این روز ها که به خیابان سپه سری بزنید، اطراف پارکینگ امامزاده اسماعیل حتما "یگانه" را خواهید دید که در حال بازی و گشت و گذار است.
یگانه و پدر و مادرش مدتی است که در خیابان زندگی می کنند و خانه ای ندارند.
بشر این روز ها چه سخت زندگی می کند.
همچنان به شيوه سالهای گذشته راهمان ادامه خواهيم داد: ـ آگاه نمودن خلق ازمواضع ضد خلق! ـ ايجاد فضای دوستانه بين ديدگاههای مختلف در درون جبهه خلق ـ بدون هيچگونه گذشت و چشم پوشی درافشای مواضع گذشته و حال ضد خلق! ـ تسليم شانتاژ، تهديد ، توهين و ناسزا و۰۰۰ نخواهيم شد که اين شيوه"شاهان منحوس" و"شيخان ملعون" است.
دکتر محمد مَلکی ۷۶ ساله، متولد روستای شمیران و دانشآموخته در دارالفنون، و دارای مدرک دکترای بهداشت ِ صنایع ِ غذائی از دانشگاه تهران است که پس از انقلاب به ریاست همین دانشگاه منصوب شد. اغلب بیماریهای بسیار جدی که دکتر ملکی به آنها دچار است حاصل دو دوره به زندان افتادنش، پیش از این دوره حاضر است. فهرست بیماریها و مداوایش، سیاههای بلندبالاست.
دکتر محمد مَلکی، سالخورده، همسر، چهار فرزند و پنج نوه دارد و ششمی نیز در راه است.
قدسی میرمعز، همسر دکتر ملکی، در گفتوگویی با رادیوفردا از نگرانیهای خود، وضعیت همسرش، و دلتنگیهای نوههایشان، بهویژه پرهام و پارسا برای «بابابزرگ» میگوید:
قدسی میرمعز: دکتر کلاً بچهدوست بود و بچهها هم خیلی دوستش داشتند. از سروکلهاش بالا میرفتند. رابطه پدربزرگ و نوه... از وقتی که دکتر را بردند، الان همهشان متاثرند. آنها از آن طرف زنگ میزنند، اینها هم که اینجا هستند، هی بابا ناصر... اسم شناسنامهای دکتر محمد است، ولی توی خانواده ناصر صدایش میکردند. بابا ناصر کی میآید، بابا ناصر کی میآید؟
وضعیت فعلی دکتر ملکی چگونه است؟
الان در زندان [اوین، بند] ۲۰۹ محبوساند. انفرادی، تنها.
شما با همسرتان تماس داشتید، ملاقات کردید؟
ما نمیدانیم اصلاً چه شده. امروز آقای دکتر مولایی که وکیلشان هستند و تلاش کردند، یک نامهای گرفته بودند برای ملاقات. روز قبل من با آقای دکتر مولایی مراجعه کردیم به اوین. بعد از معطلی زیاد نامه را دادند، گفتند ما اسم را دادیم شما فردا بیایید ملاقات. امروز آقای دکتر مولایی دادگاه داشتند من با پسر بزرگم مراجعه کردم. از ساعت هشت و نیم تا ۱۱ و ربع ما آنجا توی محوطه بودیم برای سالنی که ۲۰۹ ملاقات هست. در نهایت آن آقایی که پشت آن شیشه بود نامه را گرفت و گفت این ممنوعالملاقات است. گفتم آقا چرا؟ خودتان نامه دادید. دادستانی نامه داده و این قاضیاش نامه را داده. نامه را هم دورش چسب میزنند که کسی نتواند کاری کند. خلاصه نیمساعتی ما را نگه داشتند، هی بالا تلفن زد، پائین تلفن زد و گفتند نه، ایشان ممنوعالملاقات است. من روی سابقهای که داشتم، اوین را آن وضعیتی که دکتر داشت، احساس میکنم که دکتر حالش خیلی خطرناک و وخیم است. خود دکتر تقریباً ده روز پیش زنگ زدند، آن هم با اصرار آقای دکتر مولایی، یک صحبتی کردند. پای تلفن گفتند که من این مشکل پروستاتم و سوزش ادرار و ناراحتیام زیاد است، شما یک اقدامی بکنید. شرایط تزریق آمپول امکانپذیر نیست. باید آرامش داشته باشد. داروها را هم میدانید که به خود مریض نمیدهند که پیشش باشد که بخورد. خود بهداری یا آن مسئولان میآورند دارو را میدهند. من نمیدانم مثل زندان سال ۸۰ باز داروی خودش را میدهند یا مثل آن موقع داروهای روانگردان میدهند، که ممکن است برایش بیشتر مضر باشد. آمپول هم که آنجا امکان تزریق اصلاً نیست.
ما کاملاً در بیخبری هستیم و این ملاقات ندادن امروز برای من که همسرش هستم و میشناسمش این نشانه آن است که وضع ایشان خیلی وخیم است. چون آدمی که با این توصیفی که من کردم، بیمار است، توی زندان انفرادی تنهاست. نمیدانم که دسترسی به دستشویی و حمام دارد یا نه، تغدیه ماه رمضان که افطار و سحر است و ایشان نیاز دارد که آب زیاد مصرف کند، نمیدانیم تغذیهاش چطور است. داروها را درست به او میدهند یا نه. سه این که اگر ایشان به حال کما بیافتد، حالش بد بشود، بیهوش شود، چه کسی میفهمد. چون آن روزی هم که زنگ زدند، حالشان خوب نبود. میگفتند نه نگران نباش ولی من این مشکل را دارم. صدایشان هم لرزش داشت.
خانم میرمعز، اتهام و جرم دکتر ملکی چه بوده؟
ما نمیدانیم اصلاً چرا ایشان را گرفتند. این یک مسئله مهمی است وقتی...
