بهاری با افق تیره و توفانی برای رژیم، برای سالی که برای مردم نکو خواهد بود
ایرج شكری
پیام نوروزی کارشناشی شده ترامپ*، پاسخ گِرد ظریف، کک بولتون ، نرمش قهرمانانه کیم جونگ اون و تودهنی ها به خامنه ای
پیام نوروزی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از این نظر اهمیت دارد که در آن مرکز و نهاد اصلی قدرت و تعیین سیاست در رژیم عقب مانده و سفّاک و ضد ایرانی آخوندی که به شکل «خر تو خری» اداره می شود، درست شناخته شده است و همانطور که در عمل، به ویژه در دو- سه سال گذشته در تضاد بین آخوند روحانی و سپاه همه شاهد بوده اند، این مرکز قدرت و تعیین کننده سیاست چه در امور داخلی و چه در سیاست خارجی، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است(1) که نیرویی خودسر و متصل به رهبر و دارای «کارت سفید» از او است؛ نیرویی که فرماندهانش هیچ محدویتی برای اعمال اراده و تحمیل نظر خود نمی شناسند(حتی در مسائل جزئی و کوچک) و نیرویی است که ستون فقرات دستگاه سرکوب اختناق رژیم آخوندی است. در دعواهای اخیر احمدی نژاد با دستگاه قضایی رژیم، اتهام «اختلاس» بقایی در مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار پولی که بنا به اظهار سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به قوه قضائیه "برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی" به طور نقد و خارج از سیستم بانکی کشور، در 12 مرداد 92 ،یک روز قبل از شروع به کار روحانی به عنوان رئیس جمهور، به محمود احمدی نژاد داده شده بود تا «بین سران چند کشور افریقایی توزیع شود»، گوشه یی از دست باز سپاه در در دخالت در همه امور حتی با خرجهای بی حساب و کتاب است.
سپاه خودسر و دارنده نقش محوری در تعیین سیاست
نگارنده توجه به این نقش محوری سپاه در قدرت و موقعیت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بی وطن را، در ارزیابی اوضاع رژیم و مبارزه مردم با آن مهم می دانم و هم در مورد «بی وطنی» (2) و هم در مورد خودسری های سپاه یادداشتهایی نوشته ام.
در مورد «زیر آوار» اسلام بودن و بی معنی بودن مفهوم وطن برای پاسداران، هیچ چیز مثل شرحی که پاسدار قاسم سلیمانی در «کنگره بزرگداشت 8000 هزار شیهد استان گیلان» در مورد انگیزه ای که آنها را به جنگ در هزار کیلومتر دورتر از شهر و دیار خود کشاند، نیست. سلیمانی با ادعای این که خمینی با « با ممزوجیت دین و قومیت و ملت در چهار چوب یک حکومت» کاری مهمی انجام داد که ملت را و ایران بیمه کرد» (!)، می گوید« مگر امکان داشت که بدون انگیزه دین و اسلام 8000 نفرجوان بروند با فاصله 1000 کیلومتر از اینجا بدون این که شهر آنها و خانه کاشانه آنها مورد تهدید واقع شده باشد بروند در مرزهای شلمچه و طلائیه و کوههای کردستان سرشان قطع شود و... »(3). در این پرت وپلا گویی می بینم که قاسم سلیمانی با مفهوم «وطن» و «میهن» و عشق به میهن که برای ایرانیان از عشق به ایران با همه فرهنگ و تاریخش - که نوروز از آن جمله است – و به قرنها قبل از اسلام بر می گردد، سرچشمه می گیرد، به کلی بیگانه است. چرا که تاریخ برای او سایر برداران پاسداراش، مثل آخوندهای بی وطن، از زندگی پیامبر اسلام و جنگهای او شروع می شود و وقتی «اسلام» به ایران می رسد، دیگر این ها هم در شمار لشکریان آن هستند و در این طرف هرچه هست تعلق به «جاهلیت» و «مجوس» پیدا می کند و باطل و «نجس» است.
