۱۳۹۴ فروردین ۱۸, سه‌شنبه

توضیح و تحلیلی از نتایج نشست هسته ای در لوزان
بینا داراب زند


بیانیه مشترک پایانی نشست هسته ای ایران و شش قدرت جهانی برای بسیاری از آگاهان سیاسی غیر مترقبه بود. خبرنگاران حاضر در لوزان که به جمله "پیشرفت کرده ایم اما هنوز در موارد مهمی اختلاف نظر وجود دارد" عادت کرده بودند، و همچنین این خبر که "در پایان نشست لوزان هیچگونه "توافق نامه" و یا حتی "تفاهم نامه ای" صادر نشده و تنها به یک "بیانیه مشترک" بسنده خواهد شد" را شنیده بودند، ناگهان با توافقی بسیار دقیق روبرو گشتند که از چهارچوب "توافق سیاسی" به مراتب فراتر رفته و جزئیات فنی چگونگی مهار توان هسته ای ایران، در چهارچوب مقاصد صلح آمیز را نیز در بر گرفته بود. بقول توئیت جواد ظریف (در حساب کاربری توئیتر اش) تنها "نگارش" این توافق ها تا پایان ماه ژوئن باقی مانده است.
البته پس از خوانده شدن بیانیه مشترک رسمی، هر دو طرف ایرانی و آمریکایی، از نکاتی که عمداً بصورت مبهم باقی مانده بود استفاده کرده و برای آرام نگاه داشتن مخالفان مذاکرات هسته ای، هر یک تعبیر برازنده ای بر قامت جناح بندی های داخلی شان ارائه دادند. طرف آمریکایی در سندی که وزارت امور خارجه اش با عنوان "پارامترهایی برای یک طرح جامع عمل مشترک در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران" ارائه داده، اینگونه نشان می دهد که گویا تحریم ها تا 25 سال دیگر هم به قوت خود باقی خواهد ماند. طرف ایرانی، اینگونه اعلام می کند که در همان زمان امضاء قراداد، کلیه تحریم ها لغو می شود. اما، در مورد محدودیت های فنی برنامه هسته ای جمهوری اسلامی دو طرف کم و بیش بر آنچه که در بیانیه مشترک آمده توافق دارند. 
توافقات فنی
اگر چه بین مصاحبه های مطبوعاتی اوباما و جان کری با حسن روحانی و جواد ظریف تفاوت هایی موجود بود و می توانست بعنوان "برداشت های متفاوت" مطرح گردد، اما، گزارش ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا، از جزئیات فنی مورد توافق، بسیار دقیق و در عین حال مطابق با نکات بیانیه مشترک بود. او در بیانیه خود نوشته است که همراه با صالحی، وزیر انرژی هسته ای ایران، ساعت ها بر سر این جزئیات کار کرده اند و از برخورد حرفه ای او و همراهانش سپاسگزار است  و بدون چنین همکاری ای که با حسن نیت انجام پذیرفته بود نمی توانستند به جزئیات فنی ای که شرح آن را در زیر می آورم دست یابند.
  1.  98 درصد از ذخایر اورانیوم غلظت یافته ایران که می تواند برای ساخت سلاح هسته ای به کار گرفته شود از چرخه خارج گشته و به 300 گرم تقلیل می یابد. این اقدام مدت زمان توان دستیابی ایران به سلاح هسته ای را از دو تا سه ماه کنونی به یکسال افزایش می دهد.
  2. غنی سازی اورانیوم ایران برای مدت 15 سال به 3.67 درصد که برای استفاده های صلح آمیز مناسب است محدود خواهد ماند.
  3. سانترفیوژهای فعال ایران برای غنی سازی اورانیوم دو سوم تقلیل خواهد یافت و به 5060 محدود خواهد شد. همچنین، این سانترفیوژها از نوع قدیمی IR-1 خواهند بود که تنها در سایت نطنز فعالیت خواهند داشت.
  4. کمی بیش از 1000 سانتریفیوژ هم در سایت فردو که از سایت غنی سازی به سایت تولید ایزوتوپ های با ثبات و تحقیقاتی تبدیل خواهد شد فعال می مانند.
  5. سانتریفیوژهای پیشرفته ای ( IR-2 تا IR-8 ) که ایران در حال حاضر در اختیار دارد به مدت ده سال از چرخه غنی سازی اورانیوم خارج خواهند شد و مورد فعالیت های تحقیقاتی ایران قرار خواهند گرفت.
  6. رآکتور هسته ای اراک که توانایی تولید پلوتونیوم را داراست مورد طراحی مجدد قرار خواهد گرفت تا تولیداتش به حداقل برسد.
  7. کشورهای 6 گانه طرف توافق با ایران در طراحی و ساخت این رآکتور به ایران کمک خواهند کرد.
  8. مازاد تولید پلوتونیوم رآکتور اراک تا زمان فعال بودنش به دیگر کشورها صادر خواهد شد.
  9. تحقیقات غنی سازی پلوتونیوم ایران به مدت 15 سال متوقف خواهد شد.
  10. پس از رآکتور اراک، ایران هیچ رآکتور آب سنگین دیگری نخواهد ساخت و کشورهای 6 گانه طرف توافق با ایران به ساخت رآکتورهای جدید کمک خواهند کرد.
بدینگونه توان ساخت سلاح هسته ای توسط ایران، در صورت تخطی از این توافق نامه، از مدت دو تا سه ماه به یک سال افزایش خواهد یافت که زمان کافی به قدرت های جهانی برای برخورد و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای را خواهد داد.
تضمین پایبندی ایران به مفاد توافقنامه با سازمان انرژی اتمی خواهد بود و بر مبنای پروتکل الحاقی این سازمان صورت خواهد گرفت:
" مجموعه تدابیری برای نظارت بر اجرای مفاد برجام شامل کد اصلاحی 3.1 و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی مورد توافق واقع شده است. آژانس بین المللی انرژی اتمی از فن آوری های مدرن نظارتی استفاده خواهد کرد و از دسترسی های توافق شده بیشتری از جمله به منظور روشن کردن موضوعات گذشته و حال برخوردار خواهد شد." (بیانیه مشترک)
تحلیل از توافقات فنی
توافقات فنی بدست آمده در لوزان مسلماً برای هیئت حاکمه ایران "برد" محسوب می شود. همانطور که در نوشته ها و مصاحبه های گذشته خود گفته بودم، حکومت ایران واقع بین تر از آن بود که ساخت سلاح هسته ای را هدف خود قرار دهد. آنها می دانستند با شرایطی که بر روابط خارجی آنها، بخصوص با قدرت های نظامی جهان، حاکم است، سرمایه جهانی به ایشان اجازه ساخت سلاح هسته ای را نمی دهد. اما، از طرف دیگر، ایران برای ایجاد ثبات در نفوذ گسترده اش در منطقه نیاز داشت تا به جهانیان نشان دهد که توانایی ساخت سلاح هسته ای را داراست،. برای این منظور بومی کردن چرخه کامل تکنولوژی هسته ای را هدف خود قرار داد. در طی دو دهه اخیر ایشان توانستند این چرخه را کامل کنند. ایشان نه تنها زیرساخت های غنی سازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم را کامل کردند، بلکه آزمایشات چاشنی (ماشه شلیک) هسته ای را نیز همراه با موشک های دور برد برای حمل سلاح هسته ای بومی کرده و بدست آوردند. با نگاهی به نکات فنی مورد توافق، جمهوری اسلامی، ساختار چرخه را بصورت کامل نگاهداری خواهد کرد. هر چند که استفاده از این چرخه برای تولید سلاح هسته ای را برای 15 سال متوقف ساخته، اما، به گفته سران و کارشناسان قدرت های 6 گانه، توانایی تولید آن را در ظرف  یکسال خواهد داشت.
از لحاظ سیاسی نیز هیئت حاکمه می تواند نتایج این مذاکرات را بعنوان تحقق شعار "برنامه هسته ای حق مسلم ماست" به مردم اعلام کند و نشان دهد که میلیاردها دلاری که هزینه این برنامه کرده تلف نشده است.
