۱۳۹۷ فروردین ۱۵, چهارشنبه

در آمریکا زنگ‌ها برای پنجاهمین سالمرگ مارتین لوترکینگ به صدا درآمدند

تندیس یادبود مارتین لوترکینگ در سال ۲۰۱۱ در واشنگتن پایتخت آمریکا بنا شد.حق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionتندیس یادبود مارتین لوترکینگ در سال ۲۰۱۱ در واشنگتن پایتخت آمریکا بنا شد.
در آمریکا ناقوس شهرهای مختلف همزمان با لحظه ترور مارتین لوترکینگ به صدا در آمدند تا یاد این رهبر حقوق مدنی زنده بماند.
این رهبر جنبش مدنی آمریکا پنجاه سال پیش به دست یک برتری طلب سفیدپوست کشته شد.
مراسم اصلی یادبود او در ممفیس تنسی محل وقوع این حادثه برگزار شد. در ممفیس ناقوس‌ها ۳۹ بار به نشانه هر یک سال زندگی مارتین لوترکینگ نواخته شدند.
جسی جکسون از رهبران جنبش مدنی آمریکا که زمان کشته شدن مارتین لوترکینگ در محل حادثه بود به جمعیت حاضر در این مراسم گفت زخم ناشی از مرگ او هنوز تازه است.
تولد مارتین لوترکینگ در امریکا تعطیل رسمی است و او در کشور به عنوان یک قهرمان ستوده می‌شود.
روز چهارشنبه در مراسمی که در ممفیس برگزار شد یکی از فرزندان آقای کینگ به حاضران گفت پیشرفت‌های زیادی در زمینه برابری نژادی در آمریکا صورت گرفته ولی هنوز این کشور به جایی که باید حتی نزدیک هم نشده است.
مارتین لوترکینگ که در میان بسیاری از آمریکایی‌ها به سه حرف اول نام خود ام.ال.ک شناخته می‌شود به ضرب گلوله یک تک‌تیرانداز زمانی کشته شد که در بالکن متل محل اقامتش در ممفیس ایستاده بود.
آقای کینگ برای حمایت از اعتراض کارگرانی به این شهر آمده بود که از دستمزد کمشان شکایت داشتند.
روز چهارشنبه در آتلانتا محل تولد این رهبر جنبش مدنی نیز حلقه‌ای گل بر روی مقبره او گذاشته شد.
در شیکاگو، شهری که در پی ترور آقای کینگ شاهد شورش معترضان بود نیز مراسم مشابهی برگزار شد.
راهپیمایی در ممفیسحق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionدر ممفیس راهپیمایان پلاکاردهایی را به دست گرفتند که در دهه 60 در اعتراض کارگران با حمایت مارتین لوترکینگ انجام شد
در واشنگتن نیز صدها نفر برای دعا در محل تندیس یادبود دکتر کینگ گردهم آمدند.
باراک اوباما رییس جمهوری سابق آمریکا در پیامی ویدیویی در میان این جمع گفت "تا زمانی که ما تلاش خودمان را بکنیم روح دکتر کینگ شاد خواهد بود."
دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا در حساب توییتری خود ویدیویی از خودش را منتشر کرد که در ماه ژانویه همزمان با تولد دکتر کینگ در مدح این رهبر جنبش مدنی آمریکا صحبت کرده بود.
آقای ترامپ در عین حال نوشت" رسیدن به آرمان‌های دکتر کینگ کار دولت نیست، کار مردمی است که باید فعالانه به دنبال حفظ رویای زندگی با منافع و اهداف مشترک باشند.
پلیس چهارشنبه صبح اطراف متل محل ترور دکتر کینگ به گشت زنی مشغول بود.حق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionپلیس چهارشنبه صبح اطراف متل محل ترور دکتر کینگ به گشت زنی مشغول بود.
دختر مارتین لوترکینگ در ممفیس به مناسبت پنجاهمین سالگرد کشته شدن پدرش سخنرانی کرد.حق نشر عکسGETTY IMAGES
Image captionدختر مارتین لوترکینگ در ممفیس به مناسبت پنجاهمین سالگرد کشته شدن پدرش سخنرانی کرد.

یوری یوشاکوف، دستیار رئیس‌جمهور روسیه، به نقل از خبرگزاري تاس، خبر داده سرمايه‌گذاري روسيه در ميادين نفت و گاز ايران احتمالا به بيش از ٥٠ ميليارد دلار مي‌رسد. خبري كه در وهله نخست، بسيار شگفت‌انگيز است

حتمال سرمايه‌گذاري ۵۰ میلیارددلاري روسيه در توسعه میادین ایران و تشكيل منطقه آزاد ايران و اوراسيا 
 
یوری یوشاکوف، دستیار رئیس‌جمهور روسیه، به نقل از خبرگزاري تاس، خبر داده سرمايه‌گذاري روسيه در ميادين نفت و گاز ايران احتمالا به بيش از ٥٠ ميليارد دلار مي‌رسد. خبري كه در وهله نخست، بسيار شگفت‌انگيز است. ايران و روسيه سابقه‌ همكاري بسيار اندك و كوچكي در حوزه انرژي داشتند و حالا خبر ٥٠ ميليارد دلار سرمايه‌گذاري در اين بخش منتشر مي‌شود. به‌ گفته یوشاکوف: «انرژی نویدبخش‌ترین حوزه همکاری بین ایران و روسیه است. شرکت‌های پیشروی نفت و گاز روسیه مانند گازپروم، گازپروم نفت، روس‌نفت، لوک‌اویل، زاروبژنفت و تات‌نفت به صورت سیستماتیک در حال کار روی توسعه میادین در ایران هستند. انتظار می‌رود سرمایه‌گذاری‌ها به بیش از ٥٠ میلیارد دلار برسد».

اين تنها خبر منعكس‌شده نيست. یوری یوشاکوف، دستیار رئیس‌جمهور روسیه، در اظهارنظر ديگري خبر داده مذاکرات برای ایجاد یک منطقه آزاد تجاری میان اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه و ایران نهایی شده است. به گزارش راشاتودی، یوری یوشاکوف گفت: «برنامه این است که توافق‌نامه در چند ماه آینده امضا شود». گزارش‌های اولیه از امضای قرارداد منطقه آزاد تجاری با ایران تا پایان ماه می پس از سه سال مذاکره خبر دارد. الکساندر نوآک، وزیر انرژی روسیه که رئیس کمیسیون بین‌الدولی ایران و روسیه نیز هست، ماه پیش گفت: «بدیهی است این قرارداد تحولات بیشتری در زمینه مبادلات تجاری دوجانبه و توسعه همکاری‌های سرمایه‌گذاری به راه خواهد انداخت».

اين کارشناس ارشد و تحلیلگر اقتصادي با اشاره به نگاه منفي تجار ايراني به روس‌ها، ادامه مي‌دهد: همين‌طور است. حتي مقامات اتاق بازرگاني مشترك بين دو كشور، بارها تأكيد كرده بودند كه بخشي از عدم توسعه روابط اقتصادي بخش خصوصي دو كشور به‌خاطر نگاه منفي‌ای است كه تجار ايران به روس‌ها دارند، اما مسئله اينجاست كه روسيه به‌جز ايران، شريك راهبردي قابل‌اعتمادي در منطقه ندارد و اگر همكاري ايران در سوريه نبود، خيلي از موفقيت‌هاي روسيه ممكن نبود. به عقيده من، تلاش روسيه براي گسترش روابط اقتصادي با ايران، بيشتر براي نزديكي سياسي به ايران است، البته اين امر سبب نشده است كه روس‌ها، موضوع اقتصادي را در نظر نگيرند و حتي در اين شرايط بازهم، بالانس؛ چه در زمينه سياسي و چه در زمينه اقتصادي به نفع روسيه است. حتي در بخش ريلي هم قراردادهايي را براي خريد و توليد واگن در ايران منعقد كرده‌اند كه باز هم واردات براي ايران محسوب مي‌شود و هيچ انتقال تكنولوژي‌ای در اين زمينه صورت نمي‌گيرد. 

- مقامات بحرین این بانک را به «اسب تروا» تشبیه کرده‌اند که برای جمهوری اسلامی گشایش اعتبار کرده و با دستکاری اسناد انتقال پول به نفع رژیم را مخفی می‎کرد. - بازرسان صدها حساب بانکی کشف کرده‌اند که متعلق به محکومین سابقه‎دار در پولشویی برای تروریسم و فراهم کردن وام برای شرکت‌هایی بودند که با سپاه پاسداران همکاری داشته‌اند.

