۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

گزارش تکمیلی از اعتراض گسترده دانشجویان پلی تکنیک به حامیان کودتاچیان

برنامه انجمن اسلامی جعلی پلی تكنیك (وابسته به طیف غیردانشجویی شیراز) به صحنه انتقاد صریح و اعتراض دانشجویان تبدیل شد.

به گزارش خبرنامه امیركبیر در برنامه دیروز اكبر اعلمی (نماینده سابق مجلس) و شخصی به نام قره باغی كه خود را تحلیل گر سیاسی معرفی می كرد به عنوان سخنران حضور داشتند.

اعلمی پیش از شروع سخنان خود با اشاره به عدم شركت كوچك زاده،‌ رسایی و طلایی در جلسه، گفت كه قصد ترك جلسه را داشته اما به احترام دانشجویان از این كار منصرف شده است.

وی همچنین با اشاره به وجود دوربین های فیلم برداری حراست و نیروهای امنیتی، گفت كه حتی در زمان رژیم سابق نیز چنین جو امنیتی بر دانشگاه ها حاكم نبود. اعلمی سپس خواستار بر چیده شدن همه دوربین ها از سطح سالن شد كه در نهایت نیروهای حراست مجبور شدند فیلم برداری را متوقف كنند.

قره باغی در پاسخ به دانشجویان كه شعار می دادند "دروغگو، دروغگو، ‌شصت و سه درصدت كو؟" مدعی شد كه رای شصت و سه درصدی احمدی ن‍ژاد در دور سوم سفرهای استانی وی خود را نشان خواهد داد. وی همچنین در واكنش به شعار "نه غزه،‌ نه لبنان،‌ جانم فدای ایران" جنبش سبز را به همسویی با امریكا و اسراییل متهم كرد و مدعی شد اگر این جریان بر كشور حاكم شود پای سربازان امریكایی و اسرا‌ییلی به كشور باز خواهد شد!

وی همچنین مدعی شد كه صدا و سیما در 16 سال اخیر محل ظهور و بروز جریان اصلاحات بوده و مدیران این سازمان نیز اصولگرا نبوده اند!

سپس نوبت به سخنرانی اعلمی رسید. هنگامی كه مجری برنامه وی را "دكتر" خطاب كرد،‌ اعلمی پاسخ داد: "خوشبختانه در كشور ما تا زمانی كه دكتر كردان و رحیمی هستند، مدرك دكترا به ما نمی‌رسد".

اعلمی در پاسخ به سخنان قره باغی در مورد مسئله فلسطین و اسراییل گفت اگر شهیدان همت و باكری اكنون زنده بودند و در كشور به روی مردم خودمان گلوله شلیك می‌شد، آیا این شهیدان اولویت را به دفاع از هموطنان خود می‌دادند و یا از مردم ایران غفلت كرده و توجه خود را به فلسطین معطوف می‌كردند؟"

اعلمی با انتقاد از روند كلی انتخابات گفت تا كنون تنها دو انتخابات واقعی و آزاد در كشور برگزار شده است.

وی همچنین با انتقاد از عملكرد مغرضانه و جناحی شورای نگهبان و تركیب نامتوازن آن، به حمایت علنی جنتی و یزدی از احمدی نژاد و عضویت الهام در دولت اشاره كرد و شورای نگهبان را فاقد صلاحیت داوری در مورد انتخابات دانست. به گزارش خبرنامه امیرکبیر در این هنگام دانشجویان شعار دادند "جنتی،‌ جنتی، تو دشمن ملتی". اعلمی هم ادامه داد: "من هم به اندازه شما از جنتی متنفرم".

سپس قره باغی در سخنانش به دفاع از عملكرد جنتی پرداخت و مدعی شد كه دلیل دشمنی عده ای با جنتی،‌ وفاداری وی به عهدش با امام خمینی است.

وی در ادامه انتقاد از عملكرد اصلاح طلبان در دوره هاشمی و خاتمی پرداخت و مدعی شد افرادی كه در دفتر مطالعات استراتژیك ریاست جمهوری در دوره هاشمی كار می كرده اند، با پول نفت گوگوش را برای اجرای كنسرت به امریكا فرستاده اند!

در ادامه اعلمی ضمن اشاره به سوابق جنتی پرسید: " آن زمان كه مردم در راهپیمایی‌های انقلاب به خیابان‌ها می‌آمدند، جنتی كجا بود؟"

وی در واكنش به شعارهای "مرگ بر ضد ولایت فقیه" كه از سوی عده معدودی از نیروهای بسیجی سر داده می شد گفت: "من با اصل این شعار مشكل دارم. چه كسی گفته مرگ بر ضد ولایت فقیه؟ چرا نمی گویید مرگ بر ضد امام علی؟ چرا نمی گویید مرگ بر ضد امام حسین؟"

به گزارش خبرنامه امیرکبیر وقتی موضوع كهریزك مطرح شد قره باغی كه سعی می كرد به نوعی مرتضوی را از دست داشتن در رسوایی كهریزك تبرئه كند مدعی شد: "یك قاضی طرفدار موسوی كهریزك را به مرتضوی پیشنهاد داد و مرتضوی نیز این مسئله را پذیرفت".

وی در ادامه در سخنانی جالب توجه از دولت دهه شصت موسوی به دلیل سركوب مردم، تراشیدن موی مردان در خیابان ها و زدن زنجیر با مردم انتقاد كرد. وی همچنین از توقیف روزنامه ها در دولت موسوی و هاشمی انتقاد كرد. قره باغی مشخص نكرد كه نظرش در مورد اقدامات دولت احمدی نژاد مانند گشت ارشاد، برخوردهای صورت گرفته در طرح برخورد با اراذل و اوباش، برخوردهای خونین صورت گرفته با مردم در روزهای بعد از انتخابات،‌ توقیف فله ای مطبوعات و بازداشت و حبس روزنامه نگاران چیست.

گفتنی است در جریان مراسم در چند نوبت نیروهای بسیجی قصد درگیری با دانشجویان به قصد ارعاب آنان را داشتند كه با هوشیاری و خونسردی دانشجویان ناكام ماندند. این افراد وقتی از ایجاد درگیری ناامید شدند به فیلم برداری و عكس برداری از چهره دانشجویان معترض و ایجاد اخلال در سخنرانی اعلمی پرداختند.

در نهایت برنامه انجمن اسلامی جعلی با مفتضح شدن نیروهای بسیجی و حامی احمدی نژاد و اعتراض پرشور دانشجویان به دولت كودتا در میان شعارهای "مرگ بر دیكتاتور" دانشجویان پایان یافت.

لازم به توضیح است انجمن جعلی طیف شیراز که مورد حمایت نیروهای امنیتی قرار دارد از سالها پیش توسط وزارت علوم به وجود آمد تا با موازی سازی سعی شود تا با انجمن های اسلامی منتخب دانشجویان مقابله شود.

لازم به ذکر است انجمن اسلامی منتخب دانشجویان پلی تكنیك در دو بیانیه اخیر خود به كودتاچیان در مورد ورود به پلی تكنیك هشدار داده بود و به صراحت اعلام كرده بود كه در صورت ادامه فشارها بر دانشجویان، دانشگاه را تبدیل به كابوسی برای حاكمان خواهد كرد.

روز گذشته همچنین همزمان با اعتراض های دانشجویان، دانشجویان اولین شماره خبرنامه انجمن اسلامی پلی تکنیک در سال تحصیلی جاری را نیز در بین دانشجویان توزیع کردند.

توزیع خبرنامه انجمن اسلامی پلی تکنیک در سال تحصیلی جدید علیرغم تمامی فشارها و تهدیدها بر علیه فعالین دانشجویی و علیرغم احضارهای گسترده دانشجویان به کمیته انضباطی دانشگاه امیرکبیر صورت گرفت.











شکنجه جنسی زندانیان سیاسی زن: جنایت علیه بشریت؟

؛ شادی صدر

اگر بخواهیم براساس روایتهای مختلف و متعدد زندانیان، انواع شکنجه های جنسی را که در سی سال گذشته علیه زنان زندانی سیاسی اعمال شده دسته بندی کنیم، به گمان من دو دسته اصلی خواهیم داشت که شامل شکنجه های جنسی روانی و شکنجه های جنسی بدنی می شوند.

---------------------------------------------------------------------------------------------------

مقدمه ای لازم نیست زیرا همه به خوبی می دانیم با وجود فروکش کردن اعتراضات خیابانی هر روزه، تلخی ها و دردها نه تنها هنوز فروکش نکرده است بلکه مانند هزاران هزار جنایت بی عقوبت دیگر، همچنان خشم و اندوه عمومی را دامن می زند. حس تجربه عریان بی عدالتی برای هزاران هزار نفری که در خیابانها کتک خوردند، چاقو و باتوم خوردند، فحش شنیدند، بازداشت شدند، به سلول انفرادی افتادند، شکنجه شدند، مجبور به اعتراف به کارهای نکرده شدند، مورد تجاوز قرار گرفتند و سر آخر به قتل رسیدند، حسی همیشگی خواهد بود. و نیز برای میلیونها نفری که در ایران و در همه جای دیگر جهان، شاهد دور یا نزدیک همه این وقایع بودند.

از حدود دو ماه پیش به این طرف، برای نخستین بار در سی سال گذشته، مساله تجاوز و سایر شکنجه های جنسی علیه زندانیان سیاسی تا به این حد علنی و گسترده مطرح شد و مشروعیت حکومت ایران را به عنوان یک حکومت ایدئولوژیک مذهبی با چالشی دیگر مواجه ساخت. در فضای افشاگرانه ای که پیرامون جنایات و نقض حقوق زندانیان در بازداشتگاه کهریزک ایجاد شده بود، روایت های تجاوز و شکنجه جنسی زنان زندانی سیاسی برای نخستین بار در میان گروه وسیعی از مردم به ویژه جوانان، مخاطب پیدا کرد. نام ترانه موسوی، به عنوان قربانی تجاوز و قتل، نه تنها یک بار دیگر نام زیبا کاظمی و زهرا بنی یعقوب را زنده کرد بلکه باعث انتشار مجدد شهادت چند نفر از زندانیان سیاسی زن دهه 60 را که مورد تجاوز واقع شده بودند، در سطح وسیعی شد. مساله تجاوز به زنان باکره پیش از اعدام، دوباره و این بار در سطحی گسترده تر مطرح شد اما نگرانی امروز این است که کار به همین جا خاتمه یابد؛ درست مثل شعله ای که یک بار در شب تاریک روشن می شود و سپس خاموش شود. همه پرسشی که من و مطمئنم بسیاری مثل من در این روزها از خودمان می کنیم این است که چه کنیم که این شعله خاموش نشود. برای پاسخ به این سئوال، ابتدا مروری خواهم داشت به شکنجه جنسی زندانیان سیاسی زن و پس از آن، راه حلها و چالش های پیش رو را بررسی خواهم کرد.

نگاهی به پیشینه شکنجه جنسی علیه زندانیان سیاسی زن

پیش از ورود به موضوع لازم است روشن کنم چرا چارچوب بحث خود را بر زندانیان زن متمرکز کرده ام در حالی که حداقل در وقایع بعد از انتخابات، شواهد روشن و غیرقابل انکاری از موارد متعدد تجاوز به مردان بازداشت شده وجود دارد که شواهد به این تعداد و وسعت در مورد زنان در دسترس نیست. ضمن اینکه اهمیت ثبت و مستند کردن و پیگیری حقوقی موارد تجاوز به مردان بازداشتی در وقایع پس از انتخابات قابل انکار نیست اما برای من، در جایی که ایستاده ام، تجاوز به زنان زندانی سیاسی در وقایع پس از انتخابات، نه یک استثنا بوده و نه موضوعی که برای اولین بار است در تاریخ سی ساله جمهوری اسلامی رخ می دهد؛ برعکس، همانطور که خواهیم دید، شکنجه جنسی، که تجاوز شدید ترین نوع آن است، همواره در این سی سال به عنوان یکی از ابزارهای درهم شکستن زندانیان زن، تحقیر عقیده و سبک زندگی و هویت شخصی آنان و یا گروههایی که به آن متعلق بودند و نیز، گرفتن اعتراف استفاده می شده است. افزون بر این، تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام، که به گمان من معمایی است که هنوز بسیاری از بخش های آن حل نشده باقی مانده است، می تواند مساله تجاوز به زنان زندانی سیاسی را تا حد یک جنایت علیه بشریت پیش ببرد.

از سوی دیگر، به عنوان یک فمینیست که تجربه مبارزه علیه مردسالاری را داشته و در زندان، با عریان ترین چهره پدرسالاری مواجه شده است، از نظر من میان این دو سیستم سرکوب شباهت ها و همدستی های فراوانی وجود دارد که باعث می شود زن زندانی سیاسی، در زندان تجربه ای متفاوت از یک مرد داشته باشد.

از آنجایی که در جامعه ای که مردسالاری در آن حاکم است و ابزارهای متفاوتی برای شکنجه روحی زنان فراهم است و نگاه جامعه به فعالیتهای زنان و زندانی شدن آنان یکی از این ابزارهاست که در بسیاری از موارد حتی باعث انزوا و طرد زنان از خانواده یا جامعه می شود، سیستم سرکوب قادر است با شکنجه های جنسی تهدید جدی در رابطه با حضور زنان در مبارزه ایجاد کند چرا که خانواده ها برای حفظ دختران و زنان تحت تابعیت خود مانع از آزادی فعالیت آنها شده و جهت جلوگیری از خطر تجاوز برای حفظ آبرو خود به عامل سرکوب زنان بدل می شوند. یعنی از یک سو حکومت با ایجاد چنین فضای رعب و وحشتی مستقیما سکسوالیته (بدن و ذهن) زنان را مخاطب قرار می دهد و از سوی دیگر بستگان آنها را مخاطب قرار می دهد که برای حفظ ناموس خود، در همدستی با حکومت، حتی اگر در اندیشه سیاسی با حکومت مخالف باشند، دست به اقدام زنند. در واقع تهدید دائمی به تجاوز سرکوب سیاسی اجتماعی زنان را با سرکوب درون خانواده پیوند می زند و از این جنبه است که برای ما اهمیت ویژه ای پیدا می کند.