همچنین، دولت روحانی می تواند در مقابل مخالفان مذاکرات هسته ای نشان دهد که توانسته است حق ایران از بهره برداری تأسیسات هسته ای و چرخه کامل آن را به جهانیان بقبولاند. و جالب تر از همه اینکه، بر خلاف مسیر گذشته و وضع تحریم های انتقال تکنولوژی هسته ای به ایران، اینک 6 کشور طرف قرارداد، متعهد به یاری رسانی به برنامه هسته ای ایران شده و قرار است مازاد تولیدات اورانیوم غنی شده و پلوتونیوم را خریداری کرده و در طراحی مجدد و ساخت رآکتور آب سنگین اراک و ساخت رآکتورهای آب سبک شرکت کنند.
بنابراین، تحلیل من از نتایج فنی مذاکرات هسته ای برای هیئت حاکمه جمهوری اسلامی، "برد" است.
اما، در مورد اوباما و آمریکا پاسخ اش به این سادگی نیست. همانطور که در مصاحبه های مطبوعاتی سران حکومت آمریکا (اوباما، کری و حتی مونیز) عیان است، ایشان تنها توانسته اند توانایی تولید سلاح  هسته ای جمهوری اسلامی را از دو تا سه ماه، به یکسال تغییر دهند. ایشان کوشش خواهند کرد تا این موضوع را بعنوان "پیروزی" به مخالفان مذاکرات هسته ای بقبولانند. در صورتیکه خواسته مخالفان آنها، از اعضای کنگره آمریکا گرفته تا سران حکومت های  اسرائیل و عریستان سعودی و کشورهای عرب خلیج فارس، برچیدن ساختار تکنولوژیک هسته ای ایران بود. چیزی که اوباما و جان کری در طول مذاکرات "غیر عملی" می خواندند. آنها بارها اعلام کرده بودند که اینک که ایران به چنین توانایی دست یافته، هیچ قانون بین المللی وجود ندارد که عدم استفاده ایران از تکنولوژی صلح آمیز هسته ای را توجیه کند. همچنین، ایشان در مقابل مخالفان می گفتند، در صورت پافشاری بر چنین خواست غیر عملی ای نه تنها مذاکرات قطع گشته و تنها گزینه نظامی باقی خواهد ماند، بلکه از دید متفقین اروپایی، چین و روسیه، و جهانیان، این آمریکا خواهد بود که به شکست مذاکرات و جنگ طلبی متهم خواهد شد. آنها بارها اعلام نمودند که "یا جنگ یا مذاکره"! که گزینه جنگ با شرایط منطقه و شرایط سیاسی و نظامی و اقتصادی آمریکا خوانایی ندارد.
در ماه های باقی مانده تا امضاء این توافق نامه، بخصوص در سالی که مسابقه های انتخاباتی آمریکا به جریان افتاده است، دولت اوباما با مخالفت ها و کارشکنی های بسیاری مواجه خواهد بود که آن را تا حد رو در رویی مستقیم با کنگره پیش خواهد برد.
توافق بر سر رفع تحریم ها
بر خلاف نکات فنی توافقنامه، هیچ جزئیاتی در مورد لغو تحریم ها در بیانیه نیامده و بصورت مبهم مطرح گشته است. در بیانیه مشترک پایانی در مورد رفع تحریم ها آمده است که:
" اتحادیه اروپایی، اعمال تحریم های اقتصادی و مالی مرتبط با هسته ای خود را خاتمه خواهد داد و ایالات متحده نیز اجرای تحریم های مالی و اقتصادی ثانویه مرتبط با هسته ای را، همزمان با اجرای تعهدات عمده هسته ای ایران به نحوی که توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی راستی آزمایی شود، متوقف خواهد کرد.
یک قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر خواهد شد که در آن برجام تائید شده، کلیه قطعنامه های قبلی مرتبط با موضوع هسته ای لغو خواهد گردید و برخی تدابیر محدودیت ساز مشخص، را برای یک دوره زمانی مورد توافق، لحاظ خواهد کرد." (بیانیه مشترک)
در روز پایانی مذاکرات هسته ای لوزان، یک مقام آمریکایی که خواسته بود هویت اش فاش نشود، نکته ای را برای خبرنگاران حاضر افشاء کرد. او گفت: بر سر اینکه کدام بخش از نکات توافق نامه در بیانیه بصورت علنی طرح شود اختلاف نظر وجود دارد. همین نکته کافی بود تا همه حاضرین متوجه شوند که طرف ایرانی نتوانسته است خواسته "رفع فوری کلیه تحریم ها" را به طرف مذاکره کننده تحمیل کند. در بیانیه آمده بود که "کلیه تحریم ها برداشته خواهد شد." اما بر خلاف نکات فنی، به مشخصات چگونگی رفع تحریم ها اشاره ای نشد. این مورد راه را برای ادعای طرفین باز گذاشت.
از یکطرف، روحانی و ظریف اعلام کردند که به محض امضا توافق نامه کلیه تحریم ها برداشته می شود. در صورتیکه اوباما و کری اعلام نمودند که رفع تحریم ها بصورت تدریجی و همقدم با اجرای مفاد توافقنامه از طرف ایران خواهد بود و تعدادی از آنها تا 25 سال ادامه خواهد داشت. حتی اتحادیه اروپا که متعهد به "خاتمه دادن تحریم های مربوط به برنامه هسته ای" شده است نیز واضح نکرده است که در چه مقطعی این کار را خواهد کرد.
برای حاضرین در محل مذاکرات و آگاهان سیاسی، بخصوص پس از افشاگری "مقام ناشناس آمریکایی"، کاملاً مشهود بود که ادعای طرف آمریکایی صحت دارد. اوباما و کری بوضوح بیان داشتند که تا زمانیکه ایران بتواند اولین قدم ها را برای اجرای مفاد توافقنامه بر دارد بین 4 ماه تا یکسال طول خواهد کشید. و پس از آن با هر قدم که ایران به سمت اجرای مفاد توافقنامه بر دارد، بخش های دیگر تحریم ها حذف خواهد شد و برخی از تحریم ها حتی در طی سالهای اجرای توافق نامه بر جا خواهند ماند. همچنین بر این نکته تأکید کردند که اگر ایران در اجرای توافق نامه تقلب کند، نه تنها تحریم ها دوباره اعمال خواهد شد، بلکه تحریم های جدید اضافه گشته و "اقدامات دیگری" نیز صورت خواهد پذیرفت.
اما بنا بر اطلاعاتی که در راهرو های محل مذاکرات بین خبرنگاران پخش می شد مشهود است که کلیه تحریم های مالی (بانکی – بیمه ای)، نفتی و اقتصادی ایکه مستقیماً به برنامه هسته ای ایران ارتباطی نداشته باشد، بسرعت برداشته خواهد شد. دلیل باور خود را به صحت این اطلاعات در پایین خواهم آورد.
تحلیل از توافق بر سر رفع تحریم ها
رفع مرحله بندی شده تحریم ها از لحاظ سیاسی برای دولت روحانی و تیم مذاکره کننده حکم "پاشنه آشیل" را دارد. مواضع خامنه ای و جناح های مخالف مذاکرات در ایران بوضوح "لغو کلیه تحریم ها به محض امضاء توافقنامه" بوده است. به همین مناسبت طرف ایرانی خواسته بود تا جزئیات توافق شده در این مورد در بیانیه طرح نگردد و مبهم باقی بماند. دولت روحانی برای قبولاندن این موضوع به جناح های مخالف و شاید حتی برخی از میانه رو ها، و حتی مردمی که برای رفع تحریم ها لحظه شماری می کنند، نیز با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد بود.
البته در سند “پارامترهایی برای یک طرح جامع عمل مشترک در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران" (وزارت خارجه آمریکا) آمده است که: هنگامیکه سازمان انرژی هسته ای اعلام کند که جمهوری اسلامی تمام قدم های مورد توافق را اجرا کرده است، ایالات متحده و اتحادیه اروپا و سازمان ملل کلیه تحریم های وضع شده در برابر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را تعلیق خواند ساخت. بنابراین، دولت روحانی باید به مخالفان این طرح بقبولاند که به سرعت می تواند به تعهداتش در مورد محدودیت غنی سازی، تبدیل سایت فردو به مرکز تحقیقاتی و تولید ایزتوپ های با ثبات و رآکتور اتمی اراک و تأئید و اجرای پروتکل الحاقی عمل کند. در غیر اینصورت، دولت روحانی مجبور خواهد شد تا سی ام ژوئن، طرف مقابل مذاکره کننده را ترغیب به اصلاح این بخش از توافق نامه کند. که با در نظر گرفتن شرایط سیاسی اوباما در مقابل مخالفانش کاری بس دشوار خواهد بود.
