۱۳۹۵ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

مریم اکبری‌منفرد: آیا برای اعدام خواهران و برادرانم باید از شما عذرخواهی کنم؟

سه شنبه 26 مرداد 1395

مریم اکبری‌منفرد: آیا برای اعدام خواهران و برادرانم باید از شما عذرخواهی کنم؟

رادیو زمانه ـ مریم اکبری‌ منفرد، زندانی سیاسی محکوم به ۱۵ سال حبس که به تازگی و برای سومین بار تقاضای اعاده دادرسی کرده است، در پاسخ به فشار بازجویانش برای درخواست عفو، آن‌ها را به خاطر اعدام خواهران و برادرانش در دهه ۶۰ مورد سوال قرار داده است: «آیا باید بگویم مرا ببخشید که چهار برادر و خواهرم را اعدام کردید؟»
این زندانی سیاسی تا‌کنون دو بار در اعتراض به ناعادلانه بودن روند محاکمه‌اش تقاضای اعاده دادرسی داده اما این تقاضاها پذیرفته نشده‌اند و چنانکه همسرش به منابع خبری مرتبط با زندانیان سیاسی گفته است، شعبه ۳۸ دادگاه تجدیدنظر پیش از معرفی وکیل و تسلیم لایحه دفاعیه، رای به رد این تقاضا داده است.
مریم اکبری‌ منفرد به تازگی برای سومین بار تقاضای اعاده دادرسی کرده و در انتظار تصمیم شعبه تجدیدنظر است.
او در پاسخ به فشار بازجویان برای درخواست عفو، افراد مرتبط با زندانیان سیاسی را در جریان این فشارها گذاشته و نوشته است: «آیا باید بنویسم ببخشید که بدون فعالیت سیاسی مرا به زندان انداختید فقط به خاطر این‌که اعضای خانواده‌ام در لیبرتی و اشرف بوده‌اند؟»
حسن جعفری، همسر مریم اکبری‌ منفرد گفته است که همسرش به غیر از شرکت در چند تجمع اعتراضی در سال ۸۸ هیچ فعالیت سیاسی‌ای نداشته و تنها دلیل محکومیت او، گرایش خواهر و برادرهایش به سازمان مجاهدین خلق است.
به گفته او در دادگاه همسرش بحث‌ها بیش‌تر از آن‌که بر سر شرکت این زندانی سیاسی زن در تجمعات اعتراضی باشد، بر فعالیت‌های خواهر و برادرش در کمپ اشرف متمرکز بوده و قاضی ابوالقاسم صلواتی به او گفته است که ما دست‌مان به خواهر و برادرت نمی‌رسد و تو حکم آن‌ها را می‌کشی.»
چهار خواهر و برادر مریم اکبری‌ منفرد به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق در سال‌های ۶۰ ، ۶۳ و ۶۷ اعدام شده‌اند.
او که از دی ماه ۱۳۸۸ تا‌کنون بدون حتی یک روز مرخصی در حبس بوده، در یاداشتی که به دست منابع خبری مرتبط با زندانیان سیاسی رسیده، خطاب به بازجویانش نوشته است: «آیا من باید از شما عذرخواهی کنم که نزدیک هشت سال است من را از سه دخترم دور نگه داشته‌اید؟ آیا عذرخواهی کنم که فرزند کوچکم چهار سالش بود که بازداشتم کردید و الان ۱۲ ساله است و حتی برای روز اول مدرسه‌اش به من مرخصی ندادید؟»
همسر مریم اکبری منفرد گفته است که سال ۹۱ و برای یک بار با مرخصی همسرش موافقت شده و حتی یک میلیارد و ۱۵۰‌میلیون تومان وثیقه تهیه و تحویل داده است، اما در لحظه آخر و هنگامی که فرزندان این زندانی سیاسی منتظر آمدنش به خانه بوده‌اند، به آن‌ها گفته شده که مرخصی منتفی شده و از وزیر اطلاعات نامه آمده که این خانم نباید مرخصی برود.
با وجود این‌که سندهای تحویل داده شده به عنوان وثیقه هم به مدت نزدیک دو سال در توقیف بوده‌اند، تلاش‌های دوباره خانواده برای گرفتن مرخصی بی‌نتیجه مانده و تا‌کنون با اعطای مرخصی به این زندانی سیاسی موافقت نشده است.
مریم اکبری منفرد دو روز پس از تجمع اعتراضی عاشورای ۸۸ بازداشت و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام محاربه و اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به ۱۵ سال حبس محکوم شد.
او که در ابتدا به خاطر اتهام محاربه تهدید به حکم اعدام شده بود، در تمام مراحل دادرسی، برگزاری دادگاه، دادگاه تجدیدنظر و اعاده دادرسی، از داشتن وکیل تعیینی محروم بوده است.
حسن جعفری، همسر مریم اکبری‌ منفرد گفته است که برای دادگاه اجازه گرفتن وکیل تعیینی نداشته‌اند و یک وکیل تسخیری جوان و کم‌تجربه‌ دفاع از همسرش را بر عهده داشته که حتی اسمش را هم نمی‌دانند: «وقتی اعتراض کردیم هم اعتراض‌مان پذیرفته نشد. اجازه وکیل گرفتن به ما ندادند و دو بار هم آقای علیزاده طباطبایی را معرفی کردم و صلواتی گفت که گرفتن وکیل شامل حال شما نمی‌شود.»
همسر این زندانی سیاسی همچنین گفته است: «ما حکم صادر شده برای مریم را ندیدیم و نمی‌دانیم این ۱۵‌سال به خاطر چه اتهاماتی است اما آن‌طور که خودشان حکم را خواندند اتهامات را اغتشاش، اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و محاربه نوشته‌اند ولی ما دقیق نمی‌دانیم که چه اتهاماتی به مریم وارد شده است.»
دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور حکم ۱۵ سال حبس مریم اکبری منفرد را عینا تایید کرده‌اند و ماده ۱۳۴ که می‌تواند به تجمیع احکام و کمتر شدن مدت حبس بیانجامد برای این زندانی سیاسی اعمال نشده است.
او همچنین از عفو مشروط که پس از گذشت نیمی از دوران حبس و در صورت نداشتن سوء‌سابقه شامل حال زندانیان می‌شود نیز محروم مانده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مریم اکبری منفرد، در تاریخ ۵ مهر ۸۹ برای اجرای حکم تبعید به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شد. او ۱۰دی ماه ۸۸ در جریان حوادث عاشورا بازداشت و راهی زندان اوین شده بود. دادگاه او در ۱۶ اردیبهشت ماه ۸۹ برگزار شد.

