۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

به معصومیت هایی که در آتش سوختند و می سوزند

“جهان زن :

نگاهی به سرنوشت زنان و دخترانی که زندگی شان در روسپی خانه تهران زمان شاه تباه شده و زندگی زنان و دخترانی که در جمهوری اسلامی حالا دیگر در چهارگوشه شهرها تباه می شوند، ماجرای دردناکی است که بر نسلی از زنان و دختران این مرزوبوم می رود. اگر بر این داستان غم انگیز، ماجرای ربودن و فروش دختران جوان ایرانی به کشورهای خاورمیانه را نیز بیافزائیم به عمق فاجعه ای که بر سر زنان و دختران این کشور توسط حاکمان اسلامی می رود پی خواهیم برد. اغراق نخواهد بود اگر بگوئیم که صدماتی که حاکمیت اسلامی بر ایران در عرصه های گوناگون وارد کرده است دست کمی از صدمات ایلخار مغول ندارد و در عرصه هایی سنگین تر بوده است. با این حال نباید امیدمان را از دست بدهیمم. باید که همه نیرویمان را جمع کنیم و بساط این حکومت را بر چینیم زیرا بدون آن هیچ اصلاحی در هیچ عرصه ای مقدور نخواهد بود.
مستندی از روسپی خانه تهران (شهر نو) در زمان شاه، بخش ۱
مستندی از روسپی خانه تهران – 2
زنانی که به خاطر فقر و بی پناهی تن به خودفروشی می دهند
داستان زنی در تهران که به خاطر فقر و بی پناهی مجبور به خود فروشی است
مقام مسوول بهزیستی از فحشا در سبزوار : درآمد هر روسپی روزانه 100 هزار تومان
متاسفانه ناهنجاری های پایتخت فرصت را از توجه کردن به دیگر مناطق کشور را گرفته است. این در حالی است که برخی از آسیب های اجتماعی به دلیل شرایط خاص آن در دیگر شهرهای ایران بسیار نگران کننده تر از تهران است. نمونه آن اظهارات یکی از اعضای مرکز اورژانس اجتماعی سبزوار است که گوشه هایی از آسیب های اجتماعی منطقه را مطرح کرده است.
به گزارش سرویس جامعه جهان، بخش هایی از این گفتگو که به دلیل رعایت اختصار، سؤالهایش حذف شده است را می توانید در ادامه بخوانید:
- در مرکز اورژانس اجتماعی سبزوار گروههای هدف،کودکان کار و خیابانی، همسران آزار دیده، کودکان آزار دیده است که تاکنون بیشترین جامعه هدف ما را همین موارد کودک آزاری تشکیل داده است. همچنین زوجین در معرض طلاق و مشکلات حاد خانوادگی نیز از جمله گروههای هدف پر مخاطب ما در اورژانس اجتماعی سبزوار هستند.

