۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

تلخ کامی های خانواده گی موسوی


نیما طاهری


در شرایطی که جناح هار و فاشیستی نظام حاکم در پی امنیتی – نظامی کردن حیات اجتماعی، با به میدان آوردن نیروهای سرکوب گر خود، بی رحمانه به لت و پار کردن و کشتار مردم معترض در خیابان ها پرداخته و می پردازد. و با دستگیری های گسترده و شکنجه های وحشیانه و سادیستی می کوشد دستگیر شده گان را تخریب و تحقیر و تهی کند، موسوی از تلخی های پیش آمده سخن می گوید. در شرایطی که مردم در خیابان و پشت بام خانه های شان با سر دادن شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه ای از سرنگونی نظام حاکم سخن می گویند، و با فریاد زدن شعار صاحب این ملک منم از حق حاکمیت مستقیم خود دم می زنند، موسوی از دعوا های خانواده گی سخن می گوید. در این میانه اما آن چه را که موسوی بدان کوچک ترین اشاره ای نکرده است، این حقیقت است که به باور وی، رأی دهنده گان معترض، سپر بلا و میانجی این جنگ خانواده گی بوده اند. در واقع موسوی و اصلاح طلبان توانستند برای سهم خواهی خود، توده های بسیاری را به پای صندوق های رأی بکشانند و پس از کودتای انتخاباتی پدر و برادر خود، توانستند از به میدان آمدن رأی دهنده گان معترض بهره برده و از حضور آنان به سان سپری در عرصه ی جدال خانواده گی خویش برای ابطال انتخابات استفاده کنند. سپری که پس از بسته شدن تمامی سوراخ سمبه های قانونی ابطال انتخابات دیگر نیازی به حضور آنان در خیابان و پشت بام نیست. البته موسوی و اصلاح طلبان برای بقا و حضور سیاسی و محروم نشدن از حق ارث خود هنوز به میانجی گری رأی دهنده گان معترض نیاز دارند. اینان در این لحظه از سوی با تاکید بر خویشاوندی خود با حاکمان وقت و از سوی دیگر با تکیه به خطر مجدد حضور رأی دهنده گان معترض، می کوشند بقا و حضور سیاسی خویش و حق ارث خود را هم چنان حفظ کنند. موسوی و اصلاح طلبان چنانچه مجال یابند بر آنند تا با بهره بردن از موج جنبش سبز، حزب سبز امید خویش را بنا کنند تا مبادا توده ی باد آورده ی رأی دهنده گان را توفان سرنگون طلبان ببرد.

