۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

نوار جلسه ی «همایش کوثر»،


به دنبال درج قسمتی از نوار جلسه ی «همایش کوثر»، آدرس مشروح کامل مذاکرات این جلسه در دوازده نوار برای ما ارسال شده است. شنیدن این نوارها نشان می دهد که ناجا – نیروی انتظامی جمهوری اسلامی – که ظاهرا وظیفه اش تامین امنیت داخلی است، چطور در کار توطئه علیه جنبش های مردمی، شخصیت های سیاسی مخالفین، دخالت در جریان انتخابات، پرونده سازی علیه مخالفین، زیرنظر قرار دادن احزاب و جریان های مخالف و منتقد، نفود در آن ها، مقابله با جنبش دانشجویی... می باشد.
این جلسه در سال ۷٨ از مسئولان اطلاعاتی ناجا و بعد از حوادث کوی دانشگاه برگزار شده است. در بخش های شش و هفت این نوار، صدرالاسلام معاون اطلاعاتی ناجا به تحلیل برنامه انتخاباتی اصلاح طلبان برای مجلس ششم و همچنین آموزش شناسایی مخالفان و و نفوذ در تظاهرات خیابانی و هدایت آنها می پردازد. بخش هشت نوار در مورد جنگ روانی بر علیه تظاهرات خیابانی می باشد.

متن کامل این گفتگوها را که در دوازده بخش می باشد، در لینک زیر می توان شنید:

همایش کوثر، جلسه وزارت اطلاعات در مورد 18 تیر




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)




Download this song
(Right Click, Save target as)

.زندانی سياسی در آستانه مرگ

اسفند

ادامۀ عدم درمان و قرار گرفتن بازاری زندانی در آستانۀ مرگ

بنابه گزارشات رسيده به "فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران"بازاری زندانی محسن دکمه چی در وضعيت بسيار وخيمی بسر می برد. او ديگر قادر به خوردن غذا نيست و بشدت ضعيف شده و به سختی قادر به حرف زدن است.
روز پنجشنبه 19 اسفند ماه بازاری زندانی محسن دگمه چی با وضعيت وخيمی جسمی و در حالی که بر روی صندلی چرخدار نشسته بود برای ملاقت کابينی با خانواده اش آورده شد. او به سختی قادر به حرف زدن بود و حرفهايش برای خانواده اش به سختی قابل فهم بود حتی قادر به نگه داشتن سرش نبود. شکم وی متورم و وزن او نسبت به هفتۀ گذشته بنابه گفتۀ خانواده اش نصف شده بود. بازاری زندانی از شدت درد جانکاه قادر به استراحت نيست او از مدتی پيش ديگر قادر به غذا خوردن نيست و وضعيت جسمی او بصورت تصاعدی در حال وخيم شدن است.
خانواده اش شاهد مرگ تدريجی عزيز خود هستند ولی قادر به کمک کردن به او نيستند. خانواده آقای دکمه چی بصورت روزانه به مراکز مختلف رژيم ولی فقيه مراجعه می کنند اما آنها اين خانواده را از ارگانی به ارگان ديگری احاله می دهند.خانواده آقای دکمه چی به دفتر صادق لاريجانی مراجعه کردند و وضعيت عزيز خود را با آنها در ميان گذاشتند ولی به آنها جواب داده شد که اين نهايتا به خود دادستان بر می گردد. جعفری دولت آبادی بيش از 5 ماه است که به اين خانواده وعده و وعيدهای دروغين می دهد.
بازاری زندانی محسن دکمه چی در حالی که پزشک قانونی اعلام کرده است که دچار بيماری صعب العلاج است و قادر به تحمل حبس نيست و همچنين پزشک معالج وی بيش از 3 ماه است که کتبا اعلام کرده که بايد به سرعت مورد شيمی درمانی قرار گيرد و نياز به 6 ماه مرخصی استعلاجی دارد با اين وجود بازجويان وزارت اطلاعات و عباس جعفری دولت آبادی از انتقال وی به بيمارستان و شيمی درمانی او همچنان ممانعت به عمل می آورند
يکی از شيوه های ضد بشری و غير انسانی که رژيم ولی فقيه علی خامنه ای از طريق قوۀ قضاييه و وزارت اطلاعات در حال اجرای آن است حذف فيزيکی زندانيان سياسی از طريق عدم درمان آنها است . در حاضر علاوه بر بازاری زندانی محسن دکمه چی زندانيان سياسی هادی عابدی باخدا ، منصور اسالو،سعيد متين پور،شير محمد رضايي،علی عجمي،ماشالله حائری و زندانيان ديگر در شرايط وخيم جسمی بسر می برند.
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران، عدم درمان زندانيان سياسی که در شرايط وخيم جسمی بسر می برند و سوق دادن آنها بسوی مرگ تدريجی توسط رژيم ولی فقيه علی خامنه ای را به عنوان جنايت عليه بشريت محکوم می کند و از کميسر عالی حقوق بشر و ساير مراجع بين المللی خواستار ارجاع پرونده جنايت عليه بشريت رژيم ولی فقيه علی خامنه ای به شورای امنيت سازمان ملل متحد برای گرفتن تصميمات لازم اجرا می باشد.
فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران
19 اسفند 1389 برابر با 10 مارس 2011
گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد:
کميساريای عالی حقوق بشر
کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا
سازمان عفو بين الملل
http://hrdai.net
info@hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193
استفاده از گزارشهای فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران تنها با ذکر منبع مجاز است

