سامانیابی اقوام در ایران – گامی بسوی تمرکززدائی دموکراتیک ایران
یکشنبه, مارس 31, 2013 -
یادداشت سایت «آذربایجان»
آقای حسن شریعتمداری از جمله سیاسیون لیبرال ایران است که مسئله «ملیت» ها – و به زبان ایشان مسائل «قومی» – یکی از دلمشغولی هایشان در دهه اخیر بوده است. احساس مسئولیت از سویی و فشارهای ناشی از اعتراضات – حتی افراط گرایانه – علیه ستم ملی در ایران از سوی دیگر و نیز تحولات منطقه ای و جهانی آقای شریعتمداری را به جستجوی راههایی برای حل این مسئله وا داشته و منجر به ارائه طرح حاضر گشته است. علیرغم انتقادات جدی که به نوشته ایشان داریم، این گام آقای شریعتمداری را، گامی مثبت در طیف ایشان برای مباحث ارزیابی می کنیم و آنرا برای داوری در اختیار خوانندگان «آذربایجان» قرار می دهیم. آقای شریعتمداری خواهان اظهار نظر درباره نوشته خود شده است. «آذربایجان» نیز با کمال میل آماده است اندیشه های متفاوت خوانندگان و صاحب نظران را بازتاب دهد. آذربایجان – ۲۹ مارس ۲۰۱۳
آقای حسن شریعتمداری از جمله سیاسیون لیبرال ایران است که مسئله «ملیت» ها – و به زبان ایشان مسائل «قومی» – یکی از دلمشغولی هایشان در دهه اخیر بوده است. احساس مسئولیت از سویی و فشارهای ناشی از اعتراضات – حتی افراط گرایانه – علیه ستم ملی در ایران از سوی دیگر و نیز تحولات منطقه ای و جهانی آقای شریعتمداری را به جستجوی راههایی برای حل این مسئله وا داشته و منجر به ارائه طرح حاضر گشته است. علیرغم انتقادات جدی که به نوشته ایشان داریم، این گام آقای شریعتمداری را، گامی مثبت در طیف ایشان برای مباحث ارزیابی می کنیم و آنرا برای داوری در اختیار خوانندگان «آذربایجان» قرار می دهیم. آقای شریعتمداری خواهان اظهار نظر درباره نوشته خود شده است. «آذربایجان» نیز با کمال میل آماده است اندیشه های متفاوت خوانندگان و صاحب نظران را بازتاب دهد. آذربایجان – ۲۹ مارس ۲۰۱۳
سامانیابی اقوام در ایران – گامی بسوی تمرکززدائی دموکراتیک ایران
حقوق اقلیتهای قومی٬ زبانی٬ فرهنگی و
دینی وملیتها در حقیقت چیزی بیش از حقوق بشر و فراتر از حقوق شهروندی
انسانهائی نیست که به جرم وابستگی نژادی یا زبانی وفرهنگی و یا اعتقاد
مذهبی مانند دیگر شهروندان واغلب بیشتر از دیگران ازآنان سلب میشود.
حقوق اقلیتهای مذکور بیش از آنکه حقوقی
مستقل و یا امتیازی ویژه به شمار آید که میبایستی نصیب اقلیتها بشود
راهکارها و یا میثاقهائی برای جلوگیری از تضییع بدیهیترین حقوق انسانی
است که به جرم تعلق آنان به اقلیت بخصوصی همواره از آنان دریغ شده است .
در منطقه ما یعنی خاورمیانه، استبداد حکومتی اغلب چنان فراگیر و همه جانبه اعمال میشود که شعاع وحشتناکش رمقی باقی نمی گذارد تا ستم فرهنگی و قومی و دینی آمیخته با آن که به پشت صحنه خزیده و درآنجا کمین کرده مشاهده شود .
هدف نهائی از احقاق این حقوق پایمال شده تامین حقوق بشر و حقوق شهروندی برابر برای تک تک آحاد و اعضاء جامعه میباشد.
هر انسان حق دارد خصوصیات و تعلق نژادی، گویش٬ زبان و فرهنگ و اعتقادات مذهبی خود را حفظ کند٬ بدون آنکه صرفا به این علت از فرصت های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه بهره کمتری نصیبش شده و از حقوق شهروندی و انسانی کمتری برخوردار باشد .
اما در نقطه مقابل این نوع رویکرد به مساله٬ ناسیونالیسم قومی مهاجم خواهان امتیازات اختصاصی جمعی و یکپارچه ( کلکتیو) برای یک قوم و ملیت نسبت به دیگران است .
این نوع نگرش به مساله اقوام معمولا دشمن اصلی خود را یک قوم معرفی و آنرا به نژادپرستی متهم میکند ولی خود نیز با اختیار ایده ئولوزی ناسیونالیستی همان روشی را انتخاب میکند که دیگری را به آن متهم کرده است .
او برای مبارزهئی بر اساس نفرت٬ تفاوت و جدائی احتیاج به یک چهره هولناک دشمن دارد .
این چهره هرچه وحشتناکتر و ترسناکتر٬ اتحاد درونی بیشتر و دینامیک مبارزه تمام خلقی فراهم تر.
