از سلسله گفتگوهای گزارشگران درباره کوبانی:گفتگو با بینا داراب زند فعال کارگری
اگر این کشورها و دستجات نیت پاک و بشردوستانه داشتند با پیوستن نیروهای "یگان تدافعی خلق" از کانتون های جزیره و عفرین و داوطلبان دیگر، از طریق خاک ترکیه، مبارزان کوبانی را تقویت می کردند. گو اینکه نیروهای خلقی کوبانی بارها اعلام داشتند که مشکل شان نفرات نیست، بلکه سلاح های سنگین و مدرن است. تحویل نیازهای تجهیزاتی ایشان از طریق هواپیماهای باری نیز قابل اجرا بود. مشخص است که سرمایه جهانی و بخصوص غربی به همراهی ترکیه و اقلیم کردستان عراق منافع خود را در حضور نیروهای مسلح خود در کوبانی و منطقه می بینند
................................
گفتگوی گزارشگران با بینا داراب زند فعال کارگری درباره کوبانی
گزارشگران:
تغییر و تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و جابجائی های سیاسی آن بویژه با هجوم وحشیانه داعش به شهر کوبانی و آوارگی بخش عظیم ساکنین این شهر و مقاومت زنان و مردان باقی مانده در برابر نیروهای مسلح داعش, امروز از موضوعات عمومی خبری است و خبرگزاری ها گزارشات لحظه به لحظه ای از موقعیت نیروهای مقاومت و داعش در این شهر را به جهان مخابره می کنند. بنوعی میتوان گفت که مولفه های سیاسی که مدتی طولانی در محاسبات سیاسی منطقه ثابت مانده بودند امروزه تغییر کرده است. منتج از شرایط اضطراری و فوق العاده فعلی, اوضاع سیاسی آن ناحیه را شاید بتوان از نو تعریف کرد. هم از اینرو و برای روشنی بخشیدن هر چه بیشتر این وضعیت بسراغ فعال کارگری آشنا بینا داراب زند رفته و از او برای این گفتگو دعوت کردیم.
با تشکر از شما
بینا داراب زند:
من هم بنوبه خود از شما و خوانندگان تان تشکر می کنم. بنظر من هم شرایط منطقه ای دچار تحولاتی شده است که به حکومتی ارتجاعی از نوع داعش از یکطرف، و حکومتی انقلابی از نوع کانتون های کردستان سوریه از طرف دیگر، اجازه رشد داده است. اما قبل از پاسخ به سوالات مطروحه لازم می دانم تا نکاتی را بصورت فهرست وار از اوضاع منطقه و نیروهای درگیرش ارائه دهم:
1. با آغاز بحران عمیق سرمایه داری در سال 2008 توان اقتصادی سرمایه جهانی غرب به حدی محدود گشت که توان تحمل هزینه های نظامی و درگیری مستقیم در مناطق بحرانی را محدود نمود.
2. "بهار عربی"، این جناح از سرمایه جهانی را غافلگیر کرد و طرح درازمدت "خاورمیانه بزرگ" را با شکست روبرو ساخت. شرایط همیشه متحول این منطقه نیز توانایی برنامه ریزی درازمدت برای منطقه را قریب به نا ممکن نمود. ایشان فعلاً درگیر "مدیریت بحران" از طریق قدرت های منطقه ای هستند.
3. تا آنجاییکه به شرایط سوریه و عراق مربوط می شود، قدرت های منطقه ای تأثیرگذار عبارتند از ایران، عربستان، و ترکیه! که در پروژه های "مدیریت بحران" از آزادی عمل بیشتری برخوردار گشتند.
4. آنچه که بعنوان "جنگ نیابتی" شناخته می شود، عمدتاً، رقابت عربستان و ایران در منطقه است. ایران برای حفاظت از دولت های حافظ منافع اش، دولت شیعه در عراق و بشار اسد در سوریه، از هیچ کمکی دریغ نمی کند. کمک های مالی، سیاسی، جنگ افزاری و حتی نیروهای جنگی! عربستان نیز با حمایت کشورهای خلیج فارس و بویژه قطر از نیروهای سلفی داعش و جبهه النصره و ... در این جنگ سود می برد.
