۱۳۹۵ آذر ۱, دوشنبه

گزارش مشرق از ورودی‌های کاخ سفید؛!وحشت به سرتاپای رژيم پس بقدرت رسيدن ترامپ وهمکاران کابينه وی افتاده است!اين مقاله قلم به مزدان رژيم گويای حال و روز ولايت مطلقه است!

وحشت  به سرتاپای رژيم پس بقدرت رسيدن ترامپ وهمکاران کابينه وی افتاده
است!اين مقاله قلم به مزدان رژيم گويای حال و روز ولايت مطلقه است!
 **************************************
گزارش مشرق از ورودی‌های کاخ سفید؛
به واقع، ترامپ یک ظرف سیاسی با خلأ بزرگ است که باید هر چه زودتر پر شود، شکی نیست که «آدم‌ها»یی که قرار است مشاغل کلیدی را در کابینه او پر کنند، نقش پررنگی در تعیین خط مشی برای یک شخصیت بدون کارنامه سیاسی خواهند داشت.
سرویس جهان مشرق - "دانلد جی. ترامپ" با کمک یک حلقه محدود و بسیار نزدیک از مشاورانش توانست در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود، اما بحث اداره یک حکومت فدرال به بزرگی دولت ایالات متحده به همین سادگی نیست.
به جای کادری نسبتا خصوصی از اعضای خانواده و همکاران بسیار وفادار، ترامپ ناچار است حلقه خود را توسعه دهد- کابینه، تیم مشاوران، استراتژیست‌ها و هزاران منصب فرعی تر و کوچک تر.
ترامپ بلافاصله بعد از دیدار با اوباما در کاخ سفید توئیت کرده بود: "روز شلوغی در نیویورک برنامه ریزی شده. خیلی زود تصمیمات مهمی اتخاذ می شود درباره افرادی که قرار است حکومت را بگردانند!"
یکی از از مشاوران ارشد ترامپ به روزنامه نیویورک تایمز گفت که "به خاطر داشته باشید کمپین ترامپ یک کمپین «خارج از سیستم» بود، پس احمقانه است که بخواهیم یک مشت افراد درون حلقه در واشینگتن را به مناصب دولتی بگماریم."
نقش داماد یهودی ترامپ در تیم انتقالی
طبق گزارش هایی که در روزهای اخیر منتشر شده، نقش اصلی را در تیم انتقالی ترامپ، «جَرد کوشنر»، داماد یهودی 35 ساله او به او عهده دارد. کوشنر که یک فعال شناخته شده عرصه ساخت و ساز در نیویورک است، در اولین گام پاکسازی «تیم انتقال» ترامپ را از نزدیکان و همکاران «کریس کریستی» دنبال می کند.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
جَرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ
 کریس کریستی، از نامزدهای مهم جمهوری خواهان در دور مقدماتی رقابت‌های انتخاباتی، بعد از آن که از دور رقابت درون حزبی کنار رفت، به حمایت از ترامپ پرداخت. او فرماندار کنونی ایالت نیوجرزی و دادستان کل سابق آمریکاست. کریستی تا حدود یک هفته پیش رییس تیم انتقال ترامپ بود، ولی با اعمال نفوذ خانواده کوشنر، او تنزیل درجه پیدا کرد و معاون این تیم شد و «مایکل پنس» معاون ترامپ، به جای او رییس این تیم شد.
 پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس
کریس کریستی
 
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس
جَرد کوشنر در کنار ترامپ و دختر ترامپ
ماجرای خصومت جرد کوشنر با کریستی به آن جا برمی گردد که کریستی، زمانی که دادستان کل آمریکا بود پدر کوشنر را به جرم فرار مالیاتی به زندان انداخته بود. نتیجه این که کریستی با نقش آفرینی مستقیم جرد کوشنر به حاشیه رفت و مایکل پنس جای او را در تیم انتقال گرفت.
 
