”دُروزی“ها *: طایفه سرسخت بلندی های ”جولان“
SOPHIA MARCHESIN
SOPHIA MARCHESIN
پایان ماه اوت، ارتش ترکیه، مصمم به ممانعت از یکپارچگی سرزمین های کرد
نشین، به شمال سوریه لشکر کشید، کشوری که آماج بمباران قدرت های بزرگ است، و
پیش از آن هم میان پنج گروه، هریک بر ساخته از جناح های گوناگون، از هم
دریده بود. اما تکه پارگی سوریه دیر زمانی پیش، هنگامی رخ داد که اسرائیل
تصمیم به اشغال ”جولان“ گرفت؛ فلاتی مرتفع که فقط طایفه ”دُروزی“ توانسته
است هنوز از آن دست بر ندارد.
|
|
نويسنده
SOPHIA MARCHESIN روزنامه نگار، فرستاده ویژه لوموند دیپلوماتیک آخرين مقالات اين نويسنده: برگردان: Manoutchehr Marzbanian منوچهر مرزبانيان |
در کوهپایه، جاده ای پیچ در پیچ، که در شیب کوهساری با ابهت سبزی گم می
شود، تابلوی «جولان» سرحدّ پیشین اسرائیل و سوریه را نشان می دهد. بیشه
زارهایی از درختان کاج چشم انداز روستا را رنگین ساخته اند. اندکی بالاتر،
در خم یک پیچ جاده، تلی از سنگ، یادآور خانه های ویران شده است. در ماه
ژوئن ۱۹۶۷، در فرجام جنگ شش روزه، اسرائیل این سرزمین سوریه را به اشغال
خود در آورد و جمعیت های غیر نظامی را که نگریخته بودند از آنجا بیرون
راند. در گرما گرم عملیات ارتش، حدود صد دهکده را با خاک یکسان کردند.
هیچ کس از این جابجایی جمعیت در امان نماند، مگر اعضای طایفه ”دُورزی“ که مقامات اسرائیلی می پنداشتند می توان دل آنها را هم نظیر ”دُورزی“ های الجلیل (گالیله) به دست آورد (افزوده پایان متن را بخوانید). به موجب برآورد های چندی، از پنجم تا دهم ماه ژوئن ۱۹۶۷ بین ۱۱۵ تا ۱۲۰ هزار تن از سوری های ”جولان“ در ”دمشق“ و جنوب سوریه رحل اقامت افکندند. گویا ۶۴۰۰ سوری پیرو مذهب ”دُروزی“، آنگاه، در دهکده های خود در ”جولان“ ماندند. اسرائیل این فلات ناهموار را با مساحت تقریبی یک هزار و ۲۰۰ کیلومتر مربع، که از سال ۱۹۷۰ به روی مهاجر نشینان خود گشوده بود، در سال ۱۹۸۱ به خاک کشور پیوست. این سرچشمه سرشار آب، ذخیره آبیاری بخش بزرگی از کشور، به همان گونه ستیغ ”جبل الشیخ“ که بر تمام منطقه مسلط است (۱)**، برگ های برنده استراتژیک دولت اسرائیل به شمار می آید. بدینسان در ماه آوریل ۲۰۱۶ ”بنیامین نتانیاهو“ نخست وزیر اسرائیل اعلام داشت که ”جولان“ «جاودانه در دستان اسرائیل خواهد ماند». بیانیه او اعتراضات چندی را بر انگیخت، زیرا «جامعه بین الملل» بر آن است که این پهنه هم جزو سرزمین های اشغالی است که می بایستی به صاحبان آن باز گردانده شود. شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه ۲۴۲ در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷ «نا موجه بودن تصاحب سرزمین ها از طریق جنگ» را یادآور گردید؛ و سپس با قطعنامه ۴۹۷ که در ۱۷ دسامبر ۱۹۸۱ با آرای اعضای شورا به تصویب رسید الحاق ”جولان“ را محکوم کرد. مردمانی که ستیز سوریه به تفرقه انداختههیچ مانعی، هیچ دیواری پیدا نیست: هیچ شیئ مادی این فلات مرتفع را از اسرائیل جدا نمی سازد. رویهمرفته نزدیک به ۵۰ هزار تن در دهکده هایی پراکنده به سر می برند. در یک سو سی و سه مهاجر نشین یهودی برپا داشته اند که حدود ۳۰ هزار تن اسرائیلی در آنها به سر می برند، و پیشرفته تر به سوی شمال، آخرین دهکده های پنجگانه هنوز برپا مانده ”دُروزی“ قرار دارند. جاده در ”مجدل شمس“، چند صد متری خاک سوریه به پایان می رسد. آقای ”سمیر س.