به هر روی اگر بخواهیم براساس روایتهای مختلف و متعدد زندانیان، انواع شکنجه های جنسی را که در سی سال گذشته علیه زنان زندانی سیاسی اعمال شده دسته بندی کنیم، به گمان من دو دسته اصلی خواهیم داشت که شامل شکنجه های جنسی روانی و شکنجه های جنسی بدنی می شوند. آن طور که از روایتهای زندان بر می آید، اگر نگوییم همه زنان زندانی سیاسی، اما بیشتر آنها "تهدید به تجاوز" را تجربه کرده اند. این تهدید گاهی از زبان بازجو یا زندانبان یا مقامات قضایی مسئول پرونده شنیده شده و در مواردی، در اثر رفتارهای تهدید آمیز جنسی و یا حتی تنها ماندن با بازجو یا مقام دیگری و یا زندانی بودن در زندانی با زندانبانهای مرد تجربه شده است. بسیاری از زندانیان به کرات، شکنجه های جنسی کلامی را تجربه کرده اند که شامل استفاده از فحش های رکیک که بار جنسی دارد، بازجویی درباره زندگی خصوصی زندانی و روابط جنسی او در زندگی شخصی اش، طرح خواست برقراری رابطه جنسی در ازای آزادی یا سایر امتیازات و نیز تهدید به تجاوز می شود.

شکنجه جنسی بدنی که از تماس بدنی یا لمس اندامهای جنسی زن توسط بازجو، نگهبان و ...آغاز می شود و در نهایت به تجاوز ختم می شود، در روایتهای مختلفی گزارش شده است و در برخی از موارد، حتی به عنوان یک پرونده قضایی تحت رسیدگی قرار گرفته است.

اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به مساله تجاوز و سایر شکنجه های جنسی علیه زندانیان سیاسی زن داشته باشیم می توانیم براساس روایت های زندانیان بگوییم که تجاوز در دهه 60 در زندانهای سیاسی به جز تجاوز سیستماتیک به دختران باکره پیش از اعدام، جنبه پراکنده و استثنایی داشته است. تنها در خاطرات یکی از زندانیان سیاسی که در زندان دستگرد اصفهان حبس بوده، آمده است که تقریبا به تمام زندانیان سیاسی زن به کرات تجاوز می شده و حتی آنها از اصطلاح "تف مالی" برای توصیف تجاوز بازجویان به خود استفاده می کردند. در عین حال با اینکه تجاوز به عنوان یک شکنجه سیستماتیک علیه همه زندانیان سیاسی زن اعمال نشد اما تقریبا تمامی آنان سطوح مختلفی از شکنجه جنسی را تجربه کرده اند.

پس از دهه 60 و تا انتخابات امسال، موارد پراکنده ای از تجاوز به زنان زندانی سیاسی گزارش شده است که پرونده های زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب و رویا طلوعی، از جمله مطرح ترین آنها بوده است. همچنین صرفنظر از موارد پراکنده تجاوز، در دوره سالهای پس از دهه 60 تا انتخابات امسال از سایر شکنجه های جنسی به عنوان یکی از متداول ترین روشهای اعتراف گیری از زنان استفاده شده است که در مقایسه با دهه 60، که زنان بیشتر شکنجه فیزیکی (مانند کتک زدن، کابل و دستپند قپانی) را تجربه کرده اند، به شکلی سازمان یافته تر اعمال می شده است.

اما روایتها و برخی شواهد نشان می دهد پس از انتخابات 88، تجاوز و سایر شکنجه های جنسی در سطحی بسیار وسیعتر از دهه 70 اتفاق افتاده و البته تنها شامل زنان زندانی سیاسی نیز نمی شده است.

سئوال اصلی

اما سئوال اصلی این است که آیا می توان تجاوز به زندانیان سیاسی زن را در طول سی سال گذشته مصداق جنایت علیه بشریت دانست؟

پاسخ به این سئوال از این رو تعیین کننده است که می تواند در گامهای بعدی در راه پیگیری موارد تجاوز به زندانیان سیاسی زن، مکانیزمهای بین المللی را در اختیار قربانیان قرار دهد. منظور از مکانیزمهای بین المللی، ساختارهای قضایی بین المللی است که امکان تعقیب کیفری، محاکمه و به مجازات رساندن عاملان و آمران شکنجه های جنسی را فراهم می کند. در شرایطی که بارها و بارها ثابت شده است که دستگاه قضایی ایران فاقد استقلال و اراده لازم برای محاکمه آمران و عاملان تجاوز و شکنجه جنسی در زندانهاست، دستیابی به چنین مکانیزمهایی تنها راهی است که قربانیان و خانواده هایشان را امیدوار می کند که مجازات در انتظار آمران و عاملان شکنجه باشد. با این همه، تا رسیدن به چنین مرحله ای، چالش های زیادی وجود دارد که من سعی می کنم چند تا از مهمترین آنها را بیان کنم:

1. چالش تعاریف: مثل هر کار دیگر، وقتی درباره شکنجه جنسی علیه زندانیان سیاسی زن صحبت می کنیم، باید بتوانیم در ابتدا تعاریف روشنی از هر یک از این مفاهیم ارائه دهیم و این درست، می تواند شروع چالش باشد. با وجود اینکه هر یک از ما ممکن است تعریف یا تصویری از زن زندانی سیاسی داشته باشیم، اما واقعیت این است که تعاریف هر یک از ما از زندانی سیاسی به تعریفمان از امر سیاسی و امر غیر سیاسی مربوط می شود. همینطور این تعریف بستگی زیادی به تعریف حکومت از امر سیاسی و غیر سیاسی نیز دارد. به عنوان مثال آیا تنها کسی که با هدف مشخصی دست به مبارزه سیاسی می زند و به همین دلیل تحت تعقیب قرار می گیرد زندانی سیاسی است و یا کسی که به دلیل نقض قوانین ایدئولوژیک حکومت زندانی می شود نیز در محدوده تعاریف ما از زندانی سیاسی قرار دارد؟ مثلا اینکه زهرا بنی یعقوب را که به عنوان داشتن رابطه نامشروع مادون زنا بازداشت می شود و در واقع، قوانین ایدئولوژیک حاکم بر روابط جنسی را نقض کرده و سپس در بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته است را می توان از موارد تجاوز به زنان زندانی سیاسی دانست یا نه؟ بر سر جواب این سئوال می تواند مناقشات فراوانی وجود داشته باشد.

2. چالش کمبود مستندات: در پیگیری موارد نقض حقوق بشر، مهمترین موضوع، داشتن مستنداتی است که آن موارد را اثبات کند. جمع آوری مستندات برای شکنجه به طور کلی و به خصوص برای شکنجه های جنسی به شکلی مضاعف، بسیار دشوار و حتی گاه غیرممکن به نظر می رسد. جمع آوری مستندات برای موارد شکنجه در زندانها، در گام اول نیاز به روایتهای قربانیان و خانواده هایشان دارد اما موضوع شکنجه های جنسی و به خصوص تجاوز، به دلیل تابو بودن، شرم قربانی و خانواده او، و دلایل فرهنگی دیگر، در سکوت و پرده پوشی فرو می رود. بدیهی است عاملان شکنجه نیز از خود مدارک و مستنداتی به جا نمی گذارند. به دلیل عدم تمایل قربانیان و خانواده ها به سخن گفتن، کار فراهم آوردن مستندات لازم برای پیگیری موارد شکنجه جنسی در زندانها بسیار دشوار می شود. اما دشواری وقتی دوچندان می شود که قربانیان اینگونه شکنجه ها، کشته شده باشند. به عنوان مثال، مساله تجاوز به دختران باکره پیش از اعدام، از آن رو که هیچ کدام از قربانیان از مرگ برنگشته اند، تنها بر روایت شفاهی برخی از خانواده ها که گفته اند فردای اعدام، وسایل دخترانشان را به همراه مهریه و شیرینی تحویل گرفته اند، و این روایت در سالهای آغازین دهه 60 دهان به دهان گشته است استوار است.

3. چالش اثبات گسترده یا سیستماتیک بودن: اساسنامه دیوان بین المللی کیفری، شکنجه و تجاوز را جزو موارد جنایت علیه بشریت می داند اما به شرطی که ثابت شود که به شکلی گسترده یا سیستماتیک اعمال شده است. براساس این تعریف، اعمالي چون قتل ، ريشه كن كردن ، تبعيد يا كوچ اجباري جمعيت، اعمال غير انساني كه عمداً به قصد ايجاد رنج عظيم يا صدمه شديد به جسم يا به سلامت روحي و جسمي صورت مي گيرد، تعقيب و آزار هر گروه يا مجموعه مشخص به علل سياسي ، نژادي ، ملي ، قومي ، فرهنگي، مذهبي و جنسيت ، ناپديدسازي اجباري اشخاص ، تبعيض نژادي و ... چنانچه در چارچوب يك حمله گسترده يا سازمان يافته برضد جمعيت غيرنظامي و با علم به آن از جمله مصاديق ارتكاب جنايت ضد بشريت است. در جنايات عليه بشريت برخلاف جنايت نسل كشي قصد تبعيض آميز لازم نيست و صرف انجام اقدامات مذكور در چارچوب حمله گسترده يا سازمان يافته بر ضد جمعيت غيرنظامي و با علم به آن حمله براي تحقق اين جنايت كافي است. اقدامات جنايتكاران رژيم اسرائيل بالاخص قتل غيرنظاميان ، كوچ اجباري آنان و اعمال غير انساني كه به قصد ايجاد رنج عظيم يا صدمه شديد به جسم يا سلامت روحي و جسمي آنان صورت پذيرفته، مصداق جنايات علیه بشريت است. بنابراین در مورد تجاوز و شکنجه های جنسی، اثبات گسترده و سیتماتیک بودن این شکنجه ها، یکی از چالش های اساسی پیش روی هر گروهی است که قصد پیگیری مساله را در سطح بین المللی داشته باشد.

سخن آخر

در شرایط فعلی، به نظر نمی رسد هیچکس در ضرورت پیگیری موارد نقض حقوق بشر در ایران تردیدی داشته باشد. به خصوص اینکه وقایع پس از انتخابات 88 و سرکوب گسترده ای که هنوز هم ادامه دارد، هم در ایران و هم در عرصه بین المللی، فضایی بسیار مناست برای طرح موارد نقض حقوق بشر به وجود آورده که اگر به موقع و به درستی از آن استفاده نشود از دست خواهد رفت. موارد شکنجه جنسی زندانیان سیاسی زن، یکی از مهمترین موارد نقض حقوق بشر در ایران است که در سالهای گذشته توجه چندانی به آن نشده است. هریک از ما که امروز، قصد داریم اقدامی عملی برای پیگیری این موارد تا به محاکمه کشاندن و مجازات آمران و عاملان این موارد انجام دهیم، باید همین امروز، به راه حلهایی عملی فکر کنیم تا بتوانیم با تکیه بر آنها بر چالشهای پیش رو غلبه کنیم و کار را پیش ببریم.

از نظر من، تشکیل یک کمیسیون حقیقت یاب مستقل، از فعالان جنبش فمینیستی و حقوق بشر ایرانی که کار تحقیق پیرامون موارد شکنجه جنسی، جمع آوری شهادت شهود و سایر مستندات، تشکیل پرونده های حقوقی، گزارش دهی به افکار عمومی و تعقیب کیفری عاملان و آمران این شکنجه ها را از طریق مکانیزمهای بین المللی برعهده بگیرد، ضرورت امروز ماست. هرچند چنین کمیسیونی نمی تواند بدون کمک تک تک کسانی که یا خود قربانی این شکنجه ها بوده اند و یا قربانیان را می شناسند، بدون شکسته شدن سکوت قربانیان و بدون اراده همگانی برای پایان دادن به خاموشی و فراموشی ترانه موسوی ها، زیبا کاظمی ها، زهرا بنی یعقوب ها و تمام آن زنان گمنامی که قربانی شکنجه جنسی شدند و امروز دیگر بین ما نیستند، شکل بگیرد. این، فراخوانی است که تک تک ما می توانیم از همین امروز، به آن پاسخ بگوییم.

* این مطلب، متن سخنرانی است که در دو کنفرانس تحت عنوان بررسی جنایات علیه بشریت در برلین و در لایدن ارائه شده است. برای توضیحات بیشتر درباره این دو کنفرانس لینکهای زیر را ببینید:
http://zamaaneh.com/holland/2009/10/post_143.html
http://www.dw-world.de/dw/article/0,,4781789,00.html


میدان زنان

رده بندی جهانی آزادی مطبوعات ٢٠٠٩: ایران پشت دروازه سه کشور جهنمی برای ازادی مطبوعات

گزارشگران بدون مرز ٢٨ مهر – میزان ١٣٨٨ هشتمین رده‌بندی جهاني آزادی مطبوعات را منتشر کرد. اثر بخشی اوباما در ایالات متحده امریکا که رو به رشد است، درحالی که اروپا سیر نزولی طی می کند اسرائیل در سقوط آزاد وایران پشت دروازه سه کشور جهنمی برای ازادی مطبوعات

در رده های پائین جدول ما به ویژه نگران وضعیت ایران هستیم این کشور بشکلی خطرناک در سقوط خود به سه کشور جهمنی برای آزادی مطبوعات ترکمنستان، کره شمالی و اریتره که سال هاست آخرین رده جدول را به خود اختصاص داده اند، نزدیک شده است خبرنگاران در افغانستان با خشونت ها و تهدید به مرگ‌ از سوی طالبان رو در روی هستند. اما متاسفانه ففط طالبان نیستند که ازادی مطبوعات را در این کشور تهدید می کنند، دستگری های خودسرانه قوای دولتی نیز ادامه دارند.

رده بندی جهانی آزادی مطبوعات در جهان همچون هفت سال گذشته از سوی گزارشگران بدون مرز با همکاری صدها تن از روزنامه نگار و کارشناسان رسانه‌ها تهیه شده، انتشار می یابد. جدول رده‌بندی جهاني آزادی مطبوعات محدوده زمانی از ١٠ شهریور- سنبله ١٣٨٧ (اول سپتامبر ٢٠٠٨ ) تا ١٠ شهریور- سنبله ١٣٨٨ (اول سپتامبر ٢٠٠٩ )را در بر می‌گیرد.

