۱۳۹۳ آبان ۲۲, پنجشنبه

روز شنبه ۱۷/۸/۹۳ به درخواست آقای صلواتی و به دستور بازپرس محترم شعبه ۲ دادسرای شهيد مقدس- اوين- در اختيار بازجويان نيروهای امنيتی قرار گرفتم


روز شنبه از ساعت ۱۰ تا ۴ و نيم بعد از ظهر بازجويی شدم که نکاتی را نه به لحاظ پرونده و مسايل شخصی بلکه به موجب اهميت آن برای فعالان مدنی و دولت اعتدال يادآور می شوم.
۱- حدود ۴۵ سؤال کتبی از من پرسيده شد که همه سؤالات پيرامون فعاليت اينجانب در نهادهای مدنی بود؛ به گونه ای که حتی يک سؤال خارج از چارچوب فعاليت های مدنی ام مطرح نبود.
فعاليت های اينجانب در کانون مدافعان حقوق بشر برای ارتقاء و بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران، در کانون شهروندی زنان برای رفع تبعيض عليع زنان و در کارزار لگام برای کاهش آمار اعدام در کشور است که کاملاً در چارچوب قوانين و مقررات نظام جمهوری اسلامی ايران بوده و همه مصاحبه ها و فعاليت های من و همکارانم در اين زمينه ها کاملاً علنی و آشکار است.
اما آنچه تعجب من را برانگيخت، اين مسئله بود: در حالی که در کشورهای توسعه يافته يا در حال توسعه، دولت ها به دنبال سوق دادن فعاليت های شهروندان به مدار فعاليت های مدنی هستند تا با فاصله گرفتن از اين نوع فعاليت ها به حرکت های افراطی، هرج و مرج طلبانه و زير زمينی و غير قابل کنترل و پيش بينی روی نياورند و در کنار دولت در جهتی هدفمند برای توسعه کشور تعريف و فعال شوند، اما رفتارهای نهادهای امنيتی جمهوری اسلامی ايران به خروج فعالان مدنی از اين مدار می انجامد. اعمال فشارهای امنيتی، روحی و روانی و اجتماعی می تواند به انحراف و خارج کردن شهروندان از مدار فعاليت های مدنی بيانجامد و برخی را به انفعال يا اتخاذ حرکت های تند و افراطی وادار کند که خطری بس جدی است.
آقای روحانی؛
نيک مستحضريد که تحقق جامعه مدنی، مطالبه ای ملی است که از آغاز دوران اصلاحات در ايران فعاليت های مدنی و تشکيل نهادهای مدنی با الزامات خاص آن مورد توجه و پی گيری شهروندان آگاه و با شعور ايران قرار گرفته است اما متأسفانه نهادهای امنيتی در مقابل نهادهای مدنی به شدت مقاومت کرده و هزينه های زيادی را بر شهروندان و فعالان اين عرصه تحميل کرده اند.
هر چند بايد اذعان کرد که فعالان مدنی نيز به درستی و بر اساس فهم تاريخی و با تحليل شرايط سياسی و اجتماعی ايران بر سر انتخاب مشی عقلانی و کار آمد خود يعنی فعاليت در چاچوب مدنی و مسالمت آميز و پرهيز کامل از خشونت مقاومت جانانه ای کرده اند.

