۱۳۹۷ فروردین ۲۵, شنبه

حمله نیروهای امنیتی به منزل هاشم خواستار، ضبط وسایل ایشان و در کنترل گرف...

تأملی بر اظهارات آقای بهزاد نبوی درباره « سیاست صبر و انتظار» جبهه ملی ایران در دوران رژِیم شاه!
منصور بیات زاده
 
 و توضیحی درباره نتیجه گیری غلط  ایشان، از آن «سیاست»!
(مصاحبه آقای بهزاد نبوی در رابطه با تظاهرات و تجمعات دیماه ١٣٩۶با روزنامه شرق)
ــ  دکتر منصور بیات زاده
 
رورنامه شرق در رابطه با عدم پشتیبانی وحمایت نیروهای معروف به «اصلاح طلب» از تظاهرات و تجمعات اعتراضی در بسیاری از شهرهای ایران در دیماه ١٣٩۶  با آقای بهزاد نبوی یکی از فعالین و صاحبنظران آن طیف سیاسی مصاحبه ای ترتیب داده اند.متن آن مصاحبه همچنین در بسیاری از روزنامه های ایران و سایت های اینترنتی منتشرشده است.
پایکاه اطلاع رسانی و خبری جماران ـ تهران، به نقل از شرق، آن متن را تحت عنوان:
« نبوی: تحصن در مجلس ششم هیچ نتیجه ای نداشت/ نظر بهزاد نبوی در مورد شعار«اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» چیست؟، منتشر کرده است.
(برای کسب اطلاعات بیشتر در باره مواضع اتخاذ شده از سوی آقای بهزاد نبوی، به اصل مصاحبه که به لینک آن در پانویس همین نوشته اشاره رفته است، مراجعه کنید.).(١)
 
آقای بهزاد نبوی در گفتار خود در پاسخ  به سئوالات خبرنگار روزنامه شرق از تصمیم اتخاذ شده از سوی اصلاح طلبان ، مبنی بر عدم پشتیبانی وحمایت از تظاهرات و تجمعات اعتراضی در بسیاری از شهرهای ایران در دیماه ١٣٩۶، به دفاع برخاسته  و برای توجبه آن تصمیم، به یکسری نظرات و مواضع و تصمیمات «اصلاح طلبان»اشاره  می کند. طی اظهاراتش، از«شکست تحصن نمایندگان مجلس ششم»، نام می برد. بدون اینکه کوچکترین توضیحی در آن باره بدهد که  منطورش از «شکست»، چیست؟
در حالیکه «تحصن نمایندگان مجلس» دوره ششم قانونگذاری در اعتراض و مقابله با سیاست و عملکرد «شورای نگهبان» که پایمال کردن حقوق ملت را بمراتب گسترده تر از گذشته در دستور کارخود قرار داده بود ــ بطوریکه با «صلاحیت حدود ۴ هزار نامزد انتخابات مجلس هفتم در سراسر ایران؛ از جمله بیش از ۸۰ نماینده مجلس ششم» مخالفت کرده بود ــ ، برگزار شد.
 
حتما ً نباید فراموش کرد و از خاطر بدور داشت که، طبق بند ۶ از «اصل سوم قانون اساسی»، یکی از «وظایف دولت جمهوری اسلامی» مبارزه با«محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصار طلبی»، باید باشد؟
با توجه به این اصل مهم که اشاره رفت، دفاع از «حقوق ملت» و در آن رابطه اعتراض به قانون شکنی مقامات مختلف دولتی و مذهبی، ازجمله «شورای نگهبان»، یکی از وظایف محوری و اصلی نمایندگان مجلس می باشد. یعنی مبارزه با« هر گونهاستبداد و خودکامگی و انحصارطلبی»!
 
برعکس ادعای آقای بهراد نبوی، «تحصن ١٣٩ نماینده مجلس»، یکی از عملکرد های مثبت و تا حدودی موفق مبارزات پارلمانی آن دوران می باشد. آنهم باین دلیل که آن بخش از نمایندگان مجلس با در نظر داشتن وظائف خود، در دفاع از «حقوق ملت»، علیه تصمیمات خلاف قانون «شورای نگهبان» دست به روشنگری زدند؛ و از آن طریق در افکار عمومی به این موضوع  دامن زدند که انتخابات در نظام جمهوری اسلامی بهیچوجه« آزاد» نیست و بنابر گفته جناب بهزاد نبوی، «انتخابات فرمایشی» است!...
 
نوشته ای تحت عنوان «تحصن و استعفاء جمعی از نمایندگان مجلس ششم»، در باره آن اعتراضات
در سایت «ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد» درج شده است.
نویسنده، آن مطلب را با کمک گرفتن از متن یکسری مطالب که در رابطه با «تحصن نمایندگان مجلس» تحریر و یا بیان شده بودند؛ از جمله اظهارات و گفته های بعضی از نمایندگان مجلس که در آن «تحصن»، شرکت داشتند ، و همچنین  اظهارات و مواصع بعضی از مقامات دولتی و مذهبی که با آن «تحصن» مخالف بودند، تحریرنموده است. (٢ )
 
 در آن نوشته به نقل از اظهارات آقای بهزاد نبوی می خوانیم:
 
«بهزاد نبوی نماینده تهران و نایب رئیس مجلس که از این امر به عنوان کودتای پارلمانی یاد کرده بود، در این باره گفته‌است: شما با تحصن و ایستادگی خود توانستید یک کودتای پارلمانی و برنامه‌ریزی شده را که به تعبیر دوست و همکارعزیزمان آقای پورنجاتی مانند شرک بود در شب تاریک و مثل مورچه سیاه‌روی سنگ سیاه، آنچنان افشا کنید که ستاد ضداصلاحات با تمام توان ناچار شود با تمام توان به پیش بیاید و وارد میدان شود تا شاید بتواند مانع عقب‌نشینی سربازان خود شود و این ستاد را به جایی رساندید که یا خود مجبور باشد انتخابات فرمایشی را برگزار کند و ننگ آن را به جان بخرد یا دست به کودتای تمام عیارنظامی بزند که چنگ و دندان آن هم این روزها پیداست.»
 