نتیجه:
در اینکه بواسطه شرایطی که پس از "بهار عربی" در خاورمیانه پیش آمده است و استرتژی "خاور میانه بزرگ" سرمایه جهانی را با شکست و تعطیلی مواجه ساخته است، شکی نیست. سرمایه جهانی به این نتیجه رسیده است که اگر بخواهد نفوذش را در این منطقه بازسازی کند به همکاری چند حکومت قدرتمند و صاحب نفوذ در منطقه نیازمند است. یکی از ستون های مورد نیاز سرمایه جهانی، بواسطه موقعیت استراتژیک و توانایی نظامی و مالی و زیرساخت های لازم اقتصادی – اجتماعی و نفوذ سیاسی در منطقه، ایران می باشد. در حقیقت، ایران، ترکیه، اسرائیل و مصر چهار ستون توانمند استراتژی "خاور میانه بزرگ" محسوب می شوند. به همین علت است که سرمایه جهانی، بخصوص امپریالیست های آمریکایی، در سال های گذشته توجه خاصی به جمهوری اسلامی نشان داده اند. تا حدی که، هنگامیکه از راه های مسالمت آمیز برای مهار ایران و همسو کردن حکومت اسلامی مأیوس گشتند، اقدامات نظامی علیه آن را مورد بررسی قرار دادند. اما، آیا چنین نیاز استراتژیکی، بخودی خود، باعث خواهد شد تا کلیه جناح های هیئت حاکمه آمریکا، در مذاکره هسته ای با ایران، حاضر به دادن هرگونه امتیازی به آن باشند؟ خیر!! حکومتی در ایران مورد نیاز سرمایه جهانی است که حاضر باشد در راستای منافع آن قدم برداشته و به جای کانون تشنج زایی، اهرمی برای ایجاد "ثبات و آرامش" منطقه ای باشد. در اینجاست که روابط حسنه با اسرائیل، دوری گزیدن از جنگ های نیابتی ("حمایت از تروریسم!!!")، عدم برخورداری از سلاح های کشتار جمعی (بخصوص سلاح هسته ای) و ... به میان می آید و منشاء اختلافات درونی سرمایه جهانی، بخصوص هیئت حاکمه آمریکا، در برخورد با ایران است.
جناح هایی از سرمایه جهانی که در اکثر کشورهای اروپایی، چین و روسیه و دولت کنونی ایالات متحده (دولت لیبرال اوباما) تفوق دارند، بخصوص اینک که جناح "معتدل تر" روحانی بر سر کار آمده و به مذاکرات هسته ای تن داده است، معتقدند که می توانند از طریق مذاکره و باز کردن باب امتیاز دهی و امتیاز گیری، جمهوری اسلامی را ترغیب به همگرایی و آماده پذیرش این نقش کنند. اما، جناح های دیگر آن، بخصوص اسرائیل و بخش "عقاب های" آمریکایی، معتقدند که تنها با اعمال فشار بر هیئت حاکمه ایران و در صورت لزوم، تغییر رژیم در ایران، می توان از همسویی و همگرایی آن با منافع شان مطمئن گشت. این جناح اینک در دو مجلس آمریکا دارای اکثریت است و امیدوار است تا در انتخابات پیش رو، دولت را نیز در اختیار بگیرد. بدین ترتیب، مخالفت این جناح با مذاکرات هسته ای، هم بواسطه باوری که به ادامه و تشدید فشار بر حکومت اسلامی دارد، و هم به دلیل به شکست کشاندن ابتکار اوباما جهت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آینده، انگیزه مضاعفی در به شکست کشاندن مذاکرات هسته ای دارد.  اما، در عوض، ابتکار اوباما در مورد مذاکره هسته ای با جمهوری اسلامی، طبق نظر سنجی های هفته اخیر، از حمایت قریب به 70 در صدی مردم آمریکا برخوردار است و هم مورد تأیید قریب به اتفاق متحدان جهانی آمریکا می باشد.
اینکه نتیجه تقابل جناح های سرمایه جهانی در مورد توفیق و یا شکست مذاکرات هسته ای به چه نتیجه ای می انجامد؟ هنوز مشخص نبوده و بستگی به چگونگی بازی با برگ های در دست جناح های مختلف دارد. پیش بینی می شود که در صورت اقبال اوباما در قبولاندن و یا تحمیل توافقنامه هسته ای با جمهوری اسلامی به مخالفان، اقبال پیروزی دمکرات ها در انتخابات پیش رو نیز بیشتر شود.
و اما در محیط سیاسی جمهوری اسلامی! از زمان شکست انقلاب 57 و چیرگی نیروهای مرتجع در تشکیل حکومت اسلامی در ایران، اکثریت هیئت حاکمه زیر نفوذ مرتجع ترین بخش آن قرار داشته است. این نیرو که با اتکاء به توهم توده های میلیونی بر سر کار آمده بود و بیش از 20 سال با تکیه بر این توهم توده ای، کلیه مخالفان داخلی را سرکوب کرده و توانسته بود تحمل فشارهای اقتصادی و اجتماعی را "آزمایش الهی" بنمایاند، قشری از حاکمان را در خود پرورده است که هستی خود را در مقابله و منازعه با هر نیروی مخالف می پندارند. چه چنین نیرویی از داخل و به شکل اصلاح طلب سر بر آورد و چه تهدیدی از خارج باشد. گو اینکه قریب به چند دهه حکومت داری و تغییر جو سیاسی و اجتماعی و زایش نسل های جدید نسبتاً آگاه و غیر باورمند، ضربات مهلکی بر ایشان وارد کرده و آنها را به اقلیتی بسیار کوچک در سطح جامعه تبدیل ساخته است، اما، هنوز در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی دارای نفوذ فراوانی هستند. بخصوص، با کشاندن پای عناصر نظامی – امنیتی به دایره سیاست در سالهای واپسین دهه 1370 تا به امروز، و تکیه بر قدرت سیاسی بر آمده از "لوله تفنگ" و سرکوب، توانستند جان دوباره ای یافته و تا مدتی دیگر جایشان را بر مسند قدرت محکم کنند. اما، با افتضاح مضاعف دولت نظامی – امنیتی احمدی نژاد، و شقه شدن این جناح تازه به دوران رسیده، بخصوص در زیر فشار سهمگین اقتصادی تحریم های مالی و نفتی، که کیسه های شان را از دلارهای باد آورده تهی ساخت، مجبور به پذیرش "اعتدال" و کلید دار آن (روحانی) گشتند. ریزش بی سابقه از این جناح را می توان در تمامی صحنه سیاسی جمهوری اسلامی و شقه شدن بلوک های وابسته شان نظاره کرد. اینک، تنها نمایندگان باقی مانده ایشان را می توان در گروه های محور "جبهه پایداری" بسرکردگی مصباح یزدی و متحدان ایشان، حسین شریعتمداری و شرکاء یافت.
اما، آیا تضعیف این جناح، بخودی خود هیئت حاکمه جمهوری اسلامی را آماده پذیرفتن چنین توافقی می کند؟ خیر!! همانطور که در بالا گفتیم، بخش عمده ای از ریزش حامیان این جناح به علت شرایط سخت اقتصادی و کمبود دلارهای باد آورده برای پر کردن کیسه های شان بوقوع پیوست. اگر دولت روحانی نتواند ایشان را متقاعد سازد که تحریم های عمده، یعنی تحریم های مالی (بانکی و بیمه ای) و نفتی، با فاصله زمان نسبتاً کوتاهی قابل لغو می باشد، شانس موفقیت اش در قبولاندن توافقنامه هسته ای به مخاطره خواهد افتاد. پس، از طرف جمهوری اسلامی نیز، دولت روحانی باید تلاش زیادی کرده و ابتکار های خلاقانه ای برای مجاب ساختن گروه های مختلف سیاسی – اقتصادی به کار برد تا بتواند گروه های پر نفوذ هیئت حاکمه را به پذیرش توافقنامه هسته ای مجاب سازد. اگر او موفق به این کار گردد، مسلماً ضربه مهلکی بر بقایای این جناح وارد آورده، تا حدی که شاید فضای سیاسی درون هیئت حاکمه را برای همیشه تغییر دهد.
