۱۳۹۱ خرداد ۲۶, جمعه

«تلاش برای کشتار انديشه»


«تلاش برای کشتار انديشه»
محمود خليلی
هزينه مقاومت و مبارزه عليه سرمايه داری سنگين و گران است، تاب و تحمل فراوان می خواهد که به بی راهه در غلت نخوری و از وادی ادب و رعايت انصاف دور نشوي، هزينه مقاومت و ايستادگی در برابر خود بزرگ بينان و قدرت طلبان بهای گزافی را می طلبد.
جسم و روان و جان را در سلولهای بی نام و بانام به زنجير کشيدند تا صدای نفسی حتی در قفس شنيده نشود، و گورهای بی نام و بانام را وقف زبانها کردند تا کلام سرخ انقلاب برآن جاری نگردد و جان بدر بردگان را رمقی برای مبارزه باقی نماند. سکوت و سکوت و سکوت تنها تقاضای سرير نشستگان قدرت است.
انديشه نکن، عشق نورز، مبارزه نکن، مقاومت بی مقاومت، انديشه نکن ، فرياد نزن ، و برای سرنگونی رژيم سرمايه داری در هر شکل و شمايل آن بويژه جمهوری اسلامی مبارزه نکن.
اين شمائی کلی از خواست سرمايه داران و سرکوبگران است در داخل مرزها زبان همان است که در بالا به آن اشاره شد (کالبد شکنی انسانيت، «جراحی روح» چه با شکنجه و تجاوز، چه با قل و زنجير و حصار) برای اينکار ابزارهای لازم از سپاه و بسيج و خبر چين، تواب شکنجه گر و شکنجه گر تواب و تخت و شکنجه و زندان اعدام همه چيز محيا است و برای سرمايه ملالی نيست جز از دست دادن انسانهای مقاومی که رژيم با تمام تلاش و توانائيش چه در داخل و چه در خارج به آنها دسترسی ندارد. در رابطه با داخل بارقه اميدی وجود دارد که به يمن سازمانهای عريض و طويل اطلاعاتی راه به جائی پيدا کند و با صبر و حوصله منتظر طعمه گردد؛ اما خارج از حصار ظاهری جمهوری اسلامی و در دنيای کپک زده سرمايه و کشورهای به ظاهر آزاد مبارزه، مقاومت و افشاگری از طرف جان بدر بردگان کشتارهای دهه 60 معضلی حل ناشدنی بوده و هست. رژيم تمام نيرو و امکانات خود را بکار گرفته و می گيرد از صدور اپوزيسيون و «مخالف ژنريک» تا مطبوعات و نيروهای تئوريک. طی اين ساليان طولانی (بويژه چند سال اخير) همه شاهد برگزاری سمينارها، ميزگردها، کنفرانسها، سخنرانی ها در رابطه با مسائل مرتبط با جمهوری اسلامی يا در مقابله با جمهوری اسلامی بوده ايم. در کنار اينها چهار گردهمائی سراسری در باره کشتار زندانيان سياسی در ايران از طرف جمعی از جان بدر بردگان کشتارهای جمعی برگزار گرديد. در کنار نقدها و انتقادات بجا و درست ما شاهد يک سلسله برخوردهای هيستريک و سازمان يافته از طرف دوستان نا آگاه و دشمنان آگاه به اين گردهمائی های سراسری بوده و هستيم. براستی اين همه کينه و عداوت برای چه؟ کدام هدف و راه کار برای تداوم مبارزه طبقاتی نشان گرفته شده؟ به مسلخ کشيدن زندانيان سياسی سابق و تلاش برای کشتار انديشه بهترين هديه به رژيم سرمايه داری جمهوری اسلامی است چه آگاهانه و تعمدا" و چه نا آگاهانه و غيرعمدي، ايجاد جو تهمت و افترا و به سخره گرفتن زندانيان سياسی سابق برای رد گم کردن و مخدوش کردن واقعيات با هر توجيه و توسط هر کسی يکی از خواسته های رژيم جمهوری اسلامی ايران است. کسانی که تحت لوای دمکرات منشی در پخش و نشر اين اراجيف مشارکت می کنند، با جنگ روانی ای عليه جان بدربردگان دستياری می کنند، که هدف آن به حاشيه راندن ابعاد خوفناک سلاخی رژيم جمهوری اسلامی و به سکوت کشاندن شاهدين زنده مانده از آن کشتارهای بزرگ در زندان های رژيم هستند. افترا زنی و انتشار اخبار صريحا دروغ درباره بازماندگان از کشتارها، علنی کردن اطلاعات، آدرسها و زندگی شخصی فعالين ربطی به دمکراسی و تبادل نظر سياسی و اجتماعی ندارد. اين را هر تازه وارد در عرصه مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی می داند و بعيد است افراد و رسانه هايی که خود را در مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی پيگير می دانند، نفهمند يا ندانند.
البته خود اين افراد می دانند با بيان اينکه اين نوشته متعلق به اِل يا بِل و جيمبِله است، نمی توانند از زير بار مسئوليت اين عمل شانه خالی سازند.
امروزه با اين همه تبليغات و امکانات و برو بيا و در هياهو و جنجالی که نيمه ديگر رژيم در بلندگوهای سرمايه داری بپا ساخته يا افراد و جرياناتی که کمر به خدمت امام ضدامپرياليست بسته بودند و امروز پشت سر هر کس و ناکسی سينه می زنند از ربع پهلوی و پرويز ثابتی گرفته تا تشکيل جبهه واحد با کروبی و دار و دسته بخش ديگر حاکميت راه انداخته اند؛ باز شاهد اين هستيم که نسل جوان و نيروهای راديکال و انقلابی جامعه بدون توهم به راه خود ادامه می دهند و خواستار آشنايی با تجربه مبارزين پيگير دهه های پنجاه و شصت هستند. درآن ميان زندانيان سياسی جان بدر برده نقطه اطمينان و اعتماد آنان هستند. برای گسست ارتباط نسل نوين مبارزين با نسل های پيشين، بايستی اين سرچشمه های اعتماد، پيگيری در مبارزه، آلوده سازی شوند. با زندانيان سياسی سرموضعی و جان بدر برده بايستی با هر فحش و فضاحتي، حتی توهين های آشکار جنسيتي، برخورد شود. حرمت انسانی آنها بايستی زيرپا گذاشته شود، هرگاه که کوچکترين اعتراضی به اين رفتار وقيحانه شود، داد وفغان برآورند که دمکراسی را زير پا گذاشتند، اين زندانيان سياسی نمی گذارند به آنها انتقاد کنيم. تئاتر کاملی که فرياد دزدی را تداعی می کند، که برای گمراهی مردم کوچه و بازار، هنگام فرار فرياد می زد: «آی دزد را بگيريد! آی دزد را بگيريد!...»
نقطه اميد اما، شعور و آگاهی مخاطبين چنين جنگ روانی ای است که ابزارهای کهنه شده حاکمان را برای درهم شکستن اعتماد و همبستگی مبارزين را می شناسند و از کنار آن با همبستگی بيشتر با مبارزين و زندانيان سياسی سابق، به ژرفا بخشی مبارزه با رژيم جمهوری اسلامی ياری می رسانند. بر مخاطب آگاه روشن است که کسانی که فتوای قتل برای خواننده ترانه نقی را می دهند (و او را مرتد می دانند) تحمل کمونيستها و نيروهای انقلابی که مبلغ و مشوق مرتدين هستند را ندارند.
در اينجا به دو مورد اشاره می کنم که تا روشنتر شود:
1- بر اساس مستندات موجود، برای ما روشن است که فشار برای عدم پخش مصاحبه مستند، معتبر و اثرگذار مادر رياحي، که نخستين بار در گردهمايی سراسری زندانيان سياسی (2005) در کلن به نمايش در آمد، هنوز بعد از هفت سال از انتشار بيرونی فيلم مصاحبه مادر بر گفتگوهای زندان پايان نيافته است. با توجه به اين که گفتگوهای زندان، تمام اسناد نوشتاري، صوتی و تصويری و از جمله مصاحبه مادر رياحی را به صورت عمومی انتشار می دهد، از آن پس با ذکر ماخذ و يا اکثرا بدون ذکر ماخذ، اين فيلم يا قسمتهايی از آن در برنامه های خود يا در کليپهايشان استفاده کرده اند. توضيحات در مورد فيلم در سال 2005 روی صفحه گفتگوهای زندان قابل دسترسی است:
http://www.dialogt.org/image/zendan/madar_riahi_text.html
در پايان نوشته صريح و روشن با خط قرمز چنين نوشته شده است:
مادر رياحی سال ۲۰۰۴ بدرود حيات گفت و به درخواست خود وی فيلم اين گفتگو پس از آرميدنش اجازه نمايش يافت.
اينک مادر رياحی چندين مدعی العمومی پيدا کرده است از کسانی که تحت فشار خواهان حذف کل فيلم هستند تا کسی که با فشار می خواهد حقنه کند که فيلم سانسور شده.