 آقای بهزاد نبوی در آن باره همچنین به یک موضوع تاریخی که مربوط به فعالیتهای سیاسی جبهه ملی ایران در دوران رژیم شاه (زمان نخست وزیری اسدالله علم ) می شود، اشاره نموده و سعی کرده  تا با نتیجه گیری غلط از آن ماجرا، به تصمیم «اصلاح طلبان» در عدم پشتیبانی از اعتراضات و تجمعات دیماه، صحه بگذارد!!
در حالیکه فعالیتهای جبهه ملی در آنزمان برمحور خواست اجرای قانون اساسی مشروطیت و مخالفت با «قانون شکنی» از سوی رژیم شاه دور می زد. در همان رابطه بود که  اعضای جبهه ملی، همیشه بر امر و خواست: «شاه باید سلطنت کند و نه حکومت»، تاکید و پافشاری داشتند! و بهیچوجه حاضر نبودند بر خلاف اصول قانون اساسی مشروطیت برای شاه «حق ویژه» و بزبان دیگر، «حقوق فراقانونی» قائل شوند! تصمیمات و «موضع سیاسی» که، شاه بهیچوجه حاضر به قبول چنان نظراتی نبود.
 از سوی دیگر رئیس هیئت اجرائی جبهه ملی ایران ، زنده یاد الهیار صالح در آن زمان بهیچوجه حاضر نبود بر سیاست و عملکردی که در مغایرت با اصول قانون اساسی مشروطیت باشد، آنهم بخاطر کسب مقام وزارت درچند وزارتخانه، تعدادی استاندار، فرماندار و تعدادی نماینده فرمایشی در «مجلس شورای ملی»... تن دردهد و همچون احزاب شه ساخته عمل کند. یعنی به خواست و اعمال و رفتار غیر قانونی صحه بگذارد. آن تصمبم سیاسی درآنزمان بنا براظهارات زنده یاد اللهیار صالح، به «سیاست صبر و انتظار» معروف شد.
 
جناب بهزاد نبوی  در آن مصاحبه با روزنامه شرق بیان می دارند:
 
«...رهبران جبهه ملی دوم، بعد از ١٥ خرداد ٤٢، سیاست صبر و انتظار را مطرح و اجرا کردند. ما آن زمان دانشجو بودیم و به مقتضای جوانی، رادیکال فکر می‌کردیم. به‌همین‌دلیل این تصمیم را نقد کردیم و آنان را محافظه‌کار نامیدیم و عملا در انحلال جبهه ملی دوم نقش داشتیم. بعد‌از‌آن با فشار جوانان و خصوصا کمیته دانشگاه جبهه ملی، جبهه ملی سوم با حمایت مرحوم مصدق و با وجود مخالفت رهبران جبهه‌ ملی دوم تشکیل شد. با‌این‌حال آن جبهه هم بیش از پنج، شش ماه دوام نیاورد. جمعی از اعضای آن که فعال‌تر بودند، دستگیر شدند و جبهه ملی سوم عملا تعطیل شد. بسیاری از جوانان انقلابی از‌جمله ما هم به فعالیت مسلحانه روی آوردیم و باقی ماجرا که می‌دانید. امروز که به عقب برمی‌گردیم و آن دوره را مرور می‌کنیم، متوجه می‌شویم که رهبران جبهه ملی دوم حرف غلطی نزده بودند؛ یعنی در آن شرایط که فضای بسته، اختناق و سرکوب به دلیل کشتار ١٥ خرداد ٤٢ حاکم شده و عملا امکان فعالیت قانونی و اصلاح‌طلبانه فراهم نبود، تصمیم گرفتند همه فعالیت‌های خود را تعطیل کرده و کرکره را پایین بکشند! منظورم این است که یک جریان قانونی و اصلاح‌طلب ممکن است در شرایطی به این نتیجه برسد که نمی‌شود فعالیت اصلاح‌طلبانه کرد. واکنش ما که جوان بودیم، درباره این اقدام جبهه ملی این بود که آنها محافظه‌کار و سازشکار شده‌اند؛ ولی با تجربه امروز که به قضایا نگاه می‌کنیم، به نظر می‌رسد که در آن شرایط واقعا امکان فعالیت اصلاح‌طلبانه قانونی و مسالمت‌آمیز فراهم نبود و فضای بسته تا اواخر سال ٥٥ و روی‌کارآمدن کارتر ادامه داشت. از این مثال می‌خواهم به شرایطی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم گریز بزنم و بگویم که امروز هم یک جریان اصلاحی وجود دارد که ممکن است در شرایطی خیلی با محافظه‌کاری و سازشکاری مخالف نباشد. طبیعی است؛ جریانی که به دنبال انقلاب و مبارزه مسلحانه می‌رود، با کسی سازش ندارد؛ اما جریانی که می‌خواهد در جامعه حضور داشته باشد و وضع موجود را با روش‌های مسالمت‌آمیز، قانونی و تدریجی به وضع مطلوب تبدیل کند، مجبور است به واقعیت‌های موجود توجه کند؛ یعنی در جاهایی کوتاه بیاید، در جاهایی آرام حرکت کرده و در فضاهایی هم با اصحاب قدرت گفت‌وگو کند. این گفت‌وگوی ملی که امروز مطرح است، مگر چیزی جز این است که جریان فکری و سیاسی معتدل و میانه‌رو، اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا، با ارباب قدرت گفت‌وگو کنند و بگویند که کشور در خطر است. بیایید باهم فکری کنیم تا شاید مشکلات کشور کم شود. این به تعبیر شما، نوعی محافظه‌کاری و سازشکاری می‌شود!...»
 
جملاتی که از گفتار آقای بهزاد نبوی نقل شد، بخشی از واقعیات سیاسی آن دوران است! ولی ایشان در آن مصاحبه  کوچکترین اشاره ای به مسائل سیاسی که در آن زمان سبب شدند تا چنان موضع  سیاسی از سوی رئیس هیئت اجرائی جبهه ملی ایران ــ مرحوم الهیار صالح ــ ، اتخاذ شود، ننموده اند. شاید بدین منظور که اگر ، توضیح می دادند که اتخاذ چنان تصمیمی از سوی رئیس هیئت اجرائی جبهه ملی ایران بخاطردفاع از اصول قانون اساسی مشروطیت و مخالفت  و مقابله با سیاست و عملکرد های خلاف قانون مطرح شده بود.حتما ً، نمیتوانستند در آن مصاحبه بعنوان یک فرد سیاسی که از سوئی خود را «اصلاح طلب» می خواند و  از سوی دیگر، یکی از ارزشهای فکری اش ، طرفداری از حاکمیت قانون و مخالف با قانون شکنی می باشد، با صراحت بیان دارد که «من سیاست صبر و انتظار را قبول ندارم»!
 
 نگارنده(منصور بیات زاده) نیز در همان زمان مورد بحث ــ سال ١٣۴١ ــ از اعضای جبهه ملی ایران در اروپا و همچنین عضو کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی (اتحادیه ملی) بودم، و با اظهارات مرحوم الهیار صالح رهبر فقید جبهه ملی ایران درباره « سیاست صبر و انتظار»،همچون بسیاری از فعالین و کوشندگان آن زمان در داخل و خارج از کشورموافق نبودم.
 
