۱۳۹۴ شهریور ۵, پنجشنبه

جنگ ایران و عراق
برای توضیحات بیشتر به توضیح المسائل آیت الله خمینی مراجعه کنید
گروه جهاد و مقاومت مشرق - دکتر چمران در زمان حیات زمینی اش آنچنان به اطرافیانش احترام می گذاشت و آن ها را مورد تفقد قرار می داد و در همان دیدار اول، می شد عاشقش شد. دکتر مصطفی طرف مقابلش را در آغوش می گرفت و با عبارت «عزیز» او را شیفته محبتش می کرد. این چند فریم، گوشه ای از ابراز محبت او به نوجوانانی است که دست از بازی های بچگانه شسته و به جبهه های نبرد رفته بودند

جنگ یک رحمت الهی است ـ روح‌الله خمینی

جنگ یک جنایت سازمان یافته است ـ اسمیدلی باتلر
جنگ جنایتی سازمان یافته است. همیشه بوده است.
جنگ احتمالا قدیمی ترین٬ به راحتی سودآورترین٬ و مطمئناً شریرترین هاست. جنگ تنها  چیز در حوزه بین المللی  است که سودهایش به دلار است و ضررهایش جان انسان هاست.
جنگ نه آن چیزی است که به نظر اکثریت مردم می رسد٬ بلکه به عنوان جنایتی سازمان یافته٬ بهترین توصیف جنگ است. فقط یک گروه کوچک «داخلی» درباره اش می دانند. جنگ جهت سودمند شدن عده ای کم  به هزینه بسیاری مردم مدیریت می شود. از قبال جنگ بخت و اقبالی بزرگ نصیب عده معدودی می گردد.
چند نفر از این میلیونرهای جنگ،اسلحه به دوش گرفته اند؟ چند نفر از آن ها سنگر حفر کرده اند؟چند نفر از آن ها معنی گرسنگی را  در یک سنگر آلوده به موش می دانند؟ چند نفر از آن ها بی خوابی کشیده اند٬ شب های وحشت زده ای داشته اند٬ از انفجار ترکش قطعات٬ پوسته ها و گلوله های مسلسل جا خالی داده اند؟ چند نفر از آن ها در برابر سرنیزه دشمن قرار گرفته اند و دشمن را پس رانده اند؟ چند نفر از آن ها در جنگ زخمی یا کشته شده اند؟
در جنگ مردم عادی با خون خود هزینه را می پردازند
ارائه دهندگان این هزینه٬ بده کاری های وحشتناکی دارند. سنگ قبرهای تازه گذاشته شده٬ بدن های تکه و پاره شده٬ افکاری آشفته٬ قلب های شکسته٬ خانواده های از هم پاشیده شده٬ بی ثباتی اقتصادی٬ افسردگی و تمام بدبختی های همراه با آن٬ ومالیات کمرشکن برای نسل اندر نسل.
امروز۴۰ میلیون مرد مسلح در جهان وجود دارد٬ و دولت مردان و دیپلومات های ما آن قدر پر رو و گستاخند که بگویند در حال ساختن جنگ نیستند.
زنگ  آغاز جنگ به صدا درآمده است! آیا این ۴۰ میلیون مرد برای رقاصی آموزش داده می شوند؟
آری٬ آن ها جهت جنگ دیگری آماده می شوند. چرا که نه؟ بهره حاصل از جنگ بالا است.
اما مردانی که کشته شده اند چه سودی می برند؟ مادران و خواهران آن ها٬ هم سران و دلبرانشان چه سودی می برند؟ کودکان آن ها چه سودی بی برند؟
چه کسی سود می برد بجز همان چند نفری که جنگ برای آن ها به معنی سود بسیار بزرگ است؟
آری٬ و جنگ چه سودی برای ملت/کشور دارد؟
این جنایت سازمان یافته٬ برای عده کمی مانند قاچاقچیان و دیگر جنایت کاران حرفه ای٬ سودهای تفننی می آورد٬ اما هزینه عملیات همیشه به مردمی که هیچ سودی ندارند منتقل داده می شود .
جنگ،این جنایت سازمان یافته،یک رحمتِ الهی است ـ "امام"خمینی
میزانِ تلفات انسانی وخسارانِ مالی درجنگ ایران وعراق
این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت.
آیت‌الله خامنه‌ای در ۲/۷/۹۳ در دیدار با جمعی از فرماندهان نظامی و انتظامی دیدگاه خود در این خصوص را توضیح داد. وی ضمن اشاره به هزینه‌های جنگ تحمیلی به ویژه شهدای گرانقدری که تقدیم انقلاب اسلامی شد، گفت: «با وجود آن که هزینه‌های مادی و معنوی جنگ تحمیلی بالا بود اما دستاوردهای ملت ایران در هشت‌سال دفاع مقدس، در مقابل هزینه‌ها، بسیار عظیم است…تجربه‌ هشت‌سال دفاع مقدس نشان داد که با وجود همه تنگناها و فشارها و نبود اعتبارات مالی و مشکلات فراوان، می‌توان با عزم راسخ و توکل بر خدا، در مقابل زورگویی و توقعات بی‌جای قدرت‌های جهانی ایستاد… به واسطه‌ ایستادگی ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس، بسیاری ازشخصیت‌های اثرگذار و ذهن‌های فعال در کشورهای اسلامی و غیراسلامی، به دفاع مقتدرانه با دست خالی، اعتقاد راسخ پیدا کردند.»
آخوند کاظم صدیقی در خطبه دوم نماز جمعه  تهران طی سخنانی خواستار آموزش دوران دفاع مقدس در مهدهای کودک شد و افزود:‌ نباید از آموزش فرهنگ دفاع مقدس در مهدهای کودک غفلت شود .اعزام ده هزارکودک به جبهه های جنگ
در تابستان ۱۳۶۷ و تنها یک ماه پس از پایان جنگ هشت ساله با عراق روح الله خمینی در نامه محرمانه ای فرمان قتل هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد. این حادثه در تاریخ معاصر ایران به کشتار ۶۷ معروف شده است. این مجموعه  نگاهی است به این جنایت هولناک.
1- احمد خمینی
دومین پسر خمینی که در زمستان سال 1374 بر سر یک «بیماری» که تاکنون حتی نام آن نیز اعلام نشده است به طرز مشکوکی درگذشت!
2- علی خامنه ای
رییس جمهور وقت و جانشین روح الله خمینی که از سال 1368
3- میرحسین موسوی
نخست وزیر وقت و نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 1388
4- اکبر هاشمی رفسنجانی
رییس مجلس شورای اسلامی در زمان کشتارهای سال 67 و فرمانده ی جنگ هشت ساله ی جمهوری اسلامی با عراق
5- عبدالکریم موسوی اردبیلی
رییس شورای عالی قضایی و رییس دیوان عالی کشور در سال 67
6- محمد موسوی خویینی ها
دادستان کل کشور در سال 67
7- محمد محمدی ری شهری
وزیر اطلاعات وقت
8- محمد خاتمی
وزیر ارشاد و رییس موسسه ی کیهان در سال 1367
9- حسینعلی نیری
حاکم شرع هیات سه نفره ی مرگ
10- مرتضی اشراقی
دادستان تهران و عضو هیات مرگ
11- مصطفی پورمحمدی
معاون و نماینده ی وزیر اطلاعات در هیات مرگ
12- اسماعیل شوشتری
رییس سازمان زندانها در سال 67
13- روح اللّه خمینی
رهبرو فرماندهنده ی کشتار 67
----------------------
کشتار دهه ۶۰وسال ۱۳۶۷هنوزجاری است
نگارش : پریسا کلاه قوچی
«…کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام‌اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام» [[i]]
این  حکم سر دسته جلادانی است که حکومت اسلامی را رهبر بود. خمینی این حکم را در مرداد ماه سال ۱۳۶۷ نوشت و به دست احمد خمینی داد تا به جلادان سپرده شود. به اینگونه هیئت مرگ از سوی خمینی انتخاب شد.
این حکم جنایت‌بار، آنچنان خوفناک است که سران وقت حکومت اسلامی از جمله آیت الله موسوی اردبیلی، رئیس قوه قضاییه  حکومت اسلامی که خود مشوق و مبلغ کشتارها بود، سیداحمد خمینی،‌ رئیس دفتر و پیک خمینی جنایتکار، که خود پس از چندی به وسیله باند رفسنجانی/ خامنه‌ای به وسیله دارو حذف شد، جانشین خمینی یعنی آیت الله  حسینعلی منتظری … را به پرسش و تعجب واداشت.
سیداحمد خمینی که زمان تدارک و پیشبرد این جنایت تاریخی، رئیس وقت دفتر خمینی بود در نامه‌ای در مورد اعدام‌ها می‌پرسد و یادآور می‌شود که آیا این حکم شامل کسانی که محاکمه شده‌اند و دوران زندان‌شان به زودی تمام می‌شود هم هست یا نه؟ و در مورد محکومان از شهرستان‌هایی که استقلال قضایی هم دارند چطور؟ پاسخ  آیت خداروح‌الله خمینی  این است:
«بسمه تعالی در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است. سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید. در صورت رسیدگی به وضع پرونده‌ها در هر صورت که حکم سریعتر اجرا گردد همان مورد نظر است.»[[ii]]
از هفته نخست مرداد ماه تا آخر شهریور سال ۱۳۶۷ در آن تابستان خونبار، و نیز مهر ماه کشتاری آفریده شد که شمار قربانیان را دستکم تا ۵۰۰۰ نفر به گونه‌ای مستند با نام ونشان و عکس گزارش شده است. قربانیان از کمونیستها، سوسیالیست‌ها، آزادیخواهان و مجاهدین و  مخالفین حکومت اسلامی بودند.
کمیسیون مرگ به دستور خمینی جدا از نماینده وزارت اطلاعات و رئیس زندان‌،‌افراد زیر بودند:
حسینعلی نیری
این جنایت‌‌کار، سردسته هیات سه نفره ای که معروف به «هیات مرگ» است . گزارش شده است که در زمان کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ وی به صورت مرتب با هلیکوپتر بین زندانهای گوهر دشت و اوین جابجا می شده است.
مرتضی اشراقی
دادستان تهران و عضو هیات مرگ. مرتضی اشراقی پس از پایان کشتار ۶۷ مخفی شد و چندان پستی نیافته است. اشراقی علاوه در مقام دادستان انقلاب اسلامی اصفهان و تهران جنایات بسیاری در پیشبنه دارد.
مصطفی پورمحمدی
معاون و نماینده‌ی وزیر اطلاعات، فلاحیان در هیات مرگ. او  وزیر کشور دولت احمدی نژاد در دوره‌ی اول بود و سپس از این مقام کنار گذاشته شد. او اینک رئیس سازمان بازرسی کل کشور در دولت حسن روحانی است تا «اصلاح طلبی» سید محمد خاتمی و «سازندگی» سردار اکبر رفسنجانی را با اعتدال به پیش برد.
اسماعیل شوشتری
رییس سازمان زندانها در سال ۶۷ و رییس دادگستری دولت خاتمی در هر دو دوره و برای چند دوره نماینده ی مجلس شورای اسلامی نیز بوده است.
در بسیاری منابع به ویژه در گزارش‌های مجاهدین خلق به اشتباه  به جای حسینعلی نیری، ایرج نیری آمده است و نویسنده و استاد جامعه شناسی در آمریکا  یرواند آبراهامیان بدون توجه ، مرتضی اشراقی را رییس هیات و آیت‌الله می‌خواند بدون آنکه بداند و یا اشتباه زدایی کند که وی روحانی نبوده است و در نامه خمینی هم، هیچ لقبی ندارد.  با برداشت از کتاب اشتباه آلود دکتر رضا غفاری در خاطرات زندان، مرتضی اشراقی را که از آخوندها نبوده و اکنون در تهران دفتر حقوقی دارد،‌ آیت‌الله اشراقی می‌خواند. دکترمسعود انصاری نیز، در کتاب خود به نام کشتار۶۷، عکسی از آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی (داماد خمینی) را که سال ۶۰ در نتیجه سکته مغزی ماهها در کما بود و همان سال ۱۳۶۰ درگذشت و از بنی صدر و لیبرال‌ها طرفداری می کرد را منتشر و او را به سال ۱۳۶۷ می‌کشانند و  آیت‌لله اشراقی معرفی می‌کنند.
جلادان به دستور سردسته جنایت‌ کار خمینی به کشتار هولناک اسیران آماده شدند.
از جمله سالن های حسینیه در  اوین و گوهر دشت، را با تیرآهن‌هایی زیر سقف، و دارها برای به دار آویختن دستجمعی صدها نفره و گورهای دستجمعی برای اسیران چپ وکمونیست از جمله در خاوران تهران تدارک دیده شد. مردان مرتد را بایستی به دار آویخت . اما بنابر آیه‌هایی از قرآن، زنان مرتد،  چپ و کمونیست بنا به موازین و شرع اسلام، نباید زود با چوبه دار به یکباره کشت. باید آنان را با شلاق زجر کش می‌کردند تا اسلام بیاورند. در گزارشی از  تنی چند انگشت شماران حان به در برده از کشتار ۶۷، چنین آمده است:
” جواب نه برای نماز خواندن حکم تعزیر را داشت … همه را پنج بار در راهرو آسایشگاه شلاق می زدند. یک نفر خودکشی کرده بود و چند نفر هم اقدام به خودکشی کرده بودند، ولی موفق نشده بودند. هر کس نماز خواندن را میپذیرفت، بعد از چند روز به بند برش می گرداندند، جیره شلاق برای کسانیکه نمی پذیرفتند نماز بخوانند، بیست و پنج روز ادامه داشت. همه به شدت زخمی شده بودند. گفته بودند همه شان را اعدام میکنند … صدای شلاق خوردن بچه ها در وعده های نماز، دیوانه ام میکرد. یکبار من و چند نفر دیگر را برای اعدام نمایشی بردند. یک بار ما را به بیشه ای در اوین بردند و گفتند چشم بندهای مان را برداریم. تعداد زیادی را روبروی ما دار زده بودند و ما را مجبور میکردند به آنها نگاه کنیم … بلاتکلیفی و آشفتگی بند، چهار ماه ادامه داشت. تنها پس از برقراری مجدد ملاقاتها و تماس با خانواده ها بود که عمق فاجعه برایمان روشن شد. تنها از بند ما حدود ۱۲۰۰ نفر اعدام شدند.»[[iii]]
خاوران در تهران دهان گشود. دست‌های قربانیان از زیر خاکی که با شتاب و شبانه با کمپرسی به گودال‌ها افکنده شده بودند،‌ نمایان شدند. گویی برای فراخوانی دادگاهی انقلابی جانیان، از جهانیان یاری می‌خواستند.
این یک پرونده جهانی است، همچنان بازگشوده مانده، برای محاکمه همه جنایتکاران، آمران، زنده و مرده، مجریان و جلادان و دست اندرکاران، تا عبرت شود.
کشتارسال های ۵۷ تا دهه شصت در کردستان و تمامی ایران، ‌و سال ۱۳۶۷ تا اکنون همانند رودی خونین و سرشار از پیکر اسیران، همچنان جاری است.  به دار آویختن سیروان نژاوی در دو روز پیش به اتهام “محاربه” و به اتهام عضویت در پژاک، صبح روز یکشنبه ۱۸ مردادماه ۱۳۹۴ در زندان تبریز به دار آویخته است.  او زحمتکشی از اهالی سردشت بود که به حکم شعبه یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به ریاست قاضی جوادی کیا  محاکمه شد. نزدیک به یک سال بعد در فروردین ماه سال ۹۱ به مرگ با چوبه دار محکوم گردید. سیروان نژاوی و ابراهیم عیسی‌پور ۲۹ بهمن سال گذشته جهت اجرای حکم اعدام از زندان مرکزی ارومیه به زندان مرکزی تبریز منتقل شدند ولی حکم اعدام اجرا نشده بود.
ما نه می‌بخشاییم و نه فراموش می‌کنیم. پرونده‌ای گشوده  تا سرنگونی حکومت ومناسباتی که برای دوام خویش، به چنین جنایتی دست می زند. جنایت علیه بشریت. بدون شک در فردای پیروزی انقلاب کارگری حتا اگر مرتکبین این جنایت اسلامی/ فاشیستی سرمایه، یک تن اشان زنده نمانده باشند، دادگاه انقلاب کارگران به آن رسیدگی خواهد کرد و داوری دادگرانه‌ای پیش روی جهانیان خواهد نهاد.
کشتار حکومتی ادامه دارد، جنایت‌کاران حاکم با پیشه‌ی آدمکشی، برای ادامه حاکمیت سرمایه‌داری و بقا انگلی خویش هرروزه  در سراسر ایران و برون ازایران به قتل و ترور مشغولند. تا مناسبات ضد انسانی و حاکمیت سیاسی آن برپاست، این جنایات نیز ادامه دارد. این‌ها لازم وملزوم هم هستند. در برابر این خشونت هولناک، باید ایستاد، قهر انقلابی نخستین پاسخ ماست.

