۱۳۹۰ آبان ۱۵, یکشنبه

یوان سابگی دومین سرباز سابق جنگ عراق و افغانستان به خاطر ضربات وحشیانه پلیس اوکلند در بیمارستان تحت جراحی پارگی طحال قرار گرفت



یوان سابگی دومین سرباز سابق جنگ عراق و افغانستان به خاطر ضربات وحشیانه پلیس اوکلند در بیمارستان تحت جراحی پارگی طحال قرار گرفت
پلیس فاشیست آمریکا، انگلستان، تونس، مصر، لیبی، سوریه، یونان و جمهوری اسلامی یک ماموریت دارند! سرکوب مخالفین، اعمال دیکتاتوری طبقه سرمایه داری علیه بشریت ستمکش و استثمار شده، حفظ قدرت دولتی و نظام سرمایه داری.
 این است مفهوم دمکراسی تحت نظام سرمایه داری!
اینجا خیابان و زندان شهر اوکلند آمریکا است، نه خیابان و زندانهای تهران تحت کنترل پلیس ضد شورش و بازجویان و اوباشان جمهوری اسلامی!

شکنجه فیزیکی و روحی زندانیان سیاسی و عقیدتی یک نرم و راهکار معمولی در تمام خیابان ها و زندان های تحت نظام سرمایه داری جهان است! چه خیابان تهران و اهواز و تبریز و در کهریزک و اوین تهران باشد، چه در زندان آمریکایی گوانتانوما، و چه در زندان ابوقریب عراق باشید. یا در زندان اوکلند آمریکا! فرق نمی کند، نرم یکی است!
ارتش دائمی، پلیس و زندان آلت های عمده اعمال زور و سرکوب مخالفین در دست طبقه حاکمه است...

کیوان سابگی دومین سرباز سابق جنگ عراق و افغانستان به خاطر ضربات وحشیانه باتون پلیس اوکلند در بیمارستان تحت جراحی پارگی طحال قرار گرفت.

هم اکنون کیوان سابگی (Sabehgi) که در عراق و افغانستان خدمت کرده است، در بخش مراقبت های ویژه بعد از عمل اضطراری پارگی طحال بستری است. او می گوید که توسط پلیس نزدیک مرکز جنبش اشغال وال استریت اوکلند مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود، دستگیر و سپس به زندان فرستاده می شود، او می گوید در زندان شدت درد معده اش به حدی بود که نمی توانست روی پایش بایستد. و با وجود درد معده شدید، پلیس تا 18 ساعت از انتقال او از زندان به بیمارستان خوداری کرد. و زمانیکه روی دست و زانو خود را به پشت درب سلول زندانش رساند و تقاصای کمک کرد. پلیس درب را باز می کند و او که همچنان بروی دست و زانو خود را کشان کشان برای استفاده از توالت به سلول بغلی می فرستد. اما راه لوله توالت بغلی نیز گرفته است. او به مدت 4 ساعت در همان وضعیت در این توالت به حالت اغما از شدت درد به حال خود رها می شود، تا اینکه نرس را خبر می کنند و او می گوید کیوان باید به بیمارستان متقل شود!
سابگی که 32 سال دارد، دومین سرباز سابق جنگ عراق است که به دنبال شرکت در تظاهرات اوکلند در بیمارستان بستری است. اسکات اولسن یکی دیگر از سربازان سابق ضد جنگ شرکت کننده در جنگ عراق که از فعالین جنبش اشغال وال استریت اوکلند بود، که در تاریخ 25 اکتبر توسط پوکه گلوله گاز اشک آور پلیس جمجمه اش شکست
 توسط برهان عظیمی شنبه, 05 نوامبر 2011‏  در فیس بوک انتشار یافت

لینک و متن خبر منتشر شده در روزنامه گاردین به زبان انگلیسی در مورد کیوان سابگی


Occupy Oakland: second Iraq war veteran injured after police clashes
Kayvan Sabehgi in intensive care with a lacerated spleen after protests in Oakland, a week after Scott Olsen was hurt. He says police beat him with batons