واشنگتن‌پست: کشف میلیاردها دلار پولشویی در بانک ایرانی «فیوچر» در بحرین 
 
- مقامات بحرین این بانک را به «اسب تروا» تشبیه کرده‌اند که برای جمهوری اسلامی گشایش اعتبار کرده و با دستکاری اسناد انتقال پول به نفع رژیم را مخفی می‎کرد.
- بازرسان صدها حساب بانکی کشف کرده‌اند که متعلق به محکومین سابقه‎دار در پولشویی برای تروریسم و فراهم کردن وام برای شرکت‌هایی بودند که با سپاه پاسداران همکاری داشته‌اند.

چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۷ برابر با ۰۴ آپریل ۲۰۱۸
دولت بحرین به اسنادی دست پیدا کرده که نشان می‎دهد «فیوچر بانک» بیش از ۱۰ سال به جمهوری اسلامی در دوز زدن تحریم‎های بین‎المللی و پولشویی کمک می‎کرده است.
روزنامه واشنگتن پست، ۱۴ فروردین، با اعلام این خبر نوشته بانک فیوچر (بنک المستقبل) که اکنون تعطیل شده متعلق به دو ایرانی ا‌ست که به طور دائم اسناد اقتصادی خود را دستکاری می‎کردند تا پوششی برای تجارت غیرقانونی میان ایران و ده‌ها شریک خارجی ایجاد کنند.
در این گزارش تاکید شده این بانک در فاصله سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۵ دست‌کم هفت میلیارد دلار نقل و انتقال بانکی را با همین شیوه انجام داده و این در حالیست که بانک‌های ایرانی در تحریم بودند و امکان دسترسی  به بازارهای مالی بین‌المللی نداشتند.
در بازرسی‌ها همچنین صدها حساب بانکی کشف شده که متعلق به افرادی با سابقه محکومیت به اتهام پولشویی، تامین اقتصادی تروریسم و فراهم کردن وام برای شرکت‌هایی بوده‌اند که با سپاه پاسداران همدستی داشته‌اند.
مقامات بحرین این بانک را به «اسب تروا» تشبیه کرده‌اند که در خاک این کشور فعال بوده و برای رژیم گشایش سوئیفت و امکان داد و ستد کالاهایی به ارزش میلیاردها دلار را فراهم می‌‏کرده تا تحریم‌های بین‌المللی را که با هدف محدود ساختن برنامه اتمی جمهوری اسلامی ایران وضع شده بود خنثی کند.
بحرین حدود دو ماه پیش با ثبت پرونده‌ای در یک دادگاه بین‌المللی در هلند، مقامات بانک فیوچر را به تجارت گسترده غیرقانونی با شرکای خارجی آن متهم کرده و گفته بود که این تنها نوک کوه یخ فعالیت‌های این بانک است چرا که آثار بسیاری از این نقل و انتقالات مالی از بین رفته و ممکن است ابعاد وسیع‎تری داشته باشد.
واشنگتن‌پست می‌نویسد که نه بانک فیوچر و نه هیات نمایندگان ایران در سازمان ملل متحد حاضر نشده‌اند که به پرسش‌های این روزنامه پاسخ بدهند.
فیوچر بانک که در سال ۲۰۰۴ در پی سرمایه‌گذاری مشترک میان بانک الاهلی المتحد بحرین و بانک ملی و بانک صادرات ایران تاسیس شد پیش از این نیز متهم شده بود که به ایران در دور زدن تحریم‌ها کمک می‌کند. همین مسئله نیز باعث شده بود که آمریکا و اتحادیه اروپا نام این بانک را در فهرست سیاه خود قرار دهند.
واشنگتن پست در ادامه نوشته خالد بن احمد آل خلیفه وزیر خارجه بحرین در یک بیانیه رسمی گفته بازرسی‎ها و تحقیقات در بحرین در مورد این پرونده ادامه دارد و نتیجه آن به اطلاع مقام‎های بلندپایه این کشور خواهد رسید.
بازرسان ۴۵۰۰ نمونه دستکاری‎‌های بانکی را شناسایی کرده‌اند که در آنها تلاش شده نقش ایران به عنوان فرستنده یا گیرنده پول‌ها مشخص نباشد.
در اواخر سال ۱۳۹۴ خورشیدی بانک مرکزی بحرین اعلام کرد قصد دارد شعبه‌های بانک ایرانی فیوچر در این کشور را تعطیل کند

تحلیل اطلاعیه‌سپاه، نامحتمل‌بودن‌جنگ، املاک لاریجانی و سفر مجتبی خامنه‌ا...

حقایق زندان، شکنجه و قتل توسط دستگاه رجوی از زبان کوروش شریف زاده و سیام...

بازگشت به حریم حجاب – از بهروز تا شهره از هوشنگ تا رضا از رضا تا … و باقی قضایا …

مروری کوتاه به فرصت طلبی و نان به نرخ روز خوری هنرمندان سینما
بازگشت به حریم حجاب
من علاوه بر حرفهای پراکنده ای که در مورد بازگشت خانواده سینمای ایران( کارگردان ، بازیگر، و…) در تبعید به دارالخلافه اسلامی در سخنرانیها و نوشته هایم داشته ام درکتاب راه کن ازقندهار می گذرد در نوشتاری با عنوان بازگشت به چه قیمت؟ این مسئله را از زاویه های متفاوت بررسی کرده ام والان ضرورتی ندارد که به آنچه گفته ام ونوشته ام دو باره برگردم. فقط برای گشایش بحث اینبارم اشاره ای گذرا به این قضیه را نا مناسب نمیدانم- البته بیشتر به بازیگران زن ایرانی که به تبعید نا خواسته آمده اند تکیه خواهم کرد.
اینرا می دانیم که در طول عمر ننگین ج.ا فشار حکومت به بازیگران زن شدید تر بوده است زنان بازیگر رژیم گذشته- از دیدگاه سران ومعماران رژیم اسلامی فاحشه ای بیش نبودند که حتا آب توبه وتوسل به ضریح امام رضا وسفر مشهد هم نمی توانست گناهان کبیره این فاسدان طاغوتی را شستشودهد.
بازیگران زن در رژیم جمهوری اسلامی که امکاناتی نداشتند تا از چنگال آخوند ها بگریزند ویا نمیخواستند ایران را ترک کنند از هیچگونه تحقیر وتوهین مصون نبودند- گویا جسم وجانشان با مهر طاغوت باطل شده بود. اینان جرات زندگی عادی هم نداشتند ، چه برسد به اینکه هوس بازیگری به سرشان بزند. اگر شوهر داشتند زیر نام همسرشان مخفی شدند- زری خوشکام بازیگر بی پروای سینمای حرفه ای ایران مبدل شد به خانم زهرا حاتمی ی خانه دار تا کمیته ها دست از سرش برداشتند. گوگوش خواننده وبازیگر جوان بعد از رهایی از شر کمیته ها وزندان خودش را درون خانه زندانی کرد/ نام بردن از او در مطبوعات کفر محسوب می شد تا اینکه دردام واواک ومسعود کیمیایی گرفتارآمدو در سایه مسعود وبا نام فائقه کیمیایی به زندگی اسارت گونه ای ادامه داد تا زمانی که مسعود کیمیایی بعد ار لو رفتن طرح همکاریش با باند سعید امامی ( برای ساختن فیلمهای سلطان وضیافت) با برنامه ربزی وزیر ارشاد خاتمی( مهاجرانی) برای خواباندن سرو صدا ها به خارج از ایران ارسال شد وهمراه وی گوگوش هم از قفس گریخت اما اینجا تحت نظارت ماموران واواک همراهش که عنوان برنامه ر یزان کنسرت را یدک می کشیدند- ابتدا مبلغ خاتمی وباند دوم خرداد شدواز آن پس وی تا مدتها در چنگال واواک ماند حتا اجازه روی صحنه آمدن هم نداشت تا سرانجام با بوسیدن پرچم سه رنگ شیر خورشید نشان حکم براِئتش را از رادیوتلویزیون های لوس آنجلسی گرفت وماندگار شد.
بازیگر فیلمهای فارسی خانم آفرین هم خودش را دردرون پیچه پیچاند وزیر عنوان صغرا عبیثی در یکی دو فیلم ظاهر شد.
فروزان ، پوری بنایی، ،آذر شیوا ، ایرن و… که دود شدند ودور شدند.
بازیگران زن میان سال برای بازی در نقش مادر در فیلمهای اسلامی به نوعی تحمل شدند (نادره، شهلا، ژاله…) در میان بازیگران به تبعید آمده، رضا ژیان،. محمود استاد محمد، آهو خردمند از نخستین بازیگرانی بودند که به سفارت جمهوری اسلامی رفتند توبه نامه نوشتند و به آغوش اسلام ناب محمدی برگشت داده شدند وبعد سعید راد و همان زمان با او بهروز وثوقی خواستند راهی دارالخلافه بشوند- بهروز پشت مرز ماند و سعید اجاره حضور یافت وبعد ازآن -سعید دیگر( کنگرانی) به سعید قبلی پیوست. همه اینها به نوعی چنان وانمود میکردند که با نزول خاتمی شرایط مناسب شده و هنرمندان سابقا تبعیدی ارج ومنزلت پیدا کرده اند واز حضورشان استقبال میشود( البته هیچکدام هم موقعیتی نیافتند فقط توسرشان زدند وتحقیرشان کردند) اما بعد از اینکه باند مصباح پادوی آنزمان محبوب ولی سفیه ( احمدی ژاد) را به صندلی ریاست جمهوری نشاندند و صدای وای، وای که مملکت فاشیستی/ امنیتی. طالبانی. نظامی شد همه جا طنین انداخت .همان دوم خردادی های رانده شده بارها از حضور فاشیست ها در صحنه سیاست جمهوری اسلامی نام برده اند -کار به آنجا کشید که رئیس دولت وقت آلمان که همچنان رئیس دولت وقت است (خانم مرکل) هم احمدی نژاد را هیتلر جدید نامید. در این شرایط برخی بر این تصور بودند که از این پس بازیگران برای سفر به جمهوری اسلامی با مانع بازدارنده ای مواجهه خواهند شد. مدتی هم رفت وآمدها متوقف شد اما چندی نگذشت که هوشنگ توزیع بازیگر شناخته شده در تبعید وبازیگر فیلمها وتئاتر های ضد حکومت(… فرستاده. سینما رکس، هردو کار پرویز صیاد ) اعلام فرمود که بله سفارت محترم حکومت فاشیستی با گشاده رویی توبه وی را پذیرفته وایشان به دارالخلافه سفر فرموده اندوبعد گفته شد ایشان در تهران هم به یاری بهمن فرمان آرا راه برقراری ارتباط را آموخته اندوسر صحنه علی سنتوری ( داریوش مهرجویی) هم حاضر شده و قول وقرار می گذارد که رابطه هنرمندان رژیم را با امریکای قبلا جهانخوار راالبته با مشورت عزت الله انتظامی تنظیم کند. اما مسئله خانواده توزیع/ آغداشلو به همینجا ختم نمی شود حالا نوبت خانم توزیع است که راه وروش شوهر رابیازماید. کارهای ایشان هم در سالهای تبعید به مانندهمسر ، برایشان سوءسابقه! ساخته است وی درفیلم شناخته شده میهمانان هتل آستوریا در نقش یک زن فراری ظاهر میشود ودر فیلم دیگری به نام رها( فرخ مجیدی) ، نقش زنی بازیگررا بازی می کند که همسرش هنوز اسیر رژیم است و در صحنه های این فیلم رفتار های ارتجاعی حکومت به خصوص حجاب برجسته می شود ودرصحنه ها ی دیگر تیرباران مبارزان وجنایت های دیگر حکومت نمایانده می شود. پس موقعیت این خانم به گونه ای بوده که باید کمی بیشتر تامل کند -چون همانگونه که گفتیم بازیگران زن که کارشان را از رژیم پیشین آغاز کرده اندخود به خود در رژیم اسلامی فاحشه محسوب می شدندوشایسته سنگسار. اما خانم آغداشلو پرونده قطور تری دارند، ایشان در دوران طاغوت در نقش یک فاحشه اغواگر در فیلم سوته دلان علی حاتمی بازی داشت ( با اینکه خود حاتمی بدون مانع در حکومت اسلامی مرتبا فیلم می ساخت اما فیلمهای دوران طاغوتش !وسوته دلان توقیف بود وهست) ودر فیلم گزارش کیارستمی درصحنه ای در اطاق خواب در کنار کورش افشار پناه غنوده است، در هتل آستوریا هم که آقای رضا علامه زاده با شیوه رایج سینما سکانس شهره درحمام رادر فیلم گنجانیده بود.علاوه بر این- آن خانم متواری در فیلم هتل آستوریاکه شهره آغداشلونقشش را بازی میکرد با چریک متواری هوشنگ توزیع فعل حرام زنا را مرتکب شده است. پس بازگشت بانو توزیع به جمهوری اسلامی کمی تامل میخواهد به خصوص که بهروز وثوقی هم وقتی خواست به دامن اسلام برگردد( که البته بد جوری پس زدنش) در گفتگو با مجله فیلم شماره۲۲۶گفت:
من هنوز پیشنهادی از ایران در یافت نکرده ام! – خانم شهره آغداشلو هم در گفتگوی برای بی، بی،سی می گوید:
در شهر پیشنهاداتی نشده است.
بهروز وثوقی می گوید: که برای برگشتن می شود از همه چیز گذشت.
وشهره هم می گوید:
برای بازی در فیلم بزرگانی چون مهرجویی وکیارستمی می شود بااشتیاق به جمهوری اسلامی سفر کردوفرامین رژیم وحفظ حجاب کامل در فیلم را هم با جان ودل پذیرفت (نقل به معنا)اما چرا شهره مثل هوشنگ بی اطلاع وبی سرو صدا به جمهوری اسلامی نمیرود ؟ بهمان دلیل که بهروز وثوقی هم مثل هوشنگ نتوانست یواشکی برود وبعد با افتخار انجام سفرش را اعلام کند.اینان ( وثوقی،آغداشلو) علاوه برچراغ سبز باندهای شناخته شده رژیم نیاز دارند کمی دایره احتیاطشان را وسیع تر کنند. به خصوص که سفر نا کام بهروز وثوقی با واکنش منفی وشدید برخورد کرد و مجله سینما ویدیو نوشت:
اگر این چهره ها را میخواستیم سینما ها را آتش نمیزدیم و سیف الله داد مسئول امور سینمایی خاتمی با عنوان لطفا برنگردید نوشت:
این وزارت خانه با هر نوع حرکتی که نشانه عقب گرد سینمای ایران به گذشته باشد مخالفند کسانی مثل بهروز وثوقی وپوری بنایی… (فکر نمیکردند شهره خانم هم چنین هوس هایی بسرش بزند) اگر به این سینما علاقه دارند لطفا برنگردند… آنها این مسیر وارزش سینما را مخدوش خواهند کرد (نقل از روزنامه دوم خردادی حیات نوشماره ۲۹)
حالاکم کم متوجه می شوید که چرا یکباره بدون هیچ دلیل ومناسبتی خانم شهره یک گفتگوی ویدیویی نمایشی با بی بی سی ترتیب می دهد؟ بله باید یکبار دیگر رژیم راتست کنند. البته خانم شهره در این شبه مصاحبه سنگ تمام می گذارد وروی دست همه میانه بازان وفرصت طلبان بلند می شود.
حجاب اسلامی سمبل ارتجاع رژیم است وطول عمر این رژیم زنان ایران علیه این قانون! (فرمان) ایستادگی و مقاومت نشان داده اند در هر مو قعیتی تنفر وخشم خود علیه این رفتار را اعلام کرده اند حتا بازندان وشکنجه وشلاق و گشت های ثارالله و.. رژیم نتوانسته خواست خود را آنگونه که دلخواه آخوندهاست پیاده کند.اما خانم آغداشلو اگر از لطف رژیم بهره مند شودبا کمال میل وافتخار می پذیرد که با حجاب کامل اسلامی در فیلمهای جمهوری اسلامی ظاهر شود واین توجیه را برای تمکین وتسلیم خودش می آورد که چون به حریم حرم (احسنت چه واژه های متداول آخوندی را خوب آموخته است)آن ها وارد می شوند پس رعایت آن فرامین برای شهره خانم واجب شرعی است.
البته چون سفر آ قاشون وهمچنین قصد سفر خودشون به دوران دولت پرزیدنت احمدی نژاد مربوط می شود دیگر ادعای حمایت از دوم خرداد را نمی توانند بهانه توجیه رفتارشان قرار دهند پس خیلی صاف وپوست کنده به دولت فاشیستی سلام گفته اند. اما چرا خانم شهره با این صراحت فرامین جمهوری اسلامی را قانون می داند وبا افتخار برای تقاضای بازگشت خفت بارش دلیل می تراشد؟ چون این ما هستیم که این بازیگر متوسط را به اوج رساندیم ودر جریان کاندید شدن نامبرده در اسکار چه جانفشانی ای برای این خانم به خرج دادیم وجایزه وی را افتخار برای همه ایرانیان قلمدادکردیم -رادیو تلویزیون ها چه سرو صدا یی به راه انداختند؟ حالا اگر بپذبریم که در افتخار دریافت مجسمه اسکار شهره (اگر امکان پذیر می شد )ما هم سهیم بودیم ایا از سرشکستگی تکریم و کرنش این خانم به دولت احمدی نژاد سهمی به ما نمی رسد؟ -چرا هیچ صدای اعتراضی از جانب افتخار کنندگان حرفه ای! به گوش نمی رسد، یعنی ما وظیفه داریم برای هنرمندان موقعیتی بسازیم تا نرخشان را برای معامله با جمهوری جهل وحنون جنایت افزایش دهیم؟ ( شهره خانم دست به دامن جعفر پناهی که ان زمان برای خودش موقعیت کاذب ساخته بود هم شد ، جعفر خان هم خیلی تلاش کرد عفو نامه برای شهره بگیرد اما موفق نشد)وقتی آقای هوشنگ توزیع بعد از سفر به جمهوری اسلامی وقول همکاری با هنرمندان سینما وتیاتر حکومتی با گردن افراشته به سرزمین شیطان بزرگ برمی گردد و به همراه بهروز وثوقی با موفقیت تور جهانی می گذارد وهیچ کس به او اعتراضی نمی کند خوب این گونه هنر مندان سازشکار هم به این نتیجه میرسند که مخا لفان جدی حکومت ولایت فقیه عملاجمع تاثیر گذاری نیستند- پس چرا شهره خانم بعداز همسر محترمشان با افتخار برای برگشت به جمهوری اسلامی از دولت احمد ی نژاد تقاضای عفو نکند وپوز ش نخواهد که قانون مترقی! حجاب را ۱۰ سال پیش ارتجاعی ارزیابی میکرده است حالا که امکان فراهم می شود که هم ازتوبره وهم از آ خور تغذیه کنند ومحبوبیت هم داشته باشند چرا از موقعیت بهره نبرند؟ شایسته است که خانم شهره هم به آن دو (بهروز/هوشنگ) بپیوندد وهمراه هم نمایشنامه ای را تنظیم وبرای ایرانیان تشنه فرامین جمهوری اسلامی به روی صحنه بیاورند عنوان پیشنهادی ما :خواهرمن، سند نجابت تو حجاب توست . ..
، رضا علامه زاده کارگردان فیلم هتل آستوریا هم قصد سفر به جمهوری اسلامی را داشت که او را هم راه ندادند وآقای سیف الله داد اعلام کرد به ضد انقلاب اجازه ورود ندادیم.
به نظر میرسید با قیام دی ماه اینان انقدر شرم دارند که لااقل سکوت کنند وبعد از ارزیابی شرایط اگر دریافتند محیط مناسب رشد انگلیشان هست پا به میدان بگذارند. اما بدون تامل در اطلاعیه های رنگارنگ که برخی به ظاهر ضد جنگ است حضور دارند. یکی از میانه بازان فعال همین شهره خانم است که همراه همسر محترمشان با وقاحت بار دیگر میاندار شده است. ایا خطر حضور اینان فراتر از لابی های رسمی نظام داعشی نیست؟
بصیر نصیبی۲۰ نوامبر ۲۰۰۶٫
باز خوانی وتغیر مختصر ۲۷/۳/۲۰۱۸
همیشه پای یک روحانی درمیان است! 
محمد شوری

