۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

آمار بی سابقه پخش گسترده پول در یک سال اخیر

88 هزار میلیارد ریال در 9 ماه توزیع شد

روزنامه سرمایه: در حالی که با سیاست های انقباضی دکتر مظاهری در ریاست بانک مرکزی رشد نقدینگی مهار شده بود، تازه ترین اخبار از افزایش 80 درصدی رشد نقدینگی در شش ماهه نخست امسال نسبت به سال گذشته حکایت دارد. بنابر آمار رسمی بانک مرکزی رشد نقدینگی طی شش ماهه نخست امسال با افزایش 80 درصدی از 16 درصد به 27 درصد رسیده است. پایه پولی کشور نیز در طول همین دوره کوتاه، رشد 47 درصدی را شاهد بوده است. گفته می شود پخش گسترده پول در سه ماهه نخست سال جاری از دلایل رشد شدید نقدینگی بوده است. این در حالی است که به دلیل رکود جهانی و کاهش شدید قیمت نفت، کشور دوره رکود اقتصادی را طی می کند. همچنین گزارش رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی از افزایش 88 هزار میلیارد ریالی اسکناس در 9 ماهه پایانی سال گذشته خبر می دهد که این مقدار در طول تاریخ اقتصاد ایران بی سابقه بوده است. بنابر اعلام رسمی بانک مرکزی، میزان اسکناس و مسکوک در دست اشخاص از رقم 68 هزار میلیارد ریال در اول تیر سال گذشته به رقم 157 هزار میلیارد ریال در 29 اسفند گذشته رسیده که این افزایش معادل 88 هزار میلیارد ریال طی کمتر از 9 ماه، نه تنها طی 30 ساله انقلاب بلکه در طول تاریخ اقتصاد ایران و رژیم های گذشته نیز بی سابقه بوده است.

فیگارو: ملاقات آژانس با دانشمند اتمی پناهنده به غرب

روزنامه فرانسوی فیگارو در گزارشی نوشت، بازرسان آژانس بین المللی انرژى اتمى پیش از سفر به تهران با شهرام امينى دانشمند اتمی رژیم که اخیرا از ایران گریخته ملاقات كردند.

به نوشته فيگارو، این دیدار در شهر فرانكفورت آلمان صورت گرفته است.

بازرسان آژانس انرژی اتمی بامداد یکشنبه برای بازدید از تاسیسات غنی سازی قم وارد تهران شدند و روز گذشته اعلام شد ماموریت آنان در ایران پایان یافته است.

فیگاور نوشت، شهرام امينى در تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نزدیکی قم فعالیت مى كرده و اطلاعات دقيقى در مورد ماهيت اين تاسیسات در اختيار كشورهاى غربى گذاشته است.

پیش تر خبرگزاری يونايتدپرس گزارش کرده بود که افشای تاسیسات اتمی قم شک و شبهه در سطح بين المللى بر سر وسعت و هدف برنامه های هسته ای رژيم تهران را افزايش داده و مقامات آمريكا و اروپا متقاعد شده ‌اند كه تاسيسات غنی سازی قم براى توليد تسليلحات اتمى بوده است.

روزنامه واشنگتن پست نیز در گزارشى نوشت، كمتر از يكماه پس از افشاى تاسيسات هسته ای قم، بسيارى از مقامات اطلاعاتى آمريكا و اروپا مى گويند هدف از اين تاسيسات، توليد اورانيوم با غلظت بالا براى سلاح اتمی بوده است.

اين مقامات گفتند تاسیسات قم به لحاظ ساختارى با هدف نظامى تناسب دارد. آنها نتيجه گيرى كردند كه هيچ نقش احتمالى براى اين تاسيسات در زيرساختهاى انرژى هسته ای غيرنظامى وجود ندارد.

واشنگتن پست نوشت، افشای تاسيسات جديد اتمى رژيم تهران در نزدیکی قم، آمريكا را به تجديدنظر در مورد برآورد اطلاعاتى خود وادار مى كند. برآورد اطلاعاتی آمریکا در سال 2007 این بود که رژیم تهران طرحهاى خود را براى غنى سازى مخفيانه اورانيوم رها كرده است.

احمد نوین: سخنی با دانشجویان دانشگاه ها در ایران

بر وطن ما چه رفته است و جایگاه مبارزات شما در کجاست؟

سعید امامی که کلیدی ترین فرد عامل " قتل های زنجیره ای" بود، در آخرین روزهای بهار 1378 در زندان خودکشی شد. گفتند که " واجبی " خورده و مرده است. او مدیرکل وزیر اطلاعات رژیم بود.

بر بستر افشاء جنایاتی که به قتل های زنجیره ای مشهور شد، در ابتدا این جنایات وحشتناک، ماجراجوئی برخی از عناصر خودسر وزارت اطلاعات نامیده شد. اما، افکار عمومی با توجه به اسناد و مدارک متعدد دریافت که " حاج سعید" در راًس باندی ازعاملان قتل های زنجیره ای بوده است که محمد مختاری، پوینده، پروانه اسکندری، فروهر، پیروز دوانی، مجید شریف و ... را در پائیز 1377 بقتل رسانده بودند و فزون بر آن در سال های قبل از 1378 نیز در جنایات بسیار دیگری دست داشته اند. آشکار شد که آمران این قتل ها از پشتیبانی مقامات عالی رتبه نظام تا بالاترین رده ها برخوردار بوده اند.

افکار عمومی میخواست که نه تنها از اسرار همۀ ماجراهای خونین توطئه هائی که در طول سال ها، جان فعالین و مخالفین ضد رژیم را گرفته بود آگاه شود ، بلکه فزون بر آن اصرار داشت که بداند آمران این قتل ها چه کسانی بودند. مردم خواهان محاکمه آمران و عاملان آن جنایات فجیع بودند.

امروزه یکی از آمران جنایات مخفی در ایران، که به حکم او چندین هزار زندانی سیاسی ایران به قتل رسیدند را، همه میشناسند. او روح الله خمینی رهبر سابق جمهوری اسلامی است. حکم نابودی زندانیان سیاسی در سال 1367 که توسط خمینی صادر شده بود، علنی شده است. ایت الله حسینعلی منتظری همان زمان به این جنایات اعتراض نموده بود. عناصر و نیروهای مبارز اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیز در همان زمان و بطور علنی بر علیه آن جنایات اعتراض و افشاگری کردند.

رهبران و صاحب منصبان جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدا با دوز و کلک با مردم برخورد کرده اند و اکنون نیز ادامه میدهند. خمینی یکی از ماهرترین کارگردانان این نظام جهل و جنایت بود. او در عین حال که از رئوفت اسلامی صحبت میکرد، حکم قتل عام زندانیان سیاسی را صادر میکرد.

خمینی در نوفل لوشاتو ( فرانسه 20 مهرماه 1357 در دوران ستم شاهی) در مصاحبه مطبوعاتی میگفت " دانشگاه که مرکز علم و سازنده آینده ملت است، تعطیل است. نمیگذارند کارش را بکند. میریزند توی آن زن و مردش را میزنند. زخمی میکنند و یا میگیرند و میبرند در حبس ها. دانشجو را کتک میزنند و میکشند."

اما همان زمان نیز به وضوح میدانست که در حکومت اسلامی اش (که خطوط آنرا در رساله اش ترسیم نموده بود) پاسخ مردم آزادی خواه و برابری طلب را با ضرب و شتم، زندان، شکنجه و اعدام خواهد داد. امری که هم در زمان حیات خودش و هم اکنون در نظام مورد علاقه اش، روتین کار دستگاه حکومت بوده و است.

به هر رو ،بر بستر افشاء عملکرد های سعید امامی " حاج سعید" و در رابطه با طرح سرکوبگرانه او در مورد قانون مطبوعات بود، که روزنامه " سلام " در بعدازظهر 17 تیرماه 1378توقیف شد. در بامداد روز 18 تیر مزدوران رژیم با حمله به کوی دانشگاه در امیر آباد، تلاش کردند که با دست زدن به اعمال جنایتکارانه، دانشجویان را که به تعطیلی روزنامه سلام معترض بودند، خاموش و سرکوب نمایند.

این دانشجویان شجاع و مبارز بودند که پس از حمله به کوی دانشگاه، با مقاومت و مبارزه شان، کوس رسوئی رژیم را در سراسر ایران به صدا در آوردند و با 6 روزی مبارزه و مقاومت، ایران را لرزاندند. 6 روزی که لرزه مرگ را به ستون فقرات رژیم انتقال داد. با یادآوری این واقعه تاریخی بجاست که در رابطه با مبارزات وجایگاه دانشگاه، دانش اندوختگان و دانشجویان، به گذشته تاریخی این مبارزات بمثابه " گذشته چراغی فرا راه آینده"، نظری بیافکنیم.

واقعیت اینست که از زمان تاًسیس دانشگاه در ایران (1313 ) در فقدان احزاب واقعی و متکی بر مردم مبارز و ترقی خواه، دانشجویان همانند قلب تپنده جامعه در رابطه با تحولات کشور، عکس العمل نشان میداده و میدهند.

با لو رفتن گروه 53 نفر و در راًس آنها تقی ارانی، در زمان حکومت خود کامه پهلوی اول ( رضا شاه )، حکومت متوجه شد که دانشگاه تنها کادرهای متخصص در رشته های مختلف علمی به جامعه تحویل نمیدهد. بلکه دانشجویان و دانش آموختگان در گسستن از سنتهای ارتجاعی و روی آوری به تجدد و ترقی خواهی، میتوانند پیام آوران آزادی و برابری برای جامعه شان نیز باشند.

زندان و شکنجه گروه 53 نفر و قتل تقی ارانی در زندان، نتوانست جلوی پیشروی تجدد و ترقیخواهی را سد کند. دانش آموختگان و دانشجویان ایران پس از فرار رضا خان از کشور و سقوط حکومتش، به مبارزاتشان ادامه دادند. دانشگاه همانند قلب پر احساس جامعه، در میدان مبارزه می تپید و در سال های حکومت دولت ضد استعماری محمد مصدق و مبارزات ملی کردن نفت، دانشجویان مبارز و مترقی با تمام قوا در این مبارزات شرکت نمودند.

پس از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق، این دانشگاه تهران و دانشجویان مبارز آن بودند که در حالی که "احزاب" و رهبران خود گمارده منفعل بودند ،جان بر کف در مقابل دولت کودتا، دربار محمد رضا شاه و امپریالیسم امریکا ( که شاه فراری را به کشور بازگردانده و بر تخت سلطنت نشانده بود)، قد علم کردند و در اعتراض به دربار پهلوی و سفر معاون وقت ریاست جمهوری امریکا ( ریچارد نیکسون ) به تهران، در 16 آذر 1332 دست به تظاهرات زدند.

در حمله نیروهای مسلح رژیم به دانشجویان در 16 آذر1332، شریعت رضوی، قندچی و بزرگ نیا، سه دانشجوی مبارز و آزادیخواه بدست ماموران سرکوبگر رژیم شاه، به قتل رسیدند و نامشان ثبت در تاریخ آزادی خواهی شد. همچنان که 16 آذر شد.

دانشجو غالباً کمال گراست و روی به آینده دارد. جوان است و از سازندگان آینده. دانشجویان دانشگاه در 16 آذر 1332، در زمانی که رژیم موفق شده بود که احزاب غیر دولتی را درهم شکند، به نمایندگی از جامعه داغ ننگی را بر پیشانی رژیم کودتا کوبیدند که تا سرنگونی رژیم شاه ( و حتی تا امروز ) باعث سرافکندگی آن رژیم بوده و هست.

پس از 16 آذر ،1332 رکن 2 ارتش همچنان مسئولیت استمرار سرکوب و خفقان را بعهده داشت. از سال 1337 با تاًسیس سازمان جهنمی ساواک ( سازمان اطلاعات و امنیت کشور) تداوم خفقان، سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام و قتل دهها هزار مبارز ضد رژیم عمدتا با سازماندهی ساواک شاه ، به پیش برده میشد.

با وجود ورود و استقرار گارد نظامی در دانشگاه ،اما، دانشگاهیان و دانشجویان با افت و خیز پرچم مبارزه آزادیخواهی و برابری طلبی را همچنان بر افراشته نگاه میداشتند. خاطره جانفشانی ها و سازماندهی هزاران دانشجوی مبارز در آن سالهای سیاه و تا پایان کار رژیم ستم شاهی، همانند ستاره های درخشانی بر فراز جامعه ما همچنان میدرخشد و گرما و امید تداوم مبارزه را در جان و تن دانشجویان و مردم مبارز کشورمان زنده نگه میدارد.

در سال های 1356 و 1357 بر بستر اوجگیری مبارزاتی که منجر به فرار محمد رضا شاه از ایران و سرنگونی رژیم پهلوی گردید، دانشجویان و دانش آموزان ایران نیز نقش های ارزنده ای در کنار مبارزات کارگران و دیگر زحمتکشان کشورمان را ایفا نمودند. دانش آموزان و نوجوانان کشور با استفاده بهینه از روز 13 آبان 1357 ، در سراسر کشور بر علیه رژیم خود کامه خاندان پهلوی و در راًس آنها شخص محمدرضا پهلوی، به میادین و خیابانهای شهرها آمدند و با تاًثیر گذاری بر روحیه عمومی ضد رژیمی در کشور، به قدرت تهاجم جنبش آزادیخواهانه مردم بر علیه رژیم سابق افزودند. تظاهرات 13 آبان 1357 دانش آموزان و نوجوانان کشور، درتوان بخشیدن به مبارزات جنبش پُر خروش ضد سلطنتی و عقب نشینی حکومت و اعوان و انصارش، نقش بسزائی داشت. در سال 1357 ، جمعیت جوان کشور حدود نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدادند.

جوان دانشجو علاوه بر کمال گرائی، غالباً آرمان گرا نیز هست. لذا، به دلیل جوانی و آرمان گرائی بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت کشور در آن دوران، با توجه به شکست برنامه های نامتعادل و متکی بر مالیخولیای خود بزرگ بینی مفرط شاه، که آینده ناروشن و ناامید کننده ای را در مقابل نسل جوان قرار میداد، لذا طبیعی بود که دانشجویان مترقی کشور که برَی از محافظه کاری و مرتبط به حوزه های معرفتی بودند، در نبود احزاب طبقاتی واقعی با حیطۀ عمل سراسری، بسرعت به مثابه نبض سیاسی جامعه، درگیر تحولات سیاسی – اجتماعی کشور گردند.

در آن روزهای بحرانی، در بستر تنش های اجتماعی، دانشجویان مبارز، دانشگاههای کشور را به سنگر دفاع از انقلاب مردم برای دست یابی به آزادی، تبدیل نمودند. جوش خوردن جنبش دانشجوئی در آن زمان با دیگر جنبش های ضد سلطنتی، از غلظت نخبه گرائی های پیشین آن کاست و با گامهای استوار، رادیکال و در کنار و درخدمت مبارزات مردم قرار گرفت.

اما، همین خصلت ها و پیوندها، پس از سقوط نظام سلطنتی ( بتدریج که قدرت روحانیون و متحدان آنها، میرفت که پایش را در رابطه با اداره جامعه محکم تر نماید ) برای صاحبان جدید قدرت وحشت زا بود.

کاست حکومتی نیامده بود که جامعه را بسوی ترقی و تجدد خواهیِ واقعی، آزادی خواهی و حاکمیت مردم بر سرنوشتشان، رهنمود دهد. برای آنان مردم وسیله بودند که با توسل به آنها روحانیت بر مسند قدرت تکیه زد. حتی بخش غیر روحانی شریک در قدرت دولتی، در گله گذاری از روحیه انقلابی توده حق طلب های آنان میگفت که ما باران خواستیم، اما سیل آمد.

مدتی پس از ارائه اینگونه اظهارات " داهیانه " رئیس دولت موقت، با سازماندهی مخفیانه تعدادی از دانشجویان و جوانان حزب اللهی، سفارت امریکا در تهران تسخیر شد و این عمل نامنطبق بر عرف دیپلماسی، گذشته از آنکه خسارات جبران ناپذیری به اقتصاد کشور وارد آورد و با دادن دستاویز به قدرت های غربی ،باعت تشدید انزوای بیش از پیش ایران شد، به روح الله خمینی و دیگر محافل قدرت در ایران امکان داد تا با توسل به آن، هم دولت موقت را بزیر بکشند و سلطه حزب الله را بیش از گذشته بر محیط های آموزش عالی و جامعه، مسلط گرداند.

از اقدامات سرکوبگرانه نظام اسلامی که اداره کشور را در دست گرفته بود، تلاش برای تسلط انحصاری بر دانشگاههای کشور، بویژه دانشگاه تهران بود. عاقبت نیز بایورش به دانشگاهها و سرکوب دانشجویان مترقی و مبارز تلاش نمودند که سلطه انحصاری ارتجاع حاکم را بر دانشگاهها و مدارس عالی برقرار نمایند.

مقاومت دانشجویان، اساتید ومدیران آزادیخواه در مقابل تهاجم رژیم آنچنان قاطع بود که عاقبت بدستور مسئولان امور با دمیدن در شیپور مبارزه با تهاجم فرهنگی و بنام " انقلاب فرهنگی " در اردیبهشت 1359 جامعه با انسداد سیاسی روبرو گردید و دانشگاهها بسته شدند. مزدوران رژیم با سه سال سرکوب بی وقفه دانشجویان و اساتید آزادی خواه تحت لوای "انقلاب فرهنگی"، عملاً نسل قدیم دانشجویان را از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی بیرون رادند و با جایگزین نمودن دانشجویان بسیجی که عمدتاً با استفاده از سهمیه های تحمیلی به دانشگاهها راه یافتند، مانع از انتقال تجربه "نسل" قبلی دانشجو به نسل جدید شدند.

با گذشت سه سال ،پس از بازگشائی دانشگاهها در سال های 1361 - 62، با توجه به عللی که به اختصار در سطوح فوق بدان ها اشاره رفت، تا پایان جنگ ارتجاعی ایران و عراق، جنبش دانشجوئی ایران، علیرغم تلاش ها و جانفشانیهای بسیار مبارزان و دانشجویان مترقی، وارد مرحله ای شد که بی شباهت به دوران فترت نبود.

پس از پایان جنگ هشت ساله نیز، با صدور فرمان کشتار زندانیان سیاسی توسط روح الله خمینی و تشدید سرکوب در جامعه، داس مرگ و خفقان رژیم چندین هزار نفر از مقاوم ترین مبارزان کشور را بقتل رسانید. در این کشتارها و سرکوبها، جنبش دانشجوئی نیز بی نصیب نماند.

پس از بازگشائی مجدد دانشگاهها همچنان هیج تشکل مستقل دانشجوئی اجازه فعالیت در دانشگاهها را نداشت. تنها دانشجویان خط امام تحت پوشش انجمنهای اسلامی میتوانستند با برخورداری از همه امکانات، به فعالیت بپردازند. در این دوره – شامل دوران جنگ و پس از آن تا سال 1376 - هیج تشکل دانشجوئی بغیر از نیروهای وابسته به دفتر تحکیم وحدت ( که در سال1358 در رقابت با تحرکات ترقیخواهانه دانشجویان بوجود آمده بود ) و امثالهم، در محل های آموزش عالی اجازه فعالیت علنی نداشتند. تازه همین تشکل ها هم نه بعنوان بلندگوی اعتراضات دانشجوئی، بلکه، بمثابه نیروی کمکی به ارگان های خفقان و مبلغ رژیم فعالیت میکردند. اما، با تمام خفقان ها و با داغ و درفش های رژیم، هر کجا که دانشجویان معترض فرصت می یافتند، رِژیم و عوامل آنرا به چالش می طلبیدند.