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
مایکل پنس، معاون ترامپ و رییس تیم انتقال
این در حالی است که شبکه فاکس نیوز خبر داد که قرار است تیم ترامپ از همه کسانی که به عنوان عضو دولت انتخاب می شوند، یک تعهدنامه بگیرد که به مدت 5 سال بعد از خروج از پست دولتی خود، وارد فعالیت لابی گری رسمی نشوند.
به گفته منابع نزدیک به ترامپ، این تعهدنامه برای این اخذ می شود که اعضای دولت از موقعیت خود برای کسب «منافع شخصی» استفاده نکنند. «شان اسپایسر»، استراتژیست کمیته ملی جمهوری خواهان، که خود عضو تیم انتقال ترامپ است، همچنین اعلام کرد که اعضای تیم انتقال نیست، تا 6 ماه بعد از اتمام کارشان در این تیم، حق لابی گری درباره موضوعاتی که در مدت فعالیتشان در این تیم روی آن کار کرده اند، نخواهند داشت.
مایک پنس در اولین گام، دستور داد که تیم انتقال باید از همه «لابی گرها» تصفیه شود. اما تصفیه دوم متوجه اعضایی است که کریستی با خود به تیم آورده بود. از شاخص ترین چهره هایی که از تیم حذف شده اند، می توان به «مایک راجرز»، رییس پیشین کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان اشاره کرد. او زمانی به عنوان نامزد ریاست سازمان سیا مطرح بود. به علاوه راجرز از مهم ترین منتقدان روسیه بود و در جریان هک شدن ایمیل های کلینتون و حزب دموکرات، به شدت روسیه را به انجام این کار متهم می کرد.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
مایک راجرز، یار نزدیک کریس کریستی که محترمانه از تیم انتقال ترامپ کنار گذاشته شد
سناتور «جان مک کین»، از متنفذترین چهره های جمهوری خواهان و سناتور آریزونا، روز سه شنبه به ترامپ درباره روابط با مسکو هشدار داد: " آخرین تلاش دولت اوباما برای بازسازی روابط با روسیه، منجر به تهاجم مسکو به اوکراین و مداخله نظامی در سوریه شد."
مایکل پنس شخصا به رایزنی با همکاران سابق خود در کنگره و دانلد ترامپ مشغول است تا افراد کلیدی را برای اداره دولت فدرال انتخاب کنند. یکی از مشکلات بزرگ ترامپ در این زمینه، یعنی انتخاب حدود 4000 شغل دولتی فدرال در عرض 10 هفته، این است که او هیچ تجربه ای در حکومت‌داری و کار با شبکه سیاسی فعال در واشینگتن ندارد، در نتیجه تهیه این فهرست بلندبالا که همزمان منطبق با شعارهای او مبنی بر ایجاد تغییر هم باشد، بسیار دشوار و قطعا همراه با تاخیر خواهد بود.
مشاورین تندرو و امنیتی ترامپ
طبق گزارش ها از داخل تیم انتقال، در زمینه حساس ترین مناصب دولتی، یعنی مشاغل مرتبط با امنیت ملی، ترامپ و تیم او متکی به مشورت های سه چهره از تندروترین چهره های امنیتی جمهوری خواهان هستند:
«دِوین نونِز» Devin Nunes، نماینده کنگره از کالیفرنیا، رییس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان- «پتر هوکسترا» Peter  Hoekstra نماینده سابق کنگره و رییس پیشین کمیته اطلاعات مجلس نمایندگان- «فرانک گَفنِی» Farnk Gaffney مقام ارشد پنتاگون در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان و موسس مرکز سیاستگذاری امنیتی.
گَفنی را یکی از مطرح ترین چهره‌های در زمینه نظریه های توطئه می دانند. برای مثال، شایعه مسلمانِ مخفی بودن اوباما را او اولین بار مطرح کرد. او یکی از «اسلام-هراس ترین» چهره‌ها در ایالات متحده هم هست.
اولین خروجی تیم انتقال، روز جمعه مشخص شد که ترامپ سه تن از اعضای کلیدی کابینه خود را تعیین کرد: ژنرال مایکل فلین به عنوان مشاور امنیت ملی، جف سشنز  Jeff Sessions به عنوان وزیر دادگستری، مایکل پومپیو به عنوان مدیر آژانس اطلاعات مرکزی(سیا)؛ از این سه، دو نامزد یعنی پومپیو و سشنز باید به تایید سنای کنگره برسند، در حالی که نامزد مشاور امنیت ملی نیازی به این تایید ندارد.
مایکل فلین کیست؟
مایکل فلین، متولد 1958، ژنرال 3 ستاره و مدیر پیشن آژانس اطلاعات نظامی DIA است. او در زمان مدیریت بر DIA (2014-2012) نسبت به استفاده از شکنجه درباره مظنونین تروریستی دیدگاه بازی داشت و اصولا در بین سیاستمداران آمریکایی به رفتار تندخویانه و آتشین مزاج بودن شهرت دارد.
او به دلیل تلاش برای اعمال تغییرات گسترده در این آژانس، در کم تر از دو سال به مشکلات جدی با مسوولان بالادستی خود، به ویژه رییس ستاد کل ارتش آمریکا برخورد. او یکی از مدافعان فرستادن شمار بسیار بیشتری از جاسوسان آژانس اطلاعات نظامی به خارج از کشور بود که با دیگداه امنیتی مسوولان بالادستی اش منطبق نبود. در نهایت او در 2014 مجبور به کناره‌گیری از پست خود شد.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
ژنرال «مایکل فلین»
او در کتاب خود با عنوان «میدان نبرد: چگونه می توانیم در جنگ جهانی علیه اسلام افراطی و متحدانش پیروز شویم»، قدرت‌های غربی را گرفتار یک «جنگ جهانی» علیه پیکارجویان اسلام‌گرای افراطی توصیف کرد. فلین در این کتاب اوباما را «یک دروغگو» خواند و به بسیاری از همکاران امنیتی سابق خود تاخت.  او یک اسلام-هراس شناخته شده است که زمانی اسلام را «یک سرطان» خوانده بود.
 
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس
در 26 فوریه سال جاری، فلین در حساب توئیتر خود نوشت: " ترس از مسلمانان «منطقی» است. لطفا این را برای دیگران هم بفرستید." به همراه این توئیت لینک یک ویدیوی یوتیوب بود که ادعا می کرد مسلمانان قصد دارند دست کم 80 درصد نوع بشر را بکشند یا به بردگی بگیرند.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
همزمان او در سال گذشته به دعوت شبکه راشا تودی، برای حضور در جشن دهمین سالگرد تاسیس این شبکه در مسکو هم دعوت شد و عکس از او در هنگام صرف ناهار در نزدیک ولادیمیر پوتین هم انتشار یافت. این در حالی است که او در همین کتاب اخیر خود، روسیه را «دشمن آمریکا» و بخشی از پیکانی خواند که در سطح جهان به سوی آمریکا نشانه رفته است.
این ابهام درباره نظر حقیقی او درباره سیاست مهاجرتی ترامپ نیز وجود دارد. او در ماه آگوست، در مصاحبه با پایگاه خبری NPR گفته بود، که سیاست ممنوعیت ورود مسلمانان از سراسر دنیا به آمریکا «غیرعملی» است، این در حالی است که این یکی از جنجال برانگیزترین مواضع ترامپ در دوره رقابت‌های ریاست جمهوری بود.
با این حال، طبق برخی گزارش ها، ژنرال فلین به صورت جدی علاقه مند است که آمریکا برای مقابله با داعش با سوریه وارد همکاری نظامی با مسکو شود. او در گفتگو با «سیمور هرش»، خبرنگار معروف نشریه نیویورکر، تاکید کرده بود که سازمان تحت امرش بارها گزارش‌هایی درباره تبعات سرنگونی دولت اسد و تسلط نیروهای تروریست جهادی بر اپوزیسیون سوریه برای مقامات ارشد دولت اوباما فرستاده بود، ولی به آن‌ها ترتیب اثر داده نشد. فلین در همین گفتگو به نقش منفی ترکیه در گسترش نفوذ داعش هم اشاره کرده بود. او به هرش گفت: " حس کردم آن‌ها(دولت اوباما) مایل نیستند که حقیقت را بشنوند."
 
