۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه

نقدى بر تاريخچه‌ى گلوباليسم و پروژه‌ى سياسى - اقتصادى سوسيال دمکراسى

فرشيد فريدونى
بعد از فرو‌پاشى کشور‌هاى “سوسياليستى” بورژوازى جهانى “اقتصاد بازار آزاد با ابعاد اجتماعى” را به عنوان ضرورتى براى تحقق دمکراسى جلوه داد و يک تعرض گسترده‌ى تبليغاتى بر عليه سوسياليست‌ها و کمونيست‌ها را سازمان‌دهى کرد. اين تبليغات موجب توهم افکار عمومى شد، که در آينده‌ى نزديک تمام کشور‌ها و بخصوص کشور‌هاى اروپاى شرقى با استفاده از اين سياست اقتصادى موفق به کسب يک ساختار اجتماعى شبيه کشور‌هاى پيشرفته‌ى سرمايه‌دارى خواهند شد. در اين تبليغات پايان دوران ايدئولوژى‌ها اعلام گشت و عده‌اى کمر به کشتار هر‌گونه داد‌خواهى بستند.
محافل ايرانى خارج از کشور نيز از قافله عقب نماندند و به ترويج اين تبليغات پراختند. برخى از محققين حتا در تئورى “سياست اقتصادى اسلامى” يک نمونه‌ى خاص از “اقتصاد بازار آزاد با ابعاد اجتماعى” را کشف کردند (١). برخى ديگر از رئيس جمهور وقت نظام اسلامى، حجت‌الاسلام هاشمى رفسنجانى، به عنوان نماينده‌ى جناح ليبرال دفاع کردند، او را گورباچوف ايران ناميدند و مبلغ رفرم و خواهان انتخابات آزاد در ايران شدند (٢). برخى از اين افراد، شيفته‌ى صحت “تحليل‌هاى سياسى” خود، قربانى تروريسم دولت اسلامى در رستوران ميکونوس برلين شدند (٣).
بعد از سپرى شدن بيش از يک دهه از فرو‌پاشى کشور‌هاى “سوسياليستى” فعالين چپ به جمع‌آورى قواى خود پرداخته و پيگير يک فرم مناسب سياسى براى طرح مسائل اجتماعى شده‌اند. دليل تغيير فضاى سياسى تبديل توهم‌هاى تبليغاتى به يک واقع‌بينى است، که روند آگاهى مبحثى به آگاهى عملى را سنديت مى‌بخشد. اين واقعيت همان جهانيت سرمايه‌دارى يا پديده‌ى گلوباليسم است، که نقش خود را براى طبقه‌ى کارگر به صورت يک کابوس ايفا مى‌کند. جهانى شدن سرمايه‌دارى همان‌گونه که هلووى قانع کننده طرح مى‌کند، در ذات سرمايه مى‌باشد (٤). اين پديده را مارکس و انگلس در مانيفست کمونيسم بيش از ١٥٠ سال قبل پيش‌بينى کرده‌اند.
“موجوديت بورژوازى وابسته به تکميل مداوم کليه‌ى ابزار‌هاى توليدى و تسهيل بى‌حد و اندازه‌ى وسائل ارتباط است. بدين وسيله بورژوازى حتا وحشى‌ترين ملل را به سوى تمدن مى‌کشاندـ کالا‌هاى مرغوب و ارزان بورژوازى شبيه توپخانه‌ى سنگينى است که با آن ديوار‌هاى چين را در هم مى‌کوبد و حتا لجوج‌ترين وحشيان را وادار به تسليم مى‌کند. وى ملت‌ها را ناگزير مى‌کند که اگر نخواهند نابود شوند شيوه‌ى توليد بورژوازى را بپذيرند و آنچه به اصطلاح تمدن نام دارد نزد خود رواج دهندـ بدين معنى که آن‌ها نيز بورژوآ شوند. بورژوازى يک جهان از تصوير خود مى‌آفريند.” (٥
).