آنچه مقدس است کلیت قوم است و نه حقوق تک تک آحاد آن. اگر آنان خود از ساختار قبیلهئی رنج میبرند٬ اگر از سنت و یا فرهنگ عقب افتادهئی برخوردارند٬ حداقل موضوع امروز نیست٬ این مسائل اگر هم برای کوشندگان ناسیونالیست مسئلهای در خور توجه باشند که اغلب نیستند٬ متاسفانه مساله امروز آنها نیست. حل این مسائل موکول به فردای پیروزی است .
آنچه غیرخودی است دشمن و یا رقیب است و در بین خودیها نیز آنکه مانند ما نمیاندیشد خائن است و یا مزدور .
ابن چنین دیدگاهی در نهایت با بقیه اقوام تحت ستم نیز جز یک اتحاد تاکتیکی بر مبنای دشمن مشترک٬ نمییتواند اشتراک منافع عمیقتری داشته باشد بخصوص با اقوام همسایه و آنجا که پای موضوعی مورد مناقشه در میان باشد.
از مبارزه ئی برشالوده نفرت٬ تعصب قومی و گاها خواست جدائی چیزی جز خشونت و جنگ و تضییق بیشتر حقوق همانهائی که ادعای حفظ حقوقشان را دارند بدست نمیآید و حد اقل میتوان اذعان داشت که اکثرا دست آورد این نوع مبارزه حقوق بشر و دموکراسی نیست .
در مقابل جنیشهای ضد تبعیض و مطالبه محور که در زمینه قومی هویت طلب نیزمیباشند بر مبارزه برای دست یافتن به موقعیت برابر وحقوق شهروندی مساوی برای تک تک افرادشان پافشاری میکنند تا بتوانند با حفظ هویت فرهنگ زبان و دین خود در موقعیتی برابر و در اجتماعی وسیعتر با دیگرانی از دیگر نژادها و زبانها و فرهنگها و ادیان زندگی کنند .
این جنبش بجای نفرت به دوستی و احترام واطمینان متقابل احتیاج دارد و چون به هویت خود میبالد و می خواهد که آنرا حفظ کند به دیگران نیز روا میدارد که چنین باشند.
ایران ما محل زیست اقوام گوناگون بوده است. ناسیونالیسم مهاجم که در دوران پس از مشروطیت به تقلید ناقص از فاشیسم اروپائی شروع و در دوران پهلوی به اوج خود رسید و در جمهوری اسلامی با درآمیختن با مذهب ایدئولوژیک شکل جدیدتری یافته٬ علاوه بر تبعیض قومی و زبانی تبعیض دینی را نیز به آن افزوده است. این دوران سیاه که باعث ننگ تاریخ ماست باید جای خود را به رواداری و همزیستی اقوام کهن ایرانی با هم و در ایرانی دموکرات و آزاد بدهد .
ما باید با رواداری نسبت به همدیگر و درعین حال حق طلبی ومبارزه مسالمت آمیز ولی مستمر به تعمیق روند دموکراتیزاسیون در ایران کمک کنیم.
حرکت به سمت نظامی غیر متمرکز در ایران حرکتی بر مبنای ضرورتهای اداره کارآمد، مدرن و مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشردر ایران است و راه کاری موثر برای ترمیم شکاف قومی عمیقی است که تبعیض تمرکزگرایانه مرکز و حاشیه آثار زیانبار آنرا دو چندان کردهاست .
حرکتی برنامه ریزی شده و اندیشیده به سمت یک سیستم غیر متمرکز و براساس رفع تبعیض و سعی در ایجاد فرصتهای برابر برای همه و ترمیم فاصله مرکز و حاشیه ایران و رفع ستم قومی نه تنها به هیچ وجه به امکان فروپاشی و تجزیه ایران نخواهد افزود بلکه بطور بیسابقهای به پیوند بیشتر اقوام حاشیه نشین با دیگر مرکزنشینان و تقویت احساس ملی کمک خواهد نمود و یکپارچگی ایران را بیش از پیش تضمین خواهد نمود.
تکامل تدریجی این نظام غیرمتمرکز میتواند به یک نظام فدرال مبتنی بر دموکراسی منجر شود .
حرکت به سمت یک نظام غیر متمرکز در یک دموکراسی لیبرال و در کشوری مانند ایران که بحق یک
موزائیک قومی نامیده شده است بدون پرداختن ریشهای به مساله اقوام ممکن نیست .
اقوام ایرانی ساکن ایران خواهان رفع تبعیضات گوناگون میباشند و علاوه بر آن و همرا ه با دیگر شهروندان نیز خواستار برخورداری از حقوق شهروندی بر مبنای اصول حقوق بشر و کنوانسیونهای ضمیمه آن هستند. آنها نیک میدانند که دموکراسی و حقوق بشر فابل دستیابی اختصاصی و جدای از دیگران نیست. یا ملت ایران همه به این آرزوی دیرینه خود دست خواهند یافت و یا هیچکس ازآن برخوردا ر نخواهد شد. بنا بر این وظیفه سنگین خود را در حمایت از کوشندگان سراسری جامعه مدنی در عین حفظ هویت مستقل و قومی میدانند و به پیچیدگی و دشواری این کوشش دوگانه آگاهی دارند.
در منطقه ما یعنی خاورمیانه، استبداد حکومتی اغلب چنان فراگیر و همه جانبه اعمال میشود که شعاع وحشتناکش رمقی باقی نمی گذارد تا ستم فرهنگی و قومی و دینی آمیخته با آن که به پشت صحنه خزیده و درآنجا کمین کرده مشاهده شود .
