۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

ابي - هلا دوباره مي شود شعر:مينا اسدي Ebi- Hala- lyric by: Mina Assadi

ابي - هلا دوباره مي شود شعر:مينا اسدي Ebi- Hala- lyric by: Mina Assadi

دوباره می شود آری !مینا اسدی

دوباره می شود آری
به جا ی کشت،کشاورز را درو کردند
به جا ی نا ن
به تساوی گلوله قسمت شد
توان کا ر گران را
دو بار ه ظلم خرید
د و باره زاغه نشینا ن
به زاغه بر گشتند
دو باره طاهره ها
از گرسنگی مردند
دو باره راضیه بر فقر خویش
راضی شد
شب، از عدا لت خود قصه ها ی کاذ ب ساخت
د و باره بر سر این خا ک
دیو وحشت ومرگ
نشست وگفت
که خرزهره بهترازیا س است
سموم زرد خزان زد به جنگل انبوه
دوباره بر نفس عاشقا ن آ زادی
نفیر دیو وزید و چراغ ها را کشت
دوباره
ساد ه ترین حرف
تیر با را ن شد
دو باره
هر چه زمین بود گو ر یاران شد
دو با ره
هر چه که رشتیم
پنبه شد در باد
هلا! توا ن همه عا شقا ن د ر میهن
هلا! توا ن همه عا شقا ن د ر تبعید
د و با ره می شو د، آ ری
به با غ گل رویا ند
د و با ره می شو د، آر ی
به دشت سبزه نشاند
د و با ره می شود از خا نه ها ی شا د گذ شت
د و با ره می شود ا ز کو د کا ن
ترا نه شنید
د و با ره می شود ا ز عشق گفت و ز یبا شد
د و با ره می شود،آ ری
اگر به پیوند یم
به د ید گا ن پر از انتظا ر شب زد گا ن
د و با ره می شو د، آ ر ی
اگرشکسته شود
شب سکوت و
شب ترس ویأ س ما
یارا ن
هلا! توا ن همه عا شقا ن د ر تبعید
هلا! توا ن همه عا شقا ن د ر ایرا ن

نامه مشترک 29/11/1367 روحانی، كروبی و جمارانی به آیت الله العظمی منتظری(پیدا و پنهان مواضع سیاستمداران جمهوری ا.ا)

نامه مشترک 29/11/1367 روحانی، كروبی و جمارانی به آیت الله العظمی منتظری(پیدا و پنهان مواضع سیاستمداران جمهوری ا.ا)
... شما از اصلاحات، فراوان سخن گفته اید و رهنمود داده اید ...شما مداحی و ثناگوئی را نکوهش کرده اید! آیا ممکن است توضیح بفرمایید که منظور شما چه می باشد. تا آنجا که ما می دانیم در صدا و سیما، خطبه های نماز جمعه، نطق قبل از دستور و در قطعنامه ها جز از امام و حضرتعالی از هیچ مقامی مدح و ثنائی نمی شود و مداحی از امام از باب « فا ما بنعمت ربک فحدث » و « من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » وظیفه همه مسلمانان است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم امت حق شناس ایران از این وظیفه هرگز سر باز نخواهد زد. هر چند ممکن است باند آدمکشان را خوش نیاید. ...شما همیشه دربرخورد با مسئولان ومقامات قضائی ازعفو زندانیان گروهکی سخن می گوئید وآزادی آنانرا میخواهید. با وجود آنکه بارها برای شما ثابت شده است که بسیاری از آنان به سبب اصرار و پافشاری شما مورد عفو قرار گرفتند و آزاد شدند و با شناسائی بیشتر از پاسداران و بسیجیان دست به آدمکشی و ترور زده خون عزیزان ما را ریخته اند، لیکن هرگز اینگونه رویدادها در موضع شما در پشتیبانی از زندانیهای گروهکی تغییری پدید نیاورده است. این موضع شما برای ما سؤال برانگیز است ما مطمئن هستیم که عناصر مرموز بیت، در ...


بسم الله الرحمن الرحيم
محضرمبارك حضرت مستطاب آیت‌ الله ‌العظمی جناب آقای حاج شيخ حسينعلی منتظری دامت افاضاته
با سلام و تحیت، پیش از پرداختن به موضوعات اصلی لازم مي‌داند نكاتی را یادآور شود :
الف: از آنجاكه یكی از ویژگیهای حضرتعالی صراحت لهجه است، انتظار داریم كه از برخورد صریح و دور از مجاملة ما نرنجید و آنرا حمل بر جسارت و اسائه ادب نكنید.
ب: اين نامه را افرادی به محضر عالی مي‌نویسند كه در درازای نهضت امام تا پيروزی انقلاب اسلامی و تا به امروز از علاقمندان و وفاداران به شما بوده و اخلاص آنان نسبت به حضرتعالی به ثبوت رسیده است و علاوه بر اعتراف به مقام علمی شما از نظر مقاومت و از خود گذشتگی و تحمل رنج‌ها و فشارها شما را اسوه و الگوی كم نظیر دوران خفقان رژیم ستم شاهی مي‌دانند و در این نگارش جز خير خواهي و صلاح انديشي و تذكرات مشفقانه و پيشگيري از ضربه و لطمة ناهنجار به مقام والاي آنجناب نظر و انديشه اي ندارند.
ج: اين نامه، پس از دير زماني بردباري و خويشتن داري در برابر يك سلسله برخوردها و موضع‌گيريهاي سئوال برانگيز جنابعالي كه براي ما در خور توجيه نبوده است، به حضور عالي نگارش شده است. اميد است كه آنرا بر پايه احساسات آني، جواني و حساب نشده نانگاريد و توجه داشته باشید که در پی دیر زمانی اندیشه و بررسی همه جانبه ، به تقدیم آن ناگزیر شدیم . با وجود این اگر شیوه نگارش دون شأن آن مقام معظم است ، پوزش می خواهیم چون ما را از آن گریزی نبوده است . والعذر عند کرام الناس مقبول .
د : شما توصیه می فرمایید که : « لازم است مردم و کسانی که انتقاد سازنده دارند آزادانه حرفهای خود را بزنند » امید است که به ما به عنوان سربازانی كه در راه اسلام و انقلاب اسلامی- انشاء الله- فداکاری و خدمتگذاری كرده و می کنند ، این رخصت را بدهید که دور از هر گونه سانسور ، انتقاد و نظریه خود را لااقل در نامه ای در بسته ، به حضور عالی بنگارند .
