۱۳۹۵ خرداد ۲۳, یکشنبه

در پی عدم پرداخت نه ماه مطالبات مزدی، 28 کارگر کارخانه فولاد زاگرس صبح امروز به تهران آمدند.
  به گزارش ایلنا، 28 کارگر کارخانه فولاد زاگرس در پی عدم پرداخت مطالبات مزدی امروز صبح به تهران آمدند تا در وزارت کار پیگیر مطالبات صنفی خود باشند .
از قرار معلوم  این 28 کارگر، 9 ماه مطالبات مزدی پرداخت نشده طلبکارند.
به گفته کارگران، پس از انحلال کارخانه فولاد زاگرس در اسفند 92، مصوب شده بود که 28 کارگر برای نگهبانی و کارهای جانبی در کارخانه باقی بمانند و سهامداران کارخانه شامل صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق کارکنان فولاد و تامین اجتماعی دستمزد این کارگران را پرداخت کنند.

رقص گروهی از دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان

بدهی ۸ میلیاردی و تصاحب یک شرکت دارویی توسط فرزند محمد علی رامین


«یاسین رامین» آقازاده ایرانی دارای تابعیت آلمان که 
چندی پیش هم به واسطه ازدواج پر سر و صدایش، اسمش بر سر زبان‌ها افتاد حالا هم یک بدهی هشت میلیارد تومانی دارد و هم یک شرکت دارویی را تصاحب کرده است.
465672283652.jpg
به گزارش اعتماد، پرونده فرد مذکور از یک سال پیش با شکایت سازمان بازرسی کل کشور وارد فاز جدی و حالا به کارشناس ارجاع داده شده است و به محض اظهارنظر کارشناس، تصمیم نهایی از سوی بازپرس دادسرای کارکنان دولت گرفته خواهد شد. یادگاری دیگر از دولت پیشین که آن‌گونه که دیروز پایگاه خبری جماران عنوان کرد «متهم آقازاده» از زمان شکایت از کشور خارج و سپس ممنوع‌الخروج شده است. ماجرا از روزهای اوج تحریم شروع شده است. این‌بار تخلف نه در بانک و نه در فروش نفت که در یکی از شرکت‌های زیرمجموعه سازمان هلال‌احمر رخ داده است.
شرکت دارویی رشد که با تخلف به وقوع پیوسته حالا از سال ٢٠١١ دیگر فعالیتی نداشته است. شرکت دارویی رشد در آلمان مستقر است شرکتی که توسط سیدمسعود خاتمی، رییس وقت سازمان هلال احمر در سال ٨٩ به نام آقای «یاسین رامین» منتقل شده است. پرونده تخلف این آقازاده منتسب به مسوولان دولت قبل این روزها در حالی جلو می‌رود که احتمال صدور حکم برای آن زیاد دور از ذهن نیست.
شرکت رشد از اعزام نماینده برای ساماندهی تا غیرفعال شدن
ماجرا از آنجایی آغاز می‌شود که در سال‌های اوج تحریم که مقوله واردات دارو نیز با مشکل مواجه شده بود؛ یکی از شرکت‌های جمعیت هلال‌احمر که در آلمان در زمینه واردات دارو به ایران فعالیت می‌کرد، شرکت رشد بود که در دولت دهم، فردی برای ساماندهی آن شرکت عازم آلمان شد اما نتیجه این ساماندهی، ظاهرا تصاحب شرکت توسط وی و انتقال سهام به نام او شد. تنها شرکت باسابقه سازمان هلال‌احمر که