۱۳۹۵ بهمن ۲۳, شنبه

محمد نوری زاد - مراسم حکومتی ۲۲ بهمن ۹۵ و حواشی آن - هزینه های کلان ضعف ...

هنوز بخش‌هایی از اهواز در خاموشی به سر می‌برد و مردم ۱۱ شهر خوزستان یکی از سخت‌ترین روزهای خود را تجربه کرده‌اند، هنوز تعدادی از مردم در دسترس نیستند و آب به شبکه‌های شهر نیامده است. روی خط اخبار وضعیت ۲۴ ساعت گذشته خوزستان را مرور می‌کنیم.

بحران در خوزستان؛ مدیریت به سبک «هرچه پیش آید خوش آید»

گرد و غبار
غبار و مه شبکه آب، برق و مخابرات خوزستان را قطع 




، آن‌هم در روزی که تولید نفت ایران ۷۰۰ هزار بشکه کاهش پیداکرده است، 
هنوز بخش‌هایی از اهواز در خاموشی به سر می‌برد و مردم ۱۱ شهر خوزستان یکی از سخت‌ترین روزهای خود را تجربه کرده‌اند، هنوز تعدادی از مردم در دسترس نیستند و آب به شبکه‌های شهر نیامده است. روی خط اخبار وضعیت ۲۴ ساعت گذشته خوزستان را مرور می‌کنیم.
تکرار یک بحران در فاصله کمتر از سه هفته
بعد از اتفاقی که در روز شنبه ۹ بهمن‌ماه افتاد، امروز نیز دوباره اول هفته اهالی شهرهای اهواز، حمیدیه، باوی، کارون، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، دشت آزادگان، شادگان، هویزه و هندیجان با اتفاقات تکراری همراه شد.
مردمی که از صبح امروز شاهد قطعی برق بودند به‌تبع آن آب خانه‌هایشان قطع شد و بعد هم مدیریت بحران در اولین اقدام ادارات و مدارس را تعطیل کرد؛ هرچند که پیش از اقدام مسئولان زندگی در خوزستان تعطیل‌شده بود!
بعد از انتقادات چند هفته قبل در مورد تأخیر در اطلاع‌رسانی‌ها حالا مدیریت بحران کمی چابک‌تر شده بود و اطلاع‌رسانی را این بار از ساعت چهار تا ۶ صبح انجام داد اما مردم نه برقی داشتند که زیرنویس تلویزیون را ببینند و نه آنتن موبایلی که قادر به دریافت پیامک‌های تعطیلی ادارات و مدارس باشند.
در بهمن‌ماه این بار دوم است که اهواز شاهد چنین وضعیتی است، و طبق معمول اولین نسخه «جلسه درمانی» است، جلسه ساعت هشت و ۳۰ دقیقه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت لغو و جلسه ستاد بحران جایگزین آن می‌شود. اما این جلسه هم بدون حضور خبرنگاران برگزار شد تا خبرنگاران فرصت کوتاه بعد از جلسه را برای گفتگو با استاندار داشته باشند.
به دنبال بحران رخ‌داده در خوزستان وزیر نیرو به‌عنوان نماینده دولت راهی اهواز می‌شود، جلسه دوم ستاد بحران قرار بود که ساعت ۱۳ برگزار شود اما برای این جلسه هم از رسانه‌های استان دعوت نشد.
بسیاری از شهرهای خوزستان قفل‌شده است، نانوایی‌ها و نان فانتزی‌ها تعطیل هستند، پمپ‌بنزین‌ها فعال نیستند، داروخانه‌ها هم برق ندارند. خودپردازها قطع هستند و مردم برای تأمین مایحتاج اولیه خود دچار مشکل شده‌اند.
پس از گذشت ساعت‌ها از قطعی برق و آب هنوز هم مشکل در ۱۱ شهر بزرگ خوزستان پابرجاست، طبق گفته مسئولان استان رسوب گِل ناشی از خاک و ریز گردها و رطوبت ناشی از مه شدید منجر به قطعی خطوط انتقال برق شده است. اکثر کسبه  و مغازه‌های بازار این شهرها نیز کار را تعطیل کرده‌اند و کرکره مغازه‌ها پایین است.
با تردد در سطح شهرها مشاهده می‌شود که در حال حاضر مردم به دلیل قطعی آب با چالش جدی مواجه و به خرید آب‌معدنی از مغازه‌های سطح شهر روی آورده‌اند بااین‌وجود ساکنان این شهرها برای تأمین آب مایحتاج اولیه هم با مشکل مواجه‌اند.
در نبود آب و برق و تلفن همراه در کنار تعطیلی ادارات و مدارس و بانک‌ها، اغلب واحدهای تجاری نیز کرکره را پائین کشیده‌اند.
اغلب چراغ‌های راهنما در شهر خاموش شده‌اند و راننده‌های خودروها که عادت به وجود چراغ‌های اخطار در برخی میدان‌ها و معابر شهرها دارند به‌نوعی با سردرگمی مواجه شده‌اند.
مه گرفتگی و قطع برق
مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان در این خصوص می‌گوید: به علت مه گرفتگی و قطع خطوط و ایستگاه‌های برق ۱۳۲ و ۲۳۰ و ۴۰۰  آب نیز قطع‌شده است.
هاشم بالدی با اشاره به تلاش تیم‌های اعزام‌شده برای رفع مشکل برق افزود: برای کاهش مشکلات تمامی مدارس و مراکز آموزش عالی در نوبت صبح شنبه و ادارات و بانک‌ها در این شهرها تعطیل هستند.
این در حالی است که عدم اطلاع‌رسانی به‌موقع در خصوص تعطیلی مدارس و ادارات منجر به بروز مشکلات بیشتری ازجمله ترافیک در برخی از نقاط شهرهای خوزستان شده است.
اطلاعیه آبفای خوزستان
قطعی برق در استان تصفیه‌خانه آب این شهرها را نیز دچار مشکل و از شبکه خارج کرده است. شرکت آبفای استان نیز  در اطلاعیه‌ای اعلام کرده است که  تصفیه‌خانه‌های آب شماره یک و دو اهواز به دلیل قطعی برق از مدار خارج و آب مناطق تحت پوشش این تصفیه‌خانه‌ها قطع‌شده است. این تصفیه‌خانه‌ها ۹۰ درصد آب اهواز را تأمین می‌کند.
با توجه به ادامه‌دار بودن مشکل قطعی برق و آب که از صبح شنبه در برخی از شهرهای استان خوزستان رخ‌داده بود روابط عمومی استانداری خوزستان  با صدور اطلاعیه‌ای مدارس ۱۱ شهر اهواز، باوی، کارون، حمیدیه، ماهشهر، هندیجان، هویزه، دشت آزادگان، آبادان، خرمشهر و شادگان شهرستان این استان در پی قطعی آب و برق در نوبت عصر تعطیل اعلام کرد.
استاندار خوزستان هم صبح امروز در حاشیه ستاد بحران در جمع خبرنگاران اظهار کرد: به دلیل بروز پدیده ریزگردها طی روزهای اخیر شاهد افزایش خاک گرفتگی بودیم و مه بر آن سوار شده و مشکلاتی ایجاد کرده است.
غلامرضا شریعتی بابیان اینکه  قبل از این توانستیم یک سری از پست‌های فوق توزیع را شستشو داده ولی  با توجه به اینکه خطوط انتقال برق ۳۵ هزار کیلومتر بوده موفق به شستشوی مابقی پست‌ها نشدیم، افزود:  همچنین ایستگاه‌های توزیع عادی و همچنین بالای ۳۴ هزار در استان را نتوانستیم  به‌طور کامل پاک‌سازی کنیم.
استاندار؛ چشم‌به‌راه باران
وی با اشاره به اینکه بارش باران می‌تواند منجر به کاهش مشکلات شود، گفت: وضعیت مه امروز پیش‌بینی‌شده بود ولی اینکه چه تعدادی از ایستگاه‌ها از مدار خارج می‌شود قابل پیش‌بینی نبود.
بارش باران می‌تواند منجر به کاهش مشکلات شوداستاندار خوزستان با اشاره به اینکه میزان رطوبت در اهواز به بالای ۹۷ درصد رسیده است، بیان کرد: تقریباً دیشب از ساعت ۱۲ در مناطق مختلف با این مشکل مواجه و تاکنون نیز ادامه دارد.
وی با اشاره به اینکه خط ۴۰۰ کیلوولت ما دچار مشکل شده است، عنوان کرد: یکی از خطوط از روی مقره پاره شده و روی آزادراه اهواز ـ بندر امام افتاده و آن مسیر را هم مسدود و راه بسته‌شده است.
شریعتی در ادامه اظهار کرد: اقدامات لازم در این زمینه از زمان وقوع شروع‌شده و اکنون چند واحد از نیروگاه‌های آبادان و خرمشهر وارد مدار و به ایستگاه‌ها منتقل‌شده است.
وی گفت: آب پخش‌هایی را برای نقاط حساس مثل بیمارستان آماده کرده و درعین‌حال آب پخش‌های شهرهای بدون مشکل به شهرهای مشکل‌دار برای کمک به توزیع آب فراخوانده شده‌اند.
تأخیر و لغو  پروازها
با توجه به مه و گردوغبار و کاهش دید مدیرکل فرودگاه‌های خوزستان گفت: چهار پرواز تهران ـ اهواز به دلیل مه غلیظ و شعاع دید کم با تأخیر انجام شد.
محمدرضا رضایی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: امروز چهار  پرواز از مقصد تهران به فرودگاه اهواز به دلیل مه غلیظ تأخیر داشتند.
وی افزود: چهار پرواز از تهران به مقصد فرودگاه استان خوزستان به دلیل دید کم انجام نشد ولی ساعت ۹ که دید خوب شد آماده انجام دوباره پروازها شدیم.
مدیرکل هواپیمایی خوزستان تصریح کرد: البته شرکت هواپیمایی ماهان مسیرهای دیگر را نیز تعطیل کرده بود.
رضایی در ادامه گفت: هم‌اکنون وضعیت در فرودگاه‌های استان عادی است و خدمات‌رسانی ادامه دارد.
اظهارات استاندار در ظهر شنبه
بعد از گذشت چند ساعت از بروز مشکل در خطوط انتقال برق و آب استان خوزستان ظهر شنبه استاندار خوزستان گفت:  پست اصلی برق نیروگاه رامین وصل و مناطق تحت پوشش این نیروگاه تا دو ساعت آینده از برق و آب پایدار بهره‌مند می‌شوند.
غلامرضا شریعتی گفت: مشکل قطعی آب و برق اهواز در حال بررسی فنی است و ایستگاه شمال غرب این شهرستان برق‌دار شده و همچنین برق منطقه کیان‌آباد به‌طور کامل وصل شده است.
وی با اشاره به وضعیت دیگر شهرستان‌ها تصریح کرد: چهار ایستگاه از پنج ایستگاه خرمشهر از پنج ایستگاه وارد مدار شده و در آبادان نیز ٥٠ درصد مشکلات حل و این در حالی است که مشکل قطعی آب و برق شادگان به‌طور کامل برطرف و ایستگاه اصلی ماهشهر نیز وصل و ایستگاه‌های فرعی در حال بررسی است.
برق تصفیه‌خانه وصل شد
بعد از گذشت چندین ساعت از قطعی برق و آب مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب اهواز گفت: برق تصفیه‌خانه شماره یک و دو اهواز وصل و وارد مدار شدند.
غلامرضا براتی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: از ساعت ۱۲  ظهر امروز برق تصفیه‌خانه شماره دو وصل شده و وارد مدار شد.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب اهواز در ارتباط با زمان وصل شدن آب مناطق مختلف اهواز گفت: چون شبکه خالی بوده چندساعتی یعنی حدود پنج ساعت بعد آبگیری انجام می‌شود. بنابراین پنج ساعت بعد از برق‌دار شدن تصفیه‌خانه‌ها آب مناطق نیز وصل می‌شود.
۷۰۰ هزار بشکه نفت ضرر
قطعی برق نه‌تنها برای مردم ایجاد مشکل کرده بلکه به گفته مدیرعامل شرکت ملی مناطق نفت‌خیز جنوب، قطعی شبکه برق در ساعات گذشته، موجب شد بخشی از تأسیسات فراورشی این شرکت در منطقه اهواز از مدار عملیات خارج و تولید این شرکت حدود ۷۰۰ هزار بشکه کاهش داده شود.
بیژن عالی پور تصریح کرد: بخشی از این کاهش به‌منظور ایجاد ظرفیت برای دریافت نفت خام میادین غرب کارون به میزان ۳۰۰ هزار بشکه بوده است
وی افزود: بااتصال دوباره برق و راه‌اندازی تدریجی تأسیسات فراورشی تولید مطابق برنامه از سر گرفته‌شده و کاهش ساعات گذشته نیز تا حد ممکن جبران خواهد شد.
شبکه مخابرات پر
قطعی شبکه مخابرات از دیگر مصائب ۲۴ ساعت گذشته خوزستان بود، حسین فلاح جوشقانی، معاون نظارت و اعمال مقررات سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی در گفتگو باخبرنگار مهر در این رابطه گفت: از ساعت ۲۲۲ بامداد، به دلیل  رطوبت شدید و مه گرفتگی، سیستم برق در استان خوزستان دچار اختلال شد و ازآنجایی‌که سایت‌های تلفن همراه نیز از سیستم برق استفاده می‌کنند، این قطعی برق روی دستگاه‌های ارتباطی تأثیر گذاشت.
وی بابیان اینکه در پی بروز این مشکل، اپراتورهای تلفن همراه از سیستم برق اضطراری (UPS ) استفاده کرده‌اند، ادامه داد: اما باتری برق اضطراری نیز بیشتر از ۳ تا ۴ ساعت عمل نمی‌کند و به دنبال اتمام این باتری‌ها، از ساعت حدود ۷ صبح امروز، سایت‌های تلفن همراه در حدود ۱۰ شهر این استان، از مدار خارج شد.
فلاح جوشقانی با تأکید بااینکه تا زمانی که مشکل قطعی برق رفع نشود نمی‌توان این تعداد سایت را به مدار بازگرداند، افزود: مشکل به وجود آمده سبب قطع بیش از نیمی از شبکه تلفن همراه در استان خوزستان شده است.
معاون رگولاتوری با اشاره به اینکه سایت‌های موبایل اصلی به دلیل به‌کارگیری دیزل ژنراتور همچنان برقرار است، تأکید کرد: قطع ارتباط مربوط به سایت‌های عمومی است که در سطح شهر و روی پشت‌بام برخی منازل، نصب‌شده است.
وی با تأکید براینکه طی این مدت‌زمان، حتی سوخت دیزل ژنراتورها نیز به اتمام رسیده است، گفت: با تمهیدات صورت گرفته سوخت‌رسانی مجدد به این سایت‌ها انجام‌شده 
وزیر نیرو چه گفت؟
وزیر نیرو هم که پیش از ظهر امروز برای بررسی مشکل وارد خوزستان شده بعد از جلسه ستاد مدیریت بحران در گفتگو با رسانه‌ها ضمن عذرخواهی از بروز مشکلات برای مردم خوزستان، در مورد دلیل مشکلات رخ‌داده توضیح داد.