2- نوشته های طنزآميز «موش آبادی»، نوشتار کمونيستهای مرتد است، روايت حال است که خوشايند فتوادهندگان داخل ايران و مفتيان خارج نشين نيست، افشاکردن سرکوب و کشتار در هر دو نظام سرمايه داری شيخ و شاه، مقابله با بی پرنسيپی ها و تلاش در جهت سرنگونی رژيم جمهوری اسلامي، در اين طنز مستتر است. برای نمونه آخرين مطلب موش آبادي، درباره موضوعات زير است: انتصابات مجلس نهم رژيم، فعاليت لمپن ها و شکنجه گرهای سابق در خارج از کشور به عنوان پيوستن به اپوزيسيون، افشای فضای سياه دوره سيطره خمينی بر ارکان قدرت و مقابله با توهم پراکنی تحت عنوان «دوران طلايی امام»، اشاره به تهاجم فرهنگی رژيم و حمايت از هنرمندانی که در زير فشار رژيم به خاطر خواندن ترانه نقی قرار گرفته اند و طنز درباره ارتجاع مذهبی حاکم برکشورمان:

http://www.dialogt.org/fileadmin/user_upload/MoshAbadi/mosh_abadi_9.pdf

با خواندن مطالب طنزآميز، دل درد اين جماعت شروع می شود! (هرکدام به نحوی از ارتش سايبری گرفته تا فحش و ناسزا و تهمت و دروغ و اِل آخرصف پابرهنه می دوند. تلاش برای حک کردن صفحه فيس بوکی موش آبادی و يا بستن امکان نشر مطالب موش آبادی در گوگل+ آن هم چند هفته پس از شروع فعاليتش، بحث نظری نيست، ترور سايبرنتيکی است. تک تيراندازان «لشکريان گمنام امام زمان»، در بستن صدای موش آبادی عزم جزمی دارند!

با ذکر دو نمونه از صدها نمونه فشارهای روزمره برروی مبارزين پيگير و جان بدربردگان از کشتارهای سراسری رژيم، و ديدن حمله سيستماتيک و افترا زنی بی مهابا به گردهمايی سراسری زندانيان سياسي، شمايی از سياستهای کلی رژيم در مقابله با اپوزيسيون پيگير آشکارتر می شود. اين رژيم می خواهد با جنگ روانی دائم عليه فعالين داخل و خارج از کشور، با صدر اپوزيسيون دست ساز خودش، تلاش و توان زندانيان سياسی سابق، خانواده جانفشانان و جانباختگان را به هرز دهد و از بازتاب صدای اعتراض آنان جلوگيری کند. اما، جمهوری سرمايه داری اسلامی بايد بداند با هيچ ترفندی نمی تواندمانع از افشای جنايات گذشته و حال خود توسط زندانيان سياسی سابق گردد. اين نقد نقل ديروز و امروز و فردا نيست اين حکايت تا بقای سيستم طبقاتی ادامه دارد و زندانيان سياسی اين را به خوبی می دانند مبارزه و مقاومت و مقابله با سرمايه داری عزم پولادين می خواهد.
پس ما می انديشيم، مقاومت و مبارزه می کنيم و باتمام توان به افشای جنايات رژيم سرمايه داری جمهوری اسلامی ادامه خواهيم داد.

محمود خليلی

شانزدهم خرداد1391
زنده باد کمونيسم، زنده باد آزادی
سرنگون باد کليت نظام سرمايه داری جمهوری اسلامی

www.dialogt.org

اسامی 112 کشته شده پس از انتخابات به همراه جزئیاتی از چگونگی مرگ آنان

خرداد 91

کليد واژه ها : جامعه

کمیته گزارشگران حقوق بشر-
بسیاری معتقدند، شمار کشته شدگان اعتراضات پس از انتخابات در ایران، بسیار بیش از رقم‌های اعلام شده است. بسیاری از خانواده‌ها، هنوز اقدام به فاش کردن هویت کشته‌شدگان نکرده‌اند. برخی از افراد آسیب‌دیده در روزهای بعد از انتخابات با گذشت دو یا سه سال، در پی شدت این آسیب‌ها درگذشته‌اند.
گزارش زیر، به طور حتم در بردارنده اسامی تمامی کشته‌شدگان نیست. با این‌حال، این لیست شامل اسامی کسانی است که تا امروز شناسایی شده‌ و نام آنها منتشر شده است. ادای احترامی است به آنان که با رویای " فردای بهتر" سینه‌هایشان را در برابر تفنگ و گلوله سپر کردند. کسانی که امروز نیستند و یادشان برای همیشه در صفحات تاریخ این مملکت خواهد ماند.
****
1- ناصر امیرنژاد:
24 ساله ، دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران در رشته هوا- فضا که در جریان راهپیمایی 25 خرداد 1388مردم تهران در میدان آزادی در ابتدای خیابان محمد علی جناح بر اثر تیراندازی از ساختمان بسیج از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت. پیکر این دانشجو در ٢٩ خرداد ١٣٨٨ در یاسوج تشییع و به خاک سپرده شد.
2- مهدی کرمی:
25 ساله ، یکی از کشته‌شدگان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران است. وی در تقاطع خیابان جنت آباد و خیابان کاشانی تهران در عصر روز دوشنبه، ۲۵ خرداد، بر اثر اصابت گلوله به گلویش، کشته شد.
3- اشکان سهرابی:
20 ساله ،دانشجوی رشته آی‌تی دانشگاه قزوین در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ بر اثر اصابت سه گلوله به سینه‌اش درگذشت. زهرا نیک پیما مادر اشکان، در خصوص روز حادثه می گوید پسرش خود را برای امتحانات دانشگاه آماده می‌کرده و ساعت هفت و نیم روز ۳۰ خردادماه برای دیدار با یک دوست از خانه بیرون رفت و تاکید کرد که پنج دقیقه دیگر باز می‌گردد. وی هنگام بازگشت از یک ساختمان بلند مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود .پيكر او بعد از سه روز به خانواده تحويل داده شد.پیگیری های قضایی خانواده وی جهت شناسایی آمران و عاملان کشته شدن فرزندشان تا کنون بی‌نتیجه بوده است.
پیکر او در قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا ردیف ۵٠ شماره ١٩ به خاك سپرده شد.
4- سهراب اعرابی:
۱۹ ساله‌، در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ کشته شد احتمال می‌رود که سهراب اعرابی در تظاهرات روز ۲۵ خرداد1388 در تیراندازی نیروهای بسیجی از بالای پایگاه بسیج مقداد کشته شده باشد. پروین فهیمی، مادر سهراب که از فعالان صلح و عضو گروه مادران صلح است گفت سهراب در راهپیمایی دوشنبه ۲۵ خرداد از وی جدا شد و شب به خانه بازنگشت. خانواده در بیمارستان‌ها، کلانتری‌ها، زندان اوین و دادگاه انقلاب جستجو کردند اما نام سهراب در هیچ فهرستی، نه در فهرست اسامی اعلام شده در زندان اوین و نه در فهرست نصب شده بر دیوار دادگاه انقلاب نبود. پروین فهیمی هر روز صبح برای یافتن نشانه‌ای از پسرش به دادگاه انقلاب می‌رفت و هر بعد از ظهر عکس سهراب را جلوی در زندان اوین برده و عکس را به هر آزاد شده‌ای نشان می‌داد و می‌پرسید آیا او را دیده‌اند یا خیر. چند نفر مطمئن بودند او را دیده‌اند.
مادر این جوان در روز سه شنبه ١۶ تیر با گذاشتن کفالت در دادگاه انقلاب هر روز بعد از ظهر منتظر آزادى فرزندش بود. در تاریخ ۲۰ تیر مادر سهراب اعرابی را به اداره تشخیص هویت ارجاع می‌دهند تا آلبوم‌های کشته‌شدگان را نگاه کند و مشخص می‌شود او کشته شد است.پيكر وي 21 تير 1388 به خانواده تحويل و در 22 تير همان سال در بهشت زهراي تهران به خاك سپرده شد.
5- ندا آقا سلطان:
27 ساله در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات رياست جمهوري در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در محله امیر آباد تهران (خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی) در حالیکه به همراه استاد موسیقی‌اش در حال مراجعه از تظاهرات اعتراض‌آمیز بود به ضرب گلوله نيروهاي بسيج کشته شد.پیکر او به بیمارستان شریعتی منتقل و فردای آن روز به خانواده‌اش تحویل گردید و تحت تدابیر شدید امنیتی در قطعه ٢۵٧ ردیف ۴١ شماره ٣٢ بهشت زهرا به خاک سپرده شد. انتشار فیلم کوتاهی از لحظات جان سپردن وی که با تلفن همراه گرفته شد، بازتاب‌های فراوانی در رسانه‌های جهان به‌دنبال داشت به نحوی‌که جمهوری اسلامی تلاش زیادی کرد تا قتل او را صحنه‌سازی و توطئه مخالفان دولت نشان دهد. «ندا» در خارج از ایران و در ایران، بعنوان سمبل آزادی خواهی ایرانیان در این اعتراضات شناخته می‌شود.
6- مصطفی غنیان:
۲۶ ساله، دانشجوي مهندسي . در شب ۲۷ خرداد1388 اولین چهارشنبه پس از انتخابات در حال گفتن تكبیر بر روی بام ساختمان ۸ طبقه در محله سعادت آباد تهران به ضرب گلوله تك تیر انداز های مستقر در ساختمان های اطراف به قتل رسید.پيكر وي بعد از سه روز به خانواده وي كه از انقلابيون با سابقه بودند، تحويل و در قطعه 157 حرم امام رضا دفن گرديد.
7- امیر جوادی‌فر لنگرودي:
25 ساله دانشجوی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین، ترانه سرا و دانشجو بازیگری، که در روز ۱۸ تیر ماه 1388 درتقاطع خيابان شهداي ژاندارمري و دانشگاه، محدوده‌ امیرآباد توسط نیروهای لباس شخصي‌ دستگير و مورد ضرب و شتم شديد قرار گرفته و بوسيله همين افراد به كلانتري 148تهران منتقل گرديد.
در کلانتری حال او در اثر ضرب و شتم به وخامت رسیده و ماموران كلانتري او را در ساعت 9 شب به بيمارستان فيروزگر منتقل گردید و روز19 تير خانواده‌اش که اعتقاد داشتند امیر جرمی مرتکب نشده است اورا از بیمارستان فيروزگر به پلیس امنیت تحویل می‌دهند که از آنجا به بازداشت‌گاه كهريزك متتقل می‌گردد. وی پس از شکنجه شدید، در 23 تیردر مسيرانتقال به اوين ، دچار تشنج و ایست قلبی می‌شود . ده روز بعد، روز 3مرداد به خانواده‌ برای تحویل جسد خبر می‌دهند.