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
در جریان رقابت‌های انتخاباتی، در جریان رسوایی استفاده از ایمیل شخصی برای مکاتبات کاری، او اولین بار شعار «این زن را دستگیر کنید!» را برای کلینتون به کار برد.
ترامپ درباره انتخاب او چنین گفت: " ژنرال فلین یکی از بهترین کارشناسان آمریکا در امور نظامی و امنیتی است. او یک دارایی فوق العاده ارزشمند برای من و دولتم خواهد بود."
 جف سشنز کیست؟
«جف سشنز»، 69 ساله اهل شهر جنوبی «سِلما» در ایالت آلاباما و 4 دوره سناتور این ایالت از 1997، گزینه ترامپ برای وزارت دادگستری است. در سابقه سشنز، دادستانی کل ایالت آلاباما(1997-1995) و دادستانی ناحیه جنوبی آلاباما(1991-1983) نیز دیده می شود. او سال‌هاست که در کمیته قضایی سنا عضویت دارد که از وظیفه اصلی آن نظارت بر عملکرد وزارت دادگستری و FBI است.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
او اولین سناتور کنگره بود که از ترامپ حمایت کرد و از ارشدترین مشاوران رییس جمهور منتخب محسوب می شود، از این رو اعلام نام او برای یکی از مشاغل کلیدی به ویژه در قوه قضاییه، اصلا دور از انتظار نبود. او در دوران فعالیت در سنا نظرات محافظه کارانه ای درباره مسایل جنجالی چون ازدواج همجنسبازان، قانونی شدن استعمال حشیش و تحقیقات سلول های بنیادین داشت.
با این حال یکی از اتهاماتی که در روزهای اخیر درباره او دوباره مطرح شده است، داشتن اعتقادات نژادپرستانه است. ماجرا به سال 1986 باز می گردد که او در جلسه شهادت برای انتصاب به پست مادام العمرِ «قاضی فدرال» با اتهاماتی از جانب همکاران سابق خود درباره داشتن عقاید تحقیرآمیز نسبت به رنگین پوستان مواجه شد. در نهایت این یکی از عواملی بود که صلاحیت او برای رسیدن به این پست، توسط سنا رد شد.
معاون او در دادستانی آلاباما، یک فرد سیاه‌پوست به نام «تامس فیگرز» مدعی شد که سشنز با سازمان نژادپرست مسلح کو کلوکس کلان، که در برهه 1915 تا 1945 کار آزار و حتی قتل رنگین پوستان را انجام می داد، همدلی داشت.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
او در دوران سناتوری هم از مخالفان سرسخت اهدای هر گونه حقوق به مهاجران غیرقانونی بود. گفته می شود، سشنز فردی کلیدی در تدوین سیاست‌های مهاجرتی سفت و سخت ترامپ بوده است، و اکنون با قرار گرفتن در پست وزارت دادگستری اولویت او برخورد با مهاجران غیرقانونی(یکی از شعارهای کلیدی ترامپ) خواهد بود.
ترامپ درباره سشنز گفته است: " او یک ذهن حقوقی در کلاس جهانی دارد و یک دادستان کل حقیقی برای ایالت آلاباما بود. جف را اهالی قضاء و حقوق و تقریبا هر کسی که او را می شناسد، تحسین می کنند."
خود او در این مورد چنین نظر داد: " سابقه 15 سال گذشته من در کار با وزارت دادگستری، به نحو فوق العاده ای رضایت بخش بود. من این وزارتخانه، آدم‌هایش و ماموریت آن را دوست دارم. گمان می کنم، هیچ افتخاری بالاتر از این نیست که هدایت این وزارتخانه را به من بسپارند."
مایکل پومپیو کیست؟
«مایکل پومپیو»، متولد 1963، نماینده کنگره از ناحیه 4 ایالت کانزاس از 2011، انتخاب ترامپ برای مدیریت سیا است. او فارغ التحصیل آکادمی نظامی وست پوینت در 1986، و از چهره‌های کهنه کار امور امنیتی است. پومپیو، عضو جنبش « تی پارتی»، شاخه افراطی حزب جمهوری خواه و عضو کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان است.
این نماینده سه دوره کنگره، بعد از فارغ التحصیلی از وست پوینت در رسته سواره نظام، وارد مدرسه حقوق هاروارد شد و بعد به فعالیت در تجارت در حوزه صنایع هوا - فضا و نفت مشغول گردید.  او در بدو شروع رقابت‌های درون حزبی برای نامزدی ریاست جمهوری از «مارک روبیو» حمایت کرده بود، ولی بعد جزو حامیان دانلد جی. ترامپ شد.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
مایکل پومپیو
پومپیو در این کمیته از مدافعان اجرای سیتم‌های مراقبت جمعی گسترده (مثلا شبکه‌های فراگیر دوربین‌های نظارتی) محسوب می شود. او پشتیبان برنامه بازیابی حجم‌های عظیم «ابر داده‌ها» metadata توسط آژانس امنیت ملیNSA برای ردیابی گرایش‌ها و فعالیت‌های تروریستی نیز بوده است.
پومپیو همچنین عضو کمیته منخب مجلس نمایندگان آمریکا برای بررسی واقعه بنغازی بود که در آن در 2012، در جریان حمله به کنسولگری آمریکا، چند دیپلمات ارشد آمریکایی کشته شدند. او در این کمیته، به شدت عملکرد وزیر خارجه وقت، هیلاری کلینتون را زیر سوال برده بود.
از دیگر مواضع شاخص او، تقاضای حکم اعدام برای «ادوارد اسنودن»، افشاگر بزرگ سیا، است که پومپیو او را خائن می داند.
نکته قابل توجه دیگر درباره این گزینه مدیریت سیا، موضع خصمانه او علیه اقدامات روسیه در غرب آسیاست. به علاوه، پومپیو از دشمنان بشار اسد، رییس جمهور سوریه، هم هست. در زمینه سیاست آمریکا علیه ایران، او کاملا با ترامپ از نظر مخالفت با برجام هم نظر است و در کسوت عضو کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان، در چند نوبت بر تلاش برای یافتن راه‌های تازه برای مجازات تهران به خاطر برنامه هسته ای تاکید کرده است.
ترامپ درباره او گفت: " او یک رهبر درخشان و خستگی ناپذیر برای جامعه اطلاعاتی خواهد بود که ایمنی را برای آمریکایی‌ها و متحدان ما تضمین می کند."
