۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

گزارشی از وضعیت و شرایط زندانیان سیاسی و عادی در زندان مخوف و قرون وسطایی رژیم ولی فقیه در بندر عباس

جوانان برای حقوق بشر ایران youth for human rights:iranunknown2
گزارشی از وضعیت و شرایط زندانیان سیاسی و عادی در زندان مخوف و قرون وسطایی رژیم ولی فقیه در بندر عباس ، این گزارش به ابعاد و حشتناک و غیر انسانی در این زندان  پرداخته است .این گزارش توسط زندانی سیاسی ارژنگ داودی تهیه و جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری و انتشار در رسانه ها  قرار داده شده است. متن گزارش به قرار زیر می باشد:
رژیم حاکم بر ایران مدعی است که قله های دانش را فتح کرده اما در زندان مرکزی بندر عباس که تا تنگه استراتژیک هرمز و آب های نیلگون خلیج فارس کمتر از چند کیلومتر فاصله دارد . معلوم نیست زندانیان بخت برگشته در فصل زمستان با ابتدایی ترین مشکلات از جمله قطعی مداوم آب و برق دست به گریبان هستند در فصل تابستان چه ها می کشند؟!
خاطر نشان می سازد بدین علت که آب لوله کشی شهری در بندر عباس بسیار بدتر، بد بو و غیره بهداشتی است از آن صرفا برای شستشو،نظافت و استحمام استفاده می شود و مردم در صورت استطاعت مالی ناچارند  آب آشامیدنی خود را خریداری نمایند که هر بطری۱.۵  لیتری آن ۶۰۰ تومان هزینه دارد و در غیر اینصورت بایستی آب را جوشانده و پس از سرد شدن مصرف نمایند.
ساختار زندان مرکزی بندر عباس :
پوسته سخت زندان به ساختمان اصلی زندان می گویند که هر بخش آن دارای یک جفت درب آهنی می باشد. این پوسته از ۱۰ بند تشکیل شده است که به ترتیب بندهای ۱۰،۹،۸،۷،۶،۵،۴،۳،۲،۱می باشد. ولی بندهای کارگری ،رای باز ،آشپزخانه ، نظامی و زنان خارج از این پوسته قرار دارد.
در هر یک از بندهای فرد در کوه سخت زندان یعنی بندهای شماره ۱ ، ۳، ۵، ۷ ،۹، ۱۱ به طور متوسط ۱۶۰ زندانی و در بندهای زوج یعنی بندهای ۲، ۴، ۶، ۸ و ۱۰ که کمی بزرگتر است حداقل ۲۳۰ زندانی نگهداری می شوند.
وضعیت بهداشتی زندان:
در هر یک از بندهای فرد ۴ توالت و ۴ حمام کوچک وجود دارد که ابعاد آنها  از ۸۰ در۸۰ سانتیمتر تجاوز نمی کند و آنقدر کثیف و کهنه هستند و آنچنان کبره بسته اند  که در هنگام استفاده از آنها به زندانی حالت تهوع دست می دهد و این حقیقت در تمام بندهای این زندان به قدری مشهود است که بازرسان اداره بهداشت که گهگاهی برای خالی نبودن عریضه ودریافت حق ماموریت به زندان مراجعه می کنند حاضر نیستند با استفاده از ماسک هم از سالنهای بند بازدید کنند چه رسد به محل سرویسهای دستشویی وبویژه  نگاهی هر چند   ریز به حمامها و توالتها.
در هر یک از بندهای فرد زندان که گفته شد ۴ توالت کوچک وجود دارد اگر قرار بر این باشد که هر زندانی ۳ بار در روز یعنی فقط صبح و ظهر و شب به دستشویی برود و مدت زمان  هر نوبت استفاده نیز ۳ دقیقه منظور شود با محاسبات ساده زیر :
۴۸۰=۳*۱۶۰ تعداد موارد  استفاده از دستشویی در روز
۱۲۰=۴÷۴۸۰ موارد استفاده از هر دستشویی در روز
۲=۶۰÷۱۲۰ مدت زمان استفاده در ساعت
معلوم می شود که در هر نوبت استفاده از دستشویی نفر آخر بایستی حداقل ۲ ساعت و برای ۳ نوبت در روز جمعا حدود ۶ ساعت باید در صف انتظار بماند ؟!