عذرخواهى براى چه آقاى تاج زاده؟

سه شنبه 26 مرداد 1395

عذرخواهى براى چه آقاى تاج زاده؟! ف. م. سخن

نخستين سوالى كه براى من به عنوان يك ايرانى مطرح مى شود اين است كه آقاى تاج زاده، براى چه از خانواده هاى اعدام شدگان به سهم خود پوزش مى طلبد؟ مگر آقاى تاج زاده و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه ايشان يكى از رهبران آن بود كارى كرده اند كه ايشان نياز به عذرخواهى مى بينند؟
gooya0114.JPG
آقاى تاج زاده بعد از انتشار نوار اعتراض آيت الله منتظرى به كشتارهاى سال ٦٧ در يادداشتى نوشته اند:
«...به سهم خود از خانواده‌های اعدام شدگان آن فاجعه از جمله بازماندگان قربانیانی که عضو مجاهدین خلق نبودند، پوزش می‌طلبم...».
ايشان در اين يادداشت، به مقصران ديگر اين كشتار از جمله سازمان مجاهدين خلق ايران اشاره كرده اند و نوشته اند:
«...من اندیشه، راهبرد و روش های تشکیلاتی فرقه رجوی را چنان فاشیستی و غیرانسانی می بینم که فقط با داعش قابل مقایسه است. با وجود این وقتی اعضای همین سازمان مخوف بازداشت، محاکمه و زندانی می شوند، حقوقی دارند که با هیچ توجیهی نمی توان و نباید آن ها را نادیده گرفت یا نقض کرد... من همچنین نقش و سهم سازمان مجاهدین خلق را در سوق دادن جمهوری اسلامی به کاربرد خشونت استراتژیک می دانم. رجوی با توهم کسب انحصاری و خشونت بار قدرت، تروریسم گسترده و بی سابقه ای بر میهن و مردم تحمیل کرد و با قتل هزاران انسان بی گناه، از دولتمردان آزادیخواه وقانون گرا مانند دکتر بهشتی و باهنر تا شهروندان عادی در حد کاسبان محل، آن هم تنها به دلیل اعتقاد به جمهوری اسلامی و رهبری فقید آن، سیاست ورزی قانونی را تا حدود زیادی به محاق برد...».
سخنان تاج زاده در باره ى مجاهدين خلق ايران به همين شكل ادامه پيدا مى كند ولى چون من قصد ندارم از اين زاويه به عذرخواهى تاج زاده نگاه كنم، و به اشكالات گفتار رندانه ى او بپردازم، متن كامل يادداشت اش را در اين جا نمى آورم.
نخستين سوالى كه براى من به عنوان يك ايرانى مطرح مى شود اين است كه آقاى تاج زاده، براى چه از خانواده هاى اعدام شدگان به سهم خود پوزش مى طلبد؟ مگر آقاى تاج زاده و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه ايشان يكى از رهبران آن بود كارى كرده اند كه ايشان نياز به عذرخواهى مى بينند؟
من به عنوان يك ايرانى، به سهم خود سپاسگزار خواهم شد اگر آقاى تاج زاده به اين سوالات پاسخ دهند و ما را كه در بى خبرى به سر مى بريم با خبر كنند:
آيا حقيقت دارد كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى و ياران آقاى تاج زاده، بعد از پيروزى انقلاب، مهم ترين هدف شان را سركوب مجاهدين خلق ايران قرار دادند؟
آيا حقيقت دارد كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى براى به هم زدن ميتينگ هاى قانونى سازمان مجاهدين خلق، و براى به هم ريختن بساط كتاب و روزنامه و زدن و لت و پار كردن هواداران فعال مجاهدين خلق كه اغلب جوان و كم سن و سال بودند برنامه ريزى مى كرد؟