jamesharab@gmail.com
http://kelkexiyal.blogspot.com/

حجاریان و شقاوت یک نظام ضدبشری




















ایرج مصداقی
سه دهه از جنایت سازمان‌یافته‌ی نظام جمهوری اسلامی می‌گذرد. هیچ‌گاه شقاوت این رژیم چون هفته‌های گذشته در پیش چشم‌های نگران افکار عمومی دنیا عریان نشده بود. نظامی که بر پایه‌ی رعب و وحشت و شقاوت و قساوت شکل گرفته، ادامه‌ی حیاتش بدون استفاده از این حربه‌ها ناممکن است. در طول سالیان گذشته این گونه تبلیغ می‌شد که گویا شقاوت و بیرحمی به کارگرفته شده از سوی رژیم بازتاب طبیعی مبارزه‌ی مسلحانه‌ای بود که از سوی مجاهدین و بخشی از نیروی چپ در سال‌های اولیه حاکمیت رژیم سازمان یافت. هرچند جنایات رژیم قبل از آن‌که مجاهدین دست به سلاح ببرند شروع شده بود. در این مدت افرادی چون سید ابراهیم نبوی، محسن سازگارا و مسعود بهنود تلاش می‌کردند جنایات هولناک دهه‌ی ۶۰ رژیم را که در تاریخ معاصر نمونه نداشته منحصر ‌کنند به دعوای شخصی بین مسعود رجوی و اسدالله لاجوردی. (۱) این عده با این توسل به این نظریه کوشش می‌کردند مسئولیت یک نظام جنایت پیشه و ضدبشری را نفی کنند و دست‌های خونینی که سه دهه جنایت را به مردم ایران تحمیل کردند بپوشانند. این عده با اتخاذ زشت‌ترین شیوه‌ها و با بکارگیری انواع و اقسام ترفند‌ها و با بر زبان جاری کردن دروغ‌های بسیار، قربانیان را مسئول به وجود آمدن آن شرایط دهشتناک و مستحق سرزنش معرفی می‌کردند. اما تحولات یک ماه گذشته به روشنی بطلان این تبلیغات را آشکار کرد و بنیان سست استدلال‌هایشان را فروریخت. اگر معتقدیم که این رژیم، قرون وسطایی است لاجرم بایستی بپذیریم شیوه‌‌هایی که اعمال می‌کند از همان دوران باقی مانده باشد. بایستی بپذیریم که خشونت و وحشی‌گری، قساوت و بیرحمی شاخص‌های این رژیم باشد. از آن‌جایی که یک رژیم قرون‌ وسطایی در یک شرایط آزاد و دمکراتیک قادر به رویارویی و رقابت با یک جریان پیشرفته‌تر و مدرن نیست بدون تردید با به کارگیری انواع و اقسام شیوه‌های خشونت در بسط رعب و وحشت و سرکوبی نیروهای بالنده تردید نخواهد کرد. بدون تردید یک نظام ارتجاعی برای مهار پتانسیل برآمده از یک انقلاب عظیم اجتماعی از انجام هیچ جنایتی فروگذار نخواهد کرد. اگر معتقدیم که نظام ولایت مطلقه‌ی فقیه نافی حق حاکمیت مردم است، بنابراین بایستی بپذیریم که برای اعمال آن از هیچ خشونتی فروگذار نکند. این رژیم به خاطر ماهیت عقب‌مانده و پوسیده‌ای که دارد هیچ‌گونه پایداری و مقاومتی را به رسمیت نمی‌‌شناسد و برای درهم شکستن آن از انجام هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کند. ظرفیت و پتانسیل جنایکاری این رژیم قابل اندازه‌گیری و پیش‌بینی نیست. این رژیم برای ماندگاری و بهره‌مندی از مواهب قدرت، قساوت و بیرحمی را سرلوحه‌ی اعمال خود می‌کند. آن‌ها از این منظر است که سیاست «النصر بالرعب» (پیروزی و نصرت در ایجاد وحشت و اضطراب است) را در پیش گرفته‌اند. اگر بپذیریم جنایات بیرحمانه و سازمان‌یافته رژیم در دهه‌ی ۶۰ ناشی از مقاومت مسلحانه‌ی مجاهدین بود، به رگبار بستن تظاهرات مردم بی‌دفاع در روزهای گذشته ناشی از چیست؟ نشانه‌‌گیری سر و سینه‌ی تظاهرکنندگان توسط تک‌تیراندازان سپاه و بسیج ناشی از چیست؟ دریدن سینه‌ی جوانان به جان آمده با کارد و قمه پاسداران حاکی از چیست؟ حمله و هجوم گله‌های پاسدار و لباس شخصی به خانه‌های مردم و خوابگاه‌های دانشجویی بازتاب کدام اقدام قهرآمیز از سوی مردم و نیروهای سیاسی است؟ فرمان سرکوبی خونین تظاهرات مردمی که تنها برای نشان دادن اعتراضشان از سکوت استفاده کرده‌اند چه چیزی را می‌رساند؟ به کارگیری تریبون‌های نماز جمعه و وعده‌ی پخش اعترافات تلویزیونی که بدیهی است با زور و تهدید و شکنجه صورت می‌گیرد، نتیجه‌ی کدام اقدام قهرآمیز مردمی است؟ توجه داشته باشید این جنایات در عصر اینترنت و فیس بوک و تویتر و ... انجام گرفته است. همه‌ی‌ ما شاهد بودیم که در روزهای گذشته رژیم با چه شقاوتی پاسخ مردم به جان آمده را داد. مردمی که تنها خواهان ابطال انتخاباتی بودند که یک سرش جناح دیگر همین نظام بود با سیاهه‌ای عریض و طویل از نقض حقوق بشر. مردم با پرهیز از به کارگیری قهر و خشونت تنها با انجام راهپیمایی اعتراضشان را نشان دادند و پاسخش‌ را با گلوله و کارد و قمه و باتوم و زندان و شکنجه و ... گرفتند. به گفته‌ی منابع مستقل صدها تن در جریان این اعتراضات جان خود را از دست دادند. سکوت عوامل این رژیم از مراجع تقلید آن گرفته تا پایین‌ترین رده‌های حکومتی در مقابل این ظلم آشکار حاکی از مشارکت آن‌ها در این جنایت و وحشی‌گری است و قبل از هر چیز کوس رسوایی نظامی را می‌زند که حامیان ایدئولوژیکش مدعی بودند امام اول شیعیان گفت: «اگر مسلمانی از شنیدن این خبر که از پای زن یهودی، خلخالی را به زور در آ‌ورده‌اند، دق کند، رواست. » البته این سکوت را بایستی به فال نیک گرفت. در درازمدت این سکوت خدمت بزرگی به مردم ایران و جنبش تحول‌خواه خواهد کرد. این سکوت نقش بزرگی در کوتاه کردن دست این ظالمان از زندگی مردم خواهد داشت. هنوز یادمان نرفته است که مراجع تقلید این نظام از قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی بی‌دفاع ککشان هم نگزید، از اعدام دختربچه‌ی ۱۲ ساله خمی به ابرو نیاوردند، اعتراضی به اعدام زن باردار نکردند و همگی شان بالای ۹۰ سال عمر کردند. بماند که جانیان دیروز، امروز مرجع تقلید شده‌اند و ... انتظاری ندارم که این بار جانیان دلشان به حال «ندا» بسوزد که در آغوش استادش جان داد. چرا که به خاطر دارم سر بهناز شرقی را که برای ملاقات برادرش شهنام شب عید به زندان آمده بود در مقابل چشمان از حدقه‌ درآمده‌ی کودک ۶ ساله‌اش لای درب زندان قزلحصار له کردند و البته جانیان عقوبتی نیافتند. به نظر من هیچ‌‌یک از جنایات وحشیانه‌ای که رژیم در یک ماه گذشته مرتکب شده به اندازه‌ی دستگیری سعید حجاریان و وضعیت رقت‌بار جسمی او در زندان، نشانگر شقاوت و بیرحمی تشنگان قدرت نیست و چهره‌ی نظام قساوت پیشه را عریان نمی‌کند. چرا که او با حکم رسمی دستگاه قضایی و با پذیرش مسئولیت مستقیم آن از سوی خامنه‌ای دستگیر شده است. درست است که سعید حجاریان اسیر دستگاه جنایتکاری است که خود یکی از بنیانگذاران آن بود. بدیهی است که من به عنوان قربانی آن دستگاه زخم‌های زیادی را بر تن و جان و خود داشته و شاهد قساوت‌های زیادی بوده باشم. اما این باعث نمی‌شود که از مظلومیت امروز حجاریان نگویم و از رنجی که او و خانواده‌اش می‌کشند رنجیده نشوم. چرا که من قبل از هرچیز انسانم و برای تحقق آزادی و حقوق بشر که هیچ مرزی را به رسمیت نمی‌شناسد مبارزه می‌کنم. اما سؤالی که ذهن بسیاری را اشغال کرده این است که چرا خامنه‌ای و رژیم کودتا بر این بیرحمی آشکار پای می‌فشارند؛ آیا این پافشاری به خاطر نقش پر اهمیت سعید حجاریان است؟ آیا او را مسئول وضعیت پیش‌آمده می‌شناسند ؟ از نظر من که تجربه‌ی کافی در شناخت رژیم و عملکرد آن دارم، پاسخ منفی است. به دو دلیل ساده خامنه‌ای این دستور جنایتکارانه را صادر کرده و بر تداوم آن پای می‌فشارد. باید توجه داشت که رژیم با این اقدام پیام خود را به جامعه و نیروهای سیاسی می‌رساند. حجاریان جزو اولین نیروهایی بود که دستگیر شد، شاید عده‌ای که هنوز با روحیه‌ی جنایتکاران آشنا نیستند این حد از دنائت را پیش بینی نمی‌کردند. هنوز یادمان نرفته است که در اولین جوخه‌های اعدامی که در روز ۳۱ خرداد ۶۰ به کار افتاد، سعید سلطانپور را که بر سر سفره‌ی عقد دستگیر شده بود اعدام کردند. عکس ۱۲ دختر نوجوان را که بدون احراز هویت اعدام شده بودند در روزنامه‌ها چاپ کردند و از خانواده‌‌هایشان خواستند برای شناسایی و تحویل اجساد عزیزانشان به اوین مراجعه کنند. چیزی نگذشت که محمدرضا سعادتی را که از اردیبهشت ۵۸ در زندان بود به جوخه‌ی اعدام سپردند. بدون این اعمال منطق قساوت و شقاوت شکاف برمی‌داشت. نمی‌شد سعید سلطانپور و محمدرضا سعادتی زنده باشند و دستگاه سرکوب با اعتماد به نفس به کار خود ادامه دهد. حجاریان اولین قربانی رژیم نیست که با وضعیت رقت‌باری به بند و زندان کشیده می‌شود. او فقط آخرین آن‌هاست. سعید حجاریان با واکر راه می‌رود، به سختی