در5 مرداد پيکر متلاشي شده وي در بهشت زهرا، قطعه211 ردیف 42 شماره 10 خاکسپاري مي‌گردد.
8- یعقوب بروایه:
27 ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران مركز، روز 4 تیرماه1388 توسط نیروهای مسلح از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت، از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت اما به‌رغم تلاش پزشکان برای نجات جان وی، در نهایت پس از ده روز دچار مرگ مغزی شده و كشته شد. یعقوب بروایه فرزند دوم یک خانواده پنج نفری و اهل اهواز بود.
9- محسن روح الامینی
25 ساله دانشجوی کامپیوتر دانشکده فنی دانشگاه تهران،در تجمعات روز ۱۸ تیر 1388دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد در بازداشتگاه كهريزك مورد ضرب و جرح شديد قرار گرفته و مجروح شد. چند روز بعد، وي در مسیر انتقال به زندان اوین به دلیل شرایط بد جسمانی ناشی از استرس‌های فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد و نیز اصابت جسم سخت به بیمارستان منتقل شده و جان سپرد .پيكر اوبه عنوان فرد مجهول‌الهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز بعد جسد به سردخانه تحویل داده مي شود. با آنکه به خانواده‌ی روح الاميني اعلام شده بود فرزندشان به زودی آزاد می‌شود، پس از يك هفته آنها در روز 30 تير خبر درگذشت او را دریافت کردند و اول مردادماه جنازه را تحویل گرفتند. وی فرزند عبدالحسین روح‌الامینی، رئیس انستیتو پاستور ایران، عضو جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و مشاور انتخاباتی محسن رضایی بود.
10- مراد آقاسي
بين تاريخ 18 تا 23 تير ماه 88 بر اثر شدت ضربات وارد شده در زندان کهریزک جان باخت.
11- محمد کامرانی:
۱۸ ساله‌ در روز ۱۸ تیر۱۳۸۸ در نزدیکی میدان ولیعصر تهران دستگیر شد و به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافت. او سپس به همراه گروه دیگری از بازداشت‌شدگان به زندان اوین منتقل گردید. و در اثر شکنجه جان سپرد طبق گفته خانواده وی، محمد را در حالیکه تقریباَ نیمه جان بوده و سراسر بدنش علائم باتوم و شکنجه بوده به تخت بیمارستان بسته بودند، تا امکان فرار نداشته باشد. با تلاش خانواده بالاخره می توانند محمد را از بیمارستان لقمان مرخص و بلافاصله به بیمارستان مهر منتقل کنند. اما در آنجا پزشکان متخصص می گویند با توجه به اینکه عفونت تقریباَ تمام بدن را فرا گرفته امیدی در بهبود نیست و محمد ظرف کمتر از٣ ساعت در تاریخ ٢۵ تیر جان می بازد وي شنبه 27 تیر در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
12- حسین طهماسبی
٢۵ ساله در جریان تجمعات اعتراضی روز دوشنبه ٢۵ خردادماه در خیابان نوبهار کرمانشاه مورد حمله‌ی مأموران مسلح وابسته به دولت قرار گرفته بر اثر ضربات متعدد باتوم و اصابت این ضربات به سر توسط نیروهای انتظامی کشته شد. حسین به هیچیک از کاندیداها رأی نداده بود و آن روز برای اعتراض به وضع موجود به خیابان آمده بود. یکی از دوستان حسین می گوید صدها تن از مردم از نزدیک شاهد مرگ وی بودند.
13-مصطفی کیارستمی
۲۲ ساله ، در روز ۲۶ تیر ۱۳۸۸ در نماز جمعه تهران شرکت کرد . در این روز در مقابل دانشگاه تهران به دست نیروهای بسیجی و لباس شخصی مضروب می‌شود به نحوی که دیگر قادر به بازگشت به خانه نبوده است و در تماس تلفنی از مادرش تقاضای کمک می‌کند. پس از آن‌که مادر مصطفی او را به خانه باز می‌گرداند، متوجه وخامت حال وی می‌شود تا این‌که او را به بیمارستان کسری تهران انتقال می‌دهد. این جوان به علت خون‌ریزی مغزی ناشی از اصابت باتوم، همان شب فوت می‌کند امّا علت مرگ او سکته مغزی اعلام می‌شود. پیکر وي روز شنبه ۲۷ تیر در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد
14- احمد نجاتی کارگر:
24 ساله از بازداشت‌شدگان بازداشتگاه کهریزک بود که به دلیل ضرب و شتم در بازداشتگاه بعد از آزادی در تاريخ 14مرداد ماه سال 1388 به دلیل از دست دادن هر دو کلیه در بیمارستان جان باخت. رسانه‌های دولتی در صدا و سیما و روزنامه های خود مدعی شدند که وی زنده و وبلاگ نویس است. ولی مادر او طی مصاحبه هایش اعلام کرد فرزندش پس از آزادی از بازداشت بر اثر جراحات وارده کشته شده است .پیکر وی در قطعه 213 ردیف 15 شماره 35 به خاک سپرده شد
15- فاطمه رجب پور:
38 ساله و مادرش سرور برومند در تاريخ ٢٥ خردادماه در حاليكه درون يك مهد كودك در خيابان محمدعلی جناح روبروی پايگاه بسيج گردان ۱۱۷ عاشورا پناه گرفته بودند به علت تيراندازي نيروهاي مستقر در پايگاه بسيج جان باختند. رسانه های دولتی تلاش نمودند کشته شدن این مادر و دختر را به معترضان به نتیجه انتخابات نسبت دهند.
16- سرور برومند:
58 ساله ، مادر فاطمه رجب پور در تاريخ ٢٥ خردادماه در حاليكه درون يك مهد كودك در خيابان محمدعلی جناح روبروی پايگاه بسيج گردان ۱۱۷ عاشورا پناه گرفته بودند به علت تير اندازي نيروهاي مستقر در پايگاه بسيج جان باختند. رسانه های دولتی تلاش نمودند کشته شدن این مادر و دختر را به معترضان به نتیجه انتخابات نسبت دهند
17- بهزاد مهاجر:
47 ساله از کشته ‌شدگان تجمع ٢۵ خرداد 1388 مي باشد. خانواده وی پس از 50 روز بی خبری جسد وی را در سردخانه کهریزک شناسایی کردند . آخرین تماسی که خانواده‌اش با او داشته‌اند روز دوشنبه ۲۵ خرداد بوده است طی این مدت اقوام او به دنبال نشانی بهزاد به دادگاه انقلاب، زندان اوین و مراکز قضایی مراجعه کردند، اما مسئولین از ارائه پاسخ مشخص به آنها خودداری می‌کردند. وی بر اثر اصابت گلوله به سینه‌اش درگذشته است. جسد وی در قطعه ٢٠۸ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
18-نادر ناصری:
از جان باختگان اعتراضات 30 خرداد 1388 که در خیابان خوش کشته شده و پیکرش در شهر بابل دفن شده است. اطلاعات بیشتری از وی در دست نیست.
19- داوود صدری:
26ساله، تکنیسین برق در شامگاه 25 خرداد در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم در میدان آزادی تهران و در پی شلیک گلوله از بام پایگاه بسیج مقداد در ابتدای بزرگراه جناح به شهادت رسید.
20- کیانوش آسا:
25 ساله ، متولد کرمانشاه، وي دانشجوی ترم چهارم کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی در دانشگاه علم و صنعت ایران بود. او در جریان تظاهرات روز دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در میدان آزادی تهران ناپدید شد و روز ۳ تیر ماه ۱۳۸۸ در سردخانه پزشکی قانونی توسط خانواده‌اش شناسایی شد. آسا در اثر اصابت دو گلوله توسط لباس شخصی‌ها کشته شد. خانواده آسا طی شکایتی خواستار مشخص شدن علت مرگ فرزندشان شدند زیرا طبق اظهارات شاهدان عینی کیانوش تنها بر اثر اصابت یک گلوله به پهلویش زخمی شده بوده ولی هنگام تحویل جسد یک گلوله نیز به گردن وی اصابت کرده بود.
21- حسین اخترزند:
32 ساله، او يكي از تظاهرکنندگان معترض به نتیجه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری بود که در جریان پیامدهای اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در اصفهان کشته شد. فیلمها و عکسهای زیادی از ضرب و شتم او در سایتهای اینترنتی منتشر شده است. وی توسط نیروهای بسیج پس از ضرب و شتم فراوان از طبقه سوم به پایین پرتاب شده و جان باخت.نیروهای امنیتی فشارهای زیادی را بر این خانواده وارد داشتند و اعلام داشتند وی در اثر غفلت، خودش روی ایرانیت‌های پوسیده افتاده و سپس به پایین پرتاب شد و درگذشت و از همه نزدیکان تعهد گرفتند که کشته شدن حسین را تصادف اعلام کنند تا جنازه وی را تحویل دهند. خانواده او بعد از 2 سال سکوت خود را در این زمینه شکستند. پیکر او در اصفهان باغ رضوان . قطعه 17 . بلوک 1 به خاک سپرده شد
22- محرم چگینی قشلاقی:
32 ساله ،کارگر و متاهل. درتظاهرات اعتراضی 25خرداد 1388 در خیابان آزادی در مقابل پایگاه مقداد مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت .
پیکر وی درقطعه 256 بهشت زهرا ردیف ١۴۶ به خاک سپرده شد.