 [[i]] متن نامه خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۴ در (سایت آیت‌الله منتظری).
[[ii]]  متن نامه اسکن شده منسوب به روح‌الله خمینی در ارتباط با اعدام منافقین سرموضع در زندانها (خاطرات آیت‌الله منتظری صفحه ۶۲۶ در (سایت آیت‌الله امنتظری).
[[iii] ] ” همه بلاتکلیف بودیم”، ف. آزاد، چشم انداز، شماره ۱۴، زمستان ۷۳
۳۷ ناصر مهاجر کشتار بزرگ سال۶۷


دهه شصت، دهه تو”آره”، تو” نه” یی ها دهه قهرمانی ها
نگارش: فریبا مرزبان

نوشته حاضرپیش کش می شود به آنان که با یکی ازآرهونهگفتن های زندان بان ها دیگردرمیان ما نیستد.
http://www.hafteh.de/wp-content/uploads/hgzrt87.jpg
براستی خدا کیست وچیست؟؛که خمینی خطاب به هیأت مرگ می گوید:
قاطعیت اسلام دربرابردشمنان خدا ازاصول تردید ناپذیرنظام اسلامی است.
دین چیست؟که بقول خمینی باید برای کشتن مخالفانش قاطعیت داشت.

خدای من! خدایی وجود ندارد - My God! There Is No God
آیا خدا ودین،توجیه گرِستمهای طبقه حاکم نیستند؟
نه تنها فراموش نمی کنیم ونمی بخشیم،بلکه انتقام نیزخواهیم گرفت وآنروز دیرنیست
به امید پیروزی کارگران درسراسرِ جهان

سه پاسخ کوتاه! به مفتريان دکترمحمد مصدق!‎


کودتا و "جاهل‌ها و لات‌ها" (بخش دوم و بخش پایانی)، مسعود نقره‌کار

کودتا و "جاهل‌ها و لات‌ها" (بخش دوم و بخش پایانی)، مسعود نقره‌کار

این داوری که بخش بزرگی از گروه اجتماعی جاهل‌ها و لات‌ها فقط به خاطرِ پول پشتیبان محمدرضا شاه و دربار بودند، سنجیده و همه‌جانبه نیست. کیش شخصیت، تحریک احساسات وطن‌پرستانه، سوء استفاده از اعتقادات دینی و تحریک احساسات مذهبی، از انگیزه‌های جذب جاهل‌ها و لات‌ها و تبدیل آنان به نیروئی مهم در استبداد سلطنتی بوده‌اند