در سال 1367 که امیدهای ناروشنی به ایجاد تغییراتی درنظام در ذهنیت بخشی از جامعه با توهم درهم آمیخت، اثرات انکار ناپذیر آن بر روی دانشجویان نیز محسوس شد. به واقع تحرکات بیرون از دانشگاه ،گرمای مبارزاتی ملموسی را بداخل دانشگاه منتقل کرد.

بیم و امید نسبت به امکان تغییرات جدی در جمهوری اسلامی آنچنان توهم زا شد که همانند تب، بخش قابل توجهی از جامعه را ملتهب کرده بود. بر این بستر، تودههای آزادیخواه، اصلاح طلبان رژیم و در راس آنها محمدخاتمی را سپر کردند تا به میدان بیایند و خواهان برقراری آزادی درکشور شوند. دانشجویان و دیگر جوانان در راًس حرکت خود جوش مردمی، با تمام قوا به میدان مبارزه با خودکامگی های ولی فقیه شتافتند.

اکنون که امید به شکستن انسداد سیاسی در جامعه، به قلب و شعور جوانان و دانشجویان نور امید می تاباند، جنبش دانشجوئی ترقی خواه ، بمثابه بازتاب موقعیت نیروهای اجتماعی رشد یابنده در جامعه، از صحنه دانشگاه خارج شد و به درون جامعه، در کوچه ها، خیابان ها و میادین شهرها رخنه کرد و تلاش نمود که شور تحول خواهی، آزادیخواهی و برابری طلبی را در روح و جان دیگر شهروندان آزادیخواه، بدمد. در واقع در این دوره ، جنبش دانشجوئی مترقی در راًس پیکان مبارزات توده های حق طلب به پیش میتاخت.

امید غیر واقعی به اصلاح طلبان دولتی که با سر دواندن جنبش مردم در پائین و لاس زدن با حاکمیت در بالا، در صدد تحکیم یایه ها قدرتش بود، در سرخوردگی و نا امیدی بسیاری از مردم مبارز و حق طلب، نقشی انکار ناپذیر داشت. بازتاب این وضعیت در جنبش دانشجوئی نیز با شقه شدن این جنبش و به انفعال کشیدن جنبش رزمنده دانشجوئی (که با همدستی و تاًثیرات مخرب دفتر وحدت همراه بود) خود را به معرض نمایش گذاشت.

همانگونه که در ابتدای مقاله مورد اشاره قرار گرفت، جنبش دانشجوئی بمثابه قلب تپنده جنبش آزادیخواهانه مردم ایران، پس از حمله فاشیستی مزدوران رژیم در شامگاه 18 تیر به خوابگاه دانشجویان در امیرآباد تهران و قیام دانشجویان مبارز، پس از چندین روز مقاومت و مبارزه پس از آنکه تشکیلات تحکیم وحدت ، پشت جنبش دانشجوئی را خالی کرد، در 23 تیرماه 1378 با هجوم وحشیانه ماموران مسلح رژیم درهم شکسته شد.

همین مصاف کوتاه و پُر غرور دانشجویان مبارز با رژیم جهل و جنایت، آنگاه که رژیم محاسبه میکرد که مردم تهران از جمله کارگر و زحمتکشان نیز احتمال دارد دست در دست دانشجویان به میدان آیند، رژیم را در ابتدا وادار به عقب نشینی کرد. علی خامنه ای رهبر رژیم با حالی نزار خطاب به " امت همیشه در صحنه گفت: "اگر عکس های مرا هم پاره کردند، مداخله نکنید.".

اما بمجرد آرایش جدید قوا، در 23 تیرماه نشان داد که "عطوفت اسلامی " او چیزی جز چنگ و دندان نشان دادن به مردم و درنده خوئی، معنای دیگری ندارد. " جنبش "اصلاح طلبی" پس از سرکوب جنبش دانشجوئی 23 تیرماه ، عملاً و رسما مُرد. اما اصلاح طلبان دولتی نمُردند و پس از تحمل شکست های متعدد در ستیزه جوئی با حاکمیت، پذیرفتند که در حاکمیت ولی فقیه، حتی مقام ریاست جمهوری در این نظام نیز سمتی هم طراز آپاراتچی است. این بواقع مرثیه ای "اصلاح طلبانه" بر مزار اصلاحات در نظام واقعاً موجود اسلامی ایران بود.

پس از عبور از سنگلاخ " اصلاح طلبی"، جنبش دانشجوئی که در دوره اول ریاست جمهوری محمد خاتمی، ضربات جانکاهی دریافت نموده بود، باز اندیشی در مورد یافتن راه خروج از بن بست " اصلاح طلبانه" در دستور کارش قرار گرفت. جنبش دانشجوئی به واقع از ابتدای پیدایش، با سه گرایش درون خود روبرو بود ؛ اندیشه مارکسیستی، ناسیونالیستی و مذهبی.

پس از شکست تفکرات اصلاح طلبانه در ذهنیت آرمانگرایانه و تکامل گرایانه بخش قابل توجهی از دانشجویان مترقی، از آنجا که این قشر جستجو گر و غالباً چشم به آینده دارد، لذا، گرایشات چپ و عمدتاً متمایل به مارکسیسم در میان این دانشجویان، پایگاهی گسترده تر پیدا کرد.

رژیم که با تعطیلی دانشگاه و دیگر مراکز آموزش عالی و تسویه های بی شمار در بین دانشجویان و اساتید و گسیل تعداد قابل ملاحظه ای دانشجوی بسیجی و طرفدار رژیم تصور میکرد که تا سالیان سال، محیط های آموزش عالی را از ترقی خواهی و نفوذ افکار پویا ، "حفاظت" نموده است، در کمال ناباوری با نسل جدیدی از دانشجویان روبرو شد که تصور میکرد با تحمیل سرکوب و خفقان به دانشگاهها، از "شر" شان راحت شده است.

تمامی آرزوهای ارتجاعی رژیم، که تصور میکرد با بگیر و ببندها، از نفوذ افکار مترقی بدانشگاهها جلوگیری خواهد کرد، باطل از کار در آمد.

بازتولید رفتار و مناسبات اجتماعی دانشجویان، متناسب با جامعه بود. جامعه با پشت سر گذاشتن تجربه هشت سال ریاست جمهوری اصلاح طلبان و فزون بر آن تسلط آنها بر مجلس ، به هیچ دستاورد ملموسی در تحکیم پایه های دمکراسی از جمله آزادی تشکیل احزاب و تشکل های مستقل مردمی ، مطبوعات آزاد، و نهادینه شدن حق شهروندی دست نیافته بود. از طرف دیگر عقب نشینی های مفتضحانه اصلاح طلبان دولتی در مجلس اسلامی ( که اکثریت کرسی های آن را تصاحب نموده بودند) از جمله در رابطه با قانون مطبوعات نیم بند، که تنها با صدور حکم حکومتی ولی فقیه بدون مقاومت جا زده بودند، مردم را نسبت بهاصلاح طلبان نا امید نموده بود.

لذا اکثر مردم در انتخابات 1384 از شرکت کاندیداهای اصلاح طلبان دولتی استقبال نکردند و لذا دست جناح محافظه کار رژیم برای تقلبات گسترده باز تر شد و کاندید مورد نظر ولی فقیه ( محمود احمدی نژاد ) سر از صندوق انتخابات ریاست جمهوری بیرون آورد.

در دوران چهار ساله اول ریاست جمهوری احمدی نژاد بنظر میرسد که جنبش دانشجوئی متناسب با آموزش های بدست آورده در چند دهه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، سرخورده از اصلاح طلبان دولتی و متنفر از ولی فقیه و اعوان و انصارش ، متمایل به نگرش به افق های دیگری گردید. در این مسیر دانشجویان متمایل به چپ و سوسیالیسم توانستند توجه بسیاری از دانشجویان مبارز و ضد رژیم را بخود جلب نمایند.

جلب توجه دانشجویان به افکار چپ مترقی و سوسیالیستی در دوران اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، آنچنان آشکار شد که برخی از سخنگویان و قلمزنان اصلاح طلب دولتی در صدد بر آمدند که برای رفع "خطر"، توجه محافظه کاران و عمله و اکره آنها را به ضرورت سرکوب این دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب جلب نمایند.

متاًسفانه چپ روی و جدا کردن صفوف برخی از دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب از توده دانشجوئی، به پائین آمدن توان مقابله با سرکوب های شدید این دانشجویان منتهی شد. تجربه نشان داده است که دانشجویان جپ و مترقی، همانند ماهی در دریای مبارزات توده های دانشجویان معترض به رژیم، از حفاظ امنیتی بهتری برخوردارند. در مقابله موًثر تر با سرکوب و خفقان رژیم، عدد بزرگ، تاًثیرات انکار ناپذیری دارد.

تسلیم نشدن ،مقاومت، مبارزه و تداوم ایستادگی جنبش دانشجوئی در سطوح گسترده و مواردی کشوری در مقابل سرکوب های دولت احمدی نژاد و ولی فقیه در چهار سال گذشته نیز ، برگ های پُر افتخار دیگری بر دفتر مبارزات ترقیخواهانه جنبش دانشجوئی، افزوده است.

دانشجویان مبارز و مترقی ایران دراین دوران، با وجود انواع و اقسام روش ها و اَعمالِ خفقان زای رژیم از قبیل اخراج، بازداشت، ضرب و شتم ، زندان، شکنجه و ... سر تسلیم فرود نیاوردند و با تمام لطماتی که بر وجودشان وارد میآمد، از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و حقوق خودشان و مردمشان، سرافراز دفاع نمودند.

با برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری در ایران و افشاء تقلبات گسترده و کودتای انتخاباتی، دانشجویان که در دوران تعطیلی بسر میبردند، همراه و همدوش جوانان، زنان، کارگران در ابتدا در صفوف تظاهرات میلیونی شرکت کردند.

بسیاری از دانشجویان که بهمراه دیگر مردم مبارز و آزادیخواه که با سپر کردن برخی از رهبران اصلاح طلب دولتی نظیر میرحسین موسوی و مهدی کروبی ، بر علیه رژیم و تقلبات و کودتای انتخاباتی، برعلیه محمود احمدی نژاد ، علی خامنه ای و سیاست ها و عملکردهای فاشیستی آنها در تظاهرات ها شرکت نموده بودند، در یورش گله های مزدوران رژیم به صفوف تظاهر کنندگان، مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، دستگیر و روانه بازداشت گاههای مخوف رژیم شدند. آمران و عاملان سرکوب از هیچ جنایتی فرو گذار ننمودند. زندان شکنجه و در مواردی تجاوز جنسی به جوانان دستگیر شده، روتین کار مزدوران رژیم بود. بطور مثال اعمال روش های بشدت غیر انسانی در زندان کهریزک آنچنان موًثر و گسترده افشاء شد که نام زندان کهریزک ، نام زندان ابوغریب و شکنجه های امریکائیان به زندانیان عراقی را در ذهن تداعی مینمود.

شدت سر کوب و کشتار جوانان حق طلب و آزادیخواه در تظاهرات آنچنان بود که برای جلوگیری از پرداخت هزینه های سنگین تر، تاکتیک تظاهرات میلیونی تغییر کرد.

بقصد پراکندن نیروهای سرکوبگر رژیم و تداوم جنبش اعتراضی ، تظاهرات ها در نقاط مختلف تهران و دیگر شهرها ، سازمان دهی شد. بمرور مابین زمان برگزاری تظاهرات ها، برحسب موقعیت، فاصله ایجاد شد. اما، تحرکات مردم از نفس نیافتاد.

هر چند که جنبش اعتراضی برای احتراز از پرداخت هزینه های سنگین، از نشان دادن قدرت اش در فواصل زمانی کوتاه خوداری کرد، اما، از هر فرصت و از هر وسیله ممکن و روش قابل اجرا، برای رساندن صدا و خواست اش در رابطه با نابودی نظام جهل و جنایت حاکم بر کشور ما، استفاده بهینه کرده و میکند.

ولی فقیه، دولت کودتای انتخاباتی و همه ابزار سرکوب آنها با نزدیک شدن زمان بازگشائی دانشگاهها به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید، دچار لرزه مرگ شدند. تهدید به سرکوب های شدیدتر کردند. الدرم بلدرم نمودند. تهدید به تعطیلی دانشگاهها نمودند. در تهران و شهرستان ها صدها دانشجو را احضار و مورد تهدید قرار دارند. در برخی نقاط برای پدر و مادر دانشجویان خط و نشان کشیدند. در مواردی دانشجویان را دستگیر و روانه زندان ها کردند . احمقانه شان تصور کردند که زهر چشم های کاری از دانشجویان گرفته اند. بخیال خودشان، دانشجویان آزادیخواه را در جایشان میخکوب نمودند.

رئيس دانشگاه صنعتی اصفهان به بیش از 50 خانواده دانشجویان که فرزندان مبارز آنان در جنبش اعتراضی اخیر شرکت داشتند، اخطار داد. تنها در دانشگاه صنعتی اصفهان نیست که سرکوب دانشجویان، در دستور کار قرار گرفت، در حال حاضر تعداد زیادی از دانشجویان در سراسر کشور "بجرم" فعالیت و یا گرایش سیاسی از تحصیل محروم شده اند. بنابر گزارش سایت خبری ادوار نیوز " تعدادی از دانشجويان امسال نيز همانند سال قبل در کنکور کارشناسی ارشد ستاره دار و محروم از تحصيل شده اند.".

بعلت "شرکت در تجمعات مسالمت آميز صنفی و فعاليت های دانشجويی" 20 نفر از دانشجویان دانشگاه هنر به کمیته انضباطی احضار و یک نفر دیگر به دادگاه انقلاب احضار شده اند.

بنابر گزارش خبرنامه امیرکبیر " طی اقدامی ناگهانی سه ساختمان کوی دانشگاه بالاجبار تخليه شد. ساختمان های 20 و 21 که دانشجويان کارشناسی در آن ساکن بودند و همچنين ساختمان 23 که متعلق به دانشجويان کارشناسی ارشد می باشد و در ضلع جنوبی کوی دانشگاه تهران واقع شده اند و همچنين مشرف به خيابان های امير اباد شمالی می باشند، از جمله ساختمان هائی است که ساکنين آن تخليه شده اند." .

فرماندۀ سپاه پاسداران که در گردهم آئی مسئولان بسیج دانشجوئی دانشگاه های ایران سخن می گفت، نا آرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران را "بزرگترین خطر برای محتوای نظام و انقلاب اسلامی طی سی سال گذشته و حتی خطرناک تر از جنگ هشت ساله ایران و عراق" توصیف کرده

بنابر گزارشات خبرگزاری هرانا دهها دانشجو به حبس های کوتا، میان مدت و بلند مدت محکوم شدند. از جمله : رهاد حاج میرزایی، فعال حقوق کودک به ۱۰ سال و ۴ ماه حبس تعزیری \ مهدی گرایلو، فارغ التحصیل فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک دانشگاه تهران به ۵ سال حبس تعزیری \ کیوان امیری الیاسی، به ۵ سال حبس تعزیری \ علی کانطوری، به ۳۲ ماه حبس تعزیری \ مهدی بخارایی، به ۳۲ ماه حبس تعزیری \ مهدی الله یاری، به ۲ سال حبس تعزیری محکوم شده اند.بسیاری از دانشجویان مبارز در ماه های گذشته به حبس تعلیقی ( قرار گرفتن در زیر شمشی "داموکلس " رژیم) حکوم شده اند. مجید اشرف نژاد به ۳ سال حبس تعزیری به مدت ۵ سال تعلیق ، صدرا پیر حیاتی، ساناز الله یاری، امیر حسین محمدی و ... و نیز بسیاری از دانشجویان این طیف دانشجویی در انتظار دریافت حکم یا تشکیل دادگاه می باشند.

این همه بمثابه " مشت نمونه خروار" است. اگر قرار میبود که لیست سرکوب دانشجویان در سه ماهۀ اخیر در این مقاله بطور کامل منتشر شود، آنگاه تنها این لیست، بقدر یک کتاب بر صفحات این نوشته می افزود، لذا به همین مختصر یادآوری بسنده میشود.

با همه این سرکوب ها ،اما، در اولین روز بازگشائی دانشگاهها و دیگر مراکز آموزش عالی، مقامات رژیم که برای ایراد نطق های افتتاحیه به دانشکده ها مراجعه نموده بودند، توسط صفوف بهم فشرده دانشجویان هو و افشاء شدند. دانشجویان در شرایط گستردگی تور اختناق و خطر پرداخت هزینه های بسیار سنگین، با شعار های " مرگ بر دیکتاتور، چه رهبر ، چه دکتر" نفرت و انزجارشان از رژیم ولایت فقیه ( جمهوری اسلامی ایران ) را مجدداً به اطلاع افکار عمومی رساندند.

این بار نیز پاسخ رژیم اعزام مزدوران سرکوبگر بود. اما، این یورش های نیز با مقاومت دانشجویان روبرو شد. بنظر میرسد که ولی فقیه و دولت پادگانی احمدی نژاد در صورت ضرورت از پادگانی کردن دانشگاهها نیز ابائی ندارند.

باتوجه به شرایط متحول جامعه و بویژه پس آن همه کشتار و جنایات که توسط مزدوران رژیم قبل از روز قدس انجام شد و شرکت گسترده تودهای معترض در صفوف بهم فشرده و در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر ایران در روز قدس، واضح است که مردم از روحیه مبارزاتی بالائی برخوردارند و مایل نیستند که دست از خواستهای آزادیخواهانه و برابری طلبانه شان و مقابله با رژیم بردارند. دیگر قدر قدرتی رژیم در ذهنیت مردم درهم شکسته شده است. همین مردم از شکافهای ایجاد شده در بالای رژیم استفاده بهینه میکنند و رهبران اصلاح طلب دولتی را که به آنها پناهنده شده اند، بدنبال خود روان نموده اند. مهدی کروبی در آخرین گفتارش پس از آنکه در نمایشگاه مطبوعات مورد حمله گله های وحشی حزب الله مدافع ولی فقیه و احمدی نژاد قرار گرفت در گفتاری در "یو توب" چنین اظهار نظر کرد : " در چنین شرایطی ما در هر صحنه ای حاضر میشویم..... قبلاً داعی داشتیم که بدوستانمان نگوئیم که کجا میرویم، اما حالا میگوئیم کجا خواهیم رفت. ... هیچگاه از میدان بدر نخواهیم رفت. محکم و قرص ایستاده ایم و از هیچ چیزی هم باک نداریم.".

در چنین هنگامه ای، تلاش رژیم در پادگانی کردن دانشگاهها و مقاومت و مبارزه دانشجویان مبارز و آزادیخواه برای برچیدن بساط گله های سرکوبگر رژیم و در تداوم قیامهای خیابانی مردم، میتواند صحنه دانشگاهها را به رویاروئی عظیم دانشجویان و مزدوران رژیم تبدیل کند.

اگر در این رویاروئی، اساتید مترقی دانشگاهها، معلمان ، دانش آموزان، زنان، کارگران در همراهی با دانشجویان و بطور کلی در تداوم جنبش اعتراضی اخیر و در دفاع از آزادی و برابری به ایفای سهم و هماهنگی ادامه دهند ( وجنبش دانشجوئی نیز در همراهی و هماهنگی با دیگر اعتراضات مردمی )، آنچنان دندانهای خونریز رژیم در دهان دریده اش درهم کوبیده خواهد شد که بیهودگی، ناکارائی و شکست استفاده از اهرم سرکوب رژیم در بخاموشی کشاندن مقاومت و مبارزه مردم، در مقابل دیدگان افکار عمومی در ایران و همچنان در معرض دید افکار عمومی جهان نیز قرار خواهد گرفت.

