۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

در روز ۱۷ آذر ۱۳۸۸ بعد از درگیریهای گسترده در دانشگاه تهران،بسیجیان مزدور حکومت که در دانشگاه به ضرب و شتم دانشجویان پرداخته بو مخفیگاه بسیجیان مزدور

خشم اسرائیل از صدور حکم جلب برای زیپی لیونی در بریتانیا bbc

خانم لیونی در زمان تهاجم نظامی اسرائیل علیه غزه در زمستان سال پیش، وزیر خارجه اسرائیل بود

دولت اسرائیل واکنش خشمگینانه ای نسبت به صدور حکم جلب زیپی لیونی، وزیر خارجه سابق اسرائیل توسط یک دادگاه بریتانیایی نشان داده است.

وزارت خارجه اسرائیل در بیانیه ای صدور حکم جلب برای زیپی لیونی، رهبر حزب مخالف کادیما در یک دادگاه بریتانیایی را اقدامی "نامربوط" و "تمسخر آمیز" دانسته که به ابتکار عوامل افراطی صادر شده است.
دادگاهی در لندن حکم جلب خانم لیونی را در روز شنبه، دوازدهم دسامبر صادر کرد، اما دو روز بعد هنگامی که مشخص شد وزیر خارجه سابق اسرائیل قصد سفر به لندن را ندارد، این حکم لغو شد.
این حکم در ارتباط با وقوع جرایم جنگی در غزه صادر شده بود.
خانم لیونی در زمان تهاجم نظامی اسرائیل علیه غزه در زمستان سال پیش، وزیر خارجه اسرائیل بود.
این اولین باری است که یک دادگاه در انگلیس برای یک وزیر سابق اسرائیلی حکم جلب صادر می کند.
گروه های طرفدار حقوق فلسطینیان چند بار تلاش کرده اند تا برای مقام های اسرائیلی که به بریتانیا سفر می کنند، حکم جلب صادر شود.
صدور حکم جلب برای خانم لیونی بنا به یک اصل حقوقی است که می گوید اعم از اینکه جرم در کجا به وقوع پیوسته باشد، دادگاه محل حضور شخص متهم، صلاحیت رسیدگی به جرم را دارد.
این اصل حقوقی به دادگاه های هر کشور این اجازه را می دهد تا به بازداشت متهمان جرایم جنگی بپردازند. این حتی می تواند در مواردی صورت گیرد که جرم خارج از مرزهای کشور محل بازداشت اتفاق افتاده باشد و فرد بازداشت شده، شهروند این کشور نباشد.
اسرائیل ادعاهای مطرح شده توسط گروه های حقوق بشری و ریچارد گلداستون، گزارشگر سازمان ملل را که می گوید نیروهای این کشور در حین عملیات خود در غزه مرتکب جرایم جنگی شدند، رد می کند و می گوید عملیات نظامی این کشور برای پایان دادن به پرتاب راکت از سوی فلسطینیان به شهرهای جنوبی غزه بود.
وزارت خارجه اسرائیل از دولت بریتانیا خواسته تا جلوی بهره برداری از سیستم قضایی بریتانیا علیه اسرائیل را بگیرد.
زیپی لیونی، وزیر خارجه اسرائیل نیز در تل آویو بدون اشاره به این مساله گفت که اسرائیل هر کاری را که بداند برای این کشور صحیح است، فارغ از قضاوت ها، بیانیه ها و احکام جلب انجام می دهد.
وزارت خارجه بریتانیا اعلام کرده که مصمم است شریک استراتژیک اسرائیل باشد و هر کاری بتواند برای برقراری صلح در خاورمیانه انجام می دهد.
این وزارتخانه گفته است که برای این منظور رهبران اسرائیل باید قادر باشند که برای مذاکره با مقام های بریتانیا به این کشور سفر کنند.
تیم فرانکس، خبرنگار بی بی سی می گوید چهره های بلندپایه دولت اسرائیل به طور خصوصی نسبت به گرایشات ضد اسرائیلی در نهادهای بریتانیایی هشدار داده اند.
این نگرانی در میان مقامات بریتانیایی نیز وجود دارد که ادامه صدور حکم هایی از این دست می تواند به روابط بریتانیا و اسرائیل لطمه وارد کند

وزیر اسرائیلی از ترس بازداشت به لندن سفر نکرد bbc

معاون نخست وزیر اسرائیل سفر خود به لندن را به دلیل هراس از پیگرد قانونی و احتمال بازداشت لغو کرد.

در مورد این مقام اسرائیلی ادعا شده که او مرتکب جرایم جنگی در مناطق فلسطینی شده است.
موشه یعلون، که وزارت امور استراتژیک اسرائیل را هم به عهده دارد، برای حضور در یک برنامه خیریه از سوی یک نهاد یهودی به لندن دعوت شده بود اما مسئولان حقوقی وزارت خارجه اسرائیل به او توصیه کردند تا سفر خود به بریتانیا را لغو کند.
این افراد می گویند فعالان طرفدار فلسطینیان ممکن است در بریتانیا به دنبال حکم بازداشت این مقام اسرائیلی باشند.
سخنگوی آقای یعلون گفته است که این مقام اسرائیلی نخواسته ابزاری برای تبلیغات ضد اسرائیلی باشد.
آقای یعلون در سال 2002 در زمانی که اسرائیل یک تن بمب بر روی آپارتمانی در غزه خالی کرد و یک رهبر حماس و چهارده شهروند فلسطینی از جمله هشت کودک را کشت، ریاست ستاد مشترک ارتش اسرائیل را به عهده داشت.
این اقدام اسرائیل بخشی از طرح کشتار هدفمند این کشور در حذف رهبران حماس بود.
هفته پیش، فعالان حقوق بشر بریتانیایی درصدد کسب حکم جلب اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل بودند که به لندن سفر کرده بود. آقای باراک از سوی این افراد متهم به ارتکاب جرایم جنگی در غزه است.
به دلیل مصونیت دیپلماتیک اهود باراک، درخواست برای بازداشت او رد شد.
رسانه های اسرائیلی نوشته اند مسئولیت دیپلماتیک شامل حال آقای یعلون نمی شد.

بریتانیا پنج قرارداد فروش سلاح به اسرائیل را لغو کرد bbc


بریتانیا چند قرارداد فروش سلاح به اسرائیل را به دلیل عملکرد این کشور در حین جنگ غزه لغو کرده است.

وزارت خارجه بریتانیا گفت در چند مورد پروانه فروش تسلیحات به اسرائیل لغو شده اما این مساله را که این کشور اسرائیل را شامل پاره ای تحریم های تسلیحانی قرار داده تکذیب کرد.
سفارت بریتانیا در تل آویو نیز گفت تغییری در سیاست های بریتانیا ایجاد نشده است.
بریتانیا می گوید سلاح های خود را به منظور استفاده در سرکوب های داخلی یا تهاجم های خارجی نمی فروشد.
آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه اسرائیل در واکنش گفت: "ما پیشتر هم در موادری شاهد تحریم بودیم و می توانیم از پس امور بر آئیم و این وضع، مشکلی برای ما ایجاد نمی کند."
اسرائیل می گوید نیروهای نظامی این کشور در حین عملیات در غزه، طبق قوانین بین المللی عمل کرده اند.
عملیات 22 روزه اسرائیل در غزه که هجدهم ژانویه امسال به پایان رسید، در سطح جهانی به طور گسترده محکوم شد.
اسرائیل در طول جنگ غزه از این قایق ها برای پرتاب موشک به سمت غزه استفاده کرد. در طول این جنگ حدود 1400 فلسطینی کشته شدند. سیزده اسرائیلی نیز در این مدت جان خود را از دست دادند.
دولت بریتانیا از سوی گروه های حقوق بشری و اعضای پارلمان بریتانیا در مورد نگرانی های مطرح شده از سوی سازمان عفو بین الملل در باره استفاده از سلاح های ساخت بریتانیا در جنگ غزه به چالش گرفته شده بود.
یک مقام اسرائیلی که نامش فاش نشده گفته است که از سی و پنج قرارداد تسلیحاتی بریتانیا و اسرائیل، پنج قرارداد لغو شده است. گزارش های رسانه ای حاکی از آن است که این قراردادها مربوط به قایق های توپدار تندرو است.
اسرائیل کاهش دادن راکت های پرتاب شده از سوی غزه را دلیل اصلی عملیات خود عنوان کرد.