.رنجنامۀ زندانی سياسی هادی عابدی مبتلا به فلج نخاع اززندان رشت:مادرم را مقابل من و برادرم با کابل ميزدند

اخبار

19اسفند


رنجنامۀ زندانی سياسی هادی عابدی با خدا در زندان قرون وسطايی رژيم ولی فقيه

رنجنامۀ زندانی سياسی هادی عابدی باخدا که در دهۀ 60 بر اثر شليگ گلولۀ پاسداران به نخاعش فلج می باشد و همچنين تعدادی از اندامهای او از کار افتاده است و در شرايط وخيم جسمی در زندان لاکان رشت زندانی است جهت انتشار در اختيار "فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران " قرار گرفته است. متن رنجنامه به قرار زير می باشد:
اينجانب هادی عابدی با خدا فرزند محمد رسول در تاريخ 24 خرداد 1360 در شهرستان فومن يکی از شهرهای گيلان مورد اصابت گلوله سپاه پاسداران قرار گرفتم و از ناحيه نخاع آسيب ديدم که نتيجه آن از کمر به پايين فلج شدم ( فرد ضارب من علی رضا دقيقی نام دارد) . در همان روز برادرم هرمز عابدی با خدا را دستگير کردند و در 10 مرداد 1360 اعدام کردند . بعد از چند بار عمل جراحی از جمله خونريزی داخلی و بيرون آوردن گلوله از نخاع و گرفتن زخم های بستر و در حال درمان آبان سال 1361 به اتفاق کل خانواده که شامل مادر پيرم هم بود در تهران توسط نيروهای امنيتی رژيم بازداشت و به زندان اوين انتقال يافتيم . و بلافاصله تحت بازجويی های خشن قرار گرفتيم ما را در مقابل مادرمان می زدند البته با کابل و مادرم را در مقابل ما. با آنکه شرايط جسمی مرا می دانستند باز مورد شکنجه های روحی و جسمی قرار می دادند .بعد از سه ماه به دادگاه دو دقيقه ای برده شديم و حتی اجازه دفاع هم نداشتم و بعد از چند روز منو به چهار سال حبس و شانزده سال حبس تعليقی محکوم کردند . اين حکم هيچ وقت به من کتبا اعلام نشد . به مادرم هشت ماه حکم دادند. در نتيجه يک سال در اوين و يک سال در قزلحصار در بدترين شرايط آن سالها بويژه در قزلحصار در بند هشت بودم که سلولهای فشرده آن معروف بود. طی اين دو سال بيماريهايی گرفتم از جمله بيماری کليه و زخم بستر که بعد از آزادی پنج بار عمل جراحی کردم . شرايطم به قدری ناجور بود که رژيم مجبور شد بعد از دو سال منو آزاد کند.
در سال 1366 در مهرماه به اتفاق همسرم که حامله بود جهت خروح از کشور برای معالجه ، مجددا در شهر سلماس توسط اطلاعات رژيم دستگير شدم ( همسرم از هواداران مجاهدين بود که به خاطر اين او را در سال 1363 از شغل آموزگاری اخراج کردند ) و او نيز حدود 3 سال در زندان بسر برده . بعد از اينکه به مرکز اطلاعات سلماس ما را بردند ، بلافاصله ما را زير شکنجه بردند . با آنکه فهميده بودند که همسرم حامله است به شکمش لگد می زدند و بعد از 23 سال از اين جريان آثار آن لگد زدن ها و همچنين فشارهای روحی که به همسرم می دادند را می توان در فرزندم ديد. فشارهای عصبی روی فرزندم همچنان مشاهده می شود و از آن رنج می برد . و خلاصه بعد از شش ماه آزاد شديم . و از آن به بعد هر از چند بار بويژه شهريور1367 باز ما را اطلاعات فومن خواست و بعد از 24 ساعت بازجويی آزاد شديم . خلاصه در سال چند بار ما را خواستند .تا اينکه در ديماه سال 1387 بعد از گرفتن پاسپورت جهت ديدن فاميلها و دوستانم به شهر اشرف رفتم و بعد از يک هفته ماندن در آنجا به ايران برگشتم . در تاريخ 20 اسفند 1387 اطلاعات رشت به منزلمان ريختند و تمامی وسايل شخصی خودم از جمله دو عدد کيس که مربوط به کارم می شد و سی دی و نوار ، رسيور ماهواره ، پاسپورت همراه من و همسرم به مرکز اطلاعات رشت واقع در ميدان نيروی دريايی رشت برده شديم. و بلافاصله تحت فشار شديد روحی و تهديدات بازجوها قرار گرفتيم .دو ساعت بعد کيس شرکتی را که قبلا من در آن کار می کردم را هم آورده بودند . بعد از شش ساعت بازجويی بدون وقفه چون چيزی نداشتند فقط رفتن به اشرف مهم بود آن هم چون قانونی و با پاسپورت و ويزای معتبر رفته بودم چيز ديگری نداشتند . ديگر فقط به تهديد بسنده می کردند که تو ديگر حق کار کردن نداری .
( کار من تيزرسازی کليپ سازی و تدوين فيلم ها بود ) در نتيجه ما را موقت آزاد کردند بعد از چند روز تمامی دوستانم که در آن شرکت ساختمانی فعاليت اقتصادی داشتند و چون اکثرا از زندانيان دهه شصت بودند يکی يکی برای بازجويی به اداره اطلاعات رشت برده شدند. سؤالات که از آنها می شد : آيا می دانستيد که من به اشرف رفته ام يا نه ... که اکثرا اظهار بی اطلاعی می کردند .
