۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

روزنامه فیگارو : حکومت و مخالفین نیرو های خود را ارزیابی می کنند

روزنامه فیگارو، دلفین مینویی
برگردان از سوسن دادرس

احمدی نژاد در مراسم سی و یکمین سالگرد انقلاب هو شد. هرکس جای خود، هر کس انقلاب خود، اکثر طرفداران رژیم برای برگزاری جشن سالگرد انقلاب در میدان آزادی گرد آمدند. فیلم آن ها در تلویزیون دولتی پخش شد.
پرچم های سبز و سفید و سرخ با علامت جمهوری اسلامی ، همراه با عکس های رهبر معظم "روح الله خمینی و جانشین ا ش علی خامنه ای " و شعار های « مرگ بر آمریکا» در دست طرفداران رژیم دیده می شد.

بسیجی ها در لباس شخصی
زیر سبیل لباس شخصی ها و بی توجه به دوربین های دولتی در میدان صادقیه در غرب تهران، مخالفین حکومت پیام دیگری داشتند: « مرگ بر دیکتاتور» و « رفراندوم، رفراندوم» و فیلم هایشان روی اینتر نت پخش شد.
چند روز جلو تر قرار گردهمایی ها گذاشته شده بود. رهبران « جنبش سبز» مانند میر حسین موسوی که در یک گفتگوی پخش شده در سایت " کلمه " جراًت کرد و برای نخستین بار از « افراط رژیم » سخن بگوید. او افزود که انقلاب نتوانسته « ظلم و دیکتاتوری» را از میان بردارد. او لزوم تغییرات در چارچوب جمهوری اسلامی را تاکید کرد، همان جمهوری که خود در آن ریشه دارد و ازبازیگران اصلی آن بوده است. این مراسم دوگانه سالگرد انقلاب نشان دهنده ترک برداشتن وحدت رژیم بود، و خیلی زود به برخورد های خشونت آمیز تبدیل شد.
در تهران، شیراز، اصفهان، اهواز و تبریز، نیروهای ضد شورش به مصاف تظاهر کنندگان رفتند و با گاز اشک آور به آنان حمله کردند، و با تیراندازی گلوله های پلاستیکی و رنگی بسوی مردم درنظر داشتند آنان را شناسایی نمایند.
چهره های سرشناس تظاهرات که می خواستند خود را به میدان صادقیه برسانند، بی درنگ از سوی ماًمورین لباس شخصی محاصره شدند. برخی از سایت های مخالفین می گویند که محافظین مهدی کروبی، زخمی شدند. همسر میر حسین موسوی ، به زحمت توانست از ضربه های لباس شخصی ها در امان بماند.
تند رو های رژیم، مخالفین را تهدید کرده و گفته بودند : « تظاهرات مخالفین رژیم را تحمل نخواهند کرد» . محمود احمدی نژاد هم گفته بود: « 22 بهمن روز نابودی فتنه است».
در یک پیام "اس ام اس" روی تلفن های دستی ایرانیان تظاهر کنندگان تهدید شده بودند. این تهدید ها نتوانست روی عزم تظاهر کنندگان تاًثیری بگذارد. مخالفین به این کار ها عادت کرده اند، و یک بار دیگر توانستند از فشار ها بگریزند و در سراسر پایتخت پخش شوند و حتی پارچه های سبز خود را پهن کنند.

بدبینی و یاًس تظاهر کنندگان
در پخش مستقیم سخنرانی محمود احمدی نژاد در تلویزیون دولتی، صدای تعدادی از مخالفین که توانسته بودند در میان طرفداران رژیم در میدان آزادی نفوذ کنند شنیده شد که شعار های « مرگ بر دیکتاتور» و « دروغگو ، دروغگو» سرمی دادند.
یکی از تظاهر کنندگان می گفت : « بیش از هفت ماه است که تظاهرات می کنیم، چه نتیجه ای؟ » او یادآور می شود که تعداد بی شماری از مردم در تظاهرات دیروزدستگیر شدند : « آن ها ما را دستگیر می کنند و روزنامه ها را می بندند ، دوستانمان را می کشند ...رژیم با خشونت برنده می شود. وقت آن فرا رسیده که مخالفین در روش های خود تجدید نظر نمایند».
25 بهمن- 14 فوریه 2010
تارنمای فرهنگ ایران