ژان فرانسوا ژولیارد دبیر اول گزارشگران بدون مرز نیز در این باره اعلام کرد " در همه ی جای جهان باید با همان قدرت و انتظاری یکسان از آزادی مطبوعات دفاع کرد. نگران کننده است که هر سال شاهد سقوط جایگاه دمکراسی های غربی و کشورهای چون فرانسه، ایتالیا و یا اسلواکی در رده بندی باشیم. اروپا باید تلاش کند الگوی برای آزادی‌های سیاسی باشد. اگر خود قابل سرزنش باشیم چگونه می توانیم نقض حقوق بشر را در جهان محکوم کنیم. اثر بخشی اوباما به ایالات متحده امریکا اجازه داد که ٢٠ رده صعود کند اما برای اطمینان بخشی تنها این صعود کافی نیست. در رده های پائین جدول ما به ویژه نگران وضعیت ایران هستیم این کشور بشکلی خطرناک در سقوط خود به سه کشور جهمنی برای آزادی مطبوعات ترکمنستان، کره شمالی و اریتره که سال هاست آخرین رده جدول را به خود اختصاص داده اند، نزدیک شده است. "

پایان نمونه اروپا؟

کشورهای اروپایی مدت ها الگوهایی برای رعایت آزادی مطبوعات به حساب می امدند. اما امسال بسیاری از کشور اروپایی در هشتمین رده بندی به وضوح عقب نشسته اند. با آنکه ١٣ رده‌ی اول جدول را کشورهای اروپایی اشغال کرده‌اند. دیگر کشورهایی چون فرانسه ( رده ٤٣) اسلواکی (رده ٤٤) یا ایتالیا (رده ٤٩) به سقوط در جدول ادامه می دهند و هر کدام امسال به ترتیب هشت، سی و هفت و پنج رده از دست داده اند. و دمکراسی های جوان آفریقایی مثل مالی، افریقای جنوبی و غنا و یا امریکای لاتینی مثل اروگوئه و یا ترینداد و توباگو از آنها جلو افتاده اند.

در ایتالیا و اسپانیا (رده ٤٤) و یا در کشورهای بالکان روزنامه نگاران قربانی تعرض فیزیکی می شوند در کوراسی ( رده ٧٨) در تاریخ ٢٣ اکتبر ٢٠٠٨ مالک و مدیر هفته نامه ناسیونال در یک سوقصد به وسیله بمب گذاری کشته شدند.

اما تهدید اصلی که در دراز مدت خطری جدی به شمار می آید تصویب و به اجرا گذاشتن قوانین جدید است. اینگونه از سپتامبر ٢٠٠٨ قوانین بسیاری به اجرا گذاشته شده است که در برابر کار روزنامه نگاران مانع ایجاد می کند. بعنوان مثال اسلواکی (رده ٤٤) با یکی از این قوانین امکان خطرناک "حق پاسخگویی خودکار" را که افزایش دهند قدرت وزیر فرهنگ است به اجرا گذاشته است.

اسرائیل : عملیات سرب مذاب با رسانه‌ها

عملیات نظامی سرب مذاب اسرائیل در نوار غزه تاثیرات مخربی بر مطبوعات اسرائیل داشت. این کشور چهل و هشت رده از دست داد و به رده ٩٣ سقوط کرد. و این امر اسرائیل از کشور پیشتاز خاورمیانه در عرصه آزادی مطبوعات به رده های پس از کویت (رده ٦٠) و امارات متحده عربی (رده ٨٦) قرار داده است.

اسرائیل در داخل مرزهای خود نیز همان روش‌های را که در بیرون از مرزهای بکار می گرفت به اجرا گذاشته است. اینگونه گزارشگران بدون مرز در سال گذشته پنج مورد دستگیری که در مواردی کاملا غیر قانونی بودند و سه مورد زندانی کردن بازشماری کرده است. سانسور نظامی ( در زمان جنگ) به اجرا گذاشته شده برای همه رسانه ها تهدیدی جدی برای حرفه روزنامه نگاری است.

در خارج از مرزهای سرزمینی اسرائیل در رده ١٥٠ قرار گرفته است. بیلان جنگ اسرائیل سنگین است. بیش از بیست خبرنگار که به پوشش خبری در نوار غزه اشتغال داشتند، بدست نیروهای نظامی اسرائیلی زخمی شدند که سه تن از آنها جان باختند.

ایران پشت دروازه سه کشور جهنمی برای ازادی مطبوعات

در سال ٢٠٠٩ وضعیت آزادی مطبوعات در ایران به شکل جدی روز به وخامت گذاشت. مرگ وبلاگ نویس جوان امیدرضا میر صیافی در زندان اوین و ادامه بازداشت روزنامه نگاران و از جمله خبرنگار امریکایی ایرانی تبار رکسانا صابری و سپس بازداشت جمعی روزنامه نگاران در پی سرکوب اعتراضات گسترده به تقلب و تخلف در انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران در تاریخ ٢٢ خرداد از جمله علل این وخامت است. روزنامه نگاران بازداشت شده مجبور به اعترافات اجباری و در دادگاه های استالینی که حقوق ابتدایی شان رعایت نشد، محاکمه شدند.

امسال روزنامه نگاران ایران بیشتر از هر وفت دیگری از ایران احمدی نژاد آزار دیدند. انتخاب مجدد و مورد اعتراض محمود احمدی نژاد کشور را در بحرانی عمیق فرو برد و بدبینی مفرط مقامات حکومتی علیه روزنامه نگاران و وب نگاران شدت یافت. با استقرار نیروهای امنیتی در چاپخانه‌ها و تحریره‌های روزنامه‌ها، سانسور پیش از انتشار مطالب اعمال شد. و بازداشت و زندانی کردن، بدرفتاری غیر قانونی و گسترده با روزنامه نگاران بسیاری از انها را مجبور به ترک کشور کرد. این تصویر کلی از وضعیت آزادی مطبوعات در جمهوری اسلامی در سال جاری است. ایران پیش از این نیز در رده های انتهایی جدول رده بندی قرار داشت (سال گذشته در رده ١٦٦ در میان ١٧٣ کشور) ، امسال ایران به دروازه سه کشور جهمنی برای آزادی مطبوعات ترکمنستان ( رده ١٧٣)، کره شمال ( رده ١٧٤) و اریتره (رده ١٧٤) که سال هاست آخرین رده جدول را به خود اختصاص داده اند، رسیده است.

اثر بخشی پدیده اوباما ایالات متحده امریکا در بیست کشور اول جدول قرار داد

در یک سال ایالات متحده امریکا بیست رده پیش روی کرده است و از رده ٤٠ در سال گذشته به رده بیستم در سال جاری رسیده است. به قدرت رسیدن باراک اوباما و رفتار کمتر پرخاشگرانه اش نسبت به مطبوعات و در مقایسه با رئیس جمهور پیشین یکی از عوامل این صعود است. اما این پیش روی محدود در مرزهای ایالات متحده است. هرچند باراک اوباما برنده نوبل صلح شد اما کشورش در دو جنگ به شکل مستقیم دخالت دارد. علیرغم بهترشدن نسبی شرایط، رفتار امریکا با رسانه ها در عراق و افغانستان نگران کننده است. برخی از روزنامه نگاران همچنان از سوی نظامیان امریکایی بازداشت و یا زخمی شده‌اند. یکی از آنها ابراهیم جاسم در عراق هنوز زندانی است.

وضعیت آزادی بیان در عراق (رده ١٤٥) بهتر شده است . تهدیدات گروه های تروریستی و شبه نظام تقریبا پایان یافته است. اما درگیری رسانه ها و روزنامه نگاران با دولت و یا سیاست مردان که رسانه را از دسترسی به اطلاعات در برخی مناطق منع می کنند، ادامه دارد. سواستفاده از تعقیب قضایی برای " توهین و افترا" علیه روزنامه‌هایی که موارد فساد را افشا می کنند به رویه تبدیل شده است.

افغانستان آزادی بیان بدون امنیت
جنگ و تروریسم از روزنامه نگاران همچنان قربانی می گیرند و انها را در وضعیت نامساعدی از نظر کاری قرار می دهند. خبرنگاران در افغانستان ( رده ١٤٩) با خشونت ها و تهدید به مرگ‌های بسیار از سوی طالبان رو در روی هستند. اما متاسفانه ففط طالبان نیستند که ازادی مطبوعات را در این کشور تهدید می کنند، دستگری های خودسرانه قوای دولتی نیز ادامه دارند. افغانستان در سال حاری علیرغم همه تهدیدات اما در رده بندی سیر صعودی داشته است. برعکس پاکستان (رده ١٥٩ ) علیرغم فضای پر تحرک رسانه ای از کشتار روزنامه نگاران خونبار است. . به رده های پایین‌تر سقوط کرده است

استقبال دانشجویان از حامیان سرکوب؛ لنگه کفشی که حواله صفارهرندی شد

مهدی محسنی
محمد حسین صفار هرندی که محمود احمدی نژاد تنها چند روز مانده به پایان دولت نهم او را برکنار نمود، در نشستی با عنوان "سوء تفاهم بزرگ" در دانشگاه تهران مدعی شد "در حوادث پس از انتخابابت بسیجی‌ها مقتول صحنه بودند و باید به دنبال قاتل باشیم. "
صفار هرندی که از سال 1372 به عنوان مامور به خدمت از سپاه پاسداران به موسسه کیهان رفت و سالها سردبیر روزنامه کیهان بود، در دولت نهم بر صندلی وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی تکیه زد. وی در این مسئولیت آنچنان ضعیف ظاهر شد، که انتقاد بسیاری از همراهان دولت را نیز در پی داشت، به شکلی که احمدی نژاد پس از انتخابات دوره دهم، این وزارتخانه را یکی از ضعیف ترین بخش های دولت خود خواند.

صفار هرندی ، وزیری برای رسمیت کابینه

در روزهای پایانی دولت نهم و همزمان با صدور حکم معاون اولی ریاست جمهوری برای اسفندیار رحیم مشایی و انتقادات شدید جناح اصولگرای وابسته به کیهان به نظر می رسید نامه آیت الله خامنه ای به محمود احمدی نزاد مبنی بر برکناری رحیم مشایی پایان بخش کشمکش ها باشد.

اما واکنش تند احمدی نژاد به این نامه موجب شد در جلسه هیات دولت محسنی اژه ای ، وزیر اطلاعات و صفار هرندی ، وزیر ارشاد انتقادات بی سابقه ای را علیه احمدی نژاد بیان نمایند. این واکنش ها به بیرون از دولت هم کشیده شد. صفار هرندی در مراسم اختتامیه کنگره طنین ایثار با اشاره ضمنی به رفتار محمود احمدی نژاد گفت: " چه طور برخی از جان خود برای ولایت و حقیقت قربانی ‌شده و می‌شوند، ‌ولی ما نمی‌توانیم از برداشت و خواسته كوچك خودمان بگذریم."

در پی این اظهارات بود که محمود احمدی نژاد تنها چند روز مانده به پایان دولتش، محسنی اژه ای را به خاطر اهمال کاری در انجام وظایفش پس از انتخابات و چند ساعت پس از آن صفار هرندی را به علت ضعف و ناتوانی در ایفای مسئولیت برکنار نمود.

گرچه خبرگزاری فارس گزارش داد محمدحسین صفارهرندی توسط رئیس جمهور از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عزل و محمد‌علی خواجه‌پیری سرپرست وزارتخانه شد، اما در پی آن اعلام شد که دولت از رسمیت افتاده است و کابینه برای ادامه وظایف خود باید برای رای اعتماد به مجلس برود. امری که در آن شرایط سخت می نمود.

به همین دلیل موافقت شد اخراج هرندی به پایان دولت موکول گردد. اما وی که از این برخورد "تحقیرآمیز" به شدت آزرده شده بود، با ارسال استعفا نامه خود برای احمدی نژاد اعلام کرد: " در پی ابلاغ شفاهی حكم جنابعالی مبنی بر بركناری اینجانب و معرفی سرپرست وزارتخانه كه خبر آن روی شبكه ویژه خبری دولت و دیگر سایت‌های اطلاع‌رسانی منعكس شد، خرسند شدم كه شانه‌های ضعیفم از زیر بار مسئولیت سنگین این امانت بزرگ رها شده است، اما گویا محظور از نصاب افتادن دولت، موجب توقف این حكم گردید. اكنون با تأسف از قضایای اخیر كه موجب وهن دولت محترم شد، بی‌اعتنا به اخبار حاشیه‌ای، ابلاغ نخست را جدی گرفته و خود را فارغ از مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌دانم و از فردا در وزارتخانه حضور نخواهم یافت."

گرچه احمدی نژاد با اعلام اینکه "دولت نهم مشمول اصل 136 قانون اساسی نمی‌شود و به فعالیت خود تا زمان قانونی ادامه می‌دهد و به همین جهت دولت نهم نیازی به رای اعتماد مجدد مجلس ندارد"، این استعفا را نپذیرفت و هرندی با فشار برخی مجبور شد به عنوان عضوی که تنها برای حفظ کابینه لازم بود، در دولت نهم باقی ماند.


بازگشت به سپاه و حمایت از سرکوب مردم

پایان وزارت سردبیر سابق روزنامه کیهان با گمانه زنی های متفاوتی در مورد وی همراه بود. خبر از تصدی ریاست صدا و سیما، مدیر مسئولی روزنامه کیهان و حتی مدیریت روزنامه اطلاعات بارها و بارها شنیده شد، اما آنچه مشخص است وی در حال حاضر به عنوان مشاور فرمانده کل سپاه مشغول به کار می باشد.

وی در روزهای پس از انتخابات همچون دیگر حامیان دولت ، رهبران جنبش سبز را متهم به همدستی با بیگانگان نمود و از آرای 24 میلیونی احمدی نژاد دفاع کرد. وی در همایش "سوء تفاهم بزرگ" که توسط بسیج دانشگاه تهران برگزار شد ، در ذکر دلایل "آرای بالای احمدی نژاد" گفت : "شهرستان‌هایی در جنوب كرمان وجود داشت كه قبلا خیابان آسفالت هم نداشت اما در دولت نهم آسفالت شد و در همان جاها 90 درصد از مردم به احمدی‌نژاد رای دادند. "

صفار هرندی در این نشست که به علت الفاظ نامناسبی که مورد برخی از شخصیت های اصلاح طلب به کار می برد، با اعتراض گسترده دانشجویان مواجه بود و بارها سخنانش به تشنج کشید ، مدعی شد : "از میان نزدیك به 40 نفر كشته شدگان حوادث اخیر 10 نفر بسیجی بودند اما 20 نفر دیگر مردم مظلومی بودند كه گرفتار حادثه‌سازی فتنه‌انگیزان شدند و 10 نفر باقیمانده نیز افرادی هستند كه معلوم نشده به دست چه كسانی كشته شده‌اند. اما من اینجا می‌گویم كه در این حوادث بسیجی‌ها مقتول صحنه بودند و شما باید به دنبال قاتل باشید. " وی بدون توجه به خواست دانشجویان از ذکر نام منبع و مرجعی که این آمار را تایید نموده باشد خودداری نمود.