23- عباس دیسناد
48 ساله درراهپیمایی روز سی خرداد ماه 1388 از پشت سر با باتوم به سر او ضربه وارد شده و دچار ضربه مغزی می شود . وي پس از 3 روز كما دربیمارستان فوت مي كند. بنا بر گفته مریم خانی همسر عباس ، وی جانباز جنگ بوده و در بدنش چندین ترکش وجود داشته است. شاهدان عینی اظهار داشته اند که وقتی عباس دچار ضربه شد، ماموران از نزدیک شدن مردم برای انتقال او به بیمارستان ممانعت کرده و او مدتها بر روی زمین بوده است. برای تحویل پیکر وی علاوه بر 3 میلیون تومان هزینه بیمارستان مبلغ 15 میلیون تومان نیز برای تحویل جسد درخواست شده بود.
24-حمید مداح شورچه:
25 ساله، وي یکی از فعالان ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بوده كه همراه با گروهی در صحن مسجد گوهرشاد دست به تحصن زد و سپس توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد. او در مدت بازداشت تحت شکنجه قرار گرفت او چند روز پس از آزادي به دلیل شدت جراحات وارده جان سپرد. پزشکی قانونی علت مرگ وی را خونریزی مغزی اعلام کرده است.
25- حسین اکبری
16 ساله ، از جوانانی است که پس از بازداشت شدن توسط نیروهای امنیتی در اعتراض‌های روزهای پس از انتخابات ایران، کشته شده است. تا تاريخ 30 تيرماه 88 علي رغم پيگيري خانواده اش هیچ اطلاعی از سرنوشت وی یا محل نگه‌داری‌اش در دست نبود.در روز31 تير ماه 88 با تماسی که با خانواده‌اش گرفته شد، از آن‌ها خواسته شد تا به بیمارستان امام‌خمینی، برای تحویل گرفتن جسد فرزند خود مراجعه کنند و با مراجعه‌ی آن‌ها مشخص شده است که دلیل کشته شدن وی بر اثر ضربه‌ی مغزی بوده و روی بدن او آثار متعدد باتوم دیده شده است. تاریخ دقیق شهادت‌ او مشخص نیست و پیکر وی صبح روز یکشنبه 4 مرداد ما 88 در قطعه‌ی ٢١۹ بهشت زهرا تهران در كنار مادرش به خاک سپرده شد.
26- میثم عبادی
16 ساله، کارگر یک کارگاه خیاطی، در روز 24خرداد 1388 در ميدان تجريش در اعتراض به ضرب و شتم يك دختر جوان توسط يك بسيجي از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به علت خونریزی بسیار زیاد در بيمارستان جواهري جان باخته است. پس از شکایت خانواده عبادی خانم نسرین ستوده وکالت پرونده وی را بر عهده داشتند که ایشان نیز پس از یک ماه بازداشت گردیدند و عملا شکایت آنها بدون نتیجه باقی ماند پیکر او در قطعه 256 بهشت زهرا ردیف 131 شماره 31 به خاک سپرده شد.
27- محمود رئيسی‌نجفی
او کار گري ساده بود که هنگام باز گشت از محل کارش در اثر جراحات ناشی از ضرب و شتم نيروهاي مسلح در روز 25 خرداد در ميدان آزادی به شدت مضروب شده و پس از حدود ۱۳‌روز در حاليكه بدنش زخمی و پاها و وشکمش به شدت ورم کرده و دستش هم فلج شده بوده در بيمارستان در گذشت.
28- مسعود هاشم‌زاده:
27 ساله ، دیپلم تجربی. وی در زمینه موسیقی و طراحی فعالیت می‌کرد و ۹ سال بود که سنتور می‌نواخت. در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ به ضرب گلوله نیروهای حکومتی، جان باخت و در شمال کشور در روستای ولی آباد زیباکنار دفن شد. خانواده وی از پذیرفتن دیه خودداری کرده و طی شکایتی خواستار پیدا کردن آمران و عاملان قتل فرزندشان شدند.
29- بهمن جنابی
۱۹ ساله ، او یک روز پس از نمازجمعه مشهور، در روز ۳۰ خرداد ۸۸ هنگامی که در محل کار خود در حوالی خیابان پر تردد خوش بود، با اصابت مستقیم گلوله به قلبش جان باخت.
30- علیرضا افتخاری
٢۴ ساله خبرنگار ابرار اقتصادی. این روزنامه‌نگار 25 خرداد 88 برای حضور در راهپیمایی مسالم‌ آمیز مردم از منزل خارج شد و در خیابان آزادی مورد ضرب و شتم قرار گرفت، پس از آن هیچ خبری از او در دست نبود. جسد علیرضا افتخاری بعد از 27 روز بی‌اطلاعی خانواده‌اش در 25 تیر ماه از پزشکی قانونی کهریزک تحویل خانواده‌اش شد.
31 – رامین رمضانی
22 ساله در جریان تظاهرات ٢۵ خرداد ٨٨ به ضرب گلوله در میدان آزادی جان باخت، جنازه ی رامین که چند روز قبل از جان باختن به عنوان مرخصی از محل خدمت سربازی‌اش به تهران آمده بود، پس از يك ماه پيگيري درست در روز تولد 22 سالگی‌اش در حالی به خانواده‌اش تحویل داده شد که سه گلوله پیکر وی را سوراخ کرده و ریه و کلیه او را از بین برده بود.
علی رغم شکایت خانواده رمضانی هنوز هیچگونه رسیدگی در خصوص پرونده او صورت نگرفته است. پیکر او در قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا ردیف ۴۶ شماره ٣٢ به خاک سپرده شده است.
پدر رامین، مهدی رمضانی در آذرماه ۱۳۸۹در حاليكه به همراه تعدادي از خانواده‌های قربانیان حوادث پس از انتخابات برای بزرگداشت سالروز تولد امیر ارشد تاجمیر یکی از کشته‌شدگان عاشورای ۸۸ در بهشت زهرا گرد هم آمده بودند. دستگير ونهايتا توسط قاضي مقيسه به 3 سال حبس تعزيري محكوم گرديد .وی هم اکنون با وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد می باشد
32- امیرحسین طوفان پور:
32 ساله در تظاهرات 25 خرداد ماه 1388 به همراه برادرش شرکت کرده و سپس توسط نیروهای امنیتی در خیابان دستگیر و مورد ضرب و شتم قرار می گیرد . خانواده وی روز جمعه بیست و نه خرداد (۲۹/٣/٨٨)در پزشک قانونی کهریزک عکس او را در کامپیوتر کشته‌ها شناسایی کردند. جراحات جنازه شامل تیرخوردگی ساق دست، پهلو و کمر و نیز آثار کبودی در پشت گردن و زخمی عمیق در پشت سر بوده که داخل آن را با پنبه پرکرده بودند. و شکستگی کامل بازویی که تیر خورده بوده است. روی صورت هم بینی به نظر شکسته می آمد. امیر حسین روز یکشنبه (٣۱/٣/٨٨) در قطعه ۲٣٣ بهشت زهرا ردیف ۱۵۲ شماره ٣۴ به خاک سپرده شد
33- کامبیز شعاعی:
24 ساله در جریان حمله انصار حزب الله و لباس شخصی ها به کوی دانشگاه در شامگاه یکشنبه ۲۴ خرداد، سال 1388 مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. گفته می شود پیکر این دانشجو بدون اطلاع به خانواده ایشان و مخفیانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است.
34- سعید عباسی فرگلچی:
٢۴ ساله،از کسبه ساکن خیابان رودکی بوده و در تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در خیابان رودکی تقاطع بوستان سعدی مقابل بانک پاسارگاد در مقابل دیدگان پدرش مورد اصابت گلوله قرار گرفته، جان می‌سپارد.
35- ایمان هاشمی
٢٧ ساله شغل آزاد به دلیل اصابت گلوله به چشم شنبه ٣٠ خرداد 1388 در خیابان آزادى جان باخت و چهارشنبه ٣ تیر در قطعه ٢۵٩ به خاک سپرده شد.
36- حمید حسین بیگ عراقی:
22 ساله در راهپیمایی اعتراضی 30 خرداد 1388 به خیابان آمده بود اما گلوله ای در فاصله بسیار نزدیک در خیابان انقلاب به سمت او شلیک شد . در تاریخ 4 تیرماه جسد به خانواده تحویل شد و در بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.پدر او بعد از یک سال سکوت خود را شکست. رسانه های دولتی سعی کردند که او را بسیجی معرفی کنند ولی مادر وی فاطمه سرپریان در مصاحبه‌هایش این امر را تکذیب کرده است.
37- فهیمه سلحشور:
۲۵ ساله ،دیپلم ، روز یکشنبه ۲۴ خرداد 1388 به دلیل اصابت باتوم به سر و خونریزی داخلی در میدان ولی عصر بعد از انتقال به بیمارستان در تاریخ ۲۵ خرداد جان باخت و ۲۷ خرداد در قطعه ۲۶۶ به خاک سپرده شد.
38- پریسا کلی:
٢۵ ساله فارغ التحصیل رشته ادبیات به دلیل اصابت گلوله به گردن در روز یکشنبه ٣١ خرداد1388 در بلوار کشاورز جان باخت و سه شنبه ٢ تیر در قطعه ٢۵٩ به خاک سپرده شد.
39- مبینا احترامی
دانشجوی بهبهانی دانشگاه تهران در جریان حمله افراد موسوم به لباس شخصی‌ها به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. پیکر وي بدون اطلاع خانواده به صورت مخفیانه به خاك سپرده شده است.
40- شلير خضری
27ساله ،دختر دانشجوی اهل پيرانشهر، روز ۲۶ خرداد، در میدان بهارستان تهران (منابعی نیز مکان کشته شدن وی را دانشگاه تهران می دانند)، جان خود را از دست داده است. پيكر شلير در شهر پيرانشهر، از سوی خانواده اش به خاك سپرده شد.
