|
|
همچنان به شيوه سالهای گذشته راهمان ادامه خواهيم داد: ـ آگاه نمودن خلق ازمواضع ضد خلق! ـ ايجاد فضای دوستانه بين ديدگاههای مختلف در درون جبهه خلق ـ بدون هيچگونه گذشت و چشم پوشی درافشای مواضع گذشته و حال ضد خلق! ـ تسليم شانتاژ، تهديد ، توهين و ناسزا و۰۰۰ نخواهيم شد که اين شيوه"شاهان منحوس" و"شيخان ملعون" است.
|
|
ا
آلن گرش / ترجمه بهروز عارفی
، اين فراموشی او را بی هيچ تذکری می پذيرد. شيراک که از 1974 تا 1976 نخست وزير فرانسه بود، در ژوئن 1976، قرارداد شرکت فراماتوم را برای ساخت نيروگاه هسته ای در آفريقای جنوبی تاييد کرد. بدين مناسبت، روزنامه لوموند در شماره اول ژوئن 1976 نوشت: «فرانسه جزو گروه نادر کشورهای عجيب و غريبی است که دولت پروتاريا را «مطمئن» ارزيابی کرده است». در همان زمان، روزنامه ساندی تايمز چاپ آفريقای جنوبی در صفحه اول خود چاپ کرد: «زنده باد فرانسه. آفريقای جنوبی قدرت اتمی می شود.» با اين که فرانسه در اثر فشار کشورهای آفريقائی در سال 1975 تصميم به قطع فروش تسليحات به آفريقای جنوبی گرفت، اين کشور به تعهدات خود در اجرای قراردادهای امضا شده به مدت چند سال ادامه داد. در همان حال، زره پوش های پانهارد و هليکوپترهای آلوئت و پوما با داشتن جواز ساخت، در آفريقای جنوبی توليد شدند. با وجود گفتار رسمی که آپارتايد را محکوم می کرد، دولت فرانسه، دست کم تا سال 1981 به اشکال مختلف با رژيم نژادپرست همکاری کرد. الکساندر دو مارانش، که از 1970 تا 1981، رئيس مرکز اسناد خارجی و ضدجاسوسی فرانسه (Sdece) بود، فلسفه راست گرايان فرانسه را چنين خلاصه می کند: «نظام آپارتايد مطمئنا شرم آور است، ولی بايد آن را با نرمش متحول کرد (4)» اگر «کنگره ملی آفريقا» به اين پندهای ملايمت جويانه (يا توصيه های پرزيدنت ريگان) گوش داده بود، ماندلا در زندان جان می داد، آفريقای جنوبی به هرج و مرج گرفتار می شد و جهان ديگر نمی توانست اسطوره ی مسيح جديد را بسازد. ----- عنوان اصلی مقاله: Embaumement m餩atique, Amn鳩e politique L?Evangile selon Mandela, Par Alain Gresh Le Monde Diplomatique, Juillet 2010 -------- پاورقی ها: 1 ? Mona Chollet, « Les d鲯bades d? « Invictus », Le Lac des signes, 12 janvier 2010, http://blog.mondediplo.net 2- کتاب ماندلا: راه طولانی بسوی آزادي، انتشارت فايار، پاريس، 1995 3- Ronnie Kasrils, « Turning point at Cuito Cuanavle », 23 mars 2008, www.iol.co.za 4 ? Alexendre de Marenches et Christine Ockrent, Dans le secret des princes, Stock, Paris, p.228. -------- توضيحات مترجم: * Invictus يا شکست ناپذير، عنوان شعرکوتاهی از نويسنده ايرلندي، ويليام ارنست هنلی است که بارها در فرهنگ توده ای تکرار شده است. اين شعر، شعر مورد علاقه نلسون ماندلا است. اين شعر در سال 1875 بدنبال قطع يک پای نويسنده در بستر بيمارستان نوشته شده است و از مقاوت او در برابر درد بيماری و قطع عضو ياد می کند. ابتدا، اين شعر عنوان نداشت، اما در سال 1900، آرتور هيلر کوچ اين عنوان را برای آن برگزيد. به همين دليل ، کلينت ايستوود آن را برای فيلم خود انتخاب کرده است. ** گروهی از مسيحيان اعتقاد دارند که مسيح «پسر خدا»ست. لوموند ديپلماتيک، ژوئيه 2010. http://ir.mondediplo.com/article1588.html 28 مرداد 1389 ا
|
وقتی می گوئیم مخالفین سرسخت وآزادیخواهان واقعی درمقابل نظام قرون وسطایی جمهوری اسلامی دربـرون مـرز بقول معروف آچمـز شده اند دلخور نشوید چرا که عُمر طولانی تبعید، اثـرات خود را آهسته، آهسته در اشکال مختلف در حرکات ما آزادیخواهان نشان داده است.