A second Iraq war veteran has suffered serious injuries after clashes between police and Occupy movement protesters in Oakland.
Kayvan Sabehgi, who served in Iraq and Afghanistan, is in intensive care with a lacerated spleen. He says he was beaten by police close to the Occupy Oakland camp, but despite suffering agonising pain, did not reach hospital until 18 hours later.
Sabehgi, 32, is the second Iraq war veteran to be hospitalised following involvement in Oakland protests. Another protester, Scott Olsen, suffered a fractured skull on 25 October.
On Wednesday night, police used teargas and non-lethal projectiles to drive back protesters following an attempt by the Occupy supporters to shut down the city of Oakland.
Sabehgi told the Guardian from hospital he was walking alone along 14th Street in central Oakland – away from the main area of clashes – when he was injured.
"There was a group of police in front of me," he told the Guardian from his hospital bed. "They told me to move, but I was like: 'Move to where?' There was nowhere to move.
"Then they lined up in front of me. I was talking to one of them, saying 'Why are you doing this?' when one moved forward and hit me in my arm and legs and back with his baton. Then three or four cops tackled me and arrested me."
Sabeghi, who left the army in 2007 and now part-owns a small bar-restaurant in El Cerrito, about 10 miles north of Oakland, said he was handcuffed and placed in a police van for three hours before being taken to jail. By the time he got there he was in "unbelievable pain".
He said: "My stomach was really hurting, and it got worse to the point where I couldn't stand up.
"I was on my hands and knees and crawled over the cell door to call for help."
A nurse was called and recommended Sabehgi take a suppository, but he said he "didn't want to take it".
He was allowed to "crawl" to another cell to use the toilet, but said it was clogged.
"I was vomiting and had diarrhoea," Sabehgi said. "I just lay there in pain for hours."
Sabehgi's bail was posted in the mid-afternoon, but he said he was unable to leave his cell because of the pain. The cell door was closed, and he remained on the floor until 6pm, when an ambulance was called.
He was taken to Highland hospital – the same hospital where Olsen was originally taken after being hit in the head by a projectile apparently fired by police.
Sabehgi was due to undergo surgery on Friday afternoon to repair his spleen, which would involve using a clot or patch to prevent internal bleeding.
Thousands of protesters had attended the action in Oakland on Wednesday, taking over the downtown area of the city and blockading Oakland's port.
As demonstrations continued near the camp base at Frank H Ogawa plaza during the evening, a group of protesters occupied a disused building on 16th Street at around 10.30pm, with some climbing up onto the roof.
There had been little police presence during the day, but more than 200 officers arrived after 11pm. Some protesters had set fire to a hastily assembled barrier at the corner of 16th Street and Telegraph, in a bid to prevent access to the occupied building, but police drove demonstrators away from 16th Street using tear gas, flashbang grenades, and non-lethal rounds.
Sabehgi said he had not been in the occupied building, and was walking away from the main area of trouble when he was injured.
He said he had his arms folded and was "totally peaceful" before being arrested.
A spokeswoman for Highland hospital confirmed Sabehgi had been admitted. Oakland police were not immediately available for comment



Occupy Atlanta arrests on Bank Transfer Day

لطفا ما را با خودتان قاطی نکنید! پاسخی به درخواست کمک آقای نبوی از خانم کلینتون

لطفا ما را با خودتان قاطی نکنید!
پاسخی به درخواست کمک آقای نبوی از خانم کلینتون

غزال طبری

• اگر شما عادت دارید با دست پس بزنید و با پا پیش بکشید و با سر نه بگویید و با ابرو راه بدهید تا خانم کلینتون بالاخره متقاعد شود که «کمک» می خواهید، این مساله به خودتان مربوط است. اما لطفا این کارها را به نام مردم ایران نکنید و ما را در این سفره سهیم نسازید ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه  ۱٣ آبان ۱٣۹۰ -  ۴ نوامبر ۲۰۱۱

