۱۳۸۹ دی ۱۲, یکشنبه

یک تسویه حساب خونین در راه است!



مجیــد مشیــدی

تراکم مشکلات در جامعه  ایران آن  چنان پر دامنه است که دولت کودتای ولایت فقیه ، سپاه و اطلاعات برای یافتن راه حل های موفقیت آمیز برای کنترل بحران های بی شمار، چاره ای جز ابراز قدرت نمائی و برقراری حکومت نظامی غیرعلنی ، برای ایجاد فرصت یک دست شدن ، ندارد. ولی دیگر برای رژیم اسلامی پس از 22 خرداد 88 یک ملت واحد و متحد وجود ندارد. معاملات پنهانی جمهوری اسلامی با کشورهای غربی که مایه ای از فریب را در خود دارد ونظام اسلامی فکر می کند که می تواند پاره ای از بحران ها را با داد و ستدهای پشت پرده حل کند! برای هیچ کس پنهان نیست.

باید گفت که شرایط امروز پس از اجرای حذف یارانه ها ، بسیار شکننده تر و نامطئن تر از گذشته است و چشم امید بستن صندوق بین المللی پول به نحوه اعمال جمهوری اسلامی که مطابق برنامه از پیش تعیین شده است ، تماشائیست. انسان های سرزمین ما با روزگاری عجیبی دست به گریباند. حتا فرمان چگونه نان خوردن را مبتنی بر یک عادت تاریخی از شرف باختگان می گیرند و با عینک های سیاه آنان نگاه می کنند. فراوان ترین پدیده ی که در جامعه ی زخمی ما وجود دارد، مرگ، گرسنگی و دربدری است.مردم در گرداب محرومیت های برتر دست و پا می زنند. ترس و وحشت از فرداها به حدی بالا است که به طور کامل اعتماد و باور مردم را نسبت به دست اندرکاران قدرت از بین برده است. مردمی که بارها برای رسیدن به یک هدف از همه ی هستی شان گذشتند، امروز احساس می کنند که نه تنها موفق نشده اند بل در بسیاری موارد دچار بحران های حادتر نیز گردیده اند. با استناد به ناتوانی جمهوری اسلامی در شناسایی و دفاع از منافع ملی و حیاتی کشور و عاجز ماندن از حل مسائل و مشکلات داخلی و نداشتن شایستگی و صلاحیت مدیریت کشور، باید از طرف مخالفان برای تغییر ساختار و شکل گیری هر چه عاجل تر یک وحدت و اراده ملی در راستای خروج اضطراری از این بحران ها صورت بگیرد، اما آن چه اکنون در ایران در جریان است، در اذهان بسیاری از ناظران مسائل و تحلیل گران سیاسی، یادآور تاریخ مستبدانه است.

سیاست های جنایتکارانه و حاشیه های ایجاد شده در سی و دو سال گذشته توسط نظام اسلامی، به نوعی این حقیقت را تبیین می کند که امروز وضعیت ایران، نسبت به هر زمان دیگری اضطراریست و هر نوع غفلت و آسودگی و خاطر جمعی و خوش باشی و خود مشغولی، روزگار پر حادثه ای را رقم خواهد زد. نکته ای که کمتر کسی در آن شک دارد، این است که با توجه به حجم و میزان چراغ های قرمز که روی منطقه خاور میانه روشن شده است، بدون شک جمهوری اسلامی در تیر رس حوادث و ناامنی ها قرار دارد، اما اپوزیسیون سرنگونی طلب هم چاره ای جز رویکردی هماهنگ و ایجاد قدرتی واحد برای دزدیدن سر خود از طوفانی که در راهست، ندارد. چه رسد به این که دشمنان زخم خورده و تحقیر شده  مردم ایران، امروز خیلی جدی تر شده اند. احتمال این که جنگ خارجی و ترورهای داخل و خارج کشور به عنوان حربه ای برای به حاشیه راندن رقبای سیاسی، از سوی برخی طرفداران افراطی باند احمدی نژاد مورد استفاده قراربگیرد. این مجموعه چقدر می تواند به واقعیت نزدیک باشد؟

موج اعدام ها با سرعتی نگران کننده به حرکت درآمده است ـ یازده جوان بلوچ را با اتهامات واهی و یا حتی بدون اتهام، در زاهدان به دار آویختند ـ و دستگیری خانواده های زندانیان سیاسی نیز با هدف گستراندن سایه سکوت سنگین، در دستور کار دولت کودتا قرار گرفته است. قوه قضائیه رژیم اسلامی اعلام کرد که یکشنبه ۵ دی ماه، حبیب الله لطیفی اعدام خواهد شد. در پی اعلام این خبر ما شاهد بودیم  که فعالیت گسترده مردم دلیر کردستان، ملتی که به نجیبانه ترین شکلی، بیداد بر خود و دیگران را گوشزد می کند و فعالان سیاسی و مدنی کردستان و سراسر ایران، برای لغو حکم اعدام حبیب الله لطیفی، روح همبستگی میان مردم سراسر کشور را به نمایش گذاشتند. نتیجه این تلاش ها رژیم جنایت کار اسلامی را مجبور کرد که حکم اعدام را لغو کند. بگذریم که تعرض به خانواده جبیب الله لطیفی  و دستگیری اعضای خانواده و بیست تن از فعالین کارگری، سیاسی و مدنی همراه بود. ولی لغو اعدام یک پیروزی برای مدافعان حقوق بشر به حساب می آید.

