۱۳۹۵ خرداد ۲۶, چهارشنبه

قطار پرداختی‌های نجومی دولت در ایستگاه وزارت بهداشت/ فیش‌های حقوق 10 رقمی+سند


خبرگزاری فارس: قطار پرداختی‌های نجومی دولت در ایستگاه وزارت بهداشت/ فیش‌های حقوق 10 رقمی+سند
درحالی‌که وزیر بهداشت از پایین بودن تعرفه‌های پزشکی در سال 95 گلایه داشت و عنوان ‌می‌کرد که در سال آینده میزان افزایش تعرفه‌ها جبران ‌می‌شود، برخی اسناد و مدارک از بالا بودن این ارقام و پرداخت‌های چند ده میلیونی در زیر مجوعه‌های این وزاتخانه حکایت دارد.

به‌گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس؛ قطار افشای پرداختی‌های نجومی به کارکنان و زیرمجموعه‌های دولتی، مدتی است که به حرکت افتاده است، فیش‌هایی که از درآمد 40 و 50 میلیونی شروع و به دریافت‌های 500 میلیونی نیز رسید. پرداخت‌هایی که مستقیم از حساب بیت‌المال انجام می‌شود.
این در حالی است که دولت پایه حقوق کارگران و کارمندان را حدود 900 هزار تومان اعلام کرده است و با یک حساب سرانگشتی به این نکته پی خواهید برد که با حقوق یک مدیر می‌توان حقوق چند کارمند و کارگر را تأمین و پرداخت کرد. کارگران و کارمندانی که با ارتباط مستقیم، محور اصلی تولید ملی محسوب می‌شوند و نسبت به مدیران نقش پررنگ‌تری را در چرخه اقتصاد ایفا می‌کنند.

