همچنان به شيوه سالهای گذشته راهمان ادامه خواهيم داد:
ـ آگاه نمودن خلق ازمواضع ضد خلق!
ـ ايجاد فضای دوستانه بين ديدگاههای مختلف در درون جبهه خلق
ـ بدون هيچگونه گذشت و چشم پوشی درافشای مواضع گذشته و حال ضد خلق!
ـ تسليم شانتاژ، تهديد ، توهين و ناسزا و۰۰۰ نخواهيم شد که اين شيوه"شاهان منحوس" و"شيخان ملعون" است.
اعتراضات در فرگوسن به ۱۷۰ شهر دیگر آمریکا هم کشیده شد
• دامنه اعتراضات نسبت به تبرئه یک مأمور پلیس از اتهام قتل یک نوجوان سیاهپوست در شهر فرگوسن، به سراسر آمریکا کشیده شده است. همزمان این مأمور پلیس در نخستین مصاحبهاش پس از برائت، گفته است که "احساس عذاب وجدان ندارد."
دویچه وله ـ شمار معترضان به تصمیم دادگاه مبنی بر تبرئه "دارن ویلسون"، مأمور پلیس سفیدپوستی که "مایکل براون"، نوجوان سیاهپوست را در شهر فرگوسن با شلیک گلوله از پای درآورد، بیشتر و بیشتر میشود.
در نزدیک به ۳۰ ایالت آمریکا معترضان دست به تظاهرات خیابانی زدند. در ۱۷۰ شهر آمریکا نیز مسدود شدن خیابانها رفت و آمد خودروها را با اختلال شدید مواجه ساخته یا به طور کامل متوقف کرد.
هیئت منصفه دادگاهی که رسیدگی به پرونده دارن ویلسون را بر عهده داشت، اخیرا اعلام کرد به دلیل عدم شواهد کافی علیه این مأمور پلیس اعلام جرم نخواهد کرد. اعلان این تصمیم باعث بروز ناآرامی و آشوب در شهر فرگوسن و بازداشت ۶۱ تن شد. معترضان با پرتاب سنگ و شکستن شیشههای مغازهها و ساختمانها با پلیس درگیر شدند و پلیس نیز در مقابل با پرتاب گاز اشکآور به مقابله با آنها پرداخت.
اوباما: آشوب و خشونت قابل توجیه نیست
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، روز سهشنبه (۲۵ نوامبر/۴ آذر) خشونتهای رخ داده در شهر فرگوسن را محکوم کرد و خواستار آرامش و خویشتنداری معترضان شد. به گفته وی به آتش کشیدن خودروها و ساختمان و نیز به خطر انداختن جان انسانها "قابل توجیه نیست".
رئیسجمهور آمریکا آشوبهای خیابانی در این شهر ۲۰ هزار نفری را "اقدامی جنایتکارانه" توصیف کرده و خواستار مجازات کسانی شد که در وقوع آن دخیل بودهاند.
او با این حال اعلام کرد که احساس خشم مردم را درک میکند و قوانین "همیشه یکدست یا عادلانه نیستند." اوباما اضافه کرد: «این مشکل تنها مختص شهر فرگوسن نیست، این مشکل مربوط به آمریکاست.»
در شهرهای مختلف آمریکا از نیویورک و لسآنجلس گرفته تا بوستون، شیکاگو و آتلانتا شهروندان خشمگین خیابانها و بزرگراهها را مسدود کرده و در برابر ساختمانهای شهرداری و پاسگاههای پلیس تظاهرات کردند.
معترضان نیویورک برای مدتی کوتاه رفتوآمد خودروها را روی پل بروکلین مختل کردند. همچنین صدها نفر نیز برای چندین ساعت در میدان تایمز این شهر دست به تجمع زده و خواستار زندانی شدن دارن ویلسون شدند.
اوضاع در شهر فرگوسن شامگاه سهشنبه اندکی آرام بود. با این حال جی نیکسون، فرماندار ایالت میسوری، برای جلوگیری از بروز شورشهای خیابانی و غارت، ۱۴۰۰ عضو گارد ملی را در این شهر کوچک مستقر کرد. این تعداد افزون بر ۷۰۰ عضو دیگری است که پیشتر در این شهر کوچک مستقر شده بودند. با این همه آشوبگران موفق شدند یک خودروی پلیس را طعمه آتش کنند.
ویلسون: عذاب وجدان ندارم
شامگاه سهشنبه به وقت محلی دارن ویلسون، مأمور پلیسی که مایکل براون را کشته است، برای نخستین بار در یک مصاحبه تلویزیونی حاضر شد. او از مرگ این نوجوان ۱۸ ساله سیاهپوست ابراز تأسف کرد، اما گفت، اگر امروز نیز آن شرایط دوباره تکرار میشد، همین کار را انجام میداد.
دارن ویلسون در این مصاحبه اظهار داشت، تنها وظیفهاش را انجام داده و "عذاب وجدان ندارد."
به گفته شهردار شهر فرگوسن هنوز نسبت به آینده شغلی دارن ویلسون تصمیمی گرفته نشده است.
او از ماه اوت که این حادثه رخ داد، به مرخصی اداری با حقوق فرستاده شده است.
انتقاد شدید وکیل خانواده مایکل براون
وکیل خانواده براون در یک نشست خبری در شهر سنت لوئیس، دومین شهر بزرگ ایالت میسوری، با انتقاد شدید از حکم هیئت منصفه، روند بررسی پرونده را "کاملا ناعادلانه" خواند.
او رابرت مککالا، دادستان میسوری را متهم به داشتن روابط گرم و نزدیک با پلیس محلی کرده و گفت به همین دلیل، حضور وی در این پرونده اشتباه بوده است.