مناسب می دانم در مورد خودسریهای سپاه -حتی در جزئیات- و لگد پرانی به دولتی که ریاست آن «تنفیذ» شده توسط ولی فقیه خودشان است، یاد آوری کنم که مثلا وقتی در اواخر تیرماه 95 اعضای هیات دولت تصویب کردند که «برگزاری کنسرت، شب نشینی و مهمانی ها نیاز به مجوز نیروز انتظامی(اماکن) ندارد و ناجا حق دخالت در مجوز و محتوای کنسرت ها را نخواهد داشت»، پاسدار سیّد مسعود جزایری، در مقام «معاون ستاد کل نیروهای مسلح»، یکهو مثل خرس قطبی که روی دوپای خود بلند می شود و حضور خود را به طور رعب آور و آماده دریدن نشان می دهد؛ در مساله یی که ربطی به «معاون ستاد کل نیروهای مسلح» نداشت، دستور العملی برای فرمانده نیروی انتظامی صادر کرد و در آن تاکید کرد که«ماموریت ناجا در برخورد با ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری در برخی اماکن از جمله محل برگزاری کنسرت ها، باید با جدیت انجام شود»(4) یا وقتی روحانی بعد از تایید «برجام» توسط خامنه ای و قطعی شدن آن، خواست از فرصتی که آن را مناسب یافته بود، برای جهت گیری تازه در روابط خارجی استفاده کند و در سخنانی در نشست مشترک هیات دولت و استانداران در 28 مرداد 94 با تاکید بر این که :« رویکرد جمهوری اسلامی ایران پافشاری بر حل و فصل همه معظلات جهان از طریق مذاکره و گفتگوست» افزود:«نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت. باید همان مسیر سازنده و درستی را پیش ببریم که مردم در خرداد 92 به ان اقبال کردند و عامل این توفیق بود که اگر آن راه را ادامه ندهیم چه بسا توافق نیز پایدار نباشد»،روز بعد از این سخنرانی، پاسدار جعفری فرمانده سپاه چنگ و دندان نشان داد و خرناس کشید که:« برخی معتقدند رفتارهای ما باید در چارچوب اراده ی دشمن تنظیم شود و می گویند ما هر طوری که می خواهیم نمی توانیم حرف بزنیم و عمل کنیم؛ چون دیگران در مقابل ما واکنش نشان می دهند» و خط و نشان کشید که:« کسانی که می خواهند با این سخنان مغایر با اصول انقلاب و فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، روزنه های جدیدی را برای نفوذ بیگانگان در کشور بگشایند، بدانند هرگز اجازه ی رشد و پیاده سازی چنین تفکری را نخواهیم داد»!(5) از این مداخله ها و اعمال اراده ها از سوی سپاه در تعیین سیاست فراوان است و البته همچنان که همگان می دانند، واکنش رؤسای جمهوری برگزیده شد با «آرای میلیونی مردم مسلمان و انقلابی ایران» که اندکی با سپاه و ولی امر مسلیمن جهان، زاویه دار بوده اند - چه «اصلاح طلب»چه «اعتدال گرا»-، تودهنی خوردن در «کمال متانت» و بدون هیچ اعتراضی و «زِه زدن» و عقب نشینی کردن از مواضعی بوده است که اعلام کرده بودند و رای دهندگان میلیونی هم (بنا بر ادعای خودشان) آنها را به خاطر همان مواضع و سیاستهای اعلام شده، در انتخابات تایید کرده بودند.
پیام نوروزی به طور چشمگیری کارشناسی شده دونالد ترامپ
در پیام نوروزی رئیس جمهوری آمریکا به مردم ایران، با اشاره به دعایی در پایان کتیبه یی از داریوش هخامنشی که در آن از اهورامزاد خواسته است که ایران را از « دشمن، دروغ و خشکسالی» حفظ کند، عملکرد سپاه پاسداران با این سه تهدید برای ایران و ایرانیان تطبیق داده شده است. این پیام در بین سایر پیامهای نوروزی که رؤسای جمهوری آمریکا خطاب به مردم ایران فرستاده اند، و حتی پیام سال قبل خود او از سطح بسیار بالای کارشناسی هم در زمینه شناخت عملکرد رژیم و رابطه اش با شهروندان، هم در انتخاب معیاری هایی از بخش ایرانیِ خالص(قبل از اسلام) تاریخ و فرهنگ ایران که مورد علاقه بخش بزرگی از جمعیت طبقه متوسط و تحصیل کرده های ایران که این به دوره از تاریخ خود افتخار می کنند و به وسیله آن دیوار بلندی برای حفظ هویت و تمایز ریشه ای خود با رژیم آخوندی ایجاد می کنند، ابتکاری است که نشان از اطلاعات کارشناسانه ً همه جانبه تنظیم کننده (یا تنظیم کنندگان)پیام رئیس جمهور آمریکا، از اوضاع دارد.