۱۴۰۰ مگاوات خاموشی
وی بابیان اینکه حدود یک هزار و ۴۰۰ مگاوات خاموشی در اهواز، جنوب و در جنوب شرقی استان خوزستان رخ‌داده است، افزود: پنج نیروگاه اعم از نیروگاه‌های رامین، زرگان، خرمشهر، آبادان و ماهشهر از مدار تولید خارج‌شده است.
 
 
.
واهد کشید تا لوله‌های خالی‌شده پُر و مردم بدون دغدغه و مشکل از آب برخوردار شوند.

گردش مالی قاچاق مواد مخدر ۱۵۰۰ میلیارد دلار است

رحمانی فضلی وزیر کشور
«گردش مالی مواد مخدر ۱۵۰۰ میلیارد دلار است، درحالیکه سود ناشی از قاچاق مواد مخدر نیز ۶۵۰ میلیارد دلار بوده و در سال ۲۰۱۶ تنها در کشور افغانستان ۴۸۰۰ تن مواد مخدر به دست آمده که این رقم ۳۰ تا ۴۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته است.»


 سود ناشی از قاچاق هروئین در افغانستان در مسیر بالکان حدود ۲۸ میلیارد دلار است.
وزیر کشور در ادامه خاطرنشان کرد: امسال حدود ۶۳۵ تن مواد مخدر در کشور کشف شده که این کشفیات طی هزار عملیات از مرزهای کشور تا قلب تهران به دست آمده است.
رحمانی فضلی ادامه داد: در سال جاری نسبت به سال گذشته شاهد افزایش ۱۴ درصدی کشفیات هستیم.
وی در ادامه با بیان آنکه در حال حاضر ۱۰ میلیون نفر در حوزه قاچاق مواد مخدر فعال هستند گفت: گردش مالی حاصل از قاچاق مواد مخدر ۱۵۰۰ میلیارد دلار است و سود ناشی از قاچاق اعتیاد حتی می‌تواند باعث فساد سیستم‌ها شود.
دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر در ادامه عنوان کرد: در ایران هر ساله ۷۵۰ هزار نفر وارد چرخه ترک اعتیاد می‌شوند که این شناسایی‌ها ۸۰ درصد از طریق مردم و NGO ها بوده و بخشی که به عنوان معتادان متجاهر شناخته  می‌شوند نیز توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر و یا سایر سیستم‌های قضایی شناسایی و جمع‌آوری می‌شوند.

وی ادامه داد: نمی‌توان تنها فقر را علت اعتیاد دانست. این در حالی است که شاهد آن هستیم که بیش از ۵۰ درصد از معتادین شاغل هستند. پس بیکاری را هم نمی‌توان به طور ۱۰۰ درصد از علل اعتیاد معرفی کرد.

هر ماه مواد مخدر با شکل و شمایل مختلف نظیر تمبر، آدامس، شکلات و غیره در دنیا توزیع می شوند. این در حالی است که شاهد آن هستیم که در شبکه های اجتماعی مختلفی مواد مخدر به فروش رسیده و توزیع می شود. با این حال با وجود آنکه این معضلات در کل دنیا وجود دارد باید برای حل آنها یک عزم و اراده ملی صورت گیرد.
سدهای زیادی در خراسان جنوبی دچار کمبود شدید آب شده به طوری که بعضی از آنها به کلی خشک شده اند.سد حاجی آباد نیز با ظرفیت 6.5 میلیون متر مکعب یکی از مهم ترین سدهای خراسان جنوبی می باشد که با وجود بارندگی های قابل توجه اخیر در این استان باز هم طبق روال چند سال گذشته با خشکی و بی آبی مواجه است.
بی بی سی - داستان انقلاب ایران روایت‌های ناگفته زیادی دارد، گوشه‌های تاریکی که بعد از گذشت حدود چهار دهه با انتشار اسناد طبقه بندی شده دولت آمریکا به تدریج در حال روشن‌تر شدن است.
پیام های دیپلماتیک جدیدی که سایت افشاگر ویکی‌لیکس منتشر کرده حاوی اطلاعات بحث  برانگیزیست و تصویری تازه ای از وقایع پشت پرده انقلاب ارائه می دهد.
بنا بر یک سند، ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در تهران، یک روز قبل از خروج شاه از کشور، به واشنگتنگزارش می‌دهد که فرماندهان ارتش شاهنشاهی به فرستاده نظامی کارتر در ایران - ژنرال رابرت هایزر -  گفته اند که به طور اصولی با رئیس جمهور شدن مهدی بازرگان مشکلی ندارند.
سفیر آمریکا که کار شاه را تمام شده می دید و نخست وزیر سکولار، شاپور بختیار، را مردی خیالباف توصیف می کرد، چاره کار را تاسیس حکومت جمهوری اسلامی بر مبنای تفاهم ارتش و هواداران آیت الله خمینی می دانست.
در گزارشی دیگر، آقای سالیوان به کاخ سفید می‌گوید شاه از این که کار‌تر با اعزام علنی یک مقام ارشد  نزد آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو مخالفت کرده است، عصبانیست.
روشن نیست که این حرف‌های سالیوان تا چه حد صحت داشته باشد؛ اسناد موجود همواره حکایت از آن داشته که شاه به هرگونه تماس آمریکا با مخالفانش به ویژه آیت الله خمینی حساس بوده و آن را خیانت می‌دانسته است.
به علاوه، اکثر گزارش های ژنرال هایزر به کارتر همچنان در حالت طبقه بندیست، برای همین معلوم نیست که کدام یک از فرماندهان ارشد ارتش پیش از خروج شاه از کشور، با تبدیل شدن ایران به حکومت جمهوری و رئیس جمهور شدن مهدی بازرگان مشکلی نداشته است.
از طرف دیگر، کار‌تر بعد‌ها در کتاب خاطرات خود سفیرش در تهران را به ارسال گزارش‌های نادرست و اقدامات «خیانت آمیز» متهم کرد. این در حالیست که بنا بر اسناد، رئیس جمهوری آمریکا و دستیارانش به خوبی از تماس های سالیوان با سران مخالفان - مهدی بازرگان و محمد بهشتی - با خبر بودند.
البته ویکی‌لیکس با انتشار این مجموعه جدید دست به افشاگری بزرگی نزده چرا که بیشتر این پیام ها را آرشیو ملی آمریکا در سال ۲۰۱۴ میلادی از حالت طبقه بندی خارج کرده بود.
محتوای بسیاری از این اسناد امسال توسط بی‌بی‌سی فارسی در مجموعه «آیت‌الله خمینی و انقلاب ایران به روایت اسناد آمریکا» به اطلاع مخاطبان رسیده بود، از جمله اینکه تماس مستقیم آمریکا و آیت الله خمینیچطور شروع شد یا وعده‌های آیت الله خمینی به آمریکا چه بود.
اسناد جدید همچنین شواهدی تازه از تماس های آمریکایی‌ها با محمد بهشتی، مغز متفکر حزب جمهوری اسلامی، ارائه می کند که بنا بر تحقیقات بی‌بی‌سی فارسی از دیدارها و مذاکرات محرمانه با مقامات آمریکایی ابایی نداشته است.
انتشار این مطالب در بی‌بی‌سی انکار مقامات ایران را در پی داشت و از جمله آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، بی‌بی‌سی را به جعل سند درباره تماس‌های آیت الله خمینی با آمریکا متهم کرد.
شمار زیادی از اسناد انقلاب ایران مانند گزارش «اطلاعات درباره آیت الله خمینی» مورخ ۹ ژانویه ۱۹۷۹یا سند «ایده‌های خمینی» مورخ ۱۸ ژانویه ۱۹۷۹۹ هنوز در حالت طبقه بندی شده بسر می برد.
بهمن۵۷؛انقلاب گیوتین 
محمد شوری