و اما در پایان می رسیم به مردمی که این دو روز را در خیابان شهرهای ایران به پایکوبی پرداخته بودند!
متأسفانه به دلایلی که در اینجا محلی برای توضیح آنها نیست، طبقه کارگر ایران ("مردم") آگاهی نسبتاً کمی نسبت به منافع خود دارند و بنوعی به موضوعات و مسائل سیاسی با روش پوپولیستی (تمام خلقی) می نگرند و در توهم همسان بودن منافع خود و حکومت بسر می برند. همین باعث می شود آنچه حکومتیان بعنوان پیروزی می خوانند، آنها نیز احساس شادمانی کنند و خود را شریک "دستاوردهای" آن "پیروزی" تصور نمایند. در مورد مشخص توافقنامه هسته ای، البته، تبلیغات دولت هم به این توهم افزوده است. مثلاً در طول مبارزات انتخاباتی از سال 88 تا به امروز، اصلاح طلبان، شرایط فاجعه بار اقتصادی کشور را به وضع تحریم ها نسبت داده اند. بخصوص، پس از اعمال تحریم های بانکی و نفتی اتحادیه اروپا و آمریکا، از سال 1390 به بعد، با محدودیت درآمدهای نفتی و بانکی، تشدید سقوط تولید و بیکاری، شرایط اقتصادی با چنان سرعت و حدتی به وخامت گرایید که مردم اوضاع خانمان برانداز اقتصادی قبل از تحریم ها را "بهشت" تلقی می کنند. اینکه شرایط اقتصادی ایران از بعد از بحران سال 1353 به بعد، همواره سیر نزولی داشته و پس از پایان جنگ، و حتی در دوران "سازندگی" نیز به این سیر ادامه داده و هر سال، شرایط وخیم تر از سال قبل بوده است، بطور کلی از حافظه اجتماعی مردم پاک شده است. استقبال از کاندیداتوری و پیروزی روحانی در انتخابات، ریشه در این توهم مردمی داشت که گویا با رفع تحریم ها، شرایط اقتصادی ایران بسرعت بهبود یافته و فضای کشور همچون "بهشت برین" خواهد شد. دولت روحانی و جواد ظریف نیز با آگاهی به چنین توهمی، دروغ بزرگ "رفع فوری تحریم ها، همزمان با امضاء توافقنامه" را طرح کرده و با ابتکار محفل سیاسی "اعتدالیون" مردم را به جشن و پایکوبی به خیابان ها کشاندند. سوء استفاده از ذهن وهم آلوده مردم برای خنثی سازی حملات مخالفان مذاکرات هسته ای، نتیجه عدم آگاهی طبقه کارگر به واقعیات منافع طبقاتی اش می باشد و ثابت می کند تا زمانیکه طبقه کارگر ایران از آگاهی سیاسی طبقاتی خود بهره مند نگردد، تنها در مقام ورق برنده جناح های درون نظام سرمایه داری به بازی گرفته خواهد شد.
همانطور که در بالا گفتیم، اولاً، به هیچ عنوان قرار نیست در زمان امضاء توافقنامه تحریم ها، بصورت فوری و یکجا، برداشته شوند. بلکه، همانطور که مقامات آمریکایی و اروپایی اعلام داشته اند، تحریم های اتحادیه اروپا و سازمان ملل پس از اجرای تعهدات ایران لغو خواهند گشت. یعنی، زمانیکه سانترفیوژهای نطنز به 5060 و به نوع قدیمی محدود گردند. اورانیوم غلیظ شده محدود به 300 گرم کاهش یابد. فردو، از سایت غنی سازی به سایت تحقیقاتی فروکاست کند. طراحی رآکتور آب سنگین اراک دوباره طراحی شود و ایران تعهد خود را به پروتکل الحاقی سازمان انرژی اتمی رسمی و قانونی کرده و تمام این تغییرات از طرف سازمان انرژی اتمی تأیید گردد. طرف آمریکایی اعلام کرده است که برداشتن این قدم ها حداقل بین 4 ماه تا یکسال پس از اجرایی شدن توافقنامه بطول خواهد انجامید.
البته، همانطور که شواهد امر نشان می دهد، بعد از برداشته شدن تحریم ها، سیل شرکت ها و سرمایه خارجی به ایران آغاز خواهد گشت (رجوع شود به مقاله روزنامه گاردین "پایان تحریم های ایران دروازه را به روی شرکت های مشتاق باز خواهد کرد" بتاریخ 2 آوریل). بسیاری از خوش باوران لیبرال معتقدند و به مردم قول می دهند که با ورود شرکت های بزرگ غربی به بازار ایران، شرایط اقتصادی جهشی رو به بهبود و مردم را از فقر و بیکاری نجات خواهد داد. گذشته از اینکه در دیگر کشورهایی که این سرمایه ها دهه ها مشغول گردش بوده اند فقر و بدبختی مردم نه تنها پایان نیافته که بدتر نیز شده است، در اقتصاد ایران، سیل سرازیر شدن دوباره دلارهای نفتی و سرمایه های خارجی، به مراتب شرایط را بدتر خواهد کرد. چرا که، با وجود چند نرخی بودن ارز، عدم توانایی انجام  معاملات ریالی در بازارهای جهانی، محدودیت های سرمایه و انحصار دولتی بر بازار داخلی، و از همه مهمتر، فساد گسترده دستگاه های اداری و دولتی و نقش مخرب دلال ها و واسطه های قراردادهای فی مابین، حتی از دیدگاه سرمایه داری نیز جذب و گردش سرمایه را در بازار ایران با اخلال مواجه خواهد کرد و باعث رشد تصاعدی نقدینگی و در نتیجه تورم غیر قابل مهار خواهد بود. این بدین معنا است که، اگر چه ممکن است از نرخ بیکاری کاسته شود، اما باز هم هزینه زندگی به ابعادی خواهد رسید که حتی اگر تمام افراد خانواده هم شاغل باشند، از پس آن بر نخواهند آمد.
بنابراین، امضاء توافقنامه هسته ای و تبعات کوتاه مدت و درازمدت آن، هیچ منفعتی برای طبقه کارگر ایران نخواهد داشت. همانطور که طبقه کارگر ایران به علت عدم برخورداری از آگاهی طبقاتی و سازماندهی، هیچگونه نقشی در فضای سیاسی و مذاکرات هسته ای نداشته است، از "منافع" آن نیز بی بهره خواهد ماند.
در پایان آرزو می کنیم که فعالان آگاه جنبش کارگری و کمونیستی بتوانند معضل و مانع اصلی در مقابل جنبش کارگری را با تشکیل حزب طبقه کارگر و پیوند با جنبش کارگری جهت انتقال آگاهی طبقاتی و چیرگی بر عدم سازماندهی آن از سر راه بردارند و طبقه کارگر به مقام کنترل کننده فضای سیاسی و مالکیت اجتماعی ابزار تولید و برنامه ریزی اقتصادی ارتقاء دهند. جز این هیچ راهی برای سهیم کردن مردم در نتایج فعالیت های اقتصادی شان نیست!
پیروز باشید
بینا داراب زند
5 آوریل 2015
16 فروردین 1394

چکیده سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا
در مورد ایران 
 
 
بعد از اشاره به مذاکرات اتمی ایران و شش قدرت جهانی در لوزان(که برخی آن را «اپیسمنت» معقول و شماری «لوزان گیت» می‌نامند)، قسمتهای اصلی سخنرانی پُر سر و صدای بنیامین نتانیاهو را که ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ در کنگره آمریکا ایراد نمود، آورده‌ام. 
... 
اپیس‌منت Appeasement که زدو بند فرانسه و انگلیس با هیتلر (و بویژه عملکرد نویل چمبرلین، نخست‌وزیر بریتانیا در سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۰) را تداعی می‌کند، لزوماً به معنای ساخت و پاخت نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
رؤیای عراقیزه‌کردن و لیبیزه شدن ایران
بعد از «مفاهمه» در لوزان و اعلام اینکه جمهوری اسلامی و شش قدرت جهانی ظاهراً با هم کنار آمدند‌؛ و دود و دَم مناقشه اتمی فروکش کرده‌است، امثال جان مک کین و بندر بن سلطان و نتانیاهو و... که رؤیای عراقیزه‌کردن و لیبیزه شدنایران دست از سرشان برنمی‌دارد، حال‌شان گرفته شده و حسابی بهم ریخته‌اند. (البته نه فقط آنها)
...