سردبیر سابق کیهان و وزیر برکنار شده دولت نهم که با شعارهای "دروغگو دروغگو" دانشجویان روبرو شد، افزود: " شما دیگر كار موسوی را سخت نكنید ، چون اكنون خودش به دنبال فردی می‌گردد كه از این بن‌بست خارج شود، پس شما به او كمك كنید تا این فضاحت را جمع كند. هر چند كه برخی از ریش‌سفیدان نیز كه برای حل مشكل به میدان آمده‌اند، به دنبال نجات موسوی هستند. "

در حالی این سخنان از سوی هرندی بیان شد که شب پیش از آن میر حسین موسوی در مصاحبه ای ویدیویی عنوان نمود که از "طرح برون رفت از بحران" بوسیله رسانه ها مطلع شده است که برخی از اعضای مجمع تشخیص و آیت الله مهدوی کنی آن را پیگیری می نمایند. وی افزود تاکنون در مورد این طرح هیچ اظهار نظری و یا مذاکره ای نداشته است.

میر حسین موسوی همچنین متذکر شد "ما در پی ایجاد وحدت ملی هستیم. وحدت ملی که منشا آن حضور پر شور مردم در پیش از انتخابات و اعتراضات پس از آن بود. وحدت میان اقشار مردم، دانشجویان ، کارگران، روشنفکران . وحدتی که تبلور آن زنجیره انسانی میدان راه آهن تا میدان تجریش تهران بود".

صفار هرندی چند روز پیش از آن نیز در سخنانی تعجب برانگیز مدعی شده بود "ناطق‌نوری در انتخابات دوم خرداد در گفتمانی ظاهر شد كه مردم می‌خواستند آن را به زیر بكشند، احساس جامعه این بود كه هاشمی پشت سر ناطق‌است." این درحالی است که در آن زمان ناطق نوری مورد حمایت کامل آیت الله خامنه ای ، صدا و سیما و روزنامه کیهان تحت مسئولیت وی بود. از هاشمی رفسنجانی به عنوان کسی که اجازه نداد با تقلب گسترده نتیجه آن انتخابات تغییر کند، یاد می شود. مهمترین حزب نزدیک به هاشمی، کارگزاران سازندگی نیز از سید محمد خاتمی حمایت نمود.


حامیان دولت کودتا در تنگنا

گرچه در هشت ساله اصلاحات ، روزنامه کیهان به مدیر مسئولی حسین شریعتمداری و سردبیری صفار هرندی به مرکز هدایت گروه های فشار علیه دولت ، دانشگاه ها و فعالان سیاسی و اجتماعی تبدیل شده بودند، اما اینبار اعتراضات آنچنان گسترش و عمومیت یافته است که هیچ مکان امنی برای حامیان دولت محمود احمدی نژاد وجود ندارد.

پس از استقبال و مشایعت تحقیر آمیز غلامعلی حداد عادل ، غلامحسین الهام ، کامران دانشجو و تنی چند از اعضای هیات دولت و نمایندگان اصولگرای مجلس در دانشگاه های مختلف و لغو سخنرانی احمدی نژاد به مناسبت آغاز سال تحصیلی در دانشگاه ها، این بار صفار هرندی بخاطر انچه دانشجویان "دروغ پراکنی" و "حمایت از دولت کودتا" می خواندند با اعتراض گسترده دانشجویان روبرو شد تا جایی که یکی از دانشجویان لنگه کفشی را به سبک الزیدی خبرنگار عراقی به سمت صفار هرندی پرتاب کرد.
حجم گسترده اعتراضات دانشجویی به حدی بود که این نشست نیمه کاره ماند و "وزیر مخلوع دولت نهم" در میان شعارهای "مرگ بر دیکتاتور" ، "دروغگو دروغگو، 63 درصدت کو" و "بسیجی واقعی همت بود و باکری" مجبو
ر به ترک دانشگاه تهران

دستگيری همسر يکی از بازاريان شناخته شده بازار تهران

بنابه گزارشات رسيده ، خانم مريم النگی همسر محسن دکمه چی از بازاريان شناخته شده بازار تهران هفتۀ گذشته با يورش مامورين وزارت اطلاعات دستگير و به بند 209 زندان اوين منتقل گرديد.
خانم مريم النگی 48 ساله روز يکشنبه 19 مهرماه با يورش مامورين وزارت اطلاعات دستگير و به بند 209 زندان اوين منتقل گرديد .در يورش به منزل آقای دکمه چی 5 نفر از مامورين وزارت اطلاعات شرکت داشتند که 3 نفر از آنها مرد و 2 نفر ديگر مامور زن بودند.مامورين وزارت اطلاعات حوالی ساعت 11:30 به منزل آقای دکمه چی يورش بردند و تا ساعت 13:45 مشغول بازرسی از تمامی نقاط منزل آنها بودند،بازرسی و حشيانه و غير انسانی بود که باعث تخريب بعضی از وسائل منزل آنها گرديد . همزمان با بازرسی يکی از مامورين وزارت اطلاعات از تمامی نقاط خانه و فرزند آقای دکمه چی فيلمبرداری می کرد.
مامورين وزارت اطلاعات وسائل شخصی اين خانواده را جمع آوری کردند و با خود بردند از جملۀ آنها آلبوم عکس خانوادگي،مدارک شخصي،سی. دی آموزش زبان و دسته چک آنها بود.
خانم النگی و فرزندش توسط سر بازجوی وزارت اطلاعات که با نام مستعار علوی است تهديد به بازداشت شده بود. روش رذيلانه و غير انسانی که مامورين وزارت اطلاعات بکار می برد دستگيری اعضای خانواده برای تحت فشار قرار دادن زندانيان سياسی است.خانم النگی از ناراحتی جسمی رنج می برد و به او حتی اجازه بردن داروهايش داده نشد. همچنين از زمان دستگيری وی تا به حال هيچ خبری از وضعيت و شرايطش در دست نيست
لازم به يادآوری است همسر ايشان آقای محسن دکمه چی 52 ساله و از بازاريان شناخته شده بازار تهران 16 شهريور ماه با يورش مامورين وزارت اطلاعات به محل کسب ايشان دستگير و به بند 209 زندان اوين منتقل گرديد.از زمان انتقال او به بند 209 تا به حال از وضعيت و شرايط وی هيچ خبری در دست نيست
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران، يورش به منازل و دستگيری اعضای خانواده برای تحت فشار قرار دادن زندانيان سياسی را محکوم می کند و از کميسر عالی حقوق بشر و ساير مراجع بين المللی برای پايان دادن به جنايت عليه بشريت در ايران خواهان ارجاع پرونده نقض حقوق بشر اين رژيم به شورای امنيت سازمان ملل است .
فعالين حقوق بشر ودمکراسی در ايران
28 مهر 1388 برابر با 20 اکتبر 2009

گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد:
کميساريای عالی حقوق بشر
کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا
سازمان عفو بين الملل
سازمان ديدبان حقوق بشر
http://hrdai.blogspot.com
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com


2 زندانی ديگر برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان اوين منتقل شدند


بنابه گزارشات رسيده از بند 6 زندان گوهردشت کرج ، 2 زندانی صبح امروز ازبند 6 زندان گوهردشت کرج جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان اوين منتقل شدند.
زندانيانی که صبح امروز از بند 6 زندان گوهردشت برای اجرای حکم اعدام به سلولهای افرادی زندان اوين منتقل شدند به نام های زير می باشند:
زندانی محمد حسن بری 25 ساله ، و بيش از 3 سال در سالن 17 بند 6 زندان گوهردشت بسر می برد او به اتهام قتل محکوم به مرگ شده است.
زندانی علی علمی 35 ساله ،متاهل و دارای 3 فرزند می باشد،بيش از 2 سال در سالن 17 بند 6 در زندان بسر می برد. او به اتهام قتل به مرگ محکوم شده بود.گفته می شود بدليل دفاع از همسرش و ممانعت از تعرض به او ،مهاجم به قتل رسيد.
اجرای احکام اعدام های دست جمعی در شرايطی که نارضايتهای عمومی نسبت به سرکوب خونين و دستگيريهای گسترده و شکنجه های وحشيانه جسمی ،جنسی و روحی که در موارد متعددی منجر به جان باختن زندانيان سياسی شده است ، رو به افزايش است . و از طرفی در آستانۀ تدارک اعتراض گسترده 13 آبان مردم ايران ،ولی فقيه علی خامنه ای را سخت به هراس انداخته است. لذا برای ايجاد فضای رعب و وحشت در ميان مردم اقدام به اعدام کودکان ،زنان و اعدام های گروهی می زنند .
اعدام زندانيان سياسي،کودکان،سنکسار و اعدام های گروهی به تاييد و بدستور رئيس قوۀ قضائيه صادق لاريجانی که توسط ولی فقيه علی خامنه ای منصوب شده است به اجرا در می آيد.اين اعدام ها بر خلاف قوانين و معاهدات بين المللی و حقوق اوليۀ بشری است که ولی فقيه ملزم به اجرای آن است. اين اعمال جنايت عليه بشريت محسوب می شود که آمرين و عاملين آن می بايست مورد پيگرد و به مجازات برسند.
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران،اعدام های گروهی که با اهداف سياسی و برای ايجاد رعب و وحشت در جامعه به اجرا در می آيد را محکوم می کند واز کميسر عالی حقوق بشر و مراجع بين المللی برای نجات جان انسانها در ايران و پايان دادن به بی عملی بين المللی خواهان ارجاع پرونده نقض حقوق بشر اين رژيم را به شورای امنيت سازمان ملل است.
فعالين حقوق بشر ودمکراسی در ايران
28 مهر 1388 برابر با 20 اکتبر 2009

گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد:
کميساريای عالی حقوق بشر
کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا
سازمان عفو بين الملل
سازمان ديدبان حقوق بشر

http://hrdai.blogspot.com
http://pejvakzendanyan.blogfa.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
tel. : 0031620720193

.صفر انگوتی برای اجرای حکم اعدام به زندان اوين منتقل شد.




28مهر

بنابه گزارشات رسيده از زندان گوهردشت کرج؛ صفر انگوتی صبح امروز از بند 4 زندان گوهردشت به قرنطينه زندان اوين منتقل شد.
صبح امروز سه شنبه 28 مهرماه صفر انگوتی که در سن 17 سالگی مرتکب جرم شده بود برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی زندان اوين انتقال داده شد و قرار است که صبح روز چهارشنبه حکم اعدام او به اجرا در آيد.
در طی 2 هفتۀ اخير دومين زندانی است که با دستور و تاييد قوۀ قضائيه حکم اعدام وی قرار است به اجرا در آيد.
احکام اعدام کودکان به دستور و با تاييد صادق لاريجانی رئيس قوۀ قضائيه که توسط ولی فقيه منصوب شده است به اجرا در می آيد.ايران جزء کنوانسيون حمايت از کودک است و ملزم به اجرای آن می باشد ولی ولی فقيه در تعارض با قوانين و معاهدات بين المللی و خواست مردم ايران عمل می کند تا جو رعب و وحشت را بر جامعه حاکم نمايد.
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران، اعدام افرادی که در سنين کودکی مرتکب جرم شده اند و نقض کنوانسيون حقوق کودک را محکوم می کند و از کميسر عالی حقوق بشر و يونيسف و سازمانهای مدافع حقوق بشر در ساعات باقی مانده خواستار اقدامات فوری و عاجل برای متوقف کردن حکم اعدام اين زندانی است.
فعالين حقوق بشر ودمکراسی در ايران
28 مهر 1388 برابر با 20 اکتبر 2009

گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد:
کميساريای عالی حقوق بشر
کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا
سازمان عفو بين الملل
سازمان ديدبان حقوق بشر

نظرخواهی گزارشگران از برخی برگزارکنندگان و شرکت کنندگان در گردهمائی سراسری زندانیان سیاسی

(هانوفر) در رابطه با چگونگی برگزاری این سمینار:
عباس مظاهری، عباس سماکار، مینا زرین، علی دروازه غاری، مهدیه، هژیرپلاسچی، آرش ریاحی، میلا مسافر، مژده ارسی، فرخ قهرمانی، جعفر امیری، پیران آزاد و شکوفه سخی

یکی از برنامه های بسیار قابل توجه در این سمینار در مورد زندانیان سیاسی سابق و چگونگی حضورشان در محیطی که در آن زندگی میکنند بود و در این رابطه روانشناسی شکنجه توسط چند تن از صاحب نظران ایرانی و آلمانی به بحث و پرسش و پاسخ گذاشته شد. اوج شکوفایی این سمینار راهپیمایی روز شنبه در این شهر بود که انعکاس گسترده و وسیعی در بین شهروندان آلمانی داشت. گفتنی است که نمایشگاه سه روزه هنرمندان و کارهای دستی زندانیان سیاسی نیز از دیدنی های با ارزش این سمینار بود. با تنی چند از برگزار کنندگان و شرکت کنندگان به بحث و گفتگو نشستیم تا نظرات آنها را برای خوانندگان سایت نیز انتشار دهیم...........
مقدمه:
سومین گردهمایی سراسری در باره کشتار زندانیان سیاسی در ایران
(مقاومت یا تسلیم )
در شهر هانوفر آلمان برگزار شد
سومین سمینار سراسری کشتار زندانیان سیاسی دهه 60 توسط عاشقانی که عاشقانه ها را می سرودند برپا شد. سه روزی که سرشار از مهر، محبت، صمیمیت و احساس پیوندی ناگسستنی در بین تمامی یاران حاضر بود. سه روزی که بازتاب فریاد خشمی نهفته بود و خاطراتی که اشکها را بر گونه ها جاری میکرد.

با هم سرودند: آری، ما زنده ایم تا یاد و خاطره خاورانی ها را جاودان بداریم. یاد یارانی که در سالهای سیاه 60 و 67 برای آزادی و عدالت به گورهای بی نام و نشان سپرده شدند.
نکته ی قابل توجه در این سمینار شرکت پر شور جوانان و بسیاری از دوستان آلمانی و نیز حضور بازماندگان این جنایت فراموش نشدنی بود که شوری دیگر را در دلها دامن میزد.
یکی از برنامه های بسیار قابل توجه در این سمینار در مورد زندانیان سیاسی سابق و چگونگی حضورشان در محیطی که در آن زندگی میکنند بود و در این رابطه روانشناسی شکنجه توسط چند تن از صاحب نظران ایرانی و آلمانی به بحث و پرسش و پاسخ گذاشته شد. اوج شکوفایی این سمینار راهپیمایی روز شنبه در این شهر بود که انعکاس گسترده و وسیعی در بین شهروندان آلمانی داشت. گفتنی است که نمایشگاه سه روزه هنرمندان و کارهای دستی زندانیان سیاسی نیز از دیدنی های با ارزش این سمینار بود. با تنی چند از برگزار کنندگان و شرکت کنندگان به بحث و گفتگو نشستیم تا نظرات آنها را برای خوانندگان سایت نیز انتشار دهیم:
گزارشگران: آقای عباس مظاهری نظرتون درباره این سمینار که در هانوفر برگزار شد چیست و چه تفاوتی با سمینار های برگزار شده ی تا کنونی داشت و بطور کلی چه ارزیابی از آن دارید؟
عباس مظاهری: من فکر میکنم از تجربیاتی که این دوستان از سمینارهای قبلی کسب کرده اند به بهترین نحوی استفاده و این تجربیات را در این سمینار پیاده کردند. به نظر من کیفیت برنامه ها خیلی بالاست و شخصیت هائی که برای سخنرانی دعوت شدند، اقراد متخصصی هستند و راجع به شکنجه و عواقب روانی آن بحثهای بسیار باارزشی ارائه دادند و فیلمی که درباره فرار از ایران از دوست عزیزمان آرش ریاحی نشان دادند خیلی ارزنده بود. به هر حال برنامه ها و محتوی آن از کیفیت خیلی بالایی برخوردار بود. حتی بهتر از سمینارهای 2005 و 2007 ، این از نظر محتوی برنامه ها.