اما مسائلی را که لازم می دانیم با آنجناب در میان بگذاریم و دربارۀ آن با کمال ادب و احترام توضیح بخواهیم بدین شرح است :
1- برخورد و موضع گیری حضرتعالی در ماجرای مهدی هاشمی برای بیشتر دوستان مخلص و ارادتمندان روحانی شما که از نزدیک و دور شاهد موضع گیریهای شما بودند ، شگفت انگیز و حیرت آور بود و هنوز نیز این شگفتی و حیرت ادامه دارد. شما خود می دانید که نامبرده و باند او عالم روحانی مرحوم شمس آبادی و نیز روحانی دیگری را به جرم ساده اندیشی و بنا به گفتۀ خود او « عدم اعتقاد به مبارزه » ربودند و به وضع فجیعی به قتل رسانیدند و آنگاه که دستگیر شدند نیز- بنابر پرونده موجود - نامبرده در خدمت ساواک قرار گرفت و به همکاری با آنان پرداخت . در پی پیروزی انقلاب اسلامی که از زندان آزاد گردید ، نیز به شرارت ادامه داد و حشمت و دو فرزند بی گناه او را به وسیله باند خود ربود و به قتل رسانید و آنگاه که از سوی حضرتعالی علی رغم هشدارها و تذکرات خیرخواهانه حضرت امام و برخی از مسئولان و دوستان ، به مسئولیت نهضتها گماشته شد ، می دانید که چگونه در افغانستان میان برادران مسلمان کشت و کشتار و برادر کشی راه انداخت و فتنه ها برپا کرد . و سرانجام خونهای ناحق ریخته گریبان او و باند اورا گرفت و از سوی مسئولان نظام جمهوری اسلامی دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و به جنایات خود اعتراف کرد و به جزای اعمال خود رسید در این میان انتظار می‌رفت که حضرت عالی در پی آگاهی از جنایت ها و آدم ربائیها و خون ریزیها و ده ها جنایت و خیانت دیگر او که در پرونده های او منعکس است و خود به خوبی از آن آگاهید ، نه تنها از او و باند او اظهار تبری و انزجار کنید و از مسئولان امرکیفر هر چه سریعتر آنانرا بخواهید بلکه از وجود چنین جنایتکاران خونخوار و خداشناسی در میان بیت خود به شدت نگران شوید و به خود آیید ودر راه پاک سازی بیت خود از عناصر منحرف و وابسته به باند مهدی بکوشید و از مقامات و مسئولانی که در راه ریشه کن کردن این مادۀ فساد تلاش کرده اند ، سپاسگزاری کنید و خود را مرهون آنان بدانید ، لیکن متأسفانه حضرتعالی نه تنها چنین نکردید بلکه تا واپسین روز زندگی او می کوشیديد که او را از کیفر قانونی برهانید ؟! آیا این موضع حضرتعالی را می توان با موازین قانونی ، مطابق دانست ؟
2- شما در سخنرانیها و موضع گیریهای خود از پایبندی به قانون ، عدم تجاوز به قانون و حرکت بر پایه قانون ، فراوان سخن می گوئید. پرسشی که برای ما مطرح است این است که آیا پیروی از قانون برای دیگران است ؟! یعنی این مسئولان نظام جمهوری اسلامی و امت قهرمان پرور ایران هستند که باید قانون را رعایت کنند ؟ لیکن اطرافیهای شما از هفت دولت آزادند ؟! اگر چنین نیست پس چگونه :
الف : خبر کشته شدن حشمت و دو فرزند او به دست باند مهدی، نه تنها شما را تکان نداد بلکه تا آنجا که امکان داشت از قاتلان آنها حمایت کردید. در صورتی که اگر حشمت و دو فرزند او باید به چنین کیفری می رسیدند، این وظیفة دادگاه انقلاب و دستگاههای قضایی بود، نه وظیفه مهدی و باند او. شما چگونه است که از دریافت قتل حشمت و فرزندان او، به دست باند مهدی تکان نخوردید، لیکن آنگاه که خبردار شدید که مشتی منافق و محارب را طبق موازین قضائی محاکمه و اعدام کرده اند، به نامه نگاری دست زدید و در دیدار با برخی از مقامات قضائی این کار را جنایت خواندید و آنانرا جانی نامیدید؟ شگفتا! مهدی و باند او اگر مردم را بدزدند و بکشند جانی نیستند، لیکن مقامات قضائی نظام جمهوری اسلامی اگر شماری از توطئه گرانی را که نقشه براندازی دارند، محاکمه و اعدام کنند، جانی هستند ؟!
ب : شما آنگاه که خبردار شدید که یکی از افراد باند مهدی اوراق و اسناد نخست وزیری را دزدیده است اظهار داشتید که « شاید تصمیم داشته در آینده نخست وزیر بشود و می خواسته است اطلاعاتی از چون و چند کار نخست وزیری داشته باشد » !
آیا اگر فردا خبردار شوید که یکی از علما – العیاذ بالله – به بیت شما دستبرد زده است و شماری اسناد و مدارک را ربوده است و توجیه او این است که چون قصد دارد در آینده قائم مقام رهبر شود، برای آشنایی با اوضاع و شرایط قائم مقامی به این کار دست زده است، با او چه رفتار و معامله‌ای خواهید کرد و چه دیدی نسبت به او خواهید داشت؟ آیا دربارة او نیز چنین اظهار نظری خواهید فرمود؟
ج : سعید آیت الله زاده در حضور حضرتعالی به جعل سند علیه دکتر هادی و سید صادق روحانی اعتراف کرد و صریحا اعلام داشت که با سند جعلی، آنانرا ساواکی جازده است و در حقیقت با بدترین شیوه با آبرو و حیثیت آنان بازی کرده است. شما که دربارة قانون و حیثیت افراد آن گونه داد سخن می دهید لطفا بفرمایید که دربارة این کار خلاف قانون نامبرده چه واکنشی از خود نشان دادید ؟!
د : حجت الاسلام آقای سید هادی هاشمی بنابر اتهاماتی که در پرونده او موجود است و اعترافاتی که مهدی و باند او علیه نامبرده کردند، طبق قانون به بازجوئی فراخوانده شد. حضرتعالی روی احترام به کدام قانون او را در بیت خود مخفی کردید و اعلام داشتید که بازجوئی و محاکمة او بازجوئی و محاکمة من است؟! و نیز روی چه مجوزی شماری از هم پرونده های مهدی هاشمی مانند جعفرزادة قاتل را در درون بیت شما پنهان ساختند و اجازه ندادند که طبق قانون دستگیر و کیفر داده شوند؟
راستی کسی که تحت تأثیر اطرافیهای خود، به این آسانی قانون را نادیده می گیرد و قانون شکنی ها و آدمکشی های آنانرا نمی بیند چگونه می تواند از قانون دفاع کند و قانون را حاکم سازد؟!
3- شما در سخنرانیها و موضع گیریهای خود از تبعیض نیز گله مندید و آنرا به حق برای اسلام و انقلاب اسلامی و جامعه روحانیت زیان آور می دانید. لیکن بار دیگر تحت تأثیر جو حاکم در بیت خود دربارة سعید آیت الله زاده، خود تبعیض قائل می شوید و آنگاه که او را به اتهام جعل سند، احضار می کنند، از فرستادن او به بازجوئی ممانعت به عمل می آورید و تنها با بازجوئی او در حضور خود شما موافقت می فرمائید؟! و آنگاه که در حضور شما صریحا اعتراف می کند که علیه دکتر هادی و سید صادق روحانی سند جعل کرده است ولی از نوشتن این اعتراف سرباز می زند، شما نیزاز اوحمایت می کنید و با پرخاش می گوئید چرا می خواهید از او نوشته بگیرید؟ آیا می خواهید او را به محاکمه بکشید؟! و این گونه به ماجرا پایان می بخشید. و درست چند روز پس از این جریان طی یک سخنرانی اعلام می دارید که تبعیض غلط است، ما نباید میان خودی و بیگانه فرق بگذاریم! ما باید از حکومت حضرت علی درس بیاموزیم که فرمود اگر عاریة مضمونه نبود اولین هاشمیه ای بودی که دستت را قطع می کردم و ... .
4- شما از سانسور در رسانه های گروهی انتقاد می کنید و از این نگرانید که « اگر اینطور باشد کار به جایی می رسد که حرف من طلبه را هم که از اول انقلاب در کنار مردم و همراه با انقلاب اسلامی بوده ام سانسور می کنند ... »!
شگفتا! چگونه است آنروز که رسانه های گروهی بیانیة حضرت امام دربارة مهدی هاشمی را پخش می کنند، با پرخاش می گوئید که چرا این موضوع را بوق کرده اند؟ وآنگاه که خبر به شما می رسد که رادیو و تلویزیون می خواهد اعترافات مهدی را پخش کند می کوشید که حتی با تهدید از پخش آن جلوگیری کنید و نگذارید که امت اسلامی جنایات مهدی را از زبان او بشنوند!
آیا به نظر شما سانسور پیام رهبر انقلاب اسلامی که در راه این انقلاب همه هستی خود را فدا کرده است در صورتی که شما صلاح بدانید بی اشکال است و سانسور اعترافات مهدی و باند او نیز باید انجام بگیرد و تنها سانسور نظریات شما خلاف قانون است؟!
5- شما اعلام می دارید که: « متأسفانه دیده می شود طوری شده است که افراد خوب از ترس پرونده سازی نمی توانند نفس بکشند »!! با پوزش از محضر عالی باید عرض کنیم سیاه باد روی آن شیادانی که دور شما را گرفته اند و هر روز به گونه ای برای شما جو را ترسیم می کنند. روزی به شما می باورانند که مردم تا آن پایه ناراضی هستند که به مقامات مسئول کشور و روحانیان، در کوچه و خیابان آشکارا هتاکی می کنند و روز دیگر وانمود می کنند که « افراد خوب هم از ترس پرونده سازی نمی توانند نفس بکشند » و حضرتعالی نیز بدون مطالعه و انديشه روی آن گفته ها، آنرا باور می کنید و بر زبان می رانید.