 اما، با گذشت زمان به این موضوع پی بردم  که مخالفت من (منصور بیات زاده) در آنزمان با آن گفتار برپایه  «مشکل معرفتی» و در واقع آشنا نبودن و اطلاع نداشتن من به چگونگی اصول و روابط شیوه «مبارزات قانونی»  و پیش فرضهائی که آن نوع شیوه مبارزه  با خود میطلبد، بوده است. درحقیقت در آن ماجرا، حق با زنده یاد اللهیارصالح بوده است.
در رابطه با « سیاست صبر و انتظار» همچنین در نوشته ای تحت عنوان«درنقد اظهارات و ادعاهای آقای دکترمحمدعلی همايون کاتوزيان ـ بخش پنجم (بخش پايانی)»، درتاریخ  آذرماه  ۱۳۹۰  به دفاع  از مواضع اتخاذ شده از سوی مرحوم اللهیار صالح  در آن مقطع تاریخی پرداخته ام.(٣)
با توجه به مسائلی که اشاره رفت،  ضرورت دارد و لازم است به این موضوع نیز اشاره گردد که یک فرد و یا گروه ، سازمان،حزب و یا جبهه ای که ادعای دارد که طرفدار «حاکمیت قانون» می باشد، باید در طول مبارزات و فعالیتهای سیاسی خود بر اجرای اصول قانون اساسی «نظام حاکم »، پایبند باشد. و بر اجرای تمام اصول قانون اساسی پافشاری کند، یعنی  بهیچوجه و بهیچ دلیلی نباید بر امر «قانون شکنی» هیئت حاکمه صحه بگذارد و یا در مقابل چنان سیاست و عملکردی، سکوت اختیار نماید!
از سوی دیگر ضروریست در همین رابطه یادآورشد، فعالین و نیروهای سیاسی اگر با محتوی اصولی از قانون اساسی توافق ندارند و خواستار «اصلاح» آن اصول هستند، تا زمانیکه آن اصول اصلاح نشده اند، همچنین «التزام اجرائی به قانون اساسی»، یکی از پیش فرض های مبارزات قانونی باید باشد.(۴)
 
 علاوه بر مطالبی که اشاره رفت، به این اصل نیز باید توجه داشت، هر زمان فردی و یا نیروی سیاسی برای خود «هویت اصلاح طلب» انتخاب کرد، حتما ً باید در فعالیتهای سیاسی خود، علاوه بر تاکید بر«حاکمیت قانون» و مخالفت با «قانون شکنی»، خواستار اصلاح قوانین غیر دمکراتیک موجود باشد! در غیر اینصورت، چنان هویتی، «ماسکی» است که آن فرد و یا نیروی سیاسی بر چهره خود دارد، تا از آن طریق «چهره واقعی» خود را که کوچکترین رابطه ای با ارزش های «اصلاح طلبی» و دفاع از «حاکمیت قانون» ندارد، زینت بخشد!
 
روشن است که نمی توان و نباید از فردی و یا گروه و حزب سیاسی که طرفدار نظرات رادیکال و مبارزات قهرآمیز و حتی سرنگونی رژیم حاکم می باشد، این انتظار را داشت تا با جریانات سیاسی که خود را طرفدار «حاکمیت قانون» و مبارزات مسالمت آمیز می دانند وتغییرات و اصلاحات قوانین غیر دمکراتیک را از طریق مبارزات قانونی در دستور کار خود قرار داده، همسو و همنظر باشند.
 اما فردی و یا جریان سیاسی که ادعای دفاع  از«حاکمیت قانون» و مخالفت با «قانون شکنی»دارد و چنین جلوه می دهد که بخاطر تحقق خواست ها و اهداف سیاسی خود از شیوه مبارزات مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کند. حتما ً موظف است بخاطر حقظ «هویت سیاسی» خود به سیاست و عملکردهای خلاف قانون هیئت حاکمه اعتراض کند.
با توجه به وظائفی که اشاره رفت، نباید بخاطر اینکه «صاحبان قدرت» رنجش خاطر پیدانکنند، نسبت به رویدادهای جامعه سکوت اختیار کرد؛ آنهم فقط و فقط بدین منظور که بتوان « درصحنه سیاسی روز»، حضور داشت و مجبور نشد تا «کرکره»را پائین کشید! بزبان دیگر، هویت سیاسی خود را فدای حضور در صحنه سیاسی روز نمود!
 
در زیر به گوشه هائی از سیاست جبهه ملی در دوران نخست وزیری اسدالله علم اشاره می کنم، تا روشن گردد، که  اختلاف «جبهه ملی» با دولت اسدالله علم که خود را، «غلام خانه زاد» محمد رضاشاه پهلوی می نامید، بر پایه چه مسائل و نظرات و خواست هائی دور می زده است. و جبهه ملی، بخاطر حفظ «هویت سیاسی» خود و تاکید بر «راه مصدق»، مجبور به انتخاب «سیاست صبر و انتظار» شد. 
البته بخاطر اینکه واقعیت تاریخ سیاسی آنزمان را تحریف نکرده باشیم، ضرورت دارد در همین رابطه متذکر شد که، «جبهه ملی ایران» بخاطر کسب اجازه فعالیت علنی می بایستی شرایطی را که شاه و نخست وزیراسدالله علم، تعیین کرده بودند، اگرچه آن شرایط  در مغایرت با اصول قانون اساسی مشروطیت قرار داشت، بپذیرد.
اسدالله علم  بعنوان نخست وزير با رهبران جبهه ملی از جمله اللهيارصالح و دکتر مهدی آذر چند بار تماس گرفت و همانطور که اشاره رفت، حاضر بود امتيازاتی به جبهه ملی بدهد، بشرط اينکه جبهه ملی از خواست معروف «شاه بايد سلطنت کند و نه حکومت» ، یعنی مخالفت با «قانون شکنی» از سوی شاه، صرفنظر کند.
اگر جبهه ملی حاضر می شد تا آن پیشنهاد و نظرات را بپذیرد، روشن است که می توانست همچون احزاب شه ساخته آن دوران، بعنوان یک تشکیلات سیاسی علنی در جامعه حضور داشته باشد و همانطور که قبلا اشاره رفت از مقام چندین وزیر، استاندار، فرماندار و تعدادی وکیل فرمایشی مجلس شورای ملی بهره مند شود. و در مقابل، به ارزشهای تشکیل دهنده  «هویت سیاسی» خود پشت کند.
اما شورای جبهه ملی برای همکاری با دولت اسدالله علم، سه شرط قائل می شود، که هيئت اجرائيه  جبهه ملی طی اطلاعيه ای  در آذر ماه ١٣۴١ ماجرای مذاکرات را به اطلاع مردم ايران می رساند. در آن اطلاعیه می خوانیم.:
«... در جلسۀ سوم که آقای علم تکلیف کردند که با شخص اعلیحضرت در این خصوص مذاکره شود، هیئت اجرائی جبهه ملی ، حدود مذاکرات را که نمایندگان جبهه ملی می توانند در آن حدود مذاکره و گفتگو کنند، به صورت یادداشتی در سه قسمت به این شرح :
« ١. جبهه ملی معتقد است که باید قانون اساسی را محترم و معتبر دانست و رعایت اصول آن را، که متضمن حفظ سلطنت مشروطه و ملت است، صادقانه عهده دار بود.
٢. جبهه ملی، به حکم قانون اساسی و با توجه به مقتضای حکومت مشروطه، اجرای فوری انتخابات را واجب می داند.
٣. جبهه ملی، طرفدار اجرای اصلاحات و مبارزه با فساد است و وجود آزادیهای قانونی و پارلمان ملی را از لوازم تحقق یافتن اصلاحات و هماهنگی بین ملت و دولت و جلوگیری از اتلاف بیت المال عمومی می داند. » تسليم آقای علم نمود و پاسخی از طرف ایشان نرسید. تا آنکه اخیرأ بار دیگر خواستار ملاقات شدند، ولی در این نوبت هم نتیجه ای که با اصول هدفهای جبهه ملی سازگار باشد به دست نیامد. در ضمن مذاکرات، آقای علم اظهار داشتند پافشاری جبهه ملی به اینکه اعلیحضرت باید سلطنت نمایند نه حکومت، عملی نبوده و با واقع بینی منطبق نیست. ولی نمایندگان جبهه ملی به این تذکر پاسخ دادند که برای جبهه ملی قبول چنین امری، که مخالف قانون اساسی و مقتضای حکومت مشروطه سلطنتی و به مصلحت ملک و ملت و سلطنت نمی باشد، امکانپذیر نبوده و نیست و ادامه چنین وضعی را موجب وخامت بیشتر اوضاع می داند ... »
 هیئت اجرائی جبهه ملی ایران هفتم آذر ماه ١٣۴١» (۵)
با توحه به توضیحاتی که اشاره رفت، در واقع نمی توان خود را «اصلاح طلب» خواند ولی به اجرای اصول قانون اساسی پایبند نبود و با قانون شکنی سرستیز نداشت!
 روشن نیست که چرا و بچه خاطر نباید خواست اجرای اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، ازجمله اصل ٢۷ قانون اساسی در صدر برنامه مبارزات و فعالیتهای  جریان سیاسی معروف به  «اصلاح طلب» قرار داشته باشد؟ (۶)
 