از طرفی دیگر فاضلابهای بند ۱  ،۳ ، ۵ ، ۷ از روز سه شنبه بالا زده و به همین علت آمار گیری از زندانیان از صبح چهارشنبه ۴ بهمن ۹۱ طبق روال معمول زندلن بندرعباس در هواخوری انجام نمی شود و در سالنها از تعداد زندانیان آمار گرفته می شود بوی تعفن که در سالن پیچیده زندانیان را کلافه کرده و بطوی که اگر تاکنون  اصطلاحا گفته می شد زندانیان با اعمال شاقه حالا دیگر باید زندانیان با تنفس شاقه را هم به ادبیات زندانبانی در رژیم خامنه ای افزود.
اینک با توجه به موارد زیر :
الف ـ همه روزه با قطع آب مواجه هستند و بعضی روزها ۷ ساعت قطعی آب وجود دارد
ب ـ : اکثر روزها چند ساعت برق قطع می شود که به نوبه خود موجب قطع آب نیز می شود
ج ـ بیش از ۳ ماه است که مواد شوینده اعم از صابون ، پودررختشویی ، مایع دستشویی ، مایع ظرفشویی و ضدعفونی کننده در زندان وجود ندارد .
د: به علت قطعی مداوم آب و برق  چیزی به نام بهداشت وجود ندارد ولی به جای آن سوسک ، شپش ، ساس ، پشه ، مگس و موش به وفور یافت می شود
ث : روزها حداکثر ۳ ساعت آب گرم برای استحمام وجود دارد
و: از همین امکانات حداقلی هم فقط زندانیان نورچشمی ، مخبر ها و آدم فروشها استفاده می کنند
و با عنایت به این واقعیت تلخ که علاوه بر قطعی مداوم آب و برق اتاقهای بند نیز فقط از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۲۱:۳۰ یعنی در طول شبانه روز فقط ۵ ساعت روشنایی دارند و ۱۹ ساعت باقیمانده را زندانیان بالاجبار در تاریکی دائم بسر می برند و مضافا یادآوری این حقیقت بدیهی که بشریت امروز در قرن ۲۱ و در عصر نانوتکنولوژی زندگی می کنند از همگان دعوت می شود که فاتحان قرون وسطایی قله های دانش در رژیم مرتجع حاکم بر ایران یعنی پرتقال فروشها را پیدا کرده و همه این گندم نماهای جو فروش را به عصر حجر پرتاب کنند بویژه  ولی فقیه آنها را که ۳۴ سال است با شعبده بازی ، جادوجمبل و رمالی و فالگیری سر ایرانیان را شیره مالیده و مردم فریبانه خود را ولی امر مسلمین جهان و حومه می پندارند.
رئیس  جدید زندان بندر عباس و رفتارها و اقدامات غیر انسانی وی:
.عجیب تراز عجایب
کدام بدترین است ؟!
زندان بندرعباس
زندان رجایی شهر واقع در گوهردشت کرج که معروف به حضور آزادیخواهان جهان و همبندیان سیاسی ایران اهورایی بوده و از سوی زندانیان و خانواده هایشان «عجایب شهر» نام گرفته بعضا با زندانهای ابوقریب و گوانتانامو مقایسه می گردد .
 اما زندان بندرعباس بویژه پس از آغاز به کار رئیس جدید که اوج گیری انواع خشونت را در زندان حکایتی به مراتب غم انگیزتر دارد و به بهترین وجه می توان گفت که در همین مدت کوتاه تصدی حسن محمدی پور چنان گوی سبقت را از زندان مخوف رجایی شهر ربوده که بی مناسبت نخواهد بود اگر آن را « زندان باستیل ایران » بنامیم.