گزینه‌های وزارت دفاع
به گزارش شبکه خبری بلومبرگ در روز جمعه، دو ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا، «جیمز مَتیس» Mattis و «جک کین» Keane دو نامزد محتمل وزارت دفاع آمریکا در کابینه ترامپ هستند. گویی مَتیس قرار بود روز شنبه به دیدار ترامپ در زمین اختصاصی گلف او در نیویورک برود.
جیمز مَتیس کیست؟
جیمز مَتیس، 66 ساله، ژنرال نیروی تفنگداران دریایی ایالات متحده، 44 سال سابقه خدمت نظامی دارد. در شروع رقابت‌های ریاست جمهوری، عده ای از چهره ها در آمریکا به دنبال آن بودند که متیس را به عنوان رهبر یک «جریان سوم» در سیاست آمریکا وارد رقابت ها کنند. او به انجام سخنرانی های انگیزشی در بین نیروهایش معروف بود. مجله تایم در سال 2014 به او لقب «جنگجوی شاعر» داد.
جک کین کیست؟
ژنرال بازنشسته، جک کین، جانشین پیشین ستاد مشترک ارتش آمریکا بود. او در 2007 مسوولیت هماهنگی نیروهای آمریکایی را در اعزام به عراق، در سال آخر ریاست جمهوری جرج بوش، به عهده داشت. او بعد از خروج از ارتش، مدیرعامل شرکت AM General LLC شد که سازنده خودروی زرهپوش «هاموی» Humvee است.
نشریه پولیتیکو، در فهرست کابینه احتمالی ترامپ (17 نوامبر) نام «استفن هَدلی»، نماینده جمهوری خواه کنگره و مشاور پیشین امنیت ملی در دوره دوم جرج دابلیو. بوش، و «جیمز وولسی»، مدیر اسبق سیا در دوره ریاست جمهوری کلینتون را از دیگر گزینه های وزارت دفاع معرفی کرد.
در فهرست کابینه احتمالی ترامپ درروزنامه واشینگتن پست (18 نوامبر) برای وزارت دفاع این گزینه ها به ترتیب آمده بود: سناتور «تام کاتن»، جوان ترین سناتور کنگره امریکا با 39 سال سن، افسر ارتش با سابقه خدمت در عراق و افغانستان، یکی از ضدایرانی ترین  سایستمداران ضد آمریکایی که سال گذشته درباره حمله نظامی به ایران رجزخوانی‌هایی کرده بود
استفن هدلی: مشاور امنیت ملی جرج دابلیو. بوش(2009-2005)
جیمز تَلِنت: سناتور پیشین ایالت میزوری
دانک دی. هانتر: نماینده کنگره از کالیفرنیا
کلی آیوت: سناتور ایالت نیوهمپشایر، از معدود زنانی که اسمش جزو نیروهای احتمالی دولت ترامپ مطرح شده است. آیوت را از جنگ طلب ترین چهره‌های حزب جمهوری خواه خوانده اند.
گزینه‌های وزارت خارجه
مطرح ترین گزینه‌های مطرح شده برای این وزارتخانه کلیدی، رودی جولیانی، نیوت گینگریچ و جان بولتون هستند. شاخصه اصلی این هر سه نفر مواضع جنگ طلبانه، اسلام هراسی و موضع ضدبرجام است. علاوه بر این که، هر سه آن ها از مهمانان ثابت رویدادهای برگزار شده توسط سازمان مجاهدین خلق ایران(منافقین) بوده اند.
گزارش ها از روابط نزدیک و دوستانه جولیانی و بولتون با مریم رجوی حکایت دارند. روز شنیه خبری مبنی بر ملاقات ترامپ با «میت رامنی»، نامزد جمهوری خواهان در انتخابات 2012 و از پرنفوذترین چهره های این حزب، منتشر شد و برخی این گمانه را مطرح کردند که رامنی هم جزو گزینه هاست. با این حال به نظر می رسد که با توجه به نقش مهم رامنی در حزب، این یک دیدار مشورتی برای چینش کابینه بوده و احتمال انتخاب رامنی به این پست چندان قوی نیست.
رامنی و ترامپ از منتقدان سرسخت یکدیگر بوده اند و تفاوت های جدی در زمینه سیاست خارجی دارند. این دو بارها یکدیگر را با القابی تحقیرکننده زیر سوال برده اند. مضاف بر این که، اگر ترامپ در همین ابتدای راه، بخواهد بر سر یکی از کلیدی ترین پست‌های کابینه با تشکیلات حزبی معامله کند، مهار امور برای اجرای برنامه‌های وعده داده شده به هواداران از همین ابتدا از دستش در برود. از این رو میت رامنی گزینه ای چندان محتمل برای وزارت خارجه نیست.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
میت رامنی در کنار ترامپ
رودولف جولیانی کیست؟
«رودولف جولیانی» معروف به رودی جولیانی، متولد 1944 در نیویورک، علاوه بر این که از حامیان اصلی ترامپ است، سابقه رفاقت طولانی با او دارد. شهرت او بیشتر به سابقه شهرداری او بر نیویورک(2001-1994) بازمی گردد. او در زمان وقوع حملات 11 سپتامبر شهردار این شهر بود و مدیریت اضطراری او بر این شهر، در جریان و پس از این حمله را موفق دانسته اند. او پیش از شهرداری، سال ها دادستان ناحیه جنوبی نیویورک و دستیار دادستان کل ایالات متحده بود.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
جولیانی گرچه هیچ سابقه ای در سیاست خارجی و کار دیپلماتیک ندارد، ولی به واسطه مواضع بسیار تند و افراطی اش، یک سیاستمدار راست گرا، دوستدار اسراییل و مداخله جو محسوب می شود. بر عکس شعارهای انتخاباتی ترامپ، که بر کاستن از نقش بین المللی آمریکا و مداخله گرایی این کشور تاکید داشت، جولیانی از طرفداران قدیمی و سرسخت استفاده از نیروی نظامی برای حفظ منافع ملی آمریکاست. به علاوه او نیز در زمینه مخالفت با توافق هسته ای با ایران کاملا هم نظر با ترامپ و حتی افراطی تر از اوست.
او همین دوشنبه گذشته، در جلسه ای که میهمان شورای مدیریت روزنامه وال استریت جورنال بود، گفت که تصمیم به خروج نیروهای آمریکایی از عراق، " بدترین تصمیم گرفته شده در تاریخ ایالات متحده" بوده است.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
 