برای روشن شدن مواضع و احیانا ً  اختلاف برداشت ما سوسیالیست های طرفدار «راه مصدق» و افراد اصلاح طلبی همچون آقای بهزاد نبوی، از تفسیر و بکار بردن واژه های سیاسی جهانشمول  به چه صورتی می باشد. به یکی از سئوالات حبرنگار روزنامه شرق و پاسخ آن جناب اشاره می کنم.
 
سئوال خبرنگار روزنامه شرق: « به نظر شما اصلاح‌طلبان سازشکار شده‌اند؟»
 
پاسخ آقای بهزاد نبوی: «اصلاح‌طلبی در ذات خود نوعی سازشکاری دارد. دلیل اینکه اصلاح‌طلبان رادیکال نبوده‌اند و برانداز و انقلابی نیستند، این است که نمی‌‌خواهند وضع موجود را به هر روش و با هر ابزاری تغییر دهند؛ بلکه به دنبال آن هستند که آن را با روش‌های قانونی و مسالمت‌آمیز و با حفظ چارچوب‌ها به وضع مطلوب تبدیل کنند. با توجه به ضرورت حفظ چارچوب وضع موجود و اتخاذ روش‌های قانونی و مسالمت‌آمیز، سازشکاری الزاما و در هر شرایطی، چیز بدی نیست....»
 
نگارنده (منصور بیات زاده) با پاسخ ایشان در رابطه با سئوالی که مطرح شده بود مخالفتی ندارم و با بیانات ایشان در آنباره موافقم. برای اینکه دقیقا ً روشن شود که منظور من از آن توافق در چه رابطه ای می باشد و چرا من ، اصل «ائتلاف» را نیز برای تشکیل دولت در صورتیکه در یک انتخابات آزاد، نیروی سیاسی که قصد تشکیل «هیئت دولت» را دارد، ولی اکثریت لازم نمایندگان برای تشکیل دولت را در هنگام انتخابات  کسب نکرده باشد، در چنان حالتی، موضوع «ائتلاف» امری ضروری و واجب می باشد. یعنی نیروهای سیاسی که در مبارزات انتخاباتی با یکدیگر در رابطه با برنامه های سیاسی رقابت داشته اند، مجبور می باشند در هنگام «ائتلاف» با یکدیگر، در محتوی  برنامه های انتخاباتی خود تجدید نظر کنند. بزبان دیگر هیج یک از آن گروه ها(احزاب و سازمانها) تمام برنامه انتخاباتی خود را نمی تواند، به برنامه کار دولت ائتلافی تبدیل کند.
ولی «دولت ائتلافی»، حتما ً باید، موظف به اجرای اصول قانون اساسی که «نظام»، «مشروعیت» خود را از آن  کسب می کند، پایبند باشد. یعنی پایمال کردن «اصول قانون اساسی» را نمی توان و نباید، به یکی ازمسائل مورد  توافق«ائتلاف» بین احزاب موئتلف تبدیل نمود.در غیر اینصورت، چنان تصمیماتی برخلاف اصول قانون اساسی و در واقع، «قانون شکنی» است.
متأ سفانه چنان شیوه کاری ــ بی توجهی به اصول قانون اساسی ــ ، چه در دوران رژیم محمدرضا شاه پهلوی، بخصوص  بعد از کودتای ٢٨ مرداد سال ١٣٣٢ و چه در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی در صدر عملکرد حاکمین هر دو «نظام»، قرار داشته است. درحالیکه زنده یاد اللهیار صالح پافشاری بر اجرای اصول قانون اساسی مشروطیت را از وظایف خود و «جبهه ملی» تلقی می نمود. و در آن رابطه بود که حاضر نشد، به مجری اوامر غیرقانونی پادشاه تبدیل شود!
 
