سینمای اسرائیل: از جنگ تا فانتزی
- 26 نوامبر 2014 - 05 آذر 1393
موضوع بسیاری از فیلمهای محصول اسرائیل یا جنگ و بحران خاورمیانه است و یا نسل کشی یهودیان و پیامدهای آن. اما موج جدیدی از فیلمسازان اسرائیلی به نقل داستانهای دیگری روی آورده اند.
یکی از پیامدهای تداوم بحران خاورمیانه و کشمکشهای دائمی بین اسرائیل و فلسطینیان این بوده که گروهی از فیلمسازان جوان اسرائیلی از پرداختن به موضوعات واقعگرایانه دوری جسته و به فیلمهای فانتزی روی آورده اند.
گلعاد امیلیو شنکار، کارگردان ۳۴ ساله در تل آویو می گوید: "فیلم من با هیچ زمان و مکان خاصی و یا زندگی امروزی در اسرائیل هیچ ارتباطی ندارد."
فیلم او با عنوان "کلوپ ادبی خانم یانکلووا" که اکنون در مراحل پایانی تدوین است اولین فیلم فانتزی اسرائیلی با موضوع فمینیستهای آدمخوار است.
این کارگردان تازه کار که اخیرا برای تمرکز روی سینما شغل روزنامه نگاری را کنار گذاشته است، روی آوردن به فیلمهای فانتزی را واکنشی می داند به زندگی در کشوری که جنگ و بحران عنصری دائمی از زندگی روزمره همه مردم است.
او می گوید: "یک فیلم فانتزی یا یک قصه تخیلی پریان، در حقیقت تلاشی است برای دیدن چیز دیگری به غیر از جنگ، بمب، آژیر خطر و سیاست که هر روزه در این جامعه شاهد آن هستیم. شاید به این خاطر من به ساختن یک فیلم فانتزی جلب شدم."
بستر ماجراهای فیلم او بسیار عجیب است. زنان اعضای یک محفل کتابخوانی مردان خوش قیافه را به دام انداخته، آنها را می کشند و از گوشت آنها همبرگر و هات داگ درست می کنند و در شهر بازی آنها را می فروشند.
شنکار از کارگردان های موج نوی اسرائیلی است که به فانتزی روی آورده و فیلمهای ترسناک، زامبی و آدمخوار و حتی فیلمهای وسترن با بودجه کم می سازند.
او می گوید:"برای من این موضوع بسیار مهم بود که به موضوعاتی بپردازم که با مسائل و مضمون همیشگی فیلمهای اسرائیلی متفاوت باشد."
این فیلمهای فانتزی هم از نظر ژانر سینمایی و هم موضوع داستان با آنچه که تاکنون خمیر مایه اصلی همه فیلمهای اسرائیلی بوده است، یعنی بحران خاورمیانه، هولوکاست و درامهای خانوادگی، تمایز فاحشی دارد.
ایزاک زابلوکی، مدیر مرکز سینمایی اسرائیل در شهر نیویورک می گوید: "به نظر من این نوآوری نشانه ای از بلوغ صنعت سینمای اسرائیلی است. این نسل جدید از فیلمسازان به مسائلی ورای داستان جنگ اعراب و اسرائیل و یا موضوع تاسیس کشور اسرائیل می پردازند. به نظر من نسل جوان در اسرائیل در جستجوی یک نوع موجودیت نرمال و عادی مثل هر جای دیگر جهان است."
وسترن یهودی
یکی دیگر از فیلمهای این ژانر جدید "Der Mensch" نام دارد (به معنای انسان و یا مرد در زبان آلمانی) که هنوز تولید آن به پایان نرسیده ولی اولین فیلم وسترن حسیدی جهان خواهد بود.
کارگردان آن وانیا هیمن ۲۸ ساله اهل بیت المقدس و از فیلمسازان شاخص موج نو سینمای اسرائیل است.
داستان فیلم اجیر کردن یک آدمکش حرفه ای حسیدی (شاخهای از یهودیت بنیادگرا) توسط زنی است که ظاهرا شوهرش حاضر نیست به هیچ قیمتی او را طلاق دهد.