 

با این حال، لیندسی گراهام، نماینده جمهوری خواه کارولاینای  جنوبی، درباره جولیانی گفت: " او شخصیت شناخته شده بین المللی است، در جریان 11 سپتامبر به عنوان شهردار نیویورک عالی عمل کرد، یار ثابت قدم ترامپ بود و حق اوست که پاداش بگیرد."
جان بولتون کیست؟
«جان بولتون»، دیگر گزینه مطرح شده برای وزارت خارجه، از دیگر دشمنان شناخته شده جمهوری اسلامی ایران در واشینگتن است. بولتون چه زمانی که سفیر ایالات متحده در سازمان ملل  و چه زمانی که معاون وزیر در امور کنترل تسلیحاتی و امور امنیت بین الملل بود، خصمانه ترین مواضع را علیه جمهوری اسلامی ایران گرفت.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
جان بولتون
بولتون، از نزدیکان جرج دابلیو. بوش و جزو اعضای حلقه نومحافظه کاران در ساختار سیاسی آمریکاست. شباهت دیگر او به جولیانی،
 
نیوت گینگریچ کیست؟
«نیوت گینگریچ» متولد 1943، رییس اسبق مجلس نمایندگان آمریکا(1999-1995)، دیگر گزینه مطرح شده برای این سمت است. او گرچه اعلام کرده علاقه ای به پست در کابینه ندارد، بلکه علاقه مند است که به عنوان یک «طراح کلان» یا «استراتژیست ارشد» در تیم ترامپ حاضر باشد. با این حال او هنوز در فهرست نامزدهای احتمالی وزارت خارجه کابینه ترامپ حضور دارد.
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
گینگریچ به لحاظ فکری به دو نامزد دیگر این پست شباهت‌های بسیار دارد. او به شدت اسلام هراس، ضد-مهاجرت و مخالف نقش آفرینی سازمان ملل است. شاخصه متمایزکننده او این است که به شدت بر وجه ایدئولوژیک حکومت ایالات متحده تاکید دارد و یک خوانش ایدئولوژیک و سیاسی از مسیحیت دارد.
او به قدری در سیاست خارجی تندرو بود که حتی از سیاست جرج دابلیو. بوش جنگ طلب هم به خاطر «نرمش بیش از حد» در برابر ایران و کره شمالی انتقاد می کرد!
پست‌های کلیدی دولت ترامپ در تسخیر چهره‌های ضدایرانی و اسلام هراس 
گینگریچ در دوران ریاست بر مجلس نمایندگان، بارها از طرح‌های تغییر رژیم در ایران، بمباران دقیق تاسیسات هسته ای و تحریم فروش بنزین به ایران حمایت کرد. روزنامه «هیل»، در 1 مارچ 2012، از قول او نوشت که قبل از اقدام نظامی علیه ایران، باید عملیات مخفیانه، حمایت مالی از گروه‌های برانداز و جنگ سایبری علیه ایران به کار گرفته شود؛ در ضمن، گینگریچ هم در سال‌های اخیر از مهمانان ویژه مریم رجوی در پاریس بوده است.
 
در آخر، توجه دادن به این نکته ضروری است که هر اندازه ترامپ را یک تاجر کاربلد و مبرز بدانیم، هر اندازه که او شخصیت مقتدر و محکمی داشته باشد، یک نقص بزرگ دارد: هیچ تجربه سیاسی و نظامی ندارد.
به واقع، ترامپ یک ظرف سیاسی با خلاء بزرگ است که باید هر چه زودتر پر شود. محتوای این ظرف را قطعا آدم‌هایی پر می کنند که قرار است دولت او را تشکیل دهند. به بیان دیگر، چندان منطقی نیست که چون ترامپ نسبت به رییس جمهور روسیه موضع مثبت گرفته و از روابط «اقتصادی» با مسکو و همکاری در زمینه مسایل منطقه ابراز تمایل کرده، یا نسبت به رویکرد مداخله‌گرایانه آمریکا رویکرد انتقادی اتخاذ کرده، پس از هم اکنون یک راهبرد معین و روشن در زمینه سیاست خارجی دارد.
شکی نیست، که «آدم‌ها»یی که قرار است مشاغل کلیدی را در کابینه او پر کنند، نقش پررنگی در تعیین خط مشی برای یک شخصیت بدون کارنامه سیاسی خواهند داشت. ترامپ یک استراتژیست نیست و مثل اوباما یا بیل کلینتون با یک برنامه روشن سیاسی وارد عرصه نشده است، پس نقش مشاوران و افراد حلقه اصلی او در این میان بسیار پررنگ خواهد بود.
 

