۱۳۹۶ اسفند ۲۹, سه‌شنبه

چهار فصل بحران؛ محیط زیست ایران در سال ۹۶

سال ۱۳۹۶ درحالی به پایان رسید که جمعی از فعالان محیط‌زیست پشت میله‌های زندان هستند.  در سالی گذشت به بحرانی امنیتی تبدیل شد.
مردی کپرنشین کنار دو منبع آب
طرح‌های کلان بدون پشتوانه علمیاز جمله توسط شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران، ایران را درآستانه فاجعه‌‌ای زیست‌محیطی قرار داده است. یکی از این طرح‌‌ها سد عظیم گتوند است که توسط شرکت "سپاسند" وابسته به سپاه پاسداران ساخته شده است.
سد گتوند بر روی رودخانه کارون، بلندترین سد خاکی ایران است و دریاچه این سد نیز دومین دریاچه مصنوعی بزرگ ایران پس از کرخه به شمار می‌رود. پوسته دیواره‌‌های طبیعی این سد لایه‌هایی از نمک دارد که باعث شور شدن آب دریاچه پشت این سد می‌شود.
آبی که از سد گتوند رها می‌شود مسیر خود در استان خوزستان را تا رسیدن به خلیج فارس شوره‌زار می‌کند
آبی که از سد گتوند رها می‌شود مسیر خود در استان خوزستان را تا رسیدن به خلیج فارس شوره‌زار می‌کند
در نتیجه آبی که از این دریاچه به سمت خلیج فارس سرازیر می‌شود شوره‌زاری بر جای می‌گذارد که در آن اثری از سبزی و آبادانی باقی نمی‌ماند و حتی نخل‌های مسیر خود را هم خشکانده است. به گفته اسعد پورمحمد، یکی از مسئولان جهادکشاورزی خوزستان شوری آب گتوند که پنج برابر شوری آب‌خلیج فارس است، حیات خوزستان را تهدید می‌کند.
۹۷ درصد مساحت کشور گرفتار خشکسالی
وضعیت محیط‌زیست استان خوزستان، استان نفت‌خیزی که فروش ذخایر زیرزمینی آن بخش اعظم بودجه ملی کشور را تأمین می‌کند در سالی که گذشت هم، اسف‌بار بود. برداشت بی‌رویه از منابع آبی این استان، کاهش سطح آب رود کارون، و خشکی تالاب هورالعظیم، بحران ریزگردها و غلظت گرد و غبار در این استان را در فصل زمستان به ۶۰ برابر حد مجاز رساند.
نه تنها خوزستان بلکه ۹۷ درصد از مساحت ایران کمبود جدی آب دارد. اصفهان با زاینده‌رود بی‌آب، آذربایجان با مرگ تدریجی دریاچه ارومیه، سیستان بلوچستان با دریاچه خشک شده هامون و استان خراسان و زمین‌های از بی‌آبی ترک‌خورده کشاورزان همه و همه مثال‌هایی از عدم مدیریت بحران آب در ایران هستند.
بنیاد هاینریش بل در آلمان و بنیاد اسمال مدیا در انگلستان در آستانه سال ۹۶ گزارشی ۱۶۰ صفحه‌ای منتشر کردند و هشدار دادند که بحران آب همواره مناطق بیشتری از ایران را غیرقابل سکونت می‌کند. در این گزارش ریشه‌های بحران زیست محیطی ایران، نتایج آن در آینده و استراتژی لازم برای مقابله با آن بررسی شده بود.

پانزده کودک و دو زن که در زیرزمین یک مدرسه در شهر اربین در غوطه شرقی پناه گرفته بودند در حمله هوایی کشته شدند. بنا به گزارش دیده بان حقوق بشر سوریه، یک نهاد مستقل که مقرش در لندن است، سه موشک دیشب به این مدرسه اصابت کرد که خسارت فراوانی وارد آورد و باعث زخمی شدن پنجاه نفر شد.