به گفته آنتونی گری، وکیل مدافع خانواده براون، دادستانی عمدا شواهد را طوری ارائه کرده تا علیه دارن ویلسون اعلام جرم نشود. پس از تبرئه دارن ویلسون از سوی هیئت منصفه، خانواده مایکل براون اکنون تنها این امکان را دارند که از وی به خاطر زیرپاگذاشتن حقوق شهروندی فرزندشان به دادگاه شکایت کنند.
در اینصورت دارن ویلسون با اتهامات جنایی روبرو نخواهد شد.
پیشینه ماجرا
روز ۹ اوت امسال مایکل براون جوان سیاهپوست ۱۸ ساله با شلیک دستکم ۶ گلوله از سوی دارن براون پلیس ۲۸ ساله و سفیدپوست شهر فرگوسن به قتل رسید. براون مسلح نبود و سوء سابقه نیز نداشت. اداره پلیس شهر فرگوسن در آغاز مدعی شد که براون مظنون به دست داشتن در سرقت یک مغازه چند دقیقه قبل از تیراندازی بوده است، اما چندین بار روایت خود را از ماجرا تغییر داد.
ویلسون چهار سال در ادارهٔ پلیس شهر فرگوسن و دو سال در ادارهٔ پلیس دیگری خدمت کرده است.
موضوع بسیاری از فیلمهای محصول اسرائیل یا جنگ و بحران خاورمیانه است و یا نسل کشی یهودیان و پیامدهای آن. اما موج جدیدی از فیلمسازان اسرائیلی به نقل داستانهای دیگری روی آورده اند.
یکی از پیامدهای تداوم بحران خاورمیانه و کشمکشهای دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان این بوده که گروهی از فیلمسازان جوان اسرائیلی از پرداختن به موضوعات واقعگرایانه دوری جسته و به فیلمهای فانتزی روی آورده اند.
گلعاد امیلیو شنکار، کارگردان ۳۴ ساله در تل آویو می گوید: "فیلم من با هیچ زمان و مکان خاصی و یا زندگی امروزی در اسرائیل هیچ ارتباطی ندارد."
فیلم او با عنوان "کلوپ ادبی خانم یانکلووا" که اکنون در مراحل پایانی تدوین است اولین فیلم فانتزی اسرائیلی با موضوع فمینیستهای آدمخوار است.
این کارگردان تازه کار که اخیرا برای تمرکز روی سینما شغل روزنامه نگاری را کنار گذاشته است، روی آوردن به فیلمهای فانتزی را واکنشی می داند به زندگی در کشوری که جنگ و بحران عنصری دائمی از زندگی روزمره همه مردم است.
او می گوید: "یک فیلم فانتزی یا یک قصه تخیلی پریان، در حقیقت تلاشی است برای دیدن چیز دیگری به غیر از جنگ، بمب، آژیر خطر و سیاست که هر روزه در این جامعه شاهد آن هستیم. شاید به این خاطر من به ساختن یک فیلم فانتزی جلب شدم."
بستر ماجراهای فیلم او بسیار عجیب است. زنان اعضای یک محفل کتابخوانی مردان خوش قیافه را به دام انداخته، آنها را می کشند و از گوشت آنها همبرگر و هات داگ درست می کنند و در شهر بازی آنها را می فروشند.
شنکار از کارگردان های موج نوی اسرائیلی است که به فانتزی روی آورده و فیلمهای ترسناک، زامبی و آدمخوار و حتی فیلمهای وسترن با بودجه کم می سازند.
او می گوید:"برای من این موضوع بسیار مهم بود که به موضوعاتی بپردازم که با مسائل و مضمون همیشگی فیلمهای اسرائیلی متفاوت باشد."
این فیلمهای فانتزی هم از نظر ژانر سینمایی و هم موضوع داستان با آنچه که تاکنون خمیر مایه اصلی همه فیلمهای اسرائیلی بوده است، یعنی بحران خاورمیانه، هولوکاست و درامهای خانوادگی، تمایز فاحشی دارد.
ایزاک زابلوکی، مدیر مرکز سینمایی اسرائیل در شهر نیویورک می گوید: "به نظر من این نوآوری نشانه ای از بلوغ صنعت سینمای اسرائیلی است. این نسل جدید از فیلمسازان به مسائلی ورای داستان جنگ اعراب و اسرائیل و یا موضوع تاسیس کشور اسرائیل می پردازند. به نظر من نسل جوان در اسرائیل در جستجوی یک نوع موجودیت نرمال و عادی مثل هر جای دیگر جهان است."
وسترن یهودی
یکی دیگر از فیلمهای این ژانر جدید "Der Mensch" نام دارد (به معنای انسان و یا مرد در زبان آلمانی) که هنوز تولید آن به پایان نرسیده ولی اولین فیلم وسترن حسیدی جهان خواهد بود.
کارگردان آن وانیا هیمن ۲۸ ساله اهل بیت المقدس و از فیلمسازان شاخص موج نو سینمای اسرائیل است.
داستان فیلم اجیر کردن یک آدمکش حرفه ای حسیدی (شاخهای از یهودیت بنیادگرا) توسط زنی است که ظاهرا شوهرش حاضر نیست به هیچ قیمتی او را طلاق دهد.
فیلم اینطور نشان می دهد که کشتن این مرد تنها راه پایان دادن به ازدواجی است که این زن در آن اسیر شده است.
وانیا هیمن می گوید: "معمولا این طلاق ها در دادگاههای ویژه ای که براساس سنن یهودی کار می کنند حل و فصل می شوند. اما من می خواستم دنیایی را خلق کنم که نشان بدهد این سنت ها و قوانین مثل دوران غرب وحشی هستند. بنابراین ما باید این دنیای فانتزی و متفاوت را در خود بیت المقدس خلق می کردیم."
وانیا هیمن برای اولین فیلم بلند خود از فیلم کوتاهی که قبلا ساخته بود الهام گرفته است. در آن فیلم کوتاه یک آدمکش حرفه ای حسیدی را می بینیم که در منظره ای شبیه به محیط فیلمهای وسترن در حومه شهر بیت المقدس منتظر از راه رسیدن قربانی است و به سبک شخصیت های فیلم های وسترن سیگار برگی را که در گوشه لب خود دارد می مکد.