منابع:
http://www.wsj.com/articles/intelligence-expert-mike-rogers-leaves-trump-transition-team-amid-shake-up-1479221847
https://www.washingtonpost.com/graphics/politics/trump-administration-appointee-tracker
http://edition.cnn.com/2016/11/18/politics/donald-trump-national-security-team-sessions-flynn-pompeo
http://www.politico.com/story/2016/11/who-is-in-president-trump-cabinet-231071
https://en.wikipedia.org/wiki/Mike_Pompeo
https://en.wikipedia.org/wiki/Political_positions_of_Newt_Gingrich#National_security
https://en.wikipedia.org/wiki/John_R._Bolton
http://foreignpolicy.com/2016/11/18/top-trump-national-security-picks-accept-as-first-landing-team-launches
http://www.reuters.com/article/us-usa-trump-idUSKBN13A2I7
http://www.foxnews.com/politics/2016/11/11/trumps-cabinet-speculation-mounts-over-president-elects-team.html
http://www.wsj.com/articles/intelligence-expert-mike-rogers-leaves-trump-transition-team-amid-shake-up-1479221847
http://edition.cnn.com/2016/11/15/politics/mikes-rogers-leaves-trump-transition-team
http://www.nytimes.com/2016/11/16/us/politics/trump-transition.html?_r=1
http://www.npr.org/sections/thetwo-way/2016/11/18/502207098/trump-picks-sen-jeff-sessions-for-attorney-general
http://www.foxnews.com/politics/2016/11/17/trump-transition-team-announces-five-year-lobbying-ban-for-appointees.html

شعر جدید هیلا صدیقی / مهر 93 / دختر ایران / Hila Sedighi / sep 2014 / Do...

یونس پارسابناب: پیرامون اهمیت شناخت از ماهیت نظام جهانی سرمایه(بخش دوم و پایانی)



درآمد

در بخش اول این نوشتار به اهمیت شناخت از نظام جهانی حاکم سرمایه داری از سوی چالشگران ضد نظام که خواهان دگردیسی کیفی و اساسی در راه ایجاد جهانی دیگر و بهتر با چشم اندازهای سوسیالیستی هستند، پرداختیم. در بخش دوم(وپایانی) این نوشتار بعد از نیم نگاهی به نحوۀ انباشت سرمایه در تاریخ سرمایه داری چند وچون مؤلفه ها و مقولات دیگر نظام حاکم را مورد بررسی قرار میدهیم.

نقش نحوۀ انباشت در تاریخ پانصد سالۀ سرمایه داری

مطالعه نحوه انباشت سرمایه مهمترین مشغله و اصلی‌ترین موضوع محققان چالشگر ضد نظام بویژه در 130 سال گذشته(عصر سرمایه داری انحصاری : امپریالیسم) بوده است. زیرا انباشت سرمایه از طریق استثمار نیروهای کار و زحمت از یک‌سو و اعمال تبادل نابرابر در کشورهای دربند پیرامونی و نیمه پیرامونی از سوی دیگر عامل سازنده قدرت‌های هژمونیکی و امپریالیستی کشورهای مسلط مرکز در درون نظام جهانی سرمایه داری بوده و همچنان می باشد. به عبارت دیگر فرایند انباشت سرمایه موتور محرک تاریخ نظام جهانی سرمایه داری و تشدید جهانی گرایی سرمایه(گلوبالیزاسیون) در اکناف جهان می باشد. امانوئل والرشتاین ذات و ماهیت اصلی این نظام را انباشت مستمر و بدون وقفه سرمایه دانسته و برآن است که این انباشت بی‌وقفه عملی است از سوی کشورهای مسلط مرکز(امپریالیست ها) که آن را به عنوان وجه ویژه، نهادینه ساخته اند.
به نظر سمیر امین پیدایش شیوه نوین انباشت سرمایه در پانصد و سی سال گذشته موجب تولد و رشد نظام جهانی سرمایه گشته و ساختارهای اصلی این نظام را شکل داده است. مرکز ثقل نظام با تحقق انباشت سرمایه در اروپای بویژه اتلانتیک به مرحلۀ شکوفایی و انقلاب صنعتی در نیمۀ دوم قرن هیجدهم و با تشدید بیشتر انباشت سرمایه در معدودی از کشورهای اروپای غربی(انگلستان، هلند، فرانسه بلژیک و …) قدم به مرحله سرمایه داری انحصاری (و امپریالیسم) گذاشت. آغاز حیات نظام جهانی سرمایه (1500 -1490)با آغاز انباشت سرمایه همزمان بوده و جهان تا پیش از شروع فرایند انباشت سرمایه و تشکیل فورماسیون های جدید در مرحله پیشا سرمایه داری قرار داشته و بسیاری از انگاشت ها و پدیده‌های نوین جهانی با این مرحله جدید پا به عرصه وجود گذاشته و تکامل یافته اند. بررسی اجمالی منطق و پروسه انباشت سرمایه و همچنین مقولاتی چون «ساختار نظام جهانی» در چهار چوب «مرکز – پیرامونی»، «توسعۀ توسعه نیافتگی»، تاریخ قطبی شدن جهان در شکل و شمایل «جهان چند قطبی»(از 1884 تا 1945 در شش دهۀ اول عصر سرمایه داری انحصاری) سپس در شکل و شمایل جهان دوقطبی(در دوره «جنگ سرد»:از 1947 تا1991) و پس از آن در شکل و شمایل کنونی اش جهان تک قطبی و بالاخره تشدید جهانی شدن سرمایه(گلوبالیزاسیون) و پولاریزاسیون منبعث از آن در اکناف جهان، نشان می‌دهد که نظرگاه نظام جهانی سرمایه به لحاظ منطق دیالکتیکی و متدولوژی ماتریالیسم تاریخی دارای پایه‌های مستحکم و منسجم است. به نظر این نگارنده، چالشگران ضد نظام سرمایه داری( که خواهان دگردیسی کیفی این نظام و استقرار جهانی دیگر و بهتر با چشم اندازهای سوسیالیستی هستند) باید بیش از پیش خود را با نکات اصلی این نظرگاه آشنا و مسلح سازند. نکات عمومی زیر، بررسی مهمترین اصول این نظرگاه در بارۀ نظام جهانی حاکم سرمایه است.