دانشجویان مترقی و مبارز علاوه بر مبارزه مداوم با عوامل سرکوب رژیم، باید با تمام قوا علیه افکار ارتجاعی بنیادگرایان اسلامی و هر تفکر غیر علمی و ارتجاعی دیگر، قد علم کنند. رهبر نظام که با علوم انسانی مخالفت میکند در سالروز"حضرت معصومه"، ادعا کرده است که اساسی ترین کار یک جامعه " شکل گيرى نظام مبتنى بر دستورات قرآن و اسلام " است و "پايه و اساس علوم انسانى را بايد در قرآن جستجو کرد.". این یاوه ها میتواند با پژوهش های علمی دانشجویان مترقی و از جانب دانشجویان پاسخی شایسته دریافت نماید.

دغلکاری علی خامنه ای زمانی ملموس تر میشود که به تلاش های مزورانه صاحب منصبان رژیم اش توجه شود که سعی میکنند که حتی با توسل به سرقت علمی، در محافل علمی، خود را پزوهشگر علمی - در مواردی که پایه و اساس آن در قران جستجو نمیشود- معرفی نمایند.

البته در تمام طول حیات جمهوری اسلامی، از صدر تا ذیل این رژیم همواره " نان به نرخ روز " خورده اند. خبرنامه اینترنتی نیچر نیوز Naturenews وابسته به نشریه علمی معتبر نیچر Nature در گزارشی به بررسی جنجال ناشی از اتهام کپی برداری از مقالات علمی علیه کامران دانشجو، وزیر علوم، و حمید بهبهانی، وزیر راه و ترابری در کابینه محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، پرداخته است.

این گزارش با عنوان "وزیران ایرانی در جنجال سرقت علمی" چاپ شده و در آن آمده است که براساس تحقیقات نشریه نیچر، دو تن از وزیران دولت ایران در نوشتن و چاپ مقالاتی همکاری داشته اند که بخش عمده ای از آنها از نوشته های دیگران کپی شده است.

دانشجویان در مقابله با سرکوب ها،تهدید ها و کاهبرداری ها و زورگوئی های رژیم حق دارند هشدار دهند که اگر کسانی دانشگاه‌ها را با انقلابی فرهنگی تهدید کنند، دانشجوها نیز ناگزیر آنان را به انقلابی دیگر تهدید خواهند کرد. البته دانشجویان مبارز بارها شعار داده اند : دانشجو میمیرد، ذلت نمی پذیرد.

هم اکنون با وجود گستردگی ترور و ارعاب دولتی، با وجود براه افتادن موج اعدامها در سراسر ایران، با وجود اذیت و آزار، ضرب و شتم و دستگیری ها و محکومیتهای روزمره دانشجویان، زنان، کارگران، روزنامه نویسان، خبرنگاران، مبارزین ملیت های ساکن ایران و تشدید فشار بر برخی از رهبران اصلاح طلب دولتی، در هیچ کجا نشانی از عقب نشینی و یا توقف جنبش اعتراضی اخیر نمی بینیم. امروز مقاومت و مبارزه نه تنها در تهران بلکه در بسیاری از شهرهای دیگر ایران نیز ادامه دارد.

این اتفاق؛ یک پیروزی برای جنبش دانشجوئی و همه جنبش های آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران نیز هست. اتفاقی که؛ امید به تغییر واقعی، گسترده و منعطف به عمق را در ذهنیت توده های مردم لگدمال شده کشورمان بیش از پیش تقویت خواهد کرد.

در بسیاری از انقلابات یکی دو قرن اخیر، شرکت جنبش ترقیخواهانه دانشجویان در تسریع چرخ انقلاب، اثرات رشد یابنده و مثبتی داشته است. شرکت دانشجویان مترقی و همیاری جنبش ترقیخواهانه دانشجوئی با مبارزات بخش های دیگر جامعه از ضروریات مبارزات کنونی مردم ایران است.

در مورد اهمیت جنبش اعتراضی اخیر و فدرت بالقوه آن توجه به برخی از اظهار نظرهای صاحب منصبان رژیم، عبرت انگیز است. رئیس دفتر خامنه ای گفت: "اگر تدبیر هوشمندانه مقام معظم رهبری در این برهه نبود، از اسلام غیر از نام اسلام چیزی باقی نمی‌ماند." \ به گزارش ایسنا آخوند محمدی گلپایگانی صبح روز دوشنبه در نهمین همایش سراسری روحانیون ارتش تصریح كرد: "در مسایل اخیر بحث بر سر این‌كه این رییس‌جمهور شود یا آن مطرح نبود بلكه اساس نظام را هدف گرفته بودند."

بی جا نیست که در اینجا "تدبیر هوشمندانه مقام معظم رهبری" علی خامنه ای مورد اشاره قرار بگیرد. تدابیر ولی فقیه ( علی خامنه ای) چه بوده است.؟ سرکوب، سرکوب و باز هم سرکوب. بازداشت بیش از5000 نفر از شهروندان ایران بعلت اعتراضات مسالمت آمیز. برخوردهای فیزیکی ، تحقیر و زندان. شکنجه های وحشتناک و در مواردی تجاوزات جنسی به جوانان بازداشت شده و اجبار به افرادی که در زیر بازجوئی ها، بیخوابی ها، توهین و تحقیرها و بعضاً شکنجه ها شکستند وحاضر شدند که بنا بر خواست بازجویان در زندان ها، در مقابل دوربین تلویزیون ظاهر شوند و آنچه بازجویان به آنان دیکته کرده بودند ، بخود و دیگران نسبت دهند.

واقعاً این تدابیر علی خامنه ای را میبایست در کنار تدابیر دیگران نظیر؛ خمینی، مصباح یزدی، محمود احمدی نژاد... در موزۀ ارتکاب جنایات ِ افرادی نظیر هیتلر و پولپوت به ثبت رساند تا " رکورد " رهبران و کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی ایران، در جنایت بر علیه بشریت، بنام جانیان و پریشان روانان دیگری، به ثبت نرسد.!

در مقابل تداوم حکومت ترور و وحشت ولایت فقیه ، اما، پیوند جنبش دانشجوئی با دیگر مبارزات، جنبش عمومی ضد استبدادی و ترقیخواهانه مردم را تقویت میکند و امید به ایجاد تغییرات ترقی خواهانه را بیش از پیش در ذهنیت توده های مردم تقویت خواهد کرد. این آگاهی ذهنی و خوشبینی عمومی به امکان تغییرات جدی، که بتواند منافع اکثریت عظیم، به همت اکثریت عظیم را در آینده تحقق بخشد، هر گاه با سازماندهی سراسری این اکثریت عظیم گره بخورد ، آینده روشنی را برای مردمان تحت ستم کشورمان، نوید خواهد داد.

بزودی 13 آبان دانش آموزی در ایران فراخواهد رسید. این امر که در این روز احتمال دارد دانش آموزان و مخالفان رژیم، مراسم حکومتی را به 13 آبان مردمی و بر ضد رژیم تبدیل نمایند، ( امری که در مراسم " روز قدس" انجام شد) لرزه های مرگ بر وجود رهبر و صاحب منصبان رژیم مستولی نموده است. عکس العمل های وحشت رژیم را در صدور احکام وحشیانه متعدد بر علیه دستگیر شدگان جنبش اخیر اعتراضی مردم و تشدید اعدامها میتوان مشاهد کرد.

در صورت صف آرائی دانش آموزان و معلمان کشور در 13 آبان در مقابل رژیم جمهوری اسلامی و دفاع از آزادی و برابری و حمایت همه جانبه دانشجویان ترقیخواه از این مبارزات، این صفوف متحد و مبارز نه تنها در ایجاد هماهنگی بخش های مبارزاتی مردمی موثر خواهند بود و ضربه کاری دیگری بر رژیم وارد خواهد نمود، بلکه در جلب دانش آموزان و معلمان در دفاع از 16 آذر دانشجوئی در خدمت دفاع از آزادی و برابری و تقویت روحیه همبستگی انسانی در جامعه و حمایت از مبارزات زنان، کارگران و.. و برای برقراری ارتباط های زنجیره ای همه جنبش های مردمی در ایران نظیر جنبش کارگری، زنان، ملیت های تحت ستم در ایران، نقش مثبتی در راه رهائی از زنجیرهای نظام اسلامی حاکم بر کشورمان بازی خواهد کرد. به امید آن روز! 28 اکتبر 2009

دادگاه شبنم مددزاده 40 روز دیگر تشکیل می شود

شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران در ادامه ی کارشکنی های مداوم، برای چهارمین بار جهت برگزاری جلسه دادرسی شبنم مددزاده نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت تعیین وقت کرد.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر 14 آذر ماه موعدی ست که هفته ی گذشته به محمد اولیایی فرد، وکیل شبنم مددزاده ابلاغ شد که اعلام این تاریخ با اعتراض وی و موکلش روبرو شد. اما دادگاه انقلاب در پاسخ به این اعتراض اعلام کرد که برگزاری این جلسه منوط به موافقت کارشناسان وزارت اطلاعات است و از حوزه ی اختیارات آن ها خارج است.

پیش از این نیز تاریخ های 23 تیر ماه، 22 شهریور و 18 مهر جهت برگزاری جلسه محاکمه از جانب دادگاه انقلاب اعلام شده بود که هر بار بنا به دلایل واهی از جمله غفلت مدیر دفتر شعبه و کمبود مدعی العموم و نماینده دادستان از برگزاری جلسه ی دادرسی ممانعت به عمل آمد.

با اعلام تاریخ مذکور جهت برگزاری جلسه دادرسی، روزهای بازداشت موقت شبنم مددزاده به حدود 300 روز خواهد رسید.

شبنم مددزاده عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم تهران و نایب دبیر شورای تهران دفتر تحکیم وحدت تا به امروز بیش از 8 ماه است که در بازداشت موقت به سر می برد و 3 ماه از این مدت را در سلول انفرادی به سر برده است.

اتهامات ابلاغ شده به وی محاربه و تبلیغ علیه نظام اعلام شده است که به گفته ی وکیل وی ایراد چنین اتهاماتی به موکلش فاقد ارزش حقوقی ست.

فرزاد مددزاده، برادر این فعال دانشجویی نیز که پس از بازداشت خواهرش جهت پیگیری وضعیت وی به نهاد های امنیتی مراجعه کرده بود نیز بازداشت شد و تا به امروز در بازداشت موقت به سر می برد.

فشارها و محدودیتها علیه زندانیان سیاسی زن و کودکان شیرخوار زندانیان عادی

بنابه گزارشات رسیده از بند زنان زندان اوین ، فشارها و اذیت وآزاها و محدودیتها علیه زنان زندانی سیاسی و عادی در بند زنان زندان اوین شدت یافته است.

در طی روزهای گذاشته فشارها و اذیت و آزارها و محدودیتها علیه زندانیان سیاسی و عادی زنان و کودکان شیرخوار آنها در بند زنان زندان اوین شدت یافته است.از جمله فشارهایی که روی زندانیان سیاسی و عادی زنان روا داشته می شود. قطع آب گرم که باعث شده بود زندانیان سیاسی و عادی به مدت طولانی قادر به استحمام نباشند این مسئله چندین روز ادامه داشته . شرایط بخصوص برای بچه های شیرخوار و کودکان که نیاز ضروری به آب گرم دارند و مادران آنها را سخت کرده بود . همچنین محدود کردند آب گرم برای درست کردن شیر برای بچه های شیرخوار و چای زندانیان سیاسی و عادی به یک فلاکس در طی روزکاهش یافته ،محیط غیر بهداشتی کودکان شیرخوار و محدود کردن آب گرم بر آنها ، آنها را در معرض بیماریهای مختلف قرار داده. بخاطر فشارهای پایین ناپذیر علیه مادران کودکان شیر خوار آنها از چند روز در اعتراض به کاهش دادن سهمیه آب گرم از گرفتن آب گرم خوداری می کنند.

وضعیت غذائی بند زنان به لحاظ کمی و کیفی غیر قابل مصرف است و اکثر زنان زندانی از قشرهای محروم و فقیر جامعه می باشند و کسی آنها را به لحاظ مالی تامین نمی کند و ناچار هستند به این شرایط تن در دهند. غذاها دارای حداقل و یا فاقد مواد پروتئینی مانند گوشت قرمز ،سفید و ماهی است و اکثرا سویا است. سبزیجات،میوه جات را ماهها است که از غذای زندانیان حذف کرده اند. آثار سوء تغذیه در چهرۀ زندانیان عیان است و بخصوص در چهرۀ کودکان زندانی نمایانتر است ،کودکان که بخاطر زندانی بودن مادرنشان باید در کنار آنها باقی بمانند . شاهد خشونتها و تحقیرها و ضرب وشتم مادران خود توسط پاسداربندهای زن هستند و همچنین شاهد درگیریهای درون بند می باشند.

فروشگاههای زندان که به منظور سودجوئی و اخاذی از زندانیان برپا شده و در دست عوامل زندان می باشد. اجناس را چند برابر به زندانیان می فروشند و از آوردن کالاهای مورد نیاز و به اندازه کافی خوداری می کنند و زندانیان هر 2 هفته فقط 2 کیلو میوه می توانند بخرند .کمبود کالا در فروشگاه زندان باعث صف طولانی در مقابل فروشگاه و گاها منجر به درگیری فیزیکی در بین زندانیان عادی می گردد.

زندانیان سیاسی بخاطر کیفیت بد غذا و غیر قابل مصرف بودن آن ناچار هستند که با بیسکویت و غیره به سر کنند. این از طرحهای سرکوبگرانه وزارت اطلاعات و سازمان زندانها است که که شرایط را هرچه بیشتر برای زندانیان سیاسی سخت تر نماید.

تعداد زندانیان به حدی زیاد است که در هر سلول چند برابر آن زندانی جای داده شده است . ارتباط تلفنی زندانیان سیاسی را تا حد زیادی محدود کرده اند و زندانیان سیاسی 3 الی 5 دقیقه در روز بیشتر نمی توانند تماس بگیرند. آنها باید مدتها منتظر ملاقات حضوری باشند و ملاقاتها بصورت کابینی صورت می گیرد.وضعیت بهداشتی بند زنان اسف بار است و شپش و ساس فشار را بر زندانیان مضاعف کرده است و زندان را به اردوگاههای غیر انسانی مبدل کرده اند. زندانیان سیاسی از درمان جدی محروم هستند و ناراحتی های حاد آنها را با مسکن بصورت مقطعی درمان می کنند.

در حال حاضر تعداد از زنان زندانی سیاسی در بند زنان بسر می برند که از جملۀ آنها ؛خانم نازیلا دشتی،صدیقه فلاحت نژاد،شبنم مددزاده،مهسا نادری ،فاطمه ضیائی ،عاطفه نبوی و تعدادی دیگر می باشند.

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، اعمال فشارها و محدودیتهای غیر انسانی و زن ستیزانه علیه زندانی سیاسی و عادی زنان را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و سازمانهای مدافع حقوق زنان خواستار اقدامات عملی و فوری برای پایان دادن به شرایط غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی زن در ایران است.

فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران

جعفری، فرمانده کل سپاه: حفظ نظام از ادای نماز واجب‌تر است

خبرگزاری فارس: فرمانده کل سپاه گفت: معارضان مبانی نظام از ترس جرات مخالفت آشکار با مبانی نظام را ندارند چرا که از سوی مردم طرد می‌شوند و به اهداف خود نمی‌رسند.

به گزارش خبرگزاری فارس از اروميه، محمدعلی جعفری ظهر امروز در جمع طلاب و سپاهيان آذربايجان غربی در مصلای امام خمينی (‌ره‌) اروميه با بيان اينکه حفظ نظام جمهوری اسلامی ايران از ادای نماز واجب‌تر است، اظهار داشت: بايد بدانيم حفظ نظام جمهوری اسلامی ايران به چه معنايی است و دشمنان داخلی نظام با حمايت دشمنان خارجی چه اهدافی را دنبال می‌کنند.

وی افزود: هيچ فردی جرات بيان اينکه نظام جمهوری اسلامی بايد از بين برود را ندارد و کسی به خود جرات نمی‌دهد اصل نظام جمهوری اسلامی و شکل نظام را مورد تحريم قرار دهد و از بين ببرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران گفت: تمام قدرت‌های آمريکا هشت سال است که در کشورهای اطراف ايران مستقر شده‌اند تا نظام را از بين ببرند ولی حتی جرات ندارند ايران را تهديد کنند.
جعفری با بيان اينکه محتوای نظام به اصول و مبانی، مسائل نرم‌افزاری نظام است، افزود: ظلم‌ستيزی، ‌ايستادگی در برابر زورگويی دشمنان و طرفداری از حق محتوای اصلی نظام است که متاسفانه تعدادی از عناصر داخلی که در مقاطعی همراه نظام بودند به دلايل مختلف با دشمنان قسم خورده نظام همراه و هم مسير شدند تا محتوای جمهوری اسلامی را از بين ببرند.
وی گفت: اين افراد شعار ظلم‌ستيزی نظام را زير سئوال می‌برند و در شعارهای انتخاباتی و مبارزات انتخاباتی خود اين مسائل را بيان می‌کنند به طوری که در روز قدس باقی مانده و پسماندهای آنها سعی داشتند نظام را زير سئوال ببرند.
فرمانده کل سپاه پاسداران تصريح کرد: حکومت دينی و نظام با همان محتوايی که امام ترسيم کرده بود در هيچ مقطع زمانی مخالفان با هم متحد نشده بودند.
جعفری افزود: هر طيفی و گروهی از معارضان و مخالفان محتوای امروزی نظام هر کدام به يک خاطر با اين راه و مسير با اصول و مبانی نظام مخالفند اما نکته اساسی و پيچيدگی کار اينجاست که جرات مخالفت آشکار با مبانی نظام را ندارند چراکه از سوی مردم طرد می‌شوند و به اهداف خود نمی‌رسند.
وی اظهار کرد: دشمنان نظام جمهوری اسلامی ايران از پديده شومی به نام نفاق استفاده می‌کنند و اعتقادات واقعی خود را بيان نمی‌کنند.
فرمانده کل سپاه پاسداران ‌با اشاره به اينکه در طول تاريخ سه مقطع زمانی داريم، گفت: اسلام حکومت واقعی و مبتنی به اصول اسلامی است و به خاطر در راس قرار گرفتن ولايت‌فقيه قابل مقايسه با زمان امامت امام علی (ع) و پيامبر اکرم (ص) است.
جعفری افزود: نظام جمهوری اسلامی ايران نظام مقدس الهی است که با اين همه مجاهدت و ايثار به دست آمده است اما بايد بدانيم امروز ما چه تکليفی در برابر آن داريم اگر تصور کنيم نظام برپا شده و مردم نيز پشتوانه نظام هستند و اين نظام با صلابت و جهت‌گيری اوليه خود می‌تواند به راه خود ادامه دهد و خطراتی آن را تهديد نمی‌کند اشتباه فکر کرده‌ايم.
وی با اشاره به حوادث و فتنه‌های اخير خطر بزرگی را پشت سر گذاشته‌ايم و با حضور و آگاهی مردم در صحنه و هدايت حکيمانه رهبر اين فتنه سرکوب شد ولی نمی‌توانيم بگوييم فتنه‌ها کاملا سرکوب شده و شعله‌های آتش اين فتنه خاموش شده است.
فرمانده کل سپاه پاسداران اظهار کرد: حفظ نظام از پيچيدگی بسيار زيادی برخوردار است و در هر منطقه‌ای از کشور حفظ نظام معنای خاصی دارد.
جعفری با اعلام اينکه استان آذربايجان غربی از امنيت بالايی برخوردار است، گفت: با توجه به تهديدات خاصی که اين استان با آنها مواجه است آذربايجان غربی مقتدر و پا برجا از نظام حمايت می‌کند.
وی اضافه کرد: عده‌ای با ايجاد تهديد امنيتی، اقتصادی و فرهنگی ندای تفرقه‌افکنانه بين اقوام و مذاهب سر داده‌اند که در صورت عدم مقابله با اين تهديدات نظام جمهوری اسلامی صدمه می‌بيند.
سردار جعفری افزود: امروز وضعيت امنيتی اين استان به مراتب بهتر از ديگر استان‌ها است و تلاش برای توسعه زيرساخت‌ها و تلاش فرهنگی در آذربايجان غربی بيشتر است.
فرمانده کل سپاه پاسداران توسعه حوزه‌های علميه را ضروری اعلام کرد و گفت: سپاه طرح‌های مختلفی به تدبير رهبر در زمينه مسائل فرهنگی،‌آسايشی و معيشتی مردم دنبال می‌کند.