هدف نهائی از احقاق این حقوق پایمال شده تامین حقوق بشر و حقوق شهروندی برابر برای تک تک آحاد و اعضاء جامعه میباشد.
هر انسان حق دارد خصوصیات و تعلق نژادی، گویش٬ زبان و فرهنگ و اعتقادات مذهبی خود را حفظ کند٬ بدون آنکه صرفا به این علت از فرصت های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه بهره کمتری نصیبش شده و از حقوق شهروندی و انسانی کمتری برخوردار باشد .
اما در نقطه مقابل این نوع رویکرد به مساله٬ ناسیونالیسم قومی مهاجم خواهان امتیازات اختصاصی جمعی و یکپارچه ( کلکتیو) برای یک قوم و ملیت نسبت به دیگران است .
این نوع نگرش به مساله اقوام معمولا دشمن اصلی خود را یک قوم معرفی و آنرا به نژادپرستی متهم میکند ولی خود نیز با اختیار ایده ئولوزی ناسیونالیستی همان روشی را انتخاب میکند که دیگری را به آن متهم کرده است .
او برای مبارزهئی بر اساس نفرت٬ تفاوت و جدائی احتیاج به یک چهره هولناک دشمن دارد .
این چهره هرچه وحشتناکتر و ترسناکتر٬ اتحاد درونی بیشتر و دینامیک مبارزه تمام خلقی فراهم تر.
آنچه مقدس است کلیت قوم است و نه حقوق تک تک آحاد آن. اگر آنان خود از ساختار قبیلهئی رنج میبرند٬ اگر از سنت و یا فرهنگ عقب افتادهئی برخوردارند٬ حداقل موضوع امروز نیست٬ این مسائل اگر هم برای کوشندگان ناسیونالیست مسئلهای در خور توجه باشند که اغلب نیستند٬ متاسفانه مساله امروز آنها نیست. حل این مسائل موکول به فردای پیروزی است .
آنچه غیرخودی است دشمن و یا رقیب است و در بین خودیها نیز آنکه مانند ما نمیاندیشد خائن است و یا مزدور .
ابن چنین دیدگاهی در نهایت با بقیه اقوام تحت ستم نیز جز یک اتحاد تاکتیکی بر مبنای دشمن مشترک٬ نمییتواند اشتراک منافع عمیقتری داشته باشد بخصوص با اقوام همسایه و آنجا که پای موضوعی مورد مناقشه در میان باشد.
از مبارزه ئی برشالوده نفرت٬ تعصب قومی و گاها خواست جدائی چیزی جز خشونت و جنگ و تضییق بیشتر حقوق همانهائی که ادعای حفظ حقوقشان را دارند بدست نمیآید و حد اقل میتوان اذعان داشت که اکثرا دست آورد این نوع مبارزه حقوق بشر و دموکراسی نیست .
در مقابل جنیشهای ضد تبعیض و مطالبه محور که در زمینه قومی هویت طلب نیزمیباشند بر مبارزه برای دست یافتن به موقعیت برابر وحقوق شهروندی مساوی برای تک تک افرادشان پافشاری میکنند تا بتوانند با حفظ هویت فرهنگ زبان و دین خود در موقعیتی برابر و در اجتماعی وسیعتر با دیگرانی از دیگر نژادها و زبانها و فرهنگها و ادیان زندگی کنند .
این جنبش بجای نفرت به دوستی و احترام واطمینان متقابل احتیاج دارد و چون به هویت خود میبالد و می خواهد که آنرا حفظ کند به دیگران نیز روا میدارد که چنین باشند.
ایران ما محل زیست اقوام گوناگون بوده است. ناسیونالیسم مهاجم که در دوران پس از مشروطیت به تقلید ناقص از فاشیسم اروپائی شروع و در دوران پهلوی به اوج خود رسید و در جمهوری اسلامی با درآمیختن با مذهب ایدئولوژیک شکل جدیدتری یافته٬ علاوه بر تبعیض قومی و زبانی تبعیض دینی را نیز به آن افزوده است. این دوران سیاه که باعث ننگ تاریخ ماست باید جای خود را به رواداری و همزیستی اقوام کهن ایرانی با هم و در ایرانی دموکرات و آزاد بدهد .
ما باید با رواداری نسبت به همدیگر و درعین حال حق طلبی ومبارزه مسالمت آمیز ولی مستمر به تعمیق روند دموکراتیزاسیون در ایران کمک کنیم.
حرکت به سمت نظامی غیر متمرکز در ایران حرکتی بر مبنای ضرورتهای اداره کارآمد، مدرن و مبتنی بر دموکراسی و حقوق بشردر ایران است و راه کاری موثر برای ترمیم شکاف قومی عمیقی است که تبعیض تمرکزگرایانه مرکز و حاشیه آثار زیانبار آنرا دو چندان کردهاست .
حرکتی برنامه ریزی شده و اندیشیده به سمت یک سیستم غیر متمرکز و براساس رفع تبعیض و سعی در ایجاد فرصتهای برابر برای همه و ترمیم فاصله مرکز و حاشیه ایران و رفع ستم قومی نه تنها به هیچ وجه به امکان فروپاشی و تجزیه ایران نخواهد افزود بلکه بطور بیسابقهای به پیوند بیشتر اقوام حاشیه نشین با دیگر مرکزنشینان و تقویت احساس ملی کمک خواهد نمود و یکپارچگی ایران را بیش از پیش تضمین خواهد نمود.