5. داعش با اتخاذ سیاست هژمونی طلبانه از طرفی با اتحاد و ائتلاف نیروهای کوچکتر سلفی و قبائل سنی منطقه، و از طرف دیگر، با برخورد نظامی و تسخیر منطقه های زیر کنترل این گروه ها و کسب درآمدهای کلان نفتی و غنیمت گرفتن ابزارهای جنگی پیشرفته، به شبه حکومتی تبدیل گشت که از انتظار حامیانش در منطقه فراتر رفت. با اعلام خلافت اسلامی استقلال از حامیان عربش را متظاهر نمود و با اتخاذ موضع علنی ضد غربی، منافع سرمایه جهانی را در مخاطره قرار داد. این نکته بیانگر صف کشی نیروهای ائتلاف غربی و عربی در مقابل داعش است.
6. نتیجه کشاکش نیروهای درگیر در شمال کردستان، خلاء قدرت مرکزی را باعث شد که نیروهای خلقی کردستان سوریه توانستند این خلاء را با نمونه ای از حکومت مردمی پر کنند.
7. ترکیه که با اشتباه محاسباتی، خود را در مقابل حکومت اسد قرار داد، بخصوص پس از ایجاد حکومت مردمی در کردستان سوریه، در صورت بقاء اسد و حکومت های خودگردان کردستان سوریه بازنده اصلی میدان خواهد بود. این نکته نیز روشنگر تأنی ترکیه در پیشبرد سیاست های سرمایه داری غرب و پیوستن به نیروهای ائتلاف ضد داعش است.
این نمایی خلاصه شده از زمینی است که نیروهای مختلف درگیر در صحنه شمال کردستان در آن بازی می کنند.
گزارشگران:
گفته میشود که در کوبانی و مناطق اطراف آن حکومتی از پائین و شبه شورائی و خودگردان موجود بوده است. قدرت از طریق اراده مردم اعمال میشده است. از کانتون نام برده می شود. کانتون چیست و در اینمورد دانسته های شما چیست؟
بینا داراب زند:
کانتون ها، به سه منطقه جزیره، عفرین و کوبانی اطلاق می گردد که از سال 2012، مجموعاً، حکومت خودگردان کردستان سوریه را تشکیل دادند. اما، این حکومت خودگردان ماهیتاً با آنچه در عراق هست تفاوت دارد. در عراق، حکومت خودگردان از مصالحه بین بورژوازی اقوام کرد، عرب های شیعه و سنی زیر نظر نیروی اشغالگر آمریکا شکل گرفت که دارای شکل لیبرالی سه قوه "مستقل" می باشد که در پیوند مستقیم با حکومت مرکزی عراق، دارای خودمختاری است. اما، در کردستان سوریه، شکلگیری حکومت خودگردان در شرایط کاملاً متفاوت و به شکلی دمکراتیک (مردمی) بوجود آمد.
آغاز جنگ داخلی سوریه و توازن قوای نظامی بین رژیم اسد و مخالفان، و همچنین مبارزات مردم منطقه کردستان سوریه، باعث گشت تا ارتش سوریه مناطق کردنشین را بغیر از دو تکه بسیار کوچک ترک کند. مخالفان مسلح اسد نیز توانایی پر کردن این خلاء را نداشتند. هم بعلت جبهه های متعددی که اسد در مقابله با ایشان گشوده بود. و هم بعلت مسلح بودن مردم کردستان سوریه و مقاومت قهرمانانه ایشان در مقابل هر نیروی مسلحی که اقدام به اشغال منطقه شان می کرد. از همان روز اول مردم کردستان سوریه با هر دو گروه موافق و مخالف رژیم اسد درگیر بوده اند. البته کمتر با نیروی حکومتی، چرا که رژیم اسد خود را قادر به باز کردن جبهه جدید نمی بیند.