سرکوب و قتل توسط نيروهای امنيتی در کردستان ادامه دارد.

6آبان :

مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، نيروهای امنيتی در ادامه بازداشت های شهر مهاباد برای دستگيری يک خانواده اقدام کردند.

به گزارش کميته کردستان مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، در تداوم بازداشت های امنيتی اخير شهرستان مهاباد، روز يکشنبه مورخ 3 آبان ماه، نيروهای اداره اطلاعات شهر مذکور به منزل يکی از زندانيان سياسی کرد به نام جهانگير بادوزاده که سالهاست در زندان اروميه به سر می برد مراجعه کرده و کتاب و سی دی های موجود در منزل را ضبط کردند. اين نيروها همچنين قصد بازداشت توران بادوزاده همسر اين زندانی را داشتند که نامبرده با اطلاع از اين موضوع به همراه پسر نوجوان خود به کوهستان گريخته است.

لازم به ذکر است پيشتر فرزند ارشد اين خانواده به نام رزگار بادوزاده طی اقدام خودسرانه يکی از نيروهای امنيتی محلی به نام عزيز کانبی در مرکز شهر مهاباد به قتل رسيده است.

بیانیه عفو بین الملل در باره دکتر ملکی

ایران باید پژوهشگری را که به خاطر انتقاد مسالمت آمیز از انتخابات در بازداشت است آزاد کند

mohammad-maleki.jpg
ایران باید پژوهشگری را که به خاطر انتقاد مسالمت آمیز از انتخابات در بازداشت است آزاد کند

عفو بین الملل می گوید، مقامات ایرانی باید پژوهشگر 76 ساله ای را که 41 روز است، ظاهرا به خاطر انتقاد مسالمت آمیز از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، بدون ارتباط با بیرون در بازداشت مانده است، آزاد کنند.
این سازمان همچنین نگرانی شدید خود را در باره وضعیت سلامتی دکتر محمد ملکی ابراز کرد و گفت از این نگران است که جان او در خطر باشد زیرا دکتر ملکی از بیماری های جدی رنج می برد.
محمد ملکی، رئیس سابق دانشگاه تهران، از زمان دستگیری در آگوست بدون تفهیم اتهام در زندان اوین تهران در بازداشت بوده است. حکم بازداشت موقت او در روز 22 اکتبر تمدید شد، گرچه او امکان اعتراض به آن را نیافت و دلیلی نیز برای تمدید آن ارائه نشد.
مامورانی که دکتر محمد ملکی را دستگیر کردند به همسر او قدسی میر معز گفتند که از او به خاطر دامن زدن به ناآرامی ها و به ادعای آنها ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، یکی از گروه های ممنوعه مخالف، تحقیق می شود.
بسیاری از دستگیرشدگان پس از انتخابات با اتهام های مشابهی از سوی مقامات روبرو بوده اند.
خانواده دکتر ملکی تاکید کرده اند که او به هیچ حزب سیاسی وابسته نیست و در انتخابات ریاست جمهوری ایران در روز 22 خرداد رای نداده است.
او از روش برگزاری انتخابات انتقاد کرده، اما علنا در باره هیچ یک از چهار نامزد انتخاباتی اظهار نظری نکرده بود.
عفو بین الملل می گوید که او را یک زندانی وجدانی می داند که صرفا به خاطر ابراز مسالمت آمیز نظریاتش در بازداشت به سر می برد.
دکتر محمد ملکی پیش از بازداشت به خاطر سرطان پروستات تحت مداوای منظم قرار داشت ولی در بازداشت این مداوا از او دریغ شده است.
همسر او، قدسی میرمعز، در مصاحبه ای با یک ایستگاه رادیویی آلمانی در روز 23 اکتبر ابراز نگرانی کرد که وضع سلامتی او ممکن است به وخامت گراییده باشد.
خانواده و وکیل او یک بار در روز 14 سپتامبر اجازه ملاقات با او را یافتند. قدسی میرمعز بعدا گفت:
«من متوجه شدم ضعیت جسمی دکتر رو به وخامت گذاشته و دست ها و پاهایش به طور مداوم می لرزد و توان اینکه خودش را سرپا نگهدارد ندارد.» او همچنین گفت که دکتر ملکی شکایت کرده که «به شدت درد دارد و از نوسان شدید قلب و افت فشار و سوزش ادرار رنج می برد.»
عفو بین الملل از مقامات ایرانی خواسته است که فورا هرگونه مراقبت پزشکی لازم، از جمله در صورت لزوم مراقبت های پزشکی در خارج از زندان را در اختیار دکتر ملکی بگذارند.
این سازمان ضمنا از مقامات خواسته که به فوریت در باره وضعیت سلامتی دکتر ملکی توضیح دهند و فورا به خانواده و وکیلش اجازه ملاقات های منظم با او را بدهند.
27 اکتبر 2009 (8 آبان 1388)
http://www.amnesty.org/en/news-and-updates/news/iran-must-release-scholar-held-peaceful-criticism-election-20091027

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمريکای شمالی



















گزارش ماهانه(مهر 1388) در مورد نقض گسترده، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران

نهادهای مدافع حقوق بشر !

ايرانيان مدافع حقوق بشر !

در اين گزارش بخش بسيار کوچکی از موارد نقض حقوق بشر در ايران را که توسط اين شبکه گرد آوری شده است به اطلاع می رسانيم:
بين المللی:
1 ـ گزارشگران بدون مرز در اطلاعيه ای تحت عنوان “شکنجه روزنامه نگاران در آزادترين کشور جهان!” از سازمان ملل متحد خواستند برای بازديد از زندانهای ايران بخصوص زندان اوين، هيات تحقيق ويژه به ايران اعزام کنند. در اين اطلاعيه آمده است: روزنامه نگاران زندانی در ايران از همه حقوق ابتدائی خود محروم هستند. وکيلها و خانواده هايشان تهديد می شوند و از هيچ حمايتی برخوردار نيستند. محمود احمدی نژاد بايد بر مبنای شهادت روزنامه نگاران شکنجه شده برای آنچه در زندانهای ايران، بعد از 22 خرداد گذشته است، حساب پس بدهد. (گزارشگران بدون مرز 2/7/88)

2 ـ گزارشگران بدون مرز بدنبال توقيف روزنامه های فرهنگ آشتي، آرمان و تحليل روز با انتشار بيانيه ای اعلام کرد: آيت الله خامنه ای و محمود احمدی نژاد رهبران جمهوری اسلامی علنا رسانه ها را دشمن و “ابزار سرنگونی” اعلام کرده اند. جمهوری اسلامی رسانه های مستقل را بدون دليل و استناد جدی حقوقی مورد اتهام قرار می دهد و به شکل سازمان يافته در کار آنها اخلال می کند. اين رژيم همچنان در صدر فهرست کشورهای سرکوبگر جهان در عرصه آزادی و آيت الله خامنه ای و محمود احمدی نژاد در فهرست “دشمنان آزادی مطبوعات” در جهان قرار دارند. گزارشگران بدون مرز از سوی خانواده های زندانيان و زندانيان آزاد شده، از زندانی شدن دو روزنامه نگار مطلع شده است. محسن آزموده خبرنگار خبرگزاری مهر به همراه همسرش در تاريخ 26 خرداد به اتهام “همکاری با گروه ضد انقلاب” بازداشت شده اند. همسر اين روزنامه نگار اخيرا آزاد شده است. (گزارشگران بدون مرز 16/7/88)

3 ـ عفو بين الملل طی اطلاعيه ای خطاب به مقامات دولت ايران اعلام کرد: حبيب الله لطيفي، احسان فتاحيان و شرکو معارفی به اتهام عضويت در حزب حيات آزاد کردستان از سوی دادگاههای ايران محکوم به اعدام شده اند و آنها را به سلولهای انفرادی منتقل کرده اند که اين کار اغلب پيش از اعدام صورت می گيرد. در اين اطلاعيه عفو بين الملل از مقامات ايران خواست که احکام اعدام اين سه نفر را لغو کنند، از مجازات اعدام به قصد تلافی جرائم ارتکابي، بوسيله اشخاص ديگر خودداری کنند و نيز کليه مجازاتهای اعدام در ايران را بطور کامل لغو کنند. (عصر نو 19/7/88) 4 ـ فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران (LDDHI) با انتشار اطلاعيه ای مطبوعاتی صدور حکم اعدام برای محمدرضا علی زماني، الف-پ به اتهام عضويت در انجمن پادشاهی ايران و ن-ع به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدين محکوم کردند. در اين اطلاعيه آمده است: اين افراد در زمره صد متهمی هستند که در محاکمه های دست جمعی دادگاه انقلاب تهران در ارتباط با اعتراض های راجع به نتايج انتخابات رياست جمهوری شرکت داده شدند. (اخبار روز 22/7/88)

5 ـ جو استورک معاون بخش خاورميانه و شمال آفريقای ديده بان حقوق بشر اعلام کرد: بهنود شجاعی عليرغم منع بدون شبهه بين المللی در خصوص اعدام افراد زير 18 سال و بخشش اوليه خانواده، وی به دار آويخته شد. شجاعی 21 ساله برای قتلی که در سال 2005، در سن 17 سالگی مرتکب شده بود، اعدام شد. وی افزود: اشتياق مقامات قوه قضائيه ايران برای بدار آويختن متهمان نوجوان بر خلاف تعهدات بين المللی و مخالفت هائی که در ايران درباره چنين اعمال بی رحمانه ای وجود دارد، شوکه کننده است. اين اعدام يک بی رحمی آشکار در خصوص ساده ترين شيو انسانی است. (ايران امروز 22/7/88)

6 ـ در گزارش ساليانه گزارشگران بدون مرز در ارتباط با وضعيت آزادی مطبوعات در جهان با اشاره به وضعيت رو به وخامت مطبوعات در ايران آمده است: امسال روزنامه نگاران ايران بيشتر از هر وقت ديگری از ايران احمدی نژاد آزار ديدند. انتخاب مجدد و مورد اعتراض محمود احمدی نژاد کشور را در بحرانی عميق فرو برد و بدبينی مفرط مقامات حکومتی عليه روزنامه نگاران شدت يافت. با استقرار نيروهای امنيتی در چاپخانه ها و تحريريه های روزنامه ها، سانسور پيش از انتشار مطالب اعمال می شود. بازداشت و زندانی کردن، بدرفتاری غير قانونی و گسترده با روزنامه نگاران بسياری از آنها را مجبور به ترک کشور کرد. اين تصوير کلی از وضعيت آزادی مطبوعات در جمهوری اسلامی در سال جاری است. ايران پيش از اين نيز در رده های انتهايی جدول رده بندی قرار داشت. سال گذشته در رده 166 در ميان 173 کشور، امسال ايران به دروازه سه کشور جهنمی برای آزادی ترکمنستان رده 173 کره شمالی رده 174 و اريتره رده 175 که سالهاست آخرين رده بندی جدول را به خود اختصاص داده اند، رسيده است. (گزارشگران بدون مرز 29/7/88)

اخبار دانشجويی:





دانشجويان: احضار:
7 ـ بدنبال تاکيد رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر بازنگری در “علوم انسانی” در سطح دانشگاههای کشور، دور جديد تصفيه استادان و تغييرات در دانشگاه علامه طباطبايی آغاز شد . دکتر محمدرضا ضياء بيگدلی استاد حقوق بين الملل و رئيس سابق دانشکده حقوق و علوم سياسی اين دانشگاه، دکتر علی آزمايش استاد حقوق جزا و کيفر بين المللی کشور، دکتر حسين شريفی طراز کوهی استاد رشته حقوق بشر و دو استاد ديگر از تدريس در اين دانشگاه محروم شدند. سال گذشته نيز دکتر محمد محمدی گرگانی رئيس حقوق بشر اين دانشگاه بازنشسته اجباری شد و از تدريس دکتر مرتضی مرديها در دانشگاه حقوق و علوم سياسی ممانعت به عمل آمده بود. (روز آنلاين 6/7/88) 8 ـ محمد هادی صادقی رئيس دانشگاه شيراز به خبرگزاری مهر گفت: درحال حاضر پرونده تعدادی از دانشجويان متخلف دانشگاه در جريانات چند ماه اخير در کميته انضباطی دانشگاه شيراز در دست بررسی است. وی افزود: طی چند ماه گذشته مشخص شد که عده ای کمتر از 40 يا 50 نفر در ميان دانشجويان هستند که مستعد و عامل ايجاد تجمعات غير قانونی هستند، که دانشگاه بايد با آنان برخورد کند. (اميرکبير 10/7/88) 9 ـ مهدی قمصری معاون دانشجوئی دانشگاه تهران به خبرگزاری مهر گفت: دانشگاه برای اعتراض و برخورد ناشايست با غلامعلی حداد عادل از سوی دانشجويان، سازوکارهای خاص خود را دارد و دانشجويان معترض به کميته انضباطی احضار شده اند. (فرارو 13/7/88) 10 ـ افتخار برزگريان عضو سابق انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد و عضو ارشد ستاد حاميان مهدی کروبی در انتخابات رياست جمهوري، که از 35 روز پيش توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده، تاکنون اطلاعی از وی در دست نيست. شنيده ها حاکی از آن است که در 20 روز اخير حال اين زندانی سياسی وخيم بوده است. (اميرکبير 19/7/88) 11 ـ استاد مستشاری از اساتيد مجرب دانشگاه قم در رشته الهيات به جرم حضور در بيت آيت الله منتظری و حمايت از مهندس ميرحسين موسوی بدستور مديريت دانشگاه ممنوع الورود به دانشگاه شد. (اميرکبير 20/7/88)

12 ـ مديران مسئول نشريات دانشجوئی “پروچيستا” و “کلبه” به اتهام بکار بردن کلمه “شهيد” برای کيانوش آسا و همچنين درج خبر و چاپ عکس مراسم نامگذاری پارک شهيد آسا به کميته ناظر بر مطبوعات دانشجوئی دانشگاه علم وصنعت احضار شدند. گفتنی است کيانوش آسا، دانشجوی کارشناسی ارشد اين دانشگاه در جريان حوادث بعد از انتخابات توسط نيروهای امنيتی درتهران به قتل رسيد. (خبرنامه اميرکبير 19/7/88)

دانشجويان: بازداشت شده
13 ـ بدنبال برگزاری چند تجمع دانشجوئی در دانشگاه آزاد در اعتراض به سرکوب گسترده مردم توسط دولت کودتا، 20 تن از دانشجويان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز به کميته انضباطی احضار شدند. (اميرکبير 19/7/88)

14 ـ مامورين امنيتی همزمان با بازگشائی دانشگاهها، 8 تن از دانشجويان دانشگاه چمران اهواز را بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل کردند. اسامی 3 تن از دانشجويان دستگير شده به شرح ذيل است: ابوالفضل محمدی 23 ساله اهل کرمان دانشجوی کاردانی رشته مکانيک، ايوب نصرالهی 21 ساله اهل سمنان دانشجوی کاردانی رشته مکانيک و معين صولتی 26 ساله اهل شيراز دانشجوی رشته عمران. (خبرگزاری هرانا 9/7/88)

15 ـ مهدی عربشاهي، ميلاد اسدی و فريد هاشمی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت به همراه نسيم سرابندی دانشجوی دانشگاه تهران و دبير کميسيون زنان اين تشکل، مونا غفاري، زهرا نيک سرشت، مجيد عباسی دانشجويان دانشگاه خواجه نصير، سياوش حاتم دانشجوی دانشگاه همدان، حمزه مؤذن، اميرحسين معظمي، محمد رضائي، سجاد الله آبادی دانشجويان دانشگاه عباسپور، حسين معصومي، حامد عزيزی دانشجويان دانشگاه آزاد و سارا اسی زاده دانشجويان دانشگاه تهران در پارک جمشيديه توسط ماموران امنيتی بازداشت شدند. (اميرکبير 10/7/88)

16 ـ احمد احمديان و عزت تربتی دانشجويان دانشگاه تهران و از بازداشت شدگان در پارک جمشيديه به زندان اوين منتقل شدند. (ادوارنيوز 12/7/88)

دانشجويان: محاکمه:
17 ـ محبوب خواه، ديانا خدارحمي، پويا حسين پوري، سامان خالديان و جاويد حاج همتی دانشجويان دانشگاه خواجه نصير بدنبال برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای سبز به دفتر پيگيری وزارت اطلاعات احضار شدند. (اميرکبير 22/7/88)

18 ـ عاطفه نبوی از فعالين دانشجوئی که در جريان وقايع پس از انتخابات رياست جمهوری در تاريخ 25 خرداد ماه توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده بود به اتهام محاربه جهت محاکمه به شعبه 12 دادگاه انقلاب تهران انتقال يافت. لازم به يادآوری است که وی به مدت 95 روز در بند 209 و سپس قرنطينه بند زنان زندان اوين نگهداری شده است. (کميته گزارشگران حقوق بشر 15/7/88)
دانشجويان: احکام صادر شده

19 ـ سروش چکرچيان دبير انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه علوم پزشکی زنجان به اتهام تبليغ برای دفتر تحکيم وحدت طيف علامه ، توهين به شعائر اسلامی و اخلال در نظم عمومی دانشگاه به حکم کميته انضباطی به دانشگاه يزد تبعيد شد . همچنين تايماز امير اصلانی يکی از اعضای اين انجمن به 6 ماه تعليق از تحصيل محکوم شد . (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 1/7/88)

20 ـ در ادامه فشارها به دانشجويان دانشگاه مازندران ، 28 نفر از دانشجويان رشته زبان روسی اين دانشگاه بدستوری شورای آموزشی و رياست دانشگاه بدليل آنچه که “سياسی کاری” ناميده شده است به درج نمره صفر در دو درس محکوم شده اند . اسامی اين دانشجويان به شرح ذيل می باشد : مهديه عليجاني، سودابه سعيدي، پروانه رحماني، مهناز روشن زاده، ربابه مهدوي، سمانه شادمان، زهرا اسحاقي، نسترن سليماني، زهرا فاميل خدايي، نشاط زارع تاج آبادي، راضيه سليمانيان، ليلا دهقان، ليلا پرتويف، اکرم بيات، سمانه بهرامی نسب، الناز رادان، معصومه اصطلامي، فريبا رضايي، سپيده مصطفوي، مرجانه پرهيزگار، فاطمه شافعيان، سعديه جعفري، مهرنوش حائري، ندا موسوي، پريسا موسوي، اردلان طلاوري، ناصر زکی گرمی و حمزه حسينيان . اين دانشجويان در روز 26 خرداد به علت حمله نيروهای امنيتی به دانشگاه، بازداشت ومورد ضرب و شتم قرار گرفتند . دانشجويان فوق به علت نبود امنيت جانی در سرجلسات امتحان حاضر نشدند. (اميرکبير 2/7/88) 21 ـ سيد مسعود علوی دانشجوی دانشگاه آزاد اروميه به علت اعتراض به تقلب در انتخابات رياست جمهوری به اتهام برهم زدن نظم عمومی و تخريب اموال عمومی در دادگاه به دو ترم تعليق از تحصيل، 200 هزار تومان جزای نقدی و 30 ضربه شلاق محکوم شد. (اميرکبير 3/7/88)