آيا حقيقت دارد كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى، در مقابل نشريه ى «مجاهد» سازمان مجاهدين خلق ايران، نشريه ى «منافق» را با همان شكل و شمايل و لوگو علم كرد؟
آيا حقيقت دارد كه بعد از دستگيرى هاى گسترده ى سال ٦٠، اعضاى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى در زندان ها نقش مهمى در شكنجه دادن و اعتراف گيرى و تواب سازى داشتند؟
آيا حقيقت دارد كه بعد از آغاز مبارزه ى مسلحانه ى سازمان مجاهدين خلق ايران، اعضاى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى به خاطر در دام افتادنِ مجاهدين خلق و وادار شدن شان به مقاومت مسلحانه و مقابله به مثل، با شادمانى به يكديگر تبريك گفتند و از ميان رفتنِ سريعِ سازمان مجاهدين خلق ايران را نويد دادند؟
آيا حقيقت دارد كه به همان نسبت كه «سازمان مجاهدين خلق ايران» پنهان كارى مى كرد و -به گفته ى آقاى تاج زاده- مخوف بود، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى هم به همان اندازه پنهان كار و مخوف بود؟
آيا حقيقت دارد كه اعضاى سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى، در آن سال ها، آمادگى كامل داشتند تا اعضا و هواداران اكثرا جوان و كم سن و سال مجاهدين خلق را شخصا به گلوله ببندند؟
شايد اگر آقاي تاج زاده به اين سوالات پاسخ دهند، مشخص شود كه علت عذرخواهى ايشان چيست. و اگر پاسخ به تمام اين سوالات منفى باشد، آقاي تاج زاده لطفا جهت روشن شدن اذهان دقيقا بفرمايند كه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در طول سه سال نخست بعد از انقلاب چه مى كرد، در داخل سيستم حكومتى چه نقشى ايفا مى كرد، نظرش و عمل اش نسبت به مجاهدين خلق ايران چه بود، و آيا اصولا اين سازمان، در سوق دادن مجاهدين خلق به انجام مبارزه ى مسلحانه نقشى داشت يا خير.
تصور مى كنم بيان اين حقايق، بيش از عذرخواهى آقاى تاج زاده به آرامش خانواده ى اعدام شدگان آن سال ها كمك كند.

حزب توده و گريز از پاسخ صريح و سر راست؛!

حزب توده و گريز از پاسخ صريح و سر راست؛

  ف. م. سخن

نامه مردم، ارگان حزب توده ايران، در شماره ى ١٠٠٤ خود، پاسخى مفصل به نوشته ى من با عنوان «حزب آدمكش و آدم فروش توده ى ايران» داد كه عينا در «خبرنامه گويا» بازنشر شد. عنوان مطلب حزب از اين قرار بود: «ابتذال نظرى مدعيانِ آزادى قلم و انديشه، و لجن پراكنى آنان بر ضد حزب توده ايران». مطلبى طولانى كه از سابقه ى ٧٥ ساله ى حزب و تاريخچه ى آن سخن مى گفت و در نهايت نتيجه مى گرفت كه حرف هاى من حرف هاى جديدى نيست و دشمنان قسم خورده ى حزب و دستگاه هاى امنيتى همين حرف ها را قبلا هم زده اند و هنوز هم مى زنند. مطلب من هم در اين نوشته، لقب «فحش نامه» دريافت كرد لابد به اين خاطر كه به حزب توده در دوران بعد از انقلاب و پيش از سركوب ها، آدم كش و آدم فروش گفته بودم.
gooya0112.JPG
اما دو صفت آدم كش و آدم فروش در نوشته ى من فحاشى از سر كينه يا عصبانيت نبود بلكه صفاتى بود كه بر اساس گفته هاى آقاى محمدعلى عمويى، از رهبران برجسته ى حزب در دوران بعد از انقلاب، در ذهن ام شكل گرفته بود و بر روى كاغذ آمده بود. كل مطلب مرا كه اين دو كلمه محور آن بود مى شد در دو سه جمله خلاصه كرد و در دو سه جمله به آن پاسخ داد:
آقاي محمدعلى عمويى، امروز، در جايى كه آزاد هستند و در زندان و زير شكنجه نيستند، در مصاحبه اى داوطلبانه و نه فرمايشى، مى گويند ما اطلاعات گروه هاى فرقان و نوژه را به مقامات جمهورى اسلامى مى داديم.

