همچنان به شيوه سالهای گذشته راهمان ادامه خواهيم داد:
ـ آگاه نمودن خلق ازمواضع ضد خلق!
ـ ايجاد فضای دوستانه بين ديدگاههای مختلف در درون جبهه خلق
ـ بدون هيچگونه گذشت و چشم پوشی درافشای مواضع گذشته و حال ضد خلق!
ـ تسليم شانتاژ، تهديد ، توهين و ناسزا و۰۰۰ نخواهيم شد که اين شيوه"شاهان منحوس" و"شيخان ملعون" است.
دفاع محسن میردامادی از ماجرای گروگانگیری همزمان با تحصیل فرزند با بودجه وزارت خارجه امریکا در نیویورک
تقاطع: محسن میردامادی، از رهبران دانشجویان اشغالکنندهی سفارت امریکا در تهران، ۳۶ سال بعد از آن ماجرا که به قطع رابطهی دیپلماتیک میان دو کشور منجر شد، در مصاحبهای با روزنامهی “اعتماد”، از اقدام خود و گروگانگیران سفارت دفاع کرده میگوید تنها «اگر این ماجرا در زمان کوتاهتری پایان میگرفت حتما مناسبتر بود».
اظهارات تازهی محسن میردامادی در دفاع دوباره از به گروگان گرفتن دیپلماتهای امریکایی در حالی صورت میگیرد که یکی از فرزندان او هماکنون دانشجوی مقطع دکترا در دپارتمان انفورماتیک دانشگاه آلبانی نیویورک در امریکا است.
مهدی میردامادی که در سال ۱۳۸۸ نیز نزدیک به دو هفته را در بازداشت به سر برده بود، مدتی بعد، از طریق پروژهای که با بودجهی وزارت خارجهی امریکا برای دانشجویان محروم از تحصیل ایران راهاندازی شده بود، وارد دانشگاه آلبانی نیویورک شد و در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت عمومی این دانشگاه تحصیل کرد.
پیشتر نیز گزارش مشابهی دربارهی تحصیل و زندگی عیسی هاشمی، فرزند معصومه ابتکار در امریکا در تقاطع منتشر شده بود. خانم ابتکار که سخنگوی اشغالکنندگان سفارت امریکا بود، همچون محسن میردامادی، هنوز از آن اقدام دفاع میکند.
Dans une récente interview, l’ancien président français a fait part de son analyse au sujet du conflit entre la Russie et l’Ukraine.
1. L’annexion de la Crimée par la Russie constitue un acte de justice historique. Elle est « conforme à l’Histoire ».
2. La Crimée « a toujours été peuplée que par des Russes » depuis sa conquête au XVIIIe siècle, qui s’est faite au détriment « d’un souverain local qui dépendait du pouvoir turc ».
3. Pendant la Guerre froide, Nikita Khrouchtchev a voulu « accroitre le poids de l’URSS au sein des Nations unies ». Il a donc créé l’Ukraine et la Biélorussie afin d’avoir « deux voix de plus » dans le concert des nations et a rattaché la Crimée à la nouvelle Ukraine.
4. « A l’époque, déjà, je pensais que cette dépendance artificielle ne durerait pas ». L’annexion était donc prévisible.
5. « Le retour de la Crimée à la Russie a été largement approuvé par la population ».
6. « La méthode de Vladimir Poutine aurait pu être différente. Mais, aujourd’hui, la question de la Crimée doit être laissée de côté ».
7. « La Crimée […] a vocation à rester russe ».
8. L’Ukraine a longtemps été russe et Kiev fut la capitale de la Russie. « Lorsque, ministre des Finances, je suis allé en Union soviétique à la demande du général de Gaulle, j’ai été reçu par Khrouchtchev à Kiev ».
9. « Quel rôle la CIA a-t-elle joué dans la révolution du Maïdan ? »
10. « Quel est le sens de la politique systématiquement anti-russe menée par Barack Obama ? »
11. « La transition ukrainienne a un aspect peu démocratique. Ce sont des clans dirigés par des oligarques qui mènent le jeu ».
12. Les Etats-Unis « ont probablement soutenu et encouragé le mouvement insurrectionnel ».
13. La politique de sanctions contre la Russie viole le droit international.
14. « Qui peut s’arroger le droit, en effet, de dresser une liste de citoyens à qui l’on applique des sanctions personnelles sans même les interroger, sans qu’ils aient la possibilité de se défendre et même d’avoir des avocats ? »
15. Les sanctions contre la Russie portent atteinte aux intérêts de l’Europe et de l’Occident.
16. « Il serait irresponsable de souhaiter que l’économie russe s’effondre ».
17. « Pour l’Europe, les Russes sont des partenaires et des voisins ».
18. « L’Ukraine telle qu’elle est n’est pas en état de fonctionner démocratiquement ».
19. La solution à la crise ukrainienne doit passer par la création d’une confédération multiethnique « sur le modèle suisse des cantons, avec une partie russophone, une partie polonaise et une partie centrale. Un système à la fois fédéral et confédéral, sponsorisé par les Européens et soutenu par les Nations unies ».
20. Il est impossible que l’Ukraine entre dans le système européen.
21. « Les aspirations européennes de Kiev étaient un songe ».
22. « En tant qu’ancienne partie de la Russie, l’Ukraine ne peut pas être dans l’Union européenne ».
23. La place de l’Ukraine« est entre deux espaces, la Russie et l’Union européenne, avec lesquels elle doit entretenir des rapports normaux ».
24. Il est hors de question que l’Ukraine adhère à l’OTAN et la France a raison de s’y opposer.
25. L’Ukraine risque la faillite financière et sollicitera l’aide du FMI car l’Europe ne pourra pas lui apporter son concours.
Docteur ès Etudes Ibériques et Latino-américaines de l’Université Paris IV-Sorbonne, Salim Lamrani est Maître de conférences à l’Université de La Réunion, et journaliste, spécialiste des relations entre Cuba et les Etats-Unis. Son nouvel ouvrage s’intitule Cuba, parole à la défense !, Paris, Editions Estrella, 2015 (Préface d’André Chassaigne).
سه روز از به گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آمریکایی در تهران میگذشت که آیت الله خمینی عدهای دانشجو را در قم دور خود جمع کرد تا به آنها درباره «توطئههای آمریکا» بگوید و هشدار بدهد که مراقب باشند که آمریکا برای نابود کردن انقلاب «نظامی نمیآورد اینجا. آمریکا نویسنده میآورد اینجا، آمریکا گوینده میآورد.»
رهبر ایران دو روز پیش از آن، آمریکا را «شیطان بزرگ» خوانده و از اقدام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» در تسخیر «لانه جاسوسی» حمایت کرده بود. حالا زمان آن فرا رسیده بود که طی نطقی دیگر به ملت اطمینان دهد که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
آیت الله خمینی چهارشنبه ۱۶ آبان در نطقش اعلام کرد: «همه ملت ما دشمن شماره یک خودش را امروز آمریکا میداند، برای اینکه دشمن شماره یک ما (شاه) را برده آمریکا نگه داشته. آن وقت که او (شاه) بود هم دشمن شماره یک ما آنها (آمریکاییها) بودند.»
مخاطبان جوان آیت الله خمینی و مردم ایران اما خبر نداشتند که حدود یک سال پیش از آن، رهبر انقلاب در پشت صحنه با «دشمن شماره یک» تماس گرفته بود تا مستقیما از جیمی کارتر بخواهد: «به ارتش توصیه کنید از بختیار اطاعت نکند».
بنا بر اسنادی که به تازگی در آمریکا از حالت طبقه بندی خارج شده است، رهبر انقلاب چند روز پیش از آنکه از نوفل لوشاتو به تهران برگردد - در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۷۹ (هفتم بهمن۱۳۵۷) - به دولت کارتر پیام شخصی محرمانهای میفرستد که در آن از یک طرف به طور تلویحی تهدید به اعلان جهاد میکند و از طرف دیگر دست دوستی و همکاری به سوی کارتر دراز میکند.
آیت الله خمینی وعده میدهد: «شما خواهید دید که ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم و شما خواهید دید که جمهوری اسلامی که مبتنی بر فلسفه و قوانین اسلامی است چیزی به غیر از (حکومتی) بشردوست نخواهد بود و به آرمان صلح و آرامش تمام بشریت کمک خواهد کرد.»