اگر حکومت تا آن پایه ضعیف است که مردم در کوچه و بازار به مقامات مسئول کشور آشکارا ناسزا می گویند چگونه توان پرونده سازی دارد و چگونه افراد خوب نمی توانند نفس بکشند؟
آیا براستی افراد خوب از ترس نمی توانند نفس بکشند که « خوبان » بیت شما بی پروا و آشکارا به امام، مسئولان و مقدسات این انقلاب همه گونه جسارتها را روا می دارند؟! آیا این اشرف خانم صبیه جنابعالی نیستند که از قم تا قهدريجان و تا هرجائی که صدای او برسد به امام عزیز و جان امت اسلامی اهانت می کند و عکس حضرت امام را در برابر چشمان شما از دیوار می کند؟! آیا این سعید آیت الله زاده نیست که فرزند عزیز امام، حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی را به جرم آنکه اجازه نداده است بیت امام نیز مرکز جاسوسان، آدمکشان و باندبازان قرار بگیرد و برای رسیدن به قدرت باند آدمکشی تشکیل نداده است « احمد شاه » می نامد!! و حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی را به جرم آنکه از آغاز نهضت امام با فداکاری و پایداری در کنار امام ایستاده است و برای بیرون راندن دیگران از صحنه به جعل سند دست نزده است « اکبر شاه » می خواند!!
آیا حضرتعالی شب نامه های نهضت آزادی را که در آن امام، مسئولان و اصولا نظام جمهوری اسلامی را به زیر سؤال می برند مطالعه نمی کنید؟!
آیا سخنرانیهای عناصر وابسته به انجمن حجتیه و پیروان تز « اسلام منهای روحانیت » را علیه مقامات و مسئولان کشور نمی شنوید؟!
آیا خدا راضی است که با اینگونه سخنان، برای رادیوهای بیگانه و ضد انقلاب خوراک تهیه کنید و اصل نظام جمهوری اسلامی ایران را به زیر سؤال ببرید؟!
حضرت آیت الله !
شما خوب می دانید که امت قهرمان پرور ایران هرگز تحمل کوچکترین اهانت به ساحت مقدس حضرت امام را ندارد و این حقیقت در دوران ستم شاهی بارها ثابت شده است. راستی اگر روزی این ملت باخبر شود که در بیت شما نسبت به عکس امام چه جسارتی شده است می دانید با آن بیت چه خواهند کرد؟!
شما مداحی و ثناگوئی را نکوهش کرده اید! آیا ممکن است توضیح بفرمایید که منظور شما چه می باشد. تا آنجا که ما می دانیم در صدا و سیما، خطبه های نماز جمعه، نطق قبل از دستور و در قطعنامه ها جز از امام و حضرتعالی از هیچ مقامی مدح و ثنائی نمی شود و مداحی از امام از باب « فا ما بنعمت ربک فحدث » و « من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق » وظیفه همه مسلمانان است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم امت حق شناس ایران از این وظیفه هرگز سر باز نخواهد زد. هر چند ممکن است باند آدمکشان را خوش نیاید.
6- شما همیشه دربرخورد با مسئولان ومقامات قضائی ازعفو زندانیان گروهکی سخن می گوئید وآزادی آنانرا میخواهید. با وجود آنکه بارها برای شما ثابت شده است که بسیاری از آنان به سبب اصرار و پافشاری شما مورد عفو قرار گرفتند و آزاد شدند و با شناسائی بیشتر از پاسداران و بسیجیان دست به آدمکشی و ترور زده خون عزیزان ما را ریخته اند، لیکن هرگز اینگونه رویدادها در موضع شما در پشتیبانی از زندانیهای گروهکی تغییری پدید نیاورده است. این موضع شما برای ما سؤال برانگیز است ما مطمئن هستیم که عناصر مرموز بیت، در این موضع گیری شما نقش اساسی دارند.
7- شما در سخنرانیهای خود روی این نکته بارها تأکید دارید که برخی از شعارهائی که دادیم غلط بود، تندروی بود موجب رمیدن افکار جهانی شد! حتی در دیدار با هیئت فلسطینی سفارش کردید که اشتباهی را که ما مرتکب شدیم شما تکرار نکنید، شعار نابودی اسرائیل را سر ندهید.
باید این نکته را یادآور شویم که استکبار جهانی برای منحرف کردن مسیر یک انقلاب، نخست از این راه وارد می شود که به برخی از سردمداران انقلاب بباوراند که قاطعیت و انعطاف ناپذیری و ایستادگی روی آرمانهای انقلاب غیر عملی و موجب انزوای کشور انقلابی در جهان می شود! و می کوشند افکار جهانی را به شکل لولوی سر خرمن، در برابر چشمان مسئولان انقلاب، پیوسته به رژه وادارند. غافل از آنکه، افکار جهانی را مشتی زراندوزان بی وجدان، رفاه طلبان بی درد و انسانهای تهی از انسانیت می سازند و آنانکه در کشورهای مقتدر و استکباری هنوز از انسانیت تهی نشده اند، خود از بسیاری حقوق محرومند و در معادلات جهانی نقشی ندارند.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید بکوشند شعارها و آرمانهایی را دنبال کنند که مورد پشتیبانی امت قهرمان پرور ایران است و خانواده های معظمی در راه تحقق آن آرمانها بهترین عزیزان خود را فدا کرده اند و هر گونه کمبود، کاستی و ناراحتی را در راه پیشبرد آرمانهای مقدس انقلاب تحمل مي‌کنند و مسلما هیچگاه از آرمانهای مقدس خود دست نمی کشند و به آن پشت نمی کنند.
آری ما باید بکوشیم شعارها و آرمانهایی را که امت اسلامی در راه پیاده کردن آن قربانیها داده رنجها برده و می برد حفظ کنیم و جامه عمل بپوشانیم. نه آنکه برای خوشایند بی تفاوتها، رفاه طلب ها سرمایه داران و سوداگران اروپا و آمریکا، به شعارهای اسلامی – انقلابی پشت کنیم و آنرا غیر عملی بخوانیم.
8- شما می فرمائید « هر کس باید اعمال خود را محاسبه و اشتباهات خود را جبران کند ... و در پی برطرف کردن نواقص و رفع اشتباهات برآیند » البته پیشنهاد ارزنده و اسلامی است و همه وظیفه‌مندند به حساب خود برسند پیش از آنکه به حساب آنان رسیدگی شود لیکن باید دید حضرتعالی در این زمینه چه گامی برداشتید؟ اگر حضرتعالی نگاهی به گذشته های خود بکنید و اشتباهات گذشته را دریابید، شاید امروز بتوانید در برخوردهای خود جانب احتیاط را رعایت کنید و به این حقیقت برسید که ممکن است امروز نیز مانند دیروز در اشتباه باشید.
شما یک روز به کتاب شهید جاوید تقريظ نوشتید و روز دیگر بافشار نیروهای منفی درصدد برآمدید که آنرا رد کنید و توبه نامه بنویسید که برخی از دوستان نگذاشتند که هردو کار اشتباه بود. شما شهید قهرمان محمد منتظری را تحت تأثیر گفته های دیگران، روانی خواندید. در صورتی که امام را هرچه تحت فشار قرار دادند تا کلمه ای علیه محمد بر زبان آورند نپذیرفتند. و خدا می داند که لیبرالها و ملی گراها از این اظهار نظر شما در باره ی او چه بهره برداری های سوء کردند و در مجلس شورای اسلامی او را از قول شما دیوانه خواندند! . شما علیرغم توصیه ها و تذکرات حضرت امام که از نجف دربارة مهدی دید منفی داشت و نیز دوستان دلسوز، مهدی هاشمی را مسئولیت دادید و دست او را باز گذاشتید و در نتیجه دیدید که بابهره برداری سوء از امکانات بدست آورده، به چه جنایاتی در ایران و افغانستان دست زد و امروز نیز علیرغم هشدارها و رهنمودهای حضرت امام و بیشتر دوستان وفادار و دلسوز، از پاکسازی بیت خود، خودداری می ورزید ودر نتیجه می بینیم که اطرافیها و نزدیکان شما برآنند که شمارا گام به گام از راه انقلاب جدا سازند و شما را نسبت به انسانهای متعهد و فداکار و انقلابی بد بین سازند و آدمکشان و سرمایه دارها و لیبرالها را در دید شما قهرمانان مبارزه با آمریکا جا بزنند!