اما جائی که انتخاب کردند بهیچوجه مناسب نبود. سالن خیلی ناجور و بدقواره و نشستن و همینطور دیدن گوینده ها مشکل و از هم دور و جدا بود. سالن غذا خوری اصلا مناسب نبود و شرکت کنندگان مجبور بودند گاها ایستاده غذا بخورند.

گزارشگران: به هر حال اینها انتقاداتی است به برگزارکنندگان سمینار ....
عباس مظاهری: انتقاد نمیشه اسمش رو گذاشت چون احتمالا شانس دیگری نداشتند و جای دیگری نتوانستند پیدا کنند. خیلی زحمت کشیدند و کارشون خیلی با ارزش هست و اینکار با ارزش رو باید آدم قدر بدونه. این توصیه ای هست که اگر 2 سال دیگه خواستند برنامه بگذارند خواهشم اینه که تلاش کنند سالنی تهیه ببینند که اولا جای خواب کنار سمینار باشه. در کلن چنین مشکلی نبود و همه یکجا بود. سالن خیلی بزرگ بود و همه میتونستند کنار همدیگر بشینند، صحبت کنند و غذا بخورند. بهر حال اینها مسائل تکنیکی و جزئی هستند. من خیلی خوشحال هستم که اینجا آمدم. عزیزان خیلی با ارزشی رو اینجا دیدم و با آنها آشنا شدم. باز هم تکیه میکنم که محتوی برنامه ها خیلی سطحش بالاتر از سمینارهای پیشین بود.
گزارشگران: ممنون از شما
*******
گزارشگران: آقای دروازه غاری میخواستیم نظرتون رو به عنوان یکی از اعضای کمیته برگزارکننده درباره این سمینار بدونیم و اینکه این سمینار چه تفاوتی با سمینار قبلی داشت و چرا تصمیم گرفتید آن را در هانوفر برگزار کنید؟
علی دروازه غاری: با سلام خدمت شما، تا جائی که من میدونم این برنامه 2 بار در کلن برگزار شده بود و فکر کردیم که تغییری در محل بگذاریم و بخشی از جابجائی ها و مسئله دیگر مسئله جوانان بود و اینکه بتوانیم جوانان را به این سو جذب کنیم. این یک اصل بود و من چون از آمریکا میایم اینکه به لحاظ استراتژیک چرا اینجا انتخاب شد، نمیدونم.
گزارشگران: شما یکی از برگزارکنندگان این سمینار بودید. چطور مشکلات فنی برگزاری آن در هانوفر را در نظر نگرفتید؟ برای مثال نامناسب بودن سالن از جمله ی آنها بود.
علی دروازه غاری: یکی از مسائلی که ما داشتیم این بود که دیگر در کلن مراسم برگزار نشود و تکراری نباشد. بنوعی کهنه میشه و ما خواستیم برنامه را تغییر بدیم. ما جاهای مختلفی رو درنظر داشتیم. از جمله نروژ و گوتنبرگ و هانوفر بود. مسئله مهم این بود که آیا ما توانائی برگزاری رو در این شهرها داریم یا نداریم. مثلا گوتنبرگ توانائی برگزاری رو نداشت. یا نروژ رفقای ما بودند ولی این موضوع با 2 یا 3 نفر امکانپذیر نیست. در کلن بسیار عالی بود و اینکه مجددا آنجا برگزار شود مناسب نبود. هانوفر به دلیل کثرت اعضا نسبت به اسلو و گوتنبرگ امکان پذیرتر بود. اینکه چند نفر در کلن هستند و چند نفر در هانور و یا جاهای دیگر و آیا هامبورگ میتونست اینکار رو بکنه، من در جزئیات آن وارد نمیشم.
گزارشگران: بطور کلی سمینار امسال رو در مقایسه با سمینار قبلی چگونه بررسی میکنید؟

علی دروازه غاری: سمینار سال قبل حسنش این بود که هتل در همانجا بود. سالن و محل خواب که ما اینجا نداشتیم و با مشکل روبرو شدیم. برخی از شرکت کنندگان هم روز اول سمینار تقاضای رزرو جا میکنند. ما ایرانی ها از یک بی نظمی رنج میبریم. بنابر این، این مشکل هست. اما در کلن از نظر تهویه و کولر افتضاح بود و خیلی ها رو میشناسم که عرق میکردند و مجبور بودند بیرون بروند. از این لحاظ هانوفر بهتره. درباره کیفیت مثل اینه که بگی گلابی بهتره یا سیب و یا پرتقال بهتره یا انگور هر کدام خاصیت و کیفیت خودش رو داره. مسئله دوم اینکه نه تنها اینها کیفیت خودشون رو دارند بلکه برنامه ها به نوعی داره تغییر میکنه. من تابحال در برنامه های کلن ندیدم که جوانان اینقدر فعال باشند. ولی یکی از بدی های این برنامه اینه که همزمان برنامه های مختلف هم بوده در ماینز ، فرانکفورت یا جاهای دیگه. دوستان میتونستند در جای دیگری اینکار رو انجام بدهند. دوستان میتونستند برنامه ی خودشون رو با گردهمائی تنظیم کنند. این موضوع روی کمیت شرکت کنندگان تاثیر خودش رو میگذاره اما بلحاظ کیفی و بلحاظ تکنیکی بالا بود. تمام برنامه ضبط شد. تلویزیون میهن حضور داشت، تلویزیون کومله اینجا بود، رادیو ها حضور داشتند ولی نیروها پخش شدند. به نظر من این اولین برنامه هست که از متن سخنرانی، سخنرانی و باز هم سخنرانی درآمده است. دفعه قبل ما 52 سخنران داشتیم و وقتی گفتیم دیگه سخنرانی نیست همان ها دیگه نیامدند. این تم رو داشتیم مقاومت یا تسلیم که خیلی مهم بود. دفعه قبل در مورد مسائل کارگری بود، دانشجوئی بود و از مقطع زمانی و مکانی بود. به نظر من بایستی تم داد، برنامه داد و راه حل داد. قوت این برنامه این بود که تم داد و این مهم است. دوستانی که میشنوند خوبه که بتوانند این تم رو به ما بگویند و یا کسانی که میتوانند در جای دیگر این برنامه را انجام بدهند به ما اطلاع بدهند و پیشنهادها و راه حل های عملی را ارائه بدهند.

گزارشگران: خیلی ممنون
*******
گزارشگران: آقای سماکار این سومین سمینار هست و شما در هر 3 سمینار شرکت داشتید. این سمینار را چگونه ارزیابی میکنید و کدام دستاوردها را داشته است؟
عباس سماکار: درود به شما متقابلا، من البته در 2 سمینار شرکت داشتم. من فکر میکنم برگزاری این سمینارها عمیقا کمک میکنه به درک مشخصی از آن درنده خوئی ویژه ی جمهوری اسلامی در ذهنیت عمومی جامعه خودمون و همچنین در مقابله با این رژیم و اینکه این رژیم رو که پایه هاش بیشتر از گذشته سست شده، بلرزه بیشتری وامیداره.

من فکر میکنم لازمه ی برگزاری چنین سمینارهائی و سمینار امسال بویژه از بسیاری از کمبودها و نواقص گذشته بری بود. سمینار در فضای بسیار زیبائی آغاز بکار کرد و با برنامه ریزی بسیار خوبی به پیش رفت و تصور من بر این است که این تلاشها جدا از جنبه های تدارکاتی و تکنیکی کار از جنبه سیاسی در سطح جهان داره تاثیرات معین خودش رو میگذاره و فکر میکنم که نمونه این سمینار داره در سطح جهانی اون فشار لازم را علیه جمهوری اسلامی بوجود میاره که افکار عمومی را علیه چنین نظامی بسیج بکند و دولتهای اروپائی و غربی رو در مجموع وادار بکند دست از حمایتشون از رژیم بردارند. درواقع ما نمیخواهیم از ما حمایت کنند میخواهیم دست از حمایتشون از جمهوری اسلامی بردارند. گر مرا خیر نمیرسانی شر مرسان درواقع اینه.
فکر میکنم که نمونه این سمینار داره به این هدف نزدیک میشود. یعنی بسیج افکار عمومی برای جلب توجه مردم آزاده جهان و ایجاد همبستگی با مبارزات مردم ایران، تقویت روحی مردم ایران و تقویت روحی همینها که در اینجا هستند. این حس زیبای همبستگی که من در جریان سمینار دیدم واقعا دلگرم کننده بود و یکی از نقاط قوت این سمینار بشمار میاید چرا که در سالهای طولانی بی توجهی شده بود به مسئله زندانیان سیاسی و اکنون این پدیده چنان ابعادی پیدا کرده که مبارزه اش در اینراه حتی باعث تقویت هرچه بیشتر همبستگی مبارزان تبعیدی میشود.
گزارشگران: یعنی فکر میکنید در آینده بتوانیم شاهد برگزاری جشنواره ی جهانی زندانیان سیاسی بجای سمینار زندانیان سیاسی باشیم؟

عباس سماکار: من فکر میکنم اکنون نیز جشنواره ی جهانی است چرا که از سراسر جهان درش شرکت میکنند. اگر منظور اینه که در سراسر جهان بتونیم اینکار رو انجام بدیم همین الان هم در شهرها و کشورهای بسیاری این بزرگداشت خاطره جانباختگان و دفاع از آزادی زندانیان سیاسی به امر اکتویل و روز تبدیل شده و عملا مراسم فراوانی را شامل شده، بیش از 10 مراسم مختلف تا جائی که من شمرده ام که باعث تقویت روحی مردم ایران و مبارزان خارج کشور نیز شده و تاثیر خودشو گذاشته.
گزارشگران: خیلی ممنون عباس سماکار عزیز
*******
گزارشگران: آقای آرش ریاحی با درود، شما برای اولین بار در این سمینار شرکت میکنی و فیلم یک لحظه برای آزادی به کارگردانی شما در این گردهمائی به نمایش درآمد. نظرت در مورد سمیناری که برگزار شد چیه ؟
آرش ریاحی: سمینار برای من خیلی جالب بود برای اینکه گروه مخصوصی از 15 کشور جمع میشوند و به خرج خودشون اینکار رو میکنند و تجارتی نیست. یک چیز احساسی و فکری است که هماهنگی میشه از اینجهت برای من خیلی جالب بود. بحث هائی که بود خیلی مفید بود. آدم چندین بعد زندگی خارج و پناهنده و زندانی رو میبینه که بسیار جالبه و من تصمیم گرفتم که در سمینارهای آتی هم شرکت کنم.

گزارشگران: به عنوان جوانی که با جوانان دیگر پانلی رو تشکیل دادند، چه احساسی داشتی وقتی که خودتو در این گروه و در این جمع دیدی؟
آرش ریاحی: من خوشحال شدم که خودم یک قسمتی از این جمع بودم. ما به عنوان نسل دوم و سوم میتونیم از نسل اول خیلی چیزهای خوب یاد بگیریم، باهاشون بحث کنیم و اشتباهاتشون رو میتونیم سعی کنیم تکرار نکنیم و یا باهاشون بحث کنیم.
گزارشگران: خیلی ممنون آقای ریاحی
*******
گزارشگران: با درود به آقای فرخ قهرمانی، شما خودتون یکی از زندانیان سیاسی سابق و یکی از اعضای برگزار کننده این گردهمائی هستید، می خواستیم بپرسیم سمینار امسال چه دستاوردهائی داشت و از نظر کیفی و کمی چه ارزیابی از این سمینار دارید و اینکه امسال با سمینار قبلی در کلن چه تفاوتی داشت؟

فرخ قهرمانی: با درود به شما و خوانندگان شما، من اول یک مسئله ای رو مطرح کنم اینکه حرکتی که ما میکنیم زیاد بعد کمی آنرا در نظر نمیگیریم البته بعد کمی از نظر اینکه چه تعداد آمده اند و شرکت کننده چه رقمی داشت که اگر بخواهم با سمینار قبلی مقایسه کنم شاید شرکت کننده کمتر داشتیم که میتونه دلائل خودش رو داشته باشه و بخشی از آن به لحاظ زمانی میتونه باشه. بخاطر اینکه اغلب معمولا از کشورهای مختلف هستند و طبیعتا برای رفتن به مسافرت یک سری پیش شرطهائی لازم است از جمله اینکه کسانی که کار میکنند و کسانی که بچه مدرسه ای دارن و کی مدارس باز میشه و... همانطور که گفتم ما به مسئله بعد کمی این قضیه نمیپردازیم چرا که بیشتر شرکت کنندگان ما در 2 سری قبلی ایرانی بودند. ایرانی هائی که میایند و شرکت میکنند خودشون زندانی سیاسی بوده اند و از مسائل زندان ها و آنچه بر سر زندانیان سابق سیاسی گذشته با خبر هستند. بنابر این، این بعد قضیه اصلا نمیتونه مهم باشه و ما برای خودمون اینجا جمع نمیشویم و جمع نمیشویم که برای خودمون عزاداری بکنیم. یکی از بزرگترین اهداف ما از برگزاری این سمینار که نسبت به 2 سمینار گذشته دستاوردهای بهتری هم داشته و تونستیم قدمی در این رابطه برداریم درگیرکردن مردم - وسائل ارتباط جمعی – نشریات - احزاب و بطور کلی خارجی ها در این مسئله است که بتونیم اونها را از شرایطی که بر مردم ما گذشته آگاه کنیم .این میتونه تاثیرهای بعدی خودش رو داشته باشه و وقتی که کشورهای خارجی یا مردم از اون شرایط ما باخبر میشوند میتوانند در یک شرایط جدیدی که پیش میاد عکس العملهای فوری نشون بدهند و فشار ایجاد بکنند برای جمهوری اسلامی اگر ما نتونیم و یا اینها نتونند رژیم رو برای جنایاتی که بنظر من جنایت علیه بشریت هستش تا زمانی که در قدرت است به محاکمه بکشونیم. ولی آنچه که خیلی اهمیت داره اینه که اینها با فشاری که میتونند به جمهوری اسلامی بیاورند میتونند از تکرار چنین جنایاتی جلوگیری بکنند که بخش مهمی از این قضیه است و یعنی بخشی که ما تلاش میکنیم آنچه که بر سر ما در آن دهه آمده است بر سر نسل امروز نیاید.