این یک داستان واقعی ست.
«زبان ما شمشیرماست»!
این سخن را روزی«سیدیحیی  صفوی»،ازسرداران وفرمانده ی اسبق سپاه پاسداران گفت:
«این روزهاروزنامه هاونشریاتی چاپ می شودکه امنیت ملی کشوردرخطرقرارداده اند...مابدنبال این هستیم ریشه ی ضدانقلاب را در هرکجاکه هستندبزنیم...بعضی رابایدگردن بزنیم ،بعضی هارازبانشان راقطع می کنیم. زبان ما شمشیرماست»[2]. اما این گردن زدن امرتازه ای نبود؛پیشترازاین،پیشوا(خمینی)درددهه 60وبخصوص سال 67خیلی هاراگردن زده بود!
وچه زوداتفاق افتاد؛وهمه ی انقلابیون ضدانقلاب شدو«گیوتین»انقلاب۵۷به سراغ همه ی انقلابیون آمد:
«روسپیر»گردن«دانتون»[3]راوبعدهم نوبت خودراانتظارکشید...
همه ی گردآمده ها دراطراف خمینی در12بهمن57وهمه ی کسانی که دراین انقلاب سودای زعامت داشته وجزوالسابقون ومبارزین بودند،مرگ باگیوتینِ«التقاط»، «منافق» و«فتنه» تن شان رالمس کرد و ازدایره به بیرون پرتاب شدند!
«قطب زاده»که بزرگ شده خمینی بودوبرخی فرزندخوانده اش می پنداشتند، بدستورپیشوا(خمینی)اعدام شد.و«بازرگان»،که دولت شرعی[4] وامام زمانش می نامید،همان نخستین سال به«دولت شیطان»که آبشخورش«شیطان بزرگ» است،دق مرگش کردند.
«ابوالحسن بنی صد»(روشنفکرمذهبی ی باسوادآیت الله زاده) هنوزعَرق انتخابش به ریاست جمهوری خشک نشده بودکه حَسدحاسدان جماعت روحانی گردآمده دراطراف خمینی،انداختش درفریزرانجمادانحصارطلبی تافقط وفقط خمینی باشدو«سیداحمدوهاشمی وسیدعلی».
به قول«سیدمهدی هاشمی(که خودوباندش چشم فتنه[5]بودند):«مثلث:سیداحمد، هاشمی رفسنجانی وسید علی خامنه ای»!
او درنامه ی خود به آیت الله متتظری درتاریخ13اردیبهشت1365که گزارش دیدارش باهاشمی رفسنجانی راارائه می دهد،از قول وی(هاشمی رفسنجانی)می نویسد:
«درعین حال بایدشماحتما با آقای خامنه ای ملاقات کرده ومسائلتان راحل کنید و شماباآن سابقه ای که باایشان داشته اید نباید دورباشید.احمدآقانیزبسیار موثراست وامام اوراقبول داردو شماباید او راهم ملاقات کرده ومسائل فی مابین رامرتفع سازید».
ایشان تاکیدفراوان داشت:
که در«مثلث حاکم»باید مسائل حل وفصل شود.(مثلث حاکم تعبیرمن است).[6]
بعدهایک ضلع از این مثلث(خامنه ای)نه به وی (هاشمی رفسنجانی)رحم کرد ونه به ضلع دیگرمثلث،سیداحمد!
احمدخمینی_که سودای جانشینی پدر داشت_به اشاره چیزخورش کردند تادیگر ازاین توهّمات بسرش نزند؛هاشمی رفسنجانی هم که دراستخر فین شخصی اش شنا می کردگفته شد در روز قتل امیبرکیبر سکته کرده است!؟!
«منتظری»-که می گفتندخلاصه شده ی امام است، وبه فقیه عالیقدرملقب شد- تمام انقلاب راتالحظه ی مرگش،درحصر،حاسدان و حصر ج.ا.ا قرارگرفت...
درانقلاب۵۷، انقلابیون شکارچی هم شدند[7].وبدلیل تحمل نکردن یکدیگر وبی تجربگی  وحسادت وزیرآب زنی،شکارموسادوسیاوکا.گ.ب وام آی.سیکس شدندو عوامل این سازمانها به وسیله نیروهای ساواکی وسلطنت طلب وآدمهای اجیره شده ی  ابن الوقت  سست نظرووابسته به زیرناف،آنهارابه جان هم انداختند![8]واین بازی وطنازی تاالآن هم  ادامه داشته ودارد وویرانی  عظیمی رانثاراین ملت نگون بخت کرد.
انقلاب که پیروزشد،باپیش بینی هایی که  جاسوسان کارکشته ی سیا وموسادوام آی سیکس می کردندوسیله بازمانده های ساواک توانستند نقش خوبی در ایجادشکاف بازی کنند![9]
بقول سعیدحجاریان(ازنخستین اداره کننده های نهاداطلاعاتی نخست وزیری بودو ازبنیانگذاران واجا):[10]«مابعدازانقلاب تاچشمان را بازکردیم که ساواک منحل شده و28،17جریان اطلاعاتی درکشوربوجودآمده است،هرکناروگوشه ای یک تشکیلات اطلاعاتی به این کمیته وآن بخش ازسپاه،ستادمبارزه باموادمخدرآقای خلخالی، نخست وزیری وخلاصه درجاهای مختلف تشکیلات اطلاعاتی دقیقی وجودنداشت و کشورمحل تاخت وتازسرویس های اطلاعاتی خارجی شده،مااحساس کردیم ایران بهشت جاسوسان شده است».
مثلاگروه«فرقان»یکی از سازماندهی ساواک قبل ازانقلاب بود،که نفوذ درآن قرار بود که انقلابیون دوره ی انقلاب راترور کند،اما بدلیل زودرس بودن این پیروزی،به بعدازانقلاب رسید.[11]که خیلی زود کاراین گروه تمام شد.باقلع وقمع فرقان نوبت به سازمان مجاهدین خلق رسید.
ساواک ایران که دست آموزسیاومعلم واساتیدش کارشناسان سیابود،سازمان مجاهدین خلق که بنیانگذاران اصیل وراستینش همگی درزیرگیوتین شاه اعدام شده بودند،باقی مانده اش  رادرزندان رابارهانیدن ازاعدام وخرید،همچون سعادتی ومسعودرجوی،بعدازانقلاب درهدایت خود داشت!این هدایت تاالآن هم ادامه داردو اظهرمن الشمس است![12]
بدلیل بدبینی شدید روحانیت سنتی ازآنها،ازورودشان به قدرت ودولت جلوگیری شد.
این سازمان که بدلیل سوابق ازمحبوبیت ویژه ای-مخصوصامیان نوجوانان وجوانان بدلیل  شیوه یارگیری-برخورداربود،توانست برای خودمیلیشاوهواداران زیادی دست وپا کندوابتدابانفوذنیروهایش وبقصددخالت درحاکمیت وصاحب حق بودن خود،از خمینی،ازتسخیرلانه جاسوسی وبیشتررویدادهای سال ماهای نخست حمایت می کرد.[13]
امازودبهارآنهانیز خزان شدوبدلیل بدبینی بخش بزرگی ازحاکمیت  نیروهایش به همراه بخشی  ازنیروهای چپ مارکسیست ازاعضای چربک های فدایی خلق وحزب توده ونیروهای ملی مذهبی ونهضت آزادی[14]وجبهه ملی دردهه60وبخصوص سال اعدام های فله ای،یعنی سال67،درزیرگبوتین دادگاه انقلاب که بقول خلخالی ازاولین حاکمان شرع حکومت شرعی نیازی به میزوصندلی واین قرتی بازی ها نداشت،منهدم ویابه قتل رسیدند.[15]
وبدین ترتیب  این خودی آن خودی راکه ازاوتبعیت نکردبدست خودی دیگرحذف شد.[16]
خمینی که آمد،انقلابیون چپ وراست ومسلمان سنتی وانقلابی وغیره که دستی درقدرت وبازی سیاست داشتندهمگی مفتون کاریزمایی او شدند واین شیدایی بیشتر بخاطراکثریتی بود که وی را تاحدمسیح نجات بخش حتی عکسش رادرماه می دیدند!!واقلیتی نخبه ودانا راپیرو اکثریتی مفتون شده وکم اطلاع وقاصرکرد!
همه دسته بندی های سیاسی وشخصیتهایش که درسابق درراستای مبارزه علیه ررژیم پهلوی فعالیت هایی داشتندبه گمان اینکه خمنی وروحانیون رابدلیل عدم آشنایی به امورکشورداری،می توانندفریب دهندویاحتی به نیت خیر بجهت کمک به او،بدلیل ترس روحانیت ازقبضه ی قدرت توسط آنان،باکانالیره کردن خمینی درکسب اخبار وعقاید مختلف به قلع وقمع آنچه خود نمی پسندیدندپرداختند!
وطبیعی بودکه خمینی طرف روحانیت هم صنف خودش رابگیردوبه آنهااعتمادکند!
انقلاب57زایمان زودرس بود؛7ماهه متولدشد،وقدرت (وثروث نفت) رایکهویی دراختیار عده ای قراردادکه حتی دررویاهای خودوخیال های متوهمشان هم نمی دیدند.
این قدرت یکهویی مثل یک پول قلمبه  می ماندکه یکهویی بدست یک آدم فقیرمی رسدکه حتی فکرواندیشه ی چگونه خرج کردنش راندارد،سبب شدهمه (شخصیتها وروشنفکران وروحانیون واحزاب ومانندآن)علاوه بر هول وهوایی که برشان داشت، درپی حلوای آن،زیرآب هم راهم بزنند و درنقشه چیدن برای برانداری دیگری فعالیت هایی کنند!
کم کم شمشیرهمه ازروبسته شدوسپس برای«ماندن»کم کم  نفاق،ریا، چاپلوسی،پاچه خواری وحقه بازی فرهنگ  ونهادینه شد!و«ولایت مطلقه ی فقیه» چون «گوساله»ی سامری دوره ی موسی ی نبی،موردپرستش!
واینک،درحال حاضر،تنهاضلع باقی مانده ی این مثلث(سیدعلی خامنه ای)نوبت خودرا انتظارمی کشد؛بقول«احمدشاملو»:
«برمردگان خودنظرمی افکنیم باطرح خنده ای
نوبت خودانتظارمی کشیم بی هیچ خنده ای»!
باندهای اطلاعاتی وامنیتی که هیچگاه علنی نیستندوهدایت اموردردست آنهاست ومن آنهارابنام«دولت سایه»ونه«دولت درسایه»،می شناسم،توانسته قدرت اصلی حاکمیت رابوسیله توجیه هدف،وبرانداختن ومعدوم کردن هرآنکه سدراهش می شود،(وازجمله همکاران  خودش که دربهترین دروان  کمک هایی کلیدی وحساسی دراین پرژوه (پروژه ی حذف)داشتندازمیان بیرندوماآنرادرنحوه ی بازجویی از همسر سعیدامامی وودیگراعضای واجاوباندهای امنیتی دیدیم)رابرمی دارد.
آنهاهم چنین بتوسط بخشی ازاپوزیسیون ساختگی وتربیت شده ی صادراتی خود ونیز همپالکی های رسانه ای واقتصادی  ودلواپس ها[17] که بابت این شغل (شغل دلواپسی)حقوق می گیرند،بایدبتواننددرثروت وقدرت حتی پس از سقوط نظام درحاکمیت ونظام بعدی دستی داشته باشند وابن درهمه جای دنیا معمول است وبخشی مهم ازاهداف نیروهی امنیتی واطلاعاتی هرکشوری ست تابتوانندرترکیب جدیدقدرت دست بالاراهمچنان برای خودحفظ کنندوثروت بی شماری که ازپول نفت دراختیاردارندراهمچنان خرج وهزینه تُرکتازی های خودکنند.که هرچه این ملت می کشداز«نفت»است.
ونفت؛ای کاش مادرسرزمین مان اصلا نفت نداشتیم!
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار بیکار)22بهمن ماه1395