شما دیگران را از یک دندگی و لجاجت منع می کنید لیکن خود در برابر این همه دوستان دیرینه و خیل خیراندیشان که از سالهای متمادی و از دوران های بسیارگذشته آنانرا می شناسید و به اخلاص و تعهد آنان ایمان دارید سرسختی نشان می دهید به گونه ای که انگار همه آنان در مسیر مخالف انقلاب حرکت می کنند و یا نمی فهمند ودر اشتباهند و تنها چند نفری که گرداگرد شما حلقه زده اند دلسوز انقلاب می باشند و درست می اندیشند!
9- شما پیوسته به مسئولان گوشزد می کنید که نیروهارا کنارنزنید، افراد کاری را حذف نکنید لیکن می بینیم که امروز برخی عناصر درستکار و متعهد از بیت شما کنار زده شده و یا منزوی گردیده اند و سعید آیت الله زاده با اهانت از افرادی که در باند نیستند کلید تحویل می گیرد!!
10- گفتن ندارد که در نظام جمهوری اسلامی، کمبودها و کاستی هایی وجود دارد که برخی از آن از پیامد های انقلاب نو پا و جنگ تحمیلی می باشد و اجتناب ناپذیر است و برخی نیز به سبب بی تجربگی و عدم کارائی برخی از مسئولان به وجود آمده است و قهرا با تذکرها و راهنماییهای مشفقانه همراه با ارائه طرح ها و برنامه‌ها می توان آن را برطرف ساخت. اما این شیوه ای که شما در پیش گرفته اید که ضعف هایی را که اطرافیان و نزدیکان در نظر شما بزرگ جلوه می دهند، بدست می‌گیرید و با بوق وکرنا به رخ مسئولان می کشید، بدون آنکه راه حلی ارائه دهید، نه تنها شیوه ای سازنده و اصلاحی نیست بلکه از یک سوء ، برای دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی خوراک تبلیغاتی فراهم می کند و از سوی دیگر نظام را زیر سؤال می برد و تضعيف می نماید. این شیوة آنهایی است که کنار گود نشسته اند و همه مشکلات کشور را یک روزه حل می کنند.
شما خوبست به جای حمله به این و آن، به ارشاد و راهنمائی بپردازید و ضمنا به کارهائی که خود انجام می دهید بنگرید تا دریابید که تا چه پایه ای در صحنه‌ عمل موفق بوده اید. آن بند ج که دربارة آن نتوان سخن گفت و این نمایندگان شما در دانشگاه ها که برخی از آنان، مايه شرمساری و دور داشتن دانشجو از روحانی شده اند و دیگر مجالی برای شرح آن نیست.
ما در پایان لازم می دانیم که راه امام و خط امام را به شما یاد آوری کنیم. ما بر این باوریم که حضرتعالی اگر به زندگی و راه امام عنایت بیشتری داشته باشید و آن را در یابید و به کار بندید در زندگی سیاسی شما 180 درجه دگرگونی پدید خواهد آمد و راه دیگری در پیش خواهید گرفت.
از ویژگیهای برجسته و ارزندة امام این است که تأثیر ناپذیرند و این ویژگیها معظم له را از بسیاری خطرها مصون داشته است. در آن روزگاری که در نجف اشرف، در غربت به سر می بردند، نامه ها پیامها و فشارهای همه جانبه بیشتر یاران و دوستان ایشان نتوانست معظم له را تحت تأثیر قرار دهد و به پشتیبانی از منافقین وادارد. و چنانکه در بالا اشاره شد در بارة شهید محمد نیز تلاشهای فراوانی شد تا امام کلمه ای علیه او بر زبان آورد ونیز دربارة برخی از چهرهائی که در محافل روشنفکری محبوبیتی‌داشتند‌‌و نیز پیرامون برخی گروهها و‌‌انجمنها که متأسفانه امروز نیز در مراکز حساس جا خوش‌کرده اند، بارها تلاشهائی به عمل آمد تا از امام تأییدی بگیرند که به سبب بیداری و هوشیاری امام، همه آن تلاشها ناکام ماند و تأثیر ناپذیری امام بر همگان ثابت و آشکار گردید.
موضع امام علیه مهدی هاشمی در نجف اشرف که حتی به برادران روحانی نجف، اجازه تحصن و اعتصاب برای نجات جان او را نداد، آموزنده و پندآمیز است ( در این زمینه آقای انصاری که در خدمت حضرتعالی انجام وظیفه می کنند وآقای سید حمید روحانی که در این نگارش، سهیم است، می توانند دیدگاه امام دربارة مهدی در نجف را برای شما بازگو کنند.(
ما اطمینان داریم که حضرتعالی با الهام از تذکرات و رهنمودهای حضرت امام بزرگوار، می توانید به بهترین شیوه ای در مقام اصلاح و پاکسازی بیت خود برآئید، عناصر ناباب را از درگاه خود برانید و نزدیکان را از دخالت در امور سیاسی و اجتماعی خود منع کنید.
شما از اصلاحات، فراوان سخن گفته اید و رهنمود داده اید لیکن هیچگاه به سبب جوسازیهای برخی از اطرافیها و نزدیکان نتوانستید به اصلاح بیت خود دست بزنید یعنی اساسا به شما فرصت اندیشیدن در این باره را نداده اند .
صداقت، درستی و سلامت نفس شما برهمگان آشکار است، لیکن آنچه که شما را آسیب پذیر ساخته است بیت و نزدیکان شما و منابع خبری شما است که متأسفانه ناسالم است. و این منابع خبری ناسالم و برخی نزدیکان ناصالح شما را به اشتباهات خطرناکی واداشته اند و دشمن را به شکل دوست و دوستان را دشمن در برابر شما به نمایش می گذارند و عناصر لیبرال و منحرف مانند نهضت آزادی را به شما نزدیک می سازند . ما از این نگرانیم که این روش و شیوة شما صبر برادران انقلابی و وفادار به شما را لبریز کند و آنانرا به نگارش نامه های سرگشاده و استفاده از رسانه های گروهی برای پاسخگوئی به جنابعالی و توضیح حقایق برای امت اسلامی، ناگزیر سازد که از آن به خدا پناه می بریم.
ما رسما اعلام می داریم که تا منابع خبری و تشکیلات درونی شما اصلاح نگردد ، این ره به ترکستان است و هرگز نخواهید توانست وظایف و مسئولیتهائی را که در قبال اسلام و انقلاب اسلامی بر دوش دارید به درستی به پایان ببرید بلکه ممکن است خدای نخواسته به خود و اسلام و انقلاب زیانهای جبران ناپذیری وارد کنید. این حقیقت را می توانید با مطالعه در زندگی برخی‌علما و مراجع گذشته که در محاصره اطرافیها و نزدیکان بوده‌اند به خوبی به دست آوریدکه قرآن می فرماید: لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب – والسلام علیکم ورحمت الله
مهدی کروبی- مهدی جمارانی - سید حمید روحانی
٢٩/١١/٦٧

ناگفته هائی از آغاز و فرجام حبس خانگی آیت الله منتظری، بانیان آن و اولین واکنش رسمی به حصر ایشان

اکبر اعلمی
در دنیای عجیب و غریبی زندگی می کنیم که سکه رایج آن در بازار سیاست، دروغ، تزویر، عوامفریبی، قلب واقعیات، بت سازی و بایکوت و منزوی کردن حق گویان مستقل از ارباب زر و زور و تزویر است! دنیائی که اگر ایجاب کند در آن نقاشان و کیمیاگران عالم سیاست و توجیه گران و پادوهای طلا، تیغ و تسبیح در ظرف کوتاهترین مدت از یکی بت می سازند و با هزار و یک توجیه و دروغ و دغل کاری یکشبه شنل آزادیخواهی را بر تنش کرده و او را به عنوان تندیس همه شایستگی ها معرفی و به عرش اعلا می برند و باز اگر اقتضا نماید از دیگران خصوصا منتقدین خود با همه شایستگی  ها و پشتوانه و سوابقی که از آزادیخواهی در کارنامه خود دارند، چنان تصویری به مخاطبین خام و بی خبر از گذشته خود ارائه می دهند که توگوئی ناف آنها را  از ازل به عنوان افرادی ناصالح و عافیت طلب بریده اند که اساسا لباس هرگونه شایستگی و آزادیخواهی برتنشان گشاد است!