زندان فوق امنیتی بندرعباس که از آن به عنوان تبعیدگاهی مخوف برای زندانیان غیر بومی استفاده می شود به علت دربسته بودن تمامی بندهای آن امکان برقراری هیچ گونه ارتباط حضوری یا تلفنی و بده بستانهای رایج بین زندانیانی که خانوادگی و یا هم جرم هستند وجود ندارد . این حقیقت تلخ که زندانیان غیربومی هم از سوی زندانیان بومی و هم از سوی مسئولان زندان که اکثرا بومی هستند شدیدا مورد تهدید و تحقیر قرار می گیرند از یک طرف موجب افزایش مشکلات روحی روانی آنها می شود و از طرف دیگر فشارهای ناشی از بی خبری آنان از احوال همدیگر نیز مشکلات طاقت فرسای زندانیان تبعیدی را دوچندان می نماید .
تا پیش از به روی کار آمدن رئیس جدید که به حیث شکنجه گر و بدون تردید به بیماری روحی تشویش مبتلاست زندانیان به منظور ارتباط گیری با یکدیگر از طریق هواخوری بندهای همجوار اقدام می نمودند بدین شیوه که پیامها را از طریق پرتابی ؟!به هواخوری بند روبرو انداخته و به دوستان خویش در بندهای دیگر می رساندند.
اینک برای اولین بار در تاریخ زندانبانی در ایران و شاید هم در جهان اتفاق عجیب و غریبی در حال روی دادن است و آن اینکه رئیس جدید به جای ایجاد گشایش در احوال زندانیان بخت برگشته دستور داده که هواخوری تمام بندهای زندان به کمک تیرآهن و …. مسقف شود و تاکنون هواخوری بندهای ۲، ۴، ۶و ۸ نیز پوشیده شده است .
واقعیتی که  در این وانفسای گرانی و تورم که بسیاری سعی در لت و پار کردن دیگران و بلعیدن ضعیف تران دارند. از هر طریق پول مانند بودجه سازمان زندانها که باید  برای ارتقای وضعیت زندانیان برای امور رفاهی آنان مصرف شود متآسفانه به بهانه جلوگیری از ورود و توزیع مواد مخدر که در حقیقت  دقیقا برای جلوگیری از ورود و توزیع آن خارج از کانالهای رایج مآموران گرفته شود تا بدین وسیله مافیای زندان بتوانند از یک سو درآمد خود  از محل وارد ات  و فروش مواد مخدر را هر چه بیشتر ترغیب کرده و به حداکثر موجود برسانند و از سوی دیگر مسئولان بندهای مختلف در رقابتهای زیاده طلبانه خود نتوانند مشتریان همدیگر را بقاپند؟!
  با توجه به بازرسی های غیراخلاقی که در زندان باستیل ایران صورت می پذیرد از سالها پیش امکان ورود مواد مخدر از طرف زندانی به صفر رسیده است. زیرا زندانیان را چه در هنگام ورود به زندان و چه هنگام برگشت از ملاقات با خانواده لخت مادرزاد ؟!می کنند و حتی ماتحت انها را مورد بازبینی ؟! قرار می دهند و در صورت کمترین سوءظن به قرنطینه انتقال داده و با روغن کوچک و یا سایر داروهای مسهل کل محتویات شکم او را تخلیه و مدفوعشان مورد بررسی دقیق قرار می گیرد .
تأمل در موارد زیر به اندازه کافی گویای وضعیت رقت آوری است که زندانیان با ان دست به گریبان هستند : ۱ـ خرده فروشی هر گرم در بیرون از زندان حداکثر ۲۰ هزار تومان و در داخل زندان حداقل ۱۰۰ هزار تومان است .
یادآوری ۱:
رئیس جدید زندان بندرعباس که مبتکر مسقف نمودن هواخوری بندهای زندان از راه ازدیاد درآمدهای نامشروع است  داماد سلیمانی مدیرکل زندانهای استان هرمزگان می باشد که او هم در این پست پسرعموی سهراب سلیمانی مدیرکل زندانهای تهران و نیز قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس می باشد .
آری در رژیم ملایان هر جا که بروی آسمان همین رنگ است.