درهرجاکه بنگری پای یک روحانی درمبان است؛وپاچه خوارانی در طواف آن؛سالوسان ریاکاری که دریی سوادی علمی،درپُست های مدیریتی روزگار خلق الله راتیره وفسادرا به فرهنگ عمومی تبدیل کرده اند.
چهل سال است که روحانیت درمدیریت خُردوکلان کشورحرف اول رامی زند.و انقلاب۵۷"باآنهم آرزووآرمان،تبدیل به «جمهوری آخوندی»شد.
"جمهوری آخوندی"تعبیری ست که مرتضی مطهری بکاربرد.اوبااستدلال خودمنکرآن شدوگفت:ممکن نیست چنین شود؛ولی چنین شد.
درتقویم۱۲فروردین،روزجمهوری اسلامی ست؛وازآن به عنوان جشن ملی،ونماد تغییر"سلطنت"به"جمهوری" یادمی شود.
ایضااین روزباتاسی ازواژه ی ایام الله"درقرآن،«یوم الله»معرفی شده است.
روحانیت به پشتوانه ی رهبری خمینی،باسوء استفاده ازناآگاهی توده های عوام وبابهره بری منافقانه ازعواطف مذهبی آنها،وبافریب روشنفکران وسیاستمداران، به مروردرراس قدرت اجرایی قرارگرفت وبرخرمرادسوارشدو سیاست،اقتصاد، فرهنگ وثروت کشور(نفت)رابه تملک خوددرآوردوتاالآن باانواع رمل واسطرلاب وبامددازخُرافه گرایی(بطورمثال اخیراراه اندازی تاسیساتی بنام آژیرظهورامام زمان)وباصطلاح امدادهای غیبی وصدورانواع فتاوی،(از جمله جوازبهتان زدن به افرادخاص)حاضربه پیاده شدن نیستند.ودراصل،بجای اینکه ۱۲فروردین،یوم الله باشد،یا"ملا"شد!!
خمینی بازندگی کوتاه خوددرمهد دمکراسی(فرانسه)،برای مردم جهان شناخته شدوازاتفاق،بهترین حرف هاو افکارایشان زمانی ست که درنوفل لوشاتودرمواجه باافکارعمومی و خبرنگاران ملزم به پاسخگویی به ایده های خودوآینده ی ایران شد.کاری که البته بابدست آوردن حاکمیت وتغییرنظام هیچگاه تکرار نشد،همانطورکه خلف وجانشین وی(خامنه ای)نیزباییش ازربع قرن سلطه ی یک نفره،حاضرنیست خود رادرمعرض پرسش افکارعمومی وخبرنگاران قراردهد.
به مروروباوقوع جنگ ودرکنارآن،تصفیه وحذف نیروهای سیاسی،آن ایده ی قلبی وحدیث نفس روحانیت(تبدیل"جمهوری اسلامی"به"حکومت اسلامی)علنی شد.
بطورمثال:حزب موتلفه_که پشتوانه ی رانت بازاروحمایت روحانیونی چون طیف مصباح یزدی رادردنبال خوددارد،ضمیر ومافی ضمیرخودرادرنشریه ی"شما"ارگان رسمی خود،(ش۷تاریخ۲۱ فروردین۱۳۷۶)آشکارمی کندوازمجمع تشخیص مصلحت نطام می خواهدتاباکسب اجازه ازمقام معظم رهبری،چنانکه اجازه فرمایند،درباره موضوع نحوه ی وصول نظام ازجمهوری اسلامی به نظام حکومت عدل اسلامی"اقداماتی انجام شود!
آنهایی که دربحبوبه ومیانه ی انقلاب وتظاهرات وشعارهای مردم علیه سلطنت، بودندیادشان هست که شعار:"استقلال،آزادی،حکومت اسلامی"،ناگهان تغییروجایش رابه شعار:"استقلال،آزادی،جمهوری اسلامی" دادواین خودمتاثرازاین بودکه واژه ی  "حکومت اسلامی"درمیان نخبه گان، سیاستمداران،روشنفکران و قشر تحصیلکرده ی دانشگاهی ودانشجویی،واژه ی مطلوبی نبودوبوی دیکتاتوری مذهبی وفردی می داد(همان ولایت مطلقه فقیه که امروز گریبان ملت و کشورراگرفته ودرحال خفه کردن و اضمحلال کشوراست)ازاین رو برای حفظ حمایت  این قشرعظیم_ودر واقع موتورانقلاب_لازم بودشعارفوق تصحیح شودوجایش را به"جمهور"و "جمهوری"_که اطلاق برحضورواشتراک تمامی مردم در سرنوشت خودشان رادارد،بابرچسب اسلامی که درواقع نشانه ی فرهنگ رسمی وعامیانه وتاربخی مردم بود،بدهد.
با پیروزی آنی مردم دربهمن۵۷،وبدون آنکه فرصت اندیشه کردن ومطالعه ومناظره دررسانه هارابه مردم وگروه هابدهندو حداقل۶ماه آنرابه محاق بحث ومناظره بگذارند،توسط "راس"ها،"رای"هابه صندوق ریخته شد!
جدای از"کلمه الحق"هایی که '"یرادبهالباطل"هایی راداشتند(وزمانی هم بایدبه روانشناسی وپی بردن به نهان آراوسخنان افرادوگروه هادرابتدای سال نخست پیروزی انقلاب پرداخت)اجبارو الزام مردم به اینکه فقط بایدبه "آری یا خیر"درعنوان"جمهوری اسلامی"رای دهند،بامخالفت هایی هم روبروشد.
بازرگان که سیاستمداری ملی ومذهبی بودوبه همین خاطرمورد اطمینان وقابل اعتماد؛ولذاازطرف خمینی ریاست دولت موقت رابدست گرفت،درانتقادبه این شیوه وبخاطرآنکه می دانست ازاسلام قرائت های مختلفی هست، به خمینی پیشنهادکردواژه ی"دمکراتیک"به اسلامی اضافه شود.
هرچنداگراین واژه هم اضافه می شد،باز هم اختلاف ها وشرایط فعلی پیش می آمد،ولی بااین وجودموردمخالفت شدید خمینی قرارگرفت وبااعلان اینکه"نه یک کلمه کم ونه یک کلمه زیاد"این پیشنهاد ردشد.
دکترابوالحسن بنی صدر_که دراندکی پس ازپیروزی انقلاب،اولین رئیس جمهوری ایران شد،درمصاحبه ای ودرپاسخ به این پرسش خبرنگار که پرسیدنظرتان درباره این گفته آقای بازرگان چیست که مردم بایدفقط نظربدهندجمهوری اسلامی می خواهندیاسلطنت؟گفت:
"این نظرایشان است.کسانی هستندکه جمهوری رامی خواهند،ولی ممکن است صفت اسلامی رانخواهند.تکلیف چیست؟آیااگررای ندهند،معنایش اینست که سلطنت رامی خواهند؟می شوداین پرسش راتفصیل داد.چندتاصفت برایش گذاشت،تاهرکس خواست به هرکدام ازآنهارای بدهد.به این ترتیب هم دمکراسی لازم رعایت شده هم ایرادی واردنیست وهم اینکه ماخیال می کنیم اکثریت مردم رای خواهنددادبه اینکه یک جمهوری اسلامی باشد.
(نقل از روزنامه اطلاعات۶اسفند۱۳۵۷)
دکتر مصطفی رحیمی نیزدرنامه ای به خمینی،با این عنوان که"چرا با جمهوری اسلامی مخالفم"؟نوشت:
«...آیا می توان ادعاکردهمه شهیدانی که درسال های سیاه باخون خود نهال انقلاب راآبیاری کرده اند،طرفدار جمهوری اسلامی بوده اند؟...عنوان کردن جمهوری اسلامی درزمان ماباروح دمکراسی گونه ای که درزمان حضرت محمد(ص)وخلفای راشدین برقرار بود،منافات دارد».
(نقل ازروزنامه  آیندگان۲۴دی۱۳۵۷)
جووهیجان غالب آن زمان بدون شک،رای به جمهوری اسلامی می داد،ولی بااین  وجودخمینی چنین ریسکی نکردونه تنهااجازه ندادانواع حکومت به رای گذاشته شود،بلکه بازودبرگذارکردن رفراندوم مانع فرصت مطالعه برای مردم شد.
درهمان سال نخست وباتوجه به برتری روحانیت دربه اختیارگرفتن قدرت سیاسی،مرتضی مطهری درمصاحبه ای_که ازتلویزیون آنزمان پخش شد_گفت:
«ولایت فقیه به این معنی نیست که فقیه خوددررأس دولت قراربگیردوعملا حکومت کند.نقش فقیه دریک کشور اسلامی،یعنی کشوری که درآن مردم ،اسلام رابه عنوان یک ایدئولوژی پذیرفته و به آن ملتزم ومتعهد هستندنقش یک ایدئولوگ است.نه نقش یک حاکم...تصورمردم آنروز- دوره مشروطیت-ونیز مردم ماازولایت فقیه این نبوده ونیست که فقهاحکومت کنندواداره مملکت رابدست گیرند...اساسا فقیه راخودمردم انتخاب می کنندواین امرعین دمکراسی است...آیا اسلام دین طبقه روحانیت است؟آیااسلام ایدئولوژی روحانیون است؟یاایدئولوژی انسان بماهو انسان؟آیاواقعاروشنفکران ما،آنگاه که با مفهوم جمهوری اسلامی روبرو می شوند یا این کلمه رامی شنوندجمهوری به اصطلاح آخوندی درذهنشان تداعی می شود که تنهافرقش باسایرجمهوری هادراین است که طبقه روحانیون عهده دارمشاغل وشاغل پستهاهستند؟حقیقتااگرنمی دانستندوچنین تصوری راداشتند،جای تعجب است و اگرمی دانستندونعل وارونه می زده اند،جای تأسف.»
(نقل ازکتاب پیرامون انقلاب اسلامی،ص85)
امادرعمل وتجربه وحوادث بعدنشان دادکه روحانیت قصدبازنشستگی وپیاده شدن ازقدرت سیاسی راندارد.تاجایی که نوچه های آنان،درتوهُّم وصل جمهوری اسلامی به حکومت مهدی(امام زمان)گفته اند:
درصورت هراتفاقی زمین سوخته تحویل می دهند!!
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگاربیکار)
دهم فروردین1397