اگرچه وزارت خارجه آمریکا قرار و مدار لوزان را «تفسیر به رأی» نمود (طرف مقابل نیز)،
اگرچه اوباما و جان کری اینطور جلوه دادند که گویا دندانهای حریف را کشیده و نیشش را کم اثر کرده‌اند،
اگرچه ارنست مونیز، وزیر انرژی آمریکا به صراحت گفت ما همه مسیرهای دستیابی ایران به بمب (اتمی) را مسدود کرده‌ایم و آمریکا کلیه زنجیره عرضه اورانیوم و همچنین تاسیسات و تولیدات سانتریفیوژهای ایران را رصد خواهد کرد،
اما، نتانیاهو و دوستانش روضه خودشان را می‌خوانند.
نه تنها در آمریکا و عربستان و اسرائیل، در تهران و قم و مشهد نیز کسانیکه از تنش و تحریم و جنگ سود می‌برَند، همان ساز را می‌زنند.
...
بگذریم که آنچه در لوزان گذشت به معنی دقیق کلمه مذاکره و حتی تفاهم‌نامه هم نیست. پارامترها و خطوط کلی طرحی است که تا بیاید عملیاتی شود و به کرسی بنشیند هیهات است. باید از فراز و نشیبهای بسیار بگذرد و مخالفت‌های محافل آشکار و پنهان را (که یکی از آنها فقط مجلس نمایندگان دو کشور است) پشت سر بگذارد و خلاصه، هنوز نه به دار است، نه به بار
...
کم نیستند کسانیکه مدعی هستند توافق لوزان، در بهترین حالت نگران‌کننده و در بدترین حالت فاجعه‌بار است. آنان با دلیل و برهان نشان می‌دهند که در لوزان، آمریکا و غرب تا توانسته‌اند امتیاز گرفته و میخ خود را کوبیده‌اند. وزارت امور خارجه آمریکا در سندی با عنوان «پارامترهایی برای یک طرح جامع عمل مشترک در مورد برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران» جوری مسئله را عنوان می‌کند که انگاری تحریم‌ها تا ربع قرن بعد هم سر جای خودش باقی خواهد ماند.
برخلاف نظر طرف ایرانی که همه تحریم‌های اقتصادی یکپارچه فورا لغو خواهند شد، در بیانیه طرف آمریکایی مطلقا چنین چیزی وجود ندارد . اصلاً بر خلاف نکات فنی، به مشخصات چگونگی رفع تحریم ها اشاره  نشده‌است. آخر کار هم آنچه برای ایران باقی می‌ماند جز تاسیسات تحقیقاتی قدیمی و متروکه نیست.
مسلم است که مبنا نه لطایف‌الحیل طالبان نفت و دلار، بلکه مقدمتاً، ندانم‌کاری‌ها و جفای «خودی»است.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
موضوع هسته‌ای بهانه فشار است نه دلیل فشار
بسیاری از ایرانیان با قاتلین زندانیان سیاسی مرز دارند، اما این تضاد واقعی و ماهوی، چشمشان را کور نکرده و اهداف پلید دارندگان سلاحهای اتمی را هم، که خود رطب می‌خورند اما منع رطب می‌کنند، می‌شناسند و می‌دانند موضوع هسته‌ای، بهانه فشار است نه دلیل فشار و تحریم.
همین عده که به حق معترض کلیت حکومت هستند، می‌پرسند درحالیکه بیشتر مردم از فقر و نداری به خاک سیاه نشسته‌اند، چرا در ایران میلیاردها دلار به آب ریخته شده و به وادی خطرناکی پا گذاشته‌ایم که آخر عاقبت ندارد؟
اگر می‌بینیم در عین اینکه کُفری شده اند؛ شادی خود را خم از «حل و فصل قضایا» نشان می‌دهند، عجیب نیست. چه بسا می‌خواهند تا دیر نشده قال قضیه کَنده شود...
نمی‌دانم.
توماس اردبرینک Thomas Erdbrink (گزارشگر تلویزیون هلند، و خبرنگار نیویورک تایمز) شور و ولوله هموطنان ما را گزارش کرده‌ و می‌نویسد:
«توافق هسته‌ای...ايرانی ها را به خيابانها کشاند تا به شادی و پايکوبی بپردازند. شهر ۱۲ ميليون نفری تهران...، به يکباره ايرانی شاد را به خيابانها کشاند.» صدای بوق ماشینها و فریادهای شوق از همه جا به گوش می‌رسید....
شنیدم در تهران به شوخی گفته می‌شد این «جام زهر» قاعدتاً باید کسی را که از آن می‌نوشد هلاک کند. اما باعث سرزندگی شده‌است. پس لابد زهر نیست و یا کسانیکه می‌نوشند بر آن فائق آمده‌اند.  


آمریکا و اسرائیل، سرنوشتی مشترک دارند
حین سخنرانی نتانیاهو، اعضای کنگره ۴۳ مرتبه وی را با کف‌زدن و ابراز احساسات تشویق کردند.
چکیده سخنرانی:
برای من مایه افتخار است که برای سومین بار در مهمترین نهاد قانونگذاری جهان یعنی کنگره آمریکا سخنرانی می‌کنم... می‌خواهم از دموکراتها و جمهوری خواهان به علت حمایت مستمرشان از اسرائیل تشکر کنم. شما حامی اسرائیل هستید و فرقی نمی‌کند که از کدام حزب باشید...
ائتلاف فوق العاده بین اسرائیل و ایالات متحده، همواره فراتر از مسائل سیاسی بوده است و همیشه باید فراتر از مسائل سیاسی باقی بماند زیرا آمریکا و اسرائیل، سرنوشتی مشترک دارند...
اسرائیل از حمایت مردم آمریکا و روسای جمهور آمریکا از هری ترومن گرفته تا باراک اوباما، سپاسگزار است. ما قدردان همه کارهایی هستیم که رئیس جمهور اوباما برای اسرائیل انجام داده‌است...
اسرائیل از شما کنگره آمریکا به علت حمایت‌تان از اسرائیل تشکر می‌کند. شما از اسرائیل به صورت‌های متعدد حمایت کرده‌اید بویژه مساعدت‌های سخاوتمندانه نظامی و سامانه دفاع موشکی ازجمله(سامانه) گنبد آهنین...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای
من امروز به اینجا آمده ام... تا با شما درباره مسئله‌ای صحبت کنم که به شدت بقای کشورم و آینده مردم کشورم را تهدید می‌کند. منظورم تلاش ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای است...
در تعطیلات یهودی پوریم، ما کتاب استر را می‌خوانیم. درباره یک فرد قدرتمند پارسی به نام هامان که دسیسه چینی کرده بود تا ملت یهود را حدود دو هزار و پانصد سال پیش نابود کند. اما یک زن شجاع یهودی به نام ملکه استر این دسیسه را فاش کرد و حق دفاع را برای یهودیان به دست آورد تا آنها بتوانند از خودشان درمقابل دشمنانشان دفاع کنند. این دسیسه خنثی شد و مردم ما نجات یافتند.
درحال حاضر، یهودیان با تلاش دیگری ازجانب یک حاکم مستبد دیگر فارسی مواجهند که می‌خواهد ما را نابود کند. وی رهبر...ایران است که به گونه‌ای تهوع آمیز، نفرتهای قدیمی یهودستیزی را با فناوری جدید بیان می‌کند...
رژیم ایران نه تنها برای اسرائیل بلکه برای صلح کل جهان، خطرناک است. برای درک این مسئله که ایران با سلاح هسته‌ای تا چه اندازه می‌تواند خطرناک باشد باید ماهیت این رژیم را کاملا درک کرد...
سند بنیانگذاری آمریکا(قانون اساسی آمریکا)، زندگی و آزادی و تلاش برای سعادت را وعده داده‌است. اما سند بنیانگذاری ایران، مرگ و ظلم را وعده داده‌است...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ایران دهها آمریکایی را در تهران به گروگان گرفت
دست نشاندگان ایران در غزه، مزدورانش در لبنان و بلندی‌های جولان، اسرائیل را با سه چنگال ترور احاطه کرده اند.