است لیبی برای بررسی گزارش غزه در شورای امنیت bbc

تهاجم نظامی اسرائیل تلفات گسترده ای در غزه به بار آورد

شورای امنیت سازمان ملل درخواست لیبی برای یک جلسه فوق العاده برای پرداختن به گزارش اخیر این سازمان در باره غزه را بررسی می کند.

گزارش جنجالی سازمان ملل که توسط قاضی ریچارد گلداستون، قاضی اهل آفریقای جنوبی تهیه شده، در باره عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ژانویه سال پیش است.

لی لئونگ مین، سفیر ویتنام که ریاست دوره ای شورای امنیت را در حال حاضر به عهده دارد به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که جلسه ای در این خصوص امروز چهارشنبه پشت درهای بسته تشکیل می شود.

لیبی تنها عضو عرب شورای امنیت است که پانزده کشور در آن عضویت دارند.

قاضی گلداستون از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد مامور رسیدگی به وضعیت غزه شده بود. او در گزارش خود نتیجه گرفت که اسرائیل و پیکارجویان فلسطینی مرتکب جرایم جنگی شده اند.

نماینده تشکیلات خودگردان فلسطینی در سازمان ملل با صدور بیانیه ای گفته است که از درخواست لیبی برای پرداختن به این گزارش، کاملا استقبال می کند.

اقدام لیبی و حمایت تشکیلات خودگردان فلسطینی موجب شگفتی برخی کشورها شده است. هفته پیش شورای حقوق بشر سازمان ملل، به درخواست تشکیلات خودگردان فلسطینی رای گیری در مورد قطعنامه ای در مورد این گزارش را تا بهار آینده به تاخیر انداخت.

این اقدام دولت فلسطینی با مخالفت های شدیدی در مناطق فلسطینی رو به رو شد.

به گفته تحلیلگران، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی از سوی حماس تحت فشار زیادی برای موافقت با تاخیر در رای گیری در مورد این گزارش قرار گرفته بود و به نظر می رسد تغییر موضع فلسطینی ها، از این فشارها منشا گرفته است.

گزارش قاضی اهل آفریقای جنوبی با مخالفت شدید اسرائیل رو به رو شد و آمریکا نیز تلاش های زیادی برای به تعویق انداختن رای گیری کرد. این کشور احتمالا با رسیدگی به محتوای این گزارش در نشست شورای امنیت نیز مخالفت خواهد کرد.

رای گیری در مورد این گزارش، راه را برای پیگیری قضایی احتمالی آن هموار می کند

عفو بین الملل خواهان تحریم تسلیحاتی اسرائیل و حماس شد bbc

اسرائیل در غزه از فسفر سفید استفاده کرد

عفو بین الملل خواهان توقف فروش سلاح به اسرائیل و گروه حماس شده است.

این سازمان حقوق بشری در گزارشی اعلام کرد شواهدی در دست دارد که نشان می دهد اسرائیل و حماس سلاح هایی را که علیه شهروندان غیرنظامی به کار گرفته اند، از خارج از مرزهای خود به دست آورده اند.

این گزارش خاطرنشان می کند که سلاح های اسرائیل عمدتا از آمریکا تهیه شده است.

عفو بین الملل از شورای امنیت سازمان ملل خواسته تا علیه همه طرف های درگیر، تحریم های تسلیحاتی به اجرا بگذارد.

اسرائیل و حماس اتهام های عفو بین الملل مبنی بر انجام جنایت جنگی در حین درگیری های اخیر را رد کرده اند.

این سازمان در گزارش خود اسرائیل را به استفاده غیر قانونی از فسفر سفید و مهماتی که از آمریکا به دست آورده، متهم کرده است. حماس نیز به پرتاب راکت های بی هدف به اسرائیل متهم شده است.

مارک رگف، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل به بی بی سی گفت ارتش اسرائیل در غزه از فسفر سفید استفاده کرده اما آن را به عنوان سلاح ضد نفر به کار نگرفته است.

طبق معاهدات بین المللی استفاده از فسفر سفید در اماکنی که شهروندان غیرنظامی زندگی می کنند ممنوع است.

سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل سازمان عفو بین الملل را متهم کرده که گزارش خود را بر مبنای اطلاعات نادرست حماس تهیه کرده است.

سخنگوی حماس نیز گزارش عفو بین الملل را رد کرده و آن را "ناعادلانه" خوانده و گفته در این گزارش هیچ مقایسه ای میان ماشین جنگی اسرائیل و سلاح های فلسطینیان که عمدتا سلاح های ابتدایی است، نشده است. این سخنگو همچنین تاکید کرد که حماس هیچ سلاحی از خارج دریافت نکرده است.

"جنایات جنگی"

دوناتلا رو ورا، رئیس کمیته حقیقت یاب عفو بین الملل در جنوب اسرائیل و غزه می گوید: "نیروهای اسرائیل با فسفر سفید و سلاح هایی که از آمریکا به دست آورده بودند، قوانین بشردوستانه بین المللی را نقض کرده و مرتکب جرایم جنگی شدند."

او افزود: "حملات اسرائیلی ها منجر به کشته شدن صدها کودک و غیرنظامی و خرابی خانه ها و زیرساخت ها شد."

به گفته او حماس و سایر گروه های مسلح فلسطینی صدها راکت را که به طور قاچاق وارد کرده بودند، به سوی جمعیت غیرنظامی اسرائیل پرتاب کردند.

خانم رو ورا افزود: "این سلاح ها اگرچه نسبت به سلاح های اسرائیل کمتر مرگبار بود اما پرتاب راکت به سوی غیرنظامیان یک جنایت جنگی است که منجر به مرگ چندین شهروند غیرنظامی شد."

عفو بین الملل خواهان تحریم تسلیحاتی اسرائیل و حماس شد

اسرائیل در غزه از فسفر سفید استفاده کرد

عفو بین الملل خواهان توقف فروش سلاح به اسرائیل و گروه حماس شده است.

این سازمان حقوق بشری در گزارشی اعلام کرد شواهدی در دست دارد که نشان می دهد اسرائیل و حماس سلاح هایی را که علیه شهروندان غیرنظامی به کار گرفته اند، از خارج از مرزهای خود به دست آورده اند.

این گزارش خاطرنشان می کند که سلاح های اسرائیل عمدتا از آمریکا تهیه شده است.

عفو بین الملل از شورای امنیت سازمان ملل خواسته تا علیه همه طرف های درگیر، تحریم های تسلیحاتی به اجرا بگذارد.

اسرائیل و حماس اتهام های عفو بین الملل مبنی بر انجام جنایت جنگی در حین درگیری های اخیر را رد کرده اند.

این سازمان در گزارش خود اسرائیل را به استفاده غیر قانونی از فسفر سفید و مهماتی که از آمریکا به دست آورده، متهم کرده است. حماس نیز به پرتاب راکت های بی هدف به اسرائیل متهم شده است.

مارک رگف، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل به بی بی سی گفت ارتش اسرائیل در غزه از فسفر سفید استفاده کرده اما آن را به عنوان سلاح ضد نفر به کار نگرفته است.

طبق معاهدات بین المللی استفاده از فسفر سفید در اماکنی که شهروندان غیرنظامی زندگی می کنند ممنوع است.

سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل سازمان عفو بین الملل را متهم کرده که گزارش خود را بر مبنای اطلاعات نادرست حماس تهیه کرده است.

سخنگوی حماس نیز گزارش عفو بین الملل را رد کرده و آن را "ناعادلانه" خوانده و گفته در این گزارش هیچ مقایسه ای میان ماشین جنگی اسرائیل و سلاح های فلسطینیان که عمدتا سلاح های ابتدایی است، نشده است. این سخنگو همچنین تاکید کرد که حماس هیچ سلاحی از خارج دریافت نکرده است.

"جنایات جنگی"

دوناتلا رو ورا، رئیس کمیته حقیقت یاب عفو بین الملل در جنوب اسرائیل و غزه می گوید: "نیروهای اسرائیل با فسفر سفید و سلاح هایی که از آمریکا به دست آورده بودند، قوانین بشردوستانه بین المللی را نقض کرده و مرتکب جرایم جنگی شدند."