حرف می‌زند و در انجام کارهای روزانه‌اش با مشکلات جدی روبرو است. تنفس او حالت طبیعی ندارد. (۳) به بند کشیدن چنین فردی درقاموس هیچ نظام جنایتکاری به جز نظام ولایت مطلقه فقیه نمی‌گنجد. نمی‌دانم چگونه می‌توانم غم و اندوه خود را از این همه شقاوت و بیرحمی که بر حجاریان و خانواده اش می‌رود ابراز کنم. نمی‌دانم شاید حکمتی در آن است تا از این طریق شقاوتی که رژیم در ارتباط با عزیزانم به خرج داد عریان شود. اما برای حجاریان با وضعیت جسمی و روحی وخامت‌باری که دارد نگرانم. این همه ظلم در حق او روا نبود. حتماً‌ که حجاریان در این روزها به یاد روزهای خونین پس از کودتای خرداد ۶۰ افتاده است. حتماً‌ که در سلول انفرادی دوباره این بار از منظری دیگر صدای شکنجه‌ شدگان در گوش‌هایش می‌پیچید. حتماً‌ که صدای درهم و برهم ضجه‌های انسانی را که با صدای ضربات کابل و زنجیر در زیرزمین ۲۰۹ و راهروهای کمیته‌مشترک توأم می‌شد به خاطر می‌آورد و این او را رنج می‌دهد. او به عینه محصول تلاش‌های خود را از نزدیک می‌بیند. تردیدی ندارم که این رنج او را دو چندان می‌کند. می‌‌توانم حدس بزنم که این‌روزها یک چشمش اشک است و یک چشمش خون. چنین سرنوشت غم‌انگیزی امیدوارم نصیب هیچ کسی نشود. سلول انفرادی لحظه لحظه‌ی زندگی‌ شما را پیش چشمان‌تان می‌آورد و شما گریزی از آن ندارید. من بارها تجربه کرده‌‌ام. فراموش نمی‌کنم که در دوران حاکمیت سعید حجاریان‌ها در وزارت اطلاعات و دستگاه امنیتی رژیم، علیرضا شریعت پناه دستگیر شد که فلج مادرزادی است. او با پاهایی کج و معوج به سختی راه می‌رود، دستانی کوتاه همراه با انگشتانی ناقص دارد که به دشواری می‌تواند چیزی را نگه دارد. به خاطر داشتن قوز، تحرکش پایین است. در ناحیه فک و دهان و صورت با ناهنجاری روبروست. او با مرارت کارهای شخصی‌اش را انجام می‌دهد. چشمانش بدون عینک جایی را نمی‌بینند. تازه از عمل جراحی روی چشمانش فارغ شده بود که برای بار دوم دستگیر شد. حجاریان کمتر از یک ماه است که دستگیر شده است نمی‌دانم تا کی در زندان باقی خواهد ماند از نظر من همینقدر هم هولناک و تکان دهنده است. اما علیرضا نزدیک به ۱۴ سال حبس کشید. طبیعت به علیرضا ظلم کرده بود و جانیان آن را تکمیل کردند. اما هولناکی جنایتی که در حق حجاریان مرتکب می‌شوند آن‌جاست که جانیان خودشان او را به این وضع دچار ساختند و حالا جنایت سابق را تکمیل می‌کنند. نهاد حفاظت از شخصیت‌های سپاه پاسداران او را ترور کرد و خامنه‌ای مانع از پیگیری پرونده شد و خاتمی با آن که قدرت داشت به فرمان او گردن گذاشت و حق حجاریان و خانواده‌اش را زیرپا گذاشت. یادم نرفته است، یکی از قربانیان دستگاه امنیتی‌ که حجاریان‌ها در پایه‌ریزی آن مشارکت داشتند، اعضای انجمن معلولین مسلمان هوادار مجاهدین بودند. آن‌ها دوران سخت لاجوردی و حاج‌داوود رحمانی را به سختی در زندان‌های اوین و قزلحصار پشت سر گذاشتند. یادم هست در دیماه ۶۰ وقتی که دستگیر شدم یکی از هم‌سلولی‌هایم در کمیته‌ی منطقه ۱۲ نازی‌آباد، یعنی محله‌ای که سعید حجاریان در آن برو بیا داشت نوجوانی بود که مادرزاد از دو پا فلج بود و به سختی صحبت می‌کرد و با دو عصای چوبی زیربغل راه می‌رفت. مادرش رختشویی بود که با مشقت او را بزرگ کرده بود. حتی فکر این که بر مادرش چه می‌گذرد سخت و دشوار بود. او را به جرم هواداری از راه‌کارگر با من به اوین منتقل کردند. مثل این که همین دیروز بود که از پیش چشمان نگرانم، در ۱۵ مرداد ۶۷ ناصر منصوری را که فلج قطع‌نخاعی بود و قدرت تحرک نداشت بر روی برانکارد توسط مسئولین بهداری زندان گوهردشت به جوخه‌ی اعدام بردند. چگونه طناب بر گردنش انداختند بر من پوشیده است. هنوز به خوبی صحنه‌‌ی به جوخه‌ رفتن کاوه نصاری در روز ۲۲ مرداد ۶۷ را به یاد دارم. او که حافظه‌اش را از دست داده بود و بعد از حمله شدید صرع قادر به راه رفتن نبود قلمدوش ظفر جعفری افشار به جوخه‌ اعدام رفت. به خاطر دارم که محسن محمدباقر که مادر زاد از دو پا فلج بود در ۱۵ مرداد ۶۷ با پاهایی آهنی به دار کشیده شد. به عباس افغان و مسعود رشتچیان که در اثر فشارهای وارده مشاعرشان را به کلی از دست داده بودند نیز رحم نکردند. هنوز فراموش نکرده‌ام چگونه عزیزانم را که در اثر شکنجه قادر به راه رفتن نبودند بر روی پتو به جوخه‌ی اعدام بردند. فراموش نمی‌کنم مصطفی محمدی محب در سال ۶۰ جسم درهم‌ شکسته و خونین برادرش را تا جوخه‌ی اعدام کول کرده بود. مصطفی خودش در ۱۵ مرداد ۶۷ جاودانه شد. این‌ها را نمی‌‌گویم که به حجاریان و حجاریان‌ها طعنه زنم و بر زخم‌شان نمک بپاشم. بر آهوی خسته روا نیست تیر افکندن. جنایت یک رژیم و مسئولیت افراد را بازگو می‌کنم و از حق عزیزانم دفاع می‌کنم. این می‌تواند برای آینده خود این افراد هم مفید باشد. ظلمی که به حجاریان و خانواده‌ی او می‌رود تنها از سوی خامنه‌ای نیست. مسئول این جنایت هم تنها خامنه‌‌ای و دستگاه قضایی نیست. نه تنها کسانی که در خدمت این رژیم هستند بلکه هرکس که دل در گرو این نظام دارد نیز در این جنایت همراه است. چنانکه در جنایات قبلی رژیم و به ویژه آن‌چه که در دهه‌ی ۶۰ انجام گرفت نیز همه کسانی که در خدمت رژیم بودند و یا بدون هیچ اقدام عملی تنها راضی به آن جنایات بودند نیز مسئولند و در جنایات شریک و همراه. امروز آن‌هایی که به مرزبندی با رژیم می‌رسند قبل از هرچیز بایستی بدون هیچ چون و چرایی، بدون هیچ بهانه و دستاویزی، بدون هیچ درنگ و غفلتی، شرمسار گذشته‌ی خود باشند و در راه جبران آن بکوشند. آن‌هایی که امروز در خارج از کشور به جای شرمساری و سرافکندگی، زبانشان درمقابل قربانیان این نظام دراز است، جانیانی بیش نیستند که همچنان دست در خون دارند و نقش امروزشان کثیف‌تر از گذشته است. افرادی که امروز دستشان به این جنایات آلوده می‌شود نگاهی به سرنوشت غم‌انگیز بهزاد نبوی، محسن میردامادی، محسن امین‌زاده، محمد عطریانفر، مصطفی تاج زاده، فیض الله عرب سرخی و ... در سلول‌های اوین که روز و روزگاری از حاکمان آن بودند، بیاندازند. آن‌ها هم در روزهای سیاه دهه ۶۰ با همین حدت و شدتی که امروز این‌ها از سرکوبی و ظفریافتن بر جریان نفاق و کفر و استکبار دم می‌زنند، و بیمه شدن انقلاب در بیست سال آینده را نوید می‌دهند سخن می‌گفتند و رجز می‌خواندند. اما کیست که عبرت بگیرد؟ (۴) ای کسانی که امروز در خیابان‌ها جولان می‌دهید و نیمه های شب احکام خامنه‌ای و سعید مرتضوی و امثال او را اجرا می‌کنید، ای کسانی که دست در شکنجه و کشتار می‌برید، کافیست لحظه‌ای درنگ کنید بر سرنوشت عبرت‌آموز سعید امامی و کمی بیاندیشید. خامنه‌ای او را سعید جان می‌خواند. یار غار پسرش مجتبی‌ خامنه‌‌ای بود. فهیمه دری نوگورانی همسرش، همنشین و همسفر همسر خامنه‌ای بود. دیدید چه برسرش آوردند؟ سرنوشت شما و همسرتان هم می‌تواند مانند سرنوشت سعید امامی و همسرش باشد. لحظه‌ای سرنوشت احمد خمینی را به خاطر بیاورید. دیدید چه توطئه‌ها کرد برای قتل‌عام زندانیان سیاسی و برکناری آیت‌الله منتظری؟ دیدید چگونه با مدد رفسنجانی، خامنه‌ای را یک شبه ولی‌فقیه مسلمین جهان کردند؟ من و شما هنوز زنده‌ایم و ناظر بازی‌های روزگار، اما احمد خمینی با توطئه‌ی دستگاه امنیتی خامنه‌ای ۱۵ سال است که نقاب در خاک کشیده است. شمایی که صدای من را می‌شنوید، تا دیر نشده بازگردید. آینده خود را تضمین می‌کنید. ۱۸ تیر ۱۳۸۸ پانویس: ايوان‌ مدائن‌ را آيينه‌ عبرت‌دان‌ يك ره‌ زلب‌ دجله‌، منزل‌ به مداين‌ كن‌ وز ديده‌ دوم‌ دجله‌ برخاك‌ مداين‌ ران‌ خود دجله‌ چنان‌ گريد، صد دجله‌ خون‌ گويی‌ كز گرمي‌ خونابش‌ آتش‌ چكد از مژگان‌ بيني‌ كه‌ لب‌ دجله‌، چون‌ كف‌ بدهان‌ آرد گويي‌ زتف‌ آهش‌، لب‌ آبله‌ زد چندان‌ از آتش‌ حسرت‌ بين‌، بريان‌ جگر دجله‌ خود آب‌ شنيدستي‌، كاتش‌ كندش‌ بريان‌ تا سلسله‌ی ایوان، بگسست مداین را در سلسله شد دجله ، چون سلسله شد پیچان گه گه به زبان اشک آواز ده ایوان را تا بو که به گوش دل، پاسخ شنوی زایوان دندانه‌ی هر قصری پندی دهدت نو نو پند سر دندانه بشنو ز بن دندان گوید که تو از خاکی و ما خاک توییم اکنون گامی دو سه بر ما نه، اشکی دو سه هم بفشان ... ما بارگه دادیم ، این رفت ستم بر ما بر قصر ستمکاران ، گویی چه رسد خذلان