بعد از نوروز 1388 مجددا دوستانم را برای بازجويی خواستند . محور سئوالها امضايی بود که برای از ليست خارج کردن سازمان مجاهدين از وزارت خارجه امريکا بود. و از آنها می خواستند که در دادگاه عليه من شهادت بدهند که آنها را اغفال کرده و از امکانات شرکت جهت سازمان استفاده کرده است که هيچ کدام قبول نکردند و حتی از آنها خواسته بودند که من از آنها امضا جهت شرکت گرفته ولی در جهت سازمان استفاده کرده ام که باز موفق نشدند . اين بازجويی ها تا اواسط ارديبهشت 88 ادامه داشت که بعد مجددا بازجويی از من شروع شد که دو روز پشت سر هم از ساعت 9 صبح تا ساعت 6 عصر ادامه داشت از من مصاحبه می خواستند و می گفتند که بايد امضاها را قبول کنی که هيچکدام را قبول نکردم البته فشار روحی سختی بر من آورده بودند تا اينکه به من دو روز فرصت دادند تا تمامی چيزهايی را که از من خواسته بودند را قبول کنم اين دو روز يکماه طول کشيد . تا به بازپرسی شعبه 1 دادگاه انقلاب رشت احضار شدم .
بازپرس مذکور فردی بود به نام مبراری که بسيار بد دهن و بی تربيت بود. و من چون جواب توهين هايش را می دادم. مرا روانه زندان لاکان کرد و 3 روز در بازداشت بسر بردم که با وثيقه آزاد شدم.در تيرماه 1388 به دادگاه برده شدم و با آنکه تمامی جرايمی که به من زده بودند را رد کرده بودم به جزء رفتن به اشرف را فقط قبول کردم و با آنکه قاضی که مرا محاکمه می کرد و اسمش بابائی بود و وضعيت جسمی مرا می دانست 2 سال حبس تعزيزی برای من صادر کرد که تجديد نظر هم حکم را تاييد کرد.
سرانجام در تاريخ 18 آبان 1388 جهت گذارندن حکم به زندان لاکان رشت که يک زندان عادی است منتقل شدم. همان ابتدا مرا به بهداری جهت تعويض سونداژ بردند که پزشک زندان با معاينه کردم من تشخيص داد که بايد در بند بهداری بستری بشوم.
و اما بند بهداری يک سالن مخروبه که با رنگ سعی شده پوشانده شود که دارای 7 تخت که با تخته های فيبری 1.5 متری از هم تفکيک شده است که يک تخت برای اتاقک تزريق و پانسمان و يک تخت هم برای بيماران اورژانسی در اتاقی که من بودم درست روبروی من اين تخت بود و تمامی زندانيان بدحال که زمان مشخصی نداشت اول بايد من رؤيت می کردم و اين خيلی آزاردهنده بود. اکثر آنها به علت چاقوکشی ، خودزنی ، ريختن آب جوش به همديگر ،در حد سنکوب کردن به علت نرسيد مواد مخدر می آوردند در اتاق من بقيه تخت ها مال بيماران اعصاب و روان بود يک درب هم اين سالن را به دو اتاق و حياط هواخوری جدا می کرد که در يک اتاق بيماران حاد روانی نگهداری می شدند و در يک اتاق بيماران خاص واگيردار مثل سل ، هپاتيت ، ايدز نگهداری می شدند. کل زندانيان لاکان در زمستان 88 حدود 2هزار نفر می شدند که اين بهداری به هيچ عنوان جوابگوی آنها نبود. حتی چند نفرشان به علت نبود امکانات فوت کردند حتی يکی از آنها به نام حسن صادقی به علت اسهال شديد فوت کرد.
يکی از چيزهايی که خيلی عادی است فراوان بودن مواد مخدر در داخل بندهاست . از مواد سنتی گرفته تا مواد صنعتی براحتی در دسترس همه است البته کمی گران تر از بيرون. ضمنا خود بهداری زندان نيز به زندانيان معتاد شربت متادون می فروشد. خلاصه اگر هم يک بيمار معتاد بخواهد ترک کند نمی تواند. هفتاد در صد معتادان را جوانان 18-28 سال تشکيل ی دهند. امکانات بهداری کاملا محدود است . طوری که بيشتر وسايل دارويی را بايد زندانی همچون من از بيرون تهيه کند.
بيماران اعصاب و روان که همگی حکم قصاص دارند. بيشتر مواقع فرياد می زنند و فحاشی می کنند. و دقيقا غير قابل تحمل است و کار نيروهای ويژه هم آمدن به بهداری و ضرب و شتم اين بيماران است. نهايتا با آمپول های خواب آور قوی آنها را می خوابانند. چون بلااستثناء تمامی اين بيماران پابند دارند و به تخت آنها بسته است. بارها زنجير پاره کرده خودشان را به پنجره رسانده شيشه شکسته يا خودزنی می کنند يا به ديگران آسيب می رسانند چند نفرشان سالها در آن بهداری با پابند زندگی تلخی را می گذرانند .
يک داستان راجع به بستن زنجير به پاهايم : يک روز تعطيل افسر نگهبان بهداری وقتی ديد من پابند ندارم به يگان ويژه گفت پای من هم را ببنديد. من اعتراض کردم و به او توضيح دادم که وضعيت و بيماری من فرق می کند پاهايم حرکت ندارد . ضمنا خطرناک يا بيماری روانی نيستم . در جواب گفت به من ربط نداره و چون مقاومت منو ديد از يگان ويژه کمک گرفت و به زور شش نفر دست و پايم را رفتند و پاهايم را زنجير کردد که 24 ساعت نتوانستم نه بخوابم و نه تکان بخورم چون پوست پاهايم بسيار نازک و بلافاصله با اجسام سفت تماس برقرار کند خم می شود. تا اينکه دکتر زندان آمد و خود به ان مسئله اعتراض کرد تا پاهايم را باز کردند و ديگر نبستند . و اما حمام بدون دوش ، دستشويی بسيار کثيف و جالبتر از اين که حمام و دستشويی در اتاق بيماران و اگيردار قرار دارد. ظرف های غذای بيماران نيز در حمام در يک تشت شسته می شود . من يک بار به اين مسئله اعتراض کردم .گفتند خودت ظرف خودت را بشور چون ديگران اعتراضی ندارند . راست می گفتند به يک بيمار روانی هر چه می دادی می خورد. برايش مهم نبود.