تکامل تدریجی این نظام غیرمتمرکز میتواند به یک نظام فدرال مبتنی بر دموکراسی منجر شود .
حرکت به سمت یک نظام غیر متمرکز در یک دموکراسی لیبرال و در کشوری مانند ایران که بحق یک
موزائیک قومی نامیده شده است بدون پرداختن ریشهای به مساله اقوام ممکن نیست .
اقوام ایرانی ساکن ایران خواهان رفع تبعیضات گوناگون میباشند و علاوه بر آن و همرا ه با دیگر شهروندان نیز خواستار برخورداری از حقوق شهروندی بر مبنای اصول حقوق بشر و کنوانسیونهای ضمیمه آن هستند. آنها نیک میدانند که دموکراسی و حقوق بشر فابل دستیابی اختصاصی و جدای از دیگران نیست. یا ملت ایران همه به این آرزوی دیرینه خود دست خواهند یافت و یا هیچکس ازآن برخوردا ر نخواهد شد. بنا بر این وظیفه سنگین خود را در حمایت از کوشندگان سراسری جامعه مدنی در عین حفظ هویت مستقل و قومی میدانند و به پیچیدگی و دشواری این کوشش دوگانه آگاهی دارند.
بیانیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی
قومی نژادی مذهبی و زبانی مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه
شماره۱۳۵/۴۷ مورخ ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ یکی از
مشروحترین و کامل ترین قطعنامههای سازمان ملل در این مقوله است .
درهرسند حقوقی معمولا حوزه اعتبار حقوق مورد بحث ذکر میشود. طبق ماده یک این بیانیه حوزه اعتبارحقوق اقلیتها٬ حوزه سکونت جمعی هر قوم است .
ماده ۱
۱- ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنانرا فراهم خواهند نمود.
درهرسند حقوقی معمولا حوزه اعتبار حقوق مورد بحث ذکر میشود. طبق ماده یک این بیانیه حوزه اعتبارحقوق اقلیتها٬ حوزه سکونت جمعی هر قوم است .
ماده ۱
۱- ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنانرا فراهم خواهند نمود.
بنا براین به موازات کوشش فعالان سیاسی و
مدنی برای افزایش آگاهی اقوام نسبت به حقوق خود و کوشش در مطالیه آن به
وسیله مبارزات مسالمتآمیز٬ یکی از اساسیترین گامها در راه احقاق حقوق
حقه قومی تعریف حوزه سکونت اقوام گوناگون در پهنه کشور ایران میباشد. با
تعریف توافق و نهایتا تصویب قانونی نام و مرزهای ایالتهای محل سکونت اقوام
ایرانی، حوزه اعتبار و تحقق حقوق اقوام و اقلیتهای ایرانی تعریف میشود و
زمینه برای گسترش اختیارات ایالتهای قومی درساختارهای حکومتی و تثبیت
حقوق فرهنگی٬ اقتصادی٬ اجتماعی و مذهبی اقوام فراهم میگردد.
سامانیابی رسمی اقوام و ملیتها یکی از مهمترین گامها در راه تمرکززدائی دموکراتیک در ایران و تثبیت حوزه احقاق و مطالبه واعمال حقوق اقلیتها میباشد.
در اغلب کشورهای مشابه این کار بسیار مشکل و در بسیاری موارد غیرممکن است. زیرا تغییرات درازمدت تاریخی و در بسیاری موارد با دخالت سیاست رد پای محل سکونت اقوام را پاک کرده و یا از مبنا جائی بنام آنان نامگذاری نشده است. بنا براین اسکان مجدد و یا بازسازی محلهای سکونت تاریخی آنان بسیار مشکل و همراه با تنش های اجتماعی وسیع و کشمکش های دامنه دار خواهد بود به طوری که اغلب بعلت هزینه اجتماعی فراوان آن هراسیده و از اقدام به سامانیابی اقوام و تحدید حدود ایالتها و به علت هزینه اجتماعی فراوان آن، از اقدام به آن هراسیده و از سامانیابی اقوام و تحدید حدود ایالتها و استانهای قومی چشم پوشی میشود.
خوشبختانه در ایران محل سکونت اقوام از ابتدا به نام آنان نامگذاری شده و در گذار تاریخ با وجود سیاستهای کوچ اجباری و یا مهاجرت دسته جمعی و در سالهای معاصر نیز با تقسیم این ایالات به چند استان و تغییر نام تاریخی استانها٬ هنوز هسته اصلی محل سکونت اقوام به نام آنان است و هیچ نیروئی قادر به تعویض آن نیست .
این امتیاز بزرگ که تاریخ آنرا به ما بخشیده و نسلهای قبلی به ما هدیه کردهاند٬ سرمایه شایگانی است که با استفاده از آن درحالی که هیچ کس نمیتواند منکر اصالت وتاریخی بودن آن باشد٬ ما میتوانیم با سهولت بیشتری ایالات قومی را تعریف و تحدید حدود نمائیم .
