۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

خبرنامه ندا: سخنی هم از سانسورچی اصلاح طلب بشنویم

ن. ن.

همه، عطاالله مهاجرانی را بعنوان وزیر ارشاد خاتمی در اولین دولت اصلاح طلبانِ دوم خردادی به یاد می آورند. وظیفه ی او بود که با رشد فرهنگ اعتراضی در میان جامعه و روشنفکران، تعیین کننده ی خطوط قرمز حکومت باشد. او بود که همراه با تیمی از روشنفکران حکومتی اش، در حالیکه به خودی ها اجازه فعالیت فرهنگی و نشر می دادد، مراقب بود تا معترضان واقعی حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی نتوانند از شرایط اعتراضی جامعه استفاده کرده و نظرات خود را به گوش مردم برسانند. در واقعیت، عطاالله مهاجرانی در رأس دستگاه سانسور حکومت دیکتاتوری اسلامی قرار داشت، و اینکه جناح اصولگرا و کودتاچی های کنونی، تحمل انتقاد خودی ها را هم نداشتند و او را وادار به استعفا کردند، تفاوتی در اصل ماجرا نمی دهد. پدیده هایی به نام گنجی، و نبوی و بهنود و ... اشتهار خود را به خالی بودن میدان از رقیب مدیون اند و این وظیفه عطاالله مهاجرانی بود که میدان فرهنگی را از رقبای واقعی خالی نگاه دارد تا مشتی بی سوادِ بسیجی و سپاهی چون نامبردگان بالا بتوانند خودی نشان دهند و به اشتهار برسند تا آنها را بعنوان نمایندگان روشنفکری ایران به خارجی ها قالب کنند. بنابراین جای تعجب ندارد که به روال قرض دادن نان به یکدیگر، روشنفکران اصلاح طلب و رسانه های خارجی حامی ایشان با مهاجرانی نیز همین رفتار را داشته باشند و دلال ترتیب دادن سخنرانی در مجامع فرهنگی سرمایه داران غربی اش شوند.

گویا او در این سخنرانی ها به کشف بزرگی نائل آمده است. او در همراهی با تبلیغات اصلاح طلبانِ دیگر، در این چند روزی که به برگزاری مراسم 13 آبان مانده، سعی می کند که آب رفته را به جوی بازگرداند و مبارزاتِ مردمی که با آگاهی به خواسته و منافع خود، گذار از حکومت دیکتاتوری اسلامی را می خواهند را به کانال های مطلوب اصلاح طلبان باز گرداند. بنابراین همصدا با جناح کودتاچی و با استفاده از همان ابزار پوسیده، سعی می کند که خواسته ها و شعارهای مردم را به چند گروه سیاسی و دولت های «دشمن» خارجی مرتبط سازد. به مصداقِ «ترک عادت موجب مرض است»، او می گوید:

سبزی مورد نظر دوستان سرخی می زد و گاه سرخ سرخ بود. آنان جنبش سبز را مرحله ای و مقدمه ای برای انقلابی تازه تلقی می کردند که در یک کلام بساط جمهوری اسلامی را بر خواهد چید. از دید آنان آقایان موسوی و کروبی و خاتمی هم رهبران مرحله ای هستند و ملت ایران از آنان گذر خواهد کرد. این سخن تازه ای نبوده و نیست. سی سال است که مجاهدین خلق و سلطنت طلبان بر همین موضع پای فشرده اند. در واقع آنان سرخ اند. (؟؟!!!)

در واقع سرخ ها جنبش سبز را فرصتی دیده اند که بر این موج بنشینند و به مقصدی که می پسندند، راه یابند. شعار جمهوری ایرانی در حقیقت شعار این گروه می تواند تلقی شود. می خواهند در آینده دیگر نام و نشانی از اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باقی نماند.

این رویکرد، از آنجا که می داند چنین هدفی به آسانی به دست نمی آید، می کوشد حمایت آمریکا و غرب را جلب کند و به زبانی سخن بگوید که به گوش آمریکا و حتی اسراییل شیرین بیاید.

شعار نه غزه ، نه لبنان هم با چنین پنداشتی شکل گرفت. یکی از افرادی که نقدی بر صحبت من در کالج مونتگمری نوشته است، به صراحت می گوید من دارم قیصر را نا امید می کنم! قیصر می خواهد انتقام خواهر و برادرش را بگیرد

بدین ترتیب می بینیم که او نیز همراه با جنتی و احمد خاتمی و سردار جعفری و احمدی مقدم و ... مردمی را که در تظاهرات ها خواهان جدایی دین از حکومت و خواستار عبور از دیکتاتوری اسلامی می باشند را عده ای «مجاهد»و «سلطنت طلب» معرفی می کند. دروغی از این بزرگتر می شود؟ که شعار «جمهوری ایرانی» را به طرفداران «سلطنت پادشاهی» نسبت داد؟ کیست که نداند شعار مجاهدین خلق نیز «جمهوری اسلامی» به رهبری «مسعود» و ریاست جمهوری «مریم» است؟ و یا کیست که منتصب کردن مردم مبارز ما را، که حاضر نیستند در مقابل تهاجمات وحشیانه ی سرکوبگران، اعضا خانواده و یاران خیابانی شان را دو دستی تحویل شکنجه گران و متجاوزین بدهند و از یکدیگر در مقابل مهاجمان سرکوبگر دفاع می کنند، به نماد لات های چاقوکشی چون «قیصر»، باور کند؟ آیا این تهمت و توهین ما رابه یاد «خس و خاشاک» احمدی نژاد نمی اندازد؟

در اینجا ما باید از آقای عطاالله مهاجرانی تشکر کنیم که با زبان خود گفته های سرخ ها را به اثبات رساند. ما گفته بودیم که اصلاح طلبان حکومتی خواهان حفظ دیکتاتوری اسلامی هستند و در استفاده از هر حربه ای برای رسیدن به این هدف، هیچ فرقی با کودتاچیان ندارند. او در اینجا حرف ما را تأیید می کند و نشان می دهد که مانند کودتاچیان، برای حفظ حکومت دیکتاتوری اسلامی حاضر است دست به جنایت و تهمت و دروغ بزند و فرهنگ سرکوبگرانه اش هیچ تفاوتی با احمدی نژاد و سرداران سپاه و جنتی نداشته باشد.

شعار «جمهوری ایرانی» از طرف مردم ما، رد کردن تمامی نیروهای ارتجاعی است. چرا که همراه با حکومت جمهوری اسلامی، سلطنت پادشاهی را نیز مردود دانسته و طرد کنندة هر نظامی است که بخواهد دین را با حکومت هم آغوش کند.

آقای مهاجرانی به خوبی می داند که شعار «جمهوری ایرانی» به سرخ ها تعلق ندارد. چرا که سرخ ها به صراحت «جمهوری شورایی» را طرح کرده و سعی دارند لزوم آن را به مردم نشان دهند. تمامی اینها نشان می دهد که شعار «جمهوری ایرانی»

شعاری خودبخودی و برخاسته از مردم است. اما او درست می گوید، هنگامیکه خواست سرخ ها برای فروپاشی حکومت اسلامی و ماشین دیکتاتوری طبقاتی آن را نقطه یِ اشتراکِ ما و مردم اعلام می کند. ما حاضر نیستیم تا با دروغ و تزویر و ادعاهای پوچ خود را با تمامی مردم و تمامی خواسته هایشان همراه نشان دهیم. اما سعی خواهیم کرد تا با تبلیغ «جمهوری شورایی» و تشریح عملکرد آن به مردم ثابت کنیم که تنها آلترناتیو دمکراتیکی که حق ایشان را در تعیین سرنوشت شان تضمین می کند، چنین جمهوری ای است. تنها حکومتی که اجرای واقعی تمام خواسته های مردمی را به دست خودشان می سپارد، همین جمهوری شورایی است.

