فساد اخلاقی شاه; امیر اسدالله علم وجاکشهای دربار شاهنشاهي!?
در لابلای اسناد بر جای مانده از علم مواردی یافت میشود كه حاكی از شناسایی، معرفی و مشخصات و آدرس محل سكونت فواحش در شهرهای مختلف اروپایی نظیر لندن است. طبق این اسناد آشكار میشود كه علم وزیر دربار تعدادی واسطه ایرانی و خارجی در كشورهای اروپایی داشت كه برای وی فواحش و زنان بدكاره را شناسایی و معرفی میكردند. از جمله واسطههای ایرانی علم در لندن میتوان به فردی به نام شاهپور بهرامی اشاره كرد كه معرف و واسطه رابطه علم با زنی به نام اوسولا بود.
*****************
«گفتگویم را با خانم دیبا دیشب بعد از شام با ملكه مادر بازگو كردم. او اشاراتی كرد مبنی بر این كه مردها همه الواطند و من بیشتر از همه. گفتم من به هیچ وجه كوتاه نیامدم و یادآوری كردم من همین هستم كه هستم و خانم علم یا مرا تحمل میكند و یا میگذارد و میرود...»
*************
ملكتاج قوام پیش از این نیز یك بار جهت خلاصی از دست همسر بیوفایش تصمیم به خودكشی گرفته بود. البته وی هیچگاه این فكرش را عملی نساخت و شاید هم با دستزدن به چنین تهدیدی قصد داشت از فساد اخلاقی بیشتر علم جلوگیری كند. به هر حال صرف داشتن همین فكر هم خود نشان از اوج خشم وی از همسرش میدهد. ملكتاج قوام در 19 آبان 1352 با تنظیم وصیتنامهای در این باره خطاب به دخترانش رودابه و ناز نوشت:
«نور چشمان عزیز، این چند كلمه را مینویسم كه بدانید مقداری از زمینهای یافتآباد تعلق دارد به همشیره بسیار عزیزم. باید بهترین نقطه به ایشان داده شود، یعنی هر طور مایل باشد همان طور عمل بكنید، خیلی متشكر میشوم. با عزیزهای بهتر از جانم خداحافظی میكنم. امیدوارم اگر كار بدی در زندگی نسبت به شما كردهام مرا ببخشید. رودابه و ناز عزیزم را زیاد میبوسم و قربان میروم، تقاضای دیگر من این است كه نور چشمان سیاه نپوشند، اسد هم كراوات سیاه نزند و ختم هم نگذارند، بلكه همه خوشحالی بكنید. مخارج ختم را به فقیر بدهید. برای اینكه بابا بتواند بدون سرخر به زندگی خود ادامه دهد خود را از بین میبرم. امیدوارم هر روز كه میگذرد بیشتر از زندگی خود لذت ببرد و كیف كند. من برای او دردسر بزرگی بودم.»
************
حسین فردوست نیز در خاطرات خود از علم به عنوان مهمترین فردی نام میبرد كه چه از داخل كشور و چه از كشورهای خارجی برای شاه معشوقه تهیه میدید. از همكاران اصلی اسدالله علم در شكار این قبیل كالاها برای شاه میتوان از اردشیر زاهدی نام برد.
فریدون هویدا برادر امیر عباس هویدا نخستوزیر، كه خود با یكی از همین قربانیان ملاقات كرده بود، بعدها در خاطراتش در این باره چنین نوشت:
«...چند تن از همكارانم به من خبر دادند كه اردشیر زاهدی و اسدالله علم مأمور ترتیب دادن مجالس خوشگذرانی برای ارباب خود هستند ولی با این حال هنوز نمیتوانستم مسأله را باور كنم تا آنكه در سال 1959 [1338 ش] در نیویورك با یك زن آمریكایی كه چند سال درتهران زبان انگلیسی درس میداد ملاقات كردم و از او شنیدم كه موقع اقامتش در تهران یك شب علم او را برای شركت در میهمانی به منزل خود دعوت كرد و در آنجا ضمن یك پذیرایی مفصل و احترام فراوانی كه برایش قایل شد او را به یك اطاق پذیرایی برد كه هیچكس در آن نبود و بلافاصله بعد از آنكه علم از اتاق بیرون رفت در دیگری باز شد و شاه به درون آمد...»
