سلاح هاي آينده؛ و آن آينده همين امروز است
کاوه احمدی علی آبادی
کاوه احمدی علی آبادی
در گستره تسليحات و تكنولوژي دفاعي و هجومي جنگي، مباحثي ضروري هست كه امروزه كه هم شعله هاي جنگ در برخي از مكان ها برافروخته شده و هم سياستمداران و فرماندهان برخي از كشورها، رجزخواني هاي جنگي راه انداخته اند، بدانند كه به پيشواز چه مي روند.
امروز ما با ارتش هايي مواجه ايم كه از "ابرانسان" در واحدهاي رزمي شان استفاده مي كنند. ابرانسان ها، سربازان يا نيروهاي ويژه اي هستند كه به وسيله لباس ديجيتالي اي كه به تن مي كنند و به يك كامپيوتر در پشت سرباز وصل اند و همزمان با سربازان ديگر و فرماندهان در ارتباط اند، به موجودي با قابليت هاي فراانساني و يك "نيمه روبات" بدل مي شوند. به كمك دوربين ها و سنسورهايي كه به كلاهخود و لباس شان وصل اند مي توانند چند برابر يك انسان طبيعي ببينند و بشنوند و با تنظيماتي حتي ميزان شان را تغيير داده و تعيين كنند؛ آن هم نه فقط تصاوير واقعي، كه تصاوير ديجيتالي، پردازش شده و راهنمايي كه تنها وقتي به يك كامپيوتر وصل باشيد، مي توانيد دريافت كنيد؛ چه در روز و چه شب. مي توانيد از هر زاويه از هدف عكس بگيرند (چون معمولاً از طريق يك پهپاد به شبكه وصل اند) و براي ديگر سربازان يا فرماندهان بفرستند، از نقشه منطقه اي كه نياز دارند، بهره برند و هر نوع اطلاعاتي، به خصوص اطلاعات پردازش شده را دريافت و تبادل كنند و با ارتباط "شبكه اي" كه از اين طريق برقرار ساخته اند، مدام طي نبرد تغييرات و اصلاحات را اعمال كنند. آن مفهوم "سرباز" را كه براي قرن ها تقريباً ثابت بود، از اساس تغيير داده است.
در آخرين روزهاي جنگ نفت كش ها، زمان درگيري نيروي دريايي ايران با نيروي دريايي آمريكا، نيروهاي دريايي سپاه و ارتش ايران در مقابل خسارت هايي كه به ناوگان دريايي ايران وارد شد، چندين موشك به سوي ناوهاي آمريكا شليك كردند، اما اصلاً توانستند خسارتي به آن ها بزنند! هرگز؛ زيرا موشك هاي شليك شده، ناوهاي مجازي آمريكا را هدف مي گرفت. چون آنان با كمك جنگ الكترونيك، ناوهاي مجازي را در رادار كشتي هاي جنگي نيروي دريايي ايران تعريف مي كردند كه موشك ها به سمت آن ها شليك مي شد و طبعاً هرگز به هدف نمي خورد، چون هدفي واقعي اصلاً وجود نداشت. بماند كه در همان زمان آمريكا در شرايط يك جنگ تمام عيار نبود و چون جنگ با عراق هنوز -اصطلاحاً تور پهن نشده بود. در همين ليبي كه ناتو اخيراً وارد جنگ شد، موشك هاي ضد هوايي شليك شده ليبي كه از موشك هاي پيشرفته روسي بودند، هيچ يك به هدف نخوردند؛ حتي يك مورد. به عبارتي ديگر، اگر آنان موشك ضد هوايي داشتند يا نداشتند، تفاوتي در رزم با ناتو نمي كرد و تنها تفاوت در هزينه هاي خريد و شليك موشك هاي ليبي بود! در جنگ اول خليج فارس وقتي واحدهاي رزمي متحدان شروع به پيشروي و دور زدن واحدهاي ارتش عراق كردند، يك گردان تانك آمريكا با يك گردان تانگ گارد رياست جمهوري عراق درگير شد. هم آمريكايي ها از تانك هاي پيشرفته آبرامز بهره مي بردند و هم گارد رياست جمهوري عراق از تانك هاي پيشرفته روسي استفاده مي كردند و انتظار جنگي نزديك با تلفاتي از دو طرف مي رود. ولي با كمال تعجب در ازاي نابودي تمام تانك هاي گارد عراق، حتي يك تانك ارتش آمريكا مورد اصابت قرار نگرفت! چون سطح هماهنگي مخابراتي و عملياتي در حال حركت و سكون و شليك تانك هاي آمريكا، سلاحي برتر را معرفي مي كرد.