41- تینا سودی
24 ساله ،دانشجو، روز شنبه ٣٠ خرداد 1388توسط گلوله نیروهای امنیتی در میدان انقلاب کشته شد. خانواده وی جهت تحویل جسد تحت فشار زیادی قرار داشتند تا اعلام کنند فرزنشان به مرگ طبیعی در گذشته است.
42- فاطمه براتی
دانشجو ،در جریان حمله لباس شخصی‌ها به کوی دانشگاه در شامگاه ٢۴ خرداد 1388مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را ازدست داد. گفته می‌شود پیکر این دانشجو بدون اطلاع به خانواده ایشان و مخفیانه در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
43- مریم مهرآذین
24 ساله ، در روز 30 خرداد 1388در خیابان آزادی بر اثر اصابت گلوله کشته شد.پیکر وی به بیمارستان بقیه الله سپاه منتقل گردید و فشار زیادی بر روی خانواده وی جهت عدم اطلاع رسانی در خصوص كشته شدن فرزندشان وجود داشته است.
44- کاوه سبزعلی‌پور
24ساله ، ديپلم انساني و علاقمند به هنر, وی روز30 خرداد1388 در حالیکه از کلاس بازیگری باز می‌گشت در درگيری مسجد لولاگر بوسيله اصابت گلوله به سرش كشته شد. پیکر او به بیمارستان لقمان و سپس سردخانه منتقل گردید. پيكر او را در شهر مادري‌اش ،رشت به خاك سپردند. رسانه های دولتی از قول پدر وی موسوی و کروبی را مقصر کشته شدن فرزندش معرفی کردند اما پدر کاوه این موضوع را تکذیب کرده و عنوان کرده که وی در شکایتش خواستار پیدا کردن قاتلین فرزندش و مجازات آنها شده است.
45- حسن شاپوری
به احتمال زیاد و بنابر اظهارات یکی از آزادشدگان بازداشتگاه کهریزک وی یکی از کشته‌شدگان کهریزک است که اطلاعات چندانی از وی در دست نیست.
46- سید رضا طباطبایی
٣۰ ساله، لیسانس حسابداری ، کارمند به دلیل اصابت گلوله به سر در ٣۰ خرداد 1388در خیابان آذربایجان به قتل رسید و چهارشنبه ۳ تیربعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ۲۵۹ به خاک سپرده شد.
47- محسن انتظامی
به احتمال زیاد و بنابر اظهارات یکی از آزادشگان بازداشتگاه کهریزک وی یکی از کشته شدگان کهریزک است که اطلاعات چندانی از وی در دست نیست
48- رضا فتاحی
به احتمال زیاد و بنابر اظهارات یکی از آزادشگان بازداشتگاه کهریزک وی یکی از کشته شدگان کهریزک می باشد که اطلاعات چندانی از وی در دست نمی باشد
49- ابولفضل عبداللهی
٢١ ساله، فوق ديپلم برق ٣٠ خرداد1388 در مقابل دانشگاه صنعتي شريف به دليل اصابت گلوله به پشت سرجان باخت و سه شنبه ٢ تير در قطعه ٢٤٨ به خاك سپرده شد
50- محمد نیکزادی
٢٢ ساله ،فارغ التحصیل عمران در سه شنبه ٢۶ خرداد1388 به دلیل اصابت گلوله به سینه در میدان ونک جان باخت و شنبه ٣٠ خرداد در قطعه ٢۵٧ به خاک سپرده شد.
51- محمد حسین برزگر
٢۵ ساله، دیپلم شغل آزاد به دلیل اصابت گلوله به سر در تاریخ چهارشنبه ٢٧ خرداد 1388 در میدان هفت تیر جان باخت و در یکشنبه ٣١ خرداد بعد از تعهد گرفتن از خانواده در قطعه ٣٠٢ به خاک سپرده شد
52- سعید اسماعیلی خان ببین
٢٣ ساله، که بر اثر وارد شدن ضربه به سرش در حوادث روز 30 خرداد 1388 تهران کشته شده است، هفته نامه سليم استان گلستان، در شماره 320 خود در تاريخ شنبه 20 تيرماه 88 اعلام كرد:"سعيد اسماعيلي خان ببين جوان 23 ساله كه بر اثر وارد شدن ضرب‌ اي به سرش در حوادث اخير تهران به قتل رسيده است در شهر خان ببين از توابع شهرستان راميان استان گلستان به خاك سپرده شده است. "اطلاعات بیشتری در دست نیست.
53- علی شاهدی
٢۴ ساله، بعد از دستگیرى و انتقال به کلانترى در تهرانپارس ، در روز یکشنبه ٣١ خرداد1388 به دلایل نامعلوم در کلانترى جان باخت. پزشکى قانونى علت مرگ وى را نامشخص اعلام کرده، اما خانواده وى معتقدند به علت ضربات باتوم در کلانترى جان باخته است. وى ۴ تیر در قطعه ٢۵٧ به خاک سپرده شد.
54- محسن حدادى:
۲۴ ساله، برنامه‌نویس کامپیوتر در درگیری‌های اعتراض‌آمیز به انتخابات ریاست جمهوری روز شنبه ٣۰ خرداد1388 به دلیل اصابت گلوله بر پیشانی در خیابان نصرت به قتل رسید و سه شنبه ۲ تیر 1388در قطعه ۲۶۲ به خاک سپرده شد.
55- ایمان نمازی:
دانشجوى رشته عمران دانشگاه تهران، در حمله نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه در ٢۵ خردادماه 1388 کشته شد
56- مسعود خسروی دوست محمد:
کارمند،متاهل و دارای یک فرزند. درتظاهرات اعتراض آمیز 30 خردادماه 1388 بر اثر شلیک گلوله به صورتش کشته شد، پیکر وی سه روز بعد در اختیار خانواده‌اش قرار گرفت و در بهشت زهرا دفن شد.همسر وی پس از یکسال سکوت خود را شکست. پیگیرهای قضایی خانواده خسروی در خصوص آمران و عاملان قتل وی تا کنون بدون نتیجه بوده است
57- محسن ایمانی:
در جریان حمله نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه در25 خرداد1388 مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. پیکر وی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است.
58- کسری شرفی:
در جریان حمله نیروهای لباس شخصی به کوی دانشگاه در25 خرداد1388 مورد حمله وضرب و شتم قرار گرفته و جان خود را از دست داد. پیکر وی در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است.
59- بابک سپهر
35 ساله، در راهپیمایی اعتراضی روز شنبه 30 خرداد ماه 1388 در خیابان آزادی تهران بر اثراصابت گلوله نیروهای لباس شخصی قرار گرفت و جان باخت . اجساد اکثر جان باختگان اين روزتوسط مامورین وزارت اطلاعات و سپاه ابتدا به بیمارستان بقیه الله سپاه و سپس به قطه اي نامعلوم منتقل شد .به احتمال بسیار زیاد تعدادی از قبرهای بی نام ونشان قطعه 302 بهشت زهرا برای این افراد است.
60- حامد بشارتی
26 ساله ، طي تظاهرات اعتراضي 30 خرداد 1388در خیابان آزادی بر اثر شلیک گلوله كشته شد.
61- جعفر بروایه:
27 ساله،استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه تهران که برای شرکت در امتحانات به تهران رفته بود در تظاهرات اعتراضي 7 تير 1388 در ميدان بهارستان از ناحيه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و بعد از انتقال به بيمارستان جان سپرد. جسد وی توسط یکی از دوستانش شناسایی و به اهواز منتقل و تحویل خانواده او شد. پزشکی قانونی علت قتل وی را خونریزی مغزی اعلام کرده است.
62- سالار طهماسبى:
٢٧ ساله دانشجوى كارشناسى مدیریت بازرگانى رشت، شنبه ٣٠ خرداد 1388در خیابان جمهورى به دلیل اصابت گلوله به پیشانى جان باخت و دوشنبه ٢ تیر1388 در قطعه ٢۵۴ به خاك سپرده شد.
63- وحیدرضا طباطبایى:
۲۹ ساله لیسانس زبان انگلیسی روز ٣ تیر1388 در بهارستان به دلیل اصابت گلوله به سر به قتل رسید و ۶ تیر 1388در قطعه ٣۰٨بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
64- میلاد یزدان‌پناه
30 ساله در تظاهرات اعتراضي ۳۰ خرداد در1388خیابان آزادی با شلیک گلوله نيروهاي امنيتي جان باخت.
65- واحد اکبری
34 ساله، شغل آزاد در تاریخ 30 خرداد 1388در خيابان ونك تهران بر اثر اصابت گلوله به پهلو به قتل رسيد و در تاریخ سه شنبه 2 تير1388 در قطعه 261 بهشت زهرا به خاك سپرده شد
66- علی فتحعلیان:
20ساله دانشجوی رشته عمران در روز 30 خرداد1388 وقتی از خانه اش در خیابان رودکی به سمت مسجد «لولاگر» می رفت، از بالای مسجد مورد اصابت گلوله قرار گرفته و دربيمارستان فوت مي كند. خانواده وي پس از 2 سال سكوت خود را در خصوص كشته شدن فرزندشان شكستند. پيكر او در قطعه 9 بهشت زهرا دفن گرديده است.
67- فرزاد جشنی:
جوان كرد و اهل آبدانان از توابع استان ايلام، دانشجوي رشته ادبيات، در اعتراضات مردمی بعد از انتخابات در خیابان ولیعصر بر اثر ضربات باتوم زخمی شد که به بیمارستان طالقانی منتقل میشود که پس از مدتی به دلیل نامعلوم به بیمارستان لقمان فرستاده میشود, سرانجام در تاریخ 25/3/88 به دلیل شدت ضربات از ناحیه سر , جان می بازد , پیکر فرزاد در مورخه 30 خرداد 88 در شهر آبدانان به خاک سپرده شد.
