۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه



هشت دلار خون بهای يک زن کارگر در مصر
نویسنده/ مارجوری اولستر
تهيه و تنظيم از آزاده ارفع
در ژوئن سال 2011حدود صد کارگر مصری که اکثر آنان زن بودند برای دريافت حقوق و مزايای پرداخت نشده شان به بانک" يوناتيد"(United)مراجعه می کنند. آنها کارگران يک کارخانه نساجی بخش خصوصی مصر به نام "منصوره اسپانا"(Mansura-Espana )بودند که به خاطر ورشکستگی و تعطيل کارخانه در تملک وام دهنده اصلی آن بانک" يوناتيد" در آمده بود. کارمندان بانک اما به زنان تجمع کننده اجازه ورود به بانک را نمی دهند. يکی از کارمندان بانک خطاب به اجتماع کنندگان می گويد:"ما نمی توانيم حقوق و مزايای شما را پرداخت کنيم. برويد خيابان ها را ببنديد تا حق تان را بگيريد!" زنان همين کار را می کنند. آن ها با تحصن در خيابان مجاور بانک راه عبور و مرور در خيابان را می بندند و راه بندان ايجاد می کنند.
در همين زمان يک راننده کاميون که با راه بندان مواجه شده بود پياده شده و می بيند که خيابان توسط تحصن زنان کاملا" بسته شده است. او از پليس راهنمائی و رانندگی که در آن جا بود می پرسد که چه بايد کرد؟ پليس به او می گويد با کاميون به روی تحص کنندگان براند چرا که خون بهای هر زن حداکثر پنجاه پوند( برابر با هشت دلار آمريکائی) است. راننده کاميون همين کار را می کند. او کاميون را با قدرت بر روی دو کارگر زنی که در صف مقابل تحصن کنندگان نشسته بودند می راند. اين دو کارگر زن عبارت بودند از"مريم حواس"(Mariam Hawas) زن 44 ساله و مادر سه بچه بود و کارگر ديگر "ساماح ايسا(Samah Isa). "مريم حواس" در راه بيمارستان جان می سپارد و"ساماح" نيز که شديدا زخمی شده بود در بيمارستان بستری می شود.راننده کاميون "طاها کاوود" (Taha Kawoud) بعد از يک ماه زندان بدون پرداخت وثيقه آزاد و منتظر دادگاه بعدی می شود. پليس راهنمايی و رانندگی نيز که برخی از کارگران مرد صحبت او را با راننده کاميون شنيده بودند ناپديد می شود.
ده روز پس از اين حادثه دلخراش که در روزنامه های مصر به طور گسترده منعکس می شود بانک" يوناتيد"تحث فشار افکار عمومی حق سنوات کارگران را به ميزان دوماه ونيم حقوق برای هرسال سابقه کار- مبلغی حداکثر برابر با 62 هزار دلار- پراخت می کند. اما آن پول پرداخت شده برای سه فززند "مريم حواس" مادر نمی شود.
دوست حواس آيدا نومان(Aida Noman) می گويد که :"همه کارها خوابيده . چرخ های خياطی از کار افتادند. مرگ مريم برای همه ما سنگين بوده و هيچ کس نمی خواهد که به کارخانه برود."
با سقوط مبارک چه چيزی برای کارگران مصر تغيير کرده است؟
عليرغم سرنگونی مبارک همچنان زندگی کارگران زن مصری به ميزان يک کالای ارزان قيمت هشت دلاری بيشتر ارزش ندارد. اين يک واقعيت تلخی است که در جامعه مصر دگرگونی صورت نگرفته است. ولی آن چه که دگرگون شده اين واقعيت است که زنان کارگر پس از سقوط مبارک ديگر حاضر نيستند نيروی کار خود را به ارزانی خون بهای شان به استثمارکنندگان عرضه کنند.