زمانی نه چندان دور، خائنین و کاسه لیسان خون جوانان میهن درخارج ازکشور، بنا به شرایطی که حاکی از قـدرت اپوزیسیـون در اشکال گوناگونـش بـود حتـی جـرئـت نداشتنــد در انـظار عمومی ظاهـر شوند چه به اینکه اکنون، با کمال بیشرمی بنام"دمکراسی" آبشخور جلادی مثل احمدی بی اصل و نسب با معـاون بیمار روانی اش رحیم مشایی، شونـد .
اخیـرأ در جریـان همایش "بـزرگ ایـرانیـان مُقیـم خارج از کشور" در ایـران، تعـدادی بـه اصطلاح "نخبـگـان" مابین 900 تا 1200 نفر شرکت کردنـد.
ایـن شرکت کننـدگان در واقـعـیت امـر، کاسه لیسان ِ جنایتـکارانی هستنـد کـه یکشبـه هـزاران فـرد را به جُـرم دیگـر اندیشی بـه کُشتـارگاه فرستـادنـد، حتـی مسلمانانـی را کـه ماننـد آنهـا فکـر نمی کـردند بـه چوخـه تیـربـاران یا جوبـه های اعـدام سپـردنـد. نام بسیاری ازاین افـراد آزادیخـواه را می دانیـم امـا عُمـق فاجعـه بالاتـر از اينهاست چرا که به يقيـن انسانهـای گمنامـی بوده و هستند که به خـاطر آزادی و نجـات ايـران یا به چنـگال مـرگ فرستـاده شدند و یا در سيـاهچالهـای اين رژيـم در وحشيانـه تـرین شرایـط بسر می بردنـد.
حـال پـرسیـدنـی است چگونه بعضی از این تحصیل کرده ها و یا " نخبـگان" در خارج کشور پـا بر روی قتـل نـدا، سهـراب، تـرانـه، روح المینی و ... مـی گذارنـد و با دلائـل مُشمئـز کننـده، سفـر خود را به سرزمیـن اشغـال شده ایران توسط دعوت کنندگان آن، توجیـه مـی کنند؟ از جمله اینکه می گویند"این یک مسئلـه شخصی است و یا اینکـه برای کنجکاوی به آن مهمـانـی( که بوی خـون جـوانـان هنوز بر سنگفـرش های خیـابـان بـه مشام می رسد ) رفته انـد! گـویـا آن مهمانی مانندحمـام عمومـی بوده است که سرشان را بیاندازنـد پائیـن و وارد آن شوند.
جالب است بدانیم یکی ازاین شرکنندگان ازجمله رضا خلیلی دیلمی نماینده حزب مُدِرات درپارلمان سوئد است که برای کسب اجازه اقـامـت در سوئـد، دلائـل سیـاسـی ارائـه داده بـود! از جمله اینکه ایران کشور امنی نیست و جان او در خطر است! آیا اداره مهـاجـرت سوئـد ماننـد آن "همـایـش" حمـام عمومـی بوده است و یا سوئـدی ها عـاشـق چشم و ابروی ایشان بوده اند که به او اجازه اقامت داده اند!؟
آیا اداره مهاجرت سوئد حق ندارداجازه اقامت افرادی مانند ایشان را باطل کندچراکه اکنون درآن سرزمین، اربابان ایشان یا بهتر بگویم جنایتکارانی مانند احمـدی بی اصـل و نسب نـژاد حکومت می کنند و زندگـی برای افرادی مثل ایشان در آنجا هیچ خطر جانی ندارد.