او افزود: "حملات اسرائیلی ها منجر به کشته شدن صدها کودک و غیرنظامی و خرابی خانه ها و زیرساخت ها شد."

به گفته او حماس و سایر گروه های مسلح فلسطینی صدها راکت را که به طور قاچاق وارد کرده بودند، به سوی جمعیت غیرنظامی اسرائیل پرتاب کردند.

خانم رو ورا افزود: "این سلاح ها اگرچه نسبت به سلاح های اسرائیل کمتر مرگبار بود اما پرتاب راکت به سوی غیرنظامیان یک جنایت جنگی است که منجر به مرگ چندین شهروند غیرنظامی شد."

علم و صنعت - اعتراض دانشجويان علم و صنعت به دستگيري كامران آسا، برادر شهيد كيانوش آسا -


تجری: گزارش خاصی درباره نقش مرتضوی در کهریزک تهیه نکرده‌ایم/ از نظر ما مرگ پزشک کهریزک نیاز به بررسی ندار


پارلمان‌نیوز: عضو کمیته ویژه مجلس برای پیگیری حوادث بعد از انتخابات در رابطه با حضور امروز قاضی مرتضوی در مجلس شورای اسلامی گفت:«آقای مرتضوی به مجلس آمده بود تا دوستانش (از جمله خود وی) را ببیند که این حضور همزمان شد با جلسه کمیته ویژه که ایشان هم در جلسه حاضر شدند و به برخی سئوالات پاسخ دادند.»
فرهاد تجری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام مجلس«پارلمان‌نیوز»، در پاسخ به این سئوال که آیا توضیحات مرتضوی درباره ابهامات درباره او در کهریزک بود، اظهار داشت:« کمیته ویژه گزارش خاصی درباره نقش مرتضوی در کهریزک تهیه نکرده است اما صحبتهای ایشان به تکمیل شدن گزارش و مشخص شدن برخی نقاط کمک کرد.»
نائب رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس درباره اینکه چرا این هفته هم گزارش کمیته ویژه قرائت نشد، تصریح کرد:«می‌بینید که هر روز اتفاقات جدیدی می‌افتد که به گزارش اضافه می‌شود که البته نیاز نیست به آن اشاره کنم.»
وی در پاسخ به این سئوال که آیا بررسی مرگ پزشک کهریزک هم در گزارش کمیته ویژه آمده است، گفت:«از نظر ما مرگ پزشک کهریزک مشخص است و نیاز به برسی ندارد.»!
تجری در پاسخ به سئوال دیگر پارلمان‌نیوز درباره مشکوک بودن علت پزشک کهریزک از نظر خانواده این پزشک و همچنین برخی نمایندگان مجلس، خاطر نشان کرد:«ایشان در گذشته قرص‌هایی مصرف می‌کرده که احتمالا بر اساس مصرف همان‌ها دچار مسمومیت شده است و نیازی نمی‌بینیم که مجلس وقت خود را برای این موارد بگذارد.» ( عجب "نماينده ای"! پرونده کشته شدن پزشک کهريزگ آنقدر مشکوک است که حتی دادستان تهران گفت هنوز پرونده در دست مطالعه است، اگر جه نتيجه ار همين حالا مشخص است)

ورش وحشیانه گارد زندان به زندانیان سیاسی بی دفاع بند 4 زندان گوهردشت کرج


فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : بنابه گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، صبح امروز گارد زندان گوهردشت کرج به زندانیان سیاسی و سایر زندانیان بی دفاع بند 4 زندان گوهردشت کرج یورش بردند و زندانیان را مورد اهانت و اذیت وآزار قرار دادند.
روز سه شنبه 24 آذر ماه گارد زندان به بند 4 زندان گوهردشت کرج که محل بازداشت اکثر زندانیان سیاسی است یورش بردند و زندانیان را با عربده کشی اهانت و بدرفتاری به سالن هواخوری که رو باز است و در معرض سرمای شدید می باشد برای مدت طولانی منتقل کردند. سپس همراه با سگهای خود به سلولهای زندانیان سیاسی یورش بردند و حداقل وسائل شخصی آنها را که توسط خانواده هایشان تامین شده بود پخش و تخریب کردند. دست نوشتها و کارتهای تلفن که برای تماس با خانواده های خود مورد استفاده قرار می دادند را با خود بردند. گارد زندان حتی مواد غذایی که زندانیان سیاسی که از فروشگاه زندان خریداری کرده بودند را با خود بردند.
در این یورش وحشیانه نزدیک به 40 نفر از نیروهای گارد زندان شرکت داشتند آنها توسط مرادی و سمیعی فرماندهی می شدند. این یورش وحشیانه برای مدتی طولانی ادامه داشت. علی حاج کاظم رئیس زندان گوهردشت کرج دستور دهنده این یورش بود و تحت نظارت کرمانی و فرجی رئیس و معاون حفاظت و اطلاعات زندان صورت می گرفت.
بند 4 زندان گوهردشت کرج محل بازداشت اکثر زندانیان سیاسی است که از جملۀ آنها ؛ منصور اسالو رئیس هیئت مدیره شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه،علی صارمی،سعید ماسوری، افشین بایمانی، ارژنگ داودی،علی معزی،هود یازرلو، میثاق یزدان نژاد،محمد علی منصوری،شیرمحمد رضائی،منصور رادپور و تعداد زیادی از زندانیان سیاسی دیگر می باشند.

ناصر زرافشان در گفتگو با رادیو ندا:آرایش آرایش صحنه سیاسی در 16 آذر امسال تغییر کرده است