در سه ماه اول زندان فقط يکبار رفتم حمام آنهم با ويلچر خيلی سريع خودم را صابون زدم و اومدم بيرون و يک هفته تمام درد کليه داشتم و نهايتا به اين نتيجه رسيدم که بهترين جای زندان برای من همين تخت اتاق اورژانس است که اگر دو تا لگد حسابی بهش بزنی از وسط دو نصف می شود. و بهترين ياران زندان همين بيماران روانی هستند که بعدها با من دوست شده بودند. فقط من می توانستم آنها را بدون آمپول ساکت کنم .
من کم کم اوضاع زخم بستر ، عفونت کليه و مثانه روز به روز بدتر بدتر می شد. حتی دو با ادرارم برمی گشت به مثانه جوری اگر کمی غفلت می کردند کليه هام می ترکيد و اينها باعث می شد که مرتبا تب و لرز می کردم . نهايتا پزشک زندان تصميم گرفت منو به پزشکی قانونی بفرستد و نظر پزشکی قانونی اين بود که در صورت امکانات پزشکی در حد بيمارستانهای مجهز می توانم تحمل حبس کنم. که اين موضوع باعث خنديدن پرسنل بهداری شده بود که می گفتند خود پزشکی قانونی خبر اينجا را دارد حال چرا اين نظر را داده نمی دانيم؟
در همين ايام بود که يک سری قاضی همراه با دادستان انقلاب اسلامی رشت به بهداری زندان آمدند که دکتر وضعيت مرا توضيح داد. ولی قاضی به دادستان گفت که اين در رابطه با مجاهدين اينجاست. و می تواند راحت 10 سال در اين تخت حبس بکشد . از آنجا رفتند .
و هر روز اوضاع من وخيم تر می شد تا اينکه به من اعلام کردند که 3ماه مرخصی استعلاجی داری که بلافاصله از زندان به بيمارستان انتقال پيدا کردم من ده روز را در بيمارستان گيل رشت بستری بودم . ولی چون هزينه بيمارستان بالا بود نتوانستم ادامه معالجه بدهم. لذا به منزل آمدم
در ادامه معالجه در بيرون مجددا به زندان برگردانده شدم . دوباره همان بهداری با همان وضع و حتی بدتر از قبل بهداشت بسيار اسفناک بود. وضع غذا خيلی ناجورشده بود .
يک ماه را گذراندم . پزشک زندان نامه نوشت و اعلام کرد وضعيت خطرناکی را من می گذرانم که با نامه نگاری زياد خلاصه 5 روز مرخصی به من دادند که رفتم بيمارستان آريای رشت بستری شدم که دکتر ارولوژ وضعيت مرا وخيم اعلام کرد بعد از چند روز دادگاه انقلاب از پزشکی قانونی خواسته بود بيايند بيمارستان ببينند اصلا من بيمار هستم يا نه . چون از 5 روز مرخصی من گذشته بود و پزشکی قانونی آمدند بيمارستان و کل مدارک های پزشکی از آزمايشات عکس ها که در بيمارستان گرفته بود و خود آنها نيز مرا مورد معاينه قرار دادند و بعد طی نامه ای به دادگاه اعلام کردند که اين بيمار يعنی من نمی توانم ادامه حبس بکشم زيرا در اين مدت که در زندان بوده بيماريهای جدی گرفته حتی بايد در بيمارستانی مجهزتر بستری شود.بعد از يازده روز از بيمارستان به منزل برای ادامه معالجه انتقال پيدا کردم و بعد به تهران در بيمارستان لبافی نژاد و جهت معالجات تخصصی اعزام شدم . بعد از يکسری آزمايشات و سونوگرافی نهايتا کليه چپ در حال از کار افتادن است و حتی عصب های تحريک کننده مثانه هم از کار افتاده است که مستلزم يک جراحی سنگين توسط پزشک مغز و اعصاب برای پيوند عصب های از کار افتاده است تا بتواند دستگاه تحريک کننده مثانه را نصب کنند. اين در حالی است که دادگاه انقلاب رشت عليرغم نظريه پزشکی قانونی که خود زير مجموعه قوه قضاييه رژيم می باشد از اين دادگاه خواسته که مرا مجددا تحت معاينه قرار دهند چون به بيمارستان و دکترهای آن اعتماد دارند.
من از تمامی مجامع حقوق بشری بين المللی می خواهم که اول برای جوانان وطنم که به خاطر بيماری اعتياد در زندانها دارند از بين می روند و دوم مرا که به جرم سياسی در زندان عادی و در ميان زندانيان خطرناک و با کمترين امکانات پزشکی بسر می برم و با داشتن بيماريهای جديدی که در همين مدت در زندان گرفته ام از جمله خشکی پاها و کمر که قادر نيستم حتی به کمک برس و عصا چند قدم راه بروم و از دست دادن يک کليه و از دست دادن عصب های مثانه که بايد تا ابد از سونداژ استفاده کنم که فقط با هزينه بسيار بالا آنهم احتمال بازگشت است. و باز هم می خواهند مرا به در آن زندان نگه دارند.
لذا از کميساريای حقوق بشر ملل متحد می خواهم که به کمکم بشتابند تا مرا با اين وضع در آن زندان قرون وسطايی نگه ندارند.
هادی عابدی با خدا
گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد:
کميساريای عالی حقوق بشر
کمسيون حقوق بشر اتحاديه اروپا
سازمان عفو بين الملل
http://hrdai.net
info@hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvak_zendanyan10@yahoo.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193
استفاده از گزارشهای فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران تنها با ذکر منبع مجاز است