بر اين اساس بود كه من نوشتم: دادن اين اطلاعات به جمهورى اسلامى يعنى «آدم فروشى» و چون آدم هاى اين دو گروه بعد از دستگيرى كشته شدند، نام ديگر اين عمل عبارت است از «آدم كشى».
حزب مى توانست در پاسخ به اين «ادعا» يكى از اين سه جواب را بدهد:
- آرى! حزب توده ى ايران در دوران بعد از انقلاب، به خاطر اعتقاد به مواضع ضد امپرياليستى و ضد شاهنشاهى جمهورى اسلامى، اطلاعات فرقان و نوژه را در اختيار مقامات قرار داد و دستگيرى و اعدام اعضاى اين دو گروه باعث افتخار ما بوده و هست...
يا بگويد:
نه! حرف هاى محمد على عمويى، كه از رهبران اصلى حزب در آن زمان بوده و امروز ديگر در حزب، نقش و مسووليتى ندارد، دروغ محض است و چنين چيزى اتفاق نيفتاده است.
يا حداكثر چنين پاسخى بدهد:

آرى! اين اتفاق افتاده و كار غلطى بوده و ما به عنوان رهبرى امروز حزب، از آن چه رفقاى ما در سال هاى ٥٧ تا ٦١ كردند عذر مى خواهيم.
در اين صورت من به خاطر مورد دوم و سوم، از حزب توده ى ايران و رهبرى آن به خاطر عجله اى كه در نوشتن مطلب كرده بودم و موضع امروز حزب را نسبت به گذشته نمى دانستم، صميمانه عذرخواهى مى كردم و اگر حزب پاسخ اول را مى داد، همچنان حزب را -در آن مقطع خاص- آدم فروش و آدم كش مى ناميدم.
اما حزب در پاسخ مفصل اش، از كودتاى ٢٨ مرداد تا انقلاب ٥٧ را شرح داد و موضوع جاسوسى و وابستگى خود را نفى كرد و پاى بهزاد نبوى و هوشنگ تيزابى را هم به ميان كشيد ولى به تنها چيزى كه پاسخ نداد همين موضوع اصلى بود كه:
آيا حزب، اطلاعات فرقان و نوژه را به مقامات جمهورى اسلامى داده بود يا نداده بود، و نسبت به كشته شدن فرقانى ها و نوژه اى ها چه نظرى داشت و اگر اين اتفاق واقعا افتاده است و آقاى محمدعلي عمويى راست مى گويد، موضع امروز حزب نسبت به اين وقايع چيست؟

من علت خشم حزب توده را درك نمى كنم. بر مبناى نوشته ى آقاى پرويز بصير، كه از هواداران حزب توده هستند و مطلبى مفصل در پاسخ به مطلب جناب دكتر مهرآسا كه از مخالفان حزب هستند نوشته اند كه اين مطالب هم تماما در «خبرنامه گويا» منتشر شده است، بارى بر مبناى نوشته ى ايشان، كه مدعى ست يك سازمان سياسى كه از توطئه اى خارجى با خبر شده و آن را به اطلاع مقامات مسوول كشور رسانده، كارش خيانت نيست، مى توان گفت كه ما آدم كشى و آدم فروشى مثبت هم داريم و اين كار نسبت به دشمن، آدم كشى و آدم فروشى به شمار نمى آيد و لابد بايد به چنين كارهايى افتخار هم كرد. آرى مى شد چنين پاسخ صريحى به نوشته ى من داد و آن را به حق «فحش نامه» خواند.
در آن صورت من هم اين سوال را مطرح مى كردم كه اگر اين استدلال صحيح باشد، پس اگر همسايه ى يك توده اى، كه «فرض» مى كند و به اين «فرض» اعتقاد راسخ دارد كه حزب توده دشمن حكومت اسلامى و دشمن تماميت ارضى ايران و جاسوس بيگانه و وطن فروش است و اين حزب مى خواهد ايران را دو دستى به روس ها تقديم كند، آيا حق دارد بر اساس اين «فرض» و «اعتقاد» -كه مى تواند درست نباشد، يا آن طور كه او فكر مى كند نباشد- همسايه اش را به مقامات امنيتى حكومت معرفى كند و او را با انگشت نشان دهد كه بياييد اين جاسوس خائن را تا دست به عمليات خرابكارانه نزده دستگير كنيد؟
نه! تصور نمى كنم خشمى كه بر برخى از هواداران حزب غالب شده، اجازه ى ورود به چنين بحثى را كه با استدلال دو دو تا چهار تا قابل حل است بدهد، و همان متهم كردن نقد كننده به فحش نامه نويسى و ابتذال نظرى و تكرار دروغ هاى مقامات امنيتى -آن هم به صورت يك طرفه و بدون درج مطلب مخالف و منتقد در ارگان رسمى حزب- آسان تر و دم دست تر باشد!

پاسخ دندان شكن سيد احمد و بيت امام به آيت الله منتظرى!

پاسخ دندان شكن سيد احمد و بيت امام به آيت الله منتظرى! ف. م. سخن

ف. م. سخن
ابعاد تاثير صداى آقاى منتظرى بر اذهان عمومى باور كردنى نبود. نمى شد انتظار داشت تفاوت ميان نوشته با صدايى كه هر ثانيه اش، احساس درد و وحشت و اسارت در ميان گرگ هاى درنده را القا مى كرد به اين اندازه باشد. ولى صدا، صداى آقاى منتظرى، و صداى گرگ هاى درنده و خونينْ‌چشم اطراف او، جان هاى بسيارى را لرزاند همين صحبت ها به نوعى ديگر در كتاب منتظرى آمده بود و نورى شديد بر تاريكى دهشت بار سال هاى دهه ى شصت افكنده بود ولى پيامى كه كلام منتظرى به دنيا رساند از جنس ديگرى بود: از جنس خون. خون انسان هايى كه با خونسردى و شقاوت بى نظيرى بر زمين ريخته شده بود.
gooya0111.JPG
ارتعاش اين صدا، يا درست تر بگويم صداها، نه تنها بر قلب و روح آزادگانى كه سه دهه در سكوت فراگير حاكم بر سرزمين مان، و نيز در ميان هلهله هاى پيروزى و شكستِ انتخاباتى عروسك هاى خيمه شب بازى حكومت فرياد مى زدند: «جنايتى بزرگ و بى رحمانه در دهه ٦٠ توسط كسانى كه امروز داعيه ى اصلاح «حكومت» و «اسلام» دارند و از «رحمانيت» و «مهرورزى» سخن مى گويند صورت گرفته است! براى نشان دادن ابعاد اين جنايت، نيازى به نبش قبر خاوران و قبرستان هاى پرت و دورافتاده ى شهرستان ها نيست؛ ابعاد اين جنايت در نوشته هاى آيت الله منتظرى قابل مشاهده است»،...
آرى ارتعاش اين صداها نه تنها بر قلب و روح اينان، كه بر حجابى كه اهل جنايت در ذهن خود بر اين دوران و به خيال خام شان بر تاريخ افكنده بودند اثر گذاشت و به يك باره خونى كه لخته هاى سياه شده اش در اثر مرور زمان خشك شده بود، رنگ سرخ به خود گرفت و از زير حجاب سال هاى فريب جارى شد!
ارتعاش اين صدا، اهل جنايت را به تكاپو انداخت. آن ها كه اكنون با سفيد شدن ريش و باقى مانده ى مو، قيافه اى بزرگانه پيدا كرده بودند و تُن لرزان و سالمندانه ى صداشان بر خلاف سه دهه ى پيش گوشخراش نبود، به ناگهان در مقابل ارواح كسانى كه سال ها پيش فرمان كشتارشان را صادر كرده بودند قرار گرفتند و آرامش «اصلاح طلبانه»شان به هم خورد. پس زندگان و بازمانده ى مردگان آن ها خود را ناچار ديدند تا با پاسخ گويى به صداى منتظرى كه از اعماق تاريخ به گوش شان رسيده بود، حجاب پوشاننده ى جنايت را جا به جا كنند و خون هايى را كه بيرون زده بود دوباره بپوشانند.
ولى چه تلاش عبثى! حجاب پوسيده ى بازمانده از دوران طلايى امام، با دستان چروكيده و به اسكلت ماننده ى آمران قتل و قاتلان بايد طورى جا به جا مى شد كه همه چيز به همان دوران سكوت مرگبار باز گردد ولى اين كار مگر شدنى بود؟! استدلال ها و پاسخ ها، يكى از يكى مسخره تر و احمقانه تر! تجديد آرايش چهره ى بزك كرده ى هيولاى پيرى كه منجر به كنده شدن گوشت لهيده و بويناك سر و صورت او مى شد و كرم ها بيرون مى ريختند!
...و يكى از اين استدلال ها و پاسخ ها، متعلق به خاندان پير آدمكش جماران بود و «يادگار»ى كه نقش دست راست او را بازى مى كرد كه اين دست نيز به محض بى استفاده شدن، توسط هيولاچه ها از بيخ كنده شد و پيكرى انگل زده و دست و پا كنده از پير جماران باقى گذاشت.
سيد احمد، يادگار هميشه گريان امام، كه براى رفع گريه و اندوه خود و پدرش، نسخه ى از سر راه برداشتن هر چه دشمن است مى پيچيد، و اواخر عمر هم كه ديگر فايده اش را از دست داده بود به توبه كردن و عذرخواهى كردن و حلاليت خواهى از منتظرى و بازرگان افتاد، در اين جوابيه كه مثلا برگ برنده ى جماران، در مقابل صداى آيت الله منتظرى است گفته بود:
«مطالب شما حرف هاى تازه اى نبود بلكه ده سال است راديوهاى بيگانه همان حرف ها را مى زنند و امام و نظام را به اتهامات واهى كشتن زن هاى بچه دار و قتل عام هزاران نفر در چند روز و غيره متهم مى كنند!...»
عجب دليل محكم و پاسخ دندان شكنى بيت امام به صداى آقاى منتظرى با رو كردن اين «سند» مهم داد! چون راديوهاى بيگانه، خبر كشتار در زندان ها را داده اند، پس سخن منتظرى هم كه گفته است در زندان ها كشتار مى شود، بيهوده است!
و در قسمت ديگرى از پاسخ سيد احمد به آيت الله منتظرى مى خوانيم كه فلان قاضى كه شما به حرف او استناد كرده ايد، آمده و به ما گفته كه حرف هايش تحريف شده و شما دروغ مى گوييد!
و اين تمام استدلال بيت امام و سيد احمد است در مقابل سخنان آيت الله منتظرى و كشتار سال ٦٧. سيد احمدى كه بعد از كشته شدن اش در روزهاى عيد حتى سعادت اين را نيافت كه راديو تلويزيون حكومت اسلامى، براى حفظ حرمتش، و حرمت خاندان اش، حداقل از پخش برنامه هاى شاد عيدانه كه اتفاقا شادتر از هميشه هم بود خوددارى كند.
نه! صدايى كه سى سال پيش از قم برخاست، به گوش آنان كه بايد مى رسيد رسيد و اثر خود را گذاشت. تا صداها و تصاوير ضبط شده ى ديگر، از دوران جنايت هاى ديگر، مثلا جنايت كوى دانشگاه و جنايت هاى كهريزك از كدامين سو برخيزد و حق خون هاى بر زمين ريخته شده را طلب كند.

احمد منتظری، که اخیراً در ارتباط با انتشار فایل صوتی دیدار آیت‌الله منتظری با کمیته تصمیم‌گیری اعدام‌های ۶۷ به دادسرای ویژه روحانیت احضار شده، تأکید کرده که همچنان اسناد منتشر نشده زیادی از آیت‌الله منتظری در دست دارد.


احمد منتظری، که اخیراً در ارتباط با انتشار فایل صوتی دیدار آیت‌الله منتظری با کمیته تصمیم‌گیری اعدام‌های ۶۷ به دادسرای ویژه روحانیت احضار شده، تأکید کرده که همچنان اسناد منتشر نشده زیادی از آیت‌الله منتظری در دست دارد.

آقای منتظری روز یکشنبه ۲۴ مرداد، به سایت خبری - تحلیلی زیتون گفته است که دیدارهای آیت‌الله منتظری، «به طور شفاف» برگزاری می‌شده و در این مورد هم حاضران در جلسه از ضبط محتوای دیدار با خبر بوده‌اند.

او همچنین گفته است که اسناد منتشر نشده زیادی در دست است که ممکن است قصد انتشارشان را داشته باشد و حتی به حاکمیت توصیه کرده که خود دست به کار انتشار آنها شود.

با این حال آقای منتظری یادآور شده که اسنادی که در اختیار اوست، «منحصر به یک مکان نیست، و اگر [مأموران امنیتی] بخواهند جست‌وجو و [این اسناد را] پیدا کنند نه تنها ایران، بلکه باید همه جهان را بگردند».

آقای منتظری ساعتی پیش از انتشار این خبر به رادیو فردا گفته بود که به این دلیل که آیت‌الله منتظری در زمان این دیدار قائم مقام رهبری بوده، انتشار فایل صوتی این دیدار در حکم «افشای اسرار نظام» تلقی شده است.