یورشهای وحشیانه و مستمر به بندهای مختلف زندان:
گارد حفاظت زندان به سرکردگی پاسدار پیرمرادی مستمرا به بندها  حمله ور می شوند .با توپ و تشر زندانیان را به هواخوری بند فرستاده و سربازان همراه وادار شدند  تمام بند را  مثل گانگسترهای قرون وسطا به هم بریزند و وسایل ارزشمند بسیاری از زندانیان به غارت رفت و از آن جمله ساعت گرانبهای یک زندانی به نام رضا مرادان که به لحاظ ارزش مادی و معنوی آن نامبرده از خود جسارت نشان داده و به طرح شکایت کتبی اقدام نمود . در این رابطه پرونده ای در حفاظت اطلاعات و و ریاست زندان تشکیل گردید هرچند موارد قبلی ثابت می کند که اینگونه پرونده ها راه به جایی نمی برد .
 لازم به توصیه  است که در زندان مرکزی بندرعباس  زندانیان تحت عنوان بازرسی به یک موضوع عادی تبدیل شده زیرا بازرسی های معمولی در حضور زندانیان انجام نمی گیرد و به بهانه بازرسی زندانیان را را به هواخوری می فرستند .
علاوه بر این هر از چند گاهی گارد حفاظت زندان به بندهای مختلف یورش می برد و خودسرانه اعلام می دارد که زندانیان فقط حق دارند دو دست لباس شخصی و دو پتوی دولتی که  بسیار کهنه و نامرغوب هستند داشته باشند و لاغیر و بلافاصله بقیه وسایل اعم از لباس ، پتو،دستمال ، ملافه و غیره را به یغما می برند . در حالیکه در زندان فوق امنیتی بندرعباس تمام وسایل از کانالهای مجاز و پس از اعلام موافقت مسئولین مربوطه از طرف خانواده برای زندانیان تهیه شده و پس از گذشتن از هفت خان رستم به دست زندانی می رسد .
تعجب آور اینکه در فروشگاه زندان … کیسه ای را دانه ای ۲۵۰۰ تومان می فروشند که زندانیان  برای صرف چای داغ بجای  لیوان پلاستیکی که سرطان زاست استفاده می کنند یگان حفاظت به بندها حمله ور می شود و لیوانهای زندانیان را برای مصرف شخصی  ارباب جمعی زندان جمع آوری و در حقیقت غارت می کنند. همه می دانند که این حرکات بدون با موافقت مسئولان زندان صورت نمی پذیرد وبویژه  آنکه طبق مقررات زندان همیشه باید بازرسی های گارد حفاظت با حضور رئیس و پرسنل ادره بازرسی زندان صورت پذیرد هرچند که همه انها سر و ته یک کرباس هستند.
یاداوری می شود …وضع بد اقتصادی و تورم فزآینده بعضی به جان بعضی افتاده اند و هر کس قوی تر است ضعیف ترها را می چاپد در این میان چه دیواری کوتاه تر از دیوار زندانی که در بند های در بسته زندان مخوف  بندرعباس به زندانبانها دسترسی ندارند چه رسد به بیرون زندان و مقاماتی که برادر شغالها هستند .
باش تا صبح دولتت بدمد.
این هنوز از نتایج سحر است
برنامه هفتگی غذا در زندان بندرعباس
روزهای هفته صبحانه ، نهار ، شام
شنبه: ۵۰ گرم  مربا ، نهار خورش قیمه که تقربیا غیر قابل مصرف می باشد،  شام ۲۰ گرم پنیر به اضافه یک عدد نان
یکشنبه : ۲۰ گرم مربا بدون کره، ناهار تخم مرغ، شام یک عدد سیب زمینی به اضافه یک عدد نان (تخم مرغهای آب پز بعضا فاسد هستند. )
دوشنبه :۲۰ گرم پنیر ، نهار عدس پلو( ساچمه پلو)غیر قابل خوردن ، شام یک و …. به اضافه یک عدد نان
سه شنبه : ۵۰ گرم حلوا شکری ، ناهار سویا با کامارونی ، شام یک کاسه کوچک آش
چهارشبه : ۲۰ گرم مربا بدون کره ، نهار برنج با طعم مرغ ؟! شام سویا ماکارونی
پنجشنبه : ۲۰ گرم پنیر ، نهار خورش قیمه شام نصف… ۳ قاشق ماست به اضافه یکدانه نان.