ایستادگی و پافشاری خانواده ها در مقابل زندان اوین باعث آزادی تعداد دیگری گردید

بنابه گزارش "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران"،خانواده های دستگیر شدگان روز عاشورا تا 22 بهمن در مقابل درب اصلی زندان اوین تجمع کردند و خواستار آزادی فوری و بی قید وشرط عزیزان خود شدند.
یکشنبه غروب 25 بهمن ماه خانواده های زندانیان سیاسی ،زندانیان آزاد شده روهای اخیر،مادران عزادار و مردم تهران در مقابل زندان اوین تجمع کردند و بر آزادی فرزندان در بندشان پافشاری می کردند. زندانبانان برای پراکنده کردن تجمع کنندگان اعلام کردند که امشب آزادی نخواهیم داشت که با اعتراض حاضرین مواجه شدند و آنها گفتند تا آزادی تمامی عزیزانمان هر شب در این جا تجمع خواهیم کرد.
با پافشاری و ایستادگی خانواده ها و مردم حوالی ساعت 20:15 شروع به آزادی تعدادی از دستگیر شدگان روز عاشورا و 22 بهمن کردند و تا ساعت 10:20 بیش از 16 نفر آزاد شدند. زندانیان سیاسی که با شور و هیجان حاضرین مواجه می شدند اشک شوق از چشمان آنها جاری می شد. خانواده ها عزیزان خود را در آغوش می گرفتند و همزمان صدای دست زدن،سوت کشیدن و صلوات فرستادن فضای سرد زمستانی و اختناق که در پشت حصارهای بلند اوین توسط استبداد حاکم شده است به بهار شادی و نوید آزادی تبدیل می شود.
زندانیان سیاسی آزاد شده با بلند کردن دستهای خود ولبخند زدن از حاضرین تشکر می کردند.
صحنه های همبستگی که بین خانواده ها حاکم است غیر قابل توصیف می باشد: خانواده با آوردن غذا،میوه ،آب و شیرینی و پخش آن در بین جمعیت حاضر اقدام می کنند. خانواه های که عزیزان آنها در شبهای قبل آزاد شده اند با بسته های شیرینی به میان جمعیت می آیند و آنرا پخش می کنند.تجمع خانواده ها و مردم تا ساعت 23:30 ادامه می یابد.
پاسداران و نیروهای سرکوبگر با دیدن فضای صمیمی و هبستگی بین خانواده و مردم برای ایجاد نگرانی هر از چند گاهی اعلام می کنند که دیگر کسی را آزاد نمی کنیم و با این تهدیدات غیر انسانی سعی در ایجاد نگرانی و فشار روحی بر خانواده ها بر می آیند

چهار کلمه از يک چروک خورده سپيد موی به همرزمان جوان و سبز

نوشته ای به قلم يکي از اعضای حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران


دوستان!


از اينکه پس از حدود هشت ماه پيروزي پياپي در جنگ با استبداد سياه و تلاش براي بدست آوردن آزادي هاي بديهي انساني، يک بار کارها آن طور که انتظار داشتيد به پيش نرفت دلخوريد؟ پس اجازه دهيد از ميان يک دنيا مطلب براي گفتن، چند نکته کوتاه را برايتان تعريف و عرض کنم:

1) شخصاً به ياد مي آورم در سالهاي 56 و 57 حرکت مردم حداقل دوبار دچار افت شد: يک بار پس از سرکوب هفده شهريور که مردم را براي چند روز دچار شوک کرد و عملا با شروع زمزمه اعتصابات به ويژه در آموزش و پرورش مردم به تدريج از شوک درآمدند. بار دوم هنگام گسترش استقرار نفربرهاي زرهي در سطح شهر هاي کوچکتر و دستگيري هاي برخي از سازماندهان راهپيمايي ها در اواخر آبان و اوايل آذر 57 بود که آن هم با چند حرکت متوالي مردم خنثي شد و مدتي بعد جنبش مردم، خوب يا بد، به نتيجه رسيد.