"ساماح ايسا" زن کارگر بستری در بيمارستان، همکار زن کارگر جان باخته "مريم حواس"، می گويد:" آيا ارزش زندگی من فقط 50 پوند است ، تا زمانی که حق خودم را به عنوان يک انسان به دست نياورم آينده ای برای خودم نمی بينم. اين است آن چيزی که من می خواهم."
در مصر ضرب المثلی است که می گويد ارزان ترين چيز در اين کشور جان انسان است. در رژيم قبلی دستمزد کارگران بخش عمومی بطور وحشتناکی پائين بود و فاصله بين ثروتمندان و فقرا هر چه بيشترمی شد. حداقل دستمزد بخش عمومی ماهيانه چيزی حدود 300 پوند مصری (50 $) به اضافه مزايای مرسوم بود. بالا رفتن قيمت ها همراه با گسترش لاعلاج بيکاری ، زندگی اکثر دستمزد و حقوق بگيران را شديدا" تحت فشار قرار می دهد. با مشکلاتی که اکنون اقتصاد مصر با آن مواجه است و با ورود سالانه صدها هزار نفر جوان جويای کار در يک کشور 80 ميليونی بحران فقر و بيکاری ابعاد گسترده تری به خود می گيرد.
يک فعال کارگری مصری" حسام ال حمالاوی می گويد پس از سقوط مبارک برای کارگران تغييرات خيلی آرام صورت می گيرد. "کارگری که حقوقی برابر با 189 پوند مصری (31$) در ماه دريافت می کند نمی تواند به بچه هايش بگويد که تا اين يا آن انتخابات صبر کند تا وضعيت بهتر شود.ما فکر می کنيم که اگر اکنون دستمزدمان را نگيريم ديگر شانس گرفتن آن را هرگز نخواهيم داشت."
اعتصاب در مصر به يک پديده روزمره مبدل شده است. اعتصابات به بانک ها، حمل و نقل عمومي، نساجي، صنايع ساختمان و بخش بهداشت و درمان گسترش يافته است. کارگران کانال سوئز که يکی از منابع اصلی درآمد ارزی مصر است اکنون به صف اعتصاب کنندگان پيوسته اند. مبارزات کارگری با اين ابعاد البته موجب گسترش دستمزد ها شده است اما واقعيت غير قابل انکار اين است که دستمزدها به آرامی افزايش پيدا می کند.برای مثال حقوق بخش عمومی به 700 پوند مصری(118$) رسيده است هنوز کافی نيست. پس از انقلاب اتحاديه های کارگری مستقل به سرعت در حال رشد بوده و به عامل مهمی در تقويت مبارزات کارگران مصر مبدل شده اند.
اما کارفريان، سرمايه داران و نيز دستگاه دولتی باقی مانده از دوره مبارک نيز دست بر روی دست نگذاشته اند.آن ها تلاش می کنند تا از طريق سرکوب و اخراج جنبش کارگری را مهار کنند. "محسن الشاعر"يکی از ده ها کارگرسازمانگری است که به دليل فعاليت کارگری و به اتهام تحريک کارگران به همراه ديگر فعالان کارگری از کار اخراج شده است . او در همين رابطه می گويد: " ما فکر می کرديم که دوره جديدی آغاز شده است. اما ما اکنون برای چيزی مبارزه می کنيم که قبلا هم مبارزه می کرديم . تفاوت اين است که حالا اخراج می شويم."
شرايط کار در مصر وحشتناک است. ساعات کار حدود 12 ساعت در روز است و کارگران معمولا" برای هر ساعت کار ده پياستا يعنی يک پنی دستمزد دريافت می کنند. درصورت نياز کارفرما کارگران در روزهای جمعه که روز تعطيل رسمی است بايد اجبارا" کار کنند در غير اين صورت اخراج خواهند شد. دستمزد ساعت کار در روز تعطيل 35 سنت است ولی اين دستمزد نيز مانند حقوق پايه ای کارگران فقط بر روی کاغذ و قول های توخالی معنی دارد در صورتی که در زندگی واقعی هرگز پرداخت نمی شود نظير بسياری از مزايای کارگران از سال 2007 تا 2011 که تا کنون پرداخت نشده است.
