گفتگو با ناصر مهاجر
مجید خوشدل
مجید خوشدل
بخشی از فعالیت جنبی «بنیاد پژوهشهای زنان ایران» در کنفرانسهای سالانه، انتخاب زن برگزیدهی سال است. این گزینه در سال جاری طیفی از زنان کشورمان را شامل شده است: عزیزانمان؛ مادران خاوران!
بیتردید کسانی که رنج زندان و شکنجه را تجربه کرده و یا در میان دوستان و اقوام زندانی سیاسی و یا عزیز اعدامی داشته باشند، این انتخاب لبخند شادمانی بر لبانشان مینشاند.
امّا آیا این انتخاب لبخند رضایت بر لبان همهی مادران داغدیده و تمام همسران سوگوار مینشاند؟ آیا مادران «لعنتآباد»ها در شهرهای رشت و اصفهان و مشهد و تبریز و شیراز و... و آن خیل عظیمی که در تبعید سیاه همچنان سیاهپوش ماندهاند، از این انتخاب مسرور خواهند گشت؟ آیا مادران بهشت زهرا و «بهشت»های دیگری که به همّت دوزخیان آباد گشته، از این انتخاب خرسند خواهند بود؟ آیا این انتخاب نمیتوانست به همهی مادران و همسران داغدیده زندانهای رژیم اسلامی ایران اختصاص یابد؟
در هفتهی گذشته بارها از خود پرسیدهام که آیا «مادران خاوران» یک انتخاب سیاسی نبوده است؟ آیا فعالان حقوق بشری و تمام کسانی که برای ایرانی بدون زندان سیاسی و اعدام مبارزه میکنند، همچنان میان اعدامیان تودهای، اقلیتی، مجاهد، پیکاری، راه کارگری، اکثریتی، بهایی، خانقایی و... تفاوت قایل میشوند و یکی را بر دیگری ترجیح میدهند؟
در این هفته بارها به خود نهیب زدهام که وقتی فعالان حقوق بشری هنوز نمیخواهند از خر شیطان پیاده شوند، آیا به کسانی که برای فردای رژیم اسلامی طناب دار میبافند و سیم خاردار کلاف میکنند، میتوان خرده و ایرادی گرفت؟
اینها مشغلههای فکری و درگیریهای ذهنیام در هفتهی گذشته بوده و من را از آنها راه گریزی نبوده است. این است که برای رهایی از شرّ اوهام انبوه شده در جان و روانام، به نزد دوست عزیزم ناصر مهاجر میروم تا بخشی از مشغلههای ذهنیام را با ایشان تقسیم کنم.
گفتگوی من با ناصر مهاجر تلفنی بوده که بر روی نوار ضبط شده است.
* * *
* ناصر مهاجر عزیز، با سلام و تشکر از شرکتتان در این گفتگو.
ـ مجید عزیز، سلام از من است. بسیار خوشحال هستم که بعد از مدتها با همدیگر گفتگو میکنیم. من در اختیار شما هستم.
* گفتگوی ما (یعنی پرسشهای من) پیرامون بخشی از فعالیت جنبی «بنیاد پژوهشهای زنان ایران»، یعنی انتخاب زن برگزیده سال است. از آنجا که بنیاد مزبور تاکنون در بخش اطلاعرسانی و گزارش نشستهای سالیانهاش بسیار ضعیف عمل کرده (که ظاهراً این ضعفی ساختاری است) و نیز گزارشهای ناقص و مغشوشی از این کنفرانس، خصوصاً از بخش انتخاب زن برگزیدهی سال، در تعدادی از رسانههای ایرانی منتشر شده، فکر کردم گفتگویی با شما داشته باشم، در عرصهای که شما ناصر جان در آن کار و فعالیت کردید. یعنی همان انتخاب زن برگزیدهی سال.
