صرفنظر از تمایلات اصلاح طلبان داخل و جریانات راست اپوزیسیون از قبیل سازمان اکثریت و حزب توده و مشابه آنها اما یک چیز مسلم است. سازمان مجاهدین بلحاظ مواضع سیاسی اش سرشار از خطا بوده است. از تکروی های دوران انقلاب تا پناه آوردن به صدام حسین, حمله نظامی از خارج مرزها و قربانی کردن تعداد کثیری از بهترین اعضاء خود, سیاستهای داخل زندان هواداران و اعضای مجاهدین متاثر از رهنمودهای سازمانی, چشمداشت به حمایت مالی و نظامی از سوی آمریکا, پناه آوردن به نمایندگان کنگره این کشور, جمع آوری کمکهای مالی تحت عناوین دیگر, ایجاد زندان در پایگاه اشرف, و ......
هم از اینرو پایگاه اجتماعی خود را نیز که زمانی در سالهای ابتدائی پس از قیام بهمن 57 به آن مفتخر بود, از دست داده است. چه در داخل ایران و چه در هیاهوی جمع آوری نیرو و بوق و کرنای تجمع متمرکز در پاریس و مکانهای دیگر.
اما یک چیز همچنان باقی مانده است و غیر قابل انکار است. سازمان مجاهدین هنوز موجود است. این سازمان هنوز بنیه کافی برای حضور در صحنه سیاسی دارد. موجود است اگر حتی بعنوان یک فرقه باشد. موجود است اگر حتی بر عقب مانده ترین لایه های فکری مذهبی نیز استوار باشد.
طرح انحرافات رهبری این سازمان به تنهائی , طرحی انحرافی است. همه اعضای این سازمان در گردش چرخک های تشکیلاتی آن به همان اندازه سهیم هستند که رهبری این تشکل و بدنه این سازمان, رهبری را ساخته است. بسیاری از ساکنین اشرف افرادی هستند که داوطلبانه و به نیت خیر!! مجددا به آن مرکز باز گشته اند.
در گرماگرم کشتار ساکنین قرارگاه اشرف برجسته کردن نقش سیاست های سازمانی مجاهدین شاید دور از انصاف باشد. اما بدون طرح آن نمیتوان ابعاد فاجعه را بررسی کرد. محکوم کردن این جنایت از سهل ترین اقدامات است اما بررسی عوامل دخیل در این پیشامد برای جلوگیری از وقوع آن در آینده امری است ضروری و بنظر من بوقوع پیوستن این فاجعه که بحق فاجعه علیه حقوق بشری نامیده میشود دو سوی دارد.
وجه اول آن هجوم نظامی حاکمان عراق به پناهندگانی است که از سر ناچاری به خانه همسایه پناه آورده اند. مهمان هستند و میزبان تا بدندان مسلح به خانه آنها هجوم برده و آنان را تار و مار میکند. نه یکبار که بارها و رد پای نفوذ و هدایت جمهوری اسلامی در این جنایت هولناک دیده میشود.
وجه دوم اما نقش سیاستهای سازمانی مجاهدین است که بی توجه به درسهای تاریخی گذشته دنیای سیاست را با تمایلات لحظه ای دریافت میکنند و دوراندیشی سیاسی را و همچنین نقش معاملات اقتصادی و سیاسی میان دولتی را نادیده میگیرند.
هم از اینرو نقد عملکرد سازمان مجاهدین با هجوم نظامی دولت عراق به قرارگاه اشرف از یک جنس اند و نمیتوان نادیده گرفت.
جنایت اخیر از پلیدترین جنایاتی است که در سالهای اخیر علیه یک جریان در تبعید صورت گرفته است و محکومیت آن از سوی هر وجدان بیداری ضروری است. بالاخص که رد پای جمهوری پلید اسلامی در این جنایت وسیع علیه ساکنین اشرف دیده میشود.
10 / 04 / 2011