چنین خلاء قدرتی همواره بستر ساز حکومت های مردمی از نوع کمون بوده است. کمون پاریس هنگام خلاء قدرت حکومت مرکزی ورسای حاکم آن شهر شد، حکومت شوراها در روسیه با ایجاد خلاء ناشی از سرنگونی حکومت تزار به قدرت رسید، و حکومت زاپاتیستی در چیاپاز و اوهاکا (البته بصورت مقطعی) بعلت عدم توانایی سرکوب مستقیم مردمی از سوی حکومت مکزیک و ... شکل گرفتند.
در کردستان سوریه نیز به علل بالا (نکات مقدمه ای)، خلاء قدرتی بوجود آمد که جای آن را نهادهای خودگردان مردمی، معروف به "جنبش جامعه دمکراتیک (TevDam ) " پر کردند. این نهادها در آغاز از انجمن های محلی بوجود آمدند. البته در اینجا نقش "حزب اتحاد دمکراتیک" که به تئوری های "دمکراسی مستقیم" اوجالان باور داشت را نباید کتمان کرد.
نهادهای دمکراتیک مردمی بسیار متنوع و فراگیر هستند. مجامعی در هر محله و خیابان و شهر و روستا شکل گرفتند که به تمامی امور مربوط به منطقه خود می پرداختند. دمکراسی مردمی کاملاً استقرار یافت، هر فردی در محل زندگی و یا کار خود که بالاتر از 16 سال داشت عضو و صاحب رأی شناخته می شود. در این نهادها هیچگونه تبعیضی علیه قومیت، جنسیت و مذهب و ... صورت نمی پذیرد. ایشان هر هفته جلسه دارند و در مورد همه چیز، از قبیل مسائل عمرانی ساخت و ساز و تهیه امکانات، وضع و اجرای قوانین، و پا درمیانی (قضاوت) در دعاوی شهروندی و خلاصه همه چیز دخالت کرده و خود مجری تصمیمات شان می باشند.
در مورد مسائل مشخص اجتماعی مانند زنان، کار اطفال، آموزش و پرورش، بهداشت عمومی، اقتصاد و تجارت، محیط زیست، روابط با کشورهای خارجی، هم در این نهادهای محلی تصمیم گیری می شود و هم کمیته های مشخصی تشکیل گشته که بصورت تخصصی این امور را بررسی کرده و بجلو می برند. روحیه کار داوطلبانه مردمی که خواهان پیروزی و موفقیت این ساختارها هستند ضامن بقاء و توسعه چنین روابطی گشته است.
از آنجائیکه حکومت اسد رشد اقتصادی این منطقه را عقب نگاهداشته بود، خبری از صنایع سنگین و بورژوازی قدرتمند و مقتدر نیست. در نتیجه موضوعاتی از قبیل الغاء مالکیت و کار مزدی و ... مطرح نیست. اما، تولید گندم بسیار بالا بوده تا حدی که یک سوم گندم سوریه از این منطقه تأمین می شده است. بنابراین گفته می شود که قیمت آن بسیار نازل است و نان مردم تقریباً مجانی طبخ می شود. این منطقه همچنین دارای میادین نفت و گاز است، بنابراین سوخت اصلی منطقه را تشکیل داده و معروف است که قیمتش به ارزانی آب است. پوشاک و دیگر لوازم مصرفی، تا آنجاییکه در محل تولید می شود، بسیار ارزان است. خدمات دیگر از قبیل برق، تا اندازه بسیار محدودی از ژنراتورهای کوچک و نفت سوز تولید شده که مجاناً به مناطق رسانده می شود. اما، تأسیسات اصلی برق در منطقه نیروهای افراطی داعش، النصره و ... هستند. گفته می شود که بطور متوسط این مناطق دارای 6 ساعت برق در روز می باشند. خدمات تلفن هم محدود، اما مجانی است. البته شبکه های موبایل از تأسیسات ترکیه استفاده می کنند.