سرنخ های پرداخت‌های بی‌حساب و کتاب در وزارت‌بهداشت
چند وقت قبل بود که محمد شریفی مقدم قائم مقام سازمان نظام پرستاری در نامه‌ای به طیب‌نیا وزیر اقتصاد و دارایی با اشاره به دریافت‌های میلیونی و بی‌حساب‌وکتاب در وزارت بهداشت نوشت: «نظام سلامت کشور حتی در بخش دولتی شاهد پرداخت‌های چند صد میلیون تومانی نیز هست و این در حالی است که دریافت‌کنندگان این ارقام کمترین تأثیر را در فرآیند درمانی مردم‌دارند.»
شریفی مقدم در بخش دیگری از این نامه به وزیر اقتصاد نوشت: «به نظر می‌رسد لابی قدرت و ثروت باعث شده تا علیرغم پیگیری‌ها و اعتراضات گسترده در وزارت بهداشت تاکنون هیچ قدرتی نتواند این طبقه را ملزم به پاسخگویی نماید.»
وی در پایان این نامه از وزیر اقتصاد درخواست کرده است: «با همکاری نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی، نهادها، دستگاه‌های نظارتی و امنیتی و سایر دولت‌مردان به سیستم غیرقابل دسترسی پرداخت‌ها در وزارت بهداشت ورود کرده و با برخوردی مدبرانه روند رو به رشد این اختلاف ظالمانه طبقاتی را متوقف کند.»
در مقابل اما وزارت بهداشت با رد این ادعا و پرداخت‌ها چند ده یا چند صدمیلیونی موضع محکمی در این‌باره گرفت. مسئولان وزارت بهداشت در هیچ‌یک از واکنش‌هایشان نه‌تنها این موارد را قبول نکردند، بلکه هیچ قولی برای رصد یا پیگیری این‌گونه تخلفات در بدنه وزارت بهداشت را نیز ندادند.
تا آنجا که ایرج حریرچی در نشست خبری سخنگوی وزارت بهداشت در این‌باره گفت: حتی یک نفر در وزارت بهداشت دریافتی چند صدمیلیونی نداریم و شوخی 13 مخصوص 13 فروردین است!
وی ادامه داد: پرداخت‌های ما 2 قسمت دارد. بخش اول حقوق افراد است که مانند سایر دستگاه‌ها و اعلانات مجلس است و بخش دیگر آن کارانه است که در قبال انجام کار توسط پزشک متخصص، فوق تخصص، عمومی و پیراپزشکی است به‌طوری‌که ما به یک پزشک متخصص 46 درصد درآمد ایجادشده با تعرفه دولتی را قبل از کسر مالیات به او پرداخت می‌کنیم که البته 10 الی 20 درصد مالیات از آن کسر می‌شود.
وی گفت: حتی یک مورد پرداخت چند صدمیلیونی انجام‌نشده است. همچنین اقدامات حقوقی لازم درباره افرادی که این اظهارات را مطرح کرده‌اند در حال انجام است.
افزایش کارانه ها بعد از سال 92
وی افزود: در سال 74 نظام کارانه در کشور برگزار شد و طی 18 سال منتهی به سال 92 بدون کم‌وکاست ادامه پیدا کرد. در سال 78 اصلاحاتی بر پرداخت کارانه‌ها صورت گرفت. کارانه متضمن اشکالات قابل‌توجهی است تمام دستگاه‌های نظارتی به کار وزارت بهداشت نظارت دارند.
 دریافتی 5.5 میلیون تومان!
حریرچی درباره میانگین کل درآمد های پزشکان و پرستاران گفت: میانگین کل درآمد پزشکان متخصص و فوق تخصص در وزارت بهداشت 13 میلیون و 900 تومان، میانگین کل درآمد پزشکان شاغل در بخش درمان در بیمارستان‌ها 5 میلیون و 500 تومان است و میانگین کل درآمد پرستاران شاغل 3 میلیون و 100 هزار تومان است. کلیه حقوقی که اعلام شد قبل از کسر مالیات است. حدود 15 درصد مالیات به درامد پزشکان متخصص و فوق تخصص تعلق می‌گیرد همچنین میزان مالیات تعلق‌گرفته بر درآمد پزشکان شاغل در بخش درمان حدود 10 درصد است.
وی افزود: میانگین بالاترین درآمد رشته‌ای نسبت به پایین‌ترین درآمد شامل پزشکان متخصص 2.5 به 1 است. همچنین میانگین بالاترین درآمد فوق تخصص نسبت به پایین‌ترین درآمد متخصص 4.5 به 1 و پزشک عمومی نسبت به پرستار 1.75 برابر و متخصص نسبت به پرستار 4.5 برابر و این فاصله در دانمارک 2.5 در سویس 2.2 در آمریکا 3.8 است.
نادر قاضی پور: درآمد در وزارت بهداشت میلیاردی است
از طرفی دیگر نمایندگان مجلس نیز به این پرداخت‌ها واکنش نشان دادند؛ نادر قاضی پور نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی در نشست علنی مجلس در اخطاری قانونی با استناد به اصل 9 قانون اساسی که در رابطه با تبعیضات حقوقی است، اظهار داشت: طبق مصوبه نمایندگان مجلس، حداقل و حداکثر دستمزدها باید به‌گونه‌ای باشد که به‌عنوان‌مثال اگر کسی یک‌میلیون تومان حقوق می‌گیرد، حقوق او اختلاف زیادی با فرد دیگری نداشته باشد.
وی افزود: در وزارت بهداشت درآمدهای نیم میلیاردی و 2 میلیاردی ماهانه وجود دارد و آقای رئیس‌جمهور هم حداقل و حداکثر دریافتی را 10 برابر ابلاغ کرده است که ما نمی‌دانیم آقای رئیس‌جمهور این رقم را از کجا آورده است؟
شکایت از رسانه به خاطر بیان حقایق
داستان به همین‌جا نیز ختم نشد و اظهارات و واکنش‌های مختلفی دراین‌باره صورت گرفت و سناریو جدید وزارت بهداشت با شکایت از مطرح کنندگان این موضوع و همچنین رسانه منتشرکننده آن ادامه پیدا کرد.
البته بلافاصله پس از احضار رسانه برای حضور در دادگاه و ارائه مستندات خبر مطرح‌شده، روابط عمومی وزارت بهداشت اعلام کرد که این‌یک اشتباه سیستمی بوده و وزارت بهداشت شکایتش را پس خواهد گرفت.
پس از آن نیز عباس زارع نژاد مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت در نامه‌ای خطاب به خبرگزاری فارس نسبت به درج مطلبی با عنوان «لیست 15 محل برای دریافتی‌های نجومی و غیر متعارف» واکنش نشان داد، اظهارداشت: سخنگوی محترم وزارت بهداشت کراراً طی مصاحبه با رسانه‌ها به نحوه و حداکثر میزان پرداختی به معدودی از فوق تخصص‌های برخی رشته‌های خاص متناسب با شرایط کاری و تعداد اعمال جراحی اشاره کرده‌اند که علیرغم ادعای موجود دریافتی هیچ یک از این پزشکان معدود فوق تخصص نیز به مقادیر ذکر شده نمی‌رسد.
وی در بخش دیگری از این نامه آورده است: متاسفانه شاهد این هستیم که برخی به لحاظ تمایلات و درگیری‌های صنفی خود با سرهم بافی به دور از واقعیت و با ایجاد افترا موجب اختلاف افکنی و تشویش خاطر فعالان عرصه سلامت از گروه‌های مختلف صنفی و از همه مهمتر بی اعتمادی شهروندان می‌شود درست در زمانی که کشور به آرامش، همراهی و همم‌افزایی نیازمند است، آیا کوبیدن بر طبل تفرقه آنهم با اظهارات غیر مستدل و مستند و انتساب اتهام واهی به خدمتگذاران نظام سلامت پذیرفتنی است در زمانی که دنیای استکبار و دول سلطه در انزار جهانی جنایت خود را وارونه و به عنوان خدمت به بشریت با مدال شجاعت پاسخ می‌دهند برخی از افراد خدمات ارزنده نظام اسلامی را که مورد تایید مراجع متعدد بین‌المللی نیز قرار گرفته است به سادگی به چالش می‌کشانند.
زارع‌نژاد در پایان این نامه آورده است: افراد مذکور که به طور دائم چنین اظهارات غیر واقعی را با ادعای ارائه مستندات اظهار می‌دارند، به دنبال احتمال احضار در مراجع قضایی، از هرگونه سند و مدرک طفره رفته و آدرس‌های مبهمی را به جای مدارک محکم ارائه می‌دهد.
فیش حقوق‌های 10 رقمی
فیش‌های حقوقی زیر گوشه‌ای از مدارکی است که در رابطه با پرداخت‌های چند ده و چند صد میلیونی در زیر مجموعه‌های وزارت بهداشت اعم از دانشگاه‌های علوم پزشکی و بیمارستان‌های دولتی موجود است، ولی حتی یک از عدد این پرداخت‌ها نیز زیاد است.