۱- او می‌خواهد شقاوت و بیرحمی نظامش و سمت‌گیری آن را پس از کودتای خرداد ۸۸ به شکلی عریان نشان دهد. بدون دستگیری حجاریان که به سختی راه می‌رود و بریده بریده حرف می‌زند و قادر به انجام ساده‌ترین کارهای شخصی‌اش نیست شکافی در منطق قساوت و بیرحمی ایجاد می‌شود که می‌تواند تأثیرات سویی در اراده‌ی کودتاچیان بگذارد. ۲- کینه‌توزی بدوی، یکی از خصیصه‌های این نظام قرون وسطایی و سردمداران جنایتکار آن است. خامنه‌‌ای به این ترتیب عقده‌های خود را نیز بیرون ریخته و شخصیت دون خود را نشان می‌دهد. Irajmesdaghi@yahoo.com (۲) ۱- در این جا قصد من صحه گذاری بر شیوه‌های مبارزاتی نیست بلکه تلاش من روشن کردن ماهیت جنایتکاران و مسئولیت آن‌هاست. ۲- چنانچه رژیم بتواند از این مرحله عبور کند بهای سنگینی را نیروهای سیاسی و مردم در داخل کشور خواهند پرداخت. بهای مقابله با این نظام در این مرحله هرچه که باشد، کمتر از بهایی است که مردم پس از عبور رژیم از این مرحله خواهند پرداخت. دستگیری حجاریان این سمت و سو را به خوبی نشان می‌دهد. عقب نشینی در مقابل رژیم کودتا و از دست دادن خیابان و دل‌خوش کردن به تشکیل حزب و پی‌گیری «قانونی» مطالبات سرابی بیش نیست و لاجرم بهای سنگینی برای این ساده انگاری و از دست دادن فرصت‌ پرداخته خواهد شد. ۳ - روز گذشته سایت مشکوک پیک نت در حالی که خانواده‌ی سعید حجاریان قادر به ملاقاتش شده بودند به نقل از منبعی ناشناس خبر مرگ او را انتشار داد. این نوع اخبار به احتمال قریب به یقین ساخته و پرداخته دستگاه امنیتی رژیم است. آن‌ها با پخش این شایعات هم حساسیت جامعه را آزمایش می‌کنند و هم سایه‌ای از بی‌اعتمادی بر روی اخبار انتشار یافته می‌اندازند. ۴- هاي‌ اي‌ دل‌ عبرت‌ بين‌ از ديده‌ نظر كن‌ هان‌