68- احمد نعیم آبادی:
25 ساله در اعتراضات 30 خرداد 1388در میدان آزادی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان رسول اکرم كشته مي شود جنازه او را یک هفته بعد در ٣١ خرداد88 به خانواده اش تحویل دادند. از این خانواده خواسته شده بود که با دریافت دیه از پیگیری شکایت خود صرفنظر کنند ولی آنها ضمن مخالفت با پذیرفتن دیه کماکان خواستار شناسایی و مجازات آمران و قاتلین فرزندشان می باشند هر چند که تا کنون هیچ پاسخ صریحی در این خصوص دریافت نکرده اند.
69- هادی فلاح منش
29 ساله ، اطلاعات زيادي از وي در اختيار نمي باشد تاریخ فوت وي از سوي بهشت زهرا 24/03/1388اعلام گرديده است. پيكر اودر بهشت زهرا ، قطعه 256، ردیف 134، شماره ۳۳به خاك سپرده شده است.
70-علی حسن پور:
48 ساله ، حسابدار، متاهل و دارای 2 فرزند. از اولين جان باختگان اعتراضات پس از انتخابات است. وي در تاريخ 25 خرداد88 در ميدان آزادي از بالای پایگاه بسیج مقداد از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به قتل رسيد. جنازه او پس از ماهها پیگیری همسرش ،لادن مصطفایی بعد از 105 روز به وی تحويل داده شد.
71- علیرضا توسلی:
12 ساله ، علیرضا همراه با پدرش در تاريخ 8 مرداد1388 براى شرکت در چهلم ندا آقاسلطان به بهشت زهرا رفته بودند. در هنگام بازگشت لحظه اى دست علیرضا از دست پدرش جدا مى شود، علیرضا بر اثر اصابت ضربه ی باتوم نيروهاي امنيتي به سرش دچار خونریزی مغزی شده و به قتل رسید. خانواده علیرضا بعد از ۴ روز، بالاخره روز 12 مرداد توانستند جنازه او را از پزشک قانونی تحویل بگیرند. رسانه‌هاي دولتي علت مرگ او را تصادف در جاده ساوه اعلام نمودند.
72- مرتضی سلحشور
بين تاريخ 18 تا 23 تير ماه 88 بر اثر شدت ضربات وارد شده در زندان کهریزک جان باخت.
73- مصطفی کاشانی رسا
مصطفی کاشانی رسا ، یکشنبه شب پس از کودتای انتخاباتی 22 خرداد هنگام سردادن شعار الله اکبر روی پشت بام ستاد انتخاباتی مهندس موسوی ، دراثر تهاجم نیروهای امنيتي كشته شد . مهاجمین به ساختمان ستاد ، پس از شلیک گلوله به طرف وی ، او را از بالای بام ستاد به پائین پرتاب کردند و دراثر شدت جراحات وارده جان سپرد . او تنها فرزند ذکور خانواده‌اش بود ودو خواهر بزرگتراز خود داشت . خانواده وی در اثر فشار وتهدید نیروهاي امنيتي ، نتوانستند مراسم ختم وبزرگداشت او را در مسجد نزدیک محل سکونت برپا دارند ولذا بناچارمراسم ختم او درمسجدی در سیدخندان برگزار شد
74- سجاد قائد رحمتي
20 ساله اهل شهرستان دورود استان لرستان . او به همراه خانواده‌اش در این شهر زندگی می@کرد .در تابستان به علت فقر برای کار به تهران رفته بود و در تظاهرات 31 تير ماه به همراه پسر عمویش شركت مي‌كند و حوالی ایستگاه مترو نواب کشته شد.
75- رامین قهرمانی:
30 ساله در درگیری‌های روزهای پس از انتخابات، مأموران از طریق دوربین مدار بسته یک بانک چهره رامین قهرمانی را شناسایی کرده و برای دستگیری وی به منزلش مراجعه می کنند. به دلیل عدم حضور رامین در منزل مأموران به مادر او می گویند که فرزندش هرچه زودتر خود را معرفی کند. رامین ١۵ روز بعد از اینکه با پای خود برای دفاع از بی گناهیش رفته بود، با بدنی که آثار شکنجه بر آن نمایان بود، از زندان آزاد و پس از دو روز بر اثر جراحات وارده در آغوش مادر جان سپرد. او پس از آزادی به مادرش گفته که چندین روز از پا او را آویزان کرده اند. رامین قهرمانی پس از آزادی به دلیل لخته های خون موجود در سینه اش در بیمارستان بستری و كشته مي شود. خانواده وي تحت تدابیر شدید امنیتی فرزند خود را به خاک سپردند.
76- مهدی ستار نسب رازلیقی
وی در روز بیست و پنچم خرداد ماه 1388 برای حضور در راهپیمایی مسالمت آمیز از منزل خارج شد و پس از آن مفقود گردید .خانواده او پس از دو ماه با مراجعه به بهشت زهرا با توجه به اینکه چهره‌اش قابل شناسایی نبوده او را از روی لباسهایش شناسایی کردند.
77- مجید کمالی
23 ساله، متولد یزد و ساکن محله امام شهر بود. وی از فعالان جنبش سبز بوده و در ساعت ٦ صبح روز ٣ شهریور ١٣٨٨ توسط نیروهای امنیتی دستگیر شد و پس از چند ساعت جان سپرد. ساعت دو بعد از ظهر پیکر او توسط افراد ناشناسی به بیمارستان افشار یزد برده شد ولی مسئولان بیمارستان از تحویل گرفتن جنازه وی خودداری کردند.
78- سید علی حبیبی موسوی خامنه
۴۳ ساله خواهرزاده میرحسین موسوی بود که در ۶ دی ۱۳۸۸ در جریان مراسم عزاداری روز عاشورا کشته شد. سید علی موسوی در زمان مرگ دارای یک دختر ۱۷ ساله و یک پسر ۷ ساله بود. ابراهیم موسوی برادر او پیش از این در جنگ کشته شده‌است. سید علی موسوی ظهر ۶ دی ۱۳۸۸ (عاشورا) در جریان تظاهرات روز عاشورا توسط سرنشینان یک پاترول مشکی هدف گلوله از ناحیه سینه قرار گرفت و بعد از انتقال به بیمارستان ابن سینا واقع در فلکه دوم صادقیه جان باخت.پیکر او پس از کش و قوسهای فراوان تحویل خانواده شد و تحت تدابیر شدید امنیتی شبانه در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. علی رغم پیگیری قضایی خانواده موسوی در مورد شناساییِ قاتلان فرزندشان تا کنون این امر بی نتیجه بوده است.
79- امیرارشد تاجمیر
25 ساله ، فرزند ایرج تاجمیر و شهین مهین‌فر (گوینده و مجری پیش کسوت رادیو وتلویزیون) در هجوم خودروهای نیروهای انتظامی به میان مردم در میدان ولیعصر تهران در 6 دی ماه 1388 (عاشورا) مورد اصابت شدید قرار گرفت و سپس همان خودروها از روی بدن نیمه جان او رد شدند. وی پس از انتقال به بیمارستان جان سپرد. او همچنین از صدابرداران رادیو بوده است. . عصر روز شنبه ۱۲ دی 1388 و پس از یک هفته پیگیری خانواده شهید تاجمیر برای دریافت پیکر فرزندشان، در قطعه ۳۰۲، ردیف ۱۶۶، شماره ۷ بهشت زهرا ، سریع و با عجله به خاک سپرده شد.
80- مهدی فرهادی راد (بلائی)
38 ساله در روز یک شنبه 6 دی ماه 1388 ظهر عاشورا، دراثر اصابت 25 گلوله ساچمه‌ای به صورت و سر و سینه به قتل رسید وی از خانواده‌ای مذهبی و از اهالی شهرری بوده است خانواده او شبانه به بهشت زهرا برده شده و آنگاه جنازه فرزند آن ها را که در حال دفن شدن بوده به آنان نشان می دهند.
81- مصطفی کریم بیگی
۲۷ ساله ، شغل آزاد، تنها پسر خانواده. در روز عاشورا ( ششم دیماه ۱۳۸۸) در خیابان انقلاب با شلیک گلوله به پیشانی كشته مي شود. بر روی جنازه وي هیچ اثری از شکستگی ، زخم یا کبودی نبوده و فقط یک سوراخ مربوط به گلوله بر روی پیشانی اش وجود داشته است .جسد وی 21 دی ماه از سوی خانواده شناسایی و روز چهارشنبه بیست و سه دی ۱۳۸۸ بعد از ظهر با خانواده وی تماس گرفته میشود که در ساعت 8.30 شب در بهشت زهرا مراسم تدفین در حال انجام شدن است و وی در تاریکی شب دفن می گردد.به خانواده او پیشنهاد دریافت دیه داده می شود که از سوی آنها رد می شود. آنان خواستار پیگیری قضایی شناسایی قاتلان فرزندشان و آزادی همه زندانیانِ هستند.