در آلمان فعال بوده، شرکت رشد است که در سنوات اخیر پس از تصاحب، غیرفعال شده و عملا برای این سازمان کاری نکرده است. شرکت رشد ارزش میلیاردی دارد و دارای سابقه فعالیت دارویی طولانی است. خبر اولیه تخلف در این شرکت را در سال ٩۴ دبیرکل جمعیت هلال‌ احمر داد. علی‌اصغر احمدی گفت: «مسوولان جمعیت هلال‌ احمر بارها تاکید کردند که اقدامات کامل باید صورت گیرد و اگر اموالی از هلال‌ احمر بیرون رفته، باز پس گرفته و با فرد یا افراد خاطی برخورد شود. مسوولان کنونی هلال‌ احمر طی ماه‌های گذشته، مدعی وجود تخلفاتی در شرکت مذکور شدند و اکنون این پرونده در مرحله بررسی قضایی است.»
نکته اما اینجا بوده است که برای بازپرداخت تعهدات به آقازاده مذکور زمان و فرصت هم داده شده بوده اما در این مدت هیچ اقدامی صورت نگرفته بوده است. در این مورد حسام‌الدین مدنی، مدیرعامل سابق سازمان تدارکات پزشکی هلال احمر گفته بود که: «ما به آقای «یاسین رامین» اعلام کردیم که باید بدهی خود به سازمان تدارکات را تسویه کند، در غیر این‌صورت از طریق مراجع قانونی عمل خواهیم کرد که ایشان تا زمانی که بنده در این سازمان مسوولیت داشتم نسبت به تسویه‌حساب اقدام نکرد و ما نیز مدارکی که طی یک سال و نیم گذشته فراهم کرده بودیم را خردادماه در اختیار دادگاه، سازمان بازرسی، رییس جمعیت هلال احمر و همه دستگاه‌های نظارتی گذاشتیم.»
بدهی هشت میلیارد تومانی «یاسین رامین» و تصاحب شرکت دولتی
در این مورد اما سیدامیر محسن‌ ضیایی، رییس جمعیت هلال‌‌ احمر توضیحات مفصل‌تری داده و گفته بود که «طبق قوانین آلمان، شرکت‌های فعال در آن کشور باید تحت مسوولیت اتباع آلمانی باشند و این شرکت در زمان مسوولیت آقای خاتمی در هلال‌احمر به «یاسین رامین» منتقل شده است. » وی در ادامه تاکید کرده بود: «موضوع شرکت رشد دارای دو بخش است که برای بخش اول آن اقدام قضایی صورت گرفته اما برای بخش دیگر فعلا اقدامی صورت نگرفته است چرا که از نظر قوانین آلمان این شرکت متعلق به هلال احمر نیست بلکه به نام این آقازاده ثبت شده است.» رییس جمعیت هلال‌ احمر در مورد علت اختلاف هلال‌احمر با «یاسین رامین» نیز تاکید کرد که در واقع جمعیت هلال احمر تعدادی تجهیزات پزشکی از یک شرکت خارجی به مبلغ ٢ میلیون یورو خریداری کرده بود که این مبلغ را به شرکت رشد داد تا به عنوان واسطه به شرکت فروشنده تحویل دهد اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد. این بدهی هنوز تسویه نشده و در تبادلات مالی وجود دارد و از آنجایی که ما فعالیت‌های زیادی به صورت مشترک با این شرکت انجام می‌دهیم هنوز این شرکت شکایتی از ما نکرده است اما ما باید این مبلغ را به آنها پرداخت کنیم.