«پرداخت کارانه 228 میلیون تومانی به یکی از اعضای دانشگاه علوم پزشکی»
این کارانه در حالی پرداخت شده است که این مدیر در ماه‌های گذشته نیز حقوق چند ده میلیونی و کارانه خود را دریافت کرده است و این کارانه طی یک فیش علاوه بر حقوق و مزایا جاری واریز شده است. البته این فیش مربوط به یکی از شهرستان‌های کوچک است و باید دید این ارقام در شهرهای بزرگ چقدر است.

«فیش دوم همان مدیر در دانشگاه علوم پزشکی که مبلغ بیست و هفت میلیون تومان در همان ماه برای وی واریز شده است.»
درج عناوین چون محرومیت از مطب یا واریز کارانه در این فیش از نقاط قابل توجه آن است. این دومین فیشی است که برای این مدیر در یک ماه صادر شده است.

« 7 میلیون و هفتصد هزار تومان مبلغ سومین فیشی است که در یک ماه برای این عضو دانشگاه علوم پزشکی صادر شده است.»
«فیش حقوقی 116 میلیون تومانی مربوط به چند ماه قبل همین مسئول که بابت کارانه دریافت کرده است.»
واریزی‌هایی که از این نیز فراتر می‌رود
البته در این بین لیست‌هایی نیز موجود است که رقم‌هایی تا 700 میلیون تومان پرداختی در آن‌ها مشاهده می‌شود که برای رسیدگی بهتر و روشن شدن دلیل این واریز‌ها در اختیار مسئولان سازمان بازرسی قرار خواهد گرفت.

«واریز کارانه 276 و 312 میلیونی برای یک نفر در دو ماه پی در پی»
«پرداخت وجه تا 700 میلیون تومان»
 البته بخش مهمی از اعتبارات اجرای طرح تحول سلامت که افزایش کارانه‌های پزشکان نیز در بخشی از آن صورت گرفته است، از قطع یارانه کالاهای اساسی تامین شد و از همین رو، بیشترین فشار این پرداخت‌ها به نیروهای فرودست جامعه وارد می شود و نتیجه آن، این بود که سفره غذایی مردم  کوچکتر شود.
و یک سوال؛ آیا بیمه‌ها توان پرداخت تعرفه‌هایی که هر روز بالا می‌رود را دارند؟ بهتر نبود به جای بالا بردن تعرفه، بودجه در مسیر گسترده شده پوشش بیمه‌ای مصرف شود؟ آیا پوشش خدمات دنداپزشکی، درمان بیماران خاص و بسیاری از آزمایش‌ها و درمان‌های پر هزینه نسبت به افزایش حقوق مدیران در اولویت وزارت بهداشت قرار نداشت؟ و آیا این دریافت‌های بی حساب و کتاب دلیل تاخیر در پرداخت‌های بیمه ها و عقب ماندن قوانین تعرفه‌ای پرستاری و بسیاری از موثران نظام سلامت نیست؟
قشر یک درصدی
البته دریافت کنندگان این ارقام قشر یک درصدی خاص هستند که گاهی با استفاده از نفوذ یا رابطه‌ای ویژه به اینگونه مبالغ دست پیدا می‌کنند عملا با بدنام کردن جامعه بزرگ پزشکی کشور چهره دلسوزان و دانشمندان عرصه سلامت کشور را خدشه دار می‌کنند.
هنوز هم حقوق در سطح پرستاران و کارمندان شبکه‌های بهداشت و نظام‌سلامت و حتی پرسنل وزارت بهداشت تغییر چندانی نداشته است و این ارقام تنها مخصوص همان قشر یک درصدی است و هستند پزشکان و متخصصانی که با یک دهم یا یک صدم این مبالغ در مناطق دور و نزدیک کشور مشغول خدمت به سلامت و درمان مردم هستند.

Le Monténégro victime de l’appétit insatiable de l’OTAN - See more at: http://www.investigaction.net/le-montenegro-victime-de-lappetit-insatiable-de-lotan/#sthash.X80Msz4t.dpuf