۲- برخی از سؤالات مطرح شده از اينجانب بابت حضور در اغتشاشات بود. زمانی که من معترضانه خواستم تا موارد آن را مشخص کنند، بازجويان به تجمع فعالان مدنی در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به اسيد پاشی ها و توجه دادن نمايندگان مجلس به اين موضوع و همچنين تحصن خواهران و برادران کرد و سنی مان در مقابل زندان قزل حصار و دراويش گنابادی اشاره کردند. در اين زمينه سؤال های کتبی از من پرسيده شد.
همان گونه که جنابعالی نيز مطلع هستيد، اسيد پاشی های زنجيره ای در شهر اصفهان قريب به دو ماه پيش اتفاق افتاده که هنوز اقدام جدی و روشنی عليه اسيد پاش ها صورت نگرفته است و اين در حالی است که نهادهای مختلفی از حکومت، مسئول پی گيری اين قضيه شده اند.
حال جای طرح اين سؤال است که چرا نهادهای امنيتی به جای بازجويی و بازداشت عاملان و آمران اسيد پاشی، معترضان به اين جنايت هولناک عليه زنان اين سرزمين را نشانه رفته اند؟ آيا در اين قضيه در هر صورت، زنان قربانيان خشونت اند؛ گاه در مقام قربانی اسيد پاشی و گاه در مقام معترضان به اسيد پاشی؟
بديهی است که جامعه مدنی الزاماتی دارد و اعتراض های مدنی و مسالمت آميز را نمی توان اغتشاش ناميد. به کار بردن واژه اغتشاش و ايراد اتهام هايی در اين زمينه عليه اعتراض های بسيار متمدنانه و مسالمت آميز مردم مقابل اقدامی بسيار ناجوانمردانه و خشونت بار چون اسيد پاشی را نمی توان اقدامی بی طرفانه از سوی نهادهای امنيتی تلقی کرد.

هدف از نگارش اين نامه ذکر آنچه بر من حقير رفته نيست بلکه ياد آوری اين نکته است که شما وعده هايی به ملت داده ايد و ملت عهدی با شما بسته اند. شما موظف به اجرای قانون اساسی هستيد و مردم نظاره گر هستند و خواسته های خود را مطالبه می کنند. ملت ايران با تدبير و شعور گامی به جلو نهاده و با ايمان بر سر ميثاق خود ايستاده اند و شما بر اساس سوگند و انجام وظيفه تان می بايست با اقتدار و پی گيرانه به دنبال تحقق قانون و وعده هايتان باشيد. يکی از وعده های شما تحقق جامعه مدنی است که متأسفانه نهادهای امنيتی و به ويژه نهاد امنيتی دولت، امکان تثبيت و گسترش فعاليت های مدنی را نمی دهند. گويی اين نهادها فعاليت مدنی را مترادف با فعاليت ضد امنيتی فرض کرده و قصد دارند تا اندک رمق باز مانده اين نهادها را که از طوفان دولت سابق، جان به در برده است را بگيرند.
آقای رييس جمهور؛ جنابعالی و وزرای محترم دولت تان می توانيد نقش تعيين کننده ای در تداوم سرکوب يا جان گرفتن دوباره اين نهادهای مدنی داشته باشيد.
نرگس محمدی
۲۰/۸/۱۳۹۳

عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور ایران حجم گردش مالی مواد مخدر در این کشور را سه میلیارد دلار اعلام کرده است.

آقای رحمانی فضلی می گوید که یک و نیم درصد از جمعیت ۷۷ میلیون نفری ایران معتاد هستند
عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور ایران حجم گردش مالی مواد مخدر در این کشور را سه میلیارد دلار اعلام کرده است.
به گفته آقای رحمانی فضلی، "با این میزان پول، دشمنان معاند جمهوری اسلامی ایران می‌توانند به ایجاد فساد در همه بخش‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بپردازند."
گزارشهای رسمی نشان می‌دهد که تعداد معتادان در ایران بیشتر از دو میلیون نفر است که ۷۰۰ هزار نفر آنها معتاد تفننی هستند.
ایران برنامه‌های متعددی را برای مبارزه با مصرف و قاچاق مواد مخدر اجرا کرده و از جمله به اعدام قاچاقچیان پرداخته است اما تغییری در میزان معتادان ایجاد نشده است.
به گفته وزیر کشور ایران،در اسفند ماه امسال یعنی از چهل روز دیگر "طرح جمع آوری خرده‌فروشان مواد مخدر" در کشور می شود. او در عین حال گفته است "ولی باید بدانیم هرچه خرده‌فروش‌ها را بگیریم ولی نتوانیم به بنیان‌های اقتصادی سرشبکه‌های توزیع مواد مخدر ضربه بزنیم، موفقیت چندانی در مقابله با اعتیاد به دست نمی‌آوریم."
بخش عمده تریاک جهان در افغانستان تولید می‌شود که در شرق ایران قرار دارد. مواد مخدر تولیدی در افغانستان عمدتا از طریق ایران به دیگر کشورها منتقل و بخشی از آن نیز در داخل ایران مصرف می‌شود.
هر ساله حجم زیادی مواد مخدر در ایران کشف می‌شود و مقامات ایرانی دلیل عمده افزایش قاچاق موادمخدر به ایران را بالارفتن کشت خشخاش در افغانستان می‌دانند.
پلیس ایران تلاش زیادی انجام داده تا جلوی قاچاق مواد مخدر را بگیرد و در مبارزه با قاچاق مواد مخدر چهار هزار پلیس ایران کشته شده‌اند.
از زمانی که حکومت طالبان در افغانستان با حمله آمریکا و متحدانش سرنگون شد، تولید موادمخدر در این کشور رو به افزایش بوده و طرح‌های جلوگیری از کشت خشخاش در افغانستان به نتیجه امیدوارکننده ای نینجامیده است.
ایران با داشتن ۹۵۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان و قرار گرفتن میان این کشور و اروپا، همواره یکی از راه های اصلی ترانزیت مواد مخدر افغانستان به جهان خارج بوده است.
علاوه بر تریاک، در سال‌های اخیر مصرف مواد مخدر صنعتی نیز در ایران به شدت افزایش یافته و میزان مواد کشف شده توسط پلیس نیز حاکی از افزایش عرضه و مصرف این دسته از مواد مخدر است.