پس می بینیم که موج سواران مبارزات مردمی اصلاح طلبان اند. ایشان هیج خواسته یِ مشترکی با مردم ندارند. چگونه میتوانند ادعای کنند که طرفدار آزادی بیان و قلم و تجمع و تحزب و اعتراضات و دیگر حقوق دمکراتیک مردمی هستند، هنگامیکه حفظ حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی را هدف و بمثابه یِ خط قرمز خود گذاشته اند؟ چگونه می توانند ادعای همراهی با مردم را داشته باشند، در حالیکه طرح خواسته یِ حداقلی ایشان را به نیروهای ارتجاعی و کشورهای خارجی منتصب می کنند؟ پس اگر با خواسته های مردم همراه نیستند، چرا خود را به دروغ و تزویر همراه مردم نشان می دهند؟ طرفدار حکومت دیکتاتوری اسلامی و قانون اساسی آن ، هیچ نشانی از مردمی بودن ندارد. حکومتی بودن است. پس این ایشانند که علیرغم همراه نبودن با مردم، خود را به دروغ و تزویر وارد مبارزاتشان نموده اند تا سوار بر موج قدرتمند این مبارزات به بده و بستان با کودتاچیان بپردازند و به محض گرفتن امتیازات خود، به مردم پشت کرده و به ایشان خیانت کنند. مگر هاشمی رفسنجانی همین کار را نکرد؟ اینک او کجاست؟ بغیر از آنست که با نشان دادن حمایت دروغین از خواسته های مردمی، چند شعار به طرفداری خودش از مردم در آورد و فوراً این شعارها و حمایت ها را به دکان ولی فقیه برد و در مقابلش سلامتِ خود و خانواده و دارایی ها یشان را تضمین نمود؟ مگر او به وعده های خود عمل کرد؟ آیا او برای تعویض ولی فقیه با روحانیون مجلس خبرگان رایزنی می کرد؟ یا اینکه مشغول دست و پا کردن واسطه هایی برای جوش دادن معامله اش با رهبری و سپاه بود؟ دیگر اصلاح طلبان نیز به دنبال همین موقعیت اند. هر لحظه که جناح مقابلشان حاضر به مصالحه با ایشان شود، آنان نیز به مردم پشت خواهند کرد و به آغوش ولایت فقیه شان خواهند خزید. به همین علت است که هر شعار و حرکتی که مردم در عبور از حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی نشان دهند، رعشه بر اندام و قبایِ «سبز» اسلامی شان می اندازند. آنان می دانند که اگر مردم به خواسته یِ واقعی خود برسند و دیکتاتوری را با دمکراسی جایگزین کنند، دیگر ایشان و شرکایشان نمی توانند انحصار خود را بر قراردادها و معاملات میلیاردی و پر سود دولتی حفظ کنند. آنها می دانند که اگر گاردهای خصوصی شان، مثل سپاه و بسیج منحل گردند، آنگاه نمی توانند برای سرکوب کارگرانی که حقوق عقب مانده ی خود را طلب می کنند و یا خواهان ایجاد تشکل مستقل برای دستیابی به حقوقشان هستند از آنها استفاده کنند. شعار «اجرای قانون اساسی» و «برادر سپاهی» و هراس شان از شعار «جمهوری ایرانی» از همینجا نشأت می گیرد.

اینک زمان آن فرارسیده است تا صفوف مردم از جنایتکاران و دزدان حکومتی پاک شود. اینک خواسته ی مردم که عبور از حاکمیت دیکتاتوری اسلامی است، دیگر جایی برای مهره های حکومتی و طرفداران دیکتاتوری ندارد. طرفداران نا آگاه اصلاح طلبان باید به خود آیند. پیشبرد و تبلیغ خواسته ها و منافع و شعارهای ایشان، روز بروز بیشتر معنی پشت کردن به مردم را خواهد داشت. توصییه ما به ایشان اینست که سمت و سوی خود را آگاهانه انتخاب کنند. اگر خواهان یافتن جایگاه ویژه و امتیازات مخصوص هستند و مردم را چون ابزاری می پندارند که باید با لگد کوب کردنشان به «موقعیت ممتاز» برسند، جای شان در کنار موسوی و کروبی و خاتمی و مهاجرانی و محتشمی و دیگر اصلاح طلبان است. اما اگر خالصانه به آزادی های انسانی معتقدند و پایان دیکتاتوری و استقرار دمکراسی را می طلبند و جایگاه خود را دوش به دوش مردم تشخیص داده اند، پس تا دیر نشده باید اصلاح طلبان و اصلاح طلبی را طرد کرده و به میان مردم بازگردند.

نان،مسکن،آزادی – جمهوری شورایی!

ششم آبان

پیروزی دور نیست اما هشیاری بسیار می طلبد


کورش عرفانی

هر ناظر بی طرفی که به موقعیت جمهوری اسلامی در حال حاضر بنگرد به این نتیجه خواهد رسید که این رژیم برای خروج از بحران فعلی راه حلی ندارد جز تغییر. این تنها بر سر میزان این تغییر است که تحلیل گران می توانند با هم اختلاف نظر داشته باشند، بر سر ضرورت دگرگونی، جای شکی نمانده است. پس در مقابل یک سوال قرار می گیریم: در پایان این شرایط بحرانی چه حد از تغییر قرار است به وقوع بپیوندد؟
دو موضوع برای پاسخگویی به این پرسش می تواند مد نظر قرار گیرد: نخست دانستن این که مشکلاتی که این بحران را آفریده اند تا چه حد ریشه دار هستند، و دوم این که جامعه آمادگی رفتن تا پای چه میزان از تغییر را دارد.
اگر پاسخی عینی برای این دو پرسش به دست آوریم می توانیم پیش بینی کنیم چه نوع و چه گستره ای از تغییر در راهست.
در پاسخ به پرسش اول باید گفت که عمق مشکلات، به خصوص در عرصه ی اقتصادی، به حدی است که جز با یک تغییر استراتژیک در نحوه ی مدیریت جامعه امید به بهبودی نخواهد بود. بدین معنی که باید بافت و ترکیب مدیران کنونی در سطوح کلان و خرد تغییر کند تا بتوان با تزریق تخصص گرایی و خردورزی وضعیت را به سمت خروج از یک فاجعه بر حذر داشت. این تغییر بافت مدیران نیازمند یک تغییر سیاسی است تا بتواند کسانی را که باور به مدیریت عقلایی جامعه دارند راس کار آورد و از این طریق، مسولیت ها به کسانی سپرده شود که توانایی های تخصصی و قابلیت های عملی دارند. با این پیش شرط در می یابیم تغییری که در راهست به سطوح ساختاری حاکمیت بر می گردد نه به روبناهای ظاهری.
ما می توانیم این ریشه ای بودن تغییر را در عرصه ی اجتماعی نیز پی گیری کنیم، اما با توجه به وابستگی متقابل آن با تغییر اقتصادی بالا در می یابیم این تحول اجتماعی نیز ریشه ای و عمیق است وبا خود یک تغییر سیاسی مهم را ایجاب می کند.
در مورد پرسش دوم که به میزان ظرفیت دگرگونی خواهی مردم ایران باز می گردد واقعیت این است که این میزان از فردی به فردی دیگر و از قشری به قشر دیگر متغیر است. اما یک وجه مشترک همه ی آنها را به هم پیوند زده است و آن، طلبیدن میزانی از تغییر است. کم یا زیاد بودن آن بستگی دارد به جو و شرایط و این که ترس عمومی تا چه حد فروریخته است. دیدیم که در طول جنبش اعتراضی بعد از انتخابات و هم زمان با فروریختن ترس تدریجی مردم از سرکوب، در نهایت یک شعار تعیین کننده مطرح شد و موضوع تقلب در انتخابات جای خود را به موضوع تعویض نوع جمهوریت نظام سیاسی داد: «استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی». مردم خواهان تغییر هستند و این تغییر طلبی می تواند تا مرزهای گذر ازخط قرمزهای سنتی نظام پیش رود.
با در کنار هم قرار دادن این دو شاخص در می یابیم که میزان تغییری که در آینده ی ایران پیش خواهد آمد به طور قطع آن قدر هست که بتواند موانع اساسی رشد سیاسی در جامعه را از سر راه بردارد. یعنی فضایی را فراهم کند که در آن، نیروهای ترقی خواه بتوانند با دست باز عمل کرده و برای اندیشه های خود بستری اجتماعی بسازند و یا آن را تقویت کنند. این امرنیز با خود مطالبات تازه تر و ریشه ای تر را به دنبال آورده و به همین ترتیب در دراز مدت به سوی یک تحول عمیق تر، دمکراتیک تر و هر چه مردمی تر نظام سیاسی و اقتصادی پیش خواهیم رفت.
این روند خبر از تحولی مبارک می دهد که البته با بهایی سنگین به دست می آید، اما ریشه های ارتجاع و استبداد در ایران آن قدر قوی بوده و هست که برای برکندنشان نیاز به تلاش و فداکاری فراوان می باشد.
اینک که ادامه ی راه را می بینیم باید با امید و توان بیشتری به سوی دستیابی به آن حرکت کنیم. ما می دانیم که اگر ازاین پیچ تاریخی گذر کنیم چه آینده ی روشنی در انتظار میهن ماست، پس، باید در این بزنگاه مهم و حساس بسیار هشیار عمل کرده و فرصت را از دست ندهیم. موارد زیر را باید به شدت و دقت مد نظر داشته باشیم:





رخدادهایی مانند 13 آبان هر چند مهم است اما کافی نیست، باید هر روز را به روز تظاهرات تبدیل کنیم. هر ساعت را به فرصتی برای اعتراض گری و بر هم زدن نظم حاکم بدل سازیم. این تنها در سایه ی قدرت عظیم مردم است که می توان زمان فروپاشاندن مثلث شوم سپاه، بازار و ولی فقیه را نزدیک ساخت. در داخل و خارج از کشور با تلاش های خود به این مهم دامن بزنیم که رژیم را زودتر پایین بکشیم. پیروزی دور نیست.