[1]-گیوتین (به فرانسوی: Guillotine) نام دستگاهی است که برای اجرای مجازات اعدام از طریق قطع سربه کارمی‌رفت.شهرت این دستگاه بیشتربه خاطر استفاده گسترده ازآن در کشورفرانسه و بالاخص در زمان انقلاب فرانسه است.
[2]-روزنامه جامعه10اردیبهشت1377
[3]-دانتونپیش از وقوع انقلاب کبیر وارد «کلوب کوردلیه» شد و فعالیتهای سیاسی او علیه حکومت وقت فرانسه آغاز شد و بتدریج مورد توجه انقلابیون فرانسه قرار گرفت. دانتون وارد حزب ژاکوبن شد و به سبب رقابتی که این حزب با حزب ژیروندن داشت، طبعاً دانتون با پیشوایان حزب مزبور به مخالفت پرداخت و چون به عقیده او شاه و درباریان را باید زندانی می‌نمودند و حال آنکه ژیروندیست‌ها معتقد به محاکمه و اعدام آنها بود.روبسپیر، آنقدر دسیسه بازی نمود و برای دانتون پرونده سازی کردتامجلس وی رامحکوم به مرگ باگیوتین کردوحکم اودر(5آوریل1794 میلادی)اجرا شد.
«روبِسپیر»زاده ی6می1758،درگذشته ی28ژوئیه 1794یکی ازمعروف‌ترین رهبران انقلاب فرانسه و یکی از تأثیرگذارترین اعضای کمیته نجات ملی انقلاب فرانسه بود و نقش به‌سزایی را در دوره وحشت پس از انقلاب و به راه‌انداختن آن بازی کرد. دوره وحشت و سرکوب، با دستگیری و اعدام خود وی با گیوتین به پایان رسید.
[4]-خمینی:جزای آنهاکه علیه حکومت بازرگان قیام کنندبسیارسخت است.
خمینی:ازاین اجتماع عظیم ملت ایران دراین روزکه برای پشتیبانی ازدولت جناب مهندس بازرگان که دولت شرعی ودولت امام زمان سلام علیه است تشکرمی کنم.(کتاب صحیفه نور،ج5ص56).