اين شرايط اسنفاک کار و نيز بی حقوقی کارگران است که عليرغم همه مشکلات اعتصابات و پديد آمدن تشکل های مستقل کارگری را به يک پديده روزمره در مصر مبدل ساخته است.

"لیکن انسانها که تولید مادی و مراوده مادی خود را تکامل می بخشند، همراه با آن، دنیای واقعی ونیز اندیشه و محصولات اندیشه خویش را تغییر میدهند. این آگاهی نیست که زندگی را تعیین میکند، بلکه زندگی است که تعیین کننده آگاهی است."
مارکس  و انگلس: ایدئولوژی آلمانی
ترجمه زوبین قهرمان

«کاپیتالیسم غائی» اخوان المسلمین
 گیلبرت آچکار-  استاد دانشگاه پاریس
آخرین آثار منتشر شده :
شرق ملتهب ( ٢٠٠٣ ) و جدال دو توحش ( چاپ مجدد ٢٠٠٤)
برگردان: منوچهر مرزبانیان

در مصر اخوان المسلمینی که به زمامداری رسیده اند دیگر نمیتوانند به شعار «اسلام چاره کار است»، خشنود باشند. زیرا بیم آنست که سیاست لیبرال آنها مخالفت های شدیدی را برانگیزد.
 آقای خیرت الشاطر دومین مقام اخوان المسلمین و نماینده محافظه کارترین جناح آن است. آن دیگری حسن مالک نام دارد با ثروتی سرشار که پس از آنکه درشراکت با آقای الشاطر به کسب و کار آغازید، امروزهمراه پسرش مدیر شبکه ای از بنگاه های نساجی، وسائل خانگی و تجاری است که بیش از چهارصد نفر را به کار گماشته. این دو مرد به خوبی تجسم اصول اعتقادی آئین اقتصادی اخوان المسلمین به نفع آزادی کسب و کارند که بیشتر با آموزه نئولیبرالیسم سازگاری دارد تا شکلی از سرمایه داری که در دوران زمامداری آقای حسنی مبارک توسعه یافته بود.
 سیمائی از آقای مالک که مجله Bloomberg Business week ترسیم کرده است آنقدر به بازنویسی اثر کلاسیک ماکس وبر جامعه شناس میماند که به سادگی می توانست «اصول اخلاقی اخوان و روح سرمایه داری» نام گرفته باشد. این مجله شرح داده که مالک ها "جزو نسلی از محافظه کاران مذهبی بالنده در آفاق مسلمانان اند که ایمان آنها، انگیزه اراده موفقیت هم در سوداگری و هم در سیاست است. چنانکه خود مالک میگوید: "من درزندگی جز کار وخانواده چیز دیگری ندارم." این اسلامگرایان، نه فقط به سبب محافظه کاری، بلکه همچنین به دلیل اخلاق کار وعزم آشکار گریز ازگناه کاهلی، فرمانروائی عرفی درکشورهائی مانند مصر را به مبارزه ای مهیب فرا می خوانند. (...) سامح البرقی، عضو پیشین این فرقه میگفت: "جوهر بینش اقتصادی اخوان را اگر بخواهیم به شیوه ای کلاسیک تعریف کنیم، غایت قصوای سرمایه داری است". ۱