هیچ دلیلی ارائه نکردند؟
... وقتی وکیلشان آقای دکتر مولایی مراجعه کردند، گفتند اقدام علیه امنیت ملی. ایشان اولاً رای ندادند. به قول معروف جزء تحریمیها بودند و گفتند من رای نمیدهم. به این چهار نفر رای نمیدهم. بعد هم از سیزدهم چهاردهم خرداد ایشان توی خانه بستری کامل بودند. یعنی گاهی اوقات پسرم ایشان را میبرد دکتر. یا یکی از دوستان، ایشان را با پرونده پزشکی میبرد هلال احمر و آنها وضعیت ایشان را میدیدند و پرونده را مطالعه میکردند و آمپول را میدادند. یعنی غیر از این اصلاً از خانه بیرون نمیتوانست برود. حالا من نفهیدم که چطوری میتوانست دخالت علیه امنیت ملی کند.
خانم میرمعز، همسرتان به حزب یا گروهی وابستگی یا شاید حتی تعلق خاطری داشتند؟
من از سال ۴۰ که با ایشان زندگی را شروع کردم، همیشه از نظر جناحی و حزبی و گروه مستقل بود. به هیچ گروه و دستهای وابسته نبود. اما هر گروهی، هر کسی آزاری میدید و حقی ازش زایل می شد، البته ایشان با نامه و سخنرانی دفاع می کرد که ظلم شده و نباید ظلم شود.
حالا نگرانیهای شما و خانواده چیست؟
الان همه خانواده نگران این هستند که ایشان زنده است یا نه. چون با توجه به مسائلی که این مدت ما از زندان ۲۰۹ شنیدیم، با توجه به مسائلی که ایشان گذرانده، در سالهای قبل با این زندان و وزارت اطلاعات و چه و چه و این شرایط و ملاقات ندادن امروز که دیروز که مراجعه کردیم گفتند فردا بیایید... نامه از دادستانی انقلاب بوده و به قول معروف پاکت سر به مهر دادیم و اینها به ما اجازه ملاقات ندادند. این نشاندهنده چیزی نمیتواند باشد جز این که حال ایشان وخیم است و اینها نمیخواهند ما بدانیم.
تصمیم دارید چه کنید؟
دسترسی به هیچ چیز نداریم. الان بهخصوص شرایط خاصی است که هر کسی برای خودش رئیس است. وقتی که این ماموران آمدند ببرند ایشان را از خانه، همچنین توی دادستانی وقتی داشتند تفهیم اتهام میکردند، ایشان این جمله را گفت که من از شما خیلی متشکرم که مرا میبرید و من در خانه در بستر نمیمیرم. من زیر دست شماها میمیرم. پیش این جوانها سربلند و با آبرو هستم، که این جوانها دارند تلاش میکنند، من در بستر رختخواب نمیرم. این برای من افتخار است. ما هم به رضای خدا راضی هستیم، اگر خدا واقعاً این طوری میخواهد، قبول داریم.
ولی اگر هر مشکلی، هر خطری برای دکتر ملکی پیش بیاید، مسئول نظام جمهوری اسلامی و دادستان انقلاب و اوین و آن بالاترها و پائینترها هستند. چون ایشان اگر همیشه جرمش این بود که با قلمش دفاع از آزادی و عدالت و حقجویی میکرده، همیشه هم همین خواهد بود. این دفعه دیگر کاری نداشت. توی رختخواب خوابیده بود. شما برای خودتان ترسیم کنید که یک پیرمرد ۷۶ ساله در بستر بیماری خوابیده و دو جوان زیر بغلش را میگیرند ببرند توی ماشین، ببرند زندان. از جوانهایی که آمده بودند خانه ما را زیر و رو کردند و گشتند و... شکنجه به قول اینها نیست. بله شکنجه نیست. ولی این آزار است، این اذیت است. یک پیرمرد را از بستر بیماری ببرید، وسائل زندگیاش را به هم بریزید، حالا هم که این طوری ملاقات ندهند. من نمیدانم اصلاًٌ دکتر ملکی در چه وضعیتی است. یعنی این وضعیت خطرناک برای همه ما نگرانکننده است.
خبرگزاری ایلنا به نقل از اسماعیل گرامیمقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی از «پلمب» دفتر مهدی کروبی از سوی ماموران دادستانی تهران خبر داد.
آقای گرامیمقدم گفته است که عصر امروز سهشنبه، ماموران دادستانی با حضور در دفتر مهدی کروبی تمامی اسناد و مدارک این دفتر را با خود بردند.
به گفته آقای گرامیمقدم، ماموران، آقای کروبی را به همراه کسانی که قصد ملاقات با وی داشتند، از دفتر بیرون کردند.
سخنگوی اعتماد ملی همچنین از بازداشت سردبیر وبسایت اعتماد ملی خبر داد.
وبسایت سلامنیوز هم گزارش کرده که ماموران دادستانی عصر امروز سهشنبه منزل مرتضی الویری را تفتیش کردهاند.
آقای الویری از مشاوران مهدی کروبی و عضو کمیته پیگیری زندانیان و آسیبدیدگان حوادث اخیر است.
پلمب دفتر آقای کروبی یک روز پس از حمله نیروهای دادستانی تهران به دفتر کمیته پیگیری زندانیان و آسیبدیدگان حوادث اخیر، صورت میگیرد. روز گذشته ماموران دادستانی با ورود به دفتر این کمیته، کلیه اسناد و مدارک آن را با خود بردند. دفتر کمیته پیگیری زندانیان و آسیب دیدگان حوادث اخیر در جریان ناآرامیهای انتخاباتی به ابتکار میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل شده است.
رسیدگی به وضعیت کسانی که در حوادث پس از انتخابات دستگیر یا آسیب دیدهاند، از اهداف تشکیل این کمیته اعلام شده است.
این کمیته هفته گذشته اعلام کرد که در جریان حوادث اخیر ۷۲ نفر جان خود را از دست دادهاند که نام ۶۹ نفر از آنها برای پیگیریهای بیشتر به کمیسیون امنیت ملی مجلس ارائه شده است.
آقای گرامیمقدم گفته است که عصر امروز سهشنبه، ماموران دادستانی با حضور در دفتر مهدی کروبی تمامی اسناد و مدارک این دفتر را با خود بردند.
مهدی کروبی نامزد معترض به نتیجه انتخابات چند هفته پیش در نامهای اعلام کرد که به برخی از دختران و پسران بازداشتی در زندان تجاوز شده است. آقای کروبی هفته گذشته برخی از اسناد خود را برای پیگیریهای قضائی در اختیار هیات نظارت قوه قضائیه قرار داد. او اعلام کرده که به خاطر افشای این موضوع، تحت فشارهای سنگینی قرار دارد، اما همچنان به راه خود ادامه میدهد.