* *

27 October 2009
4) اگر نیروهای سیاسی نتوانسته اند به هم نزدیک شوند به دلیل دوری نیروهای اجتماعی ی است که این نیروها تلاش دارند معرفی کنند. با پیوند خوردن مبارزات قشرهای میانی جامعه با مبارزه ی طبقه ی کارگر و محرومان و گره خوردن خواست های آزادیخواهانه و عدالت طلبانه بی شک نزدیکی نیروهای سیاسی و بروز یک تشکل وسیع جایگزین نیز ممکن خواهد شد. 2) کسانی که سربلندی این ملت را نمی خواهند در تل آویو و واشنگتن و لندن در کمین هستند تا مبادا شانسی برای حرکت کشورمان به سمت یک دمکراسی واقعی تحقق یابد. به همین دلیل باید با تمام قوا با سناریو تجاوز نظامی اسرائیل به ایران مقابله کنیم. این حمله نه فقط شانس ما را برای کنار زدن استبداد سالاری و استقرار مردمسالاری از میان خواهد برد بلکه آینده ی ایران را به عنوان یک تمامیت مورد تهدید قرار خواهد داد. 3) نه به دنبال یک اتحاد سراسری، که دشوار و حتی ناممکن است، بلکه در پی یک همسویی گسترده باشیم که به سان یک طیف عمل می کند. طیفی که در آن نیروهای آزادیخواه با همیاری یکدیگر غول چند هزار ساله ی استبداد را زمین زده و راه را برای تعامل سیاسی سالم و مبتی بر آزادی و قانون سالاری مردم گرا باز می کنند. براین اساس، تقسیم بندی فعلی نیروهای سیاسی و اجتماعی بسیار روشن است. بخش عظیم ایران و ایرانیان که تغییر را می خواهند در یک جبهه و اقلیت کوچکی که به دنبال سد کردن راه این تغییر هستند در جبهه ی دیگر. تشخیص خودی و غیر خودی در این نبرد تاریخی کار دشواری نیست. 1) حاکمیت کنونی ریشه هایی چنان کهنه گرا، مافیایی و پلید اندیش دارد که به این راحتی ریشه کن نخواهد شد و تلاش خواهد کرد که کشتی را با خود غرق کند. به همین دلیل باید به شدت مراقب همه ماجراجویی های آن باشیم، برانگیختن جنگ یا دست زدن به کشتار داخلی یا ماجراجویی اتمی. 5) پیروزی را امری دست یافتنی اما هنوز ناموجود بدانیم. به همین دلیل نیزاز هرگونه تلاش و کوششی، هرچند کوچک و مختصر دریغ نکنیم و با تمام قوا به طور فعال در صحنه باشیم تا از این پیچ سخت تاریخی به سلامت عبور کنیم. www.korosherfani.com

روزه سیاسی جوانان سبز سراسر کشور در سالروز میلاد امام رضا (ع)

8 آبان 88

جوانان سبز سراسر ایران فردا در زادروز تولد امام هشتم شیعیان برای آزادی همه زندانیان دربند دولت کودتا روزه سیاسی می گیرند.

به گزارش نوروز، این روزه سیاسی که به ابتکار ستاد جوانان حامی موسوی و خاتمی برگزار خواهد شد، در اعتراض به حکم سنگین صادر شده برای شهاب طباطبایی، رییس ستاد88 کشور و به نیت آزادی او و همه زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود.

پیش از این ستاد 88 جوانان کل کشور با صدور بیانیه ای از همه مردم شریف ایران و به ویژه جوانان دعوت کرده بود تا در این روزه سیاسی شرکت کنند.

متن بیانیه ستاد88 که با انتشار آن روزه سیاسی خود را اعلام کرده اند، بدین شرح است:

چهل و پنج سال پیش، مردی که قلبش برای استقلال و آزادی مردمان سرزمینش می‌تپید، در اعتراض به تصویب قانون کاپیتولاسیون که عزت مردم ایران را می‌گرفت، بالای منبری فریاد زد: " ایران دیگر عید ندارد. عید ایران را عزا کرده‌اند، عزا کرده‌اند و چراغانی کردمد، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند، ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند، پایکوبی کردند، اگر من به جای این‌ها بودم این چراغانی‌ها را منع می‌کردم، می‌گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها ببرند، بالای سر خانه‌ها بزنند، چاده سیاه بالا ببرند، عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت... "

***

آن روزها سربازان آن مرد در گهواره‌ها بودند، امروز سربازان آن مرد، در بندهای اسارتی غریب گرفتارند که گویا جنگش با آن اندیشه تابناک است و همان آرمان با شکوه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی.

پرسش امروز ما این است: اگر آن مرد امروز بود، چه می‌کرد؟ در همین روز 8 آبان 88 که تمام این سرزمین چراغانی می‌شود، به یمن سالروز تولد مردی از تبار آزادگان که نامش با نام این خاک گره خورده، سرزمین ما آن روز چراغانی می‌شود و مردم پایکوبی می‌کنند و سبز و امیدوار لبخند می‌زنند و برای شیرین کردن دهان هم پیشی می‌گیرند، کدام شیرینی اما؟!

چگونه می‌شود در جشن میلاد مردی که برای نرفتن زیر بار ظلم، جام زهر نوشید، کاممان شیرین باشد و چشم ببندیم بر ظلمی که پاک ترین فرزندان این سرزمین را در سلول‌های تنگ انفرادی از ابتدایی ترین حقوق متهمین محروم کرده ؟ به مسلمانیمان مباهات کنیم اما در سرزمین مسلمان که پرچمش عطر الله اکبر دارد، ماه هاست مادران داغدار الله اکبر می‌گویند و کسی زخمشان را مرحم نمی‌گذارد و بزرگ‌ترین سرمایه‌های جمهوری اسلامی‌اش، به خیانت و اقدام علیه امنیت و اخلال گری متهم‌اند. باز می‌پرسیم: چه می‌کرد آن مرد بزرگ اگر امروز بود؟!

ما سربازان و فرزندان سربازان او، مومن به آرمان شریف استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، دل نگران و بیقرار دوستان در بندمان، آن چنان که مرام آن مرد بود، در آستانه سالگرد آن سخنرانی تاریخی و روز عید بزرگ مردم ایران روز میلاد پربرکت علی بن موسی الرضا (ع) در اعتراض به صدور احکام شگفت‌انگیز و ناجوانمردانه برای سید شهاب الدین طباطبایی و سایر دوستان دربندمان، روزه می‌گیریم و دعا می‌کنیم که خداوند سایه‌های تاریک بی‌عدالتی را از روی سر مردمانی که یک روز به عشق عدالت و آزادی برای اسلام قیام کردند کنار بزند، درها گشوده شود و دوستان در بند ما، سرافراز به خانه برگردند. ما از سحر تا افطار 8/8/88 در هر جای ایران که باشیم با همیم، مومن، روزه‌دار، امیدوار و سبز.

نوزده دستگیر شده مراسم دعای کمیل همچنان در چنگال کودتاچیان اسیر هستند




نوروز: یک هفته از هجوم ناجوانمردانه عوامل کودتا به دعای کمیل جوانانی که برای آزادی دوستان و یاران دربندشان دست دعا و استغاثه بر آسمان بلند کرده بودند، می گذرد.

جوانانی که تنها جرمشان خواندن دعای کمیل بود، جوانانی که به جرم زیاده خواهی! آنهم از نوع آزادی هم قطارانشان گرفتار میله های ظلم و جور شده اند.
تنها خبری که می توان درخصوص 19 نفری که از جمع بیش از 71 بازداشت شده پنجشنبه گذشته با قاطعیت به آن استناد کرد، حضور همه آنان در زندان اوین است. خانواده های آنان تا امروز هیچگونه اطلاعی از اتهام و جرم فرزندان خود ندارند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر هفته گذشته دانشجویان دانشگاه تربیت معلم در حرکتی هماهنگ اقدام به شعار نویسی در سراسر دانشگاه کردند.

با وجود تلاش برای سرکوب اعتراضات دانشجویان دانشگاه تربیت معلم و اعمال فشارهای گوناگون بر فعالین دانشجویی این دانشگاه، حرکت های اعتراضی دانشجویان همچنان ادامه دارد.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر هفته گذشته دانشجویان دانشگاه تربیت معلم در حرکتی هماهنگ اقدام به شعار نویسی در سراسر دانشگاه کردند. از جمله شعارهایی که با رنگ سبز بر دیوارهای دانشگاه تربیت معلم نوشته شده بود می توان به "مرگ بر ديكتاتور"، "ما بيشماريم"، "ما پيروزيم" و "وعده ي ما 13آبان" اشاره کرد.
در پی این اقدام دانشجویان، حراست دانشگاه به سرعت اقدام به پوشاندن شعار نویسی ها بوسیله اسپری کرد، اما شعار نویسی دانشجویان همچنان ادامه پیدا کرد.
در روزهای اخیر دانشگاه های مختلف عرصه اعتراض دانشجویان به دولت کودتا به روش های مختلف بوده است.
در این هفته دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر اقدام به سر دادن شعارهای اعتراضی در داخل سلف غذاخوری کردند.
همچنین دانشگاه آزاد تهران مرکز برای چندمین هفته متوالی شاهد تجمع اعتراضی دانشجویان بود.
در دانشگاه چمران اهواز هم سخنرانی رسایی (نماینده مجلس حامی دولت) با اعتراض شدید دانشجویان و درگیری لفظی رسایی با دانشجویان معترض همراه بود.