جمهوری اسلامی در روند ایجاد رعب و وحشت  در سطح جامعه برای پیشبرد اهدافش ( اجرای حذف یارانه ها) و یک تسویه  حساب دیگر با اپوزیسیون ، بار دیگر دست به جنایتی فجیع و هولناک زد و بامداد، سه‌شنبه ۷دیماه، یکی از هواداران سازمان مجاهدین خلق ، علی صارمی، ۶۳ساله را پس از ۲۴سال اسارت در زندانهای شیخ و شاه و علی اکبر سیادت به اتهامات سیاسی و امنیتی در زندان اوین به‌دارآویخت. علی صارمی که حدود ۲۳سال در زندانها و شکنجه‌گاههای مخوف شاه و شیخ بوده، به‌دلیل دیدار با فرزندش در قرارگاه اشرف و حضور بر سر مزار شهدای قتل‌عام سال۶۷ دستگیر شده بود.

جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که علی صارمی به‌ دلیل شرکت در قیام عاشورا در سال۱۳۸۸ به اعدام محکوم شده است در حالی که او در سال۱۳۸۶ به‌دنبال سخنرانی در خاوران دستگیر شده و هنگام قیام توده های مردم در سال ۱۳۸۸ در زندان بوده است. دو حکم اعدام چهل و هشت ساعت پس از تعویق اعدام حبیب الله لطیفی فعال کرد را چگونه می توان تحلیل کرد جز اینکه نظام برای تسلط به احتمال اعتراضات و قیام توده ها به اعدام و سرکوب عریان جنبش مردمی نیاز دارد. بدون شک اعدام علی صارمی واکنش جنایتکارانه و زبونانه نظام اسلامی در پی دریافت ضربات سنگین و مداوم پس از جنبش توده ها در سال گذشته و درهم شکسته شدن تمامی توطئه‌هایش علیه مجاهدین در این چند ماه اخیر و رو شدن چهره عوام فریببانه اش بر اثر مقاومت مردم می‌باشد. همانطوریکه علی صارمی هنگام ابلاغ حکم اعدامش توسط دادستان جنایتکار رژیم گفته بود: " فریاد می‌زنم که آنها حتی با اعدام و حلق‌آویز کردنم نمی‌توانند مرا و هموطنان آزاده‌ام را بترسانند چرا که آن قدر آنها را ترسانده‌ام که مجبورند اعدامم کنند. چون تنها دلیل صدور چنین حکمهایی ترس آنها از وضعیت متزلزلشان است، نه انصاف و عدالت. "

هم اکنون دود فتنه مانند پاره های ابر آتشبار فضای ایران را نشانه گرفته است و خبر از قریب الوقوع بودن تحولاتی می دهد که می تواند سرفصل تغییراتی شگرف در آن دیار باشد. تحرکات اخیر دولت احمدی نژاد، نشان از نوعی پیش  دستی برای شکل دهی جریان قدرت در جمهوری اسلامی است. هرچند که این واقعیت است ، اما شرایط حرکت دولت کودتا نشان می دهد که جناح حاکم خود را به در و دیوار می کوبد، تا به هر طریق ممکن بتواند با تغییر کفه قدرت در سمت دهی تحولات آینده به سود خود در مذاکره و بده و بستان ها با نمایندگان سرمایه داری بهره گیرد.ولی خیال باطل،هنوز پس از یک سال از سرکوب وحشیانه جنبش آزادیخواهانه مردم در سال 1388، دولت کودتا به جای شهد شیرین آرامش و امنیت برای خودش و حمایت کنندگانش، شرنگ تلخ دلهره و اضطراب را در کام شان می ریزد. به احتمال زیاد به زودی به دستگیری و محاکمه موسوی و کروبی و...  اقدام خواهد کرد و در نهایت یک تسویه حساب خونین در راه است!