82- شاهرخ رحمانی
26 ساله ، وی در روز عاشورا ( ششم دیماه ۱۳۸۸) ودر چهار راه ولی عصر توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد و به قتل رسید. نیروهای امنیتی به شرطی پیکر او را تحویل خانواده‌اش دادند که هیچ گونه مصاحبه ای انجام ندهند و علت درگذشت او را تنها تصادف عنوان کنند . پیکر وی 9 دی ماه 88همزمان با پیکر سیدعلی موسوی در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
83- امیر اسلامیان
دانشجوی کرد دانشگاه ياسوج و عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در همدان كه به طور مشكوكي به قتل رسيد. او از فعالان دانشجويي بوده كه به علت شركت در فعاليتهاي صنفي و سياسی همواره مورد فشار و احضار به کميته انضباطی قرار می گرفته است و به علت صحبتها و افشاگريهايش به دانشگاه همدان تبعيد مي گردد و بعد از يك ترم به علت گزارش دانشگاه ياسوج مجددا به ياسوج بازگشته و در تابستان 87 به طور قطعي از دانشگاه ياسوج اخراج مي گردد. وي پس از انتخابات بخاطر شرکت فعال در فعاليتهای انتخاباتی ستاد مهدی کروبی در همدان ، خود را از نيروهای امنيتی مخفی مي كند اما بعد از چند روز در آذر 1388 به طرزی مشکوک به قتل مي رسد. جسد اين جوان حوالی روستای محل سکونت خود روستای “چراخ‎وال” واقع در شهرستان بوکان پيدا شد.
84- شهرام (عباس) فرج زاده طارانی
35 ساله یکی از کشته‌شدگان اعتراض‌های روز عاشورا در 6 دی سال ۱۳۸۸ در ميدان وليعصر تهران بود که توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد. از وي يك دختر 5 ساله به يادگار مانده است.فیلم زیر گرفته شدن وی توسط خودروی نیروی انتظامی در سایتهای زیادی منتشر شد ولی فرمانده انتظامی تهران این امر را تکذیب نمود و فیلم را جعلی دانست. یکی از شاهدان کشته شدن وی لیلا توسلی بود که پس از شهادت در این خصوص در مصاحبه با رسانه ها، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به 2 سال زندان محکوم گردید
85- شبنم سهرابي
34 ساله از کشته‌شدگان اعتراض‌های انتخابات ریاست جمهوری ایران در روز عاشورا در 6 دی سال ۱۳۸۸ می باشد .وي یک مادر مجرد بود که خود و دختر کوچکش نگین را سرپرستی می‌کرد. در جریان درگیری‌ها و اعتراضات روز عاشورای سال1388 در ميدان وليعصر خودروی نیروی انتظامی چندین بار از روی وی رد شد. فرمانده نیروی انتظامی، ادعا کرد که خودرو پلیس ربوده شده‌بود
او در روز حادثه، برای گرفتن نذری از منزلش در خیابان شادمان خارج شده وديگر بازنگشت. پیکر او ۲۰ روز بعد در سردخانه کهریزک به خانواه‌اش تحویل داده‌شد.مراسم خاکسپاری سهرابی تحت تدابیر شدید امنیتی در قطعه ۸۶ بهشت زهرا برگزار شد. مادر وی تا مدتها در خصوص ماجرای قتل فرزندش سکوت کرده بود. نگین دختر کوچک شبنم سهرابی نیز پس از کشته شدن مادرش دچار افسردگی شد.
86- فاطمه سمسارپور
از کشته شدگان ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ مي باشد او مقابل منزلش با شلیک یک گلوله از پا در آمد. وي در آن روز به همراه پسربزرگش کاوه میر اسدالهی ، مقابل در منزل‌اش که در یکی از کوچه‌های منتهی به خیابان آزادی قرار دارد، حاضر شد. و بر اثر شلیک یکی از ماموران لباس شخصی به اعتراضش درباره رعایت امنیت خانه‌اش کشته شد. در جریان این حادثه پسرش و یکی از همسایگان گلوله خورده و به شدت زخمی شدند. مرد همسایه و فرزند فاطمه از این حادثه جان سالم به در بردند. پیکر وی با پیگیریهای بسیار به خانواده او تحویل شد اما اجازه برگزاری مراسم در تهران داده نشد و خانواده به ناچار در یکی از شهرستان‌های شمالی (بابل) مراسمی کوچک برگزار کرده و او را به خاک سپردند.
87-علی شاه نظر
٤١ ساله ،در جریان دستگیری‌های روز قدس بازداشت شد، .وی از فرانسه به ایران بازگشته بود و سه روز بعد جنازه‌اش به خانواده تحویل داده شد .جزئیات نحوه قتل علی شاه نظر روشن نیست. آنچه مسلم است این است که او پس از دستگیری كشته شده است.
88- ---- معزز(مرد)
٢٧ ساله، از نام کوچک او اطلاعی در دست نیست. از جانباختگان اعتراضات ٣٠ خرداد ماه 1388 مردم تهران نسبت به نتایج انتخابات ریاست جمهوری است. او حوالی میدان آزادی با اصابت گلوله به چشمش کشته شد.
89- جهانبخت پازوکی
بنا بر اطلاعات موجود، احتمالا وی 50 ساله بوده و در روز پنج شنبه ٦ دی ١٣٨٨، در روز عاشورا در خیابان کشته شد. علت مرگ وي نیز نامشخص است. پیکر او در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. اطلاعات بیشتری از او در دست نیست.
90- هادی فلاح‌منش
29 ساله، دارای شغل آزاد، از مکان کشته شدن او اطلاعی در دست نیست.پیکر وی در قطعه 53 بهشت زهرا دفن شده است.
91- حسن کاظمینی
19 ساله، بنابر اظهارات پدر بزرگش وی هنگام شرکت در تظاهراتهای اعتراض آمیز به نتايج انتخابات ریاست جمهوری در میدان انقلاب کشته شده است. اطلاعات بیشتری از او در دسترس نیست.
92- آرمان استخری پور
١٨ ساله از شیراز ، در در گیری های تیرماه 1388 در محله ابیوردی مورد اصابت باتوم قرار گرفت و به کما رفت. او روز دوشنبه ٢٢ تیر 1388جان باخت. علت فوت او مرگ مغزی اعلام شده است. پیکروی سه شنبه ٢٣ تیر در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد
93- امیر کویری
20 ساله
94- سالار قربانی پارام
22 ساله، در تظاھراتهای اعتراض آمیز انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 جان باخت.حکومت علت فوت او را تصادف اعلام كرد. اطلاعات دیگری از مکان و نحوه کشته شدن وی در دست نمی باشد.
95- پویا مقصود بیگی:
دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه. او در تاریخ ٣٠ خرداد ٨٨ توسط نیروهای امنیتی کرمانشاه دستگیر و مورد شکنجه و ضرب و جرح قرار می گیرد و پس از آزادی به علت عوارض ناشی از شکنجه فوت می کند. مادرش بهجت (زهرا) نوذری که در جوانی همسر خود را از دست داده بودو به تنهایی 2 فرزند خود را بزرگ کرده بود برای اعتراض و دادخواهی به کشته شدن فرزندش بدن خود را گل گرفته و در مقابل اداره اطلاعات کرمانشاه به تنهایی تحصن کرده بود كه او نيز بازداشت مي گردد. نهايتا پيگيري هاي خانواده در خصوص علت كشته شدن فرزندشان به جايي نمي رسد.
96- محمد‌حسین فیض
26 ساله ، در راهپیمایی اعتراضی روز شنبه 30 خرداد ماه 1388 در خیابان آزادی در نزدیکی پایگاه بسیج مقداد به علت اصابت گلوله به پشت سرش به قتل رسید. پیکر وی در قطعه ٢۵٧ بهشت زهرا ردیف ٣١ شماره 25 دفن گردیده است. پدر فیض در مصاحبه با رسانه‌های دولتی و نیز مخالف دولت فرزندش را بسیجی و عاشق ولایت دانست وی کسانی که بحث تقلب در انتخابات را مطرح کردند عامل کشته شدن فرزندش می داند.اما یکی از اعضای خانواده فیض در مصاحبه دیگری محمد حسین را معترض به نتایج انتخابات و دیدگاه او با پدرش را متفاوت دانست.
97- مهرداد حیدری:
روزنامه نگار روزنامه خراسان و هفته نامه نسیم مشهد بوده روز یکشنبه ۲۱ تیر 1388به طرز مشکوکی به قتل رسید. او در آخرین یادداشت خود در روزنامه خراسان رضوی در روز شنبه 20 تير از وزارت اطلاعات به سبب رفتار خشونت آمیز با جوانان معترض به منظور کسب اعتراف دروغین انتقاد کرده بود.
98- رامین پوراندرجانی
26 ساله ، متولد شهر تبريز ،وي پزشک وظیفه بازداشتگاه کهریزک بود كه بسياري از جان باختگان اين بازداشتگاه را معايته كرده بود .وی در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۸ در ساختمان بهداری نیروی انتظامی تهران به صورت مرموزی درگذشت. مقامات مسئول، ابتدا علت مرگ او را سکته قلبی هنگام خواب و در تاریخ ۱۰ آذر ۱۳۸۸ عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران علت مرگ را «مسمومیت دارویی» اعلام کرد و امكان خودكشي را نيز در دست بررسي دانست. در نهایت هم پزشکی قانونی اعلام کرد مرگ این پزشک جوان به علت مسمومیت بوده است. بسياري علت مرگ وی را شهادت در دادگاه علیه مجریان زندان کهریزک مي دانند. او پس از دیدار و ارائه اطلاعاتی پیرامون جزئیات شکنجه‌ها و عوامل آن در کهریزک نگران جان خود بوده است نهايتا مسئولان از کالبد شکافی جسد وی نیز جلوگیری کردند .
99- علی فتولیان
دانش آموز، در تاريخ 18 تير 1388 در مقابل مسجد لولاگر تهران به علت شليك گلوله كشته شد.
100- مهدی نیلفروش زاده
اهل اصفهان و دانشجوي ارمنستان بوده است. بر اساس اخبار تایید نشده، ماموران پس از شناسایی او در مراسم۱۳ آبان1388 به قصد بازداشت این جوان دانشجو به منزل پدری او رفته و با او و خانواده اش درگیر شدند، در جریان این درگیری وي با اسلحه نیروی انتظامی کشته می شود.