 این «کاپیتالیسم افراطی» در گزینش کارشناسان اقتصادی مأمور تدوین طرح قانون اساسی در مجلس مؤسسانی نمود یافته است که اخوان المسلمین و سلفی ها چیرگی گسترده ای بر آن دارند، و مخالفان لیبرال و چپگرایان آنرا تحریم کرده اند. «آقای طارق الدسوقی سوداگری نماینده حزب نور [سلفی] است. او کمیسیون اقتصادی مجلس تازه را اداره میکند و حل و فصل ستیزه های احتمالی با سرمایه گذاران سعودی در مصر را به او واگذار کرده اند. آقای حسین حامد حسان، ۸۰ ساله، خبره ای در امور مالیه اسلامی است که مقام های اجرائی در «البنک الدولی الإسلامی»، «بنک دبی الإسلامی»، «بنک الشارقه الوطنی الإسلامی» و «الاتحاد الدولی للبنوک الإسلامیه» بر عهده داشته. آقای معبد علی الجارحی رئیس «الجمعیه الدولیه للاقتصاد الإسلامی» است. [او همچنین مقام های بلند پایه ای را در بانک اسلامی امارات و بورس دبی بر عهده دارد.] آقای ابراهیم العربی، سوداگری نزدیک به اخوان المسلمین، عضو اتاق بازرگانی مصر است. آقای حسین القزاز، که بنگاهی مشورتی را به قصد رایزنی محافل کسب و کار اداره میکند، رفیق خیرات الشاطر نامزد مقام ریاست جمهوری است (۲)برعکس، درمیان صد عضوی که اخوان برای مجلس مؤسسان پیشنهاده کرده اند، فقط سه نماینده کارگران حضور دارند. ۳
عضو پیشین اخوان المسلمین که مجله Bloomberg Business week با وی مصاحبه کرده، نکته درخوری را پیش کشیده است: در پیوستن اخوان به سرمایه داری دوران مبارک شکی نیست، بلکه تردید در توان و ظرفیت این فرقه در گسستن از بدترین عیب ها و نقیصه های آن است. «آنچه باید دید، آنست که آیا با رهبران هوادار اقتصاد بازار چون مالک و الشاطر که سکان کشور را در دست گرفته اند، چیزی در آن سرمایه داری رفیق بازی که تبلور سرشت روزگار رژیم مبارک بود عوض خواهد شد یا خیر. گرچه سنت اخوان بر دستگیری از فقرا بوده، اما آقای البرقی می گوید "به دلیل این طبقه جدید سوداگر، کارگران و کشاورزان به رنج و سختی خواهند افتاد. یکی از دشواری های بزرگ کنونی فرقه – که مشکل حزب سیاسی مبارک نیز بود–، آمیختن قدرت با سرمایه است"۴
 مانع اصلی همکاری فرقه با سرمایه داری مصر، یعنی سرکوبی که در دوران فرمانروائی آقای مبارک رنجشان می داد، اینک از میان برخاسته. اخوان المسلمین کمر همت بسته اند تا با تأسیس انجمن توسعه کسب و کار مصر، مرکب از سوداگران به ویژه در رویکردی به بنگاه های کوچک و متوسط، تجربه ترکیه را سرمشق خود سازند (۵). مانند حزب عدالت و توسعه و دولت رجب طیب اردوغان، اخوان و آقای محمد مرسی با اینحال بر این باورند که منافع سرمایه داری مصر و همه وابستگان به آن را نمایندگی می کنند بدون آنکه اغلب همکاران رژیم پیشینی را طرد کنند که ناگزیر بخش بزرگی از آنان به خصوص در رأس کشور جاخوش کرده اند.