Le plan de l’OTAN d’établir des bases militaires à Saragosse et sur les îles Canaries, ainsi que le OTAN-Montenegro-negociar-entrada-Alianza_EDIIMA20151202_0075_4sommet des ministres de la Défense de l’OTAN, qui a eu lieu à Séville les 8 et 9 février dernier, ont réactivé le mouvement espagnol anti-OTAN. Les citoyens ne veulent pas être co-responsables des guerres que planifie l’OTAN.
Un appel rédigé par 15 partis et organisations fait la mise en garde suivante: «L’Etat espagnol, qui a des troupes stationnées en Bosnie, au Kosovo, en Afghanistan, au Kirghizistan et dans les Etats baltes est complètement intégré dans les structures militaires de l’OTAN. Il engage des montants énormes issus des fonds publics pour le recrutement, la formation, l’armement et l’entretien de ces troupes au service de l’OTAN. La participation des troupes espagnoles aux missions de l’OTAN, leur intégration dans sa structure de commandement et de contrôle et leur participation au Corps européen et aux troupes d’intervention rapide les transfèrent en plein dans des scénarios de guerre dont les suites ne sont pas prévisibles.» Des chiffres sont ensuite donnés, qui comparent les dépenses du ministère de la Défense avec celles d’autres ministères:
• 7 fois plus que pour l’industrie
• 10 fois plus que pour l’environnement
• 13 fois plus que pour l’agriculture, la pêche et l’alimentation
• 18 fois plus que pour le logement
• 26 fois plus que pour la santé et la consommation
• 32 fois plus que pour la culture
63,15 millions d’euros sont dépensés chaque jour pour l’armée!
Saragosse
Depuis que s’est ébruitée, l’été dernier la nouvelle que l’OTAN planifiait une nouvelle base à Saragosse, des actions de protestation importantes ont été organisées dans la capitale de l’Aragon. De cette base militaire, n’importe quel mouvement de troupes sur la planète pourrait être contrôlé par des satellites et des avions d’espionnage, et cela –à la différence de la base existant en Allemagne – même par ciel nuageux. La dernière manifestation a eu lieu le 21 janvier avec 15’000 à 25’000 participants, selon les sources. Ils se sont exprimés contre l’installation de cette base sur sol espagnol et pour la dissolution de cette organisation armée, avec des slogans comme «Pour une culture de la paix! Aujourd’hui comme il y a 20 ans! Non à l’OTAN, dehors avec les bases!». La Plataforma Anti OTAN, la Fédération des associations de quartiers, les forces parlementaires Chunta Aragonesista et Izquierda Unida (la gauche unie) – dont le coordinateur, Gaspar Llamazares a conduit le défilé en commun avec les chefs de syndicats – ont invité à cette manifestation. Les citoyens de Saragosse sont d’avis qu’une base militaire dans cette ville est incompatible avec son titre de «Ville de la paix» que l’UNESCO lui a décerné.
La Grande Canarie
La population des îles Canaries se souvient ces jours fièrement du référendum de 1986 lorsque la majorité avait rejeté l’adhésion de l’Etat espagnol à l’OTAN. Elle a manifesté à Las Palmas contre le sommet informel de l’OTAN à Séville et pour exprimer sa solidarité avec les autres mouvements d’opposants. Dans un manifeste, elle refuse de devenir la porte d’entrée de l’Afrique et d’aider les grandes puissances à exploiter encore davantage les ressources naturelles de ce continent. «Ici et maintenant, la Grande Canarie poursuit sa longue lutte contre la militarisation et se solidarise avec ceux qui élèvent leur voix contre le réarmement barbare, personnifié par l’OTAN, dont les représentants s’installent directement derrière nous. Ici et maintenant, le peuple canarien exige le respect de sa volonté souveraine, qui avait majoritairement dit «Non à l’OTAN» il y a 21 ans. Nous voulons que les îles Canaries deviennent une zone non militarisée. Ici et maintenant, les citoyennes et les citoyens canariens s’engagent pour un statut de neutralité pour ces îles.»
Séville
Séville a vécu dans les jours avant le sommet, qui est désigné ici comme «Sommet des ministères de la Guerre», une révolte sociale importante. En liaison avec le forum social au niveau local (Forosocialsevilla.org), plus de cent organisations ont organisé des actions de grèves, pour exprimer dans les rues leur rejet d’une organisation qu’elles nomment «le bras armé de la mondialisation capitaliste». En octobre dernier, 150 personnes représentant plus de 50 organisations du pays entier se sont rencontrées à Séville pour planifier le calendrier des activités contre le sommet et le déclarer «assemblée non désirée». Du 2 au 9 février, elles ont organisé un contre-sommet avec beaucoup de tables rondes, de conférences et d’actions de protestation. De plus, les syndicats ont appelé pour le 8 février, lorsque les ministres sont arrivés à Séville, à des grèves et à des rassemblements devant les entrées d’entreprises à midi. L’après-midi, une manifestation a eu lieu contre le sommet officiel et le Foro Social Sevilla a porté plainte contre l’ancien ministre de la Défense des Etats-Unis Donald Rumsfeld.
Les plaignants exigent qu’il soit jugé pour ses crimes contre l’humanité pour sa responsabilité dans la guerre d’Irak, «exactement comme Pinochet a été jugé». Rumsfeld est responsable de la mort des civils irakiens, car il était le plus haut responsable de la politique de défense américaine pendant l’invasion de l’Irak. Si pendant le procès d’autres responsables apparaissent, ceux-ci devront également être inculpés. La plainte est suffisamment fondée et s’appuie entre autres sur la Convention de Genève. (Le texte de l’accusation se trouve en espagnol sur le site Internet: www.forosocialsevilla.org/pip.php?article189)
Dans un appel des syndicats, on peut lire le texte suivant: «L’Andalousie, berceau et maillon entre les civilisations, est une terre de paix et seules les personnes qui veulent pour leur avenir vivre en paix et en liberté avec les autres ont le droit d’y poser leurs pieds. Séville, qui hébergera en septembre le Forum mondial de la culture, doit ambitionner une référence en tant que ville de paix et de progrès. Dans ce cadre, une assemblée de l’OTAN, qui tentera notamment d’installer une «politique militaire du développement au Maghreb», n’a pas sa place. Ce territoire a déjà assez souffert et a besoin de solutions politiques et économiques qui s’orientent selon des critères de justice sociale et de respect des Droits de l’homme et non pas selon des principes émanant d’une perspective militaire.
Nous ne voulons pas que des actes guerriers futurs, qui peuvent coûter la vie à des milliers d’innocents, détruire des infrastructures et forcer des hommes, des femmes et des enfants à l’exil, soient décidés et planifiés à partir de notre ville. Séville et ses citoyens ont mérité une autre place dans l’histoire du début du XXIe siècle.
Nous, travailleuses et travailleurs de Séville, ne croyons ni aux guerres classiques ni aux guerres préventives comme moyen de solution pour les conflits économiques et politiques actuels. Nous croyons au contraire que la paix et la prospérité pour tous les habitants de cette planète ne peuvent être atteintes que par le développement économique, le dialogue et le respect des droits sociaux du travail et des droits de l’homme de tous les peuples.
Nous plaçons notre espoir dans la réforme du rôle des Nations unies en tant que lieu international de résolution des conflits à la place de toute autre organisation politique, économique ou militaire qui ne représente pas l’ensemble des pays du monde dans lequel nous vivons. Nous, travailleuses et travailleurs de Séville, voulons une ville synonyme de vie et d’espoir. Faisons de Séville un lieu de paix, de vie en commun et de respect des Droits de l’homme.»
http://www.horizons-et-debats.ch/0710/20070310_04.htm
- See more at: http://www.investigaction.net/Espagne-vive-resistance-contre-l/#sthash.sfBSrAbM.dpuf
که بود آن که نشانی ام را به تو داد؟
که بود او؟ از کدامین راه؟
بگو! چگونه؟ از کجا برای تسخیر روح من آمده ای؟
_منی که تلخ ترین بودم
منی که الاهه ی خشم با تاجی از تیغ و خار؟
و منی که خداوند تنهایی
که بود آن که نشانی ام را به تو داد؟
چه کسی راهنمای تو بود؟
کدامین صخره؟
کدامین دود
کدامین آتش دان؟
زمین لرزید گیلاس های پایه دار از شراب خورشید نوشیدند
_و من پُر شدم از تو ...
«پابلو نرودا»