 در واقع هنر این دسته از رنگرزان سیاسی این است که به کمک پول، قدرت، رسانه و هوچیگیری نیروهای آماده به یراقی که همیشه در خدمت خود دارند می توانند مخاطبین خود را وادار نمایند تا تاریخ را آنگونه که آنها می خواهند بخوانند و بازگو نمایند و هرآنچه که آنها نمی پسندند و یا آگاهی از آن به مصلحت آنان نیست، دوری گزینند!
آری در دل همین دنیای عجیب و غریب و بی وفاست که یک روز از آیت الله منتظری تصویر شخصیت بی بدیلی به مردم ارائه می شود که اگر قائم مقام رهبری نشود، انقلاب و نظام و هرچه مربوط به آن است به مخاطره خواهد افتاد، لذا نام و تصویر بزرگش بر در و دیوار کشور نقش می بندد، اما در برهه ای دیگر او را چنان بر زمین زده و ساده لوح، ضد انقلاب و ضد نظام وانمود می کنند که حتی آوردن نام او و بیان خدماتش برای انقلاب و نظام و اسلام هم مثل رابطه جنّ و بسم الله شده و توهین به او با ثواب اخروی و دنیوی همراه می شود!(اینجا ، اینجا و اینجا)
فارغ از این قبیل فراز و فرودهای روزگار و دنیای سیاست، تا آنجا که به خاطر دارم و از زمانی که خود را شناخته ام، همواره سعی کرده ام که از هرگونه شخصیت زدگی و یا بت کردن دیگران که مانند من و شما انسان های جایزالخطائی هستند و تنها ویژگی انها  اغلب شهرت ناشی از ثروت، قدرت، رسانه و دارا بودن باند و گروه  و در خوشبینانه ترین وجه آن دانش و پرهیزگاری و فروتنی می باشد پرهیز نمایم، زیرا بت سازی و بت پرستی نسبت به هرکس و در هر موقعیت و مقامی که باشد را نوعی شرک و بزرگترین آفت فکر و اندیشه و یکی از موانع توسعه فرهنگی و سیاسی می دانم که متاسفانه جامعه ما را گرفتار خود ساخته است!
شاید به همین سبب نیز هرگز به گرد باندبازی های رایج در کشورمان نگشته ام که غالبا زیر پرچم و حول محور کلکسیون محدود قدرت و بعضی از شخصیت هائی صورت می گیرد که هرگز بازنشسته نمی شوند!
طرفه آنکه با وجود همه ارادتی که به زنده یاد آیت الله منتظری داشته ام، ایشان نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و همچنانکه پیش از این در پستی با عنوان (چهار خاطره در باره مرجع از خود گذشته ای که از خود گذشت، تا شاید خللی به آرمان هایش وارد نشود!) نگاشته ام، بجز یک مورد آن هم پس از خلع ایشان از قدرت، مادامی که در قدرت بوده و همچون سایر قدرتمندان  برای خود برو بیائی داشتند و بسیاری از شخصیت های شناخته شده امروز که بعدها به او پشت کردند برای دیدار با ایشان به مسابقه با یکدیگر می پرداختند، هرگز به دیدار این مرجع تقلید هم نرفتم.
اما با افتخار اعلام می کنم که اولین مقام رسمی و نماینده ای بودم که به دور از هیاهو و حبّ و بغض های معمول سیاسی و تنها در راستای انجام وظایف نمایندگی و عمل به سوگند وکالت مجلس، با همفکری یکی دو تن از همکارانم از جمله آقای مصطفي طاهري نجف‌آبادي نماينده‌ي مردم نجف آباد، بیانیه اعتراض رسمی به حصر(حبس خانگی) آیت الله منتظری را تهیه و نسبت به جمع آوری امضاء از نمایندگان مجلس اقدام کردم که همین امر بهانه ای شد تا کفن پوشان حرفه ای به دروغ تهیه و گردآوری بیانیه مزبور و امضاء کنندگان آنرا به باند موهوم مهدی هاشمی نسبت دهند تا بلکه از این طریق دستاویز لازم را برای تحریک احساسات و بسیج عوامل ریز و درشت خود علیه مجلس ششم مهیّا سازند.  
آغاز و فرجام حبس خانگی آیت الله منتظری:
1- منویات رهبری، مصوبه شورای عالی امنیت ملی و آغاز حصر
در تاریخ 23 آبان 1377 آيت الله منتظري سخنانی را ایراد کردند که بر دو محور اصلی لزوم صيانت از مرجعيت شيعه و حفظ استقلال آن از حکومت و قلمرو اختيارات ولیّ فقيه و اختيارات قانوني ريیس جمهور و ضرورت پاسداری از آرا و مطالبات مردم در دوم خرداد 76 توسط رئیس جمهور استوار بود.
چهار روز بعد از ایراد این سخنرانی، هزاران نیرو از شهرهای مختلف به قم اعزام و در مقابل دفتر، محل سکونت و حسینیه ایشان اجتماع کرده و ضمن هتک حرمت و شکستن شیشه های این ساختمان ها، شعار های تند و رکیکی را علیه مرحوم منتظری سر دادند و در پایان نیز با قطعنامه از پیش تدارک شده ای خواهان برخورد با ایشان شدند.
حدود یک هفته بعد از این واقعه، شورای عالی امنیت ملی به ریاست سیدمحمد خاتمی(رئیس جمهور وقت) و با ترکیب اعضای دارای حق رای این شورا به اسامی آقایان: علی اکبر ناطق نوری(رئیس وقت مجلس)، محمد یزدی(رئیس وقت قوه قضائیه)، کمال خرازی(وزیر امور خارجه وقت)، دری نجف آبادی(وزیر وقت اطلاعات)، عبدالله نوری(وزیر وقت کشور)، محمد علی نجفی(رئیس وقت سازمان امور برنامه و بودجه)، حسن فیروز آبادی(رييس ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح) و همچنین حسن روحانی(دبیر وقت شورا) و علی لاریجانی(رئیس کنونی مجلس که پس از فوت سیداحمد خمینی جانشین او شده بود) به عنوان دو نماينده منتخب رهبري تشکیل و با اشاره به بعضی از همان دلایلی که در قطعنامه معترضین آمده بود، حبس خانگی آیت الله منتظری را به تصویب رساند تا پس از تائید مقام رهبری به اجراء در آید!
در پی این مصوبه، آقای منتظری بیش از 5 سال در خانه خود حبس گردید و در طول این مدت تحت کنترل و نظارت شدید نیروهای نظامی مستقر در محل قرار داشت و تنها بستگان درجه یک ایشان اجازه دیدار و ملاقات با این مرجع را داشتند، تاجائیکه بنا بر ادعای سرکار خانم "زهرا ربانی املشی" عروس آیت الله منتظری، حتی دکترهایی که برای مداوای این مرجع تقلید می آمدند تا مدتی "به صورت قاچاقی از پشت بام خانه همسایه به منزل ایشان می‌رفتند و رنج و عواقب این کار را به جان می‌خریدند"!2(اینجا)
2-سوگند نمایندگی و لزوم اعتراض به حصر آیت الله منتظری
در نزد اغلب پیروان مومن و غیر مومن ادیان و مذاهب مختلف دنیا مرسوم است که اگر کسی با سوگند به کتاب آسمانی خود به انجام عملی خاص و یا خودداری از آن متعهد شود لیکن به موضوع سوگندش وفا نکند، چنین فردی اساسا قابل اعتماد نیست و باید در صداقت، شرافت و مردانگی او تردید کرد.
بر این اساس نظر به اینکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در بدو آغاز به کار مجلس در برابر قرآن مجيد، به خداي قادر متعال سوگند ياد کرده و با تكيه بر شرف انساني خود متعهد مي شوند كه در انجام وظايف وكالت، امانت و تقوي را رعايت و همواره به حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پايبند باشند، از قانون اساسي دفاع كنند و در گفته ها و نوشته ها و اظهار نظرها، آزادي مردم و تامين مصالح آنها را در مد نظر داشته باشند، بنابراین چنانچه نماینده ای به مفاد این سوگند نامه عمل نکند، چنین نماینده ای سوگند شکنی کرده و عمل او مصداق بارز خیانت در امانت و زیرپا نهادن شرافت کاری و اخلاق حرفه ای محسوب می شود.