پیشتر مقامهای قضائی ایران روزنامه اعتماد ملی را به خاطر انتشار برخی از بیانیههای آقای کروبی توقیف کرده بودند.
روزنامه اعتماد ملی ارگان رسمی حزب اعتماد ملی است که مهدی کروبی دبیر کلی آن را بر عهده دارد.
کروبی در روزهای گذشته از معترضان به نتیجه انتخابات خواسته بود که با شرکت در راهپیمایی روز قدس، به وضعیت موجود اعتراض کنند.
رادیو زمانه
به حكم دادستان جدید تهران؛
دفتر مهدی كروبی پلمپ شد / دفتر حزب اعتماد ملی هم پلمپ شد
ماموران همچنین افرادی را كه برای ملاقات با آقای كروبی به دفتر ایشان آمده بودند را به همراه شخص دبیر كل به خارج از ساختمان هدایت كردند.
دفتر مهدی كروبی به حكم دادستان جدید تهران پلمپ شد.
به گزارش سلام اسماعیل گرامی مقدم،سخنگوی حزب اعتماد ملی ضمن اعلام مطلب فوق گفت:حوالی ساعت 15 تعدادی از ماموران با حكم دادستان محترم تهران با مراجعه به دفتر آقای كروبی واقع در جنب كاخ سعدآباد ضمن بازرسی محل كار ایشان مبادرت به جمع آوری اسناد و مدارك موجود و نیز CD،رایانه و فیلم كردند.
وی افزود:ماموران همچنین افرادی را كه برای ملاقات با آقای كروبی به دفتر ایشان آمده بودند را مورد بازجویی قرار دادند و سپس از آقای كروبی خواستند كه دفتر را ترك نماید تا آنها دفتر را پلمپ كنند.
سخنگوی اعتماد ملی همچنین از بازداشت محمد داوری، سردبیر سایت اعتماد ملی(سحام نیوز) خبر داد.
گرامی مقدم همچنین در گفت وگو با خبرنگار سلام از پلمپ دفتر حزب اعتماد ملی واقع در شهرك غرب خبر داد و گفت: ماموران دادستانی به آنجا رفتند و همه اسناد و مدارك را جمع آوری كرده و دفتر را پلمپ كردند.
در پی ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آيتالله طالقانی در حسينيه ارشاد، خانواده آن مرحوم طی اطلاعيهای از همه علاقمندان آن عالم ربانی و حاميان ديدگاهها و نظرات سبز او برای شرکت در مراسم بزرگداشت در محل دفتر فرزندش، سرکار خانم اعظم طالقانی دعوت کرد.
به گزارش موج سبز آزادی، در پی ممانعت از برگزاری مراسم سالگرد آيتالله طالقانی در حسينيه ارشاد که قرار شده بود در آن برنامه آقايان دکتر محسن آرمين، دکتر حبيبالله پيمان، دکتر محمدمهدی جعفری، دکتر صديقه وسمقی و محمد بستهنگار در زمينه ديدگاههای آیتالله طالقانی نسبت به مشروعيت و مقبوليت حاکميت به ايراد سخن بپردازند، خانواده آن مرحوم طی اطلاعيهای همه علاقمندان آن عالم ربانی و حاميان ديدگاهها و نظرات سبز وی را برای مراسم بزرگداشتی در محل دفتر فرزندش، سرکار خانم اعظم طالقانی دعوت کرد.
زمان: چهارشنبه 18 شهريور، از ساعت 17 بعدازظهر
مکان: تهران، خيابان سعدی، خيابان هدايت
امروز که هفدهمین روز ماه مبارک رمضان است، به نام شهیدان حسین اخترزند و میلاد یزدانپناه نامگذاری شده است. یکی از نزدیکان شهید حسین اخترزند، نوشتهی زیر را دربارهی حسین اخترزند، شهید سبز شهر اصفهان، برای «موج سبز آزادی» فرستاده است که عینا میخوانید:
امروز در حالی یادبود شهید اخترزند از طرف موج سبز آزادی اعلام شده است که سه روز قبل هم اسامی 72 نفر از شهدای جنبش سبز از طرف کمیته پیگیری شهدا و سایت نوروز اعلام شد و البته کودتاگران اکثر اسامی این لیست را نمی پذیرند و به احتمال زیاد شهید اخترزند را هم به مانند این چند ماه جز کشته شدگان نمیدانند و فرمانده یگان ویژه اصفهان هفته ها پیش در کمال بی شرمی اعلام کرد حسین اخترزند در اثر مصرف مواد مخدر(شیشه) از طبقه سوم به پایین افتاده است.
تمام مسئولین زیر بار این فاجعه نرفته اند و آن را خطای سهوی از طرف خودش می دانند . ولی ما در اینجا جمعی از جستجو گران به مناسبت امروز نگاهی جدید و مستند بر ضرب و شتم و پایین انداختن عمدی او همراه با تصاویری داریم.
مطابق تصاویر های پیوست شده حسین اخترزند ابتدا مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سپس او را از طبقه ی سوم به پایین می اندازند. به دلیل اینکه نیروهای انتظامی پاسگاه 15 از حادثه مطلع می شوند خانواده ی اخترزند شکایت اولیه را از همانجا شروع کرده که ابتدا مامورین می خواستند پرونده را مامورین مختومه اعلام کنند! ولی خانواده از نیروی انتظامی و بسیج شکایتی را مطرح می کنند که آن شکایت اکنون به .مطابق تصاویر های پیوست شده حسین اخترزند ابتدا مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سپس او را از طبقه ی سوم به پایین می اندازند.
به دلیل اینکه نیروهای انتظامی پاسگاه 15 از حادثه مطلع می شوند خانواده ی اخترزند شکایت اولیه را از همانجا شروع کرده که ابتدا مامورین می خواستند پرونده را مامورین باز پرسی شعبه 5 در خیابان نیکبخت منتقل شده ولی متاسفانه تا کنون با خانواده داغداربازی کرده و هر روز پرونده را به تاخیر می اندازند. متاسفانه آگاهی اصفهان، ماموران قضایی و امنیتی به خانواده می گویند او در اثر غفلت! خودش روی ایرانیتهای پوسیده افتاده و سپس به پایین می افتد!
