشکل درست نکند توسط دول غربی تحمل خواهد شد.

توازن قوا مبتنی بر واقعیت‌هاست 
داعش امروز همانند جمهوری اسلامی یکی از قدرتمند‌ترین ارتش‌های منطقه را در اختیار دارد. این ارتش حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار جنگنده‌ی با انگیزه و انواع سلاح سبک و سنگین در اختیار دارد. این ارتش نشان داده که بسیار انعطاف‌پذیر و سرسخت است. بدون حمله‌ی زمینی نمی‌توان چنین ارتشی را نابود کرد. ایالات متحده در پی حمله‌ی زمینی نیست و به همین لحاظ سخن گفتن در باب نابودی داعش از سوی اوباما تنها جنبه‌ی تبلیغاتی دارد. ارتش عراق، پیشمرگه‌های کرد و ارتش سوریه نیز اگر توانسته بودند تا کنون داعش را نابود کرده بودند. ارتش عراق یک شوخی تلخ است. ارتش سوریه از دولت بشار و منافع آن حمایت می‌کند. پیشمرگه هم نیروی چندانی ندارد. جمهوری اسلامی نیز تا کنون هرآنچه می‌توانسته برای رژیم سوریه و همپیمان دیگرش در عراق انجام داده است.
اقدامات جمهوری اسلامی داعش را از تسخیر مقابر ائمه‌ی شیعه، اقدامات نظامیان کرد داعش را از پیشروی به سمت کرکوک و اربیل و اقدامات ارتش عراق داعش را در پیشروی به سوی بغداد بازداشته است و نه بیشتر (همه در جهت مهار). توازن قوایی که امروز در منطقه وجود دارد حاصل کنش و واکنش‌های سه سال اخیر است و نیروی دیگری در منطقه وجود ندارد تا این توازن قوا را بر هم زند.

استراتژی مهار شر با شر
از یک منظ رراهبردی، تنها نیرویی که می‌تواند بسط قدرت اسلام‌گرایان شیعه در منطقه‌ی خاورمیانه را محدود کند یک دولت اسلام‌گرای سنی است و نه رژیم‌های اقتدارگرا و فاسد (اقتصادی) عرب در منطقه‌ی خلیج فارس. جاه‌طلبی امپریالیستی جمهوری اسلامی امروز از یمن تا لبنان و سوریه و اسرائیل را در بر می‌گیرد. این جاه‌طلبی تنها با جاه‌طلبی خلافت سنی قابل کنترل است. از این جهت دول غربی و عرب اصولا و به نحو راهبردی با یک داعش مهار شده (بدون تهدید برای غربی‌ها) و رقیب جمهوری اسلامی می‌توانند زندگی کنند همان طور که ۳۶ سال است با جمهوری اسلامی زندگی کرده  و تلاش کرده‌اند آن را مهار کنند.

کارهای تکان دهنده‌ای که داعش می‌کند جمهوری اسلامی ۳۶ سال است انجام می‌دهد از کشتار چند هزار اسیر خود تا سلاخی مخالفان و از کشتار و آزار اقلیتهای دینی تا اجرای احکام خشن شریعت مثل سنگسار و قطع دست و پا و انگشتان. دول غربی می‌توانند صبر کنند تا مردم کشورهای خود و حتی مردم منطقه جنایات داعش را فراموش کنند همچنان که بسیاری جنایات جمهوری اسلای را فراموش کرده‌اند و از مقایسه‌ی داعش و جمهوری اسلامی شگفت زده می‌شوند یا احساس می‌کنند با بیان شباهت داعش و جمهوری اسلامی بدانها توهین شئه است.

اسلام‌گرایان شیعه نام این استراتژی را گذاشته‌اند حمایت غرب از داعش یا شکل دهی به داعش توسط غرب. آنها یا نمی‌دانند یا تجاهل می‌کنند که شکل گیری جریان اسلام‌گرایی سنی همانند اسلام‌گرایی شیعه خارج از محدوده‌ی تصمیم‌گیری دول غربی بوده اما آنها می‌توانند در شرایطی به مهندسی این پدیده‌ها بپردازند. در جنگ ایران و عراق دول غربی بیش از آن که بخواهند عراق را تقویت کنند می‌خواستند جمهوری اسلامی را مهار کنند و متاسفانه رهبران جمهوری اسلامی هنوز این موضوع را متوجه نشده‌اند. اگر متوجه شده بودند از جاه‌طلبی‌های خود (راه قدس از کربلا) پس از فتح خرمشهر دست کشیده بودند و امروز در لبنان و غزه مانوور موشکی نمی‌دادند.

 مسئله سوریه
اعلام عدم همکاری با جمهوری اسلامی در برخورد با داعش، کمک به ارتش آزاد سوریه و عدم تصمیم برای حمله به مواضع داعش در سوریه (در عین باز گذاشتن امکان آن) همه حکایت از این موضوع می‌کنند که ایالات متحده و دول غربی نمی‌خواهند در جنگ میان دولت بشار/حزب الله/جمهوری اسلامی از یک سو و داعش از سوی دیگر دخالت کنند. این جنگ تا آنجا که به نقاط دیگر لبریز نشود تضعیف کننده‌ی نیروهایی است که همه دشمن غرب و تهدید امنیتی هستند. طبعا هیچ عاقلی در فرایند این تضعیف دخالت نمی‌کند.

معضل اسلام‌گرایان ستیزه جوی مهاجر
سوریه و عراق به صحنه‌ی جذابی برای اسلام‌گرایان ستیزه جو و فعال در کشورهای غربی و عرب تبدیل شده است. تخمین زده می‌شود که هزاران اروپایی و امریکایی و بیش از ده هزار ترک/عرب/روس/ازبک و دیگر ملیت‌ها در میان جنگجویان داعش هستند. این پدیده کارکرد دو وجهی برای دول متبوع این جنگجویان دارد: از یک سو آنها را به طور موقت از مخاطرات فعالیت‌های آنها خلاص می‌کند و از سوی دیگر با امکان بازگشت بعد از گرفتن تعلیم و تجربه‌ی جنگ مخاطرات حملات تروریستی را در کشور متبوع افزایش می‌دهد.
بر همین اساس باز راهبرد مهار است که تقدم می‌یابد. در صورت مهار داعش این نیروها در سوریه و عراق باقی خواهند ماند ودر جنگ با هلال شیعه فرسوده خواهند شد اما در صورت نابودی داعش خلا ناشی از حذف آن را جمهوری اسلامی و حزب الله پر خواهند کرد. مهار داعش در کنار مهار جمهوری اسلامی بهترین سناریو برای دول غربی است که با حذف یک طرف حاصل نمی‌شود.  
اما تجربه‌ی ۳۶ ساله‌ی جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که مهار آن و مهار برادرخوانده‌ی سنی آن کار بسیار دشواری است چون اسلام‌گرایان شیعه و سنی برای جذب نیرو و فریب افکار عمومی داخلی و انحراف افکار عمومی از مشکلات خود به جهت‌گیری ضد غربی و جنایت علیه شهروندان غربی نیاز دارند. اگر چنین نبود داعش به گردن زدن خبرنگاران امریکایی در این مقطع دست نمی‌زد. این گردن زن‌ها برای استخدام هر چه بیشتر نیرو از میان کسانی است که از غرب متنفر هستند.