[5]-دفترتحکیم وحدت دربیانیه ای که صادرکرد،ضمن محکوم کردن جریان مهدی هاشمی،نسبت به رشدتفکرات انحرافی هشداردادونوشت:
«رهبری هشیارانه انقلابی باردیگرچشم فتنه ای خطرناک رادرآوردودست باندمهدی هاشمی راازادامه توطئه های خطناکشان کوتاه نمودند.قضیه مهدی هاشمی واحمدکاشانی ودیگران اولین وآخریم جریانات منحرف انقلاب نبوده ونخواهدبود».(روزنامه کیهان8دی1365).هم چنین احمد جنتی درخطبه ی نمازجمعه  قم گفت:«امام بادستوردستگیری مهدی هاشمی چشم فتنه راازحدقه بیرون آورد».(روزنامه رسالت،1365).
[6]-هم چنین سیدمهدی هاشمی درنامه ای دیگرکه به آیت الله منتظری درباره ی دیدارش باسیداحمدخمینی می نویسد،خطاب به سید احمد خمینی می گوید:
«وبالاخره آمده ام تاتوبه کنم واعلام کنم زمین حرکت نمی کند!!».
سیداحمدخمینی بعدازبحث وجدل پیرامون سخن فوق،سیدمهدی دراین نامه ازقول وی می نویسد:
«اصلا چراشماهاصحبت ازحذف وکودتای خزنده می کنید؟مگرکسی قصدداشته کسی راحذف کند؟».
سپس سیدمهدی دراین نامه ازقول خودش اضافه می کند:
«من حرف ایشان راقطع کردم وگفتم:پیشنهادشمامبنی برتبعیدمن به خارج ازکشورکه درحضورآیت الله منتظری ومقامات کشورتصمیم شده مفهومی جزحذف یک نیرو ندارد...».
بعدایشان درادامه سخن خودخطاب به سیداحمدخمینی می گوید:
«بنابه گفته ی آقای هاشمی رفسنجانی  من بایدمسائلم راباجنابعالی حل کنم...».
سیدمهدی سپس درتعمیم  سخنش خطاب به وی می گوید:
«لانه توطئه دراین کشورجناح راست انقلاب وبخصوص جناح راست حزب جمهوری بوده وهمین ها بودندکه برای حذف ما وشماازفردای22بهمن تاکنون توطئه می کردند...».
آنگاه سیدمهدی دراین نامه ازقول سیداحمدخمینی (که همراه باقسم های متعددبه خداوارواح پاک شهدا وجان مادرش بوده)برای آیت الله منتظری ازقول سید احمد خمینی،چنین می نویسد:
«من قصدحذف شما رانداشته ونبایدشماتصورکنیدمامی خواسته ایم دردفترآیت الله منتظری دخالت کرده وموازنات آنجاراسبک وسنگین نماییم.اگرکسی چیزی گفته دروغ است.شما باور نداشته باشید.ماهم علیه شماچیزی راباورنمی کنیم و...».
سیدمهدی دراین نامه به سیداحمدخمینی می گوید:
«من گفتم یکی ازدردهای مااین است که اززمانی که جناح بندی های سیاسی کشورشروع شده تاکنون طرف مقابل  توانسته بارهاباحضرت امام دیدارکرده وعلیه ماهاهرگونه سم پاشی وکارشکنی رادامن زده وذهن معظم رانسبت به ماهامشوش گرداند.ازجامعه مدرسین تا...همگی هرقت اراده کردند به ملاقات امام نایل شده وگزارشات سرتاپادروغ خودرابه ایشان داده اندولی ماحتی یک بارنیزموفق به دیدارحضرت امام وارائه حقایق نشده ایم.....زمانی که درواحدنهضتهابودیم بارهاخدمت شمارسیدیم که بلکه ترتیب ملاقات باامام فراهم گردد ولاطائلاتی که توسط محسن رضایی ودیگران خدمت امام مطرح می شده بودراپاسخ بگویم،ولی موفق نشدم.آن زمانهامارابه اینکه افرادتروریست تربیت می کنیم ودرجهان قصدآشوب وراه انداختن کودتاداریم متهم می کردند...».
سیدمهدی هاشمی  درنامه دیگری که درتاریخ22خرداد1365به هاشمی رفسنجانی درمورد ملاقاتش  باسیداحمدحمینی نوشته است،درموردذهنیت امام نسبت به خودش چنین می گوید:
«درملاقات باحاج احمدآقانیزموضوع موردبحث  قرارگرفت.ایشان اظهارداشتنداصلاح ذهنیت مزبورصرفاازجناب آقای هاشمی رفسنجانی ساخته است....بدین ترتیب معلوم می شوداین مشکل تنهابدست حضرتعالی فیصله خواهدیافت وعلیهذاازشماانتظارداریم ذهنیت های حضرت امام رادراولویت عملی قراردهید....برطرف ساختن ذهنیت های حضرت اما"مدظله العالی"برای شماکارآسانی خواهدبود».
هم چنین سیدمهدی هاشمی درنامه ای دیگربه آیت الله منتظری دررابطه باانتخاب ایشان به قائم مقام رهبری می نویسد:
 «...توطئه ای ازفردای صدوررای حبرگان رهبری  آغازشدوهدف آن محاصره حضرتعالی وتغییرموازنات دفتروحذف برخی نیروهای به اصطلاح رادیکال بود...».
سیدمهدی درادامه همین  نامه  خطاب به آیت الله منتظری می نویسد:
«توجه داریدکه این ضربه هاراماازحزب جمهوری اسلامی  وسازمان مجاهدین  انقلاب وانجمن حجتیه و... نمی خوریم وامروزنوبت خط امامی هاست که بی شرمانه ترازاسلاف خودهمان نقش راایفاء می کنند.وجالب اینکه این آقایان خودرادرجایگاه رفیع قیمومیت انقلاب دانسته وبرای همه خط ونشان می کشند.اخیرایکی ازمغزهای متفکرشان گفته اگرآقاسعیدازخط ما تخطی کندهمان بلائی که به سرحسین آقا نوه امام آورده شدمبتلا خواهدشد.بی آبرویی وحذف ازصحنه ی انقلاب!!لانه اصلی این توطئه راخوب می شناسیم...».
سیدمهدی درادامه همین نامه به آیت الله منتظری می گوید:
«به نظرماآن کسانی که باکانالیزه کردن مقام رهبری برخرمرادسوارشده اند،وبیم آن دارندکه درآینده ازآن پیاده شوند،امروز به فکر افتاده اندتاکسانی راکه مزاحم اصلی محاصره ی رهبری انقلابندرابه همین تهمت که قصدمحاصره ی رهبری رادارندازصحنه خرج سازند!!».
ودردنباله می نویسد:
«بحمدالله حضرتعالی ازفلسفه ی این توطئه هاآگاهی کامل داریدولی توجه داشته باشیدکه انقلاب حساس ترین مراحل خودراپشت سرمی گذاردوزمزمه های کنونی حکایت ازعقده هاونیرنگ هایی داراکه باسرنوشت انقلاب ارتباط خواهدداشت.واندک تسامح درآن فاجعه باراست».
سیدمهدی درادامه می نویسد:
«جالب اینکه هاشمی  رفسنجانی می گویندحاج احمدآقاروی ذهن امام خیلی موثراست وتنهااومی تواندذهنیت های امام را نسبت به شمااصلاح کند.وآقای سیداحمدنیزمی گویداصلاح ذهنیت های حضرت امام تنهاازعهده ی آقای هاشمی ساخته است.طبعاهردونفرراستگویندوچنین نتیجه می گیریم که هردونفربرذهن امام تسلط کامل دارند...».
*گفتنی ست منظوروی ازمثلث حاکم سیداحمدخمینی وسیدعلی خامنه ای وهاشمی رفسنجانی ست.
ایضایادآوری می کنیم:
خمینی درفروردین همان سال(65) تامرزمرگ طبق آنچه بعدادرمطبوعات نقل شد،پیش رفت.حتی خواستندمرگ اورارسمااعلام کنندامابه حیات خودتاخرداد1368ادامه دادودرهمین سال خامنه ای توسط سیداحمدوهاشمی  فسنجانی به رهبری رسیدوطبق اصلاحیه وتعمیمی که به قانون اساسی خورد قدرت اجرایی ولایت فقیه به«ولایت مطلقه فقیه»که طبق اصل پنجمش همه ی قوازیرنظرش قرارداردارتقاء پیداکرد.
وسیدمهدی هاشمی4ماه بعدازاین نامه نگاری هابازداشت وزندانی شد ودرزندان تحت شکنجه وایذاء وآزارهاومحدودیت های اطلاع رسانی وفریب وحقه بازی های ری شهری اولین وزیراطلاعات جمهوری اسلامی درمهرماه سال66یعنی یک سال بعدودوسال قبل ازفوت خمینی،اعدام شد!
«نقل ازکتاب واقعیت هاوقضاوتها،صفحات235تا266».
[7]-«...رفیق گفت:حالاکه موقع تقسیم محصول نیست،هنوزخطرگُرازها وجوددارد.
شریک گفت:حالاکه گُرازرفت وشاید باهمان زخم هابمیردوبعدهم من شنیده ام که توبه اندازه من سهم می خواهی؟
رفیق گفت:اگرموافقی حالا این حرف هاراکناربگذاریم وبجای آن به کشتزار رسیدگی کنیم!
شریک گفت:راستی چه علتی داردکه تومایل نیستی این مسائل راحالاحل کنیم؟من به اندازه خوراک ات بتو خواهم دادوبیش ازآن هم سهمی نداری.
رفیق گفت:خواهش می کنم بجای این حرفهابیابرویم ببینیم گُرازهاازکجامی آیندو در این خصوص کاری نکنیم.بعدمی نشینیم باهم صحبت می کنیم.
شریک گفت:من کم کم به تومشکوک می شوم.گُرازباهمه درنده خویی اش مراازتو می ترسانید. راستی نگفتی تو می خواهی مراازبین ببری و...؟
رفیق گفت:این حمافت است که...
شریک گفت:من احمقم؟
رفیق گفت:نه،منظورم این است که حماقت است وحتی خیانت است که ماباهم بجنگیم.درحالیکه هنوز...
شریک گفت:نه من می دانم منظورتوچیست؟به عقیده من جنگ اول بهتراز صلح آخر است وبابیل بطرف رفیق یورش برد...ای کاش ضربه بیل فرود نیاید».
مقاله ای از:امید بهروزی باعنوان:«ای کاش ضربه فرود نیاید!»که درروزنامه کیهان4بهمن ماه1357 به چاپ رسیده است.
[8]-«محمود دولت آبادی»در یادداشتی که روزنامه کیهان20دی1357باعنوان:ماشین های حرفه ای،پرونده سازی می کنند!ازوی منتشرکرده است،می نویسد:
«دولت آبادی نویسنده نامدارایرانی طی اعلامیه ای شایعه سفرش راهمراه هیاتی به مراکزنفتی کشورونفتی اعتصابات کارگران وکارکنان صنعت نفت تکذیب کرددولت آبادی دراعلامیه خودچنین می گوید:درتاریخ5/9/57شایعه حساب شده ای به صورت ورقه هایی چاپ،تکثیر و پخش شده است که درکنارنام های آقایان مومنی(نویسنده ومحقق)ناصر زرافشان(مترجم ووکیل دادگستری) عمویی(25سال زندانی)و بید سخی(حمید مومنی شهیددر سال 1354)،نام فامیل اینجانب محمود دولت آبادی هم دیده می شود.اعلامیه مذکور مدعی است که نامبردگان به مراکز نفتی رفته اند و به بهانه اینکه اعتصابات به منافع کارگران زیان واردمی کنداعتصابیون رابه شکستن اعتصاب تشویق نمودند.توضیح1-اینجانب محموددولت آبادی،به مناطق نفت خیزسفرنکرده ام و باکارگران وکارکنان اعتصاب نفت درهیچ زمینه ای گفت وگونداشته ام.بنابراین به اطلاع می رسانم که چیدن چندنام درکناریکدیگرومنصوب داشتن آن به یک حزب سیاسی جزبه منظور پرونده سازی های آینده و مجدد صورت نمی گیرد.و این کار فقط از ماشین های حرفه ای شایعه سازی می تواند صادرشده باشد. اعلامیه ادعامی کنداین خائنان ضداسلام وضدمردم.توضیح2-خوشبختانه درجریان های عملی زندگی ماخائنان ضداسلام وضدمردم شناخته شده اندومفتری هاباید بدانندکه دیگر حنای این افتراهابرای مردم رنگی ندارد.اعلامیه(معلوم الهویه!)هم چنین از نهایت بی شرمی ادعامی کندکه اینهاکارگزاران ساواک ونوکران امپریالیسم می باشند».
میراث وغنائم آن بجان هم نیافتیم».
وروزنامه کیهان26دی 1357درمقاله ای  باعنوان:خجالت بکشید،ساواکی های جدید!(یادداشتی ازف.ص):می نویسد:
«فریدون مشیری،شاعرتواناونامدارمان-که همه ماایرانیان مدیون شعرنابش هستیم-تلفن کرده بود بابُغض شکسته که:آمده اندگرداگردخانه ام وفریادمی کشند:مرگ برفریدون مشیری ساواکی!!! پُشتم لرزید؛چراکه به ظاهرباساواکی های جدیدی روبرو هستیم وبرای اینان نیزمثل آن قدیمی ها، حیثیت واعتباروناموس وجان مردم بی گناه پشیزی ارزش ندارد.ماجراازاین قرار است که گویی در یکی ازاین لیست های قلابی،بنده خدائی بنام«فریدون مُبَشری»راساواکی معرفی کرده اندوبا تغییریک نقطه،ناگهان شاعرعزیرملتی شده است:ساواکی خائن!نقطه-ببخشید،نکته همینجا است واین به اصطلاح«خائن!!!»کسی است که سالهانگذاشتندکتاب های شعرش راچاپ کنند.چون ساواک راخوش نمی آمد.خجالت بکشید ساواکی های جدید».
و«علی اصغرحاج سیدجوادد»درمقاله که روزنامه اطلاعات درتاریخ26ماه1357ازوی منتشرکرده، می نویسد:
«مواظب سرعت حرکت باشید...این ساده لوحی است که هنگامی که ماسرگرم مبارزه بارژیم هستیم تصورکنیم که بیگانگان وایادی وعوامل آنهادرداخل بیکارنشسته اندودرفکرحفظ منافع خودو یااحیای منافع تازه تری برای خودازراه نفوذهای مسلکی و اعتقادی درمیان اذهان ساده وافکار انقلابی قشرهای مردم جامعه نمی باشند.
[9]-کیسینجر(وزیراسبق امورخارجه آمریکا):
«چنانچه آیت الله خمینی حکومت ایران رابدست گیردظرف دوسال آزادی درایران کمترخواهدشد ثروت آن کاهش خواهدیافت وهم چنین همکاری  این کشورباغرب برای احیاء ضعیف ترخواهد شد».روزنامه اطلاعات17بهمن1357)
ابوالحسن بنی صدر درکارنامه رئیس جمهوری(19تا26اردیبهشت) که درروزنامه انقلاب اسلامی 14خرداد1360به چاپ رسیده می نویسد:
«اماگزارش دیگرمربوط به صحبت آقای هنری کسینجراست.مطلب بسیارمهمی است...آقای کیسینجرگفته است:اگرانقلاب ایران بخواهدبه خارج مرزهای خودصادرشودبایدموانع بسیاری که درپیش روی هستندراحل کرده سپس به اهداف خودبرسد این موانع بسیارندازجمله اختلافات مذهبی وقومی بحران های اقتصادی وسیاسی اختلافات مرزی باعراق درنهایت  اگرازاین تنج مرزی  سالم عبورکندبایدمسائل خودراباکشورهای خلیج فارس حل نمایدولی اطمینان داشته باشید(خطاب به یهودیان عضوانجمن،این سخنرانی را دزانجمن یهودیان  استگتن کرده است)که تاآنروزاسرائیل به اهداف نهایی خوددست یافته است.
خوب خیلی صریح وروشن می گویدکه اختلاف های قومی ومذهبی درایران راآنهابراه انداختندو بوجودآوردندبرای اینکه انقلاب ما نتواندصادرشود».
هم چنین روزنامه انقلاب اسلامی7اردیبهشت1359به نقل ازابوالحسن بنی صدرمی نویسد:
«آمریکانقشه وسیعی برای سقوط دولت ایران چیده است.سیاست آمریکاآزادی گروگان هانیست.بلکه انهدام انقلاب اسلامی ایران است.طرح کودتای خزنده بدست آمده  است».
[10]-روزنامه فتح16اردیبهشت1379
بطورمثال روزنامه بامداددرستون«خبرنگارخصوصی» خود(1مهر1358)باعنوان«خرابکاری سکسی» می نویسد:
خبرنگارخصوصی که همیشه نسبت به کشف اعمال موذیانه وضدانسانی امپریالیسم وصهیونیسم  کنجکاوی خاصی داشته دیروز یقین حاصل کرد که صهیونیسم مزیدبرحمایت نظامی ازضدانقلابیون، ازنظرسکسی نیزدست به کارشده  ومزدوران خودرا برای پاره ای شکارهای محیرالعقول روانه کشورماکرده است
خبرنگارخصوصی روزگذشته کسب اطلاع کردکه خانم《لریتا》ازسوی پاسداران همدان دستگیر شد.اماجان کلام اینجاست که خانم «لریتا»قبلادارای زن وچهارفرزندبوده،ولی مدتی قبل به اسرائیل رفته تغییرجنسیت داده وپس ازبازگشت به ایران به شکارزنان پرداخته وبرخی اززنان راخراب کرده است.
خبرنگارخصوصی فعلا درانتظارتشکیل دادگاه وکشف اسراراین خرابکار《اسرائیلی الجنس》روز شماری می کند.
[11]-گروه فرقان یک نام ساختگی نیست.
درابتدافکرمی شدکه نام این گروه ساختگی است واعضای  یک گروه تروریستی برای پنهان ماندن فعالیت های خوداین نام راانتخاب کرده اند. ولی نتایج پاره ای ازتحقیقات گویای این است که گروه فرقان دارای سابقه چندین ساله می باشد.واعتقادبعضی ازصاحب نظران این است که این گروه درفعالیت جدیدافرادوعناصرجدیدی رانیزبه عضویت گرفته است...احمدصدرحاج سیدجوادی وزیرکشور دیشب دریک تماس تلفنی باخبرنگاربامدادازپاره ای ازفعالیت های گروه فرقان پرده برداشت.
وزیرکشورگفت:این گروه درسال های55و54بامادرتماس بودندولی ظاهراازبیان نام گروه شان خودداری می کردند.به نظرمن عوامل ساواک دراین گروه نفوذکرده اندوهیچ تناسبی میان ترور تیمسارقره نی واستادمطهری ازنظرعقیدتی وجودندارد.(روزنامه بامداد1358).
هم چنین روزنامه(8اسفند1358) بامداددرخبری می نویسد:یکی ازاعضای گروه فرقان درزندان خودکشی کرد.
دادسرای انقلاب اسلامی مرکزطی اطلاعیه ای اعلام کردکه یکی ازبنیانگذاران گروه فرقان درزندان اوین خودکشی کرده است.وی«مهدی آیتی»نام داشت.
درموردخودکشی نامبرده دادسرای انقلاب اسلامی مرکز هم چنین اطلاعیه ای به شرح زیر منتشرکرد:
بسم الله الرحمن الرحیم.درپی انتشارخبرراجع به ارتباطات گروه فرقان باجاسوسخانه آمریکاکه توسط دانشجویان مسلمان پیروخط امام صورت گرفت،مهدی آیتی یکی ازاعضای گروه تروریستی وضدانقلاب فرقان که ازحدود۲ماه قبل به اتهام همکاری بااین گروه دستگیرشده وبه اعتراف خودازنزدیکان گودرزی رهبرگروه  وازبنیانگذاران آن می باشددرزندان اقدام به خودکشی نمود.فردمذبوربااستفاده ازملحفه خودراحلق آویزنموده است.
[12]-ایراج مصداقی(فعال سیاسی)دریادداشتی دراینجا:
باعنوان(بدون شرح!آیا مسعودرجوی پاسخی برای این اسناددارد؟)باارائه ی اسنادی ازساواک، می نویسد:
«آنچه در زیر مشاهده می‌کنید اسناد محرمانه ساواک در مورد مسعود رجوی است که هیچگاه اصالت آن توسط او و نزدیکانش زیر سؤال برده نشد.
از نظر من مسعود رجوی پس از دستگیری در بازجویی‌های ساواک از خود ضعف و سستی نشان داده بود.تصور کنید اسناد زیر یا بسیار سست‌تر و ضعیف‌تر از آن‌ها علیه یکی از چهره‌های مخالف مسعود رجوی انتشار یافته بود آیا او و نزدیکانش آبرو برای او باقی می گذاشتند؟ آیا به او فرصت دفاع از خود می دادند؟ آیا توضیحات او را می پذیرفتند؟ 
گفتنی در مورد این اسناد بسیار است و از زوایای گوناگون می توان آن‌ها را مورد بررسی قرار داد اما فعلا به طرح پرسش و انتشار بدون شرح آن‌ها اکتفا می‌کنم. 
 مسعود رجوی می‌تواند تمام اعوان و انصارش را برای تأیید خود به صحنه بیاورد. داستان جعل کنند. خاطره بگویند. از «قهرمانی‌» های او بگویند اما با این اسناد «محرمانه» که گزارشات داخلی ساواک است چه می‌کنند؟
[13]-مثلا به این بیانه ازاین سازمان توجه کنید:
ازجانب سازمان مجاهدین خلق امام خمینی کاندیدای ریاست جمهوری شد.
سازمان مجاهدین خلق ایران طی اطلاعیه ای اعلام داشت که این سازمان امام خمینی رهبرانقلاب اسلامی راشایسته ترین فردجهت احرازپست ریاست جمهور می داند.
دراین بیانیه آمده است:
هم چنین به نظرماباتقبل این مسئولیت ازجانب امام وجمع شدن مسئولیت های رهبری وریاست جمعوری درشخص ایشان یکی ازنقایص قانون اساسی مبنی بردوئیت مراکزتصمین گیری وعملکرداختمالا متفاوت مسئولیت های فوق الذکرختثی شده وعواقب بازدارنده آن منتفی خواهدکردید.