نکات اساسی نظرگاه نظام جهانی سرمایه داری
1- واحد تحلیل برای درک ریشه‌ها و تکامل روابط اجتماعی، سیاسی اقتصادی چه در سطوح کشوری و منطقه ای و چه در سطوح قاره ای و بین‌المللی همانا واحد کل «نظام جهانی سرمایه» است که از عمرش نزدیک به پانصد سال میگذرد.
برای شناخت کافی از این نظام جهانی باید ساختار پدیدۀ «مرکز – پیرامونی» درون آن را به دقت مورد بررسی قرار دهیم.
*منظور از «مرکز» کشورهای مسلط متروپل امپریالیستی است که در «شمال گلوبال» قرار دارند. منظور از «پیرامون» کشورهای دربند (حاشیه ای) هستند که در سه قاره جهان (آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین) به اضافه اقیانوسیه در «جنوب گلوبال» قرار دارند.
*در تاریخ سرمایه داری، کشورهای مسلط مرکز در آغاز محدود به کشورهای شمال غربی در اروپای آتلانتیک(انگلستان، فرانسه و هلند) بودند. از نظر سیاسی این کشورها که تعدادشان در قرون شانزدهم و هفدهم افزایش یافت، موفق به استقرار دولت های قوی همراه با بوروکراسی های فراگیر و نیروهای نظامی جنگی، گشتند. این امر شرایط را آماده ساخت که بورژوازی تازه به دوران رسیده این کشورها کنترل تجارت بین‌المللی را قبضه کرده و با اعمال سیاست‌های استعماری به تاراج منابع طبیعی کشورهای آفریقا، آسیا و دیگر مناطق دربند پیرامونی(جنوب)، دامن بزنند.
  ·            کشورها و مناطق دربند پیرامونی که به خاطر سیاست‌های استعماری و امپریالیستی کشورهای مسلط مرکز فاقد دولت های متمرکز قوی و حاکمیت مستقل بودند با عنایت و حمایت همه جانبه استعمارگران و امپریالیست ها به صدور منابع طبیعی و خام خود به کشورهای مسلط مرکز تشدید بخشیده و با ایجاد تبادل نابرابر در تجارت بین‌المللی و اعمال سیاست‌های برده‌داری در قاره آفریقا و ابر استثمار نیروهای کار و زحمت در آسیا و آمریکای لاتین به توسعه و افزایش «انباشت سرمایه» در کشورهای مسلط مرکز و به توسعۀ توسعه نیافتگی در کشورهای پیرامونی دربند، دامن زدند. اگر در کشوری از جهان «انباشت سرمایه» هنوز هم در جهت کسب سود و افزایش ثروت به نفع سرمایه داران بزرگ کشورهای مرکز بوقوع می پیوندد، اقتصاد و سیاست در آن کشور در خدمت نظام جهانی قرار گرفته و به بخش پیرامونی آن تبدیل میگردد. در‌واقع انباشت سرمایه و تمرکز آن در کشورهای مسلط مرکز مستلزم غارت و استثمار منابع طبیعی و نیروهای کار و زحمت در جهان مبنا و عامل شکلگیری توسعۀ توسعه نیافتگی در کشورهای دربند پیرامونی است.
*چون سرمایه داری وجه غالب و عمدتاٌ حاکم نظام جهانی است و چون حرکت سرمایه در جهت انباشت در سطح جهان(گلوبالیزاسیون = جهانی گرایی) در ماهیت و منطق سرمایه داری است، در نتیجه درجه جهانی شدن سرمایه و تشدید آن بویژه در عصر امپریالیسم با درجه و تشدید پولاریزاسیون(شکاف اندازی) در سطح جهان رابطه دیالکتیکی مستقیم پیدا میکند. این بلای هولناک پولاریزاسیون منبعث از گلوبالیزاسیون سرمایه را می‌توان از سه بعُد و منظر مورد بررسی قرار داد که عبارتند از :
1- ورطه هولناک و شکاف عظیم بین فقر و ثروت در سطح جهان بین کشورها و مناطق پیرامونی(حاشیه ای) و نیمه پیرامونی(نیمه حاشیه ای) و کشورهای مسلط مرکز : « شکاف عمودی» بین شمال و جنوب(شکاف طبقاتی).
         2- ورطه هولناک و شکاف بین ملت‌ها و ملیت های ساکن کشورهای دربند پیرامونی بر اساس اعمال سیاست‌های «تلاقی تمدن ها» از سوی نظام جهانی سرمایه(بویژه رأس آن آمریکا) از طریق جنگ‌های مرئی و نامرئی در جهت تجزیه کشورهای دربند پیرامونی : « شکاف افقی» بین ملل و ملیت های ساکن جنوب بر اساس هویت ملی، دینی و مذهبی و …
         3- ورطه هولناک و شکاف عمودی(طبقاتی) در درون خود کشورهای مسلط مرکز بویژه در درون رأس نظام (آمریکا) که در فاز فعلی گلوبالیزاسیون (« بازار آزاد نئولیبرالی») روزانه بطور فلاکت باری افزایش می یابد.
جمعبندی و نتیجه‌گیری