بهاری با افق تیره و توفانی برای رژیم، برای سالی که برای مردم نکو خواهد بود ایرج شكری پیام نوروزی کارشناشی شده ترامپ*، پاسخ گِرد ظریف، کک بولتون ، نرمش قهرمانانه کیم جونگ اون و تودهنی ها به خامنه ای

بهاری با افق تیره و توفانی برای رژیم، برای سالی که برای مردم نکو خواهد بود 
ایرج شكری

 پیام نوروزی کارشناشی شده ترامپ*، پاسخ گِرد ظریف، کک بولتون ، نرمش قهرمانانه کیم جونگ اون و تودهنی  ها به خامنه ای
پیام نوروزی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا از این نظر اهمیت دارد که در آن مرکز و نهاد اصلی قدرت و تعیین سیاست در رژیم عقب مانده و سفّاک و ضد ایرانی آخوندی که به شکل «خر تو خری» اداره می شود، درست شناخته شده است و همانطور که در عمل، به ویژه در دو- سه سال گذشته در تضاد بین آخوند روحانی و سپاه همه شاهد بوده اند، این مرکز قدرت و تعیین کننده سیاست چه در امور داخلی و چه در سیاست خارجی، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است(1) که نیرویی خودسر و متصل به رهبر و دارای «کارت سفید» از او است؛ نیرویی که  فرماندهانش هیچ محدویتی برای اعمال اراده و تحمیل نظر خود نمی شناسند(حتی در مسائل جزئی و کوچک) و نیرویی است که ستون فقرات دستگاه سرکوب اختناق رژیم آخوندی است. در دعواهای اخیر احمدی نژاد با دستگاه قضایی رژیم، اتهام «اختلاس» بقایی در مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار پولی که بنا به اظهار سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به قوه قضائیه "برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی" به طور نقد و خارج از سیستم بانکی کشور، در 12 مرداد 92 ،یک روز قبل از شروع به کار روحانی به عنوان رئیس جمهور، به محمود احمدی نژاد داده شده بود تا «بین سران چند کشور افریقایی توزیع شود»، گوشه یی از دست باز  سپاه در در دخالت در همه امور حتی با خرجهای بی حساب و کتاب است.
سپاه خودسر و دارنده نقش محوری در تعیین سیاست
 نگارنده توجه به این نقش محوری سپاه در قدرت و موقعیت «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بی وطن را، در ارزیابی اوضاع رژیم و مبارزه مردم با آن مهم می دانم و هم در مورد «بی وطنی» (2) و هم در مورد خودسری های سپاه یادداشتهایی نوشته ام.
در مورد «زیر آوار» اسلام بودن و بی معنی بودن مفهوم وطن برای پاسداران، هیچ چیز مثل شرحی که پاسدار قاسم سلیمانی در «کنگره بزرگداشت 8000 هزار شیهد استان گیلان» در مورد انگیزه ای که آنها را به جنگ در هزار کیلومتر دورتر از شهر و دیار خود کشاند، نیست. سلیمانی با ادعای این که خمینی با « با ممزوجیت دین و قومیت و ملت در چهار چوب یک حکومت» کاری مهمی انجام داد که ملت را و ایران بیمه کرد» (!)، می گوید« مگر امکان داشت که بدون انگیزه دین و اسلام 8000 نفرجوان بروند با فاصله 1000 کیلومتر از اینجا بدون این که شهر آنها و خانه کاشانه آنها مورد تهدید واقع شده باشد بروند در مرزهای شلمچه و طلائیه و کوههای کردستان سرشان قطع شود و... »(3).  در این پرت وپلا گویی می بینم که قاسم سلیمانی با مفهوم «وطن» و «میهن» و عشق به میهن که برای ایرانیان از عشق به ایران با همه فرهنگ و تاریخش  - که نوروز از آن جمله است – و به قرنها قبل از اسلام بر می گردد، سرچشمه می گیرد، به کلی بیگانه است. چرا که تاریخ برای او سایر برداران پاسداراش، مثل آخوندهای بی وطن، از زندگی پیامبر اسلام و جنگهای او شروع می شود و وقتی «اسلام» به ایران می رسد، دیگر این ها هم در شمار لشکریان آن هستند و در این طرف هرچه هست تعلق به «جاهلیت» و «مجوس» پیدا می کند و باطل و «نجس» است.
مناسب می دانم در مورد خودسریهای سپاه -حتی در جزئیات- و لگد پرانی به دولتی که ریاست آن «تنفیذ» شده توسط ولی فقیه خودشان است، یاد آوری کنم که مثلا وقتی در اواخر تیرماه 95 اعضای هیات دولت تصویب کردند که «برگزاری کنسرت، شب نشینی و مهمانی ها نیاز به مجوز نیروز انتظامی(اماکن) ندارد و ناجا حق دخالت در مجوز و محتوای کنسرت ها را نخواهد داشت»، پاسدار سیّد مسعود جزایری، در مقام «معاون ستاد کل نیروهای مسلح»، یکهو مثل خرس قطبی که روی دوپای خود بلند می شود و حضور خود را به طور رعب آور و آماده دریدن نشان می دهد؛ در مساله یی که ربطی به «معاون ستاد کل نیروهای مسلح» نداشت، دستور العملی برای فرمانده نیروی انتظامی صادر کرد و در آن تاکید کرد که«ماموریت ناجا در برخورد با ناهنجاری های اخلاقی و رفتاری در برخی اماکن از جمله محل برگزاری کنسرت ها، باید با جدیت انجام شود»(4) یا وقتی روحانی بعد از تایید «برجام» توسط خامنه ای و قطعی شدن آن، خواست از فرصتی که آن را مناسب یافته بود، برای جهت گیری تازه در روابط خارجی استفاده کند و در سخنانی در نشست مشترک هیات دولت و استانداران در 28 مرداد 94 با تاکید بر این که :« رویکرد جمهوری اسلامی ایران پافشاری بر حل و فصل همه معظلات جهان از طریق مذاکره و گفتگوست» افزود:«نباید فکر کنیم پس از حصول توافق می توانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت. باید همان مسیر سازنده و درستی را پیش ببریم که مردم در خرداد 92 به ان اقبال کردند و عامل این توفیق بود که اگر آن راه را ادامه ندهیم چه بسا توافق نیز پایدار نباشد»،روز بعد از این سخنرانی، پاسدار جعفری فرمانده سپاه چنگ و دندان نشان داد و خرناس کشید که:« برخی معتقدند رفتارهای ما باید در چارچوب اراده ی دشمن تنظیم شود و می گویند ما هر طوری که می خواهیم نمی توانیم حرف بزنیم و عمل کنیم؛ چون دیگران در مقابل ما واکنش نشان می دهند» و خط و نشان کشید که:« کسانی که می خواهند با این سخنان مغایر با اصول انقلاب و فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، روزنه های جدیدی را برای نفوذ بیگانگان در کشور بگشایند، بدانند هرگز اجازه ی رشد و پیاده سازی چنین تفکری را نخواهیم داد»!(5) از این مداخله ها و اعمال اراده ها از سوی سپاه در تعیین سیاست فراوان است و البته همچنان که همگان می دانند، واکنش رؤسای جمهوری برگزیده شد با «آرای میلیونی مردم مسلمان و انقلابی ایران» که اندکی با سپاه و ولی امر مسلیمن جهان، زاویه دار بوده اند - چه «اصلاح طلب»چه «اعتدال گرا»-، تودهنی خوردن در «کمال متانت» و بدون هیچ اعتراضی و «زِه زدن» و عقب نشینی کردن از مواضعی بوده است که اعلام کرده بودند و رای دهندگان میلیونی هم (بنا بر ادعای خودشان) آنها را به خاطر همان مواضع و سیاستهای اعلام شده، در انتخابات تایید کرده بودند.
پیام نوروزی به طور چشمگیری کارشناسی شده دونالد ترامپ
در پیام نوروزی رئیس جمهوری آمریکا به مردم ایران، با اشاره به دعایی در پایان کتیبه یی از داریوش هخامنشی که در آن از اهورامزاد خواسته است که ایران را از « دشمن، دروغ و خشکسالی» حفظ کند، عملکرد سپاه پاسداران با این سه تهدید برای ایران و ایرانیان تطبیق داده شده است. این پیام در بین سایر پیامهای نوروزی که رؤسای جمهوری آمریکا خطاب به مردم ایران فرستاده اند، و حتی پیام سال قبل خود او از سطح بسیار بالای کارشناسی هم در زمینه شناخت عملکرد رژیم و رابطه اش با شهروندان، هم در انتخاب معیاری هایی از بخش ایرانیِ خالص(قبل از اسلام) تاریخ و فرهنگ ایران که مورد علاقه بخش بزرگی از جمعیت طبقه متوسط و تحصیل کرده های ایران که این به دوره از تاریخ خود افتخار می کنند و به وسیله آن دیوار بلندی برای حفظ هویت و تمایز ریشه ای خود با رژیم آخوندی ایجاد می کنند، ابتکاری است که نشان از اطلاعات کارشناسانه ً همه جانبه تنظیم کننده (یا تنظیم کنندگان)پیام رئیس جمهور آمریکا، از اوضاع دارد.