از سال 2012، اقداماتی جهت پیوند سه کانتون جزیره، عفرین و کوبانی صورت پذیرفت و به تشکیل "مجلس کل غرب کردستان" انجامید و سپس خبرهایی از تشکیل "حکومت موقت غرب کردستان" رسید. اما، در نهایت، در ژانویه امسال (2014) "اداره خودگردانی دمکراتیک" در هر سه کانتون تشکیل شد که مجری تصمیمات "جنبش جامعه دمکراتیک (TevDam)" می باشند.
گزارشگران:
موقعیت جغرافیائی و سیاسی کوبانی چگونه بود و چرا داعش به این شهر هجوم آورد؟
بینا داراب زند:
درست است که ما به تازگی خبر حمله داعش به کوبانی را در رسانه ها می شنویم، اما، این منطقه همواره زیر حمله نیروهای افراطی سلفی النصره و داعش قرار داشت. به یاد دارم هنگامیکه تازه خبرهای پیشروی داعش در عراق مطرح می شد، از طرف نیروهای سیاسی کرد گفته می شد داعش بدان علت که نتوانسته کردستان سوریه را تسخیر کند، نیروهایش را به عراق اعزام کرده است.
کانتون های سه گانه از لحاظ استراتژیک بسیار مهم هستند چرا که در غرب کردستان عراق قرار دارند و در صورت سقوط آنها داعش می تواند بغیر از جنوب، جبهه غرب علیه کردستان عراق را نیز بگشاید. همچنین، از لحاظ سوق الجیشی منطقه مهمی است. با تصرف آنها داعش با ترکیه هم مرز می شود و کلیه راه های ترابری از آن کشور را در اختیار می گیرد. همچنین گفتیم که منبع گندم و نفت و گاز هم هست که از لحاظ سوخت و تغذیه، ارتش داعش را خودکفا و بر درآمدهایش می افزاید.
داعش حمله به این منطقه را از کوبانی آغاز کرد، چرا که نسبت به کانتون جزیره کم جمعیت تر بوده و از آن فاصله دارد. همچنین راه های انتقال نیرو از کانتون های دیگر را به کوبانی در تصرف خود دارد. بنابراین می توان گفت که آنها تصور کردند که کوبانی ضعیف ترین حلقه این منطقه است.
گزارشگران:
نیروهائی که در شهر ماندند و مقاومت کردند چه ترکیب و تعلقی داشتند و دارند؟
بینا داراب زند:
در اینجا وارد ساختار نظامی جنبش جامعه دمکراتیک (TevDam ) می شویم. همانطور که گفتیم این جنبش دارای ساختاری از نوع کمون است. یعنی، تمامی اهالی که توانایی حمل اسلحه را دارند در نیروهای مسلح حضور دارند. از آغاز درگیری ها نیروهای مسلح "یگان های تدافعی خلق (YPG)“ حضور داشته اند و همچنان مشغول نبرد با نیروهای مهاجم هستند. البته در رسانه ها، شما شاخه زنان این نیرو ( JPG) را بیشتر دیده اید. شاخه زنان به این علت تشکیل شد که وزن اجتماعی زنان را در جامعه برجسته تر و نیرومندتر سازد. تمامی ایشان زیر رهبری چریک های (گوریلاها) جنگ دیده ای هستند که سالها جزو یگان های پ ک ک تجربه جنگ در کوه ها علیه نیروهای مسلح ترک و سوری را داشته اند. از لحاظ تعداد نیز برای مقابله با داعش کفایت می کنند و مخالف حضور نیروهای مسلح از کشورها و دسته های دیگر هستند. آنها در همین یکی دو سال گذشته با گروه های مسلحی که ترکیه با کمک اقلیم کردستان عراق (بارزانی) تجهیزشان کرده بود نیز در مصاف بوده اند. همچنین، با ارتش آزاد سوریه، النصره، و داعش هم برای حفظ استقلال خود نبرد کرده اند. اما اینک بواسطه تجهیزات سنگین و بسیار مدرنی که داعش در اختیار دارد، نیاز به تجهیزات داشتند. کشورها و نیروهایی که تا دیروز دشمن این تجربه دمکراتیک بوده اند، اینک که نگاه جهانیان به کوبانی خیره