این نوشته را با نقل جملاتی از بیانات زنده یاد حسین شاه حسینی درباره یکی از خصوصیات سیاسی و اخلاقی شخصیت شادروان اللهیار صالح پایان می دهم.
شادروان حسین شاه حسینی در سخنرانی که در جلسه پلنوم جبهه ملی ایران که آن پلنوم، بنام «پلنوم اللهیار صالح »، نام گذاری شده بود(دوم آبانماه ١٣٨٢)، طی سخنانش بیان می دارد:
«...در عین حال ما می بینیم که جبهه ملی ایران دارای شخصیتهلیی چون اللهیار صالح بود که به دفعات مورد توجه شاه قرار گرفت و حتی در خاطرات بعضی از آقایان رجال که من می یینم ذکر شده که حتی آخرین روزی که از آمریکا بر می گشت موقع خداحافظی به او پیشنهاد شد که آقا شما باشید سفیر کبیر دولت ایران  اظهار می کند من به دفعات که از این پله ها آمدم بالا بنام سفیر دکترمصدق آمدم نه بنام سفیر کبیر دولت کودتا از این جهت این چهره ها به ما درس داده اند آموزش داده اند که در این گروه با این تفکر اگر بتوانیم خدمت خودمان را قربتاالی الله انجام می دهیم نه اینکه پستی در اختیار بگیرند ولی این آقایان زیر بار نرفتند...».(۷)
 
دکتر منصور بیات زاده
   دوشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۷ - ۹ آپريل ۲۰۱۸
 
 
پانویس:
١ ـ نبوی: تحصن در مجلس ششم هیچ نتیجه ای نداشت/ نظر بهزاد نبوی در مورد شعار«اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» چیست؟ ـ به نقل از سایت پایگاه خبری جماران
 ــ و همچنین متن کامل آن مصاحبه  در سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق
٢ ـ  تحصن و استعفاء جمعی از نمایندگان مجلس ششم ـ  به نقل از سایت ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
٣ ــ تاريخنگار و مورخ مسئول، منصف و بيطرف،رويدادها، نظرات و عقايد را آنطوری که اتفاق افتاده و مطرح شده اند، تحرير و تفسيرمی نمايد و از تحريف، تقلب، تملق، دروغ ، تزوير و عوامفريبی اجتناب می ورزد!  ــ درنقد اظهارات و ادعاهای آقای دکترمحمدعلی همايون کاتوزيان ـ بخش پنجم (بخش پايانی) ـ دکتر منصور بیات زاده
۴ ـ مجموعه ٩ گفتگو در باره: « حاکمیت ملی و حاکمیت ملت»، «هیئت حاکمه، قانون اساسی فعلی و باید ها و نبایدها»...«حاکميت قانون»، «اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی»، ...«تفاوت بين حاکميت ملت و حاکميت ملی»، « سياست موازنه منفی و نيروی سوم»، «اشاره به قانون اساسی مشروطيت و مقايسه بعضی از اصول آن با اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی» ، «جدائی دين از دولت» ، « راه مصدق»، «گلوباليزاسيون»...با دکتر منصور بیات زاده
۵ ـ تاریخ سیاسی بیست و پنج سالۀ ایران ( از کودتا تا انقلاب ) تألیف سرهنگ غلامرضا نجاتی ، انتشارات مؤسسه خدمات فرهنگی رسا ، چاپ اول ١٣٧١ ، صفحات ٢٠٩ و ٢١٠
۶ ــ اصل ٢۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی:
«تشکیل اجتماعات و راهپیمائی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.» 
٧ ـ پلنوم جبهه ملی ایران ـ دوم آبانماه ١٣٨٢ ـ پلنوم اللهیار صالح . صفحه ٢٣ .
 به نقل از تارنمای رسمی جبهه ملی ایران ـ تهران
ــ و همچنین متن کامل گزازش آن پلنوم  در سایت سازمان سوسیالیست های ایران ـ سوسیالیست های طرفدار راه مصدق
 
 
 
 

چندین معترض فلسطینی، روز جمعه سیزدهم آوریل، در تظاهرات سومین جمعه پیاپی در مرز غره با اسرائیل بر اثر شلیک سربازان اسرائیلی زخمی شدند. منابع امدادی فلسطینی از حال وخیم یکی از این زخمی‌شدگان خبر داده‌اند. سی‌ام مارس و ششم آوریل، امروز نیز هزاران فلسطینی ساکن نوار غزه به سمت حصار مرزی اسرائیل حرکت کردند و خواستار "حق بازگشت" به زمین‌های خود شدند.

سومین جمعه ناآرام در مرز نوار غزه با اسرائیل: چند فلسطینی زخمی شدند

media

چندین معترض فلسطینی، روز جمعه سیزدهم آوریل، در تظاهرات سومین جمعه پیاپی در مرز غره با اسرائیل بر اثر شلیک سربازان اسرائیلی زخمی شدند. منابع امدادی فلسطینی از حال وخیم یکی از این زخمی‌شدگان خبر داده‌اند.
سی‌ام مارس و ششم آوریل، امروز نیز هزاران فلسطینی ساکن نوار غزه به سمت حصار مرزی اسرائیل حرکت کردند و خواستار "حق بازگشت" به زمین‌های خود شدند.
تظاهرات اعتراضی فلسطینیان قرار است تا پانزدهم ماه مه که هفتادمین سالگرد اعلام دولت اسرائیل است ادامه یابد.
خبرگزاری رویترز از مرز غزه گزارش داده که تظاهرکنندگان پس از برگزاری مراسم نماز جمعه، سنگ‌هایی را به سوی سربازان اسرائیلی پرتاب کردند و با آتش زدن لاستیک‌هایی، آنها را به سوی این سربازان روانه کردند.
این خبرگزاری تعداد زخمی‌شدگان را شش نفر و خبرگزاری فرانسه این تعداد را هشت نفر اعلام کرده است.
اسرائیل نیروهای ویژه خود را در مرز غره مستقر کرده و طی دو تظاهرات پیشین، بیش از سی معترض فلسطینی کشته شده است.
همچنین در یک اردوگاه در شرق غزه، چند جوان فلسطینی تابوتی را که با پرچم اسرائیل پیچانده شده بود و روی آن نوشته شده بود "پایان اسرائیل"، به دست گرفتند.
خبرگزاری فرانسه گزارش داده که سازمان‌های فلسطینی هواداران خود را در تظاهرات امروز به آتش زدن پرچم اسرائیل و اهتزاز پرچم فلسطین فراخواندند.

اعتراض‌ها به معضل کم آبی و مطالبه حقابه از سوی کشاورزان شرق استان اصفهان کماکان و بی وقفه ادامه دارد، با این تفاوت که بعضی گزارشهای تصویری از این تجمع‌ها همراه با صداهایی است که به نظر می رسد صدای شلیک گلوله است. همزمان با ادامه اعتراض‌های کشاورزان اصفهانی برای گرفتن حقابه شان، گزارش‌های همراه با تصاویر در رسانه‌های گروهی از شلیک‌های هوایی ماموران امنیتی برای جلوگیری از تجمع‌‌های اعتراضی حکایت دارد، که روز جمعه با حضور زنانی گسترش یافت که در شعارهایشان می‌گفتند «مشکل ما همینجاست، الکی میگن آمریکاست»