امّا پیش از باز کردن پوشهی پرسشهایم، مایلام قراری با هم بگذاریم. اخیراً مطلع شدم که شما و سه دوست دیگر، کتابی در دو جلد منتشر کردهاید به نام «گریز ناگزیر» که این کتاب هزار و ششصد ـ هفتصد صفحهای یادنگار گریز سی تبعیدی ایرانی به خارج کشور است. این کتاب تا چند روز آینده به دست من میرسد و سپس خواندناش را شروع میکنم. امّا قرار ما (با خنده): بعد از مطالعهی کتاب، گفتگویی در این باره داشته باشیم. راجع به این پیشنهاد چه نظری دارید؟
ـ مجید جان، من با کمال میل با شما در این باره گفتگو میکنم و از این بابت بسیار ـ بسیار خوشحال میشوم. بنابراین من کاملاً در اختیار شما هستم.
* بسیار خوب! بپردازیم به مبحث اصلی گفتگویمان. در هفتهی گذشته بنیاد پژوهشهای زنان ایران انتخاب زن برگزیدهی سال را به طیفی از زنان ایران اختصاص داد: «مادران خاوران» و یا «بانوان خاوران».
اگر موافق باشید این انتخاب را گام به گام با هم پی بگیریم. ابتدا از گلناز امین شروع میکنم که ظاهراً پیشنهاد دهندهی گزینهی زن برگزیده سال به شخص شما بود (طبق اطلاعاتام). از این جا به بعد را به شما واگذار میکنم.
ـ عرضام به حضورتان مجید جان، تا جایی که من به یاد میآورم (و شما حتماً این حق را برای من قایل میشوید که ممکن است تاریخ اطلاعی که خدمتتان عرض میکنم، دقیق نباشد) حدود پنج ماه پیش خانم گلناز امین به من تلفن کردند و گفتند که در «برکلی» کالیفرنیا هستند و با دوستان کمیتهی محلی بنیاد، یعنی برگزارکنندگان نوزدهمین کنفرانس سالانه، به این تصمیم رسیدهاند که امسال به عنوان «زن برگزیده»، برخلاف سنت دیرینهشان که همیشه یک زن را انتخاب میکنند، «مادران خاوران» را به عنوان "زن برگزيده" انتخاب کنند. سپس از جانب خودشان و همكارانشان از من خواستند با توجه به آشناییها و آگاهیهایی که دربارهی این مسئله دارم، مسئولیت اين كار را به عهده بگيرم.
* ایشان وقتی از «ما» اسم بردند، آیا اعضای کمیته را به شما معرفی کردند؟
ـ تا جایی که به یاد دارم، نه. از پیش دانسته بود كه كنفرانس امسال بنياد در شهر بركلى برگذار مىشود و البته من بسيارى از كوشندگان جنبش زنان اين شهر و دوستانی را که دستاندرکار کنفرانس بودند، از پیش میشناختم. تصور مىكنم درآن لحظهای که این گفتگو در بین ما صورت گرفت، من تقریباً میتوانم با اطمینان خاطر بگویم که مطلقاً نام هیچیک از دوستان کمیتهی برکلی مطرح نشد. امّا با تفاهم عمومى موضوع با من در میان گذاشته شد.
* بنابراین طبق اظهار نظرتان، گلناز امین پروژهی «مادران خاوران» را به عنوان گزینهی «زن برگزیدهی سال» به شما پیشنهاد داد. آیا شما در این پروژه (که امیدوارم بخشهایی از آن را توضیح دهید) از کمک دوستان دیگری برخوردار بودید، یا خیر؟ این پرسش از آن جهت اهمیّت دارد که در گزارشهایی نام «مهناز متین» در کمیتهی مزبور ذکر شده، که طبق اطلاع من این خبر صحت ندارد.
ـ کاملاً حق با شما است. من هم این گزارش را خواندم و متوجه شدم که از چند جهت نادقیق است. مهناز متین در این کمیسیون؛ در جمعی که ما بودیم، حضور نداشت. بعد از این که گلناز امین پیشنهاداش را با من در میان گذاشت، من از ايشان و دوستان بركلى وقت خواستم تا ببينم و بيانديشم مىتوانم از پس اين كار برمىآيم يا...