اگر شما عادت دارید با دست پس بزنید و با پا پیش بکشید و با سر نه بگویید و با ابرو راه بدهید تا خانم کلینتون بالاخره متقاعد شود که «کمک» می خواهید، این مساله به خودتان مربوط است. اما لطفا این کارها را به نام مردم ایران نکنید و ما را در این سفره سهیم نسازید.
حقیقت اینست که مایی که شما از آن حرف می زنید وجود ندارد. مدتهاست وجود ندارد. شاید از آن موقعی که شماها شدید شکنجه گرهای ما... شاید از آنموقع که جایمان را در دانشگاهها و موسسات به زور گرفتید. شاید از آن موقع که شدید سانسورچی آثارمان. مجبورمان کردید ساکت بمانیم یا کشوری را که عاشقانه دوست داریم، ترک کنیم. دستهای آلوده به این سادگی ها پاک نمیشود. بعضی ها حتی اگر کراوات بزنند و توی کنسرت های مدرن برقصند و ادکلن اروپایی مصرف کنند، باز هم بوی خون میدهند.
تمام جنبش اجتماعی ایران سبز نیست. بخشی از این جنبش متعلق به کسانی است که کمک های امریکا را نمیخواهند. بخشی از این جنبش متعلق به کسانیست که همان دوستان امروز مظلوم و زندانی شما که یک زمانی جو گیر شدند و رفتند سفارت امریکا را گرفتند بعد هم جو گیر شدند و شدند شکنجه گر، بازجوی زندان هایشان بودند. من نمی توانم از طرف سبزها حرف بزنم، چون خودم را بخشی از جنبش سبز نمیدانم. اما من بخشی از جنبش اجتماعی ایرانم. حرف و رای خودم را دارم. از طرف من و دیگر ایرانیان حرف نزنید لطفا. شما برای من و برای بخشی از جنبش چپ ایران همانقدر بیگانه هستید که رژیم جمهوری اسلامی. شما از وقتی منتقد نظام شده اید که دستتان از منابع مالی آن کوتاه شده است و آنقدر چپ ستیزید که یادتان رفته در سال ۱٣٨٨ شوروی وجود نداشت و شعار مردم مرگ بر شوروی نبود... و حکومت شوروی نبود که از احمدی نژاد حمایت کرد، دولت روسیه بود. واقعا نمیدانید روسیه و شوروی با هم فرق دارند؟ نمی دانید که شوروی مدتهاست دیگر وجود ندارد؟ یا اینقدر هیستری چپ ستیزی دارید که وقتی قلم روی کاغذ میگذارید و چپ ستیزیتان به غلیان در میاید دیگر زمین و زمان و روز و شب و تاریخ را فراموش می کنید؟
اصلا چه کسی به شما گفته از جانب ما ایرانی ها حرف بزنید؟ چه کسی به شما اجازه داده صدای مردم ایران باشید؟ شما برای خیلی از ایرانی ها بیگانه هستید، قبولتان ندارند. نمیدانم دوستان سبزتان چقدر شما را قبول دارند. اما واقعا بعید میدانم آن ها هم شما را به نمایندگی انتخاب کرده باشند تا از طرفشان به خانم کلینتون پیام بفرستید که ما اگر میگوییم نمی خواهیم، منظورمان این است که می خواهیم و تو را به خدا بیا و به ما کمک کن، در راه رضای خدا...
نه آقای نبوی. ما اگر کسی را به خانه مان دعوت میکنیم با روی گشاده نان و پنیرمان را با او قسمت میکنیم. مثل شما... ببخشید شمای سابق... روی منابع مالی کشور چمبره نزده ایم که بتوانیم غذای هفت رنگ بگذاریم جلوی میهمان. اما سرمان را بالا میگیریم و نان و پنیرمان را با افتخار تقسیم میکنیم. نانی که تقسیم می کنیم بوی مزدوری نمیدهد .صورت هایمان هم فربه نیست. صورت های ما داغ درد و تلخی و شکنجه بر خود دارد. اگر کسانی آن قدر بی درد هستند که مجبورند صورت فربه شان را سیلی بزنند تا سرخ شود، ما رد درد روی صورتهایمان برای همیشه به جا مانده است. یاد رفقایمان چشمهایمان را خالی از اشک نمیگذارد.
اگر به کلینتون التماس میکنید که بیاید و به «ما» کمک کند، لطفا فقط از طرف خودتان التماس کنید. ما به جهانی بزرگتر از ایران تعلق داریم. به جهانی که در آن «امریکای عزیز» از اسراییل دفاع می کند. به جهانی که در آن «امریکای عزیز» در تمام انتخابات امریکای لاتین دخالت میکند تا منابع مس و زمرد و نفت را کنترل کند. جهانی که «امریکای عزیز» گاها و تصادفا هزاران نفر را در عراق، افغانستان، شیلی و ویتنام می کشد.
ما نیازی به پول امریکا نداریم. خیلی هایمان ترجیح میدهیم دست خالی با دیکتاتور بجنگیم و بمیریم اما دموکراسی فرمایشی دولتی که سیستم های شفافش!! از بزرگترین تروریستهای دنیا حمایت میکند را تاب نمیاوریم. برای ما دموکراسی امریکایی به همان زشتی و پلشتی دموکراسی اسلامی ست. این چیزها را نمیدانید؟
ما نیازی به پولی که از خون برادران امریکای لاتینی و افریقاییمان، به قیمت استثمار دیگران به دست میاید نداریم.
اقای نبوی. درست که نگاه کنیم انگار فقط شمایید که دارید تعارف میکنید. دلتان لک زده برای «کمک» امریکایی، برای دموکراسی امریکایی. برای اینکه خودتان را توجیه کنید دارید به نام ملت ایران آرزوهای خودتان را بیان می کنید. خودتان را به نام تمامی جنبش اجتماعی ایران جا نزنید. می خواهید بگوئید باید از آمریکا «کمک» گرفت؟ به نام خودتان این حرف را بزنید. کسی که حرف دل خود را با اسم مستعار ملت ایران بیان می کند، بزدل است. از بیان عقیده ی خود می ترسد. حرفتان را بزنید و شجاعانه پای آن بایستید!
بسیاری از ما چپ ها کمک امریکا را نمیخواهیم، هرگز نخواهیم خواست و ابا داریم از دست دادن با دستهای الوده به خونش. شاید بوی خون برای شما چندان مهم نباشد. شاید عادت دارید به گرفتن دستهایی که بوی خون می دهد. لطفا ما را با خودتان جمع نبندید.