میل‌ها و شماره تلفن وحید یامین پور مجری ریا کار و قدرت طلب صدا و سیما!

vahid yaminpour وحید یامین پور

قبل از خواندن ایمیل‌ها مقدمه ذیل را بخوانید تا با موضوع و مطالب مطروحه در ایمیل‌ها بیشتر آشنا شوید:

داستان به تیر ماه سال ۸۶ بر می‌‌گردد زمانی‌ که وحید یامین پور، مجری برنامه‌های یک سویه و ضد مردمی ’رو به فردا‘ و ’دیروز، امروز، فردا‘ و از گردانندگان و نویسندگان لجن پراکن سایت رجا نیوز و هفته نامه ۹ دی، به دلیل تندروی هایش از رادیو جوان اخراج می‌‌شود. این عنصر قدرت طلب که از مدیران وقت سازمان بالاخص شهرام گیل آبادی مدیر رادیو جوان و حسن خجسته معاونت صدای سازمان صدا و سیما کینهٔ بسیار به دل‌ گرفته بود، تصمیم می‌‌گیرد مزدوران رسانه‌ای و به ویژه وبلاگ نویس جریان همفکر خود را با هدف بالابردن هزینه تصفیه حساب با نیروهای حزب اللهی، محرمانه سازماندهی ‌‌نماید تا با لجن پراکنی، شانتاژ و دروغ پردازیِ هماهنگ علیه مدیران وقت سازمان از آن‌ها انتقام جویی کند. نهایتا به دلیل جو ایجاد شده سازمان مجبور می‌‌شود او را به سمت مشاور رئیس شبکه سه سیما منصوب کند و به نوعی ارتقا منصب دهد.

ایمیل‌های منتشر شده در اینجا که مشتی نمونه خروارند مکاتبات یامین پور با یکی‌ از این وبلاگ نویسان مزدور، ابوذر منتظر القائم مدیر وبلاگ پاسداران، را افشا می‌‌کند.  همان طور که در ادامه خواهید دید یامین پور به صراحت از این فرد می‌‌خواهد که در وبلاگش در مورد برکناری او از رادیو جوان ”عکس العمل“ نشان دهد و تاکید می‌‌کند که ”البته باید احساس بشه کاملا خودجوشه و هماهنگی در کار نیست“.  او در ادامه و در یکی‌ دیگر از ایمیل‌ها مجدداً تاکید می‌‌کند که ”نحوه مطالب شما طوری نباشه که از رابطه ما مطلع بشن، باید بفهمن که برخورد با نیروهای انقلابی‌ هزینه داره“.

وبلاگ نویس مزدور نیز بلافاصله کاسه داغ تر از آش شده و آن چنان داستان پردازی می‌‌کند که یامین پور در جواب می‌‌نویسد ”برادر طوری نوشته‌ای که خواننده احساس می‌‌کند منو شما سالهاست آشناییم. شما تاکید کن که تا به حال مرا ندیده اید و فقط از طریق برنامه‌ها و وبلاگم با من آشنا شده اید. در ضمن بهتر است بازی را به خجسته نکشانیم و بر عکس به خجسته شکایت کنیم که شما که از خانواده این انقلابید زودتر عناصر منافق را که باعث این وضعیت شده اند افشا کن. هر چند همه چیز زیر سر خجسته است“. توصیه می‌‌کنم تراوشات ذهنی‌ این وبلاگ نویس بیمار را بخوانید تا به خوش خدمتی‌های مزدوران رژیم و ماهیت واقعی‌ آنها بیشتر پی‌ ببرید.

در ادامه، وبلاگ نویس مزدور داستانِ از بیخ و بن تخیلیش را به دستور یامین پور اصلاح و مجدداً برای وی ارسال می‌‌کند.  یامین پور که احساس می‌‌کند مزدور تحت امرش بیش از اندازه فحاشی و اتهام زنی‌ کرده در جواب می‌‌نویسد: ”به نظرم دو چیز را حذف کن: ۱- خیلی‌ فحش نثار رادیو جوان کردی. حذف آن‌ها بهتر است چرا که بدنه رادیو جوان را عصبانی می‌‌کند. ما فقط می‌‌خواهیم مدیرانش را عصبانی کنیم. عبارت‌های منحرف تر از منحرف و آلوده و …بهتر است حذف شود و همینطور نسبت به کلمه نفوذی خیلی‌ حساسند. ۲- نباید اعتراف کنیم که من در وبلاگم علنی از افتضاحات صدا و سیما حرف زده ام. همین برای تهمت زدن به من کافیست. بگو با توجه به برنامه‌های جذاب و پر مخاطره این گروه معلوم نیست چه دلیلی‌ برای برکناری وجود داشته“. در نهایت، یامین پور خود متن را اصلاح نهایی می‌‌کند و برای وبلاگ نویس مزدور می‌‌فرستد. او نیز متن را همان روز در وبلاگش منتشر و پیشنهاد می‌‌کند که متن را برای دیگر مزدوران از جمله حسن روزی طلب (سردبیر رجا نیوز) بفرستد تا به شکلی‌ دیگر از رسانه‌ها کار شود.