تداوم اعتراض‌ها در اصفهان یک روز پس از حمله لفظی امام جمعه به کشاورزان معترض

اعتراض‌ها به معضل کم آبی و مطالبه حقابه از سوی کشاورزان شرق استان اصفهان کماکان و بی وقفه ادامه دارد، با این تفاوت که بعضی گزارشهای تصویری از این تجمع‌ها همراه با صداهایی است که به نظر می رسد صدای شلیک گلوله است.
همزمان با ادامه اعتراض‌های کشاورزان اصفهانی برای گرفتن حقابه شان، گزارش‌های همراه با تصاویر در رسانه‌های گروهی از شلیک‌های هوایی ماموران امنیتی برای جلوگیری از تجمع‌‌های اعتراضی حکایت دارد، که روز جمعه با حضور زنانی گسترش یافت که در شعارهایشان می‌گفتند «مشکل ما همینجاست، الکی میگن آمریکاست»
در همین حال، معترضان روز شنبه ۲۵ فروردین به اظهارات روز جمعه یوسف طبابایی‌نژاد، امام جمعه اصفهان، هم که در خطبه‌های نمازجمعه این شهر آنان را فتنه گران و آشوب طلبانی توصیف کرده بود که مومن و متدین نیستند، واکنش نشان دادند.
کشاورزان معترض در نخستین روزهای اعتراض در واکنش به بی‌اعتنایی مسئولان استانی به خواست‌هایشان، با پشت کردن به محراب در نماز جمعه، مسئولان را دشمن خطاب کرده بودند.
سابقه اعتراض کشاورزان اصفهان به چندماه پیش، با تشکیل تجمعات مسالمت آمیز برای رسیدگی به مسئله انتقال آب زاینده رود به استان‌های دیگر، و عدم مدیریت صحیح منابع آب، باز می‌گردد.
نماینده شاهین شهر در مجلس به تازگی هشدار داده است که احتمالاً از مردادماه بیش از پنج میلیون نفر از مردم اصفهان حتی آب شرب هم نخواهند داشت که نشان از جدی بودن بحران خشکسالی و کم آبی در فلات مرکزی ایران است. این بحران می‌تواند زندگی کشاورزان بسیاری در این مناطق را با اختلال‌هایی جدی مواجه کند.

بر اساس گزارش سالانه عفو بین‌الملل که روز پنجشنبه منتشر شد، در سال گذشته میلادی، ایران با ۵۰۷ مورد اعدام همچنان دومین کشور جهان از نظر آمار بالای اعدام بوده است.

گزارش سالانه عفو بین‌الملل؛ ایران بیشترین سرانه اعدام را در جهان دارد

۲۵/فروردین/۱۳۹۷
در این گزارش آمده که بدون احتساب چین ۸۴ درصد از کل اعدام‌های جهان در ایران عربستان سعودی، عراق و پاکستان صورت گرفته است.
عفو بین‌الملل همچنین می‌گوید روند دادرسی بسیاری از افرادی که در ایران به اعدام محکوم شدند «ناعادلانه» بوده و اعترافات آنان تحت «شکنجه» گرفته شده است.
اعدام چهار مجرم نوجوان (افرادی که در زمان ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند) و نیز اجرای ۳۱ حکم اعدام در ملاءعام در ایران از دیگر مواردی است که در این گزارش به انها اشاره شده است

روزگاری سیستان را انبار غله ایران می گفتند و در تاریخ آمده که این دشت تفتیده امروز، روزی جنگلی سر سبز بوده است. امروز منطقه سیستان با تغییرات اقلیمی شگرفی مواجه است که ممکن است، همه این منطقه وسیع را به کویری لم یزرع و برهوتی بی مردم تبدیل کند. خشکسالی و بیکاری و بی آیندگی در سالهای اخیر ۲۵

بحران خشکسالی در سیستان، سیاست کار طبیعت را تمام کرد



ایرانحق نشر عکسTHINKSTOCK
Image captionخشکسالی یک پدیده اقلیمی موقت است ولی وقتی علیرغم کمبود بارش از ذخایر آبی بیش از اندازه استفاده شد، دیگر بحرانِ خشکسالی نام میگیرد. در تعریف علمی «خشکسالی» به دوره های پیوسته کم بارشی میگویند که رطوبت کافی به خاک نمی رسد و به تدریج با تبخیر همان رطوبت اندک، زمین با خشکیدگی مواجه میشود. میزان رطوبت خاک به موازنه ی میان بارش و میزان تبخیر وابسته است
روزگاری سیستان را انبار غله ایران می گفتند و در تاریخ آمده که این دشت تفتیده امروز، روزی جنگلی سر سبز بوده است. امروز منطقه سیستان با تغییرات اقلیمی شگرفی مواجه است که ممکن است، همه این منطقه وسیع را به کویری لم یزرع و برهوتی بی مردم تبدیل کند. خشکسالی و بیکاری و بی آیندگی در سالهای اخیر ۲۵ درصد جمعیت استان سیستان و بلوچستان را به کوچ واداشته است. مردم منطقه دیگر حتی شهرهای زابل و زاهدان را نیز محل مطمئنی برای اقامت نمی بینند و مهاجرت از این دو شهر بزرگ استان سیستان و بلوچستان به نواحی خراسان و حاشیه های مشهد، رشد قابل توجه ای داشته است.
اما چرا سیستان چنین بلازده شده است و آیا می توان کاری کرد و شرایط را تغییر داد بلکه سیستانی باقی ماند و در غبار افسانه از یاد نرود.

باد ماند و خاک

خشکسالی یک پدیده اقلیمی موقت است ولی وقتی علیرغم کمبود بارش از ذخایر آبی بیش از اندازه استفاده شد، دیگر بحرانِ خشکسالی نام میگیرد. در تعریف علمی "خشکسالی" به دوره های پیوسته کم بارشی میگویند که رطوبت کافی به خاک نمی رسد و به تدریج با تبخیر همان رطوبت اندک، زمین با خشکیدگی مواجه میشود. میزان رطوبت خاک به موازنه میان بارش و میزان تبخیر وابسته است. در فواصلی از سال که بارندگی کاهش داشته و دمای هوا هم افزایش می یابد رطوبت خاک هم به حداقل میرسد. متاسفانه منطقه سیستان به دلیل تغییرات اقلیمی و کاهش سطح بارندگی به مدت بیست سال متوالی با درجاتی از خشکسالی روبه رو شده است و اکنون به گفته مقامات، ۱۰۰ درصد این استان از خشکسالی متوسط تا بسیار شدید رنج میبرد.
طبق آمار هواشناسی، استان سیستان و بلوچستان با دریافت ۱۶.۹ دهم میلی متر بارش از ابتدای سال ۹۶ تا پایان آذرماه با کاهش ۶۴.۸ درصدی در رتبه دوم کم بارش ترین استان کشور بعد از یزد قرار گرفت. همچنین هواشناسی اعلام کرده بهار ۹۷ استان سیستان و بلوچستان شاهد افزایش دمای یک و نیم درجه ای خواهد بود که در نتیجه به خورندگی بیشتر خاک منجر خواهد شد. به این معنا که رطوبت خاک در قسمتهای کم فشار از بین میرود، خاک پوک شده و به صورت گرد از زمین بلند میشود. در سال ۹۶ بادهای ۱۲۰ روزه سیستان در نتیجه کاهش پوشش گیاهی و خورندگی خاک، تا ۱۹۶ روز ادامه داشت در حالیکه بر سرعت باد هم افزوده شده بود. توفان شن و ریزگردها که در دهه های گذشته فقط در فصول بهار و تابستان رخ میداد در سالهای اخیر در تمام طول سال و در هر زمانی که باد به سرعت ۷۰ کیلومتر بر ساعت میرسد، گستره بزرگی از سیستان را دربر می گیرد.