نوعي از سلاح هاي آينده هست كه بايد آن ها را "تمام كننده" ناميد. يعني برخورداري يا فقدان آن نزد يك ارتش است كه حتي پيش از آغار جنگ، سمت پيروز ميدان را از قبل اعلام مي كند. سلاح هاي غيرمتعارف چنين اند و برخورداري يا فقدان شان نزد يك كشور مي تواند تعيين كننده باشد. برخورداي هر ارتشي از بمب هسته اي، يعني شكست قطعي طرف مقابل كه فاقد آن است. براي تعيين سوي پيروز ميدان، حضور سلاح "تمام كننده" كافي است و نياز به آغاز جنگ نيست تا سوي برنده جنگ معرفي شود. زماني كه آمريكا از طالبان خواست تا بن لادن را تحويل دهند، و گرنه به آنان حمله خواهد شد؛ طالبان پاسخ دادند كه آماده جنگ با آمريكا هستند. در همان زمان يك روزنامه نگار با درج يك عكس نتيجه جنگ را از پيش اعلام كرد: تصوير يك ناو هواپيمابر آمريكا با وسعت يك شهرك مجهز و در كنار آن، تصوير طالباني كه به سختي سوار يك كرجي چوبي و مندرس شده بودند و چيزي نمانده بود كه آب رودخانه، آن ها را با خود ببرد. امروز ارتشي كه از طريق ماهواره تمامي سلاح هاي شليك شده اش را هدايت مي كند و ارتشي كه توان "جنگ شبكه" را دارد، اما ارتشي كه فاقد آن است، يعني هيچ شانسي براي پيروزي وجود ندارد. براي درك جنگ شبكه، چتري دائمي را تصور كنيد كه بتوان در هر نقطه از جهان كه درگيري رخ دهد، ضربه بزند، بدون اين كه طرف مقابل اش اصلاً دشمني را ببينيد كه در برد سلاح هايش باشد تا با آن بجنگد و بدان ضربه زند. حتي ارتش هاي كشورهاي مختلف در هنگام رزم مي توانند به شبكه بپيوندند. در زمان جنگ سرد، سخن از اين بود كه اگر آمريكا در دو نقطه از جهان با جنگ مواجه شود، بايد بتواند همزمان جنگيده و قطعاً به پيروزي رسد. پيروزي يعني شكست قاطع دشمن و اين در حالي است كه جنگ در نقاط ديگر را نيز بتواند دنبال كند، بدون اين كه ضرورتاً به پيروزي قطعي برسد. دكترين جديد نظامي آمريكا مي گويد كه آمريكا مي تواند همزمان در هر نقطه از جهان با هر دشمني درگير شود و پيروز شود. چون اينك قابليت رزم آمريكا به "شبكه" ارتقاء يافته است؛ يعني پهنه رزم آمريكا از طريق ارتباط همزمان ماهواره اي و واحدهاي مختلف رزمي به شكلي همزمان به مثابه يك شبكه در تمام مناطق جهان است. اكنون آمريكا در سطح "رزم مجازي" با بسياري از دشمنان اش مي جنگد. در حمله آمريكا به افغانستان پس از يازده سپتامبر، طالبان تقريباً هيچ سرباز آمريكايي را نديدند تا با آن بجنگند و آنان از دور مورد هدف واقع شدند و تنها صداي انفجارها را شنيدند كه برخي از آن ها، آخرين صداي شنيده شده زندگي شان بود! چون جنگ مجازي يعني اين؛ يعني شما از اقيانوس هند مورد هدف دشمن قرار مي گيريد و اصلاً دشمني را نمي بينيد و در برد سلاح هايتان نداريد تا بتوانيد به او ضربه بزنيد و در يكي از پايگاه هاي هوايي در يكي از ايالات آمريكا، چند نفر نشسته اند و درحقيقت آتاري بازي مي كنند و همزمان در افغانستان و يمن، عهده اي از فرماندهان تروريست ها مورد هدف پهپادهاي آمريكا قرار مي گيرند و منفجر مي شوند.