نقش جاهل ها و لات ها در روز ۲۸ مرداد
طرح سرنگونی دولت مصدق، نقشه مند و باتوجه به اولویت ها و در مراحل مختلف صورت گرفت ، که ازتبلیغ و تحریک علیه مصدق تا جلب همکاری شاه و نزدیکان وی، ونیز تطمیع و تحبیب نمایندگان مجلس را در برمی گرفت، مرحله ای نیز به برپائی تظاهرات عمومی با پشتیبانی بخش هائی از ارتش و نیروهای حکومتی و " بسيج اوباش به سردسته گي چاقوكشان براي انجام تظاهرات خياباني، حمله به ادارات دولتي، تخريب روزنامه هاي ملي و حزب توده و نيز ايجاد ترس و وحشت بين ساكنان تهران " در نظر گرفته شده بود، مرحله ای که " فاز"ِ بهره گیری از"جاهل ها و لات ها" بود. دراین مرحله جاهل ها و لات های متدین(فدائیان اسلامی) که می توانستند" لات و لوت های بلند و کوتاه زورخونه ای و هیئتی رو با یه اشاره جمع کنن" تماشاگری پیشه کردند، و صحنه، صحنه ی حضور جاهل ها و لات های درباری و احزاب و سازمان های سیاسی شد.(۱)
درباره کمیت( تعداد) و نقش وکیفیت کار"جاهل ها و لات ها " در روز ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ گزارش ها و اطلاعات متعدد و گاه متناقض وجود دارد.
آمار دقیقی دررابطه با تعداد این افراد در دست نیست، برخی رقم ۲۵۰۰ نفر را درست می دانند و با نسبت دادن "فواحش و زنان بدکاره" به زنان این مجموعه، ادعا کرده اند آنان " با دریافت ۵۰ تومان راضی به همکاری شدند"، اما برخی دیگر تعداد این افراد را، زن و مرد، حدود ۲۰۰۰ نفر تخمین زده اند." (۲)
در باره ی نقش و میزان تاثیرگذاریِ جاهل ها و لات ها در روز ۲۸ مرداد و پیروزی کودتا، دیدگاه ها و نظرات متعدد و مختلف مطرح شده است، که به طرح برخی از آنها قناعت می کنم :
" ...صبح روز ۲۸ مرداد کودتا با تظاهرات بی اهمیت اوباشان حرفه ای، میدانی ها، و دیگر اقشار لمپنی شروع شد..." سرتیپ دفتری" نیروهای پلیس را ظاهرا" برای سرکوب کردن تظاهرات می فرستاد. ولی طبق برنامه قبلی ماموران به اوباش می پیوستند. کامیون های پلیس و بارکش مملو از اوباش و میدانی ها و پلیس از جنوب شهر حرکت می کرد و شعار" زنده باد شاه" و " شاه – شاه- شاه" را می دادند.(۳)
" مشتی اراذل و اوباش چگونه می توانستند یک دولت ملی را سرنگون سازند...واقعیت این است که شعبان جعفری تا شامگاه ۲۸ مرداد در زندان بود و در واقع پس از سقوط مصدق از زندان آزاد گردید" (۴)
" ...به دلیل یکه تازی شعبان جعفری در بعد از ظهرآن روز و در روزهای دیگر بوده است که امر را بر نویسندگان جریان های ۲۸ مرداد مشتبه کرده و چون لقب بی مخ هم داشته، ترجیح داده اند او را قهرمان همه ی حوادث آن روز معرفی کنند.." (۵)
" ...غلامحسین مصدق فرزند محمد مصدق که خود شاهد " رجاله بازی" ها بود، می گوید" باور کردنی نبودکه دویست سیصد نفر رجاله شهر را قبضه کنند و هیچکس در برابر آنها ظاهر نشود..."(۶)
" جایگاه نمادین شعبان جعفری و دیگر لات و لوت های تهران...در این است که آن ها نیرویی بودند در پیشاپیش آن دسته از مردمی که در بامداد ۲۸ مرداد، به نام شاه دوستی به خیابان ها ریختند. آن ها سیمای آن " مردم" گمنام بودند. راستی این است که خود، همان مردم بودند. هم از این رو است که نه فلان بازاری گمنام و ماست فروش نا شناخته و بّزاز ناصر خسرو، که ده ها تن از این نام داران چاقوکشی که هر یک پرونده هایی به کلفتی چند بند انگشت در شهربانی داشتند و نماد پلیدی و بزه کاری خیابان های تهران بودند، از دربار و ستاد ارتش نشان گرفتند و به آلاف و اُلوفی هم رسیدند....."(۷)
" ...شعبان جعفری( شعبون بی مخ) به طرفداری از شاه در آشوب های مختلف شرکت داشت. امیر زرین کیا معروف به امیر موبور به هواداری از دکتر مظفر بقایی مشغول بود. منصور افشار، دانشجوی دانشکده حقوق، داود درگاهی ، حبیب بشیری معروف به " حبیب سیاه" و مهدی بیرجندی که بعد ازسقوط شاه به هامبورگ رفت و در آنجا به علت ارتکاب جرم و جنایت زندانی شد، ازجمله کسانی بودند که در این میدان مانور می دادند. این قبیل افراد، طرفدار شاه و ضد مصدق بودند که گاهگاهی با کراوات و لباس تمیز، به اتفاق سایر اوباشان، در کاخ شاهپور علیرضا، جمع گشته، تا فرامین دربار را دریافت و به اجرا در آورند....پس از استقرار کودتاچیان، عده ای به خاطر خیانتی که به مردم و ایران کرده بودند به نان و نوائی رسیدند. به طور مثال خبری پخش شد که " ملکه ی مادر( مادرشاه) با شمس قنات آبادی معروف به " شمس خالدار" ازدواج کرده است. او یکی از آخوندهای فرصت طلب بود که با آیت الله کاشانی و زاهدی علیه مصدق توطئه می کردند..." (۸)
."... مقارن ساعت ده صبح، دارودسته ی ديگری از چاقوكشان كه تعداد آنها حدود چهار صد تن بود به سركردگی طيب حاج رضايی، و حسين رمضون يخي، سبزه ميدان و ميدان ارك را اشغال كردند. اين عده كه به چوب و چماق و چاقو و طپانچه مسلح بودند، ضمن سر دادن شعار زنده باد شاه به گروههای سی چهل نفري تقسيم شدند و هر گروه به يكي از وزارتخانه ها، بانك ها و ادارات دولتي حول و حوش بازار و ميدان ارك هجوم بردند."....لاو خبرنگار نيويورك تايمز ميگويد كه جورج كارون مردی با ۹۰ كيلوگرم وزن و ۹۰/۱ قد كه تازه از كره به تهران آمده بود، خود را مبتكر و سازندهي اين تاكتيك كه توسط گروه هاي خياباني اجرا مي شد، ميدانست. لاو اضافه ميكند: ريچارد كاتم به من گفت كه گروه هاي خياباني با كمك يك شخص متنفذ كه دوست ماست سازمان داده شد..."
".....تصور این که رهبری به محبوبیت مصدق در ۳۰ تیر، به کمک چندتا خانم مثل خانم غفاری برمی‌افتد یا به کمک چند خانم و چند الواط و اشرار و آقای کرملیت روزولت برمی‌افتد، به نظر من، حرف قابل قبولی نیست. سئوال اصلی این است که در قیاس با ۳۰ تیر، یک سال و نیم، دو سال بعد از ۳۰ تیر که هزاران هزار نفر به نفع دکتر مصدق به خیابان‌ها آمدند، ما شاهد چنین حرکتی در ۲۸ مرداد نیستیم. گیرم همه‌ی این‌ها را مستقیم با پول آقای کرملیت روزولت به خیابان‌ها آورده‌‌اند (که حتماً بعضی‌های‌شان با پول آقای کرملیت روزولت به خیابان‌ها آمده‌اند)، ولی چطور شد که طرفداران دکتر مصدق به خیابان‌ها نیامدند؟ چطور شد در آن روز خود دکتر مصدق نرفت در رادیو اعلام بکند که چنین حرکتی علیه من در جریان است...؟"(۹)
".... من می‌خواهم سئوال کنم از این‌هایی که به ۲۵ و به ۲۸ مرداد حمله می‌کنند. در روز ۲۸ مرداد این ملت کجا بود؟ آخر اگر دولتی با یک مشت چاقو‌کش و اوباش، زن‌های بدکاره سقوط می‌کند، ارحج است؟ این را که نمی‌شود گفت. جای ملت در آن روز در خیابان‌های ایران خالی بود. هر کسی هم بگوید نه، یا سوءنیت دارد یا می‌خواهد منکر حقایق شود. واقعیت قضایا این است که در آن روز ملت ایران دیگر جانش به لب‌اش رسیده بود. دیگر از آن نابسامانی‌ها و شلوغی‌ها و زدوخوردهایی که مرتب پیش می آمد و به‌خصوص از آن بحران مالی که پیدا شده بود، واقعاً زجر می‌کشید و دیگر نمی‌خواست ادامه دهد." (۱۰)
در کنار داوری ها فوق، فرایند و میزان نقش آفريني سياسي افراد ودسته هاتی از گروه اجتماعی جاهل ها و لات ها، و یا حامیان این افراد و دسته ها را در گزارش هائی از حرکات و فعالیت های این مجموعه می توان دید. برخی ازشواهد و اسناد گواه اند که نقش طیب حاج رضائی و برادرش طاهر در بسیج جاهل ها و لات ها و اطرافیان اش بیش از نقش شعبان جعفری و یا دیگر جاهل ها و لات های مطرح و معروف بود. " تخریب وغارت و به آتش کشیدن خانه مصدق نیز ظاهرا به فرمان طیب حاج رضائی عملی شد و به حساب وی گذاشته شده است."، " خانه آزاده ای را" ،که صدیقی گفته است " اوباش به آتش کشیدند"، طیب و دارو دسته اش آتش زدند. (۱۱و۱۲)
شعبان جعفری، مطرح ترین نام در میان جاهل ها و لات های آن دوره، نقل کرده است که وی روز ۲۸ مرداد تا حدود ساعت ۲و۳ بعد از ظهر در زندان قصر بود، اما از درون زندان با جاهل ها و لات هائی که قصد حمایت از کودتا را داشتند، رابطه داشت: "... اومدن به من گفتن: یه خانومی اومده تورو میخواد...دیدم پروین آژدان قزیه...گفت بروبچه ها دارن شروع میکنن، یه پیغوم میغومی برای برو بچه ها بده تا من برم باهاشون صحبت كنم و اينا"، گفتيم :والا ميخواي بري برو، بچه ها خودشون ميدونن چيكار كنن. خلاصه يه چيزي جور كرديم و گفتيم بره، رفت و مام رفتیم تو نشستیم و گفتیم بچه ها مثل این که شهر داره شلوغ میشه ".
هماسرشار به عنوان مصاحبه کننده از شعبان جعفری می پرسد: یعنی شما توی زندان بودید که بروبچه های شما از جنوب شهر راه افتادند آمدند توی خیابان های شمال شهر؟
و جعفری پاسخ می دهد: خُب بله، دارو دسته ها راه افتاده بودن.
سرشار: دارو دسته ها به دستور شما راه افتاده بودند؟ یعنی آن نامه یا پیغامی که به خانم پروین آژدان قزی دادید، اثرکرد؟
جعفری: نامه نه، پیغوم دادم.
سرشار: پیغام دادید گفتید بچه ها بیایند بیرون؟درست؟
جعفری : بله ...همين موقع يادمه ديدم تيمسار خلعتبري معاون شهرباني بود اونموقع، تيمسار خلعتبري و بيوك صابر و يه افسري اسمش يادم رفته خدايا؟ خلاصه اين سه چارتا يهو اومدن در زندان و گفتن زاهدي، جعفري رو ميخواد. منو ورداشتن بردن بالاي شهرباني ... مام رفتيم اونجا تا رسيديم زاهدي بغل واكرد، مام رفتيم بغل تيمسار و .. گفتم: " قربان رفقام زندان هستن".... رئيس زندان را صدا كرد و گفت "اينا رو بده دست اين برن" گفت :" قربان اينا چند تا شون جرم شون سياسي نيست. اينا چاقو كشي كردن"... خلاصه رفتم سراغ حسين رمضون يخي و احمد عشقي و حاجي محرر و امير موبور و اونايي كه بهشون قول داده بودم ... حسين رمضون يخي همون كسيه كه طيب رو با چاقو زده بود و هيجده ماه زندون براش بريده بودند."."آخه باور كن خانوم، اونموقع من هر كاري ميخواستم تو تهران ميتونستم بكنم. ميتونستم ده ميليارد ببرم. ولي به جون شما به مولا علي، اگر شما فكر كنين يه قرون دنبال اين حرفا بودم .... هيچي خلاصه راه افتاديم و چون مملكت هنوز آروم نشده بود، اومديم رفتيم يه خرده اينور و اونور و مردمو ساكت كرديم، ولي اونروز كس زيادي كشته نشد ..."(۱۳)
درکنارطیب حاج رضائی و شعبان جعفری نام های دیگری از جاهل ها و لات ها و دیگرانی که در این کودتا نقش آفرینی کردند، ثبت است :حسین و تقی اسمعیلی پور( رمضون یخی) ، حسین خداداد، باقر فروتن ( باقر کچل)، برادران حاج عباسی( هفت کچلون)، ناصر حسن خانی( ناصر جیگرکی)، حسن سعله ای، محمود مسگر، قاسم سرپلی، خلیل ترکه ، اسمال شله، محمد دخو، علی بلنده، سکینه قاسمی ( پری بلنده)، رقیه آزادپور(پروین آژدان قزی)، ملکه اعتضادی(۱۴) ، و نام نا آشنایانی همچون علی شش انگشت ،عشقی چاقوئی، کبرا گُنده، صغرا غوله و ده ها جاهل و لاتِ مرد و زن بودند که به حمایت از رژیم شاه و کودتا برخاستند. نقش دربار، سازمان های امریکائی و انگلیسی و افرادشان (به ویژه نرن Nerren و سیلی (Silley (۱۵)، و در کنار جاهل ها و لات های سرشناس، نام هائی مثل رشیدیان ( برادران بوسکو- اسدالله، سیف الله و قدرت الله)، سیّد مهدی میراشرافی، مسعودی (محمد علی)، علی جلالی، فرخ کیوانی، بیوک صابر، شمس قنات آبادی، فصل الله زاهدی، عبدالحسین حجازی، سروان غفاری، سرلشکر ارفع، و... دیده می شوند: ".... دسته ها عموما" از افسران بازنشسته، نوچه های طیب و شعبان، پلیس های مخفی شهربانی...بودند که مرکز ارتباط آنها نیز کانون افسران بازنشسته تحت رهبری زاهدی و همچنین ستاد مخصوص شاهپور علیرضا بود" (۱۵). برخی از شیخ ها وروحانیون نیزدر بسیج جاهل ها و لات ها نقش داشتند، که آیت الله کاشانی، آیت الله محمد بهبهانی، بهاء الدین نوری و... نمونه اند.
اسدالله خدایکی (اسدالله کچل- صاحب کافه پارس) که عصر روز ۲۷ مرداد با تعدادی از جاهل ها و لات ها با " سروان غفاری افسر پلیس راه آهن دیداری داشتند و از وی پول دریافت کردند" ، نقل کرده است: "صبح روز ۲۸ مرداد سوار ماشین شن کش شده به طرف خیابان امیریه حرکت کردیم، نزدیک چهارراه گمرک عکس های شاه را که داخل گونی گذاشته بودند، بیرون آورده و به دست گرفتیم و شروع به دادن شعارهائی به نفع شاه و علیه مصدق کردیم. سپس با دسته ای که از میدان مولوی به سرکردگی طاهر و طیب دو برادر میدان دار راه افتاده بود به هم پیوسته و به طرف خیابان های کاخ ، نادری، شاه آباد، اسلامبول و مجلس حرکت کردیم....."
میرزا عبدالله جندقی( میرزای شهریاری)، از میدانداران نقل کرده است که صبح روز ۲۸ مرداد ۴ دسته از جنوب شهر به طرف شمال شهر راه افتادند
دسته اول: به سرکردگی طیب و طاهر حاج رضائی ازمیدان امین السلطان و سرِ قبرآقا، همراهان عبارت بودند: علی رضائی ( قدم)، ناصرحسن خانی (ناصر جیگرکی)، اصغراستادعلی نقی(اصفر سکسی)، اصغر بنائی( اصغر شاطر)، رضا( صاحب قهوه خانه و قمارخانه و نانوائی درشهرنو)، حاج علی نوری (مرد آهنین)، حبیب مختارمنش، احمد زوقی، حاجی مظلوم نهاوندی(حاجی سردار) و حدود سیصد نفر سیاهی لشکر از خرده پاها و عمله ها
دسته دوم: به سرکردگی حسین اسماعیل پور( حسین رمضون یخی) از باغ فردوس، همراهان: تقی رمضون یخی، برادران طاهری( ماشاء الله، هوشنگ، اکبر و امیر ابرام خان) و چند صد نفر بیکارو اوباش مجهز به چوب دستی های یک متری.
دسته سوم: به سرکردگی محمود مسگر( باجناق حسین رمضون یخی)از محله شهرنو، با همراهی روسپیان و خانم رئیس ها.
دسته چهارم: به سرکردگی صابر از جوادیه
علاوه با این چهار دسته، دسته ای نیز از رباط کریم به این مجموعه پیوست . از حاجی خداداد، اکبر جاسپ، حسین سلماسی، حاج عبدالحسین هم نام برده شده است.
این دسته ها ضمن پیوستن به هم در مسیر خود جاهل ها و لات های بیشتری را به جمع خود افزودند. " درسرچشمه و میدان بارفروشان سرچشمه، عباس و اکبر لاله، میرزا علی شفیعی و اکبر زاغی، در چهارراه مخبرالدوله مصطفی کلیائی( مصطفی زاغی) از بزن بهادرهای چهارراه سید علی با جمعی از اوباش ارامنه به دسته های قبلی پیوستند. اینان در مسیر خود دفاتر روزنامه ها و احزاب و جریان ها و افراد مخالف دربار را تخریب می کردند و یا به آتش می کشیدند. "نیرو های انتظامی نیز فقط تماشاچی بودند" – در خیابان استانبول ، حسین رمضون یخی به قهوه خانه پاساژ یول پی، متعلق به مصطفی پایان، حمله کرد و با تیراندازی به طرف عکس دیواری، صاحب کافه را وادارکردتاعکس را پائین بکشد..."(۱۶)
گزارش های دیگری نیز پیرامون رخداد های روز ۲۸ مرداد وجود دارد: " از صبح روز ۲۶ مرداد، برادران رشيديان با همكاري "نرن و سيلي"از عوامل سازمان سيا، دسته جات متعددي را اجير كردند و باسر دادن شعارهاي حزب توده و حمل پلاكاردهايي كه در آنها شاه تقبيح و سرزنش شده بود، به راهپيمايي پرداختند . اين جمعيت توده اي "قلابي " ...ماموريت داشتند با ايجاد بيم و هراس از خطر به قدرت رسيدن حزب توده، موضع سرلشگر زاهدي را تقويت كنند.... پيش از ساعت ۸ صبح ۲۸ مرداد ، دسته هاي كوچكي از جوانان و نوجوانان به راهنمايي و در پناه اوباشان مزدور و سازمان يافته، رانندگاني را كه از شميران عازم تهران بودند، متوقف مي كردند و از آنها مي خواستند كه چراغ هاي اتومبيل خود را روشن كنند و عكس محمد رضا شاه را كه از پيش چاپ و آماده شده بود روي جلوي شيشه بچسبانند ... آنان به رانندگان توصيه ميكردند كه بگويند "زنده باد شاه" هرگاه راننده اي از سر دادن شعارخودداري مي كرد، او را مضروب مي كردند به بدنه اتومبيل اش با چوب ضربه مي زدند ويا شيشه اش را مي شكستند." .." اين تاكتيك جالب و حساب شده موجب شد كه ستون طولاني اتومبيل سواري با چراغ هاي روشن و تصاوير الصاقي شاه در خيابان هاي پهلوي و جاده قديم شميران حركت كنند و موجبات حيرت و نگراني مردمي را كه ناظر آن صحنه باور نكردني بودند، فراهم سازند..."
در این میانه جاهل ها و لات های فدائیان اسلامی با ضرباتی که خورده بودند، و نیزاختلاف های درونی شان، حضور خیابانی نداشتند، اما هر آنجا که بودند سیاستی که عبدخدائی اعلام کرده است، پیش می بردند. حاج مهدی عراقی در خاطرات اش به خبرهائی که حضور فدائیان اسلام را به " جریان اسید پاشی به صورت خانم های بی حجاب " ارتباط می داد، می گوید " دروغ است و همچنین چیزی وجود نداشته ، شایعه می کردند...مثل همین ۱۵ خرداد سال ۴۲ بود که می گفتند می خواهند به دخترهای گوجه فرنگی بزنند، چادر سرشان کنند. البته یک گروهی بود به نام گروه شیعیان که مال آن خمسی بود، آنها یک همچنین فکری کرده بودند، آن هم نه اسید، گوجه فرنگی و این چیزها مثلا بزنند تو سر زنان بی حجاب. خمسی یک آدمی است که جزو اخباریون هم هست..."(۱۷)
وی در باره عدم حضور فدائیان اسلام و جاهل ها و لات های شان در ۲۸ مرداد می گوید: " ....بعد ازبیرون آمدن نواب، یک اختلافی در داخل خود فدائیان اسلام که سر منشاش هم مرحوم واحدی بود به وجود آمد و عده ای از برادران استعفا دادند. بعد مسئله ۲۸ مرداد پیش می آید که در آن موقع نواب رفته بودند مؤتمر اسلامی ...، یعنی در موقع کودتا نواب در ایران نبود، بعداز مؤتمر اسلامی می رود قاهره و یک مدتی آنجا بوده در حدود یک هفته، ملاقات با نجیب داشته، با ناصر داشته ، در اخوان المسلمین سخنرانی می کند، در دانشگاه الازهر هم سخنرانی می کند، روی شانه یاسرعرفات سخنرانی کرده....گفتیم چرا نماندید آقا آنجا؟ گفتش خیلی محترمانه ما را بیرون کردند. دیدند که دو تا سخنرانی از این ور، دو تا سخنرانی از ان ور، موج جمعیت و تظاهرات و این چیزها دارد راه می افتد، خلاصه عذرما را خواستند و گفتند بفرمائید...نواب البته عربیش بد نبود، می توانست یک چیزهائی را گِلِ هم بکند...." (۱۸)
اسنادی ارائه شده اند که نشان می دهند نواب صفوی ضمن پشتیبانی از سقوط دولت مصدق به فضل الله زاهدی هشدارداده است در راه اسلام گام بردارد و آموزش های اسلامی اجرا کند. دررابطه با نقش نواب در روز ۲۸ مرداد حاج مهدی عراقی، مدعی ست نواب در ۲۸ مرداد در ایران نبوده است، در حالیکه برخی اسناد خلافِ گفته ی وی را نشان می دهند. (.۱۹)
در روز ۲۸ مرداد نوعی دیگر از"جاهل ها و لات ها" نیز فعال بودند: "...هنگامی گه هوا تاریک شده بود، اوباش با فریادهای شادی، مرگ مصدق را اعلام می داشتند. عده دیگری نیز ازغارت خانه او باز گشتند و هر یک چیزهایی را که به یغما برده بودند حمل می کردند. در میان این اشیاء همه چیز دیده می شد: میز، صندلی، پرده، اشیاء زینتی، دستشویی و لوازم حمام، پاره های قالی و غیره. بعدها فهمیدیم دو نفر از اعضای جمعیت ما که اتفاقا خیلی انقلابی و پرولتربودند نیز در این غارت دخیل بودند. وقتی پرسیدم چرا این کار را کردید؟ گفتند: برای اینکه مصدق بورژوا بود..."(۲۰).
بخش پایانی مقاله در زیر آماده است.