زمین داغ و هوا پر گرد است

مهمترین عاملی که اقلیم یک منطقه را تعیین میکند بسته به تابشی است که بر سطح آن می تابد. به دلیل تابش شدید خورشید در تابستان و فقدان پوشش گیاهی و مسطح بودن دشت وسیع سیستان، زمین گرمای شدید را جذب می کند و همین امر موجب افزایش دما میشود. تغییر در میزان جذب تابش در هر منطقه مراکز فشار مختلف می سازد و در نهایت سبب حرکت هوا میشود. اختلاف فشار بین مناطق پست و مرتفع در شرق فلات قاره ی ایران باعث وزش بادهای ۱۲۰ روزه شده و افزایش دما بر سرعت و تعداد روزهای وزش باد افزوده است.
براساس مطالعات دانشگاهی، علت اصلی وقوع باد صد و بیست روزه در سیستان، اختلاف فشاری است که در طول دوره گرم سال میان منطقه کم فشار پاکستان و پرفشار دریای خزر در شرق فلات قاره ایران ایجاد میگردد. مک ماهان در قرن نوزدهم درباره بادهای سیستان مینویسد "اگر منطقه ی شایسته عنوان سرزمین بادها باشد؛ آن سرزمین سیستان است." تغییرات اقلیمی بر میزان و سرعت وزش بادها افزوده، خاک بی رمق شده و کم آبی دشمن شماره یک مردم سیستان شده ولی میتوان آن را کنترل و مهار کرد اگر با شناخت مشکل و مدیریت صحیح، تدبیر جای تخدیر را بگیرد.
ریزگردها به ویژه توفان های شن جریان زندگی و معیشت را در سیستان مختل کرده و باعث مهاجرت مردم محلی به استانهای همجواری چون خراسان شده است. این تغییرات شدید اقلیمی اما نه تنها به سیاست سازگاری با اقلیم و مدیریت بهینه منابع آبی منجر نشد بلکه بهانه ی بهره برداری وسیع از سفره های آب زیرزمینی در دشتهای سیستان شد تا جانمایه اعماق خاک صرف آبیاری درخت پرتقال و خودکفایی در گندم شود. سیاستهای غلط حکومت در افزایش جمعیت بر خانوارهای سیستانی افزوده و نرخ رشد ۱.۸۴ درصد در سیستان خشکیده به امید یارانه و حقابه و کشاورزی سوبسیدی به تقاضای بیشتر آب منجر شده است.

هیرمند شریان حیات سیستان

یکی از عواملی که پیوسته درباره بحران آبی سیستان از طرف دولت مطرح میشود، عهدشکنی افغانستان بر سر حقابه ایران از هیرمند است. رودخانه ی هیرمند بزرگترین و مهمترین رودخانه افغانستان است که از شرق، وارد خاک ایران شده و به رود پریان و تالاب هامون می ریزد. وابستگی آبی دشت سیستان به هیرمند از زمان جدایی هرات به این سو همواره منشا اختلاف بوده و مذاکرات بین دولتهای افغانستان و ایران گاه با میانجیگیری بریتانیا و گاهی آمریکا و در سالهای اخیر سازمان ملل پیش رفته است.
ایران همیشه مدعی و خواهان مذاکره بوده چون قراردادها و معاهدات فیمابین را متناسب با نیازهای آبی سیستان نمی دانسته و اغلب از نتیجه ناراضی بوده است و همین زمینه مذاکرات بیشتر و انعقاد قرارداد تازه شده است. در آخرین معاهده ای که در سال ۱۳۵۱ بین دو کشور منعقد شد حقآبه ایران ۲۶ متر مکعب در ثانیه در نظر گرفته شد که حدود ۸۲۰ هزار متر مکعب در سال است. این درحالی است که بنابر گزارش مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در سال ۸۴ میزان نیاز منطقه سیستان به آب اعم از شرب، صنعتی، خدماتی، تولیدی و کشاورزی در طول یک سال در حدود ۸/۱ تا ۲ میلیارد متر مکعب است. در گزارش مرکز پژوهش‌ها تأکید شده است: برای جوابگویی به نیازها و رعایت حقوق مسلم مردم منطقه سیستان باید معاهده جدیدی مطابق با حقوق عرف بین‌الملل در خصوص رودهای مرزی تهیه، تدوین و جایگزین معاهده فعلی شود.

البته این پیشنهاد با توجه به حساسیت موضوع هرگز به طور رسمی توسط تیم سیاست خارجی ایران دنبال نشد و آنچه در این سالها بر آن مستمر تاکید شده درخواست برای اجرای تمام و کمال معاهده ۱۳۵۱ از سوی افغانستان و تضمین حقابه ایران بنا بر توافق صورت گرفته است. ایجاد کارگروه مشترک ایران و افغانستان برای احیای تالاب هامون درخواست برای حقابه طبیعت است تا با زنده نگه داشتن تالاب از بیابانی شدن زیستگاه تاریخی سیستان جلوگیری شود. در آنسوی مرز، دولت نوپای افغانستان در عطش توسعه و مدیریت بهینه ی منابع آبی خود اقدام به سد سازی برای تولید برق و آبیاری زمین های زراعی کرده است که به دلیل نادیده گرفتن شرایط اقلیمی در سیستان موجبات خشم و اعتراض مردم محلی و واکنش دولت ایران شده است.
***************************************************************
گزارش شده که در شهرهای جنوبی سیستان و بلوچستان دمای هوا به بیش از ۵۰ درجه رسیده است. افزایش دمای هوا باعث قطعی برق، کمبود آب آشامیدنی و آسیب به محصولات کشاورزی شده و تعرفه‌های بالای برق هم برای مردم مشکل‌ساز شده است. شماری از امامان جمعه اهل سنت ایران از مقام‌های مسئول خواسته‌اند تا به خاطر افزایش شدید دما در استان سیستان و بلوچستان تعرفه برق را برای مصرف‌کنندگان در این استان کاهش دهند.
سیستان و بلوچستانحق نشر عکسUGC
سیستان و بلوچستانحق نشر عکسUGC
سیستان و بلوچستانحق نشر عکسUGC
سیستان و بلوچستانحق نشر عکسUGC
سیستان و بلوچستانحق نشر عکسUGC
سیستان و بلوچستانحق نشر عکسUGC
سیستان و بلوچستانحق نشر عکسUGC

موضوعات مرتبط


آمد نوبهار، ساقی می بيار

نیما یوشیج ( آی آدمها )گویش سوم شراگیم یوشیج

Gallery: Women in Gaza and their determined quest for higher education Feb 28, 2017 / Daryl Chen + Laura Boushnak In this contested territory, women must endure a lengthy, frustrating process when they pursue a university education abroad. Here are four of their stories


Gallery: Women in Gaza and their determined quest for higher education

Feb 28, 2017  + 


In this contested territory, women must endure a lengthy, frustrating process when they pursue a university education abroad. Here are four of their stories
.