کودکانی به زیرزمین یک مدرسه در غوطه شرقی پناه برده بودند در حمله هوایی کشته شدند

غوطه شرقیحق نشر عکسAFP
Image captionهنوز سیصد هزار نفر در غوطه شرقی هستند
پانزده کودک و دو زن که در زیرزمین یک مدرسه در شهر اربین در غوطه شرقی پناه گرفته بودند در حمله هوایی کشته شدند.
بنا به گزارش دیده بان حقوق بشر سوریه، یک نهاد مستقل که مقرش در لندن است، سه موشک دیشب به این مدرسه اصابت کرد که خسارت فراوانی وارد آورد و باعث زخمی شدن پنجاه نفر شد.
به گفته امدادگران این کودکان از ترس حمله هوایی دولت سوریه و روسیه به زیرزمین این مدرسه پناه برده بودند.
از زمان شدت گرفتن حملات ارتش سوریه به غوطه شرقی در ماه گذشته، بیش از ۱۴۰۰ شهروند غیرنظامی کشته شده‌اند.
روسیه می‌گوید ۷۹ هزارتن از هفته گذشته از این منطقه گریخته‌اند.
shelter attack
فرار مردم از منطقه پس از آن صورت گرفت که ارتش سوریه و شبه نظامیان متحد ۶۵ درصد غوطه شرقی را تصرف و منطقه را به سه قسمت تقسیم کردند.
ائتلاف ملی نیروهای ملی و انقلابی سوریه که با دولت بشار اسد مخالف و مقرش در دوحه قطر است در توئیتری عکسی را منتشر کرد که به نظر می‌رسد پس از این حمله گرفته شده و سوراخی در سقف و ستون‌های فروریخته را نشان می‌دهد.
این ائتلاف مدعی شده که این پناهگاه عمدا هدف قرار گرفته و روسیه "مسئول این قتل عام است."
ارتش روسیه واکنشی به این ادعا نشان نداده اما پیش از هر گونه حمله به غیرنظامیان و تاسیسات غیرنظامی را تکذیب کرده است.
در همین حال نهادهای امدارسان سازمان ملل از شمار زیاد آوارگان در شرق دمشق و شمال سوریه اظهار نگرانی کرده‌اند.
یونیسف صندوق کودکان سازمان ملل می‌گوید پنجاه هزار نفر از منطقه تحت محاصره غوطه گریخته‌اند و گزارش شده کودکان بسیاری به سوء تغذیه، گال، اسهال و عفونتهای تنفسی مبتلا شده‌اند
سازمان ملل همچنین می‌گوید صد هزار از ساکنان شهر کردنشین عفرین که گریخته‌اند در کوهها سرگردانند. دو روز پیش نیروهای ارتش ترکیه با کمک شورشیان سوری این شهر در شمال سوریه را اشغال کردند
مائده سلطانی فرزند عبدالفتاح سلطانی: در زندان‌های ایران حقوق شهروندی زندانیان به راحتی‌ زیر پا گذشته میشود. مواجهه با تبعیض و قانون شکنی‌های پی‌ در پی‌ بخش بزرگی‌ از زندگی‌ روزمره آنها شده.
Abdolfatah_Soltani.jpg
