۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

10 سال پیش یوگسلاوی اینگونه موزائیکی شد!!

10 سال پیش یوگسلاوی اینگونه موزائیکی شد
یکاترینا پالگوی اوا(سووتسکایا راسیا، ٢٤ مارس سال ٢۰۰٩)
ترجمه: ا. م.

۱۰ سال قبل، ساعت ۱٩ و ٤۵ دقیقه روز ٢٤ مارس سال ۱٩٩٩، تجاوز نظامی نوزده کشور عضو پیمان ناتو در آن سال، برعلیه جمهوری یوگسلاوی آغاز شد. این تجاوز، هر چند اولین نبود ولی یکی از خونین ترین اقدامات نظامی برای نابودی یک دولت مستقل بحساب می آید. متجاوزان به اهداف خود رسیدند: یوگسلاوی از بین رفت. پروسه ویرانی، مناقشه نظامی دائمی، درگیریهای اتنیکی، تبعیض نژادی، نقض گسترده و بی حد و حصر حقوق بشر در منطقه همچنان ادامه دارد.

تجاوز ناتو مشکلات منطقه بالکان را عمیق تر ساخت و پس از دهم ژوئن سال ۱٩٩٩، زمانیکه بدنبال امضای معاهده «کومان» بمباران ها قطع شد و شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه شماره ۱٢٤٤ خود را صادر کرد، تجاوز غرب به یوگسلاوی و صربستان پایان نیافت. با حمایت «جامعه جهانی» (عبارتی که دولت آمریکا، به خود اطلاق می کند. م)، جنایت جنگی بوقوع پیوست و در طول ده سال اخیر همچنان با شدت تمام ادامه دارد.

نیروهای ناتو، ۷٨ روز جمهوری یوگسلاوی را بمباران کردند.
در این عملیات، ۱۱۰۰ هواپیمای جنگی با انجام ٢۵٢۰۰ پرواز، کارخانه ها، راه های مواصلاتی، پل ها، زیر ساخت های شهری، نیروگاه های برق، مدارس، بیمارستان ها، مناطق مسکونی، فرستنده رادیو تلویزیونی بلگراد، تأسیسات نظامی و حتی سفارت چین را هدف بمب های خود قراردادند که همه اینها، طبق تعاریف بین المللی، تروریسم دولتی شناخته می شوند.
در این بمباران ها، ٢۵ هزار تن مواد منفجره، از جمله بمب های خوشه ای و بمب های حاوی اورانیوم رقیق شده بر خاک این کشور ریخته شد.
در جریان این بمباران ها، در حدود ٢۵۰۰ غیر نظامی کشته شد و بیش از ۵۰۰۰ هزار نفر نیز زخم های شدید برداشتند.
یک سوم کشته شدگان را کودکان تشکیل دادند. تعداد کودکان در میان زخمی ها، به ٤۰ درصد رسید.
در اثر بمباران های ناتو، بیش از پنج(۵) میلیون نفر از جمعیت یوگسلاوی بمدت طولانی از انرژی برق محروم شدند که این خود زندگی صدها هزار بیمار، از جمله ۱٢۰ هزار زن تازه وضع حمل کرده و نوزادان همان روزها را با خطر جدی مواجه ساخت.
یک میلیون و ٣۰۰ هزار نفر دانش آموز از حضور در کلاس های درس محروم گردیدند.
در طول بیش از دو ماه و نیم بمباران شدید، همه جمعیت غیر نظامی، بویژه کودکان، دچار درهم ریختگی عصبی شدند که موجب آسیب های جدی روانی گردید.
در حدود نیمی از کشته شدگان و زخمی ها را آلبانی تباران کوزوو شامل می شدند که ناتوئی ها به بهانه دفاع از آنها به تجاوز دست زدند.

عملیات نظامی ناتو، «فرشته رحمت» (Angel merciful) نامگذاری شده بود.
به نمونه هائی از صدها مورد وقوع جنایت جنگی در جریان عملیات «فرشته رحمت» توجه کنید:

۱٤ آوریل ۱٩٩٩، در جاده جاکویتسا- پریزرن، در نزدیکی روستاهای مادانای و میا، کاروان اتوموبیلهای حامل جنگ زدگان آلبانی تبار، سه بار هدف بمباران هوائی قرار گرفت. مجموعا ۷٦ نفر کشته و ٣٦ نفر مجروح شدند. اکثریت کشته شدگان، زنان، کودکان و پیرمردان بودند.
یک ماه بعد، جنایت مشابهی تکرار گردید. ۱٣ ماه مه، در جاده پریزرن- سووا رکا، جنگنده های آمریکا، باز هم جنگ زدگان آلبانی تبار را که به روستای کوریشا باز می گشتند، مورد هدف قرار دادند.
در این حادثه نیز ٤٨ نفر کشته و ٦۰ نفر جراحات شدید برداشتند.
در هر دو حادثه، خلبانان بچشم خویش می دیدند که افراد غیرنظامی را بمباران می کنند.
به همین جهت هم، صدها هزار مردم کوزوو و متوخی برای گریز از خطر بمبارانهای ناتو به جاهای امن تر پناه بردند.
به همین خاطر، صدها هزار نفر آلبانی تبار از سوی دادگاه کیفری بین المللی رسیدگی به جنایت دولت یوگسلاوی سابق بعنوان «قربانیان پاکسازی اتنیکی» مفقود الاثر اعلام شدند.
--------------------------
در سراسر یوگسلاوی همه تأسیسات غیر نظامی هدف بمبارانها قرار گرفتتد.
شب ٣۰ به ٣۱ ماه مه، بیمارستان «ساناتوریوم» مخصوص مسلولان و پناهگاه فراریان صرب از کرواسی واقع در شهر سوردولیتسا، هدف چهار موشک قرار گرفتند و ویران شدند که در اثر آن، ٢۱ نفر کشته و ٤۰ نفر زخمی شدند. بویژه، پلها را بطور سیستماتیک بمباران و تخریب کردند.
۱٢ آوریل، پل راه آهن در نزدیکی شهر گردلیتسا، در حین عبور قطار مسافری از روی پل، بمباران و تخریب گردید. در این حادثه ٩ نفر کشته شد. ٣۰ ماه مه، ساعت ۱٣ و ۱۵ دقیقه روز، پل روی رودخانه ولیکا موراوا در منطقه واروارینا هدف تهاجم هوائی قرار گرفت.
٩ نفر، از جمله یک روحانی ارتدوکس کشته و ۱٢ نفر بشدت زخمی شدند.
------------------------
در طول دوره بمبارانهای هوائی، بیش از ٢۵ هزار واحد مسکونی و منزل شخصی ویران گردید.
بمباران ساختمان مرکزی تلویزیون بلگراد در ٢٣ آوریل، یک جنایت جنگی مفتضح بود، که در نتیجه آن ۱٦ نفر از کار کنان آن جان باختند.
شب هشتم ماه مه، ساختمان سفارت جمهوری خلق چین بمباران و سه نفر تبعه این کشور کشته و دو نفر دیگر جراحات سنگینی برداشتند.
------------------------------
تجاوز نظامی ناتو ضربات و خسارات جبران ناپذیری به میراث فرهنگی و دینی کشور، بخصوص در منطقه کوزوو و متوخی وارد ساخت.
در منطقه کوزوو، ۱۵۰ کلیسا و عبادتگاه، از جمله کلیساهای بازمانده از قرون وسطی که به ثبت یونسکو رسیده بودند، بکلی ویران شدند.
اکثریت آنها، بعد از پایان بمبارانها، در اثر هجوم آلبانی تباران تحت حمایت کامل نیروهای حافظ صلح ویران شدند. در جریان بمبارانهای روزهای ٣۱ ماه مارس و ۱٤ آوریل به مجتمع خلیفه گری کلیسای شهر پـچ(Pech) و در بمباران روز سوم آوریل به کلیسای نیکولای مقدس متعلق به قرن چهاردهم، در جوراکواتسا خسارات جدی وارد شد. مشابه چنین مواردی بسیار زیاد بوده است.
--------------------------------
بمباران گسترده با بمبهای خوشه ای یکی از مهمترین نمودهای جنایات جنگی است.
۱٦ ماه مه، در نزدیکی روستای وربواتس کوزوو، در نتیجه انفجار بمب خوشه ای، دانیل ایویچ ۱٣ ساله، بشدت مجروح گردید.
هر دو پای این نوجوان قطع، یک چشم وی کور، صورت و بدن وی تغییر شکل داد. تقریبا همزمان با آن، در نتیجه انفجار یکی از این بمبها، پنج کودکان آلبانی تبار که با آن باز می کردند، کشته شدند.
بمبهای خوشه ای هنوز هم قربانی می گیرند. ماه مه سال گذشته، در اثر انفجار یک بمب خوشه ای، جوان ٢۷ ساله ای بنام بهار سهیتی(Behar Sahiti)، که مشغول دسته بندی آهن قراضه بود، کشته شد.
نیروهای ناتو بیش از ٢۰۰۰ بمب خوشه ای، مجموعا حاوی ٣٨۰ هزار بمبهای کوچک به خاک صربستان فرو ریختند که، ٢۰ هزار از آنها هنوز منفجر نشده است.