تحت شرایط پر از آشوب و ورطه های هولناک که امروز تقریباٌ سراسر جهان و حتی کشورهای مسلط مرکز و خود رأس نظام جهانی سرمایه را در برگرفته آیا می‌توان از وقوع امکانات و فرصت های دگرگون ساز در سطح جهان بویژه در مناطق فلاکت بارتر آن مثل خاورمیانه بزرگ، سخن گفته و تفسیر ارائه داد؟ آیا در آینده نه چندان دور نیروهای اجتماعی چالشگر در ژئوپولتیکی ترین و سوق الجیشی ترین منطقه جهان(خاورمیانه بزرگ) خواهند توانست با همبستگی و حمایت دولت ها و خلق های متعلق به سازمان های بین‌المللی مثل « »آلبا» در آمریکای لاتین، گروه شانگهای» در آسیای شرقی و … شرایط را برای رهایی و گسست از یوغ و محور نظام جهانی سرمایه و استقرار دولت های صاحب حاکمیت ملی، آماده سازند؟
اگر خلق ها و دولت های خواهان کسب حاکمیت ملی از یوغ نظام در خاورمیانه بزرگ موفق گردند که به امر گسست از نهادهای امپریالیسم سه سره(بانک جهانی، صندوق بین‌المللی و سازمان تجارت جهانی) شدت بخشیده و در کسب آن کامیاب گردند در آن صورت وقوع دگردیسی در ساختارجهانی از یک جهان تک قطبی(و تک محوری) به جهان چند قطبی ( و یا حداقل دو قطبی) خیلی محتمل خواهد گشت.
برای اینکه این واقعه بزرگ تاریخی هر چه زودتر و سریع‌ تر اتفاق بیافتد باید انتظار داشت که بعضی از اعضای اصلی و مرکزی «اتحادیه اروپا»(یکی از سه پیکان امپریالیسم سه سره) به خاطر افزایش درنده خویی ها و سیاست‌های جنگی و دیگر ماجراجویی های رأس نظام، نشان دهند که آماده اند از سیاست‌های آتلانتیستی به سرکردگی آمریکا دوری جسته و به تعبیه و تنظیم یک اروپای متحد یورو- آسیایی مستقل از آمریکا دست بزنند. بررسی اوضاع رو به رشد در اروپا (بحران پناهندگان میلیونی مهاجر، حمله های تروریستی داعش به کشورهای متعدد اروپا از یک‌سو و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و کودتای نافرجام در ترکیه از سوی دیگر) در عرض دو سال گذشته (از آغاز 2015 تا کنون : اکتبر 2016) نشان میدهد که احتمال تضعیف و حتی فروپاشی اتحادیه اروپا فرارسیده و شرایط برای ایجاد یک اتحاد از سوی کشورهای فرانسه، آلمان و بلژیک با روسیه و ترکیه علیه فاشیسم داعش در حال شکلگیری و رشد است.
به نظر این نگارنده اگر این اتحاد حتی به صورت یک ائتلاف موقتی بین این کشورها(علیرغم مخالفت های غیر مستقیم رأس نظام) با موفقیت به پیش رود نه تنها رأس نظام امپریالیسم سه سره در ادامه سیاست‌های آشوب برانگیز «رژیم چنج» برای اولین بار در خاورمیانه بزرگ (در سوریه) با ناکامی روبرو خواهد گشت بلکه جهانیان شاهد بروز روندی خواهند گشت که در جریان آن جهان ما از شکل و شمایل تک محوری(تک قطبی : مونو – پولاری) به شکل و شمایل چند قطبی(مالتی – پولاری) و یا حداقل به دو قطبی (بای پولار)، تغییر خواهد یافت. بررسی تاریخ کشورهای دربند پیرامونی و نیمه پیرامونی جهان که امروز 85 درصد کل جمعیت جهان را تشکیل میدهند به روشنی نشان میدهد که خلق ها و ملت – دولت های این کشورها در دنیای چند قطبی (از 1884 تا 1945) و حتی دو قطبی ( از 1947 تا 1991) توانستند فرصت های بیشتری را در حرکت به سوی استقلال، آزادی حتی با چشم اندازهای سوسیالیستی (عدالت اجتماعی)، کسب کنند. مسلماٌ حرکت در مسیر ایجاد جهان دیگر و بهتر که به نظر نگارنده نیز ضرورتاٌ دارای چشم اندازهای سوسیالیستی خواهد بود، پر پیچ وخم، گاهاٌ غامض و مبهم و حتی بعضی مواقع مشکل و در برخی کشورها طاقت فرا خواهد بود، اما اوضاع رو به رشد در سراسر جهان پر از تلاطم و آشوب نشان میدهد که هر روز بر ضرورت، عینیت و امکان حرکت در مسیر آن نوع جهان توسط بشریت زحمتکش بویژه در کشورهای جنوب( که امروزه بیش از هر زمانی در گذشته به حلقه های ضعیف و مناطق توفانی کلیت نظام جهانی تبدیل گشته اند)، افزوده میگردد.
منابع و مآخذ
1- امانوئل والرشتاین، «نظام جهانی سرمایه : پیشینۀ آن در قرن شانزدهم، انتشارات آکادمیک،1974
2- سمیر امین، «بهار خلق : آینده انقلاب عربی»، انتشارات پمبازوکا، 2012
3- ماهنامه «مانتلی ریویو» شماره های آوریل، ژوئن و ژوئیه 2016، چاپ نیویورک
4- مجله هفتگی «نیشن» چاپ نیویورک، شماره های ژوئیه و اوت 2016
5- یونس پارسابناب، «بحران امپریالیسم آمریکا : شکست و ناکامی در هژمونی طلبی» و عروج مرکزهای قدرت و بازارهای نوظهور در کتاب «جهان در عصر تشدید جهانی شدن سرمایه»، آمازون دات کام، 201

Dr. Morteza Mohit, 19 Nov. 2016 - استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی

Crisis at the Federal Reserve. The End of the Washington Consensus? Nomi...