منابع و توضیح ها
۱- پیرامون چگونگی رابطه ی فدائیان اسلام با محمد مصدق وکودتای ۲۸ مرداد دیدگاه های متفاوتی مطرح شده است. بنگرید به " سوداگری با تاریخ " از محمد امینی ، صص ۱۵۳- ۱۳۳ / و آسیب شناسی یک شکست، از علی میرفطروس
۲- محمود ستایش، دکتر محمد مصدق به مناسبت پنجاهمین سالگرد زمامداری اش. نشر البرز، سال ۱۳۸۰ / و لومپن ها در سیاست عصر پهلوی ، ص ۱۷۶ / و به نقل از ریچارد کاتم و آنتونی آیدن:
" ریچارد کاتم (Richard COTTAM) " از ماموران سیا در ایران در نیمه نخست دهه ۱۹۵۰، و گرداننده تیم عملیات پنهانی سیا در ایران بود. وی را از مسؤلان جنگ روانی و جعل مدارک سیاسی در دوران جنبش ملی شدن صنعت نفت معرفی کرده اند". ریچارد کاتم مقالاتی درتخریب شخصیت حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت مصدق نوشت که به زبان فارسی در نشریات صبا و جوشن منتشرمی شد. ریچارد کاتم نویسنده کتاب ناسیونالیسم در ایران است."
"رابرت آنتونی ایدن (Robert Anthony Eden)‏ سیاستمدار محافظه کار بریتانیایی و نخست وزیر در زمان ملی شدن صنعت نفت ایران در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق وزیر خارجه بریتانیا در کابینه وینستون چرچیل بود."
۳- بیژن جزنی، تاریخ سی ساله سیاسی، بخش اول ، انتشارات مازیار، ص ۴۳
۴- علی میرفطروس، آسیب شناسی یک شکست، چاپ دوم، صص ۲۶۲-۲۶۳
۵- مقدمه خسرو معتضد بر چاپ شعبان جعفری، هما سرشار، نشر البرز، تهران ۱۳۸۱ ص ۵۴
۶- انورخامه ای، از انشعاب تا کودتا، جلد سوم، چاپ اول، بی جا،انتشارات هفته، ۱۳۶۳، ص ۴۳۷/ لومپن ها در سیاست عصر پهلوی
۷– محمد امینی، سوداگری با تاریخ، شرکت کتاب( لُس آنجلس)، تابستان ۲۰۱۲/ ۱۳۹۱
۸- حسن ماسالی نگرشی به گذشته و آینده- پنجاه سال مبارزه در راه آزادی، خاطرات حسن ماسالی،جلد اول، تابستان ۱۳۹۲،
صص ۹۷-۹۶
۹- عباس میلانی:
http://www.dw.com/fa-ir/قیام-الواط-و-اشرار-یا-رستاخیز-مردمی/a-17024435
۱۰- منوچهر رزم آرا، وزیر دولت شاپور بختیار، منبع شماره ۱۱:
۱۱- جعفر مهدی نیا، قتل های سیاسی و تاریخی سی قرن ایران ، جلد دوم صص ۵۲۲-۵۲۱،
۱۲- نصرالله شیفته، زندگی نامه و مبارزات سیاسی دکتر محمد مصدق، چاپ اول، تهران، نشرکومش، سال ۱۳۷۰
۱۳- شعبان جعفری، هما سرشار، نشر ناب، ص ۱۶۱-۱۶۰
۱۴- جاهل ها و لات های برخی از جریان های سیاسی نیز دردرگیری های روز ۲۸ مرداد فعالانه از افراد ومواضع مورد قبول خود دفاع می کردند. ملکه اعتضادی یکی از فعالان حزب ذوالفقار بود، حزبی که "عده ای از کسبه و طوافان میدان بارفروشان و حدود خیابان مولوی، طرفداران شعبان جعفری و طیب حاج رضائی حزب ذوالفقاررا درمیدان شاه تاسیس کردند."
۱۵- مارک .ج . گازیوروسکی ، کودتای ۲۸ مرداد، ترجمه غلامرضا نجاتی، ۱۳۶۸
۱۵ و ۱۶ - لومپن ها درسیاست عصر پهلوی، مجتبی زاده محمدی ....ص ۱۴۰ و ص ۱۶۲/ و نیز بنگرید به محمود تربتی سنجابی، کتاب کودتا سازان، مؤسسه فرهنگ کاوش، سال ۱۳۷۶
۱۷ و ۱۸- ناگفته ها، خاطرات حاج مهدی عراقی
۱۹- سوداگری با تاریخ، محمد امینی، ص ۱۴۸ و صص ۱۵۱-۱۵۰
۲۰- انور خامه ای، از انشعاب تا کودتا، جلد سوم، ص ۴۴۱
*- برخی از شهرهای بزرگ نیز درروز ۲۸ مرداد شاهد درگیری هائی شبیه آنچه در تهران رخ داد، بودند." ناصر نجمی که آن زمان رئیس رادیو تبریز بود، در خاطراتش می گوید: "...پس از هجوم اوباش به این مرکز، فرار کردم. در حین عبور از خیابان های شهر کامیون های نظامی وغیر نظامی مملو از اوباش را می دیدم که از کنار من با سرعت رد شده و عربده می کشیدند. علاوه بر این درسطح شهر نیز اوباش پراکنده بودند و شعارهای جاوید شاه سر می دادند" ( بنگرید به ناصر نجمی، با مصدق و دکتر فاطمی، ص ۱۲۴، و خوادث تاریخی ایران ف صص ۳۲۵-۳۲۷ / و لومپن ها در سیاست عصر پهلوی ، ص ۱۹۰)
منابع دیگر
۱-"دسته هائی که روزچهارشنبه درتظاهرات شرکت داشتند"، روزنامه کیهان، ش ۳۰۷۰، سال دوازدهم، ۳۱ مرداد۱۳۳۲، ص۳
۲-آنتونی ایدن،خاطرات، ترجمه کاوه دهگان، تهران، شرکت سهامی نشر اندیشه، سال۱۳۴۳
۳-لئونارد ماسلی، نفت، سیاست و کودتا در خاورمیانه، ترجمه محمد رفیعی مهر آبادی ، تهران، سال ۱۳۶۶
***
کودتا و"جاهل ها و لات ها"
بخش پایانی
جاهل ها ولات ها در روزهای بعد از کودتا
بعد از پیروزی کودتا جاهل ها و لات های طرفدار شاه ضمن دریافت " پاداش" هائی(۱) به اشکال مختلف به خدمت و خوش خدمتی، وتسویه حساب های شخصی با دولتمردانِ دولت مصدق و طرفداران وی ادامه دادند.
ضرب و شتم دکتر حسین فاطمی ( ۶ اسفند ۱۳۳۲) توسط شعبان جعفری نمونه ای از اینگونه رفتارها بود. شعبان جعفری که کریمپور شیرازی سردبیر هفته نامه شورش را نیزکتک زده بود و " حسابی حسابشو رسیده بود"(۲)، گفته است چون فاطمی "با او بد شده بود " وهمه ی مخالفت ها با شاه را زیر سر فاطمی می دیده" دکترفاطمی را " کتک زده اما ازچاقو استفاده نکرده است". "... خبردستگیری فاطمی را دستگاه به من نداد. هیچوقت آنها به من نگفتن که برو کسی را بزن یا برو شلوغ کن، من خودم می رفتم... چاقو نزدم، من هيچوقت چاقو نزدم. بيخود ميگن چاقو زده ...ولي زدمش. ميگم خواهرشو نزدم ... نه ده تا مامور دورش بودن خانوم.... همونا كه گرفتنش زده بودنش حالا منم دم شهرباني بودم دو تام من زدم ... اونوقت که عبد خدايی جزو فدائيان اسلام بود، منم جزو فدائيان اسلام بودم ، عبد خدايی فاطمی رو با تير زد ولی نمرد. اون عبد خدائی که الان وکيل مجلس ايناست..... "(۳)
در روایت های دیگرگفته شده است: " خواهر دکتر فاطمی با ضربات چاقو مصدوم شد، و دکتر فاطمی نیز حمله با چاقو را تائید کرد."،" همان ابتدای دستگیری تصمیم گرفته می‌شود در حین دادرسی توسط یک حرکت به ظاهر خودجوش مردمی به دست شعبان جعفری و مریدانش به قتل برسد که وی و خواهرش مجروح می‌شوند..." ، ".. شعبان بی مخ و یارانش با چاقوبه دکتر فاطمی حمله‌ور شده و ضرباتی چند وارد کردند....سلطنت فاطمی خواهر دکتر فاطمی حود را به محل دفتر فرمانداری نظامی تهران که آن موقع در داخل کاخ شهربانی (ساختمان ۷ فعلی وزارت‌خارجه) بود رسانده که مصادف با حمله چاقوکشان به دکتر فاطمی شده و خود را سپر بلا کرده‌بود. حمله کنندگان شش ضربه به دکتر فاطمی و ۱۰ یا ۱۱ ضربه به خانم سلطنت فاطمی وارد کردند...رئیس کل شهربانی سپهبد مهدی‌قلی علوی مقدم، فرماندار نظامی تهران سرتیپ تیمور بختیار و فرمانده گارد شاهنشاهی سرتیپ نعمت‌الله نصیری بودند."(۴)
بعد از ۲۸ مرداد حرکت ها اعتراضی در رابطه با کودتا و پیامد های اش ادامه یافتند اما سرکوب شدند، ودراین سرکوب ها " جاهل ها و لات ها"ی حامی دربارنقش داشتند. حمله به راهپیمائی دانشجویان در ۱۶ و ۲۱مهرماه ۱۳۳۲، ضرب و شتم اعتراض کنندگان به سخنان " واعظ درباری" در مسجد شاه، که علیه مصدق سخن می گفت، نمونه هائی از تداوم فعالیت جاهل ها و لات ها بود.(۵)
درانتخابات دوره هجدهم مجلس شورای ملی ( اسفند ماه سال ۱۳۳۲) "جاهل ها و لات ها"ی طرفدار رژیم به عنوان ابزار دست حکومت، فعالانه حضور داشتند. شعبان جعفری با انتشار اعلامیه های مختلف با عنوان " جمعیت جوانمردان جانباز"، تبلیغ می کرد. در اعلامیه شماره ۴ این جمعیت كه که امضای شعبان جعفری برپای خود دارد، آمده بود :
".. بكوشید تا خون هایی كه در رستاخیز ۲۸ مرداد ریخته شده به هدر نرود. مجلس جای كسی است كه در مرحله اول به زهد و دیانت معروف و وارد به سیاست و در شاه دوستی، میهن پرستی ، شهامت، رشادت و اخلاق امتحانات لازم را در طول عمر داده و هرگز برای او انحرافی رخ نداده باشد و تنها به خاطر خدمت شاه و میهن پا به مجلس گذاشته و از جاه و مقام دوری جوید ....."(۶) در جریان انتخابات ، شعبان جعفری وافراد این گروه تلاش کردند: " عده ای را هم با تهدید و تطمیع مجبور به دادن رای به لیست زاهدی کنند". (۷)
کنت لاو ، حبرنگار نیویورک تایمز در تهران در گزارشی در ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۲ در باره انتخابات نوشت: "...از روز سه شنبه تا امروز صبح کشتی گیر ریش سیاه سابق ( شعبان جعفری) رهبری گروهی اوباش مسلح به چاقو و زنجیررا به عهده داشت ...او ادعا می کند که فقط به رای دهندگان کمونیست حمله کرده، ولی همه می دانند که عبدالله کرمی نوری قصاب به عنوان یک کشتی گیر ضد کمونیست معروف است که با چاقو و زنجیر مضروب شد...."
"....در جريان انتخابات دوره هجدهم تهران آقاي شـعبان جـعفري (تـحت حـمايت سپهبد زاهدي) به محله دروازه شميران تهران مي آيد تا در امر انتخابات دخالت بکند....٬ پاتوقدارمحله عبداله کُرمي است٬ راه را بر شعبان مي بندد و با توپ و تشر به او مي گويد که: " آقا٬ درمحل من و اين کارها"؟، در اينجا عبدالله کُرمي درحـقيقت از نـظر آيت الله حـاج سيد رضا زنجاني تبعيت مـي کند، اوبـه عـبداله کُرُمي گـفته مـانع دخـالت خرابکاري ِ شعبان جعفري در انتخابات بشود وگرنه خود ً عبدالله شخصا ِ به صـرافت چنين کاري٬ که براي او خالي از مخاطره هم نبود٬ نمي افتاد. عبداله کرمي جلوی شعبان جعفري را با تمام قدرتش مي گيرد و به او حمله مي کند ... خود شعبان با اشاره به دعوايش با عبداله کرمي مي گويد: " من با اين عبدالله کرمي مبارزه مي کردم، چون اوطرفدار مصدق و جبهه ملي بود و من طرفدار شاه بودم... دم مسجد فخرالدوله ايشونو زديم زخميش کرديم٬ نميگيم نزديم. سر همينم با من کينه داشت که اومد باشگاه منو گـرفت ديگـه... اول انقلاب اين ميره باشگاه رو مي گيره. همون موقع بازرگان و سنجابي و فروهر ميرن افتتاحش مي کنن به نام باشگاه ملي..."(۸)
در این دوره از انتخابات جاهل ها و لات ها در حوزه های انتخاباتی حضوری آشکار و فعال داشتند:
۱ – حوزه مسجد شیخ هادی: دراین حوزه پنج نفر كه در جیب های آنها لیست نهضت مقاومت ملی پیدا شده بود ، توسط پاسبان ها بازداشت شدند . تا ساعت ده بیش از ۴۰ نفر رای نداده بودند ، ولی شماره تعرفه به ۲۰۰۰ رسیده بود. یعنی در هردقیقه ۴۳ رای . در این هنگام دستجات اوباش در اتوبوس های ۷۴ ( خط ۵ ) و ۶۶ (خط ۱۷ ) و ماشین شخصی شماره ۶۹۰۴ ، برای ارعاب مردم به رهبری حسن عرب ، به این حوزه آمدند و پس از آن اتومبیل شخصی ای نیز عده ای دهقان را از خارج شهر به این حوزه آورد . به علاوه رای عده ای از بیكاران گرمخانه شماره ۵ را از قرار هر رای ۲۰ ریال خریداری كرده بودند .
۲ – حوزه دروازه قزوین : در این حوزه نیز رای دهندگان نهضتی را شناسایی و توقیف می كردند . گفتنی است كه تا ظهر ، بیش از ۲۵ رای به صندوق های این حوزه ریخته نشد، ولی انجمن ۱۰۲ تعرفه باطل كرده بود . رئیس این حوزه محمود مسگر ، از اراذل معروف بود، كه همراه رضا توپچی و پسر خود محمود مسگر، آرا را قبل از ریختن به صندوق باز كرده و پس از خواندن ، آرا مخالف را پاره كرده و صاحبان آنها را به دست پلیس می سپردند .
۳ – حوزه مسجد سجاد: در این حوزه عده ای از اراذل سومكا ، با حمایت پلیس ، مزاحم رای دهندگان شده و ساعت ۱۱ یكی از رای دهندگان را تعقیب و توقیف كردند .
۴ – حوزه نظام آباد (صفا ): این حوزه تحت نظر چاقو كشان بیوك صابر قرار داشت .
به هرحال در این انتخابات كه در اواخر اسفند ۱۳۳۲ در تهران ، انجام گرفت ، شعبان با انتشار اعلامیه های مختلف با عنوان " جمعیت جوانمردان جانباز" نسبت به چگونگی برگزاری انتخابات اعلام نظر می كرد
۵ – حوزه كارخانه گودرن : این حوزه تحت نظر اوباش " فدائیان شاه - میهن " و عده زیادی نظامی قرار داشت به دستور سرهنگ شاهرخ و سرهنگ بهار مست و زرباف رئیس انجمن كه از چاقو كشان دسته بیوك صابر بود، چند نفر را مضروب و تو قیف كردند .
۶ – حوزه صندوق جابری : در این حوزه بیش از بیست نفر از چاقو كشان به سركردگی علی یخی ، ایلخانی و عربشاه آبادی آراء را كنترل می كردند . علاوه بر این دستجات مسلح اوباش ، جلو چشم مردم و پلیس كاردهای خود را تیز می كردند .
۷ – حوزه مدرسه صدر : از ساعت ۵/۱۰ عده ای اوباش به سركردگی حسین قصاب ، جهانگیر چاقو كش و حسن كلانتر به محوطه اخذ رای وارد شده و عربده گویان یك نفر را كه مشغول نوشتن رای به نفع نهضتی ها بود ، مضروب كرده و سرش را تراشیدند . ساعت یازده و ربع ، شعبان هم به سیل اوباش اضافه شد و ، رای مردم را به زور می گرفت و آنها را از آنجا بیرون می كرد .
۸ – حوزه پارك شهر : در این حوزه شعبان با عده ای اوباش از قبیل حسین سیاه و عباس كاوسی ، جیب رای دهندگان را علناً بازرسی می كردند . بعضی را مضروب كرده و چند نفر را هم با خود بردند .
۹ – حوزه مسجد فخریه : این حوزه زیر نظر مجیدی ، چاقو كش معروف ۲۸ مرداد ، اداره می شد ، چند بار هم شعبان به آنجا سرزد . در نزدیكی های ظهر عده ای رای فروش ، با كامیون های دولتی به شماره ۱۶۵۱ و ۱۶۵۲ به این حوزه آمدند . ابتدا ناظرین ، مانع رای دادن آنها شدند ، ولی جعفر بهبهانی با ماشین سر رسید و بدون توجه به سجل احوال آنها برایشان اجازه دادن رای گرفت . این عده توسط بیژن كه با جیپ دولتی شماره ۱۵۹۳، در رفت و آمد بود خریداری شده بودند .
۱۰ – حوزه مسجد سلسبیل ، مسجد ابوالفتح ، مسجد كاظمیه ، كه پیوسته شعبان و نوچه هایش به آنجاها رفت و آمد داشتند و افرادی را نیز برای رای دادن با اتوبوس می آوردند .
۱۱ – حوزه كافه شهرداری : مقارن ساعت ۹ عده ای با اتوبوس های شماره ۱و۲و۲۴ ، همراه اتومبیل شماره ۹۰۴۰ ...." (۹)
شعبان جعفری دررابطه با این انتخابات می گوید:
« من برای آن انتخابات خیلی زحمت كشیدم . هنگام سركشی به حوزه ها با یك پرچم سبز رنگی كه روی آن نوشته شده بود " نصر من الله و فتح قریب" می رفتم . دراین حوزه ها، خیلی زد و خورد می كردیم ، چرا كه هر كس می خواست وكیل خودش را انتخاب كند. مثلاً هنگامی كه ما به مسجد فخرالدوله رفته بودیم تا به نفع حسین مكی رای بدهیم . با عبدالله كرمی قصاب كه حامی مصدق وجبهه ملی بود، درگیرشده و حسابی كتك كاری كردیم ، به طوری كه او شدیداً زخمی شد"(۱۰)
در تظاهرات ۲۱ آبان ماه ۱۳۳۲ که پس از شروع محاکمه مصدق آغاز شد: " دستگاه علاوه از نیروهای مسلح از اوباشان و میدانی ها برای سرکوب تظاهرات استفاده کرد. طیب حاج رضائی هفت تیر به دست، و شعبان جعفری سوار برجیپ همرا با چاقو کشان به تظاهر کنندگان حمله می کردند.(۱۱) بعد از تبعید محمد مصدق به احمد آباد، شعبان جعفری با جمعی از جاهل ها و لات ها به تبعیدگاه مصدق حمله کردند و دست به تخریب و تهدید و توهین می زدند."...دو سه روز از ورود پدرم به احمد آباد نگذشته بود که یک کامیون پراز چاقوکش، تحت رهبری شعبان به آنجا آمده و با سر دادن شعارهای طرفداری از شاه و اهانت به پدرو آزار و اذیت مردم ، آرامش ده را مختل کردند ..." (۱۲)
فدائیان اسلام نیز در باره فعالیت های خود روایت دیگری دارند. " .... بعد از ۲۸ مرداد، همین طور که اکثر سازمانها و گروه ها، دیگر بروذ و طهوری به طور کلی نداشتند، فدائیان اسلام هم تقریبا" به همین صورت بود. کاری که می خواست یک کار سرو صدا داری باشد، نداشتند، تا مسئله " سنتو" می اید، به حساب پیمان بعداد، سال ۳۴"، " به علت شرایط خفقان و این چیزها بوده. البته یکی دودفعه با مهندس بازرگان اینها ملاقات می کنند...ولی مهندس کشش آن را نداشته در آن موقع بتواند بکشد و به قول بعصی ها بیاید جلو " ..." سال ۳۳ سه تا پیشنهاد توسط امام جمعهبه ایشان(نواب)می دهند از طرف شاه...۱۰۰ هزار تومان می گذارد جلو بعد می گوید شاه سلام رساند و سه تا پیشنهاد داده...اول اینکه دریکی از کشورهای اسلامی هر کدام شما مایل باشید به عنوان سفیرآن کشور می فرستیم. دومش یک منزلی برای شما بگیریم...و ماهی ۱۰ هزار تومان هم حق سفره مرتب به شما بدهند. اگر دو پیشنهاد دا بپذیرید یک حزب بزرگ اسلامی در اینجا بوجود بیاوریم و خرج حزب هر چی بشود ما می دهیم...سیّد یک خرده نگاش کردو گفت خدا را به حق جّدم قسم میدهم که زبانت ای ناصح از پس گردنت در بیاید، خجالت نمی کشی من را به درگاه معاویه دعوت می کنی ...."(۱۳)، "...داستان پیمان بغداد که پیش آمد مرحوم واحدی به اتفاق اسدالله خطیبی حرکت می کنند بروند بغداد که همان جا علاء را بزنند... اسدالله خطیبی، سبزی فروشی داشت توی خیابان خراسان..." (۱۴).
محمد مصدق و اطرافیان اش فقط مورد خشم وخشونت جاهل ها و لات های درباری و متدین نبودند.
"....دکتر عبدالله بهزادی شاعر، سیاستمدار، پزشک و وکیل مجلس شورای ملی، بعد از ۲۸ مرداد در شعر" مدارا باخصم" مصدق را به خاطر کوتاهی در مبارز با دربار نکوهش می کند." اومانند همه مبارزان آنروزگار، از دکتر مصدق انتطار داشت تا کودتاچیانی را که در شب ۲۵ مرداد دستگیر کرد محاکمه و اعدام کند، و چنانچه این حرکت صورت می گرفت تاریخ ایران چهره دیگری داشت....
ای شیرنرفتاده در بند
با حیله و مکرروبهی چند
ای پند گرفته از حوادث
لطفی کن و باز بشنو این پند
باخصم نموده ای مدارا
هم خصم از این رویه خرسند
کجدارو مریز کارکردن
کاریست بعقل ناخوشایند
مراد، نتیجه ای غمین داد
زاغماض که کرده ای در اسفند.* "(۱۵)
انگیزه ی شرکت جاهل ها و لات ها در کودتا
پول و امکانات مالی و مِلکی، انگیزه ی اصلیِ گرایش جاهل ها و لات ها به قدرت های سیاسی و دینی، و تبدیل کردن آنان به ابزار اِعمال سیاست ها و خواست ها ی قدرت ها، وانمود شده است اما چنین تحلیل و ارزیابی ای دقیق و همه جانبه نیست. علاوه بر پول و امکانات مالی عوامل دیگری نیز در جذب جاهل ها و لات ها به قدرت ها سهم و نقش داشته اند و زمینه را برای همکاری و حمایت آنان از قدرت های سیاسی و مذهبی، و یا جریان های سیاسی فراهم کرده اند.
شعبان جعفری به گفته خودش گهگاه پول و امکانات غیر پولی از طرف ارگان ها و ماموران دولتی دریافت می کرد. وی در رابطه با پولی که به خاطر ایجاد" درگیری تماشاخونه ی فردوسی" دریافت کرد، گفته است : "...از طرف آگاهی یه سرگردی در زد اومد پیش ما و ...خلاصه پونصد تومن به ما دادن – اونوقتا پونصد تومن خیلی پول بود، ما گفتیم : برادر پونصد تومن خرج چارروز کله پاچه مام نمیشه...خلاصه کردنش دو هزار تومن ..."(۱۶). اسناد و نقل قول هائی نیز موجود است که " شعبان جعفری به عنوان عامل استخدام شده در شهربانی به کار گرفته شد و روز ۲۳ تیر۱۳۳۰ " به میدان آورده شد" ..."جمال امامی ادعا کرد که " شعبان جعفری روی لیست حقوق شهربانی است و ماهی سیصد تومان از شهربانی حقوق می گیرد" . شعبان جعفری این ادعا را نادرست خواند. " اینکه بعضی ها می گویند برای اینکارها به من پول دادندو حتی با روزولت ملاقات داشته ام همه اش چرند است" .." ...میگن پولی رد و بدل شده فکر می کنم رشیدیان اینا گرفتن....روزولت با اونا می رفت....". (۱۷)
" شب هنگام منزل شعبون خان در سنگلج شلوغ بود، پای منقل محمد علی خان شلوغ تر و درهر دو جا دلارهای خرج نشده شوارتسکف پنهان" (۱۸)
" سیا یک میلیون دلار پول ایرانی را که روزولت در گاو صندوق بزرگی نگاهداشته بود، فراهم آورده بود- بزرگترین اسکناس های موجود در آن زمان اسکناس های ۵۰۰ ریالی بود که تنها ۵/۷ دلار ارزش داشت-،(۱۹) ۱۰۰ هزار دلار از آن به دو مامور ایرانی داده شد تا در میان ورزشکاران و افراد تنگدست محله های جنوب تهران توزیع کنند. قرار شد شاه به شهر دور افتاده ای در ساحل دریای خزر برود و دو فرمان از خود به جای بگذارد ...." بعد از کودتا روزنامه لوموند مشخصات چکی را منتشر کرد که پول پرداختی به " ۵۰۰ تن از ولگردان زاغه های جنوب شهر بود که برای آشوب و غارت استخدام شده بودند.." .روزنامه ابزرواتورنیزهمین خبر را تکرار کرد. "( ۲۰)
کمک های مالی و ملکی ِ اداره املاک پهلوی، زمین دادن به طیب و رمضون یخی و شعبان جعفری ، ساختن زورخانه شعبان جعفری در ۱۷ آبان ماه ۱۳۳۶ در شمال پارک شهر و افتتاح آن به دست شاه و....نمونه هائی از دیگر از کمک های حکومتی به جاهل ها و لات ها بودند. " باشگاه رو شاه به من هدیه نداد. به بانک ساختمانی دستور داد یه قطعه زمین از زمینای شهرداری رو به من بدن. باشگاه رَم مردم پولشو دادن. سازمان برنامه هم برای ساختنش کمک کرد..." . (۲۱)
اما در کنار پول و امکانات مالی انگیزه های دیگری نیز جاهل ها و لات ها را به سوی همکاری با قدرت های سیاسی و دینی کشانده است، ودر تبدیل آن ها به نیروی مهمی در نظام های سلطنتی و نظام استباد نقش داشته اند:
ساختار متمرکز و خودکامه حکومت ها با پادشاهانی که ظل الله و قبله عالم وخدایگان و مرشد اکمل و شاه شاهان و فره ایزدی و آریامهر و قلدر و زورگو و ستمگرو شبان و.....لقب گرفته اند، برای شخصیت ِ جاهل و لات جاذبه ها داشته اند.
کیش شخصیت، تحریک احساسات وطن پرستانه، بهره برداری از اعتقادات و تحریک احساسات مذهبی، ازعوامل جذب جاهل ها و لات ها و تبدیل آنان به نیروئی مهمی در استبداد سلطنتی بوده اند. حرفِ آخررا زدن یا فصل الخطاب بودن، قدرت طلبی با هدف تحمیل نظر و عملِ خود، قهرمان و ضد قهرمان پروری، عشق به قهرمان مظلوم، نماد و سمبل سازی، تمایل به اعمال انواع خشونت، امکان جلوه فروشی ها وخودنمائی از عوامل تمایل و گرایش اینان به پادشاهان و رژیم ها ی شان بوده اند.از سوی دیگر انطباق، اینهمانی و همپوشانی ویژگی های شخصیتی جاهل ها و لات ها با حکومت سلطنتی نیز جذب اینان به چنین رژیمی را تسهیل کرده است. رگه های فرهنگ جاهل مسلکی، لات منشی و قلدری در گفتار ورفتار پادشاهان قلدرصفوی، نادر شاه ، پادشاهان قاجار و رضا شاه نمونه ای ازاین همپوشانی ها بوده است. البته تضادهائی نیز به لحاظ فرهنگی و رفتاری عمل می کرد که سبب می شدند در نظام سلطنتی پست و مقام به جاهل هاو لات های شناخته شده داده نشود. ضمن اینکه ناخوانائی هائی فهم مسائل اقصادی و سیاسی، و وجهه جهانی ژریم نیز مطرح بود، رژیم هائی که خود را مدرن و امروزی نشان می دادند.
یکی دیگرازعوامل جذب جاهل ها و لات ها به قدرت سیاسی ، که در رخدادهای سال های ۲۹ تا ۳۴ مؤثر افتاد ترساندن جاهل ها و لات ها از بیکانگان و دگراندیشان سیاسی و عقیدتی بود. بهائی ستیزی وکمونیست ستیزی جاهل ها و لات ها بر بسترچنین تبلیغ هائی شکل می گرفت.
"...بعد توده ایا یواش یواش رِی کردن، هی زیاد شدن، اونوقت استالینم زنده بود. اینا همه داد می زدن : زنده باد استالین، مرگ برمصدق"، فحش میدادن. اینه که گاهی ما با جیپ میزدیم تو اینا.بالاخره با اینا دعوا میکردیم دیگه. کارمون این بود که با اینا مبارزه کنیم....چون اینا ایرانو دوست نداشتن، طرفدار روسا بودن... منتهاش ما دیگه فحش نمی دادیم، میزدیم توشون." (۲۲) "...اصلن من مرام و اینا نمیدونستم چی هست، بعد فهمیدم، وقتی دیدم اینا دارن به شاه فخش میدن، " زنده باد استالین" میکنن متوجه شدم. خب من دیدم استالین مال یه مملکت اجنبیه، اینه که ناراحت می شدم...خب ضد خدا و مذهب که بودن ولی من با اونا مبارزه سیاسی میکردم، واسه خاطر مملکتم..." (۲۳)
***
منابع
۱- سوداگری با تاریخ، محمد امینی، صص ۳۵۰-۳۴۳
۲- شعبان جعفری، هما سرشار، نشرناب، صص ۱۳۷-۱۳۵
۳- منبع شماره ۲
۴- پرویز داورپناه، یادی از حسین فاطمی، نقل از فریدون مظاهر تهرانی، شاهد ماجرا، روزنامه شرق
۵- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی ۲۵ ساله ایران از کودتا تا انقلاب، ج. اول، صص۱۱۳-۱۱۲/ لومپن ها در سیاست عصر پهلوی، صص۱۹۹-۱۹۸
۶- شعبان جعفری در آینه اسناد، عباس فاطمی، تهران، انتشارات جهان کتاب ، ۱۳۸۰ ، ص ۹۱ / همان ، ص ۹۲ – اطلاعیه" جمعیت جوانمردان جانباز" برای تشویق در انتخابات از طرف شعبان جعفری
۷و۸- خاطرات شعبان جعفري٬ همان٬ صص ١٨٦ـ١٨٧ و نيز ر.ک: تصاوير صـفحات ٢٠٠ـ٢٠٣همان کتاب و همچنين پشت جلد کتاب که روشن تر بوده و از مجله لایف گرفته است/ و مصاحبه با حسین شاه حسینی، " از عیاری تا لمپنیسم" ، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، شماره ۲۶، تابستان ۱۳۸۳
۹- منبع شماره ۶ ، صص ۹۸ – ۹۵
۱۱- هما سرشار، شعبان جعفری ، ۱۳۸۱ ، ص ۱۸۸
۱۰- بیژن جزنی، تاریخ سی ساله. ص ۶۹
۱۲- غلامرضا نجاتی، در کنار پدرم مصدق، خاطرات دکتر غلامحسین مصدق. ص۱۴۵
۱۳- ناگفته ها، خاطرات مهدی عراقی،" ص۱۲۹-۱۲۸.
۱۴- ناگفته ها، خاطرات مهدی عراقی،" ص ۱۳۱
۱۵- یاد مانده ها، نصرت الله نوح، جلد دوم، ص ۲۰ ( اشاره به واقعه نهم اسفند ۱۳۳۱ است).
۱۶- شعبان جعفری، هما سرشار – ص ۶۱
۱۷- شعبان جعفری، هما سرشار – نشر ثالث
۱۸- مسعود بهنود، از سیّد صیاء تا بختیار، ص ۳۸۸
۱۹-
Barry Rubin, Paved wih Good Intentions, The American Experience and Iran, oxford univ, march 1980
بری روبین کارشناس سیاست خارجی امریکا و سیاست های خاورمیانه، و از اعضای مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی دانشگاه جورج تاون – کتاب " راهی که با نیت خوب هموار شد" – ترجمه سرویس خارجی ایران تایمز- واشنگتن دی.سی
" برای نوشتن این کتاب با بیش از۱۰۰ نفر از مقام های امریکائی، ایرانی – دوره شاه و حکومت اسلامی- مصاحبه شده است"
ایران تایمز- واشنگتن دی.سی ، شماره ۷۰۰، جمعه سی ام فروردین ۱۳۶۴، ص۸
۲۰- لوموند، شماره ۱۷، سپتامبر ۱۹۵۳
۲۱- شعبان جعفری، هما سرشار، ص ۲۰۸
۲۲- شعبان جعفری، هما سرشار ، ص ۱۱۲
۲۳- شعبان جعفری، هما سرشار– ص۲۴۷-۲۴۶
منابع دیگر
۱-علی جان مرادی جو، بخش تاریخ ایران و جهان ، در باره انتخابات دوره هفدهم و هجدهم
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=195696
۲- مجله تهران مصور، در شماره ۲ خود نیز عکس شعبان جعفری را، به هنگام بازگشت شاه و استقبال از شاه روی جلد زده بود و مطلبی در باره " شعبان تاج بخش" نوشته بود. – محمد علی سفری، قلم و سیاست، جلد دوم، ص ۹۲/ ، ۱۳۷۹ ، ص ۱۳۱ .
۳- تربتي سنجابی، محمود؛ قربانيان باور و احزاب سياسي در ايران، تهران، انتشارات آسيا، ۱۳۷۵
۴- نجاتي، غلامرضا؛ تاريخ سياسي بيست و پنج ساله ايران از كودتا ۲۸ مرداد تا انقلاب تهران، موسسه خدمات فرهنگي رسا، ۱۳۷۳
۵- مسعود انصاری، احمد علي، من و خاندان پهلوی، تهران، نشر فاخته، ۱۳۷۱
۶- مهربان، رسول؛ بررسي مختصر احزاب بورژوازی
۷ - خسرو معتضد، شادکامان کاخ مرمر
۸- - ناصر نجمی، با مصدق و دکتر فاطمی