چنین تصویری با نمادهای رایج از اسرائیل و به خصوص یهودیان حسیدی تضاد فاحشی دارد.
وانیا هیمن معتقد است که برای به تصویر کشیدن داستانهای اسرائیلی راههای دیگری به غیر از جنگ و بحران خاورمیانه وجود دارد. او می گوید: "اگر یک ماجرایی بارها و بارها و هر روز تکرار شود خیلی طبیعی است که آدم به دنبال موضوعات و داستانهای دیگر بگردد. ما آنقدر در مورد حوادث سیاسی و بحران خاورمیانه شنیده ایم که دوست داریم گاهی اوقات موضوعات دیگری بشنویم."
این فیلمساز جوان که متولد و پرورش یافته یک خانواده یهودی بنیادگراست می گوید فیلم او با وجودیکه فانتزی است ولی به او امکان می دهد برخی از عناصر زندگی و سنت های یهودیان بنیادگرا را تحلیل و حلاجی کند.
در عین حال او می افزاید که برخی از یهودیان ارتدکس از داستان فیلم او بسیار "ناراضی" هستند چون به اعتقاد آنها تصویر نادرستی از این جامعه ارائه داده است.
اما وانیا هیمن تاکید می کند: "قصد من بازگو کردن واقعیات نیست، من می خواهم یک داستان تخیلی را نشان بدهم و به نظرم این عزیمتگاهی متفاوت است. من در محیط یهودیان بنیادگرا پرورش یافته ام و در مدرسه در مورد یهودیت و سنن آن خیلی چیزها یاد گرفته ام. به نظرم آلان می توانم از این اطلاعات به روش دیگری برای ساختن فیلمهای فانتزی استفاده کنم. یهودیت و آموزه های آن انبوهی از افسانه ها و داستانهایی است که قدمت سه هزار ساله دارد و از این عناصر فرهنگی می توان در ساختن فیلم و داستانهایی استفاده کرد که این حکایت ها آن را به شیوه متفاوتی بازگو می کنند."
جهت های نو
ساختن فیلم در ژانرهای جدید چهارسال پیش در اسرائیل آغاز شد و اولین فیلم متفاوتی که به بازار آمد با عنوان "هاری" محصول مشترک دو کارگردان جوان به نام آرون کشالز و ناووت پاپوشادو بود. اما دومین فیلم آنها به نام "گرگهای بزرگ و بد" که سال ۲۰۱۳ به بازار آمد این دو کارگردان جوان را مطرح کرد.
این فیلم در خود اسرائیل جوایز زیادی را برد و در پانزده کشور جهان به نمایش درآمد. کوئنتین تارانتینو کارگردان مشهور آمریکایی آن را "بهترین فیلم سال" توصیف کرد.
این نسل نوآور از فیلمسازان اسرائیلی با فرهنگ پاپ جهانی پیوند زیادی دارند و از منابعی ورای اسرائیل و خاورمیانه الهام می گیرند.
ایساک زابلوکی می گوید: "نسل جدید مثل نسلهای قدیمی فقط در انزوای اسرائیل زندگی نمی کنند. بعد از اینترنت نسلهای امروزی اسرائیل نقش پیشروتری ایفا کرده و می خواهند در صحنه جهانی خود را نشان دهند. با ساختن این نوع فیلمهای آنها می خواهند بگویند که فقط به اسرائیل و اسرائیلی بودن محدود نیستند بلکه بخشی از جامعه بین المللی هستند و می توانند در مورد هر موضوعی و در هر ژانری فیلم بسازند."
اما سیستم و سازوکارهای جا افتاده در جامعه فیلمسازی اسرائیل پیشرفت این نسل نوآور را دشوار می کند. معمولا فیلمهایی از این کشور به جشنواره های بین المللی راه می یابند که تماما تابع انتظارات سنتی از یک فیلم اسرائیلی باشند.
ایساک زابلوکی می گوید: "معمولا این نوع فیلمها که به موضوعات زندگی روزمره می پردازند و یا در ژانرهای ویژه ای می گنجند، از سوی جشنواره های بین المللی و یا به عنوان مثال در بازار فیلم آمریکا نادیده گرفته می شوند. معمولا فیلمهایی مورد توجه قرار می گیرند که موضوع آنها جنگ، رابطه با فلسطینیان، یهودیت ارتدکس و یا هولوکاست است."
با وجود تمام این موانع به نظر می رسد که نسل جوان و نوآور سینمای اسرائیل با علاقه و تلاش فراوانی به کار خود ادامه می دهد.
هر چند آنها معترفند که به نوعی فرار از واقعیت های اطراف خود روی آورده اند اما در تمام این آثار به شیوه ای ظریف و غیرمستقیم به موضوعات واقعی جامعه و مردم اشاره می شود. به عنوان مثال یکی از کارگردانهای فیلم "هاری" اذعان دارد که یکی از عناصر موجود در داستان این فیلم را می توان به عنوان نمادی از پارانویای موجود در فرهنگ اسرائیل تفسیر کرد.
اما در عین حال این فیلم ها برای برخورد با چالشهایی که جامعه امروز اسرائیل با آن مواجه است محدودیت هایی دارند.
وانیا هیمن می گوید که برخورد با موضوع حساسی مثل درگیری اسرائیل و فلسطینیان در قالب این ژانرهای ویژه کار دشواری است.
او می افزاید: "به نظر من پرداختن به این کشمکش در قالب فانتزی بسیار دشوار است چون خود واقعیت های این بحران یک آشفتگی و پیچیدگی عظیمی دارد. هر ماجرایی در این کشمکش و جنگ تاریخی آنقدر جزییات و پیچیدگی دارد که هر کس حکایت و برداشت خاصر خود را از آن ارائه می دهد."
