۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه

حسن رحمان پناه: در دفاع از آزادی اندیشه و بیان و در ضدیت با فرمان ارتجاعی "فتوا"


  بشری المقطری می گوید " نسل جدیدی از زنان توانمند در کشورش پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی و اجتماعی گذاشته اند. زنانی که در تظاهرات های ژانویه ۲۰۱۲ کتک خوردند اما به خانه بازنگشتند". به گفته ی بشری، "اکثر زنان جوان شرکت کننده در انقلاب ، زنان مستقل و غیرمتشکل در احزاب سیاسی بودند".


"بشری المقطری" ٣٣ساله، زن نویسنده،ژورنالیست،مبارز برابری طلب و انقلابی جسور و مطرحی یمنی است که اکنون نام و شهرت منطقەای و جهانی کسب کرده است. بشری المقطری از یک خانواده کارگری معروف چپگرا به دنیا آمده و یکی از رهبران و سازماندهندگان اعتراض بزرگ شش روزه از زادگاهش "تعز" به "صنعا"پایتخت یمن علیه دیکتاتور مخلوع آن کشور "علی عبدالله صالح" بود.
زنان در اعتراضات مردمی در یمن علیه دیکتاتور آن کشور نقش مهمی داشتند. اما ژرنالیسم دسته راستی و وابسته به بنگاههای سرمایەداری و امپریالیستی کمتر آنان را نشان میدادند،بلکه بیشتر زنان محجبه و غرق در چادر سیاه را از صحنه تلویزیونها به نمایش میگذاشتند تا از سوی، حرکت مستقل زنان در کشورهای خاورمیانه یا بقول آنان کشورهای "اسلامی" را انکار و هرچه هست به مردان نسبت دهند و از سوی دیگر حمایت افکار عمومی مترقی و آزادیخواه در کشورهای غربی و دیگر نقاط جهان را از جنبش های مردمی، بویژه جنبش زنان برای خودرهایی را  دریغ و منع دارند.
بشری المقطری می گوید " نسل جدیدی از زنان توانمند در کشورش پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی و اجتماعی گذاشته اند. زنانی که در تظاهرات های ژانویه ۲۰۱۲ کتک خوردند اما به خانه بازنگشتند". به گفته ی بشری، "اکثر زنان جوان شرکت کننده در انقلاب ، زنان مستقل و غیرمتشکل در احزاب سیاسی بودند".
زنان یمنی جدا از شرکت فعال در قیام علیه دیکتاتور حاکم بر آن کشور، علیه مردسالاری،افکارزن ستیز مذهبی و فرهنگ اسلامی نیز در آن کشور به نبرد برخاستند. یکی از همین زنان نواندیش و غیرمذهبی در فیس بوک عکسی از خود گذاشت و رویش نوشت "بگذار موهایت باد بخورد،نفس بکشد". یکی از شعارهای گروهی از زنان جوان در مبارزات مردم یمن و در دفاع از حق آزادی پوشش با این مضمون بود"تو پوشش مرا انتخاب نمی کنی!" اما این مطالبات و خاستها هرگز توسط ژرنالیسم وابسته،مردسالار و ضدزن منعکس نشد تا حرکت آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردان و زنان کشورهای خاورمیانه را اسلامی معرفی کنند.
فعالیتهای برابری طلبانه و انساندوستانه "بشری"برای متحجرین ضد زن اسلامی قابل تحمل نبود. به همین خاطر توسط جاهلین که در فرهنگ اسلامی به "علمای دین" معروفند فتوای قتلش صادر شد. بشری المقطری" دومین کسی است که در تاریخ یمن از جانب مراجع واپسگرای مذهبی این کشور فتوای مرگش صادر شده است .ماجرای فتوای قتل "بشری" توسط "مجمع علمای یمن" صادر شد. بهانه این مجمع ارتجاعی، به ظاهر اهانت "بشری" به خدا بوده است. در دوران اعتراضات تودەای و مردمی علیه دیکتاتور حاکم بر یمن "علی عبدالله صالح" ، "بشری" همراه با مبارزین سیاسی و زنان معترض شهرش در دسامبر٢٠١١ کاروان مردم را برای پیوستن به تظاهرات صنعا علیه رئیس جمهور سازماندهی کرد و زنان را متحد و متشکل نمود.این اقدام انقلابی "بشری" با مخالفت و ضدیت زیاد، بویژه توسط مذهبیون مواجه شد. به گفته "بشری" زمانیکه کاروان آنان به منظور  استراحت و شستشو در شهرها و مسیر راهپیمایی اعتراضی توقف می کردند، مساجد و مراکز مذهبی  درهایشان را به روی زنان می بستند. نظامی های طرفدار حکومت به صفوف زنان مبارز و معترض یورش بردند و "بشری" و بسیاری دیگر از همراهانش را مورد ضرب و شتم و کتک کاری قرار دادند و مجروح کردند. همان روز او در مقاله ایی نوشت که "حتی خدا هم ما را تنها گذاشته بود". این جمله و متن مقاله انتقادی و اعتراضی او باعث شد که "مجمع علمای یمن" خشم مردانەاشان فوران کند و حکم ارتداد و قتلش را صادر کنند. "بشری"،  "تسلیمه نسرین" یمن است که اینچنین بیرحمانه و ضد انسانی ،تنها به دلیل بیان ساده عقیدەاش، مورد فرمان قتل توسط مرتجعین و علم ستیزان جاهل قرار گرفته است .
به تحریک و سازماندهی مردان صاحب قدرت و فتوا ، یک شب ٣٠٠ زن از "حزب اسلامگرایی اصلاح" به محل سکونتش یورش بردند تا او را از منزلش بیرون بیاورند و به قتل برسانند. بعد از آن حمله، "بشری" از ترس ترور و قتل و بعد از صدور فرمان فتوای ضدانسانی قتلش دیگر جرآت نکرد در منزلش بخوابد. جریانات واپسگرا و ضد زن در یمن با پخش عکس هایش در سطح شهر و با بلندگو اعلام کردند "هرکس او را پیدا کرد باید "فتوا" یا  حکم قتلش را اجرا کند".
"بشری المقطری"که زنی چپگرا و از اعضای رهبری "حزب سوسیالیست یمن" است ،بعد از  رویداد فتوای ارتداد و قتلش توسط مذهبیون واپسگرا،رهبری مصلحت گرا و فرصت طلب حزب سوسیالست به جای دفاع و سازماندهی حرکتهای اعتراضی و اجتماعی در دفاع از ایشان ، از او درخواست نمود از "مجمع علمای یمن" معذرت خواهی کند. " بشری" در مقابل چنین درخواست تسلیم طلبانەای آنچنان عصبانی شد که رفت به رسم اعراب کفشش را درآورد و به طرف آنان پرتاب کند. او حاضر شد مرگ را بپذیرد، اما ذلت ضدیت با آزادی عقیده و بیان وحق آزاد اندیشیدن و آزاد زیستن را قبول نکرد و از ضد زنان اسلامگرا به درست معذرت خواهی نکرد. اگر قرار بر معذرت خواهی باشد این  "مجمع علمای یمن" و دیگر صادر کنندگان فرمان مرگ (فتوا) هستند که باید از"بشری المقطری"و کل زنان یمن و بشریت آزادیخواه و برابری طلب ،طلب عفو و بخشش نمایند نه برعکس آن.
این زن مبارز و معترض، زبان و قلمش را از گفتن و نوشتن حقایق بازنداشت. او زبان زنان ستمدیده و معترض به وضعیت موجود، بویژه به جامعە اسلامزده و مملو از فقر و نااگاهی تحت سیطره دولت و جریانات اسلامی است . وی تعریف می کند که "فعالین زن به ویژه چپگراها، تلاش می کنند تا جنبش زنان را از الیتیسم خارج کنند تا دیگر محدود به زنان پایتخت نشین و تحصیلکرده نباشد و زنان دیگر مناطق را هم در بر بگیرد". او از فقر بسیار و بی حقوقی کامل زنان ستمدید  در مناطق غیر شهری می گوید و مینویسد.
اما "بشری" به درست معترض و گلەمند از "  از ده ها سازمان حقوق بشری و مدافع دمکراسی در یمن است " که به حمایت از او برنخواستند. وی میگوید  "تنها چند ماه بعد چند نویسنده ی عرب از کشورهای دیگر از من حمایت کردند که آنهم با احتیاط بود.عدم حمایت جنبش آزادیخواهی و ضد تحجر از "بشری" و دیگر نویسندگان و نواندیشان،غیرمذهبیون، کمونیستها و افراد مخالف هرگونه مذهب،زمانیکه مورد هجوم،فشار و بویژه مورد تهدید به قتل و کوشتن قرار میگیرند، نقطه ضعف جنبش آزاد اندیشی در سطح یمن،دیگر کشورهای اسلام زده و جهان است که در همان حال قوت قلبی برای صادر کنندگان فتوا ، قتل و پشتوانه و اعتماد به نفسی برای قمە بە دستان خیابانی آنان و مجریان  چنین جنایاتی تا کنون بوده و در اینده نیز خواهد بود .