حمله به سايتهای حکومتی

چندوقتی است که بچه های خارج از کشور به سرورهای خبرگزاری فارس، ايرنا، احمدی نژاد، رجا نيوز، کيهان تهران و ديگر سايتهای کودتا حمله کرده اند و برخی از آنها را از کار انداخته اند. در حال حاضر farsnews.ir و farsnews.com از کار افتاده اند و فارس نيوز با دامنه جديد .netبر روی اينترنت فعال است(farsnews.net). بعضی از سايتهای مورد هجوم پس از ضعيف شدن حمله برای مدت کوتاهی باز ميشوند ولی دوباره دچار اختلال شده و از دسترس خارج ميشوند. اين حملات همچنان ادامه خواهند داشت. اين حمله بسيار ساده است. هر کس که در خارج از کشور زندگی می کند و به اينترنت پرسرعت دسترسی دارد، لطفاً ما را در اين حمله ياری دهد تا سايتهای حکومتی از دسترس خارج شوند. اين کار به راحتی برای هر کاربر عادی امکان پذير است و با استفاده از ايجاد ترافيک مصنوعی بر روی سرور انجام ميشود. لطفاً بچه های خارج از کشور چندين صفحه اينترنتی با اينترنت اکسپلورر يا فايرفاکس باز کرده و در هر صفحه يک لينک از لينکهای زير را وارد کنند:



http://www.pagereboot.com/?url=http://gerdab.ir/&refresh=1
----------------------------------------
----------------------------------------
2- برای از کار انداختن farsnews.ir لينک زير را وارد کنيد:
http://www.pagereboot.com/ie/?url=http://www.farsnews.ir/&refresh=1
----------------------------------------
3- برای از کار انداختن farsnews.com لينک زير را وارد کنيد:
http://www.pagereboot.com/?url=http://www.farsnews.com/&refresh=1

----------------------------------------
4- برای ز کار انداختن رجانيوز، لينک زير را وارد کنيد:

http://www.pagereboot.com/ie/?url=http://www.rajanews.com/&refresh=1
----------------------------------------
5- برای از کار انداختن سايت خبرگزاری ايرنا لينک زير را وارد کنيد:

http://www.pagereboot.com/ie/?url=http://www.irna.ir/&refresh=1

-----------------------------------------
6- برای از کار انداختن سايت کيهان تهران، لينک زير را وارد کنيد:

http://www.pagereboot.com/?url=http://www.kayhannews.ir&refresh=1

----------------------------------------

7- برای از کار انداختن سايت خامنه اي، لينک زير را وارد کنيد:

http://www.pagereboot.com/?url=http://khamenei.ir/&refresh=1

----------------------------------------

8- برای از کار انداختن جام جم، لينک زير را وارد کنيد:


http://www.pagereboot.com/?url=http://www.jamejamonline.ir/&refresh=1


----------------------------------------
9- برای از کار انداختن farsnews.net لينک زير را وراد کنيد:

http://www.pagereboot.com/?url=http://www.farsnews.net/&refresh=1


از کار انداختن سايتهای سپاه پاسداران به خصوص سايت گرداب که تصوير جوانان معترض در خيابانها را برای شناسايی و دستگيری در معرض ديد عموم قرار داده است، بسيار مهم است.

دوستان پس از باز کردن اين صفحات، لطفاً آنها را نبندند و حتی وقتی از منزل خارج ميشوند، کامپيوترهای خود را روشن گذاشته و صفحات را باز بگذارند. هرچه تعداد صفحات بيشتر باشد، حمله قوی تر خواهد بود.
1- برای از کار انداختن سايت گرداب (متعلق به سپاه پاسداران)، لينک زير را وارد کنيد:

حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه های دانشگاه امیرکبیر

خبرنامه امیرکبیر: نیروهای لباس شخصی مجهز به سلاح های سرد و گرم با همراهی موتورسواران سازماندهی شده به برخی از خوابگاه های دانشگاه امیرکبیر حمله کردند.