------------------------------
همچنین، بمب های حاوی اورانیوم رقیق شده، علیرغم اینکه، کشورهای غربی بر غیر مضر بودن آنها برای سلامتی انسان تأکید می کنند، هنوز هم قربانی می گیرند.
بویژه، علائم بیماری عجیب موسوم به «سیندروم بالکان» که در بدن ده ها نفر نظامی ناتو مشاهده شد، این موضوع را تأئید می کند.
همه این نظامیان در واحدهای نظامی ناتو در بوسنی و یا کوزوو خدمت می کردند. اما، آمارهای رسمی اطمینان خاطر کشورهای غربی را تأئید نمی کند.
ابتلا به بیماری سرطان در اراضی کوزوو در طول ۱۰ سال، ٢۰۰ درصد افزایش یافته است. براساس بررسی های سر پزشک بیمارستان شهر میترویتسا، ابتلا به بیماریهای سرطان زا در این شهر، در مقایسه با دوره قبل از بمبارانها، «رشد دراماتیک» داشته و از مرز ٢۰۰درصد، حتی در برخی مناطق، از چهار صد درصد نیز گذشته است.
در طول مدت بمباران یوگسلاوی، ٣۱ تا ۵۰ هزار بمب حاوی اورانیوم رقیق شده به خاک صربستان فروریخته شد.
------------------------
بلوک نظامی ناتو و رهبران کشورهای عضو آن، بموازات تجاوز نظامی برعلیه حقوق و موازین بین المللی نیز مرتکب جنایت شدند.
اقدام نظامی ناتو بر علیه یوگسلاوی، بمثابه تخلف آشکار از اساسنامه و اسناد سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپاست. تجاوز نظامی به یوگسلاوی مطابق کنوانسیون ۱٤ دسامبر سال ۱٩۷٤ ژنو مصوب سازمان ملل متحد، بمفهوم کامل اشغالگری می باشد.
کشورهای عضو ناتو با حمله مسلحانه به یوگسلاوی، مفاد پیمان نامه سال ۱٩٤٩ پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو را نیز نقض کردند.
------------------------
جنایت علیه حقوق بین الملل، در تمام طول ده سال ادامه یافته است.
اینک، آشکار و واضح است که، هدف تجاوز نظامی به هیچوجه جلوگیری از نسل کشی آلبانی تباران کوزوو نبوده بلکه، تنها بمنظور ساقط کردن دولت منتخب قانونی یوگسلاوی و حذف این کشور از نقشه جغرافیای جهان بوقوع پیوست.
ناتوئی ها با تکیه بر قدرت نظامی، تحریم های اقتصادی و همچنین اهرم های فشار دیگر، در امور داخلی یک کشور مستقل دخالت نموده و در تاریخ پنجم دسامبر سال ٢۰۰۰، کودتای ضد دولتی برعلیه دولتی قانونی سازمان دادند که در نتیجه آن، دکتر سلابادان میلوشوویچ را از کار برکنار و به دادگاه لاهه تسلیم کردند.
صرفنظر از اینکه، طرفداران غرب که حاضرند منافع ملی کشور را مورد معامله قرار دهند، بر سر حاکمیت گمارده شده اند، فشارها و تضییقات برعلیه یوگسلاوی و صربستان کاهش نیافت.
در سال ٢۰۰٣، بموجودیت جمهوری متحد یوگسلاوی و در سال ٢۰۰٦، به حیات دولتهای دوست صرب و مونته نگرو، پایان داده شد.
سپس، تمامیت کشور صربستان مورد تهدید جدی قرار گرفت. این تهدید، بویژه بعد از اعلام استقلال کوزوو در تاریخ ۱۷ فوریه سال ٢۰۰٨ بشدت تقویت شد.
۵٦ کشور، از جمله آمریکا و ۱٦کشور عضو اتحادیه اروپا (تقریبا همه آنها در حمله نظامی سال ۱٩٩٩ به یوگسلاوی مشارکت داشتند)،
استقلال کوزوو را برسمیت شناختند.
نمایندگی اتحادیه اروپا، بر خلاف قطعنامه ۱٢٤٤ شوروای امنیت سازمان ملل متحد فعالیت خود را در منطقه متوخی و کوزوو رسما شروع کرد.

اوضاع منطقه متوخی و کوزوو که از سال ۱٩٩٩ تحت نظارت نیروهای بین المللی حافظ صلح قرار دارد، نیازمند توجه خاصی است.
در این مدت در حدود ٢۵۰ تا ٣۰۰ هزار نفر(عمدتا صربها و مونته نگروئیها، کولیها و گورانتسها، ترکها و دیگر ملیتها) بالاجبار منطقه کوزوو را ترک کرده اند.
طبق برآوردهای مختلف، در حدود ۱۰۰ تا ۱٢۰ هزار نفر صرب که در وضعیت شدیدا تبعیض آمیزی قرار گرفته اند، در منطقه باقی مانده اند. بسیاری از آنها بدلایل تعلق ملی اخراج شده اند، از دارائی های خود محروم شده اند. تحت نظارت هیئت نمایندگی سازمان ملل متحد، دارائی های دولتی صربستان در اختیار دولت غیر قانونی کوزوو قرار داده شده است.
در تمام این سالها، جمعیت آلبانی تبار منطقه نیز با خطر اخراج و نابودی روبرو شده است.
فقط در مدت ٨ ماه اول حضور نیروهای بین المللی در کوزوو، ٤٣۵٤ فقره اقدام تروریستی روی داده است که در نتیجه آنها، ٩۱۰ نفر کشته شدند که ٨۱۱ نفر از آنها ملیت صرب و مونته نگروئی داشتند. همچنین در همین مدت، ٨۵۷ نفر صرب قربانی آدمربائی شده است.
اکثریت ربوده شدگان، یافته نشده اند. به تأئید کارلا دل پونته، دادستان سابق دادگاه بین المللی لاهه و شواهد بسیار زیاد دیگر، اکثریت ربوده شدگان به خاطر فروش اعضاء بدن شان که از طریق آلبانی به کشورهای اروپای غربی ارسال می شد، به قتل رسیده اند.
جالب تر اینکه، نیروهای حافظ صلح و رهبران نمایندگی های بین المللی در این تجارت کثیف سهیم بودند.
در طول ۱۰ سال، در کوزوو، بیش از سه هزار نفر صرب و غیر آلبانی به قتل رسیده و یا مفقودالاثر شده است. (در همین رابطه، توجه به این مسئله خالی از ضرر است که: کوزوو که جای خود دارد، فروش ارگانهای بدن در روسیه سرمایه داری به یک امر عادی و پیش پا افتاده تبدیل شده است. بطور که اشخاص معینی در حین یک تصادف رانندگی ساختگی، زخمی و به بیمارستان منتقل می شوند.
در بیمارستان به بهانه معاینه طبی، ارگانهای لازم از بدن آنها خارج و خودشان به قتل می رسند. طبق یک فقره پرونده موجود در دادستانی کل روسیه، مرکز پیوند ارگانهای بدن، وابسته به وزارت بهداشت و سلامتی روسیه، صدها مورد مرتکب چنین قتلهائی شده است.
این پرونده با محاکمه و زندانی کردن رئیس مرکز پیوند ارگانهای بدن بسته شد. مشتری این ارگانها، منحصرا، اسرائیل و آمریکا بودند. مترجم).
---------------------------
از ۱۷ تا ٢۰ ماه مارس سال ٢۰۰٤، با پشتیبانی کامل نیروهای حافظ صلح و نمایندگی سازمان ملل متحد، بمنظور «پاکسازی اتنیکی» متوخی و کوزوز، حملات گسترده ای برعلیه صربهای منطقه سازمان داده شد.
در حالیکه، نیروهای پاسدار صلح بر اساس حقوق بین المللی، در اجرای وظایف خود موظفند بمنظور تأمین امنیت مردم و برای جلوگیری از حملات و تجاوزات گروههای تروریستی، خرابکاری و شبه نظامی، و بمنظور دستگیر آنها، دست به سلاح ببرند، در مقابل مهاجمان کوزوو، هیچ اقدام بازدارنده ای بعمل نیاوردند.
تنها کاری که هیئت ٤۵ هزار نفری پاسدار صلح در مقابل این حملات بعمل آورد، بیرون راندن جمعیت صرب به بهانه تأمین امنیت آنها بود.
یعنی، نیروهای پاسدار صلح و نمایندگی سازمان ملل متحد، عملا در یک جنایت جنگی وحشتناک- پاکسازی اتنیکی- شرکت کردند. در جریان این حملات چهار روزه، بیش از ٨۰۰ خانه متعلق به صربها و ٣۵ کلیسای مسیحیان ارتدوکس بکلی ویران گردیدند.
----------------------------
تهاجم به حقیقت، یکی از سنگین ترین جنایتهای این سالها بود. سیاستمداران، از جمله رهبران هیئت های نمایندگی جمعیت ها و سازمانهای بین المللی، وسایل ارتباط جمعی و ارگانهای قضائی در این جنایت هولناک شرکت کردند.
----------------------------
جعلی بودن «قتل ٤۵ غیر نظامی آلبانی تبار بدست پلیس و نظامیان صرب در ۱۵ ماه مارس سال ۱٩٩٩، در روستای راچاک» که، بهانه اصلی برای تجاوز نظامی به یوگسلاوی بود، به این ترتیب ثابت شد که این دروغ بزرگ، بدست ویلیام ووکر، رئیس هیئت ناظران اتحادیه اروپا، ساخته و پرداخته شد.
اصل واقعه این بود که، ۱٤ ژانویه، تروریستهای ارتش آزادی بخش کوزوو ماشین گشت وزارت کشور صربستان را مورد حمله قرار دادند.
در نتیجه، یک نفر پلیس بنام سوتیسلاو پرشیـچ، کشته شد. روز بعد، ۱۵ ژانویه سال ۱٩٩٩، نیروهای پلیس در تعقیب این گروه تروریستی، توانست ضربه سختی به آن وارد سازد.
طبق تحقیقات مشترک گروه کالبد شکافی فنلاند- بلاروس، همه کشته شدگان راچاک، در پی درگیر مسلحانه کشته شده بودند. اما در تاریخ ۱٦ ژانویه سال ۱٩٩٩، قبل از انجام هر گونه تحقیق و بررسی لازم، ویلیام ووکر اعلام کرد:
« من شرم نمی کنم همه آنچه را که در راچاک دیدم، یک جنایت فجیع، جنایت علیه بشریت بنامم، من شرم نمی کنم نیروهای امنیتی صرب را در این جنایت مقصر معرفی کنم».
این سخنان را انبوه رسانه های جمعی غرب در هوا قاپیدند و آن را تا سطح «شیطانیزه کردن صربها» ادامه دادند.
-----------------------
در عین حال، همین رسانه های غربی هیچ وقت لازم ندیدند اعلام کنند که، از ماه ژوئن سال ۱٩٩٨ تا پایان ماه ژانویه سال ۱٩٩٩، در متوخی و کوزوو، تروریستهای ارتش آزادبخش کوزوو بیش از ۵۰۰ عملیات تروریستی اجرا کردند.
در همین دوره، در نتیجه پاکسازی اتنیکی، ٣۵ روستای صرب نشین از سکنه خالی شدند.
در طول سال ۱٩٩٨، در نتیجه مجموعا ۱٨۵٤ عملیات تروریستی، ٢٨٤ نفر به قتل رسید و ۵۵٦ نفر مجروح گردید. فقط در طول ۱۱ روز اول سال ۱٩٩٩، تروریست های ارتش آزادی بخش کوزوو،٨۰ مورد به نیروهای ارتش، پلیس و غیر نظامیان یوگسلاوی حمله کردند.
غربیها هیچ وقت نخواستند بدانند که رهبران ارتش آزادیبخش، مستقیما تحت امر دولت آمریکا اقدام می کردند و از جمله هاشم تاچی، بدون اجازه مادلن اولبرایت حق آب خوردن نداشت. تروریستهای ارتش آزادیبخش کوزوو را دولت آمریکا تسلیح کرد و آموزش داد.
-------------------------------

