۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

افزایش شدید واردات میوه به ایران

میوه

در پنج ماه اول نسبت به سال گذشته 75 میلیون دلار بیشتر میوه وارد ایران شده است

گمرک ایران گزارش داده که در پنج ماه اول امسال بیشتر از 397 هزار تن میوه وارد ایران شده است که نسبت به سال گذشته 66 درصد افزایش نشان می دهد.

خبرگزاری دانشجویان ایران به نقل از گمرک نوشته که ارزش میوه های وارداتی در پنج ماه اول سال گذشته 117 میلیون دلار بوده در حالی که این رقم در پنج ماه اول امسال به 195 میلیون دلار رسیده است.

بیشترین میوه های وارداتی از کشورهای ترکیه، امارات و فیلیپین بوده و بعد از این سه کشور هم پاکستان، چین، ویتنام، مصر، مالزی، فرانسه، شیلی، کانادا، سریلانکا، سوریه، تایلند، ایتالیا، افغانستان، اندونزی، و آفریقای جنوبی قرار دارند.

موز، پرتقال و گلابی عمده ترین میوه های وارداتی به ایران بوده و در پنج ماه اول سال بیشتر از 265 هزارتن موز، 92 هزار تن پرتقال و بیشتر از 9 هزارتن گلابی وارد ایران شده است.

انگور، مویز، سیب، نارنگی، لیمو، آناناس، نارگیل، بادام هندی، انجیر، گریپ فروت از جمله دیگر میوه های وارداتی به ایران است.

در میان محصولاتی که در پنج ماه اول سال وارد شده اند، محصولاتی نظیر انگور خشک به چشم می خورند که تولید آنها در ایران بسیار بالاست و جزو محصولات صادراتی به حساب می آیند.

گوجه فرنگی، آلو، هلو، شلیل، زرد آلو، فندق و گردو نیز از جمله میوه هایی است که امسال در ردیف میوه های وارداتی گمرک قرار گرفته است در حالی که این محصولات در سالهای گذشته جزو محصولات وارداتی نبودند.

بندر

واردات ایران در پنج ماه اول به حدود 20 میلیارد دلار رسیده است

در چند سال اخیر و پس از افزایش درآمدهای نفتی، واردات انواع میوه به ایران به شدت افزایش پیدا کرده است و گزارش جدید گمرک نشان می دهد که این روند ادامه دارد.

به دلیل افزایش واردات میوه، برخی تولید کنندگان داخلی میوه نظیر پرتقال و نارنگی بارها اعتراض خود را نسبت به آن اعلام کرده اند. به عقیده این گروه، واردات میوه ارزان باعث شده تا تولیدات داخلی با وجود کیفیت بالا، نتواند با محصولات وارداتی رقابت کند و به همین دلیل تولیدات باغداران روی دستشان مانده است.

برخی از باغداران ناچارند به اجبار محصول خود را با قیمت های بسیار پائین بفروشند ولی همان محصول با چندین برابر قیمت به مصرف کننده داخلی عرضه می شود.

گزارش گمرک نشان می دهد که در پنج ماه اول سال حجم واردات به حدود 20 میلیارد دلار رسیده است در حالی که صادرات غیرنفتی حدود هفت میلیارد دلار بوده است.

بزرگترین شریک تجاری ایران در بخش واردات، امارات متحده عربی است و 26 درصد کالاهای وارداتی ایران از این کشور وارد شده است. بعد از این کشور، آلمان، چین، کره و سوئیس قرار دارند.

عراق با حجم واردات یک میلیارد و 415 میلیون دلار از ایران در صدر فهرست واردکنندگان از ایران قرار دارد و کشورهای چین، امارات، هند و افغانستان در رده های بعد قرار دارند.



مار قربانیان كهریزك به 4 تن رسید

با پیگیری دستگاه قضایی، تعداد افراد كشته شده در بازداشتگاه كهریزك به 4 نفر رسید.

به گزارش خبرنگار «آینده»، پیش از این صداوسیما با نمایش تصاویر محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد كامرانی، از كشته شدن 3 نفر در بازداشتگاه كهریزك خبر داده بود، اما با پیگیری پرونده كهریزك در دستگاه قضایی و مراجعه خانواده یكی از قربانیان جهت شكایت، یك نفر دیگر به قربانیان بازداشتگاه كهریزك اضافه شده است.

فرد مذكور كه رامین آقازاده قهرمانی نام دارد، پس از دستگیری توسط مامورین به بازداشتگاه كهریزك برده شده است.

گفته می شود ابتدا ماموران برای دستگیری وی به منزل وی در خیابان شهرآرا مراجعه می كنند، اما وی در منزل حضور نداشته و مادر این فرد پس از بازگشت او، همراه پسرش به كلانتری مراجعه كرده كه این فرد توسط ماموران دستگیر شده و به بازداشتگاه كهریزك منتقل می شود و سپس به دلیل حوادث رخ داده در این بازداشتگاه مخوف، چند روز پس از بستری شدن در بیمارستان فوت می‌كند.

گفته می شود تاریخ دستگیری فرد مذكور پیش از 18 تیرماه بوده و در صورت صحت این موضوع، بازداشت این فرد، اظهارات مسئولان نیروی انتظامی را كه مدعی شده بودند كلیه بازداشتهای انتخاباتی كهریزك مربوط به روز 18 تیر بوده است، زیر سوال می برد.

ذوالنور ، جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه : با دستگیری موسوی وكروبی آنها تبدیل به قهرمان می‌شوند/ در قضیه بنی صدر، نظام به وی اجازه داد تا از كشور خارج شود


جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ضمن تحلیل وقایع بعد از انتخابات ، در مورد مشائی گفت: مشایی یكی از اشتباهات بارز احمدی نژاد بود .
به گزارش خبرنگار مهر در كرج، حجت الاسلام مجتبی ذوالنور ظهر چهارشنبه در نشست سیاسی بسیج فرهنگیان نواحی چهارگانه آموزش و پرورش كرج با بررسی و برشمردن عوامل ایجاد اغتشاشات و آشوبهای اخیر در برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری اظهار داشت: یكی از اهداف فتنه های اخیر هتك حرمت و تجاوز به خط قرمزها و حریمها بود كه در این راستا هم اكنون یكی از راهبردهای جدی فنته گران استمرار عملیات آغاز شده از چند ماه اخیر است كه به بهانه های مختلف سعی در ادامه اجرای آن دارند و به هیچ وجه نشانه عقب نشینی در آنها مشهود نیست.

وی افزود: سران عامل ایجاد این اغتشاشات هم اكنون نیز در بین خودشان درگیری جدی دارند. ذوالنور خاطرنشان كرد: سران اغتشاشات و آشوبهای اخیر با انجام این كارها به طور قطع در هیچ انتخاباتی دیگر تایید نمی شوند.

سیاسیون فتنه گر در پی عقده گشایی هستند

ذوالنور درادامه بیان داشت: این افراد كه در انتخابات شكست خوردند، اعلام كرده اند كه "آب از سر ما گذشته" كه این اقدامات را انجام می دهیم، آنها در اصل می خواهند كه عقده گشایی كنند اما در بخش دیگری نگرانند و در پی استمرار حیات سیاسی خود هستند.
جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران عنوان كرد: این چند نفر كه سردمدار اصلی هستند مسیر را طوری پیش می برند كه حیات سیاسی خود را از دست ندهند و راهبردهای متعددی را در این زمینه پیش بینی كردند.

نشان دادن عدم مشروعیت دولت هدف آشوبگران است

وی ادامه داد: استفاده از مناسبتها به خصوص بازگشایی مدارس و دانشگاه ها از دیگر برنامه های این افراد است به نحوی كه از آقای موسوی پرسیدند "كه چرا ساكت نشسته اید و اقدامی انجام نمی دهید؟ گفت كه تا اول مهرماه صبر كنید اوضاع یكسره می شود"، این آقایان به این مناسبتها امید بسته اند تا برنامه های خود را عملی كنند، همچنین از هم اكنون نیز برای روز 16 آذر به شدت كار می كنند.
ذوالنور متذكر شد: تمامی این افراد می خواهند كه طبل عدم مشروعیت دولت را به صدا در آورند و روی این بحث مانور داشته باشند.

سران اغتشاشات در انتظار بروز گاف از دولت هستند

وی بیان كرد: در جلسه روز 19 اردیبهشت ماه سال جاری قبل از برگزاری انتخابات آقایی در جلسه ای اعلام كرد كه باید بحث تقلب پررنگ تر مطرح شود چون نظرسنجی ها نشان می دهد كه آقای احمدی نژاد برنده است. اما ما باید بحث تقلب و ابطال را مطرح كنیم تا بتوانیم رای احمدی نژاد را رای كثیف اعلام كنیم.
جانشین نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: در مجموع این آقایان و سران اغتشاشات و آشوبها مسیر را به بهانه های مختلف ادامه می دهند و به طور مرتب كارها و اقدامات دولت را رسد می كنند تا دولت گاف ندهد، در این راستا بحث انتخاب وزیران زن را مطرح كردند و با تشكیل تیمها و اكیپهای متعدد و اعزام به دفاتر مراجع مختلف، خواستار برخورد مراجع با این حركت رئیس جمهور شدند و به تحریك آنها پرداختند.

مشایی اشتباه بارز احمدی نژاد بود

این مسئول گفت: درست است كه مشایی یكی از اشتباهات بارز احمدی نژاد بود و این افراد مدام در پی این بودند كه با مطرح كردن این موضوع از اعتبار دولت بكاهند. قبول داریم كه در دولت احمدی نژاد یك مشایی بود اما دولتهای قبل خود مشایی بودند و یا بیش از ده ها نفر مانند مشایی و بدتر از آن داشتند.
ذوالنور اظهار داشت: این افراد مانند خوارج عمل می كنند و هدف آنها از مطرح كردن موضوعات مربوط به مشایی چیز دیگری است. حتی در این راستا تیمی را به منظور رصد كردن دولت فعال كردند تا ضعفها را برجسته و نقاط قوت را مخدوش و مردم را دچار تردید كنند.

نظام با سران فتنه ها برخورد نكند، بهتر است

وی در پاسخ یكی از فرهنگیان حاضر مبنی بر اینكه "چرا با سران این آشوبها و اغتشاشات اخیر كه از مسئولان نظام هستند و سمت اجرایی دارند، برخورد و آنها را عزل نمی كنید؟" خاطرنشان كرد: اهانت به رهبر معظم انقلاب از سوژه های این افراد و سیاسیون آشوبگر بود. در این بحث برخورد نتیجه عكس دارد و برای مظلوم نمایی، القای دیكتاتوری و اختناقی كه آنها انجام می دهند باید در میان مردم روشنگری كرد. زد و خورد و برخورد فیزیكی و قضایی همیشه و به طور حتم بهترین گزینه نیست و نتیجه مثبت ندارد.
این مسئول بیان داشت: در این راستا اگر نظام با این افراد برخورد نمی كند دلیل بر عاجز بودن و عدم توانایی نیست، همچنین بعضی از برخوردها در برخی مقاطع خوب نیست، تمامی این آشوبها برای نظام روشن است و باید برای مردم روشن و شفاف شود.
جانشین نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران ادامه داد: برای مسئولان نظام از ابتدا تا امروز ریشه های این فتنه و پشتیبانی از خارج مشخص و روشن بود، از رایزنی ابطحی گرفتن پول از كشورهای عربی و اروپایی به طور كامل واضح است كه ابطحی مسئول گرفتن پول از كشورهای عربی و برادر خاتمی هم مسئول دریافت پول از كشورهای اروپایی بودند.
ذوالنور تصریح كرد: برخی افراد دوست دارند كه با آنها و اعمالشان برخورد شود، آقای كروبی دلش غش كرده برای برخورد نظام و از خدا می خواهد كه با افكار و اعمالش برخورد شود.
وی افزود: كروبی در شبهای قدر دست به دعا بود كه شاید سندهایی برای ادعاهایش پیدا شود و بر اساس پیامكی كه برای وی ساختند و ارسال شده است، كروبی در سه شب قدر تنها این قسمت از دعای جوشن كبیر "یا سند من لا سندله" را زمزمه می كرد تا شاید سندی برای ادعاهایش پیدا كند!
این مسئول گفت: نظام اگر بخواهد افراد را محاكمه كند، آنها به قهرمان تبدیل می شوند همان طوری كه در قضیه بنی صدر، نظام به وی اجازه داد تا از كشور خارج شود، چون اگر وی را محاكمه می كرد تبدیل به قهرمان سیاسی می شد و پس از مرگش سالهای بعد برای برگزاری مراسمهای مرگ، عزل، رئیس جمهوری و ... مشكلاتی به وجود می آمد.
ذوالنور عنوان كرد: این افراد را باید به مرده سیاسی تبدیل كرد نه قهرمان سیاسی.
جانشین نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: در مجموع نظام از این جور افراد وحشت ندارد، هرچه می خواهند بگویند، این طوری نیست كه نظام توان برخورد نداشته باشد.
وی در ادامه در پاسخ به سئوال یك فرهنگی دیگر مبنی بر اینكه " اقدامات لباس شخصیها را نمی شود انكار كرد، حضور آنان در برخی معابر مشاهده شد و بعضی از آنها در خوابگاه ها اقدام ضرب و شتم كردند، بدون اینكه آن افراد گناهی داشته باشند، این نیروها را چه كسانی پشتیبانی می كند چون وجود آنها ذهنیت مردم را نسبت به سپاه و رهبری مكدر می كند" ادامه داد: اصل این موضوع را نمی شود انكار كرد.

راه پیمایی «روز قدس» و یک نکته ی شاید ضروری

محمدعلی اصفهانی

خمینی، در مرداد ۱۳۵۸ نُه سال قبل از مرداد ۱۳۶۷ و صدور فرمان قتل عام چند هزار زندانی در ظرف کمتر از دوماه، آخرین جمعه ی ماه رمضان هر سال را «روز قدس» اعلام کرد؛ و اندک زمانی پس از آن نیز، راه رهایی قدس را به همه نشان داد:
ـ راه قدس، از کربلا می گذرد.
و برای رسیدن به قدس از طریق کربلا، می بایست خود را به سلاح های اسراییلی، مجهز کرد. همان سلاح هایی که اسراییلی ها برای آزادسازی قدس از چنگ خودشان، به خمینی می فروختند و یا اصلاً به حساب بدهی های زمان شاه به ایران، تحویل او می دادند.
و او خود مگر چگونه بر مسند قدرت نشسته بود؟ با توافق ها و قول و قرار های پنهان با اصلی ترین حامیان جهانی اسراییل. در نوفل لوشاتو و گوادلوپ، به هنگام اوجگیری انقلابی که از آنِ او نبود...

ماجرای ایران کنترا، یک مورد لو رفته ی خریداری یا تحویل گرفتن سلاح از اسراییل به منظور مبارزه با اسراییل و «آزادسازی قدس» بود. چند موردِ (هنوز) لو نرفته ی دیگر، و ای بسا مهمتر از مورد لو رفته در کار بوده است؟
همکاری های «ویژه» ی اسراییل و حکومت خمینی را نمی گویم. این مورد هم جزء مواردِ (تاحدودی) لو رفته است. از موارد لو نرفته، یعنی هنوز لو نرفته حرف می زنم.

ماجرای ایران کنترا را بعد از ماجرای واترگیت، و قبل از ماجرای ابوغریب، بعضی ها بزرگترین رسوایی سیاسی آمریکا معرفی کرده اند.
البته رسوایی «اکتبر سورپرایز»، یعنی تبانی خمینی با ریگان در مورد ادامه ی نگاهداری گروگان های سفارت آمریکا در ایران به منظور شکست جیمی کارتر و پیروزی ریگان را هم فراموش نکنیم. که گرچه به قول م. امید: «خاموشی سرآغاز فراموشی است»، اما فراموشی هم سرآغاز خاموشی است.

و عجیب شباهتی است میان شیوه ی آخوند ها و کلاه شرعی سازی هاشان، با شیوه ی آمریکا و اسراییل در ماجرای ایران کنترا:
مطابق قانون وقت آمریکا:
ـ فروش سلاح به ایران، ممنوع است.
ـ فروش سلاح، به تروریست های ضد انقلابی نیکاراگوآ (موسوم به کنترا) نیز از ترس آبرو، یعنی «آبرو»، ممنوع اعلام شده است.
جنگ ایران و عراق هم که باید ادامه پیدا کند و هر دو کشور تضعیف شوند. چرا که:
۱ ـ منافع آن به جیب آمریکا می ریزد. چون:
ـ هم صدام را روز به روز به آمریکا نیازمند تر می سازد،
ـ هم بعضی «شرارت» های خمینی را تا حدودی مهار می کند،
ـ و هم ایران را همراه با پتانسیل انقلابی مردم آن، که دارند محاسبات و قرار و مدار های گوادولوپی را به هم می ریزند و انقلاب خود را به همان سمتی سوق می دهند که هدف اولیه اش بود، درگیر تنش هایی خارج از موضوع، با بیرون و درون خود می کند.
۲ ـ منافع آن به جیب اسراییل می ریزد. چون:
ـ اسراییل، از عراق صدام حسین، به دلیل ناسیونالیسم بعثی او، و به دلیل تلاش هایش در جهت اتمی شدن، می ترسد؛
ـ مثل همیشه، مثل پریروز و دیروز و امروز و فردا و پس فردا، یک ایران بزرگ و مستقل و یکپارچه و وسیع و پرتوان و سرشار از امکان پیشرفت با سرعت نجومی، که بتواند خود را به عنوان نیرومندترین و شایسته ترین و برترین قدرت خاورمیانه تثبیت کند، کابوس همیشگی اسراییل بود و هست و خواهد بود.

پس چه کنیم؟ خیلی ساده است:
اسراییلی ها که خودشان بلدند چه طور با خمینی و خمینیون تنظیم رابطه کنند. ناسلامتی هر دو از یک جنسند: آخوند. یکی آخوندِ به قول خودش مسلمان. و دیگری آخوندِ به قول خودش یهودی.
آن ها مشغول کار خودشان هستند و تجربه دارند. ما هم با استفاده از تجربه های آن ها، و توسط آن ها، سلاح های آمریکایی را تحویل حکومت ایران می دهیم، و برای جبران کار خود، درآمد حاصل از این معامله را تقدیم ضد انقلابیون نیکاراگوآ می کنیم.

نقل می کنند که شادروان (یا به قول امروزی ها زنده یاد) ملا نصرالدین، گوسفند های مردم ده بالا را می دزدید و می کشت و گوشتشان را بین فقرای ده پایین تقسیم می کرد و می گفت که گناه دزدی با ثواب کمک به فقرا جبران می شود و در این میان، سیرابی شیردانی و پوست و دنبه یی هم به ما می رسد.

در هر حال، در اینجا غرض، پرداختن به ماجرای ایران کنترا و مک فارلن و بقیه ی قضایا نیست. همچنان که پرداختن به همکاری های «ویژه» ی اسراییل با دم و دستگاه خمینی. به این ماجرا و ماجرا ها از آن رو اشاره رفت که نخست، همگان به یاد آوریم که داعیه های حکومت ایران در دفاع از فلسطین، از همان زمان حضرت امام خمینی (رَه) تا زمان حضرت امام خامنه ای (لَه) تا چه اندازه یاوه است.
کسانی را هم که کمک مالی به حماس را نشان حمایت حکومت ایران از مقاومت فلسطین، و یا نشان وابستگی این مقاومت به حکومت ایران می دانند، به دو مقاله ی مفصل و مستندی٭ ارجاع می دهم که قبلاً نوشته ام. در ایام قتل عام نظامی اخیر (و نه اول و نه آخر) اسراییل در غزه، علاوه بر قتل عام روزمره ی مردم غزه از طریق بی رحمانه ترین و بی شرمانه ترین تحریم های قابل تصور علیه ساکنان این «اردوگاه مرگ» اسراییلی با طول و عرض تقریبی ۳۵ در ۱۰ کیلومتر و تعداد تقریبی یک میلیون و نیم زندانی که روی همدیگر تل انبار شده اند و نیمی از آنان را کودکان غالباً بیمار از سوء تغذیه و انواع آسیب های روحی و جسمی، و بدون برخورداری حتی از حق دارو و درمان، تشکیل می دهند...

خوشبختانه:
ـ تمام چهره های مطرح جنبش خرداد، و تمام تشکل های سهیم در این جنبش، از تشکل های اصلاح طلب گرفته تا تشکل های چپ (مسلمان و غیر مسلمان و مذهبی و غیر مذهبی و سوسیالیست و غیر سوسیالیست و کمونیست و غیر کمونیست و لاییک و غیر لاییک و غیره و غیر غیره) مثلاً تشکل های دانشجویی و کارگری، کوچک ترین توهمی نسبت به دولت جنایتکار و کودک کش اسراییل ندارند، و تظاهر سالوسان حاکم بر ایران به «حمایت» از فلسطین نیز خللی در شناختشان از، و احساس مسئولیتشان نسبت به، رنج و درد مردم بی پناه فلسطین ایجاد نکرده است.
ـ موجوداتی که سر در پی طمع های خام خود و رویا های شوم هرگز تحقق نیافتنی خود، در پروسه ی شکل گیری ماهیت، سرانجام، وارد مرحله ی عالی تکامل خود که خدمتگزاری اسراییل است و توجیه جنایات او (به همان صورت که از جمله در جریان تجاوز نظامی اخیر اسراییل به غزه، و قبل از آن و پس از آن نیز شاهد بوده ایم و هستیم) شده اند، کوچکترین نقشی در جنبش خرداد ندارند و کاری از دستشان بر نمی آید.

و اما متأسفانه:
ـ در میان نسل جوانِ عمدتاً «غیر سیاسی» ما که به طور طبیعی، ازخواست های مدنی به سوی خواست های سیاسی سوق داده شده است، گاهی به مواردی بر می خوریم که قوانین جاذبه و دافعه، به صورت خود به خودی، به اختلالات و چپ و راست زدن های مقطعی یی در نگاه بخش هایی از این نسل به دوست و دشمن، منجر شده است.
نمونه یی از این موارد را، به خصوص در هفته های اخیر، به صورت بعضی موضعگیری های ضد فلسطینی شاهد بوده ایم. موضعگیری هایی که می تواند در راهپیمایی «روز قدس» نیز خود را ـ هرچند کمرنگ ـ نشان دهد.
کسانی که دستی از نزدیک در کار پیگیری نظرات نویسندگان و تحلیلگران مترقی و چپ (در معنای درست و وسیع کلمه ی چپ) جهانی دارند، قطعاً متوجه شده اند که بخش عمده یی از این نویسندگان و تحلیلگران، به دلایلی که نیازمند به تفصیل فراوان است، در برابر جنبش بزرگ و مستقل و سربلند و سرافرازی که در ایران جریان دارد، دچار سردرگمی و حتی بدتر از سردرگمی، یعنی اشتباه محاسبه هستند، و با دیده ی تردید به آن می نگرند. مخصوصاً با توجه به تجربه ی آنچه در سال های اخیر، به «تجربه ی انقلاب های رنگی» معروف شده است. البته فرهیختگانی چون نوآم چامسکی و دیگران، پیوسته در رفع این سوء تفاهم، و در تصحیح این درک نادرست کوشیده اند و می کوشند. تا حدودی با موفقیت. و تا حدودی با عدم موفقیت...
... بگذریم از این که در میان اپوزیسیون ایرانی نیز بعضی از غافلگیر شدگانی که خود را قیّم مردم ایران می دانند و از فرط احساس «خود انقلابی بینی»، و ـ از آن بدتر و از آن بیشتر ـ از فرط تظاهر و انقلابی نمایی، دچار نوعی پارانویا شده اند، جوهر کلامشان همان است، و این که گویا آمریکا و اسراییل و غرب، توطئه کرده اند تا ابتکار عمل را از «انقلابیون» ـ که خود این حضراتِ به هنگام عبور کاروان خلق، در خواب مانده هستند ـ بربایند و «عناصر خودشان» را ـ که در اینجا اتفاقاً همان عناصری هستند که طفلک حسین شریعتمداری، و طفلک رهبر معظم انقلاب و طفلک ها امامان جمعه و فرماندهان سپاه و متجاوزین و شکنجه گران کهریزک ها می گویند ـ روی کار بیاورند و حق «انقلابیون واقعی» را بخورند!
بگذریم. واقعاً بگذریم. که باید گذشت...

اما علاوه بر بخشی از نخبگان، روی هم رفته، باز هم به دلایلی که نیاز به تفصیل دارد، افکار عمومی بخش قابل توجهی از «جهان سومی» ها، به خصوص خاورمیانه یی ها، هنوز نتوانسته است موضع درست و شایسته و بایسته یی در قبال جنبش جاری در ایران داشته باشد.
در چنین شرایطی است که شعارهای جنبش، در راه پیمایی «روز قدس»، می تواند به رفع سوء تفاهم ها کمک کند، و یا بر عکس: بر سوء تفاهم ها بیافزاید.

قطعاً باید محور اصلی شعارها، مسأله ی خاص الخاص خود جنبش باشد. بیشتر از همیشه. پر توان تر از همیشه. و ریشه یی تر و بنیادی تر از همیشه.
اما همچنین باید مراقب شعار هایی باشیم که احیاناً می توانند سوء تفاهم ها را دامن بزنند. سوء تفاهم ها به نزد افکار عمومی «جهان سومی» ها و به خصوص خاورمیانه یی ها، و نیز به نزد نویسندگان وتحلیلگرانی که همیشه در کنار توده های ستمکشیده و استثمار شده و استعمار شده ی سراسر جهان قرار داشته اند و دارند.

شاید یکی از درست ترین شیوه ها، همراه کردن شعارهای همیشگی جنبش با شعار هایی باشد که پیوستگی و همخوانی و همسانی جنبش و مردم ما را با مردم و جنبش های مردمی خاورمیانه و فلسطین از سویی، و پیوستگی و همخوانی و همسانی ضد مردم و ضد جنبش، یعنی قاتلان فرزندان مردم ایران را با قاتلان فرزندان مردم خاورمیانه و فلسطین، از سوی دیگر، به نمایش بگذارد.
این شعار ها را ذوق سرشار و بی پایان مردم، خود خواهد ساخت و خواهد پرداخت.
من اما همچنان، به شعار درخشانی می اندیشم که از شامگاه قیام جنبش دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸ تا به امروز، و تا بامداد پیروزی، پیوسته در خون جنبش های مردمی ما جاری بوده است و خواهد بود:
- ایران شده فلسطین
مردم! چرا نشستین؟

۲۴ شهریور ۱۳۸۸
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
٭ غزه، و هفت پرسش و پاسخ در باب راست و دروغ مدعیان
www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/haft-porsesh.html
استریپ تیز مکتب «انسان دوستان» در تهاجم اسراییل به غزه
www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/gaza-ensan.html

منتظر الزيدى از زندان آزاد شد




































خبرگزارى شينهوا به نقل از تلويزيون عراق گزارش داد: وكيل منتظر الزيدى خبرنگارى عراقى كه به دليل پرتاب كفش به سمت بوش زندانى شده بود، اعلام كرد كه موكلش امروز از زندان بغداد آزاد شد.

وكيل الزيدى گفت: دادگاه پس از امضاى مدارك لازم،‌ مجوز آزادى الزيدى را صادر كرد.

طرفداران منتظر الزيدى خبرنگار مذكور تدارك ديده‌اند كه از وى استقبالى گرم و پرشورى در زمان آزادي‌اش از زندان مركزى بغداد انجام دهند.

شبكه تلويزيونى كه منتظر الزيدى كارمند آن بود، قول داده به عنوان پاداش به او پول، خودرو و آپارتمان بدهد.

برخى از طرفداران وى نيز هدايايى ناهمگون از مجسمه اسب طلايى (از سوى امير قطر) گرفته تا "زن" براى الزيدى در نظر گرفتند.

پس از اينكه در كنفرانس مشترك مطبوعاتى جورج بوش رييس جمهور سابق آمريكا و نورى مالكى نخست وزير عراق در بغداد منتظر الزيدى به سمت جورج بوش كفش پرتاب كرد، وى تبديل به كانون توجهات رسانه‌هاى جهان شد.

الزيدى پيش از پرتاب اولين كفش به جورج بوش گفت "اين بوسه وداع با توست اى سگ" و پيش از پرتاب دومين كفش نيز گفت "اين از طرف بيوه زنان و يتيمان عراق است".

وى به اتهام توهين به يك مقام ارشد خارجى به سه سال زندان محكوم شد، اما پس از حضور در زندان به خاطر رفتار خوب اين مدت به 9 ماه كاهش يافت.

قرار بود منتظر الزيدى روز دوشنبه آزاد شود، اما بنا به دلايلى اعلام شد كه آزادى وى به تاخير افتاده و به امروز موكول شده است.

برادر الزيدى به همراه سه خواهرش روز دوشنبه مقابل در زندان به انتظار وى بودند تا او را تا آپارتمانش در شهرك صدر همراهى كنند. اين منطقه يكى از محله‌هاى فقير‌نشين حومه بغداد است.

به گزارش روزنامه ديلى تلگراف، هم چنين اقوام و خويشاوندان منتظر الزيدى با در دست داشتن بالن‌هاى رنگى و پلاكارد‌هايى كه بر روى آن نوشته شده بود "به خانه خوش آمدى" منتظر آزادى وى بودند.

الزيدى كه براى ايستگاه تلويزيونى محلى البغداديه فعاليت مي‌كرد، پيش از پرتاب كفش به سمت بوش به خاطر گزارش‌هاى متعدد خود در خصوص آمار كشته شدگان و مجروحان حملات نيروهاى آمريكايى داراى شهرت بود.

وى هم چنين يك بار از سوى گروه‌هاى مسلح ربوده شد و يك بار هم از سوى نيروهاى آمريكايى بازداشت شد.

سهم ما از خزر

مرتضی کاظمیان

میان اخبار و حوادث رنگارنگ و بس غریب پس از 22 خرداد، یک خبر کوچک اما بسیار مهم، به حاشیه رفته است. بازی جدیدی که روسها آن را بار دیگر آغازیدهاند. بازیای که واجد این مضمون است که حق ایران از خزر به اندازهی طول مرزش با خزر، یعنی 11درصد منابع و پتانسیلهای خزر است. اینچنین هفتهی پیش،

روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان را در کنار خود نشاند تا در مورد همکاریهای منطقهای و موضوعات مشترک (طبیعتا" با محوریت خزر) به گفتوگو نشینند. و البته بهگونهای کاملا" غیرمترقبه، و حتی وهنآلود، دعوتی از تهران انجام نمیگیرد. اتفاق چنان تاسفبار و ناگوار است که حتی متکی وزیر امور خارجه احمدینژاد را نیز به واکنش تند وامیدارد. اما آیا رخداد اخیر، دستپخت کسی جز دولت نهم است؟

سهم 50 درصدی ایران از خزر، که شماری از صاحب‎نظران و کنشگران سیاسی و مدنی، با تکیه بر قراردادهای میان ایران و شوروی سابق، بهگونهای بس جدی مدعی آنهستند، پیشکش؛ دولت احمدینژاد در عمل نشان داده که از «یکپنجم» خزر (سهم 20درصدی هر همسایه از خزر) به 11درصد سهم آن رضایت داده است. اینرا حتی متکی سال گذشته، در اظهارنظری به تلویح و تصریح، بیان نمود؛ هنگامی که تاکید کرد: «

سهم 50 درصدي خزر نه منطقي است و نه قراردادي... و بهره برداري ايران از درياي خزر هرگز از 3/11 درصد فراتر نرفته استتصحیحها و تلاشهای رسمی بعدی، برای جمع و جور کردن عوارض این سخن و دیدگاه، تغییری در اصل موضوع ایجاد نکرد؛ «نزدیکی»های روزافزون تهران به مسکو، مجال انتقادهای جدی و مطالبهی راسخ منافع ملی را به حاشیه برده است.

اتفاقات اخیر _بهشکلی اندوهبار_ نشان میدهد تهران بیش از پیش به یک «بازیگر» حاشیهای در تحولات و همکاریهای مربوط به خزر، تبدیل میشود. و کاش کسی پیدا میشد از جمع آقایان تریبون بهدست که مفهوم «منافع ملی» را برای افکار عمومی ایران، تبیین میکرد.

آنچه در صحبتهای مسئولان ارشد دیپلماسی و سیاست جمهوری اسلامی کمرنگتر و کمرنگتر شده، تاکید بر ضرورت استفاده و بهرهبرداری «مشاع» از منابع نفت و گاز و ... کف دریای خزر است. مجموعهی گفتوگوهای طولانی و مکرر تهران با همسایگان خزر (قریب به 30 جلسه در سطح معاونان و وزيران خارجه، چند جلسه در سطح وزيران و دو سه جلسه در سطح سران ) تنها این دستاورد را برای مردم ایران دربر داشته که در عمل به سهم یازده و نیم درصدی از خزر رضایت دهند و شاهد بهرهبرداریهای دیگر همسایگان خزر و بلع سیریناپذیر منابع این دریاچهی مشاع، توسط ایشان باشند. استدلال آذربایجان و ترکمنستان (که قسمت عمدهی منابع نفت و گاز در بستر سواحل آنهاست) عملا" جاری و محقق شده است. دو جمهوری یاد شده، مدعیاند که سهم هریک از کشورهای ساحل خزر، باید به تناسب مرز ساحلی آنان تعیین شود. اینچنین، سهم ایران یازده و نیم درصد تعیین می

‏‏شود، آنهم شامل قسمتی از خزر که فاقد منابع زیرزمینی قابل توجهی است.

مسکو البته با توجه به پیشینهی تاریخی مشترکاش با آذربایجان و ترکمنستان دغدغهو مشکل خاصی در اینخصوص ندارد؛ همکاریهای گوناگون اقتصادی میان این کشورها (و از جمله

پروژهی خط لولهی انتقال نفت و گاز) مفروض است و منافع روسها، تامین شده. اما منافع ملی ایران و ایرانیان چه میشود و چه کسی دغدغهی آن دارد و پیگیر تحقق آن در دریای خزر است؟

بده

بستانها و تعاملات و مناسبات سیاسی نزدیک تهران _ مسکو، بیش از پیش یاران پوتین را به هرگونه سوءاستفاده و امتیازگیری، ترغیب کرده است. چنانکه در «دهنکجی» اخیر، حتی ضرورتی برای دعوت از ایران در نشست کشورهای همسایهی خزر، نمیبیند (نمیبینند). اتفاقی بس غیرمترقبه و قابل تامل. مسکو نیک میداند که نیاز تهران به همراهی و همدلی روسیه با ایران، بهوِیژه در شرایط حساس کنونی که بحثپرونده انرژی هستهای جمهوری اسلامی گشودهتر و مطرحتر از قبل است، چنان اهمیتی دارد که مجال مناسب برای هرگونه «اقدام» و «درخواست» را _هرچند وهنآلود_ فراهم میآورد.

قابل اشاره است که در دوران حیات اتحاد جماهير شوروي، تهران و مسکو براساس دو قرارداد سالهاي 1921 و 1940 توافق کرده بودند که در اين درياچه به گونهای منافع خود را پیگیری کنند که حقوق برابر دو کشور مورد توجه قرار گيرد. با فروپاشی امپراتوری شوروی، اینک روسيه عملا" تکلیف خود را با آذربايجان و قزاقستان، و مرزهاي ساحلي و منابع زيربستر خزر مشخص کرده است و ايران را با آذربايجان و ترکمنستان در مورد توافق و تقسيم حقوق وحدود خود، واگذاشته است.

آشکار است که آنچه در خزر و پیرامون آن میگذرد، نشات گرفته از ملاحظات حقوقي نيست، بلکه ریشه در معادلات قدرت و مناسبات دولتها دارد.از همین زاویه است که مسکو با سیاستی بهشدت عملگرایانه، پیگیر تحقق حداکثری منافع روسیه است؛ و هر روز «بازی» جدیدی را کلید میزند و پیمیگیرد. هر زمان که احساس کرده نمیتواند مانع حضور و فعالیت بازیگران فرامنطقهای شود، از سیستم تقسیم حمایت کرده؛ و هرگاه که با جمهوریهای سابق خود، به توافق نرسیده، سیستمی دوگانه را مطرح کرده است (سیستم مشاع در بستر برای دریانوردی و کشتیرانی، و سیستم تقسیم منابع برای زیر بستر).

دولت احمدینژاد نیز در عمل، چونان ناظری منفعل، به اقدامات مسکو مینگرد. همراهیها و پالسهای سیاسی گاه و بیگاه تیم پوتین، در شرایط کنونی آنقدر واجد اهمیت ارزیابی شده که بر سر موارد «ناچیزی» چون حق مردم ایران از خزر، چالش خاصی کلید نخورد. نیاز دولت احمدینژاد به «پشتگرمیها و حمایتهای کرملین»، «منافع ملی» ایران و ایرانیان را با پرسشهای جدی روبرو ساخته است. اتفاقات هفتههای اخیر نیز نشان میدهد که کسی ضرورت چندانی برای ارائهی «پاسخ» قانعکننده به افکار عمومی، قائل نیست. حتی در مورد «سهم ما از خزر

24شهريور :احضار 10 تن از دانشجويان دانشگاه رازی به وزارت اطلاعات و ضرب و شتم آنها

خبرنامه اميرکبير، همزمان با نزديک شدن به زمان بازگشائی دانشگاه ها و در ادامه موج احضارهای دانشجويان دانشگاه های مختلف به وزارت اطلاعات، 10 تن از دانشجويان دانشگاه رازی کرمانشاه نيز به اداره اطلاعات اين شهرستان احضار شدند.

به گزارش خبرنامه اميرکبير، همزمان با بازگشائی دانشگاه رازی کرمانشاه و زمان انتخاب واحد دانشجويان، فشارهای گسترده بر فعالان دانشجويی دانشگاه رازی کرمانشاه به علت اعتراضات دانشجويان به نتايج انتخابات نيز آغاز شده است. بگونه ای که همزمان با احضار گسترده دانشجويان به کميته انضباطی و صدور بيش از 20 ترم حکم تعليق برای دانشجويان اين دانشگاه، 10 دانشجو نيز به اداره اطلاعات فراخوانده شدند.


حشمت الله مطاعی دانشجوی کارشناسی ارشد، سيامن غياثي، آبتين پگاه، اشکان مسيبيان، بابک غياثي، روشنک اميريان، اکرم شيخ پور، روناک محمدي، محمدجعفري، شکوه احمدي، دانشجويان احضار شده اين دانشگاه هستند.


پس از مراجعه اين دانشجويان، آنان با رفتارهای بسيار بد ماموران امنيتی مواجه شده و تعدادی از آنان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.


گفتنی است پيش از اين نيز 50 دانشجوی دانشگاه تهران و تعدادی از دانشجويان دانشگاه علم و صنعت، سه دانشجوی دانشگاه مازندران، تعدادی از فعالين دانشجويی دانشگاه شيراز و دانشگاه قزوين، 2 تن از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه خواجه نصير نيز به نهادهای امنيتی احضار شده

شهريور :بلند پروازيهاى اتمى رژيم درآذربايجان همچنان فاجعه مى آفريند


امين موحدی-ديدبان حقوق بشر وروزنامه نگار
سازمان انرژی های نوين ايران موسوم به‌ سانا که‌ از طرف وزارت خزانه دارى آمريکا، يکی از شرکتهای وابسته‌ به‌ سازمان انرژی اتمی ايران معرفی شده‌ و تحت تحريم قرار گرفته‌، همچنان در کوه سبلان واقع در آذربايجان ،با حفاريهای خود ،به‌ ظاهر تحت پوشش استفاده‌ از گرمای اعماق زمين ،امادر واقع جهت دستيابی به‌ اورانيوم همچنان فاجعه‌ می آفريند.
مطابق گزارش بهداشت جهانی ،سرطان دستگاه گوارش و خون در اردبيل و مشگين شهر رتبه‌ اول را در خاورميانه‌ دارد و هزاران نفر از مردم اطراف کوه سبلان مبتلأ شده‌ يا در حال ابتلأ هستند اين بيماران در مراکز درمانی بيمارستان قاضی تبريز و امام تهران مورد شيمی درمانی و پرتو درمانی قرار گرفته‌اند،
لازم به‌ توضيح است که‌ به‌ دليل آتشفشانی بودن منطقه‌ و وجود ذخاير عظيم اورانيوم در اعماق کوه سبلان ، تکنسين ها و مهندسين روسی و چينی در حال استخراج اورانيوم از اعماق 3000 متری زمين ميباشند که‌ در آن عمق و با حرارت بسيار بالای آن قسمت از زمين اورانيوم بصورت راديو ايزوتوپ اورانيوم در مييايد که‌ بلافاصله‌ پس از رسيدن به‌ سطح زمين تشعشعات راديو اکتيو از خود بروز می دهد در واقع اعماق 3000 متری کوه سبلان به‌ صورت يک راکتور هسته‌ای طبيعی عمل مينمايد و اين حفاريها کاملأ غير منطقی و غير اصولی بوده‌ و اثرات سوء زيست محيطی در پی داشته‌ و دارد.
قبلا درروز يکشنبه دهم اردبيهشت ماه ۱۳۸۵ علی لاريجانی دبير شورای عالی امنيت ملی وقت ، جمهوری اسلامی ايران در آن سال، در جلسه پرسش و پاسخ با دانشجويان دانشگاه تهران رسماً خبر از کشف و استخراج ده ها هزار تن اورانيوم را در استان اردبيل داده بود.
همچنين غلامرضا آقازاده رئيس سازمان انرژی اتمی وقت جمهوری اسلامی ايران در آن سال ،روز سه شنبه ۱۲ ارديبهشت اعلام داشته بود که جمهوری اسلامی ايران طرح سرمايه گذاری وسيعی برای اکتشاف و استخراج بيشتر اورانيوم از مناطق مختلف کشور از جمله در آذربايجان را دارد. اين در حالی است که تا آنزمان هيچگونه خبری در خصوص اکتشاف و استخراج اورانيوم داده نمی شد.
اين در حالى است که اينجانب بعنوان اولين کسى که موضوع را در رسانه هاى خارجى و برخی از نشريات محلی استان اردبيل از جمله ,خياو,، ,آراز,، ,آوای اردبيل,، ,وراوی,ازسال 83 به اينطرف افشا نمودم که منجر به دستگيرى و ممنوع القلم شدن من گرديد.يعنى 2 سال قبل از اعتراف رسمى رژيم به استخراج اورانيوم از سبلان.
براثر فعاليت,انرژی نوين ,سانا,,(وابسته به سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ايران که هرگونه معامله شرکت های خارجی با آن از سوی آمريکا منع شده است) در استان اردبيل، ميزان مواد راديوآکتيو در آب آشاميدنی منطقه که از کوه پايه های ساوالان سرچشمه می گيرند، بين چهار تا هفت برابر افزايش يافته است. همچنين برخی خبرگزاری های رسمی جمهوری اسلامی ايران نيز اعلام داشته اند که ميزان سرطان دستگاه گوارشی در استان اردبيل تقريباً دو و نيم برابر سطح جهانی است.
در حاليکه انتشار خبر تاييداستخراج ده ها هزار تن اورانيوم در استان اردبيل از سوی مقامات رسمی جمهوری اسلامی ايران،همچنين تاييد فاجعه زيست محيطى در منطقه ونيز قرار گرفتن شرکت سانا در ليست سازمانهاى وابسته به سازمان انرژى اتمى ايران وتحريم معامله باآن در سال 1385از سوى وزارت خزانه دارى آمريکا،وتحريم بين المللى معامله باآن ،متعاقب افشاگرى در نشريات داخلى ورسانه هاى خارجي، صحت اخبار و گزارشات اينجانب در ارتباط باآلودگی آبهای منطقه به مواد راديوآکتيو و افزايش هشدار دهنده ميزان سرطان دستگاه گوارش و خون در ميان مردم منطقه را تاييدکرده است ،مردم آذربايجان ،اين قربانيان خاموش بلند پروازيهاى هسته اى رژيم اسلامى نيازمند کمکهاى رسانه اى براى افشاى هرچه بيشتراين جنايت ضد بشرى ، در جهت استمداد از سازمانهاى بين المللى هستند ، ودست استمدادبراى دادخواهى ويارى بسوى همه وجدانهاى بيدار دراز کرده اند.
لازم به توضيح است، انتشار هرگونه خبر مربوط به آلودگی آبهای منطقه به مواد راديوآکتيو و افزايش ميزان مبتلايان به سرطان در ميان مردم منطقه شديداً از سوی نهادهای انتظامی- امنيتی در داخل کشور،کنترل و سانسور شده و می شود.

چه کسانی فاجعه ی11سپتامبررا سازمانده ای کردند!؟


درفردای انفجاردوساختمان بزرگ درنيويورک وپنتاگون درواشنگتن در11سپتامبر2001، هيچ کدام ازگروههای بنيادگرای اسلامی ازجمله القاعده،حما س وحزب اله لبنان مسئوليت اين عمليات تروريستی را به عهده نگرفتند.
اما دولت مردان آمريکا،گروه القاعده به رهبری بن لادن رامسئول فاجعه معرفی کردند و به بها نه ی دستگيری وخشکاندنِ ريشه های تروريسم به افغانستان لشگرکشی وآنرا به اشغا ل خود در آورند.
سازمان ناتو وابسته به سران کشورهای قدرتمند صنعتی براين باوربود وهست که اگر طالبان،حماس وحزب اله لبنان راازقدرت بزيرکشند ورهبرانِ آنرا دستگيرودردادگاهی
محاکمه ومحکوم کنند،ريشه های تروريسم را خشکانده اند.
اما حقيقتِ امراينست که ريشه های تروريسم درهمين غربِ"متمدن"ودرخاکِ سرمايه- داری نهفته است.وروزانه با سياستهای نابخردانه وغيرانسانی که درخد مت منافعِ اقتصاديِ اين کشورها قراردارد،آبياری می شود.
درواقع تروريسم ازفقر،ناتواني،ضعف،بی عدالتی وظلم وستم زاده می شود. زمانی که سيا ستها وروشها ی مسالمت آميزبه شکست می انجامد وآرزوها وروياها در هم می ريزد،تروريسم به کار گرفته می شود.
آيا آنچه بنام تروريسم دربين گروههای فلسطينی ولبنانی می بينيم،محصولِ50سال ظلم و ستم وبی عدالتی ازطرف دولت اسراييل به اعراب نيست؟
اگرکمک های مالی آمريکا به اسراييل نبود،اسراييل چگونه ميتوانست فلسطينی هاراتحتِ سخت ترين ترورها قراردهد؟
آمريکايِ"متمدن"به فلسطينی هايِ بی تمدن ميگويد مابه اسراييل پول واسلحه ميدهيم تا زمين های شما رااشغال وبزرگترين پايگاهِ نظامی راجهت حفظ منافع مادرخاورميانه و سرکوبِ جنبشهای رهايی بخشِ منطقه،ايجاد کند.وشما فلسطينی هاحقِ هيچ گونه اعتراض واقدامی غيرمتمدنانه رانداريد.درغيراينصورت ما آمريکايی های"متمدن" به شما داغِ بنيا دگراييِ اسلامی وتروريست خواهيم زد.
به باورما تازمانی که فلسطينی ها به دست ارتش اسراييل قتل عام ميشوند وازحقِ تعيين سرنوشتِ خويش محرومند؛تازمانی که دولتها ورژيمهای مستبد وخود کامه درسراسر جهان ازپشتيبانی دولت آمريکا واتحاديه اروپا برخوردارند وبه د ليل همين پشتيبانی است که به رغم خواست مردمشان برسرکارند؛تا زمانی که سرنوشت ميليونها انسان چيزی جز فقر،گرسنگي،بيکاري،بی عدالتی وظلم وستم درجهان نيست؛تا زمانيکه روند جهانی شدنِ شيوه توليد سرمايه داری به تيره روزی ميلياردها انسان می افزايد؛
تروريسم ازميان برداشته نخواهد شد ودرآينده بايد شاهد نمونه های خونين ترآن نيزباشيم.
دراين پنجاه سا ل سلطه گري،زورگويي،دخالت،کود تا،جنگ وترور اساسِ مناسبات آمريکا با کشورهای جهان سوم بوده است.
نتيجه ی اين سياست که غالبأ با همد ستی وحمايت دولت انگليس همراه بوده،- ايجاد جهانی است که بخش بزرگ آن درفقر،عقب ماندگی وبی عدالتی می سوزد. تحقيروعقب ماندگي،فقروگرسنگی شاخص زندگی درجهان سوم است. که البته فاجعه به اين محدود نمی شود. جنگ،بحران،جنگهای داخلی که عمدتأ نتيجه ی سلطه ی آمريکا وغرب يا تحريکات ودخالت های آنهاست. بُعد فاجعه رابيشترمی سازد.
نسلی که هنوز زنده است،جنايتهای ارتش آمريکا درويتنام،بمبارانِ مستمرِشهرهای ويتنامِ شمالي،سرازيرشدن بمب های ناپا لم برروی مردم وقتل عامِ صدهاهزارساکنان آن سرزمين ،به قفس انداختن انسانها،شکنجه ی اسيرانِ جنگی وده ها صحنه ی تکان دهنده ضدانسانی را فراموش نکرده است.
هنگاميکه هزاران انسان قربانيِ خيانت های دولتهای قدرتمندِ صنعتی ميشوند؛ کسی برای آنان اشک نمی ريزد؛کسی برای خانواده آنان پول جمع آوری نمی کند؛ کسی برای آنان گُل نمی برد؛کسی شمع روشن نميکند وصحنه های دلخراشِ اين کشتارها روی صفحه های تلويزيون نمی آيد.
تنها وفقط گفته می شود که جنايت کارانِ جنگی ومرتکبينِ جنايت عليه بشريت در"دادگاهِ" بين الملليِ لاهه به محاکمه کشيده خواهند شد.
البته دولت مردانِ آمريکا واسراييل چون دوست ومتحد غرب بشمارمی روند ازمصونيتِ کامل برخوردارند.
واقعيت های مذکور و نقش ومسئوليت غرب به ويژه آمريکا درتداوم آنها؛آيا سرچشمه ی اصليِ توليد وبا ز توليدِ تروريسمِ بين الملل نيست؟
براستی چه کسانی فاجعه ی11سپتامبر2001را سازماندهی کردند؟ بنياد گرايانِ اسلامی يا سازمان سيا ؟
کانون فرهنگی- سياسی ايرانيان درآمريکا
يازدهم سپتامبر2009