********
اسدالله علم برای انجام هر چه بهتر و بیشتر این مأموریت برای شاه در سالهای بعدی حیات سیاسیاش باند وسیعی از دوستان و آشنایان خود را در گوشه و كنار ایران و سایر كشورهای اروپایی و آمریكا سازماندهی كرد. علی شهبازی كه خود به رغم رتبه پایین نظامیاش از محافظان شخصی شاه بود دربارة این مأموریت باند اسدالله علم توضیح كاملتری ارائه میدهد:«باند علم كارشان این بود كه خانمهای شوهردار و دختران بخت برگشته و یا همسران و دختران كسانی را كه میخواستند مقامی بگیرند برای شاه بیاورند. عدهای مأموریت داشتند كه در خارج از كشور در هنگام مسافرت برای او قبلاً همه چیز را آماده كنند. البته در اكثر مسافرتها اردشیر زاهدی و حسین دانشور و سرهنگ جهانبینی و مصطفی نامدار (سفیر شاه در اطریش) عهده دار آوردن خانمهای متعدد بودند. از همه فعالتر محمود خوانساری بود كه دختران دانشجوی ایرانی را میآورد. در مسافرت سوئیس دولو قاجار و خانم او مأمور این كار بودند. در مسافرتهای داخلی، آقای امیرقاسمی از ساواك و هرمز قریب و خسرو اكمل، داماد قریب، این مأموریت را انجام میدادند. در تهران كه هفتهای چهار روز این برنامه اجرا و انجام میشد. كامبیز آتابای و افسانه اویسی (رام) و خانم آراسته كه مستقیماً با افسانه اویسی در دفتر كار علم كار میكردند و سلیمانی و عباس و حسین حاج فرجی مسئول پذیرایی بودند. این برنامه گاهی در كاخ شهوند انجام میشد كه مسئول آن ابوالفتح آتابای یا سلیمانی و جهانبینی مسئول تعیین مسیر و محافظت بودند و برنامه دور كردن سربازان و مأمورین را آنها طراحی و اجرا میكردند.»
************
علی شهبازی در جایی دیگر از خاطراتش، درباره این فعالیت واسطهگرانه باند علم توضیحات بیشتر و روشنگرانهتری میدهد و ضمن بررسی نقاط جغرافیایی فعالیت هر یك از آنان از فعالیت دستهای دیگر كه همكاری نزدیكی با همین باند داشتند پرده بر میدارد:«او [سلیمانی] اهل بیرجند و از نزدیكان اسدالله علم بود كه به پشتیبانی او نماینده مردم بیرجند در مجلس شد. سپس از این شغل استعفا داد و وارد دار و دسته علم در دربار گردید و بساط عیاشی و شهوترانی برای محمدرضا مهیا میكرد. عده زیادی در این باند فساد فعالیت میكردند، از جمله سیروس پرتوی كه از اسرائیل خانمهای زیبا میآورد كه اینها در واقع جاسوسههایی بودند، افسانه اویسی كه در تهران فعالیت میكرد، امیر متقی كه در دانشگاه شیراز بود، كامبیز آتابای از انگلیس خانم میآورد، محمودخوانساری در سطح اروپا فعالیت میكرد و مصطفی نامدار كه در اطریش سفیر بود از آنجا خانم میفرستاد، حسین دانشور و خانم دولو و ... هم بودند، اما سلیمانی وظیفهاش این بود كه اینها را با هم هماهنگ كند. محلهایی كه اسدالله علم برای عیاشیهای شاه در نظر گرفته بود اینها بودند: منزل خودش، منزل ابوالفتح محوی در فرمانیه، كاخ شهوند،كاخ فرح آباد، خجیر، باغ ارم شیراز، منزل علم در بیرجند، جزیره كیش و باغ ملكآباد مشهد. به باند علم باید كسانی چون ایادی و دكتر رام و محمود منصف و هرمز قریب و خسرو اكمل را نیز افزود.»