نیروهای لباس شخصی در ساعت 20:30 امشب در حمله به خوابگاه گلشن در خیابان به آفرین، با ورود به خوابگاه، تعدادی از دانشجویان و نگهبانان خوابگاه را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر، نیروهای لباس شخصی بخش هایی از ساختمان و امکانات خوابگاه را نیز تخریب کردند. در این حمله این افراد از گاز اشک آور استفاده کرده و به سالن مطالعه، حمام، نمازخانه و طبقات مختلف خوابگاه گلشن حمله کردند.

از وضعیت چند تن از دانشجویان این خوابگاه پس از این حملات اطلاعی در دسترس نیست.

همچنین نیروهای لباس شخصی به همراهی نیروهای نظامی به درب خوابگاه یاوری دانشگاه امیرکبیر نیز مراجعه نموده و به تهدید دانشجویان پرداختند.

نیروهای لباس شخصی اعلام کرده اند که امشب مجددا به خوابگاه ها حمله خواهند کرد.

تظاهرات ۱۸ تير ماه



گويا






















عکس: اعدام مرد متجاوز در خیابان


مردی به جرم تجاوز به یک پسر بچه 11 در یکی از خیابان های یمن با شلیک گلولگه به سرش به مجازات رسید. متهم قبل از اعدام توسط پزشک معاینه شد و بعد بر روی فرشی قرمز خوابانده شد و توسط پلیس گلوله ای بر سرش شلیک شد.



هنگامی که پسر 11 ساله برای کوتاه کردن موهایش به آریشگاه متهم رفت , متهم به او حمله می کند و پس از تجاوز بدن پسر 11 ساله را تکیه تکیه می کند و خارج از شهر جسد او را رها می کند. دادگاه یمن پس از گذشت 1 ماه از این جنایت متهم را به اعدام محکوم کرد.

شلیک تیرهوایی از سوی نیروهای امنیتی در تهران

با وجود تلاش نیروهای امنیتی برای ممانعت از برگزاری تجمعی به مناسبت دهمین سالگرد حوادث 18 تیر، معترضان به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در اطراف میدان انقلاب تهران تجمع هایی برگزار کرده اند و اخباری درباره شلیک گاز اشک آور به سمت آنها در اطراف دانشگاه تهران منتشر شده است.

چهار هفته پس از آنکه اعلام پیروزی محمود احمدی نژاد در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران به ناآرامی گسترده در سطح ایران منجر شد، تظاهرات معترضان به نتیجه انتخابات در تهران به درگیری با نیروهای امنیتی انجامید و به گزارش خبرگزاری رویترز پلیس در مواردی مجبور به استفاده از تیر هوایی برای متفرق کردن معترضین گردید.

بر اساس اخبار دریافتی نقاط مختلفی از شهر تهران، از جمله خیابان کارگر و نزدیکی میدان انقلاب، صحنه وقوع تجمع های اعتراضی بوده است و خبرگزاری رویترز درگیری ها را شدیدترین از زمان توقف اعتراض‌های عمومی در تهران خواند.

خبرگزاری فرانسه از شکسته شدن شیشه های یک بانک دولتی در جریان اعتراض ها خبر داد و نوشت نیروهای انتظامی پلاک اتومبیل هایی که رانندگانشان بوق می زدند را ضبط کرده است.

به گفته یک شاهد عینی در غرب میدان انقلاب تهران و در کوچه های خیابان جمالزاده و آزادی تجمع تعداد زیادی از معترضان رخ داد که برای حرکت به سمت میدان انقلاب تلاش می کردند.

اما به گفته این منبع هجوم افراد معترض به سمت میدان انقلاب با پرتاب گاز اشک آور از سوی نیروهای امنیتی مواجه شد و آنها پس از تجمع دوباره به کوچه های اطراف رانده می شدند.

چندین نفر از معترضان توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده اند، هر چند هنوز تعداد دقیق دستگیر شدگان مشخص نیست.

دلیل تجمع در غرب میدان انقلاب، حضور گسترده و تلاش نیروهای امنیتی برای در اختیار گرفتن کنترل مناطق شرقی این میدان بود که دانشگاه تهران در آنجا قرار دارد.

گزارش هایی مبنی بر قطع خدمات تلفن همراه در برخی مناطق تهران نیز مخابره شده است.

یکی از تصاویری که از طریق سایت یوتیوب منتشر شده، معترضان را در بلوار کشاورز، مقابل ساختمان وزارت کشاورزی نشان می دهد که شمار زیاد آنها باعث توقف ترافیک به سمت خیابان کارگر شده است.

معترضان در این ویدئو از ممانعت نیروهای امنیتی از حرکت تظاهرکنندگان به سمت میدان انقلاب سخن می گویند.

رویترز همچنین به نقل از یک شاهد عینی دیگر از گردهم آیی "گروهی از اصلاح طلبان" مقابل دفتر سازمان ملل متحد در شمال تهران خبر داد.

آخرین بار، تهران حدود یازده روز قبل و در مراسمی که به مناسبت سالروز حادثه بمبگذاری هفتم تیر برگزار شد، صحنه برگزاری تجمعی از معترضان به نتیجه انتخابات بود.

با فرا رسیدن شب، از شدت اعتراض های خیابانی کاسته شده و شعار "الله اکبر" از بام خانه های تهران شنیده می شود.

ممانعت از تجمع مقابل دانشگاه تهران

منابع مختلف بعد از ظهر روز پنجشنبه نهم ژوئیه از حرکت معترضان به سمت دانشگاه تهران خبر دادند که شعار "مرگ بر دیکتاتور" سر داده بودند.

شبکه سی ان ان شمار معترضان در اطراف میدان انقلاب را بین دو تا سه هزار نفر برآورد کرد.

خبرگزارش آسوشیتدپرس در گزارش خود نوشته اعتراض در شرایطی انجام شد که شمار زیادی از نیروهای انتظامی در کنار لباس شخصی ها و بسیج در چهار راه های مختلف خیابان انقلاب در مرکز تهران مستقر شده بودند.

این خبرگزاری عنوان کرده تظاهر کنندگان که ماسک های سبز به صورت داشتند مقابل در اصلی دانشگاه تهران متوقف شدند و شروع به شعار دادن کردند که با واکنش پلیس مواجه شد.

عکسی منتشر شده از حرکت معترضان به سمت دانشگاه تهران

یک شاهد عینی دیگر از حمله نیروهای امنیتی به حاضران در خیابان کارگر خبر داد و علاوه بر تایید ضرب و شتم معترضان و عابران از سوی این نیروها، گفت برخی از افرادی که مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند نیز دستگیر شدند.

این شاهد عینی همچنین از مسدود شدن کلیه خیابان های منتهی به میدان انقلاب از سوی نیروهای انتظامی خبر داد.

خبرگزاری رویترز هم گزارش داده که نیروهای لباس شخصی سوار بر موتورسیکلت در اطراف دانشگاه تهران مشغول گشت زنی هستند.

آسوشیتدپرس از تجمع صدها تظاهر کننده در میدان ولی‌عصر تهران خبر داده که به گزارش این منبع، با وجود شلیک گاز اشک آور از سوی نیروهای انتظامی، دوباره متمرکز شدند.

خبرگزاری فرانسه که پیش از بروز این حادثه، فضای این منطقه از شهر تهران را پر تنش و متاثر از حضور نیروهای ضدشورش توصیف کرده بود، از شلیک گاز اشک آور به سمت معترضان و تلاش نیروهای امنیتی برای متفرق کردن معترضان خبر داده است.

خبرگزاری رویترز هم از زبان یک شاهد عینی از شعار دادن تجمع کنندگان در حمایت از میرحسین موسوی خبرداده است.

رویترز به نقل از دیگر شاهدان عینی اعلام کرد نیروهای امنیتی در برخی از میادین دیگر شهر تهران هم حضوری گسترده دارند.

این تجمع در شرایطی رخ داد که اسماعیل احمدی مقدم، رئیس نیروی انتظامی ایران یک روز قبل اعلام کرد درخواستی برای برگزاری تجمع یادبود حوادث 18 تیر 1378 دریافت نشده و هشدار داد پلیس با هرگونه تجمعی مقابله خواهد کرد.

10 سال پیش در روز هجدهم تیر سال 1378 ، و در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه تهران به تعطیلی روزنامه اصلاح طلب "سلام"، نیروهای امنیتی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند که این حمله حداقل یک کشته برجای گذاشت، و به پنج روز ناآرامی منجر شد.

.گاردين: 'بسيج در کنترل پسر خامنه ای است'



منبع گاردين مدعی است "پايگاه رهبر ايران در ميان مرجعيت شديدا تضعيف شده است"
روزنامه گاردين به نقل از يک "منبع بلندپايه سياسی" در ايران گزارش می دهد که کنترل نيروی شبه نظامی بسيج به مجتبی خامنه اي، پسر آيت الله علی خامنه ای رهبر ايران، سپرده شده است.

اين روزنامه در گزارشی که چهارشنبه شب در وبسايت منتشر شد نوشت که "منبعی" که اين خبر را فاش کرده يک سياستمدار ارشد با پيوندهای قوی با دستگاه های امنيتی جمهوری اسلامی است.

بنابر اين گزارش، برای سپردن کنترل بسيج به مجتبی خامنه ای بسياری از روحانيون ارشد، سياستمداران محافظه کار و فرماندهان سپاه پاسداران را مايوس کرده است، اما اين گروه رغبتی برای به چالش کشيدن آشکار آقای خامنه ای نشان نمی دهند، زيرا از آن بيم دارند که مناقشه داخلی باعث بی ثباتی حکومت شود.

به نوشته گاردين اين منبع که نخواست نامش فاش شود گفته است: "اين بازی تمام نشده. تازه شروع شده است."

وی گفت که مجتبی خامنه ای نقشی اساسی در سازمان دادن به پيروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات 22 خرداد بازی کرده و از طريق کنترل مستقيم بسيج، واکنش ها به تظاهرات مخالفان - که با تلفات در ميان معترضان همراه بود - را هدايت کرده است.

مقام های ايرانی شمار کشته ها در تظاهرات مخالفان را 20 نفر اعلام کرده اند اما گاردين به نقل از يک پزشک تهرانی می نويسد که شمار واقعی تلفات خشونت ها بسيار بيش از اين است و در هفته اول تظاهرات تنها در بيمارستانی که او کار می کرده 38 نفر جان باخته اند.

اين پزشک به گاردين گفته است که بسيجی ها مرگ تظاهرکنندگان را پنهان کرده و بر پزشکان فشار آورده اند که در اين مورد با کسی صحبت نکنند.

بسيج يک نيروی شبه نظامی و نيمه وقت است که رسما بخشی از سپاه به حساب می آيد.

مجتبی خامنه ای پس از انتخاب محمود احمدی نژاد در سال 1384 نيز از سوی مهدی کروبی نامزد انتخابات متهم به دخالت "غيرقانونی" در انتخابات شده بود.

سياستمدار ايرانی که با گاردين صحبت کرده گفته است: "مجتبی فرمانده کودتا است. بسيجی ها تحت فرماندهی مجتبی هستند، اما نام او همواره در اين ماجراها مخفی است. دولت هرگز نام او را ذکر نمی کند."

به نوشته گاردين، او افزود: "همه از اين موضوع عصبانی هستند. مرجعيت و روحانيون عصبانی هستند، محافظه کاران خيلی عصبانی هستند و به شدت از مجتبی انتقاد دارد. اين وضعيت نمی تواند ادامه يابد چون اين همه شخصيت در سطوح بالا با آن مخالفند."

پس از انتخابات رياست جمهوری ايران که اين کشور را درگير بحرانی عميق کرد، حدس و گمان های زيادی درباره نقش مجتبی خامنه ای در انتخابات منتشر شد.

اطلاعات زيادی درباره او که پسر دوم رهبر جمهوری اسلامی است وجود ندارد اما بسياری گمان می کنند که ممکن است او بعدها جانشين پدرش شود.