استفاده از ليزر در موارد صلح آميز و به خصوص پزشكي مدت هاست كه متداول شده، گرچه پيش از آن ها اين سلاح هاي ليزري بودند كه معرفي شدند؛ آن هم از طريق سينما و رسانه ها كه از نظر بصري بسيار براي بينندگان گيرا و مشغول كننده بود. اما اينك نوعي از سلاح ليزري با موفقيت توسط ارتش آمريكا تست شده كه با فوكوس روي هر ماشين جنگي مي تواند در مدت كوتاهي آن را به آتش كشيده و نابود كند. آن براي هواپيماهاي بدون سرنشين، شناورهاي كوچك و سريع با موفقيت تست شد و قادر است تا هر سلاحي را نيز كه به شكل تهديد شمرده شود، از دور مورد اصابت قرار داده و نابود كند. آن ها در حال نصب بر روي تعدادي از ناوهاي آمريكايي هستند و براي سال 2014 جهت مأموريت به خليج فارس گسيل خواهند شد.
روبات ها مدتي است كه در واحدهايي پيشرفته از ارتش هاي جهان به شكلي موفق به كار گرفته مي شوند و هواپيماهاي بدون سرنشين و روبات هاي شناسايي و خنثي سازي مين و بمب از شناخته شده ترين شان هستند. اما اينك روي لشكر و ارتشي كاملاً روباتيك كار مي شود. ارتشي مجهز به انواعي از سلاح هاي روباتيك كه با هم هماهنگ و هدفمند كار مي كنند. يك گام پيشتر از آن ارتشي از "روبات هاي هوشمند" است. يعني روبات هايي كه پشت شان هيچ انساني براي هدايت شان نباشد و آن ها خود به فراخور ميدان نبرد، تمام تصميم گيري هاي لازم براي حداكثر ضربه به دشمن و دفاع از خود را برنامه ريزي مي كنند و بازخورد لحظه به لحظه عمليات، طرح ها و سناريوها و عمليات هاي بعدي و تغييرات لازمه را خود اعمال مي كنند. اين طرح امروز دست يافتني است، اما با يك مانع بزرگ روبروست و آن مانعي اخلاقي و حقوق بشري است. يعني درخصوص جان و زندگي و مرگ هزاران انسان، بايد روبات ها خود تصميم گيري كنند؛ آن هم روبات هايي كه ملاحظاتي انساني و حقوق بشري نمي دانند كه اصلاً چيست!
امروزه سلاح هايي هستند كه آنقدر تمام كننده اند كه داستان هاي علمي- تخيلي جوامع فاقد آن را مي سازند؛ موشك چامپ (CHAMP) كه معادل پروژه موشك پيشرفته ضد الكترونيك با امواج پرانرژي مايكروويو است، يكي از آن سلاح هاست كه ارتش آمريكا به تازگي آن را با موفقيت در صحراي يوتا در پايگاه هوايي هيل آزمايش كرد. طرز كارش چنين است كه موشك در حين عبور و پرواز بر فراز هدف، پرتوي از امواج مذكور را ارسال مي كند و تمامي سلاح هاي الكتريكي و الكترونيكي و رايانه اي را از كار مي اندازد و تنها وسايل مكانيكي براي كشوري كه مورد حمله واقع شده قابل استفاده خواهند بود. آنان حتي نمي توانند مورد هدف قرار داده شدن خود را از طريق رسانه هايشان اعلام كنند، و احتمالاً بايد از طريق دود يا طبل آن را به اطلاع ديگران برسانند! فرماندهاني كه از اين سلاح برخوردارند، طي تهديد طرف هاي مقابل شان به طعنه مي گويند: كاري نكنيد كه شما را به قرن چهارم ميلادي بازگردانيم.