************
درباره چگونگی شكار زنان خارجی كه به منظورهای فرهنگی ـ هنری وارد ایران میشدند، یكی از مأموران شكارگر علم روش جالب توجهی را به وی پیشنهاد میكند:«محترماً به عرض عالی میرساند در هر ماه تعدادی هنرمندان خارجی برای اجرای برنامههای هنری در كابارههای «باكارا» و «شكوفهنو» به كشور شاهنشاهی ایران مسافرت مینمایند كه در بین آنها افرادی وجود دارند كه قابل پذیرش و جالبند و میتوان قبل از آنكه با ایرانیها آشنا شوند به آنها تماس گرفت و ترتیب شرفیابی آنان را داد تا چنانچه مورد پسند قرار گیرند بهر نحو كه امر و مقرر فرمایند دربارهشان عمل شود. به منظور رعایت اصول حفاظت و برای آن كه افراد مورد نظر متوجه نشوند به حضور چه مقامی شرفیاب خواهند شد، میتوان به آنها اظهار داشت كه ترتیب ملاقات آنان با یكی از معاونان وزارت دربار شاهنشانی داده میشود تا هرگاه مورد پسند واقع نگردیدند، ملاقات یك امر عادی و طبیعی جلوه كند. درباره كسانی كه مورد پسند قرار میگیرند به هر نحو كه اراده فرمایند عمل خواهدشد و هرگاه شایسته بدانند مطالبی كه صلاح باشد به آنها گفته میشود. با اجرای برنامه معروضه چنانچه با تأكیداتی كه خواهد شد احیاناً مطلبی را بازگو نمایند، انجام ملاقات با یكی از معاونان وزارت دربار شاهنشاهی كه آن هم نام و شهرت و مشخصاتش معلوم نیست، در پیش هیچ كس جلب توجهی نمیتواند بكند. اخذ هرگونه تصمیم بسته به نظر عالیست.»
***********
بدین ترتیب اسداله علم از مأموریتها و وظایف اصلیاش در به اصطلاح سفر و حضر شاه به وجود آوردن شرایطی بود كه شاه بتواند از هرگونه امكان تفریحی و عیاشی استفاده كند. اسدالله علم در نوشتههای خصوصیاش بارهابه این اقدامات خود اشاره میكند.
**************
فرح پهلوی از مهمترین مخالفان علم در روابط نزدیكش با شاه بود. فرح از برنامههای خلاف اخلاق این دو آگاهی كاملی داشت و به ویژه از نقش واسطهگرانه علم در شكار زنان و دختران برای شاه مطلع بود. به همین دلیل روابطش با علم همواره سردو گاه خصمانه بود. علم بارها در نوشتههایش به این قضیه اشاره میكند. وی در مهر 1348 در این باره مینویسد:
شهبانو اصلاً به دستگاه دربار بدبین هستند... شهبانو مرا خیلی به شاهنشاه نزدیك میدانند و همین طور هم هست. بنابراین به من خوشبین نیستند.»
*************
اسدالله علم برای اینكه فرح كمتر برای او و شاه به اصطلاح دردسر درست كند به انحاء مختلف سعی میكرد برای او ترتیب برخی سفرهای داخلی و خارجی را بدهد و یا اینكه خود شخصاً به بهانههای مختلف شاه را در سفرهایش همراهی كند تا بتوانند بدون هیچگونه مزاحمتی به عیاشی بپردازند.
**************
علم در 6 آبان 1353 با اشاره به یكی از همین سفرهای فرح مینویسد:
«شهبانو عازم سفری به شمال شرقی ایران شد و از شهرهای حاشیه كویر دیدن خواهد كرد. بعد رفتم میهمانی را كه قرار است شاه امروز بعد از ظهر ملاقات كند ببینم. به نظرم آمد دخترك یا خل وضع است یا درست و حسابی مایه دردسر، شاید هم هر دو. به شاه هشدار دادم كه مواظب باشد. سر شام مرا به كناری كشید و به من اطمینان داد كه خیلی با احتیاط رفتار كرده.» 22و یا در جایی دیگر مینویسد:«امشب فقط من شام در پیشگاه شاه بودم. بسیار خوب بود، به ما خوش گذشت. میهمان خصوصی داشتم. خیلی شوخی كردیم.»