وی همچنین تاکید کرده بود «ما دو میلیون یورو به شرکت رشد دادیم تا پول تجهیزات پزشکی را پرداخت کند اما با وجود اینکه تجهیزات خریداری شده به داخل کشور آمده اما پولی به فروشنده نرسیده است، در این زمان ما هنوز نمی‌توانیم بگوییم که از «یاسین رامین» طلبکار هستیم چرا که هنوز در دادگاه این موضوع را اثبات نکرده‌ایم و فعلا عنوان اختلاف‌حساب به آن داده‌ایم.»

پیام خمینی به کاخ سفید و واکنش های دائی جان ناپلئونی، منصور فرهنگ




منصور فرهنگ
نامه های خمینی به روئسای جمهور آمریکا بیانگر آگاهی او از معادلات قدرت در جهان و نگرانیهای امنیّتی آمریکا در دوران جنگ سرد است. او میدانست که سیاستمداران آمریکا در رقابت با اتحاد جماهیر شوروی و تقابل با کمونیسم نسبت به مذهب بینش مثبت داشتند و غالب رهبران مذهبی فعال در حریم سیاست را حامیان سیاست خارجی خود میدانستند.
گزارش بی بی سی فارسی در باره نامه های آقای خمینی به رؤسای جمهور آمريکا واکنشهائی ایجاد کرده که غالباً متأثر از عادات فکری در فرهنگ سیاسی ایران و بی اعتنا به تبیین واقعه است. بخشی از گزارش بی بی سی سالها پیش در نوشته های ویلیام سلیوان (سفیر آمریکا در ایران در سال 1356) گری سیک (مشاور امنیتی در دولت کارتر) و ابراهیم یزدی (مشاور خمینی در نوفل لو شاتو) منتشر شده است. اشارات این سیاستمداران در خاطرات خود به نامه های خمینی و تماس غیر مستقیم او با مقامات آمریکائی از اهمیّت خبری و تحلیلی گزارش بی بی سی نمی کاهد. برداشت سیاستمداران از تجربیات خود میتواند به فهم ما از وقایع کمک کند ولی هر گز نمیتواند جایگزین بررسی اسناد خارج شده از طبقه بندی باشد. در این رابطه باید سپاسگذار ابتکار کامبیز فتّاحی باشیم.
عناصری که انقلاب ایران را توطئه آمریکا و بریتانیا میدانند نامه های خمینی به پرزیدنت کارتر را سند اثبات موضع خود دانسته و میگویند که شاه سابق هم این واقعیت را در خاطرات خود (پاسخ به تاریخ ) افشا کرد. روحانی و رفسنجانی و شرکاء که خود غلامان خمینی بودند سکوت کرده اند. لیبرالها و چپی ها که اوّلین قربانیان خشونت ولایت فقیه بودند و مبّلغین رژیم آنان را مجریان "توطئه آمریکا" مینامیدند تماس پنهانی خمینی با آمریکا را اثبات ریا کاری او و صحّت مواضع خود میدانند. آقای خامنه ای و مسئولین منتخب او در نهادها ی امنیّبی، تبلیغاتی، قضائی و نظامی رژیم برای نفی دو دوزه بازی خمینی از یار دیرینه خود دائی جان ناپلئون الهام میگیرند.
جالب اینجا است که ادعای خامنه ای در متّهم کردن بی بی سی به جعل سند از مکتب همان دائی جان ناپلئونی بهره میگیرد که شاه سابق را متقاعد کرده بود که بی بی سی در توطئه بر اندازی رژیمش نقش داشته است. توضیح و تفسیر این هماهنگی طنز آلود کار نویسنده هنرمند آیرج پزشکزاد است. شاه و خمینی شخصیتهای متفاوتی داشتند ولی در موضع مستبدین بلا منازع یکی از ویژه گیهای مشترکشان این بود که هر انتقاد یا مخالفتی با ادعاها و اعتقادات خود را توطئه دشمن میدانستند. آنچه که شاه و خمینی در گذشته و خامنه ای و شرکاء در زمان حال قادر به درک یا اذعان به آن نیستند این است که بی بی سی معتبرترین ، وسیعترین و مقبول ترین سازمان خبری جهان است و متّهم کردن آن به جعل سند یا خبر آب در هاون کوبیدن است.
نامه های خمینی به روئسای جمهور آمریکا بیانگر آگاهی او از معادلات قدرت در جهان و نگرانیهای امنیّتی آمریکا در دوران جنگ سرد است. او میدانست که سیاستمداران آمریکا در رقابت با اتحاد جماهیر شوروی و تقابل با کمونیسم نسبت به مذهب بینش مثبت داشتند و غالب رهبران مذهبی فعال در حریم سیاست را حامیان سیاست خارجی خود میدانستند. لذا این امر منطقی و قابل دفاع است که رهبر حرکت انقلابی ایران طی نامه ای به رئیس جمهور آمریکا بگوید که ایران آینده ضدیّتی ذاتی با آمریکا نخواهد داشت و تغییر رژیم در کشور منجر به وابستگی یا تمکین به اتحاد شوروی نخواهد شد. یک رهبر ملّی و دمکرات معتقد به کثرتگرائی و جدائی دین از حکومت میتوانست چنین پیامی به آمریکا یا دیگر کشورها بفرستد و مورد تأئید اکثریت بزرگ طرفداران انقلاب واقع گردد. ابراهیم یزدی از این زوایه پیام خمینی به کارتر را تأئید میکرد و اگر امروز از آزادی بیان برخورد بود از تشریح و تفسیر ریاکاری خیمنی و دکان دو نبشش کوتاهی نمیکرد.