در آن روزهای پرالتهاب، آیت الله خمینی در برابر آمریکا لحن ملایمی اتخاذ کرده بود. او برای بازگشت به ایران، جلوگیری از کودتای احتمالی ارتش (که به روایت هوادارانش به شدت از آن بیم داشت)، کنار زدن دولت شاپور بختیار و سرنگون کردن حکومت شاهنشاهی باید با آمریکا مدارا میکرد. در آن مقطع حساس، تعامل و نه تقابل با آمریکا میتوانست او و یارانش را به مقصد برساند، حتی اگر تعامل به معنای ابراز دوستی نسبت به دولت کارتر و تاکید بر اشتراک منافع با آمریکا باشد.
در گذشته در برخی کتابها و مقالات به این پیام تاریخی اشارهای کلی شده بود، اما متن کامل و رسمی سند به تازگی در آمریکا از حالت محرمانه بیرون آمده است.
کانال یزدی-زیمرمن
آمریکا در روزهای بحرانی انقلاب عمدتا از دو کانال با اردوی آیت الله خمینی در تماس مستقیم بود: در تهران از طریق آقایان محمد بهشتی و مهدی بازرگان و در فرانسه از طریق ابراهیم یزدی، دستیار آیت الله خمینی که سالها در تگزاس زندگی کرده و از طریق دوستانی چون پروفسور ریچارد کاتم با وزارت امور خارجه آمریکا در تماس بود.
در اسناد منتشر شده از ارتباط محرمانهای که واشنگتن با آیت الله خمینی در فرانسه برقرار کرده بود با نام کانال یزدی-زیمرمن یاد شده است. وارن زیمرمن از دیپلماتهای ارشد سفارت آمریکا در فرانسه بود و دست کم پنج بار در نوفل لوشاتو با ابراهیم یزدی دیدار کرد. این دو نفر، صبحها در یک مهمانخانه کوچک که حدود یک کیلومتر از ویلای آیت الله خمینی فاصله داشت بیسر و صدا دیدار و تبادل نظر و پیام میکردند.
ابراهیم یزدی البته در گذشته هم با مقامات وزارت خارجه آمریکا تماسهایی داشت، اما دیدارهای وی با زیمرمن در مقطعی بسیار حساس انجام میشد و از آنجا که با اطلاع کامل آیت الله خمینی بود و به عنوان رابط وی با آمریکا عمل میکرد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
اسناد نشان میدهد که کانال یزدی-زیمرمن از روز ۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۵ دی ۱۳۵۷) رسما فعال بوده است، دقیقا یک روز پیش از آنکه شاه ایران را ترک کند. یکی از اولین درخواستهای آقای یزدی از طرف آمریکایی برنامه دقیق سفر شاه بوده است که واشنگتن از ارائه آن طفره میرود.
پیام مستقیم آیت الله خمینی به دولت کارتر در جریان پنجمین دیدار به دیپلمات آمریکایی ابلاغ میشود، در شرایطی که شاه ایران را ترک کرده بود و اداره کشور به شاپور بختیار و ارتش سپرده شده بود. نخست وزیر هم با بستن فرودگاهها مانع از بازگشت آیت الله خمینی شده بود.
این پیام حدود ساعت ۱۰ صبح به وقت محلی توسط یزدی به زیمرمن ابلاغ شده است. بنا بر سند مذکور، آیت الله خمینی به طور صریح از دولت کارتر میخواهد که از نفوذش برای تجدید نظر در موضع ارتش استفاده کند، چرخشی که به گفته رهبر انقلاب، منافع آمریکا را هم تامین خواهد کرد.
آیت الله خمینی در پیام خود میگوید: «فعالیتها و اقدامات بختیار و رهبران کنونی ارتش برای مردم ایران زیان بار است اما برای دولت آمریکا زیان بارتر است، به خصوص برای آینده آمریکاییها در ایران. این فعالیتها میتواند باعث آن شود که دستورات جدیدی در ایران صادر کنم.»
وی میافزاید: «توصیه میشود که شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند و این فعالیتها را متوقف کند.»
بنا بر این سند، ابراهیم یزدی پیام را کلمه به کلمه به فارسی نوشته بود و «در حالی که پیام را برای زیمرمن میخواند ترجمه میکرد.»