در پیام یاد شده، در همسانی سپاه با تهدید اول (به عنوان دشمن ایران و ایرانیان) از جمله آمده است،« اول، سپاه پاسداران نه در نام و نه در عملکرد، ایرانی نیست. سپاهی متخاصم است که مردم ایران را سرکوب کرده و از آنها سرقت می کند تا فرای مرزها از تروریسم حمایت کند...». این ویژگی سپاه برای مردمی که خود از دستگیری ها و بازداشت های خودسرانه سازمان اطلاعات سپاه خبر دارند، مردمی که از هزینه های کلانی که رژیم برای گسترش نفوذ در فراسوی مرزها؛ به ویژه در سوریه و لبنان می کند آگاه هستند و با شعارهایی مثل «سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن» بدان معترض اند و برای مردمی که شعار «جمهوری ایرانی» می دهند، ابهامی ندارد و کاملا روشن است و کیست که نداند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامیِ» بی وطن، در محور فساد و غارت و سرکوب و اختناق در ایران قرار دارد. فایده و حسن این تشخیص از سوی آمریکا این است که محدوده هدفها و جهت گیری سیاستهای آمریکا را در تضادهایی که با رژیمی که بر سرنوشت مردم ایران چنگ انداخته دارد، تعیین می کند و این می تواند سبب محدود شدن عرصه تخریب و ضربه احتمالی در رویارویی آمریکا با رژیم به پهنه و زمینه هایی که مشکل از آنجا برمی خیزد، یعنی سیاست های مداخله جویانه برونمرزی رژیم، بشود. به نظر می رسد که هدف از تنظیم چنین پیامی همین بوده است؛ اطمینان دادن به مردم ایران که تنش و تضاد موجود بین دولت آمریکا و رژیم مستقر در ایران، با شناخت و آگاهی آمریکا از وضع آنان و عملکرد رژیم، متوجه آنان(مردم ایران) نیست و نیروی متخاصم در برابر آمریکا در این پیام مشخص شده است.
در واکنش به این پیام، از روحانی که در 19 مهرماه سال قبل در واکنش به احتمال گنجاندن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی از سوی آمریکا، نطق پر حرارتی کرده و همان آدمی که قبلا گفته بود، اگر پول رسانه و تفنگ در یکجا جمع شود اگر ابوذر هم باشد فساد می آورد، اما سپاه را در «دل مردم» جا داد، صدایی شنیده نشد. وزارت خارجه رژیم اما به ناچار باید واکنشی نشان می داد. این واکنش را ظریف وزیرخارجه رژیم، در توئیتی نشان داد که در آن رئیس جمهور آمریکا را بی اطلاع و حرفهای او را «اهانت های احمقانه » دانست و حمله یی هم به شاهزاده بن سلمان که برای یک سفر سه هفته ای در روز 20 مارس(29 اسفند 96) به آمریکا سفر کرده بود کرد، ولی به رغم حمله سنگینی که در پیام ترامپ به سپاه شده بود، ظریف وارد آن موضوع نشد و صلاح دید که برای کمتر خراب کردن و گند آلود کردن خود، از کنار مساله بگذرد. توئیت ظریف این است«ایرانیان با هزاران سال تمدن، دارای چنان عمق تاریخی هستند که اهانتهای احمقانه یک رهبر تازه به دوران رسیده را نادیده بگیرند؛ کسی که همه دانش او از تاریخ، سیاست و دیپلماسی را میتوان در ٢٨٠ حرف خلاصه کرد - با این همه هنوز از آن جوانک آلت دست خود بیشتر میداند».