محمود احمدی نژاد و صادق محصولی (وزير کشور ميليونر و برگذار کنندهء انتخابات اخير)

0*

عباس کيارستمی، در فستيوال فيلم، اوظبی سينمای ايران اسلامی را نمايندگی می کند

«مهرجان» در عربی به معنی «فستوال است و از واژهء «مهرگان» فارسی گرفته شده

چرا که اعراب نومسلمان تا به ايران نيامده بودند با جشن های وسيع ملی آشنا نبودند





محمود احمدی نژاد و صادق محصولی (وزير کشور ميليونر و برگذار کنندهء انتخابات اخير)

9

09

احمدی نژاد مجوز شرعی کشف حجاب را در سازمان ملل رو کرد

برگرفته از فیلم جلسۀ خصوصی احمدی نژاد با دانشجوهای امریکایی>>>>


نمايندگان ملل از ترس اينکه امام زمان آنها را بر صندلی ها ميخکوب نکند

شتابان جلسهء سازمان ملل را ترک می کنند

2009




شرح اش با شما...

https://newsecul.ipower.com/

کشف محموله يک ميليارد توماني مشروبات الکلي

اعتماد :

ماموران پليس اطلاعات و امنيت عمومي شهرستان ساوجبلاغ، بيش از 31 هزار بطر مشروبات الکلي خارجي با ارزش تقريبي يک ميليارد تومان را کشف و دو نفر از اعضاي باند تهيه و توزيع مشروبات را دستگير کردند. «سرهنگ اصغر هاشمي» فرمانده انتظامي شهرستان ساوجبلاغ با اعلام اين خبر در تشريح جزييات آن گفت؛ در پي دريافت خبري مبني بر اينکه چند نفر در نيمه هاي شب و ايام تعطيل، مشروبات الکلي خارجي را از غرب کشور به بخش چندار در حوزه ساوجبلاغ بخش چندار وارد مي کنند، شناسايي اعضاي اين شبکه و محل دپوي مشروبات الکلي در دستور کار ماموران پليس ساوجبلاغ قرار گرفت. هاشمي افزود؛ ماموران با بررسي ها و تحقيقات لازم سه انبار بزرگ را که محموله هاي مشروبات الکلي در آنها نگهداري مي شد کشف و با پيدا کردن بيش از 31هزار بطر مشروبات الکلي خارجي، دو نفر از متهمان را نيز دستگير کردند. سرهنگ هاشمي تصريح کرد؛ قاچاقچيان اين مشروبات الکلي را با خودروهاي مدل بالا مثل سمند،پژو و... وارد حوزه استحفاظي ساوجبلاغ مي کردند. با بازرسي از داخل خودروي آنان، يک کيسه حاوي ميخ هاي سه پر درشت براي جلوگيري از تعقيب خودروهاي پليس هنگام فرار و مقداري مواد دودزا کشف و ضبط شد. فرمانده انتظامي ساوجبلاغ در پايان خاطرنشان کرد؛ ارزش تقريبي اين محموله از مشروبات الکلي يک ميليارد تومان برآورد شده است و تلاش پليس براي شناسايي و دستگيري ديگر عوامل مرتبط با اعضاي اين شبکه ادامه دارد.


آيا محمود وحیدنیا" دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی ریاضی" پس از بیان انتقادات صریح از خامنه ای در جلسه روز گذشته مفقود شده است؟

آيا محمود وحیدنیا" دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی ریاضی" پس از بیان انتقادات صریح از خامنه ای در جلسه روز گذشته مفقود شده است؟

iwantfreedom88.blogspot :من توی جلسه همایش ملی نخبگان دیروز و دیدار با خامنه ای شرکت داشتم و اینجا قصد دارم ماوقع را توضیح دهم.

تعدادی برای صحبت کردن از قبل انتخاب شده بودند و حتی صحبتها و متن سخنرانی اونها هماهنگ شده بود . این افراد یکی یکی رفتند و همان صحبتهای کلیشه ای وخسته کننده همیشگی را (همگی از روی کاغذ واو ننداز) خواندند. در پایان خامنه ای پرسید کس دیگری صحبتی نداره؟ تعدادی دست بلند کردند و یک نفر بلند شد ایستاد که خامنه ای گفت برود صحبت کند. این دانشجو سخنان شدیدا انتقادی را شجاعانه و درکمال خونسردی بر زبان راند. وی خود را دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه شریف معرفی کرد و در ابتدای صحبت گفت که این کسانی که از طرف نخبگان آمدند و از روی کاغذ حرفهایی زدند نماینده تمام نخبگان نبودند و ما آنها را انتخاب نکرده بودیم. این حرف با تشویق شدید و استقبال حضاری که قبل از آن با صحبتهای خواب آور کسل شده بودند همراه شد. سپس وی حرفهای خود را به این شکل ادامه داد( که من سعی می کنم تا جای ممکن عین جملات وی و در غیر این صورت نقل به مضمون بیاورم) :

"حرفهای من در زمینه متفاوتی نسبت به آنچه که دوستان مطرح کردند می باشد و صحبتهای خود را در 3 بخش ارایه می کنم.

1- متاسفانه صداوسیمای ما بازتاب دهنده ی آنچه که درکشور ما میگذرد نیست. آیا به نظر شما صدا وسیما وقایع اخیر را به همان شکلی که در جامعه ما وجود داشت نشان داد ؟ یا خلاف واقع بود؟ درسته که حرفهای من به صورت سوالی هست اما منظور بنده از لحنم کاملا مشخصه . متاسفانه زمانی که رسانه مادرو مهمترین عنصر اطلاع رسانی مردم بدین شکل رفتار میکند انتظاری از دیگر رسانه های خرد نمی رود. صدا وسیما یی که زیر نظر شما کار میکند و رییس آن را شما تعیین می کنید ، دو حالت دارد : یا به دستور شما این گونه عمل میکند و یا نظارتی بر آن ندارید. این سوال مطرح است که در این 30 سال آیا واقعا جامعه ما به سمت اسلامی شدن و اخلاقی بودن پیش رفته؟ اگر ذره ای هم جواب به این سوال منفی باشد باید به عملکرد خود در این 30 سال شک کنیم.

2 - مساله دوم را من با مثالی در یک مقیاس کوچکتر مطرح می کنم. در یک خانواده زمانی که دو برادر با یکدیگر مشکل دارند اگر پدر خانواده با برادر کوچکتر برخورد خشنی کند ، برادر بزرگتر هم به خود این اجازه را می دهد که با برادر کوچکتر رفتار خشونت آمیز داشته باشد. شما که مقام پدری دارید وقتی با مخالفان خود آن گونه برخورد می کنید عوامل پایین تر نیز به طبع آن رفتاری دارند که همه میدانند درزندانها چه گذشت. در مورد وقایع زندانها من به یاد دارم که در یکی از سخنرانی ها فرمودید که با مسببان این گونه وقایع و متخلفان زندانها به شدت برخورد می شود اما.. من خودم در یک تظاهرات سکوت در تاریخ (...) حضور داشتم. اونجا لباس شخصی ها و افراد لباس دار ریختن و همه ما رو زدند.

3- من نمیدانم چرا در این کشور اجازه ابراز هیچ گونه انتقادی در مورد شما داده نمی شود؟ من دراین 5 سالی که روزنامه ها را مطالعه می کنم ندیدم که کسی نقدی به شما وارد کند حتی یک جمله مجلس خبرگان که وظیفه آن نقد و نظارت بر عملکرد رهبری است عملا مشاهده می شود که این کار را انجام نمی دهد. "

دربین صحبتها بسیجی هایی که بین حاضران پخش بودند پارازیت می انداختند و داد میزدن که تمومش کن . وسط صحبتها یک برگ کاغذ به اون دانشجو دادند. اونم رو کرد به خامنه ای و گفت که به من گفتن که وقتت تمومه اما اگر اجازه میدین هنوز صحبت دارم. همین موقع بسیجی ها هم صلوات فرستادن که تمومش کنن .خامنه ای گفت از اول هم وقت تموم بود ولی حالا شما صحبتها تو ادامه بده در پایان صحبتهای وی با تشویق شدید وبسیارطولانی نخبگان همراه شد. بعد خامنه ای شروع کرد به جواب دادن و اظهار ناراحتی کرد که اینجا ما نمیخواستیم از این دست صحبتها مطرح بشه و دوست داشتم که در زمینه مسایل نخبگان و علمی بحث بشه و در جواب به اون دانشجو همون حرفهایی رو زد که توی خبرها دیدیم. یعنی در واقع به خاطر صحبتهای اون دانشجو بود که خامنه ای مجبور شد درباره انتخابات حرف بزنه و ...