 بدینگونه هیئتی مرکب از هشتاد تن از سوداگران در ماه اوت ۲۰۱۲ در سفری به چین آقای مرسی را همراهی کردند. رئیس جمهور جدید که میل داشت به شیوه رؤسای دولت های غربی نقش دلال دوره گرد سرمایه داری ملی را برعهده گیرد، از چندین رئیس بنگاه های اقتصادی دعوت کرده بود که در این سفر بخشی از هیئت همراه وی باشند. اقای محمد فرید خمیس رئیس بنگاه ریسندگان شرقی در میان آنها بود، همو که به خود می بالد که بزرگترین سازنده فرش و موکت های ماشینی جهان است. آقای خمیس به دفتر سیاسی حزب ملی دموکراتیک، تشکل سابق زمامدار در دوران آقای مبارک وابسته و آنوقت نماینده مجلس بود. عضو دیگر دفتر سیاسی حزب که شهرت دارد به جمال مبارک پسر رئیس جمهور پیشین نزدیک است نیز جزو هئیت نمایندگی بود: آقای شریف الجبلی، عضو شورای اداری فدراسیون صنایع مصر و رئیس Polyderve است، گروهی متخصص کودهای شیمیائی. ۶
 همانند آقای اردوغان، آقای مرسی نیز در پیوستگاه جناح های مختلف سرمایه داری کشورش و در راستای تداوم مسیر کلی آن جای دارد. فرق اصلی اخوان المسلمین و حزب عدالت و توسعه– و ناگزیر میان آقایان مرسی و اردوغان– نه چندان در وزنه نسبی خرده بورژوازی و لایه های میانه حال دو سازمان است، بلکه در ماهیت رژیمی جای دارد که ایندو نمود منافع آنند: مورد ترک ها نمودار سرمایه داری کشوری «نوخاسته» است، با وجه غالب صنعتی و صادر کننده؛ اما مصر، کشوری رانت خوار و سرمایه دار است که سیمای بارز آن تجاری و سوداگرانه بوده، و دهه ها خویشاوند سالاری نقش پررنگی بر آن برجای نهاده.
 سفر به چین ترویج صادرات مصر را در نظر داشت، تا از کسری ۷ میلیارد دلاری مبادلات دوجانبه میان دو کشور بکاهد. هدف دیگر آن قانع کردن رهبران چینی به سرمایه گذاری در مصر نیز بود – که موفقیت چشمگیری هم در پی نیاورد. با این وجود وابستگی مصر به سرمایه های کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] تداوم راه و رسم آقای مبارک را در سلوک آقای مرسی نمایان گردانیده، با یگانه فرقی که قطر جای پادشاهی سعودی را در فراهم آوردن وجوه برای رژیم تازه گرفته، که این خود با مناسبات اخوان المسلمین و امارات سازگار است (۷). قطر وامی به مبلغ ۲میلیارد دلار به قاهره داده و تعهد کرده است که ۱۸ میلیارد دلار طی پنج سال در طرح های پتروشیمی، صنعتی، گردشگری یا ساختمان، و نیز برای بازخرید بانک های مصری سرمایه گذاری کند. از دیگر سو، دولت آقای مرسی برای دریافت وامی به مبلغ ۸‌/۴ میلیارد دلار دست به دامان صندوق بین المللی پول شده، و مشخص ساخته که آماده است خود را با شرایط صندوق که تدوین بودجه ای ریاضتی را در بر داشته باشد تطبیق دهد.
 به چالش خواهی آزادی سندیکائی
 طلیعه این الزام ها را در یادداشتی باز می یابیم که صندوق بین المللی پول برای گردهمائی سران گروه هشت در ماه مه ۲۰۱۱ آماده کرده بود: «هرسال نزدیک به هفتصدهزار تن وارد بازار کار مصر میشوند. جذب این افراد و کاهش شمار کسانی که هم اکنون بیکارند مستلزم اقتصادی پویا تر است؛ چنین کاری متضمن اقداماتی دلیرانه است که بسیاری از آنها را دولتی می باید به کار بندد که در انتخاباتی عمومی که قرار است امسال برگزارشود برسرکارخواهد آمد. اصلاحات اصلی عبارتنداز تقویت رقابت، تا بازارها دروازه های خود را بیشتر به روی سرمایه گذاران محلی و خارجی بگشایند؛ ایجاد محیطی اقتصادی که سرمایه گذاری های خصوصی را بسوی خویش کشند، نگهدارند و از بنگاه های کوچک اقتصادی حمایت کنند؛ اصلاح بازار کار؛ و کاهش کسری بودجه، از جمله با کاهیدن از اسراف های ناشی از پرداخت یارانه ها. (...) تا چندین سال هنوز دعوت از سرمایه خارجی از جمله بخش خصوصی همچنان مطلوب است. ۸
 اما این وام های تازه با رقم بهره های آن که هم اینک هم یک چهارم هزینه های بودجه دولت است، ناگزیر وزنه بدهی ها را وخیم تر خواهند کرد، که خود از ‌۳۵% درآمدهای دولت افزون ترند. از اینرو افزایش بدهی ها با نگهداری خویش در منطقی نئولیبرال بدان معنی است که دولت باید از دستمزد کارمندان، پرداخت یارانه به تهیدستان و حقوق بازنشستگان بکاهد. وانگهی در ماه سپتامبر۲۰۱۲ آقای مرسی به هیئتی از سوداگران آمریکائی وعده داد که از اصلاحات ساختاری شاق پا پس نخواهد کشید تا اقتصاد کشور را سر و سامان دهد (۹). از لابلای این سمت گیریها از هم اکنون زمینه سازی سرکوب آتی مبارزات اجتماعی وکارگری را میتوان دید. عزم دولت تازه در الغاء آزادی های سندیکائی که به لطف قیام مردم به دست آمده و فزونی اخراج اتحادیه گروان، بدین سوست.