به این اعتبار در شرایطی که شخصیت شناخته شده و آزاده و آزادیخواهی مانند آیت الله منتظری که صرفا به خاطر فاش گوئی و بیان صریح دیدگاه ها و انتقاداتش نسبت به روند اداره کشور در حصر خانگی به سر می برد، چگونه می توانستیم در برابر این جریان دم فروبسته و نظاره گر حصر خانگی یک مرجع تقلید باشیم و کوچکترین گامی هم برای استیفای حقوق او و مقلّدینش برنداریم و در عین حال مدعی انجام وظایف قانونی و پایبندی به سوگند نمایندگی و شرافت و اخلاق حرفه ای خود هم باشیم!؟
اما در شرایطی که دولت خاتمی و شورای عالی امنیت ملی تحت ریاست او رسما و عملا در حبس خانگی آیت الله منتظری مشارکت داشتند و بویژه اینکه طبق شواهد موجود این اقدام در جهت اجرای منویات مقام رهبری هم صورت گرفته بود، پرواضح است که هرگونه دفاع رسمی از آیت الله منتظری و تلاش برای رفع حصر غیرقانونی این مرجع تقلید در نزد عده ای از کفر ابلیس بدتر و می توانست با برچسب های ناچسب اقتدارگرایان و کفن پوشان حرفه ای همراه شود؛ تا جائی که فردی مانند مجید انصاری نماینده مجلس و عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در گفتگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی با بیان اینکه "منتظری مرتکب زشت ترین منکرات شده است"، در برابر سخنرانی آیت الله منتظری اینگونه واکنش نشان داده بود: "اولاً ايشان برخلاف اصول صريح و متعدد قانون اساسي كه ميثاق ملي و مظهر اراده و راي قاطع ملت ايران است به تفسير غلط و نادرست از ولي فقيه و شرايط و اختيارات ولي فقيه پرداخته و بگونه‌اي تحريك آميز مخاطبان خود را عليه اين جايگاه رفيع و ولي فقيه منتخب خبرگان ملت مورد خطاب قرار داده است...
ثانياً ايشان برخلاف مباني روشن و آشكار فقهي حضرت امام و برخلاف نظريات فقهي و نوشتارها و گفته‌ها وسابقه عملكرد خود در دوران قائم مقامي رهبري، ولايت فقيه را در حد ناظر فاقد اختيار معرفي كرده است.
ثالثاً اظهارات غيرمسئولان و توصيه‌هاي غيرعملي و اختلاف برانگيز ايشان موجب تضعيف دولت كريمه حضرت حجت الاسلام و المسلمين جناب آقاي خاتمي كه منتخب اكثريت قاطع ملت ايران است، مي شود و عملاً به سنگ اندازي و مشكل تراشي در مسير راه دولت جديد همت گماشته است.
از همه مهمتر اينكه برخلاف نصيحت و وصيت امام راحل (س) در نامه ششم فروردین 68، ايشان همچنان با تاثيرپذيري از اطرافيان ناصالح خود به مشكل تراشي عليه نظام پرداخته و در قالب نصيحت و امر به معروف و نهي از منكر به زشت ترين منكرات كه تضعيف نظام مقدس جمهوري اسلامي است، پرداخته است.
مردم وفادار و شريف ايران كه همواره پيروي از آرمان‌هاي امام برايشان به معناي اطاعت از امام زمان (عج الله) مطرح است، فراموش نخواهند كرد كه عملكرد غيرقابل توجيه منتظري در يكي دو سال آخر عمر امام آنچنان فشار روحي بر امام وارد ساخت كه امام با چشمي خونبار و كمري شكسته آرزوي مرگ كردند و اقدامات وي را در راستاي خدمت به ليبرال ها و منافقين ارزيابي فرمودند.
اي كاش آقاي منتظري براي مصلحت دنيا و آخرت خود و مصالح ملت بزرگوار ايران، يك بار ديگر نصايح دلسوزانه پدر پير انقلاب اسلامي امام خميني (ره) را مطالعه و به آن عمل مي كرد."! (اینجا)
با این وصف عمل به مفاد سوگند نامه ارزش قبول هرگونه ریسک و تاوان آن را هم داشت.
از طرفی مبارزات و سوابق ارزشمند آیت الله منتظری و دلایل برکناری این فقیه و مجتهد عالیقدر از قائم مقامی رهبری و مظلومیت و بزرگواری وی نیز مسئولیت ما را دو چندان می کرد و باید پیامدها و حاشیه ها و جار و جنجال های احتمالی ناشی از حمایت و دفاع از مظلومیت ایشان را نیز به جان و دل می خریدیم.
در واقع برخلاف برخی از اشخاص عنود و موج سواری که کمترین اعتقادی به آیت الله منتظری نداشته و تنها با هدف سوار شدن بر اسب مراد خویش و چه بسا تضعیف جایگاه و موقعیت دیگری به حمایت صوری از ایشان روی آورده بودند، شخصا به دور از اینگونه حبّ و بغض های سیاسی و صرفا با اهداف انسانی و در جهت انجام تکالیف شرعی، عرفی، قانونی و اخلاقی خود خواهان رفع حصر و ادامه فعالیت آزادانه این مرجع تقلید بودم.
3-اولین بیانیه اعتراض به حصر آیت الله منتظری
لذا در تیرماه سال 1380 به اتفاق یکی دو نفر از همکارانم خصوصا آقای "مصطفي طاهري نجف‌آبادي" بیانیه ای را برای قرائت از تریبون رسمی مجلس تهیه کردیم که در آن از آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی خواسته شده بود تا در اسرع وقت نسبت به رفع حصر غیرقانونی آیت الله منتظری اقدام نماید، به نحوی که ایشان نیز قادر باشند مانند سایر مراجعی که حتی کوچکترین هزینه ای را در دفاع از اسلام و انقلاب و مردم نپرداخته بودند، به درس و بحث و دیدار با مردم و سایر فعالیت های متعارف خود بپردازند.
برای این منظور و به حد نصاب رساندن امضاها، باتفاق چند تن از همکارانم به رایزنی با نمایندگان موسوم به اصلاح طلب مجلس ششم پرداختیم تا آنها را به امضای بیانیه مزبور ترغیب نمائیم و در ظرف یک هفته مذاکره موفق به جمع آوری 110 امضاء از نمایندگان موسوم به اصلاح طلب مجلس ششم شدم.
بیاد دارم که این بیانیه را حتی به نزد حداد عادل که آنروزها ریاست فراکسیون اقلیت مجلس را برعهده داشت نیز بردم و از او هم خواستم که آنرا امضا کند، اما وی درخواست مرا شوخی تلقی کرده و تنها یک لبخند ملیح و معنا دار تحویلم داد!
یکی دو روز بعد از این قضیه وقتی که حداد عادل متوجه شد در تصمیم خود جدی هستم، چندبار به من مراجعه کرده و با تاکید بر اینکه می دانم شما از روی صداقت و حسن نیت و به دور از اغراض سیاسی این کار را می کنید، اما عده ای که حتی آقای منتظری را هم قبول ندارند او را بهانه کرده اند، تا به اهداف و مطامع سیاسی خود برسند، از من خواست که از جمع آوری امضاء برای رفع حصر آیت الله منتظری خودداری نمایم.
گرچه قسمتی از حرف های او  پربیراه هم نبود و صرفنظر از خط و ربط و دلبستگی هایش کم و بیش با این بخش از گفته هایش موافق بودم، لیکن از آنجا که شخصا در پیگیری لغو حبس خانگی آیت الله منتظری رضایت خدا و انجام تکالیف شرعی و قانونی و وظایف نمایندگی را مد نظر داشتم، در  پاسخ به او گفتم که اتفاقا من برای تهیه این بیانیه پیشقدم شده ام تا افراد فرصت طلب مورد نظر شما با بهانه قرار دادن نام آیت الله منتظری برای خود ماهی نگیرند!