» سید حسین فاطمی سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار ایرانی و از ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه ایران بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد توسط حکومت پهلوی اعدام شد. به گفتهٔ دکتر مصدق، فکر ملی شدن نفت پیشنهاد دکتر حسین فاطمی بود. او پیش از اعدام از دوبار ترور (یک بار توسط فداییان اسلام و یک بار توسط شعبان جعفری) جان به در برده بود.


سید حسین فاطمی سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار ایرانی و از ۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه ایران بود که پس از کودتای ۲۸ مرداد توسط حکومت پهلوی اعدام شد. به گفتهٔ دکتر مصدق، فکر ملی شدن نفت پیشنهاد دکتر حسین فاطمی بود. او پیش از اعدام از دوبار ترور (یک بار توسط فداییان اسلام و یک بار توسط شعبان جعفری) جان به در برده بود.












Infoman à Gaza

من جسارت تاریخم



 
من جسارت تاریخم
---------------
علیرغم سلطه بلامنازع بورژوازی امپریالیستی بر رسانه های جهان، این روز ها رسانه ای نیست که خبری از مقاومت مردمی در کوبانی و یا گزارشاتی که حاکی از همبستگی عمومی با این مقاومت می باشد را انتشار نداده باشد. به خصوص با توجه به نقش برجسته زنان درمقاومت مسلحانه کوبانی، آذین این رسانه ها عکس هائی از زنان مسلحی است که برخی از آن ها مسئولیت رهبری این مقاومت را بر دوش می کشند. واضح است که با توجه به حمایت های بی شائبه امپریالیسم و مزدورانش در منطقه از داعش، رسانه های مزبور اخبار و گزارشات مربوط به مقاومت مردمی کوبانی را با تفسیر های انحرافی و موذیانه خود انعکاس می دهند. با این حال این به واقع مقاومت پیگیرانه مردم کوبانی در مقابل تروریست های اسلام گرای داعش است که سانسور کامل رسانه های امپریالیستی را شکسته است. اما مبارزه و مقاومت مردم دلیر کوبانی در عین حال به طور برجسته افشاگر دو روئی ها و فریبکاری های قدرت های امپریالیستی و مزدوران شان در منطقه نیز شده است
از طرف دیگر، مقاومت مسلحانه مردمی در کوبانی نشان داد که می توان و باید در مقابل دسیسه ها و تجاوزات امپریالیسم و مزدورانش بپاخاست و مقاومت نمود و مهم تر از آن این که تنها با بسیج وسیع توده ها و سازماندهی مسلح آن هاست که می توان در مقابل هیولای امپریالیسم و نوچه های داعشی اش ایستاد و الهام بخش آزادیخواهان جهان شد. تجربه مقاومت مسلحانه مردم کوبانی که زنان در آن نقش بزرگی ایفا کرده و می کنند هم چنین بار دیگر بیانگر آن است که هیچ جنبش توده ای بدون حضور زنان معنا ندارد. آن چه در کوبانی جریان دارد جنبشی است نه صرفا علیه داعش بلکه علیه سازندگان و حامیان این جنایتکاران که جز امپریالیسم آمریکا و مزدوران منطقه اش نمی