مردم بی اطلاع کشورهای عضو ناتو از فجایعی که تروریسم آلبانی تباران کوزوو مرتکب شدند، تصور می کردند که بمبهای قاتل کودکان و زنان یوگسلاوی، برای جلوگیری از وقوع فجایع هولناکتر کمک می کند.
در پایان ژانویه سال ۱٩٩٩، وزارات خارجه آمریکا طی بیانیه ای اعلام می کند که در حدود ۵۰۰ هزار نفر آلبانی تبار کوزوو ناپدید شده اند، که احتمال می رود مرده باشند.
ویلیام کوئن (وزیر دفاع آمریکا در سالهای ۱٩٩۷- ٢۰۰۰) در ماه آوریل همان سال، از کشته یکصد هزار نفر مرد آلبانی تبار خبر داد. هاویر سولانا(دبیر کل وقت ناتو) در مصاحبه با بی. بی. سی.
می گوید:
«در کوزوو دیگر هیچ مردی بین ٣۰ تا ٦۰ ساله نمی توان یافت».
(می بینید که دموکراتهای آمریکا و اروپا درس استاد بزرگ خود، گوبلز را در گفتن دروغ هرچه بزرگتر، چه نیک فراگرفته اند. م).
در نهایت، بنا به اعلام کارلا دل پونته، دادستان سابق دادگاه بین المللی لاهه، ۵٢٩ مدفن شناسائی گردید.
احتمال می رود که در آنها، ٤٢۵٦ آلبانی نژاد دفن شده باشد که تا کنون ٢۱۰٨ جسد یافت شده است.
اگر این را هم در نظر بگیریم که بسیاری از مدفونان، مقتولین درگیریهای شدید بین نیروهای امنیتی صربستان و ارتش آزادیبخش کوزوو بوده اند، در این صورت، هیچ صحبتی از نسل کشی آلبانی نژادان کوزوو نمی تواند در میان باشد(جمعیت آنها یک میلیون و ٦۰۰ هزار نفر است).
ولی، افسانه هائی که در مورد نسل کشی توسط صربها، که بهانه تجاوز نظامی ناتو و جنایات پایان نیافته ۱۰ ساله برعلیه صربستان و جمعیت غیر آلبانی نژاد کوزووساخته شد، همچنان بار می دهد.
-------------------------
خود دادگاه کیفری بین المللی لاهه برای یوگسلاوی، در طول یک و نیم دهه اخیر، بویژه مرتکب جنایت علیه حقیقت و عدالت گردید.
فعالیت این ارگان که برای رسیدگی به تخلفات از حقوق بین الملل تشکیل شده است، جانبدارانه، غیرعادلانه و با احتساب حوادت سالهای اخیر، کاملا جنایت کارانه بوده است.
صربها مقصر اصلی همه جنگهای سالهای ۱٩٩۱- ۱٩٩٩، در اراضی این کشور شمرده می شوند.
برعلیه آنها از شواهد جعلی و افسانه های تبلیغاتی که از مدتها پیش ساخته شده است، استفاده می کنند. در تمام دوره فعالیت دادگاه بین المللی لاهه برای یوگسلاوی، ٩٤ نفر صرب، ٢٤ نفر کروواسی، ۷ نفر آلبانی نژاد، ٨ نفر مسلمان بوسنی و ٣ نفر مقدونیه ای جلب شده است.
اکثریت مسلمانان بوسنی، آلبانی نژادان و بیشتر کروواسی ها تبرئه شده اند. فقط دو نفر از متهمان حکم تبرئه گرفته اند.
علاوه بر این، این دادگاه همه سیاستمداران و فرماندهان نظامی سرشناس صرب آن دوره را ( در جمهوری فدرال یوگسلاوی، جمهوری صرب بوسنی- هرزه گووین، جمهوری صرب در ترکیب جمهوری کروواسی)، تحت تعقیب قرار داده است.
آنچه که به دیگر طرفهای درگیر مربوط می شود، این است که، فقط شرکت کنندگان عادی حوادث را، مورد تعقیب قرار داده است. از تعداد ٤٣ نفر محاکمه شدگان سال ٢۰۰٦ در این دادگاه، ٣٢ نفر شان صرب و ۱۱ نفرشان کروواسی بودند و از جمع ٨ نفر تبرئه شده، ۵ نفر کروواسی و ٣ نفرشان آلبانی نژاد بودند.
------------------------------
اما، مفتضح ترین حادثه پس از سال ٢۰۰٦، تبرئه جنایتکاران عالی رتبه بود.
در ماه ژوئن سال گذشته، برای ناصر اوریچ حکم تبرئه صادر شد. این فرمانده عملیاتی بوسنیائی، که به سر بریدن قربانیان مشهوربود و در قلع و قمع و مجازات جمعیت صرب مستقیما شرکت کرده بود.
در ماه آوریل سال قبل، راموش کارادینای، نخست وزیر پیشین کوزوو، یکی از قسی القلب ترین فرماندها تروریستهای ارتش آزادیبخش کوزوو و فرمانده این باند در منطقه متوخی که، فجیع ترین جنایت علیه صربها و دیگر خلقهای غیر آلبانی نژاد و آلبانی نژادان طرفدار بلگراد در این منطقه اتفاق افتاد، تبرئه شد.
در مدت دو سال، تحت رهبری وی، ٣۰۰ نفر به قتل رسید و ٤۰۰ نفر ربوده شد.
آژانسهای غربی تأئید می کنند که در روزهای بمباران، کارادینای یکی از مهره های کلیدی ناتو در کاسمتا و یکی از فرماندهان عملیات بود که با تفلن همراه، بمبارانهای هوائی را هدایت می کرد.
----------------------------------

سرنوشت متهمان صرب در دادگاه کیفری بین المللی لاهه، بویژه آنهائی که می توانستند اسناد دروغگوئیهای غربیها و جنایات ناتو در اراضی یوگسلاوی سابق را افشا کنند، فاجعه آمیز است.
زمانیکه نتوانستند آنها را از راههای حقوقی محاکمه کنند، حذفشان کردند.
۱۱ ماه مارس سال ٢۰۰٦، سلابادان میلوشوویچ، رئیس جمهور پیشین صربستان و یوگسلاوی در زندان داداگاه بین المللی لاهه مرد.
تا این وقت، از ارائه کمکهای پزشکی به وی امتناع شد به عبارت درست تر، وی را به قتل رساندند
(یوگنی پریماکوف، نخست وزیر سابق و رئیس اتاق صنایع و بازرگانی روسیه در مصاحبه با کانال تلویزیونی ”وستی“ در سالگرد حمله نظامی به یوگسلاوی،
در بخشی از سخنانش گفت: «میلوشوویچ طی نامه ای به دادگاه، خواستار اعزام خود به روسیه و معالجه شد و دولت روسیه نیز با تقدیم ضمانت معتبر بین المللی، معالجه و استرداد وی را تقـبل کرد ولی، دادگاه فرمایشی لاهه از قبول ضمانت دولت روسیه و معالجه وی در روسیه، استنکاف نمود.
بدین ترتیب، با قطع دارو و امکانات معالجه، وی را به قتل رساندند. زیرا، دادگاه نمی توانست او را محاکمه کند، بلکه برعکس، میلوشوویچ در مدت چهار سال، در این دادگاه مهاجمین را محاکمه می کرد». م).
جالب است که چند روز قبل از آن، هفتم ماه مارس، میلان بابیچ، رئیس جمهور سابق صربستان کراینا واقع در ترکیب جمهوری کرواسی نیز در سلول زندان ”شونینگن“ مرد. میلان بابیچ در بازجوئی خود، میلان مارتیچ، یک رهبر دیگر این جمهوری و سلابادان میلوشوویچ را در مقابل وعده تخفیف مجازات خود، متهم کرده بود. ولیکن، دادگاه کیفری بین المللی لاهه حتی از مواضع سخت خود نسبت به صربهای خائن نیز عقب نشینی نکرد و او را به تحمل ۱٣ سال زندان محکوم کرد. مرگ میلان بابیچ را ابتدا، خود کشی اعلام کردند.
اما، بعدا معلوم گردید که، بابیچ در داگاه از تأئید اظهارات قبلی خود مبنی بر متهم کردن مارتیچ و میلوشوویچ سر باز زده، اعلام می کند که، همه آنها دروغ بوده است و او بلافاصله بعد از همین جلسه دادگاه می میرد.
---------------------------------
٢٦ فوریه سال ٢۰۰٩، طبق حکم دادگاه کیفری بین المللی لاهه، نیکولا شاینوویچ، معاون اول سابق نخست وزیر یوگسلاوی، ارتشبد نیبویشا پاوکوویچ و سرتن لوکـیچ رئیس ستاد وزارت کشور یوگسلاوی در کوزوو، هر کدام به تحمل ٢٢ سال و دو ژنرال، دراگالیوب اویدانیچ و ولادیمیر لازارویچ نیز، به ۱۵ سال زندان محکوم شدند.
---------------------------------
از ماه ژوئیه سال گذشته، رادوان کاراجیچ، رئیس جمهوری صرب در سالهای ۱٩٩٢- ۱٩٩۵ و از تاریخ ٢٦ فوریه سال ٢۰۰٣، ویسلاو شیشل، رهبر حزب تندرو صرب، در زندان دادگاه کیفری بین المللی لاهه بسر می برند.
پروسه دادگاه شیشل تا کنون آغاز نشده است. زندگی آنها را نیز خطر تهدید می کند. همچنین، امنیت زندگی ژنرال راتکو ملادیچ که شدیدا تحت تعقیب دولت صربستان می باشد، با خطر جدی مواجه است.
---------------------------------
دادگاه کیفری بین المللی لاهه، از رسیدگی به جنایات جنگی ارتکابی ناتو در یوگسلاوی در جریان حمله سال ۱٩٩٩ که، اسامی مجرمان آن بر همه معلوم است، امتناع کرد.
این جنایکاران، مقامات عالی رتبه دولت آمریکا، یعنی،
بیل کلینتون، رئیس جمهوری که دستور بمباران یوگسلاوی را صادر کرد،
ویلیام کوئن و مادلن اولبرایت،
وزرای دفاع و خارجه وقت این کشور،
تونی بلر، نخست وزیر انگلیس،
گرهارد شرویدر، صدر اعظم آلمان،
هاویر سولانا، دبیر کل ناتو(این شخص بعد ها، در مقام هماهنگ کننده سیاست خارجی و امنیت اتحادیه اروپا، نقش گورکن یوگسلاوی را بازی کرد)،
ژنرال وسلی کلارک فرمانده کل ناتو، جرج بوش، رئیس جمهور پیشین آمریکا، با ادامه سیاست دولت قبلی این کشور در بلکان می باشند.
مقامات نمایندگی سازمان ملل متحد، یعنی برنار کوشنر(وزیر خارجه کنونی فرانسه)،
سورن یسن پترسن (دانمارک)، هاری هولکری (فنلاند)، یوهیم ریوککر(آلمان)، لامبرتو زاننر(ایتالیا) و کارلا دل پونته، دادستان سابق دادگاه کیفری بین المللی لاهه با اقدامات و یا بی عملی خود، بعنوان شریک جرم در مقابل پاکسازیهای اتنیکی و نقض حقوق غیر آلبانی تباران شمرده می شوند.
مارته آخته ساری، رئیس جمهور سابق فنلاند در مقام فرستاده ویژه دبیر کل سازمان ملل متحد به کوزوو، نقش ویژه ای در حوادث ۱۰ سال اخیر بازی کرد.
طرح وی، مشهور به «طرح آخته ساری»، علیرغم ضدیت کامل با قوانین بین المللی، مبنای اصلی «استقلال» کوزوو شناخته می شود. آخته ساری، بخاطر خدمات خود در تجزیه و تخریب یوگسلاوی و صربستان، جایزه صلح نوبل سال گذشته را بخود اختصاص داد.
---------------------------------
دور از انصاف خواهد بود هر گاه نقش بسیار منفی کوفی آننان و بان کی مون، دبیران کل سابق و فعلی سازمان ملل متحد را در حوادث ۱۰ سال اخیر مورد تأکید قرار ندهیم. آنها نه در جریان تهاجم نظامی سال ۱٩٩٩ ناتو به یوگسلاوی، نه در جریان حملات گسترده و خرابکاریهای سال ٢۰۰٤ کوزووائیها و نه در زمان اعلام استقلال یک طرفه کوزوو در سال ٢۰۰٨، هیچ گام مثبتی در جهت دفاع از مقررات بین المللی بر نداشتند.
---------------------------------
همراه با نام بردن از شرکت کنندگان اصلی این جنایات جنگی، معرفی کسانی که بدون کمک و پشتیبانی آنها، چنین فاجعه هولناکی نمی توانست بوقوع بپیوندد، ضروری است.
آنها، باریس یلتسین و آندره کوزئروف، رئیس جمهوری و وزیر امور خارجی سابق روسیه و ویکتور چئرنامئردین، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در یوگسلاوی بودند.
چئرنامئردین برای نشان دادن خوش خدمتی خود به ناتو و آمریکا، یوگسلاوی را برای امضای شرایط غیرقانونی صلح در سال ۱٩٩٩، تحت فشار قرار داد و خیانت غیر قابل باور وی به منافع روسیه را پس از بیشرمی های پریشتین، نمی توان فراموش کرد.
--------------------------------
مقامات فعلی صربستان نیز که بر سر منافع ملی کشور و تسلیم شخصیتهای مردمی به دادگاه لاهه و سرنوشت صربهای کوزوو با اتحادیه اروپا و غرب معامله می کنند، از جمله، باریس تادیچ، رئیس جمهوری، ووک ارمیچ، نخست وزیر، راسیم لیائیچ، رئیس کمیته ملی همکاری صربستان با دادگاه کیفری بین المللی لاهه و دیگران در زمره شرکت کنندگان این جنایات می باشند.
--------------------------------
حمله نظامی و اشغال افغانستان و عراق، به ترتیب در سالهای ٢۰۰۱ و ٢۰۰٣، نتیجه مستقیم بی مجازات ماندن ناتو در تهاجم نظامی سال ۱٩٩٩به یوگسلاوی می باشد.
اما، دیر یا زود، جنایتکاران، بجرم جرایم جنگی ارتکابی خود، بازخواست خواهند شد.
(در این مقاله تحقیقی، از مقدمه مترجم با هدف کوتاه ساختن متن صرفنظر شده است)