وی پاسخ داد کی گفته از ما انتقاد نمی کنن ؟! من خودم گفتم برید کرسی های آزاد اندیشی تو دانشگاهها بزنید. چرا راه ننداختین خودتون؟ برید انتقاد کنید و...

یک بسیجی ذوب در ولایت هم گفت آقا میخوام بیام دست بوسی . خامنه ای هم چفیه اش رو در آورد گذاشت برای اون و فورا از پرده پشت سرش غیبش زد. به نخبگان گفته بودند انتهای مراسم قراره نماز جماعت به امامت آقا برپا بشه ما سرگردون مانده بودیم که حالا چی به چیه و قراره چی بشه... اونا هم گفتن دیگه تمومه ، نمازی در کار نیست خودتون برید بخونید.

در ادامه همایش من دیگه اثری از اون دانشجویی که رفته بود صحبت کرده بود ، در همایش ندیدم.
پی نوشت :

در پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری به این آدرس

http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=6056

می بینید که نام این دانشجو (محمود وحید نیا) در انتهای لیست کسانی که صحبت کردند اومده اما از مدارج و افتخاراتش چیزی ننوشته در صورتی که برای نفرات قبلی که با هماهنگی بوده این کار رو کرده. در سایت دفتر حفظ و نشر آثار آبت ا... خامنه ای این مورد تا حدودی توضیح داده شده :

http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=8294

پرسنل زندان رجايی شهر با زنان زندانی،

مجموعه فعالان حقوق بشر

دو تن از پرسنل زندان رجايی شهر کرج به دليل رابطه نامشروع با زنان زندانی به زندانی ديگر منتقل شدند.
به گزارش واحد زندانيان مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، پزشکياری به نام “واشقانی فراهانی” کارمند بهداری زندان رجايی شهر کرج که از مدتی پيش اقدام به برقراری رابطه نامشروع با چند زن زندانی اين زندان کرده بود و از فرصت معاينه و انتقال زندانيان زن به بهداری برای مقاصد خود بهره می جست پس از غافلگيری توسط چند زندانی و گزارش موضوع مورد برخورد قرار گرفت و به زندان قزلحصار کرج بعنوان تغيير محل خدمت منتقل شد. همچنين در اين رابطه يک مهندس با هويت نامشخص نيز مورد برخورد و تغيير محل خدمت قرار گرفت.
لازم به ذکر است برخورد با اين دو کارمند خاطی از حداقل مجازاتهای تعيين شده برای چنين جرائمی نيز بسيار کمتر است.
زندان رجايی شهر کرج که در طبقه بندی سازمان زندانها برای زندانيان خطرناک و خشن در نظر گرفته شده است محل نگهداری دست کم شصت زندانی عقيدتی بعنوان تبعيدگاه است، گزارشات و مستندات بسياری در خصوص موضوع خشونت و تجاوز در اين زندان تاکنون منتشر شده است. رئيس سابق حفاظت اين زندان به نام خادم پس از علنی شدن روابط نامشروعش با يک زن زندانی ناچار به ازدواج با وی شد و سپس برای ادامه خدمت به قزلحضار منتقل شد و اکنون نيز منفصل از خدمت اعلام شده است.
همينطور حاج محمد شکاری، رئيس پيشين زندان رجايی شهر کرج به دليل تزانزيت دختران ايرانی به کشورهای حاشيه خليج فارس با همکاری دادستان سابق کرج بازداشت و محکوم به زندان شد، اين زندانی و رئيس سابق زندان رجايی شهر هم اکنون بعنوان رئيس بسيج اين زندان در رجايی شهر کرج به سر می برد.

اعتراض دانشجويان دانشگاه تربيت معلم به کودتاچيان

7آبان :

خبرنامه اميرکبير : با وجود تلاش برای سرکوب اعتراضات دانشجويان دانشگاه تربيت معلم و اعمال فشارهای گوناگون بر فعالين دانشجويی اين دانشگاه، حرکت های اعتراضی دانشجويان همچنان ادامه دارد.

به گزارش خبرنامه اميرکبير هفته گذشته دانشجويان دانشگاه تربيت معلم در حرکتی هماهنگ اقدام به شعار نويسی در سراسر دانشگاه کردند. از جمله شعارهايی که با رنگ سبز بر ديوارهای دانشگاه تربيت معلم نوشته شده بود می توان به "مرگ بر ديكتاتور"، "ما بيشماريم"، "ما پيروزيم" و "وعده ى ما 13آبان" اشاره کرد.

در پی اين اقدام دانشجويان، حراست دانشگاه به سرعت اقدام به پوشاندن شعار نويسی ها بوسيله اسپری کرد، اما شعار نويسی دانشجويان همچنان ادامه پيدا کرد.

در روزهای اخير دانشگاه های مختلف عرصه اعتراض دانشجويان به دولت کودتا به روش های مختلف بوده است.

در اين هفته دانشجويان دانشگاه خواجه نصير اقدام به سر دادن شعارهای اعتراضی در داخل سلف غذاخوری کردند.

همچنين دانشگاه آزاد تهران مرکز برای چندمين هفته متوالی شاهد تجمع اعتراضی دانشجويان بود.

در دانشگاه چمران اهواز هم سخنرانی رسايی (نماينده مجلس حامی دولت) با اعتراض شديد دانشجويان و درگيری لفظی رسايی با دانشجويان معترض همراه بود.

مجوز صدور احکام سنگين برای زندانيان سياسی توسط رهبر صادر شد

پنجشنبه 7 آبان 1388

گزارشی از تدارک گسترده کودتاگران برای سرکوب راهپيمايی ۱۳ آبان و زندانيان سياسی

سيزده آبان در راه است و کودتاگران و حاميان آن‌ها به شدت از اين واقعه بيمناکند.اين بيم نه فقط در اخبار و رفتارهای تند و خشونت‌بار حاميان کودتا در نمايشگاه مطبوعات و حمله به مجلس دعای کميل خانواده‌های اسرای در بند، که در سخنان رهبری، فرماندهان سپاه، ائمه جمعه و مانورهای نظامی و انتظامی در روزهای اخير نيز بروز و ظهور چشم‌گيری داشته است. حاميان دولت کودتا فهميده‌اند که روزهای سخت و تاريخ‌سازی در پيش است و حداقل به زبان تهديد خود را برای يک سرکوب گسترده ديگر آماده می‌کنند.

اين سرکوب‌ها اين بار هم چون حوادث بعد از انتخابات نياز به مجوزی شرعی و قانونی داشت که ظاهرا اين بار هم اين وظيفه همچون چون دفعه قبل در سخنرانی ديروز رهبری انجام گرفت. در حالی که ده‌ها تن از فعالان و نخبگان سياسی و مطبوعاتی کشور همچنان اسير دست کودتاگران هستند و در حالی‌که بازداشت‌های انفرادی‌ طولانی‌مدت و فشار برای گرفتن اعتراف‌های دروغين همچنان ادامه دارد، رهبری در سخنان ديروز خود بار ديگر مجوز برخورد خشونت بار و صدور احکام سنگين زندان برای اسرای جنبش سبز را تاييد کرد.

رهبری، طی سخنانی که در ميان جمعی دست‌چين شده با عنوان به اصطلاح «نخبگان علمی-فرهنگی» سخن می‌گفت با صحه گذاشتن دوباره بر انتخابات مغلوط و مخدوش دهم و تاييد کودتای سرخ بر عليه رای سبز ملت ايران، به وضوح دست قضات و بازجويان را برای تحت فشار قرار دادن فعالان سياسی دربند برای طريق صدور احکام غيرعادلانه، بازجويی‌ها و انفرادی‌های غير انسانی و فشارهای روحی و جسمی بازتر کرد. متاسفانه انتظار می‌رود که پس از اين سخنان که بی‌شباهت به سخنرانی رهبری در نماز جمعه معروف وی نيست، اين بار به جای مردم کوچه و خيابان، فعالان سياسی، اجتماعی و مطبوعاتی دربند هدف قرار داده شوند.

در اين سخنرانی، رهبری با سرزنش رهبران جنبش سبز به دليل ايستادگی آن‌ها بر مواضع اصلاح‌طلبانه خود، از تداوم حرکت جنبش سبز مردم ايران ابراز ناخرسندی کرد و اين جريان عدالت‌خواه و مردمی را بار ديگر ساخته و پرداخته دست خارجی‌ها دانست. وی در بخش مهمی از سخنان خود، رهبر ضمن تاييد چندباره کودتای صورت گرفته عليه رای و جان مردم، انتقاد به اين روند و زير سوال بردن انتخابات مخدوش دهم را جرم خواند و ضمن نکوهش انتقادات سبز مردم و فعالان سياسی به تقلب گسترده در انتخابات دهم، اعتراض عليه نتيجه انتخابات را بزرگترين جرم ممکن خواند. در واقع اين سخن رهبری چراغ سبزی برای صدور احکام سنگين زندان و مجوزی تلويحی به بازجويان، برای تحت فشار گذاشتن بيش از پيش اسرای جنبش سبز خواهد بود.