بشار اسد با پشتیبانی ایران، در حال کشتار سوری‌ها است. شبه‌نظامیان شیعی با حمایت ایران در عراق هرج و مرج می‌کنند. حوثی‌ها با پشتیانی ایران، در حال در دست گرفتن کنترل یمن هستند و تنگه‌های راهبردی در دهانه دریای سرخ را تهدید می‌کنند...
 ایران دهها آمریکایی را در تهران به گروگان گرفت، صدها نظامی تفنگدار آمریکایی را در بیروت به قتل رساند و مسئول کشتن و قطع عضو شدن هزاران نظامی زن و مرد آمریکایی در عراق و افغانستان بوده‌است.
ایران در فراتر از منطقه خاورمیانه به آمریکا و متحدانش ازطریق شبکه تروریستی جهانی‌اش حمله کرده‌است.ایران مرکز یهودیان و سفارت اسرائیل در بوئینس آیرس را منهدم کرد. ایران به القاعده کمک کرد تا در سفارتخانه‌های آمریکا در آفریقا بمب گذاری کند. ایران حتی تلاش کرد سفیر عربستان سعودی را در واشنگتن ترور کند. ایران در منطقه خاورمیانه، چهار پایتخت عربی را در سلطه خودش دارد که عبارتند از بغداد، دمشق، بیروت و صنعاء
ـــــــــــــــــــــــــــــ
محمد جواد ظریف در قبر عماد مُغنیه تاج گل نثار کرد
اگر درباره تجاوزهای ایران کاری انجام نشود، بی تردید پایتخت‌های بیشتری در این ردیف قرار خواهند گرفت...
سال گذشته همین (محمدجواد) ظریف که دیپلماتهای غربی را فریفته خودش کرده است، در قبر عماد مغنیه تاج گل نثار کرد. عماد مغنیه مغز متفکر تروریستی است که بعد از اسامه بن لادن بیش از دیگران خون آمریکایی‌ها را ریخته‌است...
رژیم ایران همواره دشمن آمریکا خواهد بود. نباید فریب خورد. مبارزه آن با داعش، ایران را به دوست آمریکا تبدیل نمی‌کند.
ایران و داعش با هم برای تخت اسلام ستیزه جو رقابت می‌کنند. یکی از این دو، خودش را جمهوری اسلامی می‌خواند و دیگری خودش را دولت اسلامی
اما هر دوی آنها می‌خواهند امپراتوری اسلام ستیزه جو را ابتدا در منطقه و بعدا در کل جهان تحمیل کنند. آنها فقط با هم اختلاف دارند که چه کسی حاکم این امپراتوری باشد...
تفاوت این است که داعش مجهز به چاقوی قصابی و تسلیحات به دست آورده و یوتیوب مجهز است حال آنکه ایران بزودی می‌تواند به موشکهای قاره پیمای بالستیک و تسلیحات هسته‌ای دست پیدا کند...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ایران...زرادخانه‌ای مشتمل بر صد بمب اتمی خواهد داشت
اگر توافقی که در حال حاضر درباره آن مذاکره می‌شود، از جانب ایران پذیرفته شود. این توافق مانع از آن نخواهد شد که ایران سلاح هسته‌ای بسازد. این توافق فقط تضمین خواهد کرد که ایران به تعداد زیادی از این تسلیحات دست پیدا خواهد کرد...
مصالحه با ایران باعث می‌شود این کشور زیرساخت‌های عمده هسته‌ای خود را نگه دارد که مدت زمان فرار هسته‌ای کوتاهی برای ساخت بمب در اختیار این کشور قرار می‌دهد...
ما این هشدار را داریم که این کشور در طول پنج سال دیگر، زرادخانه‌ای مشتمل بر صد بمب اتمی خواهد داشت...
مصالحه (با ایران) باعث می‌شود ایران زیرساخت‌های عمده هسته‌ای در اختیار داشته باشد... این مصالحه خطری بزرگ ایجاد می‌کند که این کشور با نقض توافق، به بمب اتمی برسد...
همه محدودیت‌ها علیه برنامه اتمی ایران به صورت خودکار بعد از یک دهه برچیده می‌شود. حال، ممکن است یک دهه در زندگی سیاسی، زمانی طولانی به نظر برسد ولی در زندگی یک ملت، چشم بر هم زدنی است. برای زندگی کودکان ما، چشم بر هم زدنی است. همه ما مسئولیت داریم که ملاحظه کنیم چه روی می‌دهد. زمانی که توانمندی هسته‌ای ایران به واقع هیچ محدودیتی نداشته باشد و همه تحریم‌ها برچیده شود، این کشور مجاز خواهد بود که توانمندی هسته‌ای بزرگی را برای خود ایجاد و شمار بسیار زیادی بمب تولید کند...
ایران می‌تواند سوخت لازم برای یک زرادخانه کامل را تولید کند و این فقط چند هفته زمان از موقع تصمیم گیری نیاز دارد...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
در حال حاضر ایران چهار کشور را بلعیده‌است
دوستان اگر برنامه موشک‌های قاره پیمای ایران بخشی از توافق نباشد، که این کشور حتی از طرح آن در مذاکرات نیز سر باز زده است، می‌تواند ابزار تحویل این زرادخانه را به چهارگوشه جهان از جمله همه نقاط آمریکا داشته باشد.
[کنارآمدن با ایران] مسیر آن کشور را به سوی بمب اتمی را نمی‌بندد بلکه این راه را هموار می‌کند... من مخالفم...
در حال حاضر ایران چهار کشور را بلعیده‌است. با برچیده شدن تحریم‌ها، اقتصادش قوی شده و ممکن است چند کشور دیگر هم بلعیده شوند...
همسایگان اسرائیل، همسایگان ایران، می‌دانند که این کشور زمانی که اقتصادش از قید رها و راهش برای ساخت بمب هموار شود، تخاصمی تر می‌شود و از تروریسم بیشتری حمایت می‌کند.
بسیاری از این همسایگان می‌گویند واکنش‌شان ساخت بمب خودشان خواهد بود. از این رو، این توافق نه فقط ایران را تغییر رو به بهبود نمی‌دهد بلکه باعث تغییر خاورمیانه و وخامت آن می‌شود...
این توافق می‌بایست برای کنترل تسلیحات باشد نه مسلح شدن، و خاورمیانه به زودی تبدیل به محلی پر از تسلیحات اتمی می‌شود، جایی که یک درگیری کوچک به جنگی بزرگ تبدیل می‌شود، به محلی برای طوفان‌های هسته‌ای می‌شود...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
آمریکا در کنار اسرائیل خواهد بود
ما نمی‌توانیم روی امنیت جهان به این امید قمار کنیم که ایران تغییر کند و بهتر شود. نمی‌توانیم روی آینده خود و کودکان‌مان قمار کنیم...
گفته می‌شود دانش هسته‌ای در ایران را نمی‌توان برچید و برنامه اتمی این کشور چنان پیشرفت کرده است که نهایت کاری که می‌توانیم بکنیم به تاخیر انداختن آن است اما دانش هسته‌ای بدون زیر ساخت‌های هسته‌ای به کار نمی‌آید...
بدون هزاران سانتریفیوژ و تنها اورانیوم غنی شده یا تاسیسات آب سنگین، ایران نمی‌تواند بمب اتمی درست کند.
برنامه اتمی ایران را می‌توان...بخصوص با توجه به فروپاشی اخیر در قیمت نفت، به عقب راند...
آقایان و خانم ها؛ تاریخ، گذارهای عمده‌ای را نشان می‌دهد که باید بین دو راه، یکی را انتخاب کنیم. یک راه باعث ماندن توافق بد می‌شود که در حال حاضر، به سود جاه طلبی‌های هسته‌ای ایران است ولی در نهایت باعث ظهور ایرانی مسلح به سلاح اتمی و تجاوزگری بی حد می‌شود که به صورتی گریز ناپذیر، به جنگ منتهی می‌گردد.
راه دوم، هر چند دشوار است، می‌تواند به توافقی بهتر منجر شود که از رسیدن ایران به سلاح اتمی، خاورمیانه‌ هسته‌ای و پیامدهای دهشتناک هر دو برای انسانیت جلوگیری می‌کند...
راه دشوار، راهی است که معمولا کمتر از آن گذر می‌شود، ولی برای آینده کشور من بسیار متفاوت خواهد بود، امنیت خاورمیانه و صلح جهان؛ صلحی که همه ما شایسته آن هستیم...