* ناصر جان، پیشنهاد کاری چه بود که میبایستی راجع به آن اندیشه میکردید؟
بیتردید کسانی که رنج زندان و شکنجه را تجربه کرده و یا در میان دوستان و اقوام زندانی سیاسی و یا عزیز اعدامی داشته باشند، این انتخاب لبخند شادمانی بر لبانشان مینشاند.
امّا آیا این انتخاب لبخند رضایت بر لبان همهی مادران داغدیده و تمام همسران سوگوار مینشاند؟ آیا مادران «لعنتآباد»ها در شهرهای رشت و اصفهان و مشهد و تبریز و شیراز و... و آن خیل عظیمی که در تبعید سیاه همچنان سیاهپوش ماندهاند، از این انتخاب مسرور خواهند گشت؟ آیا مادران بهشت زهرا و «بهشت»های دیگری که به همّت دوزخیان آباد گشته، از این انتخاب خرسند خواهند بود؟ آیا این انتخاب نمیتوانست به همهی مادران و همسران داغدیده زندانهای رژیم اسلامی ایران اختصاص یابد؟
در هفتهی گذشته بارها از خود پرسیدهام که آیا «مادران خاوران» یک انتخاب سیاسی نبوده است؟ آیا فعالان حقوق بشری و تمام کسانی که برای ایرانی بدون زندان سیاسی و اعدام مبارزه میکنند، همچنان میان اعدامیان تودهای، اقلیتی، مجاهد، پیکاری، راه کارگری، اکثریتی، بهایی، خانقایی و... تفاوت قایل میشوند و یکی را بر دیگری ترجیح میدهند؟
در این هفته بارها به خود نهیب زدهام که وقتی فعالان حقوق بشری هنوز نمیخواهند از خر شیطان پیاده شوند، آیا به کسانی که برای فردای رژیم اسلامی طناب دار میبافند و سیم خاردار کلاف میکنند، میتوان خرده و ایرادی گرفت؟
اینها مشغلههای فکری و درگیریهای ذهنیام در هفتهی گذشته بوده و من را از آنها راه گریزی نبوده است. این است که برای رهایی از شرّ اوهام انبوه شده در جان و روانام، به نزد دوست عزیزم ناصر مهاجر میروم تا بخشی از مشغلههای ذهنیام را با ایشان تقسیم کنم.
گفتگوی من با ناصر مهاجر تلفنی بوده که بر روی نوار ضبط شده است.
* * *
* ناصر مهاجر عزیز، با سلام و تشکر از شرکتتان در این گفتگو.
ـ مجید عزیز، سلام از من است. بسیار خوشحال هستم که بعد از مدتها با همدیگر گفتگو میکنیم. من در اختیار شما هستم.
* گفتگوی ما (یعنی پرسشهای من) پیرامون بخشی از فعالیت جنبی «بنیاد پژوهشهای زنان ایران»، یعنی انتخاب زن برگزیده سال است. از آنجا که بنیاد مزبور تاکنون در بخش اطلاعرسانی و گزارش نشستهای سالیانهاش بسیار ضعیف عمل کرده (که ظاهراً این ضعفی ساختاری است) و نیز گزارشهای ناقص و مغشوشی از این کنفرانس، خصوصاً از بخش انتخاب زن برگزیدهی سال، در تعدادی از رسانههای ایرانی منتشر شده، فکر کردم گفتگویی با شما داشته باشم، در عرصهای که شما ناصر جان در آن کار و فعالیت کردید. یعنی همان انتخاب زن برگزیدهی سال.