ما دلایل بسیار زیادی داریم که هم به تعمد مورد ضرب و شتم قرار گرفته و هم به تعمد به پایین پرتاب شده است. در مورد اینکه او به تعمد به پایین افتاده به تصاویر ضمیمه توجه کنید که 3 پنجره ی شکسته شده را می بینیم که با تامل می بینیم که به خاطر ارتفاع زیاد لب پنجره تا کف زمین هیچ آدم عاقلی تصادفی از این مکان به پایین نمی افتد، مگر اینکه او را پرتاب کرده باشند و یا در خوشبینانه ترین حالت او در اثر ضرب و شتم شدید ماموران از آنجا به پایین پرتاب شده است.
و اما در مورد دلایل محکم و مستند ما در مورد ضرب و شتم مربوط به تصاویری است که قبلا در اینترنت منتشر شده و آثار جراحات را بر روی بدن اش و به خصوص دست راستش را نشان می دهد. همچنین یکی از برادران حسین در زیر برگه ی پزشکی قانونی مشاهده کرده که نوشته شده آثار برخورد شدید جسم سخت خارجی در چند نقطه مشهود است. متاسفانه از کمر و پشت جسد تصویری در دست نیست ولی بنا به گفته ی برخی شاهدین در غسالخانه آثار کبودی زیادی در پشت او مشهود بوده است. جالب آنجاست موبایل حسین با آنکه از طبقه ی سوم پرتاب شده کاملا سالم است و دقت در این موضوع خود سندی دیگر بر رد نظریه ی ماموران امنیتی و قضایی که دلالت بر غفلت و تصادفی بودن حادثه دارند،می باشد.
نیروهای امنیتی در این مدت فشار زیادی بر خانواده روا داشتند . در ابتدا به خانواده اعلام کردند در صورتی جنازه را تحویل می دهند که به همه اعلام کنید که او در اثر تصادف کشته شده است. در تمام مراحل کفن و دفن نیروهای امنیتی حضور داشته و حتی قاری قرآن و مداح از طرف خودشان بودند و در موقع حمل تابوت جمعیت را از گفتن الله اکبر بر حذر داشتند. مراسم ختم و هفته در کتنرل کاملشان بود واز خواندن زیارت و دعا در خانواده ی شهید جلوگیری کردندو تا امروز هم در مورد شکایت خانواده شان هیچ اعتنایی نمی کنند.
دوستان، در پایان به این نکته تا به امروز توجه کردید که شهدای ما چقدر خوش رو و چقدر فرزانه و فرهیخته بودند. در این جا با ذکر خاطره ای از دوستان حسین این مطلب را به پایان می برم: شهید حسین اخترزند آدم بسیار عمیق و نگاهی جالب توجه به مسائل اجتماعی و سیاسی داشته است .بنا بر ذکر یکی از دوستان او وقایع انتخابات را از قبل پیش بینی و تحلیل می کرده است و صد افسوس که ما نداها،سهراب ها و حسین ها را از دست دادیم. روح تمام شهیدان سبز شاد باد.
دکتر محمد ملکی، دانشگاهی ۷۶ ساله و رئیس سابق دانشگاه تهران، بازداشت شده است. او که یک صاحب نظر مستقل است، سال هاست که از سیاست های دولت های پی در پی انتقاد کرده است. گویا او به خاطر انتقاد از نحوه برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری بازداشت شده و به همین دلیل یک زندانی وجدانی است.
پنج مامور وزارت اطلاعات دکتر محمد ملکی را در تاریخ ۲۲ آگوست در منزلش دستگیر کردند. آنها خانه را مورد تجسس قرار دادند و لوازم شخصی او از جمله یک کامپیوتر، یک تلفن همراه، دفترهای یادداشت و حداقل ٨۰ کتاب را ضبط کردند. این ماموران از تجسس فیلمبرداری و در پایان آن دکتر محمد ملکی را بازداشت کردند. بنا به گزارش ها، او را به بند ۲۰۹ زندان اوین در تهران برده اند که در اختیار وزارت اطلاعات است.
دکتر محمد ملکی در زمان بازداشت در سلامت به سر نمی برد و گویا در پی یک بیماری جدی رو به بهبود می رفت ولی در اثر درد شدید در پاهایش قادر نبود بدون کمک راه برود. در عین حال او از سرطان پروستات، ضربان نامنظم قلب و دیابت رنج می برد. در زمان دستگیری به او اجازه داده شد داروهایش را به همراه خود ببرد، اما نگرانی از این است که او نتواند از مراقبت کافی پزشکی در زندان برخوردار باشد. مقامات ایرانی مرتب از ارائه مراقبت پزشکی، شامل دارو، یا تاخیر در ارائه آن به بازداشتیان به عنوان عامل فشار استفاده می کنند. قدسی میرمعز، همسر دکتر محمد ملکی، با نگرانی از سلامتی او، از وی خواسته که کاملا با مسئولان امنیتی همکاری و در صورت تمایل مسئولان وزارت اطلاعات در «گفتگو»ی تلویزیونی شرکت کند. در پی دستگیری های وسیع اخیر «اعترافاتی» که به این ترتیب اخذ می شود به کرات پخش شده است.
دکتر محمد ملکی به هیچ حزب سیاسی وابسته نیست و گفته می شود که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد در ایران رای نداده است. او از نحوه برگزاری انتخابات انتقاد کرده اما علنا در باره هیچ یک از چهار نامزد انتخاباتی اظهار نظری نکرده است.
لطفا فورا نامه هایی به فارسی، عربی، انگلیسی یا به زبان خودتان بفرستید و:
• بگویید که دکتر محمد ملکی به خاطر انتقاد از نحوه برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری بازداشت شده و، در صورتی که چنین است، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط او شوید؛
• خواستار محافظت او از شکنجه و اذیت و آزارهای دیگر در طی بازداشت شوید؛
• از مقامات بخواهید به او اجازه دسترسی فوری او به وکیل، خانواده و مراقبت های پزشکی ضروری بدهند.
نامه ها را پیش از۱۴ اکتبر ۲۰۰۹ به مقامات زیر بفرستید:
رهبر جمهوری اسلامی ایران
آیت الله سید علی خامنه ای
دفتر مقام رهبری
خیابان جمهوری اسلامی، خیابان شهید کشور دوست، تهران، جمهوری اسلامی ایران
پست الکترونیکی: از طریق تارنما: http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=letter
عنوان: جناب آقای رئیس قوه قضاییه
آیت الله صادق لاریجانی
حوزه ریاست قوه قضاییه
خیابان پاستور، خیابان ولی عصر، پایین تر از سه راه جمهوری، تهران کد پستی ۱٣۱۶٨۱۴۷٣۷، جمهوری اسلامی ایران
پست الکترونیکی: larijani@dadgostary-tehran.ir (در قسمت موضوع بنویسید: خدمت آیت الله لاریجانی)
از طریق تارنمای http://www.dadiran.ir/tabid/٨۱/Default.aspx
در چهارگوش اول نام خودتان، در چهارگوش دوم نام خانوادگی تان و در چهارگوش سوم نشانی پست الکترونیکی خودتان را بنویسید. در چهارگوش بزرگ درخواست خودتان را وارد کنید.
عنوان: عالی جناب آقای
رونوشت برای:
رئیس مجلس
جناب آقای علی لاریجانی
مجلس شورای اسلامی
میدان بهارستان
تهران، جمهوری اسلامی ایران
فکس:۶۴۰٨ ٣٣۵۵ ۲۱ ۹٨+
و رونوشت هایی برای نمایندگان دیپلماتیک ایران در کشور خودتان بفرستید. در صورتی که بخواهید پس از تاریخ بالا نامه بفرستید، از دفتر عفو بین الملل بخش خودتان سوال کنید.
اطلاعات بیشتر
دکتر محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران در پی انقلاب سال ۱۹۷۹ بود و پیش از این نیز چندین بار به خاطر به کارگیری مسالمت آمیز حق آزادی بیان خود بازداشت شده است. پیش از انقلاب، او به خاطر ابراز مخالفت با شاه ایران و سپس بین سالهای ۱۹٨۲ و ۱۹٨۷ نیز زندانی شده است. در پی آن، او به مدت حداقل چند سال از ایران ممنوع الخروج شد. وی در سال ۲۰۰۲ به مدت کوتاهی بازداشت شد.
از روز ۱٣ ژوئن که پیروزی رئیس جمهور احمدی نژاد در انتخابات روز پیش از آن اعلام شد، صدهاهزار نفر از ایرانیان در تظاهرات توده ای و عموما مسالمت آمیز شرکت و با ننیجه انتخابات مخالفت کردند. مقامات ایرانی به سرعت محدودیت های شدیدی بر آزادی بیان، تشکل و تجمع برقرار کردند و سیستم های مخابراتی و اینترنت به شدت مختل شد. نشریات ایرانی از انتشار اطلاعات در باره ناآرامی سراسری منع شدند و روزنامه نگاران خارجی از حضور در خیابان ها ممنوع شدند، ویزای آنها تمدید نشد و برخی از خبرنگاران خارجی دستگیر یا از کشور اخراج گردیدند.
در واکنش به اعتراض های توده ای، نیروهای امنیتی، به ویژه نیروی شبه نظامی بسیج، در سطحی گسترده مورد استفاده قرار گرفتند و حداقل ۴۰۰۰ نفر را در طی سه ـ چهار هفته بعد از انتخابات ۱۲ ژوئن دستگیر کردند. این عده شامل شخصیت های برجسته سیاسی نزدیک به یکی از دو نامزد ریاست جمهوری میر حسین موسوی یا مهدی کروبی یا رئیس جمهور سابق خاتمی که از مبارزه انتخاباتی میرحسین موسوی حمایت کرد، هستند. برخی از مدافعان حقوق بشر و روزنامه نگاران نیز بازداشت شده اند. آنها از داشتن وکیل محروم بوده اند، اما عموما با خانواده هایشان ملاقات کرده اند.
نیروهای امنیتی از زور مفرط و مهلک علیه تظاهرکنندگان استفاده کرده اند که به کشته شدن ده ها نفر و زخمی شدن صدها نفر دیگر منجر شده است. برخی نیز بعدا در اثر جراحت ها درگذشته اند. عده ای نیز در اثر شکنجه و اذیت و آزارهای دیگر در زندان کشته یا زخمی شده اند.
محاکمه های دسته جمعی صدها نفر که از ۴ آگوست ۲۰۰۹ شروع شده، مثل آخرین محاکمه ای که در روز ۲۵ آگوست برگزار شد، به شدت ناعادلانه بوده است. از بازداشتیان در حال «اعتراف» به اتهامات مبهمی که غالبا جرائم مشخص کیفری نیستند، فیلم گرفته اند. دادگاه این «اعترافات» را، که آشکارا زیر فشار کسب شده، پذیرفته است. از برخی از اشخاص تحت محاکمه در حال «اعترافات» مشابهی فیلم گرفته شده که حتا پیش از انجام محاکمه از تلویزیون پخش شده است. برخی از افراد تحت محاکمه ممکن است با مجازات مرگ روبرو شوند.
مقامات ایرانی انجام شکنجه یا اذیت و آزارهای دیگر علیه برخی از بازداشتیان ِ پیرو اعتراض های پس از انتخابات و وقوع تعدی ها در حداقل یک بازداشتگاه یعنی کهریزک در خارج از تهران را تایید کرده اند. مقام رهبری آیت الله علی خامنه ای در روز ۲۹ ژوئیه دستور تعطیلی این مرکز را صادر کرد و رئیس و سه تن از مامورانِی که گمان می رود در بازداشتگاه کهریزک کار می کردند، بنا به گزارش ها از خدمت برکنار و احتمالا بازداشت شده اند. در روز ۱۵ آگوست، پرویز سروری، رئیس کمیسیون ویژه مجلس برای بررسی حوادث پس از انتخابات، به خبرگزاری کار ایران گفت که ۱۲ نفر از پرسنل نیروی انتظامی و یک قاضی که در انتقال بازداشتیان به کهریزک شرکت داشته اند به خاطر نقش خود دستگیر و محاکمه خواهند شد، «زیرا این بازداشتگاه مخصوص مجرمان مواد مخدر بوده است.»