بنیاد پارسا، یکی از منابع مالی نایاک تعطیل شد



بنیاد پارسا، یکی از منابع مالی نایاک تعطیل شد
حسن داعی
بنیاد "پارسا" که از مهمترین حامیان سیاسی و مالی نایاک و تریتا پارسی بود هفته گذشته طی بیانیه ای اعلام کرد که به فعالیت های خود پایان میدهد. آخرین کمک مالی این بیناد به نایاک در ماه مه گذشته به مبلغ 446 هزار دلار بود. بنیاد پارسا در سال 2005 به ابتکار نوشین هاشمی و با کمک چند ثروتمند ایرانی-آمریکائی تأسیس شد و هدف آن، الگو برداری از نمونه های موجود در آمریکا مثل بیناد راکفلر بود تا ضمن کمک به پروژه های خیریه و فرهنگی، بخش مهمی از بودجه خود را برای تأثیر گذاشتن روی سیاست خارجی ایالات متحده اختصاص دهند. به گفته نوشین هاشمی، عدم استقبال جامعه ایرانی در آمریکا دلیل اصلی برای پایان دادن به کار بیناد پارسا بوده است.
نوشین هاشمی که از سال 2003 بنیاد خانوادگی خودش بنام HAND را اداره میکند، از جدی ترین حامیان دوستی بین آمریکا با جمهوری اسلامی است و در کنار بیناد راکفلر و موسسه وودرو ویلسون، در چهارچوب "مذاکرات غیر رسمی" بین ایران و آمریکا، فعالیت کرده است. در همین راستا، نوشین هاشمی با استفاده از بنیاد HAND و بیناد پارسا و همچنین با استفاده از نفوذ سیاسی خود، کمک های مالی و سیاسی قابل توجهی در اختیار تریتا پارسی و لابی وی در آمریکا قرار داده است.
بنیاد پارسا رابطه تنگاتنگی با دو قلوی خود در انگلستان یعنی "بنیاد ایران" داشت و قبل از توقف رسمی فعالیت های خود، نزدیک به نیم میلیون دلار به این موسسه کمک مالی کرد. "بنیاد ایران" در لندن، فعالیت های فرهنگی قابل توجهی دارد و رئیس آن وحید علاقبند سرمایه دار معروف ایرانی است که بهمراه برادرش حسن علاقبند، صاحب پروژهای بزرگ مالی و تجاری در داخل کشور میباشد. وحید علاقبند سال گذشته بخاطر فروش غیر قانونی چند دستگاه بوئینگ به شرکت هواپیمائی ماهان، مجبور به پرداخت 15 میلیون دلار جریمه به آمریکا شد. برای آشنائی با برادران علاقبند و رابطه آنان با بنیاد پارسا، این دو مقاله را مطالعه فرمائید:
اسناد داخلی نایاک و بنیاد پارسا که از طریق دادگاه فدرال در اختیارم قرار گرفته اند نشان میدهند که نوشین هاشمی و بیناد خانوادگی وی رابطه بسیار نزدیکی با عباس عدالت و موسسه وابسته به وی در ایران بنام "علم و دانش" داشته و به این موسسه کمک مالی کرده است. عباس عدالت بنیانگذار سازمان لابی کاسمی است که بطور آشکار با دفتر احمدی نژاد همکاری میکرد و تحت نام صلح طلبی، خواستار برداشتن فشار و تحریم از روی جمهوری اسلامی بود. (برای آشنائی با همکاری کاسمی با دفتر احمدی نژاد این مجموعه اسناد را مورد مطالعه قرار دهید ) رئیس موسسه "علم و دانش" در ایران حائری یزدی است که از مقامات بالای دولت احمدی نژاد میباشد. (برای آشنائی با این موسسه و رابطه اش با رژیم ایران به بخش پایانی این مقاله نگاه کنید)
در آینده ای نزدیک، گزارش مفصلی تری در این زمینه بخصوص در مورد مذاکرات و بده بستان های پنهان بین دو کشور و نقش بنیاد راکفلر، موسسه وودرو ویلسون و نوشین هاشمی تقدیم خواهد شد. برای آشنائی اولیه با مذاکرات پنهان بین دو کشور میتوانید مقاله "گفتگوهای پنهان بین آمریکا و جمهوری اسلامی" را مطالعه فرمائید.