ناصر مستشار /بختیار قوای صدام را به حمله به ایران برانگیخت و هوادار او از اسرائیل

ناصر مستشار
بختیار قوای صدام را به حمله به ایران برانگیخت و هوادار او از اسرائیل می خواهد به «تأسیسات اتمی ایران» حمله کند!
تحلیل گر مسایل سیاسی آنسوی دیوانگی بشریت آگاه کجاست؟آقای فاطمی!
آنسوی دیوانگی بشرآگاه آنموقعی است که به رژیم وحشی و تزویرکار اسلامی اجازه داده شود تا صاحب سلاح اتمی بشود ،آنموقع دیوانگانی حاکمان بر ایران اوج می گیرد و مهار آنها دیگر ممکن نیست.
اگر همین الان در یک بمباران هوائی کاملا ماهرانه که بتوانند مراکز اتمی رژیم حکومت اسلامی را نابود کنند به بشریت خدمت بزرگی می شود هرچند بخش هائی از اقشار ناگاه ایران شاید ناراحت بشوند اما خیلی بهتر است که با رژیمی بجنگنذ که هنوز سلاح اتمی در دست ندارد،چراکه وقتی رژیم اسلامی صاحب بمب اتم بشود در آن صورت ....
(اگر بر دیوانگان درونمرز که بر میهن ما حکمرانی می‌کنند دسترسی نداریم و اگر در برونمرز پراکنده وبی‌سازمانیم، فرد فرد ما حداقل می‌توانیم آزادانه به رهبران اسرائیل هشدار دهیم که ایران به جمهوری اسلامی تعلق ندارد بلکه خانه و کاشانه هفتاد میلیون ایرانی است که هیچگونه عداوتی با اسرائیل ندارند. اما اگر روزی خدای نخواسته کشور اسرائیل مرتکب چنین دیوانگی و خطائی شود ملتی را با خود دشمن خواهد ساخت که تا ابد دست از مقابله و انتقام ‌جوئی بر نخواهد داشت. ) از نوشته دکتر فاطمی)
آقای فاطمی!
آنسوی دیوانگی بشرآگاه آنموقعی است که به رژیم وحشی و تزویرکار اسلامی اجازه داده شود تا صاحب سلاح اتمی بشود ،آنموقع دیوانگانی حاکمان بر ایران اوج می گیرد و مهار آنها دیگر ممکن نیست.اگر همین الان در یک بمباران هوائی کاملا ماهرانه که بتوانند مراکز اتمی رژیم حکومت اسلامی را نابود کنند به بشریت خدمت بزرگی می شود هرچند بخش هائی از اقشار ناگاه ایران شاید ناراحت بشوند اما خیلی بهتر است که با رژیمی بجنگنذ که هنوز سلاح اتمی در دست ندارد،چراکه وقتی رژیم اسلامی صاحب بمب اتم بشود در آن صورت جنگ اتمی راه خواهد افتاد که از فاجعه انسانی و محیط زیستی بزرگتری باید سخن گفت!آنموقعی که رژیم فریبکار و قداره بند سلاح اتمی داشته باشد دیگر به هیچکس در هیچ عرصه ائی حساب پس نخواهد و هرگونه فشار بین المللی را با به رخ کشیدن سلاح اتمی پاسخ خواهدداد!همانگونه که هم اکنون زیردریائی و موشک و قایق های تندرو عقب افتاده خود را به رخ جهانیان می کشد که چگونه حاضر است خلیج فارس و منطقه را به آتش بکشد وای به روزی که این رژیم صاحب بمب اتم هم بشود!مطمئنا حمله هوائی تنها به مراکز اتمی حکومت اسلامی نه مردم ایران که مخالف آخوندها هستند بکار گرفته خواهد شد ،پس دیگر جای شکوه وگلایه ائی برای اپوزیسیون برانداز باقی نمی ماند.اگر اپوزیسیون سرنگونی طلب هوشیار باشد ،باید میان مردم با تبلیغ وترویج نشان دهد که ضدیت جهان آزاد تنها با رژیم خونخوار اسلامی است نه مردم ایران!که در آن صورت باید شیوه های مبارزه برای سرنگونی رژیم اسلامی آموزش داده شود نه اینکه مردم را به زیر پرچم میهن پرستی دروغین آخوند ها فرستاده شوند! تا کنون رژیم اسلامی با خرید فرصت های طلائی برای بدست آوردن سلاح اتمی به پیشرفت هائی دست پیدا کرده است. در سایه عدم قاطعیت غرب و مهارت های فریبکارانه کارگزاران رژیم اسلامی در چانه زنی های مستمر خود در مذاکره با نمایندگان غرب ، رژیم اسلامی گام های بلندی برداشته است که باید هرچه سریع تر با افشا گریهای روشنگرانه برای غربی ها ـ باید جلوی پیشرفت رژیم اسلامی در راه بدست آوردن سلاح گرفته شود! برای مثال خانم مرکل صدراعظم آلمان در پارلمان اسرائیل حضور می یابد وازواقعه هوکاست ابراز شرمساری وپشیمانی می کند که بدست آلمانی ها صورت گرفته و اگر هم اکنون هلوکاست بد ست رژیم اسلامی به زیر سئوال می رود با ملت اسرائیل اعلام همدردی و همبستگی کرده وعلیه رژیم اسلامی موضع سرسختانه می گیرد اما از طرف دیگر حاضر است بارژیم اسلامی دست به قرارداد پرمنفعت بزند!
همه اینها در دورانی صورت می گیرد که جهانیان باید بطور یکپارچه آنسوی دیوانگی رژیم حاکم بر ایران را سد کنند تا از وقوع فجایع بزرگتر جلوگیری بعمل بیاید!
سایت نویسنده:

برگرفته از : ایران گلوبال
دعوت به جنگ و تجاوز: خیانت یا سیاست
احمد تقوایی
• تشویق یک کشور خارجی در حمله نظامی به یک کشور خودی یک بحث نظری و سیاسی نیست. بلکه در قاموس قوانین همه کشورهای جهان اعم از دمکراتیک و غیر دمکراتیک، جرم و خیانت به مردم و کشور به حساب می آید
۲۱ مرداد ۱٣٨۷ - ۱۱ اوت ۲۰۰٨ چند روز پیش نوشته ائی با عنوان «آنسوی دیوانگی بشریت آگاه کجاست ؟»(۱) توسط آقای مستشار در سایت ایران گلوبال منتشر شد.
در این نوشته آقای مستشار از دولت اسرائیل می خواهد که صبر و شکیبائی را کنار گذاشته و تا کار از کار نگذشته به مراکز اتمی ایران حمله ور گردد . ایشان می نویسند :
«آنسوی دیوانگی بشرآگاه آنموقعی است که به رژیم وحشی و تزویرکار اسلامی اجازه داده شود تا صاحب سلاح اتمی بشود ،آنموقع دیوانگانی حاکمان بر ایران اوج می گیرد و مهار آنها دیگر ممکن نیست». و ادامه می دهند که :اگر اسرائیل «همین الان در یک بمباران هوائی کاملا ماهرانه که بتوانند مراکز اتمی رژیم حکومت اسلامی را نابود کنند به بشریت خدمت بزرگی می شود هرچند بخش هائی از اقشار ناگاه ایران شاید ناراحت بشوند اما خیلی بهتر است که با رژیمی بجنگند که هنوز سلاح اتمی در دست ندارد، چراکه وقتی رژیم اسلامی صاحب بمب اتم بشود در آن صورت جنگ اتمی راه خواهد افتاد .»
این گونه سخنان چنانچه از روی مستی و عصبانیت و به قول عشقی در هنگام گریه برحال وطن نوشته شود شاید قابل بخشش و اغماض باشد. لیکن چنانکه با اگاهی و در حالت هشیاری به قلم آمده باشند تنها سقوطی است در ورطه تباهی و نشانی از پستی و فرومایگی .
در چنین حالتی دو نکته به مبلغین جنین نظریاتی باید گوشزد کرد که تشویق یک کشور خارجی در حمله نظامی به یک کشور خودی یک بحث نظری و سیاسی نیست. بلکه در قاموس قوانین همه کشورهای جهان اعم از دمکراتیک و غیر دمکراتیک، جرم و خیانت به مردم و کشور به حساب می آید و وظیفه همه دولت ها از جمله دولت جمهوری اسلامی است ، که مرتکبین به چنین خیانتی را دستگیر و محاکمه نمایند. هم چنین این افراد باید مطمن باشند که در صورت محکوم شدن به چنین جرمی یک ایرانی با شرف و میهن دوست به حال انان نخواهد گریست.
مروجین چنین نظریاتی لازم است به سرنوشت آن دسته از عراقی هائی نگاه کنند که در حمله دولت امریکا به کشورشان با مهاجمین همکاری کردند و یا مشوق و پا اندازان ایشان بودند . بر طبق گزارش واشنگتن پست (۲)، گروههای حقوق بشر بر این باورند که جان چنین افرادی که تعداد انان به ۲۵ هزار نفر عراقی بالغ می گردد، اینک در مخاطره قرار دارد و وظیفه امریکاست که شرائط مهاجرت آنان را به امریکا مهیا سازد .
خبرنگار واشنگتن پست در همان گزارش از قول خانم رایس می نویسد که دولت امریکا امکانات لازم را برای پذیرش بخش بزرگی از این گروه که با خانواده هایشان بالغ بر ۱۰۰ هزار نفر می گردند، دارانمی باشد .
مشوقین اسرائیل در حمله به ایران در ضمن میتوانند به سرنوشت مجاهدین خلق نظر افکنند.
ایا آنان به راستی بر این باورند که مردم ایران همکاری رهبران ان گروه را با دولت صدام در تجاوز به ایران از یاد خواهند برد و از خواست محاکمه خائنین به مملکنشان به سادگی خواهند گذشت ؟
ایا آنان می پندارند که با پیدایش یک دولت دمکراتیک، رهبران مجاهدین دیگر به جرم خیانت به پای محکمه نخواهند رفت ؟
افزون براین، دست به دامان یک دولت خارجی شدن به بهانه تسریع فرایند دموکراسی درایران، یا نشانی از درماندگی سیاسی و سقوط نظری طراحان آن است و یا گواهی از آمادگی طراح چنین گونه داوری هایی در ارتقاء خویش به دلال منافع بیگانگان دارد. امیدوارم که خطای آقای مستشار ناشی از کوته نظزی ایشان باشد و نه اعلام آمادگی وی در همکاری برای دخالت نظامی درایران.
بگذریم که نفس ایشان که بی گمان در یکی از شهر های خوش آب و هوای اروپا نشسته اند از جای گرم و امنی بلند می شود و هراسی از کشته شدن ده ها هزار ایرانی در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران ندارند.
صرفنظر از هر اندازه انزجاری که انسان از رفتار و سیاست های جمهوری اسلامی داشته باشد، حمله دولت اسرانیل به موسسات اتمی ایران یک تجاوز آشکار به خاک ایران به حساب می آید و وظیفه همه نیروهای صلح طلب جهان و میهن دوستان ایرانی است که به شدت با آن مخالفت کنند و اگر دوست یهودیان جهان و مردم اسرائیل اند باید به کوشند تا دولت اسرائیل را از حمله نظامی به ایران باز دارند .
زیرا چنین حمله ای تنها به شعله ور شدن آتش کینه و نفرت مردم ایران نسبت به اسرائیل خواهد انحامید . امری که تنها نیروهای افراطی اسلامی درخاورمیانه ، القائده طالبانها و احمدی نژاد ها و دسته راست ترین نیروهای اسرائیلی چون نتن یاهو و متحدین نئوکانش آرزوی انرا در سر دارند.
به سود اقای مستشار است که حساب خود را از این دارودسته ها جدا سازد.
زیرنویس ۱-) مقاله اقای مستشار به صورت نقدی به یکی از مقالات اقای فاطمی توشته شده است . گویا اقای فاطمی در مقاله خود نوشته اند که "اگر بر دیوانگان درونمرز که بر میهن ما حکمرانی می‌کنند دسترسی نداریم و اگر در برونمرز پراکنده وبی‌سازمانیم، فرد فرد ما حداقل می‌توانیم آزادانه به رهبران اسرائیل هشدار دهیم که ایران به جمهوری اسلامی تعلق ندارد بلکه خانه و کاشانه هفتاد میلیون ایرانی است که هیچگونه عداوتی با اسرائیل ندارند. اما اگر روزی خدای نخواسته کشور اسرائیل مرتکب چنین دیوانگی و خطائی شود ملتی را با خود دشمن خواهد ساخت که تا ابد دست از مقابله و انتقام ‌جوئی بر نخواهد داشت. " از نوشته دکتر فاطمی – نقل شده در مقاله اقای مستشار)
۲- ) واشنگتن پست : U.S. Can't Keep Up On Visas for Iraqis ، Friday, July ۲۵, ۲۰۰٨

Israel Bombed Sudan :THE NATION

posted by Robert Dreyfuss on 03/26/2009
Israel Bombed Sudan

Subscribe Now
Israel's (outgoing) prime minister, Ehud Olmert, has
pretty much confirmed the news -- first reported by CBS yesterday -- that Israel bombed a convoy of arms dealers in Sudan in January to destroy a reported shipment of weapons from Iran to Hamas."Israel hits every place it can in order to stop terror, near and far," said Olmert.
An
analysis from Amos Harel in Haaretz says that Israel's concern was that Iran might be sending advanced missiles to Hamas:
A reasonable assumption would be that Iran sought to provide Hamas with Fajr missiles, whose deployment in Gaza would constitute what the IDF terms as "a weapon that shifts the balance." During the Gaza lull, Hamas smuggled Katyusha rockets with an increased range from 20 kilometers to 40 kilometers. If it successfully managed to obtain Fajrs, Hamas could have placed Tel Aviv within missile range, which is exactly the coup it has sought in an effort to create the impression of a victory over Israel.
I'm not sure if that is a "reasonable assumption" or not, though it isn't outlandish. But the raid, which reportedly killed between 30 and 40 people and destroyed 17 trucks, is a big deal, even though it occurred months ago, and it could severely destabilize Sudan, inflame relations between Arab countries, Iran, and the United States, and set the stage for a response by Iran.
As
Reuters reports:
Any public confirmation of a foreign attack would have a major impact in Sudan, where relations with the West are already tense following the International Criminal Court's decision this month to issue an arrest warrant for President Omar Hassan al-Bashir on charges of Darfur war crimes.
Bashir, of Sudan, was in Cairo yesterday meeting Egypt's President Mubarak. Sudan
has also confirmed that the attack took place.
That same report, from the Times of London, quotes an Israeli source suggesting that US intelligence cooperated with Israel in planning the attack:
Eitan Ben Eliyahu, a former Israeli air force chief, told [Israeli] army radio that the reported Sudan raid showed that it was still too early to draw up a final assessment of the offensive in Gaza.
"One of the essential elements of this operation was the strengthening of co-operation, particularly with the United States, to prevent arms smuggling to Hamas,"
he said.
And the scope of Israel's operations
may have been bigger:
In recent weeks, the outgoing Israeli Prime Minister Ehud Olmert has alluded to a series of "major operations" carried out during his term of office.
In another unexplained incident, warplanes bombed five fishing boats off Sudan's Red Sea coast
on January 16, wounding 25 people, Sudanese security sources told AFP.