گشته، با شروط دخالت در حکومت کانتون ها و حضور نیروهای مسلح خود، اعلام پشتیبانی تجهییزاتی کرده اند. همانطور هم که در اخبار آمده، آنقدر این پشتیبانی را به تأخیر انداختند تا توانستند از "اداره خودگردانی دمکراتیک" امتیازاتی بگیرند. مثلاً، بتازگی خبری در "کرد پرس" خواندم که "اداره خود گردانی دمکراتیک" وادار به مصالحه با "شورای میهنی کردهای سوریه" گشته است و قرارهایی برای مشارکت این شورا در اداره کانتون ها گذاشته اند. البته از ریز این قرار خبری ندارم. اما همینکه "اداره خودگردانی..." وادار به مصالحه با این "شورا" گشته، برایم بسیار نگران کننده است. چرا که این شورا که از چند حزب کرد طرفدار بورژواهای کرد اقلیم کردستان عراق تشکیل و مسلح شده، تا همین اواخر برای انهدام ساختار دمکراتیک کانتون ها تلاش می کرد و با نیروهای یگان های خلق درگیر بود. یا خبری که رسانه های ترک از ورود عده ای از نیروهای مسلح "ارتش آزاد سوریه" می دهند. خبرگزاری الجزیره اخیراً از تشکیل یک ستاد فرماندهی مشترک خبر داده است. گو اینکه فرمانده نظامی کوبانی با اعلام اینکه "با برآورد ما و با توجه به وسعت منطقه و گلولهباران دائمی شهر توسط داعش، تراکم بیش از اندازه موجب تلفات شده و به ضد خودش تبدیل میشود. " بی تمایلی خود را از حضور نفرات این نیروها در شهر را بروز داده است. مسلماً استقرار نیروهای مسلحی که خواهان به شکست کشاندن این تجربه دمکراتیک هستند نگران کننده است.
اگر این کشورها و دستجات نیت پاک و بشردوستانه داشتند با پیوستن نیروهای "یگان تدافعی خلق" از کانتون های جزیره و عفرین و داوطلبان دیگر، از طریق خاک ترکیه، مبارزان کوبانی را تقویت می کردند. گو اینکه نیروهای خلقی کوبانی بارها اعلام داشتند که مشکل شان نفرات نیست، بلکه سلاح های سنگین و مدرن است. تحویل نیازهای تجهیزاتی ایشان از طریق هواپیماهای باری نیز قابل اجرا بود. مشخص است که سرمایه جهانی و بخصوص غربی به همراهی ترکیه و اقلیم کردستان عراق منافع خود را در حضور نیروهای مسلح خود در کوبانی و منطقه می بینند. که مسلماً به نفع نیروهای خلقی نیست.
گزارشگران:
نیروهای ائتلاف با تلاشهای آمریکا و انگلیس و بویژه پس از قتل وحشیانه خبرنگاران اسیر تشکیل شده و حملات هوائی به مواضع داعش را آغاز کردند. انگیزه و اهداف این نیروها چه بود؟
بینا داراب زند:
خوب این بیانگر آنستکه سرمایه جهانی هنگامی دخالت را آغاز کرد که منافع خودش به خطر افتاده است. نیروی داعش اینک بزرگترین و خطرناک ترین نیروی تروریستی برای منافع غرب شناخته شده اند. همانطور که در نکات مقدمه بالا گفتم، اینک داعش دارای امکاناتی شده است که دیگر کمتر به حمایت های مالی و تجهیزاتی عربستان و قطر نیازمند است. همینکه اعلام خلافت اسلامی کرده است، بوضوح رقیبی برای آل سعود در عربستان شده است. تمامی نیروهایش را اینک با تبلیغ بر علیه مظاهر تمدن غربی دور خود جمع کرده است. کاملاً مشخص است که همچون سلف خود، القاعده، به حملات مستقیم علیه منافع غرب و حتی درون این کشورها روی خواهد آورد. اما، در سوأل قبلی نیز توضیح دادم که چگونه نیروهای طرفدار غرب در حین این عملیات، به اهداف پلید خود علیه حکومت دمکراتیک خلق کردستان سوریه نیز عمل می کنند.