گرچه او به دادسرای ویژه روحانیت توضیح داده که محتوای فایل صوتی منتشر شده، پیشتر در خاطرات آیت‌الله منتظری آمده بوده و از این رو انتشار آن در حکم «افشای اسرار» نیست.

او همچنین در داسرای ویژه روحانیت قم متهم شده که با انتشار این فایل صوتی، با سازمان مجاهدین خلق در زمان اتحاد آنها با دولت عربستان سعودی، همراهی کرده است.

با این حال احمد منتظری به رادیو فردا گفت که در جواب گفته است اتحاد این دو « به دلیل حمله بعضی افراد به سفارت عربستان است که هنوز مجازات نشده‌اند و باز هم این حمله به اسم نظام نوشته شد».

سایت آیت‌الله منتظری روز سه‌شنبه فایل صوتی سخنان وی در دیدار با کمیته چهارنفره تصمیم‌گیری درباره اعدام زندانیان سیاسی و عقیدتی در تابستان ۶۷ را منتشر کرد که حاوی انتقادهای صریح قائم‌مقام وقت رهبر جمهوری اسلامی از روند اعدام‌ها بود. فایلی که یک روز بعد «به درخواست وزارت اطلاعات» حذف شد.

بر پایه این سند تازه منتشر شده، آیت‌الله منتظری خطاب به حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی، ابراهیم رئیسی، و مصطفی پورمحمدی، از اعدام‌های ۶۷ به عنوان «بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی» یاد کرده، که در آینده از آیت‌الله خمینی «چهره‌ای سفاک و خونخوار» ترسیم می‌کند.

از زمان انتشار این فایل صوتی، هیچیک از حاضران در این دیدار در مورد آن موضع‌گیری نکرده‌اند اما در مقابل چهره‌های نزدیک به آیت‌الله خمینی، از جمله محمدعلی انصاری، محمد موسوی بجنوردی، حسین موسوی تبریزی و حتی علی خمینی نوه آیت‌الله خمینی، این سند را مخدوش خوانده و به شدت به انتشار آن اعتراض کرده‌اند.

روز یکشنبه همچنین سخنانی از حسن خمینی در خبرگزاری‌ها منتشر شد که در آن تلویحاً از انتشار این سند انتقاد شده است.

حسن خمینی در این سخنان مستقیماً نامی از آیت‌الله منتظری یا بیت او، یا حتی موضوع اعدام‌های تابستان ۶۷ نبرده و تنها گفته است که «بازگو کردن سخنانی که دروغ بودنشان معلوم شده و بی اساس است، چه فایده ای دارد؟»

تصویر لامبورگینی اونتادور در حال شست‌و‌شو در کارواش تبریز میباشد.!!فرزند آیت‌الله منتظری می‌گوید یکی از موارد مطرح شده در جلسه بازجویی روز شنبه "افشای اسرار نظام" بوده است



بدر پی انتشار فایل صوتی جلسه گفت‌وگوی آیت‌الله حسینعلی منتظری و اعضای کمیته اعدام‌ها در سال ۱۳۶۷، فرزند آقای منتظری به دادگاه احضار شد.

احمد منتظری  گفت صبح شنبه ۲۳ مرداد به دادگاه ویژه روحانیت قم رفته و به مدت سه ساعت به سوال‌‌های مطرح شده پاسخ داده است.

چند روز پیش سایت آیت‌الله منتظری، از مراجع تقلید شیعه که در سال ۱۳۸۸ درگذشت، فایل صوتی اظهارات این مرجع تقلید در مرداد ماه سال ۱۳۶۷ را منتشر کرد که در آن، به تندی به اعدام جمعی اعضای سازمان مجاهدین خلق انتقاد شده بود. این فایل ۴۰ دقیقه‌ای یکی از مهم‌ترین اسنادی است که تا کنون درباره اعدام‌های دهه شصت در ایران منتشر شده است.

یک روز پس از انتشار این فایل، اعلام شد که به درخواست وزارت اطلاعات، سایت آیت‌الله منتظری آن را حذف کرده است.

فرزند آیت‌الله منتظری می‌گوید یکی از موارد مطرح شده در جلسه بازجویی روز شنبه "افشای اسرار نظام" بوده است؛ با این استدلال که زمان ضبط این فایل، آیت‌الله منتظری قائم‌مقام رهبر ایران بوده و اسراری که او در جریان آن قرار داشته، از اسرار نظام جمهوری اسلامی بوده و افشای آن "جرم" است.

آقای منتظری می‌گوید به دادگاه این طور پاسخ داده است که این اسناد حدود ۲۰ سال پیش در خاطرات آیت‌الله منتظری منتشر شده و "چیز جدیدی در این فایل صدا افشا نشده است."