By radioneda
ناصر زرافشان در گفتگو با رادیو ندا گفت: ”جامعه ما یک جامعه سریع التحولی است علی الخصوص ظرف یکی دو سال گذشته سرعت تحولات مرتب رو به تشدید و رو به افزایش بوده و طبعاً تضادها هم تشدید شده است. بخصوص یکی دو سال [اخير] ما پیوسته شاهد بسته تر شدن فضای سیاسی جامعه بودیم. برخوردهایی که با جنبشهای اجتماعی مختلف، تازه ترینش جنبش دانشجویی، حوادث 16 آذر، جنبش کارگری، جنبش زنان، احکامی که اخیراً از دستگاه قضایی صادر میشود، بازداشتهای گسترده و وسیع و احکام سنگین مجازاتهای اعدام متعدد، همه در واقع نمودهای این تشدید سرکوب است که دو- سه مصداقش در بیانیه [کانون نویسندگان] است. در واقع انگیزه بیانیه هم اعتراض به همین وضعیتی است که متاسفانه روز به روز تشدید مي شود.”
او با اشاره به رويداد هاي روز 16 آذر و برخورد جمهوري اسلامي و امريكا به اين مناسبت، اضافه كرد : ” اگر ظرف این 56 سال جامعه این[روز] را در خاطر خودش نگه داشته، و اگر جنبش دانشجویی روز 16آذر را به عنوان روز دانشجو اعلام کرده، نشان این است که این حرکت و مضمون سیاسی – اجتماعی اش مضمونی است که مورد قبول جامعه بوده است. مضمونی است که نمونه معرف کل نگاه جریان دانشجویی در این سالها بوده است. اما شگفت انگیز است که از یک طرف می بینید که جمهوری اسلامی به شدت و با دامنه ای که سابقه نداشته این جریان را سرکوب میکند و از طرف دیگر هم طی آن همه سال بی اعتنایی به 16 آذر میکرد (و طبیعی هم بود ) و بدون اعتنا از کنارش میگذشت و امریکاییها روی خوش نشان نمیدادند، با تمام ظرفیت رسانه ای شان امسال اخبار جریانات مربوط به16آذر و دستگیریها و مسائل مربوط به حاشیه اش را پوشش دادند. خوب، اینها تمامش دلیلش تشدید مبارزه مردم و گسترش مبارزه مردم است که واقعا ً می بینید موضع گیری های نیروهای مختلف سیاسی تغییر کرده است.
زرافشان افزود : ” با تشدید آهنگ تحولات جامعه الان وقتش است که توی هیجانات و تب و تب شعارها و احساسات تند و شعارهای تند یک مقداری هم فکر بکنیم. عنصر تفکر جایش الان خالی است. یک مقدار بیشتر به تحلیل مسائل بپردازیم ضمن اینکه البته به اعتراض به سرکوب، اطلاع رسانی در مورد تشدید سرکوب جای خودش را دارد. ”
ناصر زرافشان در ادامه خاطر نشان كرد: ” به هر حال بیانیه [كانون نويسندگان] در اعتراض به حوادث 16 آذر، دستگیری مادران و پیش از آن برخوردی که در امامزاده طاهر با مراسم یادبود جان باختگان مختاری و پوینده صورت گرفته بود و عجیب است که نظام جمهوری اسلامی کسانی را به عنوان قاتل گرفته و ظاهراً تعقیب کرده پرونده ای تشکیل شده (حالا رسیدگی آنچنان که باید و شاید صورت نگرفته) و پرونده را جمع کردند. ولی این در محضر جامعه صریحاً اقرار شده که اینها به عنوان قاتل و جانی یک عده را تعقیب کرده ولی سالگرد این اتفاق را نمی توانند تحمل کنند ؛ حتی در سکوت، حتی در گورستان. خوب، اینها همه دلیلش تشدید و گسترش مبارزات مردم است.”
زرافشان در پاسخ به اين پرسش كه آيا روز 16 آذر امسال محدود به دانشجویان و در محدوده دانشگاهها باقي ماند يا از حمايت مردمي برخودار شد، گفت: ” نه، نه. امسال16 آذر وضعیت متفاوتی داشت. در شرایطی 16 آذر برگزار شد که با توجه به رویدادهای شش ماه گذشته جامعه ملتهب بود و هست. از یک طرف حساسیت و میزان توجهی که به این روز چه از ناحیه مردم و جامعه و چه از طرف دستگاههای حکومتی شد به مراتب شدیدتر و حساسیت بالاتر از سالهای گذشته بود. از طرف دیگر آرایش صحنه سیاسی هم در مقایسه با سالهای پیش دگرگون شده بود و نگاه بسیاری از جریانهای سیاسی به روز 16 آذر در مقایسه به رفتار گذشته شان، رفتار سنتی شان تغییر کرده بود و این دقیقاً دلیلش گسترش و تعمیق مبارزات مردم است. کاملاًً شاهد بودیم که مردم حمایت فعال از جریان دانشجویی میکردند. البته این[حمايت] مسبوق به سابقه است. درسالهای گذشته هم این اتفاق افتاد و مراسم شانزده آذر به بیرون از دانشگاهها کشیده شد. ولی امسال خیلی محسوس تر بود.”
او در پاسخ به پرسش تلاش برای مصادره روز دانشجو از سوی جریان موسوم به موج سبز گفت:” آن چیزی که من در روزهای گذشته توی رسانه های مختلف علی الخصوص در رسانه های راست شاهدش بودم یکجوری تلاش برای انتساب جنبش دانشجویی به باصطلاح موج سبز بود که گمان می کنم یک مقداری خلاف واقع و یک مقداری جوهر فرصت طلبی در آن هست. علیرغم تمام حرمتی که برای تمام کسانی که در راه حقوق اجتماعی شان مبارزه می کنند به هر حال قائل هستیم (و باید هم باشیم) گمان می کنم آنچه که رسانه های راست در برخورد با ماجرای 16 آذر و تلاش برای انتسابش به موج سبز کردند یک مقداری خلاف واقع بود . فکر می کنم جا دارد این یک مقداری روشن شود. کسانی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند با دیدگاههای متفاوت در چهارچوب نظام جمهوری اسلامی. فضای جامعه در جریان مبارزات انتخاباتی ملتهب تر از موارد عادی میشود. بخصوص در 2-3 نوبت انتخابات ریاست جمهوری که در طی سالهای گذشته صورت گرفته ما شاهد تشدید این التهابات موقع انتخابات بوده ایم. این فضای ملتهب زمینه ای می شود برای ترکیدن بغض 30 ساله مردم. مردمی با اعتقادات سیاسی متفاوت، چشم اندازهای سیاسی متفاوت و خواسته های متفاوت. نه عقل این را می پذیرد و نه انصاف که همه این نیروی پنهان نارضایی را هواداران این یا آن کاندیدای انتخاباتی یا پیرو آن قلمداد کنیم.”
وي در بخش ديگري از سخنان خود يادآور شد : ” مگر در سی سال گذشته جامعه ایران، مردم ایران، در خلاء و در بیرون تاریخ زندگی کرده اند که همه آن سی سال و کشتارهای هول انگیز و سرکوب هایی که در این سی ساله علی الخصوص در دهه شصت صورت گرفت و واکنش نتایج همه آنها را، ندیده بگیریم و همه آنها را به حساب انتخابات اخیر و اعتراضات کاندیداهای این انتخابات بگذاریم؟ چنین ادعاهایی یک مایه فرصت طلبی در آن هست. آیا در یازده اردیبهشت همین امسال در جریان تظاهرات روز اول ماه مه، پیش از انتخابات، آن سرکوب شدید و دستگیریهای گسترده که در پارک لاله صورت گرفت، بخاطر اعتراض به نتایج انتخابات بود؟ آیا آن سرکوب شدید و دستگیری گسترده دانشجویان چپ در 16 آذر دو سال پیش که احکام سنگین محکومیتشان هنوز هر روز صادر و ابلاغ می شود، به انتخابات امسال ربطی داشت؟ آیا مبارزات کارگران شرکت واحد و کارگران نیشکر هفت تپه ( كه امثال اینها فراوانند و از سالها پیش ادامه داشته) اینها بعد از انتخابات شروع شده بود و به انتخابات و نتایج انتخابات ربطی داشت؟ این فهرست را میشود با قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 و اعدامهای قبل از آن در تمام دهه شصت تا آنجاها پیش برد.
در این بغض 30 ساله ای که در فضای ملتهبی که بعد از انتخابات ترکید، از چپ گرفته تا میانه و لیبرال و سلطنت طلب از هر طیفی حضور و فعالیت داشتند ( و طبیعی هم است ). و بدیهی است که هر کدامشان در راه رسیدن به اهداف خودشان فعالیت می کردند . انتساب همه این جریانات به یک جریان نامشخص و بی چهره ای – تا اینجا – موسوم به موج سبز یک مقداری از لحاظ تبلیغاتی با فرصت طلبی های سیاسی قابل فهم و توجیه است ولی از تحلیل سیاسی دور است. به عنوان مثال همین 16 آذر یک پیشینه 56 ساله ای دارد و عمر موج سبز 6 ماه است. آیا یک جنشی که 56 سال پیش شروع شده می تواند از موجی ناشی شده باشد که خودش بیش از 6 ماه از عمرش نگذشته است؟ ”
او با اشاره به تقلاهای يك نماینده سابق مجلس جمهوری اسلامی مقیم فرانسه در گفتگو با تلويزيون بي بي سي که ” جنبش دانشجویی کاملا مدنی و تابع موج سبز است” و صدای امریکا براي القای مرتبط بودن آن به موج سبز، به راديو ندا گفت : ” تلاش همه کسانی که در راه حقوق و آزادیهای اجتماعی مبارزه می کنند مغتنم و با ارزش است. از همه باید حمایت کرد. اما در اطلاع رسانی درست و منطبق با واقعیت، در انتقال تصویر واقعیت اجتماعی اگر قرار باشد این اطلاعات و این تصویر مبنای شناختی از وضع جامعه برای ترسیم مسیر آینده باشد،اگر قرار باشد که اطلاعاتی که ما بگیریم که برای تمیز راه از چاه به ما کمک کند، این اطلاعات باید منطبق با واقعیت باشد و کسی وضع مطلوب خودش را به جای وضع موجود معرفی نکند. زرافشان افزود : ” جنبش اجتماعی یک مجموعه تصادفی از تعدادی از مردم نیست که به مناسبت خاص و یا یک روز خاص در یک مقطع خاص گردهم جمع می شوند. یک حرکت برای اینکه جنبش اجتماعی بشود، برای اینکه مداومت داشته باشد که شرط جنبش است، وصف جنبش اجتماعی است، یک مولفه هایی دارد. جنبش اجتماعی از همه چیز واجب تر یک فکر و یک تفکر سیاسی مشخص باید مبنایش باشد. حداقل اش یک چشم انداز مشترک، اعتقادات سیاسی مشترک، یک هدف مشترک. و یک اشتراک بدون شالوده اقتصادی -اجتماعی ممکن نیست. حداقل سازمان و برنامه کار را میخواهد. بدون اینها نمیشود از جنبش اجتماعی صحبت کرد. اگر هیچ کدام از اینها وجود نداشته باشد و فقط هر وقت مناسبتی در کار بود، هر وقت روز خاصی بود ، توده ای از مردم که به هر حال هر گروهشان دیدگاه سیاسی و اجتماعی خاص و خواسته های خاص متفاوت دارند با ماهیت اجتماعی و سیاسی متفاوت، در این روزها و مناسبتها حرکتشان با هم تلاقی و تداخل بکند این را نمیشود اسمش را جنبش اجتماعی گذاشت.
و در ادامه خاطر نشان كرد: ” من امیدوارم به کسی برنخورد. من توی این موج سبز فکر و تفکر نمی بینم. اگر اتفاقی را که افتاد و منجر به حوادث این ماهها شد شما از ابتدایش که مسئله انتخابات بود مرور بکنید و بیایید جلو این را تایید می کنید که تفکر توی این [موج سبز] نیست. جریانهای مختلف اجتماعی با تفکرهای خاص خودشان هستند که توی یک روزهای خاص به مناسبتهای خاص همراه هم اعتراض می کنند. اما این یک جنبش اجتماعی نیست. خوب، البته طبیعی است که عناصر داخلی هم دارد و عده ای فرصت طلب هم طبیعی است که خودشان را میان معرکه می اندازند. نمایندگان خود گمارده این جریان در داخل و خارج هم کم نداریم. اگر مولفه ها نبود یک فرد ( هر کس که میخواهد باشد) نمی تواند عقد اتصال و واسطه جمع کردن همه به عنوان نماد جای خالی این شرایط و مولفه ها را پر بکند.
زرافشان ادامه داد: ” ما با همچو وضعیتی در واقع الان روبرو هستیم و خیال می کنم وقتی این مولفه ها هر کدامشان وجود نداشته باشند نمی شود با تولید و توزیع یک مقدار روبان سبز بین عده ای از مردم جای خالی همه اینها را پر کرد و یک جنبش اجتماعی با آن بوجود آورد. به هر صورت تا جایی که به نسبت و رابطه جنبش دانشجویی و جنبش اجتماعی مربوط میشود من جنبش اجتماعی را بیشتر صاحب هویت، صاحب چهره و ارتباطاتش را با موکلینش یعنی کل جامعه قویتر می بینم. و امسال مخصوصا ً بدلیل تشدید شرایط ، حمایت گسترده مردم را نه در تهران بلکه در اکثر شهرهای بزرگ از جریانات دانشجویی دیدیم.” او با تاکید بر ضد استبدادی بودن جنبش دانشجویی كه ریشه هایش در جامعه عمیق تر است افزود: ” شما اگر به شعارهای 16 آذر دقت بکنید تفاوت ماهوی این شعارها را با مناسبتهای قبلی خواهید دید.”
وي در پايان در پاسخ به چگونگي حمايت از دستگير شدگان گفت: ” خیال میکنم مبرم ترین وظیفه مان اينست كه این جریانات را حول خواسته های خودشان متشکل کنیم. این هزینه ها و این تلفات، این آسیبها هم پروسه طبیعی قضیه است. آنچه از دستمان بر می آید در حمایتشان، در اطلاع رسانی، در دادن سرویس حقوقی تا آنجا که ممکن است. من علیرغم اینکه خودم یک وکیل دادگستری هستم ولی [وقتی] به واقعیت جامعه نگاه میکنم به ظرفیتهای حقوقی آن چنانکه بعضی ها معتقدند خیلی معتقد نیستم. معهذا خیال می کنم آنچه در توان داریم برای کمک به اینها برای تقویت وضع خانواده ها از طریق سازماندهی صندوق هایی برای دستگیرشده ها، از طریق سازماندهی فعالیتهای داوطلبانه کسانی که داوطلب کار حقوقی و پیگیری پرونده های حقوقی هستند و از طریق سازماندهی خود این جنبشها حول خواسته هایشان، باید کمک کرد.
اینها مسائلی است که زمان می برد؛ میدانم. مسائلی است که یک روزه و دو روزه اتفاق نمی افتد. و معجزه ای هم صورت نمی گيرد که ما را از انجام آنها معاف بکند. اما وظایفی است که تا انجام نشود انجام ناشده باقی خواهد ماند. این را نباید فراموش بکنیم.