همچنانی که جامعه این روزها شاهد وحشیانه ترین جنایات است حوزه نفوذ و گسترش سیاهی در ایران نیز بزرگ و بزرگ تر شده ، می رود قتل عام های روزمره ای که هرگز وجدان های خاک خورده را نمی تکاند، به اجرا گذشته شود. هر ساعت از زندگی ما با آنچه در حکومت از رأس تا ذیل می گذرد، ارتباط ناگزیر دارد، اگر یک خواست و وفاق عمومی صورت گیرد، دولت دیگر نمی تواند به پاسخ های کلیشه ای همیشگی  یعنی اعدام پناه ببرد. برای پرسش های ما، جواب های همه سونگرتری و کاربردی تری وجود دارد، سکوت ما ، بازی دولت و قدرت طلبان سرمایه را مهلک تر می کند. به یاد داشته باشیم که ما با سکوت خود به پیشواز فروپاشی اجتماعی، نابسامانی هر چه بیشتر اقتصادی و بحران های سیاسی گسترده تر می رویم و باید خطر افزایش درگیری ها و جنگ گسترده تر را در چشم انداز آینده بنگریم! صدای پای فاجعه ای را كه می آيد گوش بدهيد، خود را بنا به مصلحت های گذرای شخصی به نشنيدن نزنيد.

با این نگاه به اوضاع کنونی کشور و پیش بینی آینده پر حادثه است که باید هر چه زودترنوعی هماهنگی میان تمامی نیروهای مخالف جمهوری اسلامی  و امکانات موجود برای تحقق امنیت توده های مردم به وجود آید ورنه هیچ کس قادر نخواهد بود روی موج نارضایتی کنونی مردم سوار شده و سهم برتر قدرت را در حاکمیت آینده تصاحب کند. حقیقت آن است که تهدیدهای امنیتی جدی است و بدون تردید نسل های آینده برهمه کسانی که امروز آرام گرفته و مهر سکوت بر لب زده اند، نفرین خواهند کرد.



1 ژانویه 2011
11دی 1389



منبع: سايت ديدگاه 

Iran - Queue for Gas at midnight in Tehran

مرگ زن فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور bbc



خواهر جواهر ابو رحمه در مراسم تدفین
در مراسم تدفین خانم ابو رحمه، نزدیک به سه هزار نفر شرکت کردند
یک زن فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور پرتاب شده از سوی پلیس اسرائیل در جریان تظاهرات علیه دیوار حائل، جان خود را از دست داده است.
جواهر ابو رحمه ۳۶ ساله که روز شنبه، اول ژانویه در بیمارستانی در کرانه غربی درگذشت، در تظاهرات هفتگی علیه دیوار حائل در روستای بلعین در نزدیکی رام الله شرکت کرده بود.
برادر این زن فلسطینی هم در تظاهرات مشابهی در سال ۲۰۰۹ توسط نیروهای اسرائیلی کشته شده بود.
در مراسم تدفین خانم ابو رحمه، نزدیک به سه هزار نفر شرکت کردند.
تشکیلات خودگردان فلسطینی، در واکنش، "جنایت جنگی" اسرائیل را محکوم کرده است.
اسرائیل گفته است که این تظاهرات "خشونت آمیز و غیر قانونی" بود.
این کشور گفته است که در باره مرگ این زن فلسطینی تحقیق می کند.
منابع ارتش اسرائیل گفته اند که مرگ جواهر ابو رحمه ممکن است بر اثر بیماری آسم او که به علت پرتاب گاز اشک آور تشدید شده، صورت گرفته باشد.
وکیل این زن فلسطینی گفته اسرائیل در مورد انجام تحقیقات مناسب در باره علت مرگ جواهر ابو رحمه، کوتاهی کرده است.
این وکیل، ارتش اسرائیل را به استفاده از "مقدار انبوهی" گاز اشک آور برای متفرقه کردن معترضان متهم کرده است.
فلسطینیان به همراه فعالان حقوق بشر اسرائیلی و بین المللی، طی پنج سال گذشته به طور هفتگی تظاهرات عمدتا مسالمت آمیزی در برابر دیوار حائل در بلعین برپا کرده اند. برخی مواقع، جوانان فلسطینی به سوی سربازان اسرائیلی سنگ پرتاب کرده اند.
در تظاهرات اخیر، نیروهای امنیتی اسرائیلی از گاز اشک آور، نارنجک نوری و گلوله های مشقی علیه تظاهرکنندگان استفاده کردند. آنها همچنین چند بار به سمت معترضان شلیک کردند.
اسرائیل در سال ۲۰۰۲ شروع به ساخت دیوار حائل کرد و گفت که این دیوار را به دلایل امنیتی به طور موقت می سازد. هدف از ساخت دیوار، متوقف کردن عملیات انتحاری از سوی گروه های فلسطینی بود.
دیوار حائل در امتداد کرانه غربی ساخته شده و فلسطینی ها می گویند که اسرائیل با ساخت این دیوار، بخش هایی از خاک مناطق فلسطینی را به خاک خود ملحق کرده است.
دیوان دادگستری بین المللی در سال ۲۰۰۴، طی اظهارنظری بخش هایی از این دیوار را غیر قانونی خواند و خواهان برچیدن آنها شد.