گزارشگران: حضور شهروندان آلمانی در این سمینار خیلی چشمگیر بوده، این رو ناشی از چه میبینید؟
فرخ قهرمانی: خوب این یکی از همان دستاوردهائی است که من میگویم و اشاره کردم که نسبت به 2 سمینار قبلی بهتر بوده و از کیفیت خوبی برخوردار بوده همین مسئله هست که ما این امکان رو بلحاظ فنی و برگزاری سمینار بوجود آوردیم که در سمینار شرکت کنند و استفاده ببرند. همزمانی ترجمه همه مسائل به آلمانی از طریق تکنیکی که وجود داره باعث شد که برای آنها هم جالب باشه. شاید در سمینار قبلی هم بودند آلمانی هائی که میخواستند شرکت کنند و شاید به دلیل عدم وجود همین تکنیک حضور نداشتند ولی امسال این امکان فراهم شد. البته قسمت کمیته برگزاری بخش آلمانش شدیدا در این رابطه فعالیت کردند و توانستند نظر گروههای چپ و فعال آلمان رو جلب بکنند .

ما نه تنها امسال شرکت کننده آلمانی داشتیم بلکه سخنران آلمانی هم داشتیم. وقتی که یک پروفسور روانشناس در اینجا شرکت میکنه برای آلمانی ها خیلی ملموس تر و قابل درک تر هست تا آنچه که ما میگوئیم. مسئله بعدی که به نظر من باز در راستای همین حرکت در واقع کشاندن پای خارجی ها به این مسئله بود اینه که ما در سوئد، بچه هائی که من خودم هم یکی از اعضا کمیته برگزاری از سوئد هستم با فعالیتی که اونجا میکنیم در واقع از حزب سوسیال دمکرات سوئد و حزب چپ سوئد که قدرتمند هم هستند و اغلب در قدرت، توانستیم امسال نماینده ای ـ از حزب سوسیال دمکرات ـ داشته باشیم که شخصا آمد و پیام همبستگی خواند. اینجا و حزب چپ نتوانستند نماینده ای بفرستند ولی گل فرستادند برای ما و پیامشان اینجا قرائت شد. این نشان دهنده این است که ما در این عرصه یکقدم جلوتر رفتیم و تونستیم احزاب خارجی را هم درگیر این مسئله کنیم.

گزارشگران: خیلی ممنون از شما
*******
گزارشگران: آقای هژیر پلاسچی شما برای اولین بار است که در این سمینار شرکت میکنید. این سمینار رو چگونه ارزیابی میکنید و چه دستاوردهائی داشت؟ همینطور میخواستیم بدانیم چه دیدگاهی نسبت به بحث روانشناسی که در مورد زندانیان سیاسی مطرح شد، دارید؟

هژیر پلاسچی: لابد اگر دستاوردهای عمومی داشته باشه برگزارکنندگان سمینار جمعبندی ارائه میکنند و بعد میشه با آن جمعبندی برخورد کرد و نظر داد ولی در واقع من از منظر شخصی میتونم بگم که چه دستاوردی برای من داشت. خیلی از رفقا را در پهنه اینترنت و یا بصورت تلفنی میشناختم و این برای من مفید بود که این دوستان رو از نزدیک دیدم و باهاشون آشنا شدم و در گپ و گفتگوی رخ به رخ و چشم به چشم فکر میکنم یک مقدار بیشتر به هم نزدیک شدیم. طبیعی است که فاصله هائی در کاره! من در محیطی که بزرگ شدم و مبارزه کردم با محیطی که اکثریت قریب به اتفاق این دوستان درش بزرگ شدند و مبارزه کردند متفاوت است، فکر میکنم که این دیدارها اینو میسر میکنه. من خودم این سه روزی رو که اینجا بودم برایم مفید بود.

گزارشگران: خیلی ممنون و مرسی که شرکت کردید و نظرتون رو ارائه دادید

هزیر پلاسچی: مرسی و ممنونم از شما
*******
گزارشگران: آقای جعفر امیری با درود، شما یکی از برگزارکنندگان گردهمائی زندانیان سیاسی هستید. سمینار رو چگونه ارزیابی می کنید؟
جعفر امیری: درود به آنهائی که این صدا را میشنوند. در مجموع این سمینارها با تمام اشکالاتی که داره امر بسیار مفید و مثبتی هست. همینقدر زنده نگه داشتن یاد این جانفشانان راه آزادی، دیدن خود بچه ها که دوران سختی را پشت سر گذاشته اند و بخصوص در این شرایط اخیر که مردم ما از یک رنج سی ساله بپا خاسته اند و میخواهند تومار رژیمی رو که همه جناح هایش جنایتکار هستند بهم بپیچند و طرحی نو در اندازند. در سمینارهای قبل در پالتاک و جاهای مختلف صحبت کردند و من خودم هم صحبت کردم. ولی در مورد این سمینار جنبه بسیار مثبتش رو من ارزیابی مسائل زندان دیدم با عده ای افراد کارشناس و متخصص که در این زمینه ها تجارب بسیار خوبی داشتند.
گزارشگران: منظورتان بحث روانشناسی زندان و شکنجه است؟
جعفر امیری: روانشناسی شکنجه و همینطور دیروز و امروز و تجاربی که در رابطه با دو نسل مطرح بود. اما اون روانشناسی شکنجه به نظر من یک موضوع خیلی مطرحی بود همانطور که میدونید در رابطه با زندان چه آنهائی که آسیب دیدند و چه آنهائی که آسیب رساندند، در بین اپوزیسیون و روشنفکران مورد بحث است که تکلیف با اینها چیه؟ در وحله اول یک بحث کلی هستش که آیا اینها باید محاکمه بشوند و مجازاتشون هم باید مجازات مرگ باشه یا نه؟ عده ای معتقدند که باید مجازات اینها مرگ باشه و من هم سابقا بر این اعتقاد بودم ولی الان خوشبختانه بر این اعتقاد نیستم. فکر میکنم که موافقان هم بیشتر باشند تا مخالفین چون راه حل اساسی نمیبینم برای اینکار. در همین جا این بحث هم مورد ارزیابی قرار گرفت که به هر حال اینها که حق حیات رو از انسانها گرفتند و حقوق بشر رو نقض کردند حالا باید چیکارشون کرد؟

یک دوست آلمانی بود که علاوه بر این که جنبه های خوبی رو از تاثیرات شکنجه های جسمی و روانی بعد از زندان ارزیابی میکرد در مورد جنایتکاران و شکنجه گران گفت که باید اینها محاکمه بشوند نه به عنوان انتقام بعنوان اینکه آسیب دیدگان برسمیت شناخته بشوند که برای من نکته بسیار ارزنده ای بود. من خودم که تا حدودی تاثیرات زندان و شکنجه جسمی و روانی رو بهر حال دنبال کردم و مطالعه کردم و مطالبی در این زمینه نوشتم و این هویت میده به آن شخص آسیب دیده و شکنجه شده. من به جنبه حقوقی اش کار ندارم به جنبه روانی آن کار دارم مابازاء روانی که در سطح جامعه و روی خود آسیب دیدگان دارند. شما ببینید اینها که به هویت انسان و حرمت و شخصیت انسان آسیب رسانده اند وقتی محاکمه و مجازات میشوند از قربانی اعاده حیثیت میشه و فکر میکنه که عدالت اجرا شده، جامعه آرامش پیدا میکنه، عدالت جامعه را آروم میکنه و.......
گزارشگران: در مجموع میشه گفت که شما سمینار امسال رو مثبت ارزیابی میکنید؟
جعفر امیری: من هر 3 سمینار رو مثبت ارزیابی کردم و اشکالات رو با برگزارکنندگان مطرح میکنم که بتوانند جواب بدهند و نه در مصاحبه با شما.
گزارشگران: مرسی از شما آقای امیری

*******
گزارشگران: مهدیه گرامی درود، شما از جوانانی هستی که برای اولین بار در سمینار شرکت میکنی. این سمینار رو چگونه ارزیابی میکنی و چه دستاوردی برایت داشت؟
مهدیه: سلام میکنم به شنونده ها و خواننده های عزیزتون. این سمینارها که هر 2 سال یکبار برگزار میشه من نتونستم سمینار قبلی رو شرکت کنم و امسال شرکت کردم. دستاورد و ارزیابی و این کلمات رو من نمیفهمم ولی از نکات خیلی خوبی که این سمینار داشت به هر حال جوانها بودند و در سمینارهای قبلی نبود. من در هانوفر زندگی میکنم و خودم بعنوان یکی از اعضا کمیته برگزارکننده بودم. از نکات خوب این سمینار بهرحال این وقتی بود که به ما برای میزگرد داده شد که به بحث و گفتگو پیرامون مسائلی که خودمون انتخاب میکنیم بپردازیم. ما موضوعی رو انتخاب کردیم بعنوان مقاومت یا تسلیم دیروز و امروز که بسیار بحث جالبی بود و باعث شد که امروز ما 3 میزگرد رو پشت سر بگذاریم.
گزارشگران: این میزگرد مقاومت یا تسلیم چه موضوعی را بیشتر مورد بحث قرار داده بود؟
مهدیه: مقاومت یا تسلیم دیروز و امروز، ما دیروز و امروز رو خودمون اضافه کردیم چون موضوع بحثمون این بود که بیائیم تفاوت بین مبارزات و مقاومت و شیوه مبارزه در گذشته در دوران دهه شصت دوران کشتارها و هم اکنون و بصورت روزانه اتفاقاتی که در ایران میفته رو به چالش بکشیم. که خوب همانطور که میدونیم بخاطر اتفاقاتی که الان میفته اگر صحبت نشه فکر میکنم کار بیهوده ای هستش.

گزارشگران: به عنوان یک جوان انتظارت از برگزارکنندگان این سمینار و از زندانیان سابق چیه؟
مهدیه: انتظار که نه اگر بخواهیم درستش رو بگیم و منصف باشیم باید ممنونشون باشیم که باز هم در غربت مبارزه رو کنار نگذاشته اند و فکر میکنم کلمه انتظار درست نباشه. فقط اینکه ما میتونیم پیشنهاد بدیم که فضای بحث و گفتمان و نقد را بیشتر در برنامه هاشون بگنجانند.
گزارشگران: مرسی مهدیه گرامی
*******
گزارشگران: میلا مسافر عزیز با توجه به اینکه شما از فعالین سمینار هستی، این سمینار رو به لحاظ کیفی و کمی چگونه ارزیابی میکنی؟
میلا مسافر: من فکر میکنم این سمینار نسبت به سمینارهای دیگر خودشو روی موضوعات مشخصی متمرکز کرده بود. مثلا از جمله در مورد 2 نسل گذشته نسل ما و نسل جوانی که امروز در عرصه مبارزه است و این بخش رو من بسیار مثبت ارزیابی میکنم که 2 تا نسلی که یک فاصله زمانی بینشون بوجود آمده بود الان در واقع در جستجوی راهکارهای مشترکی هستند که با هم یک مبارزه مشترکی رو پیش ببرند و این برای هر دو نسل خیلی مثبته و در این رابطه من فکر میکنم این سمینار دستاورد خوبی داشته و درضمن سمینار با تیتر تسلیم یا مقاومت فکر میکنم یک موضوع رو مشخص کرد که مبارزه نسل گذشته که بعد از انقلاب و ان نسلی که در انقلاب نقش موثر داشته این نسل مقاومتش رو اینگونه ارزیابی میکنه که این مبارزه اش مبارزه ای اصولی بوده و باید این مبارزه رو پیش میبرده و هیچ راهی جز مقاومت نداشته و این مقاومتش رو توی مقاومت نسل جوونی که امروز در خیابانها هستند میبینیم و نشون داد که آن مبارزه اصولی بوده و باید ادامه داشته باشه چون هنوز هم زندانیان سیاسی علیرغم تمام مشکلات و شکنجه در ایران هستند.
فکر میکنم 2 موضوع رو این سمینار بهش پرداخت اما بحث ها عمیق نشد، اینکه جمهوری اسلامی جنایت کرده و موضوع دادخواهی. مسئله اینه که کسانی که جنایت کرده اند نباید از مجازات مصونیت داشته باشند و اینکه باید دنبال راهکارهائی گشت و در این زمینه اقداماتی کرد و مسئله مهم پیشنهادی بود که مبارزه برای آزادی و زندانی سیاسی که سمبل مبارزه است در ایران باید به یک کارزار جهانی تبدیل بشه تا بتونه به نتایج مطلوب دست پیدا کنه و این جنبه هم بنظر من از اهمیت فوق العاده ای برخورداره. در این سمینار جوانان بیشتر شرکت داشتند و من اینرو هم خیلی مثبت ارزیابی میکنم.
گزارشگران: در این سمینار محور بحث بیشتر در مورد روانشناسی شکنجه بود و شما چند نفر از متخصصین روانشناسی رو دعوت کرده بودید و این موضوع رو به بحث کشیدید. این بحث چه دستاوردی داشت؟
میلا مسافر: این بحثی که در مورد شکنجه بود و 2 پانل هم در موردش گذاشته شد خیلی جالب بود که کسانی که خود قربانی شکنجه بودند و کسانی که کارشناس بودند وارد بحثی شدند و اینجا یک سری محورهای جدیدی رو باز کردند. یکی مسئله خانواده ها بود که تا حالا در بحث های ما که شکنجه میتونه جسمی یا روانی باشد وجود داشت و اینکه تاثیر زندانی کردن فرزندان و بستگان آنها بر خود این خانواده ها چه تاثیری گذاشته، آنها که پشت دیوارهای زندان بودند و زندانیانی که در داخل زندان بودند. من فکر میکنم که این آغاز بحثی است که ما زندانیان سیاسی و جنبش آنها میتونه فعال بشه و این مسئله رو بیشتر باز کنه و ما میدونیم که مسئله سرکوب، زندان و شکنجه و اعدام و تاثیری رو که بر فرزندان آنها گذاشته باید فکری جمعی بشه که بچه های قربانیان در یافتن هویت خودشون موفق تر باشند و در این راه ما به کمک کارشناسان در سطح دنیا و کسانی که تحقیق میکنند در این زمینه احتیاج داریم.
گزارشگران: به عنوان یکی از برگزارکنندگان، خودتون چه نقدی به سمینار دارید؟
میلا مافر: به عنوان یک کمک کننده فکر میکنم بحث ها خیلی فشرده بود، زمان آنها بسیار طولانی بود و من فکر میکنم سمینارهای آتی باید به این موضوع توجه داشته باشه که زمان سخنرانی ها کوتاه تر باشه تا امکان بحث متقابل بیشتر حاصل بشه و بحث دوطرفه باشه. سمینار به جمعبندی نرسید، جمعبندی که انتقال دهنده نقطه نظرات شرکت کنندگان به برگزارکنندگان باشه و مسئله مستند سازی این سمینار هست و مستند کردن تمامی سخنرانی های سمینار که بشه به داخل ایران انتقالش داد و مبارزین داخل و خانواده ها. اینکه یاد بگیریم مستند تر کار بکنیم. نکته دیگر اینکه سمینار توانست با آلمانی های اینجا ارتباط برقرار کنه. در این سمینار دوستان آلمانی شرکت داشتند و این جنبه مثبت رو ما میبایستی تقویتش کنیم و این ارتباط رو گسترده تر کنیم.
گزارشگران: خیلی ممنون