عفو بین الملل گزارش هایی دریافت کرده که با بیانیه مهدی کروبی، یکی از چهار نامزد ریاست جمهوری در انتخابات ۱۲ ژوئن مطابقت دارد. او شکایت کرده که نیروهای امنیتی بازداشتیان مرد و زن را مورد شکنجه و از جمله تجاوز قرار داده اند. ادعاهای او را ابتدا فرهاد تجری، یکی از اعضای کمیسیون ویژه مجلس، مورد تکذیب قرار داد، اما یکی از اعضای کمیسیون ویژه که نخواست نامش فاش شود، در روز ۲۶ آگوست به تارنمای پارلمان نیوز گفت: « به برخی از بازداشتشدگان حوادث بعد از انتخابات متاسفانه به وسیله باتوم و شیشه نوشابه تجاوز شده و این امر برای برای کمیته ویژه محرز شده است.»
محمد نادریپور، رئیس شاخه دانشجویی ستاد میرحسین موسوی در سیرجان، یکی از این شهداست
موج سبز آزادی : هویت چند تن دیگر از شهدای جنبش سبز مشخص شد. «محمد نادریپور» دانشجوی رشتهی مهندسی عمران دانشکدهی مهندسی سیرجان دانشگاه باهنر کرمان و رئیس شاخهی دانشجویی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در شهرستان سیرجان، یکی دیگر از شهیدان جنبش سبز ایران است که هویت وی به تازگی مشخص شده است. همزمان «موج سبز آزادی» به اطلاعاتی دربارهی چند شهید دیگر دست یافته است که از همگان برای کسب اطلاعات بیشتر دربارهی آنها دعوت به عمل میآورد. (عکس سمت چپ متعلق به شهید نادریپور است)
چند روز پیش فهرست اسامی 72 شهید جنبش سبز که تاکنون به طور قطعی شناسایی شدهاند و هویت آنها محرز شده است، در اینترنت منتشر شد. اما اطلاعات جدید نشان میدهد که تعداد شهدا ممکن است از صد نفر فراتر برود.
یکی از گزارشهای رسیده به «موج سبز آزادی» از هویت سه شهید سبز پرده بر میدارد که پس از کشته شدن در تهران، به استان گلستان منتقل و به خانواده هایشان تحویل داده شدهاند: شهید اسماعیلی از شهر خان به بین در استان گلستان، شهید
دکتر مقصود لو از شهر سرخنکلاته و شهید خانم دکتر رحیمی از شهر گرگان. بر اساس این گزارش، به خانوادههای این سه شهید اجازهی برگزاری هیچ گونه مراسم آزادی داده نشده است و به خانوادهی شهید دکتر رحیمی نیز گفته شده است که: به مردم بگویید او مسموم شده است.
«موج سبز آزادی» همچنین به اطلاعاتی دربارهی شهید دیگری به نام «مجید کمالی» متولد 23 شهریور 1364 و به شماره شناسنامه 1460 متولد یزد و ساکن محلهی امامشهر در شهرستان یزد دست یافته است. وی از فعالان جنبش سبز بوده که در ساعت 6 صبح روز سوم شهریور از سوی نیروهای امنیتی دستگیر میشود و در ساعت 2 بعدازظهر همان روز جنازهی وی را به بیمارستان افشار یزد میبرند، که مسئولان بیمارستان از تحویل گرفتن آن خودداری میکنند. عکس زیر متعلق به مجید کمالی است که دو هفته پیش به جرم سبز بودن، به قتل رسید:
جزئیات شهادت «محمد نادریپور»
به گزارش «موج سبز آزادی» یک منبع موثق به نقل از یکی از بستگان نزدیک شهید نادریپور خبر داد: وی که از دانشجویان فعال قبل و بعد از انتخابات اخیر ریاستجمهوری بود، ساعت هفت بعد از ظهر دهم تیر ماه گذشته پس از خارج شدن از جلسهی امتحان و سوار شدن بر خودرو پراید شخصی خود، بعد از خروج از دانشکده به وسیلهی افراد لباس شخصی ربوده میشود.
این منبع موثق که خواست نامش فاش نشود، افزود: خواهر نادریپور که خود دانشجوی دانشگاه زاهدان است، همان شب طبق معمول با تلفن همراه برادرش تماس میگیرد و متوجه میشود که او گوشی را برنمیدارد. روز بعد نیز دوباره تلاش میکند، اما باز موفق نمیشود. از این رو موضوع را به پدر و مادرش که ساکن روستای "خبر" از توابع شهرستان "بافت" کرمان هستند، اطلاع میدهد.
وی گفت که 48 ساعت پس از ربودن نادریپور، جسد وی درون خودروی وی در گوشهای از شهر سیرجان پیدا میشود، در حالی که قاتل یا قاتلان نه تنها خودروی او را همراه خود نمیبرند، که حتی دستبردی هم به پخش خودرو، کارت شناسایی، کارت سوخت و مقداری پول نقد که همراه شهید مذکور بوده، نمیزنند و این نشان میدهد که انگیزهی قتل کاملا سیاسی بوده و به فعالیت اعتراضی او پس از انتخابات ربط داشته است.
این منبع موثق خبر همچنین به نقل از دوستان و اعضای خانوادهی شهید نادریپور اضافه کرد که وی از جوانان سالم و با صداقت روستا و از دانشجویان خوشنام و متعهد دانشکدهی مهندسی سیرجان بوده و با هیچ شخصی مشکل و نزاع نداشته است؛ نه خودش و نه خانوادهاش.
به گفتهی این منبع، جسد نادریپور پس از انتقال به پزشکی قانونی، کالبدشکافی شده و علت قتل، «ضربهی محکم به پشت سر» اعلام شده است. اما پس از آن، ادارهی آگاهی شهرستان از خانوادهی شهید خواستهاند که فورا جسد را دفن کنند.