امروز در کنار ما، «الی ویزل» بازمانده هولوکاست و برنده جایزه نوبل حضور دارد. الی، زندگی و آثار تو الهام بخش معنی دادن به کلمات «دوباره هرگز» است و مایلم این قول را به تو بدهم که درس‌های تاریخ آموخته شده‌اند...
روزگاری مردم یهودی در برابر دشمنان نسل کش منفعل بودند ولی این روزگار به سر رسیده‌است. ما دیگر در میان ملت‌های مختلف پراکنده نیستیم که قدرت دفاع از خود را نداشته باشیم...
حتی اگر اسرائیل ناچار باشد تنها بایستد،خواهد ایستاد اما من می‌دانم که اسرائیل تنها نخواهد ایستاد و من می‌دانم که آمریکا در کنار اسرائیل خواهد بود. من می‌دانم شما در کنار اسرائیل خواهید ایستاد... خداوند یار کشور اسرائیل و آمریکا باشد.
... 
...
در همین رابطه
...
...
...
داشتنِ چکش دلیل نمی‌شود که به هر مشکلی به دید میخ نگاه کنیم 
سخنرانی‌ مهم باراک اوباما در وست پوینت 
...
سایت همنشین بهار 
پوزه بند رهبر برای منتقدان و پذیرش افسار خوردن نظام 
ایرج شكری


سرلشکر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیام سپاسگزاری به خامنه ای، نتیجه مذاکره و توافق به دست آمده در لوزان را «موفقیت» تیم مذاکره کننده دانسته است و به خاطر همین به «ملت بزرگ ایران» تبریک گفته و از خامنه ای که با «رهنمودهای» او این موفقیت به دست آمده سپاسگزاری کرده و از تلاشهای روحانی رئیس جمهور رژیم و وزیرخارجه و تیم مذاکراه کننده هم قدر دانی کرده است. فیروز آبادی از جمله نوشته است« اکنون که در سایه هدایت‌های آن رهبر فرزانه و همّت دولت خدمتگزار جناب آقای دکتر روحانی و تیم مذاکره کننده هسته‌ای بویژه ظریف وزیر امور خارجه گام دیگری در جهت احقاق حقوق مسلم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات مربوط به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای برداشته شده است، ضمن تبریک به ملت بزرگ ایران اسلامی و قدردانی از جناب آقای رئیس‌جمهور و کارگزاران و تلاشگران این عرصه مهم وحساس با کمال افتخار از عنایات و راهنمایی‌های حضرت مستطاب عالی که موجب سربلندی و پایداری هر چه بیشتر ملت بزرگوار ایران اسلامی گردید سپاسگزاری نموده رجاء واثق دارد با استمرار رهنمودهای آن رهبر عظیم‌الشان مراحل آتی مذاکرات نیز در مسیر سلامت و صلاح دولت و ملت تداوم خواهد یافت».
معنی این جملات خیلی روشن است: اولا آنچه به دست آمده است در سایه راهنمایی ها  و هدایت خود خامنه ای بوده، در ثانی دستاورد دولت و مذاکره کنندگان «احقاق حقوق مسلم نظام مقدس جمهوری اسلامی» بوده است و این موفقیت آن اندازه بزرگ بوده است که رئیس ستاد مشترک کل نیروهای مسلح که «بسیجی» و مورد اعتماد و لطف بیکران رهبر است، از شوق و «با کمال افتخار» از رهبر سپاسگزاری کرده است. خُب حالا اگر این پیام را در کنار ارزیابی به شدت منفی پاسدار شریتعمداری مدیر کیهان که از مشاوران رهبر و سگ نگهبان همیشه بیدار و همیشه در حال پارس نظام ولایت فقیه است، بگذاریم که در اظهار نظر در زمینه نتیجه مذاکرات گفته است:«اسب زین کرده دادیم و افسار پاره گرفتیم»، وحرفهای دیگرانی که ضمن تفیسر و «تحلیل»هایی، «فاجعه» هایی در آنچه در پایان مذاکرات لوزان به دست آمده بود کشف کرده بودند، روشن است که پیام فیروز آبادی که در روز 16 فروردین انتشار یافت یک تودهنی به آنهاست و می تواند از تاریخ صدور این پیام(16 فروردین) ببعد، حکم پوزه بند هم برای آنان باشد، پوزه بندی که البته شخص «مقام معظم رهبری» از طریق بلند پایه ترین نفر نظامی که نزدیکتر از همه صاحب منصبان بلند پایه نظام به اوست، برای آنها فرستاده است.
این پیام فیروز آبادی از جنبه دیگری هم اهمیت دارد و این که پی آمد تضاد با آمریکا در مساله اتمی در شدیدترین حالت، برخورد نظامی است که آمریکائی ها گفته اند همچنان به عنوان گزینه ای مطرح است. سه چهار هفته پیش وقتی در مصاحبه ای از فیروز آبادی نظرش را در مورد امکان توافق با آمریکا درباره مساله اتمی پرسیدند او از ورود به مساله خود داری کرد و گفت « من مسؤل جنگ با آمریکا هستم نه مذاکرات و راجع به آنها نمی‌توانم نظر دهم». بنا براین این پیام یعنی اجتناب از بردن بحران به سوی جنگ و باید پیامی به فرماندهان سپاه و به شخص عزیز جعفری فرمانده کل سپاه، که در ماههای گذشته در چند مورد پا را از گلیم خود فراتر گذاشته و وارد حیطه اختیارات رهبر شده و اظهار نطرهای بیجا در مورد آنچه مربوط به رابطه رژیم با آمریکا می شد کرده بودند، و نمایش حمله به ناو هواپیمابر آمریکا برگزار کردند، باشد. من گمانم نمی کنم که فیروز آبادی، بدون گفتگو و پرسیدن نظر خامنه ای، این پیام را فرستاه باشد، حتی فکر می کنم شاید این پیام نتیجه بحث و گفتگویی بوده باشد که خود خامنه ای آن را برای بیرون رفتن از جوّی که «دلواپسان»، بعد از انتشار بیانیه و تفاهمی که در لوزان به دست آمده بود، به راه انداختند لازم دیده است. چون در مقالات و اظهار نظرهایی که در خبرگزاری وابسته بسیج فارس و سایتهایی مثل رجا نیوز منتشر شد، به کلی «تو سر مال زدند» و بدتر از آن در بعضی از آنها، مواردی را که در آن بیانیه، «خط قرمز» های تعیین شده از سوی «مقام رهبری» نقض شده بود، لیست کرده و پشت سرهم ردیف کرده بودند.
معلوم است که آن مریدان نادان ولایتمدار، با «دلواپسی» هایی برآمده از خودبزرگ بینی های بلاهت بارشان «رهبر» را با این کار در «هَچلَ» انداخته و سنگ روی یخ می کنند. آنها با آن «تحلیل»ها تلاش کردند که خامنه ای را در مقابل «عمل انجام شده» و فضایی قرار بدهند که ناچار شود تو دهن دولت و تیم مذاکره کننده بزند، اما توجه به بهایی که «مقام معظم رهبری» و نظام باید برای این کار بپردازد نداشتند و توجه نکردند که خود «حضرت آقا» در عین بی اعتمادی به آمریکا،«نرمش قهرمانانه» را انتخاب کرده است. خامنه ای چند بار حمایت خود را از مذاکره کنندگان اعلام کرده بود. اما او نگرانی خودش را هم در مورد«از پشت خنجر زدن» آمریکا اعلام کرد. او در یکی از آخرین اظهار نظرها در این زمینه که در اواخر اسفند سال قبل دیدار با هیات رئیسه و اعضای مجلس خبرگان بود گفت که  تیم مذاکره « امین و دلسوز» هستند «اما با وجود این من نگرانم چون طرف مقابل حیله گر ،‌اهل خدعه و نیرنگ است و از پشت خنجر می زند». بنابر این به صلاح خود خامنه ای نیست که بعد از چنین اظهاراتی، تیم مذاکره کننده را نالایق بداند و توسر آنها بزند. اگر قرار باشد کاسه کوزه ای سر کسی بکشند، سر «سر شیطان بزرگ» خواهد بود و بر خلاف خواست «دلواپسان» و فرماندهان سپاه پاسداران، سر روحانی و تیم مذاکره کننده نخواهد بود.