روزنامه جوان:مسئولان مطلقاً در نقشه دشمن قرار نگيرند
روزنامه وطن امروز: در نقشه دشمن قرار نگیرید
روزنامه کیهان: خط قرمز اقتصادی، فاصله طبقاتی، پایمال شدن فقرا
روزنامه اعتماد: تقدیر دولت
روزنامه شرق: تقدیر رهبری
روزنامه ایران: قدردانی از ثبات اقتصادی و پایان دادن به مذاکرات
«روزنامه قانون» در گزارشی با تیتر «مرد 700 میلیون دلاری» به فسادمالي جديدي در دولت احمدي‌نژاد پرداخته است. این روزنامه در این گزارش می نویسد: «در حالي كه همچنان بحث ها در خصوص پرداخت يا عدم پرداخت پول نفت توسط بابك زنجاني ادامه دارد ديروز يكي از نمايندگان مجلس، ازفساد مالي تازه اي دردولت مهرورز پرده برداري كرد. اين فساد جديد در زماني افشا شده است كه همچنان تكليف اموال و پرداخت بدهي ها وردديون افرادي نظير مه آفريدهاوزنجاني ها درپرده اي از ابهام قرار دارد.
در همين رابطه محمدعلی مددی با ابراز تأسف از فسادهایی که در دولت گذشته اتفاق افتاده بود، گفت:در حالی که هر روز شاهد افشاگری رانت یافسادی در دولت های نهم و دهم هستیم، تیم دولت قبل برای فرار رو به جلو از اعضای دولت یازدهم شکایت می‌کنند.
وی با اشاره به اسنادی که از رانت صورت گرفته در راه آهن اترک ـ برکت به دستش رسیده است،گفت:فردی که در دهه 70 به دلیل فساد در دادگاه مجرم شناخته می شود و بر مبنای حکم دادگاه، اموالش مصادره شده وچندین سال هم در زندان بوده است، یک باره در دولت احمدی نِژاد مورد اعتماد قرار می گیرد و پروژه 700 میلیون دلاری راه آهن اترک - برکت را به وی می سپارند.
به گزارش ايلنا، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی باابراز تاسف ازاینکه پروژه به این مهمی رابه فردی سپرده اند که هیچ‌گونه تخصص و تجربه ای در زمینه کارهای عمرانی نداشته است گفت: تأسف آورتر اینکه این پروژه با درک شرایط واگذاری پروژه ها به این شخص واگذار شده است.
وی با اعلام اینکه پروژه را به آقای (الف –ر)واگذار کرده اند، گفت:این فرد به دلیل ارتباط نزدیکی که باآقای خاص دولت احمدی نژاد داشته موفق شده است این پروژه سودآور را به دست بیاورد.
مددی با اعلام اینکه (الف –ر)برای انجام پروژه 700 میلیون دلاری راه آهن اترک–برکت هیچ گونه امکانات مالی و تجهیزات نداشته است، گفت:این فردبه پیمانکاران بزرگ کشورمتوسل می شود و با استفاده از تجهیزات و امکانات مالی آنان،کار درترکمنستان راآغازمی‌کند. اماباکمال تاسف پول‌هایی که از این بابت گرفته،به پیمانکاران نداده ودرحال حاضر صدها میلیاردتومان به پیمانکاران بدهکار است.
نماینده میانه با اشاره به اینکه تاکنون مکاتبات بسیاری با دستگاه‌های قضایی، اقتصادی و نظارتی صورت گرفته است گفت:بااین وجود هیچ واکنشی نسبت به این فرد صورت نگرفته است.
وی با اعلام اینکه راه آهن اترک –برکت درادامه راه آهن شمال به جنوب روسیه تادریای عمان تعریف شده بود، گفت: از آنجا که تمامی کشورهای مسیر این خط آهن توانسته بودند در داخل کشورشان خط آهن را بکشند اما دولت ترکمنستان به دلیل مشکلات مالی نتوانسته بود این مسیر را کامل کند، تصمیم بر این شد که بانک توسعه اسلامی 350 میلیون دلار و کشور ایران نیز 350 میلیون دلار بدهد تا این خط آهن کامل شود به همین دلیل پیمانکار را دولت ایران تعیین کرد.