دنباله مقاله

مقايسه هزينه های جنگ در عراق با بودجه داخلی کشور آمريکا

نویسنده:جان بورتا نماینده مردم ایالت پنسیلوانیا در کنگره آمریکا
منبع Information Clearing House
برگردان : کاوه عظيمیه



در حال حاضر هزينه ماهانه ای که دولت آمريکا در عراق جهت هزينه های نظامی و غيره ، تقبل می کند بالغ بر8 ميليارد دلار است . يا بصورتی حدودأ 2 ميليارد دلار در هفته و يا 267 ميليون دلار در روز که اين برابر است با 11 ميليون دلار در هر ساعت .
مطالب زير مقايسه ای است ما بين هزينه ناشی از جنگ در عراق و آنچه را که می توان با همين بودجه در داخل کشور آمريکا انجام داد .
من تلاش و کوشش کرده ام که ارتش مان را از عراق خارج نماييم و برای اين موضوع دلايل بسياری دارم منجمله ، حفاظت جان نظاميان و آينده ارتش مان و همچنين بر اين باور هستم که کار آنان در عراق پايان پذيرفته و زمان آن رسيده که به کشور بازگردند و اجازه دهند که مردم عراق زمام امور کشور خويش را به دست بگيرند و به حل مشکلات داخلی خود ، بدون دخالت ما بپردازند و سرانجام قصد دارم که اين هزينه سنگين که از ماليات مردم آمريکا تهيه می گردد را صرف امور داخلی و نيازهای داخلی کشورمان گردد .



امنيت ملی

1- بودجه سالانه سال 2007 اداره امنيت ملی داخل کشور معادل است با،31.7 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 4 ماه ایالت متحده آمریکا در عراق
2- بودجه يکبار مصرفی جهت تجهيز کردن هواپيما های مسافر بری به سيستم ضد موشکی ( موشک هايی که به وسيله نيرو های پياده و معمولأبوسیله يک نفر پرتاب می گردد ) معادل است با،10 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 5 هفته ایالت متحده آمریکا در عراق
3- بودجه 7 ساله جهت تامين کسری بودجه کمک های مالی لازم جهت بازسازی افغانستان معادل است با،8.6 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 1 ماه ایالت متحده آمریکا در عراق
4- بودجه يکبار مصرفی جهت حفاظت و امنيت سيستم ترابری و مسافربری عمومی مانند اتوبوس ، مترو و قطار معادل است با،5.2 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 3 هفته ایالت متحده آمریکا در عراق
5- بودجه سالانه جهت تهيه دستگاه های مخصوص کشف امواج و تشعشعات مضر که به دليل کسر بودجه سالانه تهيه آنان متوقف گرديده ، معادل است با،1.5 ميليارد که برابر است با هزينه نظامی 5 روزه ایالت متحده آمریکا در عراق
6- کمک بودجه سالانه جهت افزايش تعداد نيروهای پليس در شهر های مختلف آمريکا معادل است با،1.4 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 5 روزه ایالت متحده آمریکا در عراق
7- بودجه سالانه جهت آموزش و تهيه تجهيزات سيستم ترابری عمومی معادل است با ،800 ميليون دلار که برابر است با هزينه نظامی 72 ساعت ایالت متحده آمریکا در عراق
8- بودجه سالانه بازرسی صد در صد کالاهايی که به دليل کسری بودجه فعلی مورد بازرسی قرار نمی گيرند . ( نيمی از اين کالا ها از طريق هواپيما های مسافربری وارد کشور می گردندند ) معادل است با،700 ميليون دلار که برابر است با هزينه نظامی 2 روز ایالت متحده آمریکا در عراق
9- بودجه يکبار مصرفی جهت تهيه سيستم راديويی با مرکزيت مشترک برای گروه های امداد و اورژانس ( آنچه که در فاجعه يازدهم سپتامبر کمبود آن کاملأ محسوس بود ) معادل است با،
350 ميليون دلار که برابر است با هزينه نظامی 1.5 روز ایالت متحده آمریکا در عراق
10- بودجه سالانه جهت افزايش به ميزان صد در صد در تعداد آتش نشانان کشور معادل است با،500 ميليون دلار که برابر است با هزينه نظامی 2 روزه ایالت متحده آمریکا در عراق
11- بودجه سالانه جهت تامين کسری بودجه امنيت ملی در شهر هايی که فاجعه يازده سپتامبر در آنها رخ داده ، معادل است با،94 ميليون دلار که برابر است با هزينه نظامی 8.5 ساعت ایالت متحده آمریکا در عراق
بهداشت و درمان نيروهای نظامی
1- بودجه 5 ساله جهت جبران کسری بودجه بيمه درمانی عمومی که به وسيله رئيس جمهور در بودجه سال 2007 کشور کاهش داده شده است ، معادل است با،
36 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 4 ماه و 15 روز ایالت متحده آمریکا در عراق
2- بودجه 5 ساله جهت جبران کسری بودجه دارو و درمان عمومی که به وسيله رئيس جمهور در بودجه سال 2007 کشور کاهش داده شده است ، معادل است با،5 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 2.5 هفته ایالت متحده آمریکا در عراق
3- بودجه 5 ساله جهت جبران بودجه بهداشت و درمان نظاميان که افزايش 200 الی 300 درصدی داشته ، معادل است با،2.5 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 9 روز ایالت متحده آمریکا در عراق
4-بودجه يکبار مصرفی جهت سرمايه گذاری در روان درمانی نظاميان معادل است با،100 ميليون دلار که برابر است با هزينه نظامی 9 ساعت ایالت متحده آمریکا در عراق
5- بودجه جهت تحقيقات و مطالعات پزشکی و اعضای مصنوعی بدن برای نظاميان معادل است با ،48 ميليون دلار که برابر است با هزينه نيم روز ایالت متحده آمریکا در عراق
6- بودجه سالانه انجمن ملی پژوهش و بهداشت که در بودجه سالانه کاهش يافته و در نتيجه محققين و دانشمندان از کار بيکار گشته اند . معادل است با ،65 ميليون دلار که برابر است با هزينه 6 ساعت ایالت متحده آمریکا در عراق
7-بودجه سالانه جهت تهيه و تامين بيمه برای 9 ميليون کودک که فاقد بيمه درمانی می باشند معادل است با ،15 ميليارد دلار که برابر است با هزينه نظامی 1.5 هفته ایالت متحده آمریکا در عراق
8- بودجه سالانه جهت ادامه برنامه مناسب تکميلی غذايی که با کمتر از 20 دلار در ماه مواد غذايی لازم را برای بيش از 400000 سالمند تهيه می کرده که در بودجه رياست جمهوری کاملأ قطع گرديده است معادل است با،118 ميليون دلار که برابر است با هزينه نظامی 12 ساعت ایالت متحده آمریکا در عراق
تحصيلات، آموزش و پرورش

دنباله مقاله

تجديد سرمايه داري: کندي رشد اقتصادي، مازاد سرمايه و کوهي از وام

سردبيري مانتل ريويو، برگردان فارسي: مرتضا محيط

اشاره مترجم:
يکي از اساسي‌ترين وظايف نيروهاي ترقي‌خواه و متعهد پي بردن به ريشه قضايا است – راديکال بودن به همين معنا است. (لغت راديکال بر خلاف آنچه فرهنگ لغت آکسفورد و وبستر به ما مي‌آموزد به معناي افراطي بودن و پرخاشگري نيست. معناي اصلي لغت ازRadice يا ريشه مشتق مي‌گردد.) در اين دوران به غايت خطير تاريخي- دورانی که در آن، بزرگترين قدرت نظامي تاريخ با زرادخانه‌اي از بمب‌هاي اتمي، هيدوژني، بيولوژيک و شيميايي که توانايي نابودي جامعه بشري و تمدن چندين هزار ساله‌اش را دارد و به بهانه “مبارزه با تروريسم” عليه کل بشريت اعلام جنگ کرده و ماشين جنگي‌اش را با قساوتي کم نظير عليه ملت فلسطين و افغانستان و چندين کشور ديگر به کار انداخته و چندين کشور ديگر از جمله روسيه و چين و ايران را تهديد به حمله “پيشگيرانه” اتمي کرده است-
و در اين دوران که حتي بسياري از نظريه‌پردازان خود نظام به اين نتيجه قطعي رسيده‌اند که دست زدن به کشتارهاي جمعي با کاربرد پيشرفته‌ترين تکنولوژي جنگي و سلاح‌هاي نابودگر و يا به گرسنگي و تشنگي کشاندن ميليون‌ها انسان و بازداشت‌هاي جمعي و قتل عام و قوم‌کشي، نه تنها راه مبارزه با تروريسم نيست بلکه اين اعمال، خود، تروريسم دولتي در مقياسي کم نظير است که واکنش متقابل آن تروريسم فردي و انتحاري در مقياس وسيع‌تر خواهد بود، چگونه است که دولت آمريکا و يار غار آن دولت اسرائيل باز هم دست به چنين جناياتي عليه بشريت ميزنند؟ - حتي اگر به بهاي برانگيختن خشم و کينه صدها ميليون انسان در سراسر جهان عليه آنها باشد.
اينها سئوالاتي است که براي هر انساني مي‌تواند مطرح باشد ترديدي نيست که هرکس به ظن خود مي‌تواند تفسيري براي اين اعمال و اعلام جنگ اخير جورج دبليو بوش عليه بشريت داشته باشد. ريشه اين قضايا را اما، به نظر من بايد در اقتصاد سياسي نظام سرمايه و بحران ساختار کنوني آن جستجو کرد – بحراني که از اواسط دهه ۱۹۷۰ آغاز شده و با اوج و نزول‌هايي در ۲۵ سال اخير ادامه يافته و پيامد آن را با به قدرت رسيدن غيرمشروع کابينه جنگي جورج دبليو بوش و اعلام جنگ اخيرش شاهد بوده ايم. هستند کساني که اين چنگ و دندان نشان دادن‌هاي آمريکا و اسرائيل را نشانه قدرت و سلامت نظام و مبارزه آن با “بنيادگرايي اسلامي” مي‌بينند، غافل از آنکه از يکسو موج “بنيادگرايي اسلامي” ۲۵ سال اخير دست پخت خود اينان بوده است و اکنون نيز به عنوان حربه‌اي ديگر براي پياده کردن برنامه‌هاي اقتصادي- نظامي و ژئوپليتيک آن‌ها در جهت سلطه کامل آمريکا بر جهان به کار گرفته مي‌شوند، و از سوي ديگر نيز چنين سياست جنگ‌افروزانه و کينه‌توزانه‌اي نه نشانه سلامت بلکه علامت بيماري درمان‌ناپذير نظام است. و فقط با تشخيص درست بيماري است که جامعه بشري خواهد توانست در برابر اين يورش تازه امپرياليسم مقاومت کند. در مقاله زير مشاهد مي‌کنيم که چگونه اقتصاد جهان، پس از يک دوره شکوفايي کم نظير در چند دهه بعد از جنگ دوم جهاني، از دهه ۱۹۷۰ به بعد دچار يک رکود و سکون مزمن گرديده است. وجوه اساسي اين پديده نيز “مازاد سرمايه” ،” مازاد ظرفيت توليدي” و “مازاد توليد” است. ممکن است حيرت‌انگيز به نظر رسد که در حالي‌که ۵/۲ ميليار انسان در سطح جهاني در حال گرسنگي و نيمه گرسنگي به سر مي‌برند و از ابتدايي‌ترين وسايل بهداشت و آموزش و حتي آب آشاميدني سالم محروم‌اند چگونه مي‌توان “مازاد سرمايه”، “مازاد ظرفيت توليد” و “مازاد توليد” داشت. اگر تضادهاي علاج ناپذير نظام سرمايه را ندانيم ممکن است چنين وضعي برايمان حيرت‌انگيز باشد. در حالي‌که مي‌دانيم مارکس اين تضاد را- از ميان ديگر تضادهاي پرشمار و علاج ناپذير سرمايه- بيش از ۱۵۰ سال پيش تشخيص داده و نوشته بود: ”مانع واقعي بر سر راه توليد نوع سرمايه داري، خود سرمايه است”.
با پيشي گرفتن قدرت توليد از تقاضاي موثر جامعه، نرخ سود سرمايه‌ها آغاز به پايين افتادن مي‌کند و انباشت سرمايه با مشکلي جدي روبرو مي‌شود. و در اين جاست که در شرايط نبود وسايل و عوامل برانگيزنده رشد اقتصادي و افزايش تقاضاي موثر- از جمله تسخير بازارهاي جديد يا وجود اختراعاتي از نوع اتوموبيل که موجب گسترش وسيع و همه جانبه اقتصاد مي‌گردد- تنها وسيله عملي و موثر که براي نظام سرمايه باقي مي‌ماند، نظامي کردن (ميليتارريزه کردن) اقتصاد و تزريق صدها ميليارد دلار بودجه نظامي از طريق دولت‌هاي جنگ افروزي نظير دولت ريگان، بوش اول و بوش دوم است. نظام سرمايه با اعلام جنگ اخير خود کوشش دارد بر تضادهايي فائق آيد که علاج ناپذيرند و از اين رو ترديد نمي‌توان داشت که اين استراتژي، عليرغم نابودگري وسيع اش در دراز مدت حلال مشکلات نظام نخواهد بود.
مرتضا محيط