ما در همین حوزه هایی که عرض کردم حداقل روزانه ۲ تا سه مورد مشاوره داریم. از دیگر گروههای هدف باید به فرار از منزل و دختران فراری هم اشاره کنم که یا خودشان به صورت “خود معرف” به مرکز مراجعه می کنند یا اینکه توسط تیم سیارمان شناسایی می شوند و در نهایت توسط کلانتری ها و پلیس ۱۱۰ به مرکز تحویل داده می شوند.
- آسیب در سبزوار واقعا زیاد است. من به هیچ عنوان فکر نمی کردم که تا این حد باشد اما با حضور در اورژانس این واقعیت تلخ برایم آشکار شده است. مثلا چند روز قبل پسری را همکارانم در گشت اورژانس آورده بودند که از وضعیت نابهنجار اجتماعی برخوردار بود. از سویی مادرش به این پسر تریاک می خورانده است. این پسر ۷-۸ ساله هم برای تامین مخارج زندگی و هم تامین مواد خود و خانواده اش دست به تکدی گری میزد.
- فحشا نیز از دیگر حوزه های زیر نظر ما در حوزه آسیب های اجتماعی است.مثلا اینکه زنی مورد تجاوز قرار گرفته که این به لحاظ آسیب دیده بودن مورد حمایت جدی ما قرار می گیرد. قسمت دیگر مسئله روسپیگری است که واقعا اگر ما بخواهیم در سبزوار در این حوزه ورود کنیم، دامنه اش بسیار بسیار گسترده خواهد بود.
- اقدام ما در برابر روسپی ها محدود است. اگر فرار کرده باشند و یا اینکه دستگیر شده باشند این افراد به مرکز منتقل می شوند و تا ۲ دوره بیست روزه در قرنطینه ما نگهداری می شوند.
-متاسفانه در سبزوار و فکر کنم اکثر شهرها روسپیگری به عنوان یک حرفه شناخته می شود. تاجایی که باید بگویم در سبزوار باندهای زیادی در این خصوص وجود دارد و در گروههای سازماندهی شده ای به کار خود مشغول هستند. در اینگونه موارد علی رغم اطلاع ما و همکارانمان به دلیل اینکه مجوز قانونی نداریم باید منتظر بمانیم تا از طریق کلانتری و حکم مرجع قضایی برخورد با این افراد و معرفی شان به مرکز صورت بگیرد.
- متاسفانه تا کنون ما موارد زیادی را هم از طریق شهروندان و هم اطلاعات خودمان به ناجا نیز اعلام کرده ایم اما هیچ کدام از موارد اطلاعی ما باعث این نشده که آن زن روسپی و آسیب دیده به مرکز معرفی شود. در سبزوار وضعیت به گونه ای است که پدیده روسپیگری را در حد همان شلاق و زندان و بعد هم آزاد شدن منحصر کرده اند.
- دلیل اینکه می گویم اینها به صورت باندی کار می کنند به خاطر این است که چندین مورد خودمان شناسایی کردیم و می خواستیم وارد عمل شویم. مشکل دیگر این است که برای عمل در برابر این زنان منفعل هستیم. اگر اینها دستگیر و به مراکز خاص خود انتقال داده شوند حداکثر در آمدشان ۳۲ هزار تومان مستمری ماهانه است در حالیکه به گفته یکی از همین روسپی ها حداقل درآمدشان وقتی بیرون از زندان هستند روزانه ۱۰۰هزار تومان است.
- خصوصا من با یکی از خانم ها نیز صحبت کردم. ایشان می گفت من با خانم های زیادی در این حوزه مرتبطم که همین ارتباط باعث شد ما باندهای زیادی را شناسایی و به مراجع انتظامی و قضایی معرفی کنیم که تا امروز متاسفانه هیچ اقدامی انجام نشده است.
- بحث دیگر اعتیاد در سبزوار است که یکی از دلایل روسپیگری زنان هم همین اعتیاد است. با وجود کلینیک های ترک اعتیادی که در سبزوار افتتاح شده اعتیاد همچنان در سبزوار بیداد می کند. دلیل عمده و غالب طلاق ها در سبزوار هم اعتیاد همسران است.
- مثلا دو دختر از یکی از روستاهای سبزوار خود را به مرکز معرفی کرده اند. اینها دختران فراری هستند اما دلیل فرار خود را ضمن اعتیاد پدر و مادر، اعتیاد خودشان هم می دانند و البته معلوم نیست در ادامه برای تامین مخارج مواد خود چه کارهایی قرار بود انجام دهند. از سویی فقر این خانواده ها نیز مزید بر علت می شود و تحت کفالت بودن این دختران و پسران کم سن و سال زمینه های بروز آسیب های اجتماعی را بیشتر فراهم می کند.
باید بگویم روستاها نیز استقبال خوبی از مرکز اورژانس داشته اند. اگرچه در روستاها به نظرم مرکز ناشناخته باشد اما تاکنون چندین مورد علاوه بر آن دختران فراری داشته ایم. جالب اینکه موارد فرار از منزل، همه روستایی هستند و از شهر سبزوار کسی به ما مراجعه نکرده است.
مثلا از روستا آمده بودند و نوزادی را در شهر و جلوی یکی از امامزاده ها رها کرده بودند. جالب اینکه این نوزاد ۶ماهه اعتیاد به مواد مخدر داشت، هم نابینا بود و هم ناشنوا!
- از سوی دیگر ما برای گسترش فعالیت ها به اکثر مراکز امنیتی و انتظامی همچون دادستانی، پلیس پیشگیری و آموزش و پرورش، نامه نگاری کرده ایم و خواسته ایم که موارد حاد آسیب های اجتماعی را برای درمان و یا حداقل مشاوره به مرکز معرفی کنند که متاسفانه هیچ کدام از این مراکز به درخواست ما جواب مثبت نداده اند.
- بعضی اوقات موارد عجیبی هم برای اورژانس اتفاق می افتد. به عنوان مثال چندین مورد همکاران به این مسئله برخورد کرده اند که لانه های فساد و فحشا دیگر در منازل تشکیل نمی شود و این افراد با برپایی چادرهای مسافرتی در بیابان های اطراف سبزوار به این اقدامات شنیع می پردازند.
- در خصوص اینکه چه نتیجه و برداشتی می توان از پرونده های تشکیل شده در سبزوار گرفت باید بگویم در مشکلات حاد خانوادگی بین زوجین، که عمده موارد مراجعات و تماس های ما را هم تشکیل می دهد، اکثر خانم ها از این گلایه دارند که همسرانشان با شخص دیگری در ارتباط است یا علاوه بر این، ازدواج موقت نیز، در سبزوار شدت یافته است.
- عمده سن زوجینی که در مسائل خانوادگی مشکلات حاد دارند بین ۳۰ تا ۴۰ سال را شامل می شود که بنابر تحقیقات ما به نظر می رسد ۴-۵ سال بعد از ازدواج اختلافات زناشویی نیز به اوج خود می رسد. اما آمارهایی که از سال قبل داریم سن ۲۰ تا ۳۵ سال را نشان می داد و تحصیلات هم بیشتر مربوط می شد به دیپلم.
- بعد از اختلافات خانوادگی، آسیب اجتماعی حاد دیگری که در سبزوار شایع است کودک آزاری است که اکثرا مختص خانواده هایی است که یکی یا هردوی زوجین معتاد هستند؛ البته اقدام به خودکشی هم بوده اما خیلی کم و در حد یکی دو مورد به ما گزارش شده است.
نکته ای که باید در پایان عرض کنم اینکه همه مسائلی که از مشکلات اجتماعی در سبزوار بیان شد بر اساس آن چیزی است که ما در مرکز اورژانس اجتماعی می بینیم و گزارش می شود. شاید در برخی موارد آسیب های بزرگ، آن چیزی نباشد که ما از آمارها به آن رسیده ایم زیرا آمار بسیاری از این موارد همچون کودک آزاری، خودکشی و ضرب و شتم زوجین در حوزه نیروی انتظامی و دادگاهها و دادستانی است که متاسفانه به دلیل عدم همکاری مسئولان این نهادها، تا امروز به این آمارها دسترسی نداریم.
لازم به ذکر است گفتگو با مقام مسؤول در بهزیستی را یک سایت محلی به نام سبزوار سلام بر عهده داشته است