جمعه : ۲۰ گرم عسل بدون کره ، برنج ناپخته  با طعم ماهی  شام یک کاسه کوچک عدسی
روزانه فقط ۲ عدد نان یکی برای صبحانه و یکی برای شام بدون کیفیت و خمیر و فقط  نصف آن قابل خوردن است.
برنج از نامرغوب ترین و بی کیفیت ترین برنج  و غیر قابل خوردن .۱ کیلو برنج برای ۱۲ نفر است یعنی به هر نفر یک پرس غذا به اندازه بچه ۱۲ ساله هم نمی رسد.
قالب کردن اردنخوچی به جای سویا
بدلیل کمبود غذا در هر بند زندان یک باند سازمان یافته از  قلدران که مرتبط با مسئولان زندان یعنی آدم فروشها هستند و …به نیابت از پرسنل کنترل می کنند و اجازه نمی دهند در هنگام بازدید مسئولان خارج از زندان مثلا مدیر کل از تهران کسی جیکش در بیاد. و به بهانه های مختلف زندانیان را از تلفن محروم می کنند تا خودشان روزانه چند نوبت استفاده کنند. در بندها یخچال وجود ندارد. تهیه یخ هم به حساب زندانی است. هر قالب ۲۵۰ تومان در صورت اعتراض به سلول انفرادی انتقال داده می شوی و یک هفته از ملاقات محروم می شوی .در تابستان هم حداقل قیمت یخ ۵۰۰ تومان .فروشگاه هم فقط کیک و بیسکویت مانده میاره و محل فروش مواد مخدر است.
ارژنگ داودی معلم، نویسنده ، شاعر و زندانی سیاسی
زندان مرکزی بندر عباس (باستیل)
بهمن ۱۳۹۱
 منبع:« فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران»
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

ژانویهٔ ۲۰۱۳

آفتاب پرست سیاسی، نوری علا از ستایش دیو جماران تا ستایش تجزیه طلبان!


 http://www.up4ar.com/images/83354.png

ایا گوینده این سخنان مهمل را می‌شناسید؟: ا ایت الله خمینی پدیده‌ای دلگرم کننده در تاریخ تشیع- اسلام واقعی که بت می‌شکند! - استقلال طلب خواندن تجزیه طلبان فدرالیسم را دوست دارم تجزیه کشور لزوما بد نیست! سخن در مورد این شخص بسیار زیاد است که مطمئنن در این نوشتار نمیگنجد نگارنده قصد ندارد به خاطر گذشته سیاه این شخص او را مورد حمله قرار دهد تنها برگ‌های از تاریخ را برای نسل جوان منتشر خواهیم کرد تا با پایه گذار سکولاریسم نو!! بیشتر اشنا شوید از این بگذریم که خود این اقا بدلیل تفکرات چپلوتی (توده‌ای) آتش بیار معرکه ملت سازی ونخستین کسی بود که تخم لق فدرالیسم را در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی کاشت نوری علا چند روز پیش گفتگویی با تلوزیون تجزیه طلب  و وابسته گوناز به مدیریت فاشیست اوبالی انجام داد گفتگو با چنین رسانه ای یعنی تایید  وبه رسمیت شناختن انها نوری علا در این  گفتگو لبخند را بر لبان تجزیه طلبان نشانند قسمتی از سخنان نوری علا: استقلال طلب خواندن تجزیه طلبان  فدرالیسم را دوست دارم از آن گریزان نیستم و فقط از واژه نامتمرکز به جای آن استفاده شود تجزیه یک کشور لزوما بد نیست .مثل چک واسلواکی که به دوکشور تقسیم شد وهیچ مشکلی هم پیش نیامد ( اقا نوری علا یوگسلاوی چه؟ چند هزار نفر قتل عام شدند فدرالیسم پاکستان را میپسندید؟  برای مطالعه نوری علا1  2  چون مشخص است ایشان هنوز نمیدانند فدرالیسم برای ایران یک فاجعه است