نکته قابل توجه دیگری که از مطالب افشا شده استنباط می‌‌شود ماهیت به غایت افراطی این جریان فاسد فکریست که حتی مدیران و مسوولان سازمان به تمام معنی‌ حکومتی صدا و سیما را نیز بر نمی‌‌تابد و آن‌ها را به تساهل و تسامح متهم می‌‌کند! اگر چه دست عناصر جریان ساز رژیم جمهوری اسلامی سال هاست که بر ملا شده، رشته ایمیل‌های زیر ما بین یامین پور و این مزدور وبلاگ نویس که برای اولین بار در اینجا منتشر می‌‌شوند یک بار دیگر و به خوبی‌ ماهیت پوشالی و ریاکارانه رژیم و جریان موسوم به حزب الله و به ویژه مزدوران رسانه‌ای آن ها را نشان می‌‌دهد، ماهیتی که هیچ‌گاه بر کسی‌ پوشیده نبوده است.

تلفن وحید یامین پور: ۰۹۱۲۳۱۹۴۵۷۷

برای دیدن ایمیل‌ها اینجا کلیک کنید.

 
Leave a comment نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در 8 مارس 2011 in Uncategorized
 

۱۴- سید شهاب الدین واجدی

shahabaldin vajedi سید شهاب الدین واجدی (سمت راست) در کنار حسین قدیانیshahabaldin vajedi سید شهاب الدین واجدیshahabaldin vajedi سید شهاب الدین واجدی
نام: سید شهاب الدین واجدی
فعالیت ها:
۱- عضو حلقه اصلی‌ “شورای هماهنگی فعالان سایبری انقلاب اسلامی”
۲- عکاس خبری خبرگزاری مهر، بسیجی‌ و وبلاگ نویس
درباره: نام برده در تظاهرات ۲۵ بهمن در سرکوب مردم مشارکت داشت و به شدت مضروب گردید.
تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۳۶۱
محل فعلی‌ سکونت: تهران – خیابان نیاوران، خیابان یاسر، کوچه آزادگان، پلاک ۶
تلفن: ۰۹۱۹-۶۲۴۶۹۴۸
وضعیت تأهل: متاهل
تحصیلات: دانش آموخته رشته گرافیک (ارتباط تصویری) از دانشگاه سوره
وبلاگ: http://akkasemosalman.ir
فیس بوک: http://www.facebook.com/akkasemosalman
گوگل: /https://profiles.google.com/shahabvajedi
رایانامه‌: shahabvajedi@gmail.com
ashouraeyan@yahoo.com
 
5 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در 7 مارس 2011 in Uncategorized
 

۱۳- حسین قدیانی

نام: حسین قدیانی
فعالیت ها:
وبلاگ نویس و نویسنده بسیجی
آدرس: تهران – مینی سیتی، خیابان نخل، پلاک ۳۵، واحد ۶
تلفن: ۰۹۱۲-۶۳۹۷۸۳۲
وبلاگ: /http://ghadiany.com
فیس بوک:
رایانامه‌: ghadiani.hossein@gmail.com
 
2 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در 6 مارس 2011 in Uncategorized
 

۱۲- سهیل کریمی‌


soheil karimi سهیل کریمی‌، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمsoheil karimi سهیل کریمی‌، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمsoheil karimi سهیل کریمی‌، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم در حال بوسیدن دست خامنه ای
نام: سهیل کریمی‌
فعالیت ها:
۱- عضو حلقه اصلی‌ “شورای هماهنگی فعالان سایبری انقلاب اسلامی”
۲- مستند ساز حکومتی و موسس کانون مستند سازان جهادی
۳- نامبرده سابقه ارتباط با گروه انصار حزب الله به سرکردگی حسین الله کرم را نیز دارد.
۴- اگرچه او هم چنان از مزدوران حکومت است و خود را نوچه خامنه‌ای می‌‌داند و به تربیت اراذل سایبری می‌‌پردازد اما از لجن پراکنی علنی به سران جنبش سبز خودداری می‌‌کند.
تاریخ تولد: ۷ فروردین ۱۳۵۱
اهل: شهریار، تهران
محل فعلی‌ سکونت: تهران
تلفن: ۰۹۱۲-۲۹۸۴۴۶۰
وضعیت تأهل: متاهل
وبلاگ: http://partisan2.wordpress.com
http://shaidayi.blogfa.com
فیس بوک: http://www.facebook.com/sohail.karimi598
رایانامه‌: karimi.sohail@gmail.com
karimi598@gmail.com
sohail.karimi@yahoo.com
 
3 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در 3 مارس 2011 in Uncategorized
 