سلاحي ديگر را كه ارتش آمريكا در سال هاي نخستين 2000 ميلادي با موفقيت آزمايش كرد، نوعي سلاح صوتي است. سلاحي كه از آن نه دودي ساتع مي شود، نه چيزي قابل رويت پرتاب مي گردد و تنها امواج غيرقابل رويت صوتي منعكس شده و با تمركز بر روي يك ماشين جنگي دشمن، بر روي پرسنل اش تأثير مي گذارد؛ به طوري كه آنان نخست احساس ناراحتي و سرگيجه مي كنند، سپس دچار حالت تهوع و استفراغ مي شوند و اگر تابش امواج ادامه يابند، بيهوش مي گردند و نه تنها كنترل ماشين جنگي شان از كف مي رود، بلكه مي توان آن را سالم نيز به غنيمت گرفت و خدمه را نيز بدون هيچ خطري، در حالي كه بيهوش اند، دستگير و اسير كرد. اين سلاح براي از كار انداختن شناورهاي دشمن، از قايق هاي تندرو گرفته تا ناوهاي پيشرفته مناسب شناخته شد و موفق عمل كرد و روي ناوهايي كه خطر حملات شناورهاي انتحاري در مناطق مأموريت شان بيشتر است (همچون عمليات انتحاري يك قايق يمني و كوبيدن اش به يك ناو آمريكايي در سال هاي گذشته) نصب شده است.
يكي از سلاح هاي محرمانه كه ارتش آمريكا از آن برخوردار است و هنوز رسانه اي نشده و تنها در گزارشات بسيار محرمانه و اخبار درز كرده جاسوسي مي توان ردش را گرفت، "بمب هاي تحريك جنسي" است. بمبي است كه در هر منطقه اي كه منفجر شود، نه تنها سربازان آن منطقه، بلكه هر انساني كه در آن منطقه هست، چنان تمايلات جنسي شان را افزايش مي دهد، كه عملاً سربازان سلاح ها، عمليات و هر نوع عمل ديگري را رها كرده و تنها هر چه سريعتر بدنبال راهي براي ارضاء جنسي شان مي گردند! آن به ميزاني تحريك كننده، موثر و خطرناك است كه رها كردن دستورات فرمانده كه هيچ، عنان اختيار از كف هر انساني به در مي برد و چه بسا حتي فرماندهان در معرض تهديد سربازان زيردست شان قرار مي گيرند!!
سلاح تمام كننده ديگري كه فيلم هاي علمي–تخيلي را تداعي مي كند، نوعي سلاح پلاسمايي است. پلاسما حالت چهارم ماده است و هر گاه مواد جامد را گرما دهيم به مايع بدل مي شوند و با گرماي بيشتر به گاز و اگر باز گرما را بيشتر كنيم، يونيزه شده و به پلاسما بدل مي شوند. اينك دانشمندان آمريكايي دارند روي نوعي "سپر پلاسمايي" كار مي كنند كه بتواند روي هر جسمي كار كند و به محض روشن شدن دستگاه، سپري از ديوار الكتروني دور آن شكل گيرد كه "هيچ سلاحي" نتواند به آن جسم اصابت كند. آن خصيصه "روئين تني" را در افسانه ها تداعي مي كند و تنها تفاوت اش آن است كه اگر پاشنه آشيلي نيز داشته باشد، نزد خود طراحان و سازندگان آن است.