نام کتاب : Making Globalization Work ترجمه فارسی : نگاهی نو به جهانی شدن

نویسنده : جوزف ای. استیگلیتز J.E.Stiglitz
مترجم : مسعود کرباسیان
ناشر: نشر چشمه ، 1386
معرفی کتاب : حسین رفیعی

معرفی نویسنده :
آقای استیگلیتز در سال 1943 در ایالت ایندیانای امریکا متولد شد در سال 1967 از دانشگاه ام.آی.تی ، دکترا گرفته و سه سال بعد در دانشگاه ییل ، درجه استادی دریافت کرده است .
در معروفترین دانشگاههای امریکا تدریس کرده و در فاصله سالهای 1993 تا 1995 عضو شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهور کلینتون و در فاصله سالهای 1995 تا 1997 رئیس شورای مشاوران اقتصادی وی و عضو کابینه کلینتون بوده است . در فاصله سالهای 1997 تا 2000 اقتصادان ارشد و معاون ارشد رئیس بانک جهانی بوده و در سال 2001 جایزه نوبل اقتصادی را دریافت کرده است . وی ده ها کتاب و مقاله و سخنرانی تا کنون منتشر کرده و ده ها پست مشاور اقتصادی در امریکا داشته است . در سال های اخیر وی منتقد عملکرد بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول و وزارت خزانه داری امریکا شده و چند کتاب در این رابطه نوشته است . کتاب حاضر دیدگاههای انتقادی شدید تری نسبت به پدیده " جهانی سازی " را از وی نشان می دهد . او خالق شاخه ای از اقتصاد تحت عنوان " اقتصاد اطلاعات " می باشد که موجب کشف عواقب اطلاعات نا متقارن شده است که عملاً مغایر امر انتخاب و اخلاق می باشد . کار او به این نتیجه منتهی شده که بازار به درستی عمل نمی کند و چگونه دخالت های مشخص دولت ها لازم است تا عملکرد بازار را اصلاح کند .
آنچه در مورد آقای استیگلیتز مهم است ، این واقعیت می باشد که او از درون اقتصاد امپریالیستی پر رنگ امریکایی و بر پایه درک و حساسیت به واقعیت های اقتصادی نظام سرمایه داری به این انتقادات رسیده و با توجه به ارزش های اخلاقی خود ، سعی کرده راه حل ارائه دهد . او از چارچوب نظام اقتصادی سرمایه داری خارج نمی شود ولی اصلاحاتی را پیش نهاد می کند که عملاً تحقق آن در چارچوب نظام نئولیبرالیستی کنونی مقدور نخواهد بود و در صورت اجرای آنها ، این نظام از محتوای خود دچار تحول خواهد شد . نقد آقای استیگلیتز به عملکردها ، در عمق خود ، نقد به فلسفه نظام سرمایه داری استثمارگر می باشد که " چیزی جز سود را " طلب نمی کند.
کتاب از ترجمه روانی برخورد دار می باشد و مترجم محترم نهایت دقت و وسواس را نشان داده و متنی خواندنی ارائه نموده است
محتوای کتاب
کتاب در یک پیش گفتار و ده فصل تنظیم شده است . در اینجا نکات انتقادی او را به ترتیب فصول خواهیم آورد .