22 ـ علی کانطوری از دانشجويان آزاديخواه و برابری طلب در دادگاه انقلاب به 32 ماه حبس تعزيری محکوم شد . نامبرده قبلا در 22 دی ماه 1386 بازداشت و در خرداد 1387 با قرار وثيقه سنگين از زندان آزاد شد . (وبلاگ آزادی وبرابری 5/7/88)

23 ـ ده نفر از دانشجويان دانشگاه صنعتی بابل در کميته انضباطی اين دانشگاه محکوم شدند . اسامی و مدت محکوميت دانشجويان به شرح ذيل است : حسام الدين باقری ، ايمان صديقی ، کاوه دانشور يک ترم تعليق از تحصيل بدون احتساب سنوات ، سياوش سليمی نژاد، امير کسری کياني، راضيه ديلم صالحی توبيخ کتبی درج در پرونده، معين اسلامی جم توبيخ کتبی بدون درج در پرونده، نيما نحوي، محمدعلی علمی يک ترم تعليق بدون احتساب در سنوات و دو ترم محروميت از امکانات رفاهی از قبيل خوابگاه و وام . محسن برزگر يک ترم تعليق با احتساب در سنوات . (اميرکبير 7/7/88)



24 ـ کيوان امير الياسی دانشجوی دانشگاه صنعتی شريف ، از فعالان دانشجويان طيف چپ به اتهام تبليغ عليه نظام و اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنيت کشور در شعبه 28 دادگاه انقلاب به رياست قاضی مغيثه به 5 سال زندان محکوم شد. (سرمايه 8/7/88) 25 ـ کميته انضباطی دانشگاه سيستان بلوچستان برای 10 دانشجوی اين دانشگاه احکام انضباطی ذيل را صادر نموده است: شهريار حسين بر عضو انجمن اسلامی ادبيات به حذف دو ترم با احتساب سنوات و پيشنهاد اخراج به کميته انضباطی مرکزي، امين صالحی عضو انجمن اسلامی مهندسی به حذف دو ترم با احتساب سنوات و پيشنهاد اخراج به کميته انضباطی مرکزي، ستار محمودی دبير انجمن اسلامی اقتصاد به حذف دو ترم با احتساب سنوات، سينا قاسمی دبير انجمن اسلامی مهندسی به حذف دو ترم با احتساب سنوات، سجاد بريمانی عضو انجمن اسلامی مهندسی به حذف دو ترم با احتساب سنوات، محسن خوش نيت عضو انجمن اسلامی اقتصاد به حذف دو ترم با احتساب سنوات، علی لطفی عضو انجمن اسلامی مهندسی به حذف دو ترم با احتساب سنوات، ميثم شمسی عضو انجمن اسلامی ادبيات به حذف دو ترم، حسين رستگار به حذف دو ترم، آرمين قراگزلو به حذف دو ترم محکوم شدند. علاوه بر اين حراست دانشگاه علی پارسا دبير سابق انجمن اسلامی ادبيات و مرتضی سيمياری دبير سابق انجمن اسلامی اقتصاد و عضو کنونی شورای مرکزی دفتر تحکيم وحدت را به دانشگاه ممنوع الورود اعلام کرده است. (اميرکبير 8/7/88) 26 ـ به دنبال احضارهای جديد دانشجويان دانشگاه رازی کرمانشاه، کميته انضباطی اين دانشگاه تعدادی از آنان را به اتهام “اخلال در نظم و شکستن اموال عمومی دانشگاه” محاکمه کرده است. احکام صادر شده برای تعدادی از دانشجويان به شرح ذيل است:حشمت الله مطاعی دانشجوی کارشناسی ارشد 2ترم با احتساب سنوات محروميت از تسهيلات رفاهی و 500هزار تومان جريمه نقدی ، مهدی شادرام 2ترم با احتساب سنوات محروميت از تسهيلات رفاهی و 500هزار تومان جريمه نقدی ، مراد تيموری با احتساب سنوات محروميت از تسهيلات رفاهی و 500هزار تومان جريمه نقدی ، رضا صحرايی فر 2ترم با احتساب سنوات و محروميت از تسهيلات رفاهی ، آبتين پگاه 2ترم تعليق بدون احتساب سنوات و محروميت از تسهيلات رفاهی ، ميلاد غلامی دوترم و محروميت از تسهيلات رفاهي، محمد جعفری دوترم ومحروميت از تسهيلات رفاهی ، سجاد حياتی يک ترم با احتساب سنوات ومحروميت از تسهيلات رفاهی ، آرمان ميرزايی يک ترم با احتساب سنوات ومحروميت از تسهيلات رفاهی ، احسان حياتی دبير سابق شورای صنفی يک ترم ومحروميت از تسهيلات رفاهی ، الهام هاشمی يک ترم ومحروميت از تسهيلات رفاهي، مينا افضلی يک ترم ومحروميت از تسهيلات رفاهي، روناک محمدی يک ترم ومحروميت از تسهيلات رفاهی ، پندار عليرضا زاده يک ترم ومحروميت از تسهيلات رفاهي، روشنک اميريان يک ترم و محروميت از تسهيلات رفاهی ، مسعود کاکاآذر يک ترم ومحروميت از تسهيلات رفاهی ، فرشته اربابی يک ترم و محروميت از تسهيلات رفاهی . (کرمانشاه پست 8/7/88) 27 ـ مهدی اللهياری دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی شيمی دانشگاه صنعتی شريف، عضو تحريريه نشريه دانشجوئی توقيف شده “خاک” و سردبير نشريه “طلوع” در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضی مقيسه به 2 سال حبس تعزيری محکوم شد. نامبرده از دانشجويان آزاديخواه و برابری طلب بود که در 17 آذر 86 بازداشت و پس از تحمل 90 روز حبس با قرار وثيقه 80 ميليون تومانی از زندان آزاد شده بود. (کميته گزارشگران حقوق بشر 11/7/88)

8 ـ بدستور کميته انضباطی دانشگاه تهران 8 دانشجوی دختر به اتهام رعايت نکردن قوانين و مقررات از خوابگاه کوی فاطميه محل اسکان دانشجويان دختر اخراج شدند . (ايران امروز 13/7/88)

29 ـ بيش از 130 نفر از دانشجويان دانشگاه رازی کرمانشاه اخيرا به کميته انضباطی احضار شدند که برای حدود 80 نفر از آنها حکم صادر شده است. يکی از اين دانشجويان گفت: بيشتر احکام صادر شده جرائم نقدي، تعليق يا محروميت از تحصيل به اتهام تحريک دانشجويان به اغتشاش و صدمه به اموال دانشگاه بوده است. وی که به 500 هزار تومان جريمه نقدی و دو ترم تعليق محکوم شده اظهار داشت: حکم اودر تاريخ 10 شهريور صادر شده در حالی که از وی 19 همين ماه بازجوئی شده است. (اعتماد 13/7/88)


دانشجويان: توقيف مطبوعات دانشجويی
30 ـ سودابه سعيدي، پروانه رحمانی و مهديه عليخانی از اعضای شورای مرکزی واحد زنان انجمن اسلامی دانشگاه مازندران طی تماس تلفنی از سوی مسئولين دانشگاه به آنها اعلام شده است،که از اين بعد حق استفاده از خوابگاه و ديگر امکانات رفاهی دانشگاه را ندارند و خوابگاه راتخليه کنند. اين دانشجويان چند ساعت از شب را پشت درب خوابگاه سپری کردند. مسئولين خوابگاه به آنها اجازه دادند که فقط همان شب را در نمازخانه خوابگاه سکونت کنند. (اميرکبير 16/7/88) 31 ـ ماموران حراست واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد با استقرار در مقابل درب اين دانشگاه از ورود برخی از دانشجويان جلوگيری کردند. لازم به يادآوری است پيش از اين تعدادی از فعالان دانشجوئی اين واحد دانشگاهی از سوی رياست دانشگاه تهديد به اخراج و چهار نفر از دانشجويان نيز به دفتر پيگيری وزارت اطلاعات احضار شده بودند. (بامدادخبر 27/7/88)

32 ـ نشريه دانشجوئی “گلاوژ” به اتهام نشر اکاذيب، ترويج قوميت گرائی و تائيد تلويحی هلوکاست بدستور کميته ناظر بر نشريات دانشجوئی توقيف گرديد. (اميرکبير 16/7/88)
دانشجويان: جلوگيری از آزادی از زندان

جلوگيری از برگزاری مراسم:
33 ـ قاضی حداد (حسن زارع دهنوی) رئيس شعبه 2 امنيت با آزادی مجيد دری دانشجوی محروم از تحصيل دانشگاه علامه طباطبايی و عضو شورای دفاع از حق تحصيل، مخالفت کرد . بازجوی پرونده با سپردن وثيقه جهت آزادی اين دانشجو موافقت کرده بود . نامبرده از 18 تير در بازداشت بسر می برد . (کميته گزارشگران حقوق بشر 1/7/88)

34 ـ خانواده آيت الله اشرفی اصفهانی به دلايلی که اعلام نشده است از برگزاری مراسم سالگرد در گذشت وی خودداری کردند. لازم به يادآوری است فرزند وی محمد اشرفی اصفهانی از چهره های اصلاح طلب محسوب می شود. (امروز 22/7/88)
فيلترکردن سايتها:

35 ـ سايت خبری ” اميرکبير ” برای دوازدهمين بار فيلتر شد. طی 10 روز گذشته برای دومين بار است که اين پايگاه اطلاع رسانی دانشجويی فيلتر می شود . (اميرکبير 6/7/88)
36 ـ علاءالدين بروجردی رئيس کميسيون امنيت ملی مجلس به خطر اطلاع رسانی توسط سايتهای اينترنتی اشاره کرده و از لزوم رسمی شدن فيلترينگ سايتها سخن گفته است. طی مدت 5 ماه اخير به بهانه مصلحت و امنيت کشور تا کنون بيش از 10 ميليون سايت فيلتر شده است که هزينه ای بالغ بر 7 ميليارد تومان را در بر گرفته است. همچنين طبق اعلام گروه گرداب (وابسته به سپاه پاسداران) بيش از 4 ميليون دلار برای انسداد سايتها هزينه شده است. (سرمايه 8/7/88)

37 ـ وبلاگ سهيل محمودي، شاعر و کارشناس ادبی به اتهام عدم رعايت قوانين فيلتر شد. (امروز 9/7/88)
مطبوعات: اخبار

38 ـ محمد مصطفائی وکيل هنگامه شهيدی که در پی حوادث پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری بازداشت شده بود، طی نامه ای خطاب به دادستان تهران نوشت: از تاريخ نهم تير ماه سال هشتاد و هشت، هنگامه شهيدي، روزنامه نگاری فرهيخته که گناهش، فعاليت در تبليغات انتخاباتی حزب اعتماد ملی بود دستگير و برای اخذ اقرار، مدتها در انفردادی نگه داشته شد تا باز هم برخلاف متون قانوني، دليلی بر ادامه بازداشتش تحصيل گردد. ايشان پس از تفهيم اتهام به ارتکاب جرمی نامعلوم و با دلايلی نامعلوم، با قرار بازداشت موقت، به بند 209 بازداشتگاه امنيتی زندان اوين اعزام گرديد. بدون اينکه مدافعی داشته باشد رنج ها و مصائب زندان را تحمل و هم اکنون نيز در اسارت است. قرار بازداشت موقت صادره به زيان خانم شهيدي، تنها به امضای وی رسيده و حقوق قانونی اش از جمله حق اعتراض اين قرار به وی تفهيم نگرديده و همچنان پرونده اتهامی ايشان معلق مانده است. بارها و بارها برای اخذ ملاقات و تنظيم وکالتنامه به مراجع مختلف قضايی مراجعه کردم. پس از مدتها بی خبری از محل بازداشت و مرجع رسيدگی کننده به پرونده ايشان، متوجه شدم بازپرس شعبه دوم امنيت دادسرای انقلاب، متصدی رسيدگی به پرونده اين روزنامه نگار می باشد. آنقدر به اين شعبه مراجعه کردم تا در نهايت توانستم دستور ملاقات هنگامه شهيدی را بگيرم. اين دستور طبق نامه شماره 88/14897/ط د صادر و از اين تاريخ به بعد مراجعات مکرری به زندان اوين نمودم ليکن متاسفانه عليرغم اخذ دستور ملاقات از داديار ناظر زندان اوين، مسئولين بازداشتگاه 209 امنيتی اين زندان، به دلايل نامعلومی اجازه ملاقات و تنظيم وکالتنامه را ندادند. به کرات به دفتر دادستانی مراجعه کردم و نامه های متعددی نوشتم و وکالتنامه ای نيز تنظيم و با الصاق تمبر مالياتي، به دفتر دادستانی ارائه دادم ولی هيچ خبری از نامه ها و درخواستهايم نشد.

(ايران امروز 7/7/88)


39 ـ جهانگير هدايت برادر صادق هدايت اعلام کرد: تمام کتابهايی که در 25 سال اخير با اجازه وزارت ارشاد چاپ شده اند در چهار سال گذشته اجازه تجديد چاپ نگرفته اند . وی افزود : آثار هدايت در کنار خيابان مثل مواد مخدر غيرقانونی به فروش می رسد . نامبرده گفت : افرادی هستند که پنهانی تمام آثار را چاپ و تکثير می کنند و ما هرگز از آن با خبر نمی شويم . (ايلنا 8/7/88) 40 ـ انجمن دفاع از آزادی مطبوعات با انتشار بيانيه ای اعلام کرد:جمعی از روزنامه نگاران در شرايطی سخت، در بازداشت غيرقانونی بسر می برند و از سوی ديگر بازداشت و تهديد و اعمال فشار عليه روزنامه نگاران منتقد و مستقل ايران، به بهانه های گوناگون ادامه دارد. عيسی سحرخيز، کيوان صميمی و احمد زيدآبادی از اعضای شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات از جمله روزنامه نگارانی هستند که هفته هاست شرايط دشواری را در حبس و بند، به ناحق تحمل می کنند. اخبار نگران کننده ای درباره چگونگی برخورد با ايشان و نيز ديگر روزنامه نگاران شنيده و مطرح شده است. بهمن احمدی امويي، سعيد ليلاز، محمد قوچاني، مسعود باستاني، فياض زاهد، رضا نوربخش، علی پيرحسينلو، محسن آزموده، مهدی محموديان، حسين نورانی نژاد، مسعود لواساني، هنگامه شهيدی و فريبا پژوه از جمله روزنامه نگارانی هستند که برخی از ايشان يکصد روز است در سلول انفرادی بسر می برند. (موج سبز آزادی 8/7/88) 41 ـ ژيلا بنی يعقوب همسر روزنامه نگار زندانی بهمن احمدی اموئی که پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری بازداشت شده بود، طی مصاحبه ای اعلام کرد:با گذشت نزديک به 110 روز که از بازداشت وی می گذشت وهيچ پرونده ای برای ايشان تشکيل نشده بود، به تازگی پرونده ای ناقص برای او تشکيل و به شعبه دوم بازپرسی دادگاه انقلاب ارسال شده است که به همين دليل فعلا امکان قبول وثيقه و آزادی وی وجود ندارد. وی افزود: سيستم قضائی ما با اين روشها مطالبات ما را درباره زندانيان کاهش داده است و به جای اينکه ما بگوئيم چرا آنها را بی دليل در زندان نگه داشته ايد و بايد فوری آزاد شوند، يک روز بايد بگوئيم که پرونده اش کجاست، روز ديگر بايد بگوئيم پرونده اش چرا ناقص است.

(روز 16/7/8)

مطبوعات: صدور قرار وثيقه جهت آزادی از زندان
42 ـ نسرين ستوده وکيل مدافع کيوان صميمي، مدير مسئول ماهنامه توقيف شده “نامه” که در روز 24 خرداد بازداشت شده است اعلام نمود: آقای صميمی در آخرين تماسی که با خانواده خود داشته گفته است که به شدت برای اعتراف و مصاحبه تلوزيونی تحت فشار است اما تا کنون زير بار اين عمل غير قانونی نرفته است. (روز 16/7/88) 43 ـ نقی احمدی آذر نويسنده آذربايجانی و از اعضای هيئت تحريريه نشريه توقيف شده “شمس تبريز” پس از تحمل 146 روز بازداشت با قرار وثيقه 150 ميليون تومانی از زندان تبريز آزاد شد.

(ساوالان سسی 12/7/88)

44 ـ هنگامه شهيدی روزنامه نگار زندانی به اتهام شرکت در اجتماعات غير قانوني، تبانی به قصد بر هم زدن امنيت کشور، تبليغ عليه نظام و اخلال در نظم عمومی مورد بازجوئی قرار گرفت و از سوی شعبه 2 بازپرسی دادسرای امنيت برای آزادی هنگامه شهيدی مبلغ 100 ميليون تومان قرار وثيقه صادر شد. (ايلنا 13/7/88) 45 ـ مازيار بهاری خبرنگار ايرانی/کانادائی هفته نامه نيوزويک در ايران که در پی اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده بود با قرار وثيقه 300 ميليون تومانی از زندان اوين تهران آزاد شد. (جرس 25/7/88)

مطبوعات: محاکمه روزنامه نگاران
46 ـ محمد نعيمی پور مدير مسئول روزنامه توقيف شده “ياس نو” به اتهام طرح مطالب خلاف واقع، توهين وتبليغ عليه نظام با شکايت مدعی العموم و معاون وقت رئيس کل دادگستری استان تهران در شعبه 1083 دادگاه عمومی تهران به رياست قاضی حسينيان محاکمه شد. جرم اين نشريه چاپ نظرات حسين انصاری راد و محسن آرمين نمايندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی می باشد. (ايسنا 19/7/88)

47 ـ نعمت احمدی وکيل مدافع فياض زاهد روزنامه نگار زندانی گفت: بدليل اينکه اتهام موکلم از سوی قاضی مقدمی امنيتی اعلام شده، بدستور دادستان پرونده، از بازپرس شعبه 13 گرفته شده و به دادسرای امنيت ارجاع شده است. (ايلنا 11/7/88)

48 ـ مديران مسئول نشريات “موج” با شکايت فرماندار کرج و “ليان” با شکايت استانداری بوشهر در شعبه 76 دادگاه کيفری استان تهران به رياست قاضی سيامک مديرخراسانی محاکمه شدند. (ايسنا 12/7/88) 49 ـ محمدجواد حق شناس مدير مسئول روزنامه توقيف شده “اعتماد ملی” به اتهام نشر مطالب خلاف واقع با شکايت سازمان ميراث فرهنگی در شعبه 76 دادگاه کيفری استان تهران محاکمه شد.

(ايسنا 12/7/88)
50 ـ مديران مسئول روزنامه های “مردم سالاری” و نشريه “دال” در شعبه 76 دادگاه کيفری استان تهران به رياست قاضی مديرخراسانی و با حضور اعضای هيات منصفه ی مطبوعات محاکمه و مجرم شناخته شدند. هيئت منصفه ی مطبوعات به اتفاق آرا هيچکدام را مستحق تخفيف در مجازات ندانست.