در اين سخنرانی که تنها چند روز قبل از راهپيمايی سيزدهم آبان و در حالی‌که مردم سبزانديش ايران خود را برای يک حضور عظيم و گسترده ديگر آماده می‌کنند، رهبری ضمن اشاره‌ای به سخنرانی معروف خود از تريبون نمازجمعه، تلويحا تکرار حوادث بعد از انتخابات که با صدور مجوز وی صورت گرفته بود را در يادها زنده کرد. سخنرانی ديروز که بسياری از نخبگان دانشگاهی و رتبه‌های نخست کنکور و برندگان المپياد به بهانه‌های مختلف از حضور در آن سر باز زده بودند، تعداد معدودی از برگزيدگان المپياد و کنکور سراسری حضور داشتند و کمتر از ۱۰ نفر از آنان در اين مراسم صحبت کردند.

تنها سه روز پيش از ايراد اين سخنان، مانور ويژه نيروی انتظامی در اصفهان صورت گرفته بود. مانوری که در آن صحنه‌های درگيری، مشابه صحنه‌های درگير شدن سرکوبگران با معترضين به نتايج انتخابات گرته‌برداری شده بود و در آن «مضروبان» يا به زبان عوامل نيروی انتظامی، «اغتشاشگران» با لباس سبز در عکس‌های منتشره برجسته شده بودند. در واقع بايد گفت که اين مانور بيش از آنکه به دليل ايجاد امنيت خاطر برای مردم کشور انجام شده باشد، به نيت ارعاب و تهديد مردم در روزهای منتهی به ۱۳ آبان صورت گرفته است.

اما در اين ميان آنچه بيش از هر موضوع ديگری حائز اهميت است، اين نکته است که تمامی اين واکنش‌ها به دليل حضور قريب‌الوقوع گسترده مردم سبزانديش در مراسم روز سيزدهم آبان است. حاميان کودتا بار ديگر از حضور متحد و يکپارچه مردم، بازتاب وسيع خبری آن و در واقع سبزشدن ۱۳ آبان دچار هراس و ترس شده‌اند و تنها راه منصرف ساختن مردم از حضور در اين عرصه را ترويج و تزريق گفتمان خشونت و امنيتی ساختن فضای جامعه می‌دانند.

اين امر البته به حربه‌ای کهنه و نخ‌نما بدل شده است و حنايی اقتدارگريان ديگر نزد ملت رنگی ندارد. کودتاگران دير يا زود خواهند فهميد که تمامی واکنش‌های مرعوبانه آنها نتيجه‌ای جز مشروعيت‌دادن بيش از پيش به حضور سبز مردم ندارد و راهی جز به رسميت شناختن حق و حقوق سبز ملت ايران پيش رويشان قرار ندارد. آنچه هدف محرض و مشخص جنبش سبز در اين مرحله است، رخنه گام به گام در دل قدرت نامشروع دولت کودتا از طريق سازو کارهای صلح‌آميز و مبتنی بر آرامش است.

حضور قانونمند و گسترده مردم سبزانديش ايران در روز ۱۳ آبان آب سردی خواهد بود بر آتشی که حاميان کودتا مجددا در تلاش برای افروختن آن هستند. اين حضور ملی به معنای اعتراضی وسيع و گسترده در سطح کشور به فجايع رخ داده و به خصوص احکام ناعادلانه‌ای خواهد بود که با سخنان ديروز رهبری، احتمالا در روزهای آتی برای فعالان سياسی و مطبوعاتی دربند صادر خواهد شد.

بايد دوباره کمر همت بست و با حضوری ديگر صدای اعتراض سبز ملت ايران را به گوش تمام زورمدارانی که با ناديده گرفتن ملت«سرنوشتی جز سقوط ندارند» رساند

حذف يارانه‌ها و احتمال ناآرامي‌های گسترده در ايران


7آبان :

صدای آلمان :تصويب طرح هدفمند کردن يارانه‌ها در مجلس شورای اسلامی سبب شده است که دولت دهم نگران اثرات بحران آفرين اين طرح، به افزايش واردات کالاهای ضروری بينديشد و نظاميان نسبت به امکان بروز بحران و ضرورت مقابله با آن هشدار بدهند.

مجلس شورای اسلامي، بيمناک آن که اجرای شتابناک طرح هدفمندکردن يارانه‌ها بحرانی غيرقابل کنترل بيافريند، تصويب کرد که اين طرح ظرف پنج سال به صورت تدريجی انجام شود. براساس پيشنهاد دولت احمدي‌نژاد، طرح هدفمند کردن يارانه‌ها، می بايست ظرف ۲ تا ۳ سال به مرحله‌ی اجرا در مي‌آمد.

يک طرح بي‌پايه

در چارچوب طرح تازه، يارانه‌ای که دولت تاکنون برای بسياری از کالاهای مورد نياز مردم مي‌پردازد کاهش مي‌يابد يا قطع مي‌شود. در مقابل دولت متعهد مي‌شود که يارانه‌ی نقدی در اختيار خانواده‌های کم درآمد قرار دهد تا بتوانند گران شدن کالاها را جبران کنند. اما به نظر کارشناسان، اين يارانه‌ی نقدی نيز پايه‌های کارشناسی و علمی ندارد و مي‌تواند به ضد خود تبديل شود.

علی لاريجانی رئيس مجلس شورای اسلامي، روز چهارشنبه (۵ آبان) تلويحا اعتراف کرد که حذف يارانه‌ها مي‌تواند به مردم فشار بياورد. وی در ديدار با وزير اقتصاد و رئيس گمرک و معاونان وی گفت: ,مجلس در حد خود تلاش کرد که فشار حذف يارانه‌ها به مردم کم شود. در همين راستا زمان اجرای آن را در يک پروسه ۵ ساله تعريف کرديم. در حالي‌که دولت عجله داشت که اين قانون ظرف مدت ۲ تا ۳ سال اجرا شود,.

يحيی آل‌اسحاق رئيس اتاق بازرگانی نيز تاکيد کرد که اجرای طرح هدفمند کردن يارانه‌ها برای دولت بي‌هزينه نخواهد بود. آل‌اسحاق در گفت‌وگو با ايسنا اعلام کرد که اجرای طرح از سال آينده آغاز مي‌شود. وی ضمن تاکيد بر اجتناب‌ناپذير بودن حذف يارانه‌ها گفت: ,با اجرای اين طرح قيمت تمام شده محصولات و قدرت خريد مردم در داخل قطعا فرق خواهد کرد و معلوم نيست بعضی واحدها امکان توليد پيدا کنند يا نه.,

نظاميان بيمناک ناآرامي‌ها

در کنار وزير بازرگانی و رئيس مجلس، مسئولان نيروهای انتظامی نيز در روزهای اخير هشدار داده‌اند که اجرای طرح هدفمند کردن يارانه‌ها ممکن است زمينه‌ساز گسترش ناآرامي‌ها شود. به همين دليل، آن‌ها گفته‌اند که نيروهای انتظامی بايد برای مقابله با بحران آماده شوند.

يکی از نتايج فوری اجرای طرح هدفمند کردن يارانه‌ها، حذف يارانه‌ی بنزين است. ۴۰ درصد بنزين مورد نياز کشور از خارج وارد مي‌شود و دولت مجبور است برای پائين نگه‌داشتن قيمت در بازار داخلی برای آن يارانه بپردازد. اين موضوع برای دولت سالانه ۶ تا ۷ ميليارد دلار هزينه بر مي‌دارد. بررسي‌ها نشان داده است که دولت اگر بخواهد از زير اين فشار بيرون بيايد، بايد حداکثر ماهی ۵۵ تا ۶۰ ليتر بنزين به قيمت ليتری ۱۰۰ تومان در اختيار مصرف کننده قرار دهد. صاحبان خودروها، بايد مصرف مازاد خود را به نرخ تمام شده خريداری کنند.