باشد. این جنبش تنها زمانی قادر است دشمنان خود را کاملاً نابود سازد که توانسته باشد در جریان حرکت خود ،رهبری کمونیستی لازمه پیروزی را شکل داده باشد. اما در هر حال زنان و مردان قهرمان کوبانی شعله مبارزه ای که همه توده های تحت ستم خاورمیانه باید بر آن دامن بزنند را بر افروخته و نقش بارزی در شناساندن هر چه بیشتر دشمنان مردم به توده های منطقه ایفاء کرده اند
نیروهایی که با مقاومت مسلحانه درکوبانی افشاء شدند
نگارش : فریبرز سنجری
برگرفته از:پیام فدایی،ارگان چریکهای فدایی خلق ایران
متن کامل رادرلینک ذیل جستجوکنید
Nalin Afrin General Commander of Kurdish guerrillas in Kobani
گزارش‌ها نشان می‌دهد یک سوم از مدافعان کوبانی  زن هستند، مبارزه زیر پرچم واحد حفاظت زنان (YPJ) است و در واقع تمام نیروی دفاعی با همکاری فرماندهی یک زن، به نام نارین افرین است. نارین و نیروهای او در حال حاضر در آستانه پیروزی قرار دارند و داعش را از اکثر مناطق کوبانی تحت فرماندهی خود رانده‌اند. خبرگزاری انگلیسی IBTimes UK در پشت خطوط کوبانی مصاحبه‌ای  اختصاصی با یکی از زنان مبارز به نام بیجن (Bejan) در شهرستان (Chiayi) انجام داده است. او در درگیری‌های پس از آغاز جنگ نقش بسیار مهمی داشته است.
بیجن 32 ساله  است و از شهرستانی ازوان آمده که اوتحت عنوان کردستان ترکیه به آن اشاره می‌کند.او از نوجوانی یکی از فعلان حامی  استقلال کردها بوده است.

برای ما هیچ زندگی قدیم  یا جدیدی وجود ندارد. من زندگی‌ام را به مردمم اختصاص داده ام، و این در زمان صلح تغییر نخواهد کرد. زمانی که جنگ تمام شود، ما باید خیلی سازندگی کنیم
 
 من هرگز جنگ را دوست ندارم ... من دوست داشتم دنیایی وجود داشت  که در آن مردم جهان هرگز برای بیان منظور خود با هم نمی‌جنگیدند. اما این جهانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، آن جهان نیست.
 من نمی‌خواهم در یک جنگ کثیف که علیه پلیدی است کشته شوم. رویای من این است که آنها را نابود کنم. جهان باید از شراین پلیدی راحت بشود و من می‌خواهم شاهد باشم. من باید نقش خودم را در آن ایفا کنم.
مصاحبه گننده گرت پالت، ترجمه شهناز نیکوروان
داستان پیکاریک زن جنگجوی کُرد
زنان مبارز کردستان در حال ساخت تاریخچه مبارزه با دولت (ISIS) شبه‌نظامیان اسلامی در کوبانی هستند. پیش از این هرگز مبارزان زن چنین نقش محوری عمده‌ای را در یک منطقه جنگی بازی نکرده
بودند، و پیش از این هرگز چنین توجه بین‌المللی را برای تلاش‌های خود را به دست نیاورده بودند.
متن کامل مصاحبه را درلینک ذیل جستجوکنید
مصاحبه ی مجله ی اشپیگل با رئیس جمهور شیلی
درآمریکای لاتین تعداد زنان درپست های حکومتی بیشراز اروپاست
متن کامل مصاحبه رادرلینک ذیل جستجوکنید
تکثیراز جهانگیر محبی