2) پس از انقلاب سرکوب نيروهاي مخالف حکومت از اوايل سال 59 شدت گرفت و تا پايان سال 61 تعداد کثيري از اين نيروها در خيابانها کشته يا دستگير و در زندانهاي مخوف حکومت گروه گروه به جوخه هاي اعدام سپرده شدند و اين روند با شدت کمتر، تا سال 64 ادامه يافت. سرخوردگي نيروهاي رنگارنگ مخالف حکومت به ويژه به دليل عدم همراهي عده کثيري از مردم که به هر دليل، به حکومت گرايش داشتند يا حداقل منفعل بودند، باعث شد عده اي از باقيماندگان به خارج از کشور مهاجرت کنند، عده اي از اين مبارزان سابق به دنبال زندگي روزمره خود بروند و بعضاً به طور خودآگاه يا ناخودآگاه در فعاليت هاي اقتصادي خود، نهايت بي اخلاقي را به خرج دهند تا بلکه احساس “خسران” خود را کاهش دهند. اما عده کمي هم پاشنه ها را ورکشيده و مبارزه اي حساب شده و طاقت فرسا را براي مبارزه با جهل آغاز کردند و در محل کار، تدريس و امثال آن به روشنگري و آموزش نيروهاي بالقوه مبارز اقدام نمودند. وه که چه پوست کلفتي داشتيم که با صبوري حيرت آور اين کارها را کرديم و خم به ابرو نياورديم گرچه روزگار آثار آن را در چين و چروک صورت و سپيدي موي اکثر ما بر جاي گذاشته است.


دوستان!


نمي دانم پراکنده بودن تظاهرات 22 بهمن تماماً تحت تاثير ممانعت ها و سرکوب هاي حکومتي بود يا به دليل راهنمايي هاي نادرست برخي از “چهره ها” در اتخاذ تاکتيک هاي غلط. نمي دانم اين راهنمايي ها از ناپختگي آن افراد بود يا از روي عمد و سوء نيت آنها، و يا شايد اينکه اصولاً به اين دليل بود که مبارزه و کارزار بگير و نگير دارد. به هر حال هر چه که بود ضرورت يادآوري چند نکته را گوشزد کرد:

اول؛ به نظر مي رسد برخي از همرزمان جنبش آزادي خواهي امروز ايران، از تجربه و نيز برد باري کافي برخوردار نيستند. تجربه لازمه حرکت هاي اجتماعي، آن هم در مبارزه با ديو سياه استبدادي است که سالهاست مشغول تنوره کشيدن است. اين همان ديو سياهي است که مشروعيت و پايگاه های داخلی و خارجی خود را از دست داده و نسبتاً به سرعت در حال نابودي است.

دوم؛ تظاهرات پراکنده 22 بهمن با در نظر گرفتن مجموعه شرايط، حداقل اين را نشان داد که جنبش ادامه دارد. اگر عده اي از مردم، به قول برخي از دوستان، به “شمال” رفتند دليل دارد. دليل آن اين است که جنبش نياز به تغيير تاکتيک و تنوع در روش هاي مبارزه دارد تا مردم مؤثر و نتيجه بخش بودن اين مبارزه را باور کنند و منفعل نشوند. سلسله تظاهرات، ماموريت خود را تا اينجا خوب انجام داده و اکنون به تاکتيک های متناسب با رشد کمی و کيفی جنبش نياز است.

سوم؛ جنبش سبز، جنبشي است که رهبري همه جانبه ندارد و کمي بي برنامگي در آن طبيعي است. بي انصافي است اگر اين همه دستآورد ماههاي اخير از جمله عريان کردن و نشان دادن عدم مشروعيت دولت کودتا و حکومت اسلامي، ريزش بي سابقه نيروهاي طرفدار آن، ايجاد تدريجي سازماندهي در سطوح مختلف جنبش و ساير موارد را در مقابل تنها يک روز جور در نيامدن کارها (در قالبی که اغلب تصور مي شد) ناديده بگيريم.