گزارشگران:
چرا نیروهای ائتلاف از پیاده کردن نیروهای زمینی حداقل تا این لحظه خودداری کرده اند؟
بینا داراب زند:
رئوس پاسخ این سوأل را نیز در نکات مقدمه ای طرح کردم.
ممکن است که پیاده کردن نیروهای زمینی کشورهای غربی به تصمیم خودشان باشد، اما همانطور که در افغانستان و عراق دیدیم، خروج شان بستگی به شرایط منطقه دارد و به این سادگی ها نیست. آنها می دانند که با درگیر کردن نیروهای زمینی خود در این مناقشه به تور تضادهای پیچیده منطقه گرفتار خواهند و مجبور می شوند تا زمانی نا معلوم هزینه سنگین یک جنگ درازمدت را با انواع نیروهای درگیر پرداخت کنند. هیچ معلوم نیست که خلاء داعش را چه نیروهایی پر کنند؟
اینک سرمایه جهانی و بخصوص جناح غربی که خیال می کنند دارند از شر بحران اقتصادی 2008 خلاص می شوند، می دانند که در صورت زمین گیر شدن دوباره در منطقه، هزینه های چنین جنگی، دوباره آنها را به بحران و رکود فرو خواهد کشید. بدون آنکه تضمینی برای حفظ منافع شان وجود داشته باشد.
گزارشگران:
فضای سیاسی بسیار پیچیده ای در منطقه مشاهده میشود. موقعیت ایران در همسوئی با غرب, اقلیم کردستان, سکوت و نظارت دولت سوریه, نافرمانی ترکیه هم پیمان غرب از پیمان ناتو و جهتگیری در برابر ائتلاف, توانائی های تسلیحاتی و مالی داعش و تغییر سیاست های عربستان در قبال داعش و... براستی امروز صف دوست و دشمن کجاست؟
بینا داراب زند:
بنظر من ما نباید خود را گرفتار دیدگاهی کنیم که نگرانی سرمایه جهانی را پاسخگو باشد. ایشان در آش شل قلمکاری که خود طبخ کرده اند افتاده اند. نوش جان شان! بگذارید پیمان های قدیمی شان بشکند و متحدین جدید خود را انتخاب کنند. از نظر مردم و طبقه کارگر منطقه، همه شان دشمن اند. تنها دوست مان در این میان جنبش جامعه دمکراتیک (TevDam ) استکه متاسفانه به علت ضعف مطلق خود در برابر سرمایه جهانی، تقریباً، هیچ کمکی به آن نمی توانیم بکنیم.
اما، از آنجا که نمی خواهم منظور شما را از طرح این سوأل نادیده بگیرم، خواهم گفت که آمریکا خودش می داند که تنها نیرویی که می تواند بصورت استراتژیک در منطقه کمکش کند، جمهوری اسلامی ایران است. اگر قرار است طرح "خاورمیانه بزرگ" دوباره جان بگیرد و منطقه بزرگی را برای تضمین شکوفایی آینده سرمایه جهانی مهیا سازد، چه از لحاظ سیاسی، اقتصادی، نظامی و ...، نیاز به ایران دارد. بخصوص، پس از ظهور شرایط کنونی و داعش، کاملاً متوجه اهمیت نقش نفوذ سیاسی ایران در منطقه و حضور نظامی آن شده است. اگر دست ایران برای چنین اقداماتی باز و جیبش پر از دلارهای نفتی بود، نیروهای مخالف اسد و داعش را با ایجاد مثلث سوریه، عراق، و لبنان همراه با کمترین هزینه به سرمایه جهانی و غرب می توانست مغلوب سازد. در دراز مدت هم همین خواهد شد. مهم نیست که جمهوریخواهان در آمریکا و یا دیگر محافظه کاران در غرب بر سر کار بیایند. این تنها استراتژی است که می تواند پاسخگوی منافع آنها باشد. در ماه ها و سالهای آینده ما شاهد پیشبرد چنین استراتژی منطقه ای خواهیم بود.