در پیام یاد شده، در همسانی سپاه با تهدید اول (به عنوان دشمن ایران و ایرانیان) از جمله آمده است،« اول، سپاه پاسداران نه در نام و نه در عملکرد، ایرانی نیست. سپاهی متخاصم است که مردم ایران را سرکوب کرده و از آنها سرقت می کند تا فرای مرزها از تروریسم حمایت کند...». این ویژگی سپاه برای مردمی که خود از دستگیری ها و بازداشت های خودسرانه سازمان اطلاعات سپاه خبر دارند، مردمی که از هزینه های کلانی که رژیم برای گسترش نفوذ در فراسوی مرزها؛ به ویژه در سوریه و لبنان می کند آگاه هستند و با شعارهایی مثل «سوریه را رها کن / فکری به حال ما کن» بدان معترض اند و برای مردمی که شعار «جمهوری ایرانی» می دهند، ابهامی ندارد و کاملا روشن است و کیست که نداند «سپاه پاسداران انقلاب اسلامیِ» بی وطن، در محور فساد و غارت و سرکوب و اختناق در ایران قرار دارد. فایده و حسن این تشخیص از سوی آمریکا این است که محدوده هدفها و جهت گیری سیاستهای آمریکا را در تضادهایی که با رژیمی که بر سرنوشت مردم ایران چنگ انداخته دارد، تعیین می کند و این می تواند سبب محدود شدن عرصه تخریب و ضربه احتمالی در رویارویی آمریکا با رژیم به پهنه و زمینه هایی که مشکل از آنجا برمی خیزد، یعنی سیاست های مداخله جویانه برونمرزی رژیم، بشود. به نظر می رسد که هدف از تنظیم چنین پیامی همین بوده است؛ اطمینان دادن به مردم ایران که تنش و تضاد موجود بین دولت آمریکا و رژیم مستقر در ایران، با شناخت و آگاهی آمریکا از وضع آنان و عملکرد رژیم، متوجه آنان(مردم ایران) نیست و نیروی متخاصم در برابر آمریکا در این پیام مشخص شده است.
در واکنش به این پیام، از روحانی که در 19 مهرماه سال قبل در واکنش به احتمال گنجاندن نام سپاه در فهرست گروههای تروریستی از سوی آمریکا، نطق پر حرارتی کرده و همان آدمی که قبلا گفته بود، اگر پول رسانه و تفنگ در یکجا جمع شود اگر ابوذر هم باشد فساد می آورد، اما سپاه را در «دل مردم» جا داد، صدایی شنیده نشد. وزارت خارجه رژیم اما به ناچار باید واکنشی نشان می داد. این واکنش را ظریف وزیرخارجه رژیم، در توئیتی نشان داد که در آن رئیس جمهور آمریکا را بی اطلاع و حرفهای او را «اهانت های احمقانه » دانست و حمله یی هم به شاهزاده بن سلمان که برای یک سفر سه هفته ای در روز 20 مارس(29 اسفند 96) به آمریکا سفر کرده بود کرد، ولی به رغم حمله سنگینی که در پیام ترامپ به سپاه شده بود، ظریف وارد آن موضوع نشد و صلاح دید که برای کمتر  خراب کردن و گند آلود کردن خود، از کنار مساله بگذرد. توئیت ظریف این است«ایرانیان با هزاران سال تمدن، دارای چنان عمق تاریخی هستند که اهانت‌‌‌های احمقانه یک رهبر تازه به دوران رسیده را نادیده بگیرند؛ کسی که همه دانش او از تاریخ، سیاست و دیپلماسی را می‌‌‌توان در ٢٨٠ حرف خلاصه کرد - با این همه هنوز از آن جوانک آلت دست خود بیشتر می‌‌داند».
باد مخالفی که بر بادبان کشتی رژیم می وزد
این تشدید تضاد آمریکا با رژیم در  شرایطی صورت می گیرد که یک رویداد بسیار مهم برای مساله یی بسیار مهم در سیاست خارجی آمریکا در پیش است و آن دیدار بین رهبر کره شمالی با دونالد ترامپ است که زمان آن در اوخر ماه مه پیش بینی شده است. این تحول به سوی آرامش در روابط به شدت تنش آلود کره شمالی با آمریکا، به دلیل اعلام آمادگی از سوی رهبر کره برای گفتگو در مورد غیر اتمی شدن که خبر آن در نیمه اسفند ماه اعلام شد، پیدا شده است. خبر مربوط به سفر کیم جونگ اون رهبر کره شمالی به چین و انتشار مشروح گزارش این دیدار توسط خبرگزاری رسمی چین در 28 مارس(8 فرودین 97) که در آن از قول رهبر کره شمالی آمده است« موضع همیشگی ما غیراتمی شدن شبه جزیره کره براساس وصیت کیم ایل سونگ، رئیس جمهوری سابق، و کیم جونگ ایل، دبیرکل فقید حزب کارگران کره بوده است.» (6) و نیز خوش بینی دونالد ترامپ نسبت به مواضع رهبر کره شمالی، نشانه های مثبتی از حرکت در جهت کاهش تنش در رابطه آمریکا با کره شمالی است که تا همین مرحله هم حتما برای رژیم نگران کننده است و اگر گفتگوهای کره شمالی و آمریکا که قرار است در اواخر ماه مه انجام شود، دستاورد مشخصی در جهت پایان دادن به تنش وعادی شدن روابط دوکشور همراه داشته باشد، این خبر بسیار بدی برای رژیم خواهد بود. چرا که  دونالد ترامپ به رها شدن از نگرانی تهدید اتمی کره شمالی و تلاش برای مقابله با آن، نیروی آزاد شده در این زمینه را، صرف مقابله با سیاست ها و اهداف مداخله جویانهً شیعه گری گسترانه رژیم آخوندی که باعث نگرانی هایی در کشورهایی منطقه خاور میانه است، خواهد کرد. در این زمینه البته نقش صدها میلیون دلار قرار داد هایی که عربستان سعودی  با آمریکا بسته است را، نباید از نظر دور داشت. به نظر می رسد که سعودی ها بعد از به آتش کشیده شدن سفارتشان در تهران و کنسولگری در مشهد، و آن پیام تهدید و خط نشان کشیدن سپاه پاسداران علیه رّژیم سعودی بعد از اعدام شیخ نمر، بهترین دیپلماسی در برخورد و رویارویی با تهدیدهای رژیم را، استفاده از تمام امکانات برای به زانو در آوردن رژیم و نشان دادن تخاصم آشکار با رژیم – همانگونه که رژیم علیه سعودی بکار گرفته – دیده اند. قابل پیش بینی بود که بعد از رویداد به آتش کشیده شدن سفارتخانه سعودی و آن اطلاعیه سپاه برای انتقام اعدام شیخ نمر و براندازی نظام سعودی(که چندی بعد اطلاعیه قاسم سلیمان در تهدید دولت بحرین به خاطر دستگیری و فشار به شیخ عیسی قاسم هم مکمل آن شد)، سعودی ها شمیشر از رو ببندند(7).
انتخاب بولتون و افتادن کک به تنبان نعره کشهای رژیم
تحول دیگری که «کک به تنبان » رژیم و پاسداران عربده کش اش انداخته است، قرار گرفت جان بولتون در پست بسیار مهم مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکاست. جان بولتون که به عنوان یکی از «باز»های جنگ طلب و طرفدار «زدن ضربه اول و پیشگیرانه نظامی» شناخته می شود، در سالهای گذشته پیوسته بر سیاست «تغییر رژیم» در ایران تاکید داشته و به ویژه روابط او با سازمان مجاهدین و سخنران اجتماعات مجاهدین بودن او هم مزید بر علت ناراحتی و خشم رژیم از این انتصاب شده است و این ناراحتی را با بیان این که « ترامپ یک حقوق بگیر منافقین را به عنوان مشاور امنیت ملی انتخاب کرد»، بیان کرده اند
تودهانی های آشکار به خامنه ای