باد مخالفی که بر بادبان کشتی رژیم می وزد
این تشدید تضاد آمریکا با رژیم در شرایطی صورت می گیرد که یک رویداد بسیار مهم برای مساله یی بسیار مهم در سیاست خارجی آمریکا در پیش است و آن دیدار بین رهبر کره شمالی با دونالد ترامپ است که زمان آن در اوخر ماه مه پیش بینی شده است. این تحول به سوی آرامش در روابط به شدت تنش آلود کره شمالی با آمریکا، به دلیل اعلام آمادگی از سوی رهبر کره برای گفتگو در مورد غیر اتمی شدن که خبر آن در نیمه اسفند ماه اعلام شد، پیدا شده است. خبر مربوط به سفر کیم جونگ اون رهبر کره شمالی به چین و انتشار مشروح گزارش این دیدار توسط خبرگزاری رسمی چین در 28 مارس(8 فرودین 97) که در آن از قول رهبر کره شمالی آمده است« موضع همیشگی ما غیراتمی شدن شبه جزیره کره براساس وصیت کیم ایل سونگ، رئیس جمهوری سابق، و کیم جونگ ایل، دبیرکل فقید حزب کارگران کره بوده است.» (6) و نیز خوش بینی دونالد ترامپ نسبت به مواضع رهبر کره شمالی، نشانه های مثبتی از حرکت در جهت کاهش تنش در رابطه آمریکا با کره شمالی است که تا همین مرحله هم حتما برای رژیم نگران کننده است و اگر گفتگوهای کره شمالی و آمریکا که قرار است در اواخر ماه مه انجام شود، دستاورد مشخصی در جهت پایان دادن به تنش وعادی شدن روابط دوکشور همراه داشته باشد، این خبر بسیار بدی برای رژیم خواهد بود. چرا که دونالد ترامپ به رها شدن از نگرانی تهدید اتمی کره شمالی و تلاش برای مقابله با آن، نیروی آزاد شده در این زمینه را، صرف مقابله با سیاست ها و اهداف مداخله جویانهً شیعه گری گسترانه رژیم آخوندی که باعث نگرانی هایی در کشورهایی منطقه خاور میانه است، خواهد کرد. در این زمینه البته نقش صدها میلیون دلار قرار داد هایی که عربستان سعودی با آمریکا بسته است را، نباید از نظر دور داشت. به نظر می رسد که سعودی ها بعد از به آتش کشیده شدن سفارتشان در تهران و کنسولگری در مشهد، و آن پیام تهدید و خط نشان کشیدن سپاه پاسداران علیه رّژیم سعودی بعد از اعدام شیخ نمر، بهترین دیپلماسی در برخورد و رویارویی با تهدیدهای رژیم را، استفاده از تمام امکانات برای به زانو در آوردن رژیم و نشان دادن تخاصم آشکار با رژیم – همانگونه که رژیم علیه سعودی بکار گرفته – دیده اند. قابل پیش بینی بود که بعد از رویداد به آتش کشیده شدن سفارتخانه سعودی و آن اطلاعیه سپاه برای انتقام اعدام شیخ نمر و براندازی نظام سعودی(که چندی بعد اطلاعیه قاسم سلیمان در تهدید دولت بحرین به خاطر دستگیری و فشار به شیخ عیسی قاسم هم مکمل آن شد)، سعودی ها شمیشر از رو ببندند(7).
انتخاب بولتون و افتادن کک به تنبان نعره کشهای رژیم
تحول دیگری که «کک به تنبان » رژیم و پاسداران عربده کش اش انداخته است، قرار گرفت جان بولتون در پست بسیار مهم مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکاست. جان بولتون که به عنوان یکی از «باز»های جنگ طلب و طرفدار «زدن ضربه اول و پیشگیرانه نظامی» شناخته می شود، در سالهای گذشته پیوسته بر سیاست «تغییر رژیم» در ایران تاکید داشته و به ویژه روابط او با سازمان مجاهدین و سخنران اجتماعات مجاهدین بودن او هم مزید بر علت ناراحتی و خشم رژیم از این انتصاب شده است و این ناراحتی را با بیان این که « ترامپ یک حقوق بگیر منافقین را به عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب کرد»، بیان کرده اند
تودهانی های آشکار به خامنه ای