امّا پیش از باز کردن پوشهی پرسشهایم، مایلام قراری با هم بگذاریم. اخیراً مطلع شدم که شما و سه دوست دیگر، کتابی در دو جلد منتشر کردهاید به نام «گریز ناگزیر» که این کتاب هزار و ششصد ـ هفتصد صفحهای یادنگار گریز سی تبعیدی ایرانی به خارج کشور است. این کتاب تا چند روز آینده به دست من میرسد و سپس خواندناش را شروع میکنم. امّا قرار ما (با خنده): بعد از مطالعهی کتاب، گفتگویی در این باره داشته باشیم. راجع به این پیشنهاد چه نظری دارید؟
ـ مجید جان، من با کمال میل با شما در این باره گفتگو میکنم و از این بابت بسیار ـ بسیار خوشحال میشوم. بنابراین من کاملاً در اختیار شما هستم.
* بسیار خوب! بپردازیم به مبحث اصلی گفتگویمان. در هفتهی گذشته بنیاد پژوهشهای زنان ایران انتخاب زن برگزیدهی سال را به طیفی از زنان ایران اختصاص داد: «مادران خاوران» و یا «بانوان خاوران».
اگر موافق باشید این انتخاب را گام به گام با هم پی بگیریم. ابتدا از گلناز امین شروع میکنم که ظاهراً پیشنهاد دهندهی گزینهی زن برگزیده سال به شخص شما بود (طبق اطلاعاتام). از این جا به بعد را به شما واگذار میکنم.
ـ عرضام به حضورتان مجید جان، تا جایی که من به یاد میآورم (و شما حتماً این حق را برای من قایل میشوید که ممکن است تاریخ اطلاعی که خدمتتان عرض میکنم، دقیق نباشد) حدود پنج ماه پیش خانم گلناز امین به من تلفن کردند و گفتند که در «برکلی» کالیفرنیا هستند و با دوستان کمیتهی محلی بنیاد، یعنی برگزارکنندگان نوزدهمین کنفرانس سالانه، به این تصمیم رسیدهاند که امسال به عنوان «زن برگزیده»، برخلاف سنت دیرینهشان که همیشه یک زن را انتخاب میکنند، «مادران خاوران» را به عنوان "زن برگزيده" انتخاب کنند. سپس از جانب خودشان و همكارانشان از من خواستند با توجه به آشناییها و آگاهیهایی که دربارهی این مسئله دارم، مسئولیت اين كار را به عهده بگيرم.
* ایشان وقتی از «ما» اسم بردند، آیا اعضای کمیته را به شما معرفی کردند؟
ـ تا جایی که به یاد دارم، نه. از پیش دانسته بود كه كنفرانس امسال بنياد در شهر بركلى برگذار مىشود و البته من بسيارى از كوشندگان جنبش زنان اين شهر و دوستانی را که دستاندرکار کنفرانس بودند، از پیش میشناختم. تصور مىكنم درآن لحظهای که این گفتگو در بین ما صورت گرفت، من تقریباً میتوانم با اطمینان خاطر بگویم که مطلقاً نام هیچیک از دوستان کمیتهی برکلی مطرح نشد. امّا با تفاهم عمومى موضوع با من در میان گذاشته شد.
* بنابراین طبق اظهار نظرتان، گلناز امین پروژهی «مادران خاوران» را به عنوان گزینهی «زن برگزیدهی سال» به شما پیشنهاد داد. آیا شما در این پروژه (که امیدوارم بخشهایی از آن را توضیح دهید) از کمک دوستان دیگری برخوردار بودید، یا خیر؟ این پرسش از آن جهت اهمیّت دارد که در گزارشهایی نام «مهناز متین» در کمیتهی مزبور ذکر شده، که طبق اطلاع من این خبر صحت ندارد.
ـ کاملاً حق با شما است. من هم این گزارش را خواندم و متوجه شدم که از چند جهت نادقیق است. مهناز متین در این کمیسیون؛ در جمعی که ما بودیم، حضور نداشت. بعد از این که گلناز امین پیشنهاداش را با من در میان گذاشت، من از ايشان و دوستان بركلى وقت خواستم تا ببينم و بيانديشم مىتوانم از پس اين كار برمىآيم يا...
* ناصر جان، پیشنهاد کاری چه بود که میبایستی راجع به آن اندیشه میکردید؟