*******
گزارشگران: با درود به مینا زرین، این سمینار رو در مقایسه با سمینار قبلی در کلن چگونه ارزیابی میکنید و دستاوردهای آن چیست؟
مینا زرین: سلام میکنم به شما و خوانندگان شما، در این سمینار که ما به لحظات پایانی آن میرسیم، دستاوردهای خوبی داشتیم و امیدواریم که همین رو بتونیم ادامه بدهیم. در ابعاد سیاسی اش و شکل اجتماعی اش ما تونستیم که نقشی از جوانان را داشته باشیم، جوانان مبارز این نسل امروز که بخشی از آنها از فرزندان جانباختگان دهه شصت بودند، از رونامه نگاران و روشنفکران فعلی که در ایندوره پا به میدان گذاشتند، از نقطه نظرات خودشون بما یاری رسوندند. اونها در پیامهائی که داشتند یک بخشی از اون شکل سنت و نوع کار ما رو زیر سوال بردند. فکری که اونها داشتند این نبود که قدیمی و جدید یا نسل قدیم و جدید بخواهند بکنند بلکه تلفیقی از آن مبارزاتی که خودشون هم اشاره کردند. از مبارزات دهه شصت توانستند استفاده کنند ولی به اون شکلی که فقط بخواهد در قالب فقط سنت باشه و بخواهد که فقط یکسری از مسائل مشخص و تکرار شده باشه استفاده نکنند. این جوانان ما بحثهای روز خودشون رو که بدرستی مطرح میکنند، در این سمینار ما آوردند و ما هم خواسته ما این بود که بتونیم بحث های جدید و روز و خواسته هائی که جوانان مان دارند برای آزادی خودشون و مسائل شخصی خودشون هم در ابعاد سیاسی و هم در ابعاد اجتماعی باشه. در رابطه با روانشناسی در واقع به شکل هم آکادمیک نگاه شد و در اینجا تصویرهایی آمد که نشان دهنده تمامی زوایائی بود که در زندانها از آن به عرصه دید گذاشته شد. بحثهایی اکادمیک بود که چرا مقاومت و خودآگاهی برای انسانها اهمیت داره و چرا نباید تسلیم شرایطی بشیم که بر ما تحمیل میشه. در یک نامه سرگشاده ای که خودم مطرح کردم در رابطه با مسئله سی سال تجاوز جنسی بود و اون چیزهائی رو که سی سال برای مرعوب و منکوب کردن مخالفین جمهوری اسلامی شکنجه و آزارهای جنسی رسانده توضیحاتی داده شد. در کنار اون مکانیزم تجاوز جنسی که یک رازی است که پاسدار و متجاوز و شکنجه گر میخواهد بین خودش و زندانی نگه داره صحبت شد و از اینکه این رازها برداشته شده و باید بشه و سکوت نکنیم و بتونیم این نرم و فرهنگ و سنت رو بشکنیم بحث شد. در رابطه با سینما من نظرم درباره فرهنگ هنر و شعرخوانی اینه که هنر و جنایات با هم هیچ تلفیقی نداره. هنر باز میکنه، هنر احساس رو به زیباترین شکل در واقع اون شکل سیاست و جامعه رو میکنه و نقش هنرمندان ما در عرصه شعرخوانی و سینما و تاتر تونست بخشهائی از اون آزادیخواهی و مقاومت رو به جمع بدهد. امسال بر اساس مقاومت های سه ماهه اخیر براساس شرایط موجود ایران ما اسم سمینار رو مشخص میکنیم . در سمینار گذشته جنبش های اجتماعی بودند که جمهوری اسلامی رو به چالش کشیده بودند مانند جنبش کارگری، زنان، دانشجوئی و جوانان که زندانی سیاسی در کنار آن است. این جنبش های سیاسی در صحنه سیاسی مبارزه میکنند و وقتی سرکوب میشوند تازه آغاز یک زندانی است. برای ما زندان از شروع زندانی که وارد به آن میشه مطرح نیست برای ما ابعاد و یا سرزمینی بنام ایران هستش که در خیلی از جاها و خیلی از زمینه ها در زندان هست. ما اسمی رو که برای این سمینار سه روزه گذاشتیم، مقاومت یا تسلیم و در این مفاهیم توضیحاتی رو که دادم انجام دادیم.
گزارشگران: خیلی ممنون

********
گزارشگران: با درود مژده ارسی گرامی، شما از زندانیان سیاسی سابق و یکی از برگزارکنندگان هستید. سمینار امسال تفاوت های زیادی با سمینار کلن داشت، نظرشما در این مورد چیست؟

مژده ارسی: اولا که سومی هست و تجربه بیشتر شده و ما همه حرکت ها و کارهایمان را جمعی پیش میبریم و طی ماهها وقتی که از طریق پالتاک و تماس های ایمیلی و نظرات خصوصی و یا حضوری نظرات رو جمع کردیم. از پیشنهادهائی که بما رسید 5 محور بحث رو انتخاب کردیم و اعلام کردیم که تا اول آگوست امسال هر کسی مطلبی در باره این 5 محور داره اعلام کنه. بر طبق مطالبی که بما رسید چند محور انتخاب شد و دو موضوع رو ادغام کردیم و متمرکز شدیم روی 3 موضوع خاص. اگر دقت کرده باشید ما 3 بلوک کنفرانس داشتیم و حضور چشمگیر آلمانی ها چه بعنوان شرکت کننده و چه بصورت سخنران خیلی خوب بود و اینکه شرکت کنندگان نمیخواستند فقط شنونده باشند و میخواستند در بحث ها دخالت کنند. برای همین ترجمه همزمان انجام میشد. از نظر کیفی یکی ار موفقترین کارهائی بود که ما تا بحال انجام داده بودیم. کسانی که واقعا کار میکنند روی موضوع ها همه میخواهند که مطالب رو داشته باشند برای ادامه کاری. کلی ارتباط ایجاد شد مثلا با پروفسور هانس و سخنران های دیگرمون. فید بک ها خیلی خوب بود کسانی که شرکت کرده بودند بعنوان شرکت کننده در بحثها همه راضی بودند بخاطر کیفیت بحثها. من فکر میکنم که قدم خوبی برداشتیم در این جهت و از تجارب گذشته و نظرات دریافتی و جمعبندی آنها ما موفق شدیم اینکار رو بکنیم.
گزارشگران: یک سوال دیگر اینکه مشکلاتی از نظر مکانی وجود داشت، با توجه به تجربیاتی که داشتید چرا با این مشکلات مواجه شدید؟
مژده ارسی: در 2 سمینار قبلی در کلن همه چیز ایده آل پیش میرفت. ما سالن و جای خواب داشتیم. غذا سرو میشد ولی اینجا مشکلی که داشتیم جائی است که برای جوانان ساخته شده و در هانوفر چنین جائی متاسفانه کمی پرت بود. ما تظاهرات داشتیم و سازماندهی کرده بودیم و برای کشاندن این عده به شهر و بازگرداندن و سازماندهی کمی مشکل داشتیم. مسئله بعدی هزینه سالن ها بود و ما هیچ پشتوانه مالی نداریم و تنها هزینه ها بر اساس ثبت نام هاست. نمیتونستیم هزینه بالا بدیم و مجبور شدیم چنین جائی رو بگیریم و صرفه جوئی کنیم و بهمین دلیل جای خواب از سالن جدا شد. بخاطر پرت بودن محل و هزینه مجبور شدیم اینجا رو بگیریم.
گزارشگران: اشاره کردید به تظاهرات، این تظاهرات به چه صورت انجام شد و چه انعکاسی در شهر هانوفر داشت؟
مژده ارسی: تظاهرات خیلی خوب پیش رفت از محل برگزاری تا مرکز شهر که شلوغترین نقطه شهر است انجام شد. تعداد زیادی شرکت کردند. پلاکاردها، عکس ها و شعارها اغلب بزبان آلمانی بود . بدلیل اینکه تعدادی از کشورهای مختلف آمده بودند شعارها رو بزبان فارسی هم تکرار میکردیم و در فواصلی کارهای هنری اجرا شد. در آخر محل تظاهرات چند کار هنری انجام شد که خیلی توجه مردم رو جلب کرد، خیلی ها در صف آمدند و با ما حرکت کردند. خیلی از آلمانیها که میدونستند مشخصا برای پیوستن بما آمدند. یک تظاهرات بزرگ وسیع و سازمان یافته رو تونستیم پیش ببریم. این تظاهرات در ضمن با همکاری کانون دفاع از مبارزات مردم ایران در هانوفر هماهنگ شده بود و با همت همین کانون که شنبه ها همیشه تظاهرات برگزار میکنند ساعت تظاهرات رو به 12 منتقل کردیم .
گزارشگران: حضور جوانان رو چگونه میبینید؟
مژده ارسی: خیلی مثبت بود و این یک شبه بوجود نیامده. این یک رابطه است، رابطه ای خوب و برابر و بخاطر پیش زمینه ها و همکاریهای قبلی که وجود داشت میبینیم که خیلی از این عزیزان از شهرها و کشورهای دیگه با کوله پشتی هاشون اومده بودند میخواستند در چادر بخوایند ولی بهر حال با هماهنگی های قبلی یا در هتل ها یا خانه هایی که از قبل پیشبینی شده بود جای داده شدند. شور جوانان را میدیدیم که چه جوری برای قسمت خودشون که پانل داشتند و باید صحبت میکردند و وقتی صحبتشون رو ارائه دادند بحث طولانی شکل گرفت. از اونجائی که بحث کافی نبود از دیروز جلسه جانبی هم گذاشته شد در حالی که بحث دیگری در سالن پیش میرفت. جلسه و بحث دیگری در یک پانل پیش اومد. بحثی بود که بین یکسری از دوستانی که از کشورهای مختلف اومده بودند بتونن تلاش و راهکارهائی باشه برای جلسه بعدی که من از کم و کیف اون اطلاع ندارم چون در سالن دیگری بودم. ولی مجموعا شور و حالی رو که همه مشغول کاری هستند، مطبوعات تلویزیونها و رادیوها، تلویزیون میهن همزمان و مستقیم تا بحال 52 هزار مراجعه به فیلم ها داشتیم. دوستان ما شب تا صبح نخوابیدند و بعد از هر برنامه تا صبح کار کردند و بعد از چند ساعت تمام این برنامه ها روی اینترنت رفت برای مردم ما در ایران که بتونند به این اطلاعات دسترسی داشته باشند. برای کسانی که اینجا حضور داشتند سطح بحث ها خیلی کیفی بود و همه میخواستند که این مطالب هر چه زودتر بیاد بیرون. بشکل شفاهی آماده است و بشکل کتبی ما امیدواریم هرچه زودتر به 2 زبان حداقل بتونیم کتاب سمینار رو منتشر کنیم.

گزارشگران: خیلی ممنون
*******
گزارشگران: آقای پیران آزاد درود. نظرتون راجع به این سمینار که برای اولین بار در آن شرکت داشتید چیست؟
پیران آزاد: من فکر میکنم این سمینار بخاطر تم مخصوصی که داره یعنی مسئله زندانیان سیاسی و شکنجه و مقاومت، خود این تم فی نفسه تمی است که علاوه بر اینکه بطور عمومی و کلی جای بحث داره و همیشه باید برای اینکه از شکنجه و زندانی سیاسی و اعدام و کشتار و سرکوب انسان غافل نشه باید همیشه تکرار بشه و بویژه امسال که مبارزات انقلابی در سطح جامعه آغاز شده و در جریان است اهمیت پیدا میکنه. چرا برای اینکه بطور واقعی آنچه را که اینگونه سمینارها تلاش داشتند در اینمورد یعنی در مورد سیستم سلطه بویژه در جامعه سرمایه داری ایران زیر یک حکومت مذهبی اتوریتر و شکنجه و اعدام و سرکوب که ابعاد خیلی وسیع داشت و سعی میشد با اینگونه سمینارها یادآوری بشه برای اینکه بشه باهاش مبارزه کرد. در تاریخ بویژه امسال در ابعاد بسیار بالا و گسترده ای داره عملا در حق نسل تازه ای که به مبارزه آمده که نسل سوم است بطور عملی داره اجرا میشه. یعنی آنچه را که نسل ما نسلی که من باشم و تجربه کردیم، آنچه که بسر ما آمد و میگفیم و اینکه حافظه تاریخی برای ملت از بین نره که بتونند این مردم از خودشون دفاع کنند. هرچه این مسئله شکنجه و اعدام و مقاومت در مقابل سلطه بحث و گفتگو بشه راههائی پیدا میشه برای اینکه جلویش گرفته بشه بویژه امسال اهمیت تازه ای پیدا میکنه چرا که نسل سوم خودش داره اینو تجربه میکنه و با تجربه نسل گذشته پیوند میخوره و ابعاد این موضوع از جهات مختلف روشن میشه. این موضوع بنظر من اهمیت آن امسال زیاده و جمع شدن افراد و نیروهائی که با این موضوع درگیر بودند خودش هم میتونه ثمره جانبی چنین سمینارهائی باشه که علاوه بر بحث عمومی این نوع دیدارها بویژه در این وضعیت مبارزاتی کمک میکنه به همدلی ها و همبستگی ها که ما احتیاج داریم در این مرحله از مبارزه انقلابی بین تمام بخشهای مبارزه بوجود بیاد. البته نسبت به تم هائی هم که خب بحث کردند نظرهای مختلفی هست. اینها امسال بیشتر از نظر روانشناسی بحث میکردند خب از این نظر خیلی کار عمیقی در دنیا انجام نشده و این دوستان ما نتایج زحمات و تحقیق شون رو ارائه دادند و بسیار مفید است و مجموعه اینها رو من مثبت میدونم.
گزارشگران: خیلی ممنون
********
گزارشگران: خانم شکوفه سخی شما اولین بار است که در سمینار شرکت میکنید و محور بحث ایندوره درباره روانشناسی شکنجه بود. به عنوان یک زندانی سیاسی سابق آیا ممکنه نظرتون رو در مورد سمینار و دستاوردهایش بدونیم؟