 از نوری علا را می‌توان به عنوان فعال‌ترین افتاب پرست سیاسی نام برد اما چرا این لقب زیبنده اقای نوری علا است به این دلایل
اقای نوری علا اگر نسل جوان شما را نمی‌شناسد عده‌ای هستند که شما را به خوبی به یاد دارند حمایت نور علا از تکه پاره شدن ایران ما را بر این داشت تا در مورد ماهیت وسوابق این شخص برگ‌هایی از تاریخ را مجددا رونمایی کنیم! چرا اقای نوری علا اندکی در مورد گذشته درخشانشان در پیش از انقلاب ونقشی که بعنوان تبلیغاتچی تحجر توده واسلام ایفا کرده‌اند صحبت نمی‌کنند؟ نوری علا چرا در مورد گذشته حرف نمی‌زند؟ چون کارنامه ننگینی را داراست 

http://www.up4ar.com/images/93_1705_1578_1575_1576_1.jpg
دیدن در سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید کتاب جمعه سال اول شماره ۲۸ صفحه ۱۹


نوری علا از قلم زنان نشریات توده پیش از انقلاب بود وهمیشه امضای وی پای مقالات ادبی سیاسی اجتماعی (کانون نویسندگان) در ستایش حزب توده دیده شده است ایشان به همراه همسرشان از طرفدارن تفکر چپ در ایران بوده اند حزبی که به جمهوری اسلامی رای داد! اما اکنون خودشان نئو سکولار! وهمسرشان باستانگرا شده‌اند! انهم باستانگرایی که نیمی از تاریخ ایران را سانسور می‌کند!
ماجرا تنها به قلم زدن نوری علا برای حزب خائن توده بر نمی‌گردد بلکه ایشان مانند سایر هم کیشان توده‌ای که به زیر عبای اسلام سیاسی خزیدند سابقه دولا راست شدن برای خمینی را نیز داراست! ایشان همیشه می‌گویند هیچ نقش در انقلاب ۵۷ نداشتند و چندما پیش ار انقلاب از کشور خارج شده بودند! اما اقای نور عملا دروغ گویی را برای ما دوباره معنا می‌کنند..
نظر شما را به مقاله این اقا در ستایش خمینی جلب می‌کنم

داستان از این قرار بود که دهم آذر ماه ۱۳۵۷، چهار تن از روشنفکران سکولار آقایان "امیر پیشداد، مولود خانلری، حسین ملک و حسین مهدوی" نامه سرگشاده ای خطاب به همه مبارزان جنبش مردم ایران در هفته نامه ایرانشهر به چاپ رساندند. در این نامه به شدت به انقلابیون آنروزها درباره خطر برپایی حکومت مذهبی و رهبری مذهبی خمینی اعتراض کردند. اسماعیل نوری علا، سیزده روز بعد در ۲۳ آذرماه ۱۳۵۷ مقاله ای خطاب به این روشنفکرهای سکولار نوشت و برای "احمد شاملو"،سردبیر مجله ایرانشهر فرستاد و شاملو این جوابیه را عینا به چاپ رساند تا مردم خودشان قضاوت کنند. نوری علا که امروز خود را پدر سکولاریسم نو می داند، ۳۳ سال پیش به روشنفکرهای سکولار حمله می کرد و از حکومت مذهبی و رهبری خمینی دفاع می کرد.