Stratégies de dépouillement territorial: le cas de la défense de la forêt Xochicuautla, état du Mexique

Stratégies de dépouillement territorial: le cas de la défense de la forêt Xochicuautla, état du Mexique - See more at: http://www.investigaction.net/strategies-de-depouillement-territorial-le-cas-de-la-defense-de-la-foret-xochicuautla-etat-du-mexique/#sthash.dNZ0pxrt.dpufVol des terres


Ce que nous montre l’histoire latino-américaine c’est que la guerre que les puissants décrivent 

comme une guerre contre la “barbarie”, de “l’archaïsme” et du “sous-développement », est en réalité une guerre contre des formes différentes d’être en relation avec le monde.

1. Développement et dispute pour le territoire.

Les cas de spoliation des territoires par le gouvernement et les classes dominantes, imposés de manière violente, au nom de progrès et du développement, sont innombrables et dramatiques en Amérique latine. Un conflit pour les territoires, élaboré et construit depuis différentes conceptions et intentions. D’un côté, ceux qui au nom du progrès et du développement subordonnent et détruisent tout sur leur passage: les êtres humains, la nature, la mémoire, la vie même donc, un projet de mort au nom du profit et des dynamiques du marché capitaliste.
De l’autre côté, des formes de vie innombrables, héritées et porteuses de sens, qui résistent à l’assujettissement de la vie, sous ses différentes formes- au capital, et qui donc défendent d’autres savoirs, d’autres pratiques.
Il se dessine de cette manière des scénarios de luttes dans ceux qui sont en lutte les idées sur le territoire, depuis ceux qui simplifient les aspects physiques et géographiques, jusqu’à ceux qui conçoivent dans toute sa complexité ce qui est une construction historique avec un enchevêtrement de liens sociaux, économiques, politiques, culturels et environnementaux; dans cette large gamme de conceptions et surtout dans les pratiques d’appropriation et transformation du territoire, les acteurs se disputent l’essence même de l’existence, la vie.
Les acteurs du développement dans la version de la “croissance économique” et du “progrès matériel” appellent à l’évolution nécessaire et l’assujettissement des territoires aux dynamiques du marché, et le Font au travers d’une conceptualisation, comme l’analyse Gudynas (2011), où se retrouve de manière hégémonique les visions d’efficacité et de rentabilité économique ayant pour horizon le mode de vie à l’occidentale.
Bien qu’une telle approche ait été critiquée et réfutée sur base de notions qui récupèrent le thème du développement centré sur l’humain, et par des courant comme le développement durable, ceux-ci sont loin d’envisager un tournant dans les moyens du Développement qui reste synonyme de croissance économique.
De fait les gouvernements progressistes eux-mêmes ne sont pas parvenus à une distance critique et impulsent un modèle de développement neo-extractiviste, qui, bien qu’il se différencie des gouvernements néolibéraux quant à la visión du rôle à jouer par l’État, continuent d’adopter des stratégies d’appropriation massive de la nature, des économies de niche et une insertion globale subordonnée” (Gudynas, 2011:35).
C’est dans ce contexte que surgissent les courants de critique radicale sur la base même de l’idée de développement, dont une des plus est importantes s’appelle “Posdesarollo”, au sein de laquelle a lieu le débat sur les alternatives au développement, ainsi que sur la valorisation d’autres savoirs et pratiques, de modes de vie critique à l’égard du mode de vie néocolonial, “moderne” et capitaliste. Ainsi pour comprendre le conflit dont sont l’objet les territoires, il est important de rappeler qu’il est question de processus de violence sanglante de la part des acteurs hégémoniques, comme le décrivent notamment Composto y Navarro (2014:14):
Ce que nous montre l’histoire latino-américaine c’est que la guerre que les puissants décrivent comme une guerre contre la “barbarie”, de “l’archaïsme” et du “sous-développement”,est en réalité une guerre contre des formes différentes d’être en relation avec le monde. Ces façons différentes de concevoir la propriété, le travail et la vie sont ce qui est attaqué depuis plus de 500 ans dans la région et, sans trêve depuis environ une dizaine d’années, depuis un nouveau cycle d’accumulation capitaliste qui vise à mettre un terme à la crise financière mondiale”.