نصف شدن يارانه‌های نقدی

دولت احمدي‌نژاد قبلا اعلام کرده بود که برای جبران فشار ناشی از حذف يارانه‌ها ماهانه ۵۰ هزار تومان يارانه نقدی در اختيار افراد کم درآمد قرار مي‌دهد. اما محمد کاظم دلخوش نايب رئيس کميسيون اقتصادی مجلس به خبرگزاری فارس گفت: ,ميزان يارانه‌های نقدی بين ۱۰هزار تا ۲۰ هزار ميليارد تومان در ماه تعريف شده است. اگر ۲۰ هزار ميليارد تومان تثبيت شود، ماهانه حدود ۲۰ تا ۲۴ هزار تومان به هر فرد تعلق مي‌گيرد.,

معنای ناگفته‌ی سخن نايب رئيس کميسيون اقتصادی اين است که اگر ۱۰ هزار ميليارد تومان برای يارانه‌های نقدی تعيين شود، سهم هر شهروند کم درآمد تنها ۱۰ تا ۱۲ هزار تومان در ماه خواهد بود که به عنوان نمونه به مصرف خريد ۱۰ تا ۱۲ ليتر بنزين آزاد در ماه مي‌رسد. به اين ترتيب، نگراني‌ها در زمينه‌ی امکان گسترش نارضايتی ‌ها کاملا توجيه پذير است.

افزايش واردات و کاهش توليد داخلی

روز سه شنبه (۴ آبان) سايت تابناک به نقل از غضنفری وزير بازرگانی نوشت: ,وزارت بازرگانی برای کاهش آثار تورمی ناشی از هدفمند کردن يارانه‌ها، برنامه‌ی ذخيره سازی استراتژيک کالاها را دارد تا وقتی بحث اجرای طرح هدفمند کردن يارانه‌ها نهائی شد اين برنامه را اجرائی کند,.

رپايه‌ی اظهارات وزير بازرگاني، ماموريت ذخيره‌ی استراتژيک کالاها با استفاده از تسهيلات دولتی به بخش خصوصی سپرده خواهد شد. تجربه‌ی ۴ سال رياست‌جمهوری احمدي‌نژاد نشان داده است که بخش خصوصی در اغلب موارد معنائی جز شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران و ساير نهادهای همسو با دولت ندارد. به اين ترتيب، آنچه زير عنوان هدفمند کردن يارانه‌ها از سفره‌ی افراد کم درآمد برداشته مي‌شود، در نهايت به جيب چنين شرکت‌هائی خواهد رفت.

احمدي‌نژاد و رکورد واردات

سايت تابناک که گفته مي‌شود به محسن رضائی رقيب انتخاباتی احمدي‌نژاد وابسته است، در تحليلی مي‌نويسد: ,تجربه ذخيره‌سازی کالا از تجربيات کاملا ناموفق در اقتصاد است، چرا که هيچ تضمينی برای عرضه اين کالاها به قيمت تعادلی وجود ندارد، ضمن آن که سيل کالاهای وارداتی به بهانه ذخيره سازی به کشور سرازير خواهد شد و اقتصاد کشور را يکباره فلج خواهد کرد. رخدادی که برای شکر و برنج روی داد و کارخانه‌های شکر و مزارع چغندر قند و شاليزارها را به مرز نابودی کشاند.,

به گزارش روز سه‌شنبه‌ی سايت آينده، بانک مرکزی ايران اخيرا حجم واردات دوران ۴ ساله‌ی نخست رياست‌جمهوری احمدي‌نژاد را ۲۲۰ ميليارد دلار اعلام کرد. اداره‌ی گمرک که زير نظر دولت فعاليت مي‌کند، قبلا اين رقم را ۱۸۵ ميليارد دلار اعلام کرده بود. هر دو رقم يک نکته را ثابت مي‌کنند: دولت احمدی نژاد رکورد واردات را در دوران سی ساله‌ی جمهوری اسلامی شکسته است. اين سياست، به واردکنندگان نزديک به دولت سود مي‌رساند، اما توليد داخلی را نابود مي‌کند و سبب رشد بيکاری مي‌شود.

نويسنده: جواد طالعی

تحريريه: بهرام محيی

وصیتنامه سهیل قدیری : مرا نزدیک مزار بچه ام دفن کنید




































ابان 88 سهیل قدیری، زنی که به جرم قتل فرزند 5 روزه اش که حاصل تجاوز مردان 7
خیابانی به او بوده است، هفته گذشته اعدام شد. آنچه در زیر آمده است، وصیتنامه
:اوست که خطاب به قاضی اجرای احکام و مسئولن زندان نوشته است
وصیت نامه اینجانبه سهیل قدیری
اینجانبه سهیل قدیری، فرزند عبدالمحمد از شما قاضی اجرای احکام و مسئولین محترم
زندان عاجزانه و ملتمسانه تقاضا دارم در صور رضایت ندادن شاکیم و اعدام من، جسدم
را بی نام و نشان و به صورت مجهول الهویه به خاک بسپارید و آدرس و مشخصا مزارم
را به هیچکدام از اعضای خانواده و بستگانم و فامیلهایم نگویید. منظورم این است که
هر کدام از اعضای خانواده و فامیلهای پدری و فامیلهای پدری و فامیلهای مادریم و
بستگانم بر سر مزار من حتی برای دو دقیقه هم بیایند روح من عذاب می کشد و ناآرام
می شود. پس اصل دوست ندارم هیچ کدام از آنها مزار مرا بلد باشند و نه فاتحه ای و نه
.خیراتی از طرف آنها و به دست آنها نمی خواهم
وصیت دومم این است که تا جایی که امکان برایتان هست مرا در نزدیک مزار بچه ام
.دفن کنید و جسد رابه شهرستان یا استان محل تولدم منتقل نکنید
سهیل قدیری

تا سايه های وهم درحجم شعر، با نقطه چين نثر

پنجشنبه ۷ آبان ۱۳۸۸ - ۲۹ اکتبر ۲۰۰۹

محمدعلی اصفهانی

esfahani.jpg
ـ نه اين که نتوانم از تو بنويسم. نه! می توانم از تو بنويسم. ولی برای نوشتن، گاهی کمی دير است. گاهی کمی دير شده است ديگر برای نوشتن يعنی.
ـ هميشه گاهی کمی دير شده است برای نوشتن اما. می دانم.
تو می توانی اين را تکرار کنی باز. مثل هميشه. و بايستی در مقابل من که نشسته ام. يا ايستاده ام. و نگاهم کنی. از بالا. چشم در چشم.
تو هميشه بالا هستی. يک مقدار، بالاتر از من. درست به اندازه ی قامتت.

اگر نشسته بودم در روشنای شمعی، می توانستم تو را بسرايم. همانگونه که هستی. سروقدِّ کوچک!
اما من و تو توی خيابان، يکديگر را يافته بوديم. نه زير نور شمعی روشن. درخلوت مغموم شاعران فراموش. که زير تير چراغ برقی خاموش. در شهر دلقکان پريده رنگ.
و من به تو گفتم:
ـ در شهر دلقکان پريده رنگ، روشنای رنگين ِ شبان من باش؛ وقتی که می گريزم از شهر؛ و پناه می برم به شهر.
خنديدی.
و گونه هايت چال افتادند.
و منتظر نماندی:
ـ شاعر! مشنگ!

و نمی دانستی که ديری است که وزن ها و قافيه ها را گم کرده ام. مثل خودم. و مثل شعر. مشنگی را شايد نه اما. ديری است. ديری است دور. به اندازه ی از تو تا حالا.
نپرس که چند سال گذشته است ـ از من. تو خوب می دانی که من نمی دانم من. و من خوب می دانم که تو می دانی تو.
نپرس. بگو.

ـ سايه ی وهمی در راه است. و می گذرد در باد.
ـ سايه ی وهمی که می گذرد در باد، می گذرد اما دريغا با باد.

ـ ای سايه های وهم! مرا امان دهيد در وهم سايه ها!
ـ «در وهم سايه ها»! ها ها! در وهم سايه ها!
چرا هميشه به من می خندی؟ چرا به من هميشه می خندی تو؟ بی رحم! و هيچ فکر نمی کنی که شايد که وهم سايه ها خود من باشم؟

پشت شيشه های مات، مادر ايستاده بود ديروز. يعنی پريروز. يعنی پريروز های ديروز. نه پشت شيشه های مات. بيرون شيشه های مات. کنار حوض آب.
و من بودم آن که ايستاده بود در پشت شيشه های مات.
باران نيامده بود. فقط هوا سرد بود و اتاق خانه، گرم.
همين.
آب های حوض حياط، گرم نبودند اما.
من اين را از صدای شکستن يخ ها شنيدم. که مادر می شکستشان تا دستنماز بگيرد.
و بعد، بيايد توی اتاق. کنار بخاری.
و بعد، چادرش را به سرکند.
و بعد، بايستد رو به خدا.
خدا را هنوز ندزديده بودند از ما.

خدا را هنوز ندزديده بودند از ما. و من فکر می کردم که خدا را نمی شود دزديد.
دزديدندش اما.
و بردندش تا نهانش کنند.
و او آن قدر بزرگ بود که نمی شد جايی نهانش کرد.
فقط می شد دزديدش و برد.

ـ نگاه کنيدش! دوباره می آيد. از ابتدای خودش. نگاه کنيدش اين تنها در خود نهفته را! اين تنهای در خود نهفته را!
و خنده های تو اين بار، جاری می شدند روی شيار های صورتت. شور. و تلخ هم شايد.
ـ کو؟
ـ نگاه کن! آنجا. درست در کنار تو.