«روزنامه آرمان» در گزارشی با تیتر «طوفان در اردوگاه اصولگرایان» به موضوع ائتلاف میان اصولگرایان می پردازد و به همراه پرداختن به سخنان روح الله حسینیان، نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری که گفته بود اگر احمدی نژاد برگردد، از او حمایت میکنم، می نویسد: «این روزها وحدت اصلاح‌طلبان سبب ناآرامی اصولگرایان شده است و آنها اگر چه از دستیابی به وحدت سخن می‌گویند اما ناگفته پیداست که به دلیل تعدد نظرات و دیدگاه‌ها چنین وحدتی دست‌یافتنی نیست. وحدت در جریان اصولگرایی به یک رویا بیشتر شباهت دارد و کمتر فردی حتی از میان خود اصولگرایان است که بتواند به ایجاد وحدت در این جریان گواهی دهد. آنها برای وحدت جلسات مختلفی برگزار می‌کنند به عبارتی از ابتدای سال93 جلسات وحدت آنها آغاز شده است.
دبیرکل جبهه پایداری درباره جلسات مشترک این جریان با مؤتلفه و ایثارگران گفته است: «روی مواردی مثل حفظ نظام و ارزش‌های انقلاب و اطاعت از ولایت فقیه به توافق رسیده‌ایم و به تدریج همدلی خوبی ایجاد شده است که کار بهتر سامان پیدا کند.» آنچه آقاتهرانی از آن به عنوان اصولی که به وحدت دست یافته‌اند نام برده است بدیهی‌ترین اصولی است که میان جریان‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب هم مشترک است! صراط نوشت: «سؤال این است که مگر قرار بود روی این اصول ساده و اولیه هم به توافق نرسند؟ مگر جبهه پایداری با دشمنان نظام مذاکره کرده که روی حفظ اصول هم توافقی نداشته باشند؟! که جبهه پایداری 500ساعت جلسه را صرف رسیدن به توافق روی این اصول کرده است؟! اگر منظور پایداری از توافق با گروه‌های اصولگرا بحث روی چنین موارد بدیهی و آشکاری است، بی‌تردید آنها با گروه‌های اصلاح‌طلب نیز -جز نقابدارانی که خود را متعهد به نظام نشان می‌دهند- به راحتی به توافق خواهند رسید!» مرتضی آقاتهرانی در بخشی از گفت‌وگوی خود به برگزاری ساعت‌ها جلسه میان مؤتلفه، ایثارگران و پایداری اشاره کرده و گفته است: «بنده از روز اول که در این جلسات مشترک شرکت کردم، تصور نمی‌کردم که ما بتوانیم با هم به این میزان به وحدت برسیم. در این جلسات این موضوع تأکید شد که بر اصول با همدیگر به توافق برسیم و فروع یا مصادیقی که سلیقه‌ای است و در مورد آن اختلاف داریم، را بعدا مطرح کنیم.» اما این فروع و اختلافات چیست و چرا اصولگرایان که روزی حاضر به شنیدن نام جبهه پایداری نبودند امروز آن را یک ضلع وحدت می‌دانند؟ از سوی دیگر این وحدت آن قدر دور از انتظار است که سایت‌های میانه‌رو نزدیک به اصولگرایان هم آن را به طور کامل متوجه نمی‌شوند چنانکه صراط نوشت: «دبیرکل جبهه پایداری توضیح نداده است که منظور او از اینکه «تصور نمی‌کرده به این میزان وحدت برسند» دقیقا چیست و تا کنون روی چه اصولی توافق شده که برای او غیرمنتظره بوده است؟!» اما سوی دیگر ماجرا هم جالب است.
دل در گروه احمدی‌نژاد دارند
اعضای جبهه پایداری هنوز نتوانسته‌اند خود را با اصولگرایان همسو کنند و نظرات آنها شباهتی با اکثریت اصولگرایان ندارد هر چند می‌گویند از موضع این جبهه سخن نمی‌گویند اما اگر روح‌الله حسینیان عضو مهم جبهه پایداری باشد به طور قطع دیدگاه‌های او بر دیگر اعضا اثرگذار است. این عضو پایداری درباره ورود احمدی‌نژاد به قدرت گفته است: من نه به عنوان عضو جبهه پایداری بلکه به عنوان آقای روح‌ا... حسینیان می‌گویم که اگر احمدی نژاد به قدرت بخواهد برگردد حتما از او حمایت خواهم کرد».