آیت الله خمینی گفته بود: «اگر بختیار و و رهبران فعلی ارتش دخالت در امور را متوقف کنند، ما مردم را آرام خواهیم کرد و این باعث خواهد شد که به آمریکاییها (در ایران) آسیبی وارد نشود.»
یکی از مهمترین نگرانیهای دولت آمریکا امنیت جانی هزاران مستشار نظامی و شهروند عادیاش در ایران بوده که بنا بر پیام آیت الله خمینی در صورت همراه شدن واشنگتن با انقلاب جانشان به خطر نمی افتاد.
شاید به خاطر یک چنین تضمینهایی بود که در روز پیروزی انقلاب، آقایان محمد بهشتی و ابراهیم یزدی ژنرال فیلیپ گست، بلندپایهترین مقام نظامی آمریکا در ایران (رئیس هیئت مستشاران نظامی) و ۲۶ نفر از پرسنل نظامی آمریکا را از زیرزمین ستاد کل ارتش شاهنشاهی که چریکهای مسلح به آن حمله کرده بودند بیرون آوردند و صحیح و سالم به سفارت تحویل دادند.
رد شباهت با لنین
از قضای روزگار همان روزی که ابراهیم یزدی، پیام شخصی آیت الله خمینی را به واشنگتن ابلاغ کرد، داماد سابقش شهریار روحانی - که به عنوان نماینده و سخنگوی آیت الله خمینی در آمریکا فعال بود - به دیدار مقامات ارشد وزارت خارجه رفته بود.
بنا بر اسناد منتشر شده، آقای روحانی هم از طرف آمریکایی خواسته بود که نگذارد ارتش به ویژه گارد شاهنشاهی مانع از بازگشت رهبر انقلاب به ایران شود که این موضوع توسط سایرس ونس، وزیر خارجه به کاخ سفید اطلاع داده میشود.
آقای روحانی در پایان گفتگوهایش که حدود یک ساعت و نیم طول کشید سه دلیل میآورد که انقلاب ایران دموکراتیک است و به نظامی دیکتاتوری منجر نخواهد شد: «اول، رهبری انقلاب را شخصیتی صاحب کرامت برعهده دارد که قدرت را در دست نخواهد گرفت و مانند لنین و مائو تسهتونگ ماهیت دموکراتیک مبارزه را تغییر نخواهد داد.»
«دوم، رهبران دینی به نقش خود به عنوان پل ارتباطی بین دولت و مردم ادامه خواهند داد تا سیاستهای دولت را برای مردم و خواستههای مردم را برای دولت توضیح بدهند تا ارتباط آنها قطع نشود.»
«سوم، ویژگیهای دموکراتیک انقلاب آنقدر عمیق است و چنان در جامعه ایران تثبیت شده که نیروی نظامی و یا عمل متقابل دیگری نمیتواند آن را تحریف کند.»
این انقلابیون جوان در غرب تحصیل کرده که در مقاطع حساس و بحرانی به عنوان پل ارتباطی آیت الله خمینی با آمریکا عمل کردند و در مذاکرات حساس پشت پرده که مانع از خونریزی بیشتر و احتمالا جنگ داخلی در ایران شد، پیش بینی نمیکردند که پس از تاسیس جمهوری اسلامی به خاطر همان تماسها با «شیطان بزرگ» به سستی یا حتی خیانت متهم و به سرعت از گردونه قدرت کنار گذاشته شوند.
عمق خصومت آیت الله خمینی با آمریکا و شیوه حکومتش هم بعد از اشغال سفارت و آغاز آنچه انقلاب دوم خواند برای دولت کارتر در عمل روشن شد.
یک روز بعد از اشغال «جاسوسخانه»، آیت الله خمینی در قم اعلام کرد: «توطئه هاى زیرزمینى در همین سفارتخانهها که هست دارد درست مى شود، که مهمش و عمده اش مالِ شیطان بزرگ است که آمریکا باشد.»
رهبر انقلاب افزود: «نمى شود بنشینید و آنها توطئه شان را بکنند. یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتى، و با حرفهاى نامربوطِ دمکراسى و امثال ذلک ما را اغفال کنند که مملکت دمکراسى است، و هر کسى حق دارد در اینجا بماند، هر که حق دارد توطئه بکند. این حرفهاى نامربوط را باید کنار گذاشت.»