رویداد دیگری که برای خامنه ای حتما سخت بوده و نمی تواند آن را به فال نیک بگیرد، تو دهنی هایی بود که در داخل کشور به طور علنی به خاطر ادعایی که خامنه ای در سخنان خود در اول فروردین در مورد وجود آزادی بیان در رژیم کرده بود، دریافت کرد. خامنه ای در سخنرانی خود گفت:« هیچکس به خاطر این که نظرش مخالف نظر حکومت است مورد تعقیب و فشار قرار نمی‌گیرد هرکس چنین ادعایی کند دروغ گفته است و بنا هم نیست کسی معترض اینها شود». طبعا این دروغ بزرگی بود که او می گفت. از خدمتگزاران سابق رژیم که در بالاترین مقامات دولتی دارای مسئولیت بوده اند هم کسانی هستند که به خاطر انتقاد از گردش امور دستگیر و زندانی تنبیه شده اند. و بعضی هم که مثل خاتمی دستگیر و زندانی نشده اند، اما نه اجازه سفر به خارج دارند نه حتی اجازه شرکت در مجلس عزا یا عروسی، ممنوع التصویر هم هستند چه رسد به شهروندان عادی که در شرایط سختی در زندانهای رژیم هستند. این آخوند مستبد پلید، اصلا به روی خود نمی آورد کسانی مثل آرش صادقی و گلرخ ایرانی و آتنا دائمی(در اعتراض به بد رفتاری در اعتصاب غذا زده اند و سلامتشان به خطر افتاده و رو به وخامت می رود) نرگس محمدی که مادر دو کودک خرد سال است، کاری جز بیان نظر انتقادی از گردش امور نکرده اند. درنظام متعفن متشرعان که کارنامه بسیار ننگین و خونین اعدامهای دهه سیاه 60 و کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 1367 را دارد، زدن اتهام «محاربه با خدا و رسول» یا «مفسد فی الارض» به هر منتقدی و جان او را گرفتن، یا فتنه گر نامیدن همراهان و خادمان نظامِ برخوردار حمایت خمینی در حیاتش، به خاطر سرپیچی از پذیرفتن مطلق العنانی رهبر و به حصر فرستادن، آنها روش رویا رویی با منتقدان است.
از جمله تودهنی هایی که به خامنه ای زده شده مطلبی از سوی یک خبرنگار روزنامه ایران بود که در توئیتر با اشاره به ادعای خامنه ای در مورد آزادی بیان، نوشت:« خیلی عالی می‌شود برای اثبات عملی این گفته، ایشان برای اولین بار یک نشست خبری برگزار کنند. خبرنگارانی مثل من سوالات زیادی از ایشان داریم، از جمله در همین حوزه آزادی بیان ». وی در توئیت دیگری نوشت که با شنیدن آن سخنان رهبر به یاد «هدا صابر» افتاده است و این که گناه او چه بود. یک طرفدار احمدی نژاد هم در مطلبی که در آن به دستگیری و زندانی شدن دو سه نفری که او می شناخت و سوابق رزمندگی داشته اند اشاره کرده بود که هیچ گناهی جز اظهار نظر و درخواستی مثلا برای آزادی کسی که بی دلیل زندانی شده بوده نداشته اند و یا وثیقه برای آزادی یک دوست بازداشتی خود تهیه کرده اند، دستگیر و زندانی شده اند افزود که :« سر آیت‌الله خامنه‌ای ⁩را بیش از این درد نیاورم.این حقیر هم درپی بازتاب دادن آراء آقایان جوانفکر و بقایی به فساد فی الارض متهم شدم و‌ به قید وثیقه آزادم. این‌ها مشتی بود نمونه خروار. فکر می‌کنم روزگار احمدی‌نژادی‌ها و معتقدان به انقلاب که این طور باشد، فقط حضرت عباس (ع) باید برسد به داد مخالفان حکومت» (8).
شرایطی که در آن صدای اعتراض گرسنگان و گارگران بیکار بلند تر می شود
سفت و سخت تر شدن «قلاده» یی که با برجام بر گردن این رژیم درنده خو قرار گرفت که با تحریمهایی جدیدی که اروپایی ها گویا برای «حفظ برجام» و راضی کردن آمریکا در ماندن در آن، قرار است برای رژیم وضع کنند، تشدید فعالیت سعودی برای اعمال فشار های بیشتر و حتی اقدامات تلافی جویانه علیه رژیم بعد از شلیک چند موشک به سوی عربستان در 25 مارس(4 فرودین) توسط حوثی ها که سعودی ها کشورهایی نظیر فرانسه را با خود همصدا کرده اند که موشکها توسط رژیم در اختیار حوثی ها قرار گرفته است، اینها آسمان تیره بهار سال نو برای رژیم است که خبر از سالی توفانی برای رژیم می دهد. سالی که به رغم سختی هایی که برای مردم هم می تواند داشته باشد، لیکن می توان یقین داشت که با اعتراضات و با ایستادگی های مردم در برابر رژیم، به هرحال «سالی نکو» برای مردم خواهد بود، چرا که جهانیان به روشنی می بینند که بخش عظیمی از مردم ایران آگاهند که سیاست خارجی مداخله جویانه و اسلامگستری و شیعه پروری رژیم که هزینه های کلانی از دارایی مردم ایران را صرف آن می کند، مثل عملکرد سرکوبگرانه و مردم ستیزانه و به شدت ارتجاعی این رژیم سراپا فاسد ضد ایرانی، به زیان کشور است. مردم ایران از بلاهت و هپروت و مالیخولیای قدرت پرستانه فرماندهان سپاه که یکی عمق استراتژیک رژیم را در سواحل دریای مدیترانه می بیند و یکی مثل یحیی رحیم صفوی مشنگ رویای حکومت جهانی اسلام با مرکزیت رژیم را در سر می پروند(9)، یکی مثل آن دلقک ولایتمدار حسن عباسی، که گاه و بیگاه گروهی از از اوباش تهی مغر نادان بسیجی را دور خودش جمع می کند و صحبت از «حسینه کردن کاخ سفید» می کند و اخیرا هم گفته یک طبقه کاخ سفید را هم به بسیج دانشجویی واشنگتن خواهند داد(10) و آن احمقها هم برای او کف می زنند و هلهله می کنند، متنفّر و خشمگین هستند. مردم ایران از پیرکفتاران حوزه نشین و خبرگان نشین و امام جمعه های مستبد درنده علیه برگزاری کنسرت و شادی مردم پارس می کنند و کنسرت موسیقی را هم برای آنها حرام می دانند و از رژیمی که حتی نشان دادن سازهای موسیقی را از تلویزیون ممنوع کرده است و تازه بعد از نزدیک به چهل سال امسال یک خواننده مرد در حال نواختن پیانو (شاید به خاطر آن که در شکل چیزی مثل یک میز است به سازهای دیگر شبیه نیست و قابل حمل هم نیست) را نشان داده اند(11)، متنفرند و خواهان برچیده شدن بساط این رژیم پلید و خواهان زندگی در آزادی و دموکراسی و عدالت در کشور و با روابط مسالمت آمیز بین المللی هستند. بی تردید مردم ایران قادر خواهند بود این رژیم آزادی کش مردم ستیز را با تمام دستگاههای سرکوب و جنایتش؛ متلاشی کنند همانطور که رژیم تا دندان مسلح شاه با ساواک مخوفشرا متلاشی کردند. تحقق این هدف اکنون بیش از هر زمان دیگر پیش رو و به یمن مبارزات بی وقفه مردم ایران که همچنان ادامه دارد،  به عملی شدن نزدیک می شود و باید از فشرده شدن گلوی این رژیم پلید و شکستن شاخ توسعه طلبی و مداخله جویی اش شاد بود و استقبال کرد.
در پایان به عنوان  عیدی این سال نیکو، پیامی را از هموطن سالخورده ریش سفید خشمگینی که چندی پیش در تجمعی در برابر مجلس شورای اسلامی - که رژیم آن را آ«مظهر عدل علی» نامیده است – خطاب به «مقامات رژیم» فرستاد، برای مقامات رژیم به ویژه «مقام معظم رهبری» و پاسداران و گردانندگان دستگاه قضائی اش مناسب دیدم، شاید از این طریق از احساسات واقعی بخش عظیمی از مردم مسلمان ایران که زندگی فاجعه آمیزی را در جمهوری اسلامیِ ساخته و پرداخته خمینی و تسلط متشرعان بر کشور وسرنوشتشان، می گذرانند آگاه شوند. عیدی به مقامات در لینک زیر:
منابع
----------------
 1-:
الف - حرفهای خامنه ای در جمع فرماندهان سپاه، «نقشه راه» برای همه
ب  - عبور از گذرگاه خونین اجتناب ناپذیر است...
2 –(در مورد بی وطنی سپاه) - طلبکاری در دو پیام پاسدار باقری و تودهنی به آن در رویدادها 
3- سخنرانی سلیمانی در کنگره 8000 هزار شیهد استان گیلان 
4- ابلاغیه جزایری به نیروی انتظامی در رد مصوبه هیات دولت
دیدار کیم اونگ جون از چین و تعهد به غیر اتمی شدن کره
7 - تنش در روابط سعودی و رژیم بعد از آتش زدن سفارت
8- انتقاد یک احمدی نژادی و رد ادعای خامنه ای در مورد وجود آزادی بیان
 10حسن عباسی کاخ سفید حسینه و بسیج دانشجویی
11- پخش پیانو نوازی علیرضا عصّار از تلویزیون
----------------------------------------------- 
فروردين ۱٣۹۷ -  ۲۹ مارس ۲۰۱٨    