“For me, two basic human rights are the right to education and the freedom of movement,” says Kuwaiti-raised Palestinian photojournalist Laura Boushnak (TED Talk: For these women, reading is a daring act). “Now imagine being denied both.” That’s the situation faced by many living in Gaza, where university offerings are particularly limited. Taken in spring 2016, these photographs of women in Gaza Strip are the most recent installment in Boushnak’s “I Read, I Write” project, which focuses on Arab girls and women who are using education to advance their lives. The quest for higher education for Gaza women is thwarted by the blockades that Israel and Egypt have placed on its borders.
As a result, travel to schools outside the region requires an exit permit, for which would-be students often wait months, sometimes more than a year, only to get their applications rejected. And yet, despite the obstacles and setbacks, “the only thing I see in the Gaza stories is hope,” says Boushnak, a TED Global Fellow. “These are all outspoken women who refuse to take no for an answer, and they know the system needs to be changed.”

A crowded place to learn

Gaza is home to two million people, a number that is increasing rapidly. Schools run double shifts, and classes are large, with anywhere from 40 to 50 students in each. The UN, which runs many of the territory’s schools, predicts that an additional 440 schools are needed by 2020 to cope with the expected growth of the population. Even with the crowding, literacy rates are high in Gaza: 93 percent for women, 98 percent for men.

Room to breathe

Gaza is just 24.9 miles long and 6.2 miles wide, and the beach is a popular place for residents to go. It’s bounded by the Mediterranean Sea, Israel and Egypt. In 2005, Israel withdrew its troops and roughly 7,000 Jewish settlers from the Gaza Strip. A year later, the militant Islamist group Hamas won Palestinian legislative elections. When Hamas took over in Gaza, Israel imposed a blockade on the territory, restricting the movement of goods and people, and Egypt blockaded the southern border.

Self-expression through music

At a studio in Gaza, Reem, 26, records a piece of music that she helped compose.A self-taught oud player, she is the only female member of her band. She was recently banned from performing in public by the Hamas government. “Gaza is a very conservative place, and the oud instrument is a masculine one,” she says. “That’s why it’s rare to find a woman playing the oud, as if it’s something bad. This made me ever more determined to learn it, and my mother was always supportive about my passion for music.” She would like to study music abroad, since there are no music schools in Gaza. “I applied once for a course abroad and got rejected. The organizers said since I wasn’t sure whether I could leave Gaza on time to make it for the course, they preferred to give my place to someone else.”

Grace under pressure

Reem sits in the dark and watches TV during one of the frequent power cuts that occur in Gaza (she has a small generator to power her TV). “We’re under lots of pressure on all fronts,” she says. “In addition to our restriction of movement, there is enormous social pressure on women. I only wear the hijab when I go outside because it’s expected of me to do so. When I get upset, I play music. Music is my life.”

The power of family

Asma, 21, joins her extended family of six sisters, five brothers and their kids for an outing at the beach. Her parents have been putting pressure on her to get married and stay in Gaza. She thinks she is too young to wed and wants to finish her studies first. She says, “When I told my dad I want to study abroad, his answer was, ‘When a man proposes to you, you can get married and travel with him.’”

Praying for escape

Asma pleads with God to make it easier for her to leave Gaza. After being accepted to study English literature at a university in the US, Asma has been trying for more than a year to go through one of its two official border crossings but is unable to get the necessary travel permits.

Staying positive

Asma and her friend Mohammed seek legal advice from a lawyer at the Palestinian Center for Human Rights in Gaza after her latest travel permit was refused. As to how she deals with the stress and anxiety, she says, “I read, I listen to music, I spend time with friends. There are not many things to be done here in Gaza, but I try to turn all those troubles into a positive energy until things work out.” In October 2016, Asma managed to leave Gaza. She is now in the US, pursuing her studies.

Separate entertainment

Asma and her friend Abeer take selfies at a gender-separated concert in Gaza. Abeer is a journalist who works for the London Times and other publications. She has many followers on social media, where she freely voices her critical opinions about politics and women’s rights. “Gaza is a very conservative society, but because my profession requires lot of movement, I don’t have a problem going around on my own,” she says. That freedom is confined to the territory, however; to travel to another country, she faces the same restrictions as other residents. “I was 20 when the blockade started, and it’s been nine years now,” reflects Abeer. “And I’ve survived three wars in less than six years.”

Defying her culture

Abeer interviews Sami Abu Watfa of the Hamas-run Ministry of Culture in his office in Gaza. She was asking him about the opening of a five-day film festival, which was delayed for a couple of hours as policemen entered the hall to ensure the audience was gender segregated. “I’m 29 years old and still not married. By standards here, that’s late,” she says. “In my case, because I work and I’m financially independent, it’s hard for a man to get approval of his family to marry me. I’m seen as someone who can’t even make a cup of coffee. People say [about me], ‘She’s open-minded, not like our girls.’”

A global perspective

“I wish I could easily travel out of Gaza and be able to come back whenever I want to,” she says, voicing an opinion shared by other women her age. She was awarded the Reuters Academic Fellowship, which allows her to attend Oxford University in the UK for one year. She was forced to spend six weeks in Jordan waiting for a visa, but she was finally permitted to go to the UK in December.

A mother’s comfort

Sally, 18, waits with her mother at the Egyptian-controlled border at Rafah, hoping her name will be announced. She has been accepted to study medicine in Germany. Her visa to Germany was approved, but after her travel permit from Jordan was refused three times, her father managed to add her name to a list to travel through Rafah. On this day, she packed her belongings and went to the border to wait with her parents and siblings, unsure if she’d be able to cross. “The Rafah border opens usually for a few days a year. Many people flock there, desperate to leave,” she says. “I’ve read many stories shared by people on social media on how humiliating and difficult the whole crossing procedure is.”

Heartbreak — and then success

Sally reacts with disappointment after her name was not announced on the first list of travelers. “My parents want me to leave,” she says. “They say there is no future for me here in Gaza. But I might come back one day and work here as a surgeon to help people.” Later that day, her name was finally called and she was allowed to go to the Egyptian side of the border. The next morning she took a minivan to Cairo, and then flew to Germany, where she is learning German before beginning her medical studies.
clickable_boushnak