صلاح نبودن مردود شمردن توافق و بیانیه لوزان و خلاف رضایت خامنه ای بودن چنین کاری را می توان از اظهارات نایب رئیس مجلس، آخوند ابوترابی، یکی از خرمهره های متعلق به باند «جبهه پیرو خط امام ورهبری» از جناح هار موسوم به اصولگرا هم دید که آن هم در همین روز 16 فروردین و در اولین جلسه بعد از تعطیلات عید در مجلس بیان شد. بنا بر اخبارمنتشر شده در این زمینه ابوترابی فرد در سخنان قبل از دستور با قدردانی از هیات مذاکره کننده گفت: «امروز دشمن اذعان می‌کند چرخه کامل سوخت در خاک ایران سامان می‌یابد و این‌ها در سایه استقامت، صبر و حرکت در چهارچوبی که رهبر معظم انقلاب تعریف و تبیین کرده‌اند به دست آمده است». همانطور که در این جملات می بینم نایب رئیس مجلس هم بر نقش تعیین کننده هدایت «رهبر معظم» در این «دستاورد بزرگ» برای نظام، تاکید کرده است. مفهوم این تاکید ها از سوی این دو مقام یکی در مجلس آخوندی که نمایندگانی در آن دائم علیه دولت روحانی عربده می کشند و در مورد توافق به دست آمده نیز مخالفت و اظهار بدبینی کردند، و آن یکی به عنوان بالاترین مقام نظامی در ارگان و نهادی که او بعنوان رابط بی واسطه و مستقیم با رهبر و فرمانده کل قوا، بالای سر آن قرار دارد و عناصری از آن قبلا  در وراجی های خود، پا را از گلیم خود فراتر دراز کرده و نقش و نظر «حضرت آقا» را ندیده گرفته و زیر پا گذاشته بودند، به نظر نگارنده همان است که قبلا اشاره کردم، یعنی خامنه ای برای شکستن جوّ ایجاد شده توسط دلواپسان علیه توافق به دست آمده ، وارد عمل شده است و از طریق پیام فیروز آبادی برای سپاه و ضمائم آن و از طریق ابوترابی برای دلواپسهای عربده کشد پیام فرستاه و خواسته به آنها بفهماند که نباید زیاد شلوغ بکنند و آنچه به دست آمده خیلی بزرگ است و از این به بعد نفی و رد بیانه لوزان و حاصل تلاش تیم مذاکره کننده، ممکن است تقابل و رویارویی با خود او و نفی «دستاورد بزرگ نظام که تحت رهبری و هدایت » خود او  به دست آمده است، تلقی شود.
البته ممکن است، یک حاشیه یی برای «جیغ و داد» برای عناصر «هیچکاره» و دلقک های ولایتمدار هم باقی بگذارند تا از این طریق چیزی به کفه ترازوی طرف معامله شان در آمریکا، در برابر «جیغ و داد» کننده های آنجا بیافزایند تا دست آنها را در برابر تند روهای میزبان و مهماندار نتانیاهو در گنگره آمریکا، که مخالف توافق به دست آمده هستند، پرتر کرده باشند.
سپاه پاسداران دو سه روز مانده به پایان مذاکرات در یک ابتکار بلاهتبار با هدف خراب کردن فضا برای تفاهمی که ممکن بود تیم مداکراه کنند آن را اعلام کند وبا بالا بردن علم «خونخواهی» برای ملتهب کردن فضا با«تب ضد آمریکایی»، اعلام کرد که دو تن از نفراتش به نامهای  «علی یزدانی» و «هادی جعفری» که در تکریت به عنوان مستشار نظامی کنار نیروهای عراق بودند روز سوم فروردین، در عملیاتی علیه «تکفیری» ها، در حمله پهباد آمریکا کشته شده اند. اما رادیو فرداد روز 10فروردین گزارش داد که ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا اعلام کرد که در از روز دوم تا چهارم فروردین هیچ نوع حمله هوایی چه با هواپیما و چه با پهباد در تکریت نداشته است. این نظر را سرهنگ ادوارد تی. شولتیس به خبرگزاری آسوشیتدپرس، اعلام کرده بود.
در هر حال این ماجرای انرژی اتمی و غنی سازی و کشمکش رژیم با اروپا و آمریکا بر سر آن، مثل آن جنگ برای «رفع فتنه از عالم» و جنگ برای «فتح قدس از راه کربلا»،هیچ ارزشی برای مردم ندارد، و نه تنها نفعی برای مردم ندارد، بلکه تماما  زیان و به تاراج دادن دارایی مردم بوده است. خوشحالی مردم از اعلام بدست آمدن تفاهم در مذاکرات هم برای آن بود که مثل آن جنگ بی پایان و ضد میهنی و جنایتکارانه خمینی که برای «صدور انقلاب»، یا در واقع گسترش دامنه «ولایت» خودش می خواست، از این کشمکشهای بی پایان رژیم با قدرت های خارجی برای مساله ای غیر لازم و بی فایده، که تنها در خدمت جاه طلبیها و توسعه طلبیهای رژیم است خسته شده اند و خواهان پایان این کشمکها بودند که هزینه سنگینی برای کشور و فشار زیادی به زندگی آنها تحمیل کرده است.
از جمله بهایی که مردم به خاطر تحریمها پرداختنه اند، در مورد کمبود برخی مواد مورد نیاز درمان و پزشکی و داروهای ضروری  و عدم امکان خرید قطعات لازم برای تعمیر هواپیماها و خرید هواپیماهای جدید بود به طور مستقیم با سلامت و جان مردم ارتباط دارد و موارد متعدد سقوط هواپیماهای مستعمل و «دست دوم» فرسوده که با قیمتهای گزاف هم خریداری شده بود، سبب مرگ گروهی از هموطنانمان شد. روز دوشنبه 17 فروردین هم رئیس مجلس نسبت تفاهم به دست آمده در لوزان نظر خوش نشان داد و در سخنانی در دیدار نوروزی با کار کنان مجلس گفت:« بیانیه مطبوعاتی لوزان که نتیجه مذاکرات چندماه اخیر است، نشانه خوبی درخصوص حل مسئله هسته‌ای است ». این همان لاریجانی است که در مورد توافق دوران خاتمی در مساله اتمی که مذاکره کننده اش روحانی رئیس جمهور کنونی بود، گفته بود«مروارید غلطان دادیم، آب نبات گرفتیم».  اگر چه هنوز خامنه ای خودش هنوز در این مورد اظهار نظر نکرده است، اما موضعگیرهای تایید آمیزی که مورد اشاره قرار گرفت نشان دهنده آن است که در بالاترین سطوح در مدیریت نظام ولایت فقیه، همه به این نتیجه رسیده اند که نادیده گرفتن خواست قدرتهای بین المللی در فعالیتهای اتمی و یکدنگی در ادامه آن، می تواند زیان و خطرات غیر قابل جبران برای رژیم ببار بیاورد.
چه بسا حمله عربستان به یمن و تشکیل یک «ائتلاف عربی» برای متلاشی کردن «حوثی» های مورد حمایت رژیم، هشدار و زنگ خطری برای رژیم بوده باشد و خود خامنه ای دریافته باشد که با اشتباه محاسبه در توانایی های رژیم و بی توجهی به وسعت و توانایی اتحادی از نیروی کشورهای مختلف که می تواند در برابرش قد علم کند، می تواند سبب پرت شدن رژیم به گردابی باشد که موجودیت رژیم را در هم بپیچد. اگر چه برخلاف نظر شریعتمداری، آن چه رژیم در برابر «اسب زین شده» گرفته نه یک افسار پاره بله افساری است که اصلا قبلا مورد استفاده قرار نگرفته نشده و بسیار محکم و با چرم «1+5» لایه درست شده است و این افسار در مذاکرات و نهایی شدن تفاهم به دست آمده در پایان ماه ژوئن (اوائل تیر) به سر و دهن رژیم ازده خواهد شد و اگر عمر رژیم قد بدهد، تا  25 سال افسار رژیم در فعالیت اتمی در دست شیطان بزرگ و دوستانش خواهد بود تا رژیم مردم ستیز و زندگی سوز و جنگ افروز و شادی کش آخوندهای متکبر و پاسداران قلدر و مرتجع و ضد ایرانی اش، فکر ساختن بمب اتمی را به سرشان راه ندهند.
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۶ آوریل ۲۰۱۵