گفتگوی رادیو ندا , با یک مادر عزادار بازداشتی: مادران به هیچ وجه از ادامه راهشان بازنمی مانند!

« »
By radioneda
رادیو ندا: ستاره يكي از مادران بازداشتي روزشنبه 14 آذر در گفتگو با راديو ندا با اشاره به نحوه دستگيري شان در پارك لاله پيش از آغاز تجمع هفتگي مادران كه با نيرنگ وفريب به بهانه پر كردن ” فرم نظر سنجي” صورت گرفت، گفت: ” وقتي كه ما را به بازداشتگاه وزرا بردند بزور ميخواستند از ما فيلمبرداري كنند كه ما مخالفت كرديم و گفتيم كه ما قبول نمي كنيم كه بيائيم جلو دوربين فيلمبرداري. بعد، فرم هائي به ما دادند كه حاوي اطلاعات شخصي بود : آيا تا حالا در هيچ تجمع و اغتشاشي شركت داشته ايد؟ ماهواره داريد يا نداريد؟ فعال سياسي را مي شناسيد؟ آيا عضو گروه يا حزب سياسي هستيد؟ آيا كسي از بستگان شما در اغتشاشات كشته شده؟ و از اين قبيل سوالات.” او خاطر نشان كرد: ” تعداد دستگير شدگان همان شب 28 نفر بوديم كه دو دختر 15 ساله هم همراه ما بودند. دو دختر دانشجو هم بودند و يك آقائي كه نفهميديم كجا بردند. بقيه هم خانم هاي مسني بودند كه يكي شان 74 – 73 سال سن داشت. آنها چون ديدند كه برخي خانمها مشكل داشتند و دارو مصرف ميكردند و يكي از خانمها حالش بهم خورد و مجبور شدند اورژانس خبر كنند (همان دو ساعت اول )، قرار گذاشتند كه بالاي 60 ساله ها را آزاد كنند كه 6 نفر بودند و بقيه را كه 22 نفر بوديم 48 ساعت نگه داشتند.
ستاره در مورد محل بازداشت شان در ” بازداشتگاه وزرا ” ميگويد: ”بازداشتگاه در خيابان وزرا ( خالد اسلامبولي فعلي ) ضلع شمالي پارك ساعي است كه در زير زمينش در يك قسمت راهرو چهار سلول كوچك 2.5 در 2.5 متر بود كه فقط يك دريچه به بيرون دارد. راهرو دوم كه دو تا سلول كوچك انفرادي داشت و بعد با درب آهني وارد قسمت ديگري مي شد كه حدود 14 سلول 2.5 در 2.5 داشت كه هريك از ما را به اين سلولها انداختند.”
اين مادر در پاسخ اين پرسش كه چرا نحوه ي دستگيري مادران با نيرنگ و فريب بوده، با اشاره به آشنائي مردم به حضور مادران در پارك لاله در شنبه ها، گفت: ”تصورم اين است كه اينها با اين نيرنگ و فريب در واقع ميخواستند از ايجاد سرو صدا جلوگيري كنند؛ بخصوص بخاطر نزديكي به 16 آذر ( روز دانشجو) يا حتي الامكان بي سر و صدا بگيرند و ايجاد ترس و وحشت بكنند و اين حركت را خفه بكنند.” و اضافه ميكند : ” جالب است بگويم كه اين نيرنگ و فريب در تمام ان 48 ساعتي كه بازداشت بوديم ادامه داشت و به بهانه هاي مختلف ميخواستند ما را فريب بدهند. اما ما هم دائما ً شلوغ ميكرديم و مي گفتيم كه بايد به ما جوابگو باشيد. شما ما را از يك محل عمومي ، از یک پارك، دزديده ايد؛ ما را بدون اطلاع سوار ماشين كرده ايد و آورده ايد اينجا كه اصلا ً دليلي براي حضور ما در اينجا نيست و بازداشت ما غير قانوني است. حتي در متن آن بازپرسي كه بعدا ً صورت گرفت همه مان گفتيم كه ما دزديده شده ايم. آنجا (بازداشتگاه وزرا) با همه دوستان قرار گذاشتيم كه ما به هيچ وجه حاضر نيستيم وثيقه بگذاريم؛ ما به هيچ وجه حاضر به انگشت نگاري نيستيم. و حاضر به فيلمبرداري هم نشديم. آنها تماما ً ميخواستند كه با فريب كارشان را پيش ببرند منتها دوستان خيلي هشيار بودند و بر خورد خيلي خوبي داشتند. ما افراد مسني را داشتيم كه واقعا ً خيلي قوي و مصمم بر خورد كردند و گفتند تا آزادي ديگران ما حاضر نيستيم آزاد بشويم و حاضر نيستيم هيچ تعهد و وثيقه اي هم بدهيم. و خوشبختانه هم همين شد و ما بدون هيچ تعهد و وثيقه اي آزاد شديم.
او با بيان اينكه ” ما بيگناه دستگير شده بوديم” افزود: ” ما خواهان اين هستيم كه بدانيم كه چرا فرزندان اين كشور بي دليل كشته ميشوند؛ بدنبال اين هستيم كه قاتلين شان شناسائي بشوند، در يك دادگاه صالح و بيطرف محاكمه بشوند. در ضمن خواهان اين هستيم كه زندانيان سياسي كه به اعتقاد ما همه بيگناه هستند،آزاد شوند. ما كماكان روي خواسته هايمان مصر هستيم. اين راه تداوم پيدا ميكند.”
ستاره در پايان گفتگو با راديو ندا ضمن تشكر از خانواده ها و دوستان در پيگيري مسئله بازداشت مادران خاطر نشان كرد: ” لازم است تاكيد كنم كه مادران به هيچ وجه از ادامه راهشان باز نمي مانند تا به نتيجه نهائي برسند. چون ما خواهان آزادي كشورمان هستيم.”