برای این که بتوانیم با کمترین تغییرات و در نتیجه با کمترین هزینه و تنش اجتماعی این کار سنگین را انجام دهیم بهتر است که ما جغرافیای سیاسی موجود و مصوب کشور را پذیرفته و استانهای مجاور هم را که در صد سال اخیر ازهم جدا گردیدهااند دوباره به نام تاریخی ایالت متعلق به آن قوم و این بار در قالب یک ایالت قومی به هم پیوند دهیم .
این ایالتها دربرگیرنده همه استانها٬ شهرها٬ شهرستانها و دهات محل سکنای هر یک از اقوام میباشند.
در طرح ضمیمه ۱۳ ایالت قومی و ۳ استان خود مختار و یک منطقه خودمختار پیش بینی شده است .
در این طرح سعی شده هر قوم در یک ایالت متعلق به خود باشد .
تنها استثنا دو ایالت فارس زبان نشین است که به علت گستردگی جغرافیائی کاردیگری ممکن نبود.
بیش از ۳۰ الی ۵۰% اقوام گوناگون در ایالات متعلق به قوم خویش بسرنمیبرند. و به این علت در جدول پیوست تعداد ساکنین هر ایالت که براساس سرشماری رسمی مرکزآمارکشور در سال ۱۳۸۵ تهیه شده است نشان دهنده همه جمعیت آن قوم نیست .
مشکل اساسی برای عملی شدن چنین طرحی وجود شهرهای همجوار ایالات قومی با ترکیب جمعیتی دو یا چندقومی است که مساله الحاق این شهرها را بهر یک از ایالات قومی مواجه بامشکل نموده و احتمال تنشهای جدی بین اقوام را ایجاد مینماید.
راه حل متمدنانه این مشکل به پیشنهاد من دراین طرح یک رفراندم آزاد بر مبنای رای اکثریت ساکنین آن شهر و یا شهرستان میباشد .
علاوه براین مشکل٬ جمعیت ویا محل استقرار و یا هر دوی این اطلاعات در مورد بلوچها و اعراب ایران و ترکمنها و قشقائیها به طور کامل و مستند در زمان نگارش این طرح دراختیار من نبود و هنوز هم نیست.
لذا با وجود پیشنهاد تاسیس ۳ استان خود مختار برای بلوچها – اعراب وترکمنهای ایران و یک منطقه خودمختار برای قشقائیها٬ متاسفانه حدود جغرافیائی وجمعیت استانها و مناطق آنان در این طرح ذکرنشده است .
امیدوارم درآینده نزدیک و با یاری صاحب نظران این نقیصه درطرح جبران شود.
بدیهی است با وجود سعی و دقت فراوان این طرح خالی از نقص نیست. ولی به جرات اذعان میدارم که با احساس مسوولیت کامل نسبت به تداوم صلح اجتماعی – احقاق حقوق حقه هموطنان متعلق به اقوام و حفظ وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران تنظیم شده است.
به امید وصول نظرات سازنده شما.
حسن شریعتمداری
سامانیابی رسمی اقوام و ملیتها یکی از مهمترین گامها در راه تمرکززدائی دموکراتیک در ایران و تثبیت حوزه احقاق و مطالبه واعمال حقوق اقلیتها میباشد.
در اغلب کشورهای مشابه این کار بسیار مشکل و در بسیاری موارد غیرممکن است. زیرا تغییرات درازمدت تاریخی و در بسیاری موارد با دخالت سیاست رد پای محل سکونت اقوام را پاک کرده و یا از مبنا جائی بنام آنان نامگذاری نشده است. بنا براین اسکان مجدد و یا بازسازی محلهای سکونت تاریخی آنان بسیار مشکل و همراه با تنش های اجتماعی وسیع و کشمکش های دامنه دار خواهد بود به طوری که اغلب بعلت هزینه اجتماعی فراوان آن هراسیده و از اقدام به سامانیابی اقوام و تحدید حدود ایالتها و به علت هزینه اجتماعی فراوان آن، از اقدام به آن هراسیده و از سامانیابی اقوام و تحدید حدود ایالتها و استانهای قومی چشم پوشی میشود.
خوشبختانه در ایران محل سکونت اقوام از ابتدا به نام آنان نامگذاری شده و در گذار تاریخ با وجود سیاستهای کوچ اجباری و یا مهاجرت دسته جمعی و در سالهای معاصر نیز با تقسیم این ایالات به چند استان و تغییر نام تاریخی استانها٬ هنوز هسته اصلی محل سکونت اقوام به نام آنان است و هیچ نیروئی قادر به تعویض آن نیست .
این امتیاز بزرگ که تاریخ آنرا به ما بخشیده و نسلهای قبلی به ما هدیه کردهاند٬ سرمایه شایگانی است که با استفاده از آن درحالی که هیچ کس نمیتواند منکر اصالت وتاریخی بودن آن باشد٬ ما میتوانیم با سهولت بیشتری ایالات قومی را تعریف و تحدید حدود نمائیم .
برای این که بتوانیم با کمترین تغییرات و در نتیجه با کمترین هزینه و تنش اجتماعی این کار سنگین را انجام دهیم بهتر است که ما جغرافیای سیاسی موجود و مصوب کشور را پذیرفته و استانهای مجاور هم را که در صد سال اخیر ازهم جدا گردیدهااند دوباره به نام تاریخی ایالت متعلق به آن قوم و این بار در قالب یک ایالت قومی به هم پیوند دهیم .