طبقه ماده ۵۲۰ آیین‌ دادرسی کیفری هر زندانی ماهی‌ ۳ روز حق مرخصی دارد. این ماده قانونی‌ برای زندانیان را رعایت نمی‌شود. در جایی هم که رعایت میشود از قانون خارج شده و مصداق تبعیض است. مثلا به وابستگان دولت سابق یعنی‌ دولت آقای احمدی‌ نژاد که به دلیل جرائم مالی و اختلاس در حبس هستند مرخصی‌های طولانی‌ مدت داده شده، یکی‌ از آنها ۵ سال است که به نام مرخصی خارج از زندان است. این در حالی‌ است که در بین زندانیان سیاسی عقیدتی کسانی‌ هستند که نزدیک به ۲۰ سال است حتا یک روز هم 
به دلیل اعتراض به این برخورد تبعیض آمیز مسئولین پدرم از فردا به اعتصاب غذا دست خواهد زد. او این تصمیم را در حالی‌ گرفته است که دادستان تهران که مرجع تصمیم گیرنده در مورد مرخصی زندانیان است قول برخورداری از حق مرخصی نوروزی به وی داده بود. از چند روز پیش که مادرم برای درخواست مرخصی و کارهای اداری در دفتر دادستانی و قبل از آن در دفتر دادیار حضور پیدا کرده بود، امکان ملاقات خانواده‌ها به وی وجود ندارد. گویی در را به روی خود بسته‌اند تا چشمشان به دیدار سیمای خانواده‌های حق طلب در آستانه ساله نو نیفتدخود بارها نشان داده که مطیع دستورات حضرات نیروهای امنیتی است.
با امید به سلامتی‌ همهٔ زندانیان سیاسی نامهٔ پدرم را در انتهای این نوشته قرار دادم و سالی‌ پر از صلح و با اراده آهنین برای برقراری عدالت برای همهٔ مردم ایران آرزو می‌کنم.
نامه عبدالفتاح سلطانی از زندان اوین:
ملت شریف ایران؛ درود بر شما!
ضمن عرض تبریک نوروز خجسته به اطلاع می‌رساند:
از آنجا که وجود برخی تبعیض‌های ناروای حاکم بر جوّ زندان، به گونه‌ای می‌باشد که عده از زندانیان از جمله رانتخواران، اختلاس گران و وابستگان به قدرت از امتیازاتی برخوردار هستند که برای بسیاری از زندانیان عادی و (سیاسی-عقیدتی) در نظر گرفته نمی‌شود و با توجه به عدم رعایت حقوق شهروندی مورد ادعای دولت و مداخله برخی مامورین وزارت اطلاعات آقای روحانی در تصمیم گیریهای مربوط به زندانیان (سیاسی - عقیدتی) به نحوی که دادستان تهران نیز تحت تاثیر اظهار نظرها و خواسته‌های آنان از رعایت پاره‌ای از حقوق قانونی زندانیان مذکور سر باز می‌زند.
اینجانب علیرغم اینکه قصد نداشتم این ایام شادی و سرور را به کام عزیزان تلخ نمایم و بر خلاف میل باطنی، در اعتراض به این قبیل رفتارهای ناعادلانه و تبعیض آمیز از تاریخ ۱/۱/ ۹۷ اعتصاب غذا می‌نمایم و مسئولیت عواقب ناگوار آن به عهده رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و سایر مقامات مسئول خواهد بود.
عبدالفتاح سلطانی بازداشتگاه اوین
۲۹/ ۱۲/ ۹۶
انتشار از سوی جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر)