گلرخ ایرایی در ادامه اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد ۳ ساعت پیش گلرخ ابراهیمی ایرایی در کنار همسرش، آرش صادقی گلرخ ابراهیمی ایرایی در کنار همسرش، آرش صادقی

گلرخ ایرایی در ادامه اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد


گلرخ ابراهیمی ایرایی در کنار همسرش، آرش صادق
یگلرخ ابراهیمی ایرایی، فعال مدنی زندانی در ایران که ۶۱ روز است در اعتصاب غذا به سر می‌برد به دلیل وخامت حالش به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده است.
پایگاه‌های حقوق بشری بر اساس اخباری که از زندان به دست آورده‌اند وضعیت جسمی گلرخ ایرایی را بسیار حاد ذکر کرده‌اند.
خانم ایرایی به همراه آتنا دائمی اعتصاب غذای خود را از چهاردهم بهمن ماه در اعتراض به انتقال غیرقانونی از اوین به قرچک آغاز کردند. در ادامه آتنا دائمی اعلام کرد برای مبارزه در راه آزادی دست از اعتصاب غذا می‌کشد، اما گلرخ ایرایی از آن زمان تاکنون اعتصاب خود را ادامه داده است.
گلرخ ایرایی به اتهام نوشتن داستانی منتشر نشده، که در آن مجازات سنگسار را محکوم کرده بود، به ۳ سال زندان محکوم شد.
ماه گذشته عفو بین الملل با صدور بیانیه‌ای خواستار آزادی این دو شده بود. آرش صادقی همسر گلرخ ایرایی نیز در زندان گوهردشت کرج دوران حبس خود را به سر می برد.