2. Le cas du territoire ancestral Ñathö à San Francisco Xochicuautla, Etat de Mexico

L’amour pour ce territoire, et l’idée folle de protéger la vie elle-même ont été, pendant près d’une décennie, ce qui a poussé des hommes et des femmes à se débarrasser de leur peur pour se battre. C’est qu’affronter l’ambition de puissants groupes n’est en rien une tâche aisée, mais pour cette communauté indigène localisée dans l’État de Mexico imaginer des terrains de golf, des lotissements résidentiels, des entreprises multinationales et une autoroute sur les montagnes qui leur donnent de quoi manger, leur donne le courage nécessaire pour faire face à un gouvernement tel que celui en place et dont les politiques ont plongé le pays dans une grave crise en ce qui concerne les droits de l’homme.
Impuissance, colère et tristesse ont pris le dessus sur les réseaux sociaux début avril, les photos pouvant corroborer ce que la communauté de Xochicuautla dénonçait depuis des mois. Sur la montagne gisent les morceaux de ciment de la maison du délégué de la communauté Armando Garcia. La maison a été détruite par les machines de la société Autovan, chargée de la construction de l’autoroute Toluca-Naucalpan. Les travailleurs de la filiale du groupe Higa savaient que ce qu’ils étaient sur le point de faire n’était ni légal ni légitime, puisqu’ils ont agi sous la protection de 400 représentant de la Commission d’État de la Sécurité publique (CES). Tout cela a été fait non seulement en dépit des batailles juridiques gagnées, mais sous la protection accordée par le Mécanisme Fédéral de Protection des Personnes pour la Défense des Droits de l’Homme et des Journalistes, attribués à des individus et des groupes considérés comme étant à risque.
Autova travaille toujours sur le tracé de l’autoroute (voir carte ci-dessous) non seulement malgré que le gouverneur de l’État de Mexico, Eruviel Avila Villegas, qui avait promis d’arrêter les travaux, n’a pas trahi la communauté Xochicuautla en permettant la présence de travailleurs, mais également en ne tenant pas compte de l’ordre donné par le cinquième juge de district, qui avait suspendu les travaux de construction jusqu’à ce que le procès soit résolu. Il semble donc que le gouverneur Avila se soucie peu de ce qu’ordonne la justice afin de protéger les intérêts des entrepreneurs tels que Juan Armando Hinojosa, propriétaire du groupe Higa et impliqué dans le scandale de la Maison Blanche et des Panama Papers.
Image : Territoire de la communauté Xochistlahuaca et tracé du projet d’autoroute privée Toluca-Naucalpan. Source : Geocomunes – page consultée le 25 avril 2016
La communauté Xochicuautla refuse de disparaître. La construction de l’autoroute Toluca-Naucalpan, que reliera la luxueuse zone de Santa Fe à l’aéroport International de Toluca, touchera au moins 13 villages. Au fur et à mesure qu’elle progresse, certaines montagnes, véritable cœur de la communauté, disparaitront ainsi que des centres de cérémonies d’une grande importance, des sentiers et des routes sacrées. Cependant, cette communauté ñhathö a littéralement « mis le corps » pour arrêter l’engrenage qui a déjà détruit une partie de leurs récoltes et de leurs coutumes ancestrales ainsi que leurs assemblées, protégées de force par la police qui en prétendant changer l’utilisation des terres à en fait légaliser la dépossession.

Le développement construit au ciment

Ce n’est pas la première fois que cette entreprise envahit des territoires de Xochicuautla. Au mois de juin 2015, des travailleurs d’Autovan sont entrés dans la communautés, protégés par des grenadiers, y ont rasés plus de 23 kilomètres de bois et de cultures de maguey, de maïs, de fèves et de pommes-de-terre et enterrant les preuves au même endroit.
L’histoire de bien des peuples du Mexique se répète à travers cette communauté indigène. Le gouvernement impose des super-projets soutenus par les forces publiques, trompant les gens avec de fausses promesses, des menaces et des intimidations, la fragmentation du tissu social et parfois même la mort.
Dans le cas de ce peuple, la justice lui a donné raison et pourtant la destruction de son territoire se poursuit, tout comme les plantations et l’installation de camps dans les zones touchées. Pour l’un de ses habitants, planter est aussi un moyen de résister, et entre les décombres l’on peut observer quelques pousses de maïs qui sortent de terre. Maintenant, le peuple de l’Etat du Mexique doit faire face à une lutte contre la dépossession et pour la vie, celle qui semble perdre de sa valeur à mesure que celle du ciment augmente.
BIBLIOGRAPHIE:
Composto C., Navarro ML. (Comp). (2014). Territorios en disputa. Despojo capitalista, luchas en defensa de los bienes comunes naturales y alternativas emancipatorias para América Latina (1ª. Ed). México D.F.: Bajo Tierra Ediciones. 452 p.
Rompeviendo TV. (2015). Programa Zona de Impacto: tensión en Xochicuautla [Archivo de video]. Disponible en: https://www.youtube.com/watch?v=g9Xj_RMFaaA Fecha de consulta: 25 de abril de 2016.
Gudynas E. (2011). Debates sobre el desarrollo y sus alternativas en América Latina: una breve guía hederodoxa . En: M. Lang y D. Mokrani (Eds.), Más allá del Desarrollo (pp. 21-53). Quito, Ecuador: Fundación Rosa Luxemburgo y Abya Yala.
* Correspondantes au Mexique pour Investig’Action
Source: Le Journal de Notre Amérique n°15, Juin 2016, Investig’Action