بدیهی است برادراحمدخمینی حسب المعمول ازمددنمودن امام دراموراجرایی دریغ نکرده وخواهدتواتست به عنوان مشاوریادستیارمقداری اززحمات ایشان را کاهش دهد...سازمان مجاهدین خلق ایران(روزنامه انقلاب اسلامی1دی1358).
یابه این بیانیه:
بنام خداوبنام خلق قهرمان ایران!
هنوزآخرین فریادهای شهیدان درگوش هاطنین دارد:
بعدازشاه نوبت آمریکاست.
سازمان مجاهدین خلق ضمن ابرازنهایت خرسندی انقلابی ازاوج گرفتن مجددشورانقلابی مردمی برعلیه امپریالیزم آمریکاطاغوت بزرگ جهان که مبین سیراصولی وبدورازانحراف انقلاب مادرمسیرراستین مردمی،انقلابی واسلامی است.ازاین روباردیگرپیشنهادات انقلابی مشروع تمامی این میهن خونباربشمارمی رودمطرح واجرای هرچه سریع ترآنراازآستان امام برحسب آرمان های ضداستعماری خواسته ایم.(بیانیه سازمان مجاهدین خلق درارتباط باتصرف سفارت آمریکا،روزنامه بامداد14آبان1358)
[14]-روزنامه اطلاعات25بهمن1367به نقل از»ری شهری»اولین وزیر»واجا»می نویسد:
این ها(نهضت آزادی)اقدامات مخل امنیت عمومی جامعه انجام داده اندونظرشخصی من این است که سران نهضت آزادی صلاحیت تشکیل حزب راندارند.این هافهمیده یانفهمیده بافعالیت های سیاسی خودشان می خواهندکشور راتقدیم آمریکاکنند.به نظرمن این هاازمنافقین هم بدترند!
آیت الله خلخالی دیشب دریک تماس تلفنی گفت:
«من حاکم شرع بوده وهستم.ولی ازسمت خوددر دادگاه های انقلاب کناره گیری کردم.این سمتی نیست  که کسی بتواندازانسان سلب کند،مگرطبق موازین شرع نباشد.واین حکومت شرعی یکی ازموهبات الهی است که خداوندتبارک وتعالی بماعنایت فرموده اند.من نمی توانم حکومت شرعیه راکه ازطرف خداوندعالم به علمای اسلام تفویض شده کناربگذارم.ماتمام دستوراتمان ازطرف قرآن وپیغمبراسلام وائمه طاهرین ایجادشده است.ودرحکومت شرعی به هیچیک ازالگوهای غربی معتقدنیستیم.دادگاه میزوصندلی نمی خواهدواحتیاج به دکورهای غربی هم نیست.کسانی که مجرم هستنداحتیاج به دادگاه ندارند.شاه ودارودسته اش محکوم به مرگ شده اندباحکم من بوده وچون ازنظرملت مجرم هستند،بنابراین هیچ گونه احتیاج به محاکمه ندارند».
مثلاخودم(نویسنده ی این گزارش) که درآخرسال66پس از18ماه بازجویی مکررو8ماهانفرادی، توسط«محسنی اژه ای»(به عنوان دادستان)و یک روحانی(ظاهراکبری نامی به عنوان حاکم شرع)درحالی محاکمه شدم که چندین ماه ازدردتورم درناحیه گردنم رنج شدید می بردم ودرعرض 5دقیقه سرپایی(ایستاده) محاکمه شدم وسپس باهمین دادگاه کذایی حکم صادرشد!
[16]-مثلا نگاه کنید به این نقل قول درروزنامه جمهوری اسلامی4اردیبهشت1364:
«آیت الله مشکینی:این آدم (شریعتمداری)ازاول تقوانداشت!».
همان زمان(سال1358)بازرگان درپاسخ موسوی خوئینی بااشاره به سخنرانی وی می گوید:
جناب آقای موسوی خوئینی هاجنابعالی روزشنبه8دی ماه دراجتماع برابرسفارت سابق آمریکا بااشاره به افشاگری های دانشجویان پیروخط امام وعنوان کردن سیاست گام به گام به کنایه وواضح نهضت آزادی ایران رامورداتهامات نارواوحملات بی جاقراردادید.حقایق وواقعیت هاطوری است که دوستان نهضت واینجانب می توانیم جواب رسانه ای اظهارات شماودیگران رابدهیم.ولی بنابه مصلحت مملکت وانقلاب ازحق دفاع مشروع صرف نظرکرده به سوال زیراکتفامی نمایم:
آیاآمریکاودشمنان داخلی ازسیاست به قول جنابعالی گام به گام بیشترشادمی شوندیاازاینکه سازندگان ودست اندرکاران انقلاب اسلامی درحساس ترین روزهابه جان یکدیگربیفتند؟خدا عاقبت مارابخیرکند؟( روزنامه بامداد11بامداد1358)
[17]-ودلواپس هایی چون«زهراخانوم»که  دراین37سال تولید شد.ازانصارحرب الله  گرفته تا «دلواپسان»و«رصد کنندگان ایننرتی(باصطلاح افتخاری بسیجی)که کارشان گزارش واعلان آن به مقامات ذی صلاح مربوطه است تاپدرطرف رادربیاورند!
مجله ی جوانان 21خرداد1358درشماره645درگزارشی پیرامون«زهراخانوم»آن سال می نویسد:
«زهراخانم انقلابی ولی بی سواد هرروز دردانشگاه مشغول ایراد نطق است.
اودرنطق هایش به آمریکاوشوروی حمله می کندوازمردم می خواهدکه درانقلاب بیشتر کارکنند.
اخیراکسانی که سری به دانشگاه می زنند،باچهره زنی بنام«زهراخانم»روبرومی شوندکه چادربه کمربسته وباهیجان خاصی وصدای رساازانقلاب سخن می گوید.
یکی ازخبرنگاران ماکه بااین چهره جالب روبروشده و گفت وگویی باوی ترتیب داد،می نویسند:
هنگامی که به سراغ«زهراخانم»-که دانشجویان به اولقب زن انقلابی داه اند-رفتیم، اودربرابر گروهی ازمردم ودانشجویان مشغول سخنرانی آتشین ودرمخالفت باسنای آمریکابودومی گفت:
می خواهم بپرسم این کارترآمریکایی چی ازجون ما می خواد؟چراآن موقع که مامورین حکومت نظامی جوان های ماراچون برگ خزان روی زمین می ریختند،این سنای آمریکاسکوت کرده بود.باج می گرفت جرات نداشت یا می خواست به این شاه فراری کمک کند؟...
وقتی پیش آمدکه«زهراخانوم»برای آب خوردن ازجمعیت جداشدوماگوشه ای اورابه حرف کشیدیم.
می گوید:من«زهراچراغی»42ساله،بی سوادوکارگرساده هستم.من توی شرکت های مختلف به شستشوورفت وروب مشغولم.دوتادختردارم که یکی شوهرکرده و یکی هم داره تحصیل می کند.
زهراخانم می گوید:من تاقبل ازانقلاب زیادتوی این خط ها نبودم.تاروزی که فیلم تیراندازی دانشگاه راتلویزیون پخش کرد.من ناگهان کلافه شدم.فریادزدم وازخانه بیرون آمدم وبخودگفتم چراباید چنین بلایی برسرجوان های ما بیاورند؟چرامابایدسکوت کنیم؟ازآنروز تصمیم گرفتم بیرون بیایم...روزها با مردم حرف برنم و آنهارابه مبارزه درراه انقلاب تشویق نمایم.
درروزهای اول کارم خیلی مشکل بودومرتب تهدیدم می کردند.وحتی نزدیک بود دستگیر شوم. ولی وقتی امام خمینی آمد،من دلگرمی وجرات بیشتری یافتم. وبه میدان آمدم.وواردنهضت شدم.تاسهم خودرابه عنوان یک زن مسلمان ویک ایرانی انجام بدهم.
شاید تعجب کنید.من خانه ام-که البته خانه چه عرض کنم-درشادشهر18کیلومتری سه راه آذری است.مادراین منطقه بزرگ نه شهردارداریم نه برق ونه عمران و آبادی.خلاصه هیچ نداریم.ولی درعوض ایمان واعتقاد به خداراداریم.
من هرروزحدودساعت6صبح ازخانه بیرون می آیم تاساعت2بعدازظهربه کارخودمی پزدازم بعددر همین ساعت خودرابه دانشگاه می رسانم ووظیفه دینی خودراآغاز می کنم.برای اینکه ازهمه چیزسربیاورم مرتب ازدانشجویان خواهش می کنم که اعلامیه های روی دیواررابرایم بخوانندوروزنامه هاومجلات راهم تاحدودی برایم توضیح می دهند.خودم نیزبه رادیووتلویزیون توجه می کنم.وهمین سبب شده بیشترازکارهای سیاسی ودینی سردربیاورم.
زهراخانم درباره حجاب می گوید:
من نه بااون چادری های عجیب وغریب وصورت های کاملا بسته موافقم ونه بااین آستین های حلقه ای وسینه های بازوپاهای لخت!
مثلی است معروف نه به آن شوری شورونه به این بی نمکی!
این انقلاب ضمن اینکه خوبی   ها یی داشته برای بعضی ها،اشتباه هم پیش آورده است.مثلا همین خیابان های آیزونهاورسابق وخیابان انقلاب  ومیدان آزادی راشماباگذشته مقایسه کنیدمی بینید که قبلاچون دراین خیابان ها به آدم های گُنده و خارجی کلید طلایی می دادندهمیشه ترو تمیزبودولی حالا کثافت ازسرورویش می ریزدودراین وسط نه مردم کاری می کنندونه سپورها.این سپورها انگل تنبل شده اند.مردم هم بی اعتناوشکم سیروپرمدعا!
دلم می خواهدتوی مجله تان بنویسیدکه این شوروری واین آمریکادست ازمملکت مابردارندویااینکه مچبورمی شویم همه پته هایشان راروی آب بریزیم وآبرویشان راببریم خیلی چیزهاازاین دوتامی  دانم که گذاشته ام  برای روزمبادا...اگرلازم شدرومی کنم!
هنوزحرف های زهراخانم تمام نشده که جمعیت به اونزدیک می شوندوراجع به زن هایی که طلاهای خودرابه قم برده وبرای خانه های مستضعفبن دا ده اند سوال می کنند.وزهراخانم بازیرروی سکومی رودوباحرارت وشورانقلابی جواب می دهد.
صدایش هنوزدرگوشمان  پیچیده است...یادتان نرفت آن وقت هادولت مبی گفت زلزله شده مردم همه اثاثیه ولباس خودراتوی گونی گونی می ریختند وبه اینهامی دادندو این هاهمه رامی خوردندویک آب هم وییش...بیچاره اون زلزله زده ها...حالا امام راست می گوید...حقیقت می گوید...مردم باایمان وعلاقه حاضرند مال وجان خودرافداکنند...