این ایالتها دربرگیرنده همه استانها٬ شهرها٬ شهرستانها و دهات محل سکنای هر یک از اقوام میباشند.
در طرح ضمیمه ۱۳ ایالت قومی و ۳ استان خود مختار و یک منطقه خودمختار پیش بینی شده است .
در این طرح سعی شده هر قوم در یک ایالت متعلق به خود باشد .
تنها استثنا دو ایالت فارس زبان نشین است که به علت گستردگی جغرافیائی کاردیگری ممکن نبود.
بیش از ۳۰ الی ۵۰% اقوام گوناگون در ایالات متعلق به قوم خویش بسرنمیبرند. و به این علت در جدول پیوست تعداد ساکنین هر ایالت که براساس سرشماری رسمی مرکزآمارکشور در سال ۱۳۸۵ تهیه شده است نشان دهنده همه جمعیت آن قوم نیست .
مشکل اساسی برای عملی شدن چنین طرحی وجود شهرهای همجوار ایالات قومی با ترکیب جمعیتی دو یا چندقومی است که مساله الحاق این شهرها را بهر یک از ایالات قومی مواجه بامشکل نموده و احتمال تنشهای جدی بین اقوام را ایجاد مینماید.
راه حل متمدنانه این مشکل به پیشنهاد من دراین طرح یک رفراندم آزاد بر مبنای رای اکثریت ساکنین آن شهر و یا شهرستان میباشد .
علاوه براین مشکل٬ جمعیت ویا محل استقرار و یا هر دوی این اطلاعات در مورد بلوچها و اعراب ایران و ترکمنها و قشقائیها به طور کامل و مستند در زمان نگارش این طرح دراختیار من نبود و هنوز هم نیست.
لذا با وجود پیشنهاد تاسیس ۳ استان خود مختار برای بلوچها – اعراب وترکمنهای ایران و یک منطقه خودمختار برای قشقائیها٬ متاسفانه حدود جغرافیائی وجمعیت استانها و مناطق آنان در این طرح ذکرنشده است .
امیدوارم درآینده نزدیک و با یاری صاحب نظران این نقیصه درطرح جبران شود.
بدیهی است با وجود سعی و دقت فراوان این طرح خالی از نقص نیست. ولی به جرات اذعان میدارم که با احساس مسوولیت کامل نسبت به تداوم صلح اجتماعی – احقاق حقوق حقه هموطنان متعلق به اقوام و حفظ وحدت ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران تنظیم شده است.
به امید وصول نظرات سازنده شما.
حسن شریعتمداری
The States of IRAN
ایالات ایران
ایالات ایران
۱- ایالت تهران – پایتخت ایرا ن ۱۳٫۴۲۲٫۳۶۶
( تهران – شهرری – کرج – شمیران و … )
۲- ایالت آذربایجان ۸٫۶۶۹۶۷۱
( استان آذربایجان شرقی – استان آذربایجان غربی – استان اردبیل-استان زنجان)
۳- ایالت خراسان ۷٫۰۴۱٫۰۷۱
( استان خراسان شمالی – استان خراسان رضوی – استان خراسان جنوبی )
۴- ایالت خوزستان ۴٫۲۷۴٫۹۷۹
۵- ایالت ساحلی ۲٫۲۸۹٫۹۴۱
استان بوشهر – استان هرمزگان)
۶- ایالت سیستان ۲٫۴۰۵۷۴۲
۷- ایالت فارس مرکزی ۷٫۵۴۶٫۹۹۲
استان قم – استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان )
۸- ایالت فارس جنوبی ۷٫۹۸۰٫۱۰۹
(استان فارس – استان کرمان – استان یزد)
۹- ایالت غرب ۲٫۸۴۶۴۶۷ (استان قزوین – استان همدان )
۱۰- ایالت کردستان ۳٫۳۱۹٫۵۴۱
( استان کردستان – استان کرمانشاهان )
۱۱- ایالت گیلان ۲٫۴۰۴٫۸۶۱
۱۲-ایالت لرستان ۳٫۷۵۴٫۵۲۳
( استان لرستان – ایلام – چهارمحال و بختیاری – کهکیلویه و بویراحمد)
۱۳-ایالت مازندران ۴٫۵۳۹٫۵۱۹
( استان مازندران – استان گلستان )
————- ۷۰٫۴۹۵٫۷۸۲
سه استان خودمختارو یک منطقه خودمختار
۱- استان بلوچستان ایران
۲- استان ترکمنستان ایران
۳- استان عربستان ایران و منطقه خودمختار قشقائی
( تهران – شهرری – کرج – شمیران و … )
۲- ایالت آذربایجان ۸٫۶۶۹۶۷۱
( استان آذربایجان شرقی – استان آذربایجان غربی – استان اردبیل-استان زنجان)
۳- ایالت خراسان ۷٫۰۴۱٫۰۷۱
( استان خراسان شمالی – استان خراسان رضوی – استان خراسان جنوبی )
۴- ایالت خوزستان ۴٫۲۷۴٫۹۷۹
۵- ایالت ساحلی ۲٫۲۸۹٫۹۴۱
استان بوشهر – استان هرمزگان)
۶- ایالت سیستان ۲٫۴۰۵۷۴۲
۷- ایالت فارس مرکزی ۷٫۵۴۶٫۹۹۲