«روزنامه اعتماد» گزارش یک امروز خود را به موضوع مالیات ها اختصاص داده است. این روزنامه در گزارش خود با عنوان «فرارمالياتي دانه‌درشت‌ها» آورده است، از 5 میلیون مودی مالیاتی فقط 503 نفر مالیات بالای 50 میلیون تومان می پردازند و در ادامه می نویسد: «در حالي كه شمار بدهكاران دانه درشت بانكي در ايران به بيش از هزار نفر مي‌رسد، تنها ٥٠٣ نفر از موديان مالياتي بيش از ٥٠ ميليون تومان است. به گزارش «اعتماد»، در شرايطي كه معوقات بانكي به رقم تكان‌دهنده ٩٠ هزار ميليارد تومان رسيده است، تعداد كساني كه در كشور ماليات‌هايي بيش از ٥٠ ميليون تومان پرداخت مي‌كنند از سوي معاون وزير امور اقتصادي و دارايي ٥٠٣ نفر عنوان شده است. بحث ماليات در روزهاي اخير حرف و حديث‌هاي فراواني را ايجاد كرده است. آنچه برخي منتقدان دولت آن را فشار مالياتي دولت بر اصناف و موديان مي‌نامند، سبب سوال از وزير امور اقتصادي و دارايي شد و در نهايت اعطاي كارت زرد نمايندگان به وزير را رقم زد. در حالي كه برخي طيب‌نيا را در آستانه استيضاح مي‌دانند و بحث بر سر تعداد امضاها و زمان اعلام وصول ادامه دارد، اطلاعاتي در خصوص موديان مالياتي منتشر مي‌شود كه نشان مي‌دهد پرداخت‌كنندگان ماليات در ايران اندك هستند. ايران در حالي با ٧٨ ميليون جمعيت، حدود پنج ميليون مودي مالياتي دارد كه بررسي‌ها نشان مي‌دهد از اين تعداد شمار فراواني ماليات‌هاي خرد به دولت مي‌پردازند. در حالي كه تنها يك دهم درصد ماليات‌دهندگان بيش از ٥٠ ميليون تومان به دولت پرداخت مي‌كنند، ماليات ٩/٠ درصد از موديان بين ١٠ تا ٥٠ ميليون تومان محاسبه شده است.