این واقعیت دارد که در خارج از کشور جنگی در جریان است ( نترسیـد منظور تفنـگ و ... در این سرزمیـن کـُفـر نیست!) جنگـی میـان ما انسان های مبـارز، مسئـول و مُتعهـد به آرمان های حقـوق بشر، با شمـا حامیان اوباش و اراذل حکومت ننگینـی که تاریخ بشریت کمتـر به خود دیده است.
ای نشستگان بر سفره خونین جوانان میهن که در این "همایش" وظیفه ای جز خوش رقصی و چاپلوسی برای قاتلین خـون هـزاران جوان ایـرانـی معتـرض به این حکومت جنایتکار بر دوش نداشتید، بدانیـدکه دوره این حکومت جهل و جنون 31 سال ِ جمهوری اسلامی به سر خواهد آمد و مـردم ستمدیـده ما،نام شما، کـه لکـه نگینـی هستید بر تاریخ ایران زمین، فـرامـوش نخواهند کـرد، ایـن را بـاور کنـیــد .
آزادیخواهان!
فـردی بنام رضا خلیلی دیلمی که نماینده یکی از احزاب سوئد(Moderate)است دراین "همایش" نـظام ضد انسانی به رهبری موجود ناقصه الخلقه ای بنام احمدی نـژاد و باندمافیـایی اش شرکت داشته است. مسلمأ افرادی از این قبیل مثل رضا خلیلی دیلمی ازسایـرکشورها دراین سفره خونین (همایش) شرکت داشته اند.
پرسیدنـی است آیا می توان در مقابل این اعمـال سکوت کـرد؟
تـوجه کنید این افراد پدر و مادرانی نیستند که به ایران می روندحتی جزو آن "دسته ازآدم های بی خیال" هم نیستند که برای خوش گذرانی به ایران تشریف فـرما می شوند! اینها این"علی بی غم ها" نیستنـد، اینها جـزو کسانـی هستند که در عرصه مبارزه اجتماعی،فرهنگی وسیاسی فعال هستند از اینرو رفتن و آمد آنها معنـای خاص خود را دارد.
باید علیه این گروه، مبارزه و آنها را رسوا کنیم. ما با تمام و سعی و تلاش باید نشان دهیم که این اـفراد نمی توانند هوادر هم میش باشند و هم گـُرگ. نباید بگذاریم آنها سفیر دوستی بین مردم و رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی شوند.
چرا این افراد قایم موشک بازی می کنند؟ چرا برای سفر خود، به جهنمی که ملایان با عبا و بی عبا برای مردم ستمدیده ما بوجود آورده اند از پس ِ توجیه های مسخره بر می آینـد!؟
رفتـن آنهـا دست کـم خیـانـت به آرمانهای گذشتـه خـودشان است. آنها می توانند به آرمانهـای خودشان خیانت کنند، و برای آرامش وجدانشان، اینقدر صُغـرا و کُبـرا هم نه بافند.
اما این وظیفه ماست که با تمام نیرو علیه این شیـادان سیاسی مبارزه کنیم و آنها را در بین مردم افشاء کنیم.
بنابراین جا دارد ضمن افشای چنین افـرادی، اتحادی همگانی برای افشای آنهـا در مقابـل مبـارزات مـردم دردمندمان، فـراهـم کنیـم! چـرا که این یکی از وظایف ما در خارج از کشور است.
هموطنان عزیز! بـزودی انتخابـات برای دوره جدید دولت درسوئد(امسال 19 سپتامبر)شروع خواهد شد، از اینرو از تمام انسان های مبارز و مسئول درقبال مبارزات دلیرانه میهنمـان، با هر عقیده، مرام و مسلکی که هستیم با حمایـت از این حرکت مردمی اعتـراض گسترده خود رابه گوش حزب مُـدِرات سوئد برسانیم. قـدرت خـود را بـاور کنیـم.
با امضای متن زیـر در سایت حـرکت، اعتراض و انزجار خود را از شرکت رضا خلیلی دیلمی نماینـده حـزب مُـدِرات سوئد در نشست رژیـم جهل و جنون جمهوری اسلامی نشان دهیم و خواستار اخراج وی از حـزب شویـم.
19آگوست 2010 - استکهلم
.