رویداد دیگری که برای خامنه ای حتما سخت بوده و نمی تواند آن را به فال نیک بگیرد، تو دهنی هایی بود که در داخل کشور به طور علنی به خاطر ادعایی که خامنه ای در سخنان خود در اول فروردین در مورد وجود آزادی بیان در رژیم کرده بود، دریافت کرد. خامنه ای در سخنرانی خود گفت:« هیچکس به خاطر این که نظرش مخالف نظر حکومت است مورد تعقیب و فشار قرار نمیگیرد هرکس چنین ادعایی کند دروغ گفته است و بنا هم نیست کسی معترض اینها شود». طبعا این دروغ بزرگی بود که او می گفت. از خدمتگزاران سابق رژیم که در بالاترین مقامات دولتی دارای مسئولیت بوده اند هم کسانی هستند که به خاطر انتقاد از گردش امور دستگیر و زندانی تنبیه شده اند. و بعضی هم که مثل خاتمی دستگیر و زندانی نشده اند، اما نه اجازه سفر به خارج دارند نه حتی اجازه شرکت در مجلس عزا یا عروسی، ممنوع التصویر هم هستند چه رسد به شهروندان عادی که در شرایط سختی در زندانهای رژیم هستند. این آخوند مستبد پلید، اصلا به روی خود نمی آورد کسانی مثل آرش صادقی و گلرخ ایرانی و آتنا دائمی(در اعتراض به بد رفتاری در اعتصاب غذا زده اند و سلامتشان به خطر افتاده و رو به وخامت می رود) نرگس محمدی که مادر دو کودک خرد سال است، کاری جز بیان نظر انتقادی از گردش امور نکرده اند. درنظام متعفن متشرعان که کارنامه بسیار ننگین و خونین اعدامهای دهه سیاه 60 و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 1367 را دارد، زدن اتهام «محاربه با خدا و رسول» یا «مفسد فی الارض» به هر منتقدی و جان او را گرفتن، یا فتنه گر نامیدن همراهان و خادمان نظامِ برخوردار حمایت خمینی در حیاتش، به خاطر سرپیچی از پذیرفتن مطلق العنانی رهبر و به حصر فرستادن، آنها روش رویا رویی با منتقدان است.
از جمله تودهنی هایی که به خامنه ای زده شده مطلبی از سوی یک خبرنگار روزنامه ایران بود که در توئیتر با اشاره به ادعای خامنه ای در مورد آزادی بیان، نوشت:« خیلی عالی میشود برای اثبات عملی این گفته، ایشان برای اولین بار یک نشست خبری برگزار کنند. خبرنگارانی مثل من سوالات زیادی از ایشان داریم، از جمله در همین حوزه آزادی بیان ». وی در توئیت دیگری نوشت که با شنیدن آن سخنان رهبر به یاد «هدا صابر» افتاده است و این که گناه او چه بود. یک طرفدار احمدی نژاد هم در مطلبی که در آن به دستگیری و زندانی شدن دو سه نفری که او می شناخت و سوابق رزمندگی داشته اند اشاره کرده بود که هیچ گناهی جز اظهار نظر و درخواستی مثلا برای آزادی کسی که بی دلیل زندانی شده بوده نداشته اند و یا وثیقه برای آزادی یک دوست بازداشتی خود تهیه کرده اند، دستگیر و زندانی شده اند افزود که :« سر آیتالله خامنهای را بیش از این درد نیاورم.این حقیر هم درپی بازتاب دادن آراء آقایان جوانفکر و بقایی به فساد فی الارض متهم شدم و به قید وثیقه آزادم. اینها مشتی بود نمونه خروار. فکر میکنم روزگار احمدینژادیها و معتقدان به انقلاب که این طور باشد، فقط حضرت عباس (ع) باید برسد به داد مخالفان حکومت» (8).
شرایطی که در آن صدای اعتراض گرسنگان و گارگران بیکار بلند تر می شود
سفت و سخت تر شدن «قلاده» یی که با برجام بر گردن این رژیم درنده خو قرار گرفت که با تحریمهایی جدیدی که اروپایی ها گویا برای «حفظ برجام» و راضی کردن آمریکا در ماندن در آن، قرار است برای رژیم وضع کنند، تشدید فعالیت سعودی برای اعمال فشار های بیشتر و حتی اقدامات تلافی جویانه علیه رژیم بعد از شلیک چند موشک به سوی عربستان در 25 مارس(4 فرودین) توسط حوثی ها که سعودی ها کشورهایی نظیر فرانسه را با خود همصدا کرده اند که موشکها توسط رژیم در اختیار حوثی ها قرار گرفته است، اینها آسمان تیره بهار سال نو برای رژیم است که خبر از سالی توفانی برای رژیم می دهد. سالی که به رغم سختی هایی که برای مردم هم می تواند داشته باشد، لیکن می توان یقین داشت که با اعتراضات و