۱۱- روح الله مهدوی

rooholla mahdavi روح الله مهدوی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمrooholla mahdavi روح الله مهدوی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: روح الله مهدوی
فعالیت ها: لجن پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)
تاریخ تولد: ۱۹ تیر ۱۳۵۸
محل فعلی‌ سکونت: تهران، شمیرانات
تحصیلات: فوق دیپلم
دانش آموخته دبیرستان فرهنگ
وضعیت تأهل: مجرد
فیس بوک: http://www.facebook.com/ruhollah.mahdavi
گوگل: http://www.google.com/profiles/ruhollah.mahdavi
رایانامه‌: ruhollah.mahdavi@facebook.com
ruhollah.mahdavi@yahoo.com
ruhollah.mahdavi@gmail.com
یوتیوب: http://www.youtube.com/user/RuhollahMahdavi
تویتر: http://twitter.com/RuhollahMahdavi
 
Leave a comment نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۱۰- محمد صالح مفتاح

mohammad saleh meftah محمد صالح مفتاح، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمmohammad saleh meftah محمد صالح مفتاح، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمmohammad saleh meftah محمد صالح مفتاح، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: محمدصالح مفتاح
فعالیت ها: لجن پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)

از اعضا اولیه حلقه اصلی‌ “شورای هماهنگی فعالان سایبری انقلاب” که به تازگی (دی ۸۹) از این شورا کنار گذاشته شد.
تاریخ تولد: ۱۴ تیر ۱۳۶۴
اهل: تهران
آدرس: شیراز – خیابان کاوه، کوچه طلاب، پلاک ۱۴۳
تلفن: ۰۹۱۷-۳۰۷۴۹۷۴
تحصیلات: دانش آموخته معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق
وضعیت تأهل: متاهل
وب سایت: /http://www.teribon.ir
وب لاگ: /http://saleh.ruhollah.org
فیس بوک: http://www.facebook.com/msmeftah
گوگل: http://www.google.com/profiles/Mohammad.Saleh.Meftah
رایانامه‌: mohammad.saleh.meftah@gmail.com

meftah@isu.ac.ir

pasokhgooee@yahoo.com
یوتیوب: http://www.youtube.com/user/msmeftah
تویتر: http://twitter.com/meftah
 
2 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۹- کوشا وزیری

Koosha Vaziri کوشا وزیری، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: کوشا وزیری
فعالیت ها: لجن پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)
تاریخ تولد: ۲۰ مهر ۱۳۶۷
اهل: تهران
محل فعلی‌ سکونت: تهران
تحصیلات: دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه امیرکبیر
دانش آموخته دبیرستان‌های دین و دانش، و فرزان
وضعیت تأهل: مجرد
فیس بوک: http://www.facebook.com/kooshav
رایانامه‌: koosha_vaziri@yahoo.com
kooshakoosha@ymail.com
 
Leave a comment نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۸- سید مصطفی رحمانی

s mostafa rahmani سید مصطفی رحمانی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: سید مصطفی رحمانی
فعالیت ها: لجن پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)
تاریخ تولد: ۱۳ تیر ۱۳۶۰
اهل: مشهد
وبلاگ: /http://smrahmani.blogspot.com
فیس بوک: http://www.facebook.com/profile.php?id=1380374607
گوگل: http://www.google.com/profiles/s.mostafa.rahmani
رایانامه‌: s.mostafa.rahmani@gmail.com
smrahmani@live.com
 
Leave a comment نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۷- مهدی خانعلیزاده

mehdi khanalizadeh مهدی خانعلیزاده، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمmehdi khanalizadeh مهدی خانعلیزاده، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمmehdi khanalizadeh مهدی خانعلیزاده، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: مهدی خانعلیزاده
فعالیت ها: دروغ پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)
عضو هیات تحریریه سرویس سیاسی روزنامه ایران و وبلاگ نویس
تاریخ تولد: ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ یا ۱۷ مرداد ۱۳۶۷
اهل: تهران
محل فعلی‌ سکونت: تهران محله نارمک
تلفن: ۰۹۱۲-۶۵۴۷۶۸۴
تحصیلات: دانش آموخته مهندسی عمران دانشگاه آزاد واحد جنوب
دانش آموخته دبیرستان بنیان
وضعیت تأهل: مجرد
وب سایت: http://www.MehdiNews.com
فیس بوک: http://www.facebook.com/mkhanalizadeh
گوگل: http://www.google.com/profiles/mehdi6767
رایانامه‌: mehdi6767@gmail.com
khanalizadeh@gmail.com
mehdi_iranking@yahoo.com
یوتیوب: http://www.youtube.com/user/mehdi6767
تویتر: http://twitter.com/mehdi6767
 
Leave a comment نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۶- میثم محمد حسنی

meisam mohammad hasani میثم محمد حسنی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمmeisam mohammad hasani میثم محمد حسنی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: میثم محمدحسنی
فعالیت ها: لجن پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)
مدیر سایت دوئل و عضو حلقه اصلی‌ “شورای هماهنگی فعالان سایبری انقلاب اسلامی”
تاریخ تولد: ۹ مهر ۱۳۶۱
اهل: تهران
تحصیلات: دانش آموخته دانشگاه علمی‌ کاربردی
دانش آموخته دبیرستان شهدای هفتم تیر
وب سایت: /http://www.duelfa.com
فیس بوک: http://www.facebook.com/profile.php?id=100001194148924
رایانامه‌: designer_meysam@yahoo.com
 
4 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۵- مهدی نیکخواه

mehdi nikkhah مهدی نیکخواه، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: مهدی نیکخواه
فعالیت ها: دروغ پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)