101-لطفعلی یوسفیان
۵۶ ساله، کارمند. که در درگیری های اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوري در خرداد 1388 با استنشاق گاز اشک آور دچار مشکلات تنفسی می شود که پس از چند روز در بیمارستان ابن سينا تهران جان خود را از دست می دهد. آقای یوسفیان یکی از بستگانِ نزدیک علی حسن پور است که در راهپیمایی روز ۲۵ خرداد با اصابت گلوله کشته شده بود. خانواده وي به منظور تسريع در تحويل گرفتن جسد و جلوگيري از دردسرهاي احتمالي علت مرگ وي را ايست قلبي اعلام كردند.
102-محمد جواد پرنداخ
۲۵ ساله دانشجوی دانشگاه صنعتی اصفهان و اهل گیلان غرب بود که پس از شرکت در تجمعِ اعتراضیِ دانشجویانِ این دانشگاه پس از دهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوریِ ۸۸ چندین بار احضار و بازجویی شده بود، اما در روزی که بايد به اداره اطلاعات اصفهان مراجعه می کرد، جسد وی در زیرپل‌ واقع دربلوار کشاورز اصفهان یافته و به خانواده اش تحویل داده شد. مقامات دولتی اعلام کردند که وی خودکشی کرده است. ولی خانواده او پس از یکسال سکوت خود را شکستند و اعلام کردند فرزندشان خودکشی نکرده است.
103-حسین غلام کبیری
۱۸ ساله ، طبق گزارش کیهان در شامگاه روز ۲۵ خرداد ۸۸ به وسیله یک دستگاه خودروی پراید در منطقه سعادت آباد تهران زیر گرفته شد و چند ساعت بعد به دلیل خونریزی داخلی جان خود را از دست داد. رسانه ها و منابع حکومتی غلام کبیری را از بسیجیان فعال حوزه ۳۵۵ امام حسن مجتبی (ع) ناحیه مقاومت بسیج ری معرفی کردند.
غلام کبیری تنها قربانیِ راهپیمایی ۲۵ خرداد است که دستگاه قضایی اقدام به بررسی علل کشته شدن وی کرده و دادگاهی برای محاکمه ی متهمِ به قتلِ او برگزار شد.
104- محمد علی راسخی نیا
40 ساله در اعتراضات روز عاشورا در تاريخ 6 دي 1388بر اثر اصابت ساچمه شکاری كشته شد .وي داراي دو فرزند مي باشد. پيكر وي در قطعه 304 ردیف 85 شماره 5بهشت زهرا دفن گرديده است
105- محسن انتظاری
به احتمال زیاد و بنابر اظهارات یکی از آزادشدگان بازداشتگاه کهریزک وی یکی از کشته شدگان کهریزک می باشد که اطلاعات چندانی از وی در دست نمی باشد تاریخ فوت او از 18 تا 23 خرداد ماه می باشد
106- حسام حنیفه
۱۹ ساله‌،كارمند يك شرکت نقشه کشی، در تظاهرات اعتراض آميز روز ۲۵ خرداد1388 در برابر پایگاه بسیج مقداد، بر اثر اصابت گلوله کشته‌شد.رسانه های دولتی تلاش زیادی کردند تا او و خانواده اش را حامی دولت نشان دهند ولی مادر حسام این موضوع را تکذیب نمود. شكايت خانواده او در خصوص معرفي قاتل فرزندشان علي رغم پيگيريهاي فراوان تا كنون بدون نتيجه بوده است .
107- صانع ژاله
26 ساله دانشجوی رشته هنرهای نمایشی دانشگاه هنر تهران و از کردهای سنی‌مذهب بود که در جریان اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر برخورد گلوله کشته شد.ابتدا از سوي رسانه‌هاي دولتي او را يك بسيجي عنوان كردند و کارت بسیج وی را در تلویزیون نمایش دادند. خانواده او نيز براي تائيد اين امر تحت فشار زيادي قرار گرفتند در حاليكه برادر او قانع ژاله ادعاهای مبنی بر بسیجی بودن او را تکذیب کرد و گفت کارت بسیج همان روز کشته شدن برادرشان برای او از طرف حکومت صادر شده‌است.
مراسم تشییع پيكر وی در روز ۲۷ بهمن1389 با حضور انبوهی از جمعیت از دانشگاه هنر تا دانشگاه تهران برگزار شد. این مراسم به صحنه درگیری طرفداران و مخالفان حکومت تبدیل شد به نحويكه از اوایل صبح دانشگاه هنر به اشغال نظامیان طرفدار حکومت درآمده بود و تعدادی از دانشجویان مورد حمله قرار گرفته و شماری نیز دستگیر شدند، و عملا نيز دانشجویان اجازه شرکت در تشییع جنازه را نداشته‌اند. برادر صانع آرزوی او را اینگونه بیان می کند : صانع آرزویش این بود که مثل بهمن قبادی( کارگردان) در خدمتِ ملتش باشد.
108- محمد مختاری
22 ساله ،دانشجوي مهندسي معدن دانشگاه شاهرود،در جریان اعتراضات جنبش سبز درروز دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در خيابان رودكي تهران پنجاه متر مانده به خيابان توحيدو به ضرب گلوله مستقيم به پیشاني کشته شد. رسانه‌هاي حكومتي ابتدا سعي كردند او را بسيجي و عوامل فتنه را عامل کشته شدن وی معرفی کنند ولی فعالیتهای اینترنتی محمد خلاف این را نشان می داد. او در آخرین پست فیس بوک خود نوشته بود : « خدایا ایستاده مردن را نصبیم کن که از نشسته زیستن در ذلت خسته ام.»
.مراسم تشیع جنازه محمد مختاری با حضور ماموران لباس شخصی برگزار شد.به طوريكه خانواده مختاری فقط نظاره‌گر بودند و در مراسم ختم عزیزشان اجازه هیچ دخل و تصرفی نداشتند. و تمامی مراسم توسط نیروهای لباس شخصی و ناشناس انجام شد.خانواده مختاری خواستار تعقیب قضایی و مشخص شدن قاتل او شدند.
109- امیرحسین تهرانچی
22 ساله در جریان اعتراضات جنبش سبز درروز دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ بر اثر شليك گلوله كشته شد ابتدا رسانه هاي دولتي منكر كشته شدن وي شدد. ليكن جهت جلوگيري از اطلاع رساني، خانواده وي تحت فشارهاي امنيتي زيادي قرار گرفتند. تحویل پیکر وي به خانواده اش، پس از اخذ تعهد مبني بر عدم اطلاع رسانی صورت گرفت و در ۴ اسفند1389 تحت تدابیر امنیتی در بهشت زهرا در قطعه ۳۱۲ به خاک سپرده شد.
110- حامد نورمحمدی
دانشجوي خرم آبادي ترم 4 رشته زيست شناسي دانشگاه شيراز، ساکن خوابگاه دستغیب، در جریان اعتراضات جنبش سبز در اول اسفند 1389و بزرگداشت شهدای ٢۵ بهمن 1389 در شيرازكشته شد. به گفته شاهدان عينی، حامد نورمحمدي از پل روگذر حد فاصل ميدان دانشجو و میدان نمازی توسط ماموران امنیتی به پایین پرت شده و پس از برخورد ماشین در سطح خیابان پايین (خیابان ساحلی) جان خود را از دست داد.خانواده وی در خصوص نحوه کشته شدن فرزندشان سکوت کرده اند.
111- بهنود رمضانی
19 ساله ، دانشجوی ترم دوم رشته مهندسی مکانیک دانشگاه نوشیروانی بابل. درپي اعتراضات جنبش سبز در 25 اسفند ۱۳۸۹ (شب چهارشنبه سوری ( بر اثر ضربات باتوم نیروهای بسیج در میدان ۲۲ نارمک تهران مورد مورد ضرب و جرح شديد واقع گرديد و دچار شكستگي از ناحيه استخوانهاي دست و پا و گردن و ضربه مغزي گرديد پيكر وي به بیمارستان الغدیر تهران منتقل شدو در روز ۲۶ اسفند ۱۳۸۹ خانواده اش جسد وی را از پزشک قانونی تحویل گرفته و در روز ۲۷ اسفند، در روستای قراخیل از توابع شهرستان قائم شهر به خاك سپردند. رسانه های دولتی علت مرگ او را مرگ بر اثر انفجار نارنجک دست ساز توسط خود وی اعلام کردند اما در گزارش اولیه پزشکی قانونی به "مرگ بر اثر ضربات متعدد شی سخت به سر" اشاره گردیده است .
112- علیرضا صبوری میاندهی
22 ساله ،از مجروحان اعتراضات مردمي به نتايج انتخابات رياست جمهوري در تاريخ ۲۵ خرداد 1388 بود كه در مقابل پایگاه بسیج ۱۱۷ گردان عاشورا مورد اصابت گلوبه قرار گرفت كه به كمك مردم به بيمارستان منتقل و پس از جراحي و خارج كردن تكه هايي از گلوله به مدت يك ماه در كما به سر برد. پس از به هوش آمدن وي خانوده اش كه تا آن زمان در بي خبري مطلق به سر مي بردند، ادامه درمان وي را در خانه ادامه دادند. یازده ماه پس از بیست و پنج خرداد ۸۸،خانواده اش او را با مشکلات زیادی از کشور خارج و راهی ترکیه و پس از اخذ پناهندگي به بوستون آمريكا اعزام می‌کنند. ولي ، پس از ۸ ماه به علت عوارض ناشی از وجود قسمت‌هایی از گلوله در بافت مغز، سر انجام در ۲۶ آبان ۱۳۹۰ علیرضا صبوری جان سپرد و پس از حدود ۲ ماه، و به درخواست خانواده‌اش، پیکرش را در شهر برلین آلمان به خاک سپردند.

گسترده گی سرکوب،نشان درماندگی رژيم است