روی آوری نسل جوان سینمای اسرائیل به سوی ساختن فیلمهای متفاوت ظرفیت های فراوانی برای پیشرفت دارد ولی هنوز در مراحل اولیه تکوین است.
ایساک زابلوکی در مورد تاثیر دور اخیر درگیریهای غزه و خشونت های اخیر بیت المقدس بر فیلمسازان نوآور اسرائیلی می گوید: "شاید آنها یک زمانی به داستانهای مربوط به جنگیدن برای حفظ موجودیت اسرائیل رجعیت کنند، موضوعی که به اعتقاد من به مرور در حال ناپدید شدن است و شاید دوباره به سینمای اسرائیل بازگردد."
کشمکش فلسطینیان و اسرائیل، موضوعی که نسل نوآور فیلم سازان اسرائیلی تلاش کرده اند از آن بگریزند، ممکن است آنها را به قلمرو سینمای واقع گرا بازگرداند.
ادامه این بحران عملا تمام عرصه های زندگی در اسرائیل را تحت الشعاع قرار می دهد و در نهایت شاید شکوفایی و یا میرایی موج نو سینمای اسرائیل را همین عامل رقم بزند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی فیلمي کوتاه كه توسط یک شهروند کرمانی فرستاده و نوشته است. هر پنجشنبه در کرمان اعدام دسته جمعی و مخفیانه صورت می گیرد. مربوط به اعدام هشت نفر است که بعد از اعدام جسد ها را در غسالخانه جاده چوبار کرمان می برند تا خانواده ها جسد ها را برای دفن تحویل بگیرند. بنابه اين گزارش،بسیاری از اعدام ها در این شهر ها مربوط به نگهداری مواد اعلام می شود و مربوط به جوان هایی است که یتیم بزرگ شده اند و به دلیل فقر شدید مالی سرپرست خانواده های شان هستند. تنها خواسته خانواده ها حضور وکیل و رسانه ها و برگزاری دادگاه شفاف است که متاسفانه در بسیاری از موارد همه رود پرونده مخفیانه صورت می گیرد. در بسیاری از مواقع فقط مادران برای تماشای اعدام و سپس تحویل گرفتن جسد به میدان می آیند.
مرکز حامیان حقوق بشر، مدیار سمیعنژاد: حکم اعدام سهیل عربی به اتهام سب النبی در دیوان عالی کشور تایید و بلافاصاله پرونده او به اجرای احکام شعبه 76 کیفری استان ارجاع شده است. نسترن نعیمی همسر سهیل عربی با تأیید این خبر گفت: «حکم اعدام همسر من در شعبه 41 دیوان عالی کشور به اتهام سب النبی تأیید شده است که به خاطر بازنشر یا کپی پیست کردن مطالبی در فیسبوک بوده که ضد دین و یا توهین به پیامبر تلقی شده است. از پنج قاضی دادگاه بدوی شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران دو نفر حکم 74 ضربه شلاق دادند و سه نفر حکم اعدام داده بودند. در واقع حکم اعدام سهیل سه به دو شد.»
سهیل عربی متولد سال 1364 در تهران فارغ التحصل رشته عکاسی از دانشگاه هنر و معماری و دارای تحصیلات تکمیلی در رشته عکاسی و تصویر برداری از مجتمع فنی تهران است که در تاریخ 15 دی ماه 1392 ساعت هشت صبح در منزلش بازداشت و به سلولهای انفرادی زندان اوین منتقل شد و در حدود دوماه تحت فشارهای روحی و جسمی مورد بازجویی قرار گرفت. دلیل بازداشت وی فعالیت در شبکهی اجتماعی فیسبوک و داشتن صفحاتی مثل «نسلی که دیگر نمیخواهد نسل سوخته باشد» بوده است.
نعیمی همسر سهیل عربی با اشاره به این که «سهیل تنها یک شهروند است و هیچ فعالیت دیگری نداشته» به «مرکز حامیان حقوق بشر» گفت: «تنها چیزی که ارائه دادند پرینت صفحات فیسبوکی سهیل است و اقرارهایی که تحت فشار سپاه از او در بازجوییها گرفته شده است. در آن صفحات هم مطلب خاصی نیست، مطالبی است که بازنشر شده یا کپی شده است. این صفحات ادمینهای مختلف داشته و اینها حتا نتوانستند کارشناسی کنند که این پستهایی که گذاشته شده از طرف چه کسی بوده است، در واقع اصلن کارشناسی رو پرونده سهیل نکردند.»
نسترین نعیمی به «اظهار ندامت» همسرش اشاره کرده و اقرارهایی که به «اجبار» از او گرفته شده است:«حتا در خیلی از برگههای بازجویی که از او اقرار گرفتند (که من به شخصه دو صفحه از آنها را دیدم) سهیل اقرار کرده که من اینها را خواندم و فقط مبادرت به برداشتن مطالب نکردم. این یکی از اتهامها و مصداقها شده است. اینها اما اصلن کارشناسی نشد، دو کارشناس مخابرات و دو کارشناس کامپیوتر باید میآمد که اصلن چنین چیزی نشد. با توجه به این که سهیل بارها ذکر کرده، حتا در اقراری که از سهیل گرفتند هم ذکر شده، پایین چند صفحه که بازپرس سهیل هم به من نشان داد، این ذکر شده بود که اهانت به پیامبر را کسی دیگری گذاشته و سهیل چرا آن را برنداشته است. یعنی چرا پست ادمین دیگر را سهیل برنداشته است. در واقع جرم سهیل در برخی صفحات این تعریف شده است. یا صفحههایی که به سهیل منسوب شده بود و مطالبی که کپی یا «نقل قول» بوده است. اصلا نقل قول طبق ماده 263 قانون مجازات حکمش این نیست.»