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

جنگ عراق از سلسله جنگ های به اصطلاح ,انسان دوستانه, محسوب میشد

اين نوشتار را تقديم به "قره نوکران استعمار"ميکنيم !!
******************************************************************************
http://www.roshangari.net/
روشنگری.
عراق در هفتمين سال اشغال
روزهای گذشته، عراق اولين هفته از هفتمين سال اشغال خود را از سر گذرانيد. اشغالی که وحشت و رنج حاصل از آن برای مردم عراق را تصوير مقابل تاحدودی به نمايش ميگذارد. انتشار تصويری چنين دلخراش به خاطر آشفته کردن بينندگان کاری دشوار است. اما نبايد فراموش کرد جنگ عراق ظاهرا به نام آزادی برپاشد و از سلسله جنگ های به اصطلاح ,انسان دوستانه, محسوب ميشد که با حمله به يوگسلاوی آغاز شد و قرار بود تا ,آزاد, کردن همه کشورهای گرفتار مستبدان ادامه يابد. آشفته کننده تر از آن اين است که تقريبا اکثريت قريب به اتفاق رسانه های بزرگ و قلم به دستان آن که دل آن را دارند خود را ليبرال بنامند، از اين جنگ حمايت کرده و راه آن را هموار کردند. بسياری از آنها با اين ادعا يا باور که مخالفت با اين جنگ و جنگ های ,انسان دوستانه, مشابه آن، ,آشتی جويی, با رژيم های ددمنشی مثل رژيم صدام است. اين ادعاها البته درست نبود و همه ميدانند کنترل نفت عراق، کنترل منابع عظيم خاورميانه را به دست ميدهد، و حضورپايگاه های نظامی دايمي، کنترل يک منطقه استراتژيک در تقاطع سه قاره را هموار ميکند. اما به فرض که اين هدف های سياسی درکار نبود، اين پرسش برجای ميماند که آيا با وسايل ديو صفتان می توان به اهداف انسان دست يافت. اگرچه بسياری از آنها که برای حمله به عراق طبل زدند، امروز ادعاهای خود را به دست فراموشی سپرده يا حتی کلاه چرخانده اند وبه جرج بوش حمله ميکنند، اما اکنون که به عيان می بينيم سود اين جنگ به حساب رژيم های ددمنش در منطقه و نيروهای واپسگرا در عراق ريخته شده، وقت آن است که يک بار ديگر تاکيد کنيم با وسيله ددمنشانه نمی توان به اهداف انسانی دست يافت و کسانی که عکس آن را ادعا ميکنند اگر قصد فريب ديگران را نداشته باشند، خود را می فريبند. چه خود فريبی چه ديگرفريبي، آنها با وعده بهشت دروازه جهنم را به روی مردم گشودند، به واپسگرايان در هردو سوی ,جنگ باترور, خدمت کردند: به دولت آمريکا خدمت کردند که بزرگ ترين سفارت خانه دنيا را در کنار پايگاه های نظامی دايمی خود افتتاح کرد و کليد نفت عراق را به دست گرفت و جنگ را عليرغم همه دشواری ها به کشورهای همسايه گسترش ميدهد؛ به بنيادگرايان خدمت کردند که امروز از تخت ولايت در تهران ادعای سلطه برخاورميانه را دارند و پژواک شوم شاخه های متعدد شان هر روز از گوشه ای برميخيزد.. افغانستان، از پاکستان و... مردم زير بمب های هردو طرف له ميشوند و اين سرگذشت وحشت ادامه دارد، و نه کمتر از همه در خود عراق. دکتر سعاد ناجی العزاوی دستيار دانشگاه بغداددر مقاله زير تلاش کرده است آلام مردم عراق را به زبان ارقام بازگو کند. العزاوی که دکترای خود در زمين شناسی و مهندسی زيست محيطی را از دانشگاه کلرادو گرفته به خاطر تحقيقات خود در مورد استفاده از اورانيوم ضعيف شده در جنگ عراق و افشای نتايج وخيم آن شهرت دارد و از کنشگران جنبش برای متوقف کردن اين سلاح[ کشتارجمعی] است: بگذار آمار سخن بگويند دوستان گرامی من به خود باليده ام که يک محقق و دانشمند هستم. من حرفه آکادميک خودم را برپايه تئوری ها و اعداد بنا کرده ام. به عنوان يک معلم به شاگردانم می آموزم همه چيز بر پايه علم بنا شده است – برای هرچيزی دليلی وجود دارد. به اين دليل هميشه هنگاميکه ببينم در مورد موضوعات ويژه ای احساسات بر من غلبه ميکند از خودم دلخور ميشوم. يکی از اين موضوعات اشغال کشورم عراق است. من دريافته ام در مورد اين مساله نمی توانم هميشه خونسردانه برخورد کنم. من نمی توانم به عنوان يک محقق و يک ناظر اين مساله را مورد بحث قرار بدهم بدون اينکه احساسات و عواطف برمن غلبه کند. وقتی در مورد ويرانی های حاصل از جنگ و اشغال تحقيق ميکنم، احساس ميکنم سرم از خشم به دوران می افتد و اشک هايی که بر استيصال کشورم می ريزم چشمانم را می سوزاند. شش سال از حمله گذشته است و درد همانقدر تازه و سوزاننده است که در مارس 2003 بود. امسال تصميم گرفتم به اين موضوع مثل يک دانشمند برخورد کنم. من با احساسات به آن حمله نخواهم کرد. ميگذارم اعداد خودشان سخن بگويند. امسال من کنار می ايستم و در مورد موضوعی که از هرچيزی به قلبم نزديک تر است، نقش يک تحليل گر – يک پژوهشگر- را بازی ميکنم.
شش سال از اشغال گذشته است...
* 72 ماه ويرانی
* 607 ميليارد دلار هزينه جنگ
* 2 ميليون بشکه نفت در روز به فروش ميرود.
* 2 ميليون عراقی در داخل عراق آواره شده اند.
* 3 ميليون عراق مجبور شده اند کشور را ترک کنند.
* 2615 پروفسور، دانشمند و دکتر با خونسردی کشته شده اند.
* 338 روزنامه نگار کشته شده اند.
* 13 ميليارد دلار توسط حکومت جاری در عراق از دست رفته است.
* 400 ميليارد دلار برای بازسازی زير ساخت عراق
* 3 ساعت در روز برق * 24 بمب خودرو در ماه
* 7 مافيای بزرگ کشور را ميگردانند.
* 4260 آمريکايی کشته شده اند.
* 10000 مورد وبا در سال
* 50 تن از دوستانم کشته شده اند.
* 22 تن از بستگانم کشته شده اند.
* 15 تن از بستگان و کسانی که می شناسم و دوست شان دارم، ربوده شده اند.
* حداقل 1.3 ميليون عراقی از سال 2003 تاکنون کشته شده اند.
شش سال از اشغال گذشته است و ارقام خوبی در مقابل ما نيست.هرسال بعد از سال ملالت بار ديگر، در نتيجه اشغال کشورمان توسط آمريکا بر ارقام کشته ها و آوارگان ما افزوده ميشود.
بنابراين آمار خود سخن می گويند. شش ماه، شش ماه کافی بود تا بيشتر عراقی ها دريابند از اين جنگ و اشغال هيچ چيز مثبتی بيرون نمی يد. بقيه جهان شش سال وقت لازم داشتند تا به اين درک برسند. شش سال، شش ميليون عراق آواره در داخل و خارج عراق – بيش از يک ميليون عراق جان از دست داده در درون کشور.
در مقام يک يک دانشمند، يک پژوهشگر:
اين فاجعه ای است که هرگز اعداد و کلمات قادر به مستند کردن آن نيستند.
در مقام يک پژوهشگر:
ارقام چنان حيرت آور است که بايد برگرديم و دوباره حساب کنيم تا ببينيم آيا اين اعداد واقعی است. به عنوان يک عراقی: خشم را به جوش می آورند. ارقام و آمار چنان مرا از خشم و شرم لبريز ميکند که قلبم می خواهد بترکد و خونم به جوش می آيد. اين خشم متوجه آنها ست که خاموش هستند و شرم به خاطر کم کاری از جانب همه ما
. سعاد.ن.العزاوی استاديار. بغداد. عراق. 26 مارس
عکس صفحه اول سعاد العزاوی منبع:

فلسطینیان امروز و یهودیان آن روز :محمد رضا شالگونی


فلسطینیان امروز و یهودیان آن روز
محمد رضا شالگونی
مصیبتی که فلسطینیان امروز از سر می گذرانند ، شباهت خیره کننده ای به مصیبت یهودیان گرفتار در چنگال خونین آلمان هیتلری دارد. غزه امروز شبیه ترین جاست به گتوی ورشو در سال ١٩٤٣ . یهودیان زندانی شده در گتوی ورشو حدود ٣٨ در صد جمعیت شهر ورشو لهستان را در سال ١٩٤۰ تشکیل می دادند و در فضائی که کمتر از ٥/٤ در صد مساحت ورشو بود ، زندانی شده بودند. در نوامبر آن سال نازی ها دیواری بر دور آن برافراشتند و برای کنترل آن نگهبانان مسلح گماردند و شروع کردند به گرد آوردن یهودیان لهستان در آن مکان. در داخل گتو ، بیکاری و گرسنگی و بیماری چنان بیداد می کرد که در طی دو سال حدود یک چهارم جمعیت آن زندان بزرگ جان باختند. از اواخر سال ١٩٤٢ ارسال جمعیت گتوی ورشو به اردوگاه مرگِ تربلینکا شروع شد. یهودیان نگون بختی که تا آن موقع مصیبت تحمل ناپذیرشان را بدون مقاومتی چشم گیر تحمل کرده بودند ، با پی بردن به مقصد کاروان های مرگ ، به تدارک قیام پرداختند. از آغاز سال ١٩٤٣ جوانه های مقاومت ظاهر شد ، نازی ها برای مدتی کاروان های مرگ را متوقف کردند ، اما یهودیان که به طرح شیطانی آنها پی برده بودند ، دیگر حاضر نبودند بدون مقاومت گردن شان را به دست جلاد بسپارند. و از این جا بود که قیام پرشکوه گتوی ورشو در ١٩ آوریل ١٩٤٣ ( در شب عید فصح یهودیان ) شروع شد و جوانان یهودی شجاعانه به جنگی رویارو با نیروهای ارتش آلمان برخاستند. ارتش نازی تنها با منفجر کردن و به آتش کشیدن خانه به خانه گتوی ورشو و قتل عام ساکنان آن بود که توانست آن قیام دلاورانه را در هم بشکند.یادآوری این شباهتِ ناگزیر میان گتوی ورشو و غزۀ امروز ، از نظر مدافعان اسرائیل و مرعوب شدگان دستگاه های تبلیغاتی عظیم آن ، نشانۀ بی چون و چرای یهود سیتزی شمرده می شود ؛ اما شباهت تاریخی میان دو قوم کشی چنان چشم گیر است که تاکنون بسیاری از انسان های آزادی خواه روی آن دست گذاشته اند و در ماه های اخیر ، صحبت در باره آن به موضوعی اجتناب ناپذیر تبدیل شده و جالب این است که اشاره به این تشابه در میان یهودیان آزادی خواه مکررتر دیده می شود. کافی است یادآوری کنم که ریچارد فالک (R.Falk) گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در باره وضع فلسطینیان در سرزمین های اشغالی و یکی از برجسته ترین استادان حقوق بین الملل از دانشگاه پرینستون امریکا ( که ضمناً خودش نیز یهودی است ) وضع غزه را ، تازه مدت ها پیش از کشتارهای ٢٢ روزه اخیر ( در ژوئن ٢۰۰٧ ) ، تکرار هالوکوست نامید. و البته به خاطر این حقیقت گوئی مورد غضب دولت اسرائیل قرار گرفت و آنها ( در آوریل ٢۰۰٨ ) از دادن ویزای ورود به او برای بازدید مجدد از سرزمین های اشغالی سرباز زدند.
غزه پیش از آغاز یورش اخیرصحبت های کلی در باره فاجعه انسانی در غزه ، ممکن است تصویری واقعی از مصیبتی که در آنجا می گذرد به دست ندهد. برای فهم ابعاد فاجعه ، قبل از هر چیز ، لااقل باید شناختی اولیه از جغرافیای غزه داشته باشیم.
غزه باریکه ای از سرزمین های اشغال شده فلسطینی است در جنوب غربی اسرائیل که از شمال و شرق محصور است با اسرائیل ، از غرب با دریای مدیترانه ، و از جنوب با مصر ( شبه جزیره سینا ). طول این باریکه تقریباً ٤١ کیلومتر است ، عرض آن بین ٦ تا ١٢ کیلومتر ، و کل مساحت آن حدود ٣٦۰ کیلومتر مربع.
در این فضای کوچک حدود ٥/١ میلیون نفر فلسطینی زندگی می کنند. بنابراین تراکم جمعیت در غزه یکی از بالاترین های تمام جهان است. کافی است به یاد داشته باشیم که تراکم جمعیت برای هر کیلومتر مربع در مانهاتان نیویورک ٢٥۰۰۰ نفر است و فقط در اردوگاه پناهندگان جبالیا در شمال غزه ، بیش از ٧٤۰۰۰ نفر. تپه های شن روان بخش بزرگی از منطقه غزه را غیر قابل سکونت می سازد ؛ فقط ١٣ در صد خاک غزه قابل کشت است.
بیش از نیمی از جمعیت غزه در مراکز شهری زندگی می کنند که بزرگ ترین آنها شهر غزه است ، و شهرهای دیگر عبارتند از رفح ، خان یونس ، بیت لاهیا و جبالیا. نرخ رشد جمعیت در غزه بالاست ، بین ٣ تا ٥ درصد در سال و نرخ باروری برای هر زن بین ٥/٥ تا ٦ بچه. حدود ٨۰ در صد جمعیت زیر ٥۰ سال هستند و بیش از ٥۰ در صد جمعیت را کودکان زیر ١٥ سال تشکیل می دهند. بیش از ٧۰ در صد مردم این باریکه کوچک را پناهندگان تشکیل می دهند که غالباً از فرزندان فلسطینیانی هستند که از طریق پاک سازی های قومی سازمان های تروریستی اسرائیلی مانند هاگانا ، ایرگون و اشترن از ٥٣۰ شهرک و دهکده فلسطینی در سال ١٩٤٨به این منطقه رانده شدند.
در سال ٢۰۰٦ “برنامه جهانی غذا” ٤٢ در صد مردم غزه را جزو کسانی طبقه بندی کرد که از “ناامنی غذایی” رنج می برند، یعنی از دسترسی مطمئن به منابع غذایی کافی و سالم برای رشد و سلامت محروم اند. این نسبت در ٥ منطقه غزه از ٥۰ در صد فراتر می رفت. بعلاوه حدود ٣۰ در صدِ دیگر از مردم غزه را نیز زیر عنوان “آسیب پذیری غذایی” طبقه بندی کردند ، یعنی کسانی که در خطر غلتیدن به “ناامنی غذایی” و بدی تغذیه قرار دارند.
هر چند در پانزده سال گذشته ( یعنی از توافق اسلو به بعد ) وضع اقتصادی مردم در تمام سرزمین های اشغالی بدتر شده ، ولی افزایش فقر در غزه شتاب بیشتری داشته است. طبق گزارش سازمان ملل ، کمتر از ٣۰ در صدِ جمعیت غزه در سال ٢۰۰۰ در فقر می زیستند ، در حالی که در آوریل ٢۰۰٦ این نسبت ، به ٧٩ در صد افزایش یافته بود. بنا به ارزیابی سارا روی (Sara Roy – یکی از کارشناسان سرشناس اقتصادِ سرزمین های اشغالی و استاد دانشگاه هاروارد) گسترش فقر در غزه در دو سال گذشته شتاب بیشتری داشته است. او ( در تحقیقی که دو سال پیش انجام داده ) می گوید هر فردی که در غزه زندگی می کند ، ٢٣ در صد بیشتر احتمال فقیرتر بودن از یک ساکن کرانه غربی را دارد. و همین طور برای این که سیستم آموزشی به سطح کرانه غربی برسد ، حداقل به ٧٥۰۰ معلم و ٤٧۰۰ کلاس بیشتر نیاز وجود دارد. و برای این که غزه بتواند در سال ٢۰١۰ دسترسی به خدمات بهداشتی را در همان سطح ٢۰۰٦ حفظ کند ، به ٤٢٥ پزشک بیشتر ، ٥٢۰ پرستار بیشتر و ٤٦٥ تخت جدید بیمارستان نیاز خواهد داشت. غزه ، مخصوصاً بعد از تخلیه شهرک های یهودی نشین در سال ٢٥۰۰ ، واقعاً به صورت یک زندان درآمد ، یک زندان روباز عظیم ، بدون امنیت غذایی که معمولاً در هر زندانی وجود دارد.
غزه تنها جایی در خاورمیانه است که فقر مردم آن در سطح فقر مردم کشورهای جنوب صحرا در افریقاست. مرز غزه و اسرائیل با دو ردیف سیم خاردار و چشمک های الکترونیکی محافظت می شود. ارتش اسرائیل در مرز غزه با مصر نوار حائلی به عرض یک کیلومتر و طول ١٤ کیلومتر ایجاد کرده که ( با اسم رمزی که خودشان به آن داده بودند ) اکنون “کریدور فیلادلفی” نامیده می شود ( و فلسطینی ها آن را “گذرگاه صلاح الدین” می نامند ). این نوار مرزی ِ کاملاً نظامی ، به عنوان خط دیده بانی برای کنترل هر نوع رفت و آمد و رابطه با ساکنان شبه جزیره سینا مورد استفاده قرار می گرفت که نگهبانی از آن ، هنگام عقب نشینی از غزه در سال ٢۰۰٥ به مصر سپرده شد. و تمام سواحل غزه در دریای مدیترانه زیر کنترل کامل گشتی های ساحلی اسرائیل قرار دارد. به این ترتیب ، جمعیت غزه در داخل مرزهایی کاملاً بسته زندانی هستند و بدون اجازه اسرائیل با هیچ جا نمی توانند تماس بگیرند. آنها برای شکستن دیوارهای این زندان ، در زیر “کریدور فیلادلفی” تونل هایی زده اند که از طریق آنها بعضی از مواد حیاتی لازم برای ادامه زندگی شان را به صورت قاچاق از شبه جزیره سینای مصر وارد می کنند. و یکی از هدف های اعلام شده ارتش اسرائیل در عملیات ٢٢ روزه ، بستن همین راه ارتباط با جهان به روی زندانیان غزه بود