یونس پارسا بناب: پرسش ها و پاسخ های قابل بحث درباره اوضاع جهان (3)


درآمد
- در بخش های اول و دوم به پرسش هائی درباره حاکمیت ملی ، ضرورت گسست در محور نظام ، هویت انحصارات پنجگانه و چگونگی تلاقی ها بین مرکزهای مسلط و پیرامونی های دربند به طور اجمالی پاسخ های قابل بحث ، ارائه گردید . در بخش سوم این نوشتار بعد از طرح پرسش چهارم درباره پدیده امپریالیسم به پاسخ نسبتا اجمالی ولی قابل تامل آن ، می پردازیم .
پرسش چهارم : ویژگی ها و شکل و شمایل امپریالیسم ( پیش از تکاملش به امپریالیسم سه سره کنونی ) کدامین بوده و چه وقایع و عواملی در این تغییر و دگردیسی بویژه در دوره " جنگ سرد " از سال 1947 تا 1991 ، نقش داشتند ؟
پاسخ
- سرمایه داری از آغاز ظهور و شکلگیری اش پیوسته جهانی گرا و ماهیتا یک نظم شکاف انداز و قطب ساز بوده است . این روند شکاف و قطب سازی که در عصر سرمایه داری انحصاری از دهه 80 قرن نوزدهم به این سو جهانی تر و شدید تر گشته به نام پدیده امپریالیسم معروف شده است . . گسترش جهانی سرمایه داری و تغییرات اساسی در سیستم های انباشت و باز تولید آنها در 130 سال گذشته ( از 1885 تا کنون( منجر به شکاف سازی های مکمل تر و لازم و ملزوم هم بین مرکزهای مسلط نظام و پیرامونی های دربند در جهان گشته اند . این وضع یعنی شکاف سازی منبعث از امپریالیسم تا زمانی که جهان در تسلط و سیطره روابط تولیدی سرمایه داری است ، به قوت خود باقی مانده و ادامه خواهد یافت .
-  تا پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 میلادی ،تعداد کشورهای امپریالیستی در جهان به 24 عدد می رسید که به غیر از ژاپن در شرق آسیا بقیه در قاره های اروپا و آمریکای شمالی و اقیانوسیه ( استرالیا ) ، قرار داشتند . در طول این دوره که تا پایان جنگ جهانی اول در سال 1918 ادامه یافت ، تلاقی ها و جنگ های متعدد بین امپریالیست ها در آسیا ، آفریقا ، آمریکای لاتین و در خود اروپا در دگردیسی ها و تغییرات در جهان قرن بیستم نقش قابل توجهی ایفاء کردند : تلاقی ها و رقابت هائی که از طریق آنها تضادهای بنیادی درون نظام سرمایه بطور عینی بیان می گشتند .
- بعد از پایان جنگ جهانی اول در سال 1918 و سپس در دوره بین دو جنگ جهانی ( از 1918 تا 1939 ) تعداد کشورهای امپریالیستی رو به کاهش گذاشت درباره علل این کاهش مورخین علت های متفاوت و بحث انگیزی را مطرح ساخته اند که در اینجا به طور اجمالی به تعدادی از آن علل ، اشاره می شود :
1 – پیدایش روسیه شوروی بعد از انقلاب بلشویکی در 1917 و تکامل آن به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در 1924 بعد از ناکامی 14 کشور امپریالیستی در نابودی شوروی جوان .
2 – گسترش مبارزات برای استقلال در آسیا ، آفریقا و.... در دوره اول عروج امواج خروشان بیداری و رهائی در کشورهای دربند پیرامونی و نیمه پیرامونی و نتیجتا تضعیف قدرقدرتی سیاسی و حتی نظامی تعدادی از امپریالیست های آن دوره مثل بلژیک ، اسپانیا ، پرتغال و حتی فرانسه و ایتالیا .
3 – رقابت ها و تلاقی های خونین بین انگلستان و آلمان بر سر کسب موقعیت هژمونیکی و نیتجتا صف آرائی نیروهای امپریالیستی در دور دو محور امپریالیسم انگلستان ( متفقین ) و امپریالیسم آلمان ( متحدین ) در دهه 1930 میلادی که بالاخره منجر به اشتعال جنگ جهانی دوم در سال 1939 گشت .
- پایان جنگ جهانی دوم نه تنها به رقابت های خونین بین انگلستان و آلمان بر سر اتخاذ مقام هژمونیکی در جهان خاتمه داد بلکه منجر به عروج آمریکا به قله هژمونیکی در جهان سرمایه داری گشت . به موازات این جابجائی ها جهانیان در دوره های متعدد بعد از پایان جنگ جهانی دوم شاهد دگردیسی بزرگی در شکل و شمایل امپریالیسم گشتند . این دگردیسی در امریالیسم در 70 سال گذشته از 1945 تا کنون ، از فازهای متعددی گذر کرده که اشاره به آنها حائز اهمیت می باشند .
- آمریکا از واقعه جنگ جهانی دوم که باعث تلاشی و انهدام نیروهای متحدین ( آلمان هیتلری ، ایتالیای موسولینی ، ژاپن هیروهیتو و.... ) از یک سو و تضعیف متفقین ( انگلستان ، فرانسه ، اتحاد جماهیر شوروی و.... ) از سوی دیگر گشت ، نفع عظیمی برده و موفق به کسب موقعیت هژمونیکی در جهان گشت . شایان تاکید است که این موقعیت هژمونیکی که در اوایل دهه 1950 آغاز گشت ، برخلاف حالا یک موقعیت فراگیرتر و همه جانبه تر در گستره های سیاسی ، تجاری ، دیپلماسی ، فرهنگی و.... در سراسر جهان بوده و فقط محدود به قدرقدرتی در انحصار تسلیحات کشتار دسته جمعی نمی شد . در این دوره نزدیک به 20 سال ) 1950 تا 1975 ( متجاوز از 60 درصد محصولات صنعتی جهان بویژه انواع متنوع فنآوری ها و تکنولوژی ها در آمریکا تولید می شد . این تولیدات در صنایع و فن آوریها نقش بزرگی در رشد و توسعه جهان در نیمه دوم قرن بیستم ایفاء کردند . در این دوره آمریکا در گستره نظامی بویژه در امر قدرقدرتی در تصاحب تسلیحات هسته ای – اتمی نیز موقعیت هژمونیکی اتخاذ کرد . این دو امتیاز ( سیطره در اقتصاد و قدرقدرتی در کنترل نیروهای تسلیحاتی هسته ای – اتمی ) طولی نکشید که توسط دو نیرو در حال بهبودی سریع ، به تدریج به چالش طلبیده شدند : در گستره اقتصادی توسط فراز ژاپن و کشورهای مسلط اروپا ( آلمان ، فرانسه و...) از یک سو و در زمینه نظامی و تسلیحات هسته ای – اتمی توسط اتحاد جماهیر شوروی در حال عروج به مقام یک ابرقدرت در سطح بین المللی .  شایان توجه است که در این دوره سیاست های هژمونیکی و گسترش پروژه های                  سیطره جویانه آمریکا در کشورهای در بند پیرامونی آسیا ، آفریقا و کوبا نیز به زیر سئوال کشیده شدند . علت اصلی این چالش به خاطر فراز امواج خروشان جنبش های رهائیبخش و دولت – ملت های تازه به استقلال رسیده منبعث از آن جنبش ها بودند که بعد از رهائی از یوغ استعمار کهن و برگزاری کنفرانس باندونگ ( در 1955 ) و تشکیل جنبش کشورهای غیر متعهد در سال 1962 ، به مودت و همبستگی باهم نایل آمده و به ستون مقاومت در مقابل نظام جهانی تبدیل شده بودند . بررسی فعل وانفعالات این چالش های متنوع که تقریبا تا نیمه اول دهه 1970 در اکناف جهان بوقوع پیوستند جملگی آمریکا را مجبور به عقب نشینی در سیاست جهانی و حتی دادن امتیازات ساختند . شایان یادآوری است که این عقب نشینی های نسبی و موقتی از سوی آمریکا باعث گشت که در آن دوره بخش قابل توجهی از چالشگران رادیکال ضد نظام آغاز افول قدرقدرتی راس نظام و احتمال شکلگیری و رشد قطب های دیگر منجمله قطب در برگیرنده چین ، آلمان ، فرانسه و هندوستان ، مورد پیشگوئی و حدس قرار دهند .
- با اینکه تحقق این پیشگوئی امروز بیش از هر دوره ای در گذشته محتمل تر به نظر می رسد ولی در آن زمان از 1975 تا 1991 وقایع رو به رشد در جهان نه تنها آمریکای هژمونی طلب را از موقعیت های دادن امتیازات و عقب نشینی های حتی نسبی رها ساخت بلکه شرایط را آماده کرد که آمریکا به تهاجمات خود این دفعه فراگیرتر و هارتر در اکناف جهان بویژه در کشورهای دربند پیرامونی جنوب و کشورهای نیمه پیرامونی اروپای شرقی دامن بزند . یکی از این وقایع که پی آمدهای آن در آن زمان منجر به افزایش قدرقدرتی آمریکا و لاجرم رشد امپریالیسم سه سره جهانی ( آمریکا ، ژاپن ، اتحادیه اروپا ) در دوره بعد ازپایان جنگ سرد از 1991 تا کنون 2015 ، گشت عبارتند از:
- تضعیف و اخته گشتن چالش گلیسم در اروپای غربی : چارلز دوگل بنیانگزار " جمهوری پنجم " و رئیس جمهور فرانسه از (1959 تا 1968) معتقد بود که هدف آمریکا بعد از پایان جنگ جهانی دوم کنترل بلامنازع کلیت دنیای قدیم ( یورو – آسیا ) است . برای رسیدن به هدف خود آمریکا طبق تحلیل گلیست ها ( منجمله آندره مالرو و ژان پل سارتر ) تصمیم گرفته که با تبلیغ استراتژی جنگ سرد و با ترویج لولو خرخره " ترس از کمونیسم " ، اروپا را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کند . در عمل سیاست تقسیم اروپا توسط آمریکا منجر به بروز و رشد " آتلانتیسم " و استقرار سازمان آتلانتیک شمالی ناتو در سال 1949 گردید . برخلاف دولتمردان آمریکائی ، دوگل و گلیست ها بر آن بودند که قاره اروپا در برگیرنده تمامی کشورهای واقع در بین سلسله کوه های آتلانتیک و سلسله کوه های اورال ( منجلمه اتحاد شوروی ) است . مضافا آنها بر آن بودند که سه کشور پر جمعیت اروپا ( شوروی ، آلمان و فرانسه ) می توانند هسته اصلی " اتحادیه اروپا " ( اروپای متحد ولی مستقل از کنترل آمریکا ) را بعد از مصالحه و ایجاد همکاری های نزدیک ، تشکیل دهند . گُلیست ها بطور جدی اعتقاد داشتند که ایجاد اتحادیه اروپا ( در برگیرنده کشورهای آتلانتیک و کشورهای اورال ) بطور قطعی به عمر پروژه آمریکا مبنی بر تسلط بر کلیه جهان ، خاتمه خواهد داد . شایان توجه است که گلیست ها در آن دوره بویژه در دهه 1960 و نیمه اول دهه 1970 ) در اروپا این نظرگاه را تبلیغ می کردند که اروپائیان دو بدیل در پیش روی خود دارند : استقرار اروپای آتلانتیک که در آن اروپا مثل کانادا ، وابسته به آمریکا خواهد بود و یا استقرار اروپای اورال – آتلانتیک منجمله روسیه که در آن اروپای متحد ، مستقل از آمریکا خواهد بود . به نظر این نگارنده این گفتمان و تلاقی ها و تضادهای منبعث از آن هنوز هم بعد از گذشت متجاوز از چهل سال از آن دوره ( همانطورکه جنگ اوکراین به روشنی نشان می دهد ) به قوت خود باقی است .
- اما همانطور که قبلا اشاره گشت وقایع اتفاقیه در سال های 1975 تا 1991 به موازات اخته گشتن گلیسم منجر به افزایش قدرقدرتی هژمونی طلبانه آمریکا و آغاز مجدد تهاجمات توسط آمریکا در اکناف جهان در دوره بعد از پایان جنگ سرد گردید . اهم این وقایع عبارت بودند از :
1 – آغاز عضویت انگلستان در اتحادیه اروپا : عضویتی که سال ها گلیست ها شدیدا با آن مخالفت کرده و به حق معتقد بودند که انگلستان نقش اسب تراوای آتلانتیسم ( آمریکا ) در داخل اتحادیه اروپا را ایفاء خواهد کرد .
2 – افول و فروپاشی چالش هائی که در دوره 1950 تا 1975 مثل " ستون های مقاومت " در مقابل قدرقدرتی و سیاست های هژمونی طلبانه آمریکا ایستادگی کرده و آن را وادار به عقب نشینی و حتی دادن امتیاز به ملت – دولت ها و خلق های کشورهای پیرامونی و نیمه پیرامونی ساخته بودند . این چالش ها عبارت بودند از : اتحاد جماهیر شوروی ، جنبش های رهائیبخش ملی در آسیا و آفریقا  و آمریکای لاتین و بالاخره جنبش های کارگری در اروپای غربی حتی بعد از عقیم سازی گلیست ها در فرانسه .
3 – عبور پروسه گلوبالیزاسیون ( جهانی گرائی ) سرمایه از دوره کنینیسم " تقاضا محور " به فاز کنونی بازار آزاد نئولیبرالی "عرضه محور" اقتصاد ریگنا میکس در دهه 80 و
4 – تبدیل چین توده ای از یک کشور رهائی یافته رو به سوسیالیسم به یک کشور سرمایه داری دولتی در بحبوحه گسترش بازار آزاد نئولیبرالی در نیمه دوم دهه 80 قرن بیستم .
نتیجه اینکه
مجموعه این وقایع و عوامل به ویژه فروپاشی و تجزیه شوروی به 16 کشور مجزا از هم در آغاز دهه 1990 و گشودن و " انفتاح " درهای کشورهای اروپای شرقی به سوی تهاجم جهانی گرائی بازار آزاد نئولیبرالی ، شرایط را برای گسترش پیکان سه سره امپریالیسم ( آمریکا ، اتحادیه اروپا ، ژاپن ) در اکناف جهان آماده ساخت : امپریالیستی که پروژه جهانی آن مقوله اصلی پرسش و پاسخ بخش چهارم این نوشتار خواهد بود .
منابع و مآخذ
1 – استفن کان ، " فروپاشی شوروی به حرکت روسیه در جهت دموکراسی پایان داد " ، روزنامه گاردین ، 12 دسامبر 2006 .
2 – میخائیل گورباچف ، " آیا واقعا جهان ما بدون شوروی امن تر است ؟ " ، مجله نیشن ، 29 ژانویه 2012 .
3 – درباره چارلز دوگل و گلیسم و روابط آمریکا با فرانسه در دوره 1958 تا 1973 ، رجوع کنید به : - ژان ماری کولومباری و والترولز ، " روابط خطرناک بین آمریکا و فرانسه در عصر دوگل و گلیسم " ، نیویورک 2004 و- " مردم فرانسه و ارثیه چارلز دوگل " ، لوموند دیپلماتیک ، 15 آوریل 2002 .
4 – یونس پارسا بناب ، " امپریالیسم آمریکا در آینه تاریخ " ، " بحران امپریالیسم آمریکا " و " نئولیبرالیسم جهان ما را به کجا خواهد برد ؟ " در کتاب " جهان در عصر تشدید جهانی شدن سرمایه 2009 – 1991 " چاپ آمازون دات کام ، 2010 .