برچسب‌ها: مادر عزادار, ندا, ادامه راه

یک پاسخ to “گفتگوی رادیو ندا , با یک مادر عزادار بازداشتی: مادران به هیچ وجه از ادامه راهشان بازنمی مانند!”

[...] گفتگوی رادیو ندا با یک مادر عزادار بازداشتی: مادران به هیچ وجه از ادامه راهشان بازنمی مانند! نوشته شده در دسامبر 15, 2009 به وسیله‌ی radioneda *”ستاره” مادر عزادار: ‘ما خواهان اين هستيم كه بدانيم كه چرا فرزندان اين كشور بي دليل كشته ميشوند؛ بدنبال اين هستيم كه قاتلين شان شناسائي شده و در يك دادگاه صالح و بيطرف محاكمه شوند و زندانيان سياسي كه به اعتقاد ما همه بيگناه هستند،آزاد شوند. ما كماكان روي خواسته هايمان مصر هستيم. اين راه تداوم پيدا ميكند.… ادامه مطلب

سروده ای ناب از هادی خرسندی: ” کاش من هم اورانیوم بودم..!”


کمال؛ به خاک افتاده عشق / یادی از کمال رفعت صفائی مختار شلالوند

















۱ کمال؛ به خاک افتاده عشق یادی از کمال رفعت صفائی شاعری مبارز و آزادیخواه، از دنیای آتش و الماس و اندوه مختار شلالوند من اگر به بیابان بدل شوم شهروند شما نخواهم بود فرودگاه هیٍثرو لندن، چون همیشه پرجنب و جوش بود و غرق در هیاهو. مسافران، اغلب شاد و خندان بودند از دیدار یاران و آشنایان، و نیز گاهی دلتنگ از جدائی و آغاز فراق. در کنار، شرقی اندوهگینی را می دیدی با کوله باری از درد و رنج غربت و تبعید که از بدِ روزگار چشم تَر داشت و گویی جدا ماندن از اصل خویش را می نگریست. نگاهی به ساعتم انداختم؛ مطابق برنامه ای که بر تابلو اعلام شده بود، نیم ساعتی می شد که هواپیما بر زمین نشسته بود، اما هنوز از کمال خبری نبود. هرچند با توجه به نوع پاسپورت پناهندگی و بخصوص گیر دادن های بی دلیل مقامات فرودگاه، این قبیل دیرکردن ها عادی به نظر می رسید. کمی دلواپس شده بودم، چون یک ساعتی به انتظار می گذشت. با خود می گفتم: مبادا مشکلی برای کمال پیش آمده باشد؟ در این هنگام ورود خانواده ای به محوطه نظرم را جلب کرد. ترکیب آنها، زن و مردی بود و دو کودک خردسال با قیافه هایی ایرانی. پیش از این من خانواده کمال را هرگز ندیده بودم. نگاهم از مادر به بچه ها و سپس به سوی مردی که همراه شان بود، غلطید. مرد، لباس تمیزی به تن داشت. کاپشن قهوه ای رنگ بلند و کلاهی شبیه آنچه سیسیلی ها بر سر می گذارند. نگاه نگران و ناشاد هر چهار نفر نشان می داد که به دنبال آشنایی می کردند. تفاوت میان آنها و سایر مسافران بوضوح آشکار بود. غربت و افسردگی را می توانستی از قیافه و رفتارشان ببینی. مرد، از پشت عینک بزرگ شیشه ای که از بالا تقریباً به لبه ی کلاه سیسیلی اش چسبیده بود، مرا شناخت. دست بلند کرد و از همان دور با صدای گرفته ای گفت: سلام! در فاصله آخرین دیدار با کمال تا امروز، چنان بر او گذشته بود که از دیدنش خشکم زد. باورم نمی شد؛ نمی توانستم یا نمی خواستم باور کنم که او کمال است. اما برق نگاه آشنا، صدای زنگ دار و لهجه غلیظ و دلنشین شیرازیش جای تردیدی نمی گذاشت. دلم ریخت و بغض گلویم را فشرد. از خود پرسیدم: آیا این کمال است؟ چه شد آن خرمن موهای مشکی و پرپشت؛ آن سبیل پرصلابت؛ گونه های برآمده و شانه های ستبر و استوار؟ در واقع از کمال؛ به خاک افتاده عشق / یادی از کمال رفعت صفائی مختار شلالوند ۲ با همان درخشش « تیزی الماس » کمال چیزی نمانده بود جز پوستی بر استخوان. اما چشمانش و نگاهش چون همیشگی، پرفروغ و صمیمی، تمام صورتش را پوشانده بود. کمال به من نزدیک می شد، اما من احساس می کردم پاهایم در اختیارم نیست. قادر به حرکت نبودم. گویی خون در رگ هایم ماسیده است. بالاخره نمی دانم چگونه بر خودم مسلّط شدم. سعی کردم وضعیت را عادی جلوه دهم. می خواستم همه علاقه ام را یکجا و یکباره به او پیشکش کنم. حس غریبی به من می گفت: این آخرین دیدار با کمال خواهد بود. اشک در چشمانم دوید، جست زدم و کمال را در آغوش گرفتم. لحظاتی به همان صورت گذشت. دلم می خواست فریاد می زدم چرا؟ چرا کمال باید به این زودی چون شمع بسوزد و آب شود؟ صورت و پیشانی بلندش را فراوان بوسیدم، به او و همراهانش خوش آمد گفتم و همچنان که دستش در دستم بود، به سمت خروجی فرودگاه روانه شدیم. نمی دانم مسافت فرودگاه تا خانه چگونه طی شد. به خانه که رسیدیم، کمال کاملاً خسته بود و به استراحت احتیاج داشت. روی تختخوابِ کنار اطاق نشست، کیفش را باز کرد و کتاب شعری را بیرون آورد و به دستم داد؛ از آخرین که به تازگی چاپ و منتشر شده بود. او این کتاب را با آرزوی تحقق بهترین ،« پیاده » کارهای کمال بود با عنوان روزها، پیشاپیش برای من امضاء کرده بود. کمال پاهایش را روی تخت کشید و به آرامی به بالش پشت سر تکیه داد و من در حالی که نگاهم روی شعر پشت جلد کتاب مانده بود، از اطاق خارج شدم: این که بر گرد خورشید می چرخد زمین نیست جنایت است وقتی با سینی چای برگشتم، دیدم کمال روی تخت نشسته و آمپولی را از جعبه اش خارج می کند. کمی سراسیمه اینها آمپول مرفین است و هر شش ساعت »: به نظر می رسید. درد به سراغش آمده بود. مرا به اسم صدا کرد و گفت آمپول های مرفین را بیمارستان در اختیار کمال گذاشته بود. و حالا بر اثر شدت «. یکبار بایستی تزریق شان کنم وقتی درد شروع می شود، گویی استخوان ...» : درد، او مجبور بود هر سه ساعت یکبار آنها را به بدن خود تزریق کند «. هایم را لای پرس گذاشته اند آمپولی را که از جعبه درآورده بود با پنبه الکلی استریل کرد و گلوگاه آمپول را با اره کوچکی که همراه داشت، خط انداخت و سپس با فشاری آن را جدا کرد. تمام محتوای مرفین را به درون سرنگی که از قبل آماده کرده بود کشید. هوای اضافه داخل سرنگ را خالی کرد و آن را به کناری نهاد. از شدت درد دستهایش می لرزید. پای چپ خود را روی تخت دراز کرد. دو طرف شلوار اطو خورده اش را گرفت و آن را تا انتهای ران بالا کشید. به ناگهان قلبم فرو ریخت. عضلات تمام قسمت های پا به کلی آب شده بود. به همین خاطر کاسه زانو، بین دو استخوان ساق و ران بسیار بزرگتر از حد معمول به نظر می رسید. آثار به جا مانده از سوزن تزریقات بر ران کمال دلت را ریش می کرد. کمال؛ به خاک افتاده عشق / یادی از کمال رفعت صفائی مختار شلالوند ۳ پنبه آغشته به الکل را بر پوست ران کشید و با انگشتان لرزان پوست ران را کاملاً بالا نگاه داشت تا به هنگام تزریق، سوزن به استخوان اصابت نکند. سپس آمپول را به پوست کشیده شده فرو کرد و ماده تسکین دهنده درد، در بدنش روان گردید. بدین ترتیب کار تزریق پایان گرفت. کمال، پس از جمع و جور کردن وسایل تزریقات، کلاه