با ایستادگی های مردم در برابر رژیم، به هرحال «سالی نکو» برای مردم خواهد بود، چرا که جهانیان به روشنی می بینند که بخش عظیمی از مردم ایران آگاهند که سیاست خارجی مداخله جویانه و اسلامگستری و شیعه پروری رژیم که هزینه های کلانی از دارایی مردم ایران را صرف آن می کند، مثل عملکرد سرکوبگرانه و مردم ستیزانه و به شدت ارتجاعی این رژیم سراپا فاسد ضد ایرانی، به زیان کشور است. مردم ایران از بلاهت و هپروت و مالیخولیای قدرت پرستانه فرماندهان سپاه که یکی عمق استراتژیک رژیم را در سواحل دریای مدیترانه می بیند و یکی مثل یحیی رحیم صفوی مشنگ رویای حکومت جهانی اسلام با مرکزیت رژیم را در سر می پروند(9)، یکی مثل آن دلقک ولایتمدار حسن عباسی، که گاه و بیگاه گروهی از از اوباش تهی مغر نادان بسیجی را دور خودش جمع می کند و صحبت از «حسینه کردن کاخ سفید» می کند و اخیرا هم گفته یک طبقه کاخ سفید را هم به بسیج دانشجویی واشنگتن خواهند داد(10) و آن احمقها هم برای او کف می زنند و هلهله می کنند، متنفّر و خشمگین هستند. مردم ایران از پیرکفتاران حوزه نشین و خبرگان نشین و امام جمعه های مستبد درنده علیه برگزاری کنسرت و شادی مردم پارس می کنند و کنسرت موسیقی را هم برای آنها حرام می دانند و از رژیمی که حتی نشان دادن سازهای موسیقی را از تلویزیون ممنوع کرده است و تازه بعد از نزدیک به چهل سال امسال یک خواننده مرد در حال نواختن پیانو (شاید به خاطر آن که در شکل چیزی مثل یک میز است به سازهای دیگر شبیه نیست و قابل حمل هم نیست) را نشان داده اند(11)، متنفرند و خواهان برچیده شدن بساط این رژیم پلید و خواهان زندگی در آزادی و دموکراسی و عدالت در کشور و با روابط مسالمت آمیز بین المللی هستند. بی تردید مردم ایران قادر خواهند بود این رژیم آزادی کش مردم ستیز را با تمام دستگاههای سرکوب و جنایتش؛ متلاشی کنند همانطور که رژیم تا دندان مسلح شاه با ساواک مخوفشرا متلاشی کردند. تحقق این هدف اکنون بیش از هر زمان دیگر پیش رو و به یمن مبارزات بی وقفه مردم ایران که همچنان ادامه دارد، به عملی شدن نزدیک می شود و باید از فشرده شدن گلوی این رژیم پلید و شکستن شاخ توسعه طلبی و مداخله جویی اش شاد بود و استقبال کرد.
در پایان به عنوان عیدی این سال نیکو، پیامی را از هموطن سالخورده ریش سفید خشمگینی که چندی پیش در تجمعی در برابر مجلس شورای اسلامی - که رژیم آن را آ«مظهر عدل علی» نامیده است – خطاب به «مقامات رژیم» فرستاد، برای مقامات رژیم به ویژه «مقام معظم رهبری» و پاسداران و گردانندگان دستگاه قضائی اش مناسب دیدم، شاید از این طریق از احساسات واقعی بخش عظیمی از مردم مسلمان ایران که زندگی فاجعه آمیزی را در جمهوری اسلامیِ ساخته و پرداخته خمینی و تسلط متشرعان بر کشور وسرنوشتشان، می گذرانند آگاه شوند. عیدی به مقامات در لینک زیر:
منابع
----------------
1-:
الف - حرفهای خامنه ای در جمع فرماندهان سپاه، «نقشه راه» برای همه
ب - عبور از گذرگاه خونین اجتناب ناپذیر است...
2 –(در مورد بی وطنی سپاه) - طلبکاری در دو پیام پاسدار باقری و تودهنی به آن در رویدادها
3- سخنرانی سلیمانی در کنگره 8000 هزار شیهد استان گیلان
4- ابلاغیه جزایری به نیروی انتظامی در رد مصوبه هیات دولت
دیدار کیم اونگ جون از چین و تعهد به غیر اتمی شدن کره
7 - تنش در روابط سعودی و رژیم بعد از آتش زدن سفارت
8- انتقاد یک احمدی نژادی و رد ادعای خامنه ای در مورد وجود آزادی بیان
10حسن عباسی کاخ سفید حسینه و بسیج دانشجویی
11- پخش پیانو نوازی علیرضا عصّار از تلویزیون
-----------------------------------------------
فروردين ۱٣۹۷ - ۲۹ مارس ۲۰۱٨