4-واکنش اقتدارگرایان و گروه های فشار
به هر روی همچنان که پیش بینی می شد، همزمان با جمع آوری امضاء برای رفع حصر از آیت الله منتظری، اشخاص و روحانیون مخالف آیت الله منتظری و کفن پوشان حرفه ای وابسته به آنها هم بیکار ننشسته و با هدف ملتهب کردن فضا و وادارا کردن نمایندگان به عقب نشینی از انجام وظایف قانونی و شرعی خود، طبق معمول با برچسب های ناچسب و به دروغ متهم کردن تهیه کنندگان و امضاء کنندگان بیانیه به ارتباط با باند مهدی هاشمی، جوسازی ها و نامه نگاری های سرگشاده و تهدیدات علیه مجلس و نمایندگانی که تنها خواهان رفع حصر غیرقانونی آیت الله منتظری بودند را آغاز کردند:
جمعيت ايثارگران در قسمتی از نامه سرگشاده خود خطاب به آقای کروبی رئيس وقت مجلس اینگونه اینگونه نوشت:‏
‏"بدانيد خانواده معظم شهدا، ايثارگران هرگز اجازه نخواهند‏ ‏داد پنجه خون آلود باند مخوف مهدي هاشمي و منافقين‏ ‏جديد بر سرنوشت اين ملت حاكم گردد. مجلس ، مجلس‏ ‏امام و انقلاب است. جمع آوري امضاء براي دفاع از مطرودين‏ ‏امام و انقلاب چه معنايي دارد؟"!!3
‏‏مجمع طلاب و فضلاي قمي حوزه علميه قم نیز با صدور نامه سرگشاده ای ‏ ‏خطاب به كروبي خواستار تذكر به نمايندگان‏ ‏شده و در قسمتی از اين نامه ‏نوشت:
"... امروز پس از 20 سال مردم سلحشور قم اجازه‏ ‏نخواهند داد كه باند منحرف مهدي هاشمي امنيت و آرامش‏ ‏شهر را ملعبه خود قرار دهد. به آقايان محترم تذكر دهيد قم‏ ‏بازيچه سياست كوتوله هاي سياسي واقع نخواهد شد و هر‏ ‏كس در صدد ايجاد ناامني و فتنه و آشوب در شهر قم را‏ ‏داشته باشد اين بار نيز بايستي فرار را بر قرار ترجيح دهد."!!4
قسمت های قابل توجهی از دو نامه فوق در روزنامه های مورخه ‏80/4/10‏ رسالت و جوان مورخه ‏80/4/18‏ چاپ و منتشر شد.
در 15 تیر 1380 هم در جريان‏ ‏برگزاري نماز جمعه قم اطلاعيه های بی نام و نشانی در خصوص خطر مطرح شدن دوباره باند‏ ‏سيد مهدي هاشمي و حاميانش در بين نمازگزاران توزيع شد!‏ ‏در قسمتی از اين اطلاعيه خطاب به ملت ايران نوشته شده بود:
افزون بر نشریات فوق بولتن شماره 710 مورخه 80/04/31 جامعه مدرسین حوزه عملیه قم هم صفحات 14-16 خود را به انعکاس مفاد بیانیه های مذکور اختصاص داد.(6)
این قبیل اتهامات غیر اخلاقی و ناجوانمردانه در حالی به ما نسبت داده می شد که اولا، قران ضمن نهی مسلمانان از ایراد هرگونه تهمت و افترا و نسبت های کذب به دیگران با بیان "ولاتقف ما لیس لک به علم" موکدا بر دوری از  اصرار و توقف بر هرآنچه که نسبت به آن آگاهی نداریم، توصیه می کند؛
ثانیا، شوربختانه شخصا تا این لحظه هم کوچکترین تماس و مراوده ای حتی با هیچیک از خویشاوندان و نزدیکان مورد وثوق آیت الله منتظری نداشته ام تا چه رسد به مهدی هاشمی که خوشبختانه در طول عمرم مطلقا نه او را دیده ام و نه با او و "باند" منسوب به وی کوچکترین آشنائی و رابطه ای داشته ام.
به همین سبب و با توجه به شناخت نسبی مردم در مورد بنده و عدم وابستگی ام به جناح ها و جریانات سیاسی و اینکه برچسب های تهیه شده به نگارنده نمی چسبید، پیشقدم شدن راقم برای تهیه بیانیه و گردآوری امضای نمایندگان موجب شد تا جوسازی های سنگینی که علیه مجلس آغاز شده بود حتی میان طیف موسوم به اصولگرا هم چندان موثر واقع نشود، هرچند که هجمه ها و اتهامات بی اساس و جوسازی های غیر اخلاقی اشاره شده کافی بود تا عده ای از همکاران ما را در مجلس و هیات رئیسه آن کم و بیش منفعل و سست سازد!
به هر روی جمع آوری امضاها برای به حد نصاب رساندن آن جهت قرائت از تریبون مجلس همچنان ادامه یافت تا اینکه از سوی بعضی از مقامات مسئول از جمله آقای کروبی رئیس وقت مجلس مذاکرات آغاز شد و به ما قول مساعد داده شد که همه تلاش خود را تا حصول نتیجه صرف رفع حصر خانگی آیت الله منتظری نمایند، مشروط بر اینکه برای خواندن بیانیه مذکور از تریبون رسمی مجلس اصرار نورزیم و مدتی صبر کنیم تا با کاسته شدن از دامنه حساسیت های ایجاد شده آبها از آسیاب بیافتد و فضای منطقی جایگزین فضای احساسی شود!
نظر به اینکه هدف ما رسیدن به نتیجه مطلوب با کمترین هزینه و حاشیه بود، نه موج سواری و بهره برداری های سیاسی، لذا به قول مساعدی که برخی از مقامات به ویژه آقای کروبی داده بودند اطمینان و اکتفا کرده و منتظر تحقق وعده های آنان ماندیم.
سایت دفتر آیت الله العظمی منتظری در جزوه ای به نام: "کسوف"، نگاهی به پروژه بولتن سازی علیه آیت الله العظمی منتظری(طی یک دوره 5 ساله 1380-1385)-جلد1 زیر عنوان 2-جوسازی علیه نمایندگان مجلس(درخواست کنندگان رفع حصر)، از این اقدام نمایندگان اینگونه یاد کرده است:
به هر تقدیر با توجه به قول مساعدی که داده شده بود، امضاء کنندگان بیانیه تا مدتها  به عدم قرائت آن از سوی هیات رئیسه اعتراضی نکردند به این امید که مقامات مسئول، پیگیری ها و اقدامات لازم را برای رفع حصر آیت الله منتظری انجام دهند، اما ماه ها گذشت و از آزادی آیت الله منتظری خبری نشد.
5-تذکر به خاتمی و رفع حصر
از اینرو در دیماه سال 1381 مقارن با ایامی که آیت الله منتظری در اثر بازداشت خانگی طولانی مدت دچار بیماری و افسردگی شدید شده بودند، (اینجا) دوباره بیانیه بایگانی شده را به جریان انداختیم و چون هیات رئیسه برخلاف آئین نامه داخلی مجلس از قرائت آن از تریبون مجلس خودداری می ورزید، این بار در تاریخ 81/10/24 مشابه با متن بیانیه، تذکر مکتوبی خطاب به خاتمی رئیس جمهور و رئیس شورای عالی امنیت ملی تهیه شد تا پس از قرائت خلاصه آن در مجلس، برای رئیس جمهور ارسال شود. این تذکر که حدود یکصد نماینده آنرا امضاء کرده بودند روز چهارشنبه 81/10/25 تحویل هیات رئیسه شد و چون مجلس بخاطر بررسی بودجه در کمیسیون تلفیق تا ششم بهمن ماه جلسه علنی نداشت، تذکر برای خاتمی ارسال شد اما خلاصه آن هرگز از طریق تریبون مجلس قرائت نشد!
در تاریخ جمعه 81/10/27 یعنی دو روز پس از تحویل تذکر 100 نماینده به هیات رئیسه مجلس ششم جهت ابلاغ به رئیس جمهور، آيت‌الله سيد جلال‌الدين طاهري اصفهاني نماینده ولی فقیه و امام جمعه پیشین اصفهان نیز در نامه‌اي خطاب به آيات عظام بهجت، صافي گلپايگاني، شبيري زنجاني، وحيد خراساني، تبريزي، صانعي، فاضل لنكراني و مكارم شيرازي ضمن تجليل از مقام و منزلت روحانيت و علماي دين و تكريم آيت‌الله منتظري، به شدت به ادامه‌ي حصر آیت الله منتظری انتقاد كرده و خواستار رفع بازداشت خانگی ایشان شد.(8)
تا اینکه در اثر پیگیری های به عمل آمده پس از 63 ماه سرانجام در تاریخ 10 بهمن ماه سال 1381 بخشی از محدودیت های ایحاد شده علیه آیت الله منتظری با نظر مساعد مقام رهبری برطرف گردید.