عربستان در حقیقت بازنده اصلی در نزدیکی ایران و غرب است. حکومت های غربی بر روی این موجود نحیف مبالغ زیادی را خرج کردند تا بتواند به همراه دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس مانعی در مقابل هژمونی ایران در منطقه باشد. اما اینک می بینند که حتی از کنترل یک گروه دست نشانده خود نیز عاجز است.
در مورد سوریه، می بینیم که فعلاً سرنگونی رژیم اسد از الوویت های آمریکا و هم پیمانان غربی اش، بجز فرانسه و ترکیه، خارج شده است. البته این بدین معنی نیست که این هدف را بطور کلی کنار گذاشته اند. حیثیت و اعتبار سیاسی زیادی خرج این "تغییر رژیم" کرده اند. شاید در مصالحه با ایران و روسیه بالاخره به راه حل میانه ای مانند تغییر رژیم مالکی در عراق، برای سوریه نیز برسند.
نافرمانی های ترکیه نیز برخاسته از این معضل است. ترکیه با دیدن بمباران های غرب در دفاع از شورشیان لیبی، به اشتباه محاسباتی افتاد و فکر کرد در مورد سوریه نیز به همین منوال از اپوزیسیون اسد حمایت خواهد شد. اما همانطور که هیلری کلینتون در کتابش نوشته و تحلیل گران بسیاری با او همصدا شده اند، با بر داشتن درب دیگ حکومت های استبدادی در کشورهای خاورمیانه، هیچ تضمینی برای بیرون آمدن نیروها و حکومت های طرفدار غرب نیست، و غالباً جک و جانورهای افراطی ای چون القاعده و داعش بیرون خواهند خزید. پس ترکیه با اشتباه استراتژیک اش تنها مانده است! آنها با حمایت بی دریغ از اپوزیسیون سوریه، احتمالاً، دوستی تاریخی خود با این کشور همسایه را به دشمنی تاریخی بدل کرده اند. اما، این هم واقعیتی است که برای حفظ ثبات استراتژیک در منطقه، رژیم اسد، به طریقی باید تغییر یابد. چرا که ترکیه نیز مانند ایران و اسرائیل، یکی از سه ستون اصلی طرح "خاورمیانه بزرگ" است که نمی توان بخشاً، رضایت اش را برآورده نکرد.
گزارشگران:
کوبانی بلحاظ رسانه ای مورد حمایت گسترده قرار گرفته است. دولت ترکیه تحت فشارهای بین المللی به عبور بیش از صد پیشمرگه با سلاح های مختلف تن داده است. بنظر شما آزادیخواهانی که در منطقه نیستند و امید به ازادسازی کوبانی دارند چگونه میتوانند این مقاومت را یاری برسانند؟
بینا داراب زند:
متاسفانه کار اساسی ای از ما بر نمی آید. زمان پر قدرتی آزادیخواهان و چپ مدت هاست که بسر آمده و تا جان گیری دوباره آنها، سالها و بلکه دهه ها فاصله داریم. اینک بازی بدست سرمایه جهانی و هم پیمانانش است. تنها کار مفیدی که ما می توانیم بکنیم، تحقیق و تبلیغ الگوی دمکراتیک کوبانی برای ثبت در تاریخ و اذهان عمومی جهان و افشاگری از اهداف ضد بشری سرمایه جهانی در این مورد است. نشان دهیم که چگونه زیر تبلیغات حمایت از مردم کوبانی، کمر به شکست آنها و این الگوی براستی دمکراتیک گرفته اند.
گزارشگران:
آیا ناگفته ای مانده است؟
بینا داراب زند:
من باز هم از شما تشکر می کنم که هر از چند گاهی چنین مصاحبه هایی را سامان می دهید تا امثال من تریبیون برای ذکر واقعیات داشته باشیم
پیروز باشید!
با سپاس از شما
گزارشگران
07.11.2014