چهارم؛ وجه سياسي جنبش آزادي خواهي مردم در حال پيدا کردن يک يار جديد و وزين است و آن چيزي نيست جز مطرح تر شدن تدريجي خواسته هاي صنفي و اقتصادي مردم و پيوستن کارمندان، کارگران و ديگر هم ميهنان به صفوف جنبش آزادی خواهی ايران. از هم اکنون تک تک ما براي فراهم کردن زمينه اعتصابات پراکنده و بدنبال آن اعتصابات عمومي، فلج سازي کامل دولت کودتا در محل کار خود از هر طريق ممکن و ساير روش هاي مبارزه، بطور انفرادي يا جمعي برنامه ريزي کنيم. منتظر ابلاغ ابتکارات نباشيم.


تا سرنگوني دولت قداره بندان و چاقوکشان غارتگر، به طور مداوم به مبارزه بي امان خود ادامه دهيم.


م.ن.
يکي از حقوقدانان جنبش سبز مردم ايران
بيست و دو بهمن

افزایش فشار بر شیوا نظرآهاری و انتقال وی به سلولی شبیه قفس

* بی خبری مطلق از وضعیت تارا سپهری فر
افزایش فشار بر شیوا نظرآهاری و انتقال وی به سلولی شبیه قفس
کمیته گزارشگران حقوق بشر - روز پنجشنبه 22 بهمن ماه، شیوا نظرآهاری عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر طی تماس تلفنی 30 ثانیه ای با خانواده اش از وضعیت وخیم خود در سلول انفرادی خبر داد.
در حالی که حدود 60 روز از نگهداری این فعال حقوق بشر در سلول انفرادی می گذرد، او در تماس خود از ادامه بازجویی ها و افزایش فشار برای پذیرفتن اتهاماتش خبر داد. همچنین گزارش های دریافتی حاکی از انتقال وی به یک انفرادی بسیار کوچک و قفس مانند است که وی در آن حتی از حرکت دادن دست ها و پاهایش محروم شده است.
شیوا نظرآهاری فعال برجسته حقوق بشر در 29 آذرماه به همراه کوهیار گودرزی و سعید حائری دو عضو دیگر کمیته گزارشگران حقوق بشر بازداشت شد. وی در اول مهرماه پس از بیش از 100 روز بازداشت با وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شده بود. تا امروز، شیوا نظرآهاری در سال جاری حدود 100 روز انفرادی و بیش از 160 روز حبس را تحمل نموده است.

بی خبری مطلق از وضعیت تارا سپهری فر

در حالی که 5 روز از بازداشت تارا سپهری فر، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شریف می گذرد وی هیچگونه تماسی با خانواده خود نداشته و از محل نگهداری و وضعیت وی اطلاعی در دسترس نیست. این امر نگرانی در مورد وضعیت این فعال دانشجویی را افزایش داده است.
تارا سپهری فر، دانشجوی مهندسی شیمی و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف 21 بهمن ماه طی یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و از آن تاریخ خانواده وی در بی خبری کامل از وی به سر می برند. این فعال دانشجویی در 9 تیرماه سال جاری نیز بازداشت شده بود.
از دیگر دانشجویان بازداشت شده دانشگاه شریف در ماه های اخیر می توان به کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و همچنین محمد کلاری و فرهاد فرنود اشاره نمود که به ترتیب در 29 آذر و 16 آذرماه بازداشت شدند.

اما "چهارشنبه سوری"...

















۲۲" بهمن"، ما را به سکوت وادار کردند و رژيم با مزدورانش تا توانستند جولان دادند، اما،
اما "چهارشنبه سوری"کوچه به کوچه ، شهر به شهر ، خامنه ای و پاسداران جنايت و
لباس شخصي ها باشعارهای"مرگ بر خامنه ای"،" مرگ بر جمهوری اسلامي" ،
"مرگ بر اصل ولايت فقيه" رژيم را به سيخ خواهيم کشيد، شعا ر های خائنانه امثال

"رفراند وم" و۰۰۰بر سر سازشکاران خواهيم کوبيد۰
زنده باد انقلاب! پيش بسوی سرنگوني رژيم خامنه ای!و اعتصابات سرتاسری!