 آقای مرسی، حکومت وی و اخوان المسلمین، مصر را به سمت فاجعه اقتصادی واجتماعی میبرند. دستورالعملهای نئولیبرال هم اکنون هم عجز خویش را دربیرون بردن کشور از حلقه معیوب عقب ماندگی ووابستگی نشان داده اند. بر این شگرد ها برعکس پافشاری بیشتری هم میکنند. ناپایداری سیاسی و اجتماعی پدید آمده از شورش فقط چشم انداز رشدی برانگیخته از سرمایه گذاری های خصوصی را تیره می سازد. و باید ساده لوح بود تا باور کرد که قطر جانشین نارسائی سرمایه گذاری های دولتی تواند شد.
 در دوران آقای مبارک، برای تهیدستان تنها چاره آویختن به صدقه ای آمیخته با «افیون خلق» باقی مانده بود –اخوان المسلمین از دهه ها پیش وعده می دادند که «چاره اسلام است»، و بدینگونه در پس این شعار پوک و توخالی ناتوانی خویش را در تدوین برنامه ای اقتصادی که به نحو بنیادینی از برنامه دولت زمامدار متفاوت باشد پنهان می ساختند.
 زمان روبرو شدن با حقیقت فرا رسیده است. چنانکه خالد الحروب پژوهشگر، خاطرنشان ساخته، «در برهه ای که از راه می رسد شعار "اسلام چاره کار است" و گفتمان به نام مذهب، با تجربه اندوزی عموم در بوته آزمایش آگاهی توده ها سنجیده خواهند شد. این گفتارها و باورها شاید دیری بپایند و زندگی نسلی تمام را در خویش تحلیل برند؛ اما ناگزیر می نماید که خلق های عرب باید از این مقطع تاریخی بگذرند تا وجدان آنها رفته رفته از وسواس هویت خواهی به سوی واقعیت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تحول یابد؛ تا آگاهی خلق ها و افکار عمومی از آرمان شهری متکی بر شعارهای رویائی به رو یا روئی با واقعیت و سنجش احزاب و جنبش ها بر پایه برنامه واقعی آنها برسد. ۱۰
 باری قاچاقچیان «افیون خلق» اکنون به قدرت رسیده اند. تکیه بر مسند قدرت لزوما از شأن نشئه آور وعده های آنان کاسته است. بیش از ربع قرن پیش ماکسیم رودنسون یکی از بهترین شرق شناسان فرانسوی مسئله را به خوبی بیان کرده بود: «اصول گرائی اسلامی جنبشی موقتی و گذراست، اما –نمی دانم– شاید بتواند سی یا پنجاه سال دیگر هم همچنان دوام آورد. در جائیکه در مسند قدرت نیست، تا زمانیکه همچون آرمانی بازتاب سرخوردگی و دلسردی خلق، همان ناخشنودی باشد که انسان ها را به افراط و تند روی می راند، بر جای خواهد ماند. دورانی دراز از سلطه روحانیان لازم است تا مردم از آن روی برتابند: در اروپا این سلطه کم هم به درازا نکشید! بر این دوران نیز اصول گرایان اسلامی دیری چیره خواهند بود. چنانچه یک رژیم اصول گرای اسلامی با شکست هائی نمایان روبرو شود، ازجمله در بافت ناسیونالیسم، و به جباریتی آشکار بیانجامد، میتواند بسیاری از مردم را به روی آوردن به چاره بدیلی بکشاند که این وضع معیوب را نکوهش می کند. اما راه حلی معتبر، شور انگیز و بسیج کننده لازم است – که این خود نه چنان سهل خواهد بود. ۱۱
 پی نوشت ها:
 ۱. «The economic vision of Egypt’s Muslim Brotherhood millionaires», Bloomberg Business week, New York۱۹ avril ۲۰۱۲.
 ۲آقای الشاطر نخستین نامزد اخوان المسلمین در انتخابات ریاست جمهوری بود. با رد اعتبار نامزدی وی، آقای محمد مرسی جانشین وی شد.
 ۳. «One sure Thing: A pro-market Egyptian Constitution », Ahram online,۴ avril ۲۰۱۲http://englishahram.org.eg
 ۴. «بینش اقتصاد مصر از نگاه میلیونرهای اخوان المسلمین»، پیش گفته.
 ۵مقاله «اعضای ارشد اخوان انجمن بازرگانی مصر را به راه انداختند» را درEgypt Independent، قاهره، ۲۶ مارس ۲۰۱۲ بخوانید.
 ۶. «Mubarak era tycoons join Egypt president in China », Ahram online,۲۸ août ۲۰۱۲.
 ۷مقاله الن گرش را با عنوان «اسلامگرایان در بوته آزمون قدرت»، در شماره ماه نوامبر ۲۰۱۲لوموند دیپلوماتیک بخوانید.
 ۸یادداشت صندوق بین المللی پول برای گرد همائی سران گروه هشت در Deauville (فرانسه)، به تاریخ ۲۷ مارس ۲۰۱۱ با عنوان: «Economic transformation in MENA: Delivering on the promise of shared prosperity», www.imf.org
 ۹نگاه کنید به: «Egypt vows structural reforms, meets US executives »، گزارش بنگاه خبری آسوشیتد پرس به تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۱۲.
 ۱۰خالد الحروب، Eloge de la révolution. La rivière contre le marécage (به عربی: فی مدیح الثوره: النهر ضد المستنقع)، انتشارات Dar al-Saqi، بیروت ۲۰۱۲، صفحه۱۱۹.
 ۱۱. «Maxime Rodinson: sur l’intégrisme islamique» در نشریۀ Mouvements، شماره ۳۶، پاریس، نوامبر – دسامبر ۲۰۰۴


کنترل دنیا
روزی خدا با لبخند به من گفت:
"ببینم، دلت میخواد برای مدتی کار دنیا رو تو بدست بگیری؟"
گفتم: "بله، به امتحانش می ارزه"
بعد پرسیدم:
(( محل کارم کجاست؟
چقدر حقوق می گیرم؟
کی برای نهار می ریم؟
بعداز ظهر کی مرخص میشم؟))
خدا گفت: (( اون گردونه رو بده به من!
اینطوری حتما" کار دنیا رو بهم می ریزی.))
شل سیلور اشتاین: کتاب "چراغی در زیر شیروانی"
ترجمه طوبی یکتایی

آلیس
او از شیشه ای نوشید به نام "مرا بنوش"
نوشید وقدش بلند شد.
از بشقابی خورد به نام "مرا بخور"
خورد و قدش کوتاه شد.
او امتحان کرد و تغییر کرد
اما دیگران هرگز چیزی را امتحان نکردند.
شل سیلور اشتاین: کتاب "تور ماهیگیری"
ترجمه رضی خدادادی