گاردين می نويسد: "اين نوع جانشينی خانوادگی تحت شرايط فعلی خيلی دشوار خواهد بود زيرا مجلس خبرگان، رهبر را بر اساس موقعيت مذهبی انتخابت می کند. مجتبی لباس روحانيون را به تن می کند اما به هيچ وجه از درجات مذهبی لازم برای رفتن به صدر حکومت برخوردار نيست. برای اين کار لازم است تشکيلات روحانی دستخوش ترميم های عمده شود."

گاردين به نقل از منبع خود می نويسد که آيت الله خامنه ای رهبر ايران به دليل تحولات اخير مقدار زيادی از نفوذ خود را در ميان مراجع از دست داده است.

به نوشته گاردين اين منبع گفته است که عده ای از محافظه کاران غيرروحانی در موقعيت های مهم دولتی نيز تلاش خواهند کرد در حرکت احمدی نژاد برای اعمال قدرت مانع ايجاد کنند که اين عده شامل علی لاريجانی (رئيس مجلس)، محمد باقر قاليباف (شهردار تهران) و محسن رضايی يکی از نامزدهای شکست خورده انتخابات و دبير مجمع تشخيص مصلح نظام هستند.

بنابه اين گزارش اين گروه از حمايت علی اکبر هاشمی رفسنجاني، قوی ترين حامی مخالفان در پشت صحنه که رياست مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت نظام را به عهده دارد، برخوردار خواهند بود.

اين منبع در گفتگو با گاردين همچنين ادعا کرده است که شکاف هايی در داخل سپاه پاسداران وجود دارد و اينکه علی جعفری فرمانده کل سپاه و علی فضلی فرمانده سپاه در استان تهران با قدرت گرفتن مجتبی خامنه ای مخالفند.

به گفته گاردين اين منبع گفت که بيانيه های تندی که به نام سپاه صادر می شود و تظاهرکنندگان را به "برخورد قاطعانه" تهديد می کند، کار بخش های سياسی و روابط عمومی سپاه است که تحت نفوذ احمدی نژاد قرار دارد و نمايانگر يک موضع واحد در سپاه نيست.

با اين حال گاردين می افزايد: "اين ادعايی بحث انگيز است. اکثر تحليلگران سپاه پاسداران را يک گروه يکدست که کاملا پشت سر رژيم است ارزيابی می کنند."

تير.بيانيه دفتر تحکيم وحدت در دهمين سالروز حمله به کوی دانشگاه 18تير 78


خبرنامه اميرکبير:
شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت در دهمين سالروز حمله به کوی دانشگاه در سال 78 با انتشار بيانيه ای ياد شهدای سال 78، عزت ابراهيم نژاد و اکبر محمدی و شهدای سال 88، ندا آقاسلطان، کيانوش آسا، مصطفی غنيان ، ناصر اميرنژاد و بسياری از شهدای بی نام و نشان هفته های اخير را گرامی داشت.
دفتر تحکيم وحدت همچنين با اعلام حمايت از آقايان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی از حاکمان خواست تا به اراده مردم گردن نهاده و با ابطال انتخابات و برگزاری دوباره آن، راه را برای اصلاح مسالمت آميز امور باز کنند.

متن کامل اين اطلاعيه به شرح زير است:

به نام خدايی که انسان را آزاد آفريد

همه جا سايه وحشت
همه جا چکمه قدرت
گلوی هر قناری را
بريدند از سر نفرت

امسال در شرايطی دهمين سالگرد فاجعه کوی دانشگاه فرا می رسد که درکوی دانشگاه تهران امسال در روزهای ۲۴ و ۲۵ خرداد فجايعی به مراتب بزرگتر خلق شد و در سراسر کشور در يک ماه اخير حماسه ها وفجايعی به مراتب بزرگتر از ۱۸ تير ۷۸ را شاهد بوده ايم. اين روزها سرزمين ما ديگر تنها سوگوار شهيدان عزت ابراهيم نژاد و اکبر محمدی نيست ؛ چرا که داغدار نام های بسياری چون ندا آقاسلطان ،کيانوش آسا ، مصطفی غنيان ، ناصر اميرنژاد و ... شده ايم که در خرداد و تير ۸۸ خون پاکشان بر سنگفرش خيابانهای شهرمان جاری شده است.
در ماهی که گذشت شاهد برگزاری سوگواره انتخابات رياست جمهوری دهم و بی توجهی کامل به آرای مردم همراه با سرکوب شديد اعتراضات آرام، مدنی و مسالمت آميز جنبش سبز ملت ايران بوديم تا آخرين گامهای پروژه تدفين جمهوريت نظام تکميل شده و انتخابات و رای مردم در ساختار سياسی ايران کاملا بلاموضوع شود.
با اين حال مقاومت تمام عيار مردمی در برابر اين کودتای نرم انتخاباتی خواب آشفته کودتاچيان را بر هم زد تا الله اکبرهای شبانه مردم کابوس هر شب آنها شود و دريابند که اگرچه در ظاهر حرف خود را بر کرسی نشانده اند، اما آتشی در زير خاکستر نهان شده که سرانجام روزی سربلند خواهد کرد.
دفتر تحکيم وحدت با اعلام حمايت از آقايان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز ملت ايران از حاکمان می خواهد که اگرچه بسيار ديرهنگام اما تا زمانی که هنوز فرصت ها به طور کامل از دست نرفته به خواست مردم گردن نهاده و با ابطال انتخابات و برگزاری دوباره آن ، راه را برای اصلاح مسالمت آميز امور باز کنند.
همچنين اعتراض شديد خود را به بازداشت گسترده دانشجويان و فعالان سياسی که اخبار نگران کننده ای از وضعيت نگهداری آنها و تلاش برای اخذ اعترافات ساختگی از آنها به گوش می رسد، اعلام می کنيم و خواهان آزادی هرچه سريعتر اين افراد هستيم.
الملک يبقی مع الکفر و لايبقی مع الظلم
حکومت با کفر می ماند اما با ظلم هرگز!

اتحاديه انجمن های اسلامی دانشجويان دانشگاههای سراسر کشور
دفتر تحکيم وحدت
۱۸ تير ۱۳۸۸

ستر نشريه دانشجويی بذر درباره دستگيرشدگان، ناپديدشدگان خيزشهای اخير


18 تیر 1388

نشريه خيابان

https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090706/maghaleh703.pdf