این منبع موثق که خود جسد را پیش از کالبدشکافی و دفن از نزدیک دیده است، خاطرنشان کرد که حتی پیراهن نادریپور هم پاره نشده بود و این امر نشان میدهد که او با قاتل یا قاتلانش درگیر نشده و مقاومت نکرده است. لذا اگر انگیزهی قتل، شخصی بود، مقتول از خود واکنش و مقاومت نشان میداد.
به گفتهی این منبع، پس از کالبدشکافی، ماموران انتظامی پیش از تحویل جسد نادریپور، لباسهای او و نیز پتوی روی جسد را سوزاندهاند تا اثری بر جا نماند. همچنین پس از بازدید از خودروی شهید، معلوم میشود که قاتل یا قاتلان پوشش لاستیکی روی فرمان و روی دندهی خودرو را برداشتهاند تا اثر انگشت از خود باقی نگذارند.
وی که در مراسم تدفین نادریپور در زادگاهش در روستای "خبر" شهرستان بافت کرمان حضور داشته است، یادآور شد که عدهای از افراد لباس شخصی و مشکوک و ناشناس که بهنظر می رسد از نیروهای امنیتی بودهاند، در مراسم شرکت داشتند و اوضاع را از نزدیک کنترل میکردند.
منبع خبر اضافه کرد که خانوادهی مرحوم نادریپور از ترس اینکه ممکن است دیگر اعضای خانوادهشان، به خصوص دختر دانشجوی آنها که در زاهدان است، ربوده شوند، سکوت کردند. اما پس از تاکید رهبری مبنی بر لزوم شناسایی و مجازات عوامل خودسر که مرتکب قتل و شکنجهها شدهاند، اکنون خواستار اطلاع رسانی نحوهی کشته شدن فرزندشان هستند.
وی گفت که خانوادهی نادریپور پیش از این برای عدم اعلام رسمی شهادت عزیز از دست رفتهی خود تحت فشار بودهاند و از این رو به مراجع رسمی اعلام شده از سوی مهندس موسوی و جناب کروبی مراجعه نکردهاند، اما اکنون خواستار دیدار با آقایان مهدی کروبی و میرحسین موسوی یا اعضا و سخنگوی کمیتهی تشکیل شده برای آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات هستند.
محسنی اژه ای در جلسه چهارشنبه سی و یک تیرماه هیات دولت به محمود احمدی نژاد و نجار وزیر دفاع انتقادهای تندی می کندو اظهار می دارد که با ندانم کاری هایشان دارند نظام را به ورطه سقوط می برند و نسبت به برخوردهای جریانات موازی وزارت اطلاعات در اتفاقات بعد از انتخابات و تخلفاتی که دیگر نهادهای نظامی و امنیتی و بخصوص در بازداشتگاه شورآباد(کهریزک) انجام دادند اعتراض می کند و همچنین از بی تفاوتی احمدی نژاد به دستورات رهبری نسبت به برکناری مشایی هم انتقاد کرده که احمدی نژاد محسنی اژه ای را تحت تاثیر دشمنان دولت می خواند ! و نهایتا کار حتی به مشاجره لفظی بین احمدی نژاد و محسنی اژه ای کشیده می شود .
پس از این برخورد چند تن از دیگر اعضای هیات دولت نیز و از جمله صفارهرندی،جهرمی ،لنکرانی به حمایت از محسنی اژه ای برخاسته و همگی جلسه هیات دولت را ترک می کنند .
احمدی نژاد در همان جلسه اعلام می کند که هر کس که الان جلسه را ترک کند دیگر با ما نیست و عزل خواهد شد ! و بعد با کنایه به محسنی اژه ای که در حال خروج از جلسه بوده است میگوید : با این رفتار امروزتان شک و تردیدهایی که نسبت به شما داشتم درباره اینکه چرا آقای کروبی برای شما نامه می نویسد به حتم بدل شد بروید به سلامت ! اما فراموش نکنید که هنوز نه شما و نه هیچ کس دیگر مشایی را نشناختید و شاید در آینده بتوانید به حد مشایی برسید که محسنی اژهای با ناراحتی به وی می گوید که همین حرفتان یعنی توهین به ولایت ما نمی خواهیم مثل مشایی شویم !
در بعد از آن بود که احمدی نژاد بلافاصله همانروز و در اقدامی شتابزده محسنی اژه ای را از وزارت اطلاعات خلع نموده و مهندس علوی را که پیشتر معاونت اطلاعات خارجی آن وزارتخانه بوده را به سرپرستی وزارت اطلاعات معرفی می نماید ، علوی نیز این سمت را رد می نماید و اظهار می دارد من معاون آقای اژه ای بودم و با رفتن ایشان من نیز رفتنی خواهم شد !، اینجا بود که احمدی نژاد مجبور می شود سرپرستی وزارت اطلاعات را شخصا بر عهده گیرد.
با عزل محسنی اژه ای بلادرنگ رحیم مشایی که خود از پرسنل قدیمی وزارت اطلاعات بوده است و بیش از دهسال تا سال 1375 دراین وزارتخانه بوده است مسئول کودتا و تصفیه از سوی احمدی نژاد در وزارت اطلاعات می گردد و فردای همانروز با فرستادن نامه تندی به مدیران و معاونان ارشد آن وزارتخانه از همگی می خواهد که ظرف بیست و چهار ساعت استعفای خود را به دولت بفرستند .
که نامه فوق که با مجاهدت یکی از دوستان در اختیار گفتنی ها قرار گرفته است خود گویای همه چیز است .
از : عباس بختياری
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
این روز ها که به خیابان سپه سری بزنید، اطراف پارکینگ امامزاده اسماعیل حتما "یگانه" را خواهید دید که در حال بازی و گشت و گذار است.
یگانه و پدر و مادرش مدتی است که در خیابان زندگی می کنند و خانه ای ندارند.
بشر این روز ها چه سخت زندگی می کند.