"بشری المقطری" در انتقاد از بی توجهی رسانهای "غربی" نیز میگوید، "خبر این فتوا در سطح رسانه های غربی برجسته نشد و عکس العملی به دنبال نداشت." اگر چه انتقاد و چشم داشت ایشان ممکن است به جا باشد، اما باید ادعان نمود که عدم حمایت رسانەهای غربی از این زن مبارز، از سوی به موضعگیری رادیکال و مخالفت او با مذهب اسلام  مرطبت است و از سوی دیگر ناشی از دورویی این رسانها  در حمایت از "حقوق بشر" و فداکردن این حقوق در بارگاه کشورهای سرمایەداری و امپریالیستی به منظور برهم نخوردن رابطه اقتصادی و مالی دولتهایشان با کشورهای "پیرامونی" و اسلامزده و دادن امتیاز به آنان و تائید ضمنی سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی ، بویژه حقوق زنان در این کشورها است.
"بشری" در توضیح علل صدور این فتوای ارتجاعی و ضدانسانی به درست معتقد است "که این فتوا جنبه ی مذهبی نداشت، بلکه یک اقدام سیاسی علیه او به منظور ترساندن دختران جوان به پا خاسته ی یمنی با گرایشات سیاسی چپ بود." بی شک این استنتاج و نتیجه گیری "بشری"تیزبینانه و واقعی است و از این حقیقت ناشی میشود که مذهب اساسآ  زمینی ،کاملآ سیاسی و هرگونه تصمیم و فرمان توسط آمرین و مجریان آن از زمان پیدایش مذاهب مختلف تا کنون، مادی،زمینی،در دفاع و حمایت از حفظ وضع موجود و مناسبات طبقاتی در هر دوره و دفاع از سلطه سیاسی در قدرت و بویژه ضدیت با خواست و مطالبات و موجودیت و هستی زن است و مرد سالار میباشد.
"بشری المقطری" اکنون برای حفظ جانش مجبور شده به چادر سیاه و برقع پناه ببرد تا هنگام تردد در شهر محل زندگی اش شناسایی نشود. اما زیر چادر، گردن بند و پیشانی بند محبوبش با عکس چه گوارا را همچنان حفظ کرده است.
"شعله ایرانی" از زنان سوسیالیست ایرانی مقیم سوئید که بخش زیادی از اطلاعات این نوشته را مدیون ایشانم ، در مورد دیدار "بشری"از سوئد و بازگشتش به یمن مینویسد
"بشری المقطری چند روزی در ماه دسامبر مهمان سازمان های مختلف در شهر استکهلم بود. در میان جمعی از روزنامه نگاران زن که برای آشنایی و تقدیر از این زن جسور یمنی گرد هم آمده بودند با خنده ایی پرطنین گفت: "قاتل من به بهشت می رود!"
اگر چه "بشری" با شوخی و  خنده گفته است که "قاتل من به بهشت می رود!" اما در جهان مادی و واقعی،  بهشت و جهنم تنها بر روی این کره خاکی وجود دارد و بهشت زورمداران و صاحبان ثروت و قدرت،جهنم فقرا و ستمدیدەگان و مذهب و اوامر آن از قبیل  "فتوا"،شکنجه،زندان و فرمان قتل و کشتن انسانها، کاملآ مادی ، سیاسی و در خدمت حفظ وضع موجوداست. 
فتوای قتل"بشری ا
لمقطری" توسط "مجمع علمای یمن" عملی زشت، قبیح، ضدانسانی و تعرض اشکار به ابتدایترین حقوق هر انسان و سلب  حق حیات،اندیشیدن و زیستن است و محکوم میباشد .
دفاع از  "بشری " و آزادی اندیشه و بیان ، وظیفه هر انسان آزادیخواه،سوسیالیست و برابری طلب است.

نیمه دوم دسامبر

هیچ نظری موجود نیست: