همچنان به شيوه سالهای گذشته راهمان ادامه خواهيم داد:
ـ آگاه نمودن خلق ازمواضع ضد خلق!
ـ ايجاد فضای دوستانه بين ديدگاههای مختلف در درون جبهه خلق
ـ بدون هيچگونه گذشت و چشم پوشی درافشای مواضع گذشته و حال ضد خلق!
ـ تسليم شانتاژ، تهديد ، توهين و ناسزا و۰۰۰ نخواهيم شد که اين شيوه"شاهان منحوس" و"شيخان ملعون" است.
۱۳۹۴ فروردین ۱, شنبه
نمایی از مسجد شاه دوشمشیره که یک زن افغان به اتهام سوزاندن قرآن در نزدیکی آن به قتل رسید
یک زن بی پناه در مرکز شهر کابل،که گفته شده است که کتاب قرآن را سوزانده است ، توسط عده ای از مردان عصبانی به قتل رسید و پس از آن جسد وی به آتش کشیده شد.
به گزارش «خبرگزاری صدای مسیحیان ایران»(VOCIR) به گفته یک مقام پلیس ،مقتول ۳۲ ساله و فرخنده نام داشته است و به گفته پدر و مادرش از بیماری اعصاب رنج میبرده است،جزییات این حادثه در دست تحقیق میباشد و به گفته این مقام پلیس در این خصوص چهار نفر به عنوان مظنون نیز بازداشت شده اند،این حادثه روز پنجشنبه ۱۹ مارس ۲۰۱۵ در نزدیکی مسجد شاه دوشمشیره در مرکز کابل روی داده است.
به نقل از «لوس آنجلس تایمز» به گفته شاهدین مردم زیادی برای تماشای این حادثه جمع شده بودند به طور که عده ای از مردم به بالای دیوارهای ترک خورده برای تماشا رفته بودند مردان عصبانی این زن جوان را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند و پس از اینکه وی به قتل رسید جسد بی جان او را به ساحل رودخانه بردند و در آنجا به آتش کشیدند.
این دومین قسمت از گفت و شنود با شاعر و نویسنده ارجمند آقای اسماعیل وفا یغمائی(در مورد انقلاب ایدئولوژیک) است که امیدوارم عمرمان وفا کند و گرفتاریهای زندگی بگذارد آن را ادامه دهیم تا حق مطلب ادا شود.
آقای یغمائی در قسمت تبلیغات(سازمان) بودهاست. ای کاش دیگرانی هم که در بخشهای دیگر(نظامی، سیاسی، روابط...) فعال بودند بحث انقلاب ایدئولوژیک را تکمیل کنند.
...
قدر و منزلت این مباحث(توضیحات امثال اسماعیل) در آینده بیشتر معلوم میشود و به نظر من برای خود مجاهدین هم خیر است. چرا؟
چون هر چیزی را در پرتو شناختن ضد آن، یا غیر آن، یا رقیب آن است که بهتر میتوان شناخت و شبهات حتی اگر مبنائی جز غرض و مرض هم نداشته باشد، اثر معرفت شناختی دارند چون به ما میگویند که به گونه دیگر نیز میتوان به عالم نظر کرد.
...
این بار نیز برای اینکه تنها به قاضی نرفته باشیم بخش دیگری از «رساله مبارکه»پرستش حیات را اضافه کردهام. نوشتار مزبور گرچه امضای آقای مسعود رجوی را ندارد اما گفتمان خود ایشان است و به «انقلاب ایدئولوژیک» هم اشاره کردهاست.
...
قسمتهایی از پرستش حیات(متاسفانه غیر منظم و آشفته) در سایتهای سازمانی گاه هست و گاه نیست.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
بخش دیگری از «جزوه شریفه»
«از اولین پیامبری که برای هدایت انسان در جهت تکاملش رسالت یافت تا همین امروز در مجاهدین در هیئت یک انقلاب ایدئولوژیک درونی، جنگ با دستگاه پلید جنسیت-فردیت در اشکال و سطوح مختلف برای باقی ماندن در مسیر تکامل انسان و اجتماع و پیشروی در برابر دشمنان بشریت ضرورتی اجتناب ناپذیر بوده است.
در جریان یک چنین رزم کبیر و جهاد اکبری است که روح انسان ها با دور شدن از آن ایدئولوژی پلید و یافتن و سد کردن کارکردهای مخرب آن صیقل میخورد، از عنصر استثماری پاکیزه تر میشود، عنصر «جنسیت» در جایگاه تکاملی خود محدود میشود، و فردیت فرابرندهٴ آنها که در جمع یگانهٴ شان تجلی پیدا میکند آشکار میشود.
…مجاهدین بعد از بیش از ۲۴ سال و ۲۴ میلیون ساعت رزم فشرده و روزانهٴ ایدئولوژیک، با سرفرازی تاریخی و شعف انقلابی و با روی سپید در برابر خلق و خالق، میتوانند اعلام کنند که برای اولین بار در تاریخ انسان توانسته اند در این ابعاد و با این استمرار غول جنسیت را کمرشکن کنند. یک دستاورد خارق العاده و خارج از تصور برای همه انسانها،که تنها یکی از آثارش قدرت خیره کنندهٴ مجاهدین در برقراری عمیق ترین مناسبات انسانی در درون و بیرون تشکیلاتشان بوده است...
همین انقلاب است که هر یک از مجاهدین را به چنان تعالی انسانی رسانده که میتوانند بر روی پیمان و اصولشان بسا فراتر از تصور انسان بایستند، صدق بورزند و از خود مایه بگذارند...
تا وقتی که این آرمان، رهبر بی همتایی چون مسعود رجوی و پرچمدار صدیقی چون مریم رجوی... دارد، خلق ما از پرتوهای این «آفتاب آرمان» گرما و روشنایی خواهند پذیرفت.
ـــــــــــــــــــــــ
جمعبندی سه سال مبارزهٴ مسلحانهٴ...این ضرورت را آشکار کرد که برای حل تضاد اصلی جبههٴ خلق در استمرار و ارتقاء این مبارزهٴ تاریخی، زنان مجاهد میبایست در سطح رهبری سازمان مسئولیت بپذیرند. مجاهدین به این ضرورت گردن نهادند و ذیصلاح ترین زن مجاهد خلق را در برابر این مسئولیت قرار دادند. مریم رجوی... با سالها تجربهٴ مبارزاتی و سابقهٴ درخشان انقلابیگری، میدانست که در چه نقطهٴ حساس و تعیین کننده ای قرار گرفته است و انتخاب درست و ضد خودبه خودگرایی چیست. اما در عین حال احساس میکرد که «سنگینی مسئولیت و تصمیم گیری در مورد آن سخت و طاقت فرسا است». چرا که اگر میپذیرفت، مسئولیت در بالاترین نقطهٴ تشکیلاتی سازمانی را پذیرفته بود «که چنگ در چنگ با مهیب ترین استبداد مذهبی حاکم بود». زیرا مسئولیت همردیفی با مسعود رجوی بود، تنها بازماندهٴ مرکزیت اولیه سازمان که در کارنامهٴ مبارزاتی اش افتخارات تاریخی و دستاوردهای سترگی ثبت شده بود که در تاریخ ایران بی نظیر است.»