استان قم – استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان )
۸- ایالت فارس جنوبی ۷٫۹۸۰٫۱۰۹
(استان فارس – استان کرمان – استان یزد)
۹- ایالت غرب ۲٫۸۴۶۴۶۷ (استان قزوین – استان همدان )
۱۰- ایالت کردستان ۳٫۳۱۹٫۵۴۱
( استان کردستان – استان کرمانشاهان )
۱۱- ایالت گیلان ۲٫۴۰۴٫۸۶۱
۱۲-ایالت لرستان ۳٫۷۵۴٫۵۲۳
( استان لرستان – ایلام – چهارمحال و بختیاری – کهکیلویه و بویراحمد)
۱۳-ایالت مازندران ۴٫۵۳۹٫۵۱۹
( استان مازندران – استان گلستان )
————- ۷۰٫۴۹۵٫۷۸۲
سه استان خودمختارو یک منطقه خودمختار
۱- استان بلوچستان ایران
۲- استان ترکمنستان ایران
۳- استان عربستان ایران و منطقه خودمختار قشقائی
تعریف محل سکونت اقوام و ملیتهای ایران
تعریف نقشه سیاسی ایران بر مبنای یک سیستم غیرمتمرکزدر ایرانی دموکراتیک
—
بنا به قطعنامه فوق و کلیه مدارک شناخته شده بین المللی ، اقلیتها- اقوام و ملیتها باید محل سکونتشان مسجل شود تا حوزه حقوقی اعمال و احقاق حقوقشان مشخص باشد.
ماده ۱ – ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنانرا فراهم خواهند نمود.
۲- این حدود باید به مردم عرضه شود تا با آن آشنا شده و مورد پذیرش آنها قرار گیرد.
بطور تاریخی اکثریت همه اقوام ایرانی در استانهائی با نام تاریخی قوم خویش بسر میبرند. هر چند تغییرات متعددی بعمل امده تا این وضع تاریخی دگرگون شود، ولی خوشبختانه هسته اصلی استانهای تاریخی همچنان بنام اقوام ساکن آن باقی مانده اند.
—–
بنا به قطعنامه فوق و کلیه مدارک شناخته شده بین المللی ، اقلیتها- اقوام و ملیتها باید محل سکونتشان مسجل شود تا حوزه حقوقی اعمال و احقاق حقوقشان مشخص باشد.
- نیروهای سیاسی وفعالین مدنی ایران باید مرزهای ایالات محل سکونت اقوام را دقیقا تعریف کنند.
—-
نکات مهم:
- نیروهای مسلح
- پول و نظام اقتصادی
- سیاست خارجی
- نظام حقوقی سراسری ودراختیارحکومت مرکزی خواهد بود .
-زبان فارسی سراسری بوده و علاوه بر تضمین یکپارچگی ملی ارتباط اقوام گوناگون رابا یکدیگر تسهیل می نماید. زبان هرقوم درحوزه سکونت آن قوم از اعتبار یکسانی نسبت به زبان سراسری برخوردار خواهد بود
تعریف نقشه سیاسی ایران بر مبنای یک سیستم غیرمتمرکزدر ایرانی دموکراتیک
—
بنا به قطعنامه فوق و کلیه مدارک شناخته شده بین المللی ، اقلیتها- اقوام و ملیتها باید محل سکونتشان مسجل شود تا حوزه حقوقی اعمال و احقاق حقوقشان مشخص باشد.
ماده ۱ – ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنانرا فراهم خواهند نمود.
۲- این حدود باید به مردم عرضه شود تا با آن آشنا شده و مورد پذیرش آنها قرار گیرد.
بطور تاریخی اکثریت همه اقوام ایرانی در استانهائی با نام تاریخی قوم خویش بسر میبرند. هر چند تغییرات متعددی بعمل امده تا این وضع تاریخی دگرگون شود، ولی خوشبختانه هسته اصلی استانهای تاریخی همچنان بنام اقوام ساکن آن باقی مانده اند.
—–
بنا به قطعنامه فوق و کلیه مدارک شناخته شده بین المللی ، اقلیتها- اقوام و ملیتها باید محل سکونتشان مسجل شود تا حوزه حقوقی اعمال و احقاق حقوقشان مشخص باشد.
- نیروهای سیاسی وفعالین مدنی ایران باید مرزهای ایالات محل سکونت اقوام را دقیقا تعریف کنند.
—-
نکات مهم:
- نیروهای مسلح
- پول و نظام اقتصادی
- سیاست خارجی
- نظام حقوقی سراسری ودراختیارحکومت مرکزی خواهد بود .
-زبان فارسی سراسری بوده و علاوه بر تضمین یکپارچگی ملی ارتباط اقوام گوناگون رابا یکدیگر تسهیل می نماید. زبان هرقوم درحوزه سکونت آن قوم از اعتبار یکسانی نسبت به زبان سراسری برخوردار خواهد بود
۱۳ایالت اقوام و۳ استان و یک منطقه قومی خود مختار:
توجه : حقوق استانها ومنطقه خودمختار عینا برابر با همه دیگر ایالتها خواهد بود.