شش روز خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷(۶) دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲ مارس ۲۰۱۸ ناصر مهاجر


شش روز خیزش زنان ایران در اسفند ۱۳۵۷(۶)

دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲ مارس ۲۰۱۸

ناصر مهاجر




سه شنبه ٢٢ اسفند
آن‌ها كه خبر ترور قطب‌زاده را برساختند، درجا به هدف‌شان رسيدند. سرمقاله‌ى آيندگان بامداد امروز به «نشانه‌هاى تهديدآميز خشونت سياسى» مى‌پردازد:

«هرگاه خشونت و مشت و تفنگ و چاقو به ميدان آمد، بايد آن را نشانه‌‌هايى جدى دانست. لحظه‌اى درنگ نكنيم... آيا بوى توطئه به مشام نمى‌رسد. هزاران ضد انقلابى سرسپرده‌‌ى اربابان داخلى و خارجى جاسوس و مزدور آيا در آتش زدن به خشم دست ندارند؟ پس بايد با اين دور تسلسل خشونت مبارزه‌ كرد. بايد جايى باز نگذاشت كه تحرك ضدانقلابى بتواند از آن روزنه نفوذ كند و چهره بنمايد...»

سرمقاله با حروف معمول صفحه‌ى اول روزنامه چاپ خورده است. آنچه با درشت‌ترين حروف و درست در ميانه‌ى صفحه به چشم مى‌خورد، سخنان وزيركار و امور اجتماعى، داريوش فروهر است: «زنان از حقوق و مزاياى مشابه مردان بهره‌مند خواهند بود.»[1]



حالا كمتر كسى پاى رفتن به جام جم دارد. با اينكه ديروز دهان به دهان گشته بود كه گردهم‌آيى امروز در برابر سيما و صداى انقلاب اسلامى‌ست، « هزارها هزار زنى كه قرار بود بيايند، پس از شنيدن خبر پُر آب و تاب حمله به رئيس بنگاه خبرپراكنى، تصميم گرفته‌اند كه به روشنى نشان دهند قانون‌شكن و قاتل نيستند».[۲] آن‌ها كه راهى جام جم شده‌اند، به سختى پانصد نفر مى‌شوند.[۳] بيشتر هم مرد هستند تا زن. مرد‌هاى سياسى وابسته به جريان‌هاى چپ انقلابى.[۴] گروه‌هاى زنان هم نمى‌آيند. حتا رزمنده‌ترين‌هاى‌شان. كميته‌ى دفاع از حقوق زن به اين نتيجه رسيده‌ست كه «در لحظه‌ى كنونى تظاهرات زياده مخاطره‌آميز شده... بهتر است مدتى تظاهرات نكنيم؛ تا وقتى كه از ايمنى و سازماندهى بهترى برخوردار شويم».[۵] جمعيت زنان مبارز نيز همين خط‌ مشى را برگزيده است. در اطلاعيه‌اى كه در محكوم كردن حمله به صادق قطب‌زاده انتشار داده‌اند،مى‌گويند:

«... اگرچه از مبارزات به حق زنان زحمتكش به خصوص در چند روز گذشته پشتيبانى بى‌دريغ مى‌نمایيم... معتقديم كه در شرايط فعلى مسئله‌ى مهم برگذارى جلسات بحث سازنده جهت شناساندن نقش زنان در انقلاب و شناساندن حقوق دموكراتيك زنان به آن‌ها، از جمله كارهاى مبرم ماست».[۶]



حال كه جريان‌هاى چپ پا پس كشيده‌اند، حزب‌الله جسورتر و گستاخ‌تر شده است. دو سوى راه سربالاى صدا و سيما را پر كرده‌اند. ارتش اراذل و اوباش حرفه‌اى، سازمان يافته‌تر از هميشه‌است. سركردگان‌شان مى‌روند و مى‌آيند و دستور مى‌دهند. از برخى كسان عكس مى‌گيرند؛ از جمله از كيت ميلت كه امروز در كسوت خبرنگار به ميدان آمده است. يك گروه چهار صد پانصد نفرى‌شان «در سمتِ چپِ ساختمان تلويزيون ايستاده‌اند. سمت راست چپ‌ها ايستاده‌اند... تظاهركنندگان روى شيب خيابان ايستاده‌اند، پشت به مهاجمان. در ميان اين گروه‌ها، افسران نيرو‌ى هوايى قرار دارند» كه حفاظت ساختمان تلويزيون با آن‌هاست.[۷]

«زنان تظاهركننده كه در گروه‌هاى مختلط گرد‌ آمده‌اند، بيشتر دانش‌آموزند، پرستار و كارمند دولت. پلاکارد به دست دادند. زنان چادرى هم ميان‌شان ديده مى‌شود. هر از گاه شعار مى‌دهند. واكنش‌هاى زننده و دشنام‌هاى زشت حزب‌الله اما سبب مى‌شود كه سكوت اختيار كنند. زنان از درگيرى پرهيز دارند. مردان مسلح كميته كه از راه مى‌رسند، زنان به آن‌ها پُشت می‌کنند.»[۸] شمارى از زنان كارمند تلويزيون از ساختمان بيرون مى‌آيند تا به تظاهركنندگان بپيوندند.[۹] فرياد شادى‌ست كه برمى‌خيزد. تازه‌ واردين خبر مى‌دهند كه قطب‌زاده ٧٥ تن ديگر از همكاران‌شان را از كار بیكار كرده است.[۱۰]

زنان پس از چندى بر آن مى‌شوند كه تحصن كنند و به اين شكل اعتراض‌شان را ادامه دهند. بر زمين چمن روبه‌روى ساختمان كه مى‌نشينند سر صحبت باز مى‌شود. «هر جا كه مى‌ريم، با چاقوهاشان دنبال‌مان مى‌آن. كى مى‌آردشون؟ دولت! نمى‌خوان كه ما دور هم جمع بشيم. نمى‌خوان كه تلويزیون بگه دور هم جمع شديم. اگر مى‌گفتن، امروز كلى زن اينجا بود. ما زن‌ها عاشق كشورمون هستيم. اما چادر سر نمى‌كنيم. نمى‌تونيم؛ نمى‌تونيم. من دلم مى‌خواهد كه بميرم و باز آن طور زندگى نكنم.»[۱۱]

يك زن كارمند تلويزيون كه تازه استعفا داده است، به كيت ميلت مى‌گويد «تلويزيون اينجا وحشتناكه. فعلا همه جاى اين مملكت وحشتناكه. اونا دارن اين انقلاب رو داغون مى‌كنن. ما براى اين نجنگيديم. اين همون سانسور و ديكتاتوريه كه عليه‌اش جنگيديم. تنها ظاهرش عوض شده. اعدام‌هاى صبح امروز، يكى‌شون يك ساواكى ترسناك بود. اما ما حتا نمى‌دونيم كى اون‌ها را محاكمه مى‌كنه. كى تصميم‌ها را مى‌گيره.»[۱۲]



آن زن به اعدام‌ «١٢ عامل سانسور، شكنجه و كشتار رژيم شاه» اشاره داشت كه ساعت ٥ صبح امروز اعدام‌شان كرده بودند.كيت ميلت وقتى حرف‌هاى او را مى‌شنيد،‌ نمى‌دانست حكم اخراجش را از ايران صادر كرده اند و به زودى سخنگوى دولت رسما آنرا اعلام مى‌نمايد. زمينه‌چينى‌هاى لازم صورت گرفته بود. در ميان خبرنگاران خارجى هم وحشت پراكنده بودند كه مى‌خواهند شمارى از آن‌ها را اخراج كنند.[۱۳] به همين دليل هم امروز بيش از سه چهار خبرنگار خارجى در اينجا نيست. آن‌ها مى‌بايست پس از ظهر به دانشگاه تهران بروند - كه اينك به اشغال دانشجويان مسلمان دانشگاه‌ها درآمده بود- و خبر تظاهرات يك میليونى مردم عليه توطئه‌هاى امپرياليسم آمريكا (اسم رمز خيزش آزاديخواهانه زنان) را در بوق و كرنا بگذارند.[۱۴] نيز مى‌بايست از زنان هوادار حجاب اجبارى مى‌نوشتند كه براى صادق قطب‌زاده، طومار طومار امضا جمع مى‌كردند و به تدارك تظاهرات صد هزار نفره‌ا‌ى در حمايت از او سرگرم شده بودند.[۱۵]