- See more at: http://www.investigaction.net/strategies-de-depouillement-territorial-le-cas-de-la-defense-de-la-foret-xochicuautla-etat-du-mexique/#sthash.dNZ0pxrt.dpuf

Bolivie : l’affaire Zapata, entre le conte chinois et la conspiration états-unienne

Coup d'Etat médiatique

Géopolitique du mensonge


Au 21ème siècle, tous les coups bas qui ont eu lieu en Amérique Latine ont deux caractéristiques communes : ingérence des Etats-Unis et la manipulation médiatique. Depuis 2002 au Venezuela, quand les médias ont joué un rôle fondamental en appuyant les putschistes et en allant jusqu’à manipuler des images, tant pour provoquer des affrontements entre chavistes et opposants que pour générer un climat d’ingouvernabilité ; jusqu’aux événements actuels au Brésil où la droite nationale, articulée autour de l’extrême droite latino-américaine et au Département d’État, a pu compter sur l’indéfectible collaboration du Réseau Globo dans sa tentative de discréditer et de construire une réalité sur base de mensonges, notamment autour de Dilma, accusée de corruption et ce sans charge sérieuse et encore moins de preuves…
Dans le cas de la Bolivie, le coup bas médiatique orchestré contre le processus de changement a pu compter sur les mêmes ingrédients principaux : l’ingérence des Etats-Unis et la manipulation médiatique par une partie du « Cartel du Mensonge » composé d’un ensemble de médias représentant l’opposition et qui ont complété l’action de celle-ci dans l’étape décisive du putsch, dans les semaines qui ont précédé le referendum constitutionnel visant à renommer l’actuel Président.
Après un premier coup d’état anticonstitutionnel (2006-2007), un coup d’état « civico-préfectural » (2008), un autre putsch terroriste-séparatiste (2009), et un dernier contre les organisations sociales (TIPNIS 2011 et 2012), il se trame depuis la victoire d’octobre 2014 un coup d’état médiatique contre le processus de changement, mais surtout contre l’élément d’équilibre et de cohésion de ce processus en la personne du Président Evo Morales Ayma.
Le timing ne pouvait pas être mieux choisi : trois semaines avant le referendum du 21 février. L’acteur choisi pour initier la deuxième phase de la conspiration n’est autre que Carlos Valverde, un paramilitaire d’extrême droite, ancien chef des Services Secrets du Gouvernement de Paz Zamora (MIR-ADN) qui a été arrête en 1993 pour trafic de cocaïne. Derrière Valverde, on retrouve l’attaché commercial de l’ambassade des Etats-Unis en Bolivie, Peter Brennan.

L’ingérence étasunienne dans le « Cas Zapata »

Qui est Peter Brennan ? L’actuel attaché commercial est un personnage obscur. Diplômé de la Faculté de Relations Internationales de l’Université de Georgetown, il est devenu dans les années 90 Adjoint au Directeur de l’Agence d’information (USIA). Cette agence se chargeait de couvrir les agents de la CIA lors de leurs missions à l’extérieur. En plus de cela, il a été Conseiller à l’Ambassade des USA à Managua (Nicaragua) afin d’éliminer une partie des réalisations du sandinisme, tel que le système de défense créé durant la révolution ; et également Conseiller auprès de l’ambassade à Islamabad (Pakistan) quelques mois après l’assassinat de Ben Laden par une unité des opérations spéciales des NavySeals américains, en coordination avec la CIA. Sa destination suivante allait être la Bolivie, mais avant cela, entre 2010 et 2012, Brennan est retourné à Washington afin de prendre en charge la section « Cuba » au Département d’Etat. La prise de fonction de Brennan à la tête du groupe « Cuba » coïncide, de manière millimétrée, avec la mise en marche du programme « Zunzuneo ».
Ce programme, connu comme le « Twitter cubain », était un programme de la CIA développé sous le couvert de USAID, qui prétendait créer un réseau de SMS à Cuba, initialement dans le but innocent d’informer le public sur des questions culturelles, sportives, etc., pour qu’une fois mis en marche ce même réseau envoie des messages au contenu politique, incitant ainsi les utilisateurs de « Zunzuneo » à créer des concentrations massives qui puissent, à terme, déclencher un « printemps cubain ».
Ce n’est donc pas un hasard qu’il y ait eu, il y a quelques mois, des réunions entre Valverde et Peter Brennan, dont certaines ont été admises par ceux-ci.
La conspiration était donc en marche, et Brennan a trouvé en Valverde le détonateur parfait du scandale, sans donner le temps au gouvernement bolivien de réaliser les enquêtes nécessaires afin de clarifier l’affaire avant le vote du 21 février.

Le cartel du mensonge

Mais la conspiration n’aurait jamais pu atteindre son objectif contre le Président Evo Morales sans la collaboration d’un cartel de médias avec lesquels ils partageaient certains intérêts : le harcèlement et la démolition de la figure-même d’Evo Morales, empêchant ainsi la victoire du « Oui » au prochain referendum.
Cet ensemble de médias de l’opposition, qui décidèrent de laisser de côté toute éthique journalistique afin d’attaquer avec des mensonges et des calomnies durant 100 jours, est connu sous le nom de « Cartel du Mensonge ». Ce cartel de l’opposition se compose de journaux tels que « Pagina Siete » et « El Deber », l’agence de presse Fides (ANF) et le réseau de radios Erbol. Tant ANF qu’Erbol sont des sociétés appartenant à l’Eglise Catholique, propriétaire de plus d’une centaine de médias écrits mais aussi radiodiffusés et audiovisuels dans les villes principales de Bolivie. A ce cartel, il faut encore ajouter quelques francs-tireurs de la droite bolivienne qui se sont joints à la campagne d’harcèlement et de démolition du processus de changement. Parmi eux : Amalia Pando, Raul Peñaranda et Andres Gomez Vela.
Mais cette combinaison entre l’ingérence étasunienne et la manipulation médiatique ne s’est pas faite par hasard. On peut notamment citer comme exemple l’interview d’Evo Morales publiée dans le journal « El Deber » du 22 janvier 2016, où l’on demande au Président :
ED : On m’a dit que vous aviez une petite-amie blonde, de 26 ans…
EM : Blonde ? Non, pas blonde, jamais !
ED : Vous n’aimez pas les jeunes filles ?
EM : Elles peuvent me plaire, mais elles ne sont pas fiables, je préfère mes sœurs de la campagne. Elles sont beaucoup plus dignes de confiance.
ED : Mais vous n’avez toujours pas de petite-amie ?
EM : Vous savez bien que j’ai une petit-amie. Ou vous ne savez pas ? Ma petit-amie est la Bolivie.
Est-ce réellement une coïncidence que deux semaines avant la révélation de Valverde, mais déjà après les rencontres avec Brennan, « El Deber » pose des questions au Président sur une petite-amie qu’il aurait eu il y a neuf ans?
Après cette entrevue avec « El Deber » et les « révélations » de Valverde, le peuple bolivien a souffert durant 100 jours d’un bombardement médiatique dans lequel la recherche de la vérité a été totalement mise de côté au profit de l’objectif principal qui était de mener à bien une stratégie de démolition du processus de changement et de l’appui du noyau dur de ce même processus en la personne d’Evo Morales Ayma.

Le clan Zapata

Mais cette ingérence et cette manipulation avaient besoin d’une histoire sur laquelle s’appuyer, et celle-ci fut apportée par Gabriela Zapata, sans que l’on sache déterminer si ce fut volontairement ou non. Mademoiselle Zapata, personnage principal d’un roman dont les acteurs secondaires sont plus importants que les personnages principaux, est passée de sympathisante du processus de changement à une lobbyiste qui a créé un réseau criminel afin de tenter de décrocher des contrats de plusieurs millions lui permettant de percevoir une commission, telle que dénoncée par le Ministre de la Présidence Juan Ramin Quintana.
Dans ce même parcours, elle finit par faire affaire avec deux avocats pour le moins obscurs : Walter Zuleta et Eduardo Leon, qui lui auraient conseillé d’utiliser à des fins économiques sa relation passée avec Evo Morales. Leon, ancien directeur juridique de Pepelucho, est un avocat dont le parcours est marqué par la corruption et qui est connu pour avoir défendu tous les cas susceptibles de déstabiliser le gouvernement, tels que celui du Fonds autochtone. Zuleta, lui, est actuellement un fugitif et semble être le lien avec les affaires louches des entreprises Zapata.
Cependant, une histoire basée sur tant de mensonges ne pouvait pas tenir longtemps, une fois l’objectif de provoquer la déroute du « oui » lors du referendum atteint. Le 10 mai, la plénière de l’Assemblée législative plurinationale a approuvé par une majorité de 2/3 le rapport présentant les conclusions de la Commission Mixte Spéciale d’Enquête sur les contrats signés par l’Etat avec l’entreprise chinoise CAMC, rapport qui rejette tout trafic d’influence de la part du Président Evo Morales en faveur d’une entreprise installée en Bolivie depuis bien avant son élection en 2005, et de laquelle Gabriela Zapata a été la gérante huit ans après sa relation avec Evo.
Le 11 mai, le deuxième Tribunal de l’enfance et de l’adolescence de La Paz a publié une résolution (N° 135/2016) sous forme de sentence qui détermine « l’absence de preuve physique de l’existence de l’enfant Ernesto Fidel Morale Zapata », soulignant la « conviction du juge que l’enfant si souvent mentionné n’existait pas physiquement ».
Peu après, le 16 mai, le « narco-journaliste » Carlos Valverde a publié sur Twitter un message où il affirme «avoir eu accès à une source sérieuse qui confirme que le supposé fils de Gabriela Zapata Montaño et du président Morales n’existe pas ». Avant cela, certains médias, tel que « El Deber », avaient déjà baissé le ton de leurs propriétaires et avaient cessé de contribuer à l’affaire Zapata. Cette affaire s’est donc effondrée et les principaux acteurs ont commencé à quitter le navire, mais pas avant d’avoir déstabiliser le processus de changement dans un putsch bien plus agressif que les quatre précédents.
Cent jours « d’Affaire Zapata » ; cent jours durant lesquels la Bolivie a vécu en état de siège dans une Guerre de IV Générations ; cent jours durant lesquels le conflit géopolitique entre les Etats-Unis et la Chine est devenu plus présent que jamais sur l’échiquier sud-américain ; cent jours qui ont été la honte de l’opposition bolivienne, qu’elle soit politique ou médiatique.
Source: Le Journal de Notre Amérique n°15, Juin 2016, Investig’Action
- See more at: http://www.investigaction.net/laffaire-zapata-entre-le-conte-chinois-et-la-conspiration-etats-unienne/#sthash.ct40gR3N.dpuf