“ دانشجوی رشته معماری در ”تل آویو“، که همواره پایان هفته ها به دهکده زادگاهش باز می گردد به زبان آمد که «به انتهای جهان خوش آمدید!» در فرود ارتفاعات دسترسی به سوریه را با مرزی از سیم های خاردار به ارتفاع سه متر بسته اند و سربازان اسرائیلی از فراز برجک های نگهبانی از آن مراقبت می کنند. از پنج سال پیش، در کوهپایه ”جبل الشیخ“ پژواک های جنگی که در همان نزدیکی جریان دارد بر نگرانی های ساکنان «آن طرف» دامن می زند. زیرا در ”مجدل شمس“ به جز یک خانواده مسیحی، روستاییان دیگر دهکده همگی پیرو مذهب “دُروزی“ هستند، اقلیت مذهبی [به زعم راست کیشان] گژآئینی که در قرن یازدهم در انشعاب از اسلام شیعی پدید آمد، و امروزه پیروانش میان سوریه، لبنان، اسرائیل و اردن پراکنده اند.به رغم گذار دشوار از مرزهای ملی، “دُروزی“ های ”جولان“ با ”السویدا“ کانون اصلی پیروان این آئین در جنوب سوریه در تماسی دائم اند. آقای ”سمیر س.“ توضیح می داد که «ما برای خانواده های خود که جنگ آنها را تهدید می کند پول می فرستیم. ما در همبستگی پا را از خطوط مرزی فراتر می گذاریم؛ به زبان عربی به همان خوبی عبری حرف می زنیم؛ مثل سوری ها غذا می خوریم، و همان برنامه های تلویزیونی را تماشا می کنیم. من می دانم که سوریه ای هستم. نمی توانم روایات جنگ والدین و اجدادم را فراموش کنم.» در بیرون، صدای بلندگویی در دره طنین انداز بود. آن روز مانند هر سال در ۱۷ آوریل، سالگرد استقلال سوریه، تجمع هواداران سوریه به گرامی داشت رهایی کشور از فرمانروایی فرانسه در میدان اصلی دهکده برگزار می شد. به این مناسبت، نوار پارچه ای به رنگ پرچم سوریه به درازای ده متر سر تا سر میدان را می پوشاند. زوج های سالخورده وسط میدان جلوی تمثال ”بشار الاسد“ رئیس جمهور سوریه از هم عکس می گرفتند. نزدیک به سیصد تن سرود هایی به افتخار «مام میهن» و حزب زمامدار ”بعث“ در ”دمشق“، سر داده بودند. ”سلمان“ ۶۵ ساله، از فراز بالکن خود به صحنه می نگریست. تظاهر کنندگان زمانی را به یادش می آوردند که او هم در چنین راهپیمایی هایی شرکت می جست: «پیش از جنگ، همه مردم بر له سوریه و علیه اشغال اسرائیل متحد بودند. اما حالا این مراسم به تظاهراتی به طرفداری از رژیم سوریه مبدل شده، و آدم های کمتر و کمتری در آن شرکت می کنند.» از هنگام نخستین اعتراضات مردمی در ماه مارس ۲۰۱۱، دو فرقه طرفدار و مخالف ”اسد“ در ”مجدل شمس“ سر برداشته اند. ”سلمان“ با نقل اینکه چگونه برخی از ساکنان هوادار رژیم به تهدید آغازیدند و به خشونت روی آوردند، نقل می کرد که « پنچ سال پیش در اینجا ما هم مانند ”دمشق“ به مخالفت با رژیم سوریه شروع به راه انداختن تظاهراتی کردیم.» امروز، بر بستر آشوب های منطقه، اختلافات سیاسی را به کناری نهاده ایم. جمعیت ”دُروزی“ ”جولان“، وحدت در سکوت را برگزیده است. در جوّی چنین سخت نا پایدار است که از سال ۲۰۱۳ دوهزار تن سوری از مرز گذشته اند تا در بیمارستان های اسرائیلی درمان شوند. آقای ”موتی الموز“، سخنگوی ارتش اسرائیل اطمینان می داد که «ما آنها را فقط به دلائل انسان دوستی پذیرا می شویم. اینها غیر نظامیانی هستند که به محض درمان آنها را پس می فرستیم.» جز اینکه مرتب اسرائیل را به معالجه جهادیون ”جبهه النصرة“، شعبه ”القاعدة“ متهم می کنند، که برای تصرف شیب مشرف به سوریه ”جولان“ در جنگی بی امان با رژیم آقای ”الاسد“ می ستیزد. نیروی سازمان ملل متحد مأمور نظارت بر جداسازی جنگجویان (Fnuod)، که در ناحیه بی طرف استقرار یافته، گذار بسیاری از رزم جویان یا وسائط نقلیه جهادیونی را گوشزد کرده است، که نظامیان اسرائیلی به طیب خاطر پذیرا می شوند (۲). روز ۲۲ ژوئن ۲۰۱۵، در این جوّ تنش زده، حدود پانزده تنی از ساکنان منطقه به یک آمبولانس ارتش اسرائیل که از ”مجدل شمس“ می گذشت یورش بردند و با سنگ و چماق به دو زخمی سوریه ای حمله ور شدند که آمبولانس آنها را می برد؛ یکی از آندو کشته شد. ساکنان دهکده، که از تأثیر جنگ داخلی سوریه بر همبستگی طایفه خود نگرانند، دغدغه خاطری هم برای کشت خود دارند که به یمن فراوانی آب در ناحیه ای میسر گشته که امروز منبع تأمین آب برای اسرائیل است. یک چهارم از ۸۰ هزار تن سیبی که ”دُروزی“ های ”جولان“ تا سال ۲۰۱۴ همه ساله تولید می کردند راهی سوریه می شد. وانگهی این تجارت، همراه با انتقال دانشجو به ”دمشق“، یا ازدواج میان ساکنان فلات و اهالی سوریه که به کمک صلیب سرخ برگزار می شد (۳) یکی از راه های تماس ممکن میان دو کشور بود. اما شدت نبرد در شیب سمت سوریه فلات ”جولان“، این داد و ستد ها را گسسته است. ”وسیم“، عکاس حرفه ای و کشتکار سیب برآورد کرده که نیمی از درآمد سالیانه خود را از کف داده است. آقای ”اسد صفدی“، مدیر یکی از سردخانه های ”مجدل شمس“ می گفت که راه حل ها ساده نیستند: «امروزه مهاجرنشینان ساکن فلات رقبای سرسخت ما هستند. افزون بر آن، ما برای هر لیتر آب برای کشت سه برابر بیش از آنها می پردازیم، و در بازارهای اعراب، بسیاری از مشتریان فرآورده های ما را که اسرائیلی می شناسند بایکوت می کنند. آخر سر، ما قربانیان جنبی هستیم که بسیار هم به انزوا اقتاده ایم!» این تأثیر اقتصادی بر انتظار دردناکی می افزاید: «برای ما، گذار این سیب ها [به سوریه] نماد آرزوی بازگشت بود. امروز این سیب ها هم، درست مثل خود ما، در اینجا گیر افتاده اند.» علاوه بر کشاکش های سیاسی و نتایج اقتصادی آنها، بیست هزار ”دُروزی“ ساکن ”جولان“ با بحران هویت هم دست به گریبان اند؛ حساسیت آن بیشتر از آنروست که بیشتر آنها گذرنامه ندارند و از اخذ تابعیت اسرائیلی هم روی گردانند. در عنوان «ملیت» بر روی برگ عبوری که سند هویت آنها به شمار می رود عبارت «نامشخص» نوشته شده. کسانی که شهروندی اسرائیل را اختیار کرده اند دیری از طرد اجتماع به اتهام خیانت رنج برده اند. با اینهمه انگار وضعیت تحول می یابد. در آمارها هیچ رقمی در اینباره منتشر نمی شود، اما به گفته شهردار اسرائیلی ”مجدل شمس“، در سال ۲۰۱۱، پیش از جنگ سوریه، فقط پنج تن پنهانی درخواست تابعیت اسرائیلی کرده بودند؛ در سال ۲۰۱۵ گویا حدود صد تن چنین تقاضایی کرده باشند. روی هم رفته این افراد ۱۰ ٪ ”دُروزی“ های بلندی های ”جولان“ به شمار می آیند. جوانانی که رویای منطقه ای بدون مرز را در سر دارندجلوی پیشخوان ”گرین اپل“ میکده ای با حال و هوای ”پاب“ های ایرلندی، آقای ”جاد س.