شکوفه سخی: من فقط روز آخر اینجا بودم و فقط در این محدوده میتونم صحبت کنم. در این روز بحث های چند تا از سخنورها رو که شنیدم همه در رابطه با مسئله شکنجه و روانشناسی و شناخت آن و همچنین کار با کسانی که شکنجه شده اند، روانکاوی بود و صحبت خود من که شناخت مقاومت بود. بنظر من خیلی مفید بود. همه به هم ربط داشت مجموعه ای بود که همدیگر را کامل میکرد. از اینکه تاثیر شکنجه چیه بحث من این بود که پیش فرض شکنجه چیه و صحبت دوست دیگری بود استاد آلمانی که درمان برای کسانی که شکنجه دیدند چیست.
گزارشگران: فکر میکنید که در آینده روانشناسی شکنجه و بحث آن در همه نهادینه بشه؟
شکوفه سخی: به نظر من بسیار قدم مهمی است. نه فقط بحث شکنجه و روانشناسی آن بلکه شناخت توانائی انسان که قدرت حاکمه مجبور میشه دست به شکنجه ببره چون شکنجه و مقاومت از هم جدا نیستند. شکنجه میاد چون مقاومت وجود داره برای اینکه مبارزه وجود داره خوبه که هر 3 آنها را کنار هم گذاشت. مبارزه است مقاومته و شکنجه برای شکستن مبارزه و مقاومت است. بنابر این این بحث باید عمق و گسترش پیدا بکنه و نهادینه بشه هم در جامعه خارج از کشور و هم انتقال پیدا کنه به داخل کشور بخصوص که الان در حال حاضر با شکنجه و اعترافات درگیر هستند و مقاومت که در همه حال وجود داره.

گزارشگران: نتیجه میگیریم که این سمینار برای شما دستاوردهای مثبتی داشته. آیا امیدی هست که در سمینارهای آتی این موضوع گسترش پیدا کنه؟

شکوفه سخی: بله مثبت بود و ما نباید بایستیم تا سالها و سمینارهای بعدی بلکه از همین الان و در مراحل بعدی و برنامه های دیگر و گردهمائی های دیگر این موضوع ادامه پیدا کنه و روش کار بشه.
گزارشگران: ممنون
www.gozareshgar.com


شعری از غاده السمان، شاعری توانا از سوریه اکتبر 21, 2009 با

اگر به خانه‌ی من آمدی

برایم مداد بیاور مداد سیاه

می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم

تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم

یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!

یک مداد پاک کن بده برای محو لب‌ها

نمی‌خواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند!

یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم

شخم بزنم وجودم را ... بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!

یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد

و بی‌واسطه روسری کمی بیاندیشم!

نخ و سوزن هم بده، برای زبانم

می‌خواهم ... بدوزمش به سق

... اینگونه فریادم بی صداتر است!

قیچی یادت نرود،

می‌خواهم هر روز اندیشه‌ هایم را سانسور کنم!

پودر رختشویی هم لازم دارم

برای شستشوی مغزی!

مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند

تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.

می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !

صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی بگیر!

می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،

برچسب فاحشه می‌زنندم

بغضم را در گلو خفه کنم!

یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم

برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،

فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،

به یاد بیاورم که کیستم!

ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند

برایم بخر ... تا در غذا بریزم

ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم !

سر آخر اگر پولی برایت ماند

برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،

بیاویزم به گردنم ... و رویش با حروف درشت بنویسم:

من یک انسانم

من هنوز یک انسانم

من هر روز یک انسانم!

جندالله، توفان ریگی در سیستان و بلوچستان

فرامرز دادرس

یک روز پیش از آغاز نشست کشورهای گروه (5+1) با نمایندگان جهموری اسلامی در وین، که برای رسیدگی به پرونده هسته ای ایران بر پا می شد، گروه جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی، ضربه مرگباری به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد کرد.عملیات گروه جندالله همواره با بن بست مذاکرات میان جمهوری اسلامی و کشورهای غربی هم زمان بوده است.
جندالله مسئولیت عملیات یکشنبه 26 مهر ماه، برابر 18 اکتبر درشهر سرباز، استان سیستان و بلوچستان را به دوش گرفت. دراین بمب گذاری شماری از سرکردگان بلند پایه سپاه پاسداران کشته شدند. بگفته ناظران آگاه، اعضای گروه جندالله به جنگ ابزارهای آمریکایی و دوربین های دید در شب مجهزمی باشند.
درخرداد ماه گذشته پس ازاین که جمهوری اسلامی پذیرفت در ژنو با نماینده آمریکا به گفتگو بنشیند، پاکستان، متحد آمریکا در منطقه، چند تن از اعضای جندالله، از جمله عبدالحمید ریگی، برادر رهبر جندالله را به ایران واگذار کرد. حکومت اسلامی، عبدالحمید ریگی را در 16خرداد ماه در زاهدان به دار آویخت.

هنگامی که چشم سپاه کور می شود!
درمیان کشته شدگان این عملیات انتحاری ، نورعلی شوشتری معاون نیروی زمینی سپاه و فرمانده قرارگاه عملیاتی قدس دیده می شود. قرارگاه قدس مسئول عملیات برون مرزی و چشم سپاه در خارج از کشورمی باشد،. محمد زاده و مرادی، دو عضو دیگر قرارگاه قدس به همراه شوشتری کشته شدند. آمریکا و متحدانش تاکنون در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطین از نزدیک با نیروهای قدس سپاه، آشنا شده وضربات آنان را دریافت کرده اند.
جمهوری اسلامی آمریکا و متحدانش را به پشتیبانی از گروه جندالله متهم می کند. آمریکا وانگلیس، بی درنگ این عملیات را تروریستی خوانده و آن را محکوم کردند.
دو انفجار پی در پی در این عملیات، نشان دهنده برنامه ریزی دقیق می باشد. در بمب گذاری ها برای بالا بردن تلفات و اطمینان از کشته شدن هدف های مورد نظر، همواره دو انفجار با فاصله زمانی انجام می شود. انفجار نخست دامی خواهد بود برای انفجار دوم، و نیرو هایی را که برای یاری رساندن به زخمی ها گرد می آیند هدف قرار داده، بر شمار کشته گان افزوده و زخمی ها را از پای در می آورد.
تاکنون نام های سی و پنج تن از کشته شدگان انتشار یافته است که در میان آنان نام ده تن ازسران بومی منطقه که می خواستند با حکومت اسلامی در باره امنیت منطقه بلوچستان به گفتگو بنشینند دیده می شود. منابع خبری پاکستانی شمار تلفات را بیش از این گزارش کرده اند.
هدف جمهوری اسلامی از این گرد همایی ایجاد چند دستگی میان بلوچ های سنی زیر فشار حکومت اسلامی بود. پاسداران در مبارزه با گروه جندالله ناتوانی خود را نشان داده اند، آن ها می خواهند نیرو های بومی بلوچ را برای برقراری امنیت در منطقه و مبارزه با گروه عبدالمالک ریگی سازماندهی کنند.
حکومت اسلامی سال ها است که بخشی از مردم شیعه این استان را که سیستانی یا زابلی نامیده می شوند به خدمت سپاه و بسیج در آورده است . این نیرو ها در سرکوب مردم بلوچ نقش بسزایی دارند.
حکومت اسلامی می گوید که نیروهای امنیتی پاکستان با اعضای گروه جندالله در شهر پیشین، دراستان سیستان و بلوچستان در تماس بوده اند ، ولی پاکستان این گفته را رد کرد. ارتش و نیروهای انتظامی پاکستان نیزهفته پیش از سوی بنیاد گرایان اسلامی هدف چند عملیات تروریستی قرار گرفتند. ارتش پاکستان جنگ گسترده ای را در بخش وزیرستان جنوبی با طالبان آغاز کرده است.

نگرانی روس ها
خبرگزاری فرانسه دوشنبه 19 اکتبرگزارش داد که دیمتری مدودف، رئیس جمهور روسیه پس از آگاهی از عملیات انتحاری علیه سپاه پاسداران در جنوب شرقی ایران، در پیامی به محمود احمدی نژاد رئیس جمهور حکومت اسلامی، آمادگی کشورش را برای همکاری با این کشور در راستای مبارزه با « تروریسم و بنیادگرایی» اعلام داشت.
روسیه از پشتیبانان حکومت اسلامی است. سپاه پاسداران به سلاح های روسی مجهز است و پیوند های نزدیک نظامی – اطلاعاتی با روس ها دارد.

جند الله، یا جند الامریکا !
پایگاه های گروه جندالله، در بخش بلوچستان در مرز های ایران و پاکستان جای دارد. این گروه در سه سال گذشته تاکنون عملیات مسلحانه ای در سیستان و بلوچستان ایران انجام داده است. گروه جندالله مدعی کشتن چهارصد سرباز ایرانی می باشد. جندالله می گوید که دویست زندانی در زندان های جمهوری اسلامی دارد.
انفجار اتوبوس کارکنان سپاه پاسداران در زاهدان، انفجار بمب صوتی در برابر استانداری سیستان و بلوچستان، تیرباران شانزده تن از نیرو های انتظامی جمهوری اسلامی که به گروگان گرفته شده بودند، راه بندان و کشتار مسافران در منطقه زابل، از کار های این گروه می باشد.
آمریکا از دیرباز دارای پیوند های نزدیکی با سازمان های اطلاعاتی و ارتش پاکستان می باشد. در دوران اشغال افغانستان از سوی ارتش سرخ شوروی، آمریکایی ها گروه طالبان را به کمک ارتش پاکستان براه انداختند، گروه جندالله بی شک از پشتیبانی آمریکا و پاکستان برخوردار است و حکومت اسلامی ایران نیز آگاه می باشد. جمهوری اسلامی با یاری رساندن به طالبان، آنان را به سلاح های روسی و چینی مجهز کرده است.
گروه دیگری بنام " پژاک " که در کردستان مستقل عراق پایگاه دارد، تاکنون ضربه هایی به سپاه پاسداران زده است. حکومت اسلامی، گروه پژاک را نیز وابسته به آمریکا و اسرائیل می داند. تاکنون این دو گروه مسلح بلوچ و کرد، توانسته اند حکومت اسلامی را نگران کنند. جنبش الاهواز! در خوزستان از سوی حکومت سرکوب شده است.



قوطی بگیر و بنشان نوبل برای اوباما
اروپایی ها با دادن جایزه صلح نوبل به اوباما، او را از حمله به ایران و مجازات های بیشتر علیه حکومت اسلامی بازداشتند. جمهوری اسلامی ظاهراً خود را بی تفاوت نشان داد، ولی از اینکه دست اوباما بسته شده، شادمان است. روسیه و چین از آغازمخالف حمله و تحریم ایران بودند. نگرانی اسرائیل در برابر تهدید های حکومت اسلامی هنوزپایان نیافته است. کشورهای گروه (5+1) به این نتیجه رسیده اند که تحریم ها و مجازات های اقتصادی بیشتر علیه جمهوری اسلامی کار ساز نخواهد بود و بسود خود این کشورها نیست که در بحران بزرگ اقتصادی جهان، چشم بر روی بازار ایران ببندند.

سپاه کار فرمای بزرگ
تحریم ها، مجازات ها، موج گرانی، بیکاری و فقر را به دنبال خواهد داشت. فشار اقتصادی بیشتر برمردم ایران این امکان را به حکومت اسلامی می دهد که از این بحران بهره برداری کرده ومردم را به دنبال خود به راه اندازد ومخالفان خود را بیشترسرکوب نماید. وابستگی مردم برای گذران زندگی به دستگاه های حکومت اسلامی بیشتر خواهد شد. شرکت ها و سازمان های بسیاری را سپاه پاسداران در مالکیت خود دارد. هم اکنون سپاه پاسداران بزرگترین کارفرما در ایران است. نیرو های سپاه می توانند از بیکاران و فقیران، با بهای کمی برای سرکوب مردم بهره گیرند. از هم اکنون طرح کلانتری های کوچک محلی با بکار گیری بیش از صد هزار تن آماده شده است.

سرگرم شدن سپاه پاسداران
پس از رخداد های خرداد ماه گذشته در ایران، سپاه پاسداران و نیرو های بسیج وامنیتی، بیش از پیش مورد تنفرمردم می باشند. با توجه به این پی آمد ها، بنظر می رسد غربی ها در نظر دارند با پشتیبانی از گروه های مسلح ومخالف رژیم وایجاد در گیری در مرزهای ایران، نیرو های سپاه پاسداران را درگیر عملیات ایذایی و ضد تروریستی نموده و آنان را سرگرم جنگ فرسایشی و در نتیجه ناتوان سازند.
از سوی دیگر، جنبش سبز، شایعه بیماری،مرگ خامنه ای و مسئله جانشینی او نیز سپاه را در گیرنموده و در روحیه سپاهیان اثر گذاشته است. آنان از سرنوشت خود درآینده بیمناک هستند. شعارها ی تهی سران حکومت کارساز نخواهد بود. آیا غربی ها گروه های دیگری را نیز در ایران برپا خواهند کرد؟ آیا سپاه می تواند بدون پشتیبانی مردمی در چند جبهه بجنگد ؟
هم اکنون شماری از سرکردگان سپاه و وابستگان آنان درگیر سود جویی در مسائل اقتصادی کشورمی باشند. درکشوری که بخش بزرگی از روحانیون و سرکردگان حکومت و فرزندانشان در زمینه های اقتصادی به غارتگری و مال اندوزی سرگرم هستند، سپاهیان نمی توانند بپذیرند که جان خود را در مرز ها و عملیات تروریستی از دست داده، و خون بهای سیاست های دیوانه وارحکومت دربرابر جهانیان شوند، و امنیت و آسایش سوداگران و غارتگران را فراهم آورند.

26 مهرماه، 19 اکتبر 2009
تارنمای فرهنگ ایران
www.farhangiran.com