 نوری‌علا: امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع، هفته نامه ایرانشهر، ۲۳ آذرماه ۱۳۵۷
اسماعیل نوری‌علا، نویسنده و اندیشمند، در پاسخ به مقاله چهار نویسنده در هفته‌نامه ایرانشهر، در مقاله‌ای با عنوان «اسلام واقعی که بت می‌شکند، نه آن‌که بت می‌آفریند!» نوشت: 

امام خمینی پدیده‌ای تازه و دلگرم کننده در تاریخ تشیع است. او رهبر سیاسی جنبش است، جنبشی که تعریفی جز برانداختن ظلم و تقلید کورکورانه و شکستن بت‌های دیکتاتوری سیاسی و مذهبی ندارد. چه کسی امتحان کرده تا بداند آیا از همه علما به علم و دین واقف‌تر است یا نه؟ و چگونه این اعلمیت، در نتیجه، رهبری غیر انتخابی و تحمیلی، مردم را به تقلید از او کشانده است؟» نوری‌علا در ادامه می‌نویسد: «نه! امام خمینی را مردم «انتخاب» کرده‌اند، به جهت آن‌که در عین علم به احکام شرع به مقام ارشدیت نیز رسیده است. او در پی آن نیست تا قشر روحانیت را حاکم بر سرنوشت ما کند، بلکه در پی آن است تا ما را از دیکتاتوری همه اقشار حاکم و خواستار اطاعت کورکورانه برهاند. و هر آن‌ کس از روحانیت سنتی که در این راه قدم گذارد مقدمش گرامی است، اما اگر تردیدی در این راه از خود نشان دهد دیگر کسی برای رساله و اعلمیت و زهدش فاتحه هم نمی‌خواند.» این نویسنده و اندیشمند ادامه می‌دهد: «اکنون علم را با عمل می‌سنجند. اکنون نقاب عبا و عمامه کنار زده شده است و رهبری مردم شیعه باید از آن کسی باشد که امام کفن‌پوش کربلا را در پیش روی دارد. جز این، هر رهبری، حتی در اوج محبوبیت، یک‌شبه در بایگانی تاریخ مطول ما مدفون خواهد شد. پس باکی نیست، اگر جنبش مردم ایران ماهیتی «سیاسی ـ مذهبی» دارد.» نوری‌علا در ادامه می‌نویسد: «این در واقع ذات طبیعی هر جنبش توده‌ای در مشرق زمین است. ملت ایران خواستار حکومت علما نیست، بلکه خواستار حکومت اسلامی است. مگر ما فراموش کرده‌ایم که شاه سلطان حسین هم عالم به علم مذهبی بود؟ مگر او را «ملاحسین» نمی‌خواندند؟ نه! ما خواستار حکومت هیچ شاه سلطان حسینی نیستیم.» اسماعیل نوری‌علا در پایان می‌نویسد: «از همین روی از طرح مسأله «حکومت اسلامی» در ایران نباید باکی داشته باشیم، چرا که اکنون ایرانیان خواستار آن اسلام واقعی‌اند که بت می‌شکند، نه آن‌که بت می‌آفریند. آن اسلام که مردم‌گرایی واقعی علی را با خود می‌آورد، نه آن اسلام که زیر پایه‌های تخت به‌اصطلاح «الهی» اموی و عباسی و در زیر عبای کعب‌الاخبار‌ها و غزالی‌ها فرو مرده است. آن اسلام که زاینده زینب است، نه آن اسلام که حرمسرای شاهان صفوی را پر کرده.
  این نوشته در سایت خود نوری علا قابل دسترسی است همراه با ماله کشی
نوشته به صورت کامل بدون ماله کشی
سوال اینجاست که آقای نوری علا با این نحوه اندیشگری که اسلام را نیازی برای مردم وامت را بر ملت مقدم میدانند چگونه میتوانند مدعی رهبری گروه سکولار را داشته باشند و مهمتر اینکه هدف ایجاد یک بدیل سکولار را دنبال کنند؟
 اما رنگ عوض کردنهای نوری علا تنها به اینجا ختم نمیشود  ایشان مانند  حزبی که به ان ارادت داشتند(توده) که در راه تکه پاره کردن ایران بعد از جنگ دوم جهانی در اذربایجان و کردستان جنایت افرید اکنون نه با تز چپی بلکه با بدیلی سکولار سخنانی  که تجزیه طلبان ساکن کانداد ترکیه و باکو برای نابودی ایران مطرح میکنند را مهر تایید میزند
ایا نوری علا را یک فرصت طلب سیاسی نیست؟ اقای نوری علا با حمایت از تجزیه طلبان وارد لیست سیاه ملت ایران شد

زاویه دیگری از قتل ندا آقاسلطان