به خود نگاه کردی. و به کنار خود. و به او. و به من هم.
من گريه می کردم.

ـ تو آبغوره می گيری. گريه نمی کنی تو.
معنای گريه را اما برای من نگفتی هرگز.
معنای گريه، شايد تو خود بودی.
شايد.

ما تمام پرچم هاشان را پاره خواهيم کرد.
ما تمام پرچم هاشان را جر خواهيم داد.
جر... جر... جر...
ما جرواجرشان خواهيم کرد.
همانطور که دفتر مشق های خط نخورده ی تو را، و مشق های شب عيد مرا جر دادند.

بيا برويم. دارد صبح می شود. و دلقکان پريده رنگ، بيرون خواهند آمد تا به موقع به سر کار هاشان برسند.
و من و تو را خواهند ديد.
و يکيشان خواهد آمد و خواهد بردمان.
و ما، همديگر را نخواهيم يافت از آن پس.
حتی در ميان گودال.
زنی گفته اند و مردی آخر.
مَحرمی گفته اند و نامَحرمی.
بيا برويم.

و نيامدی تا برويم. و آمدند و رفتی. بردندت يعنی.
و من گريختم.
مثل هميشه.

کدام روزنامه را بخوانم امشب که تو در آن باشی؟
منظورم اين است که کدام روزنامه را بخوانم امشب که تو در ‌آن نباشی.
سايه ی وهمی در راه است. و می گذرد در باد.
سايه ی وهمی که می گذرد در باد، می گذرد اما دريغا با باد.
دورتر از گودال و سنگ.

ـ ای سايه های وهم! مرا امان دهيد در وهم سايه ها!
نمی دانم تا کِی. شايد تا همين امشب. و يا حداکثر، تا فردا...



۷ آبان ۱۳۸۸ http://www.ghoghnoos.org

نگرانی بریتانیا از محکومیت کارمند سفارت این کشور در تهران

bbc

بریتانیا می گوید از گزارشهای مبنی بر صدور حکم چهار سال زندان برای یک کارمند ایرانی سفارت این کشور در تهران عمیقاً نگران شده. اتحادیۀ اروپا هم گفته اقدام علیه هر عضو این اتحادیه در حکم اقدام علیه کل این بلوک سیاسی - اقتصادی است. حسین رسام، تحلیلگر سیاسی سفارت بریتانیا در تهران، در جریان اعتراضها به نتیجه انتخابات ایران، به اتهام جاسوسی بازداشت شده بود.

مجید خیام دار گزارش می دهد.

کنگره آمریکا یک گام به تحریم صادرکنندگان بنزین به ایران نزدیکتر شدbbcbb

کنگره آمریکا

bbc

به گفته طرفداران این لایحه برای پیشگیری از جنگ با ایران باید از شدیدترین اقدامات دیپلماتیک علیه این کشور حمایت کرد

کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا عصر پنجشنبه لایحه تحریم شرکتهایی که به ایران بنزین صادر می کنند را تصویب کرد.

این لایحه در صورت تصویب نهایی کنگره آمریکا به دولت باراک اوباما این امکان را می دهد که در صورت شکست مذاکرات اتمی کنونی تحریم های بیشتری علیه صنایع نفت و گاز ایران اعمال کند.

به جز کمیته یاد شده، سه کمیته دیگر نیز باید این لایحه را تصویب کنند تا در صحن علنی مجلس نمایندگان به رای گذاشته شود.

لایحه مشابهی نیز در کمیته خدمات بانکی سنا مطرح شده است.

این لایحه برای آنکه وجهه قانونی پیدا کند، باید به تصویب هر دو مجالس نمایندگان و سنا برسد.

لایحه یاد شده قانون سال 1996 تحریم های ایران را گسترش می دهد.

بر اساس قانون یاد شده شرکت های خارجی که بیش از 20 میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند مشمول تحریم های آمریکا می شوند.

اما این لایحه نظیر قانون پیش گفته به رئیس جمهور آمریکا همچنان این امکان را میدهد که در صورت صلاحدید بطور گزینشی دست به اعمال تحریم علیه شرکتهای ناقض بزند.

هوارد برمن رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان اظهار امیدواری کرده این لایحه ایران را وادار با توقف برنامه های اتمی کند.

نمایندگان کنگره آمریکا معتقدند با توجه به آنکه ایران 40 درصد از بنزین مصرفی خود را از خارج خریداری می کند، لایحه یاد شده می تواند بطور محسوسی تاثیر گذار باشد.

برخی از نمایندگان کنگره آمریکا همچون جف فلیک جمهوریخواه نسبت به عواقب بلندمدت این لایحه هشدار داده اند.

اما گری آکرمن دمکرات گفته است برای پیشگیری از جنگ با ایران باید از شدیدترین اقدامات دیپلماتیک علیه این کشور حمایت کرد.

ایران بیشتر بنزین وارداتی خود را از شرکت های نفتی بریتانیایی، سوئیسی، فرانسوی و هلندی خریداری می کند.

به گفته جفری فلتمن دستیار وزیر خارجه آمریکا هم اکنون شرکتهایی که مظنون به نقض قانون کنونی هستند تحت بررسی قرار دارند و در صورت صحت گزارش ها طی 45 روز آینده رسما تحت تحقیق قرار می گیرند.

وی افزود برخی از معاملاتی که ایران اعلام کرده با شرکتهای خارجی منعقد نموده تنها اهداف سیاسی داشته و قابل توجه نیستند.

آژانس بین المللی انرژی اتمی: پاسخ اولیه ایران رسید

آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید می کند که ایران یک 'پاسخ اولیه' به پیشنهاد محمد برادعی ارائه کرده است.

آژانس، روز پنجشنبه ۷ آبان (۲۹ اکتبر) با صدور بیانیه ای اعلام کرد: "محمد برادعی، مدیرکل آژانس پاسخ اولیه به پیشنهاد خود را از مقامات ایران دریافت کرده است. او در حال مشورت با دولت ایران و طرف های دیگر است، با این امید که توافق بر سر این طرح به زودی حاصل شود".

در اطلاعیه آژانس به جزئیات پاسخ ایران اشاره نشده است.

پیش تر نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین به خبرنگاران گفته بود: "جمهوری اسلامی ایران دور اول مذاکرات را که روز ۱۹ اکتبر در وین برگزار شد، با رویکردی مثبت ادامه می دهد".

علی اصغر سلطانیه گفت که ایران مذاکرات روز ۱۹ اکتبر را که به مطرح شدن پیشنهاد آقای برادعی منجر شده بود، "تنها یک دیدار فنی" تلقی می کند و انتظار دارد "ملاحظات اقتصادی و فنی ایران" در چگونگی تأمین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران در نظر گرفته شود.

آقای برادعی پیشنهاد کرده بود که ایران ۷۵ درصد از ذخیره ۱۵۰۰ کیلوگرمی اورانیوم غنی شده خود را تا پایان سال جاری میلادی (پیش از ۱۱ دی) برای غنی سازی بیشتر و تبدیل به سوخت قابل استفاده در رآکتور تهران، به روسیه و از آنجا به فرانسه بفرستد.

علت استقبال غرب از این پیشنهاد چنین تفسیر شد که در صورت انجام این کار، ذخیره باقی مانده در ایران به اندازه ای نیست که برای یک برنامه نظامی احتمالی کافی باشد.

اکنون به نظر می رسد که ایران هنوز آمادگی ندارد که پیشنهاد آقای برادعی را به شکل فعلی بپذیرد.

علی اصغر سلطانیه

نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی از پیگیری مذاکرات سخن گفته است

استقبال

با این حال مقامات ایران موضوع تبادل سوخت را به کلی رد نمی کنند.

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران که در مشهد به سر می برد، ساعتی پیش از سخنان آقای سلطانیه گفته بود: "ما از تبادل سوخت، همکاری های فنی و ساخت نیروگاه و رآکتور استقبال می کنیم و آماده همکاری هستیم".

در این حال فرانسه تأکید کرده است که انتظار دارد که ایران به پیشنهاد آقای برادعی یک پاسخ "مثبت روشن" بدهد.

برنارد والرو، سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه گفته است: "منتظریم که ببینیم محتوای پاسخ رسمی ای که ایران گفته است امروز به آژانس ارائه می کند چیست. بعد با مدیرکل آژانس و سایر همپیمانان خود در باره واکنشی که باید به آن نشان بدهیم مشورت خواهیم کرد".

نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه اوایل مهرماه و پس از آنکه آشکار شد که ایران در حال ساخت یک مرکز جدید غنی سازی اورانیوم در نزدیکی قم است، گفت که ایران تا ماه دسامبر فرصت دارد که فعالیت های هسته ایش را متوقف کند و در غیر این صورت با تحریم های بیشتری رو به رو خواهد شد.