فیلم اینطور نشان می دهد که کشتن این مرد تنها راه پایان دادن به ازدواجی است که این زن در آن اسیر شده است.
وانیا هیمن می گوید: "معمولا این طلاق ها در دادگاههای ویژه ای که براساس سنن یهودی کار می کنند حل و فصل می شوند. اما من می خواستم دنیایی را خلق کنم که نشان بدهد این سنت ها و قوانین مثل دوران غرب وحشی هستند. بنابراین ما باید این دنیای فانتزی و متفاوت را در خود بیت المقدس خلق می کردیم."
وانیا هیمن برای اولین فیلم بلند خود از فیلم کوتاهی که قبلا ساخته بود الهام گرفته است. در آن فیلم کوتاه یک آدمکش حرفه ای حسیدی را می بینیم که در منظره ای شبیه به محیط فیلمهای وسترن در حومه شهر بیت المقدس منتظر از راه رسیدن قربانی است و به سبک شخصیت های فیلم های وسترن سیگار برگی را که در گوشه لب خود دارد می مکد.
چنین تصویری با نمادهای رایج از اسرائیل و به خصوص یهودیان حسیدی تضاد فاحشی دارد.
وانیا هیمن معتقد است که برای به تصویر کشیدن داستانهای اسرائیلی راههای دیگری به غیر از جنگ و بحران خاورمیانه وجود دارد. او می گوید: "اگر یک ماجرایی بارها و بارها و هر روز تکرار شود خیلی طبیعی است که آدم به دنبال موضوعات و داستانهای دیگر بگردد. ما آنقدر در مورد حوادث سیاسی و بحران خاورمیانه شنیده ایم که دوست داریم گاهی اوقات موضوعات دیگری بشنویم."
این فیلمساز جوان که متولد و پرورش یافته یک خانواده یهودی بنیادگراست می گوید فیلم او با وجودیکه فانتزی است ولی به او امکان می دهد برخی از عناصر زندگی و سنت های یهودیان بنیادگرا را تحلیل و حلاجی کند.
در عین حال او می افزاید که برخی از یهودیان ارتدکس از داستان فیلم او بسیار "ناراضی" هستند چون به اعتقاد آنها تصویر نادرستی از این جامعه ارائه داده است.
اما وانیا هیمن تاکید می کند: "قصد من بازگو کردن واقعیات نیست، من می خواهم یک داستان تخیلی را نشان بدهم و به نظرم این عزیمتگاهی متفاوت است. من در محیط یهودیان بنیادگرا پرورش یافته ام و در مدرسه در مورد یهودیت و سنن آن خیلی چیزها یاد گرفته ام. به نظرم آلان می توانم از این اطلاعات به روش دیگری برای ساختن فیلمهای فانتزی استفاده کنم. یهودیت و آموزه های آن انبوهی از افسانه ها و داستانهایی است که قدمت سه هزار ساله دارد و از این عناصر فرهنگی می توان در ساختن فیلم و داستانهایی استفاده کرد که این حکایت ها آن را به شیوه متفاوتی بازگو می کنند."
جهت های نو
ساختن فیلم در ژانرهای جدید چهارسال پیش در اسرائیل آغاز شد و اولین فیلم متفاوتی که به بازار آمد با عنوان "هاری" محصول مشترک دو کارگردان جوان به نام آرون کشالز و ناووت پاپوشادو بود. اما دومین فیلم آنها به نام "گرگهای بزرگ و بد" که سال ۲۰۱۳ به بازار آمد این دو کارگردان جوان را مطرح کرد.
این فیلم در خود اسرائیل جوایز زیادی را برد و در پانزده کشور جهان به نمایش درآمد. کوئنتین تارانتینو کارگردان مشهور آمریکایی آن را "بهترین فیلم سال" توصیف کرد.
این نسل نوآور از فیلمسازان اسرائیلی با فرهنگ پاپ جهانی پیوند زیادی دارند و از منابعی ورای اسرائیل و خاورمیانه الهام می گیرند.