آنچه در زمان اقامت خمینی در نوفل لو شاتو روشن نبود ولی بعد از بازگشتش به ایران بر ملا گردید این بود که هدف او از نامه نویسی به کارتر و دفاع از آزادی و برابری انسانها در مصاحبه با خبرنگاران با نیّت تزویر و فریب بیان میشد. خمینی از نگرانی آمریکا در رابطه با احتمال نفوذ شوروی در ایران بعد از شاه بعنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود استفاده کرد و آنچه در فکر و احساس او وجود نداشت رفاه و امنیت و حیثیت حامعه ایران بود. خمینی مطلق اندیشی بود که چون دیگر مستبدین مطلق اندیش چپ یا راست از اصل هدف وسیله را توجیه میکند پیروی میکرد. پیامد این اصل در تصمیمات سیاسی این است که هر نوع پنهان کاری، خشونت، تزویر و دروغ برای رسیدن به هدف مجاز است. کمونیستها و فاشیستها با ارجاع به فرضیّات تاریخی، طبقاتی و نژادی اصل هدف وسیله را توجیه میکند را بکار میگیرند. در سنّت تشیّع نام این روش تقیه است. خمینی در کشف اسرار میبوسد که "هر کس جزئی خردی داشته باشد میفهد که حکم تقیه از احکام قطعیه خدا است...هر کس تقیه ندارد دین ندارد لکن ما برای این مطلب گواه از قرآن نیز داریم" (ص 129).
خمینی برای حفظ و گسترش قدرت ولی فقیه هیچ حد و مرزی برای تقیه قائل نبود. در نوفل لو شاتو خمینی میگفت که "جمهوری اسلامی بشر دوست است و به آرمان صلح و آرامش تمام بشریت کمک خواهد کرد." ولی در موضع قدرت گفت اسلام مرز نمیشناسد و در مصاحبات وموعظه های خود، مشروعیت دولتهای عربی منطقه را زیر سئوال برد و شعار صدور انقلاب سر داد. حمله عراق به ایران عکس العمل صدام حسین به تبلیغات و تهدیدات ایران بود. در تابستان 1982 که نیروهای نظامی ایران موّفق به عقب راندن ارتش عراق از خاک کشور شدند، دولتهای عربی خلیج فارس به ایران پیشنهاد کردند که به ازای دریافت 20 بیلیون دلار غرامت جنگی قطعنامه آتش بس شورای امنیّت سازمان ملل را بپذیرد. خمینی این پیشنهاد را رد کرد وگفت "جنگ چیز خوبی است. تنور جنگ را گرم نگهدارید". مخالفت خمینی با آتش بس در آن زمان برای مردم ایران فاجعه بود ولی برای تثبیت ولایت فقیه و بسیج توده ها علیه مخالفین استبداد حاکم کار آئی داشت.
خمینی از آغاز ورود به ایران اسرائیل را کشور نا مشروع نامید و نابودی آن را وظیفه مسلمانان اعلام کرد. حدود دو ماه بعد از حمله عراق به ایران نیروی هوائی ایران نیاز مبرمی به قطعات یدکی هلیکوپترهای ساخت آمریکا داشت ولی بدلیل تحریمهای مربوط به گروگانگیری قا درنبود که در بازار آزاد خرید کند. وقتی مأمورین ارتش در صدد خرید قطعات مورد نیاز در بازار سیاه بر آمدند پی بردند که اسرائیل تنها کشوری است که حاضر به فروش است. سرهنگ فکوری، فرمانده نیروی هوائی در آن زمان، نزد خمینی رفت و او را مطلع کرد که فقط اسرائیل حاضر به فروش قطعات یدکی مورد نیاز به ایران است. خمینی از فکوری پرسید فروشنده کجائی است؟ فکوری پاسخ داد که او ایتالیائی است. خمینی گفت وظیفه شرعی ما نیست که بدانیم فروشنده جنس را از کجا آورده است.
ضدیت ذاتی خمینی با جهان غرب ریشه های فرهنگی و اجتماعی داشت ولی تقابل او با ابر قدرت آمریکا از حسابگریهای سیاسی داخلی و بلندپروازیهای منطقه ای متأثر بود. وقتی خمینی وارد ایران شد درک کرد که احساسات ضد آمریکائی در جامعه قوی است و نیروهای چپ با استفاده از این احساسات قادر به بسیج بخش قابل توجّهی از طبقات متوسط شهرنشین هستند. برای خنثی کردن توانائی چپ خمینی تصمیم گرفت که خود پرچمدار تبلیغلت ضد آمریکائی شود. لذا بعد از حمایت از گروگانگیری و "شیطان بزرگ" نامیدن آمریکا با کمک حزب توده اول حامیان دمکراسی را از صحنه حذف کرد و بعد با بکار گیری خشونت نا محدود به چالش چپ خاتمه داد.
در اوایل ژانویه 1979 نگارنده به نوفل لوشاتو رفتم تا برای نوشتن مقاله ای در باره حرکت انقلابی ایران با خمینی مصاحبه کنم. در ملاقات با او قبل از طرح سئوالات خود را استاد دانشگاه در کالیفرنیا معرفی کردم. خمینی در پاسخ گفت "منهم طلبه ام و میخواهم به قم بر گردم و به کار طلبگی ادامه دهم". سخن خمینی که مفهوم آن بی علاقه بودن او به قدرت سیاسی بود چون آهنگ دلنوازی در گوشم فرو رفت،بی خبر از آنکه آقا تقیه میکند.