تهديد به هولوکاست















صدور جواز جنايت برای اسرائيل، درعمل مثل صدور جواز جنايت برای همه حکومت های سرکوبگر در جهان است.ترديدی نيست جوازی که برای اعمال جنايت به اسرائيل داده شده، مبانی پايه در حقوق و نهادهای بين الملل را متخلل و ويران، و قربانيان ستم و سرکوب بويژه درکشورهای اسلامی را به درجات زياد از اين ابزار مهم محروم کرده است. روشنگری. روز28 فوريه 2008، ماتان ويلنای معاون وزير دفاع اسرائيل مردم غزه را به ,هولوکاست, تهديد کرد. او هنگام تهديد از معادل عبری اين لغت استفاده کرده بود. اين تهديد يک روز بعد از آن صورت گرفت که اسرائيل در حمله به غزه 31 تن از جمله 9 کودک، يکی از آنها 6 ماهه، را کشته بود. حمله قبل از سحرگاه هنگامی که مردم در خواب بودند با ورود تانک های اسرائيلی به اردوگاه پناهندگی جليله واقع در شمال غزه و با پشتيبانی هلی کوپترها صورت گرفت. ايهود باراک وزير دفاع اسرائيل، که او را يکی از بی رحم ترين دولت مردان اسرائيل و محروم از هراندازه ناچيز معياراخلاقی خوانده اند، همان روز از قصد حمله گسترده به غزه خبرداد و گفت: ,ما از آن ترسی نداريم, که اشاره به بی اعتنايی اسرائيل به نتايج خونبار اين حملات بود. روز شنبه اول ماه مارس شبکه الجزيره خبر داد تعداد قربانيان حملات چهار روزه اسرائيل به شهر کوچک در محاصره به 78 تن رسيده است که يک سوم آن را کودکان تشکيل ميدهند. تنها در روز شنبه اول ماه مارس ارتش اسرائيل بيش از 42 تن را کشت و بيش از 40 نفر را زخمی کرد. طارق داردونا يک شهروند فلسطينی به خبرنگار الجزيره گفت: ,ارتش اسرائيل به همه سو و همه کس شليک ميکند حتی کودکان. درون خانه ها کودکانی که هستند که خون از جراحات آنها جاری است., رعنا الهندی از سازمان نجات کودکان گفت:, کودکان بطور گسترده از بمباران ها آسيب می بينند. طی سه روز حداقل 19 کودک زير بمب ها جان داده اند., او اضافه کرد کودکان بطور فزاينده و هر روز بيش از روز پيش به بيمارستان ها منتقل ميشوند. اسرائيل مدعی است تهاجم برای متوقف کردن پرتاب موشک های دستی غزه صورت ميگيرد. يوری آبنری فعال و صاحب نظر اسرائيلی در رد اين ادعا گفته است اسرائيل ميتواند موشک پرانی ها را در عرض يک ثانيه متوقف کند، چون حماس گفته است با شروع مذاکره بلافاصله از موشک پرانی جلوگيری خواهد کرد. بنا بر گزارش روزنامه هاآرتص، آخرين نظرسنجی دانشگاهی نشان ميدهد 64 در صد شهروندان اسرائيلی با آغاز اين گفتگوها موافق هستند. اما دولت های اسرائيل و آمريکا خواهان جنگ هستند و آشکارا به دور تشديد يابنده خشونت هادامن می زنند. روز چهارشنبه 27 فوريه يک سرباز اسرائيلی در شهرسدرون در اثر پرتاب موشک کشته شد. بنا بر ادعای دولت اسرائيل تهاجم اخير در واکنش به کشته شدن او آغاز شد. حماس به نوبه خود گفته بود پرتاب موشک های دستی در واکنش به اعدام فراقانونی پنج رهبر حماس در يک مراسم تدفين صورت گرفت. تنها از زمان برگزاری کنفرانس آناپوليس، اسرائيل بيش از 200 فلسطينی را به قتل رسانده است. طی اين دوره 5 اسرائيلی نيز در حملات موشکی کشته شده اند. از همان زمان شروع کنفرانس مسکن سازی برای يهوديان در زمين های فلسطينی در ساحل غربی و نيز تعداد موانع عبور و مرور در اين بخش فلسطين به شدت افزايش يافت و همزمان محاصره غزه تشديد شد. همه اين ها ادعای کسانی را تاييد کرد که معتقد بودند کنفرانسی که به نام برقراری صلح برگزار شد، برای پوشش دادن به جنايات اسرائيل بر پا شده بود. حمله نظامي، جبران شکت تحريم