لبه دار را از سر برداشت و کلاه پشمی دست بافی شبیه کلاه کوهنوردان به سر گذاشت و پتوی پایین تخت را تا روی سینه بالا کشید و دقایقی بعد به خواب رفت. کمال در سفر قبلی خود به انگلستان گاهی از درد معده رنج می برد، ولی آن را جدی نمی گرفت. او گمان می کرد زخم معده دارد، در صورتی که به بیماری مهلک سرطان مبتلا شده بود. از آن پس و بعد از تشخیص بیماری، چند عمل جراحی بر روی معده کمال انجام گرفت و تنها یک پنجم از معده او باقی مانده بود. در نتیجه جهت تأمین مواد غذایی مورد نیاز ناگزیر بود روزانه گاهی ده بار غذا بخورد و گاهی ده بار استفراغ کند. وضعیتی که به گفته خودش «. شرایط درگیری های فاز نظامی سخت تر می نمود » از امشب ویران ترین شب دنیاست درد، همچون کسوف اعلام ناشده می آید و انحنای ماه را به مشتی خطوط درهم شکسته تبدیل می کند در طول اقامت خود در لندن که قریب به یک هفته به درازا کشید، کمال با تنی چند از اعضاء کانون نویسندگان ملاقات هایی به عمل آورد. ضمن دیدار با یکی از نویسندگان در تبعید، از کمال خواسته می شود تا شعر بلند پیاده را با صدای شاعر ضبط کنند و کمال به رغم این که از درد دائمی رنج می برد، با این پیشنهاد موافقت می کند. پیش از شروع ضبط، کمال به تزریق مقدار زیادی مرفین نیاز داشت تا بتواند دو ساعتی در مقابل درد طاقت فرسا دوام بیاورد. آنگاه کمال خواندن را آغاز می کند: با تمام باران های دنیا چهره ام را می شویم کمال؛ به خاک افتاده عشق / یادی از کمال رفعت صفائی مختار شلالوند ۴ و دست بر تمام اشیاء می کشم نه! کابوس نیست این جاده را می نویسم و سفر می کنم تا فرسنگی دیگر دیگر هیچ نخواهم داشت مگر چشم های شما و فوج گنجشکان بیابانی که در توقفی کوتاه مردگان شان را از زندگان شان کسر می کنند و می پرند. برگی بر چشم می گذارم برگی بر آب ... کمال در ادامه شعر بلند خود که در ۲۳ فراز تنظیم شده، چون مادری که عزیزش را از دست داده باشد، بر زمین مویه ساز می کند؛ « زعفران و ابریشم » دست می ساید، خاک و خاکستر و برگ بر سر و روی می افشاند و با زبان برگی بر چشم می گذارد و برگی به آب می دهد. فضای محل ضبط دگرگون می شود و همگان با چشمانی پُر و تنفری دیرینه که درون را می آکند، در سکوتی تلخ فرو می روند. شاعر نیز غمبار، اما با صدایی رها و بغضی بی انتها می خواند. شعرش شیره جانش بود و چون شهاب بر فرو می بارید؛ بر وفاداری خویش نسبت به اصول و آرمان های مردمی پای می فشرد و « سود و کلاه خود » سر اقتدار تمام تنفّر خود را نثار جرثومه های پلیدی می کند که بوی گند دهان خود را مزوّرانه با عطر مقدسات دین خدا می پوشانند: بارانی که می بارد هر چیزی را خواهد شست مگر اندوهی را که در جان من گشت می زند می دانم در من هر چیزی می تواند به چیز دیگری تبدیل شود مگر نفرت از خدایان سال های مرگ شاعر، سر بازایستادن و توقف ندارد و از پهلو گرفتن نیز بیزار است: آه تا پهلو نگیرم بر سنگ شنا می کنم فصل شکار چه طولانی است! کمال؛ به خاک افتاده عشق / یادی از کمال رفعت صفائی مختار شلالوند ۵ باری، کمال در سال ۱۳۳۵ در شهر شیراز دیده بر جهان گشود: از کودکی بر قالی کوچکی که نخ نما می شد پدرم را بیاد دارم و غمگین ترین خیابان های جهان را- پائین برج زندان کریم خان زند. کمال تحصیلات اولیه خود را در شهر شیراز گذراند. در سال ۱۳۵۸ به تهران رفت و وارد دانشکده هنرهای دراماتیک را به چاپ رساند و سپس به عضویت کانون « چرخشی در آتش » شد. وی در همین سال نخستین کتاب شعرش بنام نویسندگان ایران درآمد. کمال، نسبت به مردم عشقی آتشین داشت و در روزهای نبرد و مقاومت علیه دیکتاتوری سلطنتی، در درگیری های مردمی با مزدوران شاه شرکت می جست. در جریان همین درگیری ها با مجاهدین آشنا شد. در فروردین سال ۶۰ به ناگزیر به زندگی مخفی روی آورد و در زمستان سال ۶۱ به کردستان اعزام گردید. در کردستان روزی ۱۸ ساعت کار می کرد؛ هر کاری که لازم بود. کمال در عین حال عضو هیأت تحریریه رادیو و نشریه مجاهد بود. کمال، بیش از ده سال بی درنگ و بی امان علیه رژیم جهل و جنایت، علیه استبداد و ارتجاع جنگید تا این که به تدریج در می یابد که با سازمانش نمی تواند ادامه دهد و به تلخی در جستجوی سنگری دیگر از آنان جدا می شود. از بابت این جدایی، بسا نیش و طعن ها، زخم زبان ها و تهمت ها که به ناحق و جفاکارانه علیه کمال روا داشته می شود و خاطرش را به سختی می آنچنان می خواستند خاموش کنند تا » : آزارد از این پس دورانی «. خلایق هم فراموشش کنند سخت و بحرانی برای کمال بوجود می آید. او تلاش می کند تا حرفش را بزند و توضیح دهد که چرا و به چه علت سنگر و سازمانش را ترک گفته است. شعر کمال در این دوره شعر حسرت و اندوه در ماه کسی » و دریغ است که در دفتری با عنوان گردآوری شده است. شاعر، البته اهل « نیست سرخوردگی و یأس نیست و طی سالیان با گوشت و پوست دریافته که تا ظلم هست، مبارزه هست و گویی بشر را از مبارزه گزیری نیست. نه! هزار بار اگر این خانه ویران شود من چاه نشین و بیابان گرد نخواهم شد همیشه می شود باز شاخه آورد کمال؛ به خاک افتاده عشق / یادی از کمال رفعت صفائی مختار شلالوند ۶ برگ آورد عشق آورد و آشیانه ساخت همیشه می شود گفت: جنگلی دیگر! کمال، خود را یک هنرمند تبعیدی می دانست و پس از جدایی از سازمان مجاهدین بار دیگر به کانون نویسندگان ایران در تبعید پیوست و همچنان تا آخر به آرمان های مردمی و انقلابی وفادار ماند و با هرگونه سازشکاری و موجه را می « گوزنی » نمایی های مماشات طلبانه در قبال رژیم استبدادی آخوندی بی محابا به مقابله پرداخت. کمال بود، از این « شاد » و ولایت هیچ شاه و هیچ شیخی را برنتابید. او که زمانی « شاخ بر زمین نسائید » مانست که هیچگاه در آخرین دفتر « نارنجک و سیانور در می نوردید » حیات مرتجعین و استبدادیان را با « پایتخت مذهب و مرگ » که در شعر خود همچنان بر سر ارتجاع فریاد می کشد: گم شوید! زیر تمام سنگ هایی که بر ما فرود بارید گم شوید! من اگر به بیابان بدل شوم شهروند شما نخواهم شد. مسافرت کمال به لندن و دیدار با دوستان، پس از یک هفته به پایان رسید. او به پاریس بازگشت و دیدار بعدی من و جمع کثیری از دوستانش با او به فاصله دو ماه در گورستان معروف پرلاشز بود. کمال در ۲۲ فروردین ماه ۷۳ پس از یک دوره طولانی بیماری و درد جانکاه، در بهار زندگی چشم از جهان فرو بست کرد. « عشق، همچون عقابی از کاکلش صعود » ، کرده بود « کشف » و چنان که خود یاد و خاطره این شاعر مبارز و انقلابی برای همیشه گرامی باد