حاميان محمود احمدی نژاد ديروز توانستند نماينده های مجلس را قانع کنند که طرح جريمه کردن دکترها و مهندس های قلابی را بررسی نکرده و حتی آن را برای هميشه از دستور کار مجلس خارج کنند
به گزارش اعتماد ، موفقیت رایحه خوش خدمتی های مجلس نگذشته بود که اصولگراهای منتقد احمدی نژاد هم دست به کار شده و مدرک دکترای محمدرضا رحیمی معاون پارلمانی محمود احمدی نژاد را وسط کشیدند تا به این ترتیب بار دیگر اصولگراهای مجلس هشتم، حلقه نزدیکان احمدی نژاد را با یک کشف دیگر گرفتار کنند. دیروز نماینده ها تصمیم داشتند طرحی را تصویب کنند که از این پس هر کسی نتواند به راحتی به خود دکتر بگوید و هراسی از عدم برخورد قانونی نداشته باشد؛ این طرح زمانی که دکترای قلابی کردان رو شد به مجلس آمد و یک فوریتش پیش از این تصویب شده بود اما دیروز حامیان احمدی نژاد مخالفت های جالبی کردند و توانستند برخی از نماینده ها را قانع کنند به این طرح رای ندهند. در مقابل یک تذکر از سوی الیاس نادران سبب شد ورق برگردد و ماجرای مدرک دکترای رحیمی که نماینده ها فراموشش کرده بودند بار دیگر زنده شود. الیاس نادران اعلام کرد دکترای رحیمی از جنس دکترای کردان است و از مجلس خواست با وجود اینکه چنین طرحی را تصویب نکردند اما ببینند چرا معاون پارلمانی احمدی نژاد حاضر است از عناوین تقلبی استفاده کند و هراس برخورد مراجع قضایی را نداشته باشد. این نماینده اصولگرای مجلس مدارکی را منتشر کرد که بر اساس آن ثابت می شود رحیمی دارای مدرک دکترا نبوده و مانند کردان، دکترایش از نوع آکسفورد است. البته این مدرک دکترای افتخاری آکسفورد را هم مسوولان این دانشگاه به رحیمی ندادند بلکه به گفته نادران موسسه یی تحت عنوان زبان سرا در تاریخ 20/6/78 طی نامه یی به محمدرضا رحیمی به وی «یادبود نفیس آکسفورد» اهدا می کند. شاید رحیمی می توانست از این موضوع دفاع کند اما نادران دیروز دستخطی را روی سایت الف (سایت احمد توکلی و همان سایتی که تقلبی بودن مدرک کردان را رو کرد) قرار داد که ثابت می کرد رحیمی خودش از این موسسه خواسته چنین عنوانی به وی اهدا شود . نادران در تذکر آیین نامه یی خود با استناد به سندی که در اختیار وی قرار گرفته، اعلام کرد در صدر و ذیل این نامه، دستخطی وجود دارد که در آن گیرنده اعلام می کند عنوان نامه از مشاور قوه قضائیه به استاندار سابق کردستان تغییر کند، ضمن اینکه این نکته نیز اضافه شود که «این موسسه معمولاً هدیه خود را به روسای جمهور کشور تقدیم می کند و به پاس خدمات ارزشمند شما در استان کردستان». نادران ادامه داد با واسطه از آقای رحیمی سوال کرده است که تقاضای تصحیح متن نامه دستخط خود وی است که وی جوابی نداده است. بعد هم نادران داستان رئیس دانشکده حقوق شدن رحیمی را تعریف کرد و اینکه رحیمی از سال 82 پای امضاهایش به عنوان رئیس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد می نوشته «دکتر رحیمی». قرار بود اگر طرح مجلس تصویب شود این کارها دیگر ممنوع شود اما نادران می گوید؛ «آقای رحیمی چهار سال بعد از گرفتن این مدرک قلابی در زمان ریاست خود بر دانشکده حقوق دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، خود را دکتر اعلام کرده و زیر آن را امضا کرده است. تاریخ سندی که نادران ارائه داده است مربوط به 21/2/82 است. نزدیک به یک سال پیش نادران در مجلس تذکری به رئیس جلسه داد و در خصوص اینکه در دفترچه محرمانه دولت برای جناب آقای رحیمی ذکر عنوان دکترا شده بود، سوال کرد. آن موقع لاریجانی خطاب به نادران می گوید ما موضوع را بررسی می کنیم و نتیجه را اعلام می کنیم. تا اینکه هفته پیش آن سند موسسه فرهنگی- آموزشی زبان سرا و دستخط رحیمی به دست نادران می رسد و او هم از طریق یکی از دوستانش که با آقای رحیمی مرتبط بود تقاضا می کند از معاون احمدی نژاد بپرسد این دستخط متعلق به اوست و رحیمی هم هیچ توضیحی نمی دهد. نادران دیروز خطاب به ابوترابی که ریاست جلسه را برعهده داشت، گفت؛ من فکر می کنم این جزء وظایف هیات رئیسه است که بالاخره روشن کند ایشان رئیس دانشکده حقوق دانشگاه آزاد بوده اند و از عنوان دکتر استفاده کرده اند و خودشان امضا کرده اند. یعنی کسی به ایشان لقب دکتر نداده، خود ایشان استفاده کرده و امضا کرده به عنوان دکتر. در سال 1382؛ حداقل مطابق برگه یی که من دارم. من استدعایم این است با توجه به اینکه آقای رئیس جمهور همان موقع در زمان استیضاح آقای کردان فرمودند بررسی بشود، مدارک مسوولان رسیدگی بشود. ما بالاخره وضعیت مان روشن بشود، یعنی ما به عنوان نماینده مردم بدانیم این آقایان آیا دکترا دارند یا ندارند.» به این ترتیب حالا باید رحیمی دیگر پاسخ دهد. حتی اگر طرحی برای برخورد با مدارک تقلبی نباشد اما احمدی نژاد قول داده بود مدارک تمام همراهانش بررسی شود و حالا باید پاسخگوی یک دکتر دیگر از جنس کردانی باشد.
امروز یه ایمیل از یکی از دوستام داشتم،که این عکسارو واسم فرستاده
بود.اسم این آقا ظاهرا مهدی اجرایی طوسی هست.که هم تو جلسه خامنه ای و هم تو سنگ پرتاب کردن به مردم بوده،قبل انتخابات هم چند تا مصاحبه با فارس
داشته و در مورد پیروزی احمدی نژاد و …اظهار فضل کرده،رسواش کنید تا
همه این موجود رو که به اسم نخبه و المپیادی میرن پیش خامنه ای بشناسن.
منبع :وبلاگ سیگارچی