۱۳۸۸ فروردین ۷, جمعه

اتوبوس‌های زنانه مردانه در اورشليم!!


7فروردين :رفتاری شبيه دولت‌های ايران و عربستان سعودی در قبال زنان صدای آلمان:
بخشی از زندگی روزمره‌ی مردم اورشليم و به ويژه زنان، تابع سليقه يهوديان افراطی است. آن‌ها پيش از اين آواز خواندن زنان در جشن‌های عمومی را ممنوع کرده‌ بودند و اينک در آخرين تلاش، جداسازی زنان در اتوبوس‌ها را دنبال مي‌کنند. آن دسته از زنان اورشليم که در محله مابين ديوار ندبه و شهر قديمی زندگی مي‌کنند، مجبورند از در عقب اتوبوس، سوار آن شوند و محل نشستن آنها نيز قسمت پشتی اتوبوس است. اين تصميم را يهوديان سنتی و افراطی محله گرفته‌اند. اسراييلي‌های سکولار در قبال اين تصميم ارتدوکس‌ها، تنها سر تکان مي‌دهند ولی وزير ترابري، خشم خود را از اين جداسازی جنسيتی بيان کرده است. خط مجانی برای تشويق مسافران اين خط جديد اتوبوس، توسط يک شرکت خصوصی راه‌اندازی شده است.


يهوديان متعصب، نشستن زنان و مردان غريبه در کنار هم در اتوبوس را مجاز نمي‌دانند. پيش از اين ارتدوکس‌ها تلاش کرده بودند خط دولتی شماره ۲ را نيز که از همين مسير مي‌گذرد، زنانه


� مردانه کنند اما اين تلاش با مقاومت مسئولان شبکه دولتی مواجه شده بود. تاکنون تنها اتوبوس‌هايی زنانه مردانه شده‌اند که يا مورد استفاده توريست‌ها نيستند يا مسيرشان مراکز گردشگری نيست.


روند زنانه مردانه شدن خط شماره ۲ اورشليم، خزنده و گام به گام بود. نخست اعلام شد که صندلي‌های عقبي، برای خانم‌ها رزرو شده‌اند و البته اين به آن معنا نبود که بانوان حتما روی آن صندلي‌ها مي‌نشستند.


بارها شد که يهوديان افراطي، زنان را بخاطر خودداری از رفتن به بخش زنانه يا همنشينی با يک مرد در جلوی اتوبوس، مورد توهين قرار دادند.


مبتکران راه‌اندازی اين خط، برای تشويق مسافران از آنها کرايه نمي‌گيرند.


شبيه ايران وعربستان سعودی اما اکثريت سکولار اسراييل، خشم ونگرانی خود از اين اقدام‌ها را با بحث‌های اينترنتی يا تلويزيونی بيان مي‌کند. آن‌ها يهوديان ارتدوکس را متهم به رفتاری شبيه دولت‌های ايران و عربستان سعودی در قبال زنان مي‌کنند. جنجال ناشی از جداسازی جنسيتی دراتوبوس، بحث‌های مربوط به حدود مذهب در جامعه اسراييل را دامن زده است. مثلا کار کردن در روز شنبه، روز تعطيل هفتگی يهوديان، ممنوع است. در اين روز که يهوديان به آن "شبات" مي‌گويند، وسايل نقليه شهری نيز کار نمي‌کنند. ممنوعيت هرگونه کار در روز شنبه، از جمله به مختل شدن کار بسياری هتل‌ها مي‌انجامد. مذهبي‌های افراطي، فروشگاه‌های نزديک ديوار ندبه را از روزنامه‌های سکولار حاوی تصاوير غيرمذهبي، خالی مي‌کنند. آنها به فروشگاه‌های مواد خوراکی سر مي‌زنند تا مبادا گوشت غيرکاشر(ذبح شرعی يهوديان)، به فروش برسانند. آنان حتی مانع از حضور يا هنرنمايی زنان در جشن‌های فرهنگی مي‌شوند. ترک اورشليم بخاطر فشار مذهب اعمال اين محدوديت‌ها به نام مذهب، سکولارهای اسراييل را آشفته کرده است. به نقل از نشريه "هاآرتص" ظرف ۵ سال گذشته، دستکم ۶۰ هزار اسراييلی که اکثرشان جوان بوده‌اند،


اورشليم را ترک گفته‌اند.


بسياری خانواده‌ها به دليل فشارهای مذهبي، تل آويو را برای زندگی انتخاب کرده‌ و از اورشليم رفته‌اند. يکی ديگر از کوشش‌های يهوديان ارتدوکس، سرمايه‌گذاری برای مدارس خصوصی است تا آموزه‌های دينی را به کودکان ۶ تا ۱۴ ساله منتقل کنند. به نقل از "هاآرتص"، اين تلاش به گونه‌ای است که امکان دارد ظرف هفت سال آينده، شمار مدارس مذهبی خصوصی سه برابر مدارس دولتی شود. سکنه سکولار اورشليم در نوامبر سال گذشته اميد اندکی به بهبود اوضاع پيدا کرده بودند. شهردار ارتدوکس اورشليم پس از ۵ سال کنار رفت و يک ناسيوناليست جای او را گرفت. روزنامه‌ها در آن زمان از يک پيروزی تاريخی بر مذهبي‌های افراطی نوشتند. اما اينک زنان همان روزنامه‌نگاران بايد از در عقب اتوبوس‌ها سوار شوند.
7 فروردین 1388

لیست حساب بانکی رهبر، آیات عظام و حجج اسلام و... در بانک های اروپا

http://atlantaniaa.vox.com/library/post/foreign-bank-accounts-of-iranian-leaders.html

لیست حساب بانکی رهبر، آیات عظام و حجج اسلام و... در بانک های اروپا
foreign bank accounts of Iranian leaders

This was re- posted on daneshjoo.org
Interesting, although I am not sure if it’s true.Supposedly in August Bank employees in Iran sent this partial list outside f the country, if it’s true, it’s sad that our people don’t have safe water or enough food and the oil money is being hoarded by these supposed men of Islam....What do u guys think
??