نخستین دیدار آیت الله منتظری با مردم نیز پس از رفع حصر خانگی در همانروز آزادی صورت گرفت و در این ملافات ایشان ضمن تفسیر سوره والعصر، مردم را به پشتیبانی از حق سفارش کردند.
چندی بعد در حالیکه حجت الاسلام یونسی وزیر اطلاعات وقت از رفع حصر كامل آیت الله منتظری خبر داده بود، دفتر این مرجع تقلید راحل در تاریخ 1381/12/19 با صدور اطلاعیه ای این خبر را خلاف واقع عنوان کرده و اعلام داشت:
"اگر منظور از رفع حصر كامل اجازه‌ي بيرون آمدن از منزل و ملاقات ديگران باشد، اين امر تحقق يافته است؛ ولي متاسفانه امور ديگر به حالت عادي برنگشته و همچون دوران حصر مي‌باشد". متن کامل این اطلاعیه از اینجا بخوانید.(9)
جالب تر این که هنوز چند صباحی از آزادی آیت الله منتظری نگذشته بود که جناب يونسي وزير اطلاعات دولت آقای خاتمی در جلسه خانه احزاب چنین اظهار کرد: "صحبتهای امام برای ما حجت است و اجازه نمی دهیم کسی منتظری را وارد فعالیت های سیاسی کند. این عمل جرم است و با شدت با آن برخورد می کنیم. و از احزاب خواسته که به دیدار آقای منتظری نروند."!(10)
6-رفع حصر به روایت اصولگرایان
بعضی از اشخاص و رسانه های موسوم به اصولگرا، علت و چگونگی پایان یافتن حبس خانگی آیت الله منتظری را به نقل از وبلاگ کلاشینکف و آن هم به نقل از مرحوم مروی معاون وقت قوه قضائیه و با استناد به کتاب"مجموعه سخنراني هاي هفتمين نشست آموزشي ائمه جمعه" به شرح زیر روایت کرده اند:
"زمانی آیت الله امینی پیغام دادند که قصد داریم در جامعه مدرسین راجع به حصر آقای منتظری بحث کنیم، حال می خواهیم بدانیم آیا مقام معظم رهبری این کار را می پسندید یا خیر، اگر ایشان نمی خواهند کسی وارد این بحث شود، به ما اعلام نمایید که وارد بحثی که مورد رضایت آقا نیست، وارد نشویم، مقام معظم رهبری در پاسخ فرمودند: این کار هیچ اشکالی ندارد و من از خدا می خواهم که آقابان بتوانند طرحی برای رفع حصر ارائه دهند.
پس از مطرح شدن قضیه حصر در جامعه مدرسین، آیت الله امینی خدمت آقا رسیدند و مقام معظم رهبری فرموند: من قصد ندارم در این قضیه امر و نهی کنم که این حصر برداشته شود یا نشود چرا که باری برداشتن حصر از جایی که ممکن است کانون فتنه، مایه انحراف جوانان و سبب امید بستن دشمن شود حجت شرعی لازم است تا بتوان در روز قیامت بدان تمسک کرد. معظم له از آیت الله امینی که با آقای منتظری سابقه رفاقت داشته اند، خواستند که بدون اعلام رسمی، مصاحبه یا ثبت و ضبط شخصا نزد آقای منتظری رفته و شفاها از ایشان قول بگیرند که پس از برداشته شدن حصر غیر از درس و بحث و کارهای خودشان به کارهای ضد نظام دست نزنند... اما زماني که آيت الله اميني براي اين کار به منزل آقاي منتظري رفتند که ايشان آيت الله اميني را راه نداده و گفتند يا دستور مي دهند حصر بداشته شود يا اينکه هيچکس حق ندارد وارد شود."
...اوضاع به همین منوال بود تا اینکه یکی از وزرا که با بیت آقای منتظری مرتبط است در هیات دولت گزارش داد که حال آقای منتظری خوب نیست و ایشان به علت محصور بودن روزی 16 تا 17 ساعت می خوابند که برای فرد در این سن علامت خوبی نیست. در آن جلسه آقای خاتمی به وزیر بهداشت دستور داد یک تیم پزشکی به قم بفرستند تا گزارشی از وضعیت جسمی ایشان تهیه کنند.
معاون وزیر بهداشت که پزشک خوبی است همراه یک تیم پزشکی به قم رفته و طی گزارش اعلام می کنند حصر آقای منتظری سبب شده است که ایشان دلمردگی و افسردگی پیدا کند. زمانی که آقای خاتمی در جلسه هفتگی خود با مقام معظم رهبری این قضیه را عنوان می کنند که شورای عالی امنیت ملی این قضیه را پیگیری کنند.
لازم به ذکر است که در این قضیه نامه آقای طاهری یا نامه نمایندگان مجلس کوچکترین تاثیری بر اراده الهی آقا نداشته اند و اصولا اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در برابر ایمان آقا ابراز وجود نمایند. مقام معظم رهبری همواره بر حسب تکلیف شرعی خویش عمل نموده و به قضایایی که ممکن است در نظر برخی مهم باشد اعتنایی ندارند؛
یکی از بزرگان به آقا گفته بود ممکن است دستور شما به کمسیون امنیت ملی را معلول و متاثر از نامه آقای طاهری و نمایندگان مجلس بدانند در این صورت آقای طاهری در چشم مردم بزرگ می شود؛ لذا بهتر است کمی صبر کنید تا آبها از آسیاب بیافتد. آقا در پاسخ فرمودند: من در برنامه ها و موضع گیری های خود اینگونه محاسبه نمی کنم و صرفا تابع تکلیف شرعی خویش هستم و غیر از حجت شرعی چیزی برایم مهم نیست. من تا دیروز حجت شرعی داشتم ولی امروز اینکه کار من به حساب زید و عمرو گذاشته شود برای من حجت شرعی محسوب نمی شود لذا بنده با توجه به بیماری آقای منتظری نمی توانم ایشان را به این بهانه که ممکن است آقای طاهری بزرگ شود، در حصر نگه دارم؛ چرا که در این صورت در روز قیامت نمی توانم پاسخگو باشم.
...در هر حال حضرت آقا فرمودند که اگر بیماری ایشان معلول حصر است حصر را برداشته و فکری برای درمان ایشان بنمایید. شورای امنیت ملی نیز به بررسی کار پرداختند و تاکنون کار به اینجا کشیده است. امیدوارم عاقبت امر خیر باشد."(11)
مشکل امثال مرحوم مروی در این است که می پندارند گفتن عباراتی مانند: "در این قضیه نامه آقای طاهری یا نامه نمایندگان مجلس کوچکترین تاثیری بر اراده الهی آقا نداشته اند و اصولا اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در برابر ایمان آقا ابراز وجود نمایند"، به مفهوم تجلیل از رهبری و دفاع از آیت الله خامنه ای است، حال آنکه اگر مقام رهبری جدای از باور و  اعتقاد خود و احیانا حجتی که به آن دست یافته بودند، صرفا به احترام تامین خواست نمایندگان مردم و یا یکی از روحانیون سرشناس کشور هم با رفع حصر از یک مرجع تقلید و استاد پیشین خود موافقت کرده باشند، این اقدام ایشان بسیار در خور تقدیر است و می تواند نشانه ای از اهمیت دادن عالیترین مقام کشور به افکار عمومی و ارزش ها و مظاهر دموکراسی تلقی شود.
روحش شاد!
منابع:
 (3-4) روزنامه های مورخه ‏80/4/10‏ رسالت و جوان مورخه ‏80/4/18‏ و بولتن شماره 710 مورخه 80/04/31 جامعه مدرسین حوزه عملیه قم صفحات 14-16 و همچنین سایت دفتر آیت الله العظمی منتظری / "کسوف"، نگاهی به پروژه بولتن سازی علیه آیت الله العظمی منتظری(طی یک دوره 5 ساله 1380-1385)-جلد1 جزء2-جوسازی علیه نمایندگان مجلس(درخواست کنندگان رفع حصر)
لینک های مرتبط:
بخشنامه نخست وزیر، نماینده ولی فقیه در سپاه و فرمانده سپاه مبنی بر جمع آوری کلیه تصاویر مربوط به آیت الله منتظری از ادارات و سازمان های دولتی