ایساک زابلوکی می گوید: "نسل جدید مثل نسلهای قدیمی فقط در انزوای اسرائیل زندگی نمی کنند. بعد از اینترنت نسلهای امروزی اسرائیل نقش پیشروتری ایفا کرده و می خواهند در صحنه جهانی خود را نشان دهند. با ساختن این نوع فیلمهای آنها می خواهند بگویند که فقط به اسرائیل و اسرائیلی بودن محدود نیستند بلکه بخشی از جامعه بین المللی هستند و می توانند در مورد هر موضوعی و در هر ژانری فیلم بسازند."
اما سیستم و سازوکارهای جا افتاده در جامعه فیلمسازی اسرائیل پیشرفت این نسل نوآور را دشوار می کند. معمولا فیلمهایی از این کشور به جشنواره های بین المللی راه می یابند که تماما تابع انتظارات سنتی از یک فیلم اسرائیلی باشند.
ایساک زابلوکی می گوید: "معمولا این نوع فیلمها که به موضوعات زندگی روزمره می پردازند و یا در ژانرهای ویژه ای می گنجند، از سوی جشنواره های بین المللی و یا به عنوان مثال در بازار فیلم آمریکا نادیده گرفته می شوند. معمولا فیلمهایی مورد توجه قرار می گیرند که موضوع آنها جنگ، رابطه با فلسطینیان، یهودیت ارتدکس و یا هولوکاست است."
با وجود تمام این موانع به نظر می رسد که نسل جوان و نوآور سینمای اسرائیل با علاقه و تلاش فراوانی به کار خود ادامه می دهد.
هر چند آنها معترفند که به نوعی فرار از واقعیت های اطراف خود روی آورده اند اما در تمام این آثار به شیوه ای ظریف و غیرمستقیم به موضوعات واقعی جامعه و مردم اشاره می شود. به عنوان مثال یکی از کارگردانهای فیلم "هاری" اذعان دارد که یکی از عناصر موجود در داستان این فیلم را می توان به عنوان نمادی از پارانویای موجود در فرهنگ اسرائیل تفسیر کرد.
اما در عین حال این فیلم ها برای برخورد با چالشهایی که جامعه امروز اسرائیل با آن مواجه است محدودیت هایی دارند.
وانیا هیمن می گوید که برخورد با موضوع حساسی مثل درگیری اسرائیل و فلسطینیان در قالب این ژانرهای ویژه کار دشواری است.
او می افزاید: "به نظر من پرداختن به این کشمکش در قالب فانتزی بسیار دشوار است چون خود واقعیت های این بحران یک آشفتگی و پیچیدگی عظیمی دارد. هر ماجرایی در این کشمکش و جنگ تاریخی آنقدر جزییات و پیچیدگی دارد که هر کس حکایت و برداشت خاصر خود را از آن ارائه می دهد."
روی آوری نسل جوان سینمای اسرائیل به سوی ساختن فیلمهای متفاوت ظرفیت های فراوانی برای پیشرفت دارد ولی هنوز در مراحل اولیه تکوین است.
ایساک زابلوکی در مورد تاثیر دور اخیر درگیریهای غزه و خشونت های اخیر بیت المقدس بر فیلمسازان نوآور اسرائیلی می گوید: "شاید آنها یک زمانی به داستانهای مربوط به جنگیدن برای حفظ موجودیت اسرائیل رجعیت کنند، موضوعی که به اعتقاد من به مرور در حال ناپدید شدن است و شاید دوباره به سینمای اسرائیل بازگردد."
کشمکش فلسطینیان و اسرائیل، موضوعی که نسل نوآور فیلم سازان اسرائیلی تلاش کرده اند از آن بگریزند، ممکن است آنها را به قلمرو سینمای واقع گرا بازگرداند.
ادامه این بحران عملا تمام عرصه های زندگی در اسرائیل را تحت الشعاع قرار می دهد و در نهایت شاید شکوفایی و یا میرایی موج نو سینمای اسرائیل را همین عامل رقم بزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر