۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه
15دی: گزارش پنتاگون دربارۀ وزارت اطلاعات ايران
صدای آلمان
وزارت دفاع آمريکا، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران را از فعالترين سرويسهای اطلاعاتی منطقه توصيف کرده است. گزارش وزارت دفاع آمريکا تصريح می کند که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران انواع کمکهای مالي، نظامی و تجهيزاتی را در اختيار سازمانهای حماس، حزب الله لبنان، شبکۀ القاعده در عراق و افغانستان و همچنين ساير گروههای تروريستی قرار ميدهد.
همين منبع، اضافه می کند که سرويس های اطلاعاتی ايران در تمام زمينه ها و در کشورهايی که جمهوری اسلامی دارای منافع است فعاليت دارند. برخی از اين کشورها عبارتند از: عراق، افغانستان، آذربايجان، کويت، لبنان، آسيای مرکزي، آفريقا، کوراسي، اتريش، فرانسه، گرجستان، آلمان، ترکيه، انگلستان، کشورهای آمريکای جنوبی و ايالات متحد آمريکا.
گزارش وزارت دفاع آمريکا، فعاليتهای سرويسهای اطلاعاتی ايران در اکوادور، ونزوئلا، برزيل و آرژانتين را نگران کننده خوانده و گفته است: هدف از تشديد فعاليتهای سرويسهای اطلاعاتی ايران در آمريکای جنوبي، گسترش شبکههای اطلاعاتی و عملياتی در حيات خلوط آمريکا بشمار می رود. برای اين منظور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران از سپاه قدس که نيروهای برونمرزی سپاه پاسداران ايران است و همچنين از حزب الله لبنان استفاده می کند.
پنتاگون، در گزارشش تصريح می کند که اسرائيل مهمترين هدف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است و پشتيبانی از حزب الله لبنان مهمترين هدف سرويسهای اطلاعاتی ايران است.
وزارت دفاع آمريکا، تأکيد می کند که سرويسهای اطلاعاتی ايران، تحت کنترل مستقيم آيت الله خامنه ای عمل می کنند و کليه وزرای اطلاعات ايران از ميان روحانيان برگزيده می شوند. با اين حال وزارت اطلاعات ايران، کارمندان خارجی از جمله شهروندان انگليسی و يهوديان اسرائيلی را نيز استخدام می کند. گزارش وزارت دفاع آمريکا تصريح می کند که برای نمونه سعيد امامی که تا مقام معاونت وزارت اطلاعات ايران ارتقا رتبه يافت در اصل يک يهوديزاده بود.
وزارت دفاع آمريکا، در گزارشش افزوده است که در پی حملۀ سايبری به تأسيسات اتمی و حساس ايران به وسيلۀ ويروس "ستاکسنت" وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ستاد ويژه ای را در زمينۀ دفاع و حملۀ سايبری تشکيل داده است؛ با اين حال وزارت دفاع آمريکا معتقد است که امکانات فنی ايران در زمينۀ اطلاعاتی هنوز بسيار محدود است.
گزارش می افزايد که وزارت اطلاعات ايران در يک رشته سوءقصدهای تروريستی در دهۀ ١٩٩٠ که واکنش غرب را در پی داشت دست داشته و در اوايل دهۀ ١٩٩٠ روسيه در آموزش اعضای سرويس های اطلاعاتی ايران دخالت داشته است. به گفتۀ پنتاگون همکاری های اطلاعاتی روسيه و ايران به قصد محدود کردن نفوذ آمريکا در آسيای مرکزی و پيش گيری از آشوبهای قومی در اين منطقه صورت گرفته است.
سرويس های اطلاعاتی روسيه صدها نفر از اعضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران را آموزش داده اند و شماری از اعضای سرويس های اطلاعاتی روسيه در وزارت اطلاعات ايران و به منظور مجهز کردن سلول ها و شبکههای اين وزارتخانه در مناطق و محلات مختلف ايران فعال بوده اند.
گزارش وزارت دفاع آمريکا، تصريح می کند که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران با القاعده در عراق و افغانستان همکاری کرده است و همکاری آنان بر اساس مخالفتشان با آمريکا شکل گرفته است.
گزارش دولت آمريکا همچنين اضافه می کند که سرويس های اطلاعاتی ايران به دو طريق اقدام می کنند: شيوۀ اول اقدامات اين سرويس ها عبارت است: از عمليات خرابکارنه، جاسوسی و بمباران برخی اهداف و شيوۀ دوم عمليات سرويسهای اطلاعاتی ايران قتل مخالفان سياسی در داخل و خارج از کشور است.
گزارش، از سپاه قدس به عنوان اهرم اصلی عمليات سرويسهای اطلاعاتی ايران ياد می کند و در عين حال می افزايد که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران و سپاه قدس همکاری تنگاتنگی با يکديگر دارند.
به نوشتۀ پنتاگون، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران همچنين از طريق شبکهها و انجمنهای دفاع از پناهندگان ميان ايرانيان خارج از کشور فعال است. همين منبع می افزايد که سرويسهای اطلاعاتی ايران افرادی را در خارج از کشور ربوده و به ايران منتقل کرده و سپس به قتل ميرسانند.
وزارت دفاع آمريکا در جای ديگری از گزارشش تصريح کرده است که عليرضا عسگری از فرماندهان نظامی و اطلاعاتی ايران، پس از فرار از کشور، اطلاعات ارزندهای در خصوص فعاليتهای وزارت اطلاعات ايران در لبنان و سوريه در اختيار غرب نهاد و به ياری کمکهای اطلاعاتی او، برای نمونه تأسيسات مخفی اتمی سوريه شناسايی و توسط اسرائيل نابود شد.
همين گزارش ميافزايد که دولت آمريکا موفق شد با فروش تجهيزات فنی ناقص به ايران در فاصلۀ سالهای ٢٠٠٠- ٢٠٠٣ به برنامۀ غنی سازی اورانيوم اين کشور لطمه وارد کند.
15 دی 1391
دی: عضو کميسيون امنيت ملی: بايد نگران برهمريختهشدن اوضاع کشور باشيم تا نگران انتخابات
آفتاب: عوض حيدرپور شهرضايی در گفتوگو با خانه ملت درباره توجيه سخنگوی
دولت که تغييرات کابينه دولت و عزل و نصب مديران را به نظريه حرکت جوهری
ملاصدرا ربط داده بود، گفت: الهام با اين سخن خود مغالطه و خلط موضوعات
کرده؛ زيرا بيکفايتيها و ناکارآمديهای دولت دهم ربطی به نظام هستی
ندارد.
نماينده شهرضا در مجلس شورای اسلامی افزود: اين قياسها، معالفارق است و فلسفه نظام هستی با گستاخيها و بيادبيهای يک مجموعه که به نام دولت اقداماتی انجام ميدهند، شباهتی ندارد و اصلا نياز نيست اين جابجاييها انجام شود.
وی بيان کرد: الهام سخنگوی جريانی شده که در صدد بر هم ريختن نظم و آرامش کشور هستند و او بايد توجه داشته باشد اگر از بابت اين حرفها آسيبی به کشور برسد، شخص وی و رييس جمهور بايد جوابگو باشند.
اين نماينده در مجلس نهم ادامه داد: اين حرفها جزئی از آن بازی خطرناک آتشبازی در جامعه است که سران دولت دهم شروع کردند و متاسفانه آقای الهام هم آتشبيار اين معرکه شده است.
حيدرپور با بيان اينکه مسئولان بايد تلاش کنند آرامش را در کشورداری حفظ کند، تصريح کرد: از زمان پيروزی انقلاب اسلامي، بنيانگذار انقلاب و مقام معظم رهبری بر حفظ آرامش تاکيد داشتند؛ بنابراين، تغيير ندادن مديران و وزراء در راستای آرامش است و جابجاييها خلاف فرمان رهبری است که تاکيد بر آرامش دارند.
وی در پاسخ به اين سوال که تغييرات وزرا چقدر در راستای نيت دولت برای انتخاب افراد همسو و همفکر خود است، گفت: البته وضعيتی که اکنون دولت دهم برای کشور رقم زده، اوضاع را بههمريختهتر از آن کرده که بتوانيم راجع به انتخابات صحبت کنيم و اکنون بايد نگران برهمريختهشدن اوضاع کشور باشيم تا نگران انتخابات.
عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس، تاکيد کرد: مردم انتخابات را با قدرت برگزار خواهند کرد و حتما يک رييس جمهور اصولگرای شايسته انتخاب ميکنند.
حيدرپور بيان کرد: اگر کارهای دولت در يک فرايند عادی و جلو ميرفتند؛ استنباط ميکرديم به دنبال تقويت فضا برای خود در انتخابات هستند؛ ولی ضعفهای دولت آرام آرام هويدا شده و به وضوح آثار و نشانه های يک دولت ناکارآمد ديده ميشود که اين جابجاييها مزيد بر علت شده و کشور را به بی نظمی ميکشاند.
وی گفت: گمان دولتيها اين بود که مجلس شورای اسلامی بحث عدم کفايت سياسی رييس جمهور را به ميدان خواهد کشيد و شروع کننده يک بازی خطرناک خواهد شد؛ ولی مجلس عقلانيت به خرج داد و با خردمندی به فرمان رهبری گوش داد تا کشور در نهايت آرامش به سر ببرد.
عضو هيئت نظارت بر رفتار نمايندگان افزود: آنها وقتی ديدند برنامهای که برای به آشوب کشيدن دولت چيده بودند، نتيجه نداد و مجلس با اطاعت از رهبري، ايجاد تنش نکرد، رويه ديگری در پيش گرفتند تا کشور را متلاطم کنند.
اخيرا سخنگوی دولت در پاسخ به اين سؤال که آيا تغييرات در مجموعه هيئت دولت ادامه پيدا خواهد کرد يا خير، گفت: بنياد عالم بر تغيير و حرکت است و اين در نظريه حرکت جوهری ملاصدرا نيز به وضوح بيان شده است.
15 دی 1391
حسن رحمان پناه: در دفاع از آزادی اندیشه و بیان و در ضدیت با فرمان ارتجاعی "فتوا"
بشری المقطری می گوید " نسل جدیدی از زنان توانمند در کشورش پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی و اجتماعی گذاشته اند. زنانی که در تظاهرات های ژانویه ۲۰۱۲ کتک خوردند اما به خانه بازنگشتند". به گفته ی بشری، "اکثر زنان جوان شرکت کننده در انقلاب ، زنان مستقل و غیرمتشکل در احزاب سیاسی بودند".
"بشری
المقطری" ٣٣ساله، زن نویسنده،ژورنالیست،مبارز برابری طلب و انقلابی جسور و
مطرحی یمنی است که اکنون نام و شهرت منطقەای و جهانی کسب کرده است. بشری
المقطری از یک خانواده کارگری معروف چپگرا به دنیا آمده و
یکی از رهبران و سازماندهندگان اعتراض بزرگ شش روزه از زادگاهش "تعز" به
"صنعا"پایتخت یمن علیه دیکتاتور مخلوع آن کشور "علی عبدالله صالح" بود.
زنان
در اعتراضات مردمی در یمن علیه دیکتاتور آن کشور نقش مهمی داشتند. اما
ژرنالیسم دسته راستی و وابسته به بنگاههای سرمایەداری و امپریالیستی کمتر
آنان را نشان میدادند،بلکه بیشتر زنان محجبه و غرق در چادر سیاه را از صحنه
تلویزیونها به نمایش میگذاشتند تا از سوی، حرکت مستقل زنان در کشورهای
خاورمیانه یا بقول آنان کشورهای "اسلامی" را انکار و هرچه هست به مردان
نسبت دهند و از سوی دیگر حمایت افکار عمومی مترقی و آزادیخواه در کشورهای
غربی و دیگر نقاط جهان را از جنبش های مردمی، بویژه جنبش زنان برای
خودرهایی را دریغ و منع دارند.
بشری
المقطری می گوید " نسل جدیدی از زنان توانمند در کشورش پا به عرصه ی
فعالیت های سیاسی و اجتماعی گذاشته اند. زنانی که در تظاهرات های ژانویه ۲۰۱۲
کتک خوردند اما به خانه بازنگشتند". به گفته ی بشری، "اکثر زنان جوان شرکت
کننده در انقلاب ، زنان مستقل و غیرمتشکل در احزاب سیاسی بودند".
زنان
یمنی جدا از شرکت فعال در قیام علیه دیکتاتور حاکم بر آن کشور، علیه
مردسالاری،افکارزن ستیز مذهبی و فرهنگ اسلامی نیز در آن کشور به نبرد
برخاستند. یکی از همین زنان نواندیش و غیرمذهبی در فیس بوک عکسی از خود
گذاشت و رویش نوشت "بگذار موهایت باد بخورد،نفس بکشد". یکی از شعارهای
گروهی از زنان جوان در مبارزات مردم یمن و در دفاع از حق آزادی پوشش با این
مضمون بود"تو پوشش مرا انتخاب نمی کنی!" اما این مطالبات و خاستها هرگز
توسط ژرنالیسم وابسته،مردسالار و ضدزن منعکس نشد تا حرکت آزادیخواهانه و
برابری طلبانه مردان و زنان کشورهای خاورمیانه را اسلامی معرفی کنند.
فعالیتهای
برابری طلبانه و انساندوستانه "بشری"برای متحجرین ضد زن اسلامی قابل تحمل
نبود. به همین خاطر توسط جاهلین که در فرهنگ اسلامی به "علمای دین" معروفند
فتوای قتلش صادر شد. بشری
المقطری" دومین کسی است که در تاریخ یمن از جانب مراجع واپسگرای مذهبی این
کشور فتوای مرگش صادر شده است .ماجرای فتوای قتل "بشری" توسط "مجمع علمای
یمن" صادر شد. بهانه این مجمع ارتجاعی، به ظاهر اهانت "بشری" به خدا بوده
است. در دوران اعتراضات تودەای و مردمی علیه دیکتاتور حاکم بر یمن "علی
عبدالله صالح" ، "بشری" همراه با مبارزین سیاسی و زنان معترض شهرش در
دسامبر٢٠١١
کاروان مردم را برای پیوستن به تظاهرات صنعا علیه رئیس جمهور سازماندهی
کرد و زنان را متحد و متشکل نمود.این اقدام انقلابی "بشری" با مخالفت و
ضدیت زیاد، بویژه توسط مذهبیون مواجه شد. به گفته "بشری" زمانیکه کاروان
آنان به منظور استراحت و شستشو در شهرها و مسیر راهپیمایی اعتراضی توقف می کردند، مساجد و مراکز مذهبی درهایشان
را به روی زنان می بستند. نظامی های طرفدار حکومت به صفوف زنان مبارز و
معترض یورش بردند و "بشری" و بسیاری دیگر از همراهانش را مورد ضرب و شتم و
کتک کاری قرار دادند و مجروح کردند. همان روز او در مقاله ایی نوشت که "حتی
خدا هم ما را تنها گذاشته بود". این جمله و متن مقاله انتقادی و اعتراضی
او باعث شد که "مجمع علمای یمن" خشم مردانەاشان فوران کند و حکم ارتداد و
قتلش را صادر کنند. "بشری"، "تسلیمه
نسرین" یمن است که اینچنین بیرحمانه و ضد انسانی ،تنها به دلیل بیان ساده
عقیدەاش، مورد فرمان قتل توسط مرتجعین و علم ستیزان جاهل قرار گرفته است .
به
تحریک و سازماندهی مردان صاحب قدرت و فتوا ، یک شب ٣٠٠ زن از "حزب
اسلامگرایی اصلاح" به محل سکونتش یورش بردند تا او را از منزلش بیرون
بیاورند و به قتل برسانند. بعد از آن حمله، "بشری" از ترس ترور و قتل و بعد
از صدور فرمان فتوای ضدانسانی قتلش دیگر جرآت نکرد در منزلش بخوابد.
جریانات واپسگرا و ضد زن در یمن با پخش عکس هایش در سطح شهر و با بلندگو
اعلام کردند "هرکس او را پیدا کرد باید "فتوا" یا حکم قتلش را اجرا کند".
"بشری المقطری"که زنی چپگرا و از اعضای رهبری "حزب سوسیالیست یمن" است ،بعد از رویداد
فتوای ارتداد و قتلش توسط مذهبیون واپسگرا،رهبری مصلحت گرا و فرصت طلب حزب
سوسیالست به جای دفاع و سازماندهی حرکتهای اعتراضی و اجتماعی در دفاع از
ایشان ، از او درخواست نمود از "مجمع علمای یمن" معذرت خواهی کند. "
بشری" در مقابل چنین درخواست تسلیم طلبانەای آنچنان عصبانی شد که رفت به
رسم اعراب کفشش را درآورد و به طرف آنان پرتاب کند. او حاضر شد مرگ را
بپذیرد، اما ذلت ضدیت با آزادی عقیده و بیان وحق آزاد اندیشیدن و آزاد
زیستن را قبول نکرد و از ضد زنان اسلامگرا به درست معذرت خواهی نکرد. اگر
قرار بر معذرت خواهی باشد این "مجمع علمای یمن" و دیگر صادر کنندگان فرمان مرگ (فتوا) هستند که باید از"بشری المقطری"و کل زنان یمن و بشریت آزادیخواه و برابری طلب ،طلب عفو و بخشش نمایند نه برعکس آن.
این
زن مبارز و معترض، زبان و قلمش را از گفتن و نوشتن حقایق بازنداشت. او
زبان زنان ستمدیده و معترض به وضعیت موجود، بویژه به جامعە اسلامزده و مملو
از فقر و نااگاهی تحت سیطره دولت و جریانات اسلامی است . وی تعریف می کند
که "فعالین زن به ویژه چپگراها، تلاش می کنند تا جنبش زنان را از الیتیسم
خارج کنند تا دیگر محدود به زنان پایتخت نشین و تحصیلکرده نباشد و زنان
دیگر مناطق را هم در بر بگیرد". او از فقر بسیار و بی حقوقی کامل زنان
ستمدید در مناطق غیر شهری می گوید و مینویسد.
اما "بشری" به درست معترض و گلەمند از " از ده ها سازمان حقوق بشری و مدافع دمکراسی در یمن است " که به حمایت از او برنخواستند. وی میگوید "تنها
چند ماه بعد چند نویسنده ی عرب از کشورهای دیگر از من حمایت کردند که آنهم
با احتیاط بود.عدم حمایت جنبش آزادیخواهی و ضد تحجر از "بشری" و دیگر
نویسندگان و نواندیشان،غیرمذهبیون، کمونیستها و افراد مخالف هرگونه
مذهب،زمانیکه مورد هجوم،فشار و بویژه مورد تهدید به قتل و کوشتن قرار
میگیرند، نقطه ضعف جنبش آزاد اندیشی در سطح یمن،دیگر کشورهای اسلام زده و
جهان است که در همان حال قوت قلبی برای صادر کنندگان فتوا ، قتل و پشتوانه و
اعتماد به نفسی برای قمە بە دستان خیابانی آنان و مجریان چنین جنایاتی تا کنون بوده و در اینده نیز خواهد بود .
"بشری المقطری" در انتقاد از بی توجهی رسانهای "غربی" نیز میگوید، "خبر
این فتوا در سطح رسانه های غربی برجسته نشد و عکس العملی به دنبال نداشت."
اگر چه انتقاد و چشم داشت ایشان ممکن است به جا باشد، اما باید ادعان نمود
که عدم حمایت رسانەهای غربی از این زن مبارز، از سوی به موضعگیری رادیکال و
مخالفت او با مذهب اسلام مرطبت است و از سوی دیگر ناشی از دورویی این رسانها در
حمایت از "حقوق بشر" و فداکردن این حقوق در بارگاه کشورهای سرمایەداری و
امپریالیستی به منظور برهم نخوردن رابطه اقتصادی و مالی دولتهایشان با
کشورهای "پیرامونی" و اسلامزده و دادن امتیاز به آنان و تائید ضمنی سرکوب
آزادیهای فردی و اجتماعی ، بویژه حقوق زنان در این کشورها است.
"بشری"
در توضیح علل صدور این فتوای ارتجاعی و ضدانسانی به درست معتقد است "که
این فتوا جنبه ی مذهبی نداشت، بلکه یک اقدام سیاسی علیه او به منظور
ترساندن دختران جوان به پا خاسته ی یمنی با گرایشات سیاسی چپ بود." بی شک
این استنتاج و نتیجه گیری "بشری"تیزبینانه و واقعی است و از این حقیقت ناشی
میشود که مذهب اساسآ زمینی ،کاملآ
سیاسی و هرگونه تصمیم و فرمان توسط آمرین و مجریان آن از زمان پیدایش
مذاهب مختلف تا کنون، مادی،زمینی،در دفاع و حمایت از حفظ وضع موجود و
مناسبات طبقاتی در هر دوره و دفاع از سلطه سیاسی در قدرت و بویژه ضدیت با
خواست و مطالبات و موجودیت و هستی زن است و مرد سالار میباشد.
"بشری المقطری" اکنون
برای حفظ جانش مجبور شده به چادر سیاه و برقع پناه ببرد تا هنگام تردد در
شهر محل زندگی اش شناسایی نشود. اما زیر چادر، گردن بند و پیشانی بند
محبوبش با عکس چه گوارا را همچنان حفظ کرده است.
"شعله
ایرانی" از زنان سوسیالیست ایرانی مقیم سوئید که بخش زیادی از اطلاعات این
نوشته را مدیون ایشانم ، در مورد دیدار "بشری"از سوئد و بازگشتش به یمن
مینویسد
"بشری المقطری چند روزی در ماه دسامبر مهمان سازمان های مختلف در شهر استکهلم بود. در میان جمعی از روزنامه نگاران زن که برای آشنایی و تقدیر از این زن جسور یمنی گرد هم آمده بودند با خنده ایی پرطنین گفت: "قاتل من به بهشت می رود!"
"بشری المقطری چند روزی در ماه دسامبر مهمان سازمان های مختلف در شهر استکهلم بود. در میان جمعی از روزنامه نگاران زن که برای آشنایی و تقدیر از این زن جسور یمنی گرد هم آمده بودند با خنده ایی پرطنین گفت: "قاتل من به بهشت می رود!"
اگر چه "بشری" با شوخی و خنده گفته است که "قاتل من به بهشت می رود!" اما در جهان مادی و واقعی، بهشت
و جهنم تنها بر روی این کره خاکی وجود دارد و بهشت زورمداران و صاحبان
ثروت و قدرت،جهنم فقرا و ستمدیدەگان و مذهب و اوامر آن از قبیل "فتوا"،شکنجه،زندان و فرمان قتل و کشتن انسانها، کاملآ مادی ، سیاسی و در خدمت حفظ وضع موجوداست.
فتوای قتل"بشری المقطری" توسط "مجمع علمای یمن" عملی زشت، قبیح، ضدانسانی و تعرض اشکار به ابتدایترین حقوق هر انسان و سلب حق حیات،اندیشیدن و زیستن است و محکوم میباشد .
فتوای قتل"بشری المقطری" توسط "مجمع علمای یمن" عملی زشت، قبیح، ضدانسانی و تعرض اشکار به ابتدایترین حقوق هر انسان و سلب حق حیات،اندیشیدن و زیستن است و محکوم میباشد .
دفاع از "بشری " و آزادی اندیشه و بیان ، وظیفه هر انسان آزادیخواه،سوسیالیست و برابری طلب است.
بهروز سورن: نیمه شب نوشته ها – 37 - مرغی که در عزا و عروسی می سوزد!
تهیه
دارو برای بیماران با توجه به تحریم ها و همچنین سقوط ارزش پول کشور به
اشکالی ناممکن شده است. بسیاری از خرید آن در مانده اند و بسیاری به خرید
داروهای مشابه و ناشناخته اما ارزان تن می دهند. مشکل تهیه دارو در پی
اجرای تحریم های اقتصادی تنها معضل نیست. عدم ورود تجهیزات درمانی نیز شبحی
مرگ آور برای بیمارانی است که به آنها وابستگی درمانی دارند. جراحی قلب,
دیالیز با کمبود امکانات درمانی برای بیماران مواجه هستند و حتی مصارف
بهداشتی بیمارستان ها نیز با مشکلات عدیده ای روبرو هستند.
03/01/2013
وای
بر مردمی که از هر گونه اهرم دفاعی در زندگی روزمره خود بی بهره هستند.
وای بر مردمی که از بخت بد جز استبداد و دیکتاتوری را در تاریخ سرزمین شان
تجربه نکرده اند و وای بر مردمی که بر بخت شوریه خود نخروشند و بر تغییرات
بنیادین در همه عرصه های زندگی شان اصرار نورزند.
محرومان و پابرهنگان کشورمان از سوئی طعمه حاکمیتی
سراسر دروغ و نیرنگ و اوباشان سرکوبگرش هستند و بهترین فرزندانشان را بعلت
شیفتگی به آزادی و رهائی از دست داده اند و یا در زندانند و یا در ناکجا
آبادی در تبعید و مهاجرت بسر می برند و از طرف دیگر قربانی سیاست های
سرمایه جهانی و تحریم اقتصادی وسایل ابتدائی زندگی شان از سوی کشورهای بزرگ
اقتصادی می باشند.
مرگ
بسیاری از بیماران پس از آغاز تحریم های اقتصادی گسترده علیه جمهوری
اسلامی ( بخوانید علیه مردم کشورمان ) را در لابلای گزارشات مختلف خوانده
ایم و همچنان اخباری منتشر می شوند که نشاندهنده تداوم این مرگ خاموش
هستند. نبود دارو و مایحتاج اولیه مهمترین عواملی هستند که کماکان زحمتکشان کشورمان را قربانی سیاست های جنگ افروزانه رژیم و سرمایه اندوزی و جهنم افرازی آمریکا و هم پیمانانشان می کنند.
تهیه
دارو برای بیماران با توجه به تحریم ها و همچنین سقوط ارزش پول کشور به
اشکالی ناممکن شده است. بسیاری از خرید آن در مانده اند و بسیاری به خرید
داروهای مشابه و ناشناخته اما ارزان تن می دهند. مشکل تهیه دارو در پی
اجرای تحریم های اقتصادی تنها معضل نیست. عدم ورود تجهیزات درمانی نیز شبحی
مرگ آور برای بیمارانی است که به آنها وابستگی درمانی دارند. جراحی قلب,
دیالیز با کمبود امکانات درمانی برای بیماران مواجه هستند و حتی مصارف
بهداشتی بیمارستان ها نیز با مشکلات عدیده ای روبرو هستند.
این
نکته را میتوان بیش از هر مکان دیگر در محرومترین نقاط مشاهده کرد. در
شرایطی که مردم ایران از ابتدائی ترین امکانات پزشکی و بویژه در روستاها و
مناطق دور افتاده برخوردار نیستند. هر روزه اخبار دزدی ها و اختلاس های
کلان آقا زاده ها و وابستگان حکومتی در رسانه ها منتشر می شود. به کرات
شاهد ارسال سلاح و کمک های مالی با اهداف جنگ افروزانه به کشورهای منطقه می
باشیم و کاخ های حکومتیان یکی پس از دیگری در سراسر کشور سر به آسمان می
برند.
در همین اثناء با خبر می شویم که بهای سنگین تحریم اقتصادی را اینبار یک معلم با جان خود می دهد. معلمی از تبار دانش و علم و آموزش بجهت کمبود دارو و امکانات پزشکی در بخش نوسود از توابع پاوه جان خود را از دست می دهد.
جهانی بهتر از دور دست ها صدا می زند!
متن یک خبر را در لینک زیر مشاهده نمائید
اشتراک در:
پستها (Atom)