“ ۳۲ ساله، از ابراز عقیده واهمه ای نداشت. آبجوی خود را جرعه جرعه می نوشید و با اطمینان می گفت که: «من پنج سال در رشته موسیقی در ایالات متحده درس خوانده ام و دلم نمی خواهد که فرزندانم بدون گذرنامه، همان دشواری های وضعیت مرا تجربه کنند. همراه با همسرم، در نظر داریم، به دلائل سیاسی، تقاضای تابعیت کنیم. حالا، آیا من سوریه ای هستم؟ اسرائیلی هستم؟ اصلا نمی دانم. در دهکده کسی آشکارا در باره این مطلب حرفی نمی زند. به راستی درد سری شده. ترجیح می دهیم که اصلا فکرش را هم نکنیم.» آقای ”تیسیر مِرئی“، مدیر انجمن محلی ”جولان“ برای توسعه کوشید تا از تلخی کلام بکاهد: «ما اشغالگران عثمانی، فرانسوی و امروز اسرائیلی را تاب آورده ایم. من اسرائیلی ها را دشمن نمی انگارم، بلکه فقط به چشم بیگانگانی می نگرم که زمین های ما را اشغال کرده اند. می خواهیم با همگان در صلح و صفا زندگی کنیم، اما هر روزه برای برخورداری از حقوقی بیش، مانند حق گسترش مساحت شهرمان در تکاپو هستیم.»با اینحال مقاومت در برابر هرگونه ادغام در جامعه اسرائیلی همچنان دیرپاست. آقای ”یوسف ر.“ متخصص انفرماتیک به تمسخر می گفت، «حالا همه فکر و ذکرشان اتومبیل، کار و بار، خانواده، طایفه خودشان است. اما من به سهم خودم، اصلا از ذهنم هم خطور نمی کند که گذرنامه اسرائیلی بگیرم. و این نهایتا با اوضاع من جور در می آید. وقتی همه ستیزه ها را در منطقه می بینم، دیگر به راستی رغبتی به اندیشیدن در باره سیاست ندارم!» بسیاری از جوانانی که ملاقات کردیم، مانند او می گفتند که به خود می بالند که تابعیت «نا معین» داشته باشند. این جوانان رویای منطقه ای بدون ایدئولوژی های ناسیونالیستی، بدون مرز را در دل دارند. خانم ”نور س.“ دانشجوی روانشناسی در ”حیفا“ می گفت «البته که ما به طایفه ”دُروزی“ تعلق داریم؛ اما من نمی خواهم خودم را با هویت مذهبیم باز شناسند». او پیش از هر چیز خود را «سوری و عرب» می دانست و تأسف می خورد که کتاب های تاریخ اسرائیلی این باور را می گسترانند که «” دُروزی“ ها عرب نیستند» ! تعطیلات اخر هفته به پایان می رسید. ”سمیر“ معمار جوان، می بایستی پشت فرمان اتومبیلش با پشت سر نهادن ”مجدل شمس“ باز راهی “تل آویو“ شود. می گفت «اگر در صراط مستقیمی که پیش پایمان نهاده اند گام بر نداریم ــ مثلا، اگر با یک زن ”دُروزی“ ازدواج نکنیم ــ، دیگر حق زندگی در جامعه خود را نداریم. اما اگر نیک بنگریم، یگانه جایی که انسان خود را در خانه احساس می کند، همین جاست.» و گفتار اکثریت ساکنانی که به دیدار شان رفتیم را بر می گرفت تا به این نتیجه برسد که «ما یک اقلیت هستیم و باید از خودمان حفاظت کنیم.» می گفت «چه بخواهیم و چه نخواهیم، ناگزیر همه باز می گردیم تا در این مأمن به سر بریم، جایی که ریشه های ما در آن روئیده است.» رادیوی اتومبیلش در جستجوی برنامه یکی از ایستگاه های سوری، لبنانی، اسرائیلی و اردنی خش خش می کرد. بر روی جاده پیچ پیچ آقای ”سمیر س.