(ايسنا 28/7/88)
مطبوعات: احکام صادر شده توسط دادگاهها

51 ـ کامران احمدپور مدير مسئول روزنامه ورزشی “نود” به اتهام افترا، توهين و نشر اکاذيب به قصد تشويش اذهان عمومی به حکم شعبه 76 دادگاه کيفری استان تهران به پرداخت جريمه نقدی محکوم شد. (ايسنا 8/7/88)
52 ـ مسعود باستانی روزنامه نگار و فعال سياسی که پس از اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری بازداشت شده بود به حکم دادگاه بدوی استان تهران به يک سال حبس به اتهام تبليغ عليه نظام و 5 سال به اتهام اجتماع و تبانی برای ايجاد اغتشاش محکوم شد. (هم ميهن 27/7/88)

مطبوعات: توقيف

53 ـ روزنامه “فرهنگ آشتی” به مدير مسئولی محمد مهدی امامی ناصري، پس از 3 ماه انتشار در دوره جديد بدستور هيئت نظارت بر مطبوعات توقيف شد. (ايلنا 13/7/88)
54 ـ روزنامه “آرمان روابط عمومی” به مدير مسئولی هوشمند سفيدی در دوره جديد انتشار که با تيراژ بسيار بيشتر منتشر می شد، بدستور هيئت نظارت بر مطبوعات توقيف گرديد. (ايلنا 13/7/88)

55 ـ امتياز روزنامه “تحليل روز” به مدير مسئولی بهمن حاجات نيا، چاپ شيراز، پس از انتشار 756 شماره بدستور هيئت نظارت بر مطبوعات استان فارس با استناد به ماده 6 قانون مطبوعات لغو گرديد.

(ايلنا 14/7/88)
خبار مربوط به فعالين سياسي، فرهنگی و اجتماعی:

56 ـ بيش از 100 نفر از خانواده های بازداشت شدگان 27 شهريور (روزقدس) با تجمع در مقابل دادگاه انقلاب خواستار آزادی بستگان زندانی خود شدند . در تظاهرات روز قدس دهها نفر در تهران و شهرستانها توسط نيروهای امنيتی بازداشت شدند . (سرمايه 6/7/88)

57 ـ مادر هنگامه شهيدی روزنامه نگار زندانی گفت : هنگامه در زندان فرياد می کشيد و می گفت که به همه بگوييد مرا بشدت تحت فشار گذاشته اند و حتی اجازه دستشويی رفتن هم نمی دهند . مادر اين روزنامه نگار افزود: هنگامه در زندان دچار مشکل کليه شده اما فقط 4 بار در 24 ساعت اجازه دستشويی رفتن می دهند . اين عضو حزب اعتماد ملی بيش از 90 روز است که در زندان بسر می برد .

(روز آنلاين 7/7/88)

58 ـ پرويز سروری رئيس کميته ويژه مجلس برای پيگيری وضعيت بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات رياست جمهوری اعلام کرد: در راستای پيگيری های صورت گرفته در ارتباط با حوادث پس از انتخابات اخير 104 پرونده قضائی برای متهمان کهريزک تشکيل شده که اخيرا پرونده چند قاضی نيز به آنها اضافه شده است. (اعتماد 7/7/88)

59 ـ علی احمدی اهل مهاباد به اتهام همکاری با احزاب کردی به حکم دادگاه انقلاب مهاباد به 5 سال حبس تعزيری محکوم شد. همچنين هژار خانی و رامين کوهی به اتهام مشابه به حکم دادگاه انقلاب مهاباد به يک سال حبس تعزيری محکوم شد. (خبرگزاری هرانا 8/7/88)

60 ـ شورش مام رحمانی 25 ساله از اهالی يکی از روستاهای مياندوآب به اتهام همکاری با احزاب کردی از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب شهر مهاباد به تحمل 5 سال حبس تعزيری محکوم شد.

(خبرگزاری هرانا 8/7/88)

61 ـ کبری زاغه دوست و همسرش اشکان اسکندری که در مراسم چهلم شهدای حوادث پس از انتخابات توسط ماموران وزارت اطلاعات در بهشت زهرا بازداشت شده بودند، با وجود گذشت 2 ماه همچنان در بند 209 در شرايط بلاتکليفی بسر می برند. اشکان اسکندری چندين بار در زندان مورد ضرب وشتم شديد قرار گرفته، وی روز گذشته از بند 209 به بيمارستان طالقانی تهران منتقل گرديد. نامبرده در سلول انفرادی بسر می برد. (کميته گزارشگران حقوق بشر 9/7/88)
62 ـ پريسا صفائی فراهانی دختر مهندس محسن صفائی فراهانی از رهبران زندانی جبهه مشارکت ايران اسلامی اعلام کرد: بازجوئی های پدرم در دهه اول مرداد به پايان رسيده و وی به مدت 60 روز است که در بلاتکليفی بسر می برد. اولين ملاقات خانواده با ايشان 65 روز پس از تحمل بازداشت در سلول انفرادی صورت گرفت. (ايلنا 10/7/88)

63 ـ صالح دلدم از فعالين ستاد آقای کروبی در شرق تهران که در روز 25 خرداد ماه توسط مامورين امنيتی بازداشت شده بود پس از گذشت 100 روز که در زندان اوين نگهداری می شود هنوز پرونده ای در دادسرای انقلاب برای ايشان تشکيل نشده و مراجعات مکرر خانواده و وکيل وی به مراجع قضائی بی پاسخ مانده است. (کميته گزارشگران حقوق بشر 10/7/88)


64 ـ خانواده دکتر محمد ملکی طی اطلاعيه ای اعلام کردند: بعد از گذشت 45 روز از بازداشت دکتر محمد ملکي، وی کماکان در سلول انفرادی نگهداری می شود. عليرغم اجازه کتبی قاضی پرونده برای ملاقات وی با خانواده اش، بازجويان مستقر در زندان اوين اجازه ملاقات به وی را نمی دهند و اعلام کرده اند که وی همچنان ممنوع الملاقات می باشد. اين شواهد نشان می دهد همانطور که خانواده بارها در نامه به مسئولان هشدار داده بود، وضعيت سلامتی محمد ملکی وخيم است و احتمالا اتفاقی برای ايشان رخ داده که مقامات زندان از دادن هر نوع اطلاعی از وضعيت او خودداری می کنند. (خانواده ملکی 13/7/88) 65 ـ پويش اسانلو فرزند زندانی سياسی منصور اسانلو که در پی اعتراضات گسترده مردم پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده بود و بيش از 17 روز را در زندان بسر برده بود، طی اين مدت تحت شکنجه هايی قرار گرفته است که عليرغم گذشت مدت زمانی نسبتا طولانی پس از آزادی وي، هنوز آثار شکنجه بر بدن او کاملا قابل مشاهده است و وی همچنان تحت درمان پزشکی قرار دارد. (فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 13/7/88) 66 ـ کانون صنفی معلمان ايران به مناسبت روز جهانی معلم با انتشار بيانيه ای اعلام کرد: همانگونه که می دانيد در سال 1994 ميلادي، روز پنجم اکتبر، برابر با سيزدهم مهر ماه، از سوی سازمان يونسکو، روز جهانی معلم نامگذاری گرديد. هر چند اين روز در نظام جمهوری اسلامی به عنوان روز جهانی گراميداشت مقام معلم به رسميت شناخته شده است. اما سال هاست که نه تنها از سوی هيچ نهاد و ارگانی از جمله آموزش، پاس داشته نمی شود. متاسفانه حتی در تقويم رسمی کشور نيز به آن کمترين اشاره ای نگرديده و نمی گردد. کانون صنفی معلمان ايران خواستهای خود را به شرح ذيل اعلام نمود: 1- آزادی بی قيد و شرط همکاران فرهنگی در بند رسول بداقي، هاشم خواستار، فرزاد کمانگر،عبدالله مومنی ،جعفر ابراهيمي، محمد داوری و…… 2- مختومه شدن تمامی پرونده هائی که از سال 1378 تاکنون در شعب مختلف دادگاه ها و دادسراها بر عليه فعالان صنفی تشکيل شده و اعاده تمامی حقوق تضييع شده آنان. 3- رفع محدوديت از فعاليت همه نهادهای مدنی دانشجويان، حقوق زنان، کارگران، حقوقدانان، روزنامه نگاران و … بويژه کانون های صنفی معلمان سرار کشور. (ادوارنيوز 14/7/88)

67 ـ معاونت سياسی استانداری تهران طی نامه ای به اعضای شورای شهر تهران خواستار توقف ديدار آنها با خانواده آسيب ديدگان و بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات و زندانيان آزاد شده گرديد. در اين نامه تاکيد شده است با توجه به اينکه اين ديدارها خلاف مصالح و منافع عمومی کل کشور است از ملاقات با خانواده های بازداشت شده گان حوادث پس از انتخابات و زندانی هايی که آزاد می شوند خودداری شود. (پارلمان نيوز 14/7/88)

68 ـ فرهاد تجری عضو کميته ويژه مجلس شورای اسلامی برای بررسی وضعيت بازداشت شدگان پس از حوادث انتخابات اعلام کرد: علت مرگ محسن روح الامينی مننژيت نبوده بلکه ضرب و جرح و بی توجهی منجر به مرگ او شده است. وی افزود: پرونده محسن روح الامينی و محمد کامرانی از کشته شدگان بازداشتگاه کهريزک مورد بررسی قرار گرفته است و با زندانيان منتقل شده از کهريزک به اوين هم گفتگو کرده ايم. (آينده نيوز 15/7/88)
69 ـ نعمت احمدی وکيل فيض الله عرب سرخی که پس از حوادث انتخابات رياست جمهوری بازداشت شده بود گفت: درباره آقای عرب سرخی در مراجعات متعددی که به دادگاه داشتم می گفتند پرونده ايشان دست ما نيست لذا اين قضيه برای من به عنوان وکيل خيلی جالب و تامل برانگيز بود که اگر پرونده وی دست دادگاه نيست پس چه کسی قرار بازداشت ايشان را صادر کرده و قاضی پرونده چه کسی است؟ ما وکالت نامه تنظيم کرديم و به دادگاه ارائه داديم که به امضاب آقای عرب سرخی برسد اما مشخص شد که نه تنها وکالت نامه را به ايشان نداده اند بلکه وی از اين موضوع نيز مطلع نمی باشد. (روز 16/7/88)

70 ـ مهندس شاهپور کاظمی 62 ساله برادر دکتر زهرا رهنورد (همسر مهندس ميرحسين موسوی) پس از 50 روز در يک تماس کوتاه تلفنی به مادرش خبر داد که در يک آپارتمان در تهران زندانی است. او نمی دانسته که اين آپارتمان در کدام منطقه تهران واقع شده و تحت نظر کدام نهاد يا سازمان است. کاظمی بيش از 103 روز است که در بازداشت بسر می برد. نامبرده بيش از 60 روز را در سلول انفرادی بند 209 گذرانده و شديدترين فشارها را برای انجام اعتراف های غيرواقعی تحمل کرده است. فرزند شاهپور کاظمی بنام شاهين 22 روز پيش توسط ماموران امنيتی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل گرديد بازداشت نامبردگان در ادامه سياست اعمال فشار برميرحسين موسوی و زهرا رهنورد ارزيابی می شود.
(ادوارنيوز 17/7/88)

71 ـ مهدی محموديان روزنامه نگار، عضو جبهه مشارکت ايران اسلامي، عضو کميته پيگيری بازداشتهای خودسرانه و عضو انجمن دفاع از حقوق زندانيان که از تاريخ 26 شهريور در بازداشت بسر می برد، در ملاقات با مادر خود خبر داد که در زندان برای اعتراف عليه عمادالدين باقی تحت فشار قرار گرفته است. محموديان به اتهام گفتگو با رسانه های مختلف در مورد اعلام نام و شمار کشتگان و پا فشاری بر دفن غير قانونی آنها در بخش های مختلف بهشت زهرا، بازداشت شده است. (نوروز 19/7/88)

72 ـ نسرين ستوده وکيل زندانی سياسی آرش رحمانی پور که متهم به محاربه از طريق عضويت و فعاليت در گروه موسوم به انجمن پادشاهی ايران است که بنابر کيفر خواست با تهيه مواد منفجره قصد داشته مسئولان نظام را ترور و مراکز عمومی بويژه مسلمانان و همچنين مراکز رای گيری را منفجر کند، وی اعلام کرد: به آقای آرش رحمانی پور تا امروز اجازه ملاقات و دفاع از خود را نداده اند. وی در فروردين سال 88 در منزل خود توسط ماموران امنيتی بازداشت شده و از وی خواسته شده که در اعترافات تلويزيونی شرکت کند تا در مجازات وی تخفيف قائل شوند. از طرف ديگر پدر وی را تحت فشار گذاشتند تا فرزند خود را مجبور کند تا خواسته بازجويان اطلاعات را قبول کند و در يک جو رعب و وحشت وی مجبور به اعترافات تلويزيونی می شود. (راديو فردا 23/7/88)

بازداشت فعالين سياسي، فرهنگي، اجتماعی:
73 ـ شهاب طباطبائی رئيس ستاد 88 (حاميان جوان موسوی و خاتمی) که پس از حوادث انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری بازداشت شده بود از سوی شعبه 15 دادگاه

74 ـ مجيد خرمی سردبير هفته نامه ” اترک ” ، عضو جبهه مشارکت ايران اسلامی و رئيس ستاد 88 استان خراسان شمالی توسط مامورين اداره اطلاعات استان بازداشت شد. (نوروز 1/7/88)

75 ـ ميثم رودکی فعال سياسي، زمانی که تلاش می کرد تا با مراجعه به دفتر سازمان ملل در شهر تهران گزارشات خود در خصوص مسائل اخير ايران را به آن دفتر برساند، توسط نيروهای پليس امنيتی تهران بازداشت و به زندان اوين منتقل گرديد . (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 3/7/88)

76 ـ حسين مهدوی از فعالان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در شهرستان خرم آباد توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد. (نوروز 4/7/88)

77 ـ حسن ارک روزنامه نگار و ابراهيم دستی از فعالين سياسی آذربايجانی توسط مامورين اداره اطلاعات تبريز بازداشت شدند. منزل و محل کار نامبردگان مورد بازرسی قرار گرفت . (ساوالان سسی 5/7/88)

78 ـ محبوب بوداقی شاعر و نويسنده آذربايجاني، عضو انجمن ادبی اشراق زنجان و عضو هيات تحريريه ماهنامه فرهنگی “بايرام” چاپ زنجان توسط مامورين اداره اطلاعات در زرين آباد زنجان بازداشت و به زندان تبريز منتقل گرديد. (ساوالان سسی 8/7/88)

79 ـ کيومرث کريمی در شهرستان قروه توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد. منزل و محل کار وی مورد بازرسی قرار گرفت. کامپيوتر و وسائل شخصی نامبرده توسط ماموران امنيتی ضبط گرديد.
(مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 9/7/88)

80 ـ مامورين امنيتی با مراجعه به هنرستان “شهدای سايپا” در خيابان قلم در کرج، دو دبير اين هنرستان را به اتهام راه اندازی اعتصاب از سوی دبيران حق التدريسی بازداشت و به نقطه نا معلومی منتقل شدند. (خبرگزاری هرانا 9/7/88)

81 ـ خانم کژال شيخ محمدی همسر فعال مدنی کرد، غفور محمدي، روز 8 مهر 88 توسط مامورين اداره اطلاعات شهر مهاباد در منزل مسکونی خود بازداشت و به اداره اطلاعات اين شهر منتقل شد. لازم به توضيح است که خانم شيخ محمدی به تازگی تحت عمل جراحی بوده و دوره درمانی خود را طی می کرد. همسر وي، غفور محمدی در حال حاضر در خارج از ايران به سر می برد و وی دارای اقامت دائم کشور سوئد می باشد. مامورين امنيتی کليه اموال شخصی کژال شيخ محمدی مانند پاسپورت و مدارک شناسائی و مدارک شناسائی وی را ضبط کردند. (خبرگزاری هرانا 9/7/88)

82 ـ احمد باب اهل مريوان توسط نيروهای امنيتی با ضرب و شتم دستگير و به بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. (مخموعه فعالان حقوق بشر در ايران 11/7/88) 83 ـ علی اکبر باغبانی دبير کل کانون صنفی معلمان ايران، عليرضا جوادي، محمد بهشتی لنگرودي، محمود دهقان آزاد، مجتبی قريشيان، محمد نوري، عباس معارفي، اسماعيل عبدي، خاتون بادپر، مهديه بهلولي، رضائی و نيک نژاد اعضای هيئت مديره کانون صنفی معلمان ايران در منزل دبير کل اين تشکل در روز جهانی معلم توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد. (ادوارنيوز 14/7/88)

84 ـ رئيس يکی از دفاتر آيت الله يوسف صانعی در يکی از استانهای شمالی کشور به اتهام اهانت به مسئولين نظام و تلاش برای تحريک افراد برای حضور در مناسبتهای سازماندهی شده به حکم دادگاه ويژه روحانيت دستگير شد. (فرارو 14/7/88)

85 ـ فاطمه نبوی 28 ساله که برای اعتراض به حکم صادر شده عليه خود به دادگاه انقلاب سمنان مراجعه کرده بود، دستگير و به زندان سمنان منتقل شد. وی در دادگاه به دليل ديدار خانواده خود در قرارگاه اشرف در عراق به 10 ميليون تومان جريمه نقدی و يا 2 سال زندان محکوم شد.

(فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 16/7/88)

86 ـ نعمت الله اکبری نايب رئيس مجمع اسلامی فرهنگيان استان گيلان و مسئول شاخه فرهنگيان ستاد ائتلاف اصلاح طلبان گيلان توسط ماموران اداره اطلاعات استان بازداشت شد. (ادوارنيوز 17/7/88)
87 ـ مختار جواهري، کريم باقري، جبار جواهري، منصور رحماني، انور رحماني، شورش رحماني، علی رحمانی و محمد رحمانی اهالی روستاهای توابع کامياران و يک نفر ديگر از روستای ميسوراب، در پی محاصره روستاهای اطراف کوهستان شاهو توسط سپاه دستگير و به محل نامعلومی منتقل شدند. همچنين شمس الله رحماني، از خوانندگان محلی در شهر کامياران به ستاد خبری اداره اطلاعات احضار شده و سپس به محل نامعلومی منتقل شده است. (خبرگزاری هرانا 19/7/88)

88 ـ از سرنوشت محمد رضا رضايی گرکانی عضو هيات مديره کانون صنفی معلمان تهران که يک هفته پيش از سوی نيروهای امنيتی بازداشت شده اطلاعی در دست نيست. اين فعال صنفی که علاوه بر عضويت در اين کانون پس از 22 خرداد به شدت از سوی نهادهای امنيتی زير فشار بود تا از عضويت در هيئت مديره کانون صنفی معلمان استعفا دهد اما پس از استعفای اجباری از کانون دوباره زير فشار قرار گرفت که در استعفا نامه اش بايد ذکر کند “از اين به بعد در کانون هيچ مسئوليتی را نمی پذيرد و از عضويت کانون برای هميشه صرفنظر می کند”. (جرس 22/7/88)
محاکمه فعالين سياسي، فرهنگي، اجتماعی :

فعالين سياسي، فرهنگي، اجتماعی : احکام صادر شده توسط دادگاهها:
89 ـ حسام ترمسی 20 ساله که در پی اعتراضات اخير در روز 10 تير ماه در منزل مسکونی خود توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده بود، پس از چندين ماه شکنجه جسمی و روحی در سلولهای انفرادی بند سپاه در زندان اوين به همراه رضا خادمی روز 21 مهر ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران محاکمه شد. (فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 22/7/88)

90 ـ عليرضا آوايی رئيس کل دادگستری استان تهران گفت : برای 20 نفر از بازداشت شدگان پس از انتخابات رياست جمهوری در دادگاه ها حکم صادر شده است . (ايسنا 7/7/88)

91 ـ يک وکيل دادگستری که در جريان راهپيمايی اعتراضی خرداد ماه توسط مامورين امنيتی لباس شخصی در خيابان شادمان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود ، در دادگاه به 28 ماه حبس محکوم شد. (نوروز 7/7/88) 92 ـ سيد مرتضی موسوی و عدنان بيانات به اتهام اقدام عليه امنيت ملی و فعاليت تبليغی عليه نظام در دادگاه انفلاب اهواز به ترتيب به 3 سال و نيم و دو سال حبس تعزيری محکوم شدند.

(مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 13/7/8)


93 ـ جعفر اقدامی فعال حقوق بشر و زندانی سياسی سابق که در ارديبهشت ماه سال جاری به 5 سال حبس تعزيری محکوم شده بود، پس از اعتراض در دادگاه تجديد نظر به حکم شعبه 28 دادگاه انقلاب به رياست قاضی مقيسه ای به 10 سال زندان محکوم شد. (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 13/7/88) 94 ـ بهروز گرانپايه مدير وقت “مؤسسه ملی پژوهش افکار عمومی” به عنوان متهم رديف اول در شعبه 1083 دادگاه عمومی جزائی تهران به رياست قاضی سيدحسين حسينيان به پرداخت 75 ميليون ريال جزای نقدی و تحمل سه ماه و يک روز حبس تعزيری محکوم شد. وحيد سينائی متهم ديگر پرونده “نظر سنجی روابط ايران و امريکا” و مسئول وقت سياسی مرکز پژوهش های مجلس به هفت ميليون و هشتصد هزار ريال جزای نفدی محکوم شد. همچنين هاله گران همت متهم ديگر اين پرونده به پرداخت 11 ميليون ريال جزای نقدی محکوم شد. متهمين اين پرونده در سال 1381 توسط قاضی سعيد مرتضوی در شعبه 1410 دادگاه ويژه کارکنان دولت محاکمه شده بودند. (سرمايه 15/7/88) 95 ـ نعمت احمدی وکيل زندانی سياسی اميرحسين باستانی نژاد 62 ساله اعلام کرد: موکل من به اتهام شرکت در تظاهرات غيرقانوني، تبليغ عليه نظام از طريق شعار دادن و کتک زدن يک بسيجی به دو سال حبس محکوم شد. وی افزود اين حکم بر اساس عکسی که در روزنامه کيهان از صحنه کتک خوردن يک بسيجی منتشر شده، صادر شده است. اين در حاليست که بازجوی پرونده گفته است: آقای باستانی نژاد بر اساس تصوير منتشر شده نمی توانسته در کادری قرار بگيرد که بسيجی را مضروب کرده باشد.

(روز 16/7/88)


96 ـ فرهاد حاج ميرزائی به اتهام اقدام عليه امنيت ملي، تجمع و تبانی عليه نظام، حمل اسلحه و آلات جنگی غير مکشوفه در دادگاه انقلاب سنندج به ده سال و چهار ماه حبس تعزيری محکوم شد. (کميته گزارشگران حقوق بشر 18/7/88) 97 ـ تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات مردمی پس از انتخابات رياست جمهوری که در سومين جلسه دادگاه نمايشی محاکمه به زندان و شلاق محکوم شدند. اسامی 16 نفر از محکومين که تاکنون مشخص شده به شرح ذيل است. عليرضا اشراقی 5 سال، محسن جعفری 4 سال، مهرداد ورشوئی 3 سال، يقوتيل شائوليان 2 سال و 6 ماه، فرامرز عبدالله نژاد 2 سال و 4 ماه، امير حجتی 2 سال و 3 ماه، موسی شاه کرمی 2 سال و 3 ماه، کامران جهانبانی 2 سال، حسين باستانی 2 سال، حسين اعزامی 2 سال، مهدی فتاح بخش 1 سال و 9 ماه، مجيد مقيمی 1 سال، محمد فراهانی 10 ماه، محمد رسولی 10 ماه، ميثم قربانی 6 ماه و 70 ضربه شلاق، ايمان رضا پور 6 ماه. اين افراد توسط سپاه و بسيج بازداشت و قبل از انتقال به زندان اوين در قرارگاه ثارالله مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند. نامبردگان از حق انتخاب وکيل محروم بوده اند. (روز آنلاين 19/7/88) 98 ـ محسن جعفری 39 ساله که بدنبال اعتراضات نتايج دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده بود، پس از چندين ماه شکنجه در بند قرنطينه 7 زندان اوين در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضی صلواتی محاکمه و به 4 سال زندان و پرداخت 300 هزار تومان جريمه محکوم شد. لازم به يادآوری است وی تحت فشار بازجويان به اعتراف عليه خود وادار شده است.

(فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 20/7/88)


فعالين سياسي، فرهنگي، اجتماعی : صدور قرار وثيقه جهت آزادی از زندان
99 ـ کريمی قلعه سرخی از فعالين ستاد ميرحسين موسوی که در پی اعتراضات اخير توسط نيروهای امنيتی بازداشت شده بود، در روز 21 مهر ماه در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران محاکمه و به 7 سال زندان محکوم شد. (فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 22/7/88) 100 ـ هوشنگ اطهری وکيل تسخيری “يحيی کيان تاج بخش” اعلام کرد: موکلم به حکم شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام اقدام ضدامنيت کشور از طريق عضويت در شبکه اينترنتی مربوط به گری سيک عضو سازمان سيا و عناصر بيگانه جهت تحريک مردم به آشوب و اغتشاش در انتخابات رياست جمهوری و�. به 12 سال حبس محکوم شد. لازم به يادآوری است وی در 18 تير 88 بازداشت و در سوم شهريور ماه محاکمه گرديده است. (ايرنا 28/7/88) 101 ـ شيوا نظرآهاری از اعضای تشکلهای جمعيت دفاع از کودکان کار و خيابان ، شورای دفاع از حق تحصيل ، کمپين يک ميليون امضاء و کميته گزارشگران حقوق بشر پس از تحمل 100 روز بازداشت با قرار وثيقه 200 ميليون تومانی از زندان اوين آزاد شد . (کميته گزارشگران حقوق بشر 1/7/88)

102 ـ فاطمه ستوده مترجم و ويراستار کتاب ، عضو جبهه مشارکت ايران سلامی و از فعالان ستاد انتخاباتی ميرحسين موسوی پس از 12 روز بازداشت با قرار وثيقه 100 ميليون تومانی از زندان آزاد شد . همسر وی علی پير حسينلو همچنان در زندان بسر می برد . (نوروز 5/7/88)

103 ـ سعيد حجاريان از فعالين ستاد انتخاباتی ميرحسين موسوی با قرار وثيقه از زندان آزاد شد.

(ايسنا 8/7/88)
ـ سيد احمد حسينی مسئول شاخه گيلان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران و رئيس شورای هماهنگی جبهه اصلاحات استان گيلان پس از تحمل 19 روز بازداشت با قرار وثيقه از زندان آزاد شد. (جرس 15/7/88)

105 ـ مهدی گيلانی عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت ايران اسلامی در استان خراسان رضوی و مسئول هماهنگی برای برگزاری روزه سياسی 110 جوان، در اعتراض به ادامه بازداشت جوانان توسط ماموران امنيتی در مشهد بازداشت شده بود پس از 3 روز با قرار وثيقه از زندان آزاد شد. (نوروز 15/7/88)
فعالين سياسي، فرهنگي، اجتماعی : جلوگيری از آزادی از زندان

106 ـ سپهرناز پناهی همسر سعيد ليلاز روزنامه نگار زندانی اعلام کرد: همسرش بيش از 90 روز است که در انفرادی بسر می برد . قاضی پرونده برای آزادی اين روزنامه نگار 200 ميليون تومان قرار وثيقه صادر کرده است . اما به دستور سعيد مرتضوی دادستان پيشين تهران بازداشت سعيد ليلاز برای 2 ماه ديگر در شعبه 28 دادگاه انقلاب تمديد شد . (امروز 2/7/88)

فعالين سياسي، فرهنگي، اجتماعی : ممنوع الخروج
107 ـ مهديه محمدی همسر احمد زيدآبادی دبيرکل سازمان دانش آموختگان ايران که پس از اعتراضات انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری در بازداشت به سر می برد، اعلام کرد که از آزادی همسرش با قرار وثيقه به دستور دادستان تهران جلوگيری شده است. اين در حالی است که بازجويان پرونده به وکيلش خبر داده بودند که قرار وثيقه صادر شده است.(ادوار نيوز 13/7/88)

108 ـ دکتر عبدالفتاح سلطانی عضو کانون مدافعان حقوق بشر بدستور معاونت امنيت دادسرای عمومی و انقلاب تهران در فرودگاه ممنوع الخروج شد.فعال حقوق بشر برای دريافت جايزه حقوق بشر نورنبرگ عازم آلمان بود. (راديو زمانه 11/7/88)

109 ـ بدرالسادات مفيدی دبير انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران، فرزانه روستائی دبير سرويس بين المللی روزنامه اعتماد و يکی از 5 روزنامه نگار برگزيده سال 87 و زهرا ابراهيمی خبرنگار ارشد روزنامه همشهری بدستور معاونت امنيت دادگاه انقلاب در فرودگاه ممنوع الخروج شدند. (پارلمان نيوز 11/7/88)

110 ـ به گزارش فرهنگسرای پويا در پاريس فاطمه معتمدآريا بازيگر سينما و هنرمند ديگری بنام مجتبی ميرتهماسب در فرودگاه ممنوع الخروج اعلام شدند و پاسپورت نامبردگان توسط ماموران اطلاعاتی ضبط گرديد. اين دو سينماگر جهت بازجوئی به وزارت اطلاعات احضار شدند. اين دو هنرمند به همراه 8 نفر ديگر به دعوت آکادمی اسکار قصد داشتند تا تهران را جهت شرکت در برنامه بررسی سينمای ايران در امريکا ترک کند. (جرس 17/7/88)

اخبار مربوط به زندانيان سياسی:
111 ـ سيد امير خرم عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ايران که برای انجام دادن يک ماموريت شغلی عازم کشورهای فنلاند و آلمان بود به بهانه عدم حضود نماينده رياست جمهوری و دادستان در فرودگاه چند ساعت بازداشت شد و از خروج ايشان از کشور جلوگيری به عمل آمد و همچنين پاسپورت وی توسط ماموران امنيتی ضبط شد. لازم به ذکر است حکم ممنوع الخروج بودن وی از سوی دادستانی تهران صادر گرديده است. (ميزان 28/7/88)

112 ـ فاطمه افتخاری همسر سعيد ملک پور متهم رديف اول پرونده جرائم اينترنتی موسوم به “مضلين 2″ طی نامه ای در ارتباط با همسر خود اعلام کرد: بعد از انتشار نامه اول اينجانب در سايت مجموعه فعالان حقوق بشر، خانواده من در تهران تهديد و به دادگاه احضار شدند و با اظهار اين که با رسانه ای کردن اين قضيه شما بر عليه همسرتان عمل می کنيد، من را مجبور به سکوت کردند. متاسفانه با اينکه پرونده به دادگاه انقلاب فرستاده شده اما همچنان از جزئيات پرونده و اتهامات اطلاعی در دست نيست و اجازه دسترسی وکيل به پرونده داده نمی شود. تنها پس از 8 ماه طی يک ملاقات در زندان اوين مطلع شديم که وی تحت شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفته است. وی افزود: همسرم 10 ماه از اين يک سال را در سلول انفرادی بند 2 الف سپاه پاسداران سپری کرده است. ايشان معتقدند که برگزار نشدن دادگاه همسرشان و حتی تحت فشار قراردنش برای اعتراف به کارهای نکرده، تنها بهانه ای است برای نگه داشتن ايشان و استفاده از تخصص بالای وی در امنيت شبکه و مديريت بانک اطلاعاتی برای جلوگيری و مهار اطلاع رسانی اينترنتی. (خبرگزاری هرانا 8/7/88)

113 ـ زندانی سياسی حميدرضا محمدی که در اندرزگاه 8 زندان اوين بسر می برد دچار بيماری با علائم آنفلونزای A (خوکی) شده است که متاسفانه مسئولين زندان از اعزام وی به بيمارستان جهت مداوا خودداری می کنند. لازم به ذکر است که اين بيماری مربوط به دستگاه تنقسی است که در موارد حاد و در صورت عدم رسيدگی و درمان مناسب ممکن است به مرگ شخص مبتلا منجر شود.

(کميته گزارشگران حقوق بشر 9/7/88)

114 ـ مهندس بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران به علت عود بيماری فتق و دکتر محسن ميردامادی دبير کل جبهه مشارکت ايران اسلامی به علت بيماری آرتيمی قلب از زندان به بيمارستان سپاه پاسداران منتقل شدند. (نوروز 9/7/88)
115 ـ ضيا نبوی دانشجوی ستاره دار دانشگاه بابلسر مازندران و عضو شورای دفاع از حق تحصيل که از تاريخ 25 خرداد در بند 209 در بازداشت بسر می برد، به همراه مجيد دری دانشجوی ستاره دار دانشگاه علامه طباطبائی و عضو شورای دفاع از حق تحصيل که از تاريخ 18 تير در بند 209 در بازداشت بسر می برد، طی روزهای گذشته به قرنطينه بند 7 زندان اوين منتقل شدند. وضعيت بهداشتی اين بند بشدت نامناسب است. وجود حشرات ناقل بيماری همچون کک و شپش و بيماری پوستی گال از جمله مواردی است که شرايط را برای زندانيان حاضر در بند قرنطينه دشوار نموده است.

(کميته گزارشگران حقوق بشر 10/7/88)

116 ـ کاوه جوانمرد روزنامه نگار زندانی و جواد عليزاده دانشجوئی محروم از تحصيل و فعال حقوق بشر زنداني، از زندان مرکزی سنندج به زندان همدان تبعيد شدند. همچنين فردين مرادی از زندانيان سياسی از زندان سنندج به زندان خرم آباد تبعيد شد. (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 12/7/88)

117 ـ منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد تهران و حومه عليرغم تاکيد پزشکی قانونی مبنی بر اينکه با توجه به وضعيت حاد جسمانی وي، امکان تحمل شرايط زندان را ندارد و برای رسيدگی های پزشکی می بايد آزاد شود، وی را از بند 4 به بند يک زندان گوهردشت معروف به “بند آخر خطی ها” منتقل نمودند. وی از زمان انتقال به اين بند امکان ملاقات حضوری با خانواده خود را نداشته است. (فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 13/7/88)
118 ـ بهروز جاويد تهرانی که به دنبال ماجرای کوی دانشگاه در 18 تير 1378 دستگير شده بود،10 سال است که تحت تعقيب و آزار و اذيت نيروهای امنيتی و اطلاعاتی در داخل و خارج از زندان قرار دارد و اکنون نزديک به 6 ماه است که در شرايط بسيار ناگواری در محلی که به حسينيه معروف است نگهداری می شود. حسينيه محل نگهداری افراد خطرناک و زندانيانی است که دچار ناراحتی روحی شديد می باشند. بجای انتقال اين زندانيان نگون بخت به بيمارستانهای روانی آنها را در اين محل نگهداری می کنند. معمولا بعد از تمامی فشارها که عليه زندانی سياسی بکار برده می شود و قادر به در هم شکستن آنها نيستند آنها را به اين محل منتقل می کنند. زندانی سياسی در اين محل از امنيت جانی برخوردار نيستند. حسينيه تشکيل شده است از يک سلول نسبتا بزرگ که در آن يک موکت بسيار کثيف که بوی تعفن از آن بر می خيزد، دارای سقف کوتاه و دريچه های کوچک که کاملا پوشيده شده است و نور طبيعی به درون سلول نمی تابد. اين سلول نسبتا تاريک می باشد بطوری که بعد از مدتی چشم زندانی دچار ناراحتی می شود. زندانيان کف خواب هستند و فقط 2 پتو به آنها داده می شود که يکی از آنها را بعنوان زيرانداز و ديگری را برای رو انداز بکار می برند. اين در حالی است که در سرمای زياد زندانی از سرما قادر به خوابيدن نيست. پتوها بسيار کثيف و بوی بسيار بد آن مانع استراحت زندانی می شود. غذای زندانيان به لحاظ کمی بسيار کم است به هر زندانی در روز يک چهارم نان داده می شود و اکثر به آنها سيب زمينی داده می شود که بسيار کم است. غذای زندانی در حدی بخور و نمير است. غذای زندانيان فاقد پروتئين و ويتامين مورد نياز بدن آنها است. بين زندانيانی که دچار ناراحتی روحی هستند هنگام دادن جيره غذايی بخاطر کمبود آن گاها درگيريهای شديد فيزيکی ايجاد می شود. ( فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 13 /7/88)

119 ـ پس از انتشار نامه سرگشاده زندانيان سياسی سنندج، مبنی بر رفتار و شرايط غير انسانی حاکم بر اين زندان، با دستور رئيس زندان مرکزی سنندج محمد خسروی همه روزه زندانيان بند پاک 1و2 که مختص زندانيان سياسی است از بندهايشان بيرون رانده می شوند و تا غروب بدون لباس مناسب و دمپائی در حياط زندان و در سرما نگه داشته می شوند و پس از ساعت ها اذيت و آزار با توهين و تحقير به بندهايشان بازگردانده می شوند. همچنين نگهبانان بدستور رياست زندان موظف به تفتيش همه روزه ی وسايل و دفاتر شخصی زندانيان شده اند. (خبرگزاری هرانا 16/7/88)


(فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 21/7/88)
120 ـ تعدادی از زندانيان خطرناک محبوس در زندان اوين با تحريک مسئولين زندان با سردادن شعار عليه کانديداهای اصلاح طلب انتخابات رياست جمهوری و اهانت به زندانيان سياسي، اقدام به ايجاد درگيری فيزيکی نمودند که در اين ميان دکتر حسين کرمی مسئول کميته پزشکان ستاد ميرحسين موسوی مورد حمله قرار گرفت. (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 16/7/88) 121 ـ در يک اقدام غير انسانی و برای جلوگيری از وارد شدن وکلای مستقل در پرونده زندانيان سياسي، بخصوص دستگير شدگان اعتراضات پس از دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ايران، برای کليه اين زندانيان وکلای تسخيری تعيين شده است. اين وکلا، با زندانی و يا خانواده آنها تماس و ملاقاتی نداشته اند و به حرف زندانی توجهی ندارند و به طور مرتب از زندانی و خانواده اش می خواهند که از قاضی عذرخواهی کنند. از طرف ديگر وکلائی که از سوی خانواده زندانيان سياسی تعيين می شوند از سوی قاضی وکلاتشان پذيرفته نمی شود و مانع ورود آنها به پرونده می شوند. 122 ـ بدنبال تحريک زندانيان عادی در حسينيه بند 350 زندان اوين توسط مسئولين زندان و يورش وحشيانه به زندانيان سياسي، علی صارمی و سيد ظهور نبوی از بند 350 زندان اوين به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل کردند. لازم به ذکر است بند سپاه دارای شرايط غير انسانی است و زندانيان در اين بند تحت شکنجه های وحشيانه جسمی و روحی قرار می گيرند.

(فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 27/7/88)

123 ـ زندانی سياسی ميثاق يزدان نژاد 23 ساله دانشجوی رشته مترجمی زبان دانشگاه پيام نور شهريار که به علت بيماری جسمی خود برای عمل جراحی به بيمارستان طالقانی تهران منتقل شده بود در حاليکه پزشکان بيمارستان خود را برای عمل جراحی وی آماده می کردند با حضور ماموران امنيتی به زندان اوين و پس از آن به زندان گوهردشت تبعيد شد. با توجه به وضعيت جسمانی ميثاق يزدان نژاد با اين عمل ضد بشری جان اين زندانی سياسی در معرض خطر جدی قرار دارد.

(فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 27/7/88)
نقض حقوق اقليتهای مذهبی:



اخبار فعالان جنبش زنان:
124 ـ امين دالوند از دراويش نعمت اللهی گنابادی که به همراه 51 تن از دراويش و 2 تن از وکلای مدافع آنها، در جريان تخريب حسينيه شريعت قم در سال 1384 از سوی شعبه 112 دادگاه جزائی قم به تحمل يک سال حبس، 74 ضربه شلاق، جزای نقدی و معرفی ماهيانه خود به ستادهای خبری اطلاعات شهرستان محل سکونت محکوم شده بودند. وی جهت پرداخت جزای نقدی 950 هزار تومانی خود، زمانی که به دادسرای خرم آباد مراجعه کرد به دستور داديار اجرای احکام دادگستری قم بازداشت و روانه زندان شد. (خبرگزاری هرانا 15/7/88) 125 ـ اتومبيل فرزاد موهبتی از بهائيان شهر رفسنجان در تاريخ 15 مهر ماه توسط عوامل ناشناسی به آتش کشيده شد. همچنين شيشه اتومبيل يکی ديگر از شهروندان بهائی شهر رفسنجان به نام محبوب بندری نيز تئسط اشخاص ناشناسی شکسته شد. (خبرگزاری هرانا 17/7/88) 126 ـ مرتضی سپندار، امين صفاري، سياوش ساکی و هادی اباذری از دراويش سلسله نعمت اللهی گنابادی به اتهام اخلال در نظم عمومي، توهين به خمينی و خامنه ای و ضرب وشتم در شعبه 112 دادگاه جزائی کرج محاکمه شدند. (ميزان 28/7/88)

127 ـ جايزه صدای آزادی موسسه دای کوادريج (Die Quadrige) آلمان به کمپين يک ميليون امضاء برای مبارزه در راه تغيير قوانين تبعيض آميز داده شد. اين جايزه در مراسمی که در روز وحدت دو آلمان برگزار می شود، به شخصيت هايی که توانسته اند در حوزه دموکراسی تاثير گذار باشند اهدا می شود. لازم به يادآوری است در سه سال گذشته 50 نفر از اعضای کمپين يک ميليون امضاء بازداشت شده اند. سه نفر بدون بازداشت به دادگاه فراخوانده شده اند و نزديک به 15 نفر احضار و مورد بازجوئی قرار گرفته اند.

(راديو زمانه 9/7/88)

128 ـ جلوه جواهری فعال کمپين يک ميليون امضاء به اتهام اجتماع و تبانی با هدف اقدام عليه امنيت کشور در شعبه 30 دادگاه انقلاب تهران به 6 ماه حبس تعزيری محکوم د.

(کميته گزارشگران حقوق بشر 10/7/88)

اخبار کارگری:
129 ـ ژيلا بنی يعقوب روزنامه نگار و فعال جنبش زنان به شعبه 1151 دادگاه عمومی تهران احضار شد. (کانون زنان ايرانی 16/7/88)

130 ـ عيدعلی کريمی دبير اجرايی خانه کارگر استان قزوين اعلام کرد: 500 کارگر شاغل در شرکتهای سندان ايران، سپهر الکتريک، بسته بندی البرز، ايران زاک، ماشين فلزات و گودال فلزات از کار اخراج شدند . در بين کارگران اخراجی افرادی با سوابق بيش از 10 سال هم ديده می شوند . (ايلنا 5/7/88)




(مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 13/7/88)


131 ـ 70 نفر از کارگران شرکت جهادنصر شاغل در پروژه در دست احداث سد سيلوه پيرانشهر از کار اخراج شدند. (ايلنا 10/7/88) 132 ـ حقوق 250 نفر از کارگران کارخانه پارچه بافی کرپ ناز هرسين مدت 4 ماه است که پرداخت نشده است. اين کارخانه متعلق به بانک ملی است. (ايلنا 10/7/88) 133 ـ هادی تنومند، حسن رسول نژاد و احمد اسکی بغدادی از اعضای کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکل های کارگری در دادگاه انقلاب سنندج محاکمه شدند. (وبلاگ آزادی برابری 11/7/88) 134 ـ کريم صوفی مولودی رئيس سنديکای شهرکهای صنعتی مهاباد طاهر فرامرزی و شيرين احمدی اهل مهاباد توسط ماموران ستاد خبری وزارت اطلاعات بازداشت شدند. 135 ـ يک کارگر شرکت سايپا گفت: با وجود دستور رئيس جمهور و وزير صنايع و معادن برای قراردادی شدن کارگران پيمانکاري، مديريت شرکت سايپا از اجرای کامل دستور خودداری می کند. وی افزود: با گذشت چند ماه از اين دستور فقط 300 نفر از 1000 کارگر پيمانکاری سايپا به قرار دادی تبديل وضعيت پيدا کرده اند و بقيه همچنان بلاتکليف هستند. حقوق کارگران پيمانکاری حداکثر 500 هزار تومان در ماه است اما حقوق کارگرران قراردادی به يک ميليون تومان در ماه نيز می رسد. (ايلنا 13/7/88) 136 ـ محمدرضا مداحی نايب رئيس شورای اسلامی کار شرکت پارس واگن اراک اعلام کرد: حقوق 1700 کارگر شاغل در اين شرکت مدت 75 روز است که پرداخت نشده و کارگران برای اعتراض دست به اعتصاب غذا زده اند. وی افزود: با توجه به ورود گروهی از کشور قزاقستان برای بازديد از شرکت، مديران و مسئولان شرکت سعی در متفرق ساختن کارگران را داشتند. به همين دليل کارگران با تجمع در مقابل سالن غذاخوری دست به اعتصاب غذا زدند. (ايلنا 15/7/88) 137 ـ سجاد قنبری کارگر معدن طلای “آغ دره” شهرستان تکاب، روز 8 مهر بر اثر مسموميت ناشی از سيانور و بی توجهی مسئولين کارخانه جان باخت. سجاد قنبری مدت 3 سال در اتاق طلا و يک سال در سوله سيانور معدن آغ دره کار می کرده است. گفتنی است که شرکت فراوری پويازرکان، سالانه بالغ بر چهار تن طلا، معادل 140 ميليارد تومان طلا از معدن طلای آغ دره استحصال می کند که اين مقدار در آمار کلی توليد طلای کشور ذکر نمی شود و مسئولان روی آن نظارتی ندارند. (ساوالان سسی 15/7/88)

138 ـ سرداد رستم قاسمی فرمانده قرارگاه خاتم الانبيا در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد: اجرای فازهای 15 و 16 پارس جنوبی با مشکلات شديد کمبود منابع مالی مواجه شده است. بر اثر کمبود منابع ارزی 6000 نفر از کارگران اين پروژه از کار اخراج شده اند. در مهر ماه سال 1385 قرارداد طرح توسعه فازهای 15و 16 پارس جنوبی به ارزش 2 ميليارد و 97 ميليون دلار بصورت ترک تشريفات به قرار سازندگی خاتم الانبيا سپاه پاسداران واگذار شد. (سرمايه 16/7/88)
139 ـ به دنبال اعتراض 75 تن از کارگران کارخانه نوشابه ارم، مبنی بر اينکه در ازای 4 ساعت اضافه کاری فقط دستمزد يک ساعت به آنها پرداخت می شود، اداره کار نه تنها به شکايت آنها رسيدگی نکرد بلکه همه 75 کارگر شاکی توسط کارفرما از کار اخراج شدند. (خبرگزاری هرانا 16/7/88)

140 ـ به حکم هيات حل اختلاف اداره کار شوش، علی نجاتی رئيس هيات مديره سنديکای کارگران نيشکر هفت تپه از کار خود اخراج شد. (خبرگزاری هرانا 17/7/88)

141 ـ دادگاه تجديد نظر استان خوزستان احکام صادر شده عليه 5 کارگر کارخانه نيشکر هفت تپه را مورد تائيد قرار داد. بر اساس حکم دادگاه، علی نجاتي، فريدون نيکوفر، قربان علی پور و جليل احمدی به تحمل 6 ماه حبس تعزيری و 6 ماه حبس تعليقی و محمد حيدری پور را به چهار سال حبس تعزيری و هشت ماه حبس تعليقی محکوم کرده است. در پی صدور و تائيد اين حکم از سوی حراست کارخانه از ورود اين افراد به محل کار خود جلوگيری بعمل آمد. (ايلنا 25/7/88 خبرگزاری هرانا 28/7/88)
قتل مردم توسط نيروهای انتظامی و امنيتی:

142 ـ بر اثر تيراندازی نيروهای بسيجی در ايستگاه ايست بازرسی جاده بوکان مهاباد، يک نفر بنام عمر خياط کشته شد و راننده خودرو نيز بشدت مجروح گرديد. (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 13/7/88)

قتلهای بر اثر شکنجه :
143 ـ سميه جعفرقلی فارغ التحصيل کارشناسی ارشد مهندسی کامپيوتر دانشگاه اميرکبير و از کارکنان مرکز تحصيلات تکميلی آموزش های مجازی در هفته نخست مهر ماه، درحاليکه به همراه حميدرضا و سارا همسر و دختر 8 ماهه اش در حال بازگشت از قم به تهران بود، بر اثر تيراندازی نيروی انتظامی در اتوبان تهران-قم کشته شد. عليرضا رهائی رئيس دانشگاه اميرکبير و واعظ از مسئولان حراست از برگزاری مراسم يادبود در دانشکده کامپيوتر جلوگيری بعمل آوردند. (اميرکبير 15/7/88)

144 ـ پزشکی قانونی علت مرگ رامين آقازاده قهرمانی را عفونت ناشی از ضرب و جرح در زندان تشخيص داد. نامبرده در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری توسط ماموران امنيتی بازداشت شده بود و چند روز پس از آزادی از دنيا رفت. (نوروز 10/7/88)

145 ـ امير عبدالله نژاد بر اثر ضرب وشتم ماموران زندان مرکزی اروميه دچار ضايعه قطع نخاع شد و بعلت عدم رسيدگی پزشکی جان خود را از دست داد. (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 13/7/88)
زندانيان سياسی محکوم به اعدام:

146 ـ علی ساعدی 25 ساله، وليد نيسی 23 ساله، ماجد فرادی پور 26 ساله، دعير مهاوی 50 ساله، ماهر مهاوی 21 ساله، احمد ساعدی 28 ساله و يوسف لفته پور به اتهام ترور يک روحانی بنام هشام صيمری در دادگاه انقلاب اهواز محکوم به اعدام شدند. اين هفت متهم بين 8 تا 15 ماه در سلول انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز زندانی بوده اند. (مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران 13/7/88)
147 ـ محمدرضا علی زمانی عضو انجمن پادشاهی ايران که در جلسه دوم محاکمه عوامل دخيل در اعتراضات مردمی پس از انتخابات رياست جمهوري، اعترافات مفصلی از وی اخذ گرديد. روز 13 مهر ماه از بند 209 زندان اوين به شعبه 15 دادگاه انقلاب به رياست قاضی صلواتی منتقل شده و حکم اعدام به وی ابلاغ شد. نامبرده از حق انتخاب وکيل محروم بوده است. (کميته گزارشگران حقوق بشر 15/7/88)

148 ـ حامد روحی نژاد يکی از دستگير شدگان اعتراضات پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری به اتهام ارتباط با انجمن پادشاهی از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضی مقيسه به اعدام محکوم شد. (فعالان حقوق بشر در ايران 19/7/88)

149 ـ يک زن که هويتش اعلام نشده است روز 21 مهر در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدين خلق محاکمه شد. اخبار تائيد نشده ای مبنی بر صدور حکم اعدام برای اين زن زندانی سياسی منتشر شده است. لازم به توضيح است، وی يکی از دستگير شدگان اعتراضات پس از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری می باشد. (فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران 21/7/88)

150 ـ برادران ناصر عبدالحسينی جوان 22 ساله که به حکم شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران محکوم به اعدام شده است اعلام کرد: ناصر عبدالحسينی در تاريخ 5 تير ماه در منزل مسکونی خود بازداشت شد. وی ويزيتور قطعات يدکی ماشين است که در زمان شروع اعتراضات پس از انتخابات رياست جمهوری در شهر بوشهر بوده، برای فروش قطعات يدکی ماشين در اين شهر حضور داشته و در بوشهر نيز در آن زمان هيچ گونه تظاهراتی نبوده است. وکيل تسخيری وی نيز در دادگاه هيچ گونه دفاعی از وی نکرده است ناصر عبدالحسينی در حال حاضر در بند 8 زندان اوين حضور دارد و بجز پدر و مادر وی امکان ملاقات برای ديگر اعضای خانواده وی ندارد. بازجويان برادرم به وی گفته بودند اگر در اعترافات تلويزيونی شرکت کنی حکمت کمتر خواهد شد. اگر قرار است محکوم به زندان شوی بعد از اعترافات تلويزيونی آزاد خواهی شد. صدائی که به عنوان زهره پخش شده که آنرا در تماس تلفنی با برادر من عنوان کرده اند واقعيت ندارد. گويا خانم زهره از برادر من می خواهد که آتش سوزی به راه بياندازد و از کوکتل ممولوتوف استفاده کند اين در حالی است که برادر من حتا نمی تواند کوکتل مولوتوف را تلفظ کند و در دادگاه هم آنرا اشتباه تلفظ کرد. (خبرگزاری هرانا 21/7/88) 151 ـ حامد روحی نژاد فرزند محمد رضا که در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شده است طی نامه ای اعلام کرد: در تاريخ 14 ارديبهشت 88 بازداشت شدم و مدت 40 روز در انفرادی بودم. يک روز پس از پايان انتخابات تازه فهميدم که انتخابات رياست جمهوری برگزار شده است. اما بنا به خواست بازجويان اطلاعات برای اينکه حق حيات و زندگی ام را از آنها بگيرم در دادگاه معترضان به نتايج انتخابات حاضر شدم و خواسته های آنها را بر کاغذ آورده و بعنوان اعمال خود ثبت نمودم. اما بعنوان يک زندانی سياسی اعلام ميدارم که عضو هيچ گروه حزبی نبوده ام و هيچ ارتباطی با انتخابات رياست جمهوری نداشته ام. هرگونه وابستگی را به جريان موسوم به نام انجمن پادشاهی رد نموده و اتهامات وارده را بر خود کذب محض می دانم. لازم به توضيح است که حامد روحی نژاد برای فرار از مشکلات اقتصادی به امبد معالجه بيماری “ام اس” خود از طريق قاچاق از کشور خارج می شودو مدت 4 ماه در شهر اربيل عراق بسر می برد که بعد از اين مدت با هماهنگی وزارت اطلاعات به طور قانونی به کشور برمی گردد.

(خبرگزاری هرانا 23/7/88)
محکومين به اعدام:

152 ـ ابراهيم 30 ساله به اتهام قاچاق مواد مخدر به حکم شعبه 31 دادگاه انقلاب شهرستان ری و با تائيد ديوان عالی کشور به اعدام محکوم شد. (ايران 2/7/88)

153 ـ محمد 30 ساله به اتهام قتل زرگار به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و با تائيد شعبه 11 ديوان عالی کشور به اعدام محکوم شد. (ايران 13/7/88)

154 ـ صلاح الدين به اتهام سرقت مسلحانه و قتل قنبری مامور محافظ ماشين حمل پول به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و با تائيد شعبه 11 ديوان عالی کشور به اعدام محکوم شد. (ايران 13/7/88)




احکام اجرا شده اعدام :
155 ـ مائده 19 ساله به اتهام قتل همسرش احمد 23 ساله به حکم شعبه 74 دادگاه کيفری استان تهران و با تائيد ديوان عالی کشور به اعدام محکوم شد. (ايسکانيوز 18/7/88) 156 ـ فرشاد 23 ساله به اتهام قتل حميد 25 ساله به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران به اعدام محکوم شد. (ايسکانيوز 19/7/88) 157 ـ محبت محمودی که 9 سال پيش به اتهام قتل مردی که قصد مزاحمت و تجاوز به وی را داشته، به حکم دادگاه کيفری اروميه و با تائيد ديوانعالی کشور محکوم به اعدام شده بود، طی نامه ای خطاب به نهادهای مدافع حقوق بشر از شرايط خود در زندان و روند قضائی پرونده حود نوشته و از مردم ايران تقاضا کمک نمود. در اين نامه با اشاره به اينکه مقتول به زور وارد خانه وی شده و بعد از اينکه با چاقو وی را زخمی می کند وی با استفاده از سلاح گرمی که در خانه بود به وی شليک می کند، که منجر به قتل وی می شود. خانواده مقتول با اعمال نفوذ در آگاهی و ارائه چند نفر به عنوان شاهد ماجرا سير پرونده را به نفع خود تغيير می دهند و همچنين در دادگاه با دادوفرياد و توهين تلاش کرده اند که اجازه ندهند وی از خود دفاع بکند و قاضی نيز بيشتر شنونده حرف خانواده مقتول بوده است تا وی. لازم به يادآوری است که حکم اعدام وی يکبار از سوی ديوان عالی کشور رد شده بود و بعد از محاکمه مجدد اين حکم از سوی ديوان عالی کشور مجددا تائيد شد. (خبرگزاری هرانا 23/7/88) 158 ـ امير 24 ساله به اتهام قتل احمد (شوهر خاله اش) به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران به اعدام محکوم شد. (ايسکانيوز 30/7/88) 159 ـ به حکم قوه قضائيه 5 نفر که اتهام آنها مشخص نيست در شهر تايباد در محوطه زندان اين شهر به دار آويخته شدند. همچنين در روز 5 مهر 88 يک زن که اتهام وی نيز مشخص نشده در زندان شهر سرخس به دار آويخته شد. (خبرگزاری هرانا 9/7/88)

160 ـ صلاح الدين و رضا به جرم قتل در شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و با تائيد شعبه 11 ديوانعالی کشور محکوم به اعدام شدند. (اعتماد 13/7/88)



161 ـ بهنود شجاعی 21 ساله به اتهام قتل احسان نصراللهی 17 ساله با حکم دادگاه کيفری استان تهران و با تائيد ديوان عالی کشور در محوطه زندان به دار آويخته شد. لازم به ذکر است که وی در زمان وقوع جرم 17 ساله بوده است. (ايران 20/7/88) 162 ـ رحيم محمدی به حکم شعبه دوم دادگاه تجديد نظر استان آذربايجان شرقی و با تائيد شعبه 27 ديوانعالی کشور در زندان تبريز بدون اطلاع خانواده و وکيل به دار آويخته شد. محمد مصطفائی وکيل نامبرده گفت: نگران کبری بابائی همسر رحيم محمدی است که به حکم دادگاه به سنگسار محکوم شده و قرار است بزودی اجرا شود. (ايلنا 15/7/88) 163 ـ سعيد 32 ساله به اتهام قتل نوررحمان 18 ساله و ملک الدين به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و تائيد ديوان عالی کشور در زندان اوين تهران به دار آويخته شد. (ايسکانيوز 29/7/88) 164 ـ علی 32 ساله به اتهام قتل حامد در شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و با تائيد ديوان عالی کشور در زندان اوين تهران به دار آويخته شد. (ايسکانيوز 29/7/88)

165 ـ مهران به اتهام قتل غلامرضا 44 ساله به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و تائيد ديوان عالی کشور در زندان اوين تهران به دار آويخته شد. (ايسکانيوز 29/7/88)

166 ـ محمد حسن-ب 25 ساله به اتهام قتل پدر خوانده اش حسن-خ به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و تائيد ديوان عالی کشور در زندان اوين بدار آويخته شد. (ايسکانيوز 29/7/88)

“فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی”
167 ـ سهيلا 27 ساله به اتهام قتل فرزند پنج روزه خود به حکم شعبه 71 دادگاه کيفری استان تهران و تائيد ديوان عالی کشور در زندان اوين تهران بدار آويخته شد. (ايسکانيوز 29/7/88)

ihrnena@gmail.com 30/07/1388 برابر 23/10/2009