اتهام دیگر "کمک به اتحاد عربستان سعودی و مجاهدین" با انتشار این فایل است که او رد می‌کند. آقای منتظری می‌گوید به مسئولان دادگاه گفته که عامل اصلی "اتحاد" عربستان و سازمان مجاهدین، بالارفتن از دیوار سفارت عربستان در تهران و مجازات نکردن عاملان آن اقدام بوده است.


 

 
 
 
 
 
تصویر لامبورگینی اونتادور در حال شست‌و‌شو در کارواش تبریز میباشد.
 
عکس/ خودرویی لوکس در تبریز

محرومیت منطقه ناوه قزلقان بجنورد!!دکتر محمد ملکی : تعداد اعدامها در سال ۱۳۶۷ بیش از سی هزار نفر بوده است


دکتر محمد ملکی : تعداد اعدامها در سال ۱۳۶۷ بیش از سی هزار نفر بوده است


  «دکترمحمدملکی بعد از انتشار نوار صوتی آقای  منتظری درباره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷میگوید‌ که بنا به دلایل قاطع و روشن تعداد زندانیان قتل عام شده درزندانهای سراسرکشور در تابستان ۱۳۶۷ بیشتر از ۳۰۰۰۰ نفر بوده استسراسرکشور در تابستان ۱۳۶۷ بیشتر از ۳۰۰۰۰ نفر بوده است
دکترمحمدملکی در گفتگو با تلویزیون بین المللی "دُرّ تی وی" گفت: من از سال ٦٠ زندان بودم یعنی از دهم تیرماه ٦٠ تا اواخر مرداد ٦٥ .اون اواخری که ما زندان بودیم زمزمه هایی شنیده می شدکه اینها می خواهند تمام زندانیانی را که حکم دارند، از بین ببرند که نشد و من ٦٦ بیرون آمدم و باز زمزمه ها بود تا اینکه سال ٦٧ این کار عملی شد وی گفت من  سندی دارم که واقعاً تعداد خیلی زیاد است و آنچه که آیت‌الله منتظری و دیگران 4، 5هزار نفر گفته‌اند، اینها تعدادی است که ایشون داشتن و مربوط به تهران بوده در حالی که کشتار سال 67 در تمام شهرستانها حتی روستاها هم اجرا شده است». «یکی از مأموران عالی مقام وزارت اطلاعات به نام رضا ملک… گفت: سی هزار و چهارصد و خرده‌ای… سی هزار و چهارصد و ده الی دوازده نفر اعدام شدند» .
دکتر محمد ملکی افزود: به وی گفتم خیلی زیاد است، گفت… بیش از سی هزار از اینها مجاهدین هستند دو سه هزار متفرقه. این منبعی است که من دارم و الآن هم ایشان هست»
.

**********************************************

دکتر محمد ملکی : تعداد اعدامها در سال ۱۳۶۷ بیش از سی هزار نفر بوده است



محرومیت  منطقه ناوه قزلقان بجنورد!!

محرومیت!!!

 ، جاده، محرومیت از تحصیل و مطالعه. بسیاری از روستاییان در مناطق محروم اطراف مشگین شهر  روستاهای زیادی با وجود نداشتن آبادی، آب و امکانات رفاهی و با وجود تعداد خانوار کم، به دلیل انتخاب سبک زندگی اشتباه توسط روستاییان در دل دور افتاده ترین جاده های خاکی قرار گرفته اند و در این مورد توجه روستاییان به توصیه های کارشناسان برای بهبود وضعیت زندگی آنها بسیار کم است. محرومیت از تحصیل یکی از معضلات روز زندگی روستایی و عشایری در روستا های مشگین شهر و منطقه لاهرود می باشد، بسیاری از کودکان تا مقطع ابتدایی تحصیلات خود را ادامه داده اند و به دلیل عدم راهنمایی و نبود هدایت تحصیلی بعد از آن ترک تحصیل و به کارهای آزاد روی می آورند. عده ای دیگر از جوانان بعد از ترک تحصیل بلافاصله به کلانشهر ها محاجرت می کنند و در آنجا با انجام کارهایی مثل کارگری و شغل های آزاد با مشکلات فراوان دیگری دست و پنجه نرم می کنند. حاصل این مهاجرت ها چیزی جز محرومیت بیشتر روستا، و نبود نیروی کار مولد در روستا نخواهد بود. مهاجرت نسل جوان روستا تنها دلیل افزایش سالمندان، و درکنار آن تنهایی و انزوای بیشتر نسل سالمند و کاهش رونق در روستا است. بسیاری از سالمندان حتی سالی یک بار هم فرزندان خود را ملاقات نمی کنند و با کمک های ارگان های حمایتی مثل کمیته امداد، بهزیستی و یارانه دولتی روزگار سالمندی را توام با تنهایی و انزوا می گذرانند.