On August 2000, a group of Iranian banks employees revealed the financial frauds of most Islamic republic's regime leaders and published part of their assets in foreign banks.
Based on this report sent to outside Iran, which made start indirectly a series of Public statements printed in many Iranian and Foreign Newspapers, Millions of dollars of Public funds have been transferred during the last 15 years while the Islamic leader (on this list) is asking for an investigation on Official corruption and his regime for more loans to

supposedly help the Iranian economy
Already and based on a scandal which shook the regime in 1997

Morteza Rafighdoost, brother of Mohsen Rafighdoost head of the Janbazan Foundation was indicted in connection with a

Financial fraud of over 100 BILLIONS of Tomans

(3 BILLIONS of US Dollars in official exchange rate and as most malversations were done based on Official rates which is a privilege of
Governmental foundations).
Irony is that Mohsen Rafighdoost still at the head of the Foundation nowadays.
The partial list was as follow:
1)
Ali Khamenei
- Sparkasse Bank (Frankfurt/Germany) Acct.# 234075617: DM 112.1 Millions- Corner Bank (Geneve/CH) Acct. # 217824: US$ 97 Millions - Banque Cantonale (Lausanne/CH) Acct. # 71713: US$
73.2 Millions

2)
Ali Akbar Hashemi Rasfandjani-
Union Bank Suisse (Geneve/CH) Acct.# 223870390: SF 532.5 Millions- Societe Generale (Zurich/CH) Acct.# 30064183: DM 477.2 Millions-
Sparkasse (Ciborg/Germany) Acct. # 2957132: DM 238.2 Millions

3)
Mohammad Ali Tasskhiri
- Societe Generale (Geneve/Ch) Acct.# 500032654: DM 280.7 Millions- Midland Bank (London/UK) Acct.# 832-150270: BP 12.2 Millions- Dressdner bank (Dusserdolf/Germany) Acct.# 8354783: DM 48.3 Millions
4 )
Mohammad Golpayegani
- Credit Bank Suisse (Geneve/CH) Acct.# CEO7680: SF 85.7 Millions
5)
Bijan Namdar Zangene
- Union Bank Suisse (Geneve/CH) Acct.#
314380320: US$ 141.7 Millions

6)
Habibollah Asgar Aladi
- Corner Bank (Geneve/CH) Acct. # 3983BHK: US$ 180 Millions
7)
Ahmad Jannati
- Midland Bank (London/UK) Acct.# 92114016: BP 54.2 Millions
8)
Abdollah Nategh Nouri-
Union Banque Suisse (Geneve/CH) Acct.# 2102120321ND: USD 123.9 Millions- Deutsh bank (Hamburg/Germany) Acct.# 03223486: DM 64.1
Millions

9)
Mohsen Rafighdoost:
- Union Banque Suisse (Geneve/CH) Acct.# 2183130687: USD 122.7
Millions
10)
Mohsen Hashemi Bahremani
- Deutsh bank (Munchen 3/Germany) Acct.# 1732736: DM 370.7 Millions- Credit Bank (Geneve/CH) Acct.# 928530FC: USD 178.2 Millions 11)
Abbas Vaez-Tabassi
- Corner Bank (Geneve/CH) Acct.# FAH7272: SF 97.2 Millions - Sparkasse (Hamburg/Germany) Acct #. DFH72251660: USD 216.7 Millions
12)
Hossein Shariatmadari
- Midland Bank (London/UK) Acct.# 34414011: BP 37.8 Millions
13)
Mohsen Rezai
- Union Banque Suisse (Geneve/CH) Acct.# 442760430: USD 78.2 Millions- Credit Bank (Geneve/CH) Acct.# FAH7967: SF 52.7 Millions
14)
Massood Movahedian
- Commerz Bank (Koln/Germany) Acct.# 3528817: DM 287.8 Millions
15)
Kamal Kharrazi
- Corner Bank (Geneve/CH) Acct.# AMF4567: USD 18.2 Millions
16)
Ali-Reza Mo-ayeri
Societe Generale (Geneve/CH) Acct.# 50024814: USD12.6 Millions
17)
Hossein Kordi-
Corner Bank (Geneve/CH) Acct.#14710025: USD 14.7 Millions
18)
Abbas-Ali Forooghi-
Corner Bank (Geneve/CH) Acct.# 12930034: USD 10.7 Millions
19)
Mohammad Hashemi
- Deutsh Bank (Munich 3/Germany) Acct.# 1734726: DM 177.2 Millions

Source:


waters that cross borders:


B'TSELEM - The Israeli Information Center for Human Rights
World Water Day
– 22 March –
waters that cross borders
The UN’s sixteenth World Water Day, being commemorated today, is dedicated to cross-border waters. Israel and the Palestinians in the West Bank have two trans-border water systems. One is the aboveground Jordan water basin, which Jordan, Syria, and Lebanon also share. Israel prevents Palestinians any access to this water reservoir. The other is the Mountain Aquifer underground water system. The Mountain Aquifer, which crosses the Israeli and Palestinian borders, is the primary, largest, and highest quality water source for Israelis and Palestinians, providing 600 million cubic meters of water a year. Israel uses eighty percent of the output for its needs and allocates the remainder to the Palestinians.
oing laundry without running water, al-Maliah Village, Tubas District.
Photo: Atef Abu a-Rub, 23 March 2009
Discriminatory and unfair division of the shared water sources creates a chronic water shortage in the West Bank. Average per capita daily water consumption of Palestinians in the West Bank is two-thirds of the amount recommended by the World Health Organization. Due to the shortage, many Palestinians have to buy water from tankers at three to six times higher than regular prices, forcing poor families to spend up to one-fifth of their income on water, compared to the slightly more than one percent that average-income Israeli families spend on water.
Avg. Daily Water Needed per Person in cubic meters
* Recomende Miniumumaccording to the World Health Organization (WHO)
The water shortage West Bank is aggravated in drought years, as occurred last year, or in arid years, like this year. The water shortage is not felt in household use or allocation of water to residents of Israel or to settlers in the West Bank.
An extreme example of the inequality is seen in the average daily per capita water consumption of the 396 settlers living in Pnei Hever, in Hebron District (194 liters), compared to the figure for the 70,000 Palestinians living in the eight kilometers away in the town of Yatta 27liters).
Cost of Ten cubicper family
meters per Household


recentage of monthly
expanditure on water
The water shortage in the West Bank also results from the neglect in building water infrastructure and the handling of sewage in the West Bank during the course of the Israeli occupation. Even after establishment of the Palestinian Authority, and transfer of the responsibility for the Palestinian water economy into the hands of the Palestinians, Israel, which currently controls sixty percent of the land area of the West Bank, makes it difficult for the Palestinian Authority to carry out plans to build and improve water infrastructure. In 2008, 227,500 Palestinians, in 220 towns and villages were not connected to a water network. Another 190,000 Palestinians live in towns and villages in which a water network covered only part of the community. The old infrastructure results in the loss of two-thirds of the water running through the network, three times the average water loss in water networks in Israel. The lack of regular treatment of most Palestinian sewage in the West Bank prevents purification and use for agricultural irrigation needs.
The discriminatory and unfair division of shared water sources violates the right of Palestinians to water, sanitation, and health. In addition, Israel’s policy violates the rights of Palestinians to gain a livelihood, by preventing development of the agricultural sector, one of the most
:important branches of the Palestinian economy.
More statistics
Average daily use for flushing toilets in Israel: 55-60 liters
Average daily use for taking showers in Israel: 55-60 liters.
Average daily per capita water consumption for the 48,000 residents of
Tubas District, in the northeastern West Bank, is 30 liters
Average daily per capita water consumption for the 175 settlers in Beka’ot, in the Jordan Valley, twelve kilometers southeast of Tubas, is
401 liters
Average daily per capita water consumption for the 180,000 residents of Bethlehem District, south of Jerusalem, is 71 liters
Average daily per capita water consumption for the 7,714 residents of the Efrat settlement, which lies 6.5 kilometers east of Bethlehem, consume
an average of 217 liters.
Yatta Municipality; The Israel Water Authority,
Sources:
"Water allocations for 2008 for administrative area – in thousands of cubic meters, household water flow, water tariffs in local authorities and water and sewage corporations"; Palestinian Water Authority; Israel Central Bureau of Statistics, Local Authorities in Israel 2006; Palestinian Hydrology Group," Water for Life: The Dilemma of Development Under Occupation",
"2006"; Wikipedia.

Sharp rise in reports of military and policeviolence towards Palestinians

B'TSELEM - The Israeli Information Center for Human Rights
24 March '09: Since Operation
“Cast Lead”:
Sharp rise in reports of military and police violence towards Palestinians
Since the beginning of Operation “Cast Lead” at the end of 2008, there has been a sharp rise in reports of violence perpetrated by security forces against Palestinians in the West Bank. During this nearly three-month period, B'Tselem documented 24 cases in which police officers and soldiers beat Palestinians, using rifle butts, clubs and other means of injury. 16 of the cases were especially serious and their victims suffered heavier injuries. As it is impossible for B'Tselem to document each and every case of violence by security forces in the West Bank, the above figures necessarily reflect only a portion of the violent incidents that actually occurred, and it is likely that other attacks went unreported.
The documented cases took place throughout the West Bank – some at checkpoints, others in Palestinian homes, and some on roadways. In one case, testimonies given to B'Tselem indicate that soldiers stopped Na’im ‘Awad at the Huwara checkpoint and beat him. His brother, Muhammad, arrived at the checkpoint by chance and asked the soldiers why they were beating his brother. An argument ensued between him and one of the soldiers, who then slammed him hard in the head with his rifle butt, causing him irreparable speech damage and weakness on the right side of his body.
In another case, soldiers encountered a Palestinian by the side of the road next to Tuqu’ and beat him for several minutes. The victim, Majed Hajahjeh, related in his testimony:
They beat me all over my body, especially my head. I covered my head with my hands to protect myself. My hands were bloody from the blood from my head. I went down onto my knees and cried out in pain. The soldiers continued to beat me with clubs and to kick me in the neck, back, and hands. My right hand hurt in particular. It hurt so much, I thought I was going to die. (to read the full testimony click
here)
Later in his testimony, Hajahjeh stated that the soldiers had left him lying by the road, bleeding, his arm broken.
B'Tselem referred all the documented cases to the law-enforcement authorities – the Judge Advocate General’s Office and the Department for the Investigation of Police, in the Ministry of Justice. Although some of the cases occurred more than two months ago, the authorities have yet to complete the investigation in even one case.
In a letter to the commander of the IDF forces in the West Bank, B'Tselem called attention to this grave situation and demanded that the defense establishment take immediate action to stop the phenomenon of violence by security forces. Toward this end, the organization called for swift, effective investigation of the documented cases and for measures to be taken against the persons found responsible.
For some time, violence of varying intensity by police and soldiers has been part of daily Palestinian life in the West Bank. Although Israeli officials condemn beating and abuse of Palestinians and rush to disassociate themselves from such acts, the law-enforcement authorities refrain from carrying out serious investigations of reported incidents and from prosecuting the perpetrators, rarely taking any measures against them.
Since the outbreak of the second intifada, in September 2000, B'Tselem has forwarded to the authorities complaints regarding 345 offenses of violence by security forces. In only 14 of these cases, to B’Tselem’s knowledge, were disciplinary or criminal proceedings initiated against security forces.
On 20 March 2009, the press reported that indictments had been filed in a few cases of soldiers’ violence that occurred in the village of ‘Azzun ‘Atmah, in the Qalqiliya district, in May 2008, which B'Tselem reported to the Military Police Investigation Unit. The prosecution of the perpetrators in these cases is an exception to the rule.
The authorities’ policy relays to security forces in the field a clear message of contempt for Palestinians’ bodies and dignity and impunity from bearing the consequences of their acts.