“ از سرعتش کاشته بود و آرام می راند، زیر لب آهی کشید و گفت «وطنم ویران گردیده اما، وقتش که برسد، برای بازسازی سوریه به معماران نیاز خواهند داشت، مگر نه؟» در پایان جاده پر دست انداز، در درون خانه ویران شده ای کاکتوس ها و غان هایی روئیده بودند. دور تر گاو ها در کنار مرغزار سرسبزی می چریدند که دورش را سیم خاردار کشیده بودند: زمین مین گذاری شده ای که ورود به آن را برای راهپیمایان قدغن کرده بودند. * « طایفه ای از اسماعیلیان که در کوهستانهای شام باشند، منسوب به ابومحمد عبداﷲ درزی صاحب دعوت حاکم بأمراﷲ فاطمی» (علامه دهخدا). ** فلاتی استراتژیک: سازمان ملل متحد، بلندی های ”جولان“ را که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ تصرف و سپس در سال ۱۹۸۱ به خاک خود ملحق کرد، جزو سرزمین های اشغال شده می انگارد. این فلات به ارتفاع بیش از ۲ هزار متر بر ”الجلیل“ و دشت های ”دمشق“ مسلط است. این بلندی ها همچنین منبع آبی است که ”تل آویو“ بی اعتنا به حق آبه سوریه از ان بهره برداری می کند. پی نوشت: ۱ـ مرتفع ترین نقطه (۲۸۱۴ متر) بر روی خط الرأس میان لبنان و سوریه، در ناحیه ای که سازمان ملل متحد آنرا در کنترل دارد. ۲ ـ «گزارش دبیرکل در باره نیروی سازمان ملل متحد مأمور نظارت بر ترک درگیری در فاصله زمانی از ۲۰ نوامبر ۲۰۱۴ تا ۳ مارس ۲۰۱۵»، شورای امنیت سازمان ملل متحد، نیویورک، ۱۵ مارس ۲۰۱۵. ۳ ـ فیلم ”نامزد سوریه ای“ (۲۰۱۴) ساخته Eran Riklis، کار گردان اسرائیلی را ببیند. اسرائیل از سال ۱۹۴۸، اقلیت مهمی از اعراب پیرو مذهب “دُروزی“ را در خاک خود جای داده است، که تعداد آنهایی که به تابعیت اسرائیلی در آمده اند، امروز به ۱۱۰ هزار تن می رسد. در حالی که هم کیشان آنها در لبنان و سوریه به پشتیبانی از جنبش فلسطینی و دفاع از ناسیونالیسم عرب برخاسته بودند، بسیاری از “دُروزی“ های فلسطین، مشخصا آنهایی که در الجلیل (گالیله) به سر می بردند، صهیونیزم را پذیرفتند و برای تحقق آن، مثلا در صحن گردان ”هه رو“، جنگیده بودند (۱). به تصریح ارتش اسرائیل، امروز ۳۰ ٪ از مردان “دُروزی“ اسرائیلی در بخش دفاع ملی سرگرم کارند، که فلسطینی های دیگر اسرائیل (۷ /۱ میلیون تن، مسلمان یا مسیحی) را بدان راهی نیست. مناصبی را هم در دستگاه پلیس و سازمان زندان ها به آنان اختصاص داده اند. در میان یکصد و بیست نماینده ”کنست“، مجلس قانونگذاری این کشور، چهار تن “دُروزی“ اند. ”دُروزی“ های اسرائیل، که رسانه ها مرتبا آنان را نماد همزیستی موفق دو اقلیت خاورمیانه و «برادران خونی» خود بر می شمارند، از وضعیتی سوای دیگران برخوردارند. در گذرنامه ”دُروزی” ها مذهب یا «قوم» را در مقوله «یهودیان» یا «اعراب» جای نداده، بلکه در گروه ویژه « دُروزی »ی گنجانده اند. این ترتیب مقرر [در درون مرزهای اسرائیل] عمو زادگان آنها را در ارتفاعات اشغال شده ”جولان“ در بر نمی گیرد که عنوان ملیتی نا معین را بر خود نهاده اند. ۱ـ نگاه کنید به Isabelle Rivoal، اربابان رمز و راز، نظم مجلسی و نظم مذهبی در طایفه ”دُروزی“ در اسرائیل، انتشارات EHESS، پاریس، ۲۰۰۰ و Cyril Roussel، ”دُروزی” های سوریه. سرزمین و تحرک، انتشارات Presses de l’IFPO، بیروت، ۲۰۱۱. |