مدیر سایت بچه های قلم و عضو حلقه اصلی‌ “شورای هماهنگی فعالان سایبری انقلاب اسلامی
تاریخ تولد: ۲۸ شهریور ۱۳۶۰
آدرس ۱: تهران – خیابان خراسان، کوچه شهید کمالی، پلاک ۴۰، کد پستی ۱۱۷۷۶۳۶۵۶۳
آدرس ۲: اصفهان – خیابان چهار باغ بالا، شهید شریفت، پلاک ۶، کد پستی ۱۴۱۴۲
تلفن همراه: ۰۹۱۳-۳۱۳۹۴۱۶
تلفن ثابت: ۰۳۱۱-۶۶۴۳۶۳۰
تحصیلات: کارشناس ارشد رشته روابط بین الملل

دانش آموخته دبیرستان‌های دانش و فرهنگیان
وضعیت تاهل: متاهل
وب سایت: /http://bachehayeghalam.com
فیس بوک: http://www.facebook.com/mahdi.nikkhah
گوگل: http://www.google.com/profiles/nikkhah.m
رایانامه‌: nikkhah.m@gmail.com

mahdi.nikkhah@facebook.com

mahdi.nikkhah@ymail.com
 
2 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۴- محمد سرشار

mohammad sarshar محمد سرشار، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمmohammad sarshar محمد سرشار، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: محمد سرشار
فعالیت ها: مسوول ارشد جذب و سازماندهی بسیجیان در فضای مجازی و تبلیغاتچی‌ نظام
مسوول کانون اندیشه جوان (کارکرد این سازمان شست و شوی مغزی جوانان می‌‌باشد)
تاریخ تولد: ۷ مرداد ۱۳۶۰
اهل: شیراز
محل فعلی‌ سکونت: تهران –  بزرگراه ارتش، مینی سیتی
تلفن: ۰۹۱۲-۵۲۲۵۸۸۴
تحصیلات: کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی دانشگاه امام صادق
دانشجوی دکترای مدیریت و برنامه ریزی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد
وضعیت تاهل: متاهل
وب سایت: /http://www.tardid.com
فیس بوک: http://www.facebook.com/msarshar
گوگل: http://www.google.com/profiles/mim.sarshar
رایانامه‌: mim_sarshar@yahoo.com
mim.sarshar@gmail.com
 
7 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۳- تقی‌ دژاکام

taghi dejakam تقی‌ دژاکام، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمtaghi dejakam تقی‌ دژاکام، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: تقی‌ دژاکام
فعالیت ها: لجن پراکنی سازمان یافته علیه سران و فعالین جنبش سبز در فضای مجازی (تبلیغات چی‌ نظام)

خبرنگار روزنامه کیهان و وبلاگ نویس
تاریخ تولد: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۵
اهل: تهران
محل فعلی‌ سکونت: تهران
وضعیت تاهل: متاهل
وبلاگ: http://ab_o_atash.persianblog.ir
فیس بوک: http://www.facebook.com/profile.php?id=1204806730
رایانامه‌: tdejakam@yahoo.com
 
2 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۲- حامد طالبی

hamed talebi حامد طالبی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمhamed talebi حامد طالبی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم (تجمع اوباش روبروی سفارت انگلیس سال ۸۶)hamed talebi حامد طالبی، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: حامد طالبی
فعالیت ها: ۱- دبیر سیاسی سایت خبری مشرق نیوز
۲- مدیرکل روابط عمومی و امور بین الملل استانداری فارس
۳- خبرنگار سیاسی خبرگزاریهای فارس و مهر
تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۲
اهل: شهرستان نکا، استان مازندران
محل فعلی‌ سکونت: شیراز
تحصیلات: کارشناس علوم سیاسی دانشگاه آزاد چالوس
وضعیت تاهل: متاهل
وبلاگ: /http://hamedtalebipic.blogfa.com
/http://hamedtalebi.blogfa.com
فیس بوک: http://www.facebook.com/profile.php?id=100001453494504
رایانامه‌: ashoora63.ht@gmail.com
hamed_ht_at@yahoo.com
 
Leave a comment نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized
 

۱- پیام فضلی نژاد

payam fazlinejad پیام فضلی نژاد، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیمpayam fazlinejad پیام فضلی نژاد، بسیجی‌ و مزدور رسانه‌ای رژیم
نام: پیام فضلی نژاد
فعالیت ها: عضو مركز پژوهشهای موسسه كيهان

او از برجسته ترین عناصر پشت پرده پروژه‌های پرونده سازی برای فعالان سیاسی مطبوعاتی است. نامبرده هم چنین یکی‌ از بازجویان متهمان سیاسی – مطبوعاتی و دست پرورده و جانشین برحق حسین شریعتمداری می‌ باشد. او در اسفند ۸۸ مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت و از ناحیه سر مصدوم شد ولی‌ جان سالم به در برد.
تاریخ تولد: ۲۹ بهمن ۱۳۵۹
اهل: تهران
آدرس: تهران – بلوار کشاورز، خیابان دکتر قریب، کوچه شهیدی، پلاک ۲، طبقه ۲
تلفن: ۰۹۱۲-۲۰۸۲۰۱۶
تحصیلات: دانش‌آموخته رشته حقوق قضایی
وضعیت تاهل: مجرد
وب سایت: /http://www.elaw.ir
فیس بوک: http://www.facebook.com/profile.php?id=100001029918885
گوگل: http://www.google.com/profiles/payam.fazlinejad
رایانامه‌: payam.fazlinejad@gmail.com

kami_56@yahoo.com
ویکی پدیا: اینجا کلیک کنید.
 
2 Comments نوشته‌شده به دست شکارچی سبز در in Uncategorized