—–
۱- ایالت تهران – پایتخت ایرا ن ۱۳٫۴۲۲٫۳۶۶
( تهران – شهرری – کرج – شمیران و … )
۲- ایالت آذربایجان ۸٫۶۶۹۶۷۱
( استان آذربایجان شرقی – استان آذربایجان غربی – استان اردبیل– استان زنجان)
۳- ایالت خراسان ۷٫۰۴۱٫۰۷۱
( استان خراسان شمالی – استان خراسان رضوی – استان خراسان جنوبی )
۴- ایالت خوزستان ۴٫۲۷۴٫۹۷۹
۵- ایالت ساحلی ۲٫۲۸۹٫۹۴۱
استان بوشهر – استان هرمزگان)
۶- ایالت سیستان ۲٫۴۰۵۷۴۲
۷- ایالت فارس مرکزی ۷٫۵۴۶٫۹۹۲
(استان قم – استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان )
توجه : حقوق استانها ومنطقه خودمختار عینا برابر با همه دیگر ایالتها خواهد بود.
—–
۱- ایالت تهران – پایتخت ایرا ن ۱۳٫۴۲۲٫۳۶۶
( تهران – شهرری – کرج – شمیران و … )
۲- ایالت آذربایجان ۸٫۶۶۹۶۷۱
( استان آذربایجان شرقی – استان آذربایجان غربی – استان اردبیل– استان زنجان)
۳- ایالت خراسان ۷٫۰۴۱٫۰۷۱
( استان خراسان شمالی – استان خراسان رضوی – استان خراسان جنوبی )
۴- ایالت خوزستان ۴٫۲۷۴٫۹۷۹
۵- ایالت ساحلی ۲٫۲۸۹٫۹۴۱
استان بوشهر – استان هرمزگان)
۶- ایالت سیستان ۲٫۴۰۵۷۴۲
۷- ایالت فارس مرکزی ۷٫۵۴۶٫۹۹۲
(استان قم – استان مرکزی – استان اصفهان – استان سمنان )
۸- ایالت فارس جنوبی ۷٫۹۸۰٫۱۰۹
(استان فارس – استان کرمان – استان یزد)
۹- ایالت غرب ۲٫۸۴۶۴۶۷
(استان قزوین – استان زنجان )
- ایالت کردستان ۳٫۳۱۹٫۵۴۱
( استان کردستان – استان کرمانشاهان )
۱۰- ایالت گیلان ۲٫۴۰۴٫۸۶۱
۱۱-ایالت لرستان ۳٫۷۵۴٫۵۲۳
( استان لرستان – ایلام – چهارمحال و بختیاری – کهکیلویه و بویراحمد)
۱۲-ایالت مازندران ۴٫۵۳۹٫۵۱۹
( استان مازندران – استان گلستان )
____________________________________ جمع ۷۰٫۴۹۵٫۷۸۲
سه استان و یک منطقه خود گردان
۱- استان بلوچستان ایران
۲- استان ترکمنستان ایران
۳- استان عربستان ایران
۴- منطقه خودگردان قشقائی
(استان فارس – استان کرمان – استان یزد)
۹- ایالت غرب ۲٫۸۴۶۴۶۷
(استان قزوین – استان زنجان )
- ایالت کردستان ۳٫۳۱۹٫۵۴۱
( استان کردستان – استان کرمانشاهان )
۱۰- ایالت گیلان ۲٫۴۰۴٫۸۶۱
۱۱-ایالت لرستان ۳٫۷۵۴٫۵۲۳
( استان لرستان – ایلام – چهارمحال و بختیاری – کهکیلویه و بویراحمد)
۱۲-ایالت مازندران ۴٫۵۳۹٫۵۱۹
( استان مازندران – استان گلستان )
____________________________________ جمع ۷۰٫۴۹۵٫۷۸۲
سه استان و یک منطقه خود گردان
۱- استان بلوچستان ایران
۲- استان ترکمنستان ایران
۳- استان عربستان ایران
۴- منطقه خودگردان قشقائی
مبنای جمعیت سرشماری سال ۱۳۸۵ میباشد. تقریبا ۳۰-۵۰% ازاقوام خارج از استانهای خود زندگی میکنند ودراین سرشماری منظور نشده اند.
—-
این طرح یک طرح واقع گرایانه برای گذار صلح آمیز به یک سیستم غیرمتمرکز درایران است. این طرح برمبنای حفظ یکپارچگی ایران و حقوق برابر برای همه شهروندان تنظیم گردیده است.
اهالی شهرهائی با جمعیت مرکب از اقوام مختلف که درمرز دو ایالت فومی واقعند، باید طی یک رفراندم آزاد تصمیم بگیرند که میخواهند به کدام استان قومی ملحق شوند.
با تشکر صمیمانه از توجه شما
این طرح یک طرح واقع گرایانه برای گذار صلح آمیز به یک سیستم غیرمتمرکز درایران است. این طرح برمبنای حفظ یکپارچگی ایران و حقوق برابر برای همه شهروندان تنظیم گردیده است.
اهالی شهرهائی با جمعیت مرکب از اقوام مختلف که درمرز دو ایالت فومی واقعند، باید طی یک رفراندم آزاد تصمیم بگیرند که میخواهند به کدام استان قومی ملحق شوند.
با تشکر صمیمانه از توجه شما
جمعه ۲۹ مارس ۲۰۱۳
از ایران امروزمنبع:
سایت آذربایجان