ظهر شده است. ماموران كميته به تحصن‌كنندگان دستور مى‌دهند كه محل را ترك كنند و متفرق شوند.[۱۶] مقاومت بى‌فايده است. همين كه به بازداشت چند نفر بر مى‌آيند، ديگران تا ته داستان را مى‌خوانند. در برابر خشونتى برهنه از جا برمى‌خيزند و راه بازگشت پيش مى‌گيرند. حزب‌الله به دنبال‌شان در حركت است. دشنام مى‌دهد، تهديد مى‌‌كند. برخى را آشكارا مورد پيگرد قرار مى‌دهد.[۱۷] وحشت مى‌پراكند. آخرين پرده‌ى خيزش زنان تلخ و اندوه‌بار است. فرمان پايان و فرجام را يك زن مى‌دهد؛ در يادداشت روز كيهان و با اين عنوان:تظاهرات زنان كافى‌ست!



«طى روزهايى كه گذشت هزاران زن ايرانى در تظاهرات و اجتماعاتى شركت كردند كه گه‌گاه با هجوم عناصرى مشكوك و ضدانقلابى روبرو شد... اكنون اين سؤال بى‌وقفه در ذهن هر ايرانى دور مى‌زند: در شرايطى كه تمام مسئولان انقلاب نظرشان را درباره‌ى حجاب اسلامى حتا به طور رسمى اعلام داشته‌اند و حتا حمله‌كنندگان به زنان بى‌حجاب را ضد انقلابيون مى‌خواندند كه در صورت ادامه‌ى حملات‌شان دستگير و به شدت مجازات مى‌شوند، ادامه‌ى تظاهرات زنان چه معنا مى‌تواند داشته باشد. مى‌خواهيم اين حقيقت را بازگو كنيم كه رژيم ساقط شده پهلوى... مى‌خواهد ايرانى "مذهبى" و "غير مذهبى" بسازد... مى‌خواهد... به روياى خوش جنگ داخلى جامه عمل بپوشاند. اين "چشم اسفنديار" نهضت ملى و استقلال‌طلبانه‌ى مردم ايران است كه اگر امپرياليسم تيرش به آن اصابت كند آينده‌‌اى تيره پيش روى مردم ايران قرار مى‌گيرد. همين‌جا بايد صادقانه و با صداى بلند گفت: اگر تظاهرات زنان تا ديروز درست بود، از امروز و در شرايط كنونى غلط است و ادامه‌ى بى‌منطقش خيانت. بله، خيانت.»[۱۸]

پایان
پاريس، اسفند ١٩٩٢ / مارس ٢٠١٣

ـــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] آيندگان، ٢٢ اسفند ١٣٥٧

[۲] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٢٦

[۳] تلكس ١٣ مارس ١٩٧٩ زنان در جنبش

[۴] كيت ميلت، ص ٢٢٧

[۵] پيشين، ص ٢٢۶ ـ ۲۲۷

[۶] آيندگان، ٢٣ اسفند ١٣٥٧

[۷] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٣٢

[۸] تلكس ١٣ مارس ١٩٧٩ زنان در جنبش

[۹] كيت میلت، پيشين، ص ٢٣٢

[۱۰] آيندگان، ٢٢ اسفند ١٣٥٧

[۱۱] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٢٨

[۱۲] پيشين، ص ٢٣٢

[۱۳] كلودين مولار، پيشين، ص ١٦٩

[۱۴] كيهان،٢٣ اسفند ١٣٥٧

[۱۵] آیندگان، ۲۶ اسفند ۱۳۵۷

[۱۶] كيت ميلت، پيشين، ص ٢٣٨

[۱۷] تلكس ١٣ مارس زنان در جنبش

[۱۸] كيهان، ٢٢ اسفند١٣٥٧

سال نو و نوروز بر شما مبارک باد

هموطن!با تمامی فجايع و مصائب وفشارهای رژيم جلادان ما پايدارايستاده ايم  
و سال نو و نوروز بر شما مبارک باد







محمد نوری زاد - من اعلام خطر می کنم! سرداران سپاه، مسئول مستقیم این نابو...