***********
آنچه در این میان جالب توجه مینماید توجیه علم از انجام چنین اعمال ضد اخلاقی است. چنانكه وقتی یك بار شاه به دنبال اعتراضات و شكایتهای فرح در نزد علم اعتراف كرد كه اعمال آنها چندان هم منطقی نیست، علم در پاسخ اظهار داشت كه این به اصطلاح خوشگذرانیها لازمه زندگی اوست تا بتواند با تأسی بر آن عوارض منفی ناشی از انجام امور كشور در امان بماند. علم در 2 خرداد 1351 در این باره مینویسد:
************
«... شاه گفت: خود ما هم كه آخر قدری خوشگذرانی میكنیم، عرض كردم شاهنشاه هر هفته یكی دو ساعت وقت به این كار میدهید، غیر از آن است كه فكر و ذكر شما همین باشد. اگر این كار را نكنید با این بار و فشار روحی تلف میشوید.» 24علاوه بر امكانات اقتصادی و رفاهی، معشوقههای علم به ویژه از یك نوع مصونیت قضایی و نظایر آن نیز برخودار بودند، چرا كه هرگونه اقدام و اعمال خلاف قانون آنها به رغم پیگری دستگاههای مختلف قضایی و نظامی كشور، از سوی علم وزیر دربار خنثی میشد. چنانكه وقتی یكی از معشوقههای علم در طی یك رانندگی اتومبیل با یك عابر پیاده تصادف كرد و او را به قتل رسانید، پیگیریهای رئیس شهربانی كل كشور جهت مجازات وی به جایی نرسید و با اعمال فشار علم «دوست عزیزم دربار شاهنشاهی پاسی از نیمهشب گذشته با احترام به خانه اش یا به پیش آقای علم بدرقه شد و پرونده در بوته فراموشی افتاد.»
**********
از دیگر اقدامات وزیر دربار جهت تكمیل برنامههای خوشگذرانی و عیاشی خود و شخص شاه واردات سفارشی انواع و اقسام مشروبات الكلی گران قیمت از شركتهای بزرگ مشروبسازی اروپا بود. بیشترین این مشروبات از پاریس و مونتكارلو سفارش داده میشد و مستقیماً به آدرس وزیر دربار در تهران ارسال میشد.
*******
برگزاری شبنشینیها و میهمانیهای متعدد و پرهزینه در دربار از جمله برنامههای تفریحی وزیر دربار را تشكیل میداد. علم در این میهمانیها جمع بسیار زیادی از دوستان نزدیك خود و بلند پایگان رژیم را دعوت میكرد. با این حال این میهمانیها با دو تركیب مختلف تشكیل میشد در برخی از این مجالس فقط دوستان و افراد نزدیك علم دعوت میشدند كه در عین حال روابط خوبی هم با شاه داشتند و غالباً از میان همان باند معروف شكارگران و اطرافیان آنها برگزیده میشوند؛ نظیر افسانه رام، سیروس پرتوی، امیر متقی، ابوالفتح آتابای، كامبیز آتابای، هرمز قریب، سلیمانی، سرهنگ جهانبینی، عباس حاج فرجی، حسین حاجفرجی، ابوالفتح محوی، خانم آراسته، اویسی، نصیری و ...
و برخی دیگر از میهمانیهای دربار كه علم ترتیب میداد جنبه عمومیتری داشت و حتی رقبای سیاسی وی نیز دعوت میشدند. از جمله این گروه میتوان به افراد زیر اشاره كرد: عبدالكریم ایادی، منوچهر اقبال، هویدا، حسن امامی، جعفر شریفامامی، اردشیر زاهدی، نصرتالله معینیان، ارتشبد خاتمی، فرح، اشرف، جمشید اعلم، هوشنگ دولو، فیلیكس آقایان، هوشنگ انصاری، پرویز ثابتی و نصیری.