در ماده 263 قانون مجازات اسلامی جدید آمده است که «هرگاه متهم به سب، ادعاء کند که اظهارات وی از روی اکراه، غفلت، سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده است سب النبی محسوب نمیشود.» اما طبق تبصرهی همین ماده این موارد موجب بیکیفری نیست و «موجب تعزیر تا هفتاد و چهار ضربه شلاق است.» با این وجود سهیل عربی به اعدام محکوم شده است.
مصادیق شکنجه
نسترن نعیمی که حالا همسرش یک سال است در زندان به سر میبرد به مرکز حامیان حقوق بشر گفت: «اوائل، بازداشتش توسط دادسرای رسانه به صورت موقت تمدید میشد. سهیل بدون حکمِ بازداشت در منزل توسط مأموران سپاه دستگیر شد. حدود چهار هفته در بند 2 الف زندان اوین در دست اطلاعات سپاه بود و چهار هفته هم در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین و بعد هم به بند 350 زندان اوین منتقل شد. وکیل هم داشت. اما وکیل سهیل تنها نیم ساعت قبل از دادگاه توانست اولین بار سهیل را پشت در دادگاه ببیند و با او صحبت کند.»
سلول انفرادی خود یکی از مصادیق شکنجه است که سهیل عربی در مجموع 58 روز در سلولهای انفرادی زندان اوین آن را تجربه کرده است، همسر وی با اشاره به این دوره گفت: «من از لحاظ روحی چون شکننده هستم، نمیخواستم که در مورد زمانی که سهیل در سلول انفرادی بود چیزی زیادی بدانم. ولی خب همهی ما میدانیم که در چنین شرایطی و در آنجا بچهها چقدر تحت فشار هستند و اقرارهای که گرفته میشود تحت چه شرایطی هست. من اینها را میدانم که سهیل مقداری از اعترافهای خود را به خاطر تهدید به بازداشت من انجام داده است و بقیه هم به خاطر دیگر فشارها. مثلن میگفتند که پایین این صفحات را امضاء کن ما کمکت میکنیم. با سه بار تهدید بازداشت من از سهیل اقرار گرفتند، شما میدانید از لحاظ روانی بچهها در بند 2 الف خیلی تحت فشار هستند.»
نسترن نعیمی خودش نیز به بازداشت تهدید شده است: «من یک بار تهدید به بازداشت شدم، آن هم مستقیم نه، با منزل مادرم تماس گرفتند و گفتند که ما حکم بازداشت دخترت را داریم. این در صورتی بود که من مدام در دادسراها و دادگاه بودم، ولی خب از طریق خانوادهام من را تهدید کردند.»
دخترم فکر میکند پدرش در ماموریت است
همسر سهیل عربی در ابتدا فکر میکرده که پروندهی همسرش سبک است و جای نگرانی نیست، به همین خاطر به دخترش روژان گفته است که پدرش در مأموریت کاری است: «روژان، دختر پنج ساله من هنوز نمیداند که پدرش اوین است، ما فکر میکردیم امروز، فردا آزاد میشود، یعنی پرونده آنقدر سبک بود، ولی خب متأسفانه جریان اصلا به گونهای دیگر پیش رفت و دارد پیش میرود.»
سهیل عربی در حالی یک سال است که در زندان به سر میبرد و محکوم به اعدام شده که خانواده و نزدیکان وی نیز اطلاع رسانی چندانی در این مورد نکرده بودند. نعیمی با توجه به این که فکر نمیکرده پروندهی همسرش به چنین جایی برسد و اصلن نیازی به چنین کاری باشد، گفت: «از اول پرونده، از روزی که سهیل بازداشت شد، به من میگفتند که حتا به خانوادهاش اطلاع ندهید. حتا به من گفته بودند که 48 ساعت دیگر سهیل را آزاد میکنیم. اتهام و جرم سهیل صرفا بازنشر و پست گذاشتن در فیسبوک است، اما 48 ساعت شد یک ماه، دو ماه و به این شکل پرونده تشکیل شد. نمیدانم، میدانید یا نه که همسرم از یک پرونده دیگر از آقای قاضی صلواتی به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به سه سال زندان محکوم شد. الان ولی من بابت این پرونده سبالنبی دارم صحبت میکنم. از اول هم به من گفته بودند اطلاعرسانی نکنید، من هم فکر میکردم که اطلاع رسانی کردن یک جور در برابرشان ایستادن است. حالا که حرف میزنم برای این است که پرونده رفته اجرای احکام و روند پرونده تسریع شده است. من میخواهم فقط بدانم چرا؟ چرا این روند پرونده اینطور سریع به چنین نتیجهای رسید؟ ما ترسیدیم، یعنی من ترسیدهام. از این که حکم هسمرم به اجرای احکام رفته ترسیدهام.»
صحبتهای همسر سهیل عربی چندین بار به خاطر ناراحتی زیاد او قطع شد: «سهیل دیروز فهمید که حکمش تأیید شده است. ما دیروز ملاقات حضوری داشتیم و من تحت بدترین شرایط این قضیه را به سهیل منتقل کردم. او تنها به خاطر دخترمان خیلی سعی کرد که خودش را حفظ کند، ولی خب … ما اصلن نمیتوانیم بفهمیم که چرا پرونده اینطور دارد جلو میرود. من تنها خواستهام این است که شوهرم از زندان بیاید بیرون. چون واقعا هیچ چیزی در پرونده شوهر من نبوده و این که پرونده دستخوش چه تغییراتی دارد میشود من نمیدانم. حتا اگر چیزی بود من میخواهم رأفت اسلامی شامل حال دختر پنج ساله من بشود و او بتواند پدرش را در آغوش بگیرد. من میخواهم شوهرم را در کنارمان داشته باشم. شما واقعا نمیتوانید فکر کنید چقدر سخت است که چطور باید یک سال جواب یک دختر پنج سالهای را بدهم که خیلی به پدرش وابسته است. »
سهیل عربی که هم اکنون در بند 350 زندان اوین به سر میبرد، اولین دادگاهش در تاریخ 20 فروردین سال 1393 در دادگاه رسانه و فرهنگ به اتهام توهین به مقامات و رییس جمهوری برگزار و منجر به صدور حکم 1 میلیون جریمه و 73 ضربه شلاق برای وی شد. این فعال سایبری در پروندهی دیگری در شعبه 76 دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی مدیر خراسانی و چهار قاضی دیگر در تاریخ 25 خرداد 93 محاکمه شد که به اتهام سب النبی به اعدام محکوم شده است. این حکم در شعبه 41 دیوان عالی کشور تأیید شده است. همسر سهیل عربی گفت که وکیل او امروز با درخواست اعاده دادرسی به دادگاه خواهد رفت.