٦٠ درصد اقتصاد از ماليات معاف است

در حالي اقتصاد ايران قصد دارد وابستگي به نفت را كاهش دهد و وارد فاز تازه‌اي از حيات خود شود كه بيش از نيمي از اقتصاد همچنان ماليات نمي‌پردازد. بررسي‌ها نشان مي‌دهد نسبت ماليات به توليد ناخالص داخلي ايران حدود ٥/٧ درصد است. اين در حالي است كه اين رقم در بسياري از كشورها بالاتر از ايران است. اين نرخ در مالزي دو برابر ايران و در قرقيزستان حدود ١٧ درصد برآورد شده است. اين نرخ در نروژ ٢٠ درصد بيشتر از ايران است. بر اساس اين گزارش حتي در ارمنستان و قطر نيز اين نرخ بالاتر از ايران است. نرخ مذكور در ارمنستان ١٩ درصد و در قطر ١٧ درصد برآورد شده است».

«روزنامه آفتاب یزد» در گزارشی با عنوان «مخالفان روحانی به سیم آخر زدند!» می نویسد: «یک نماینده عضو جبهه پایداری در واکنش به اظهارات مجید انصاری در گفت وگو با آفتاب یزد که گفته بود نمایندگان به‌ جای استیضاح وزرا به طرح‌ها و لوایح عقب مانده برسند، خبر داد که به دنبال طرح عدم کفایت سیاسی روحانی هستند! حمید رسایی نماینده تهران گفته است « لایحه برجام و رسیدگی به طرح عدم کفایت سیاسی روحانی به عنوان تنها کارهای عقب مانده مجلس هستند.اظهارات روز گذشته مجید انصاری در گفتگو با آفتاب یزد با واکنش تند اعضای جبهه پایداری رو برو شد.معاون پارلمانی رییس جمهور گفته بود نمایندگان مجلس به جای به جریان انداختن طرح استیضاح‌های متعدد به طرح‌ها و لوایح عقب افتاده رسیدگی کنند.وی ضمن محترم‌شدن حق نمایندگان تأکید نموده بود با توجه به اینکه مجلس فعلی در سال پایانی خود است مطمئنا به بررسی تمام این طرح‌ها و لوایح نخواهد رسید؛ اما این اظهارات با پاسخ تند حمید رسایی عضو جبهه پایداری مواجه شد. او در پست اینستاگرامی خود، از بررسی لایحه برجام و رسیدگی به طرح عدم کفایت سیاسی روحانی(!) به عنوان تنها کارهای عقب مانده مجلس یاد کرده است.او گفته است که علی لاریجانی مانع به جریان افتادن این طرح شده است. این اظهارات در شرایطی مطرح شده است که به نظر می‌رسد برخلاف نامگذاری امسال و همدلی دولت و مجلس است و از سوی دیگر بسیار بعید به نظر می‌رسد غالب نمایندگان چنین دیدگاهی داشته باشند.لایحه برجام هر چند مدت هاست که به یکی از چالش‌های مابین دولت و مجلس تبدیل شده و تشکیل کمیسیون برجام برای بررسی آن نیز مطرح است، اما طرح عدم کفایت سیاسی روحانی در مجلس، تازگی‌هایی از جنس حرف‌های خود رسایی دارد و البته این بخش صحبت‌های او هم جالب است اینکه می‌گوید مانع برسر ارائه طرح عدم کفایت سیاسی، علی لاریجانی رئیس مجلس است، انگار که باقی نمایندگان چشم انتظار برای به ثمر نشاندن طرح عدم کفایت سیاسی روحانی اند و تنها سد پیشرو لاریجانی است. اما به راستی آیا باقی نمایندگان هم نظر حمید رسایی را دارند و معتقدند که باید روحانی را به زیر کشید؟»

«روزنامه کیهان» دوباره امروز به تعطیلی سه هفته ای مجلس واکنش نشان داده است. این روزنامه در این گزارش با عنوان «کنگره در پی تشدید تحریم‌ها بهارستان تعطیل!» می نویسد: «پس از پایان مذاکرات هسته ای، نمایندگان مجالس آمریکا جلسات متعددی با موضوع برجام برگزار کرده‌اند و این جلسات تا پایان مهلت قانونی ادامه می‌یابد ولیکن متأسفانه در این برهه حساس، طبق برنامه‌ریزی مجلس شورای اسلامی، نمایندگان از هفته آینده بار دیگر برای سرکشی در حوزه‌ انتخابیه حضور می‌یابند و بلافاصله پس از آن مرحله دوم تعطیلات تابستانی نمایندگان نیز از 14 تا 26 شهریور ماه آغاز می‌شود و 29 شهریور نمایندگان برای رسیدگی به طرح‌ها و لوایح و دستور جاری مجلس در خانه ملت حضور می‌یابند. این تعطیلی سه هفته‌ای مجلس در شرایط حساس کنونی قابل تأمل است».