یک مزدور لباس شخصی دیگر شناسايی شد



فيلم فوق صحنه سقوط يك دانشجو از طبقه دوم در مراسم 16 اذر در دانشگاه بو علي سينا مي باشد. و شاید پرتاب يك دانشجو از طبقه دوم

فيلم فوق صحنه سقوط يك دانشجو از طبقه دوم در مراسم 16 اذر در دانشگاه بو علي سينا مي باشد. و شاید پرتاب يك دانشجو از طبقه دوم

تصویر پاره پاره ی "جنایت"


مسعود نقره کار


معرکه گیران و تعزیه گردان های حکومت اسلامی, معرکه و تعزیه ی پاره کردن و به آتش کشیده شدن عکس آیت الله خمینی را بساط کرد ه اند. در این معرکه ها و تعزیه خوانی ها تنها حکومت گران و عقبه های آن ها و عوام حزب الهی و سیاست بازان ابن الوقت گرد آمده اند و بر سر و سینه می زنند.
این که حکومت گران اسلامی حربه ی نخ نمای پاره کردن تصویر خمینی را برای توجیه سرکوب و کشتار بیشتری از دگراندیشان و مخالفان سیاسی و عقیدتی خود رو کرده اند, می تواند صحت داشته باشد. تاریخ اسلام از این "قران بر سر نیزه کردن" ها و "پیراهن عثمان" ها کم ندارد, به ویژه تاریخ تشیع که تاریخ تقیه و دروغ "مصلحت آمیز" و کاربرد همه ی انواع وسایل برای رسیدن به هدف است, شیوه ای که حکومت اسلامی نیز سی سال است به کار گرفته است. ادعا ی این که دانشجویان تصویر خمینی را پاره کرده اند و به آتش کشیده اند, واهی و غیرواقعی ست, چرا که دانشجو یان نه با تصویر خمینی که با اندیشه ی ارتجاعی و جنایت آفرین خمینیسم کار داشته و دارند. دانشجویان اندیشه و کرداری که حکومت خون و جنون را بنا نهاد, بر نمی تابند. اندیشه و کرداری که مرتکب جنایت, آنهم در حد جنایت علیه بشریت, شده است. دانشجویان اندیشه و کرداری را بر نمی تابند که مسبب بی آبرویی مردم میهن شان و ویرانی سرزمین شان شده است؟ نه فقط دانشجویان حتی بازماندگان هزاران قربانی ِ این آیت الله نه با تصویر قاتل جگرگوشه های شان, که با اندیشه و کرداری که جنایت و جهل دستاورد آن است, در گیرند.
معرکه گیری و تعزیه خوانی و سینه زنی زیر ِ تصویر پاره پاره ی خمینی از سوی حکومت گران اسلامی و عوام حزب الهی قابل فهم است اما معرگیری برای تطهیر این آیت الله از سوی برخی که خود را "آزادیخواه و دموکرات و مدافع حقوق بشر" معرفی می کنند, تلخ و دردناک است.
مواضع دست اندرکاران تارنمای "ایران امروز" یکی از نمونه هاست. اینان در رابطه با پاره کردن تصویر خمینی می نویسند: "... حمله به عکس کسی که ۲۰ سال پیش از دنیا رفته، فقط میتواند به نفع کودتاچیان تمام شود. پاره کردن یا آتش زدن عکس کسی که دیگر زنده نیست، به معنی تلاش برای حذف اندیشه اوست" (ایران امروز, هشدار درباره‌ی حیله تکراری کودتاچیان! یکشنبه ۱٣ دسامبر) و این اظهار نظر را مقایسه کنید با شعار طلاب حوزه ی علمیه تهران که "... اهانت به عکس امام (ره) آغاز تهاجم به ارزش های اوست" (سکولاریزم نو, یکشنبه ۱٣ دسامبر).
بی تردید آزادی اندیشه از بنیان های آزادی و دموکراسی ست مشروط بر اینکه آن اندیشه و بانی اش جنایتی در ابعاد جنایت هایی که اندیشه و کردار آیت الله خمینی سبب شده است, مرتکب نشده باشد. تطهیر اندیشه و صاحب اندیشه ای که مرتکب جنایت های متعدد شده است را به حساب آزادی و دموکراسی و تکثر اندیشه گذاشتن, و برای طهارت جنایتکار و جنایت های اش توجیه دموکراتیک ساختن, اهانت به آزادی و دموکراسی ست. آیت الله خمینی مسبب الاسباب حکومت "خون و جنون" است. تنها یک قلم از جنایت های این امام, یعنی صدور فتوی کشتار بزرگ سال ۶۷, او را در ردیف جنایتکاران تاریخ نشانده است, آیا این جنایت و جنایت های دیگر او برای اینکه دست اندرکاران تارنمای ایران امروز از "خط امام"شان فاصله بگیرند, کافی نبوده و نیست؟ آیا جنایت هایی در این ابعاد را باید به عنوان "مسائل تاریخی"ای که تاریخ مصرف شان سپری شده, به بایگانی و فراموشی سپرد؟ اندیشه و کردار خمینیسم و دستاورد های ضدبشری آن هرگز "تاریخی" به معنای "تقویمی" نخواهد شد, این اندیشه و کردار در جامعه ی ما زنده و جاری ست و از جنون و جنایت تغذیه می کند.
معرکه ی تصویر پاره پاره ی خمینی بر سر ِ نیزه ی "سیمای جمهوری اسلامی" نبش قبر بیدادهای این آیت الله ست, و تلنگری به "وجدان" کسانی ست که سیاست و فرهنگ و دین را تهی از انسانیت می خواهند.
روش و تاکتیک سیاسی ِ آزادیخواهانه و آزاداندیشانه با توجیه جنایت, آنهم در حد جنایت علیه بشریت - به هر دلیل و بهانه ای - ناهمخوان و ناسازگار است. مشاطه گری ِ جنایت های خمینی به نام آزادی و تکثر اندیشه, تحقیر و تحمیق مردم آگاه میهنمان و ضایع کردن حقوق دمکراتیک آن هاست.