همچنین عربی در تاریخ 10 شهریور 93 در شعبه شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام صدور به سه سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در شعبه 54 تجدید نظر به ریاست قاضی پورعرب تأیید شد.
تاریخ نشر: سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳ | مشاهده : ۷۱ بدرقه باشکوه معلم فقید؛ محسن خشخاشی بر دستان مردم بروجرد به خاک سپرده شد آیین تشیع پیکر معلم بروجردی با حضور اقشار مختلف مردم بروجرد، فرهنگیان و دانش آموزان روز دوشنبه دراین شهر برگزار شد.این معلم دو روز پیش به دست دانش آموزی با ضربات چاقو کشته شد.پیکر این معلم پس از اقامه نماز در قطعه هنرمندان قبرستان دارالسلام به خاک سپرده شد.بنابراین گزارش در ایین تشیع پیکر این معلم، امام جمعه، فرماندار بروجرد و مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان حضور داشتند.دراین آیین پیام وزیر آموزش و پرورش قرائت شد که در آن وزیر آموزش و پرورش ضمن تسلیت این حادثه ناگوار به جامعه فرهنگیان کشور و استان لرستان و شهرستان بروجرد از مجامع قضایی خواست تا با جدیت پرونده این معلم را پیگیری کنند. حاضران در مراسم تشییع با گفتن “معلم شهیدم شهادت مبارک” عزا عزاست امروز معلم شهیدم پیش خداست امروز” خواستار استعفای مدیر آموزش و پرورش بروجرد و پاسخگویی مسئولان شدند. حدود سه هزار نفر از مردم بروجرد صبح دوشنبه در مراسم تشییع پیکر «محسن خشخاشی»، دبیر فیزیک دبیرستان پسرانه حافظی که سه روز پیش توسط یکی از دانش آموزانش به قتل رسید، شرکت کردند.در حالی که چندین هزار نفر از مردم بروجرد صبح (دوشنبه ۳ آذر) برای تشییع پیکر این معلم مقابل اداره آموزش و پرورش این شهرستان واقع در خیابان مدرس غربی تجمع کرده بودند، جنازه او با دخالت پلیس به صورت مستقیم از خانه به آرامگاه دارالسلام منتقل شد.بر اساس این گزارش، هنگامی که مردم حاضر مقابل اداره آموزش و پرورش از انتقال جنازه به دارالسلام مطلع شدند، به سمت این آرامگاه که در شمال شهر بروجرد و بالای منطقه رودکی واقع شده است حرکت کردند.بیش از یکصد معلم که در مراسم تشییع جنازه مرحوم خشخاشی شرکت کرده بودند به مقابل اداره آموزش و پرورش آمدند. آنان به نحوه برگزاری مراسم تشییع جنازه این معلم معترض بودند. یکی از معلمان حاضر در تجمع با انتقاد از محدودیتهای ایجاد شده برای شرکت کنندگان در مراسم تشییع جنازه مرحوم خشخاشی گفت: حتی یک بلندگو هم در اختیار صنف معلمان قرار ندادند تا مطالب خود را بیان کنیم یا برای معلم کشته شده مداحی کنیم.او در تشریح فضای مراسم افزود: در این مراسم فردی از جانب فرمانداری پشت بلندگو قرار گرفته بود که متنهای از پیش آماده شده را میخواند.منابع :ایلنا ، ایرنا ، بروجردی ها ، قلب بروجردمطالب مرتبط:جزئیات قتل معلم بروجردی توسط دانشآموز + عکس معلمدانش آموز بروجردی معلم خود را با چاقو کشتاعلام عزای عمومی در بروجرد
پرونده رشوه شركت نفتي توتال به مقامات رژيم ایران در دادگستری فرانسه
شركت نفتي توتال كه يكي از غولهاي نفتي دنياست، سابقه و پرونده اي ننگين در معامله و غارت و چپاول سرمايه ملي مردم ايران و رشوه دهي به سران و دلالان و كارچاق كن هاي رژيم آخوندها و مدد رساني براي بقاي اين رژيم و تداوم درد و رنج و فقر و فلاكت مردم ايران دارد. خبرگزاری فرانسه به نقل از یک منبع قضایی از بررسی پرونده کنسرن نفت و گاز توتال در دادگاه خبر داد كه دادستانی پاریس به موضوعی رسیدگی میکند که سابقهای ۲۰ ساله دارد. مدیران توتال متهم هستند که در دهه ۱۹۹۰ و دهه نخست قرن جاری به مقامات رژيم ايران برای واگذاری حق فعالیت در میادین گاز و نفت این کشور رشوه دادهاند. به گزارش راديو آلمان، کنسرن توتال در سال ۲۰۱۳ میلادی نیز به خاطر اتهامات مشابه، مبلغ ۳۲۰ میلیون یورو به دولت آمریکا جریمه پرداخت. وزارت دادگستری و نهاد نظارت بر بورس ایالات متحده آمریکا، این شرکت را متهم کردند که در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ از طریق واسطههای خود ۶۰ میلیون دلار به مقامهای ایرانی رشوه پرداخته تا امتیاز فعالیت در میدانهای نفت و گاز ایران را به دست آورد. رسیدگی به این پرونده در آمریکا، در دسامبر ۲۰۰۶ آغاز شده بود. علت پرداخت جریمه ۳۲۰ میلیون یورویی نیز این بود که توتال در بورس آمریکا ثبت شده و شرکتهای ثبت شده در این بورس متعهد به رعایت قوانین آمریکا هستند؛ قوانینی که پرداخت رشوه به مقامهای کشورهای خارجی را منع میکنند. کریستف دو مارژری، رئیس هیات مدیره توتال که در زمان دریافت رشوهها، مدیر تولید بخش خاورمیانه این کنسرن بود، در اوایل اکتبر و به دستور دادستانی پاریس، برای پاسخگویی در باره رشوهدهی به مقامات رژيم ايران به دادگاه فراخوانده شده بود اما دو مارژری تنها چند روز پس از صدور این دستور، در ماه اکتبر بر اثر انفجار جت اختصاصیاش درفرودگاه مسکو جان خود را از دست داد! دو مارژری در اکتبر سال ۲۰۱۳ در همایش "نفت و پول" در لندن گفته بود که کنسرن توتال در صورت لغو تحریمها، به بازار انرژی ایران بازمیگردد. محدودیتهای بینالمللی موجب خروج شرکتهای بزرگ و توقف سرمایهگذاری در حوزه انرژی ایران شده است. توتال با حدود ۱۰۲ میلیارد یورو سرمایه چهارمین کمپانی نفتی برتر جهان است. حمله دولت فرانسه به مقر اصلي اپوزسيون رژيم ايران در پاريس در ارتباط با قرارداد هاي هنگفت شركت توتال و رنو با رژيم ايران بود. نمايندگان دولت فرانسه در جلسه اي در پشت درهاي بسته در تهران كه يك خبرنگار فرانسوي بعدا آن را افشا نمود شرط رژيم ايران براي معامله و قرارداد هاي تجاري دستگيري و استرداد رهبران مجاهدين و شوراي ملي مقاومت ايران بود كه دولت ژاك شيراك آن را عملي نمود اما در تحقق آن شكست خورد. پاتريك بودوئن از وكلاي اپوزيسون ايران در اور سور اواز در اين باره مي گويد: «از همان آغاز ميدانستيم كه پرونده خالي است. در آن زمان تنها دليل اين حمله جلب رضايت رژيم ايران بود. (دولت وقت) فرانسه مشغول مذاكره دربارة قراردادهاي هنگفت بود، بهويژه توتال و رنو و دومينيك دويلپن هم تازه از تهران بازگشته بود. ژان لويي بروگير كاملاً وارد بازي آلت دست قرار گرفتن دستگاه قضاييه توسط قوة سياسي براي اهداف سياسي شد. او صفت قاضي منافع حكومتي را خوب حمل ميكرد.»
آژانس ايران خبر 93/9/4:« دفتر دادستانی پاریس روز سهشنبه ۲۵ نوامبر اعلام کرد که شرکت نفتی توتال فرانسه به اتهام فساد مالی در ارتباط با قراردادهایی که حدود بیست سال پیش با ایران بسته به دادگاه میرود. به گزارش بی بی سی، اواخر بهار سال گذشته شرکت توتال مجبور شد جریمهای معادل ۳۹۸ میلیون دلار برای حل و فصل اتهامات مربوط به پرداخت رشوه به یک مقام ایرانی، به دولت و کمیسیون اوراق بهادار و بورس آمریکا پرداخت کند. توتال که به دلیل حضور در بازار سهام نیویورک موظف به رعایت قوانین آمریکاست، متهم شده بود که بین سال های ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ میلادی (۱۳۷۳ تا ۱۳۸۳ خورشیدی) از طریق واسطههایش، حدود ۶۰ میلیون دلار به یک مقام ایرانی رشوه داده تا قرارداد توسعه چند میدان نفت و گاز را به دست آورد. همزمان با تحقیقات دولت آمریکا، دادستانی فرانسه هم سال گذشته توصیه کرد که شرکت توتال و مدیرعامل وقتش کریستف دمارژری در دادگاه محاکمه شوند. آقای دمارژری حدود یک ماه پیش در سانحهای در یکی از فرودگاههای مسکو کشته شد. او در سال ۲۰۰۷ میلادی و در پی مطرح شدن این پرونده به مدت ۳۶ ساعت مورد بازجویی پلیس فرانسه قرار گرفت. دادستانی پاریس در آن زمان اعلام کرد که یکی از شرایط آزادی آقای دمارژوری این است که با اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق ایران و پسرش ، مهدی هاشمی تماس برقرار نکند. مهدی هاشمی در آن زمان ارتباط با این پرونده را تکذیب کرد. در آن زمان در بیانیه دادستانی فرانسه نام عباس یزدی و بیژن دادفر به عنوان واسطههای پرداخت رشوه از سوی توتال مطرح شده بود. نام عباس یزدانپناه یزدی در چند پرونده مربوط به معاملات نفتی و گازی شرکتهای خارجی با ایران از جمله قرارداد کرسنت به عنوان دلال و واسطه مقامهای وقت و افراد صاحب نفوذ در ایران مطرح شد. او تابستان سال گذشته و چند ساعت بعد از آن که از طریق ارتباط ویدیویی در دادگاه رسیدگی به یک پرونده بینالمللی در لاهه شهادت داد، در دوبی ناپدید شد. به گزارش لوموند دادستانی پاریس امروز علیه "دو واسطه ایرانی" هم در این پرونده اقامه دعوی کرده است. گفته میشود که ۱۶ میلیون دلار از رشوه ادعایی توتال در سال ۱۹۹۵ تحت عنوان ارائه "خدمات مشاوره" و برای ورود مجدد توتال به بازار ایران و همکاری با شرکت ملی نفت ایران در بهره برداری از میدان های نفتی سیری A و E پرداخت شده است. توتال همچنین متهم است که در سال ۱۹۹۷ برای توسعه بخشی از میدان گازی پارس جنوبی ۴۴ میلیون دلار رشوه پرداخته است ».
همسر سهیل عربی: روژان منتظر بازگشت پدرش از ماموریت است
«نسلی که دیگر نمیخواهد نسل سوخته باشد»، صفحه فیسبوک سهیل عربی
ا
«نسترن نعیمی»، همسر«سهیل عربی»، زندانی محکوم به اعدام با صدایی بغضآلود میگوید که دختر خردسالشان از وضعیت پدرش با خبر نیست و فکر میکند که پدرش به ماموریت کاری رفته است.
بیشتر بخوانید
روز گذشته شعبه ۴۱ دیوانعالی کشور به ریاست «حجت الاسلام رازینی»، حکم
اعدام سهیل عربی صادر شده در دادگاه کیفری تهران را تایید کرده و حکم را به وکیل
این زندانی ابلاغ کرد.
سهیل عربی، در فیسبوک فعال بوده و به توهین به مقدسات و «سبالنبی» متهم شده
است.
در همین حال «نسترن نعیمی»، همسر«سهیل عربی»، زندانی محکوم به اعدام
درگفتگو با سایت «سحامنیوز»، میگوید که از تایید حکم اعدام همسرش، شگفت زده
شده است.
خانم نعیمی با اشاره به انکار همسرش نسبت به توهین به پیامبر از طریق صفحات
فیسبوک، میگوید که همسرش در بازجوییهای ابتدایی تحت فشار اقاریری داشته
غول نفتی توتال که با پرداخت جریمه ۳۹۸ میلیوندلاری از محاکمه در آمریکا گریخت، برای پرونده پرداخت رشوه به مقامهای ایرانی در فرانسه گرفتار شد. نام مهدی هاشمی به عنوان گیرنده این رشوه مطرح شده است.
بر مبنای اعلام رسمی دفتر دادستانی پاریس در روز سه شنبه ۲۵ نوامبر ۲۰۱۴، شرکت نفتی توتال به اتهام پرداخت رشوه در قراردادهایی که بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴ با مقامهای ایرانی در ارتباط با صنعت نفت و گاز این کشور بسته بود، در فرانسه محاکمه میشود.
سوپرمیجر توتال که سال گذشته میلادی به همین دلیل، یعنی پرداخت ۶۰ میلیون دلار رشوه برای دستیابی به قراردادهای پرسود در چند میدان نفت و گاز از جمله پارس جنوبی، مجبور به پرداخت جریمهای معادل ۳۹۸ میلیون دلار به دولت و کمیسیون بورس آمریکا شده بود، نتوانست از تعقیب قضایی در فرانسه بگریزد و دادستانهای این کشور اعلام کرده بودند که توتال و مدیرعامل رشوهدهندهاش یعنی کریستوفر دو مارژری را به محاکمه خواهند کشید.
کریستوفر دو مارژری اما ماه گذشته (نیمهشب بیستم اکتبر) طی یک حادثه در فرودگاه مسکو کشته شد و از قضا عباس یزدانپناه یزدی، دوست، مشاور و شریک جرم مهدی هاشمی در این پرونده نیز چند ماه پیش از آن ناپدید شده بود.
گفتنی است که نام عباس یزدانپناه و بیژن دادفر از سوی دادستانی فرانسه به عنوان واسطههای انتقال رشوه به مقام ایرانی (یعنی مهدی هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی) اعلام شد و یکی از شروط آزادی دو مارژری در سال ۲۰۰۷، عدم تماس با مهدی و پدرش بود.
در پی بازجویی دومارژری در سال ۲۰۰۷ و افشای نام مهدی هاشمی، وی این اتهام را رد کرد. شایان ذکر است که مهدی هاشمی اتهام مشابه رشوهگیری در رابطه با شرکت استاتاویل را هم تکذیب کرده بود و گفته بود که از اساس عباس یزدانپناه و شرکت هورتون متعلق به او را نمیشناسد، اما بیپایهبودن ادعای وی پس از افشای دوستی دیرینه این دو هم از سوی نزدیکان هاشمی و هم از سوی وکیلش فاش شد.
جالب توجه است که در ادامه تکذیبها، طی روزهای گذشته محمود علیزاده طباطبایی وکیل مهدی هاشمی در مصاحبهای مدعی شد که هیچیک از مدیران استاتاویل محکوم نشده، همگی تبرئه شدند و از مدعی خسارت هم گرفتند. طباطبایی خبرهای مربوط به استات اویل را شانتاژ یک وکیل بهایی دانست. این در حالی است که جریمه استات اویل بابت پرداخت رشوه در ایران رسماً تایید شده است.
در سال ۲۰۰۷ چهار مقام دیگر شرکت توتال که تحت بازجويی قرار گرفتند، «روبرت کاستِنی» مديرامورمالی، «فيليپ بواسو» رييس شعبه توتال درايران، «ميشل نِيلی» مسوول بهره برداری ازگاز پارس جنوبی در شرکت توتال و «پاتريک رمبو» از کارکنان سابق این شرکت بودند و منابع نزديک به اين پرونده به گفتند که درطول بازجوییهای مقدماتی، نام هاشمی رفسنجانیها، پدر و پسر، به عنوان «شرکای احتمالی رشوهخواری» در امضای قرارداد پارس جنوبی و توتال به ميان آمده است. همين منابع اشاره کردهاند که ۳۰ ميليون يورو از کل مبلغ پرداختی که ۶۰ ميليون يورو اعلام شده بود، از طريق دوبی،به خاندان رفسنجانی ارسال شده است. اين مبلغ در گزارش خبرگزاریهای معتبر ديگر، دهها ميليون دلار ذکر شده است.